فی ژوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فی ژوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلود مقاله کامل درباره تاثیر توسعه نهادهای سیاسی بر تحول نظام اداری

اختصاصی از فی ژوو دانلود مقاله کامل درباره تاثیر توسعه نهادهای سیاسی بر تحول نظام اداری دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود مقاله کامل درباره تاثیر توسعه نهادهای سیاسی بر تحول نظام اداری


دانلود مقاله کامل درباره تاثیر توسعه نهادهای سیاسی بر تحول نظام اداری

 

 

 

 

 

 

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

فرمت فایل: Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

تعداد صفحه :21

 

بخشی از متن مقاله

تاثیر توسعه نهادهای سیاسی بر تحول نظام اداری

چکیده :

نظام های سیاسی بر اساس بنیادهای ارزشی و فرهنگ خاص خود شکل می گیرند و برای عملی کردن ارزشها، ساختارها و نهادهای حکومتی مناسب خود را شکل می دهند. هر یک از ساختار ها و نهادها، کارکرد های خاص خود را به اجرا می گذارند و نظام سیاسی را در تحقق هدفها و ارزشها یاری می رسانند. در این تحقیق، نظام اداری کشور زیرمجموعه نظام سیاسی در نظر گرفته شده است. هدف تحقیق حاضر مطالعه تاثیر توسعه نهادهای سیاسی بر تحول نظام اداری دردودوره مشخص از تاریخ معاصرایران است.
1)از استقرار تا پایان نظام مشروطه (1285 تا1357)؛
2)از استقرار نظام جمهوری اسلامی تاکنون ( 1357 تا 1380 ).

مقدمه :

نظام اداری هر کشوری، سیستم تنظیم کننده کلیه فعالیتها برای نیل به هدفهایی است که ازپیش تعیین شده است. امروزه به لحاظ شرایط داخلی و موقعیت بین المللی کشورمان، ضرورت تحول در نظام اداری کشور بیش از هر زمان دیگری احساس می‌شود. با توجه به اینکه نظام اداری به ساختار و بنیان اجتماعی و اهداف فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و اقتصادی کشور وابسته است و نمی توان به صورت انتزاعی به آن پرداخت، لذا با توجه به تاثیر مؤلفه های پیش گفته به خصوص نظام سیاسی و توسعه نهادهای سیاسی بر اصلاح نظام اداری، تحقیق حاضر ضمن پرداختن به مؤلفه های اخیر از آغاز تا پایان استقرار رسمی سلطنت مشروطه ( 1285 تا1357)به طور گذرا و جمهوری اسلامی ایران(1357 تا1380)به عنوان تحقیق تکوینی در پی طرح و تبیین آن است.

روش تحقیق :

در این پژوهش عمدتاً از روش کتابخانه‌ای استفاده شده است. در روش شناسی نیز بر مبنای سنخیت موضوع و رویکرد نظری در مباحث مطرح شده، تلفیقی از ساختار گرایی و کارکرد گرایی در تحقیق و تحلیل موضوع به خصوص از تحلیل ساختاری-کارکردی « فردریگز» که اکثر صاحب نظران مسائل مدیریت دولتی تحلیل ساختاری-کارکردی او را در مطالعه نظامهای اداری مناسب می‌ دانند، استفاده شده است.
به طور کلی تحلیل ساختاری-کارکردی بر دو نکته تأکید می ورزد:
1 - بررسی تعامل و کنشهای متقابل میان اجزای متشکله یک نظام اجتماعی؛
2 - تجزیه و تحلیل کنشهای متقابل یک نظام با عوامل محیط به آن.
یافته های تحقیق :
الف – یافته های تحقیق حاصل از مطالعه تطبیقی و آرشیوی:
1)نهادهای سیاسی در هر کشوری سیاستگذاران و واضعان خط مشی عمومی آن کشور به شمار می روند و نظام اداری مجری آن سیاستها و واضعان خط مشی است.
2) بیشترین استخدام نیروی انسانی در کشور های توسعه یافته در ایالات و ادارات محلی مشاهده می شود . در حالی که در کشور های در حال توسعه اغلب در دولت مرکزی متمرکز شده اند؛
3) جامعه ما جزء جوامع منشوری به شمار می رود. جوامع منشوری جوامعی تعریف می شوند که در آنها ، بین میزان رشد سیاسی و رشد بوروکراتیک تعادل برقرار نباشد و بوروکراسی ( به علت عدم توسعه اداری ) در مصاف با سایر نهادهای سیاسی برتری داشته باشد . وجود قدرت بوروکراتیک در جوامع منشوری بوروکرات‌ها را برای مداخله در فرایند سیاسی وسوسه می کند . در این جوامع، با بالا بودن قدرت بوروکراتیک کارایی اداری کاهش می‌یابد. در نتیجه کارایی بوروکراسی در این جوامع در مقایسه با جوامع آمیخته یا پراکنده پایین تر است؛
4) در کشور هایی که به توسعه سیاسی رسیده اند ویژگیهایی از قبیل ظرفیت‌، قابلیت و رشد ادامه دار در آنها مشاهده می‌گردد؛
5) وجود بوروکراسی « مدرن » قوی در یک سیستم سیاسی که نهادهای سیاسی آن عموماً ضعیف هستند به نوبه خود یک مانع عمده در سر راه توسعه سیاسی محسوب می شوند؛
6) در نظامهای سیاسی سنتی،نخبگان سیاسی از میان منابع سنتی مشروع برخاستند که بیشتر مذهبی هستند؛
7)ضعف مشاهده شده در فرایند هماهنگی در نظام مدیریت دولتی ایران ، می‌تواند به دلیل نامشخص بودن مراجع سیاستگذار و تصمیم گیر باشد؛
8)تحول اداری از جمله تحول در هدفها، ارزشها ، تصمیم گیری و ساختار تشکیلات می تواند منوط به تحول و دگرگونی نظری و کلامی، نسبت به شیوه نگرش مسئولان در امور حکومت و دولت باشد؛
9)با اطمینان می توان ادعا کرد که تحول در اندیشه مسئولان نهادهای سیاسی نسبت به حکومت، موجب طرح تحول اداری در شرایط موجود شده است؛
10)طرح تحول در شرایط موجود ، می‌تواند در نتیجه فعال شدن و سر برآوردن جناحهای سیاسی و انگیزه رشد و ارتقای کارآیی و اثر بخشی سازمانهای دولتی توسط مسئولان نهادهای سیاسی باشد؛
11)انتظار می رود که تحول اداری به تنهایی و بدون انجام اصلاحات سیاسی در شرایط موجودامید رسیدن به توسعه را کاهش دهد.
ب- یافته های حاصل از تجزیه و تحلیل سیستمی ( ساختاری-کارکردی):
در این قسمت نتایج حاصل از مطالعه با رویکرد ساختاری-کارکردی از ابتدای سال 1285ه-ش تاسال1357و از پیروزی انقلاب اسلامی تا سال 1380 درد و بخش به شرح زیرآورده شده است:
بخش اول : از استقرار تا پایان انقلاب مشروطه ( 1285 تا 1357 ):
گفتیم که از سال 1285 با پیروزی انقلاب مشروطه ، تمرکز قدرت شاه و دربار و تمرکزگرایی دیرینه در ایران در ابعاد و جنبه‌‌های گوناگون جای خود را به تمرکززدایی و توزیع قدرت داد. از یک سو با ایجاد مجلس و نظام پارلمانی و تکوین نظام نوین حقوقی ، قوه قضاییه در کنار ساختار اجرایی موجود شکل گرفت و از سوی دیگر، مناسبات این قوا به گونه‌ای مستقل و متمایز تنظیم گردید.
به طور خلاصه نتایج و یافته های حاصل از تجزیه و تحلیل سیستمی نظام سیاسی-اداری به شرح زیر است:
1) از سال 1285 (ه ش) با پیروزی انقلاب مشروطه و ظهور و مؤلفه های توسعه سیاسی ، بیشتر تحول و دگرگونی به صورت تمرکز زدایی در نظام سیاسی-اداری نمایان شد؛
2)تمرکز زدائی در سطوح جغرافیایی عمدتاً با شکل گیری انجمنهایی در ایالات و ولایات کشور صورت گرفت . ولی با کودتـای سوم اسفنـد ماه1299 (ه-ش) وآغازتوسـعه نیافتـگی نوین سیاسی ایران ، اغلب جریان اصلاحات و تحول در جهت تمرکز قدرت، قرار گرفت و در دوره رضا شاه مؤلفه های توسعه سیاسی همچون مشارکت سیاسی ، دموکراسی ، کثرت‌گرایی‌، و امثال آن را نمی‌توان مشاهده کرد. در این دوران، تحولات اداری واصلاحات اغلب در نظام اداری، سازمانها و دستگاههای دولتی صورت گرفته که بیشتر در جهت تمرکز گرایی و اقتدار بوده است؛
3)با خروج رضا شاه از صحنه سیاسی کشور و ایجاد فضای باز سیاسی در شهریور 1320 ، یکباره تمرکز قدرت از بین رفت و دور تازه تمرکز زدایی در ساختار سیاسی-اداری کشور آغاز شد. اوج تمرکز زدایی که نتیجه توسعه یافتگی سیاسی حاصل از زمان دکتر محمد مصدق بود، در دو سال آخر نخست وزیری او تبلور یافت. « کاتوزیان» درباره این تقارن می نویسد : « به هر حال چشمگیر تر از همه اصلاحات مصدق ، شاید قانونی باشد که او در مورد تمرکز زدایی قدرت سیاسی و تصمیم گیری ، مشارکت همگانی در فرایندهای اجتماعی و سیاسی دموکراتیزه کردن قوانین ، ادارات و ارتش و اقداماتی در جهت حمایت از مردم عادی باقی گذاشت

*** متن کامل را می توانید بعد از پرداخت آنلاین ، آنی دانلود نمائید، چون فقط تکه هایی از متن به صورت نمونه در این صفحه درج شده است ***


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله کامل درباره تاثیر توسعه نهادهای سیاسی بر تحول نظام اداری

دانلود مقاله کامل درباره تبلیغات در جنگ

اختصاصی از فی ژوو دانلود مقاله کامل درباره تبلیغات در جنگ دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود مقاله کامل درباره تبلیغات در جنگ


دانلود مقاله کامل درباره تبلیغات در جنگ

 

 

 

 

 

 

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

فرمت فایل: Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

تعداد صفحه :19

 

بخشی از متن مقاله

تـبلیـغــات و جـنگ

مفهوم تبلیغات از ریشه لاتینی propagane گرفته شده و از نظر لغوی به معنای (پخش کردن) ، (منتشر ساختن) و (چیزی را شناسانیدن) است، زیرا در تبلیغات سعی بر این است تا یک عقیده و یک کردار بطور منظم و جهت‌دار قبولانده شود.

نگاه اجمالی

در اهمیت و ضرورت تبلیغ کافی است فکر کنیم که موفقیت در بسیاری از برنامه‌های اقتصادی ، اجتماعی و سیاسی و نظامی مرهون در اختیار داشتن ابزار ضروری تبلیغاتی است و باید قرن حاضر را قرن غلبه و سیطره ابزار تبلیغ و وسایل ارتباط جمعی دانست و شکست و پیروزی ایدئولوژیها ، عقاید و آرمانهای ملی و مذهبی ملل جهان تا حد زیادی موکول به میزان توفیق در تحصیل ابزار پیشرفته تبلیغات است.

نظریات دریان کورت (J.Drien Court) در هر امر تبلیغاتی

  • ابزار: سخن ، چاپ ، تصویر ، نمایش و نمادها.
  • ابزار فنی : مطبوعات ، رادیو ، تلویزیون ، آگهی‌ها و وسایل ارتباط جمعی
  • ابزار انسانی : بیانات رهبران ، سخنوران ، سیاستمداران ، هواداران تظاهرات و راه پیماییها
  • محتوا و مضامین : ایدئولوژی ، شعارها ، ارائه اطلاعات با مقاصد خاص ، اخبار نادرست ، دروغ
  • اهداف مورد نظر : اطاعت کورکورانه ، انتقاد در برابر هر نوع خود کامگی ضد تبلیغ ، میهن دوستی ، وفاداری به حکومت این خطر وجود دارد که تبلیغات به منزله فنی در تلقین و اقناع جمعی به صورت ابزاری در خدمت قدرتمندان جهت رام سازی افکار عمومی در آید.

کاربرد تبلیغات در جبهه

جبهه دوست

فیلدمارشال مونتگمری می‌گوید که روحیه سرباز پراهمیت‌ترین عامل در جنگ است. در تاریخ جنگها ، شاید هیچ ارتشی یافت نشود که روحیه سربازانش به قدر سربازان ناپلئون قوی و نیرومند بوده باشد. این ارتش در بحبوحه انقلاب و در میان شعار آزادی ، برابری و برادری زاده شده ، پرورش یافته و به سلسله پیروزیهای عجیب و غریبی در تمام خاک اروپا نایل گردیده بود. دلیل این امر چه بود؟

تبلیغات و سخنرانیهای ناپلئون که تبلیغات جنگی آن زمان محسوب می‌گردید، اثر فوق‌العاده‌ای در روحیه سربازان فرانسوی داشت و همین امر باعث گردید که آنها بتوانند به رغم دشواریهای فراوان ، فتوحات بسیاری را برای فرانسه به ارمغان آورند. اثر مثبت تبلیغات در بالا بردن روحیه سربازان را می‌توان در جنگ جهانی دوم نیز مشاهده نمود. هر جامعه سیاسی برای پایداری و دفاع از هویت تاریخی و تثبیت موقعیت فرهنگی‌اش ، نیازمند به زنجیره‌ای از مفاهیم تبلیغاتی است که باید متناسب با شرایط و امکانات رسانه‌های معاصر طراحی شود و تبدیل به یک (پیام) ملی گردد.

جبهه دشمن

معمولاً تبلیغات علیه دشمن به صورت جنگ روانی از طریق پخش تبلیغات صورت می‌گیرد و برخی از روشهای کاربرد و شایعه در تبلیغات عبارتنداز:

  • تخریب روحیه : شایعه می‌تواند برای تخریب روحیه بکار گرفته شود. در 1940 ارتش آلمان شایعات خوشبنیانه را به جای شایعات بدبنیانه و بین سربازان فرانسوی پخش نمود، در نتیجه به لحاظ روحی در حالتی بین امیدواری و ناامیدی به سر می بردند. آنان پس از مدتی متوجه شدند که نمی‌دانند چه چیزی را باور کنند و چه چیزی را تکذیب. در نتیجه این وضعیت آنان را در موقعیتی پر از ابهام و نگرانی فرو برد.
  • پرده پوشی : شایعات حقایق را می پوشانند. روش مسئولین تبلیغاتی آن است که آنقدر اطلاعات محرمانه منتشر کنند تا در میان انبوه اطلاعات ضد و نقیض ، اطلاعات اصلی قابل تشخیص نباشد و دشمن گمراه شود.
  • بی‌اعتبار کردن منبع خبری : پخش خبر بوسیله رسانه‌های خبری خودی که واقعیت ندارد و در ظاهر به نفع دشمن است، زیرا در صورت پخش همان خبر از طرف دشمن ، رسانه‌ها و مسئولین تبلیغات عدم صحت آن را برملا و ضمن اثبات دروغ بودن اظهارات دشمن آنها را بی‌اعتبار می‌کنند.

شایعه برای آگاهی یافتن از حقیقت نیز مورد استفاده قرار می‌گیرد، در جنگ جهانی دوم ژاپنی‌ها اغلب شایعاتی در مورد تلفات آمریکاییها پخش می‌کردند، اما از میزان تلفات آگاهی نداشتند و از این طریق می‌خواستند اطلاعات درست را کسب نمایند. آمریکاییان برای حفظ روحیه ناچار بودند حقیقت را بگویند و این امر ، اطلاعات لازم را در اختیار ژاپنی‌ها می‌گذاشت.

*** متن کامل را می توانید بعد از پرداخت آنلاین ، آنی دانلود نمائید، چون فقط تکه هایی از متن به صورت نمونه در این صفحه درج شده است ***


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله کامل درباره تبلیغات در جنگ

مقاله مسئولیت کیفری در قلمرو جرایم مطبوعاتی

اختصاصی از فی ژوو مقاله مسئولیت کیفری در قلمرو جرایم مطبوعاتی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مقاله مسئولیت کیفری در قلمرو جرایم مطبوعاتی


مقاله مسئولیت کیفری در قلمرو جرایم مطبوعاتی

دانلود مقاله مسئولیت کیفری در قلمرو جرائم مطبوعاتی
نوع فایل : Word
تعداد صفحات : 58
فهرست و پیشگفتار

مسئولیت کیفری در قلمرو جرائم مطبوعاتی
مقدمه:
مسوولیت کیفری در قلمرو جرایم مطبوعاتی
الف) نظریه‌های مسوولیت کیفری در قلمرو جرایم مطبوعاتی
ب) تحولات قانونگذاری در عرصه مسوولیت کیفری
ج) مسوولیت کیفری در مقررات جاری
1. صاحب امتیاز
3. نویسندگان و پدیدآورندگان
4. سایر دست‌اندرکاران
پی نوشت:


مقدمه:
دخالت افراد متعدد در تحقق پدیده مجرمانه مطبوعاتی (نویسنده، صاحب امتیاز، مدیر مسوول، سردبیر، خبرنگار و … باعث پیچیدگی موضوع مسوولیت کیفری (مباشرت، شرکت و معاونت) در حقوق ایران شده است.
به علاوه حضور هیأت منصفه در رسیدگی به جرایم مطبوعاتی جهت احراز تقصیر متهم و نیز تعدد مراجع قضایی در کشور (دادگاه‌های عمومی، انقلاب، نظامی و ویژه روحانیت) و سایر ویژگی‌های دادرسی مطبوعاتی (نظیر علنی بودن، توقیف موقت، دستور موقت و …) باعث اهمیت خاص مقوله چگونگی پاسخ‌ها در قلمرو پدیده مجرمانه مطبوعاتی شده است.
به دلیل تعداد افرادی که در تهیه و نشر مطبوعات دخالت دارند، بررسی مسوولیت کیفری آنان در این قلمرو همراه با پیچیدگی بیشتر و مستلزم نظریه‌های خاص است؛ چنانکه این قلمرو اقتضای داشتن آیین دادرسی ویژه‌ای نظیر علنی بودن رسیدگی و حضور هیأت منصفه را نیز دارد... 


دانلود با لینک مستقیم


مقاله مسئولیت کیفری در قلمرو جرایم مطبوعاتی

دانلود مقاله کامل درباره مولانا از بلخ تا قونیه

اختصاصی از فی ژوو دانلود مقاله کامل درباره مولانا از بلخ تا قونیه دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود مقاله کامل درباره مولانا از بلخ تا قونیه


دانلود مقاله کامل درباره مولانا از بلخ تا قونیه

 

 

 

 

 

 

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

فرمت فایل: Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

تعداد صفحه :44

 

بخشی از متن مقاله

مولانا از بلخ تا قونیه

جلال‌الدین محمد بلخی ـ مولوی ـ هشتصد سال پیش در شهر بلخ متولد شد. به سن نوجوانی نرسیده‌بود که پدرش ـ بهاءالدین‌ الولد سلطان ‌العلما ـ به دلیل رنجش از پادشاه وقت ـ سلطان محمد خوارزمشاه ـ دست زن و بچه‌اش را گرفت و از بلخ خارج شد.

جلال‌الدین محمد بلخی ـ مولوی ـ (1) هشتصد سال پیش(2) در شهر بلخ متولد شد. به سن نوجوانی نرسیده‌بود که پدرش ـ بهاءالدین‌ الولد سلطان ‌العلما ـ به دلیل رنجش از پادشاه وقت ـ سلطان محمد خوارزمشاه ـ دست زن و بچه‌اش را گرفت و از بلخ خارج شد.(3) بین راه، در گذر از نیشابور به ملاقات شیخ فریدالدین عطار رفتند. گفته‌شده که عطار با یک نگاه به مولوی پی به استعدادهای نهفته در وی برد: «زود باشد که پسر تو آتش در سوختگان عالم زند.» و حتی کتاب اسرارنامه‌ی خود را هم به وی هدیه دادپس از ترک نیشابور و زیارت مکه، بهاءالدین‌ و خانواده‌اش در قونیه ساکن شدند.(3) می‌گویند بهاء‌الدین تا آخر عمر در قونیه ماند و به ارشاد خلق پرداخت و سال‌ها بعد که از دنیا رفت، پسرش جلال‌الدین ـ که حالا جوان 24 ساله‌ای بود ـ کار پدر را ادامه داد و مدتی هم فقه و سایر علوم دین را درس می‌داد. بنا به روایاتی پیش از آن، جلال‌الدین در هجده سالگی ـ در همان سالی که مادرش را از دست داد ـ در شهر لارنده به فرمان پدرش با گوهر خاتون دختر خواجه لالای سمرقندی ازدواج کرده‌بود.
سال 642 هجری بود که تحول بزرگ زندگی مولوی رخ داد. جلال‌الدین هنوز چهل سال نداشت که شمس تبریزی(4) وارد قونیه شد. آمده‌است که شمس بر سر راه مولانا رفت و از وی پرسید: «محمد(ص) بزرگتر است یا بایزید بسطامی؟» مولانا سخت برآشفت و فریاد برآورد که محمد والاترین است و بایزید را با خاتم انبیا چه کار. شمس پرسید: «پس چرا محمد گفت "ما عرفناک حق معرفتک" و بایزید گفت "سبحانی ما اعظم شانی"؟» این سوال مولوی را چنان به خود مشغول کرد که باعث شد شش ماه با شمس در حجره‌ی شیخ صلاح‌الدین زرین‌کوب خلوت گزیند و به بحث بنشیند. در این مدت جز شیخ صلاح‌الدین هیچ‌کس اجازه‌ی ورود به خلوت آن‌دو را نداشت. مولوی که تا پیش از ملاقات شمس مردی زاهد و معتبد بود و کارش تفسیر و توضیح اصول و فروع دین بود، پس از پایان این شش ماه دین و وعظ و منبر را کنار گذاشت و صوفی شد و به مسلک عشق و شعر و شاعری روی آورد:
مرده بدم زنده شدم، گریه بدم خنده شدم
دولت عشق آمد و من دولت پاینده شدم
گفت که سرمست نیی، رو که از این دست نیی
رفتم و سرمست شدم وز طرب آکنده شدم
گفت که تو شمع شدی، قبله‌ی این جمع شدی
جمع نیم، شمع نیم، دود پراکنده شدم
گفت که شیخی و سری، پیشرو و راهبری
شیخ نیم، پیش نیم، امر تو را بنده شدم
گفته‌اند که افادات معنوی شمس بود که این‌گونه در مولوی اثر کرد و او را شیفته و مفتون کرد و باعث خلق شورانگیزترین اشعار مولوی شد. روح وی از مدت‌ها پیش خواستار حقیقتی دیگر بود و مولانا آن را تسلیم تعلیمات وعظ و مدرسه کرده‌بود. مناظره با شمس تنها آتش زیر خاکستر دل جلال‌الدین را برافروخت.
در هر حال، مولوی مردی شده‌بود بیگانه برای مردمان قونیه. شاگردان و مریدان وی که همه چیز را از چشم شمس می‌دیدند و او را به دیده‌ی ساحر و حتی مرد منحرفی می‌نگریستند که استاد فاضل‌اشان را از آنان گرفته‌است، به آزار و اذیت او پرداختند و حتی جان‌اش را تهدید کردند.
همین شد که شمس سه سال بیشتر در قونیه نماند و شبانه شهر را ترک کرد.(5) از کسانی که روز بعد مولوی را دیدند نقل شده‌است که وی حال خیلی بدی داشت و هرگز دیده‌نشده‌بود مولانا چنان پریشان باشد. در روایات دیگر نیز نقل شده که مردم کوته‌نظر قونیه شبانه شمس را به هلاکت رساندند.
مولوی مدتی را در فراق شمس در غم و بی‌تابی سپری کرد و حتی مدتی هم پای پیاده در کوی و برزن به دنبال او ره‌سپار شد؛
زاهـــد بودم تـرانه‌گویـــم کردی
سر دفتر بزم و باده‌جویم کردی
سجـــاده‌نشین با وقـــاری بـــودم
بــازیچه‌ی کودکـــان کویــم کـردی
بالاخره وقتی امید از بازگشت شمس برید، دل به مرد دیگری به نام حسام الدین چلبی ـ از مریدان‌اش ـ سپرد. پیش از چلبی مولانا اشعار بسیاری را نیز به نام همان صلاح‌الدین زرین‌کوب ـ که مردی عامی و ساده‌دل بود ـ سروده‌بود. هم‌ چلبی بود که مولوی را تشویق به سرودن اشعار «مثنوی معنوی» کرد. حتی آمده‌است که مولوی اشعاری را که به وی الهام می‌شده بلند می‌خوانده و حسام‌الدین تند و تند می‌نوشته و این‌گونه مثنوی مولوی را گرد آورده.
مولوی سر انجام در اوایل سال 672 هجری قمری(6) در شصت و هشت سالگی به دیار باقی شتافت. خرد و کلان مردم قونیه حتی مسیحیان و یهودیان نیز در سوگ وی زاری و شیون کردند.
او را در مقبره‌ی خانوادگی در کنار پدرش به خاک سپردند. ‌بر سر تربت او بارگاهی است که به «قبه‌خضراء» شهرت دارد.
سال‌شمار مهم‌ترین وقایع زندگی "جلال الدین محمد بلخی رومی

تولد ربیع الاول
5 سالگی: ترک بلخ به قصد بغداد ـ احتمالا 610 ه.ق
8سالگی: ترک بغداد به سوی مکه و از آنجا به دمشق و سر آخر به منطقه ای در جنوب رود فرات در ترکیه
18 یا 19 سالگی: ازدواج با گوهر خاتون
38 سالگی: ملاقات با شمس تبریزی ـ احتمالا در روز شنبه یی جمادی الآخر ییی ه.ق وفات: غروب روز یجمادی الاخر یییه.ق در سن یی سالگی، قونیه
معروفترین کتابهای مولانا: مثنوی معنوی، دیوان شمس، فیه ما فیه
آثار به‌جا مانده‌ی دیگر:مجالس سبعه، مکتوبات
______
پی‌نوشت:
(1) دوستان و یاران او را مولانا می‌خواندند. از وی با عناوین «رومی» و «مولای روم» هم یاد می‌شود. اما لقب «مولوی» در زمان خود وی شهرت نداشت و احتمالا این لقب از روی عنوان دیگر وی یعنی «مولانای روم» برگرفته شده‌است.
(2) تاریخ قمری‌اش می‌شود ششم ربیع‌الاول سال 604
(3) بعضی جاها علت مهاجرت بهاءالدین‌ ترس از حمله‌ی مغول ذکر شده‌است.
(4) شمس‌الدین محمد بن علی بن ملک
(5) قبل از این واقعه، شمس یک بار دیگر هم به قهر به دمشق رفته بود که مولوی آنقدر برایش پیغام و پسغام و غزل فرستاده و عده‌ای را هم برای بازگرداندن‌اش روانه کرده‌بود تا شمس را بازگردانده‌بود.
(6) روز یکشنبه پنجم جمادی آلاخر سال 672 هـ.ق                             

 

مولوی،شعر وشاعری:                                  
 نظر مولانا بر شعر و شاعری ناگفته پیداست. با این احوال او دو اثر منظوم دارد. یکی مثنوی معنوی و دیگر کلیات شمس. که هر چه بخواهد خود را از شعر جدا کند، به دلیل وجود این دو اثر نمی تواند.            
مولانا فرمود: مرا خویی است که نخواهم هیچ دلی از من آزرده شود. این جماعتی که خود را در سماع بر من می‌زنند و بعضی یاران ایشان را منع می‌کنند، مرا آن خوش نمی‌آید و صد بارگفته‌ام برای من کس را چیزی بگویید، من به آن راضی‌ام. آخر من تا به این حد دلی دارم که این یاران به نزد من نمی‌آیند، از بیم آنکه ملول شوند، شعری می‌گویم تا به آن مشغول شوند و اگر نه من از کجا و شعر از کجا، ولله من از شعر بیزارم و پیش من از این بتر چیزی نیست، همچنانکه یکی دست در شکنبه کرده است و آن را می‌شوید برای آرزوی مهمان، چون اشتهای مهمان به شکنبه است و آن‌را می‌شود. من تحصیل‌ها کرده‌ام در علوم و رنجها برده‌ام که نزد من فضلا و محققان و زیرکان جمع آیند، که برای ایشان چیزهای تفسیر و غریب و دقیق عرض کنم. حق تعالی چنین خواست که اینهمه علما را اینجا جمع کرد و آن‌ها را اینجا آورد، که من به کار مشغول شوم، چه توانم کردن در ولایت و قوم ما از شاعری ننگ‌تر کاری نبود.
نظر مولانا بر شعر و شاعری ناگفته پیداست. با این احوال او دو اثر منظوم دارد. یکی مثنوی معنوی و دیگر کلیات شمس. که هر چه بخواهد خود را از شعر جدا کند، به دلیل وجود این دو اثر نمی تواند. ما امروز با متن روبرو هستیم. متنی - همانطور که خود او می‌گوید - سراسر اندیشه. وی در مثنوی معنوی و کلیات شمس پیش از هر چیز اندیشه را در قالب‌های مختلف عرضه می‌کند. و به همین علت است که شعر وی در طبقه‌بندی ادبیات در گروه ادبیات تعلیمی قرار می‌گیرد. اگر چه بسیاری معتقدند که مکتوبات حوضه‌ی تعلیمی جزء شعر و ادبیات محسوب نمی‌شود اما به گفته دکتر سیروس شمیسا بدیهی است که بر آثاری مانند مثنوی، بوستان و حدیقه که آموزش‌های اخلاقی و عرفانی در آن‌ها مبتنی بر رعایت اصول ادبی است، باید شعر اطلاق کرد و آن‌ها را مستقیما جزء آثار ادبی محسوب داشت مخصوصا این که موضوع این آثار هم ماهیتا به ادبیات نزدیک است.
نوشتن درباره شعر کسی که خودش رغبتی به شاعر شمردن خود ندارد و اندیشمندان بعد از او، وی را شاعر می‌شمرند دشوار است، خاصه برای من که نه سنخیتی میان خود و صاحب اثر می‌دانم و نه میان خود و اندیشمندان پس از او. اما از آنجا که استاد گرانمایه دکتر زرین‌کوب در کتاب شعر بی‌دروغ، شعر بی‌نقاب در بحث نقد شعر می‌فرماید: «در باب شعر و آفرینش‌های شاعرانه هر بحثی کرده شود خواه جزئی و خواه کلی سبک تعبیر نقد است - نقد شعر یا نقد ادبی...» جرئت نوشتنی چند کلامی در باب شعر و شاعرانگی حضرت مولانا جلا‌ل‌الدین بلخی کرده‌ام.

*** متن کامل را می توانید بعد از پرداخت آنلاین ، آنی دانلود نمائید، چون فقط تکه هایی از متن به صورت نمونه در این صفحه درج شده است ***


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله کامل درباره مولانا از بلخ تا قونیه

دانلود مقاله کامل درباره مولوی و استعاره های عشق

اختصاصی از فی ژوو دانلود مقاله کامل درباره مولوی و استعاره های عشق دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود مقاله کامل درباره مولوی و استعاره های عشق


دانلود مقاله کامل درباره مولوی و استعاره های عشق

 

 

 

 

 

 

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

فرمت فایل: Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

تعداد صفحه :13

 

بخشی از متن مقاله

مولوی و استعاره های عشق

ای عشق تو موزونتری یا باغ و سیبستان تو؟

این شعر با ریتم های موزون و رقصنده ای ادامه می یابد تا از اعمال اعجازآمیز عشق که تلخی را شیرین می کند و هر ذره ای را بحرکت در می آورد و به درختان رقص می آموزد و بدون آن زندگی هیچ لذتی ندارد سخن بگوید :

من آزمودم مدتّی بی تو ندارم لذتّی       کی عمر را لذّت بود بی ملح بی پایان تو

رفتم سفر بازآمدم ز آخر بآغاز آمدم      در خواب دید این پیر جان صحرای هندوستان تو

هندوستان در اینجا همچنانکه اغلب در ادبیات قرون وسطایی فارسی آمده بمعنای خانه ی ازلی است که روح طی یک رویای سرورانگیز ناگهان آن را بیاد می آورد و این همانجایی است که روح بازگشت بیدرنگ به آن را آرزو می کند و با پاره کردن زنجیرهای مادی همچون پیل از وطن دورمانده ای بسوی جنگل آغازین خود می شتابد . مولوی در اینجا این شعر جذاب و طولانی را که بنظر می آید یکی از اشعار پیشین اوست با پذیرفتن دوباره‌ی عجز و ناتوانی خویش در توصیف قدرت اسرار آمیز عشق که جمع کاملی از اضداد است بپایان می رساند :

از بس که بگشادی تو در در آهن و کوه و حجر

چون مورشد دل رخنه جو در طشت و در پنگان تو

گر تا قیامت بشمرم در شرح رویت قاصرم

                                    پیموده کی تاند شدن ز اسکّره‌ی عمان تو

عشق در چند شعر دیگر بعنوان آینه هر دو جهان تجلّی می کند و انسان نمی تواند از آن دم بزند یعنی از آن سخن بگوید . عشق همچنین می تواند بصورت نیروی صیقل دهنده فولاد وجود (اشیاء تیره و تار و مکدر آفرینش ) جلوه گر شود بطوریکه سراسر جهان سرانجام آینه آن خواهد شد .

مولوی در جایی دیگر عشق را همچون (مصحف ) نسخه ای از قرآن می بیند که عاشق آن در رویاها و آرزوهایش می خواند. عشق نیز همچون لوحی است که او شعرش را از روی آن می‌نویسد یا اینکه او درست مانند قلمی است در میان انگشتان عشق که آنچه را نمی داند    می‌نویسد .آیا نام شمس الدین از ازل در دفتر عشق ثبت نبود؟ قامت خمیده عاشق همچون طغرای (امضای شاهانه ) پیچیده ای در منشور (دانشنامه ) عشق است .

اگر چه مولوی اشعار فارسی و عربی بیشماری در ستایش عشق نوشته است اما تکرار چنین ستایش را مجاز و منطقی می داند :

«اگر عشق را با صدهزار زبان ستایش کنم زیبایی و جمال آن در هیچ ظرفی نمی گنجد».

عرفا و شاعران دیگر همانند مولوی عشق را به متابه‌ی عیان و نهان بودن توأمان بدون آغاز و انجام توصیف کرده اند و این بدان سبب است که همچون خدا عشق ابدی است و یا به تعبیر حلاج عشق هستی جوشان و بسیار پویای خداوندی است و همچون خدا بی پایان است . عشق مولانا به شمس نیز بی پایان است بلکه در برسی این عشق هزاران هزار ایوان با چشم اندازهای زیبا وجود دارد که عاشق می تواند (در ورای آن سفر کند ) و هر چه پیش تر می رود سعادت بیشتری نصیب خویش می سازد . وقتی خود عشق سفر آغاز می کند صد ها هزار آسمان و زمین برای سیر و سفر آن تنگ می نماید . عرفا و فلاسفه اشراق عشق را دلیل هر حرکتی می دانند :

اگر و زمین و کوه ها عاشق نبودند               چمن بر سینه هاشان نمی روئید ......

این ایده در دیوان شمس و مثنوی معنوی تکرار می شود . مولوی مانند دیگر شاعران عشق را مکررأ با کهربا مقایسه می کند که ذرات خود کاه را بسوی خود می کشد (عشق آنچنان نیرومند است که کوهی بزرگرا بصورت کاهی در می آورد ).

مقایسه ای که در عین حال به گونه های زرد (کاه مانند ) عاشقان لاغر و نذار اشاره دارد . اهن ربا که همچون جذبه‌ی عشق  که دلها را بسوی خود می کشد ذرات آهن را جذب می کند تصویر مشترکی از عشق است که حتی در نوشته های فلسفی مانند ابن سینا نیز دیده می شود. چنین چیزی در میان شعرای غیر عارفی همچون نظامی نیز معمول است.

تمایل قبلی مولوی به تصاویری از زندگی روز مره مشهور است . برای مثال اوعشق را همچون  مدرسه ای می بیند . در اینجا بر مولوی سبقت گرفته اند . چون صوفیانی (مخصوصأ روزبهان بقلی شیرازی ) از ارزش تحصیلی و آموزشی و عشق انسان صحبت کرده اند که آدمی را برای عشق الهی آماده می سازد : قهرمان به پسر کوچکش شمشیری چوبی می دهد تا روش استفاده مناسب از ان را یادبگیرد و در بزرگی بتواند از سلاح واقعی استفاده کند . مدرسه عشق که در آن روح به کمال می رسد؛ خداوند متعال خود معلّم است و تعلیم دنیوی جهالت و عشق نوعی آتش .عشق گوش آدمی را می گیرد و هر روز صبح او را به این مدرسه می کشاند که نام آن اشاره ای به این سوره از قرآن دارد :الذین یوفون بعهدالله و لا ینقضون المیثاق .(کسانی که به پیمان خداوند وفادرند ومیثاق خویش را نقض نمی کنند ­ـ سوره رعد آیه 20 ). در این مدرسه حتی به روستائیان که در شعر مولوی معمولأ نمایانگر غرایز اساسی انسان است ـ می آموزند که از روی لوح جهان غیب بخوانند .

آیا این عشق نیست که بخاطر آن آسمانها بهم پیوستند و ستارگان بی نور گشتند و قامت خمیده (دال) بصورت قامت راست (الف) در آمد و بدون عشق (الف) به حالت خمیده و تکیده (دال) تغییر یافت ؟ و بدینگونه عشق هزار نکته ظریف بر سیمای شاعر رسم می کند که دیگر شاعران می توانند آنها را بخوانند.

مولوی زمانی می شنود که عشق او را آتشی خطاب می کند که از طوفان عشق برافروخته است اما تصویر و نماد مورد علاقه وی که از گوی آتشین گرفته شده موقعیت را وارونه جلوه می دهد:

عشق، آتشی است که مرا آب می کند              اگر من سنگ سختی باشم

و در آغاز مثنوی اعلام می دارد:

آتش است این بانگ نای و نیست باد              هر که این آتش ندارد نیست باد

این در واقع همانگونه که در مورد جوان دولاکروز آتش زنده عشق مصداق دارد ، درباره مولوی نیز صدق می کند . در اینجا تصویر و نماد همانگونه که غالبأ اینچنین است دوگانه می باشد . او با حسرت می گوید:

هزارآتش و دود و غصّه است این          که نامش عشق می باشد پس از این

یا اعلام می کند که خورشید و هزاران نفر مانند او بال و پرشان را با عشق دولت (شمس الدین ) می سوزانند، اما همیشه در می یابد که این آتش برای یک عاشق راستین گلستان می شود همچنانکه بر ابراهیم چنین آتشی (سرد و سلامت )شد،(سوره انبیاء آیه 69 ). او تا اندازه ای از این آتش لذت می برد چون (روح یک سمندر ) است بدین معنا که در بیرون آتش زنده نمی ماند . ولی با وجود این روح وقتی خود را در محاصره آتش سه لایه صورت گلگون دوست سیمای سرخ فام شراب و چهره خونین عشق می بیند ، گاه دوست دارد از چنین مخمصه ای بگریزد . عاشق می تواند مانند گوگرد یا ذغال قابل اشتعال آماده آتش گرفتن باشد و مکررأ مانند نیزاری به آتش کشیده شود .این ایده با قدرت بسیاری در آغاز مثنوی طی ابیاتی درباره نیستان بیان می شود . و این تصویری است که بعدها توسط بسیاری از شعرای پارسی زبان مخصوصأ در سنت هندو ایرانی تقلید شد . چون آتش عشق هر شکل و تصویری را می سوزاند، بنابراین خطاها و نقایص انسان را محو و نابود می کند ، بطوریکه تمام خارهای گلستان دوست (در اینجا صلاح الدین ) از میان می رود و عاشق می تواند در پیشگاه معشوق گلهای سرخ بیفشاند . چنین ایماژها و تصاویری به آئین های باستانی و کهن بر می گردد که در آن بوسیله آتش پاک می شدند و همین مسئله به علم کیمیا منجر گشت .

آیا عاشق نوری نیست که ابرهای پنهان کننده ماه را می سوزاند؟ چرا که عشق هر چیزی را میان انسان و زیبایی جاودانه معشوق حایل می شود از میان می برد و از این رو (نردبانی به سوی بهشت ) است .

دلها و جگرهایی که در آتش عشق می سوزند وصف حال شاعران پارسی است که بوی جگرهای سوخته شان (قابل قیاس با هواهای سوخته ) به منزل معشوق می‌رود . عشّاق از سوختن در آتش عشق لذت می برند ، مانند عودی که در حال سوختن بوی خوشی را بسوی حرم دوست روانه می کند یا اندوه آتشینی که دیده بلا را از جمال دوست دور می سازد . (آیا عشق پنبه وجود یا خرمن هستی را نمی سوزاند ؟) این پرسشی است که مولوی با اشاره به سرنوشت و شهادت عارفانه حلاج که نامش بمعنای (پنبه زن ) است از خود می کند. اجاق تنور عشق یخ وجو آنانکه در عالم سرد و زمستانی ماده مانده اند آب می‌کند و گرمشان می سازد همچون سنگ معدنی که در کوره آهنگری برای طلا شدن ذوب می گردد و پاک می شود.

مولانا از نماد و تصویر مورد علاقه اغلب شاعران پارس مکررأ استفاده نمی کند ، یعنی (شمع و پروانه ) اما وقتی بکار می برد دارای معنا و ژرفای خاصی است :

*** متن کامل را می توانید بعد از پرداخت آنلاین ، آنی دانلود نمائید، چون فقط تکه هایی از متن به صورت نمونه در این صفحه درج شده است ***


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله کامل درباره مولوی و استعاره های عشق