
بررسی ریسک های ترکیب ماشین آلات حفاری در پروژه های قطار شهری با استفاده از روش آنالیز ریسک برنامه ای و مدل پیشرفته
ریسک سود مازاد، ارزشهای ذاتی و قیمتهای سهام:
از استفن پی باجینسکی و جیمز ام والن ـ
تحقیقات تجربی حسابداری شواهد نسبتاً کمی در مورد این که آیا از نظر ریسک ، اختلافات مقطعی سودی حسابداری با اختلافات مقطعی در قیمتهای سهام، ارتباط دارند یا نه؟ ارائه میدهد. ما با توجه به ریسک یا خطر مربوط به ارقام حسابداری دو پرسش را مطرح میکنیم:
1 ـ آیا ارزیابیهای خطر مربوط به حسابداری (یعنی خطر نظام مند و تغییر پذیری کل در مجموعه زمانی بهره مازاد حقوق صاحبان سهام شرکت) با ارزیابی بازار و برآورد خطر حقوق صاحبان سهام ارتباطی دارد یا نه؟
2 ـ اگر این چنین است، پس آیا این ارزیابیها به صورت افزایشی با ارزشیابی بازار و ارزیابی خطر حقوق صاحبان سهام در ورای دیگر عوامل قابل بررسی و مشاهده، نظیر عوامل موجود در الگوی سه عامل French, Fama (1992) ارتباط دارند؟ ما بر مبنای یک معیار اساسی حسابداری در مورد ریسک قیمت بازار اختلاف میان قیمت واقعی سهام و الگوی ارزشیابی سود مازاد بر پایه برآورد ارزش سهام و با استفاده از نرخ بهره بد ون ریسک را ارزیابی میکنیم.
نتایج ما حاکی از آن است که هم ریسک سیستماتیک و هم مجموع تغییر پذیری در بهره مازاد حقوق صاحبان سهام به طور ناقص تفاوت قیمت گذاری را نشان میدهد، و تأثیر توضیحی مجموع تغییر پذیری به عوامل فاما و فرنچ ـ بقای بازار، اندازه شرکت و نسبت ارزش بازار به ارزش دفتری ـ افزوده میشود.
اصطلاحات کلیدی: سود بازار، معیارهای ریسک حسابداری، صرف ریسک ضمنی، ارزشیابی حقوق صاحبان سهام.
دادههای موجود: دادهها در منابع لیست شده متن موجود هستند.
1 ـ مقدمه:
ارزشیابی اصولی حقوق صاحبان سهام مستلزم ارزیابی پرداختهای پیش بینی شده آتی و خطر موجود در این پرداختها میباشد. تحقیقات موجود در مورد مفید بودن ارقام درآمدهای حسابداری بیشتر به نقش آنها به عنوان اطلاعات مربوط به پرداخت اختصاص یافته تا نقش آنها به عنوان اطلاعات مربوط به خطر یک مورد استثناء مطالعه بنیادین و اصولی Beaver و همکاران است که نشان میدهد ارزیابیهای خطر حسابداری با الگوی بقای بازار رابطه مثبت دارد، ولی این که آیا ارزیابیهای خطر حسابداری قیمتهای بهره سهام را توضیح میدهد یا نه را مورد ارزیابی و بررسی قرار نمیدهد. از این گذشته، تحقیقات تجربی حسابداری در مورد این که آیا ارقام درآمدهای حسابداری از نظر خطر توأم با اختلافات مقطعی در قیمتهای سهام، دارای اختلافات مقطعی است یا نه صحبت چندانی به میان نمیآورد. ما در این مطالعه با ارائه این پرسش خطر مربوط به ارقام حسابداری را مورد بررسی قرار میدهیم: آیا ارزیابی خطر درآمدهای حسابداری با ارزیابی بازار سرمایه و برآورد خطر شرکت ارتباطی دارد یا خیر؟ پاسخ به این پرسش شرکای بازارهای سرمایهای، نیز محققان و مدرسان حسابداری را از تأثیرات اصولی ارقام درآمدهای حسابداری در ارزیابی و برآورد خطر آگاه میکند. یافتهها نیز به درک بهتر چگونگی تشخیص الگوی ارزشیابی درآمدهای حسابداری و چگونگی بکارگیری آنها در مجموعههایی که ارزیابی خطر بازار (مثلاً الگوی بقای بازار) موجود نیست کمک میکند.
ما نیز پرسش دومی را مطرح میکنیم: آیا ارزیابی ریسک سود حسابداری به صورت افزایشی با ارزیابی بازار و ارزیابی خطر حقوق صاحبان سهام در ورای دیگر عوامل قابل بررسی، نظیر سه عامل موجود در الگوی فاما و فرنچ (بقای بازار، اندازه شرکت و نسبتهای ارزش بازار به ارزشهای دفتری) ارتباطی دارد یا خیر؟ تحقیقات به عمل آمده از سوی فاما و فرنچ و دیگران حاکی از آن است که الگوی یک سازه (عامل) ارزیابی دارایی سرمایهای کامل نیست چون به نظر میرسد عوامل خاص خارج از این الگو (از قبیل عواملی بر مبنای ارقام حسابداری، نظیر نسبت ارزش دفتری به ارزش بازار) بهرههای سهام را توضیح میدهد. بررسی ما شواهدی مبنی بر اینکه : آیا ارزیابی خطرسود حسابداری عوامل خطر برآورد شدهای که ارزیابی سنتی خطر حقوق صاحبان سهام(نظیر الگوی بقای بازار) یا عوامل تعیین شده توسط فرآیندهای خاص اخیر (نظیر تحقیقات فاما و فرنچ)را مطرح میکند یا نه ؟ ارائه میدهد.
تئوری سنتی نقش ارقام حسابداری در ارزشیابی، نظیر الگوهای ارزشیابی سود مازاد (از قبیل ا ولسون 1995؛ فلتام وا ولسون 1995) با فرض این که سرمایه گذاران از نظر خطر حنثی هستند و نرخ تنزیل خالص و Non stochastic است نقش خطر را تسهیل میکند. فلتام و ا ولسون (1999) اخیراً خاطر نشان میکنند که ارزش حقوق صاحبان سهام باید همانند خطر اصلی تغییر غیر قابل تشخیص در درآمد مازاد پیش بینی شدهی آتی برآورد شود. فلتام و ا ولسون از نظر تحلیلی نشان میدهند که با کاهش درآمدهای پیش بینی شده غیر عادی آتی در معادلات قطعیت بر مبنای تغییر خطر سرمایه گذار در میان کل وقایع و زمانهای ممکن میتوان خطر درآمد مازاد را افزود. فلتام و ا ولسون در این بررسی درآمدها را به عنوان درآمدهای فاقد هزینه سرمایه حقوق صاحبان سهام، بر مبنای هزینه ارزش دفتری حقوق صاحبان سهام و ساختار زمانی نرخ بهره بدون خطر در زمان ارزشیابی ارزیابی میکند. بنابراین برآورد خطر به برآورد مجموعه رویدادهای احتمالی و تاریخی درآمدهای غیر عادی آتی که به عنوان معادلات قطعیت ارزیابی شده بستگی دارد. ولی تحقیقات این دو محقق در مورد این که سرمایه گذاران و محققان تجربی چگونه باید این مجموعه برآوردهای احتمالی و تاریخی رویدادها را به کار بندند حرفی به میان نمیآورند.
در نبود اصل تئوری قابل اجرا، کاربردهای تجربی الگوهای ارزشیابی درآمد مازاد با افزودن یک صرف ریسک ویژه به نرخ تنزیل بدون خطر و نتایجی که قطعاً نسبت به فرضیهی صرف ریسک حساسیت پذیر است، ریسک را با ارزشیابی ترکیب کردهاند. دیگر مطالعات اخیر با آمیزهای از نتایج الگوی ارزشیابی درآمد مازاد را به برآورد صرف ریسک منتهی آینده در نرخ تنزیل تبدیل میکنند.
نظام مطالعات قبلی ارزش سهام بررسی شده یا بهرههای سهام را در برآورد صرف خطر و نرخ بهره پیش بینی شده مورد نیاز الگوهای ارزشیابی به کار میبرد. استفاده از ارزش سهام بررسی شده یا بهره سهام در ارزیابی خطر در ارزشیابی یک مقدار تغییر ایجاد میکند.
ما روند دقیق تری را مطرح میکنیم که در ارزیابی خطر شرکت و ارزش سهام در یک بافت ارزشیابی درآمد مازاد، ارقام حسابداری را به کار میبرد. ابتدا، تنزیل خطر موجود در قیمتهای سهام را ارزیابی میکنیم و ارزش بدون خطر را بر مبنای الگوی درآمد مازاد، پیش بینی تحلیل گران از درآمدها، و نرخ بهره بدون خطر رایج بر آورد میکنیم. سپس تفاضل قیمت یعنی برآورد ارزش بدون خطر منهای قیمت سهام را محاسبه میکنیم. تفاضل قیمت به صورت فرضی ساده ولی از نظر تئوری ارزیابی دفاع پذیر تنزیل خطر قسمتی در قیمت سهام است. این ارزیابی فقط به پیش بینی تحلیل گران از درآمدها، الگوی ارزشیابی درآمد مازاد، ارزش زمانی پول با نرخهای رابع بدون خطر و قیمت سهام بستگی دارد. تفاضل قیمت بالقوتاً ارزیابی ویژه و جالب توجهی از خطر شرکت است چون به هیچ یک از اشکال کاربردی نرخهای پیش بینی شده، یا برآورد پارامترهای آشکارای خطر بازار (یعنی بقاها) یا صرف خطر بستگی ندارد. همان طور که پیش بینی شده، تفاضل قیمتها تقریباً در تمام سالهای فعالیت شرکت مثبت است چون ارزشهای بدون خطر تنزیل خطر در قیمتهای سهام را نادیده میگیرد. برآورد ما از تفاضل قیمتها از نظر عملی با برآورد نرخ بازده مورد انتظار ضمنی در قیمتهای سهام رابطه کاملاً مثبتی دارد، ولی محاسبه آنها سادهتر است.
سپس خطر سیستماتیک (نظاممند) و تغییر پذیری کل در مجموعه زمانی بازده غیر عادی صاحبان سهام (ROE غیر عادی) را که به عنوان بازده ارزش دفتری حقوق صاحبان سهام منهای نرخ بهره رایج عاری از خطر محاسبه شد ارزیابی کرده، در نتیجه ارزیابی ROE غیر عادی را از ارزیابی خطر جدا میکنیم. خطر سیستماتیک در درآمد مازاد را به عنوان بقای ROE غیر عادی مشابه با بقای درآمدهای حسابداری در نظریه Beaver و همکاران با استفاده از رگراسیون Roe غیر عادی شرکت بر روی نمونهای گسترده از ROE غیر عادی ارزیابی میکنیم. و همچنین تغییر پذیری کامل درآمدها مازاد را با استفاده از انحراف استاندارد (استاندارد روی اشن) ROE غیر عادی بررسی میکنیم، چون تحقیقات قبل نشان داده است که تغییر پذیری کل در درآمدها شاخصی از خطر است.
بررسی میکنیم آیا خطر سیستماتیک و تغییر پذیری کل در درآمد مازاد توضیح گر مقطعی از تفاضل قیمتها میباشد یا خیر. اگر تفاضل قیمتها تنزیل اصلی خطر در قیمتهای سهام را در تصرف خود درآورد، و در صورتی که بقای ROE غیر عادی و یا انحراف استاندارد ROE غیر عادی جانشینان معتبری برای عوامل خطر باشند، پیش بینی ما بر این است که این مابه التفاوت با خطر درآمد مازاد افزایش پیدا میکند.
بر طبق فرضیه ما، نتایج پورتفولیو و بررسیهای رگراسیون تک متغیری نشان میدهد که بقای ROE غیر عادی و تغییر پذیری کل در ROE غیر عادی با تفاضل قیمتها رابطهی کاملاً مثبتی دارد. نتایج بررسی پورتفولیو حاکی از آن است که این تفاضلها از نظر اقتصادی نسبت به قیمت سهام بیشتر هستند. ولی، با وجود این که بقای ROE غیر عادی در اکثر سالهای نمونه برداری با تفاضل قیمتها رابطه کاملاً مثبتی دارد، در مورد تفاضل قیمتها شواهد توضیحی زیادی ارائه نمیدهد. (غالباً کمتر از یک درصد). در مقایسه، تغییر پذیری کل در ROE غیر عادی تقریباً در تمام سالهای نمونهبرداری با تفاضل قیمتها رابطه مثبت و قویتری دارد. به طور کلی، این نتایج تأیید میکند که شرکای بازارهای سرمایهای و محققان میتوانند ارقام حسابداری را همراه با الگوی ارزشیابی درآمد مازاد در ارزیابی خطر شرکت و تنزیل خطر فمنی در قیمت سهام به کار ببرند. یافتهها نشان میدهد که شرکا و محققان بازارهای سرمایهای میتوانند با ارزیابی مستقیم خطر موجود در درآمد مازاد، پرهیز از چرخش موجود در ارزیابیهای خطر بازار سهام درآمد مازاد را ارزیابی کنند. شواهد ما نیز حاکی از آن است که وقتی در محاسبه ارزیابیهای خطر بازار (نظیر، سه عامل فاما و فرنچ) دادههای اصلی موجود نباشند (از قبیل شرکتهای خصوصی یا هدایای عمومی اولیه)، تغییر پذیری کل در ROE غیر عادی شاخص مؤثر خطر در ارزیابی است.
در رگراسیونهای مرکب تفاضل قیمتهای مربوط به عوامل خطر، در مییابیم که بازارهای سرمایهای علاوه بر سه عامل موجود در الگوی فاما و فرنچ و کنترل خطای بالقوه ارزیابی در تفاضلهای قیمت (رشد طولانی مدت درآمدها و خطاهای پیش بینی تحلیل گران) بقای ROE غیر عادی را از نه سال نمونه برداری فقط در سه سال مورد ارزیابی قرار میدهند. به عبارت دیگر، در مییابیم بازارهای سرمایهای، تغییر پذیری کل در ROE غیر عادی را علاوه بر سه عامل موجود در الگوی فاما و فرنچ و کنترل خطای ارزیابی ار نه سال نمونه برداری در شش سال ارزیابی کرده، و تغییر پذیری کل در ROE غیر عادی بهترین توضیح در مورد کل ارزیابیهای خطر تفاضل قیمتها را ارائه میدهد. علیرغم این امر که ما تغییر پذیری کل در ROE غیر عادی را با استفاده از عوامل خطر سیستماتیک صریح ارزیابی نمیکنیم، ولی این تغییر پذیری کل، هزینه یابی یا ارزیابی عوامل خطر سیستماتیک بازار، از قبیل عوامل خطر در ورای الگوی سه عامل فاما و فرنچ را در تصرف خود دارد.
ما در بررسیها و تحلیلهای تکمیلی مفاهیم ضمنی قیمت سهام از دو ارزیابی خطر درآمد و ارزیابیهای خطر مشابه را بر مبنای درآمد خالص گزارش شده مقایسه میکنیم. تعجب ندارد، ما در مییابیم که ارزیابیهای خطر بر مبنای درآمد گزارش شده یا درآمد مازاد به عنوان شاخصهای خطر و به منظور اهداف ارزشیابی درآمد مازاد عملکرد یکسانی دارند. ارزیابی خطر درآمد مازاد با ارزیابی خطر درآمد گزارش شده رابطه کاملاً مثبتی دارد و هر دو بهترین توضیح در مورد تفاضل قیمتها را ارائه میدهند.
ارزیابی ما از تفاضل قیمت از نظر فرضی کامل، از نظر محاسباتی ساده و از نظر تجربی ارزیابی معتبری از تنزیل خطر ضمنی در قیمت سهام ارائه میدهد. ما در مییابیم که تفاضل قیمتها با دو ارزیابی ما از خطر درآمد مازاد، بقای الگوی بازار، و دو عامل خطر دیگر فاما و فرنچ (1992) رابطه دارد. ارزیابی تفاضل قیمت تنزیل در قیمتهای سهام از نظر خطر میتواند در تحقیقات تجربی حسابداری آتی و در آموزش مراحل تحلیل و ارزشیابی صورت حساب مالی مفید واقع شود.
ما این مقاله را به شرح زیر دنبال میکنیم. در بخش دو، فرضیه خود را با توصیف الگوی ارزیابی درآمدهای حسابداری، نقش خطر درآمد مازاد در الگو، و شواهد تجربی موجود در مورد خطر ناشی از کاربردهای این الگو دنبال میکنیم. در بخش سه، روش تجربی خود از قبیل دو ارزیابی از خطر درآمد مازاد و تفاضل قیمتها را توضیح میدهیم. در بخش چهار نتایج و در بخش پنج ملاحظات و استدلالات را عنوان میکنیم.
I: الگوی ارزشیابی درآمدهای حسابداری و خطر:
تئوری ارزشیابی کلاسیک، ارزشهای سهام را به عنوان ارزش فعلی کل سود سهام مورد انتظار آتی از طریق پیامد تصمیمات سرمایه گذاری و عملیاتی شرکت که در انعکاس خطر غیر قابل تغییر ارزیابی شده را برای سرمایه گذاران توضیح میدهیم. تحقیقات مبنی بر بودجه یابی و حسابداری معمولاً در ارزیابی خطر و برآورد ارزش سهام شاخصهای سود سهام مورد انتظار آتی را به کار میبرد. برای مثال، محققان نوعاً بازده سهام را به عنوان شاخص تغییرات در پیش بینیهای بازار از سود سهام آتی در ارزیابی خطر غیر قابل تغییر، و درآمدها و جریانات وجوه نقد را به عنوان شاخص سود سهام همانند پرداختهای مربوط به سهام به کار میبرند.
Preinreich (1938)، ادوارد وبل (1961)، پیس نل (1982)، اولسون (1995) و دیگران نشان میدهند، مادامی که پیش بینی درآمدها، ارزشهای دفتری و سود سهام، حسابداری مازاد خالص را دنبال کند، الگوی ارزیابی سود سهام برابر است با الگوی ارزیابی درآمد مازاد:
[V.sub.t]=[B.sub.t] + [infinity][summation over (I=1)][E.sub.t][[X.sub.t+I] – r[B.sub.t+I – 1]] / [(1 + r).sup.i]
در اینجا [V.sub.t] یعنی ارزش سهام در زمان t، [B.sub.t] یعنی ارزش دفتری حسابداری حقوق مالی در هر سهم در زمان [E.sub.t],t نشانگر عمل کننده انتظارات در زمان [X.sub.t],t یعنی سود هر سهم در زمان V , t+I یعنی نرخ بازده مورد نیاز. این اطلاعات تمرکز ارزیابی بر روی توزیع ثروت (سود سهام) را به سمت ثروت به جا (ارزشهای دفتری) و ثروت زایی (درآمدهای غیر عادی آتی) سوق میدهد.
اولسون و فلتام و اولسون خطر را خنثی و انتظارات یا پیش بینیها را متجانس فرض میکنند و بنابراین r نرخ بازده خالص و بدون خطر است. فلتام و اولسون (1999) برای خطر زایی در ارزشیابی درآمد مازاد با کاهش توزیع درآمدهای غیر عادی آتی مورد انتظار در معادلات قطعیت روندی کلی ارائه میدهند که بر مبنای ارزش رویدادهای تاریخی و احتمالی که تمام پیامدهای ممکن درآمدهای غیر عادی آتی را گسترش میدهد برآورد میشوند. این تعدیلات در معادله قطعیت مادامی که قیمت یا ارزش رویدادهای احتمالی ـ تاریخی به روش تمایز درامدهای غیر عادی با عوامل خطر اقتصادی بستگی داشته باشد شامل تنزیل خطر میشود. فلتام و اولسون (1999) نیز در فرآینده معادله قطعیت نشان میدهند که درآمدهای غیر عادی باید در برگیرندهی هزینه سرمایه سهامداران بر مبنای نرخ روز بدون خطر در ساختار زمانی نرخ بهره در زمان ارزشیابی باشد. اما بررسیهای تجربی این فرمول مستلزم این است محقق کاربرد واحدی که برای برآورد تمام پیامدهای درآمد غیر عادی احتمالی ممکن مخالفت سرمایه گذار از خطر را در بر دارد، کاری که تا کنون با کاربردهای تجربی مغایرت داشته است را مشخص کند.
Ohlson خاطر نشان میکند که یک روش ترکیب خطر در کاربردهای تجربی این الگو، جایگزینی نرخ بدون خطر با بازده مورد انتظار تعدیل یافته از نظر خطر میباشد. همچنین، غالب مطالعات تجربی قبل در مورد ویژگیهای برآورد ارزش الگوی درآمد مازاد، نرخ تنزیل را از نظر مقطعی بر مبنای نرخ بدون خطر رایج به علاوهی صرف خطر بازار را ثابت فرض کردهاند که معمولاً بین 6 یا 7 درصد است. Ohlson مشاهده میکند که این روند عملی است، ولی فاقد اصول تئوری است چون از منبع خطر حرفی به میان نمیآورد. تنظیم یا تعدیلات خطر باید به خطر غیر قابل تغییر موجود در درآمدهای غیر عادی آتی (یا درآمدهای آتی، سود سهام و ارزشهای دفتری) وابسته باشد.
فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد
تعداد صفحات این مقاله 59 صفحه
پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید
برآورد ریسک سیستماتیک مبتنی بر مدل قیمتگذاری داراییهای سرمایهای
با استفاده از شاخص های بهره وری
چکیده
ریسک سیستماتیک (بتا) یکی از عوامل مؤثر در پیشبینی بازده مورد انتظار سهام میباشد. با آگاهی از ریسک سیستماتیک سهام عادی شرکتهای مختلف، سرمایهگذاری مالی با اطمینان بیشتری صورت میگیرد. این تحقیق به دنبال بررسی این موضوع است که آیا بین شاخصهای سودآوری (نسبت سود به فروش، نرخ بازده سرمایه گذاری، بازده حقوق صاحبان سهام) به عنوان متغیرهای مستقل از یک طرف و ریسک سیستماتیک(بتا). به عنوان متغیرهای وابسته از طرف دیگر، رابطهی معنیداری وجود دارد یا خیر؟ به منظور بررسی این موضوع از میان جامعهی آماری شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران، یک نمونهی 102 عضوی، به روش غربالگری (حذف سیستماتیک) و در یک دورهی شش ساله، از صورتهای مالی منتهی به اسفندماه سالهای 1383 الی 1388 انتخاب و مورد مطالعه قرار گرفت. اطلاعات مورد نیاز از صورتهای مالی اساسی، گزارشات مجامع و سایر اسناد و مدارک موجود در بورس اوراق بهادار تهران، استخراج و با استفاده از روشهای آماری و تحلیل رگرسیون و همبستگی پیرسون فرضیههای تحقیق مورد تجزیه و تحلیل واقع گردید. نتایج تحقیق نشان دهندهی وجود رابطهی معنیداری بین متغیرهای مورد بررسی میباشد. در پایان تحقیق نیز پیشنهاداتی در زمینهی موضوع تحقیق ارائه گردیده است.
واژههای کلیدی: نسبت سود به فروش، نرخ بازده سرمایه گذاری، بازده حقوق صاحبان سهام، ریسک سیستماتیک(بتا).
1- مقدمه
سرمایه گذاران برای به حداکثر رساندن مطلوبیت مورد نظر خود، از تمامی اطلاعات مربوط به تعیین و قیمت گذاری اوراق بهاردار، استفاده میکنند. یکی از اصلیترین عوامل موثر بر توسعهی فعالیتهای شرکتها، تامین وجوه لازم برای توسعه است و تامین مالی از طریق سهامداران شرکت (موجود و بالقوه ) یکی از مهمترین منابع تامین مالی است که با ارائه اطلاعات همه جانبه در مورد (سهام) شرکتها از جمله فاکتور بتا( ریسک سیستماتیک) تحقق خواهد یافت]1[. اندازه گیری ریسک، پایهی بسیاری از تصمیمگیریهای مالی میباشد. محققان و پژوهشگران بازار سرمایه همواره در پی یافتن روشها و ابزارهای بهتر و جدیدتر برای محاسبهی ریسکهای مربوط به سرمایهگذاریهای سهام در بورس اوراق بهاردار هستند. مدل قیمتگذاری دارایی های سرمایهای یکی از روشهایی است که مورد توجه بسیاری از محققان بازار سرمایه قرار گرفته است این مدل بیان میدارد که بازده سهام تابعی از میزان ریسک سیستماتیک ( ضریب بتا) است. مطالعات و تحقیقاتی در مورد ضریب بتا و متغییرهای موثر بر آن انجام شده است. نتیجه برخی از این تحقیقات بیان کننده این موضوع است که ترکیب داراییها (ریسک تجاری)، شیوههای تامین مالی (ریسک مالی) بر ریسک سیستماتیک اثرگذار است]5[. در این تحقیق نیز محقق به دنبال پاسخ به این پرسش است که آیا بین سودآوری و ریسک سیستماتیک رابطه معناداری وجود دارد یا خیر؟ وجود اطلاعات کافی در مورد متغیر سودآوری و عامل بتا، و سهولت و سادگی محاسبات مربوط به آنها از دیگر مسائلی است که محققان و پژوهشگران را به تحقیق بیشتر در این زمینه تحقیقاتی ترغیب میکند. اطلاعات فراهم شده از تحقیق چه از نظر تئوریکی و چه از جنبه کاربردی، می تواند راهگشایی برای دانشپژوهان باشد و نتایج این تحقیق بوسیله شرکتها، بخصوص مورد استفاده خریداران سهام واقع شود، تا گامی هر چند کوتاه در مسیر پیشرفت بازار سرمایه در ایران برداشته شود.
2- بیان مسأله و اهمیت موضوع
رشد و شکوفایی هر کشور به سرمایهگذاری و برنامهریزی مناسب بستگی دارد. هدایت صحیح جریانات نقدی به سمت و سوی فعالیتهای تولیدی و سرمایهگذاری؛ رشد اقتصادی، افزایش تولید ناخالص ملی، ایجاد اشتغال، افزایش درآمد سرانه و نهایتاً رفاه عمومی را در پی خواهد داشت [11]. در این بین بورس اوراق بهادار به عنوان بازاری عمل میکند که در آن پساندازها و وجوه نقد اشخاص با استفاده از نقش واسطهگری و خدمات کارگزاران به سمت مصرف در مؤسسات تولیدی یا بازرگانی به صورت بلندمدت هدایت میشود. بورس اوراق بهادار به عنوان نماد بازار سرمایه، تأثیرپذیری زیادی از تغییر چرخههای تجاری و اقتصادی دارد [7]. سرمایهگذاران بورس هنگام تصمیمات سرمایهگذاری، عوامل مختلفی را در نظر میگیرند. مرتون معتقد است که سرمایهگذاران نسبت به تملک اوراق بهاداری تمایل نشان میدهند که در مورد آن اطلاع و آگاهی بیشتری داشته باشند و یا اخیراً به نوعی توجه آنان را جلب کرده باشد طبق نظر بسیاری از صاحبنظران مدیریت مالی ریسک و بازده دو عامل بسیار مهم هستند که تصمیمات سرمایهگذاران را تحت تأثیر قرار میدهند. با این وجود شناخت عواملی که موجب افزایش بازده و یا کاهش ریسک میشوند از اهمیت بالایی برخوردار است در تصمیمات سرمـــایه-گذاری، ریسک و بازده سـرمایه¬گذاری نقش کلیدی داشته و تعیین ریسک و بازده سرمایه¬گذاری و پیشبینی میزان آنها برای سرمایه¬گذاران از اهمیت خاصی برخورداراست [5]. محققان بازار سرمایه همواره به دنبال یافتن ابزارهای جدیدیا روشهای بهتری هستند که بتوانند بوسیله آن ریسک وبازده و سایرعوامل و متغیرهای اثرگذار بر قیمت سهام را تجزیه و تحلیل کنند ] 7[.طی دهه های 1950 و 1960 جامعه سرمایه¬گذاران به تحقیق دربارهی مباحث ریسک پرداختند، اما معیارهای مشخصی و مخصوصی برای این واژه وجود نداشت. تا اینکه مدل اصلی سبد اوراق بهادار توسط مارکوتیز طرح و گسترش یافت. وی برای نخستین بار نرخ بازدهی مورد انتظار و ریسک را برای سبد اوراق بهادار داراییها استنتاج کرد ]6[. مارکویتز بیان کرد تمام پرتفوهایی که از لحاظ معیار بازدهی مورد انتظار و ریسک، نتوان آنها را بر یکدیگر ترجیح داد بر روی مرز کارا قرار می گیرند و اصطلاحاً پرتفوی کارا نامیده میشود]16[. او معتقد بود که دو اصل کاهش ریسک در صورت ثابت بودن بازده و بالعکس افزایش بازده، در صورت ثابت بودن واریانس میتواند انتخابهای کارایی را برای سرمایه¬گذاران به همراه داشته باشد. پس از ارائه مدل مارکویتز تئوریها و مدلهای متفاوتی در مورد ارزشیابی داراییهای سرمایه ای بیان شد. از مشهورترین و کاربردیترین آنها، مدل قیمتگذاری داراییهای سرمایه¬ای بود که توسط ویلیام شارپ مطرح شد. روشها ونظریههای گوناگونی برای قیمتگذاری دارایی های سرمایهای مطرح ومتداول میباشند. مدل قیمتگذاری دارایی های سرمایهای (CAPM) یکی ازمهمترین وکاربردیترین مدلهای قیمتگذاری است. مدل قیمت گذاری دارایی های سرمایه ای، غالب ترین مدلی است که امروزه در کتابهای درسی مدیریت مالی وسرمایه گذاری در دانشگاهها تدریس می شود. جذابیت مدلCAPM)) به این خاطراست که بین ریسک و بازده مورد انتظار دارایی ها، رابطه ای تعادلی برقرار می سازد]2[. طبق این مدل ریسک سیستماتیک (ضریب بتا) عامل تعیینکننده بازدهی مورد انتظار میباشد و ریسک و بازده رابطهی خطی و مستقیم با هم دارند. در سرمایهگذاری میتوان به 2 نوع مخاطره توجه کرد: 1- مخاطراتی که با ایجاد تنوع در سرمایهگذاری حذف میشوند (ریسک غیرسیستماتیک) 2- مخاطراتی که در صورت متنوع بودن سرمایهگذاری نیز باقی میمانند که این مخاطره در اصطلاح بتای سرمایهگذاری (ریسک سیستماتیک) نامیده میشود و از دیدگاه سرمایهگذاران حائز اهمیت است]1[. مدل CAPM بیان میکند که کواریانس بازدهی سهام با بازدهی اضافی پرتفوی بازار، برای تبیین بازدهی اضافی سهام (در یک نرخ بدون ریسک) کافی است. طبق مدل CAPM)) عامل تعیین کنندهی بازدهی مورد انتظار، ریسک سیستماتیک میباشد. بسیاری از تحقیقات حسابداری و مدیریت مالی مفید بودن اطلاعات حسابداری و متغیرهای مالی را در تعیین و پیشبینی ریسک اوراق بهادار بیان نمودهاند، و یا به بررسی ثبات ریسک سیستماتیک، یا مقایسهی مدلهای مختلف قیمتگذاری داراییهای سرمایه¬ای پرداخته¬اند[5]. در تحقیق حاضر تلاش شده است به بررسی سودآوری و ریسک سیتماتیک (عامل بتا) پرداخته شود ونوع رابطه و اثرات آنها بر یکدیگر مورد تجزیه و تحلیل قرار گیرد و همچنین به واسطه تجزیه و تحلیل اطلاعات واقعی مبادرت به استخراج معیارهایی نماید که از این طریق سرمایهگذران را قادر سازد تا سودآوری شرکتهای بزرگ و کوچک را با یکدیگر مقایسه نموده و تشخیص دهند که آیا متغیر سودآوری بعنوان معیاری جهت برآورده ریسک سیتماتیک سهام میتواند مد نظر قرار بگیرد یا خیر؟ آگاهی از تاثیر متغیر سودآوری و ریسک سیستماتیک باعث میگردد سرمایهگذران سهام مورد نظر خود را با اطمینان بیشتری خریداری کنند.
4. مروری ادبیات تحقیق
تحقیقات زیادی در رابطه با شاخصهای سودآوری و ارتباط آن با مباحث حسابداری و مالی در بخشهای مختلف اقتصادی در داخل و خارج کشور صورت گرفته که در بخش ادبیات تحقیق به عنوان نمونه در جدول (1-1) به این تحقیقات اشاره شده است. در زمینهی تحقیقات داخلی میتوان به تحقیقاتی که توسط آقایان فرهاد شاه ویسی، یوسف جلیلیان، غلامرضا اسلامی بیدگلی و محمد علی خجسته، مهنام ملایی، محمد نمازی و بهروز زارع، احمد احمدپور، علی جهانخانی صورت گرفته اشاره کرد و در زمینهی تحقیقات خارجی میتوان به تحقیقاتی که توسط بن مبروک و سایرین ، پیرجتا و پوتنن ، براون و روی ، بلوم ، بلاک، جنسن و اسکولز ، اشاره کرد. اما با توجه به بررسیهای به عمل آمده تا به حال تحقیقی که هدف آن سنجش ارتباط شاخصهای سود آوری با ریسک سیستماتیک (بتا) باشد صورت نگرفته است. لذا با توجه به تحقیقات انجام شده، تحقیق حاضر در نوع خود هر چند از لحاظ متدولوژی و فرآیند انجام کار ممکن است شباهتهایی به تحقیقات مذکور داشته باشد اما از لحاظ کلیت و هدف بسیار متفاوت است.
(جدول 1) چارچوب نظری تحقیق- مطالعات داخلی
نام محققین سال موضوع تحقیق نتیجهی تحقیق
فرهادشاه ویسی 1389 مطالعهی رابطهی بین ریسک سیستماتیک و ابزار مهندسی تجزیه و تحلیل موجک در شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران نتایج حاصل از تحقیق نشان داد که بین بین ریسک سیستماتیک و ابزار مهندسی تجزیه و تحلیل موجک ارتباط وجود دارد.
یوسف جلیلیان 1389 مطالعهی اثرات اندازهی شرکت (ارزشبازار سهام، ارزشدفتری سهام، سطح فروش شرکت، حجم معاملات سهام، نسبت قیمت به سود سهام) بر ریسک سیستماتیک مبتنی بر مدل قیمتگذاری داراییهای سرمایهای نتایج حاصل از تحقیق نشان داد که بین اثرات اندازهی شرکت بر ریسک سیستماتیک مبتنی بر مدل قیمتگذاری داراییهای سرمایهای ارتباط وجود دارد.
غلامرضا اسلامی بیدگلی و محمد علی خجسته 1388 ارتباط بین بازدهی مورد انتظار مدل سه عاملی فاما و فرنچ با استفاده از بهرهوری سرمایه برای دوره زمانی سالهای 1379-1386 شرکتهای تولیدی در بورس تهران نتایج حاصل از تحقیق نشان داد که مدل 4 عاملی، با بکارگیری عامل بهرهوری به همرا سه عامل مطرح در مدل فاما و فرنچ، قدرت مدل در تبیین بازده را ارتقا میدهد. بازده ی اضافه تبین میگردد و ضریب تعیین تعدیل شده نیز افزایش مییابد. و در پایان نیز توجه با عامل بهرهوری به هنگام قیمتگذاری دارایی های سرمایه ای به محققین وفعالان این حوزه پیشنهاد میشود
مهنام ملایی 1386 رابطه بین سود حسابداری و جریان وجوه نقد عملیاتی با ریسک سیستماتیک در بورس اوراق بهادار تهران (1384-1378 براساس نتایج تحقیق، هر دو نوع اطلاعات مربوط به سود حسابداری و جریان وجوه نقد عملیاتی در دوره زمانی 1378 إلی 1384 با ریسک سیستماتیک دارای رابطه معنی دار بوده و در نتیجه می توان از اطلاعات مذکور جهت پیش بینی ریسک سیستماتیک استفاده نمود. همچنین، نتایج مذکور نشان دهنده محتوای افزاینده اطلاعات مربوط به سود حسابداری نسبت به جریان وجوه نقد عملیاتی در فرآیند پیش بینی ریسک سیستماتیک است و بنابراین، در زمان تصمیم گیری، اطلاعات سود حسابداری نسبت به جریان وجوه نقد عملیاتی می تواند دارای اولویت باشد
محمد نمازی ، بهروز زارع
1383 کاربرد تئوری اطلاعات در تعیین ریسک سیستماتیک مطالعه موردی : تعداد65 شرکت از شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران (1374-79)، نتایج به دست آمده حاکی از این است که بین آنتروپی اطلاعات اقلام ترازنامه و صورتحساب سود و زیان و تغییرات بهای سهام رابطه معنی داری وجود دارد. همچنین. بین آنتروپی و ترازنامه و صورتحساب سود و زیان و ریسک سیستماتیک رابطه ی معنی داری وجود دارد. نتیجه اخیر نشان دهنده ی آن است که با استفاده از محتوای اطلاعات گزارشات مالی می توان ریسک سیستماتیک را تخمین زد.
احمد احمدپور 1377 بررسی اثرات اهرم مالی، اهرم عملیاتی و اندازه شرکت (میزان دارایی ها ) بر ریسک سیستماتیک نتیجهی حاصل از تحقیق مذکور بیانگر رابطه معنا دار و معکوس بین اندازه شرکت (جمع داراییها) و ریسک سیستماتیک بود
علی جهانخانی 1373 بررسی ثبات ریسک سیستماتیک در یک نمونه 200 تایی از شرکتهای موجود در مرکز تحقیقات قیمت اوراق بهادار ( بین ژانویهی سال 1957 تا دسامبر سال 1976) تحقیق نشان داد که رابطهی خطی بین ریسک و بازده وجود دارد، همچنین این تحقیق مؤکد نتایج محققان پیشین «بلوم» ، «فاما» ، «مک بث» و ... که معتقد بودند با متنوع سازی بیشتر پرتفوی، ثبات ضریب بتا بیشتر می شود، است. ولی نتایج مطالعهی فوق با استفاده از فرضیهی «شارپ» و «لیتنر» نتایج بدست آمده به وسیلهی بلوم، فاما، فرند و مک بث را که معتقد بودند ریسک سیستماتیک بیشتر، سهام منفرد را بی ثبات میکند، رد کرد.
ادامهی (جدول 1)چارچوب نظری تحقیق – مطالعات خارجی
نام محققین سال موضوع تحقیق نتیجهی تحقیق
بن مبروک و سایرین 2007 کاربرد مدل CAPM در مقیاسهای زمانی مختلف در بازار فرانسه بین سودهای بازار سهام و بتای آنها در مقیاسهای زمانی رابطه ای قوی وجود دارد در پیش بینی های کوتاه مدت افقی خوب عمل میکند
پیرجتا و پوتنن 2007 سهامی که نسبت ROICبالاتری دارند احتمال بیشتری داردکه از حالت ارزشی به رشدی حرکت کنند و در نتیجه بازدهی بیشتری را فراهم سازند و صرفهی ارزش ایجاد کنند آنها در تحقیقات خود متقیرهای رشد،فروش، حاشیهی سود عملیاتی، حاشیهی سود، بازدهی ارزش ویژهROE)) و ROIC راک را مدنظر قرار دادند که از این بین متغیر ROIC قدرت تبین کنندگی بیشتری داشته و نیز معناداری آن در آزمونها قویتر بوده است
براون و روی 2007 اندازهگیری بهرهوری سرمایه بر اساس شاخص ROIC در بورس امریکا بین 1000 شرکت برتر در بازهی زمانی 1970-2005 مشخص شد که عامل بهرهوری سرمایه با شاخص ROIC، یک تخمین زنندهی مثبت بازدهی سهام میباشد و رهبرد انتخاب شرکتهای بهرهورتر باعث افزایش بازدهی پورتفوهای ارزشی و رشدی شده منشاء کسب بازدهی اضافه است تا جایی که عرض از مبدأ مدل فاما و فرنچ افزایش یافته و بی معنی نبوده است.
بلوم 1971 بررسی ثبات ریسک سیستماتیک در بورس نیویورک در در فاصلۀ بین ژانویۀ 1926 تا 1968 ضریب ( ) سهام عادی بورس نیویورک به شکل منفرد دارای ثبات نیست، ولی با افزایش تعداد سهام موجود در پرتفوی ثبات ضریب ( ) نیز بیشتر می شود. به عبارت دیگر ضریب ( ) پرتفوی نسبت به ضریب ( ) سهام منفرد از ثبات بیشتری برخوردار است
بلاک،جنسن واسکولز 1972 بررسی تمام سهام عادی شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار نیویورک برای یک دورهِ ی زمانی (40) سال نتایج تحقیق نشان داد که همسویی بین ریسک و بازده اوراق بهادار وجود ندارد، به عبارت دیگر، شرکتهایی که بازده سهام بالایی نداشته اند، از ریسک بالایی برخوردار بودند. یکی دیگر از نتایج این تحقیق، بیانگر این موضوع بودکه مدل تحقیق، توصیف کافی را برای ریسک و بازده مربوط به اوراق بهادار را فراهم نمی سازد
5. اهدف کلی و ویژه تحقیق
هدف کلی:
تشریح ارتباط بین شاخصهای سودآوری و ریسک سیستماتیک مبتنی بر مدل قیمت گذاری دارایی های سرمایه ای.
اهداف ویژه:
کمک به سرمایهگذاران، اعم از سرمایهگذاران حقیقی و حقوقی، کارگزاران بورس و تمامی بازیگران بازار سرمایه در جهت شناساندن معیار مناسب برای تعیین میزان بازده و ریسک سهام در شرکتهای پذیرفته شده در بورس تهران از اهداف ویژه این تحقیق می باشد، تعیین رابطه بین شاخصهای سودآوری و ریسک سیستماتیک، در تصمیم گیریهای سرمایهگذاری بسیار میتواند راهگشا و حائز اهمیت باشد. این تحقیق در پی تشریح و تعیین ارتباط بین متغیر سودآوری با ریسک سیستماتیک مبتنی بر مدل قیمت گذاری دارایی های سرمایهای می باشد. همچنین تحقیق در پی بررسی این موضوع است که آیا اطلاعات ارائه شده در مورد شاخصهای سودآوری می تواند ملاکی برای سنجش میزان ریسک سیستماتیک شرکتهای بورس اوراق بهادار تهران باشد؟ طبق مدل قیمت گذاری دارایی های سرمایهای، ضریب بتا تنها عامل تعیین کننده بازده مورد انتظار می باشد بنابراین اثبات و شناخت رابطه بین معیارهای شاخصهای سودآوری(نسبت سود به فروش، نرخ بازده سرمایه گذاری، بازده حقوق صاحبان سهام) با ریسک سیستماتیک، میتواند سرمایه گذاران و فعالان بورس را در جهت برآورد میزان ریسک سهام شرکت ها و بازده آنها با استفاده از شاخصهای سودآوری یاری نماید. و در نهایت: بررسی اینکه آیا اطلاعات تهیه شده برمبنای بهای تمام شدهی تاریخی شرکتها میتواند ملاکی برای تشریح و تعیین ارتباط بین متغیر سودآوری با ریسک سیستماتیک مبتنی بر مدل قیمت گذاری دارایی های سرمایهای باشد.
6. سؤال تحقیق:
این تحقیق با مطالعهی گسترده و بررسی جامع درصدد پاسخ به این پرسش است که : آیا بین شاخصهای سودآوری و ریسک سیستماتیک مبتنی بر مدل قیمت گذاری دارایی های سرمایه ای در شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران، رابطهی معنیداری وجود دارد یا خیر؟
7. فرضیههای تحقیق
با توجه به اینکه شاخصهای سودآوری (نسبت سود به فروش، نرخ بازده سرمایه گذاری، بازده حقوق صاحبان سهام) به عنوان متغیر مستقل و ریسک سیستماتیک (بتا) به عنوان متغیر وابسته، تحقیق تعریف شدهاند که در نتیجه یک فرضیهی اصلی و 4 فرضیهی فرعی به شرح زیر ارائه گردیده است. همچنین اثر متغیرهای تحقیق با شاخص تورم تعدیل شده که در آن سال 1383 سال پایه، و عدد شاخص آن 100 فرض شده است.
فرضیه اصلی:
«بین شاخصهای سودآوری و ریسک سیستماتیک مبتنی بر مدل قیمت گذاری دارایی های سرمایه ای رابطهی معنیداری وجود دارد».
فرضیههای فرعی:
فرضیهی1: بین شاخص نسبت سود به فروش و ریسک سیستماتیک مبتنی بر مدل قیمت گذاری دارایی های سرمایه ای رابطهی معنی داری وجود دارد.
فرضیهی2: بین شاخص نرخ بازده سرمایه گذاری و ریسک سیستماتیک مبتنی بر مدل قیمت گذاری دارایی های سرمایه ای رابطهی معنی داری وجود دارد.
فرضیهی3: بین شاخص بازده حقوق صاحبان سهام و ریسک سیستماتیک مبتنی بر مدل قیمت گذاری دارایی های سرمایه ای رابطهی معنی داری وجود دارد.
8. تعریف مفهومی و عملیاتی واژهها و اصطلاحات فنی و تخصصی تحقیق
جدول (2)
تعریف عملیاتی متغیر تعریف مفهومی متغیر نوع متغیر نام متغیر
E.P.S = نسبت سود به فروش
E.B.A.T = سود خالص پس از کسرمالیات
SALE= فروش این نسبت نشان می دهد چند درصد از فروش را سود خالص پس از کسرمالیات تشکیل می دهد و تغییرات آن تحت تاثیر سه عامل است:1-حجم فروش 2-سیاست قیمتگذاری 3- سختار هزینه ها مستقل نسبت سود به فروش
ROL= نرخ بازده سرمایه گذاری
E.B.A.T = سود خالص پس از کسرمالیات
TP= کل دارایی این نسبت بازده حاصل از دارایی بکار گرفته شده را محاسبه می کند. هرچه این نسبت افزایش یابد از دارایی بکار گرفته شده سود بیشتری عاید می شود مستقل نرخ بازده سرمایه گذاری
ROE= بازده حقوق صاحبان سهام
E.B.A.T = سود خالص پس از کسرمالیات
RE = حقوق صاحبان سهام میزان سود خالص ایجادشده در مقابل هریک ریال حقوق صاحبان سهام را نشان می دهد. هرچه این نسبت افزایش یابد نشاندهنده میزان سودآوری سهامداران است
مستقل بازده حقوق صاحبان سهام
ریسک سیستماتیک (کاهش ناپذیر) معیاری از تغییرپذیری دارایی و یا یک سبد سرمایهگذاری، در مقایسه با بازار است؛ ریسک سیستماتیک (کاهش ناپذیر) آن بخش از ریسک یک دارایی میباشد که با تشکیل پورتفوی قابل کاهش نبوده و برای همین ریسک است که سرمایهگذاران صرف ریسک طلب میکنند وابسته
شاخص ریسک سیستماتیک
( )
9. روششناسی تحقیق
روششناسی تحقیق برحسب هدف: نوعی پژوهش کاربردی است.
روش تحقیق برحسب نوع دادهها: توصیفی از نوع پیمایشی است که در آن به تشریح ارتباط بین متغیرهای موجود با استفاده از آزمون ضریب همبستگی و رگرسیون میپردازد.
فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد
تعداد صفحات این مقاله 14 صفحه
پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید
بررسی رابطه بین سرمایه فکری و ریسک سیستماتیک و غیر سیستماتیک در بورس اوراق بهادار تهرانچکیده:
طبق دیدگاه مبتنی بر منابع شرکت، سرمایه فکری منابع مهمی هستند که شرکت ها را قادر به ایجاد مزیت رقابتی و عملکرد مالی برتر می نمایند. از این رو هدف اصلی در این پژوهش بررسی رابطه بین سرمایه فکری و ریسک سیستماتیک و غیرسیستماتیک طی سالهای 1383 تا 1387در بورس اوراق بهادار تهران بوده است. در ابتدا متغیرهای پژوهش مورد شناسایی قرار گرفته که جهت سنجش متغیر مستقل از مدل پالیک استفاده شده است و جهت تجزیه و تحلیل اطلاعات، از داده های بدست آمده از نرم افزار ره آورد نوین ، برای محاسبه متغیرهای پژوهش، توسط نرم افزار Excel استفاده شده است. این د اده ها جهت آزمون فرضیه ها توسط نرم افزار Spss به کمک آماره های توصیفی و استنباطی نظیر تحلیل همبستگی ، مورد تجزیه وتحلیل قرارگرفتند. بنابراین 70 شرکت فعال بورسی به عنوان نمونه انتخابی در نظر گرفته شد. نتایج حاصل از آزمون فرضیه های پژوهش با استفاده از روش رگرسیون چندگانه برای فرضیه های اصلی صورت گرفته است. فرضیه اصلی اول که به بررسی رابطه بین سرمایه فکری و ریسک کل می پردازد نشان از عدم وجود رابطه معناداری بین سرمایه فکری و ریسک کل در بورس اوراق بهادار تهران دارد. فرضیه اصلی دوم که به بررسی رابطه بین سرمایه فکری و ریسک سیستماتیک در بورس اوراق بهادار تهران طی سال های ذکر شده می پردازد از وجود رابطه معنادار بین سرمایه فکری و ریسک سیستماتیک در بورس خبر می دهد. فرضیه اصلی سوم که به بررسی رابطه بین سرمایه فکری و ریسک غیرسیستماتیک در بورس اوراق بهادار تهران می پردازد، خبر از عدم وجود رابطه معنادار بین سرمایه فکری و ریسک غیرسیستماتیک می دهد. نتایج حاصل از این فرضیه ها صرفنظر از اندازه شرکت است حال با درنظرگرفتن اندازه شرکت در هر یک از فرضیه های اصلی به این نتیجه رسیدیم که بین سرمایه فکری و ریسک کل با تأثیر اندازه شرکت رابطه معنادار وجود ندارد و همچنین بین سرمایه فکری و ریسک سیستماتیک و غیر سیستماتیک با تأثیراندازه شرکت رابطه معنادار وجود ندارد
مقدمه:
یکی از مهمترین مشکلات سیستم های حسابداری سنتی ، ناتوانی آنها در سنجش و اندازه گیری و در نظر گرفتن شفاف سرمایه فکری شرکت ها به شمار می آید . اغلب این سیستم ها از نقش و اهمیت فزاینده حق مالکیت معنوی و دانش در سازمان های عصر نوین غافل بوده و از توان سنجش ارزش واقعی دارایی های نا مشهود در محاسباتشان قاصرند. به همین دلیل تمایل به سنجش و لحاظ کردن ارزش واقعی دارایی های نا مشهود و دانش در صورتهای مالی شرکت ها بیش از پیش افزایش یافته است . در جوامع دانش محور کنونی ،بازده سرمایه فکری به کار گرفته شده اهمیت یافته است . این به آن معنی است که در مقایسه با سرمایه های فکری ، نقش و اهمیت سرمایه های مالی در تعیین قابلیت سود آوری پایدار کاهش چشم گیری یافته است .به عبارتی دیگر می توان چنین متصور شد که میان میزان برخورداری شرکت ها از دارایی های نا مشهود و دانش از یک طرف و ارزش واقعی سرمایه فکریشان (و در نهایت ارزش بازاری سهام شرکت ها ) رابطه ی مستقیمی وجود دارد . به دلیل افزایش اهمیت نسبی سرمایه های فکری (به عنوان مهم ترین بخش از سرمایه های کل شرکت ) در سود آوری پایدار و مستمر و بلند مدت ، اکثر شرکت ها در پی یافتن جواب هایی مناسب برای سؤالات اساسی زیر هستند .
روش های سنجش سرمایه های فکری شرکت ها کدامند ؟
از لحاظ آماری آیا رابطه ی معنی داری میان میزان سرمایه های فکری و ریسک شرکت ها و صنایع مختلف فعال در بورس اوراق بهادار تهران وجود دارد ؟
در این تحقیق برای سنجش سرمایه فکری شرکت ها از مدل پالیک استفاده شده و بر اساس داده¬های 5 ساله شرکت های فعال در بورس اوراق بهادار تهران بین سالهای 1383 تا 1387 ،سرمایه فکری شرکت ها محاسبه شد همچنین برای پاسخ گویی به سؤال دوم ، فرضیه های اصلی تحقیق مدعی آن است که بین سرمایه فکری با ریسک سیستماتیک در سالهای ذکر شده رابطه ی معنی داری وجود دارد و با ریسک کل و غیر سیستماتیک رابطه ی معنا داری را برقرار نکرده است .
فصل اول
کلیات تحقیق
1-1 مقدمه
در عصر کنونی که انقلاب دانش نامبرده شده است دانش در مقایسه با سایر عوامل تولید از قبیل زمین، ماشین آلات و ... از اهمیت بیشتری برخوردار شده است. یکی از مهمترین ویژگی دانش ، نامشهود بودن آن است بدین معنا که غیر قابل لمس و نامحسوس است و تعیین ارزش واقعی و اندازه گیری آن بسیار مشکل است اگرچه در گذشته سازمانها با استفاده از روش های حسابداری قادر به اندازه گیری و محاسبه ارزش و اندازه عوامل تولید خود بوده اند. با توجه به سیر تغییرات دانش در جهان می توان چنین نتیجه گرفت که در گذشته بیشتر دارایی های سازمان قابل لمس بوده است و امروزه بخش وسیعی از دارایی های سازمانها نامشهود است. دانش یا سرمایه فکری به عنوان یک عامل تولید ثروت در مقایسه با سایر دارایی های فیزیکی ارجعیت بیشتری پیدا کرده است. سرمایه فکری بیشتر مبتنی بر دانش و اطلاعات می باشد و می تواند شامل هر چیزی از قبیل وفاداری مشتری گرفته تا مهارت های تکنولوژی باشد که تأثیر مهمی بر فرآیندهای نوآوری سازمانی دارد.
سرمایه فکری به دلیل اهمیت عناصر تشکیل دهنده آن سرمایه انسانی، سرمایه مشتری، سرمایه ساختاری و سرمایه فیزیکی تأثیر قابل توجهی بر عملکرد سازمانها خواهد داشت. پژوهش ها و تحقیقات فراوان در زمینه تأثیر سرمایه فکری بر عملکرد سازمانها صورت گرفته است که می تواند به تحقیق سوئیس و کود وریچارد رمون در سال 2000 در مالزی انجام شده است اشاره کرد. از سوی دیگر دنیای امروز، اقتصاد صنعتی را پشت سر گذاشته و وارداقتصاد مبتنی بر دانش شده است . اقتصاد مبتنی بر دانش اقتصادی است که در آن تولید و بهره وری از دانش، نقش ا صلی را در فرآیند ایجاد ثروت ایفا می کند (چن و همکارانش ، 2005، 396-385). یکی از ویژگی های متمایز اقتصاد مبتنی بر دانش، جریان هنگفت سرمایه گذاری در سرمایه انسانی و تکنولوژی اطلاعات و ارتباطات است. اقتصاد دانش جدید به گونه بلقوه منابع نامحدودی ارائه می کند؛ زیرا ظرفیت انسانی برای ایجاد دانش نامحدود است . دارایی های نامشهود و سرمایه فکری سریعاً مکمل دارایی های فیزیکی می شوند.
سرمایه فکری یعنی کل موجودی سرمایه یا حق مالکانه مبتنی بر دانش که شرکت مالک آن است (دیزونکوسکی، 2000، 36-32) . به بیان دیگر، منظور از سرمایه فکری، توسعه و بکارگیری منابع دانش در شرکت هاست. این تحقیق به دنبال بررسی روابط متقابل بین اجزای سرمایه فکری و اثرات آن برعملکرد سازمانی در بورس اوراق بهادار تهران می باشد. و از آنجا که سرمایه فکری مورد علاقه گروه های متعددی همچون سهامداران، مدیران، پژوهش گران و سیاستمداران است، لذا اهمیت این پژوهش ، برجسته کردن نقش سرمایه فکری در ارزیابی عملکرد مدیران شرکت های پذیرفته شده در بورس است تا بدین وسیله نتوانند از سرمایه فکری خود بیشترین بهره برداری را داشته باشند. همچنین یافته های این پژوهش به مدیریت بهتر سرمایه فکری نیز کمک می نماید.
2-1 تاریخچه مطالعاتی
در اینجا تنها به ذکر پژوهش های تجاربی مهم خارجی که رابطه بین سرمایه فکری و عملکرد را بررسی کرده اند بسنده می کنیم لازم به ذکر است که تحقیقات داخلی و خارجی در زمینه بررسی رابطه بین سرمایه فکری و ریسک نپرداخته است و به دلیل محدود بودن این پژوهش به تحقیقات مربوط به سرمایه فکری و ریسک به تفکیک می پردازیم.
تحقیقات خارجی
در زمینه سرمایه فکری با ریسک سیستماتیک و غیرسیستماتیک تحقیقاتی صورت نگرفته است اما پژوهشی که در زمینه سرمایه فکری و ریسک با رویکرد گزارشگری می توان اشاره کرد که در سال 2007 و در ژورنال خارجی به چاپ رسیده است نویسندگان این مقاله توبین و هانسن و بونتیس و هافمن هستند . جامعه آماری آنها 8 شرکتIT در سوئد بوده است. آنها دراین مقاله به این نتیجه رسیدند که بین ریسک غیرسیستماتیک و سرمایه فکری رابطه ای وجود ندارد و گزارشگری سرمایه فکری به شفافیت صورت های مالی با تأثیر ریسک سیستماتیک می افزاید.
ریاحی بکلویی، به بررسی تأثیر سرمایه فکری بر عملکرد شرکت های چند ملیتی امریکایی در دوره زمانی 1996-1992 پرداخته است (ریاحی بلکویی 2003، 226-215) . جامعه آماری وی 100 شرکت تولیدی و خدماتی چند ملیّتی امریکایی در سال 1991 و نمونه آماری آن 81 شرکتی بود که داده های مورد نیاز پژوهش را در سال های مورد بررسی ارائه کرده بودند.
در این راستا، وی «تعداد درخواست های حفاظت از علائم تجاری» توسط هر شرکت در طی یک دوره 10 ساله منتهی به 1991 را به عنوان معیاری برای سنجش سرمایه فکری و « نسبت افرزش افزوده به کل دارای ها» را به عنوان معیاری برای سنجش عملکرد شرکت در نظر گرفت. در واقع، متغیر مستقل این پژوهش، تفاوت بین تعداد درخواست علائم 5 ساله (1996-1992) نسبت ارزش افزوده به کل دارای ها و میانه میانگین 5 ساله (1996-1992)، این نسبت در نمونه مورد مطالعه بود. نتایج وی حاکی از آن است که بین عملکرد شرکت های چند ملیتی امریکایی و سرمایه فکری شرکت رابطه مثبت و معنی داری وجود دارد.
چن و همکاران، نیز رابطه بین سرمایه فکری با ارزش بازار و عملکرد مالی شرکت های پذیرفته شده در بورس سهام تایوان در دورۀ زمانی 2002-1992 را به گونه ای تجربی بررسی کردند آن ها سرمایه فکری را با استفاده از ضریب ارزش افزوده فکری و اجزای آن مخارج تحقیق و توسعه تقسیم بر ارزش دفتری سهام عادی و هزینه تبلیغات تقسیم بر ارزش دفتری سهام عادی و ارزش بازار و عملکرد مالی را با استفاده از نسبت های ارزش بازار به ارزش دفتری، بازده حقوق صاحبان سهام، بازده دارایی ها، رشد درآمد و بهره وری کارکنان اندازه گیری نمودند. روش آماری مورد استفاده در این پژوهش، رگرسیون خطی چندگانه بود. نتایج حاصل از آزمون فرضیه ها نشان داد که سرمایه فکری اثر مثبتی بر ارزش بازار و عملکرد مالی دارد و ممکن است معیاری برای عملکرد آتی محسوب گردد. همچنین شواهد ارائه شده حاکی از آن بود که مخارج تحقیق و توسعه اطلاعات بیشتری را در مورد سرمایه ساختاری ارائه می نماید و دارای رابطه مثبتی با سودآوری و ارزش بازار شرکت می باشد(چن و همکاران، 2005، 176-159) .
چانگ، با استفاده از ضریب ارزش افزوده فکری و ضریب ارزش افزوده فکری تعدیل شده، تأثیر سرمایه فکری را بر ارزش بازار (نسبت ارزش بازار به ارزش دفتری و نسبت حقیقت به سود) و سودآوری (بازده دارایی ها، بازده حقوق صاحبان سهام، قدرت سودآوری ساده و حاشیه سود در صنعت تکنولوژی اطلاعات تایوان طی سال های 2005-2001 بررسی نمود. وی از طریق گنجاندن مخارج تحقیق و توسعه و اموال فکری به عنوان دو متغیر مستقل جداگانه در مدل رگرسیون خطی چندگانه، ضریب ارزش افزوده فکری پالیک (1997)، را تعدیل کرد. نتایج وی نشان داد که در سطح کل صنعت مربوطه، سرمایه فکری و اجزای آن، فقط رابطه مثبت و معنی داری را با سودآوری و ارزش بازار دارند. اما در زمینه های مختلف هر صنعت تکنولوژی اطلاعات، رابطه مثبت و یا منفی معنی داری بین سرمایه فکری و اجزای آن با ارزش بازار و سودآوری وجود دارد.
همچنین، نتایج آزمون ضریب ارزش افزوده فکری تعدیل شده بر اهمیت مخارج تحقیق و توسعه و احوال فکری برای افزایش ارزش بازار و سودآوری شرکت تأکید می کرد (چانگ و همکارانش، 2007، 35) .
چن و همکاران، نیز درا ین پژوهش به بررسی رابطه بین سرمایه فکری و بازده مالی 150 شرکت پذیرفته شده به بورس سهام سنگاپور در دوره زمانی 2002-2000 پرداختند. برای این منظور، آن ها سه نسبت بازده حقوق صاحبان سهام، سود هر سهم و بازده سالانه هر سهم را به عنوان شاخصی برای بازده مالی، و سه جزء ضریب ارزش افزوده فکری پالیک (1997)، را به عنوان شاخصی برای سرمایه فکری در نظر گرفتند.
روش آماری مورد استفاده در این پژوهش، رگرسیون حداقل مربعات جزئی بود. نتایج مطالعه آن ها این بود که: 1) بین سرمایه فکری و عملکرد شرکت رابطه مثبتی وجود دارد. 2) بین سرمایه فکری و عملکرد آتی شرکت رابطه مثبتی وجود دارد. 3) بین نرخ رشد سرمایه فکری و عملکردآتی شرکت رابطه مثبت وجود دارد. 4) نقش سرمایه فکری درعملکرد صنایع مختلف، متفاوت است.
به گونه کلی بررسی تحقیقات خارجی حاکی از این است که بین سرمایه فکری و عملکرد مالی شرکت رابطه مثبتی وجود دارد. اما شدت این رابطه در کشورها و صنایع مختلف متفاوت است. این امرنشان دهنده اهمیت نقش سرمایه فکری در ارتقاء عملکرد مالی شرکت های مختلف است.
کوجان سیوو(2005)
سرمایه فکری IC به قابلیت های رقابت پذیری بسیاری از شرکت ها صرف نظر از صنعت اطلاق می شد. سرمایه فکری شامل منابع غیر مادی مانند قابلیت های کارکنان، منابع سازمانی، روش عملیاتی و روابط ذینفعان است. به سرمایه فکری (IC) اهمیت داده می شود چرا که شرکت ها به اطلاعات مربوط به آن احتیاج دارند.
اندازه گیری عملکرد موجود اساساً روی جنبه های مالی و فیزیکی شرکت ها متمرکز شده است و سیستم های اندازه گیری بدون اطلاعات مربوط به عملکرد IC ناقص است. به هر حال، در سال های اخیر، ابزارها وروش های خاص بسیاری برای اندازه گیری ومدیریت IC گسترش یافته است.
این مقاله اطلاعاتی برای عملکرد شرکت های فنلاندی، به کار برنده یکی از این روش های جدید را ارائه می کند.
متدلوژی ضریب ارزش افزوده سرمایه فکری، توسعه یافته توسط Antepalic برای اندازه گیری عملکرد کل یک شرکت بکار می رود. دراین تحقیق مفهوم تبعی VAIC، کارایی سرمایه فکری ، جهت اندازه گیری عملکرد IC درون یک شرکت به کار می رود. این روش بر این اساس شناخته شده است که ایجاد ارزش از 2 دسته منبع اولیه مشتق می شود. منابع سرمایه فیزیکی و منابع سرمایه فکری، داده های مورد نیاز برای محاسبه را می توان در سیستم های مالی موجود شرکت یافت.
آپوهامی
هدف این مقاله تحقیق اثر خلق ارزش در افزایش قیمت سهام سرمایه گذاری است. نویسنده از اطلاعات جمع آوری شده از دو منبع زیر استفاده کرده است: 1- شرکت های لیست شده در بورس تایلند 2- ضریب ارزش افزوده فکری توسط داده شده جهت تحقیق اثر کاترایی و خلق ارزش شرکت بر افزایش قیمت سهام سرمایه گذاری، به عنوان مقیاس سرمایه فکری و مدل رگرسیون چند گانه.
تحقیق از گزارشات سالانه حسابرسی شده ضعیف بازارسهام بورس تایلند استفاده می کند. جامعه آماری تحقیق شامل 33 شرکت بیمه، مالی و بانکداری بورس تایلند در سال 2005 می باشد.
تحقیق تجربی نشان داد که سرمایه فکری یک شرکت یک رابطه معنی داری با افزایش قیمت سهام سرمایه گذاران دارد. یافته ها دانش پایه سرمایه فکری را افزایش می دهد و مفهوم سرمایه فکری را بدست آوردن ضریب رقابتی در اقتصاد پایدار مانند تایلند توسعه می دهد. بدینگونه یک شرکت با توجه به نتایج این تحقیق می تواند استراتژی های تجاری اش را جهت افزایش کارایی منابعش و دست یافتن به مزایای رقابتی پایدار فرم بندی کند.
ویلیافر
این تحقیق با ادبیات قبلی به روش های آشکارسازی سرمایه فکری در 2 روش عمده تفکیک شده است. نخست این تحقیق یک آزمون طولی از روش های آشکارسازی سرمایه فکری در گزارشات سالانه از FTSE100، شرکت های لیست شده از سال 1996 تا 2000 آماده می کند دوم، این مقاله رابطه میان عملکرد سرمایه فکری و آشکارسازی سرمایه فکری را تحقیق می کند.
با توجه به اینکه اولین هدف اصلی مقاله به نتیجه رسیده است، براساس یافته های گزارش شده که درمقایسه نتایج سالانه دوره بررسی آمده این تحقیق یک افزایش عمده در میزان افشاء سازی سرمایه فکری در گزارشات سالانه شرکت های سهامی عام در بریتانیای کبیر از FTSE100 بود.
در ارتباط با دومین هدف اصلی این تحقیق، یافته های تجربی یک رابطه منظمی بین عملکرد سرمایه فکری و میزان افشا در طی دوره بررسی نشان نداد. نتایج به هر حال اظهار می کند که اگر عملکرد سرمایه فکری مقدار بالایی باشد. افشاء سازی کاهنده است. در آخر این مقاله بینشی را با ارزش جهت راهنمایی ادبیات تحقیق سرمایه فکری تهیه می کند. راهنمایی ها عبارتند از:
یک نشان از تغییرات روش های افشاء سرمایه فکری شرکت های سهامی عام از بریتانیای کبیر در طول دهه 1990.
عامل های تأثیر گذار برروش های افشاء سرمایه فکری در طی دوره مزبور.
توجیه متدولوژی VAIC به عنوان یک تکنیک مناسب برای اندازه گیری عملکرد سرمایه فکری شرکت ها
در زمینه تحقیقات انجام شده از ریسک مارکویتز اولین کسی بود که معیار خاص سبد سهام را بسط داد به بازده مورد انتظار و ریسک یک پرتفلیو رسید مدل مارکویتز مرز کارآمد پرتفلیو ها را خلق نمود و سرمایه گذاران انتظار دارند که پرتفلیو را انتخاب نمایند که برای آنها از مجموعه کارایی سبد سهام های در دسترس آنان بهینه ترین باشد.
مارکویتز در سال 1959 بود که پی برد سرمایه گذاران به دو دلیل ، به کمینه کردن ریسک کاهش(منفی) علاقه مند هستند.
1- فقط ریسک کاهشی ( منفی) یا (ابتدا ایمنی) به سرمایه گذار مربوط می شود.
2- توزیع اوراق بهادار ممکن است که نرمال نباشد.
یکی دیگر از محققانی که در زمینه بررسی قابلیت های نیم واریانس مطالعات زیادی انجام داده است ژاویر استرادا می باشد او در یکی از مقاله های خود رفتار برخاسته از شیوه میانگین واریانس سرمایه گذاران را با رفتار برخاسته از شیوه میانگین – نیم واریانس مقایسه می کند به نظر او پذیرفتنی ترین تعریف از ریسک دارایی در یک سبد سهام متنوع ، بتای آن دارایی (ریسک سیستماتیک ) است. استرادا عقیده دارد که این تعریف ریسک از تعادلی ناشی می شود که در آن سرمایه گذاران رفتار میانگین – واریانسی از خود نشان می دهند.
سراواسترادا در سال (2005) با بررسی 1600 کمپانی در 30 کشور به بررسی متغیرهای تأثیرگذار برروی بازده موردنیاز پرداختند. پژوهش این محققان برروی بتای تعدیلی جهانی و ریسک های هم خانواده می باشد. این مطالعه شامل چندگروه متغیر بوده که گروه اول متغیرها گروه متغیرهای سنتی (شامل انحراف معیار، بتای منطقه ای و بتای جهانی است و گروه دوم متغیرها تحت عنوان فاکتورهای خانوادگی شامل (اندازه ، ارزش دفتری به ارزش بازار، دورۀ زمانی بازار منطقه ای و... و بالاخره گروه سوم متغیرها شامل ریسک هم خانواده تعدیلی است که مشتمل بر شبه انحراف معیار و بتای تعدیلی جهانی است ( استراداوسرا، 2005، 272-257) .
تحقیقات داخلی
تاکنون پژوهش های زیادی در مورد تأثیر سرمایه فکری بر عملکرد شرکت های بورس اوراق بهادار تهران انجام نشده است. سایه پژوهش های داخلی انجام شده در زمینه سرمایه فکری به قرار زیر است: انواری رستمی و رستمی، پس از ارائه تعاریفی در مورد سرمایه فکری و اجزای تشکیل دهنده آن، برخی از روش های سنجش سرمایه فکری را به طور مختصر ارائه و در پایان چند مدل کمّی ساده را برای سنجش سرمایه فکری پیشنهاد نمودند(انواری رستمی و رستمی، 1382، 75-51) .
انواری رستمی و سراجی، به بررسی رابطه میان سرمایه فکری و ارزش بازار سهام شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران پرداختند(انواری رستمی و سراجی، 1384، 62-49) . در این راستا، با استفاده از روش های کمّی و ریاضی پیشنهادی انواری رستمی و رستمی داده های 7 ساله شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادارتهران، سرمایه فکری شرکت ها سنجیده شده و پس رابطه بین نتایج هر روش و ارزش بازار شرکت های تحت بررسی از نظر آماری مورد آزمون قرار گرفته است. یافته های پژوهش حاکی از آن بود که تنها دو مورد از روش های پیشنهادی همبستگی بالا و معنی داری با ارزش بازار سهام شرکت های عضو بورس اوراق بهادار دارند. هم چنین در این مقاله به ادامه تحقیقات پیش خود پرداخته و سعی کرده است که به سؤال پاسخ دهد اول اینکه چگونه می توان ارزش سرمایه فکری را محاسبه و برآورد کرد؟ سؤال اساسی دوم آنکه آیا رابطه معنی داری میان سرمایه فکری محاسبه شده شرکت ها و ارزش بازار سهام آن ها وجود دارد و در نهایت اینکه جهت محاسبه سرمایه فکری کدام یک از روش های سنجش، از توان بالاتری برخوردار و رابطه بهتری با ارزش بازار سهام شرکت ها نشان می دهد؟
امان گلدی صدقی در پایان نامه کارشناسی ارشد (رشته مدیریت دولتی) خود به بررسی رابطه سرمایه فکری و بازده مالی در بین شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران پرداخته که براساس نتایج تحقیقات مذکور، میانگین شاخص مالی در سطوح مختلف و سرمایه فکری با بازده جاری وآتی شرکت رابطه معنی داری دارد.
مهدی اصغر نژاد امیری در پایان نامه کارشناسی ارشد (رشته مدیریت مالی) به سنجش سرمایه فکری و بررسی آن با بازده مالی شرکت ها پرداخته است در این تحقیق سرمایه فکری از طریق ضریب ارزش افزوده فکری مدل پالیک سنجش شده دار شاخص های بازده سهام و سود هر سهم و بازده دفتری حقوق صاحبان سهام به عنوان معیارهای بازده مالی استفاده شده است یافته های تحقیق حاکی از آن است که ارتباط معنادار مثبت بین سرمایه فکری و بازده مالی آتی شرکت در بورس اوراق بهادار تهران است (اصغرنژاد امیری، 1388، 116-101) .
در نهایت هدی همتی در رساله دکتری خود از طریق مقایسه شش مدل سنجش سرمایه فکری به بررسی ارتباط بین سرمایه فکری با متغیرهای نوین سنجش عملکرد مبتنی بر ارزش آفرینی از جمله ارزش افزوده اقتصادی، ارزش افزوده بازار ، ارزش افزوده سهامدار پرداخته است نتایج حاصل از تحقیق مبین وجود رابطه بین مقیاس سرمایه فکری و ارزش افزوده بازار بوده است (رودپشتی و همتی، 1388، 111) .
اما در رابطه با تحقیقات انجام گرفته از ریسک می توان به تحقیقی در تهران و صادق شریف(1383) در بورس اوراق بهادار تهران برروی ریسک و بازده انجام دادند وبه این نتیجه رسیدند که مدل شرطی قیمت گذاری دارایی های سرمایه ای توان تبیین مقطعی رفتار بازده در شرایطی که جهت حرکت بازار رو به پائین و صرف ریسک بازار منفی باشد در بورس تهران را دارد.
رهنمای رودپشتی و زنجیردار (1387) نیز در تحقیق خود به بررسی تبیین ضریب حساسیت با استفاده از مدل CAPM و مدل D- CAPM در شرکت ایران خودرو دیزل پرداختند و به این نتیجه رسیدند که D- CAPM تبیین دقیق تر نسبت به CAPM از رابطه بین بازده مورد انتظار و بازده بازار ارائه می دهد. همچنین بین بتای تعدیلی و بتا تفاوت معناداری وجود دارد و بازده مورد انتظار دو مدل از تفاوت معناداری برخوردارند ونهایتاً استفاده از D- CAPM نسبت به CAPM در بازار جهت ارزشیابی دارایی های مالی ، به دلیل آنکه از توان بهتری برخوردار است، مناسب تر است(رهنمای رودپشتی و زنجیردار، 1387، 12-2) .
بخشنده (1370)، زینل همدانی و پیرصالحی (1373) مطالعاتی در رابطه با ریسک و بازده در بازار تهران انجام دادند. صرف نظر از مسائل مربوط به حجم نمونه، قلمرو زمانی، سنجش متغیرها و آزمون فرضیه ها در این تحقیقات ، نتایج به دست آمده نشان می دهد، بین ریسک سیستماتیک و بازده سهام شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران رابطه خطی مستقیم و ساده وجود ندارد.
علی شفیع زاده (1375) ارتباط بین ریسک سیستماتیک و بازده سهام را در بورس اوراق بهادار تهران مورد بررسی قرار داد. برای انجام این پژوهش 40 شرکت از ابتدای 1370 تا پایان 1374 محاسبه گردید نتایج به دست آمده نشان از آن دارد که رابطه غیرخطی بهتر از رابطه خطی قادر است ارتباط بین ریسک سیستماتیک و بازده سهام را تبیین کند. این بدان معناست که فرض خطی بودن ارتباط بین ریسک سیستماتیک و بازده سهام را رد می کند (شفیع زاده، 1375، 1) .
3-1- بیان مسأله
سازمانها در حال وارد شدن به اقتصاد مبتنی بر دانش هستند . اقتصادی که در آن دانش و دارایی های نامشهود به عنوان مهمترین مزیت رقابتی سازمان ها شناخته شده است. امروزه نحوه استفاده از دارایی های نامشهود تأثیر بسیار مهمی در موفقیت و بقای سازمانها دارد به طوری که این موضوع باعث به وجود آمدن حوزه مطالعاتی جدیدی در مدیریت شده است. در یک طبقه بندی ساده دارایی های نامشهود به دو دسته تقسیم می شوند که یکی از مهمترین اجزای آن سرمایه فکری است که تأثیر مهمی برعملکرد و پیاده سازی استراتژی های سازمانی دارد. سرمایه فکری یک دانش سازمانی وسیع و گسترده است که مخصوص و منحصر به فرد، برای هر سازمان است که به آن اجازه می دهد که به طور پیوسته خود را با شرایط در حال تغییر انطباق دهد در این تحقیق اجزای سرمایه فکری شامل سرمایه انسانی سرمایه ساختاری و سرمایه فیزیکی شده است با توجه به آنچه بیان شد مسأله موردنظر در تحقیق حاضر به بررسی این مسأله خواهیم پرداخت که: 1- آیا سرمایه فکری و ریسک در سازمان ها با یکدیگر ارتباط دارند؟ 2- و در نهایت این که ، جهت محاسبه سرمایه فکری کدام یک از روش های سنجش از توان تعیین بالاتری برخوردارند . 3- و رابطه بهتری را با کدام یک از انواع ریسک نشان می دهند.
4-1- چهارچوب نظری تحقیق
به دلیل افزایش درک مدیران در مورد نقش دارایی های نامشهود در ایجاد مزیت رقابتی، تاکنون روش های متعددی برای سنجش و اندازه گیری سرمایه فکری به وجود آمده است در این پژوهش بنا به دلایل زیر از مدل ضریب ارزش افزوده فکری پالیک برای سنجش سرمایه فکری استفاده می شود (پالیک،2005، 64) .
1- مبنای سنجش در این روش ثابت و استاندارد است به گونه ای که امکان مقایسه نمونه های بزرگ در صنایع مختلف را فراهم می کند. سایر روش های سنجش سرمایه فکری از جهات زیر محدود هستند.
الف) از شاخص های مالی و غیر مالی منحصر به فردی استفاده می کنند که نمی توان به آسانی آنها را در یک معیار جامع واحد ترکیب کرد.
ب) متناسب با ویژگی های یک شرکت خاص هستند. از این رو، امکان استفاده از آنها برای انجام تحلیل های مقایسه ای در بین یک نمونه وسیع و متنوع از شرکتها کاهش می یابد.
ج) از اطلاعاتی استفاده می کنند که خاص برخی از شرکتها یا ملل است، برای نمونه داده های مرتبط با سهام.
2- کلیه داده های مورد استفاده در روش ضریب ارزش افزوده فکری ارزش افزوده از صورتهای مالی حسابرسی شده استخراج می شوند. بنابراین، محاسبات انجام شده عینی و قابل رسیدگی، هستند.
3- روش ضریب ارزش افزوده فکری یک تکنیک ساده و شفاف است. سادگی محاسباتی این روش امکان استفاده از آن را توسط ذینفعان برون سازمانی فراهم می کند. سایر روش های سنجش سرمایه فکری از این جهت محدود هستند که صرفاً گروه های درون سازمانی یا به وسیله مدل ها، تحلیل ها و اصولهای پیچیده قابل محاسبه هستند.
4- این روش در پژوهش های متعددی (به عنوان نمونه، فایدر وویلیامز ، شیو و چانگ و کاماث به کار گرفته شده است.
جدول 1-1: خلاصه ی نتایج تحقیقات انجام شده در ارتباط با سرمایه فکری
نام محقق نتایج به دست آمده از تحقیق
انواری رستمی و سراجی (1384) بیانگر اهمیت سرمایه فکری، درک اهمیت ارزش آن از سوی سرمایه گذاران و همبستگی بالای سرمایه فکری با ارزش بازار سهام شرکت های بورس اوراق بهادار تهران است.
پی تان ، پلومن و هنکک (2007) در پژوهش خود دریافتند که سرمایه فکری و عملکرد شرکت به طور مثبت با یکدیگر مرتبط بوده ، بعلاوه نرخ رشد سرمایه فکری نیزبه طور مثبت با عملکرد شرکت مرتبط می باشد. پی تن و پلومن هنکک ، 2007، 95-76) .
چن و همکارانش (2005) دریافتند که رابطه مثبت بین سرمایه فکری و عملکرد مالی جاری و آتی شرکت وجود دارد همچنین آن ها نشان دادند که سرمایه فکری می تواند بیانگر ایجاد ارزش اقتصادی در بازار باشد (چن و همکارانش ، 2005، 176-159).
وانگ (2008) نشان داد که ارتباط مثبت بین سرمایه فکری و ارزش بازار شرکتهای موجود در صنعت الکترونیک موجود در شاخص S&P500 امریکا وجود دارد(یانگ، 2008، 563-546).
باسی و بورن (1999) در بررسی 500 شرکت امریکایی یافتند که ارتباط مثبت بین سرمایه گذاری در بخش سرمایه فکری و عملکرد مالی شرکت ها وجود دارد (باسی و بورن ، 1999، 432-414).
نیکومرام ، رهنمای رودپشتی ، هیبتی (1387) نشان دادند که سرمایه فکری با بازده سرمایه گذاری و ارزش افزوده ارتباط معنادار وجود دارد و سرمایه فکری برروی این شاخص ها تأثیرگذار بوده است.
هافمن و همکارانش ، 2007 پس از بررسی 8 شرکت IT سوئدی به این نتیجه رسیدند که ریسک غیرسیستماتیک و ریسک کل رابطه معناداری با سرمایه فکری برقرار نکرده است اما گزارشگری ریسک سیستماتیک در بررسی با سرمایه فکری به شفافیت آن می افزاید.
5-1- فرضیه های تحقیق
برای پاسخ به سؤال های تحقیق فرضیه های زیر تدوین گردید:
1-فرضیه اصلی اول :بین سرمایه فکری و ریسک کل در بورس اوراق بهادار تهران ارتباط وجود دارد.
فرضیه فرعی اول : بین سرمایه فیزیکی و ریسک کل در بورس اوراق بهادار تهران ارتباط وجود دارد.
فرضیه فرعی دوم : بین سرمایه ساختاری و ریسک کل در بورس اوراق بهادار تهران ارتباط وجود دارد.
فرضیه فرعی سوم : بین سرمایه انسانی و ریسک کل در بورس اوراق بهادار تهران ارتباط وجود دارد.
2-فرضیه اصلی دوم : بین سرمایه فکری و ریسک سیستماتیک در بورس اوراق بهادار تهران ارتباط وجود دارد.
فرضیه فرعی چهارم: بین سرمایه فیزیکی و ریسک سیستماتیک در بورس اوراق بهادار تهران ارتباط وجود دارد.
فرضیه فرعی پنجم : بین سرمایه ساختاری و ریسک سیستماتیک در بورس اوراق بهادار تهران ارتباط وجود دارد.
فرضیه فرعی ششم: بین سرمایه انسانی و ریسک سیستماتیک در بورس اوراق بهادار تهران ارتباط وجود دارد.
3-فرضیه اصلی سوم : : بین سرمایه فکری و ریسک غیرسیستماتیک در بورس اوراق بهادار تهران ارتباط معنی داری وجود دارد.
فرضیه فرعی هفتم: بین سرمایه فیزیکی و ریسک غیرسیستماتیک در بورس اوراق بهادار تهران ارتباط وجود دارد.
فرضیه فرعی هشتم: بین سرمایه ساختاری و ریسک غیرسیستماتیک در بورس اوراق بهادار تهران ارتباط وجود دارد.
فرضیه فرعی نهم: بین سرمایه انسانی و ریسک غیرسیستماتیک در بورس اوراق بهادار تهران ارتباط وجود دارد.
4- فرضیه اصلی چهارم :
اندازه شرکت بر روابط سرمایه فکری و ریسک کل تأثیرگذار است.
5- فرضیه اصلی پنجم :
اندازه شرکت بر روابط سرمایه فکری و ریسک سیستماتیک تأثیرگذاراست.
6- فرضیه اصلی ششم :
اندازه شرکت بر روابط سرمایه فکری و ریسک غیرسیستماتیک تأثیرگذاراست.
6-1- اهمیت و ضرورت تحقیق
همانطور که اشاره شد امروزه نحوه استفاده از دارایی های نامشهود تأثیر بسیار مهمی بر موقعیت و بقای سازمانها دارد به طوری که این موضوع باعث به وجود آمدن حوزه مطالعاتی و تحقیقاتی جدیدی در مدیریت شده است. مار و همکارانش دلایلی را برای توجه و اندازه گیری سرمایه فکری برشمردند که عبارت است از :
1- کمک رساندن به سازمانها برای تنظیم استراتژیها
2- ارزیابی اجزای استراتژی ها
3- کمک به تصمیمات گسترش و تنوع آنها
4- استفاده از نتایج اندازه گیری سرمایه های فکری به عنوان مبنایی برای جبران خدمات.
5- اندازه گیری ارزش و عملکرد شرکتها .
6- هم چنین اندازه گیری سرمایه فکری به طور کامل و دقیق، می تواند ارزش و عملکرد شرکتها را اندازه گیری کند چون در یک جامعه مبتنی بر دانش ، دانش بخش مهمی از ارزش یک کالا و نیز بخش مهمی از ثروت یک شرکت را تشکیل می دهد، و در نهایت باید گفت که شرکتها نه تنها نیاز دارند تا دارایی های نامشهود خود را شناسایی ، اندازه گیری و مدیریت کنند، بلکه باید همواره سعی کنند تا این دارایی های نامشهود را به طور مستمر بهبود بخشند. سازمان هایی که نتوانند دارایی های دانشی خود را به طور مستمر ارتقاء دهند بقاء خود را با خطر از دست دادن فنای خود مبادله می کنند. اگرچه ما قادر به اندازه گیری دقیق این سرمایه ها نیستیم ولی حداقل با توجه به آنها و اطلاع از نقش آنها در عملکرد سازمانی سازمان ها به اهمیت سرمایه گذاری بر این دارایی هایی پی خواهیم برد.
هم چنین با توجه به اهمیت روزافزون سرمایه فکری به عنوان عاملی جهت بهبود عملکرد شرکتها هدف این پژوهش بررسی رابطه بین مقیاس سرمایه فکری – که براساس 6 مدل مورد محاسبه قرار گرفته است.
7-1- اهداف انجام تحقیق
مهمترین اهداف انجام این تحقیق را می توان به صورت زیر خلاصه کرد:
1- شناسایی انواع دارایی های نامشهود، طبقه بندی آنها و روش های اندازه گیری آنها
2- بررسی تأثیر سرمایه های فکری برعملکرد سازمانها
3- بررسی میزان سرمایه انسانی
4- بررسی میزان سرمایه ساختاری
5- ارائه راهکارها و پیشنهادات لازم برای بهبود سطح این سرمایه های فکری
8-1 حدود مطالعاتی
قلمرو تحقیق، چهارچوبی را فراهم می نماید تا مطالعات و آزمون محقق در طی آن قلمرو خاص انجام پذیرد و دارای اعتبار باشد.
1-8- قلمرو مکانی تحقیق
این پژوهش کلیه شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران (بازار سرمایه ایران) را مورد بررسی قرار می دهند.
2-8- قلمرو زمانی تحقیق
دورۀ زمانی این پژوهش، 5 ساله از ابتدای سال 1383 تا انتهای سال 1387 است.
3-8- قلمرو موضوعی تحقیق
در این پژوهش ، بررسی و سنجش سرمایه فکری، موضوعی است که مورد کنکاش قرار می گیرد و در حوزه مدیریت سرمایه گذاری قابل بحث است.
9-1- تعریف واژه ها و اصطلاحات
سرمایه فکری: در سال های اخیر پژوهش های متعددی درخصوص سرمایه فکری صورت گرفته و این پژوهش ها منجر به چارچوب های متفاوتی جهت تعریف ، طبقه بندی و اندازه گیری آن شده است. آنچه تمامی نویسندگان در مورد آن اتفاق نظر دارند این است که سرمایه فکری ارزش ناملموس یک سازمان را نمایش می دهد و تمامی تعاریف بر این اصل استوار است که سرمایه فکری، مجموع دارایی های ناملموس سازمان اعم از دانش (بخشی از سرمایه انسانی)، سرمایه ساختاری، سرمایه ارتباطی ، سرمایه سازمانی، سرمایه داخلی و سرمایه خارجی است (جعفری و رضایی نور، 1385، 42) .
سرمایه انسانی: شامل تمامی قابلیت های فردی ، استعدادها، دانش و تجربه کارکنان و مدیران سازمان بوده که هنگام ترک سازمان با خود می برند (جعفری، رضایی نور، 1385، 48) . دانش افراد منحصر به فرد بوده و شامل نوآوری، انعطاف پذیری، انگیزش، رضایت، ظرفیت یادگیری، وفاداری، آموزش و تحصیلات می گردد. از طرفی این سرمایه منشأ نوآوری و تجدید استراتیژیک سازمان می باشد (صالح و صبری، 2008، 54) .
سرمایه ساختاری (سازمانی یا داخلی): دانش سازمان و مستقل از افراد و پرسنل بوده و هنگام ترک محل کار توسط کارکنان در پایان یک روز کاری در سازمان باقی می ماند. از جمله می توان به دارایی های فکری، پایگاه داده ها، قراردادها، سیستم ها و رویه های سازمانی، سیستم اداری، بهترین عملکرد و ... اشاره نمود (ادوینسون و مالون، 1997، 71) .
سرمایه ارتباطی (مشتری یا خارجی): بیانگر دانش یا ارزشی است که بین منابع خارجی سازمان مانند مشتریان، عرضه کنندگان کالا و خدمات، بستانکاران، شبکه ها و کانال های توزیع و ... ارتباط برقرار می کند(بوزولان و ریسری، 2003، 558-543) . منابع خارجی شناخت مثبتی برای شرکت از طریق نماد، شهرت، وفاداری مشتری، توان تجاری، ظرفیت ایجاد ارتباط با واحدهای تأمین مالی و فعالیت های زیست محیطی ایجاد می نماید (صالح و همکارش،2008، 28) .
ریسک : انحراف از بازده مورد انتظار و به عبارت دیگر ریسک از نظر آماری انحراف معیار از بازده موردانتظار است (رهنمای رودپشتی و فرزین،1382، 171) .
ریسک غیرسیستماتیک: آن قسمت از تغییرپذیری در بازده کل اوراق بهادار را که به تغییرپذیری کلی بازار بستگی ندارد، مانند ریسک تجاری، مالی، نقدینگی و ...( تهرانی و نوربخش ، 1384، 123)1.
ریسک سیستماتیک: انحراف در بازده موردانتظار که با عوامل بیرون از شرکت (بازار وعوامل اقتصادی) مرتبط است و تحت کنترل مدیریت شرکت نمی باشد، به عنوان ریسک سیستماتیک با ریسک مهمی تعریف می کنیم (رهنمای رودپشتی و فرزین،1382، 171)2.
ضریب B : شاخصی است که برای تعیین تغییرات قیمت یک سهم نسبت به شاخص قیمت کل سهام (جهان خانی و پارسائیان، 1375، 17)3.
بازده تحقق یافته (بازده واقعی) : بازدهی است که واقع شده، یا بازدهی است که کسب شده و به وقوع پیوسته . یکی از روش های متداول در محاسبه نرخ بازده واقعی روش اضافه ارزش است. این روش ناظر برعملکرد گذشته شرکت است، که علاوه بر تغییرات قیمت سهام، سود دریافتی در طی سال مدنظر قرار می دهد(نقش تبریزی، 1384، 57)4.
بازده مورد انتظار : تخمینی از بازده یک دارایی که سرمایه گذاران انتظار دارند در یک دورۀ آینده به دست آورند و معمولاً بازده مورد انتظار با عدم اطمینان و یا ریسک رو به رو است(راعی و سعیدی،1385 ، 118)5.
بازار متقارن: به بازاری گفته می شود که در آن مصالحه بین ریسک و بازده وجود داشته باشد. از مشخصه های این بازار ، نرخ بهره بدون ریسک عقلایی بازار، وجود بازار کارا، نرخ رشد عقلایی تورم موردانتظار، تناسب بین نرخ بهره وام دهی با نرخ بهره وام گیری می باشد (تهرانی و نوربخش ،1384، 124)6.
بازار نامتقارن : به بازاری گفته می شود که در آن مصالحه بین ریسک و بازده وجود نداشته باشد. و از مشخصه های این بازار، بالا بودن نرخ بهره بدون ریسک واقعی اقتصادی و موجود صرف ریسک منفی، ناکارایی بازار، بالا بودن نرم تورم مورد انتظار بازار و تفاوت عمده بین نرخ بهره وام¬گیری می باشد ( همان منبع، 124)7.
فصل دوم
مروری بر ادبیات تحقیق
1-2 مقدمه
امروزه دانش منبع کلیدی استفاده و مزیت رقابتی شده است. همزمان با توسعه ارزش بازار سازمان های دانش محور، در دهه 1990 علاقه مندی وسیعی نسبت به مقوله سرمایه فکری پدید آمد. اولین بار رتبه های مفهوم سرمایه فکری در سال 1969 توسط اقتصاد دانی به نام جان کنت گالبرت بیان گردید، دانش به عنوان یک دارایی در مقایسه با انواع داراییها، دارای این طبیعت منحصر به فرد است که هر چه بیشتر استفاده شود، به ارزش آن افزوده می شود . اجرای یک استراتژی های مؤثر مدیریت دانش و تبدیل شدن به یک سازمان دانش محور، به عنوان یک شرط الزامی برای موفقیت سازمان هاست.
تعاریف مختلفی از سرمایه فکری در منابع مختلف ارائه شده است آنچه که تمامی نویسندگان در مورد آن اتفاق نظر دارند این است که سرمایه فکری صورتی از دانش است که مزیت رقابتی ایجاد می کند و ارزش ناملموس یک سازمان را نمایش می دهد.اما هنوز بر سر یک تعریف خاص توافق ندارند ولی به هر حال ترکیب روشنی بین وجه نظری و کاربرد عملی سرمایه فکری وجود ندارد. اغلب صاحبنظران سرمایه فکری را به سه دسته سرمایه مشتری، سرمایه انسانی، سرمایه ساختاری تقسیم می کنند. اگر مفاهیمی را که توسط محققان مختلف مورد استفاده قرار گرفته مورد بررسی قرار گیرد، گروهی از مفاهیم مشابه از میان واژه ها و ساختارها از قبیل نامشهودها، دانش و ایجاد ارزش هویدا می شود. از این رو در راستای تصور اولیه، سرمایه فکری ممکن است به عنوان مجموعه تمام دانش تعریف شود (استوارت ،1997، 25) . که به وسیله کارکنان و شرکت در اختیار قرار گرفته شده است و یک مزیت رقابتی را ایجاد می کند و یا به تعبیری سرمایه فکری را از مدار فکری از قبیل دانش، اطلاعات، اموال و تجزیه فکری تعریف کرده اند(بنیتس،2000، 101) ، که شرکت ها به وسیله آنها می توانند مزیتی در جهت ایجاد ثروت داشته باشند.
از این گذشته می توان با سرمایه فکری به عنوان ترکیبی از دارایی های نامشهود یا دارایی های بی اهمیت که در ترازنامه افشا نمی شوند رو به رو شد و اگر این سرمایه فکری خوب مدیریت شود قادر است برای شرکت ها مزیت رقابتی و در نتیجه ایجاد ارزش به وجود آورد.
در سال 1997 ادوینسون و مالون سرمایه فکری را به دانشی که می توان به ارزشی تبدیل شود تعریف کرده اند. بروکینگ در سال 1996 سرمایه فکری ترکیبی از چهار بخش عمده دارایی های بازار، دارایی های انسانی محور، دارایی های فکری ، دارایی های زیر ساختی تعریف کرده است. بنتیس در سال 2000 سرمایه فکری را به صورت مفهومی که تمامی منابع ناملموس و ارتباط داخلی آن ها را طبقه بندی می کند تعریف نموده است . بنابراین مدیران نیاز دارند که بتوانند اثر تلاش های مدیریت دانش را بر عملکرد سازمان خود اندازه گیری کنند. به صورت تاریخی در علم حسابداری، دارایی های ناملموس در سرفصل تحت عنوان «سرقفلی» جای می گرفت و سرمایه فکری بخشی از این سرفصل به شمار می آمد لیکن روشی برای شناسایی واندازه گیری این موارد ناملموس در سازمان ها فراهم نمی آورد. در پاسخ، مدل های اندازه گیری جدید در سطح سازمانها، سعی در ترکیب نمودن جنبه های ارزش افزای مالی و غیرمالی سازمان برای گزارش دهی می نماید. هدف اصلی در فصل حاضر، بیان ادبیات موضوعی و مبانی نظری تحقیق می باشد. بدین منظور ابتدا تاریخچه و مبانی نظری و نظریه های مربوط به سرمایه فکری را مطرح نمود. و سپس به تعریف سرمایه فکری از دیدگاه های مختلف پرداخته و در بخش دوم مدل های طبقه بندی سرمایه فکری مطرح و در بخش سوم روش های اندازه گیری و سنجش سرمایه فکری بیان شده است و در نهایت در بخش پایانی به بررسی سوابق تحقیق اختصاص د اده شده است.
2-2- بخش اول : نظریه های مربوط به سرمایه فکری
1-2-2- تعاریف مختلف سرمایه فکری
3-2- بخش دوم : مدل های طبقه بندی سرمایه فکری
4-2- بخش سوم : روش های اندازه گیری سرمایه فکری
1-4-2- طبقه بندی روش اندازه گیری سرمایه فکری
5-2- نحوه محاسبه سرمایه فکری(با استفاده ازمدل پالیک) وشاخص¬های عملکرد مالی شرکت ها
2-2- بخش اول : نظریه های مربوط به سرمایه فکری
«دراکر» (1993) اندیشمند معروف مدیریت می گوید ما در حال وارد شدن به یک جامعه دانشی هستیم که در آن منابع اقتصاد اصلی، دیگر سرمایه بیشتر، منابع طبیعی و نیروی کار بیشتر و ... نیست. قرن 21، قرن اقتصاد دانش است. که قبل از آن اقتصاد صنعتی حاکم بوده است. در این اقتصاد، استفاده از دانش به عنوان عامل تولید، نقش کمی داشته است در صورتی که در اقتصاد دانشی، دانش یا سرمایه فکری به عنوان یک عامل تولید ثروت در مقایسه با سایر دارایی های مشهود فیزیکی، ارجعیت بیشتری پیدا می کند. در این اقتصاد دارایی های فکری به خصوص سرمایه های انسانی جز مهمترین دارایی های سازمان محسوب می شود و موفقیت بالقوه سازمان ها ریشه در قابلیت های فکری آنها دارد تا دارایی های مشهود.
دارایی های نامشهود شرکتها عامل مهمی در حفظ و تحقیق مزیت رقابتی پایدار آنها می شوند در مقایسه با سایر دارایی های مشهود، محیط کسب و کار آنها را به طور شگفت انگیزی تغییر می دهد. در قرن 21 برروی اطلاعات، فناوری اطلاعات، تجارت الکترونیک ، نرم افزارها، مارک ها، حق الاختراع، تحقیقات و نوآوری ها و www و ... سرمایه گذاری می شود که همگی جز دارایی های نامشهود و سرمایه فکری دانش هستند تا جز دارایی های مشهود (سالیوان، 2000، 91) .
در پارادایم صنعتی قدیم شرکت ها تحت اصول اقتصاد کمیابی عمل می کردند ولی امروزه این اصول صدق نمی کند. و شرکت ها در اقتصاد دانش تحت اصول اقتصاد فراوانی عمل می کنند. که این اقتصاد منابع و دارایی ها را به میزان فراوان در اختیار شرکت ها قرار می دهد که این نوع دارایی ها از نوع نامشهود است مثل فراوانی اطلاعات در اینترنت است ( همان منبع، 92)2 .
در اقتصاد دانش مهمترین دارایی ، نامشهود هستند که استفاده از آنها از ارزش آنها کم نمی کند و حتی به ا رزش آنها می افزاید . مثل دانش و سرمایه فکری و ... هستند. در صورتی که دارایی هایی مثل زمین، ماشین آلات و سرمایه پولی و... هستند که استفاده از آنها از ارزش آنها می کاهد.
امروزه سازمان ها نیاز دارند تا بتوانند دارایی های خود را از نو طبقه بندی کنند و باید آنها اهداف استراتژیک آنها را حمایت کنند و سهم آن ها را از ارزش سازمان به صورت کمی در آورند تا بتوانند این دارایی ها را با دارایی های رقبای خود بررسی کنند.
در عصر حاضر این دارایی های نامشهود دارای ارزش هستند، چون وقتی شرکت ها (کسب و کارها) فروخته می شود و بخشی از ارزش آنها به صورت سرقفلی نامگذاری و برچسب می خورد.
که بر طبق تفکر «هوریب» سرقفلی، تفاوت بین ارزش واقعی
نک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه26
فهرست مطالب
مقدمه
طبقهبندیهای ارائه شده از ریسک
انواع ریسک مالی
هزینه های سرمایه ای
سه مرحله از تجزیه و تحلیل بودجه بندی سرمایه ای
و....
رقابت در محیط تجاری مستلزم توانمندی شرکتهای تجاری برای جذب بهینه منابع
محدود محیطی اعم از مشتری، نیروی انسانی شایسته و منابع بهینه مالی است. مصرف
بهینه این منابع، دومین عاملی است که از نقش موثری در کسب مزیت رقابتی برای
شرکتها برخوردار است. در این راستا، با وجود تمام برنامهریزیها و
دقتنظرهایی که توسط کارشناسان و متخصصان شرکتها در این زمینه صورت میگیرد،
اماهنوز برخی عوامل خارج از کنترل شرکتها وجود دارد که با درجات مختلفی از
احتمال، امکان دست نیافتن شرکتها به هریک از اهداف عملیاتی را میتواند
افزایش دهد. در این راستا، احتمال عدم دسترسی به اهداف از پیش تعیین شده،
تحت عنوان ریسک مطرح است. بر مبنای اهدافی که تحت تاثیر ریسک قرار میگیرد و
همچنین از نظر عوامل موثر بر احتمال دستیابی به هدف، ریسک حاکم بر شرکتها را
به دستههای مختلفی تقسیم میکنند. از آن جمله میتوان به ریسک مالی، ریسک
تجاری، ریسک سیستماتیک، و... اشاره کرد. در این مقاله سعی بر این است تا
ابتدا، طبقهبندی اولیهای از انواع ریسک تجاری حاصل، و سپس ابعاد ریسک مالی
به طور مشروح مورد بررسی قرار گیرد . در مرحله بعد سعی بر آن است تا شاخصهای
لازم برای اندازهگیری ریسک مالی شناسایی و معرفی شود.
مفاهیم و تعاریف ریسک
با مراجعه به منابع مختلف علمی، تعاریف متعددی از ریسک میتوان یافت.