فی ژوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فی ژوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

تحقیق در مورد آرمان، دستاوردها و آسیب شناسی انقلاب اسلامی

اختصاصی از فی ژوو تحقیق در مورد آرمان، دستاوردها و آسیب شناسی انقلاب اسلامی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد آرمان، دستاوردها و آسیب شناسی انقلاب اسلامی


تحقیق در مورد آرمان، دستاوردها و آسیب شناسی انقلاب اسلامی

لینک پرداخت و دانلود *پایین صفحه*

 

فرمت فایل : Word(قابل ویرایش و آماده پرینت)

 

تعداد صفحه :23

 

فهرست مطالب:

 

مقدمه

آرمان های انقلاب اسلامی  

الف. آرمان های فرهنگی و اجتماعی

ب- آرمان های سیاسی

ج-آرمان های اقتصادی
دستاوردهای انقلاب اسلامی

ب-دستاوردهای سیاسی

منابع و مآخذ :

 

مقدمه

آرمان ها ، دستاوردها و آسیب شناسی انقلاب اسلامی، سه مساله به هم پیوسته و مهم اند که در این فصل مورد مطالعه قرار می گیرد . آرمان ها ، همان اهداف سلبی و ایجابی انقلابند که مردم به منظور دستیابی به آن ها علیه رژیم پهلوی شوریده و تا سرنگونی آن از پای ننشیند . دستاوردهای انفلاب نیز آرمان هایی هستند که تحقق یافته اند

در درجه بعد ، انقلاب ممکن است پس از پیروزی با انواع آفات ، موانع و آسیب ها روبرو شود و روند آن را با مشکلات متعددی  مواجه سازد . آسیب شناسی انقلاب به ما کمک می نماید تا انحرافات احتمالی و تدریجی پدیده انقلاب را بشناسیم و با پیش گیری از وقوع آن ها ، انقلاب را در جهت رسیدن به آرمان هایش یاری کنیم .

 

آرمان های انقلاب اسلامی  

آرمان های انقلاب اسلامی را از خلال شعارهای مردم در دوران پیروزی و پیام های رهبران سیاسی و فکری به خصوص رهبری منحصر به فرد امام

خمینی (ره) با استفاده از روش تحلیل محتوا می توان شناخت .

نکته مهم آن است که این هدفها در روند نهضت اسلامی به صورت کلی و غیر شفاف بیان می گردیدند که پس از پیروزی انقلاب در کشاکش حوادث و رویدادها و نیز در قانون اساسی 1358 به مقدار زیادی شفاف تر و جزئی تر شده اند.

مهم ترین آرمان های انقلاب در حوزه های سیاست ، اجتماع ، فرهنگ و اقتصاد عنارتند از :

 


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد آرمان، دستاوردها و آسیب شناسی انقلاب اسلامی

دانلود مقاله انقلاب مشروطه

اختصاصی از فی ژوو دانلود مقاله انقلاب مشروطه دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود مقاله انقلاب مشروطه


دانلود مقاله انقلاب مشروطه

در سال 1283 شمسی با تلاش علماء و روشنفکران زمینه برای یک انقلاب علیه خاندان قاجار فراهم گردید که انقلاب مشروطه نام گرفت:

وقایع پیش از انقلاب مشروطه

در سالهای پایانی حکومت ناصر‌الدین شاه قاجار اوضاع ایران به تدریج رو به وخامت نهاد و با مرگ شاه اوضاع آشفته‌تر شد. مظفر‌الدین شاه که پس از کشته‌شدن پدر به سلطنت رسید فردی بیمار و ملایم بود و دست کم مدتی برای پذیرش افکار اصلاح‌طلبانه آمادگی داشت. وی امین‌السلطان را که مورد تنفر عامه بود برکنار و امین‌الدوله را به جای او منصوب کرد او برای پرداخت حقوق حرمسرای پدر، برآوردن خواستهای مالی مکرر درباریان تازه وارد که سالها متنظر چنین فرصتی بودند و سفر «درمانی» به چشمه‌های آب معدنی اروپا به پول فراوان نیاز داشت. ولی صدراعظم نتوانست وام جدیدی از انگلیس دریافت کند. بدین سبب شاه امین‌الدوله را برکنار و بار دیگر امین‌السلطان را به صدراعظمی انتخاب کرد.

شامل 18 صفحه فایل word قابل ویرایش

 


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله انقلاب مشروطه

دانلود مقاله اهمیت انقلاب ایران

اختصاصی از فی ژوو دانلود مقاله اهمیت انقلاب ایران دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

انقلاب ایران پایان نیافته است . بازماندگان متفق انقلابی که در فوریه 1979 قدرت را به دست آوردند ، ناظر بر انحلال نظام سیاسی سلسله پهلوی و ساختار اقتصادی ایران بودند ، اما نه تنها نتوانستند قابلیتهای هماهنگی در اداره امور از خود نسان بدهند ، بلکه حتی یک دولت لایق که به تلاشهای انقلابی جهت دهد و جنگ را بطور موثر علیه عراق اداره کند ایجاد نکردند . نهادهای متزلزل جوشیده از انقلاب ، گروگانگیری ، جنگ و برخوردهای پایان ناپذیر چپگرایان و افراطیون اسلامی را در هم آمیخت . بدین سان بیشتر گروههای مجاهدین افراطی ( حدود یک سوم از کل مجاهدین ) برای به بن بست کشاندن استقرار هر ن.ع رابطه مجدد بین ایالات متحده و رژیم خمینی ، صلاح خود را در همکاری با فداییان دیدند . حتی تا آن جا که دهها تن از دیپلماتهای امریکا را بیش از یک سال در اسارت نگاهداشتند .
رفتار خارج از عرف کسانی که پس از انقلاب به قدرت رسیدند تقریباً در همه پایتختهای جهان امواجی تکان دهنده پدید آورد . پس از آن ، بحران گروگانگیری وسیعاً موجب تشدید انزوای ایران گردید . اگر چه این مانع بزرگ از سر راه شده است ،سیاست خارجی کشور همچنان با آشفتگی کامل دست به گریبان است .
این غیر ممکن است که بتوان فراز و نشیبهایی که ایران هنوز باید طی کند پیش بینی نمد ، اما مسیر تکاملی آینده ، مطمئناً بر مبنای حوادث گذشته و عکس و العمل در مفابل این حوادث شکل خواهد گرفت . آنچه در ایران اتفاق افتاد دور نماهای جالبی از عملکرد جوامع در تغییرات بزرگ اجتماعی و پی آمدهایی که برای نظام جهانی می تواند داشته باشد ارائه داد .

 

 

 

 

 

 

 

 

 

ایران بر حسب تئوری و عمل انقلاب
از نظر تئوری مهمترین پرسش این است که اگر توسط کسانی که درگیر وقایع بودند ، سیاست و تدبیر دیگری اتخاذ می گردید ، آیا انقلاب ایران قابل پیش گیری بود و یا حداقل امکان داشت به راهی که کمتر افراطی و ویران کننده باشد سمت داده شود . از سال 1963 تا 1978 طی 15 سال توسعه و پیشرفت در ایران ، همه کس از نظر مادی منتفع گردید ، برخی کمتر و برخی بیشتر .
هر چند که توده های مردم از نظر روانی با ساختار حکومت بیگانه شدند . مردم متوجه گردیدند که از داشتن حق اظهار عقیده موثر در امور سیاسی مملکت محروم شده اند و یا نسبت به دیگران به صورت اتباع درجه دوم در آمده اند . چیزی که در ایران اتفاق افتاد موید این نظر است که انقلاب زمانی به وقوع نمی پیوندد که شرائط زندگی در بدترین وضع باشد ، بلکه هنگامی حادث می شود که وضع رو به بهبودی می رود اما با انتظارات هماهنگ نگاهداشته نمی شود . اگرچه شاه قولهای زیادی داد اما دولت در اجرای آن سرعت کافی به خرج نداد ، و مهم نبود که اوضاع چقدر بهبود یافته. بدین ترتیب هنگامی که سیاست توسعه اقتصادی با دوران متلاطم سالهای1977و1978مواجه گردید،هر کس از هر قشر وطبقه اجتماعی بیشتر به سویی گرایش پیدا کرد که با پرسیدن
"برای من چه کاری انجام دادهاید؟" شاه را برای کمبودهای درمان ناپذیر مقصر بداند.
یک نظریه ساده پیش پا افتاده باید دور ریخته شود.این صحت نداردکه مردم همیشه از دولتی پشتیبانی می کنند که معیارهای زندگی آنها رابهبود بخشیده است.شاه به دلیل پیشرفتهای اقتصادی که خود موجب شده بود،تصور کرد که مردم حمایت خو د از رژیم او ادامه خواهند داد.همچنان که اوضاع بهتر شد،توجه مردم بیش از پیشاز مسایل مربوط به خود معطوف گردید.
تمایل مردم به داشتن یک نقش سیاسی واقعی و یا دست کم داشتن تصوری از یک نقش سیاسی بطور وسیع افزایش یافت. در لحظه سرنوشت ساز، که وفاداری به سلطنت پهلوی در تعادل بود، شاه به شیطانی که خود می شناخت- دیکتاتوری- روی آورد، و نه به شیطانی که نمی شناخت- مشارکت سیاسی غیر انحصاری.
یک عقیده عمومی پذیرفته شده درباره منشاء و گسترش انقلاب، به وسیله حوادث ایران نفی گردید. چیزی اتفاق نیفتاد که بنابر تئوریهای جا افتاده مارکسیستی با نظریه های غربی مؤید این باشد که در دست داشتن جوامع روستایی کلیدی است که می تواند تلاطمات انقلابی را برانگیزد. [ 2 ] کشاورزان از معرکه برکنار ماندند، تصور کردند که کشمکش، جدال و ستیز بین مردم شهرنشین است. سه ماه پس از این که نیروهای خمینی قدرت را بدست گرفتند، اکثریت عظیمی از کشاورزان روستاهای نزدیک تهران عقیده داشتند که شاه پس از معامله با رهبری اسلامی به سلطنت بازخواهد گشت! زارعین انعطاف پذیر بودند. روستائیانی که به شهرها مهاجرت کرده بودند و از بحران اقتصادی صدمه دیده بودند، مشتاق به پیروی از ملاهای ناراضی بودند. تا نوامبر 1978 که دورنمای سقوط رژیم شاه پدیدار گردید، روستائیانی که در روستاها بودند، همه بطور یکسان خواستار شرکت در راهپیماییهای دولتی بودند.
اگر سازمانهای گسترده انقلابی مخفی تشکیل نمی گردیدند، با وجود همه مشکلات، انقلاب اتفاق نمی افتاد و یا می توانست به مسیری کشانده شود که اساسا متفاوت باشد. البته با وجود شبکه مسجد به روحانیون افراطی امکان داد تا بر اوضاع تسلط یابند و سپس تحول نهضت را کنترل کنند. برای خمینی آسان بود که با بسیج یک گروه فعال و موثر به رهبر پیامبر گونه متعصبین مذهبی تبدیل شود. در دوران حکومت شاه در ایران، روحانیون از سال 1963 تا 1977 یک نیروی حاشیه ای بودند که بطور فزاینده ای منزوی می شدند. بنابراین جای تعجب نیست که بنیادگرایان، نظام سیاسی سلطنتی را رد کرده و سیاستهای افراطی ضد دولتی را در پیش گیرند. [ 3 ] از نظر تاریخی، مهمترین پی آمد انقلاب، ممکن است اثبات ظهور مذهب به عنوان یک نیروی مهم سیاسی باشد. با درهم آمیختن ایدئولوژی حکومت الهی و قدرت انبوه مردم بر مبنایی درست، شق دیگری از انقلاب ارایه میشود که مارکسیسم و دیگر نمونه ها را تکامل می بخشد. این طریقی است که قدرتی دیگر مبتنی بر توجیهی متفاوت جانشین قدرت و مشروعیت شاه و یا هر رهبر غیر مذهبی دیگر می شود، و از نظر موضعی هدف خود را بدون توسل به خشونت به انجام می رساند. در این حالت بنیادگرایان اثبات کردند که حتی یک نیروی مسلح قدرتمند می تواند از دوران متلاشی شود. مهترین عامل مضطرب کننده در مورد جنبش اسلامی خمینی، دکترین جنبش نیست بلکه بسیج موثر آن بود که گروههای مختلف اجتماعی را برای حمایت از یک حکومت اسلامی در یک سازمان سیاسی متشکل کرد. برتری روحانیت، آنچنان که خمینی ادعا کرد، نشان ضمنی به مبارزه طلبی دولتهای غیر مذهبی در همه جاست. اگر این پدیده به موجودیت و مقاصد خود ادامه دهد، روش دیرین غرب را مبنی بر جدایی حکومت و کلیسا تغییر خواهد داد.
تسلط روحانیت در ایران، جنبش خمینی را از شورش ساندینیستها در نیکاراگوئه، گروهی که در بسیاری موارد مشابه ایرن است، متمایز می سازد. سال 1979 در نیکاراگوئه، یک جنبش انقلابی در اصولی مبهم توسط یک گروه از نخبگان سازمان یافته رهبری شد، اما در آنجا مبارزه برای تحقق یک حکومت الهی نبود. در هر دو کشور، علی رغم حضور ابرقدرت آمریکا به عنوان تامین کننده تجهیزات نظامی، جنبش مردمی قادر بود که اول ناراضیان و سپس اکثریت عظیمی از جامعه را بسیج کند و تا جایی پیش برود که کشور را از اجرای وظایف خود باز دارد. نتیجه در هر دو کشور، بر کناری فرمانروایی که اهرمهای سنتی قدرت را در اختیار داشت اما نتوانست از آنها بهره بگیرد. شاه و سوموزا هنگامی که کوشیدند تا به دلایل سیاسی نیروهای نظامی را، خواه با قدرت کامل و یا در سطحی پایین تر به کار گیرند، هر دو، به این دلیل که دریافتند اگر چنین کاری بکنند وضع بدتر خواهد شد ونه بهتر، عجز مشابهی احساس کردند. در نیکاراگوئه، ساندینیستها ظرف دوماه یک دولت کارآمد ایجاد کردند. در ایران هنوز مردم رأی و نظری ندارند اما امکان موفقیت متداوم برای حکومت خمینی تیره و تار به نظر می رسد.
اعتقادات ملی و مذهبی مبارزین اسلامی که در فوریه 1979 به مشروعیت و قدرت رسید، نه توان تشکیلاتی دارد که ایران را اداره کند و نه دارای یک فلسفه و یا برنامه ای عقیدتی است که در درازمدت بتواند اکثریت مردم را جذب نماید. امروزه رهبری اسلامی از حمایت شوریده جمعی و پشتیبانی توأم با نگرانی گروهی دیگر و «بیعت توأم با بی تفاوتی » بسیاری از مردم بهره مند است. به هر حال، همچنان که فروپاشی اقتصاد ایران ادامه می یابد، گروههای قبیله ای و چپگرایان با جذب هواداران به آرمانهای خود بیش از پیش نیرومند می شوند. جاذبه روحانی خمینی، جنگ با عراق و نبودن یک سازمان نیرومند مبارز، موچب شده است تا نهضت اسلامی، هرچند ضعیف، کنترل را به دست گیرد.
اگر چه مردم روستا از شور انقلابی سرشار نبودند اما مخالفین به دلیل استراتژی سازمانی خوب و به علت ناکافی بودن عکس العمل دولت در برابر رشد نارضایتیها، توانستند ابتکار سیاسی را از دست شاه خارج کنند. اقدام سریع توسط نخبگان حکومت برای کنترل ناآرامیها، چه از طریق انجام اصلاحات و یا درهم شکستن انقلابیون به وسیله نیروهای نظامی ویا به کارگیری هر دو مورد، می توانستند انقلاب را متوقف و یا آن را از مسیر خود منحرف سازد. این استراتژی کج دار و مریض شاه بود که موجب رشد احساسات انقلابی گردید و میانه روهارا به سویی راند تا به کسانی نزدیکتر شوند که خواستار سرنگونی نظام موجود بودند ونه سازش با آن. انقلابهای موفق، طبیعتا به سوی مواضع تند و تعصب آمیز میل می کنند. این که آیا آنچه در ایران اتفاق افتاد ناگزیر باید از این الگو تبعیت می کرد امر چندان مسلمی نیست. اگر شاه در دهه 1970 برای توسعه نظام سیاسی مملکت یک کوشش جدی به عمل آورده بود، مطمئنا نتیجه ای متفاوت به دست می آمد. شاه مردد بود، چرا که از پی آمدهای اقدامات مختصری که طی سالهای 1961 و 1962 برای دادن آزادی بیشتر به عمل آورده بود، خرسند نبود. متاسفانه تشویق مردم به مشارکت در امور سیاسی، شاه را با خطراتی درگیر کرد که برای پذیرفتن آن آمادگی نداشت. شاه اگر بیشتر انعطاف پذیر بود شاید بطور کلی انقلاب رخ نمی داد و یا دست کم زمینه تسلط انقلابیون میانه رو بیش از افراطیون فراهم می گردید. اما محمدرضا پهلوی فاقد درک و احساس بود و قادر نبود نتیجه حاصل از ناتوانی خود را در انتخاب بین فرصت دادن به مردم برای مشارکت در امور مملکت و یا تشدید اقدامات خود، پیش بینی کند. شاه با این وقت گذرانی لعنت هر دو جهان را به جان خرید.
چگونه یک نظام سیاسی فرو می ریزد
بسیاری استدلال کرده اند که شاه باید برای حفظ نظام سیاسی پهلوی با قدرت کامل عمل می کرد. در حالی که شاه به دلایل خاص خود از ارتش جلوگیری به عمل آورد.- به دلیل عدم تمایل در قتل عام مردم و ترس از این که با اعمال خشونت، پسرش نتواند جانشین او بشود- به علت تسلط شاه بر جریانات تصمیم گیری، رهبران دستگاه حاکمیت مایل نبودند که بدون اطمینان از جانب شاه شخصا دست به عمل بزنند. از 1963 تا 1978 شاه تمام قدرت سیاسی و تصمیم گیری را در اختیار خود گرفت. سیاستمدارانی که از اعتبار برخوردار بودند و برای حفظ شاه، مهارت سیاسی داشتند و او را از مشکلات آگاه می کردند یا مرده بودند و یا از نظر سیاسی بی اثر شده بودند. هنگامی که فشار بالا گرفت، اکثر نخبگان به کشورهای خارج کوچ کردند و برای اقامت همیشگی خود جوامعی را برگزیدند که ارزشهای حاکم بر آن جوامع بالاتر از ارزشهایی بود که برای ایجاد آن در کشور خود کوشیده بودند، به خصوص که پس از پیروزی، بنیادگرایان همه آنچه را که نخبگان ایجاد کرده بودند خنثی کردند.
امتناع شاه از تقسیم قدرت با اطرافیان دستچین خود در حزب رستاخیز، این حزب را به عنوان یک قدرت سیاسی به شدت نابود کرد. شاه که خویشتن را به کانون وفاداران ارتشی مبدل کرده بود، به هنگام بحران در اوت 1978 تا فوریه 1979 موجب شد تا بلندپایگان نظامی از دست زدن به عمل منع شوند، چرا که شاه، آنها را حتی در مواردی که قضاوت درست تری داشتند از اقدام بازداشت. در سپتامبر 1978 مهارت سیاسی شاه شدیدا زیر سؤال بود و هنوز هیچ یک از مشاوران مورد اطمینان، دوستان قدیمی و یا سیاستمداران جدید برای ارایه طرحی در جهت ایجاد وضعی مورد قبول چه از طریق چه از طریق اعمال خشونت و یا اقدامات صلح آمیز قدم پیش نگذاشته بودند. جمع افراد صمیمی اطراف شاه هیچ گاه گروه بزرگی را تشکیل نمی دادند و این گروه، با کنار گذاردن رهبران سیاسی، به تدریج کوچکتر شد و از واقعیتها جدا افتاد. در ماه نوامبر شاه برای مذاکره با مخالفین و انقلابیون متعهد که حالا در کنار یکدیگر صف آرایی کرده بودند دیگر کسی را نداشت. در این ضمن مخالفین با دقت و احتیاط، مفهوم قدرت و مشروعیتی را که به مدت 50 سال توسط رضاشاه و محمدرضا شاه در ایران حفظ شده بود به تدریج از میان برد.
احساس عدم اطمینان شاه و سیاست تردید آمیز او که طبیعت سیاستهای رژیم پهلوی بود، منجر به سقوط سیاسی کشور گردید. هیچ نهاد مستقلی برای جلوگیری از درهم شکستن نظام و جذب برخی از قدرتها که در حال فروپاشی بودند وجود نداشت. نه شاه و نه نیروهای مسلح او آنقدر نیرومند نبودند تا برای تظاهراتی که در حال نابود کردن حاکمیت بود محدودیتهایی ایجاد کنند. اقدامات ناچیز ارتش در بحرانهای شدید- ژوئن 1978 برای جلوگیری از شورش، سپتامبر برای اعاده نظم پس از قضیه میدان ژاله، و ماه نوامبر برای آرام کردن تهران- فقط بطور موقت فروپاشی نظام را متوقف ساخت. کسانی که برای پیروزی برنامه ای جامع را داشتند انقلابیون بودند و نه شاه و دولت او. در پایان ماه نوامبر مخالفین بسیار نیرومند شدند و پیشرفت حوادث چنان با سرعت فزونی گرفت که هر گونه تلاش جدی برای متوقف کردن و یا منحرف ساختن انقلاب منجر به خونریزی شدید می گردید. قبل از این زمان شاه اندک مجالی برای تدبیر داشت، اگرچه در آغاز ماه اوت این امکانات شدیدا رو به کاهش نهاد.
شاه چه می توانست بکند؟ پاره ای استدلال می کنند که جز سرکوبی جنبش چریکی به هنگام شروع عملیات در آغاز سال 1970 چاره ای نداشت. تا آن زمان شاه کشور را با ابزار سیاسی اداره می کرد- ریشخند کردن این، اغوا کردن آن و رشوه دادن به دیگری- و از نیروی نظامی به عنوان یک وسیله برای کنترل کشور استفاده میشد. همچنان که توجه شاه به مسایل بین المللی معطوف گردید و گروهههای شورشی جسورتر شدند، شاه به ساواک بیشتر متکی گردید و عملا می گفت « خودتان مشکل را حل کنید و مزاحم من نشوید». ساواک دستور را با شدت اجرا کرد و کسانی که نارضایتی اندکی داشتند با خشونت به اردوی مخالفین رانده شدند. به هر حال، مخالفین زمانی واقعا نیرومند شدندکه شاه در سال 1977 تصمیم گرفت به مردم اجازه دهد تا در فعالیتهای سیاسی مشارکت بیشتری داشته باشند. مخالفین از قِبَل نارضایتیها که اوج می گرفت برای ایجاد برنامه سیاسی استواری که بتواند جایگزین عملیات جنگ و گریز چریکها باشد سود بردند. با تبدیل نظام ایران به نظام سیاسی تک حزبی، شاه ایران مطمئن شد کسانی که رژیم را حمایت می کردند درگیر فعالیتهای سیاسی «قابل قبول» خواهند شد. اما عکس العمل ناشی از نظام تک حزبی به جای جذب مخالفین میانه رو، منزوی کردن چپگرایان و بی تحرک ساختن مرتجعین مذهبی، موجب شد تاگروههایی که خارج از حزب واحد بودند به سوی همبستگی رانده شوند. ائتلاف مخالفین بین ناراضیان غیر روحانی که از مهارتهای سیاسی برخوردار بودند و رهبری مذهبیون افراطی و میانه رو شکل گرفت. گروههای غیر متجانس تنها بر پایه دشمنی با رهبر کشور متحد گردیدند. از آنجا که چاره اندیشیهای شاه چه در زمینه فشار و تهدید و یا جلب و تحبیب، سخت ناهنجار بود، گروه افراطی تر صف مقدم مخالفین- مذهبیون مرتجعی که در اطراف ملاها حلقه زده بودند- مورد حمله قرار گرفتند.[ 4 ] موضوع اصلی، مشارکت مردم در امور سیاسی بود. همچنان که شاه، به سمبل سیاست درهای بسته مبدل می گردید آنچه توسط مخالفین ارایه می گردید باعث می شد که حتی قشرهای میانی جامعه خواسته ها و انتظارات بیشتری از شاه داشته باشند. شاه تا روزی که درگذشت درک نکرد که رفاه اقتصادی مردم کشور کافی نبوده است. همین که زندگی مردم به یک سطح قابل قبول رسید مردم می خواستند بدانند که امور مملکت چگونه اداره می شود. شاه مردد بود که آیا به مردم آزادی بیشتری بدهد و مردم را بفریبد که راست یا دروغ باور کنند از آزادی سیاسی برخوردارند و یا از پذیرفتن درخواستهای مردم امتناع ورزیده و آنها را مجبور به اطاعت سازد. فاجعه این است که شاه هرگز نتوانست تصمیم بگیرد که کدام راه درست است.[ 5 ]

 

نفی تجدد از سوی انقلابیون
اکثریت عظیمی از ایرانیان به منظور « پاکسازی» سیاست پیشرفتهای اقتصادی ایران ائتلاف انقلابی را پشتیبانی کردند و نه برای معکوس کردن جریان پیشرفت آن. اما بنیادگرایان اسلامی اطراف خمینی آنچه را که در جامعه ایران «غرب زدگی» می نامند رد می کنند و به جای آن درصدد بازگشت به راههای کهنه و نفی همه کوششهای نوسازی هستند. حزب جمهوری اسلامی توانایی دگرگون کردن سیاستهای اقتصادی شاه را دارد اما کمتر سیاست سودمندی دارد که جای آن را بگیرد. احتمال داده نمی شود که مخالفت با نوسازی به عنوان یک سیاست قابل دوام باقی بماند. سال 1979 تولید ناخالص ملی حداقل 20 تا 25 درصد کاهش یافت و این تنزل در سال 1980 بسیار بیشتر بود. با این همه اکثر ایرانیان عیبی در بهبود وضع اقتصاد کشور نمی دیدند. ملاحظات عمل دلبستگی شدید مردم را به اسلام تعدیل می کرد.
با این همه، یکی از دلایلی که موجب مخالفت با شاه شد این بود که بسیاری از مردم فکر میکردند که کمتر از استحقاق خود دریافت می دارند. بنیادگرایی خمینی با توجه به آشفتگیهای جدی اقتصادی، بدون یک نوع تحریک فوق العاده مردم مثل موضوع هجوم عراق، نمی تواند به عنوان یک ایدئولوژوی به مردم ارایه شود. این بنیادگرایی برای حفظ دستاوردهای سیاسی خود مشکلات زیادی خواهد داشت.
بنیادگرایان اسلامی در حال تحمیل منهیات دیرین اسلامی که فراموش شده است بر یک جامعه انقلابی هستند. مشروبات الکلی غیر قانونی است و قابل پیش بینی است که بازار سیاه رواج یابد. یکی از موفقیتهای ناچیز آیت الله مبارزه با موسیقی غربی است که «نوار قاچاق» در همه جا یافت می شود. قضاوتها و محاکمات انقلابی، سریع، شدید و بیش از حد مستبدانه است. احکام مربوط به عهد عتیق مانند سنگسار زناکاران و اعدام متهمین به همجنس بازی، موجب فریاد و فغان همان سازمانهای حقوق بشر شده است که در زمان شاه نسبت به اتهامات کم دامنه تر و مجازاتهای کم اثرتر اعتراض می کردند. از بی رحمی پلیس کاسته شده است اما هرگز از بین نرفته است. خشونتهای بی دلیل و تصادفی به جایی رسیده است که بسیاری از شهروندان خود را امن تر از زمان شاه نمی بینند.
در آموزش و پرورش اصول اسلامی دوباره مورد تاکید قرار گرفت. به منظور به حداقل رساندن کار مراکز آموزش عالی، از ژوئن 1980 دانشکده های علوم انسانی و هنری، در دانشگاههای مهم کشور بسته شدند، تنها دانشکده های پزشکی و علوم بازماندند. کلاسهای مختلط از بین رفت. معلمین اجازه ندارند تا در دروس آمار برای توضیح احتمالات از تاس تخته نرد استفاده کنند، چرا که اسلام قماربازی را حرام می داند. کتابهای درسی تاریخ دوباره نوشته شد و عکسها و صفحاتی که مربوط به نظام شاه بود از کتابهای درس تمام مدارس ابتدایی، متوسطه و دانشگاهی حذف گردید. بسیاری از قدیمیها و معلمین با صلاحیت که پیشگام حرکت انقلابی بودند توسط جوانهای بی تجربه اما پر حرارت کنار زده شدند. تحصیل کرده های دانشگاههای غرب که اصولا با سرنگونی شاه موافق بودند، به علت توهینی که به اعتقادات« فاسد » آنها می شد هرگاه فرصت به دست می آوردند از کشور خارج شدند. اواسط سال 1980 یک فیلسوف کهنسال اسلامی در تهران اظهارنظر کرد که «فاصله ای که ایران امروز را از قرون وسطی جدا می کند بسیار ناچیز است».
اکثریت بزرگی از کشاورزان و قشرهای فرودست جامعه شهری به اصول مبارزه خمینی علیه نوسازی و ارزشهای فرهنگی غرب کاملا بی علاقه هستند. آنها از احیای اسلام، فعال شد مجدد قوانین قرآنی و سخت کردن محدودیتهای زمان خوشحال هستند اما از گزارشات مربوط به توسعه فساد بین ملاها و به خصوص شایعات مربوط به ارسال مبالغ هنگفت به خارج توسط ملاها ناخشنودند. اینک پرسشهایی مطرح است که چرا کشور، تحت حکومت شاه از نظر اقتصادی وضع بهتری داشت در حالیکه طبق گفته خمینی و افراطیون اسلامی، شاه ثروت مملکت را می دزدید و مردم را فریب می داد. این مردم تهیدست شهری بودند که نیروی انسانی تظاهرات انبوه مردم را تامین می کردند. این مردم، سرانجام آمادگی آن را دارند که آنن را دارند که آلت دست دیگران، به خصوص فداییان و حزب توده که بدون تب و تاب اسلامی طرفدار راه حلهای ریشه ای اقتصادی هستند قرار گیرند.
همچنان که مفاهیم اقتصادی بنیادگرایان روشن بشود، قشرهای میانی جامعه نیز و به خصوص زنها بطور فزاینده ای بیزار خواهند شد. در حالی که تمایل شرکت این بخش از جامعه بای احیای امور اقتصادی و تجاری ایران ضروری است.
قوانین اسلامی با گسترش کمبودها، ادامه بیکاریهای زیاد و ضعیف شدن حس میهن پرستی، مشوق رشد چپگراها و و گسترش احساسات ضد مذهبی شده است و شادی انقلابی به ستیز و خون ریزی تبدیل گردیده است قانون اساسی اسلامی اقلیتهای قومی و نیز اغلب رقبای مذهبی خمینی را که بیشتر میانه رو بودند بیزار کرد و هر دو گروه از شیعه گری خاص خمینی دچار ترس شدند. محاکمات انقلابی بر مبنای قوانین اسلامی و محکوم کردن مقامات پیشین به اتهام «محاربه با خدا» و «مفسد فی الارض» همان نتیجه ناخواسته را برای خمینی دارد که عملکرد ساواک برای شاه داشت . افراد خانواده کسانی که به قتل رسیدند دشمن حکومت اسلامی شده اند . بستگان قربانیان بالقوه سرشار از ترس و نفرت گشته اند. در حالی که بسیاری از نزدیکان انها که اعدام شده اند به خارج گریخته اند بسیاری دیگر برای گرفتن انتقامی شدید و مخالفت بی امان با ملارها در ایران باقی مانده اند.

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله   39 صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید

 


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله اهمیت انقلاب ایران

تحقیق در موردیادی از انقلاب مشروطه

اختصاصی از فی ژوو تحقیق در موردیادی از انقلاب مشروطه دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در موردیادی از انقلاب مشروطه


 تحقیق در موردیادی از انقلاب مشروطه

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

  

تعداد صفحه19

                                                             

فهرست مطالب

 

یادی از انقلاب مشروطه!

چهاردهم مرداد امسال مصادف است با صد و یکمین سالگرد انقلاب مشروطه  و متعاقب آن تنظیم سند قانون اساسی ایران . مشروطه ای که هنوز هم یکی از دغدغه های مردم ایران برای  رسیدن به ارزشهای انسانی تکوین نیافته آن  است.

 

 مشروطه ای که در آن زیر بنای فکری و اندیشه های مدرن , جدایی دین از حکومت , محدودیت پادشاه و حاکمیت قانون بنا نهاده شد  و در آن راه  بهای بسیاری  پرداخته شد, اما هنوز هم به اهداف نهایی خود نرسیده است . گرچه در مقطع کوتاهی ازتاریخ به محدودیت قدرت پادشاه نائل شد اما در پیکار علیه جدایی دین از حکومت و تشکیل ساختاری سکیولار  تاکنون ناکام مانده است.


در رابطه با نهضت مشروطه دهها  کتاب و صدها مقاله نوشته شده است و علیرغم آنکه در قرن بیست ویکم جامعه جهانی به کلی دگرگون و کشور ایران هم یک قرن از دوران مشروطیت فاصله گرفته, اما باز هم علیرغم ناکامی جامعه ایران در رسیدن به اهداف مشروطه , مبانی مشروطه به ارزشهای ملی تبدیل شده  و با نیکی از آن یاد می شود. هر چند که  بسیاری  انحراف انقلاب 1979 را ناشی از عدم بازخوانی وقایع دوران مشروطیت می دانند و  بی جهت نیست که برای بازخوانی آن دوره و الهام از افکار مشروطه ,  چند روزنامه همچون صور اسرافیل, جمهوریت, و وقایع اتفاقیه با انگیزه  بازگشت  به اصالت دوران مشروطه  در ایران کنونی به چاپ می رسند.
با گشایش مجلس اول  نمایندگان که اولین  نظام پارلمانی را در تاریخ ایران تجربه می کردند به کارهای ساده ای همچون  تنظیم قیمت گوشت و مسائل خیلی ابتدائی مشغول بودند اما از کارهای ارزشمند آن دوره بشمار می رفت زیرا نوعی اراده ملی در آن نهفته بود.
پیش لرزه های نهضت مشروطه به قیام  تنباکو در سال 1270 بر می گردد  و آن مقطع   تاریخ بیداری ایرانیان بشمار می رود, چرا تا آنموقع جامعه ایران علیرغم رشد شتابان جوامع اروپایی و حتی کشورهای همجوار, جامعه ایران در خواب عظیمی فرو رفته و تاریکی سراسر ایران را فرا گرفته بود.  سید جمال الدین اسدآبادی و ملکم خان بهترین نقش را در آگاه سازی جامعه  و روحانیون از جمله میرزا حسن آشتیانی نقش اساسی را در فتوا علیه دربار قاجار  و ترغیب مردم  به اعتصاب عمومی در شهرهای مهم ایران از جمله تهران, مشهد, تبریز و کرمانشاه برای  لغو قرارداد ظالمانه تنباکو با یک کمپانی بریتانیایی  ایفا نمودند.
 
با توجه به تسلط روسها در درجه اول و انگلیسی ها در درجه دوم بر ایران که منافع حیاتی خود را دنبال می کردند  ایران  به میدان رویارویی بریتانیا و روسها بدل شده بود در همچون شرایطی حاکمیت اراده ملی منافع روسها و بریتانیاییها را به مخاطره انداخته بود. به همین دلیل مبارزه با آن نماد ملی و در هم شکستن اراده ملت با پیش کسوتی نیروهای متحجر داخلی  بهترین گزینه برای از بین بردن دستاوردهای مشروطه بود و به همین دلیل به توپ بستن مجلس و قتل و عام مشروطه خواهان که از فجایع ملی به حساب می آید از تاریخ غم انگیز مردم ایران بشمار می رود. علیرغم ضربه ای که به مشروطه خواهان وارد آمد در دو ایالت آذربایجان و کرمانشاه دفاع از ایده های مشروطیت بدون تردید قوت گرفت و گرچه انقلابیون در آذربایجان برای مدتی کوتاه با عناصر وابسته به محمد علی شاه به جنگ در داخل شهر پرداختند اما در کردستان و در شهر کرمانشاه  مردم به دفاع از مشروطیت پرداختند و بقایای سلطنت را بیرون راندند. و سران مشروطه خواه از تهران به کرمانشاه پناه آورده و با همت مردم کردستان به بازسازی حکومت مشروطه پرداختند.
 
در آن دوره تا رسیدن به وقایع انقلاب مشروطه کسانی  همچون عباس میرزا, امیر کبیرکه به تغییرات و پیشرفت جامعه توجه داشتند به شیوه های  گوناگون حذف شدند. در این مقطع نقش کسی چون میرزا رضا کرمانی که به شغل سمساری اشتغال داشت و با توجه به ظلمی که ظل السلطان پسر ناصرالدین شاه در حق او روا داشته و زندگی شخصی ایشان را بکلی متلاشی نموده بود  با همفکری و راهنمایی سید جمال الد ین اسد آبادی که به ( افغانی ) هم معروف بود ناصرالدین شاه  را هنگام برپایی جشن پنجاه ساله پادشاهی خود در شابدالعظیم به قتل می رساند که با کشتن ایشان فضا برای ملتی که از ترس حکام قاجار به ستوه آمده بودند بازشد و در واقع  کشتن ناصرالدین شاه آغاز فروپاشی دوره قاجاریه  بود.

 


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در موردیادی از انقلاب مشروطه

تحقیق در مورد نقش معلمان در پیروزى انقلاب اسلامى ایران

اختصاصی از فی ژوو تحقیق در مورد نقش معلمان در پیروزى انقلاب اسلامى ایران دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد نقش معلمان در پیروزى انقلاب اسلامى ایران


 تحقیق در مورد نقش معلمان در پیروزى انقلاب اسلامى ایران

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

  

تعداد صفحه7

                                                             

فهرست مطالب

 

نقش معلمان در پیروزى انقلاب اسلامى ایران

«جاء الحق و زهق الباطل ان الباطل کان زهوقا»
انقلاب اسلامى ایران یکى از بزرگترین رویدادهاى تاریخى در قرن بیستم است. جهان در سال 1357 شمسى شاهد ظهور یک جهان بینى و خیزش یک ایدئولوژى با نام انقلاب اسلامى شد. قطعا در حافظه تاریخى ملت ایران و ملل دنیا خواهد ماند که رادمردى از تبار ائمه(ع) و فقط با پشتوانه ایمان، با مبارزات پانزده ساله خود توانست تمام افکار جهانیان را به خود جلب نماید. او در آخرین یادگارى هاى خود مى گوید: این انقلاب دستاورد میلیونها انسان ارزشمند است. این انقلاب سیطره استعمار را در ایران براى همیشه از بین برد و سعادت فرزندان کشور را بیمه نمود.
رهبرى فرهمند کاریزماتیک با رویکرد اسلامى امام خمینى توانست بر کلیه فرمولهاى حسابگرانه غربى ها در جهان پیروز گردد. او علاوه بر اینکه خود را سرباز دین و مکتب مى دانست، از مشروعیت مردمى نیز بهره مى جست و رفراندوم او براى تائید انقلاب اسلامى یکى از بى نظیرترین جلوه هاى حضور مردم در عرصه اجتماعى است.
یاد آن روزى که بهمن گل ببار آورده بود
وان زمستانى که مستان را بهار آورده بود
یاد باد آن دل تپید ن هاى مشتاقان یار
وان عجب نقشى که آن زیبانگار آورده بود
ما بر این اعتقادیم که انقلاب اسلامى ریشه اى کاملا فرهنگى دارد على رغم اینکه واقفیم حضور فرهنگى غرب از جمله آمریکا و انگلیس در ایران یک توالى چند صد ساله دارد، اما این حضور در دهه هاى قبل از پیروزى انقلاب رنگ و جلوه ویژه اى به خود گرفته بود. تسلط فرهنگى و حقوقى و تدوین قانون کاپیتولاسیون، پوشش کاملا غربی، در محاق ماندن و در حاشیه ماندن فرهنگ دینى که با باور مردم گره خورده بود سبب شد تا عاملین فرهنگى کشور یعنى فرهنگیان و معلمان در خط مقدم مبارزه به جنب و جوش بیفتند. هزاران فرهنگى از جمله دانش آموزان با تاسى به پیام آور انقلاب یعنى امام خمینی، خود را براى حضورى چشمگیر آماده مى کردند. شرکت در مجالس و محافل بحث، بسط ایدئولوژى انقلاب، تنویر تفکر انقلابی، مبارزه با فقر فرهنگی، سوق دادن اذهان به تمدن دینى ایرانی، مقابله با توطئه هاى فرهنگی، پرهیز دادن جوانان و نوجوانان از جذابیتهاى فرهنگى غرب از جمله سینما و مجالس لهو و لعب، تبیین خودباورى در جوانان و نوجوانان، تحلیل اندیشه هاى نویسندگان غرب ستیز و دهها مولفه دیگر که زحمت پرداخت آن را معلمان به دوش مى کشیدند. مى دانیم چه بسیار معلمانى که در این راه از جان خویش نیز گذشتند حتى مى توان چندین استان کشور را نام برد که اولین شهید آن نیز از بین معلمان بوده است

 


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد نقش معلمان در پیروزى انقلاب اسلامى ایران