دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .
زیگورات چغازنبیل
زیگورات چیست؟
زیگورات معماری مذهبی ویژه شهرهای عمده بین النهرین(عراق کنونی) و ایران بوده است که بصورت برج مطبق هرمی شکل بنا میشد. ساخت زیگوراتها از 4200 تا 2500 سال پیش متداول بوده است.
زیگورات بنای خشتی تو پر فاقد فضاهای داخلی است که سطح خارجی آن دارای پوششی از آجر است. ابعاد قاعده زیگوراتهامربع و یا مستطیل و اندازه آنها بین 50 در50 یا 40 در 50 متر متغیر است. از نظر موقعیت جغرافیایی تا قبل از کشف زیگورات سیلک بین سومر بابل آشور و جنوب غربی ایران توزیع شده اند.برای نخستین بار در فلات مرکزی ایران نیز از بقایای زیگوراتی در سیلک کاشان خاک برداری شده است. تاکنون هیچ یک از زیگوراتهای شناسایی شده بطور سالم و کامل باقی نمانده است و لذا ارتفاع اصلی آنها مشخص نشده است. دست رسی به فوقانی ترین طبقه زیگورات بوسیله پله کان و یا راه شیب دار صورت می گرفت. فضاهای اطراف زیگورات ها را با درختکاری و یا مرغ فضاسازی میکردند.
کهن ترین زیگورات بین النهرین
کهن ترین زیگوراتی که ناکنون در بین النهرین (عراق کنونی) توسط باستان شناسان خاکبرداری و شناسایی شده است زیگوراتیست که اورنمو موسس سلسله سوم اور در سال 2100 قبل از میلاد یعنی 4100 سال پیش در شهر باستانی اور محل تولد حضرت ابراهیم نبی بنا کرده بود او این زیگورات را در کنار معبدی که برای نیایش خدایان ساخته بود بر پا داشته است. این زیگورات در اصل دارای سه طبقه بوده است که در حال حاضر تنها طبقه اول آن باقی مانده است. راه دست رسی به بالاترین طبقه بوسیله سه رشته پلکان رشته پلکان میانی و دو رشته پلکان جانبی صورت میگرفت. زیگورات با خشت بنا شده بود و پوسته خارجی آن را از آجر ساخته بودند.
زیگورات دور شاروکین
زیگوراتی که در پایتخت آشور و در دورشاروکین بنا شده بود اولین زیگوراتی بود که توسط باستان شناسان شناسایی گردید. سارگون دوم پادشاه آشور میانی در حدود 2700 سال پیش این زیگورات را بنا کرد. بنظر میرسد راه دست رسی به بالاترین طبقه بوسیله شیب مارپیچ صورت میگرفت. سه طبقه اول این زیگورات باقی مانده است که بترتیب از پایین به بالا به رنگهای سفید سیاه و قرمز رنگ آمیزی شده بودند.هر چند بقایای طبقات بالاتر مشخص نشده است ولی با توجه به نظم رنگها رنگ طبقات بالاتر باید به ترتیب آبی نارنجی نقره ای و طلایی بوده باشد.
از 32 زیگوراتی که تاکنون در ایران و عراق بر اساس متون تاریخی (11) و بر اساس کشفیات باستان شناسی (21) شناسایی شده اند 5 زیگورات در ایران و 27 زیگورات در عراق قرار دارند که زیگورات سیلک کهن ترین آنهاست.
زیگورات سیلک کاشان کهن ترین زیگورات جهان
سازنده این زیگورات مشخص نشده است ولی در فاصله بین سالهای 4700 تا 4500 سال پیش ساخته شده است یعنی در زمانی که ابتدای استفاده از خط برای نگارش بوده است. برای ساخت این زیگورات که از سه سکو یکی بر بالای دیگری تشکیل شده است از بیش از 1250000 خشت به ابعاد 35در35در15 سانتی متر استفاده شده است. ارتفاع واقعی این زیگورات مشخص نیست ولی آنچه که از آن باقی مانده است امروزه سطح بالاترین سکوی آن 14 متر از سطح زمینهای اطراف ارتفاع دارد. راه دست رسی به بالاترین طبقه بوسیله شیبی ملایم صورت میگرفته است.
زیگورات چغازنبیل
این زیگورات در جنوب غرب ایران و در استان خوزستان نزدیک شوش واقع شده است. سالم ترین زیگورات باقی مانده از جهان باستان است. هم از نظر معماری و هم از نظر راه دست رسی به بالاترین طبقه متفاوت از سایر زیگوراتهاست. با خشت ساخته شده که سطوح خارجی آن با پوششی از آجر پوشانده شده است. این زیگورات توسط اونتش گل پادشاه دوره ایلام میانی و در حدود 3250 سال پیش ساخته شده است.
معرفی چغازنبیل
("من اونتاش ـ گال پسر هوبانومنا، شاه انزان و شوش ( همین که) محل شهر محصور شد، در آنجا شهر اونتاش ـ گال و مکان مقدس را ساختهام؛ در آنجا یک Kukunnum طلائی ساختم؛ آن را در یک حصار بیرونی و درونی محصور کردم. شاهان قدیم Kukunnum نساخته بودند، من آن را ساختم.")
محوطه تاریخی چغازنبیل در جنوب غربی ایران، استان خوزستان، 35 کیلومتری جنوب شرقی شهر باستانی شوش، در طول جغرافیایی 48 دقیقه و 30 ثانیه و عرض جغرافیایی 32 دقیقه قرار گرفته است. بلندترین نقطه این مجموعه که قله معبد بزرگ آن میباشد حدود 90 متر از سطح دریا ارتفاع دارد.
این شهر در اوایل قرن 13 قبل از میلاد توسط پادشاه ایلامی "اونتاش نپیریشا" (Untash Napirisha) در نزدیکی رود دز ساخته شده و "دوراونتاش" (Dur Untash) نامیده میشده است. دوراونتاش به معنای قلعه اونتاش میباشد. در بعضی از متون میخی این شهر "ال اونتاش" (Al Untash) ذکر شده که به معنی شهر اونتاش است. در مرکز شهر معبد عظیمی بصورت مطبق بنا شده که امروزه دو طبقه از آن هنوز پابرجاست. این معبد موسوم به "ذیقورات" میباشد که به دو تن از خدایان بزرگ ایلامیان یعنی "اینشوشیناک" و "نپیریشا" اهدا شده است. معبد چغازنبیل بزرگترین اثر معماری بر جای مانده از تمدن ایلامی است که تا کنون شناخته شده است.
دورتا دور ذیقورات را دیواری احاطه میکرده که در مجاورت آن در جبهه شمال غربی معابدی برای خدایان "کریریشا", "ایشنیکرب" و "هومبان" بنا شده است. همچنین معابد دیگری در جبهه شمال شرقی قرار داشتهاند. مجموعه این معابد توسط حصار دیگری احاطه میشده است. در خارج از این حصار بقایای اندکی از خانههای شهر در سطح زمین دیده میشوند. دورتادور شهر سومین دیوار قرار داشته که کل شهر را محصور میکرده است. طول این حصار خارجی حدود چهار کیلومتر میباشد. در زاویه شرقی شهر و در نزدیکی حصار خارجی، کاخهای شاهی قرار داشتهاند. در زیر یکی از این کاخها پنج مقبره زیرزمینی کشف شده است که احتمالا به خانواده شاهی تعلق داشتهاند. در طرف مقابل شهر و بر روی ضلع شمال غربی حصار خارجی مخزنی برای آب موجود است.
دو دوره مشخص ساختمانی در برپایی ذیقورات ردیابی شده است در مرحله اول، طبقه نخست به صورت اتاقهایی پیرامون یک حیاط مرکزی ساخته شده است و در مرحله بعد حجمهای مربوط به طبقات در میان حیاط مرکزی ساخته شدهاند.
بناهای شهر از خشت و آجر ساخته شدهاند و با وجود قدمت بسیار هنوز بخش زیادی از آنها بر جای ماندهاند. در نمای بناهای موجود در محوطه چغازنبیل آجرهای کتیبهداری با خطوط میخی ایلامی و اَکَدی به کار رفتهاند. این آجرها روی بدنههای ذیقورات به فاصله هر ده رج تکرار شده است. در این آجرها نام و نسب شاه سازنده بنا ذکر شده و در آن مشخص شده که این بنا چگونه و به چه منظوری ساخته شده است. به این ترتیب هزاران آجر ساده و کتیبهدار بناهای شهر را تزیین میکردهاند. علاوه بر این از آجرهای لعابدار، ملات قیر طبیعی، اندودهای گچی و گل میخهای سفالین استفاده زیادی شده است.
درهای معابد و کاخها از چوب بوده که با میلههای شیشهیی تزیین میشدهاند. طی حفاریهای به عمل آمده قطعاتی از مجسمههای سفالین و لعابدار گاوهای نر که از دروازههای ورودی بنای ذیقورات محافظت مینمودند، به دست آمدهاند. ظروف مختلف سفالی و سنگی، مهرهای استوانهیی، اشیای فلزی، پیکرکهای سفالین و اشیای تزیینی از جمله دیگر آثار به دست آمده از این محوطه است.
حفاری گسترده این محوطه که بین سالهای 1951 تا 1962 میلادی توسط رومَن گیرشمن (Roman Girshman) باستانشناس و محقق برجسته فرانسوی انجام شد، اطلاعات بسیاری درباره ساختار ذیقورات و معابد مجاور آن در دسترس علم باستانشناسی قرار داده و آگاهی موجود درباره مسایل تاریخی دوران "ایلام میانه" را بسیار غنیتر نموده است.
چغازنبیل در سال 1979 میلادی از طرف سـازمان علمی ـ فرهنگی یونسکـو در لیسـت میراث جهانی قرار گرفت. این محوطه یکی از سه اثر ثبت شده کشور در لیست میراث جهانی است. اهمیت و اصالت این محوطه تاریخی همراه با جاذبههای طبیعی آن از جمله عوامل موثر در به ثبت رسیدن این مجموعه بودهاند.
متاسفانه پس از حفاریهای چغازنبیل اغلب بقایای معماری در معرض فرسایش قرار گرفته بودند و به دلیل نفوذ آب باران در ساختار بناها، فرآیند آسیبدیدگی سرعت یافته بود. لذا طی چند سال اخیر، ضمن توسعه پژوهشهای باستانشناسی در پروژه چغازنبیل، اقدامات موثری نیز به منظور حفاظت بیشتر مجموعه در برابر فرسایش به عمل آمده است.
حصار اول
این حصار در بر گیرنده ذیقورات و معابد و بنای نیایشگاه میباشد. در حدود 10/31 متر از این حصار تخریب شده است. در این دیوار 6 دروازه وجود دارد که از طریق همین دروازهها زائران به محوطه معبد وارد میشدند. به اعتقاد گریشمن چهارپایان را از طریق دروازه ارابهها وارد کرده و بعد در قربانگاهها، قربانی میکردهاند. این حصار هم دارای ناودانهایی است که وظیفه دفع آب را بر عهده داشتهاند. مصالح به کار رفته در حصار اول خشت و گلکوبیده هستند. اکثر دیوار این حصار بوسیله لایهای از کاهگل مرمت و بازسازی شده است.
معبد چهار گوش غربی
هر یک از اضلاع این معبد 17 متر است و هریک از چهار زاویه آن همچون ذیقورات در جهت یکی از جهات اربعه قرار دارد. ورودی این معبد در شمال شرقی آن تعبیه شده است، سقف تمام اتاق ها در این معبد با خشت خام بصورت طاق هلالی از نوع آهنگ پوشانده شده است.
معبد چهار گوش جنوب شرقی
هر یک از اضلاع این معبد که زوایای آن به طرف جهات اربعه است 18 متر بوده است. وجوه آن دارای پیشآمدگیها و پسرفتگیهایی بوده که در روی هر یک از وجوه، تشکیل دو ستون بزرگ چهارگوش 50/4 متری و یک ستون مرکزی را میداده که همه اینها 30 سانیمتر برجستگی داشتند. نقشه این معبد شامل حیاطی است که در زاویه غربی بنا قرار گرفته است، اتاقهای این معبد همانند معبد چهارگوش غربی در دو ضلع آن قرار گرفته است و همه آنها به این حیاط وابستهاند. ورودی آن در روی وجه جنوب شرقی قرار گرفته و بر دالان کوچکی به ابعاد 50/2 در 50/3 باز میشود. نقشه این معبد خیلی شبیه به معبد غربی است با این تفاوت که ورودی آن به جای اینکه به طرف شمال شرقی باز شود در ضلع جنوب شرقی قرار دارد.
معبد الهه اینشوشیناک
در بخش شرقی جبهه جنوب شرقی، معبد B که به الهه اینشوشیناک هدیه شده وجود دارد. این معبد دارای 5 اتاق است که همگی آنها در یک ردیف قرار داشتهاند. در مدخل ورودی معبد، یک سردر هلالی به شعاع 5/72 سانتیمتر که مصالح آن از خشت و ملات گچ است. در زیر تاق ورودی دروازه معبد که به (دروازه مجلل) معروف میباشد، آجرنوشتههایی دیده میشود. این آجر نوشتهها در هر دو سمت دروازه وجود دارند. در دروازه مجلل از جنس چوب و مزین به نقشهایی با شیشه بوده است. معبد اینشوشیناک B دارای برخی از سالمترین و بهترین کلونها و لولاهای در و همچنین پاشنههای سنگی است.
مجموعه معابد شمال غربی
از بین تمام نیاشگاههای پیدا شده در دوراونتاش فقط 3 نیاشگاه جای ویژهای را که نسبت به سایر جاهها ممتاز بوده اشغال کردهاند. این مجموعه در مجاورت حصار درونی در جبهه شمال غربی ذیقورات قرار دارند. دو نیایشگاه برای ایشنی کاراپ (Ishnikarap) و کیریریشا (Kiririsha) که مستقیماً به روی صحن شمال غربی باز میشوند و نیاشگاه سوم که برای خدای گال (GAL) ساخته شده در نزدیک دروازه شمالی دیوار حصار قرار دارد.
نیایشگاهها
در روبروی جبهه جنوب غربی و به موازات وجه زیگورات، ساختمانهایی دیده شد که اشیا بدست آمده از آنها بیشتر در حکم اشیای نذوراتی بودند که ظاهرا سربازان آشور میلی برای غارت این اشیا نداشتند. این ساختمانها به عنوان سه نیایشگاه شناخته شدند.
عرض نیایشگاه شماره 2 40/2 متر و عرض نیایشگاه شماره 3 40/3 متر میباشد. طول نیایشگاه شماره4 17 متر و عرض آن در حدود 40/3 متر است. در بین نیایشگاههای شماره 2 و 3 و نیایشگاه شماره 4 یک بنایی تاق مانند به عمق 80/4 متر و به پهنای 10/4 متر دیده میشود. این ینای تاق مانند توسط یک راه کفسازی به عرض 5 خشت به پوستامنت روبروی خود وصل میشود.
از اشیا یافت شده در نیایشگاهها میتوان به قرصهایی تزئینی که برای تزئین در به کار می رفتهاند، مهرههایی از جنس خمیر شیشه، مجسمههای حیوانات کوچک، مجسمه یک گراز و یک گاو کوهاندار و مجسمههایی از لاکپشت و پرنده، از جنس خمیر شیشه و انگشتری از جنس قلع با روکشی از طلا که در آن دایرهایی از آهن قلمزنی و آهن کوبی شده بود، را نام برد.
دروازه ارابهها
محل این دروازه در گوشه جنوبی حصار داخلی واقع شده است. عرض دروازه، در حدود 40/2 متر میباشد، که کفپوشی از سنگ بر روی سطح دروازه دیده میشود. درز این کفپوش سنگی را با با ملات قیر معدنی پر کردهاند. بر روی این سنگ فرش آثاری شبیه به آثار چرخ گاری دیده میشود و به همین دلیل این دروازه به نام دروازه ارابهها مشهور شده است.
دروازه شاهی
دروازه شاهی بزرگترین و عریضترین دروازهای است که در دیوار حصارهای اطراف ذیقورات تعبیه شده است. در اینجا کلونهای سنگی مشابهی بسته میشده که توسط بستهای فلزی به در چوبی متصل بودهاند. در درون این دروازه 2 عدد تنگ سفالی پیدا شده که حالت و شکل آنها متاخرتر بوده و میتوانسته مربوط به زمان فتح شهر توسط آشوریها بوده باشد. دو قطعه از مجسمههای کوچک الهه عریان، قطعهای از سفال رنگی، نصف مهر استوانه از جنس خمیر شیشه و یک قطعه کوچک مفرغ پایان بخش این مجموعه ناچیز هستند.
دروازه شمال شرقی
این دروازه بزرگترین و مهمترین دروازه تمنوس و متکی به چهار برج میباشد. دو برج در خارج و دو برج دیگر در داخل حصار است. این دروازه در 265 متری زاویه شمالی تمنوس در دیوار شمال شرقی باز میشد. دو برج درونی آن از دیوار حصار 10/8 متر پیشآمدگی داشتند، که پهنای هرکدام از آنها در هر طرف ذیقورات 60/6 متر و محدود به گذرگاهی به شکل مربع میشدند. تمام کف دروازه با آجرهای شکستهای که هنوز هم لکههایی از آنها باقی مانده فرش شده بود، همچنین کفسازی عریضی از آجر شکسته در مقابل دروازه، در تمنوس گسترده شده بود.
حصار دوم
حصار دوم در به نام دیوار حصار تمنوس مشهور است. جمع طول چهار ضلعی این دیوار در حدود 1625 متر است. وجه درونی تمام طول حصار در اثر فرسایش آب از بین رفته است. دیوار حصار تمنوس با خشت پخته ساخته شده است.
ضخامت متوسط این دیوار 80/4 است. ضلع جنوب غربی با ضخامتی برابر 5 متر، از این امر مستثنی است. وجه درونی حصار را پیشآمدگیهایی تقویت میکنند که طول آنها 40/2 متر و ضخامت آنها 30 سانتیمتر و حد فاصل آنها بین 50/17 متر تا 18 متر است. این پیشآمدگیها دارای دو اندازه متفاوت هستند، که اندازه کوچک آنها 40/2 متر طول و 35 برجستگی و بزرگترین آنها دارای 50//3 متر طول و 40/2 متر برجستگی است.
نمیدانیم که آیا دیوار تمنوس با کنگرههایی تزئین مییافته است یا نه؟ معذالک اگر اساس کار را بر دو عدد ماکت سفالینی بگذاریم که در مجموعه شرقی پیدا کردشدهاند، میتوان کنگرهای بودن بالای دیوارها را پذیرفت.
جبهه جنوب شرقی
این جبهه بدلیل وجود دو معبد اینشوشیناک B و A دارای اهمیت زیادی میباشد. گریشمن پس از دور زدن زاویه جنوبی زیگورات و انجام عملیات خاکبرداری و جداسازی اتاقهای طبقات اول و دوم در جبهه جنوب شرقی، این دو معبد را در هر دو سمت دروازه جنوب شرقی زیگورات یافت. معبد اینشوشیناک A پر شده بود و این احتمال را میداد که در اثر مرور زمان ارزش خود را به عنوان یک معبد مهم از دست داده باشد. اما از طرفی در سوی دیگر دروازه جنوب شرقی، معبد اینشوشیناک B همچنان ارزش خود را حفظ کرده بود. این معبد اطلاعات زیادی را در اختیار باستانشناسان قرار میدهد. دروازه ورودی معبد با عنوان دروازه مجلل مشهور شده است. در زیر هر دو سمت تاق دروازه میتوان آجر نوشتههایی را مشاهده کرد. همچنین وجود پاشنههای سنگی و لولاهای در از ویژگیهای مهم این دروازه هستند.
جبهه جنوب شرقی بوسیله یک راه کفسازی شده به دروازه شاهی متصل میشده است. در جلوی دروازه جنوب شرقی دو ردیف سکو به موازات هم و عمود بر جبهه دیده میشود که اعتقاد بر این است که هدایا را بر روی این سکوها قرار داده و پیشکشی میکردهاند.
جبهه شمال غربی
این جبهه از زیگورات، در مجموع بیشترین بازسازیها را داشته است. در روبروی آن مجموعه معابد شمالغرب قرار دارند، که شامل سه معبد بسیار مهم (گال، ایشنی کاراپ و کریریشا) میباشند. در سمت غربی این جبهه مسیری کفسازی شده وجود دارد که تا دروازه غربی و از آنجا به معابد چهارگوش غربی متصل میشود. دروازه شمال غربی شامل پلکانی به عرض 60/4 بوده است که از طریق آن به سرسرای خارجی این در میرسیدهاند. این پلکان شامل 10 پله میباشد که ارتفاع هر پله تقریبا 20 سانتیمتر است. در جلوی این پلکان یک کاسه پاشنه سنگی در دهانه در دیده میشود و در طرف راست ورودی اتاق رواق مانندی وجود دارد که ابعاد آن 7 متر در 60/2 متر است و کم و بیش سرپوشیده بود دیده میشود.
جبهه جنوب غربی
جبهه جنوب غربی از سالمترین جبهههای باقیمانده در زیگورات چغازنبیل است و بیش از سه جبهه دیگر روکار آجری خود را حفظ کرده است. در جلوی این جبهه بناهای نیایشگاه قرار دارند. این نیاشگاهها به وسیله دو راه کفسازی شده به جبهه جنوب غربی متصل میشوند. در جلوی این جبهه پوستامنتی وجود دارد که کاربردهای متفاوتی برای آن (به عنوان سکوی قربانگاه، ساختمان ساعت آفتابی، و سکوی پیشکش هدایا ) قائل شدهاند. در روی این جبهه، بیش از شش ناودان یافت شده است.
پلکان بزرگی که از دروازه جنوب غربی آغاز میشود، تا پایان معبد اعلی ادامه دارد. تاق هلالی شکلی که بر روی این پلکان وجود دارد، یکی از قدیمیترین تاقهای خشتی دنیا است.
حصار سوم
حصار سوم دوراونتاش نشانگر محدوده شهر بوده است که حصارهای دوم و سوم و مجموعه بناهای دورانتاش را در بر میگیرد.
این حصار به طور متوسط در حدود 60/4 متر ضخامت دارد. در روی سطح داخلی حصار هیچ گونه پیشآمدگی یافت نشده است. فقط دیوار خارجی شهر دارای این مشخصه میباشد و دلیل این امر میتواند سرعت بخشیدن به کارها باشد که از طریق دستور شاه به معمارانی ابلاغ شده که مسؤل پایان بخشیدن به کارها و تمام نمودن هر چه سریعتر شهر بودهاند.
مصالح به کار گرفته شده در ساخت این حصار، عموما خشتی هستند.
در روی این دیوار ناودانهایی به فاصلههای تقریبی 47 تا 50 متر و در روی وجه داخلی آن قرار گرفتهاند. این ناودانها به گونهای ساخته شدهاند که آب را به بیرون حصار و به فاصله دوری نسبت آن هدایت شوند تا مانع نفوذ آب به زیر دیوار و اطراف ناودان شوند. نامنظم بودن این دیوار خارجی، که شهر دوراونتاش را محاط کرده بود، نشان میدهد که شهرسازانی که این مرکز مذهبی را ساختهاند تا چه حد میدانستهاند از همگونی طبیعی پشتهای که به عنوان محل شهر آینده انتخاب شده بود استفاده کنند. و در صدد آن بودهاند که چنین فکری را عملی سازند.
نیایشگاه نوسکو
در 180 متری جنوب کاخ زیرزمین در محله سکونتی شاهی بازماندههای یک بنای شگفت انگیز به شکل T برگشته دیده میشود. این بنا که زوایای آن بطرف جهات اربعه بوده و بطور طولی در جهت شمال شرقی و جنوب غربی قرار دارد. این بنا دارای 47 متر طول و در وسیعترین قسمت عرضی خود 50/29 متر عرض دارد. ورودی آن به عرض 15/5 متر در ضلع شمال شرقی قرار داشت و به دالان بزرگی باز میشده که خط افقی T برگشته را تشکیل میداده است. این دالان به طول 22 متر و عرض 50/6 توسط دری که رودروی در ورودی نیایشگاه قرار داشت و همعرض آن نیز بود به تالار بزرگ مستطیل شکلی باز میشد که کالبد طولی نیایشگاه را تشکیل میداد.
کاخ شماره2
در شمال شرقی کاخ زیرزمینی، کاخ دیگری برپا شده بود که زوایای آن در جهات اربعه قرار داشت. این کاخ توسط آبهائی که از پشتهها و دیوار خارجی حصار شمال شرقی حصار سرازیر میشدند، خیلی خراب شده بود. نقشه این کاخ بسیار ساده و به طول 116 متر و عرض 58 متر بوده است. که در جهت مخالف نقشه کاخ زیرزمینی و در راستای شرقی ـ غربی کشیده شده است. این ساختمان منحصراً با خشت خام ساخته شده است و دارای دیوارهایی به ضخامت 2 متر بوده است. این بنا از سه حیاط تشکیل شده است که هر کدام از آنها با آپارتمانهای کوچکی محاط شدهاند. عرض هریک از اتاقهای این آپارتمانها 60/3 متر است. حیاط شماره 1 یعنی حیاط جنوب شرقی بطول 40/38 و عرض 80/37 متر بوده است، که با آپارتمانهای کوچک محاط شده که هر یک از این آپارتمانها دارای یک اتاق دراز بودند و در وسط ضلع طولی هر یک از این اتاقها دری تعبیه شده است. در دو طرف انتهائی هریک از این اتاقها دو اتاق کوچک وجود داشت. محفوظترین اتاقها را در این مجموعه اتاقها 6 ،7 و 8 تشکیل میدادند. در شمال شرقی این کاخ آثار یک حمامی پیدا شده که در برپاسازی این حمام و تاسیسات آن از آجر با ملاط گچ استفاده شده بود و به نظر میآید که تنها حمامی بوده که تمام احتیاجات کاخ شماره 2 را از این نظر برطرف میکرده است.
کاخ شماره 3
این کاخ که در نزدیکی زاویه شرقی حصار بیرونی شهر قرار دارد، به طول 10/90 متر و عرض 90/42 نمایان میشود. این کاخ شامل 2 حیاط میباشد. حیاط اول به شکل مربع، به ابعاد 30/29 متر و حیاط دوم به طول 50/29 متر و عرض 30/29 بوده است. قسمت شمال شرقی کاخ شماره 2 توسط فضای بیش از حد عریضی از کاخ شماره 3 جدا شده است. به عقیده گریشمن در فضای خالی بین این دو کاخ (کاخ شماره 2 و 3 ) که توسط سیلابها از بین رفته است کاخ دیگری وجود داشته است. در این کاخ همچون کاخ شماره2 حیاطهای آن توسط آپارتمانهایی متصل به هم ولی با امکانات و راحتی بیشتر نسبت به آپارتمانهای کاخ شماره 2 محاط شده بودند. ورودی هر دو حیاط در ضلع جنوب شرقی کاخ قرار داشت. درهای این کاخ نسبت به بزرگی بنا بسیار محقر بودند و هریک از حیاطها فقط توسط یک راه به خارج از بنا دسترسی داشتند، که این دسترسیها از در سادهای تشکیل میشدند که به یک دالان ورودی باز میشد. گذرگاهی که از دالان ورودی میگذشت در طرف حیاط منتهی به کفسازی میشده و راه آبی آجری از آن میگذشت تا آبهای حیاط را به بیرون هدایت کند. طول اتاقها در این کاخ 70/3 متر بود و ضخامت دیوارهای آنها 55/1 متر بود در حالی که ضخامت دیوارهای جدا کننده از 90 سانتیمتر الی 1 متر تجاوز نمیکرد. سقف آنها باید با تاق هلالی پوشیده شده باشد زیرا هیچ نشانهای از چوب در این ساختمان دیده نشده است. هر چهار ضلع این 2 حیاط دارای پیادروئی به عرض چهار آجر بودند که در سرتاسر حاشیه چهار ضلع آن امتداد داشت و بازماندههای آنها فقط در زاویه شرقی و جنوبی حیاط شماره 1 بازیابی شدند. هر ضلع حیاط، آپارتمانی را تشکیل میداد که سالم ماندهترین و کاملترین آنها آپارتمانی بود که در ضلع جنوب شرقی حیاط شماره 1 قرار داشت. این کاخ با دقت غارت شده است. زیرا در اتاقها و حیاطهای آن غیر از چند عدد سرپوش خمره و تعداد اندکی سفال شکسته چیز دیگری پیدا نشده است.
مخزن
چسبیده به حصار خارجی رو به جبهه شمال غربی ذیقورات، تاسیساتی متشکل از یک مخزن در خارج دیوار و یک حوض واقع در درون حصار وجود داشته و شبکه ارتباطی آنها یک سیستم متشکل از نهرهای کوچک بوده است. گریشمن میگوید: آب ذخیره شده در مخزن از طریق همین سیستم وارد حوضی کوچک میشده و ساکنان دور اونتاش آب مصرفی خود را از این حوض بیرون میکشیدند. مخزن آب دارای 70/10 متر طول 25/7 متر عرض و 35/4 متر عمق دارد. لذا ظرفیت آن در حدود 350 مترمکعب بوده است. کف آن با آجرهای سالم فرش شده بود. این آجرها با ملات گچ به هم پیوند داده میشد که استحکام ویژهای داشت. دو دیوار جانبی آن با آجر و گچ ساخته شده بود. این دیوارها منتهی به دیوار انتهائی مخزن میشدند که از حجم طبیعی خاک آن را بوجود میآوردند. چهارمین دیواره مخزن که در طرف دیوار شهر قرار داشت، با آجرهای سالم و گچ ساخته شده است.
این دیوار در پایینترین قسمت خود از 9 گذرگاه که در یک ردیف قرار داشتند، قرار دارد که هر کدام از آنها 80 سانتیمتر ارتفاع 15 سانتیمتر عرض و 80 سانتیمتر ضخامت دارند. به عقیده گریشمن این 9 گذرگاه آب در زیر دیوار حصار شهر قرار داشته است و موجب بالا رفتن آب بدون گلولای و پر شدن آن در درون حوض کوچک آن سوی دیواره میشدهاند. حوض کوچک دارای 60/7 متر طول 1 متر عرض و 60 سانتیمتر عمق بود و لذا دارای 5/4 متر مکعب ظرفیت آب بوده است. دیوارهای 3 طرف این حوض کوچک را بوجود میآورد که از آجرهای شکسته با ملات گچ ساخته شده بود. این حجم از 3 طرف حوض کوچک را قاب میگرفت. پهنای ضلع روبروی این قاب 6 متر و پهنای ضلع شمال شرقی آن 4 متر و پهنای ضلع جنوب غربی آن 50/1 متر بود فشردگی این قاب که بصورت تکیه¬گاه برای حوض عمل میکرد، تا بیش از 5/2 متری پایین میآمده و به مثابه سکو و صفه اطراف حوض مورد استفاده قرار میگرفته است.
در مورد کاربرد این تاسیسات نظریههای قابل بحثی وجود دارد. گریشمن میگوید: اونتاش گال برای اینکه آب را به این مخزن بیاورد دستور حفر کانالی نزدیک به 50 کیلومتر را میدهد. این کانال از رود کرخه که بلندترین رودخانه است و در غرب شوش قرار دارد شروع میشود. بنا به گفتة وی، در این باره شاهد مکتوب نیز در اختیار است و بر اساس این سند و با توجه به عصری که این نهر کنده شده است میتوان آنرا غول آسا نامید این کتیبه توسط پ.و.شل و م.استیو ترجمه شده که هر کدام نظرات متفاوتی دارند.
پروژه چغازنبیل
با گذشت سالیان دراز از حفاریهای چغازنبیل، متاسفانه اغلب بقایای معماری در معرض فرسایش قرار گرفته بودند. با توجه به اقلیم پرباران منطقه، مصالح اصلی مجموعه که عموما" از خشت خام و اجر است با فرسایش شدیدی مواجه بوده و همین موضوع حفاظت ان را با مشکلات زیادی روبرو ساخته بود. علاوه بر این قرار داشتن مجموعه تاریخی چغازنبیل در مناطق جنگی خوزستان در طی جنگ ایران و عراق و به تبع ان عدم رسیدگی و مراقبتهای مستمر در طی این دوران، وضعیت نامناسبی را از نقطه نظر حفاظتی برای این مجموعه تاریخی بوجود اورده بود.
در سال 1998 میلادی برای جلوگیری از تخریب هر چه بیشتر این شهر کهن، طی توافق به عمل امده بین سازمان میراث فرهنگی ایران، یونسکو، بنیاد اعتباری ژاپن و همکاری موسسه کراتره فرانسه (موسسه بین المللی حفاظت از بناهای خشتی) ، طرح مطالعاتی حفاظت و مرمت محوطه تاریخی چغازنبیل در زمینههای مختلف علمی اغاز گردید. در این رابطه یک پایگاه دایمی پژوهشی شامل ازمایشگاه، بخش حفاظت و مرمت، کتابخانه، بخش رایانهای و بخش مطالعات سفال در بخش اداری موزه هفت تپه ایجاد و تجهیز شده است.
چارچوب کلی پروژه چغازنبیل به دو بخش مطالعاتی و اجرایی تفکیک شده است. در بخش مطالعاتی این پروژه مواردی همچون جمع اوری اطلاعات، مستندنگاری، مطالعات باستانشناسی, معماری, زمین شناسی, شناخت مواد و مصالح, محیط زیست, حفاظت و مرمت، ژئوفیزیک و غیره گنجانده شده و در بخش اجرایی نیز انجام اقدامات حفاظتی مجموعه تاریخی بر مبنای اطلاعات به دست امده در نظر گرفته شده است.
مدت زمان در نظر گرفته شده برای انجام نخستین مرحله پروژه سه سال بوده که دو سال ان اختصاص به مطالعات داشته و سال پایانی نیز برای انجام اقدامات اجرایی و حفاظتی بر مبنای اطلاعات به دست امده در نظر بوده است. همچنین به موازات مطالعات، حفاظتهای اضطراری نیز با هدف رفع خطر از محوطه و به منظور مهیا ساختن زمینهیی مناسب برای تحقیق و پژوهش اعمال شده است. در این اقدامات بسیاری از الگوهای حفاظتی نیز مورد ازمون و ارزیابی قرار گرفته که به عنوان راهکارهای حفاظتی پیشنهاد شده که قابل اجرا میباشد.
در بدو شروع پروژه، ضمن بررسی مشکلات و نیازمندیهای محوطه، برنامهیی در قالب 33 مورد پژوهشی ـ اجرایی با هدف حفاظت بهتر از محوطه، تدوین گردید . نمودار پیشرفت کار مرتبا در پایان هر فصل تهیه و از سوی مدیران و مجریان ملی و بینالمللی مورد ارزیابی قرار میگرفت. همچنین ضمن انجام پروژه، برنامهریزی تخصصیتر مطالعات در گروههای مختلف کاری، از سوی کارشناسان هر بخش ارایه و طبق برنامه زمانبندی شده اجرا گردیده است. برنامهها به گونهیی تهیه شده بود که همکاری تخصصهای مختلف را در انجام مطالعات حفاظت و همچنین در بخشهای اجرایی طلب مینمود، لذا در اینباره از همکاری کارشناسان مختلفی در حوزههای دانشی: حفاظت و مرمت، شیمی، فیزیک، باستانشناسی، معماری، مترجمی زبان انگلیسی، عمران، نقشه برداری، زمینشناسی، عمران، کامپیوتر، ابشناسی، محیط زیست، هواشناسی، مردمشناسی، تاریخ، کتابداری، خاکشناسی، مکانیک خاک، کانیشناسی، زبانشناسی، مستندنگاری، ماکتسازی، عکاسی، فیلمسازی و سایر علوم بهره گرفته شده است. برنامه مطالعاتی هر یک از گروههای کاری به گونهیی تدوین گردیده است که به حفاظت مناسبتر محوطه کمک نماید. به طور مثال در زمینه مرمت غالبا از همکاری کارشناسانی بهره گرفته شده که در راستای انجام پایاننامههای تحصیلی خود، مشکلات حفاظتی مرتبط با محوطه و از جمله مواد و مصالح ان را دستمایه قرار دادهاند. برنامهریزیها در سایر گروههای کاری نیز با چنین نگرشی همراه بوده است.
در حال حاضر در کنار این پژوهشها یک تیم مستندنگار به صورت مداوم در انجام مستندنگاریهای محوطه همکاری دارند. ثبت و ضبط دقیق وضعیت موجود ذیقورات و بقایای معماری مجموعه و همچنین رفتارسنجی (مونیتورینگ) مداوم محوطه از جمله مهمترین وظایف این گروه میباشد. استفاده از نیروهای فعال دانشجویی با اهداف اموزشی در زمینههای مختلف، به صورت محقق و یا کاراموز از دیگر اهداف پروژه بوده که بدان دست یافته است.
مطالعات معماری
با وجود تلاشهای پراکندهای که درگذشته برای حفاظت و معرفی مجموعه تاریخی چغازنبیل صورت گرفته, اما به دلیل گستردگی و اهمیت مجموعه, باز هم نیازمند نگاهی عمیقتر و تلاشی بیشتر در این زمینه هستیم. دراینباره متاسفانه اکثر مستندات و نقشههائی که از زمان حفاری گیرشمن به دست ما رسیده, کامل نیست. همچنین گذشت سالهای متمادی و فرسایش مجموعه و دخالتهای بیشمار مرمتی بدون مستندسازی, مجموعه را با وضعیت جدیدی روبرو ساخته است. بنابراین یک برنامه دقیق مستندسازی و مطالعاتی در خصوص ساختارهای کهن معماری در این مجموعه, سر فصل تحقیقات معماری را شامل گردیده است .
تحلیل معماری ذیقورات و سایر بناهای وابسته به ان از نظر ساختار, احجام, ارتباطات و سلسله مراتب
با توجه به اینکه تحلیل دقیق معماری مجموعه مذکور نیازمند به مستندسازی دقیق و اطلاعات تاریخی است, از ابتدای پروژه تلاش گردید کار نقشهبرداری و مستندسازی با نهایت دقت , با همت کارشناسان, تکنسینها ,دانشجویان معماری و مرمت انجام پذیرد. در حال حاضر کار برداشت اکثر ساختارهای معماری موجود در مجموعه در مقیاس 100/1 و 20/1 و کل مجموعه در مقیاس 500/1 انجام شده و همچنان ادامه دارد.
تحلیل جزئیات قابل اجرا در مرمتهای اضطراری
با توجه به لزوم وحدت کل و جزء در فضای مجموعه, هرگونه مداخله مرمتی (حتی در مرمتهای اضطراری) نیازمند تحلیل دقیق جزئیات اجرایی, چه از لحاظ ساختار و چه به لحاظ سیمای مرمتی و هماهنگی مصالح بکار گرفته شده با مصالح تاریخی میباشد. لذا مستندسازی کلیه عناصر معماری مجموعه مانند ناودانها (اصیل و مرمتی), و طراحی متناسب با ان قبل از اجرا بسیار ضروری بوده که در این راستا مستندسازی بخش عمدهیی از این عناصر انجام شده است.
طراحی و ساماندهی مسیرهای روستایی اطراف
ازمسائل مبتلا به محوطه تاریخی چغازنبیل عبور و مرور وسایل نقلیه, از درون محوطه تاریخی فوق میباشد که به نوبه خود از عوامل موثر در فرسایش محوطه و اثار بشمار میرود.
بدیهی است ممانعت از این ترددها لزوما میبایست همراه با یک برنامهریزی منطقی با در نظر گرفتن تمهیدات لازم انجام میگرفت تا بتوان مسیرهای جایگزین را در خارج از محوطه طراحی نموده و به این وسیله امکان تردد مجدد در محوطه تاریخی نیز منتفی میگردید.
در این راستا ابتدا تمامی مسیرهائی که به نوعی از محوطه تاریخی عبور مینمود شناسائی شد و بررسیهای مبداء و مقصد روی انها صورت پذیرفت و سپس در مرحله بعد مسیرهای جایگزین در خارج از محوطه تاریخی شناسایی شده و بهترین گزینه پس از انتخاب به مراجع ذیربط معرفی گردید.
طراحی اضطراری مسیر بازدیدکنندگان
محوطه تاریخی چغازنبیل جدای از بنای رفیع ذیقورات، اثار متعدد دیگری را در خود جای داده است که برای بازدیدکننده علاقهمند از جاذبههای زیادی برخوردار میباشد.
با تحقیق و پژوهش پیرامون این مجموعه و سابقه تاریخی ان ضمن دریافت اطلاعات دقیق تری از شهر تاریخی و ارایش فضائی عناصر متشکله ، امکان دستیابی به شناختی دقیق تر از عناصر خرد و کلان معماری مجموعه را فراهم می اورد.
انتقال دریافتهای فوق به بازدیدکننده وقتی در حد مناسب صورت خواهد پذیرفت که از طریق یک ارتباط منطقی (که حتی الامکان منطبق بر ارتباطات باستانی باشد) بتوانیم محوطه تاریخی و عناصر ان را در معرض بازدید قرار دهیم. بدیهی است در ایجاد هر چه بهتر این ارتباط استفاده از عناصر کمکی از قبیل علائم و نشانهها و غیره نیز نقشی بسزا خواهد داشت. هم اکنون با رعایت موارد حفاظتی, طرح بازدید در مقطع اضطراری تهیه و مقدمات اجرائی ان به انجام رسیده است.
طراحی عناصر مبلمان سایت
با توجه به حساسیتهای محوطه تاریخی, طراحی هر گونه مبلمانی در ان مستلزم بررسی کیفیتهای خاص این عناصر از قبیل خصوصیات فرمال انها و نیز مصالح مورد استفاده میباشد. هم اکنون در طراحی این عناصر, پس از بررسیهای فراوان نتایجی به شرح زیر حاصل امده است :
- استفاده از فرمهای خالص و ساده ضمن پرهیز نمودن از فرمهای پیچیدهیی که در تضاد با محوطه تاریخی بوده و بر روی بازدیدکننده تاثیر نامطلوبی بجای میگذارد.
- استفاده از مواد و مصالحی که حتیالامکان با محیط طبیعی و مصالح سنتی موجود دران سازگار باشد.
- انتخاب مواد و مصالح به گونهیی که ضمن سازگاری با محیط طبیعی و تاریخی سایت, از هرگونه ذهنیت تاریخی بودن بدور بوده و امکان تفکیک ان از مصالح تاریخی به اسانی فراهم باشد.
بر این مبنا طرح عناصر مبلمان محوطه اماده شده و بر اساس ان الگو های ازمایشی ان در حال ساخت میباشد. امید میرود پس از اعمال اصلاحات احتمالی, اجرای نهایی عناصر مبلمان عملی گردد.
طراحی نورپردازی حفاظتی :
گستردگی مجموعه چغازنبیل و فاصله زیاد ان از نزدیکترین مرکز انتظامی از جمله عواملی بود که ضرورت توجه به مسائل حفاظت فیزیکی مجموعه را میطلبید. لذا جهت رفع این مشکل و امکان کنترل بهتر, نسبت به طراحی و اجرای نورپردازی حفاظتی با توجه به محدودیت های محوطه تاریخی و با استفاده از تکنیک مناسب نورپردازی , اقدام گردید.
طراحی مجتمع خدمات توریستی چغازنبیل
یا وجود کثرت علاقمندان به این مجموعه تاریخی , متاسفانه تاکنون امکان سرویس دهی مناسب به عموم بازدیدکننده فراهم نگردیده است که این موضوع می تواند از عوامل کاهش دهنده بازدید از این محوطه با اهمیت باشد.
به همین منظور با اغاز پروژه چغازنبیل تلاش گردید ضمن تهیه امار کمی و کیفی از بازدید کنندگان مجموعه، نظرات انها در مورد خدمات درخواستی تهیه گردد .
بررسیهای بعمل امده بطور مستند نشان میدهد که وجود یک مجتمع خدمات توریستی راه حلی اساسی برای مشکلات موجود خواهد بود به همین لحاظ طراحی این مجتمع در برنامههای پروژه حفاظت و مرمت چغازنبیل قرار گرفته است. طراحی این مجموعه طی سه مرحله : انجام مطالعات کتابخانهای, میدانی و سپس طراحی نهایی صورت میپذیرد که هم اکنون ضمن تهیه شدن ایدئوگرام کلی طرح, فاز اول طراحی ان در حال انجام میباشد.
تاسیسات زیربنایی چغازنبیل
تامین خدمات زیربنایی، مقدماتیترین نیاز هر مجموعه تاریخی است که این موضوع مقدمه حضور فعال بازدیدکنندگان خواهد بود و نهایتا حفاظت مجموعه و تداوم حیات ان را به دنبال خواهد داشت. درمورد چغازنبیل متاسفانه با گذشت چند دهه از حفاری و معرفی ان بعنوان یک اثر ثبت شده جهانی, این مجموعه از خدمات زیربنایی اولیه از جمله اب، برق، تلفن و غیره محروم بوده است.
لذا تامین و تجهیز مجموعه چغازنبیل به خدمات زیربنایی از جمله برنامههای پروژه بوده و تلاش گردیده تا در کمترین زمان ممکن این مهم امکانپذیر گردد. در حال حاضر مجموعه مذکور مجهز به مرکز مخابراتی بین المللی, شبکه برق سراسری و یک حلقه چاه اب گردیده که عملیات نصب پمپ و انتقال اب در حال انجام است .
تجهیز و راهاندازی دفتر کارگاه و مرکز مطالعات چغازنبیل:
پیشبینی و راهاندازی دفتر کارگاه چغازنبیل به دلیل حضور فعال کارشناسان پروژه جهت تسریع در امور پژوهشی و اجرایی، از اهمیت فراوانی برخوردار می باشد. با توجه به محدودیت ساخت و ساز در سایت تاریخی، ساختمان مخروبه واقع در بین حصار میانی و بیرونی به منظور جوابگوئی به نیاز های مجموعه و هماهنگ با محیط تاریخی طراحی و بازسازی شد. هم اکنون در این دفتر اتلیه معماری، کارگاه ساخت ماکت، مرکز کامپیوتر و سایر خدمات رفاهی فعال میباشد.
همچنین جهت امور پژوهشی و استقرار مرکز مطالعات پروژه , نزدیکترین و مناسبترین محل، بخش اداری موزه هفت تپه انتخاب که پس از انجام تعمیرات , تجهیز و راهاندازی گردید . هم اکنون امور پژوهشی و اداری در این مرکز انجام میشود که شامل بخشهای اداری , مطالعاتی, کامپیوتر, کتابخانه, ازمایشگاه میباشد.
ساخت ماکت محوطه حصار درونی وذیقورات چغازنبیل
طراحی ومستند نگاری ناردانهای اضطراری
مستند نگاری
در بحث مربوط به مرمت و حفاظت اثار و ابنیه تاریخی ، اولین اقدام لازم ثبت وضعیت و کلیه جزییات اثر قبل از اقدام به هرگونه عملیات میباشد. این مهم میتواند از طریق فیلمبرداری ، عکسبرداری، رولوه, نقشهبرداری و روشهای دیگری صورت پذیرد و طبیعتا هرچقدر با دقت و حساسیت بیشتری به ان پرداخته شود, به همان نسبت بستر مطالعاتی مناسبتری برای فنشناسی، اسیبشناسی، اسیبنگاری، شناخت دورهها و سبکهای مرمتی، مطالعات باستانشناسی، معماری و غیره فراهم میاید.
ضرورت مستندنگاری صرفا در بدست اوردن شناخت کاملتری از اثر خلاصه نمیشود. لزوم اجرای چنین اقدامی بدان خاطر است که هر لحظه بیم ان میرود تا در اثر فرسایشهای محیطی و یا در حین انجام عملیات مرمتی یا حفاظتی بخش یا بخشهایی از اثر معدوم شوند. بنابراین همواره باید این امکان وجود داشته باشد که بتوان قسمتهای از دست رفته را بر اساس وضعیت پیشین, طبق ضوابط و مبانی مرمتی احیاء نمود.
در مورد مجموعه تاریخی چغازنبیل گرچه همزمان با حفاری و بسته به امکانات موجود ، مستندنگاری رضایت بخشی از مراحل مختلف برخورد با بنا به عمل امده اما از ان تاریخ تا قبل از اغاز به کار پروژه بینالمللی حفاظت و مرمت چغازنبیل ، توجه در خوری به امر مستندسازی اقدامات مرمتی نشده و تنها به تهیه تعداد محدودی عکس اکتفا گردیده است.
خوشبختانه با اغاز به کار پروژه حفاظت و مرمت چغازنبیل توجه به امر مستندسازی در انجام کلیه اقدامات مربوط به گروههای کاری (حفاظت و مرمت ، معماری ، زمینشناسی ، کامپیوتر ، باستانشناسی و ازمایشگاه شناخت مواد و مصالح) در دستور کار قرار گرفت و تلاش گردید برای دستیابی به نتایج بهتر ، مستندات تهیه شده مربوط به هر گروه کاری در اختیار سایر گروهها نیز قرار داده شود. با توجه به اینکه پروژه بینالمللی چغازنبیل ، تحت عنوان کلی حفاظت و مرمت تعریف شده طبیعتا مستندات فراهم امده در هر گروه کاری به گونهای تهیه شدهاند که در راستای کمک به امر حفاظت و مرمت چغازنبیل باشند.
اهم این اقدامات عبارتند از
گروه حفاظت و مرمت :
- مستندسازی انواع چیدمانهای اجری
- مستندسازی دورهها و شیوههای مرمتی
- مستندسازی بخشهای قدیم (اصیل) و جدید
- مستندسازی تنوع ملاتهای بکار رفته در مجموعه تاریخی
- مقایسه تطبیقی وضعیت موجود با زمان حفاری
گروه معماری
- مستندسازی وضع موجود تشکیلات معماری مجموعه تاریخی (مثل حصار داخلی ، مخزن اب ، معابد ، کاخ ارامگاهها و غیره)
- مستندسازی اسیبهای بعد از بارندگی
- مستندسازی سیستم دفع اب ناودانها
- مستندسازی وضعیت ایستایی و مشخصات جدارههای اجری ذیقورات
- مستندسازی طراحی ناودانهای اضطراری
- ساخت ماکت ذیقورات و حصار داخلی ، مجموعه تاریخی ، مخزن اب و عوارض طبیعی منطقه
گروه زمینشناسی :
- تهیه نقشههای زمینشناسی با مقیاسهای مختلف از محوطه چغازنبیل
- تهیه عکسهای هوایی با مقیاسهای مختلف از محوطه چغازنبیل در مقاطع زمانی متفاوت
- تهیه نقشههای توپوگرافی با مقیاسهای مختلف از محوطه چغازنبیل
- تهیه نقشه پراکندگی ایستگاههای هواشناسی منطقه
- تهیه نقشه پراکندگی و تنوع خاکهای اطراف محوطه تاریخی
- مستندسازی وضعیت ابراههها و جریان ابهای سطحی در محوطه تاریخی
- مستندسازی وضعیت ریخت شناسی محوطه چغازنبیل و اطراف ان
گروه کامپیوتر :
- اجرای رایانهای کلیه برداشتهای معماری انجام شده در مجموعه تاریخی
- تهیه و اجرای نمونه سه بعدی از کل مجموعه تاریخی
- طراحی و اجرای سایت اینترنت (صفحه وب) جهت معرفی جهانی مجموعه تاریخی
- همکاری با کلیه گروهها در مستندسازیهای رایانهای (شامل : تهیه نقشهها ، تهیه گزارشات ، ارشیو عکس و اسلاید و غیره)
گروه باستانشناسی :
- تهیه شناسنامه برای تمام اجر نوشتههای موجود در مجموعه تاریخی
- مستندسازیهای ضمن حفاری در کاوشها و پیگردیهای انجام گرفته در مجموعه تاریخی
- مستندسازی سفالهای سطحالارضی جمعاوری شده از مناطق مختلف اطراف چغازنبیل
گروه شناخت مواد و مصالح :
- مستندسازی محلهای نمونه برداری خشت ، اجر و ملات از کلیه قسمتهای مجموعه تاریخی
- مستندسازی انواع ازمایشهای مربوط به شناخت مواد و مصالح
الگوهای سه بعدی از محوطه وذیقورات چغازنبیل
مطالعات باستانشناسی
در طول چند سال گذشته تحقیقات باستانشناسی گستردهیی در چهارچوب پروژه چغازنبیل انجام یافته که خلاصه انها به شرح زیر میباشد.
1-تعیین حریم باستانی در پیرامون محوطه شهر
در تابستان سال 1378 هجری شمسی پژوهشهایی در جهت شناخت اثار موجود در حومه شهر باستانی دوراونتاش (چغازنبیل) انجام گرفتند. این پژوهشها به صورت سطحالارضی بوده و در طی ان سفالها و اثار موجود در سطح زمین بررسی شدند. روش بکار رفته به این ترتیب بود که ابتدا حصار بیرونی بطور قراردادی به عنوان مرز فرضی بین محوطه شهر و حومه ان تصور گردید. سپس حومه شهر به فاصله تقریبی هزار متر از حصار شهر بطور کامل مورد بررسی قرار گرفته و نمونههای سفالهای متفاوت که به صورت قطعات کوچک در سط