فی ژوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فی ژوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

پایان نامه رشته روانشناسی بررسی رابطه خلاقیت و عزت نفس درنوجوانان دختر و پسر ...

اختصاصی از فی ژوو پایان نامه رشته روانشناسی بررسی رابطه خلاقیت و عزت نفس درنوجوانان دختر و پسر ... دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

پایان نامه رشته روانشناسی بررسی رابطه خلاقیت و عزت نفس درنوجوانان دختر و پسر ...


پایان نامه رشته روانشناسی  بررسی رابطه خلاقیت و عزت نفس درنوجوانان دختر و پسر ...

دانلود پایان نامه آماده

دانلود پایان نامه رشته روانشناسی  بررسی رابطه خلاقیت و عزت نفس درنوجوانان دختر و پسر و تاثیر جنسیت بر متغیرهای عزت نفس و خلاقیت با فرمت ورد و قابل ویرایش تعدادصفحات 128

چکیده

با توجه به نتیجه بررسی های انجام شده خلاقیت و استعدادهای خلاقه نهفته در کودک و نوجوان قابل رشد وتوسعه است و این کیفیت مستلزم تلاش و کوشش همه جانبه در ابعاد گوناگون کودک و نوجوان به ویژه عزت نفس می باشد.

موضوع پژوهش حاضر بررسی رابطه خلاقیت و عزت نفس درنوجوانان دختر و پسر و تاثیر جنسیت بر متغیرهای عزت نفس و خلاقیت است که با استفاده از شیوه نمونه گیری در دسترس صورت پذیرفته است از این رو تعداد 60 نفر از دانش آموزان دختر و پسر که در مقطع راهنمایی مدارس واقع در منطقه 11 آموزش و پرورش تحصیل می کردند انتخاب شدند و آزمونهای عزت نفس کوپراسمیت و خلاقیت عابدی بر روی آزمودنیها اجرا گردید. نتایج نشان می دهد.

که خلاقیت دربین دختر وپسر تفاوتی ندارد وهمچنین عزت نفس در دختر وپسر تفاوتی ندارد ورابطه مثبتی بین خلاقیت وعزت نفس وجود دارد.

مقدمه

بنا به اعتقاد بسیاری از متخصصان عزت نفس را می توان ازجمله علل مشکلات رفتاری شایع در میان کودکان و نوجوانان سراسر جهان دانست.

بهترین راه برای بیشتر کردن انگیزش افراد اینست که عزت نفس آنها را افزایش دهیم.معلمان، کارفرمایان و مربیان همواره می گویند که راه بهترین راه برای با انگیزش کردن دانش آموزان ، کارکنان و ورزشکاران بالا بردن عزت نفس آنهاست.

بالا بردن عزت نفس اقدام پسندیده ای است و احمقانه است اگر کسی با اینکار مخالفت کند . امّا مسئله تقویت کردن عزت نفس نوعی مداخله انگیزشی است که «تقریباً هیچ یافته ای وجود ندارد که نشان دهد عزت نفس اصلاً چیزی را به وجود می آورد بلکه عزت نفس توسط مجموعه ی موفقیتها و شکستها به وجود می آید...آنچه باید بهبود یابد عزت نفس نیست بلکه مهارتهای ما برای برخورد با دنیاست(سلیکمن ، نقل شده در آزار،1994).

در همین رابطه دو پژوهشگر نتیجه گرفتند که عزت نفس «عمدتاً حاصل موفقیتها و شکستهای مربوط به پیشرفت است که تأثیری مهمی بر پیشرفت بعدی ندارد ،(هلمک و ون آکن، 1995) .پس نکته مهم در این دو نقل قول جهت علیتی بین عزت نفس و پیشرفت /خلاقیت است.(ریو/سید محمدی،1382).

افزایش عزت نفس موجب افزایش پیشرفت نمی شود بلکه افزایش پیشرفت موجب می شود که عزت نفس بیشتر می شود و از آنجائیکه بسیاری از افراد خلاق به دلیل بی بهره بودن از اعتماد به نفس کافی قادر به ابراز تفکرات نو و ابداعات تازه خویش نیستند و برخی از با استعدادترین و سرآمدترین دانش آموزان خود را با دیدی کاملاً منفی ارزیابی کرده بودند و نمی توانند تخیلات خود را به زبان آورند؛ هدف ما در این پژوهش بررسی رابطه عزت نفس[1] و خلاقیت در دانش آموزان دختر و پسر است و بررسی راهکارهایی است تا با افزایش عزت نفس در کودکان و نوجوانان با هوش زمینه های خلاقیت رادر آنها به وجود آوریم.

 

بیان مساله :

محققین معتقدند همه انسانها در کودکی از استعداد خلاق برخوردارند ولیکن فقدان محیط مناسب وبی توجهی و عدم تقویت این توانایی مانع ظهور آن می گردد. برای هر جامعه ای وجود افراد خلاق ضروری است زیرا جوامع در دوره انتقال و تغییر نیاز مبرمی به راههای خلاق برای مسائل حاد وآینده خود دارند( حسینی، 1376) . بررسی هدفهای آموزش و پرورش در سطح جهان و ایران نشانگر آنست که برای مقابله مناسب با مسائل فردی و اجتماعی پیچیده نیاز به پرورش افرادی داریم که با اتکاء به نیروی اراده و تعقل خود منطقی و خلاق بیاندیشد( همان منبع).

با نگاهی به تاریخ گذشته در می یابیم که جهان ما به دست افراد معدودی که در تفکر خود جهشهای خلاقی داشته اند تغییرات بنیادی پیدا کرده است . کالیله، داروین و اینشتین در درک دنیایی که در آن زندگی می کنیم نقش بسیار ارزنده ای ایفا کرده اند اختراعات نیز نشانگر همین نکته اند. ماشین بخار، تلفن ، کامپیوتر و هزاران اختراع دیگر که وجود آنها برای ما عادی شده است بدست کسانی طراحی و ساخته شده اند که ما آنها را خلاق می نامیم. در عالم هنر نیز طی قرنها کتابها، شعرها، تابلوهای نقاشی ، مجسمه ها و ... که جهان ما را غنی کرده اند بوسیله افراد خلاق به وجود آمده اند...


دانلود با لینک مستقیم


پایان نامه رشته روانشناسی بررسی رابطه خلاقیت و عزت نفس درنوجوانان دختر و پسر ...

پایان نامه رشته روانشناسی بررسی و مشخص کردن وجود رابطه بین سبک تفکر با پیشرفت تحصیلی دانش‌آموزان

اختصاصی از فی ژوو پایان نامه رشته روانشناسی بررسی و مشخص کردن وجود رابطه بین سبک تفکر با پیشرفت تحصیلی دانش‌آموزان دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

پایان نامه رشته روانشناسی بررسی و مشخص کردن وجود رابطه بین سبک تفکر با پیشرفت تحصیلی دانش‌آموزان


پایان نامه رشته روانشناسی  بررسی و مشخص کردن وجود رابطه بین سبک تفکر با پیشرفت تحصیلی دانش‌آموزان

دانلود پایان نامه آماده

دانلود پایان نامه رشته روانشناسی  بررسی و مشخص کردن وجود رابطه بین سبک تفکر با پیشرفت تحصیلی دانش‌آموزان با فرمت ورد وقابل ویرایش تعدادصفحات 115

 مقدمه 

اصطلاح «تفکر»  از جمله اصطلاحات یا مفاهیم کلیدی در فرهنگ و ادبیات روانشناسی است که تقریباً همه مردم، اعم از کوچک و بزرگ یا با سواد و بی سواد آن را به کار می‌برند و بسیاری نیز آن را با اهمیت قلمداد کرده و یکی از ویژگی‌های آدمی می‌دانند، طوری که گاهی انسان را «حیوان متفکر» تعریف کرده‌اند (ارسطو، 1650). روانشناسان در این که تفکر ریشه حل مساله و خلاقیت است، یعنی باید بتوانیم بیاندیشیم یا بتوانیم مسائل را حل کنیم یا خلاقیتی نشان دهیم، اتفاق نظر دارند. تمامی دانش‌آموزان و دانشجویان نیز نیاز دارند، به طور روشن بیاندیشند و نظام‌های تربیتی هم متعهدند که دانش‌آموزان را در فراگیری تفکر راهنمایی کنند. آنچه در زندگی برای ما اتفاق می‌افتد، نه تنها به میزان درست اندیشیدن، بلکه به چگونگی تفکر ما نیز مربوط است. همینطور یکی از اصول اساسی روانشناسی تربیتی معاصر این است که سطح اندیشیدن دانش‌آموزان، به عنوان یکی از مهمترین پیش‌بینی کننده‌های موفقیت آنها در مدرسه قلمداد می‌شود. رابرت استرنبرگ  (1994)، شیوه‌های متفاوت افراد در پردازش اطلاعات را به عنوان «سبک‌های تفکر»  نام‌گذاری کرده است. به نظر او، شیوه‌های تفکر به عنوان شیوه‌های ترجیح داده شده در بکارگیری استعدادها تعریف می‌شود. از نظر وی، سبک تفکر، روش رجحان یافته تفکر است. البته سبک تفکر یک توانایی نیست، بلکه به چگونگی استفاده فرد از توانایی‌هایش اشاره دارد (سیف، 1380). به عبارت دیگر، انسان در اداره فعالیت‌های خود، شیوه‌هایی بر می‌گزیند که با آن احساس راحتی بیشتری دارد. استرنبرگ معتقد است که شیوه‌ها متفاوت از توانایی‌ها است و مستلزم رجحان و برتری دادن است تا هوشیاری در بکارگیری توانایی‌هایی یک فرد. همینطور، شیوه‌ها به تنهایی با قابلیت‌ها یا توانایی، ارتباط ندارند، بلکه شیوه‌ها، نحوه بیان یا بکارگیری یک یا چند توانایی را نشان می‌دهند (آرم استرانگ،  2000، کانو – کاریکا& هانگس،   2000؛ گریگورن  &  استرنبرگ،  1997، زانگ،  2000، زانگ &  استرنبرگ، 200 و 1998). از نظر استرنبرگ، تمایز بین سبک و توانایی نیز مهم است. توانایی به از عهده بر آمدن کاری به طور مناسب اشاره دارد، در حالی که سبک، به این که فرد دوست دارد چگونه کار انجام دهد، اشاره می‌کند(1997). همینطور، شواهدی در دست است که نشان می‌دهد توانایی‌ها از اهمیت قابل ملاحظه‌ای برخوردار است (گریگورینکو و استرنبرگ، 1997). با این وجود، توانایی نمی‌تواند عملکرد تحصیلی را به طور کامل پیش‌بینی کند. به عبارت دیگر، بر مبنای تفاوت در توانایی، نمی‌توان به این سوال که «چرا برخی از دانش‌آموزان در مدرسه نمره عالی می‌گیرند، در حالی که دانش‌آموزان دیگر با همان توانایی در امتحان رد می‌شوند؟» پاسخ داد (استرنبرگ، ویلیامز، 1997). بر این اساس، با آگاهی از این که تفاوت در توانایی فقط می‌تواند بخشی از تفاوت در عملکرد تحصیلی را تبیین کند، تعداد زیادی از محققان، نقش با اهمیت و پیش‌بینی کننده متغیرهای روان‌شناختی متفاوت و نامرتبط به توانایی را بر پیشرفت تحصیلی سرلوحه فعالیت‌های پژوهشی خود قرار دادند. یکی از این متغیرها نامرتبط به توانایی، سبک‌های تفکر است. این محققان، نقش سبک‌های تفکر در پیشرفت تحصیلی را در فرهنگ‌های مختلف نظیر هنگ‌کنگ، چین، فیلیپین و ایالات متحده آمریکا مورد مطالعه و بررسی قرار دادند (ژانگ، 2004). چنانچه استرنبرگ و گریگورینکو  (1993) و گریگورینگو و استرنبرگ (1997) نقش سبک‌های تفکر را در پیشرفت تحصیلی دو گروه از کودکان تیز هوش شرکت کننده در یک برنامه مدرسه‌ای مورد مطالعه قرار دارند. آنها نشان دادند که سبک‌های تفکر با پیشرفت تحصیلی دانش‌آموزان رابطه دارد. ژانگ (2001) با مطالعه رابطه بین سبک‌های تفکر و پیشرفت تحصیلی در دانشجویان چینی نشان داد که سبک تفکر اجرایی با نمرات پیشرفت تحصیلی رابطه مثبت دارد. همچنین سبک تفکر قضایی نیز با پیشرفت تحصیلی رابطه مثبت دارد. کانوگارسیا  و هاگس  (2000) با مطالعه رابطه بین سبک تفکر و پیشرفت تحصیلی در دانشجویان اسپانیایی نشان دادند که دانشجویان دارای سبک‌های تفکر اجرایی، پیشرفت تحصیلی بیشتر دارند.  متغیر تاثیر گذار دیگر در این مورد، متغیر رویکرد  یادگیری است که با توانایی یادگیری دانش‌آموزان ارتباط ندارد. به عبارت دیگر یکی از ویژگی‌های برجسته انسان، توانایی او در یادگیری است. فرق عمده آموختن انسان با آموختن سایر حیوانات نزدیک به او در این است که یادگیری آدمی بسیار پیچیده‌تر و وسیع‌تر و عمیق‌تر از یادگیری سایر حیوانات است. برای انسان، بهتر، برتر و زیباتر ساختن زندگی مطرح است. بنابراین ناگزیر است هر لحظه چیزهای تازه و گوناگون و بیشتر یاد بگیرد. به گفته اسکینر، نظام تربیتی موثر واقعی را نمی‌توان به وجود آورد، مگر اینکه فرآیند عمل «یادگیری» و «تدریس» کاملاً شناخته و فهمیده شوند. هرگاه روان‌شناسی بتواند عمل یا فرآیند یادگیری را کاملاً بشناسد و بفهمد شاید جهان آدمی بتواند انیشتین‌ها و ابوعلی سینا و .... متعددی بار آورد. روش‌های یادگیری افراد با یکدیگر فرق می‌کند. یادگیری بعضی افراد، کلامی است، بعضی دیگر به صورت دیداری، بعضی هم با گوش دادن و عده‌ای با درگیر شدن فعالانه با موضوع مورد یادگیری، بهتر یاد می‌گیرند. رویکرد به یادگیری، متغیری عمده در تفاوت‌های فردی است (کدیور، 1385، ص 289). رویکرد یادگیری با توجه به دو مولفه در فرآیند یادگیری تعریف شده است: 1- انگیزش 2- راهبردهای یادگیری (بیگز،  1979، 1992). رینر و رایدینگ  (1997) دو رویکرد: درگیری سطحی  و عمقی  با تکلیف را مطرح کردند. رویکرد عمیق،  فهم واقعی مطالب درسی و رویکرد سطحی  که در بردارنده باز تولید مطالب آموزش داده شده و رویکرد پیشرفت مدار،  که توسط بیگز (1979) و رامسون  و انت وسیتل  (1981)، بعداً به این دو رویکرد اضافه شد، بیانگر راهبردی است که سبب می‌شود فرد حداکثر موفقیت را به دست آورد. در سه دهه گذشته، یکی از موارد و موضوعاتی که نظر پژوهشگران را به خود جلب کرد، بررسی رابطه رویکرد یادگیری به عنوان یک متغیر تاثیر گذار در پیشرفت تحصیلی است. نتایج مطالعات مختلف بر وجود رابطه مثبت بین رویکرد عمیق با پیشرفت تحصیلی و رابطه منفی بین رویکرد سطحی و پیشرفت تحصیلی تاکید می‌کند (انت واستیل، رامسون، 1983، به نقل از دیست،  2003). همچنین می‌توان گفت سازه (مفهوم) سبک‌های تفکر به عنوان یک متغیر تاثیر گذار دیگر در رویکرد یادگیری بسیار مهم است، زیرا سبک‌های تفکر، تاثیر عمده‌ای بر پیامد‌های یادگیری فراگیران دارد (کدیور، 1385). بنابراین باید به  سبک تفکری پرداخت که مستلزم بکارگیری رویکرد مطالعه خاص است و همپوشی آنها، سبب موفقیت تحصیلی بیشتر شود.  پژوهش حاضر رابطه بین سبک‌های تفکر و رویکرد یادگیری با پیشرفت تحصیلی دانش‌آموزان را مورد بررسی قرار می‌دهد. 

بیان مسئله

انسانها در ابعاد مختلف، دارای تفاوت‌هایی هستند که در توانایی‌ها، استعدادها، رغبت‌ها و سرانجام سبک تفکر، نمود پیدا می‌کند. توجه به این تفاوت‌ها باعث می‌شود که افراد در مسیر تحصیلی و شغلی مناسب هدایت شوند. شاید مهمترین مساله‌ای که باید به آن آگاه و هوشیار بود، وجود سبک‌های تفکر متفاوت در افراد است. تحقیقات نشان داده‌اند که توانایی‌های تحصیلی و آزمون‌های پیشرفت سنتی فقط بخش کمی از تغییر‌پذیری تفاوت‌های فردی را در پیشرفت تحصیلی توجیه می‌کنند. (استرنبرگ و ویلیامز ، 1997) لذا مطالعات زیادی درباره نقش مقیاس‌های نامرتبط  با توانایی یا عوامل غیر تحصیلی بر پیشرفت تحصیلی انجام شده است. این عوامل گستره وسیعی از سبک‌های تفکر  (ژانگ 2003، 2005، گریگورینکو  و استرنبرگ، 1997) رویکردهای یادگیری (ژانگ، 2004، 200، بوساتو،  پرنیز،  الشوت  و هاماکر،  1999، 2000) را در بر می‌گیرد. استرنبرگ، سبک تفکر را به عنوان طریقی که فرد می‌اندیشد، تعریف کرده است. او در این باره معتقد است که «سبک تفکر یک توانایی نیست، بلکه به چگونگی استفاده از توانایی‌ها اشاره می‌کند». همینطور اگر چه ممکن است افراد عملاً در توانایی‌ها مشابه باشند، اما در سبک‌های تفکر از یکدیگر متفاوت‌اند (سیف 1380). افراد دارای سبک‌های تفکر متفاوت، مایلند از توانایی‌هایشان به طرق مختلف استفاده کنند و متناسب با آن تفکر واکنش نشان دهند. از اینرو، بسیاری از دانش‌آموزان و دانش‌جویانی که در کلاس‌های درس ضعیف قلمداد می‌شوند، توانایی موفق شدن را دارند و این معلمان هستند که از تنوع سبک‌های تفکر و رویکرد‌های یادگیری آنها بی اطلاع می‌باشند. رابطه بین سبک تفکر و موفقیت تحصیلی، توجه زیادی را در طی دو دهه گذشته به خود اختصاص داده است. تحقیقات نشان داده است که برخی شیوه‌های تفکر می‌تواند به عنوان عوامل پیش‌بینی کننده قابل توجهی از پیشرفت (موفقیت) تحصیلی دانشجویان و عملکرد آنها بکار گرفته شود (آلبای‌لی  2006، استرنبرگ 1997، استرنبرگ و اگنر،1992). ژانگ (2002) در پژوهشی با دانشجویان دانشگاه‌های آمریکا، دریافت که سبک تفکر محافظه کارانه به طور مثبتی معدل نمرات دانشجویان را پیش‌بینی می‌کند، در حالیکه سبک‌های تفکر کلی و آزادی‌خواه (آسان‌گرانه) به طور منفی معدل نمرات دانشجویان را پیش‌بینی می‌کند. همانطور ژانک (2001) و ژانک و استرنبرگ (1998) این تحقیق را بر روی دانشجویان هنگ‌کنگ انجام دادند و دریافتند که سبک‌های تفکری محافظه کارانه (اجرایی، سلسله مراتبی و درونی) به طور مثبت با پیشرفت تحصیلی رابطه دارد و سبک‌های تفکر قانونی و آزادی‌خواه و بیرونی گرایشی منفی به موفقیت تحصیلی دارند. علاوه بر این، این بررسی در دانشگاه‌هایی در اسپانیا نیز اجرا شد. یافته‌های حاصل از این تحقیق نیز نتایج تحصیلی را که در هنگ‌کنگ اجرا شده بود، تایید کرد‌(گانوگاسیاوهاگس، 2000). به عبارت دیگر، افرادی که به موفقیت تحصیلی بالاتر گرایش داشتند، افرادی هستند که ترجیح می‌دهند از قوانین و شیوه‌های موجود پیروی کنند (سبک اجرایی) ولی کسانی که ترجیح می‌دهند به تنهایی کار کنند (سبک تفکر درونی) و کسانی که ترجیح می‌دهند برای مسائل، راه حل خلق، تدوین و برنامه‌ریزی کنند (سبک تفکر قانونی) رابطه‌ای منفی با پیشرفت تحصیلی دارند (آلبای‌لی، 2006). در تحقیق دیگر بر روی دانشجویان فیلیپین، برناردو ژانک و کالونگ (2002) سبک‌های تفکر نیازمند‌پیروی (انطباق)، احترام به مراجع قدرت و دارای مفهومی از نظم، به طور مثبت با موفقیت تحصیلی همبستگی دارد. سبک تفکر قضاوتی نیز به طور مثبت با موفقیت تحصیلی دانشجویان فیلیپینی رابطه داشت. در یک تحقیق جدیدتر که ژانگ‌(2004) بر روی دانشجویان هنگ‌کنگی انجام داد، دریافت که تفکر سلسله مراتبی – قضاوتی و سلطنتی به طور معنی دار به پیش‌بینی تحصیلی دانشجویان کمک  می‌کند.


دانلود با لینک مستقیم


پایان نامه رشته روانشناسی بررسی و مشخص کردن وجود رابطه بین سبک تفکر با پیشرفت تحصیلی دانش‌آموزان

پایان نامه رشته روانشناسی بالینی بررسی رابطه بین هوش هیجانی و سبکهای مقابله با استرس و تاثیر جنسیت بر این رابطه

اختصاصی از فی ژوو پایان نامه رشته روانشناسی بالینی بررسی رابطه بین هوش هیجانی و سبکهای مقابله با استرس و تاثیر جنسیت بر این رابطه دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

پایان نامه رشته روانشناسی بالینی بررسی رابطه بین هوش هیجانی و سبکهای مقابله با استرس و تاثیر جنسیت بر این رابطه


 پایان نامه رشته روانشناسی بالینی  بررسی رابطه بین هوش هیجانی و سبکهای مقابله با استرس و تاثیر جنسیت بر این رابطه

دانلود پایان نامه آماده

دانلود  پایان نامه رشته روانشناسی بالینی  بررسی رابطه بین هوش هیجانی و سبکهای مقابله با استرس و تاثیر جنسیت بر این رابطه با فرمت ورد و قابل ویرایش تعدادصفحات 115

چکیده

هدف از این پژوهش بررسی رابطه هوش هیجانی و سبکهای مقابله با استرس و تأثیر جنسیت بر روی آن در دانشجویان مقطع کارشناسی رشته روانشناسی است . برای این منظور 60 نفر از دانشجویان دختر و پسر رشته روانشناسی به صورت تصادفی انتخاب شده و با اجرای آزمونهای مورد نیاز در این زمینه به بررسی رابطه دو متغیر و تأثیر جنسیت بر این رابطه پرداخته شد. 10 فرضیه در این باره مطرح شد و پس از جمع آوری اطلاعات خام با استفاده از نرم افزار SPSS  به تحلیل داده ها پرداخته شد که نتایج ذیل به دست آمد:  1- بین هوش هیجانی و سبک مقابله با استرس مسأله مدار دختران رابطه مثبت وجود دارد 2- بین هوش هیجانی و سبک مقابله با استرس هیجان مدار دختران رابطه منفی وجود دارد.  3- بین هوش هیجانی و سبک مقابله با استرس اجتنابی دختران رابطه مثبت وجود دارد.  4- بین هوش هیجانی و سبک مقابله با استرس مسأله مدار پسران رابطه مثبت وجود دارد.   5- بین هوش هیجانی و سبک مقابله با استرس هیجان مدار پسران رابطه مثبت وجود دارد.    6- بین هوش هیجانی و سبک مقابله با استرس اجتنابی پسران رابطه مثبت وجود دارد.  7- بین هوش هیجانی دختران و پسران تفاوت معناداری وجود ندارد.  8- تفاوت معنی داری بین سبک مقابله با استرس مسأله مدار دختران و پسران وجود ندارد. 9- ئتفاوت معنی داری بین سبک مقابله با استرس هیجان مدار دختران و پسران وجود ندارد. 10- تفاوت معنا داری بین سبک مقابله با استرس دختران و پسران وجود ندارد.

 مقدمه  

   قرن بیستم از یک سو قرن تکنولوژی، سرعت و اوج دست آورد های علمی بشر بود و از سوی دیگر قرن سرگشتگی، تنهایی و بیگانگی انسان ها و قرن آشفتگی عصبی و روانی به شمار می رود.دیدگاه علمی ناهمگون راجع  به فعالیت های هیجانی و عاطفی که تحقیق هشتاد ساله ی اخیر را در مورد هوش جهت داده است، به تدریج در حال تغییر است و روانشناسی به تازگی به نقش اساسی هیجانات در زندگی آدمی پی برده است و کم کم به قدرت و نفوذ احساسات در حیات ذهنی انسان و هچمنین خطرات آن اعتراف می کند (گلمن، بلوچ 1379).  اصطلاح هوش هیجانی  در سال 1995 توسط دانیل گلمن مطرح شد و بحث های بسیاری را برانگیخت. هوش هیجانی با توانایی در ک خود و دیگران، یعنی شناخت هرچه بیشتر احساسات و عواطف خویش و ارتباط و سازگاری فرد با مردم و محیط پیوند دارد.  پژوهشگران با ارزیابی مفاهیمی چون مهارت های اجتماعی، توانایی های بین فردی، رشد روانی و وقوف فرد بر هیجان های خویش و توان کنترل آن هیجان ها به توصیف و تبیین هوش هیجانی (غیر شناختی) پرداخته اند.    بار-آن هوش هیجانی (هوش غیر شناختی)  را عامل مهمی  در شکوفایی توانایی های افراد برای کسب موفقیت در زندگی تلقی می کند و آن را با سلامت عاطفی و در مجموع، سلامت روان مرتبط می داند. بار-آن برای اولین بار در 1980 هوشبهر هیجانی EQ را مطرح کرد و در همان سال به تدوین پرسش نامه هوش هیجانی (EI) پرداخت. به اعتقاد بار-ان، هوش شناختی تنها شاخص عمده برای پیش بینی موفقیت افراد نیست ؛ زیرا بسیاری از افراد هوش شناختی بالایی دارند ولی آنطور که باید، در زندگی موفق نیستند. (جلالی، سید احمد 1381) از زمانی که پدیده ای به نام هوش توسط بینه (1905) در فرانسه به صورت عدد و رقم نمود کمی یافت، و اصطلاح هوشبهر توسط ترمن (1916) معرفی شد، نزدیک به یک قرن می گذرد. از آن زمان تا کنون، بسیاری از روانشناسان از جمله اسپیرمن، ترستون، بینه ،وکسلر، پیاژه، کتل، گیلفورد، گاردنر و ... ) تعریف و طبقه بندی های مختلفی از هوش به دست داده و بر آن اساس به تهیه ی ابزارهایی پرداخته اند که مدعی سنجش این کیفیت ذهنی است. این ابزارها که هر یک برگرفته از تصور و اندیشه ی پدید آورنده ی آن در باره ی پدیده ی هوش است، به صورت تصویر ، نوشتار یا ترکیبی از این عوامل به بازار عرضه شده و هر پدید آورنده ای نیز چنان به نتیجه ی فکر و عمل خود دل بسته و از آن راضی است که گویی هوش چیزی جز دست آورد او نیست (جلالی، سید احمد 1381). این تنوع، ابزار و تفاوت برداشت ها تمثیل زیبای مولانا را به ذهن می آورد. در این داستان هندوها هر یک در تاریکی بخشی از اندام فیل را لمس می کردند و ادراک بسیار جزئی خود را تمام واقعیت می پنداشتندو تصویری از فیل ارائه می دادندکه به همه چیز شباهت داشت، جزخود فیل(جلالی، سید احمد).    اصطلاحاتی که روانشناسان به کار می برند حتی از این پیچیده تر و ابهام آمیزتر است، زیرا این پدیده نه تنها به لمس در نمی آید بلکه به دلیل ذهنی و انتزاعی بودن، تصور آن نیز به آسانی میسر نیست. شاید به همین دلیل است که بورینگ می گوید: «هوش همان چیزی است که به وسیله ی آزمون های هوش اندازه گرفته می شود».این گفته ،بی تردید زبان گویای هر روانشناسی است که می خواهد این پدیده ی انتزاعی را به کمیت تبدیل کند. به قول ایکن (1985)،هوش نامی است که به فرایند های ذهنی فرضی یا مجموعه ای از رفتارهای هوشمندانه اطلاق می شود و نظریه های هوش در عمل همان نظریه های مربوط به رفتار هوشمندانه اند(جلالی، سید احمد1381)    بدیهی است که وقتی تعریف موضوعی به اندازه ی کافی روش نباشد،سنجش دقیق آن نیز به آسانی میسر نخواهد بود. با این همه ،تا زمانی که تعریف قابل قبولی از هوش به دست داده نشده است ، ناچار باید جلوه هایی از آن را آنطور که در آزمون ها تجسم می یابد، پذیرفت و بر آن اساس به برآورد هوشبهر افراد –که حاصل تقسیم سن ذهنی به سن زمانی آنان می باشد (جلالی، سید احمد 1381).    در تعریف واژه ی «هوش» اتفاق نظر میان روانشناسان وجود نداردو برای تعریف آن از ویژگی هایش استفاده می شود.  هنگامی که هوش مورد مطالعه قرار می گیرد، خود هوش نیست؛ بلکه رفتار یا عملکرد هوشمندانه است. بنابراین به جای تفکر در باره ی هوش باید در باره ی رفتار هوشمندانه تحلیل کنیم و مبنای رفتار هوشمندانه باید نوعی دانش و اطلاعات در کلی ترین  معنای آن باشد که به طور رسمی یا غیر رسمی کسب شده اند. تأثیر هوش بر رفتار هوشمندانه با حافظه آغاز می شود. یک عامل مرتبط با آن، به یاد آوردن اطلاعات، اعمال آموخته های قبلی در وضعیت موجود، یعنی توانایی انتقال یا تصمیم گیری است. برخی از افراد نسبت به دیگران ظرفیت بسیار بیشتری برای انتقال دارند که نشان از هوش بالای آنان دارد. جنبه های دیگر هوش و رفتار هوشمندانه شامل سرعت در رسیدن به راه حل ها و پاسخ ها و توانایی حل مسئله است (ابعاد هوش هیجانی).

 


دانلود با لینک مستقیم


پایان نامه رشته روانشناسی بالینی بررسی رابطه بین هوش هیجانی و سبکهای مقابله با استرس و تاثیر جنسیت بر این رابطه

پایان نامه کارشناسی ارشد رشته روانشناسی تربیتی بررسی رابطه بین تیپهای شخصیت و سبکهای یادگیری در دانشجویان روانشناسی...

اختصاصی از فی ژوو پایان نامه کارشناسی ارشد رشته روانشناسی تربیتی بررسی رابطه بین تیپهای شخصیت و سبکهای یادگیری در دانشجویان روانشناسی... دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

پایان نامه کارشناسی ارشد رشته روانشناسی تربیتی بررسی رابطه بین تیپهای شخصیت و سبکهای یادگیری در دانشجویان روانشناسی...


پایان نامه کارشناسی ارشد رشته  روانشناسی تربیتی بررسی رابطه بین تیپهای شخصیت و سبکهای یادگیری در دانشجویان روانشناسی...

دانلود پایان نامه آماده

دانلود پایان نامه کارشناسی ارشد رشته  روانشناسی تربیتی بررسی رابطه بین تیپهای شخصیت و سبکهای یادگیری در دانشجویان روانشناسی مقطع کارشناسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکز با فرمت ورد و قابل ویرایش تعدادصفحات145

چکیده:

پژوهش حاضر با هدف پاسخ دادن به این سوال اجرا شد که آیا بین سبکهای یادگیری و ابعاد شخصیتی دانشجویان زن مقطع کارشناسی ارشد روانشناسی تربیتی ترم های اول و سوم تفاوت وجود دارد یا خیر. در این پژهش نمونه ای به حجم 150 نفر انتخاب شد که این تعداد از دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی بودند. ابزار مورد استفاده در این پژوهش پرسشنامه سبک یادگیری کلب(LSI) و پرسشنامه شخصیتی آیزنک (EPQ) بود. برای تحلیل نتایج این پژوهش از روش آماری خی دو X2 استفاده شد. نتایج حاصل نشان داد که : (1) بین سبک های یادگیری دانشجویان از لحاظ آماری تفاوت معناداری وجود داشت.(2) بین سبک های یادگیری و ابعاد شخصیتی از لحاظ آماری رابطه وجود داشت. دانشجویان دارای سبک یادگیری واگرا و انطباق یابنده بیشتر تمایل به برون گرایی داشتند و دانشجویان دارای سبک یادگیری همگرا و جذب کننده، بیشتر تمایل به درون گرایی. همچنین، بین سبک های یادگیری و ابعاد روان رنجور خویی در هر دو جنس از لحاظ آماری رابطه ای وجود نداشت.

مقدمه

  در گذشته تصور بر این بود که هوش ذاتی فرد، که از والدین به ارث می‌رسد، عامل مهم یادگیری  است. در حال حاضر بر این باورند که بخش مهمی از رفتارهای هوشمندانه را کارکردهای شناختی تشکیل می‌دهد و کارکردهای شناختی، اکتسابی و تغییرپذیر محسوب می‌شود (سیف ، 1376).  از اواخر دهه 1970 به بعد، بحث در مورد سبک‌های یادگیری  رونق پیدا کرد. از سبک‌های یادگیری تعاریف گوناگونی ارائه شده است. با وجودی که از این اصطلاح به طرق گوناگونی تعریف به عمل آمده، ولی عمدتاً بر این نکته تأکید می شود که سبک‌های یادگیری شامل باورها یا اعتقادات، رجحانها و رفتارهایی است که افراد بکار می‌برند تا در موقعیت یادگیری به خود کمک کنند (حسینی، 1377).  از سویی، بسیاری از مربیان بر این باورند که سبک‌های یادگیری، بر خود یادگیری تأثیر می‌گذارد و از دیگر سو، این نکته که شخصیت  بر روی یادگیری افراد تأثیر می‌گذارد، برای معلمان و مربیان موضوع تازه ای نیست. تجربیات کلاس‌های درس نشان داده است که متغیرهای شناختی به تنهایی تعیین کننده پیشرفت افراد نیست. این متغیرها با نگرشها و علائق افراد، انگیزش‌ها و حیطه گسترده‌ای از پاسخ‌های هیجانی، مثل برانگیختگی، هم حسی و شاید بیش از همه این‌ها با اضطراب ، در ارتباط متقابل می باشد در واقع ، ارتباط ویژه ای بین اضطراب و یادگیری وجود دارد.اضطراب به همان صورت که در چگونگی یادگیری افراد اثر دارد، در شرایط امتحان، روی یادآوری مطالب نیز تأثیر می‌گذارد. همچنان طبق نظریه صفات، عده‌ای از افراد بطور سرشتی، سطوح بالایی از اضطراب را به نسبت افراد دیگر تجربه می‌نمایند، تا آن حد که می‌توان آن را بعنوان یک مؤلفة پایدار ابعاد شخصیتی در نظر گرفت (فونتانا ، 1995).  در زمینه سبک های یادگیری و صفات شخصیتی نیز تحقیقات به این نتیجه رسیده است که همه عناصر سبک های یادگیری حداقل با یکی از صفات شخصیتی در ارتباط است (جکسون  و جونز  1996 ص 293). علاوه بر این، فورنهام  (1993) بطور دقیق پیشنهاد می‌کند که "سبک‌های یادگیری، زیرمجموعه شخصیت هستند" (همان منبع، ص 293). اتکینسون ، مورل  و وینترز  (1990) گزارش کرده‌اند که "بین سبک‌های یادگیری و تیپ‌های شخصیتی شغلی ارتباط وجود دارد"(همان منبع، ص 293). نهایتاً ، افراد دارای تیپ‌های شخصیتی متفاوت، دارای سبک یادگیری منحصر به خود هستند. با توجه به این نکته، هدف پژوهش حاضر، مقایسه سبک‌های یادگیری و تیپ‌های شخصیتی دانشجویان، در رشته تحصیلی روانشناسی مقطع کارشناسی است. به این امید که این نتایج برای دست اندرکاران دانشگاهها و سایر مراکز آموزشی مفید باشد و نکاتی را جهت بهبود وضعیت یادگیری ارائه نماید.

فهرست مطالب
عنوان               صفحه
چکیده
فصل اول: کلیات طرح
مقدمه    2
1-1 بیان مسئله    3
1-2 اهداف تحقیق    10
1-3اهمیت و ضرورت تحقیق    11
1-4 سوالات تحقیق    12
1-5 فرضیه های تحقیق    12
1-6 متغیرهای مورد تحقیق    13
1-7 تعریف نظری وعملیاتی متغیرهای تحقیق    13
1-8 تعریف عملیاتی متغیرها    14
1-9 چهارچوب نظری تحقیق    16

فصل دوم: پیشینه تحقیق
مقدمه    18
الف- مرور مبانی نظری تحقیق    18
2-1 تعریف یادگیری    18
2-2 سطوح یادگیری    19
2-3 تفاوت های فردی در یادگیری    20
2-4 تعریف شناخت و فراشناخت    20
2-5 راهبردهای شناختی و فراشناختی    21
2-6 تفاوت سبک های یادگیری با سبک های شناختی    22
2-7 ویژگی های اساسی سبک های شناختی    24
2-8 انواع سبک های یادگیری شناختی    25
2-9 سبک های یادگیری و شناختی     39
2-10 تعریف سبک یادگیری و شناختی    39
2-11 نظریه های سبک شناختی    40
2-12 انواع سبک های یادگیری    42
2-13 انواع سبک های شناختی    43
2-14 سبک های عاطفی    52
2-15 سبک های زیستی    52
2-16مبانی نظری ریخت های شخصیتی    53
2-16-1 تعریف شخصیت     53
2-16-2 ریخت شخصیتی     54
2-17 طبقه بندی ریختهای شخصیتی بر اساس ویژگی های جسمانی    56
2-17-1 طبقه بندی کرچمر    56
2-18 طبقه بندی ریختهای شخصیتی بر اساس رویکرد روان تحلیل گری    57
2-18-1 نظریه فروید    57
2-18-2ریختهای شخصیتی یونگ    57
2-18-3 ریختهای شخصیتی مایرز و بریگز    59
2-19 رویکرد صفات: وراثت شناسی شخصیت    61
2-20 شناسایی ابعاد شخصیت    64
2-21 نظریه بازداری     68
2-22 نظریه انگیختگی    71
2-22-1 نظریه انگیختگی و درون گرایی- برون گرایی    71
2-23 روان رنجورخویی    74
2-23-1 فعالیت خودکار و روان رنجورخویی    75
2-24 روان پریش خویی    76
2-24-1 هورمون ها و روان پریش خویی     77
2-25 طبقه بندی ریختهای شخصیتی بر اساس نظریه های صفت    78
2-25-1 ریختهای(صفات) شخصیتی آلپورت     78
2-25-2 صفات شخصیتی کتل    79
2-25-3 الگوی پنج عاملی رابرت مک کری و پل کوستا    79
2-26 طبقه بندی ریختهای شخصیتی بر اساس نظریه های انتخاب شغل و حرفه    80
2-26-1 نظریه خصیصه – عامل    80
2-26-2 نظریه رو    81
2-26-3 نظریه هالند    82
2-26-4 ریختهای شخصیتی هالند    87
2-26-5 محیط های شغلی هالند    90
2-27 یافته های تحقیق    91
2-27-1 رابطه بین ریختهای شخصیتی و سبک های یادگیری     91
2-27-2 رابطه بین ریختهای شخصیتی با جنس    97
2-27-3 رابطه بین سبک های یادگیری با جنس    98
2-27-4 رابطه بین ریختهای شخصیتی با گرایش های تحصیلی و شغلی    101
2-27-5 رابطه بین سبک های یادگیری با گرایش های تحصیلی و شغلی    102
2-28 نقد موضع گیری ها و تحقیقات به انجام رسیده    104
2-29 مرور تحقیقات قبلی    106
2-29-1 مروری بر پژوهشهای وابسته به سبک های یادگیری و ابعاد شخصیت    106

فصل سوم: روش اجرای تحقیق
3-1 نوع تحقیق    110
3-2 جامعه آماری    111
3-3 حجم نمونه پژوهش    111
3-4روش نمونه گیری    111
3-5 ابزارهای مورد استفاده    111
3-6 شیوه اجرای تحقیق    115
3-7 روش های آماری و طرق تحقیق    116
3-8 شاخص های پایانی آزمون    119

فصل چهارم: تجزیه و تحلیل آماری
مقدمه    121
4-1 توصیف آماری داده ها    121
4-2 استنباط آماری داده ها    126

فصل پنجم:بحث و نتیجه گیری
5-1 نگاه اجمالی به تحقیق انجام شده    132
5-2 بحث    134
5-3 نتیجه گیری    138
5-4 محدودیت های تحقیق    139
5-5 پیشنهادها    140
5-6 پیشنهادهای کاربردی    140
فهرست منابع و مآخذ    142
ضمائم
 


دانلود با لینک مستقیم


پایان نامه کارشناسی ارشد رشته روانشناسی تربیتی بررسی رابطه بین تیپهای شخصیت و سبکهای یادگیری در دانشجویان روانشناسی...

پایان نامه رشته روانشناسی بالینی بررسی رابطه تیپ شخصیت (درونگرا، برونگرا) با ارتباط پنهانی با جنس مقابل

اختصاصی از فی ژوو پایان نامه رشته روانشناسی بالینی بررسی رابطه تیپ شخصیت (درونگرا، برونگرا) با ارتباط پنهانی با جنس مقابل دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

پایان نامه رشته روانشناسی بالینی بررسی رابطه تیپ شخصیت (درونگرا، برونگرا) با ارتباط پنهانی با جنس مقابل


پایان نامه رشته روانشناسی بالینی بررسی رابطه تیپ شخصیت (درونگرا، برونگرا) با ارتباط پنهانی با جنس مقابل

دانلود پایان نامه آماده

دانلود پایان نامه رشته روانشناسی بالینی بررسی رابطه تیپ شخصیت (درونگرا، برونگرا) با ارتباط پنهانی با جنس مقابل با فرمت ورد و قابل ویرایش تعدادصفحات135

چکیده 

این پایان نامه با هدف بررسی رابطه تیپ شخصیت و ارتباط پنهانی با جنس مقابل ، تدوین شد . برای این منظور نمونه ای به حجم 60 نفر متشکل از 30 دانشجوی دختر بین سنین 25 – 18 ، مجرد دانشجوی شهر تهران که با جنس مقابل رابطه پنهانی نداشتند و 30 دانشجوی دختر بین سنین 25 – 18 ، مجرد ، دانشجوی شهر تهران که با جنس مقابل رابطه پنهانی داشته انتخاب شد . فرض بر این بود که بین 2 متغیر ذکر شده در بالا ، رابطه معنادار وجود دارد و همچنین بین میزان نوروتیک و سایکوتیک و ارتباط پنهانی با جنس مقابل نیز رابطه معنادار وجود دارد.

برای سنجش ارتباط داشتن یا نداشتن با جنس مقابل، به پرسش اکتفا شد و از نمونه در دسترس استفاده شد. و برای اندازه گیری تیپ شخصیت (برونگرایی- درونگرایی) از پرسشنامه 57 سئوالی آیزنک کمک گرفته شد. بعد از انجام امور آماری هر 2 فرضیه رد شد و بر این اساس میزان برونگرایی و درونگرایی در گرایش جوانان (نمونه مورد نظر) به جنس مقابل تاثیر ندارد و همچنین ارتباط معناداری در رابطه ی ارتباط با جنس مقابل و میزان نوروتیک یا سایکوتیک مشاهده نشد

مقدمه

درک لزوم مطالعه روانشناسی شخصیت، چندان دشوار نیست. شناخت شخصیت، ویژگیها، چگونگی شکل گیری، عوامل موثر در ایجاد شخصیت و مسائل از این قبیل، ارضای حسن کنجکاوی و میل به حقیقت جویی را در انسان به دنبال دارد زیرا این شناخت نوعی خودشناسی است و شخص هنگام مطالعه غالباً آن دانسته ها را با خود مقایسه کرده و احتمالاً با این شناخت نوعی طبقه بندی انجام می دهد. یعنی خود را در یکی از تیپهای شخصیتی قرار می دهد.

از سوی دیگر، این شناختها و اطلاعات به شخص امکان می دهد که در ارتباط متقابل با دیگران موضع گیریهای مناسب و آگاهانه داشته باشد. به عنوان مثال، اگر مادری بداند که کودکان در حدود سنین 3 تا 4 سالگی بیشترین میزان حسادت را نشان می دهند، چنانچه کودک خود را در این سنین حسود ببینند، دچار نگرانی و اضطراب نخواهند شد، زیرا می دانند که این ویژگیها یک حالت طبیعی در سن خاص کودک اوست.

امروزه بحث ارتباط میان فردی در جامعه ای به گستردگی جامعه ی ما با این میزان رشد و شکوفایی، با توجه به اهداف و برنامه های تعیین شده، جای کنکاش و بررسی بیشتر دارد. از طرفی کانال های فراوان اطلاعات و ورود تکنولوژیهای گوناگون ایجاب می کند حساسیت ویژه ای نسبت به ارتباط پنهانی دختر و پسر به عنوان زیرمجموعه ی ارتباط میان فردی داشته باشیم. تهاجمات فرهنگی بنابراین دارند، ارزشهای فرهنگ غربی را که گاهاً در جامعه ی دینی ما ضد ارزش محسوب می شود، بر قشر جوان تحمیل و نهادینه کنند و این می تواند در دراز مدت مخرب باشد . موضوع ارتباط با جنس مقابل بسیار وسیع و دارای جوانب زیادی است که پرداختن به آن باید جامع و بدور از تعصبات و سوگیریهای شخصی ، گروهی و احیاناً همراه با فرض ورزی باشد .


دانلود با لینک مستقیم


پایان نامه رشته روانشناسی بالینی بررسی رابطه تیپ شخصیت (درونگرا، برونگرا) با ارتباط پنهانی با جنس مقابل