فی ژوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فی ژوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلود مقاله دیوان عدالت اداری

اختصاصی از فی ژوو دانلود مقاله دیوان عدالت اداری دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 

پیشگفتار :

 

فلسفه وجودی اصل نظارت و استقرار نظام عدل و تشکیل دیوان عدالت اداری :

 

پس از تحولات سیاسی قهرآمیز و یا ملایم و موزون در برخی از کشورهای جهان که تقریبا از اواخر قرن ۱۸ میلادی اغاز شد و همچنان ادامه داشت و دارد ، قانون اساسی به تصویب رسید و اراده مردم در اداره امور کشور جایگزین فرامین خودکامان تاریخ شد .
در قوانین اساسی که حاوی اصول مختلف و متنوعی است ، سه اصل بنیادی مهم که حکومت مردم سالار بر پایة آن قرار دارد که عبارتند از : نخست اصل اختصاص حق حاکمیت مردم ، دوم اصل تفکیک و انفصال قوای حاکم از یکدیگر به منظور برخورداری از مزایای تقسیم کار از یک سو و جلوگیری از عدم تمرکز غیراصولی قدرت در گروه حقوقی مشخص یا معین که نهایتا منجر به تولد و رشد و نمو هیولای استبداد خواهد شد و سوم اصل نظارت بر اعمال قوای حاکم بر کشور . در این اصل اخیر یعنی مسالة نظارت بر اعمال قوه حاکم است که بحث ما ادامه خواهد داشت . واقعیت قضیه این است که قوة قضائیه از بدو تولد همواره با نظارت و کنترل بر کیفیت اجرای قوانین در محاکم حقوقی توسط دیوان عالی کشور کنترل میشد . اما موضوع نظارت بر اعمال قوه مقننه و مجریه تاریخچه دیگری دارد . در قوة مقننه که مرکب از نمایندگان مردم با استعدادها ، معلومات و تجارب مختلف و گرایشات گوناگون است امکان وضع قوانین و مقررات عادی در جهت مغایر و معارض با قوانین اساسی وجود دارد . بنابراین قوة مقننه در وضع قوانین باید به کیفیتی کنترل شود و در قوة مجریه هم که وظایف بیشماری را عهده دارد ، این کنترل به منظور جلوگیری از انحراف از قانون و تصمیم عدالت اجتماعی می بایست وجود داشته باشد . بررسی تاریخ نشان میدهد که نخستین مرجع نظارت بر اعمال قوه مجریه تقریبا مقارن با انقلاب کبیر فرانسه از سال ۱۸۰۰ میلادی شروع به کار کرد و اکنون قریب دویست سال است از تاریخ فعالیت این مرجع اداری وابسته به قوة مجریه میگذرد و نتایج درخشان و اثار ارزنده ان به زودی از مرزهای کشور فرانسه گذشت و کنسردتا یا شواری دولتی الگو و نمونهای شد برای سایر کشورها بویژه در اروپای غربی که با تقلیدی از کنسردتا و مقررات مربوط به ان به تاسیس شوراهای دولتی همت گماشتند . کارنامه درخشان شورای دولتی در کشور فرانسه بسیار حائز اهمیت است ، آرای این مرجع اغلب در دانشکدهها و مجامع حقوقی مورد بحث و تجزیه و تحلیل قرار میگیرد و در مواردی منشاء وضع قانون میشود . اما وضع در کشور ما قبل از انقلاب به گونهای دیگر بود . نظام حاکم تحت تاثیر خصایص مستتر در خصلت یک حکومت دیکتاتوری به هیچ وجه علاقهای به پذیرش امر و نهی فرشته عدالت نداشت و از انجا که نمیتوانست سیطره کنترل خود را به قوه قضائیه با توجه به پراکندگی محاکم و تعداد زیاد قضات فراهم کند ، در مقاطع مختلف از طریق قوة مقننه که بیشتر اعضای ان منتصب حکومت بودند تا منتخب مردم به وضع قوانینی میپرداخت و از طریق این قوانین حدود صلاحیت قوة قضائیه را محدود میکرد . سرانجام در سال ۱۳۳۹ در نتیجه تلاش و کوشش و پافشاری جمعی از حقوقدانان از جمله اساتید حقوق ، قانون تاسیس شورای دولتی با اصرار فراوان از تصویب کمیسیونهای مجلسین گذشت و مقرر شد برای جلوگیری از گسترش انحراف در دستگاههای دولتی که منجر به یاس و ناامیدی و ناخشنودی و نهایتا خشم و انزجار مردم خواهد شد و اثار ناهنجار و مصیبت بار داشت مرجعی تاسیس شود که جلوی این قبیل انحرافات را بگیرد و حقوق تضییع شده اشخاص را احیا کند(*). اما دولتهای وقت با وجود اختیار مطلقی که در انتخاب اعضای این شورا داشتند ، هرگز در مقام تاسیس ان برنیامدند . تا اینکه قوانین بعد از انقلاب از جمله قانون دیوان عدالت اداری به عمر کاغذی این شورا پایان داد و دیوان عدالت در پرتو انقلاب و قانون اساسی ان ، تاسیس شد . در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران دو اصل مهم در مورد دیوان عدالت اداری به چشم میخورد . اصلی که دیوان عدالت اداری مولود ان است ، اصل ۱۷۳ قانون اساسی است ، که طبق این اصل مقرر شده است ؛ به منظور رسیدگی به شکایات و تظلمات و اعتراضات مردم از واحدهای دولتی و مسوولین انها و مصوبات دولتی ، دیوانی به نام دیوان عدالت اداری تاسیس میشود که حدود صلاحیت و اختیارات ان را قانون تعیین میکند . در اصل ۱۷۰ قانون اساسی میخوانیم ؛ که قضات دادگاهها مکلفند از اجرای تصویبنامه ها و ایین نامه های خلاف احکام اسلامی و مغایر با قوانین یا خارج از حدود اختیارات قوه مجریه خودداری کنند و همه کس میتواند ابطال این قبیل مصوبات را از دیوان عدالت اداری بخواهد .

 

 

 

 

 

 

 

 

 


...............................................................................................................................................................................
(*) نشریه ی دانشجویی نما – دانشگاه علامه طباطبائی شماره 3 -1384

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

فصل اول

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 


تشکیلات دیوان عدالت اداری :

 

 

 

قانون دیوان عدالت اداری در تاریخ ۴/۱۱/۱۳۶۰ از تصویب مجلس شورای اسلامی گذشت و این دیوان در سال ۱۳۶۱ با ده شعبه رسما شروع به کار کرد و در طی این سالها در مقاطع مختلف موادی از ان اصلاح ، تبصره هایی به ان الحاق و ایین دادرسی ویژهای برای ان تصویب شد که به تناسب تغییر قانون اصلاحاتی در ان صورت گرفته است . سازمان قضائی دیوان عدالت اداری در حال حاضر عبارت است از شعب بدوی ، شعب تجدیدنظر و یک هیات عمومی که هر کدام دارای وظایف و صلاحیتهایی به موجب قانون هستند .

 


بخش اول
حدود صلاحیت شعب دیوان :

 

حدود صلاحیت شعب دیوان براساس سه قاعده حقوقی مشخص و معین میشود :
قاعده اول : قاعده اختصاص جایگاه شاکی به مردم . همانطور که عرض کردم دیوان عدالت اداری برای جلوگیری از نارضایتی مردم از دستگاههای دولتی به وجود امده است ، به همین جهت در اصل ۱۷۳ تصریح شده است که به منظور رسیدگی به شکایات مردم دیوان عدالت اداری تاسیس میشود . بنابراین جایگاه شاکی در دیوان عدالت اداری اختصاص به مردم اعم از اشخاص حقیقی یا حقوقی ، حقوق خصوصی دارد و هیچ واحد دولتی نمیتواند به این جایگاه بنشیند .
قاعده دوم : اختصاص جایگاه خوانده یا مشتکی عنه یا طرف شکایت به واحدهای دولتی و مامورین انها دارد . بنابراین طرح شکایت علیه بخش خصوصی یا مردم معمولی افراد حقیقی در دیوان جواز قانونی ندارد .
قاعده سوم : که از ظرافت و حساسیت خاص برخوردار است موضوع صلاحیت دیوان از لحاظ امور مربوطه است . دیوان عدالت اداری مرجع رسیدگی به شکایاتی است که در قلمرو اعمال قدرت و اختیارات عمومی به وجود میاید . اختلافات ناشی از این قبیل که اصطلاح معروف اعمال حاکمیت شاید نتواند جوابگوی کامل ان باشد . ولی برای سهولت تشریح موضوع از این اصطلاحات استفاده میکنیم ، به عبارتی کلیه دعاوی مدنی افراد ، علیه دولت کماکان در دادگاههای دادگستری مورد رسیدگی و حل و فصل قرار میگیرد ، اما فعل یا طرز فعل واحدهای دولتی در قلمرو اجرای اداری و سازمانی و اعمال قدرت عمومی از وظائف خاص دیوان عدالت اداری و در صلاحیت این دیوان قرار دارد .

 

* موارد صلاحیت دیوان عدالت اداری در ماده ۱۱ این قانون تدوین شده است ، که میتوانید موارد صلاحیت شعب دیوان را به چهار قسمت تقسیم کنید .
اول شکایت از تصمیمات و اقدامات واحدهای دولتی اعم از وزارتخانه ها ، سازمانها ، موسسات ، شرکتهای دولتی ، شهرداریها ، نهادهای انقلابی و تشکیلات و موسسات وابسته و تابع انها .
دوم رسیدگی به شکایات مردم از تصمیمات و اقدامات مامورین این واحدها در طریق انجام وظایف اداری مربوط و یا خودداری مامورین مذکور از انجام وظایف محوله .
سوم رسیدگی به شکایات استخدامی قضات دادگستری و سایر کارکنان دولت اعم از کشوری و لشکری از حیث تضییع حقوق استخدامی به استثنای کارگران مشمول قانون کار که در دستگاههای دولتی به خدمت اشتغال دارند و رسیدگی به شکایات انان در مراجع خاص مقرر در قانون کار صورت میگیرد .
رسیدگی دیوان در این سه مورد که بیان شد رسیدگی ماهوی است و دیوان عدالت اداری به عنوان یک دادگاه عالی ماهیتا با تمام اختیارات و قواعد و ضوابط مربوط یک مرجع اختصاصی قضائی که رسیدگی ماهوی انجام میدهد به شکایات مردم رسیدگی میکند .
چهارم رسیدگی به اعتراض به تصمیمات و ارای قطعی مراجع اختصاصی اداری نظیر کمیسیونهای مالیاتی ، کمیسیونهای موضوع ماده ۱۰ ، هیاتهای مستقر در وزارت کار و امور اجتماعی ، هیاتهای مستقر در گمرک ایران و غیره منحصرا از حیث نقض قوانین و مقررات و یا مخالفت با انها . دیوان عدالت اداری در اینجا رسیدگی شبیه به رسیدگی دیوانعالی کشور دارد و یک نوع رسیدگی تمیزی است که در صورت انطباق رای مورد اعتراض با قانون ان را ابرام میکند . در غیر این صورت با نقض رای مورد اعتراض رسیدگی مجدد را به مرجع هم عرض محول مینماید و خود رسیدگی ماهوی در این قضایا نخواهد کرد .

 

دو استثنا حایز اهمیت در اینجا وجود دارد .
اول رسیدگی به دعوی مسوولیت مدنی که در اساس قضیه به عهده دیوان عدالت اداری است . تشخیص شخص مسوول اعم از حقیقی یا حقوقی و یا هر دوی انها در صورت اشتراک در ایراد زیان و منحصرا از حیث میزان و مبلغ ضرر و زیان دادگاههای دادگستری صالح هستند . یعنی پس از تصدیق دیوان براساس تبصره یک ماده ۱۱ قانون وتشخیص شخص مسوول ، زیاندیده میتواند برای تعیین مبلغ ضرر و زیان خود و مطالبه ان به محاکم دادگستری مراجعه کند .

 

دوم این است که ارا و تصمیمات مراجع قضائی در هر مرحله و مقامی که باشد قابل طرح و استماع در دیوان عدالت اداری نیست . فقط تصمیمات و ارای قطعی مراجع اختصاصی اداری را میتوان مورد اعتراض در دیوان عدالت اداری قرار داد . مساله حایز اهمیت در بعضی از موارد تشخیص مرزهای دقیق و ظریف فعالیت دیوان عدالت اداری و محاکم دادگستری است که در بعضی از موارد حتی در بالاترین سطح هم نظرات معارض و متناقض یعنی در هیات عمومی دیوان عالی کشور در خصوص صلاحیت دیوان عدالت مطرح میگردد و واقعا جای ان دارد که مباحث ظریف دیوان عدالت اداری در سمینارها ، کنفرانسها و انجمنهای مختلف مورد بحث و تجزیه و تحلیل حقوقدانان قرار گیرد و نقاط ابهام و مجمل قانون مرتفع شود و بر غنای علمی این واژة قضائی ارزنده افزوده شود .

 

بخش دوم
هیات عمومی دیوان عدالت اداری :

 

جایگاه هیات عمومی دیوان عدالت اداری جایگاه رفیع و بسیار حایز اهمیتی است . هیات عمومی دیوان عدالت اداری از روسای شعب بدوی ، روسا و مستشاران شعب تجدیدنظر دیوان تشکیل میشود و با حضور حداقل سه چهارم اعضای مسوول رسمیت مییابد . رای اکثریت دارای اعتبار است .

 

حدود صلاحیت هیات عمومی :

 

اول : تهیه و تنظیم آیین نامه های اجرایی دیوان عدالت اداری و پیشنهاد ان به ریاست قوة قضائیه برای تصویب ثانیا رسیدگی ، به اعلام قاضی مبنی بر وقوع اشتباه در مدلول رای قطعی که مبتنی بر مقررات ۲۶/۲/۷۲ یعنی تبصرههای الحاقی به ماده ۱۸ قانون دیوان عدالت اداری در این تبصره ها پیش بینی شده است . در تبصره یک پیش بینی شده بود که هر گاه قاضی پی به اشتباه خود ببرد ( مشابه ماده ۳۲۶ قانون آیین دادرسی مدنی فعلی ) مراتب در هیات عمومی دیوان عدالت اداری مطرح خواهد شد . در صورتی که اکثریت اعضای هیات وقوع اشتباه در مدلول رای قطعی را محرز بدانند رای نقض میشود و پرونده جهت رسیدگی به شعبه هم عرض احاله میگردد و رای صادره دیگر قابل تجدیدنظر و رسیدگی مجدد نخواهد بود و باب دادرسی برای همیشه نسبت به ان مسدود خواهد شد .
دوم : تبصره ۲ الحاقی عبارت است از اختیاراتی که به رییس کل دیوان شده است ، که هر بار رییس کل دیوان عدالت اداری رایی را ابرام تشخیص دهد میتواند ان را در هیات عمومی دیوان مطرح کند که بنابه جهات عدیده از جمله تراکم شدید این قبیل پروندهها این تبصره به موجب اصلاحیه ۱۳۷۸ ازبین رفت و قرار شد که به این قبیل پروندهها به شرطی که مختومه نشده باشد در شعب تجدیدنظر دیوان رسیدگی شود
سوم : صلاحیت دیوان عدالت اداری ( هیات عمومی ) در ایجاد وحدت رویة قضائی در قلمرو اعمال حقوق اداری است که مطابق ماده ۲۰ قانون دیوان عدالت اداری هر گاه از شعب مختلف دیوان ارای متناقضی در موارد مشابه صادر شود موضوع در هیات عمومی دیوان عدالت اداری مطرح خواهد شد و رای اکثریت معتبر خواهد بود .
نه تنها در خصوص مورد بلکه برای شعب دیوان و تمام مراجع ذیربط در سراسر کشور تکلیف است که ارای وحدت رویه هیات عمومی دیوان عدالت اداری را در موارد مشابه دقیقا اجرا کنند و از تکرار شکایات مشابه جلوگیری به عمل اید .
چهارم : چهارمین موضوع صلاحیت هیات عمومی دیوان ، حمایت از کیان قانون در برابر مصوبات دولتی است و مشابه نقشی است که شورای نگهبان در مورد قوانین عادی به عهده دارد . به عبارت دیگر با توجه به اصل ۱۷۰ و بند ب ماده ۱۱ و ماده ۲۵ قانون دیوان عدالت اداری ، هر گاه اعتراضی مبنی بر مغایرت برخی از تصویبنامه ها و ایین نامه ها و سایر نظامات دولتی با احکام اسلامی مطرح شود ، موضوع عینا به فقهای شورای نگهبان ارجاع میگردد و چنانچه فقهای محترم شورای نگهبان مخالفت مصوبات مورد اعتراض را با احکام شرع مورد تایید قرار دهند ، دیوان عدالت اداری ان مصوبات را ابطال خواهد کرد . همچنین هر گاه اعتراض مبنی بر مغایرت مصوبات و نظامات دولتی با قوانین مطرح شود و یا خارج بودن این مصوبات از حدود اختیارات قوة مجریه مطرح گردد ، موضوع در هیات عمومی دیوان مورد بحث و بررسی قرار خواهد گرفت و چنانچه مغایرت این مصوبات با قوانین و یا خارج بودن انها از قلمرو اختیارات قوة مجریه محرز گردد ، مصوبه مورد اعتراض در حد مغایرت با قانون یا خارج بودن از حدود اختیار ابطال خواهد شد .
از بررسی مجموع وظایف و مسوولیت ها و اختیارات دیوان عدالت اداری که به طور اجمال عرض شد و بحث تفصیلی هر یک از اجزای ان احتیاج به وقت فراوان دارد ، موقعیت ممتاز هیات عمومی دیوان عدالت اداری بالاخص در نظام قضائی کشور مشخص خواهد شد .

 


بخش سوم
ارگان دیوان عدالت اداری :
دیوان عدالت اداری دارای سه رکن است : شعب، هیات تجدید نظر و هیات عمومی .
1. هر شعبه دیوان دارای دو عضو : یک رئیس و یک مشاور می باشد، مگر در موارد بند الف از ماده 11 قانون دیوان که دو مشاور لازم است ...
آرا صادره از شعب طبق ماده 18 قانون دیوان چنانچه علیه واحدهای دولتی و شهرداری ها و نهادهای انقلابی و موسسات تابعه و وابسته به آنها صادر گردیده حداکثر تا 10 روز پس از ابلاغ، قابل اعتراض و تقاضای تجدیدنظر در هیات تجدید نظر میباشد.

 

2. هیات تجدید نظر که اعضا آن هر شش ماه یک با ر به قید قرعه از بین روسای شعب دیوان انتخاب می شوند، متشکل از چهارنفر عضو و دو نفر علی البدل می باشد که جلسات با حضور رئیس کل دیوان و یا قائم مقام او یا در غیاب آنها با حضور معاون قضائی دیوان هر هفته یک بارتشکیل می گردد. در حال حاضر دیوان دارای دو شعبه تجدید نظر می باشد.

 

3. طبق ماده 20قانون دیوان هر گاه در موارد مشابه ، آرا متناقض از یک یا چند شعبه دیوان صادر شود و همچنین شکایتی مبنی بر مخالفت بعضی از تصویب نامه ها و یا آئین نامه های دولتی با مقررات اسلامی مطرح گردد، در هیات عمومی دیوان مطرح و رسیدگی می شود.

 


*هیات عمومی دیوان هر هفته یکبار بطور مرتب تشکیل جلسه میدهد . و برای تشکیل و رسمیت جلسات هیات عمومی دیوان حضور لااقل سه چهارم روسای شعب لازم میباشد.

 

*هیات عمومی دیوان عدالت اداری از نظر نقش و موقعیت حساس آن در پاسداری از حریم قانون و اجرای صحیح و مطلوب آن در نظام اداری کشور و جلوگیری از بروز رویه های متضاد و ناهماهنگ در سازمانهای دولتی بالاترین مرجع و ازحیث جلوگیری از تجاوز به نظامات و مقررات دولتی و ابطال مصوبات مغایر با قانون تنهامرجع قضائی کشور می باشد.
برای تضمین احقاق حق و اجرای دیوان عدالت اداری ماده 21 قانون دیوان مقرر می دارد، واحدهای دولتی عم از وزارتخانه ها ، سازمان ها و موسسات وابسته به آنها و نهادهای انقلابی مکلفند، احکام دیو ان را در آن قسمت که مربوط به واحدهای مذکور است ، اجرا نمایند. در صورت استنکاف ، مرتکب به حکم دیوان به انفصال از خدمت دولتی محکوم می شود.

 


بخش چهارم
اختیارات و مسئولیتهای رئیس دیوان عدالت :

 

الف) اختیارات و مسئولیتهای اداری رئیس دیوان عدالت اداری :
ریاست کل دیوان :
دیوان دارای 20 شعبه و هر شعبه دارای یک رئیس یا علی البدل رئیس و یک مشاور است و رای نهایی با رئیس یا علی البدل رئیس می باشد . رئیس شعبه اول سمت ریاست کل دیوان را خواهد داشت ، افزایش شعب در تهران و جاهای دیگر منوط به نظر رئیس قوه قضائیه است .
ارجاع پروند ه ها به شعب دیوان :
دادخواستهایی که به دیوان داده می شود، از طرف رئیس دیوان به یکی از شعب ارجاع می گردد. دفتر شعبه یک نسخه از دادخواست و ضمائم آن را به طرف دعوی ابلاغ می نماید که با رعایت مسافت بر طبق آئین دادرسی مدنی هر گونه جوابی داشته باشد، ظرف ده روز کتبا اعلام نماید. با انقضای مدت مزبور شعبه مربوطه شروع به رسیدگی نموده پس از انجام تحقیقات لازم رای صادر می نماید.
• ارجاع پرونده های مرتبط به شعبه مقدم الارجاع :
کلیه شکایات مطروحه در شعب دیوان که موضوعا واحد یا مرتبط باشد به دستور رئیس کل دیوان جهت رسیدگی به شعبه ای که از لحاظ تاریخ ارجاع مقدم است ، ارجاع می شود.
• پیشنهاد افزایش شعب تجدید نظر دیوان عدالت اداری :
افزایش شعب تجدید نظر موکول به پیشنهاد رئیس کل دیوان و تصویب ریاست قوه قضائیه می باشد.

 

ب) اختیارات و مسئولیتهای قضائی رئیس دیوان عدالت اداری:
• ریاست شعبه اول دیوان عدالت اداری :
• رئیس شعبه اول سمت ریاست کل دیوان را خواهد داشت .
• درخواست تجدید نظر نسبت به آرایی که مخدوش تشخیص دهد :
در صورتی که به تشخیص رئیس دیوان حکمی از نظر رعایت موازین قانون مخدوش باشد، پس از طرح در هیات عمومی و نقض آن توسط هیات برای رسیدگی مجدد به شعبه دیگر ارجاع می گردد.

 

• عضویت در هیات تجدید نظر :
تجدید نظر در هیاتی مرکب از رئیس کل یا قائم مقام دیوان و شش نفر از روسای شعب دیوان به قید قرعه ، به عمل می آید. رای اکثریت این هیات قطعی است .
• درخواست رای وحدت رویه :
هر گاه در موارد مشابه، آرا متناقض از یک یاچند شعبه دیوان صادر شود، رئیس دیوان مکلف است، به محض اطلاع، موضوع را در هیات عمومی دیوان مطرح نماید.
• امضای رای هیات عمومی و تجدید نظر :
پاکنویس رای هیات تجدید نظر با رعایت نکات مذکور در ماده 34 این آئین نامه به صورت دادنامه تهیه و پس از امضای رئیس کل دیوان یا قائم مقام او و مهر دیوان به طرفین ابلاغ می شود.
• تعیین دادرس یا عضو مشاور دیگر به جای دادرس یا مشاور ممتنع از اظهار نظر :
در موارد امتناع قانونی پس از امتناع دادرس یا مشاور از رسیدگی، پرونده به نظر رئیس کل دیوان می رسد تا به جای مشاور ممتنع؛ مشاور دیگری تعیین کند و در مورد امتناع دادرس، پرونده را به شعبه دیگر دیوان ارجاع نماید.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

آیین درخواست دادن یا طرح دعوی

 

دادخواست :
دیوان عدالت اداری دارای آیین دادرسی خاص است که با الهام از آیین دادرسی مدنی و بسیار خلاصه تهیه و تدوین شده و توسط هیات عمومی دیوان عدالت اداری که به حکم قانون دارای چنین صلاحیتی است و پس از تنظیم ان را برای تصویب به نظر ریاست قوة قضائیه میرساند و بعد از امضا و تایید ایشان به موقع اجرا گذاشته میشود . شعب دیوان عدالت اداری در رسیدگی دارای تمام اختیارات یک محکمه عالی به تمام معنی هستند و میتوانند هر گونه تحقیقی که لازم بدانند انجام داده و از هر دستگاهی که بخواهند پروندهها و اسناد را مطالبه و مورد ملاحظه قرار دهند . در صورت لزوم طرفین یا هر یک از انها را برای ادای توضیحات دعوت کنند و سرانجام مبادرت به صدور رای کنند .
رسیدگی در دیوان عدالت اداری با دادن دادخواست آغاز می شود و نمونه های دادخواست دیوان عدالت اداری را خود دیوان تهیه و چاپ کرده و در دسترس مردم گذاشته است. دادخواست باید به فارسی بوده و شناسنامه ی کامل خواهان در آن آورده شود. امضاء یا اثر انگشت شاکی اگر خود شکایت را به دیوان بدهد و آن را پی گیری کند باید از سوی مراجع رسمی مانند دفتر دادگاه، دفتر اسناد رسمی، امام جماعت محل سکونت شاکی، یکی از سازمان های دولتی یا نهادهای انقلابی و در خارج به وسیله ی مأموران کنسولی ایران گواهی شود- تا تاریخ یکم آبان 1368 که هیأت عمومی دیوان عدالت اداری با دادنامه شماره 59 بند الف ماده 6 آیین دادرسی دیوان عدالت اداری را باطل اعلام کرد،
در دادخواست نام و نام خانوادگی، شغل، اقامتگاه، موضوع شکایت و خواسته، مستندهای شکایت، نام و مشخصات کامل طرف یا طرف های شکایت باید آورده شود. همه ی مستندهای شکایت باید گواهی شده باشد و اگر سندهایی به زبان خارجی باشد مترجم رسمی باید آن را ترجمه کند یا ترجمه آن به وسیلۀ مترجم رسمی گواهی شود. همچنین دادخواست هایی که از سوی قیم، ولی، وصی یا وکیل داده می شود، مستند سمت باید به دادخواست پیوست شود. شکایت را می توان مستقیم به دبیرخانه د.ع.ا. داد یا این که با پست سفارشی به آن جا فرستاد.
سازمان های عمومی طرف دعوی برای پاسخ گویی می توانند نماینده به دیوان بفرستند و الزامی به گرفتن وکیل ندارند. اگر وکیل در دادن دادخواست دخالت کند، دادخواست را باید آن چنان تنظیم و همراه مدرک پیوست کند که نیازی به دادن لایحه ی تازه نباشد. اگر دادخواست ها ناقص باشد با اخطار رفع نقص مدیر دفتر باید در پنج روز و با رعایت مسافت های قانونی از تاریخ ابلاغ اخطاریه رفع نقص شود و در غیر این صورت، دادخواست رد می شود. مدیر دفتر شعبه یکم د.ع.ا. موظف است که پیش از ارجاع پرونده به شعبه، دفترهای دیوان را ببیند تا اگر شکایت سابقه ای داشته باشد، مشخصات ان را در همان دادخواست بیاورد (مواد 2 تا 11 .آ.د.د.ع.ا.) اگر دادخواست کامل باشد، مدیر دفتر شعبه باید در دو روز یک نسخه از دادخواست و پیوست های آن را به طرف شکایت ابلاغ کند و طرف شکایت در ده روز با رعایت مسافت های قانونی باید پاسخ دهد. مشتکی عنه همراه پاسخ خود باید تصویر یا رونوشت کلیه مدارک را تصدیق شده برای شعبه رسیدگی کننده بفرستد. پس از گذشتن این مدت مدیر دفتر پرونده را با گزارشی از این که پاسخ مشتکی عنه به دیوان رسیده یا نرسیده و کامل بودن آن به نظر ریاست شعبه می رساند. اصل این است که پرونده ها باید به نوبت رسیدگی شود ولی اگر رییس شعبه رسیدگی کننده بخواهد می تواند پرونده را خارج از نوبت رسیدگی کند.

 

وکالت :
وکیل می بایست از میان وکیلان دادگستری باشد. ولی از این تاریخ هر کس می تواند به نام وکیل دادخواست بدهد. روشن است که کار وکالت، کار بسیار فنی است و این تصمیم هیأت عمومی دیوان عدالت اداری چندان قابل دفاع نیست. زیرا با آزاد گذاشتن کار وکالت، حقوق مردم می تواند دستخوش شیادان قرار گیرد وکار قوه ی قضاییه و دستگاه عدالت نیز سخت شود. جای نشان دادن اهمیت کار وکیل در این جا نیست، ولی وکیل می تواند در اجرای عدالت، سازمان های قضایی را یاری دهد به همان گونه که کسان ناوارد کار این سازمان را دشوار می سازند- ولی اگر وکیل گرفت و او دادخواست داد، امضای وکیل کافی است. دادخواست باید به فارسی و خوانا نوشته شود –امروز اغلب آن را مشاین شده به دادگاه ها می دهند- و نسخه های دادخواست به شمار طرف های شکایت به علاوه ی یک نسخه باید باشد (ماده یک آ.د.د.ع.ا).

 

 

 

رسیدگی به دادخواست و انشاء رأی :
شعبه ی رسیدگی کننده هنگام رسیدگی می تواند هر یک از طرف های شکایت را برای رسیدگی و گرفتن آگاهی های لازم و روشن شدن نزد خود بخواند و از سازمان مورد شکایت پرونده و سابقه ی کار را بخواهد و آن سازمان مکلف به دادن پرونده است، مگر این که نشان دادن پرونده برای مصالح سیاسی کشور زیان بار باشد که در این فرض نیز سازمان مربوط باید پاسخ کافی و قابل قبول به دیوان بدهد و اگر دیوان آن را نپذیرد کسی که از فرستادن پرونده خودداری می ورزد مسؤول بوده و همین شعبه رسیدگی کننده می تواند چنین کسی را تا یک سال محکوم به انفصال از «خدمات دولتی» کند و همین مجازات نیز برای نماینده یا مسؤول سازمانی که برای دادن توضیح احضار شده و خودداری از حضور کند، پیش بینی شده است (ماده ی 18 و 19 آ.د.د.ع.ا). همچنین هرگاه دیوان لازم بداند که وکیل برای روشن کردن دادخواست دعوت شود، او را به دیوان می خواند. اگر به هر دلیلی مانند استعفاء، فوت، ممنوعیت از وکالت و... وکیل نتواند در جلسه دعوت شده حاضر شود به موکل اطلاع داده می شود که خود حاضر شده یا وکیل دیگری معرفی کند. با این همه دادرسی به علت حضور نیافتن وکیل یا اصیل متوقف نمی شود مگر در موردی که حکم به انفصال بوده باشد که ذی نفع باید حتماً حضور یافته و از خود دفاع کنند. همچنین برای رسیدگی به شکایت هر گونه تحقیقی را که لازم بداند می تواند از سازمان های اداری یا قضایی بخواهد و این مراجع موظف به انجام درخواست دیوان در زمان و مهلت تقاضا شده اند.
اگر خواهان یا خوانده بمیرند یا محجور شوند دادرسی تا تعیین قائم مقام قانونی آنان متوقف می شود، مگر در شکایت هایی که جنبه عمومی دارد. همچنین شاکی می تواند تا پیش از پایان دادرسی شکایتش را پس بگیرد و در این صورت طرح آن شکایت دیگر پذیرفتنی نیست.
اگر رسیدگی در دیوان عدالت لازم به اثبات و رسیدگی مسأله و امری در مرجع صالح دیگری باشد، رسیدگی در دیوان تا روشن شدن نتیجه ی رسیدگی در آن مرجع متوقف می ماند و توقف به طرف های دعوی ابلاغ می شود و خواهان باید در مدت یک ماه از تاریخ دریافت اخطار دیوان به دفتر آن مرجع رسیدگی کننده برود و گواهی طرح مسأله را از آن جا گرفته و به شعبه مربوط رسیدگی کننده در دیوان بدهد. در غیر این صورت و هرگاه این گواهی را ندهد در مورد خواهان قرار ابطال دادخواست صادر شده وادعای وی در مورد آن قسمت از ادعای خوانده باطل اعلام می شود. هرگاه هنگام رسیدگی در مورد صلاحیت میان دیوان و دادگاه های دادگستری اختلاف روی دهد، مرجع صالح در این خصوص دیوان عالی کشور خواهد بود.
رییس شعبه یا جانشین او پس از انجام رسیدگی و پایان دادن به تحقیق و گرفتن نظر مشاور ختم دادرسی را اعلام و حداکثر ظرف یک هفته باید رأی بدهد. رأی دیوان که در دفتر مخصوص ثبت می شود به شمار طرف ها به علاوه دو نسخه تهیه و با داشتن مشخصات کامل طرف های دعوی و موضوع شکایت و خلاصه کارهای انجام شده، امضای رییس شعبه و مهر دیوان در سه روز به طرف های دعوی به وسیله ی مأموران ابلاغ دادگستری با ضابطه های آیین دادرسی ابلاغ می شود. رأی شعبه دیوان عدالت که به این گونه صادر، ثبت و ابلاغ شده است، «دادنامه» نامیده می شود. با اجازه ی رییس شعبه از برگ های پرونده می توان رونوشت گرفت. اگر در نوشتن قرار و حکم اشتباه یا ناروشنی هایی پیش آید به درخواست ذی نفع، رأی تصحیح و به طرف های دعوی ابلاغ می شود و دادن هر گونه رونوشت باید پیوست با تصمیم اصلاحی باشد. حکم های دیوان قطعی است مگر این که علیه سازمان ها، نهادهای کشوری و عمومی مانند شهرداری ها و بنیادها بوده باشد که قابل تجدید نظر شکلی است (م18 ق.د.ع) شعبۀ رسیدگی کننده در مورد هر رأی، قطعی یا قابل تجدید نظر بودن آن را باید در پایان آن بنویسد.
چنان که می دانیم هر شعبه از یک رییس و یک مشاور پدید آمده است و پیش از تصمیم گیری، مشاور باید پرونده را به دقت بخواند و نظرهایش را با نوشته به رییس شعبه اعلام بدارد و رییس شعبه با توجه به نظر مشاور، در پرونده مورد رسیدگی حکم می دهد. هرگاه شکایت از تصمیم ها و اقدام های سازمان های دولتی و عمومی مانند وزارت خانه ها، مؤسسه ها، شرکت های دولتی، شهرداری ها و سازمان ها و نهادهای انقلابی باشد، دو مشاور شعبه با هم درباره ی پرونده اظهار نظر می کنند و اگر میان آن دو اختلاف بود، هر یک از مشاوران نظرش را جداگانه و با آوردن دلیل و سند می نویسد و امضاء می کند (ماده 13 آ.د.د.ع.ا). ولی این ماده روشن نمی کند در این مورد حکم چگونه و برچه پایه ای صادر خواهد شد، زیرا هر شعبه بر طبق دستور ق.د.ع.ا. تنها یک مشاور دارد، ولی می دانیم در عمل در مورد چنین پرونده هایی یک مشاور دیگر از یک شعبه برای شعبه دیگر خواسته می شود که در این مورد رسیدگی کنند و اغلب شماری از مشاوران یک شعبه، به عنوان مشاوران دوم شعبه دیگراند. به این ترتیب دو مشاور و رییس شعبه با هم درباره ی چنین پرونده هایی تصمیم می گیرند.
اگر سمت های طرح شکایت مانند وکالت، ولایت، قیمومت، روشن نباشد یا اهلیت برای شکایت نداشته باشند مانند محجوران یا اگر نسبت به همان شکایت یا قائم مقام آنان حکمی صادر شده باشد شکایت رد می شود، تردید نیست تشخیص این که شکایت باید رد بشود و از مورد رد است با خود شعبه رسیدگی کننده است.

 

موارد امتناع :
در موارد زیر دادرسان و مشاوران دیوان می توانند از رسیدگی امتناع نمایند:
الف ) – وقتی که دادرس یا مشاور یا همسر آنان نفع شخصی در شکایت داشته و یا وارث یکی از طرفین شکایت باشند.
ب ) – وقتی که دادرس یا مشور یا همسر آنان با یکی از طرفین شکایت قرابت نسبی و یا سببی تا درجه سوم دارند.
ج ) – وقتی که دادرس یا مشاور یا همسر آنان با یکی از طرفین شکایت یا یکی از اشخاصی که با آنها قرابت نسبی یا سببی تا درجه سوم دراند، دادرسی جزائی یا حقوقی داشته باشند.
موردهای رد دادرس که در بندهای ماده ی 16 آ.د.د.ع.ا. آمده است کم و بیش و با نگارشی به گونه ی دیگر همان است که در بندهای ماده 208 قانون آیین دادرسی آمده است .
در این مورد ها پرونده به نظر رییس کل دیوان می رسد تا با امتناع مشاور، مشاور دیگر یا با امتناع دادرس پرونده به شعبه دیگر فرستاده شود. همچنین در موردهایی که دیوان تشخیص دهد که صالح برای رسیدگی نیست پرونده را به مرجع صلاحیت دار می فرستد. شکایت باید روشن باشد و اگر ناروشن بود با اخطار دیوان ظرف 5 روز شاکی باید رفع نقص کند. همچنین شکایت متعدد در یک دادخواست ممکن نیست و چند شخص که موضوع شکایت شان متفاوت است نمی توانند یک دادخواست بدهند.

 

اجرای حکم :
ارای دیوان در صورتی که متضمن ورود شکایت و ادعا باشد قاعدتا باید توسط محکوم علیه یعنی واحد دولتی مربوط به موقع اجرا گذاشته شود . بر خلاف کیفیت اجرای احکام محاکم دادگستری که در صورت عدم اجرای انها به میل و رضا با قهر توسط مامورین اجرا چه در امور کیفری و چه در امور مدنی به موقع اجرا گذاشته میشود ، اعمال تصمیمات قهرامیز علیه یک واحد دولتی منطقی و معقول نیست و درست نیست که با قهر و غلبه احکام دیوان عدالت اداری را در یک واحد دولتی به موقع اجرا بگذاریم ، مضافا اینکه اساسا اجرای برخی از احکام دیوان و شاید بیشتر انها جز توسط محکوم علیه ممکن نیست . یعنی وقتی دیوان حکم صادر میکند که یک پایه ترفیع به فلان کارمند داده شود یا پروانه ساختمان برای کسی صادر گردد یا گواهی پایان کار داه شود یا پاسپورت کسی مسترد گردد و امثال اینها اجرای هیچ یک از این احکام جز به وسیلة محکوم علیه امکان پذیر نیست . بنابراین ما مقررات اجرایی ویژه ای نداریم جز انکه در ماده ۲۱ قانون دیوان عدالت اداری تصریح شده است که واحدهای اداری مکلفند احکام قطعی دیوان را در ان قسمت که مربوط به انهاست به موقع اجرا بگذارند . مستنکف یعنی مامور دولت از اجرای رای قطعی دیوان به انفصال از خدمات دولتی تا ۵ سال محکوم خواهد شد . از این حربه کمتر استفاده شده است چرا که جز در بعضی از موارد ، مقاومت چندانی مقابل ارای دیوان عدالت اداری به عمل نمیاید و امیدواریم که قوة مجریه و همة کسانی که با نظام قضائی کشور سر و کار دارند این باور را داشته باشند که احکام قطعی مراجع قضائی به فرض عدم انطباق با قوانین و مقررات مادام که به اعتبار خود باقی است مقدس است و مبتنی بر قانون است و باید به موقع اجرا گذاشته شود .

 

قطعی یا قابل تجدید نظر بودن رأی دیوان عدالت اداری :
آرای شعب بدوی دیوان در حال حاضر با توجه به اصلاحیه مورخ ۱/۲/۱۳۷۸ علیالاطلا غیرقطعی است . قبلا اینطور نبوده است و با اصلاح ماده ۱۸ قانون در این تاریخ مقرر شد که هر یک از طرفین شکایت میتوانند ظرف ۲۰ روز از تاریخ ابلاغ رای قطعی به شعب تجدیدنظر دیوان شکایت کنند . پس از ارجاع پرونده به شعبه تجدیدنظر و در صورت لزوم انجام تحقیقات لازم شعبه تجدیدنظر عندالزوم رای مورد اعتراض را تایید یا ان را فسخ و مبادرت به صدور رای میکند ، که این رای قطعی است .
به دستور ماده 18 ق.د.ع. اصل بر قطعی بودن رأی های صادر شده است مگر در مورد دولت و نهادهای کشوری و رسمی که این نکته در ماده ی 35 آ.د.د.ع.ا. نیز تأکید شده است. در هر حال منظور از تجدید نظر، تجدید نظر شکلی است و نه ذاتی، یعنی قاضی رسیدگی کننده در مرحله ی تجدید نظر فقط در این مورد بررسی می کند این که آیا قانون هنگام رأی دادن رعایت شده است یا نه؟ و این که سرشت مسأله و اصل دعوی چه بوده است رسیدگی نمی شود.
دادخواست به دفتر شعبه ای از دیوان که رأی داده است، داده می شود. چگونگی دادن دادخواست تجدید نظر و مشخصات آن مانند دادخواست مرحله بدوی است با این ویژگی که ایرادهای قانونی از دادنامه ی نخستین باید در این دادخواست افزوده شود. دادخواست تجدید نظر مانع اجرای حکم مرحله بدوی می شود. دادخواست باید کامل باشد و همان گونه که در مورد دادخواست در مرحله ی بدوی ماده ی 11 آ.د.ع.ا پیش بینی کرده است، مدیر دفتر با گزارشی این پرونده را نزد رییس کل دیوان می فرستد. دادخواست را هیأتی مرکب از شش نفر از رییسان شعبه ها که با قرعه و برای رسیدگی در مرحله ی تجدید نظر هر سه ماه یک بار گزیده می شوند، با ریاست رییس کل یا قائم مقام او رسیدگی می کند. هنگام گزینش اعضای تجدید نظر، دو نفر نیز به حکم قرعه و به نام جانشین تعیین می شوند تا در صورت غیبت یا معذوریت اعضای اصلی به جای آن در رسیدگی شرکت کنند.

 

اجرای حکم تجدید نظر :
هرگاه هیأت رسیدگی کننده لازم بداند از شعبه ای که رأی داده است می خواهد تا درباره نکته یا نکته هایی یا سندی توضیح دهد یا کسانی را برای گزارش دادن نزد خود بخواند و بر طبق دستور ماده های 18 و 19 آ.د.د.ع.ا. رفتار کند هیأت پس از رسیدگی، ختم رسیدگی را اعلام داشته و اگر رأی نخستین را درست تشخیص داد همان را می پذیرد، در غیر این صورت رأیی را که خود درست می داند می دهد. رأی دیوان برای همه مسئولان سازمان ها و نهادهای دولتی، انقلابی و مؤسسات وابسته به دولت لازم الاجرا است و در صورت سرپیچی هر یک از مسئولان از اجرای آن به انفصال از خدمات دولتی محکوم می شوند و حکم انفصال پس از ابلاغ به آن سازمان بی درنگ باید به اجراء گذاشته شود (ماده 45 آ.د.د.ع.ا). ولی این ماده روشن نمی کند که منظور از انفصال در ماده ی 44 و 45 آ.د.د.ع.ا. انفصال موقت است یا دایم ولی از این ماده چنین برمی آید که غرض انفصال دایم است نه موقت.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

فصل دوم

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

قانون دیوان عدالت اداری

 

 

 

در اجرای اصل یکصد و هفتاد و سوم قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران ( اصل یکصد وهفتاد و سوم بمنظور رسیدگی به شکایات ، تظلمات و اعتراضات مردم نسبت به مامورین یا واحدها و یا آئین نامه های دولتی و احقاق حقوق آنها دیوانی بنام دیوان عدالت اداری زیرنظر شورای عالی قضائی تاسیس میگردد . حدود اختیارات و نحوه عمل این دیوان را قانون تعیین میکند) دیوان عدالت اداری که از این پس در این قانون دیوان نامیده میشود بر طبق مقررات این قانون تشکیل و حدود اختیارات و نحوه عمل آن تعیین میگردد .

 


فصل اول - تشکیلات دیوان :
ماده 1- دیوان عدالت اداری که دراین قانون دیوان نامیده می شوددر تهران مستقر و دارای 25شعبه خواهدبود. هرشعبه ازیک رییس یاعضو علی البدل تشکیل می گردد.رییس شعبه اول ، رییس کل دیوان بوده ومی تواند به تعدادلازم معاون ومشاورداشته باشد. تعدادمعاونین ومشاورین وازدیاد شعب به پیشنهادرییس دیوان وتصویب رییس قوه قضاییه تعیین می گردد.
تبصره 1- رییس یاعضوعلی البدل هرشعبه دیوان درمواردی که نیازبه مشاور داشته باشندازرییس دیوان مکلف است یک کشاوربه شعبه معرفی نمایند ورای رییس شعبه پس ازکسب نظرکتبی مشاورانشاءمی گردد.
تبصره 2- رییس دیوان می تواند بعضی اختیارات خود را به معاونین تفویض نماید
ماده 2 - روسا واعضاء علی البدل و مشاوران دیوان با حکم شورای عالی قضائی برای مدت دو سال منصوب میشوند انتصاب مجدد آنان بلامانع است . ( اصلاح طبق قانون اصلاح موادی از قانون دیوان عدالت اداری مصوب 1378)
ماده 3 - روساء و اعضاء علی البدل و مشاوران دیوان باید واجد شرایط زیر باشند .
الف - عدالت ، ایمان و تقوی و تعهد عملی نسبت به موازین اسلامی و وفاداری به نظام جمهوری اسلامی ایران .
ب - معروفیت به حسن اخلاق و امانت و عدم محکومیت جزائی که مستلزم محرومیت از حق استخدام دولتی است و همچنین نداشتن محکومیت به مجازتهای اداری یا انتظامی از درجه چهار به بالا .
ج - صحت مزاج و توانائی انجام کار قضائی و عدم اعتیاد به مواد مخدر .
د- تابعیت ایران .
تبصره 1- اشخاصی که به اتهام جرائم مذکور در بندب علیه آنان کیفر خواست صادر شده است مادام که برائت حاصل نکرده اند از انتصاب به عضویت دیوان ممنوع اند .
تبصره 2- شورای عالی قضائی میتواند علاوه بر قضات دادگستری از قضات شرع و سایر کسانیکه صلاحیت قضائی آنها از طرف شورای عالی قضائی یا هیئت منتخب شورا مورد تائید قرار گرفته باشد برای مشاغل فوق دعوت نماید
ماده 4 - بودجه دیوان جزو بودجه دادگستری منظور خواهد شد .
ماده 5 - حقوق رئیس کل دیوان و روسای شعب معادل حقوق پایه 10 قضائی وحقوق اعضاء علی البدل و مشاوران معادل پایه 9 قضائی خواهد بود فوق العاده قضائی روسا و اعضای علی البدل و مشاوران دیوان را شورایعالی قضائی تعیین میکند .
تبصره - در صورتیکه حقوق قبل از انتصاب رئیس یا علی البدل یا مشاور دیوان بیش از حقوق معین در این ماده باشد بهمان ماخذ دریافت میدارد .
ماده 6 - رئیس و علی البدل و مشاور دیوان چنانچه از بین باز نشستگان انتخاب شوند تا زمانیکه باین شغل اشتغال دارند از دریافت حقوق بازنشستگی ممنوع خواهندبود .
ماده 7 - نمودار تشکیلاتی دیوان عدالت اداری و همچنین تعداد پستهای سازمانی و عناوین آنها با همکاری سازمان امور اداری و استخدامی کشور تهیه و پس از تصویب و ائید شورایعالی قضائی به مرحله اجراء در می آید .
ماده 8 - روساء و اعضاء علی البدل و مشاوران و کارمندان دیوان نمیتوانند در موسساتی که تمام یا قسمتی از سرمایه آن متعلق به دولت یا موسسات عمومی است شغل موظف داشته باشند و همچنین نمی توانند نمایندگی مجلس شورای اسلامی و وکالت دادگستری مشاورت حقوقی و نیز ریاست و مدیریت عامل یا عضویت در هیئت مدیره انواع مختلف شرکتها به استثنای شرکتهای تعاونی محلی و تعاونی ادارات وموسسات مذکور را بر عده گیرند .
ماده 9 - مدت خدمت کارمندان اداری و قضائی دیوان از هر لحاظ جزو مدت خدمت رسمی آنان محسوب میشود
ماده 1 - به تخلفات انتظامی روساء واعضاء علی البدل و مشاورین دیوان در دادگاه انتظامی قضات رسیدگی

دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله دیوان عدالت اداری

مقاله ای در مورد فساد اداری و شیوه‌های کنترل آن

اختصاصی از فی ژوو مقاله ای در مورد فساد اداری و شیوه‌های کنترل آن دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مقاله ای در مورد فساد اداری و شیوه‌های کنترل آن


مقاله ای در مورد فساد اداری و شیوه‌های کنترل آن

 

 

 

 

 

 

 

 

موضوع:

مقاله ای در مورد فساد اداری و شیوه‌های کنترل آن

 

چکیده مقاله

در این تحقیق، فساد اداری در مفهوم کلان خود به مجموعة رفتارهای آن دسته از کارکنان بخش عمومی اطلاق می‌شود که در جهت تامین خواسته‌های فردی خود، عرف و قوانین پذیرفته شده را نادیده می‌گیرند. بنابراین فساد اداری طیف گسترده‌ای از رفتارها را شامل می‌شود. بدنة اصلی این تحقیق حاصل بررسی گستردة منابع موجود در این زمینه بوده و نیز نتایج تحقیقات میدانی نگارنده که در سال جاری انجام پذیرفته در زمینة مهم‌ترین علل و مؤثرترین روشهای کنترل فساد اداری ارائه شده است. در پایان نیز براساس مدل عرضه و تقاضای فساد، روشهایی به منظور کنترل این پدیده ارائه شده است.

 

مقدمه:

فساد مسأله‌ای است که در تمام ادوار گریبانگر دستگاه‌ها و سازمانها بوده و هستة ندیشه بسیاری از دانشمندان و متفکران سیاسی را تشکیل می‌داده است. فساد اداری نیز به عنوان یکی از عمومی‌ترین اشکال فساد پدیده‌ای است که مرزهای زمان و مکان را در نوردیده و با این ویژگی نه به زمان خاصی تعلق دارد و نه مربوط به جامعة خاصی می‌شود.

در واقع می‌توان گفت فساد اداری پدیده‌ای همزاد حکومتا ست. یعنی از زمانی که فعالیتهای بشر شکل سازمان یافته ومنسجمی به خود گرفت از همان زمان فساد اداری نیز همچون جزء لاینفکی از متن سازمان ظهور کرده است.بنابراین می‌توان فساد را فرزند ناخواستة سازمان تلقی کرد که درنتیجه تعاملات گوناگون در درون سازمان و نیز به مناسب تعامل میان سازمان و محیط آن به وجود آمده است.

فساد اداری بخش از مجموعه مسایلی است که سازمانها در دورة عمر خود به ناگزیر آن را تجربه می‌کنند. این مجموعه مسایل به معظلاتی اشاره دار دکه به طور عمده ریشه‌های آن در خارج از سازمان قرار داشته ولی آثار آن سازمانها را متأثر می‌سازد. این معضلات به عنوان چالشهایی که همواره پیش‌ روی مدیران هستند تلقی می‌شوند که به دلیل عدم کنترل سازمان بر علل پیدایی آنها، طبیعتاً کنترل آنها نیز بسیار دشوار است؛ به عنوان مثال فساد اداری تا حد زیادی از نظامهای اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی تأثیر می‌پذیرد؛برای مثال بالا بودن نرخ بیکاری، میزان سلطة روابط غیر رسمی و سنتی بر ارتباطات میان افراد، میزان بلوغ نظام سیاسی و... برحجم فساد اداری یک جامعه تاثیر مستقیم می‌گذارد از طرفی فساد اداری به طور مستقیم بر کارایی نظام اداری، مشروعیت نظام سیاسی و مطلوبیت نظام فرهنگی واجتماعی اثرات نابهنجاری خواهد گذارد که این تعامل باعث ایجاد دوری باطل ومارپیچی نزولی می‌شود که در نهایت جامعه رابه افول خواهد کشاند؛ از این رو باید با پدیده‌هایی از جنس فساد اداری که ریشه در زمینه‌های گوناگونی دارند، بان گرشی سیستمی روبه‌رو شد و به تدوین راه‌حلهای جامع اندیشید. در این تحقیق نیز سعی شده است با چنین نگرشی به موضوع نگریسته شود و این رویکرد در تمامی مراحل تحقیق رعایت شده است.

 

تعداد صفحه: 27

 


دانلود با لینک مستقیم


مقاله ای در مورد فساد اداری و شیوه‌های کنترل آن

طرح لایه باز فروشگاه ماشین های اداری 9

اختصاصی از فی ژوو طرح لایه باز فروشگاه ماشین های اداری 9 دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

طرح لایه باز فروشگاه ماشین های اداری 9


طرح لایه باز فروشگاه ماشین های اداری 9

طرح لایه باز فروشگاه ماشین های اداری

کاملا قابل ویرایش و مناسب جهت چاپ بر روی بنر و تابلوهای تبلیغاتی

سایز: 300*120  cm

رزولوشن: 300    dpi


دانلود با لینک مستقیم


طرح لایه باز فروشگاه ماشین های اداری 9

طرح لایه باز فروشگاه ماشین های اداری 3

اختصاصی از فی ژوو طرح لایه باز فروشگاه ماشین های اداری 3 دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

طرح لایه باز فروشگاه ماشین های اداری 3


طرح لایه باز فروشگاه ماشین های اداری 3

طرح لایه باز فروشگاه ماشین های اداری

کاملا قابل ویرایش و مناسب جهت چاپ بر روی بنر و تابلوهای تبلیغاتی

سایز: 300*120  cm

رزولوشن: 300    dpi


دانلود با لینک مستقیم


طرح لایه باز فروشگاه ماشین های اداری 3

دانلود مقاله اخلاق اداری مسئولیت پذیری

اختصاصی از فی ژوو دانلود مقاله اخلاق اداری مسئولیت پذیری دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

انسان اشرف مخلوقات و خلیفه خدا ، بر روی زمین می باشد امّا دستیابی به این مقام، به سادگی میسّر نمیباشد بلکه تلاش و ممارست بسیاری را می طلبد .
انسان مختار، در این دنیا که به سان گذرگا هی است؛ درمیان دوراه قرار دارد که یکی به اسفل السّافلبن و دیگری به اعلی علیّین ختم می شود . یکی او را به شقاوت و بدبختی و دیگری به سعادت و کمال می رساند .
هدف از آفرینش انسان اینست که با انتخاب راه صحیح و طی کردن صراط مستقیم به مقام قرب الهی نائل شود و این میسّر نیست مگر اینکه به دعوت حقّ، لبّیک گوید و با بهره گیری از تعالیم روشنگر وحی، نیک و بد را باز شناخته و پس از آشنایی با وظایف و مسئولیّتهای خویش در عمل به آن کمر همّت بند .
در این مجموعه قصد داریم پس از آشنایی با مفاهیم واژه ها ی کلیدی و شرایط مسئولیّت پذیری به اهمیّت و ضرورت و جایگاه مسئولیّت پذیری و وظیفه شناسی در آیات و روایات بپردازیم و پس از آشنایی با مختصری از وظایف انسانی, در مقابل خود، خانواده و اجتماع ، به ارائه راهکارهایی جهت ایجاد انگیزه برای پرورش حسّ مسئولیّت پذیری بپردازیم و برخی از موانعی را که موجب می شود این حسّ ارزشمند در وجود انسان کمرنگ شود بر شمریم.
واژه های کلیدی این بحث عبارتند از: مسئولیّت ، وظیفه، تکلیف، تعهّد ، حقّ، وزر و مشارکت جویی.
آشنایی با مفاهیم واژه های کلیدی و ارتباط آنها با یکدیگر
«مسئولیّت»؛ در لغت به معنای موظّف بودن و یا متعهّد بودن به انجام امری می باشد.1
«وظیفه»؛ به آن چیزی اطلاق می شود که شرعاً یا عرفاً بر عهده کسی باشد.2
«تکلیف»؛ به معنای بار کردن کاری سخت توأم با رنج، بر کسی می باشد.3
«تعهّد»؛ به معنای گردن گرفتن کاری4 و همچنین عهد و پیمان بستن5 نیز آمده است .
«حقّ»؛ در این مبحث به معنای سهم و نصیب می باشد.6
هر یک از این واژه ها به نوعی با یکدیگر ملازم می باشند. به عنوان نمونه ؛ تا وظیفه ای بر دوش کسی نباشد، مسئولیّتی در قبال انجام دادن یا ندادن آن نخواهد داشت و در مورد آن ، بازخواست نخواهد شد .
واژۀ «تکلیف» نیز با «مسئولیّت» و «وظیفه»،ملازم است ؛ چرا که در هر سه مورد چیزی بر عهدۀ شخص می باشد که اجرای آن ، لازم و واجب است.
واژۀ «تعهّد» نیز با سه واژۀ اخیر در ارتباط است ؛ چرا که درهر حال فرد متعهّد ، موظّف و مکلّف است آنچه را که به آن تعهّد داده است به انجام برساند و در این مورد مسئول می باشد .
کلمه «حقّ» نیز با واژه های اخیر تناسب دارد زیرا هرگاه سخن از حقّ به میان می آید ، تکلیف و مسئولیّتی هم در پی آن خواهد بود و با اثبات حقّ برای یک طرف تکلیف و مسئولیّتی هم برای طرف دیگر بوجود می آید . لذا در بحثهای آینده هر کجا از این الفاظ استفاده شود این ارتباط و ملازمه مدّ نظر می باشد.
زیر بنای مسئولیّت پذیری
پس از آشنایی مختصر با مفاهیم واژه های کلیدی و ارتباط آنها با یکدیگر ، لازم است بدانیم که مسئولیّت پذیری، مقدّمات و شرایطی دارد و زمانی می توان مسئولیّتی را به فردی سپرد که او این شرایط را احراز کرده باشد. لذا در ادامه مختصراً به این شرایط و مقدّمات اشاره ای خواهیم کرد:
1- مسئولیّت پذیری زمانی تحقّق می پذیرد که رسالت و تکلیفی در کار باشد؛ یعنی انسان، قبلاً کارهایی را با اراده و اختیار خویش پذیرفته باشد و سپس مسئولیّت انجام آن را به عهده گیرد نه کارهایی که تحت تأثیر جاذبه میل ها و دافعه خوف ها انجام می دهد .
2- مسئولیّت در جایی اعتبار می شود که فرد، دارای قدرت تمیز و ادراک باشد ؛ لذا انسان ناآگاهی که دارای قدرت درک و فهم نمی باشد را نمی توان ملزم به انجام کاری کرد و به او مسئولیّتی را سپرد .
3- زمانی می توان فرد را در مقابل وظیفه ای که داشته است مورد بازخواست قرار داد که آن فرد، قبلاً مسئولیّت خود را شناخته باشد و این مستلزم رسایی پیام و دریافت آن توسّط فرد مکلّف می باشد .
4- تکلیف کردن متوقّف بر قدرت انجام وظیفه از سوی فرد مکلّف است لذا فرد ناتوان هر چند که آگاه باشد به دلیل اینکه کار از حوزه عمل و قدرت او خارح است مسئول نخواهد بود.
5- زمانی می توان فرد را مسئول دانست که او با اختیار و اراده خود ، انجام یا ترک کاری را به عهده گرفته باشد نه اینکه مجبور به این کار شده باشد.
بدون شروط بالا مسئولیّت دادن به کسی و بازخواست کردن از او معنایی ندارد و این مقدّمات ، از شرایط اساسی مسئولیّت پذیری می باشد.
اهمّیّت مسئولیّت پذیری در آیات و روایات
نظام حقوقی اسلام نظامی تکلیف گراست؛ به عنوان مثال در متون دینی وقتی صحبت از حقّ انسـانها می شود بحث از حقوقی است که انسانهای دیگر بر ما دارند و به عبارت دیگر مسئولیّتی که ما در قبال دیگران داریم . البته چون این حقوق طرفینی است ما نیز این حقوق را بر عهده دیگران داریم امّا بدلیل همان بعد سازندگی و تربیت و هدایت که دین اسلام برای خود، قائل است در بیان به جنبه تکلیف و وظیفه و مسئولیّت ، توجّه بیشتری می کند ؛ لذا امام سجّاد- علیه السّلام- می فرماید:
اِعلَم رَحَمَکَ اللهُ عَزَّ وَ جَلَّ عَلَیکَ حُقوقاً مُحیطَةٌ بِکَ فِی کُلِّ حَرَکَةٍ تَحَرَّکتَها وَ سَکَنَةٍ سَکَنتَها اَو حالٍ حَلَّتها اَو مَنزِلَةٍ نَزَلتَها اَو جارِحَةٍ قَلَبتَها اَو ءَالَةٍ تَصَرَّفتَ فِیها فَاَکبَرِ حُقُوقُ اللهِ تَبارَکَ وَ تَعالی عَلَیکَ ما اَوجَبَ عَلَیکَ لِنَفسِهِ مِن حَقِّهِ الّذی هُوَ اصلُ الحُقوقِ 7
بدان که خدای عزّوجلّ را بر تو حقوقی است که در هر جنبشی که از تو سر می زند و هر آرامشی که داشته باشی و یا در هر حالی که باشی یا در هر منزلی که فرود آیی یا در هر عضوی که بگردانی یا در هر ابزاری که در آن تصرّف کنی، آن حقوق اطراف تو را فرا گرفته است . بزرگترین حقّ خدای تبارک و تعالی همان است که برای خویش بر تو واجب کرده؛ همان حقّی که ریشه همه حقوق است.
امام سجّاد-علیه السّلام- نمی فرماید تو بر گردن دیگران حقّی داری که آنها باید در مورد تو رعایت کنند بلکه می فرماید؛ حقوقی تو را احاطه کرده ؛ یعنی حقوقی که دیگران بر گردن تو دارند و تو باید از عهدۀ آنها برآیی. همانطور که دیدیم اسلام دینی تکلیف گراست و اصولاً دینداری بدون مسئولیّت پذیری و تعهّد معنایی ندارد. در ادامه به اهمیّت مسئولیّت پذیری و جایگاه آن در قرآن و سنّت می پردازیم.
در قرآن مجید آیات فراوانی وجود دارد که اهمیّت مسئولیّت پذیری و وظیفه شناسی را برای انسان بیان کرده است؛ به عنوان مثال قبول مسئولیّت در قرآن ، به بار سنگین تشبیه شده است.
خداوند در قرآن می فرماید:
وَلا تَزِروا وازِرَةً وِِِِزرَ اُخری...
هیچ گناهکاری بار گناه دیگری را بر دوش نمی کشد
در این آیه «وزر» به معنی سنگین است و در برخی از تفاسیر به معنای «گناه» و «مسئولیّت» نیز آمده است. خداوند در این آیه ما را به این معنا رهنمون می شود که بار سنگین مسئولیّت را احدی خود انسان بر دوش نمی کشد و در روز رستاخیز هر کس مسئول پاسخگویی به اعمال خویش است.8 و ابعاد این پاسخگویی به قدری وسیع است که حتّی اعضاء و جوارح انسان را نیز در بر می گیرد خداوند در قرآن می فرماید:
وَلا تَقفُ ما لَیسَ لَکَ بِهِ عِلمٌ اِنَّ السَّمعَ وَ البَصَرَ وَالفُؤادَ کُلُّ اولئکَ کانَ عَنهُ مَسئولاً 9
از آنچه نمی دانی پیروی نکن ؛ چرا که گوش و چشم و دلها همه مسئولند
خداوند در وصف مؤمنان می فرماید :
اِنَّما المُؤمِنونَ الّذینَ اِذا ذُکِرَ اللهُ وَجِلَت قُلوبُهُم 10
مؤمنان کسانی هستند که هر وقت نام خدا برده شود دلهایشان ترسان گردد
«وجل»؛ همان حالت خوف و ترسی است که سرچشمه آن گاهی بخاطر درک مسئولیّتها و احتمال عدم قیام به وظایف لازم در برابر خدا می باشد که این حالت به عنوان یکی از صفات مؤمنان ذکر شده است.11
مسئولیّت پذیری از چنان اهمیّتی برخوردار است که در بسیاری از تفاسیر از امانت الهی، به همان تعهّد و قبول مسئولیّت یاد شده است و علّت اینکه این امانت عظیم ، به انسان سپرده شد این بود که او این قابلیّت را داشت و می توانست ولایت الهی را پذیرا گردد ؛ یعنی در جادّه عبودیّت و کمال بسوی معبود لایزال سیر کند؛12 چنانکه خداوند در قرآن می فرماید:
اِنّا عَرَضنا الاَمانَةَ عَلَی السَّماوَاتِ وَالاَرضِ وَ الجِبالِ فَاَبَینَ اَن یَحمِلنَها وَ اَشفَقنَ مِنهَا وحَمَلَهَا الاِنسَانُ اِنَّهُ کانَ ظَلُوماً جَهُولاً 13

 

ما امانت را بر آسمانها و زمین و کوهها عرضه داشتیم آنها از حمل آن ابا کردند و از آن هراس داشتند امّا انسان، آن را بر دوش کشید، او بسیار ظالم و جاهل بود.
مسئولیّت پذیری درلسان روایات نیز همواره از اهمیّت بالایی برخوردار بوده است. امام علی-علیه السّلام- آنچنان خود را در پیشگاه خدا مسئول می داند که حتّی دریاره آنچه می گوید وجود خویش را ضامن قرار داده و می فرماید:
ذِمَّتی بِما اَقُولُ رَهِینَةٌ وَ اَنا بِهِ زَعِیمٌ 14
عهده ام در گرو درستی سخنم قرار دارد و نسبت به آن ضامن و پایبندم
و همین احساس مسئولیّت بود که ایشان را به قبول خلافت وادار کرد چنانکه می فرمایند:
هان به خدایی که دانه را شکافت و انسان را بوجود آورد . اگر حضور حاضر و تمام بودن حجّت بر من بخاطر وجود یاور نبود واگر نبود عهدی که خداوند از دانشمندان گرفته که در برابر شکمبارگی هیچ ستمگر و گرسنگی هیچ مظلومی سکوت ننمایند دهنه شتر خلافت را بر کوهانش می انداختم و پایان خلافت را با پیمانه خالی اوّلش سیراب می کردم آنوقت می دیدید که ارزش دنیای شما نزد من از اخلاط دماغ بز کمتر است.15
امام علی– علیه السّلام- بارها پیروان خودرا به تقوی درقبال مسئولیّتهایی که بر دوش گرفته اند سفارش کرده و حتّی آنان را در مقابل زمین و حیوانات نیز مسئول دانسته و می فرمایند:
اِتَّقُوااللهَ فِی عِِبادِهِ وَ بِلادِهِ فَاِنَّکُم مَسئُولُونَ حَتّی عَنِ البِقاعِ وَ البَهائِمِ وَ اَطِیعوا اللهَ وَ لا تَعصُوهُ 16
از خدا نسبت به بندگان و شهرهایش پروا کنید زیرا دارای مسئولیّت هستید حتّی نسبت به زمینها و حیوانات و خداوند را اطاعت کنید و از نافرمانی او بپرهیزید.
البته روایات بسیـاری در این زمیـنه وجود دارد که به دلیل محدودیّت دامـنه بحـث از ذکر آن خودداری می کنیم و در ادامه به ضرورت مسئولیّت پذیری و وظیفه شناسی می پردازیم .

 

ضرورت مسئولیّت پذیری و وظیفه شناسی
با نظر به مطالبی که گفته شد ، این سئوال پیش می آید که پاسخگو بودن در برابر یک مرجع برتر چه ضرورتی دارد؟ و اگر انسان مسئولیّتی را نمی پذیرفت چه اتّفاقی می افتاد؟
همانطور که می دانیم آفرینش انسان و جهان ، هدفدار بوده است و هدف از آفرینش انسان عبادت و بندگی خداوند می باشد . خداوند در قرآن می فرماید :
وَما خَلَقتُ الجِنَّ وَ الاِنسَ اِلّا لِیَعبُدُونَ 17
جن و انس را نیافریدم جز اینکه مرا عبادت کنند.
خداوند متعال راه رسیدن به قرب الهی و طریقه عبادت و بندگی خود را به صورت برنامه هایی به رسول خویش ابلاغ کرده است و پس از پیامبر - صلّی الله علیه و اله – اوصیاء او وظیفه آموزش معارف دین را بر عهده دارند . در این میان ما مسلمانان که به این دعوت لبّیک گفته ایم وظایف و مسئولیّتهایی پیدا می کنیم که عمل به آنها ما را به کمال انسانی خویش نزدیک می سازد .
بزرگترین مسئولیّت انسان، در برابر نعمت هدایت و ولایت می باشد ؛ چرا که بدون تشریع دین و هدایت انسان،تمامی راهها به سوی کمال و سعادت او مسدود می شد . امام رضا –علیه السّلام- می فرمایند:
اِنَّ اَوَّلَ ما یُسئَلُ عَنهُ العَبدَ یَومَ القیامَةِ الشَّهادَةُ وَ النُّبُوَّةُ وَ مُوالاتِ عَلیِّ بنِ اَبیطالِبِ عَلَیه السّلامِ 18
همانا اولین چیزی که در روز قیامت از بنده سئوال می شود ؛ شهادت به یگانگی خدا و رسالت پیامبر و دوستی علی بن ابیطالب علیه السّلام است
لذا اگر ما در مقابل این نعمتهای ارزشمند که خداوند برای هدایت بشر به او ارزانی داشته است احساس مسئولیّت نکنیم حیاتی پوچ و بی هدف داشته هرگز به مقام والای انسانیّت نائل نمی شویم و اینجاست که ضرورت مسئولیّت پذیری در برابر خداوند متعال مشخّص می شود .
مسئولیّت حقیقی در مقابل خداست
همانطور که در بحثهای قبلی اشاره کردیم؛ دو واژه حقّ و مسئولیّت با یکدیگر ملازم هستند؛ لذا هر کجا سخن از حقّ می شود متقابلاً و غیر مستقیم ، به مسئولیّت و تکلیف در قبال آن حقّ نیز اشاره شده است .
بر اساس بینش دینی ، ما می توانیم برهان اقامه کنیم که چون همه هستی از آن خدای متعال است و او مالک همه چیز است، هرکجا حقّـی باشد، اصالتاً از آن خداست و هیچ حقّـی برای کسـی به خودی خود ثـابت نمی شود ؛ مگر اینکه خداوند، آن حقّ را به آن موجود اعطا کرده باشد . لذا خداوند حقّ تصرّف در هر موجودی را خواهد داشت و از آن طرف هیچ موجودی ، حقّی بر خداوند و سایر موجودات ندارد ؛ چون هیچگونه مالکیّت و خالقیّتی نسبت به آن ندارد . پس نتیجه می گیریم که مسئولیّت واقعی ما در مقابل خداوند است.19
در اثبات اینکه مسئولیّت حقیقی در مقابل خداوند است دلایل نقلی بسیلری وجود دارد که ما در اینجا تنها به روایتی از امیرالمؤمنین علی –علیه السّلام - اشاره می کنیم که می فرمایند:
و لَو کانَ لِاَحَدٍ اَن یَجرِیَ لَهُ وَ لا یَجرِیَ عَلَیهِ لَکانَ ذلِکَ خالِصاً لِلّهِ سُبحانَهُ دُونَ خَلقِهِ لِقُدرَتِهِ علی عِبادِهِ وَ لعَدلِهِ فی کُلِّ ما جَرَت عَلَیهِ صُرُوفُ قَضائِهِ وَلکِنَّهُ جَعَلَ حَقَّهُ عَلَی العِبادِ اَن یُطِیعُوهُ وَ جَعَلَ جَزاءَهُم عَلَیهِ مُضاعَفَةِ الثَّوابِ تَفَضُّلاً مِنهُ وَ تَوَسُّعاً بِما هُوَ مِنَ المَزِیدِ اَهلُهُ 20
و اگر کسی را بر دیگری حقّی ثابت است و آن کس را بر وی حقّی نباشد این حقّ فقط برای خدای سبحان است نه غیر او ؛ بخاطر احاطه قدرتش بر بندگان و عدالتش در تمام آنچه که فرمانش در آن جاری است ولی حقّش را بر بندگان چنین مقرّر فرمود که او را بندگی کنند و مزد عبادت را بر عهده خود، برای بندگان ، چند برابر قرار داد به علّت تفضّل و کرمی که دارد و افزون دهی که شایسته و اهل آن است.
حضرت در این روایت تنها خداوند را صاحب حقّ میداند که این حقّ همان اطاعت و بندگی خداست.
محقق : فاطمه آذر مهر
علاقمندان جهت رویت پایان نامه مذکور می توانند به بخش پژوهش مدرسه علمیه نرجس سلام الله علیها مراجعه نمایند

 

مسئولیت پذیر بودن باعث انجام بهتر و صحیح تر کارها و پروژه ها می گردد. اشخاص مسئولیت پذیر به علت پاسخگو بودن قابل اعتمادترند و جلب اعتماد دیگران یکی از زمینه های مهم پیشرفت است.
مسئولیت پذیری همراه با قبول مسئولیت های بزرگتر(به شرطی که فرد شرایط لازم و کافی امور مربوطه را داشته باشد) عاملی مهم جهت تسریع روند پیشرفت های فردی و اجتماعی است. این ویژگی در هر حرفه یا شغلی بر میزان اعتبار اجتماعی شخص می افزاید. احساس ارزشمند بودن و عزت نفس از نتایج دیگر آن است. اینان به دلیل اعتباری که در جامعه کسب می کنند برجسته تر هستند و به بدین ترتیب ترقی و پیشرفت را نصیب خود و جامعه می کنند.

 

ویژگی های افراد مسئولیت پذیر:
*داشتن اعتماد به نفس
*فعال بودن و پویایی
*قبول شکست ها درصورت ناکامی به جای مقصر دانستن دیگران یا توجیه شکست ها
*تلاش جهت جبران ناکامی ها
*انعطاف پذیر بودن درصورت لزوم
*پاسخ گو بودن نسبت به امور محوله
*هدفمند کردن فعالیت ها
*برنامه ریزی جهت دسترسی به اهداف ازقبل تعیین شده
درصورت آموزش صحیح در محیط خانه و اجتماع جهت استقلال افراد در اولین فرصت ممکن، مسئولیت پذیری آنان نیز در آینده بیشتر می شود. همچنین اگر مسئولان جامعه ای نسبت به اموری که به آنان محول شده است، مسئولیت پذیر نباشند، به علت اثرات سویی که این مسئله برجای می گذارد، یک ضد ارزش به ارزش تبدیل می شود و ازطرفی دیگر یک معضل فرهنگی ایجاد می کند به نحوی که افراد به جای تلاش درجهت رفع مشکلات و بررسی علل ناکامی ها، آن را توجیه کرده و به دنبال مقصر دیگری می گردند تا خود را پاک و لایق نشان دهند. بدین ترتیب زمینه یادگیری رفتارهای ناصحیح در جامعه اتفاق می افتد که این خود عامل عقب افتادگی و درماندگی آن کشور در حوزه های مختلف خواهد شد.
مسئولیت پذیری در بستر رشد اجتماعی
نتیجه ی رشد اجتماعی ، همانا مهارت اجتماعی دانش آ موزا ن است و مهارت اجتماعی استعدادی است که باعث بروز رفتارهایی می شود که به صورت مثبت یا منفی تقویت می شوند و نه رفتارهایی که مورد تنبیه وا قع می شوند یا توسط دیگران خاموش می شوند .این مهارتها می توانند در روابط آ د می با دیگران نتایج مثبت و موفقیت آمیزی به وجود آورند .

 

مهارت های اجتماعی شا مل :
مهارت در تشخیص خصوصیات گروه ؛ مهارت در ارتباط گیری با گروه ؛ مهارت گوش دادن ؛ مهارت همد ردی ؛ مهارت در ارتباط غیر کلا می ؛ مهارت در تشخیص ا حسا س ها ی خویش ؛ و مهارت کنترل خویش است .
مسئولیت پذیری دا نش آ موزان یکی از ارزش های مهم و غالب اجتماعی است و زمانی عملی می شود که وجدان جمعی بیدار و پرورش یابد . وجدان جمعی عبارت است از این که در تک تک دانش آموزان ا حساس تعهد ؛ مسئولیت پذیری ؛ ا حساس تکلیف الهی ؛ پاسخگو بودن ؛ و وجدا ن فردی شکل بگیرد و پرورش یا بد و جوانان بتوانند کیفیت های ایجاد شده را با هم هماهنگ ، و تعهدات گروهی را پایه گذاری کنند تا در نهایت به تعهد اجتماعی منجر شود .
رشد اجتماعی ومسئولیت پذیری دا نش آ موزان را می توان درابعا د مختلف خانوا ده ، مدرسه، جامعه مورد ارزیابی قرار دا د .

 

بُعد خانواده :
خانواده ، نهاد یا جایی است که رشد اجتماعی و به دنبال آن مسئولیت پذیری به صورت واقعی شکل گرفته و نهادینه می شود . رفتارها و عملکرد ها در خانواده وا قعی تر از جامعه و مدرسه است . بر این اساس بهتر می توان آن را ارزیابی و اصلاح کرد .
خانواده در زمره ی گروه های غیر رسمی است که هدف عمده ی آن اجتماعی کردن است و به لحاظ دارا بودن ویژگی های گروه نخستین و ا یجاد روابط چهره به چهره و صمیمانه بین اعضای خانوا ده و همچنین برانگیختن تعلقات شد ید ا حساسی و عاطفی ، بیشترین تأ ثیر را در پذیرش ارزش ها و الگوهای رفتار اجتماعی و یا به عبارتی اجتماعی شدن هدایت می کند .
زیر بنای مشارکت در جامعه و خانوا ده این است که اعضای خانواده و به ویژه دانش آ موزا ن به درجه ی مطلوبی ا ز رشد اجتماعی رسیده باشند . بر این اسا س لازم است مهارت های اجتماعی آنان مورد بازنگری و تقویت قرار گیرد . مدرسه معمولاً یافته های علمی و دا نشی را به دانش آ موزان می دهد و این یافته ها زما نی که با مهارت های اجتماعی تلفیق شود به مسئولیت پذیری منجر می گردد.
یکی از نمود های عملیاتی رشد اجتماعی و مسئولیت پذیری این است که دانش آموزا ن به صورت مطلوب و خود جوش از یافته های مدرسه در حل مشکلات خانواده بهره گیرند . زمانی که دا نش آموزا ن به دانش روز مجهز شوند ، اما از آن درا مور خانوا ده بهره نگیرند ، مطلوب نیست . زمانی می توا ن عملکرد دانش آموزان را مطلوب و مفید دانست که آن ها د انش ِ آموخته شده را در خانوا ده جاری نمایند . دانش و رشد اجتماعی دو روی یک سکه هستند و تلفیق آ ن ها منجر به شکل گیری مشئولیت پذیری می شود و نمود دیگر این، که دانش آ موزان تکالیف خود را در منزل بدون گوشزد و یادآوری دیگران انجام دهند . یکی از مشکلات خا نوا ده ها این است که دانش آ موزان تکالیف خود را به خوبی انجام نمی دهند و لازم است مدرسه یا خانواده قبل ا ز تأ کید بر انجام تکالیف ، روی رشد اجتماعی و مسئولیت پذیری آنان کار کند . زمانی که این دو کیفیت ایجاد شد انجام تکالیف به راحتی صورت می گیرد .

 

بُعد مدرسه :
مدرسه نهادی است که رشد اجتماعی و مسئولیت پذیری در آن پرورش یافته و چکش کاری می شود . شرکت در فعالیت های درسی توسط دانش آ موزان امری است که وظیفه ی رسمی آنان محسوب می شود . هر چقدر دانش آموزان بیشتر دا وطلب شرکت در فعالیت های فوق برنامه باشند ، بیانگر رشد اجتماعی است .
یکی ا ز جنبه های مهم تعا مل دانش آ موزان که بیانگر رشد اجتماعی و مسئولیت پذیری است بازی های آنان است . بازی وسیله ای برای افزایش فعالیت های مربوط به مهارت های اجتماعی به شمار می رود . بازی می توا ند وسیله ای برای آ موزش مهارت هایی چون رعایت نوبت ؛ شراکت در ابزار ؛ برنده یا بازنده ی خوب شدن ؛ کار گروهی ؛ تعاون ؛ توجه به جزئیات ؛ پیروی از مقررات ؛ خویشتن داری و انواع مهارت های حل مسأ له با شد .
به نظر « گوردن » بازی نوعی تقلید از زندگی واقعی و وسیله ای برای آزمودن حوادث دنیای واقعی است . میزان ، نحوه و کیفیت بازی دانش آ موزا ن بیانگر رشد اجتماعی آنان است.
در کلاس درس امور مختلفی وجود دارد که معلم و دانش آ موز باید به کمک همدیگر در مورد آن ها تصمیم گیری نمایند .هرچه قدر دانش آ موزا ن از رشداجتماعی کمتری برخوردا ر باشند ، نقش معلم در تصمیم گیری پررنگ تر شده وتصمیم گیری انفرادی برکلا س درس حاکم می شود. تصمیم گیری در مورد چگونگی تدریس ؛ محتوا ؛ نوع و نحوه ی امتحان ؛ نحوه ی کلا س داری و ... باید مشارکتی انجام شود که رشد اجتماعی دانش آ موزان تضمین کننده ی آن می باشد .
یکی از جنبه های توسعه یافتگی دانش آموزان این است که در تصمیم گیری های مختلف مربوط به ادا ره ی مدرسه مشارکت جدی و فعا ل داشته باشند . تحقق شعار و آرمان مدرسه محوری بستگی به درجه و میزان رشد اجتماعی و مسئولیت پذیری دانش آ موزان دا رد .

 

بُعد جامعه :
نمود عملی رشد اجتماعی و مسئولیت پذیری دانش آ موزان ، در جامعه مشروعیت مییابد . رفتارها و عملکرد ها ی دانش آموزا ن در امور جامعه و ا مور شهروندی موجب میگردد که آنان خودشان را محک بزنند . همچنین فرصتی فراهم می شود تا بهتر بتوان مهارت های اجتماعی را سنجید .
جامعه ی سالم یکی ا ز نهادهایی است که به خوبی و با معیارهای واقعی می تواند در مورد رشد اجتماعی و مسئولیت پذیری محصولات آ موزشی و پرورشی قضاوت واقعی نموده و راه کارهای مناسبی برای اصلاح آن ارائه نماید .
به طور کلی معیارهایی را که توجه به آن ها بیانگر رشد اجتماعی در بُعد رعایت هنجارهای جامعه است ، می توان به شرح زیر بیان نمود :
• رعایت نوبت در گرفتن امکانات مختلف ؛
• رعایت ادب و نزاکت در برخورد با دیگران ؛
• مصون ماندن از بلا یای اجتماعی نظیر اعتیاد به مواد مخدر ؛
• نداشتن بزهکاری های خفیف یا متوسط ؛
• پیروی از مقررات جمعی ؛
• آراستن ظاهر مطابق با ارزش های مناسب جامعه ؛
• رفت و آ مد مناسب ، رفتار متعا د ل در تغذیه ؛
نهاد مسجد :
مسجد یکی از محل ها یی است که رشد دهنده ی بینش دینی ، سیا سی و اجتماعی دانش آموزان است و هر ا ندا زه دانش آموزان در فعالیت های مختلف مسجد شرکت نمایند ، رشد اجتماعی و به ویژ ه مسئولیت پذیری آنان تقویت و عملیاتی می شود . مسجد به عنوان یک نها د مذهبی و مدنی در تربیت شهروندان آینده ؛ شکل دهی و پرورش عقاید ؛ و استا ندارد نمود ن رفتار و منش نقش به سزا یی دارد .
دانش آ موزان در مدرسه تحت آموزش رسمی قرار می گیرند و بدین لحاظ کمتر رفتارهای واقعی خود را بروز می دهند و به لحاظ محد ودیت ها یی که وجوددارد ، نمی توا ن به طور واقعی میزان رشد اجتماعی آنان را در مدرسه مورد ارزیابی نمود .
دانش آ موزا ن در نهادهای آ موزش فوق برنامه با داشتن ماهیت غیر رسمی ، رفتارهای واقعی خود را بهتر به معرض نمایش می گذارند و از این بابت می توان در مورد کم و کیف ، و اصلاح آن نظر دا د و آن را ارزیابی نمود .

 

پس می توان نتیجه گرفت که :
رشد اجتماعی و مسئولیت پذیری دانش آموزان در ابعاد مختلف به بلوغ ارتباطی ؛ بلوغ در تشخیص موقعیت ها ؛ بلوغ در گفت و شنود ؛ مهارت همکاری و همد ردی شده ؛ همچنین مهارت های اجتماعی دانش آ موزان را تقویت می کند .
بنابراین نظام آ موزشی باید در کنار آ موزش های رسمی و کلاسیک و برنامه ریزی شده در زمینه ی مهارت های اجتماعی وچگونگی مشارکت دانش آ موزان به صورت عملی برنامه ریزی نما ید . دانش آ موزان و جوانان وقتی افرا دِ مفیدی هستند که بتوانند مشکلات جامعه را از طریق ایفای درستِ نقش حل کنند .

 

نقش مدرسه در مسئولیت پذیری اجتماعی دانش آموزان ابتدایی
میزان پذیرفتن مسئولیت های اجتماعی و شرکت در کارهای گروهی با اعتماد به نفس دانش آموزان رابطه مستقیم دارد.
اعتماد به نفس چیست؟
اعتماد به نفس ارزشیابی کلی ما درباره فضایل و قابلیتهای خودمان ارزشهایمان اجزای بدنی پاسخهای دیگران نسبت به خود و حتی گاهی نسبت به دارایی هایمان است.
اعتماد به نفس با افسردگی رابطه معکوس دارد و کسانی که اعتماد به نفس بالاتری دارند از قدرت سازگاری بیشتری با محیط برخوردارند.
اولین نماد درونی اعتماد به نفس رضایت خاطر است. کسانی که اعتماد به نفس دارند با احساس توانایی ها و تا حدی به فعلیت در آمدن این توانایی ها احساس خوب و رضایت خاطری عمیق دارند و نماد بیرونی این رضایت خاطر تبسمی است که بر لب دارند.
احساس خوب بودن و ارزشمند بودن فرد زمانی پدیدار می شود که احساس کند مورد علاقه دیگران قرار گرفته و کارش مورد قبول است، بر عکس طرد شدن، دوم قرار گرفتن و... به احساس بی ارزشی منتهی می شود.
باید شرایطی فراهم کنیم که کودکان تجربیات موفقیت آمیزی داشته باشند. ایجاد حس رقابت سالم در زمینه های مختلف تحصیلی، ورزشی، علمی و... نیز باعث شرکت پذیری بیشتر فرد در گروه شده و احساس مسئولیت پذیری در جمع را در او تقویت می کند.
البته بایستی در ضمن اینکه نوجوان را به شرکت در جمع و جامعه تشویق می کنیم او را از خطراتی که ممکن است او را تهدید کند آشنا نماییم و راه مقابله با آنها را نیز با راهنمایی به او بیاموزیم. باید او را از

 


فرجام کسانی که در جریان زندگی قید ها را گسستند و به هر پلیدی و انحرافی تن دادند، آگاه ساخت. باید در نزدشان از گل های پر پر شده یاد کرد که به علت تزلزل در اراده، سستی در حفظ شرف و عفاف، سقوط کردند و البته ذکر ریشه های این سقوط نیز بسیار مفید و مؤثر است.
بهره گیری از مننطق و برهان به مراتب مؤثرتر از اعمال فشار و تهدید است. فشار و تهدید اگر در کوتاه مدت مشکلی را حل کند، در دراز مدت سرنوشت ساز و کار ساز نخواهد بود.
محبت های خالصانه والدین قطراتی هستند که به تدریج وجود نوجوان را سیراب می کنند بنابراین از یادآوری این مطلب به پدرها و مادرها نباید غافل ماند.
- چگونگی ایجاد حس مسئولیت پذیری در جامعه:
- هیچ اجتماعی حاضر نیست نسل جوانتر را به خاطر شور و هیجان و نگرانی هایی که در برابر وضع موجود دارد، محکوم یا طرد کند. هر اجتماعی ناچار به همکاری و دمسازی با نسل جوان خویش است. جوان علاقه فراوانی به آموختن و نیروی بی پایانی برای به کار انداختن دارد.
- بسیار طبیعی است که او بخواهد یاد بگیرد و فعالیت کند. حال اگر مطالب درست و سودمند به روش های صحیح به او آموخته نشوند او به سراغ آموختن چیزهای دیگری خواهد رفت.
اگر او با معرفت ناب اسلامی اشنا نشود، گرفتار دام غربیان یا شرقی ها خواهد شد. اگر او در
خانواده همدرد نیابد، اگر در جامعه همدل نیابد، پس به کجا پناه برد؟
بنابراین لازم است برای تفهیم عقاید و افکار اسلامی به نسل جوان نهایت تلاش و کوشش خود را به کار بندیم تا این سرمایه های گرانبها به دست نا اهلان نیفتند. برای رسیدن به چنین مقصودی باید به اهداف زیر توجه شود:
1- آشنا کردن و سوق دادن جوانان به دین مبین اسلام.
2- تلاش برای ایجاد هر چه بیشتر روابط دوستانه با آن ها.
3- جذب جوانان به سمت فرهنگ غنی و حیات بخش اسلامی.
دیگر آنکه تلاش کنیم اعتماد به نفس آنها را تقویت نماییم و با تشویق های گوناگون در انجام مسئولیت های اجتماعی آنها را یاری نماییم. یعنی اینکه خود او را به او بشناسانیم و همواره به او بگوییم که” تو می توانی“

 

”خود“ترکیبات متعددی دارد: خود فیزیکی، خود اجتماعی، خود عاطفی، خود آرمانی و... و به دنبال این شناخت قضاوت های فرد درباره خودش شکل می گیرد.
مسئولیت پذیری یکی از الگوهای پیشنهادی کشورهای توسعه یافته آموزشی برای دستیابی به اهداف توسعه کیفی و همه جانبه می باشد.
در این مدل که بر گرفته از مدیریت فرایند مدار می باشد
افزایش کیفیت کاری پرسنل

 

عملکرد کتبی آموزشگاه رضایت مندی
مدیریت ورهبری آموزشگاه مشتریان مدرسه

 


بازتاب عمل مدرسه درمحیط
اجتماع

 

برنامه های مدیران مدارس و خط مشی ها در راهبرد های تنظیم برنامه و موفقیت دستیابی به
اهداف آن می باشد. در این راستا نقش اطلاع گیری و ارائه الگوهای عملی در برخورد با موضوعات گوناگون آموزشی، تربیتی، پژوهشی، اداری و... مشخص بوده و در اخذ تصمیمات کلیدی در محیط آموزشگاه بسیار مهم و ضروری خواهد بود.
استقرار سیستم های استاندارد: در این راستا بهره گیری از استاندارد های عملی در آموزش نظیر الگوهای مناسب و بهنجار تدریس، رفتار منطبق با ارزش های عرف و شرع جا معه را فراهم می نماید.
ویژگی های مدارس برتر: در اینگونه مدارس مدیران توجه خاصی به ترویج فرهنگ مسئولیت پذیری اجتماعی دانش آموزان ، معلمان و عوامل اجرایی و پایداری آن ها در حال و آینده دارند، و به ترویج ریسک فرصت کار بر روی پروژه های اجتماعی و گروهی می پردازند و تلاش می کنند تاثیرات نامطلوب در مدرسه را به حد اقل برسانند.

 

 

 

مسئولیت پذیری دانش آموزان:
دانش آموزان در قبال رفتارشان هر چه بیشتر احساس مسئولیت کنند، نیاز کمتری به اعمال مدیریت از سوی معلم خواهند داشت. به همین جهت باید بیش از پیش در جهت مسئولیت پذیر کردن دانش آموزان بکوشیم.
اغلب ما مسئولیت را به ان دسته از دانش آموزان میدهیم که قبلا در این راستا خود را نشان داده اند. واقعا چه حسنی در واگذار کردن امری که قبلا پذیرفته شده وجود دارد؟
چگونه دانش آموزانی که مسئولیت پذیر نیستندمی توانند مسئولیت پذیری را فرا گیرند؟
فقط و فقط در صورتی که اجازه تجربه کردن چنین امری به ان ها داده شود به این مهم دست خواهند یافت.
آموختن مسئولیت پذیری همانند آموختن چیزهای دیگر مستلزم فرآیند آزمایش و خطا می باشد.
واگذاری مسئولیت می تواند به اشکال متعددی صورت گیرد. معلم می تواند به دانش آموزانی که در مورد انجام وظایف داخل کلاسی مشکل دارند، مسئولیت توزیع کتب درسی، کمک در جمع آوری تکالیف، پاک کردن تخته، آوردن گچ و... را واگذار نماید. امور محوله باید از مسئولیت های کوچک و کم اهمیت شروع شود و پس ازآن که دانش آموز از خود قابلیت ایفای مسئولیت را نشان داد مسئولیت های مهم تری به او واگذار گردد.
همان گونه که هیچ عاملی مانند موفقیت به وجود آورنده موفقیت نیست هیچ چیز مانند مسئولیت نیز به وجود آورنده مسئولیت نیست.
افزایش مسئولیت پذیری به موضوع ایجاد نظم در کلاس و مدرسه نظر دارد و کمتر نیاز به برقراری و
رعایت کردن نوبت، شرکت در بازی های گروهی، پیروی از مقررات، خویشتن داری میزان و نحوه و کیفیت بازی دانش آموزان بیانگر رشد اجتماعی آنان است.
چنین دانش آموزانی در امور مختلف به معلم یاری می رسانند و در تصمیم گیری های مختلفی که به اوو مدرسه مربوط باشد فعالانه شرکت می نماید.
رشد اجتماعی و مسئولیت پذیری:
شرط اساسی برای پذیرش مسئولیت پذیری، رشد اجتماعی دانش آموزان است.
منظور از رشد اجتماعی این است که دانش آموزان پس از آموزش بتوانند در جامعه اظهار نظر، ایفای نقش و انتقاد های سازنده کنند و مهارت های اجتماعی، هم چنین روحیه گروه گرایی دانش آموزان و در پی آن حس همکاری و مشارکت تقویت شود.
نتیجه رشد اجتماعی همانا مهارت اجتماعی دانش آموزان است و مهارت اجتماعی استعدادی است که باعث بروز رفتار هایی می شود که به صورت مثبت یا منفی تقویت می شوند . این مهارت ها می توانند در روابط آدمی با دیگران نتایج مثبت و موفقیت آمیزی به وجود آورند.
مهارت های اجتماعی شامل مهارت در تشخیص خصوصیات گروه ، مهارت در ارتباط گیری با گروه، مهارت گوش دادن، مهارت همدردی، مهارت دلسوزی، مهارت در ارتباطات غیر کلامی، مهارت در تشخیص احساس های خویش و مهارت کنترل خویش است.
مسئولیت پذیر کردن دانش آموزان زمانی عملی می شود که وجدان جمعی بیدار شود و پرورش یابد. وجدان جمعی عبارت است از این که در تک تک دانش آموزان احساس تعهد، مسئولیت پذیری، احساس تکلیف الهی، پاسخگو بودن و وجدان فردی شکل بگیرد و پرورش یابد و نوجوانان و جوانان بتوانند کیفیت های ایجاد شده را با هم هماهنگ نمایند و تعهدات گروهی را پایه گذاری کنند تا در نهایت به تعهد اجتماعی منجر شود.
رشد اجتماعی و مسئولیت پذیری اجتماعی دانش آموزان را می توان در ابعاد مختلف 1- مدرسه 2-خانواده 3- جامعه مورد ارزیابی قرار داد.
بعد مدرسه:
مدرسه نهادی است که رشد اجتماعی و مسئولیت پذیری در آن پرورش یافته و چکش کاری می شوند.
شرکت در فعالیت های درسی توسط دانش آموزان امری است که وظیفه رسمی آنان محسوب می شود. هر چه قدر دانش آموزان بیشتر داوطلب شرکت در فعالیت های فوق برنامه باشند بیانگر رشد اجتماعی آنهاست.
یکی از جنبه های مهم تعامل دانش آموزان که بیانگر رشد اجتماعی و مسئولیت پذیری است بازی آنان می باشد.
بازی وسیله ای برای افزایش فعالیت های مربوط به مهارت های اجتماعی به شمار می رود. بازی می تواند وسیله ای برای آموزش مهارت هایی چون رعایت نوبت، شراکت در ابزار برنده یا بازنده خوب شدن، کار گروهی، تعاون، توجه به جزئیات، پیروی از مقررات، خویشتن داری و انواع مهارت های حل مساله باشد.
به نظر گوردن بازی نوعی تقلید از زندگی واقعی و وسیله ای برای آزمودن حوادث دنیای واقعی است. میزان، نحوه و کیفیت بازی دانش آموزان بیانگر رشد اجتماعی آنان است.
در کلاس درس امور مختلفی وجود دارد که معلم و دانش اموز باید به کمک همدیگر در مورد آن ها تصمیم گیری کنند.
هر چه قدر دانش اموزان از رشد اجتماعی کمتری برخوردار باشند، نقش معلم در تصمیم گیری پر رنگ ترشده و تصمیم گیری انفرادی بر کلاس درس حاکم می شود.
تصمیم گیری در مورد چگونگی تدریس، محتوا، نوع و نحوه امتحان، نحوه کلاس داری و... باید مشارکتی انجام شود که رشد اجتماعی دانش آموزان تضمین کننده آن می باشد.
یکی از جنبه های توسعه یافتگی دانش آموزان این است که در تصمیم گیری های مختلف مربوط به اداره مدرسه مشارکت جدی و فعال داشته باشند.
همچنین تحقق شعار و آرمان مدرسه محوری بستگی به درجه و میزان رشد اجتماعی و مسئولیت پذیری دانش آموزان دارد.
پس می توان نتیجه گیری کرد که رشد اجتماعی و مسئولیت پذیری دانش آموزان در ابعاد مختلف به بلوغ ارتباطی، بلوغ در تشخیص موقعیت ها، بلوغ در گفت و شنود، مهارت همکاری و همدردی شده، همچنین باعث تقویت مهارت های اجتماعی دانش آموزان می گردد.

 


بنابراین:
نظام آموزشی باید در کنار آموزش های رسمی و کلاسیک و برنامه ریزی شده، در بعد مهارت های اجتماعی فراگیران و چگونگی مشارکت دانش آموزان در امر آموزش به صورت عملی برنامه ریزی نماید، چرا که دانش آموزان و جوانان در صورتی افراد مفید و کار آمدی خواهند بود که قادر باشند مسائل و مشکلات زندگی اجتماعی را از طریق ایفای نقش درست حل کنند که این مهم میسر نمی شود مگر آنکه در دوران طلایی و مهم تحصیل به بلوغ فکری رسیده باشند و برای زندگی پر فراز و نشیب در جامعه خویش به آمادگی بالایی دست یافته باشند.
دو نکته مهم در ایجاد مسئولیت :
1- تعالیم مربوط به مسئولیت ، اکتسابی است و رمز ارسال رسل در آوردن این همه تعلیمات ، هدایت بشر به انجام وظیفه خویش خلاصه و تعیین می شود .
2- انجام مسئولیت ، تلاشی پیگیر و مداوم مجاهدت و عملی همیشگی لازم داردو انسان با کوشش دو یا چند روزه یهو رها از مسئولیت نمی شود.

 


پرورش مسئولیت :
براین اساس که تصویر شد مسئولیت مهم ترین شغل و وظیفه ماست. وظیفه ای که از بدو زندگی تا مرگ با ما همراه است و هیچ گاه از ما جدا شدنی نیست. بدین سان باید به گونه ای با ما همراه باشد که در آن احساس رنج نکنیم و یا کمتر احساس درد کنیم و این نیاز به عاملی به نام تربیت دارد.
تربیت به مفهوم تعالی و رشد و نمو دادن از هدف های عمده هر مربی است و ما را از این تعالی دو مفهوم و مقصود است:
1- هدایت فرد به سوی غایاتی اندیشیده و اهدافی که سزاوار مقام و طبیعت انسانی باشد.
2- همراهی و معاونت کودک، بدین گونه که دست او را بگیریم و پای او را به نقطه مورد نظر برسانیم. به عبارت دیگر در رساندن طفل به هدف مداخله مستقیم نداشته باشیم، بلکه شرایط و امکانات رشد او را فراهم آوریم.
شک نیست که از مهم ترین غایات، پرورش و ایجاد روح مسئولیت در فرد است. امری که انسان به شرط واجد بودن ان، انسان نامیده می شود و بار آن چنان سنگین است که دیگر آفریده های خداوندی از پذیرش آن سر باز زده اند.
این که گفتیم تعالیم مربوط به مسئولیت یاد گرفتنی و اکتسابی است سخنی است روشن. انبیاء الهی می ایند و خطوط اصلی این مسئولیت را ترسیم می کنند و آن را به وی می آموزند (یعلمهم الکتاب و الحکمه) و وی را وادار به رعایت آن می کنند.
ضرورت پرورش مسئولیت
بحث این است که آیا لازم است مسئولیت به عنوان یکی از غایات تربیتی به افراد آموخته شود یا نه؟ گمان می کنم با آنچه که گذشت پاسخ این سؤال مثبت باشد . ولی ما ذیلا ضرورت ان را از دیدگاه های گوناگون نیز مورد بررسی قرار می دهیم.
از لحاظ فردی: پرورش مسئولیت از لحاظ فردی ضروری است از این نظر که هر کودکی برای سلامت زندگی حال و آینده اش نیاز مند است به مسئولیت ها و تعهداتی پایبند باشد. بر اساس آنچه که می بینیم و مشهود ماست بی بند و باری اگر چه همراه با خوشگذرانی باشد سعادت آفرین نیست. گذران زندگی با این روش که دلم می خواهد، نمی تواند ما را به خوشبختی سوق دهد. کودک نیازمند است که از همان دوران کودکی خود را به مقرراتی پایبند و به اصولی وابسته و به انجام اموری متعهد بداند و این ضروری زندگی حال و آینده اوست.
از لحاظ اجتماعی: افراد هر جامعه همچون پیچ و مهره های ماشین اجتماعند که اگر هر کدام در چهار چوب خود و بر اساس نقش محول یا محقق کار نکنند، چرخ جامعه نیکو نمی گردد. ارتقاء هر کشور بسته به مسئولیت شناسی اعضای ملت است درکشوری که مردم وظیفه خود را ندانند و عمل نکنند امیدی به خیر و سعادت آن کشور نیست.
از سوی دیگر مسئولیت شناسی در هر جامعه باعث تنظیم روابط اجتماعی و انسانی می شود. بر اساس آن، افراد خود را نسبت به هم وابسته احساس می کنند و به گونه ای سالم و انسانی به ادامه حیات می پردازند.

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  37  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله اخلاق اداری مسئولیت پذیری