فی ژوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فی ژوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلود مقاله مهم ترین شرط موفقیت بانکداری اسلامی داشتن نرخ تورم پایین است

اختصاصی از فی ژوو دانلود مقاله مهم ترین شرط موفقیت بانکداری اسلامی داشتن نرخ تورم پایین است دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود مقاله مهم ترین شرط موفقیت بانکداری اسلامی داشتن نرخ تورم پایین است


دانلود مقاله  مهم ترین شرط موفقیت بانکداری اسلامی داشتن نرخ تورم پایین است

دانلود مقاله  مهم ترین شرط موفقیت بانکداری اسلامی داشتن نرخ تورم پایین است

ت ص:43

فرمت:ورد

قابل ویرایش

دکتر ابراهیم شیبانی ضمن تبریک هفته بانکداری اسلامی، تدوین قانون عملیات بانکی بدون ربا در سال 62 را یکی از دستاوردهای بزرگ نظام برشمرد و گفت: بانکداری اسلامی از افتخارات ما است. اگر امروز انتقادهایی به گوش می رسد، مربوط به اصل قانون آن نیست بلکه این امر به شرایط حاکم بر اقتصاد مربوط می شود.

  رئیس کل بانک مرکزی خاطر نشان ساخت: یکی از عواملی که سبب گشت مردم «شهد» شیرین بانکداری اسلامی را آنچنان که باید نچشند ، تورمی می باشد که از دیرباز گریبان اقتصاد ما را گرفته است.

وی عمده ترین این مشکلات را وقوع جنگ تحمیلی و تورم های30 درصدی  و بیشتر ذکر کرد و گفت: اگر تورم 3 درصدی داشتیم و نرخ سود بانکی نیز در حد 3 تا 4 درصد باقی می ماند، هیچ حرف و حدیثی پیش نمی آمد.دکتر شیبانی تورم را «دشمن خوبی ها » دانست.
  وی به خدمات ارزنده بانک ها در دوران جنگ، بازسازی ، وقوع بلایای طبیعی و... اشاره کرد و گفت: بار مالی این حوادث را بانک ها بر دوش کشیدند و رشدهای بالای کشور مدیون بانک ها است.

  دکتر شیبانی ضمن بیان این که تورم تمامی دستاوردهای درخشان اقتصاد را تحت تاثیر قرار می دهد، تصریح کرد: اگر مجلس و دولت، تورم را علت بسیاری از مشکلات کنونی بشناسند و اختیارات لازم داده شود، بانک مرکزی تضمین می دهد ظرف 2 سال تورم را به زیر10 درصد برساند.
  وی تاکید کرد:‌ مهم ترین شرط موفقیت بانکداری اسلامی، داشتن نرخ تورم پایین است.اگر کسی به صورت قرض الحسنه وام می دهد، انفاق می کند ولی او به واسطه قرض دادن نباید متضرر شود چون خداوند در قرآن می فرماید: در قرض دادن نه به کسی ظلم کنید نه به شما ظلم بشود


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله مهم ترین شرط موفقیت بانکداری اسلامی داشتن نرخ تورم پایین است

تحقیق در مورد خیار شرط

اختصاصی از فی ژوو تحقیق در مورد خیار شرط دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد خیار شرط


تحقیق در مورد خیار شرط

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

تعداد صفحه86

فهرست مطالب

عنوان         صفحه

 

فصل اول : مفهوم اوصاف خیار شرط

 

مقدمه

 

مبحث اول  : تعریف لغوی و اصطلاحی خیار شرط

 

مبحث دوم : تحلیل حقوقی خیار شرط

 

گفتار اول : نسبت میان عقد و شرط

 

گفتار دوم : واقعیت خیار چیست ؟

 

گفتار سوم : هدف از اجرای ان کدام است ؟

 

مبحث سوم : دلایل شیعه برای اثبات خیار شرط

 

مبحث چهارم : دلایل حقوقی برای اثبات خیار شرط

 

مبحث پنجم : خیار شرط در ایقاع و عقد لازم و جایز

 

گفتار اول : امکان وجود خیار شرط در ایقاعات

 

گفتار دوم : امکان وجود خیار شرط در عقد جایز

 

گفتار سوم : امکان وجود خیار شرط در عقد لازم

 

مبحث ششم : تفاوت شرط خیار و شرط انفساخ

 

مبحث هفتم : تفاوت شرط خیار با خیار تخلف از شرط

 

مبحث هشتم : فسخ و اجازه

 

گفتار اول : اجازه

 

گفتار دوم : فسخ

 

فصل دوم : انتقال و اسقاط در خیار و اوصاف بیع شرط

 

مبحث اول : انتقال خیار شرط

 

گفتار اول : واگذاری خیار شرط ( ارادی)

 

الف – چرا حق خیار ارزش معاوضی دارد ؟

 

ب – آیا حق خیار قابل واگذاری به غیر است ؟

 

گفتار دوم : به ارث رسیدن خیار شرط

 

الف – کدامین خیار شرط به ارث می رسد

 

ب – موانع ارث کدامند ؟

 

1- موانع ارث

 

2-حجب

 

مبحث دوم : عوامل باعث اسقاط در خیار شرط

 

گفتار اول : فوت صاحب خیار

 

گفتار دوم : تلف مورد معامله

 

گفتار سوم : جنون صاحب خیار

 

گفتار چهارم : بلوغ صغیر

 

گفتار پنجم  تزایه

 

مبحث سوم : بیع شرط یا معامله با حق استرداد

 

گفتار اول : مدارک و عناصر خیار بیع شرط

 

الف – عناصر خیار بیع شرط

 

ب – مدارک خیار بیع شرط

 

گفتار دوم : مسقطات خیار بیع شرط

 

مبحث چهارم : نمونه رای دیوان عالی کشور در رابهط با مواد 399 و 400 و 401 قانون مدنی

 

گفتار اول : نظریه های فقهی و حقوقی برای ماده 399

 

الف – نظریه های فقهی و حقوقی برای ماده 400

 

ب – نظریه های فقهی و حقوقی برای ماده 401

 

گفتار دوم : نمونه رایی در مورد تصریح در سند معامله به اینکه اگر فروشنده از انجام معامله منصرف شود بایستی علاوه بر رد مبلغ بیعانه معادل بیعانه بر خریدار بپردازد برای تحکیم معامله و دلالت بر حق فسخ فروشنده ندارد .

 

گفتار سوم : نمونه رایی در مورد حق فسخ قرار داد برای غیر متخلف در مدت قرار داد متصور است نه بعد از نقضاء مدت قرار داد و فرضا انفساخ آن.


مقدمه

 

خیار شرط نیز یکی از چند خیاری است که در قانون از ان نام برده شده است . درباره ی تعداد خیارها در فقه توافق وجود ندارد پنج و هفت و هشت و چهارو چهارده تعدادی است که در کتابها دیده می شود و چهارده عدد به شهید ثانی در شرح لمعه ( ج 3 ، ص 447) بر می گردد.

 

اما این اختلافات در تدوین و گرد آوری است و ماهوی نمی باشد . در قانون مدنی ماده ی 396 :

 

خیارات از قرار ذیر اند:

 

1- خیار مجلس  2- خیار حیوان 3-  خیار شرط 4- خیار تاخیر ثمن 5- خیار رویت و تخلف از وصف 6- خیار غبن 7- خیار عیب 8- خیار تدلیس 9- خیار تبعض صفقه 10- خیار تخلف شرط

 

احکام این خیارات در مواد 399 تا 401 و 410 تا 443 بیان شده است .

 

اما در ماده ی 380 نیز امده است : در صورتی که مشتری مفلس شود و عین مبیع نزد او موجود باشد ، بایع حق استرداد ان را دارد

 

این حق نیز بمعنی خیار فسخ است زیرا تا عقد به هم نخورد ، فروشنده نمی تواند مبیع را از خریدار ، که به موجب

 

بگیرد. هم اکنون خیار شرط مورد نظر در این تحقیق می باشد .

 

در این خیار بیش تر بحث راجع به حقی که در معامله ی طرفین وجود دارد است و به رابطه ی طرفین با وجود این حق ، نوع استفاده از این حق و حتی گذشتن و فسخ این حق است

 

که به 2 فصل و چندین مبحث و گفتار در هر فصل تقسیمش ده است و همینطور نوعی از خیار شرط وجود دارد که به بیع شرط معروف است و حقی است که به فروشنده داده می شود که مبحث جداگانه ای را پذیرفته است و با تمامی اوصاف مرود نظر به بحث در مرود ان می پردازیم . و به طور خلاصه می توان گفت خیار شرط حقی است که به شخص مشروط که که اختیار فسخ عقد را در زمان معین می دهد و به تحلیل حقوقی و دلایل حقوقی و دلایل شیعه برای این حق نیز پرداخته ایم و تفاوتهای موجود میان شرط خیار و شرط انفساخ و خیار تخلف از شرط نیز توجه کرده ایم و چگونگی انتقال و اسقاط در خیار شرط و اوصاف بیع شرط که نوعی دیگر از خیار شرط است که به نفع فروشنده می باشد و نوع به ارث رسیدن و چند نمونه رای دیوانعالی کشور در این مورد نیز وجود دارد امیدوارم که مرود نظر قرار بگیرد .

 

 


فصل اول :

 

مفهوم اوصاف خیار شرط


مبحث اول :

 

تعریف لغوی و اصطلاحی خیار شرط

 

1- در لغت : اسم مصدر اختیار است ، یعنی نتیجه ی اختیار شخص است

 

2- در اصطلاح : کلمه ی خیار به معن یمالکیت به فسخ عقد امده است . این تعریف در کتاب ایضاح الفوائد 1/482 می باشد

 

 

 

بررسی تعریف اصطلاحی :

 

این تعریف ممکن است باعث ضرر شود . 5 مورد وجود دارد که از موارد خیار اصطلاحی نیست ولی طبق تعریف فوق داخل در تعریف خیار است :

 

1- مالکیت فسخ عقود جایزه مثل هبه در حال یکه فقها نام چنین قدرتی را خیار فسخ نمی گذارند

 

2- مالکیت فسخ ورثه ، در عقودی که میت در در مرض و مشرف به موت منعقد ساخته است

 

3- مالکیت فسخ عقد نکاح توسط زوجه ، در جای یکه زوج بدون اطلاع او با دختر و خواهر یا دختر برادر او ازدواج کرده است

 

4- مالکیت فسخ عقد نکاح توسط هر یک از زوج یا زوجه در صورت وجود یکی از عیوبی که نکاح را می توان در اثر آن فسخ نمود .

 

 

 

دفاع از تعریف انجام شده :

 

مراد از مالکیت در تعریف خیار ، سلطنت و قدرت نیست تا این مورد ایراد بر ان وارد باشد ، بلکه منظور حق است یعنی خیار یک نوع حق است که انسان در اثر داشتن ان می تواند یک عقد را فسخ کند بنابراین در این موارد حکم جواز فسخ است و نه حق فسخ تا مشمول تعریف خیار باشد .

 

 

 

فرق حق و حکم :

 

حق در اختیار شخصی است در کل قابل اسقاط ( مثل حق شفعه ) فلقل


 

 


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد خیار شرط

تحقیق در مورد شرط قبول در وقف

اختصاصی از فی ژوو تحقیق در مورد شرط قبول در وقف دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد شرط قبول در وقف


تحقیق در مورد شرط قبول در وقف

لینک پرداخت و دانلود *پایین صفحه*

 

فرمت فایل : Word(قابل ویرایش و آماده پرینت)

 

تعداد صفحه :15

 

فهرست مطالب:

 

شرط قبول در وقف

 

1. شرط دانستن «قبول» در همه اقسام وقف

 

2. شرط دانستن «قبول» در وقف خاص


3. شرط نبودن قبول در همه اقسام وقف

 

ادله قول اول و دوم و یا فقط قول دوم:

 

اختلاف فقها، رضوان الله تعالى علیهم در این مساله که آیا وقف، عقد است یا ایقاع، و آیا مطلق وقف، تملیک است یا قسم خاصى از آن، و همچنین آیا همه انواع وقف، تحریر مال به شمار مى آید یا قسم خاصى از آن، موجب اختلاف آنها در این مساله شده که آیا قبول، درتحقق و صحت وقف، شرط است یا خیر و یا اینکه دراین مساله، تفصیلى وجود دارد؟ پاسخ به این پرسشها، موضوع این مقاله را تشکیل مى دهد که با رعایت اختصار و اصول تحقیق، به آن مى پردازیم. در این زمینه چند نظریه وجود دارد:

1. شرط دانستن «قبول» در همه اقسام وقف

علامه حلى در کتاب «تبصرة المتعلمین» چنین گفته:
لفظ صریح وقف در زبان عربى، کلمه «وقفت»(یعنى وقف کردم) است و الفاظ دیگرى که در این مقام مى آورند در وقف، صراحت ندارد بلکه با قرینه، از وقف حکایت دارد. قبول، قصد قربت، و اقباض از شرایط وقف مى باشد....(((204))

همچنین در کتاب «قواعد» مى گوید:
در اینکه قبول وقف، شرط باشد اشکالى وجود دارد،ولى شرط بودن قبول، به واقع نزدیک تراست.((205))

فاضل مقداد هم درکتاب «التنقیح» همین قول رامى پذیرد.((206))

سید على طباطبایى در کتاب «ریاض المسائل»مى نویسد:
در موافقت با «التنقیح»، قول صحیح تر، نظریه شرط بودن قبول و قصد قربت در وقف است.((207))

محقق کرکى در کتاب «جامع المقاصد» بیان مى کند:
شرط بودن قبول قول صحیح ترى است.((208))

در «جواهر الکلام» طى بحثى در این زمینه آمده است:
از آنچه گذشت روشن مى شود که در همه اقسام وقف همانند سایر عقود، قول به معتبر بودن قبول، قوت دارد حتى در فورى و عربى بودن آن....((209))

آخوند خراسانى گفته است:
«مقتضاى اصول، اعتبار قبول است... پوشیده نیست که اقتضاى اصل در همه اقسام وقف معتبر بودن قبول مى باشد. بنابراین دلیلى ندارد که بین وقف خاص ووقف عام تفصیل قائل شویم...((210)).

سید محمد مجاهد در کتاب «المناهل» مى گوید:
ممکن است عبارت «تذکره» بر اعتبار قبول، اشاره داشته باشد.

به نظر مى رسد نسبت دادن این قول به «تذکره» درست نباشد، چنان که محقق قمى نیز به آن اشاره کرده است.((211))

2. شرط دانستن «قبول» در وقف خاص

نظر علامه در کتاب هاى «تذکره»، «تحریر» و «قواعد» وفخرالمحققین در کتاب «ایضاح» و شهید در کتاب «دروس» و محقق ثانى در کتاب «جامع المقاصد» وشهید ثانى در کتاب هاى «شرح لمعه» و «مسالک» همین قول است.((212))

در «جواهر الکلام» آمده است:
شاید از اینکه مصنف(محقق) و دیگران مسئله قبول رامطرح نکردند، توهم شود که در وقف، قبول شرط نیست، اما این توهم باطل است، زیرا امکان دارد مصنف به جاى ذکر قبول، به عقد بودن وقف اکتفا کرده باشد و بى تردید در معناى عقد، قبول نهفته است ودلیل اینکه چرا به طور خاص از قبول وقف، نامى برده نشده، عدم نزاع در خصوص الفاظ قبول مى باشد. زیراهر لفظى که نشان دهنده پذیرش ایجاب باشد، قبول نامیده مى شود. از این رو مصنف به اعتبار آن در برخى از عقود جایزى که قبلا گذشت، اشاره اى نکرده است.علاوه بر این بعدها خواهد آمد که وى به اعتبار قبول درخصوص وقف عام تصریح کرده است و این سخن به منزله تصریح به اعتبار قبول در غیر وقف عام به شمار مى آید...((213)).

آیت الله گلپایگانى در حاشیه کتاب «وسیلة النجاة» مى نویسد:
اقوى این است که در وقف خاص همچون وقف برفرزندان، قبول معتبر مى باشد.((214))

3. شرط نبودن قبول در همه اقسام وقف

شهید ثانى در «شرح لمعه» مى گوید:
کلمات مصنف(شهید اول) دلالت دارد که هیچ یک ازاقسام وقف، مشروط به قبول نیست، و ظاهر کلمات اکثر فقها چنین است.((215))

صاحب «ریاض المسائل» آورده است:
از عبارات محقق و اکثر فقها - همچنان که در کتاب هاى «مسالک» و «شرح لمعه» آمده - فهمیده مى شود که درهیچ یک از اقسام وقف، قبول شرط نیست.((216))

کاشف الغطاء در کتاب «کشف الغطاء» بیان مى کند:
قول به اعتبار ایجاب و قبول لفظ ى در وقف خاص، قوى است، و قول به کافى بودن قبول فعلى، خالى از اعتبارنیست. در وقف عام، قبول فعلى، کفایت مى کند، و قول به لازم نبودن قبول در همه اقسام وقف، خالى از وجه نیست.((217))

صاحب «مناهل» مى گوید:
مساله اعتبار قبول، محل اشکال است و ترک احتیاط دراین مساله، سزاوار نیست، اما قول به شرط نبودن وقف، به حقیقت نزدیک تر است.» پس از ذکر این مطلب دروقف خاص اضافه مى کند: «مشروط نبودن وقف عام به قبول در نزد من، به واقعیت نزدیک تراست.((218))

صاحب «عروة الوثقى» مى نویسد:
مشروط نبودن مطلق وقف به قبول، قوى تر است، گرچه احتیاط در تفصیل بین وقف عام و وقف خاص مى باشدو اعتبار قبول در مطلق وقف احوط از آن است
((219)).

آیت الله خویى گفته است: ظاهرا در هیچ یک از انواع وقف، قبول معتبر نیست گرچه اعتبار آن احوط است، خصوصا در وقف به لحاظ ملکیت منفعت، خواه وقف عام باشد، مثل: وقف برعلما، یا وقف خاص، مثل: وقف بر اولاد که در اولى،حاکم شرع قبول مى کند و در دومى، طبقه اول ازموقوف علیه.((220))

صاحب «جامع المدارک» مى نویسد:
چه بسا که از اخبار وارده در باره اوقاف ائمه - صلوات الله علیهم اجمعین - عدم اعتبار قبول، استفاده شود، گرچه احتیطین است که در وقف، قبول ترک نشود.((221))

امام خمینى(ره) آورده است:
معتبر نبودن قبول در وقف عام مانند وقف مساجد،قبرها، پل ها و غیر از این موارد و همچنین وقف برعناوین کلى مانند وقف بر فقرا و فقها و مانند آنها اقوى است. اما اعتبار قبول در وقف خاص مثل وقف بر فرزندان احوط است که باید موقوف علیهم قبول کنند. البته قبول افراد موجود، کافى است و قبول کسانى که بعدها به دنیا خواهند آمد، لازم نیست. اگر افراد موجود صغیر باشند یا در میان آنان صغیر باشد ولى آنها اقدام به قبول مى کند. اما در وقف خاص هم، معتبر نبودن قبول اقوى است، همچنان که در وقت عام نیز، احوط رعایت قبول توسط حاکم یا کسى مى باشد که از طرف او منصوب شده است.((222))


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد شرط قبول در وقف

تحقیق در مورد مبحث خیار شرط

اختصاصی از فی ژوو تحقیق در مورد مبحث خیار شرط دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد مبحث خیار شرط


تحقیق در مورد مبحث خیار شرط

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

  

تعداد صفحه:83

 

  

 فهرست مطالب

 

 

فصل اول : مفهوم اوصاف خیار شرط

 

مقدمه

 

مبحث اول  : تعریف لغوی و اصطلاحی خیار شرط

 

مبحث دوم : تحلیل حقوقی خیار شرط

 

گفتار اول : نسبت میان عقد و شرط

 

گفتار دوم : واقعیت خیار چیست ؟

 

گفتار سوم : هدف از اجرای ان کدام است ؟

 

مبحث سوم : دلایل شیعه برای اثبات خیار شرط

 

مبحث چهارم : دلایل حقوقی برای اثبات خیار شرط

 

مبحث پنجم : خیار شرط در ایقاع و عقد لازم و جایز

 

گفتار اول : امکان وجود خیار شرط در ایقاعات

 

گفتار دوم : امکان وجود خیار شرط در عقد جایز

 

گفتار سوم : امکان وجود خیار شرط در عقد لازم

 

مبحث ششم : تفاوت شرط خیار و شرط انفساخ

 

مبحث هفتم : تفاوت شرط خیار با خیار تخلف از شرط

 

مبحث هشتم : فسخ و اجازه

 

گفتار اول : اجازه

 

گفتار دوم : فسخ

 

فصل دوم : انتقال و اسقاط در خیار و اوصاف بیع شرط

 

مبحث اول : انتقال خیار شرط

 

گفتار اول : واگذاری خیار شرط ( ارادی)

 

الف – چرا حق خیار ارزش معاوضی دارد ؟

 

ب – آیا حق خیار قابل واگذاری به غیر است ؟

 

گفتار دوم : به ارث رسیدن خیار شرط

 

الف – کدامین خیار شرط به ارث می رسد

 

ب – موانع ارث کدامند ؟

 

1- موانع ارث

 

2-حجب

 

مبحث دوم : عوامل باعث اسقاط در خیار شرط

 

گفتار اول : فوت صاحب خیار

 

گفتار دوم : تلف مورد معامله

 

گفتار سوم : جنون صاحب خیار

 

گفتار چهارم : بلوغ صغیر

 

گفتار پنجم  تزایه

 

مبحث سوم : بیع شرط یا معامله با حق استرداد

 

گفتار اول : مدارک و عناصر خیار بیع شرط

 

الف – عناصر خیار بیع شرط

 

ب – مدارک خیار بیع شرط

 

گفتار دوم : مسقطات خیار بیع شرط

 

مبحث چهارم : نمونه رای دیوان عالی کشور در رابهط با مواد 399 و 400 و 401 قانون مدنی

 

گفتار اول : نظریه های فقهی و حقوقی برای ماده 399

 

الف – نظریه های فقهی و حقوقی برای ماده 400

 

ب – نظریه های فقهی و حقوقی برای ماده 401

 

گفتار دوم : نمونه رایی در مورد تصریح در سند معامله به اینکه اگر فروشنده از انجام معامله منصرف شود بایستی علاوه بر رد مبلغ بیعانه معادل بیعانه بر خریدار بپردازد برای تحکیم معامله و دلالت بر حق فسخ فروشنده ندارد .

 

گفتار سوم : نمونه رایی در مورد حق فسخ قرار داد برای غیر متخلف در مدت قرار داد متصور است نه بعد از نقضاء مدت قرار داد و فرضا انفساخ آن.


مقدمه

 

خیار شرط نیز یکی از چند خیاری است که در قانون از ان نام برده شده است . درباره ی تعداد خیارها در فقه توافق وجود ندارد پنج و هفت و هشت و چهارو چهارده تعدادی است که در کتابها دیده می شود و چهارده عدد به شهید ثانی در شرح لمعه ( ج 3 ، ص 447) بر می گردد.

 

اما این اختلافات در تدوین و گرد آوری است و ماهوی نمی باشد . در قانون مدنی ماده ی 396 :

 

خیارات از قرار ذیر اند:

 

1- خیار مجلس  2- خیار حیوان 3-  خیار شرط 4- خیار تاخیر ثمن 5- خیار رویت و تخلف از وصف 6- خیار غبن 7- خیار عیب 8- خیار تدلیس 9- خیار تبعض صفقه 10- خیار تخلف شرط

 

احکام این خیارات در مواد 399 تا 401 و 410 تا 443 بیان شده است .

 

اما در ماده ی 380 نیز امده است : در صورتی که مشتری مفلس شود و عین مبیع نزد او موجود باشد ، بایع حق استرداد ان را دارد

 

این حق نیز بمعنی خیار فسخ است زیرا تا عقد به هم نخورد ، فروشنده نمی تواند مبیع را از خریدار ، که به موجب عقد مالک ان شده است ، پس بگیرد. هم اکنون خیار شرط مورد نظر در این تحقیق می باشد .

 

در این خیار بیش تر بحث راجع به حقی که در معامله ی طرفین وجود دارد است و به رابطه ی طرفین با وجود این حق ، نوع استفاده از این حق و حتی گذشتن و فسخ این حق است

 

که به 2 فصل و چندین مبحث و گفتار در هر فصل تقسیمش ده است و همینطور نوعی از خیار شرط وجود دارد که به بیع شرط معروف است و حقی است که به فروشنده داده می شود که مبحث جداگانه ای را پذیرفته است و با تمامی اوصاف مرود نظر به بحث در مرود ان می پردازیم . و به طور خلاصه می توان گفت خیار شرط حقی است که به شخص مشروط که که اختیار فسخ عقد را در زمان معین می دهد و به تحلیل حقوقی و دلایل حقوقی و دلایل شیعه برای این حق نیز پرداخته ایم و تفاوتهای موجود میان شرط خیار و شرط انفساخ و خیار تخلف از شرط نیز توجه کرده ایم و چگونگی انتقال و اسقاط در خیار شرط و اوصاف بیع شرط که نوعی دیگر از خیار شرط است که به نفع فروشنده می باشد و نوع به ارث رسیدن و چند نمونه رای دیوانعالی کشور در این مورد نیز وجود دارد امیدوارم که مرود نظر قرار بگیرد .

 

 


فصل اول :

 

مفهوم اوصاف خیار شرط


مبحث اول :

 

تعریف لغوی و اصطلاحی خیار شرط

 

1- در لغت : اسم مصدر اختیار است ، یعنی نتیجه ی اختیار شخص است

 

2- در اصطلاح : کلمه ی خیار به معن یمالکیت به فسخ عقد امده است . این تعریف در کتاب ایضاح الفوائد 1/482 می باشد

 

 

 

بررسی تعریف اصطلاحی :

 

این تعریف ممکن است باعث ضرر شود . 5 مورد وجود دارد که از موارد خیار اصطلاحی نیست ولی طبق تعریف فوق داخل در تعریف خیار است :

 

1- مالکیت فسخ عقود جایزه مثل هبه در حال یکه فقها نام چنین قدرتی را خیار فسخ نمی گذارند

 

2- مالکیت فسخ ورثه ، در عقودی که میت در در مرض و مشرف به موت منعقد ساخته است

 

3- مالکیت فسخ عقد نکاح توسط زوجه ، در جای یکه زوج بدون اطلاع او با دختر و خواهر یا دختر برادر او ازدواج کرده است

 

4- مالکیت فسخ عقد نکاح توسط هر یک از زوج یا زوجه در صورت وجود یکی از عیوبی که نکاح را می توان در اثر آن فسخ نمود .

 

 

 

دفاع از تعریف انجام شده :

 

مراد از مالکیت در تعریف خیار ، سلطنت و قدرت نیست تا این مورد ایراد بر ان وارد باشد ، بلکه منظور حق است یعنی خیار یک نوع حق است که انسان در اثر داشتن ان می تواند یک عقد را فسخ کند بنابراین در این موارد حکم جواز فسخ است و نه حق فسخ تا مشمول تعریف خیار باشد .

 

 

 

فرق حق و حکم :

 

حق در اختیار شخصی است در کل قابل اسقاط ( مثل حق شفعه ) فلقل


اختیاری و انتقال قمری به مرگ ( مثل حق خیار ) می باشد ، ولی حکم در اختیار شارع است و چنین اثری ندارد ، مثل اجازه و رد در عقد فضولی و تسلط انسان بر فسخ عقود جایزه حکم استو نه حق و لذا نه به ارث می رسند و نه به وسیله ی اسقاط ساقط می شوند .

 

 

 

خلاصه :

 

تعیف مورد نظر اینگونه می شود که مالکیت یک نوع حق است و در اینجاهمان حق فسخ عقد است که وابسته به تراضی واقعی است و در صورتی ایجاد می وشد که دو طرف اگاهانه درباره ی آن تصمیم گرفته باشند و به شخص ثالث نیز تعلق می گیرد بدون اینکه صاحب خیار قائم مقام یا نماینده ی یکی از دو نفع متقابل در قرار داد باشد در واقع معتمد و داور است و سمت و اختیار خود را از تراضی به دست می اورد و نه از ارادهی خاص یکی از دو طرف [1]

 

خیار شرط در معامله امری عقلایی بوده و درجامعه مورد عمل قرار می گیرد چنانکه در حدیث شریفی از امام صادق (ع) امده است : المسلمون عند شروطهم الاکل شرط خالف کتاب 1... عزوجل فلایجوز یعنی : بر مسلمانان لازم است بر اساس شرط و تعهدی که کرده اند عمل نمایند مگر انکه ان شرط بر خلاف دستورات الهی باشد ، در ان صورت عمل به آن شرط جایز نیست

 

انجام شرط خود مشروط شده است بر اینکه مخالف کتاب و سنت نباشد و ما بر آن به طور منطقی نظم عمومی و مقتضای عقد را نیز که قبلا تعیین شده را نیز اضافه می کنیم . در خیار عقد مدت نیز باید معین باشد و اگر معین نشده باشدو یا در عقد ذکر نشود ، از تاریخ وقوع عقد به حساب می اید ( ماده 400 ق . م)

 

 

 


[1] - حقوق مدنی ، دکتر امامی ، جلد 1 ، انتشارات کتابفروشی اسلامی – سال 1362 صفحه 486

 

 


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد مبحث خیار شرط

مقاله در مورد شرط عدم مسولیت در حقوق ایران

اختصاصی از فی ژوو مقاله در مورد شرط عدم مسولیت در حقوق ایران دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مقاله در مورد شرط عدم مسولیت در حقوق ایران


مقاله در مورد شرط عدم مسولیت در حقوق ایران

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

  

تعداد صفحه:24

 

  

 فهرست مطالب

 

 

 

مقدمه

گفتار اول : مفهوم و ماهیت شرط عدم مسئولیت

1 . شرط عدم مسئولیت و مفاهیم مشابه

الف - شرط عدم مسئولیت و وجه التزام

ب - شرط عدم مسئولیت وشرط کاهش تعهد مدیون:

ج - شرط عدم مسئولیت و بیمه مسئولیت

ه - شرط محدودکننده مسئولیت ومحدودیت مسئولیت به وسیله قانون

و - اذن و عدم مسئولیت

ز- تبری، برائت و ابراء

2 .انواع شروط معافیت از مسئولیت و محدودکننده آن

الف - شرط توسعه و تضییق قوه قاهره

ب -شرط تحدید نوع مسئولیت و میزان یا مبلغ آن

ج - شرط کاهش مدّتِ اقامه¬ی دعوا (تحدید مرورزمان)

د- شرط عدم مسولیت نسبت به اعمال خیارات

گفتار دوم: مبانی صحت و بطلان شرط عدم مسئولیت

1 - مبانی صحت شرط عدم مسئولیت

1 - 1 مبانی حقوقی صحت شرط عدم مسئولیت

ج - ماده 230 قانون مدنی

د – ماده 436 قانون مدنی

ه - ماده 448 قانون مدنی

و - مواد 752 و 754 قانون مدنی

ز - مواد 60 و 322 قانون مجازات اسلامی

ا – 2 مبانی فقهی صحت

پذیرش عرف و نیازجامعه

2 - مبانی عدم صحت شرط عدم مسئولیت

الف - شرط عدم مسئولیت موجب اختیاری شدن اجرای تعهد است

ب - شرط عدم مسئولیت یا برائت اسقاط مالم یجب است.

گفتار سوم : احکام شرط عدم مسئولیت و آثار آن

1 - شرایط نفوذ شرط عدم مسئولیت

الف - وجود قصد

ب - معقول بودن و رعایت اصل قسط

ج - عدم مخالفت با قوانین حمایتی

د- عدم علم به عیب و کتمان آن

ه - عدم ارتکاب عمد یا تقصیر سنگین

مسئولیت مدنی تکلیف به جبران خسارت وارد به اشخاص است که منشأ آن عدم اجرای قرارداد ، زیان ناشی از جرم یا شبه جرم می باشد. اگر نقض تکلیف و ضرر ناشی از آن به زیان زننده قابل استناد باشد مسئولیت مدنی ایجاد می شود ولی اگر تقصیر و اقدام متعهد له یا زیان دیده درمیان باشد و یا هشدار کافی و مؤثر به زیان دیده داده شده باشد و یا اگر عامل زیان با حسن نیت بوده و قصد احسان داشته باشد و یا عدم مسئولیت شرط شده باشد , متعهد از مسئولیت معاف خواهد بود.

 

 

 

 

با توجه به این که در کشور ما در باره شرط عدم مسؤو لیت و حقوق مصرف کننده مقررات مدون وجود ندارد, مطالعه در مورد آن اهمیت مضاعفی می یابد. با توجه به این که تحقیقات انجام شده علیرغم زحمات بسیار نویسندگان آنها تمامی سؤالات را پاسخ نمی دهد .نویسنده تلاش نموده است با توجه بیشتر به متون فقهی در تکمیل ااین تحقیقات، گامی هر چند کوچک برداشته شود.

از جمله سؤالاتی که در این باره قابل طرح است، عبارت است از:

  1. آیا شرط عدم مسؤلیت, مصداق اسقاط ما لم یجب و در نتیجه باطل نیست؟

2 . آیا شرط عدم مسئولیت, نسبت به مسئولیت قهری نیز قابل قبول است ؟

3 . در صورتی که فروشنده با سوء نیت عیب را مخفی نموده و شرط عدم مسئولیت نماید و یا متعهد مرتکب تقصیر عمد و در حکم عمد گردد تیز شرط عدم مسئولیت نافذ است ؟

  1. تاثیر بطلان شرط عدم مسئولیت, بر قرارداد چیست ؟

در این مقاله ادله فقهی و حقوقی صحت شرط عدم مسئولیت را بر شمرده ایم و سپس از قانون و رویه قضایی به عنوان ابزارهای مقابله با درج بی رویه شرط عدم مسؤولیت یاد کرده ایم .در ادامه, قصد مشروط علیه و معقول بودن و سایر شروط نفوذ شرط عدم مسئولیت نیز احصاء شده اند و در پایان آثار شرط و نیز اثر بطلان شرط بر عقد بررسی گردیده است .


دانلود با لینک مستقیم


مقاله در مورد شرط عدم مسولیت در حقوق ایران