”طراحی معماری و عوامل طبیعی
موضوع بحث : معماری سبز
علت : بررسی رابطه ی طبیعت وساختمان
پاور پوینت 121 صفخهای با موضوع طراحی معماری و عوامل طبیعی
”طراحی معماری و عوامل طبیعی
موضوع بحث : معماری سبز
علت : بررسی رابطه ی طبیعت وساختمان
آناتومی و بیومکانیک مفصل پتلوفمورال[1]
مفصل پتلوفمورال در بین کلیه مفاصل بدن، از کمترین میزان تطابق[2] برخوردار است و شامل سطح خلفی پتلا و شیار بین کندیلی واقع در سطح قدامی انتهای استخوان فمور می باشد (تصویر1-1).
استخوان پتلا، یک استخوان سزاموئید[3] مثلثی شکل می باشد که قاعده آن در بالا و نوک تیز آن در پایین قرار دارد، و تاندون آن با تاندون عضله کوادری سپس[4] یکی میشود. ابعاد این استخوان در افراد مختلف، کمی متفاوت است بطوریکه عرض آن از 51 تا 57 میلی متر و طول آن از 47 تا 58 میلی متر، متغیر است. سطح خلفی استخوان پتلا با لایه ضخیمی از غضروف هیالین[5] پوشیده شده است. در قسمت فوقانی این سطح خلفی، یک ستیغ عمودی وجود دارد که این سطح را به دو سطح مفصل داخلی و خارجی تقسیم می کند (تصویر 2-1). علاوه بر این ستیغ، یک ستیغ عمودی دیگر سطح مفصل داخلی را از Oddfacet جدا می کند. Oddfacet در هنگام فلکسیون[6] کامل زانو، با کندیل داخلی استخوان فمور مفصل می شود.
یکی دیگر از سطوح مفصلی پتلوفمورال، شیاری است که در قسمت انتهای تحتانی استخوان فمور قرار دارد و دو کندیل داخلی و خارجی استخوان فمور را از هم جدا می کند (تصویر 3-1). ستیغ عمودی سطح خلفی استخوان پتلا، با این شیار بین کندیلی استخوان فمور، مفصل می شود. برجستگی بیشتر کندیل خارجی فمور نسبت به کندیل داخلی، باعث شده که جابجایی پتلا به سمت خارج، کمتر اتفاق بیافتد.
تودهعضلانی ناحیه زانو که از آن به عنوان مکانیسم اکستانسور[7] نیز نام برده میشود، از عضله کوادری سپس تشکیل شده که خود شامل چهار عضله رکتوس فموریس[8]، وستوس اینترمدیوس[9] و واستوس لترالیس[10] و وستوس مدیالیس[11] می باشد (تصویر4-1). عمل این عضله در طول gait، اکستانسیون زانو و ثبات و کنترل آن از طریق انقباض Eccentric می باشد. چهار قسمت عضله کوادری سپس در قسمت تحتانی[12] بهم نزدیک شده، تاندون کوادری سپس رامی سازند که این تاندون با تاندون پتلا یکی شده در نهایت به تکمه استخوان تیبیا[13] متصل می شود.
[1].Patellofemoral Joint
[2]. Congruent
[3] . Sesamoid
[4] . Quadriceps Femoris
[5] . Hyaline
[6] . Flexion
[7] . Extensor
[8] . Rectus Femoris
[9] . Vastus Intermedius
[10] . Vastus Lateralis
[11] . Vastus Medialis
[12] . Distal
لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه44
تجزیه ی اعداد به عوامل اول
مقدمه
مجموعه اعداد اول زیر مجموعهای از اعداد طبیعی است که هر کدام از عضوهای آن فقط دو مقسوم علیه مثبت دارند که یکی از مقسوم علیهها 1 و دیگری خود آن عدد میباشد. با این تعریف معلوم میشود که عدد اول نیست، چون فقط یک مقسوم علیه دارد. مجموعه اعداد اولی که عدد طبیعی m بر آنها بخشپذیر باشد عاملهای اول m نامیده میشوند. هر عدد طبیعی بزرگتر از 1 را میتوان به حاصلضرب عاملهای اول تجزیه کرد.
شرایط بخش پذیری اعداد طبیعی به چند عدد نخست مجموعه اعداد اول
در حالت m
عددی مانند m اول است اگر و تنها اگر m بر هیچ کدام از اعداد اول تابیشتر از جذر m بخشپذیر نباشد. برای تجزیه یک عدد به حاصلضرب عاملهای اول ، آن را به کوچکترین عدد اولی که بر آن بخشپذیر باشد تقسیم میکنیم و خارج قسمت را نیز بر کوچکترین عدد اولی که بر آن بخش پذیر باشد تقسیم میکنیم و این کار را تاجایی ادامه میدهیم که خارج قسمت یک باشد. در این صورت حاصلضرب مقسوم علیهها ، حاصلضرب عاملهای اول عدد مورد نظر خواهد بود. مانند 45 = 22 + 32
کوچکترین مضرب مشترک دو عدد
کوچکترین مضرب مشترک دو عدد a و b عبارت است از کوچکترین عددی که بر هم بر a و هم بر b بخشپذیر باشد. برای پیدا کردن کوچکترین مضرب مشترک دو عدد b,a (ک.م.م) که آن را به صورت a,b نمایش میدهیم، ابتدا دو عدد a و b را به حاصلضرب عاملهای اول تجزیه میکنیم. سپس کوچکترین مضرب مشترک دو عدد عبارت است از حاصلضرب عاملهای مشترک و غیر مشترک با توان بیشتر که در تجزیه دو عدد موجود است. به عنوان مثال ک.م.م دو عدد 36 و45 برابر است با 22X32X5 یعنی 180 خواهد بود.
بزرگترین مقسوم علیه مشترک دو عدد
بزرگترین مقسوم علیه مشترک دو عدد a و b عبارت است از بزرگترین عددی که هم a و هم b بر آن بخشپذیر باشد. برای پیدا کردن بزرگترین مقسوم علیه مشترک دو عدد b,a را به حاصلضرب (ب.م.م) که آن را به صورت (a,b) نمایش میدهیم؛ ابتدا دو عدد a و b را به حاصلضرب عاملهای اول تجزیه میکنیم، سپس بزرگترین مقسوم علیه مشترک دو عدد عبارت است از حاصلضرب عاملهای مشترک دو عدد a و b با توان بیشتر که در تجزیه دو عدد موجود است. به عنوان مثال ب.م.م دو عدد 45 و 36 برابر با 32 یعنی 9 میباشد.
دو عدد متباین
دو عدد را نسبت به هم اول یا متباین گویند هر گاه ب.م.م آن دو عدد برابر با 1 باشد. برای مثال دو عدد 8 و 9 نسبت به هم اول هستند، زیرا 1=(9 و 8). بزرگترین مقسوم علیه مشترک n عدد نیز به همین صورت تعریف میشود. باید توجه داشت که در این حالت منظور از عاملهای مشترک ، اعداد اولی هستند که در تجزیه تمامی n عدد مشترک میباشد. برای هر دو عدد طبیعی a,b تساوی (a ,b).a,b=ab برقرار میباشد.
تعداد مقسوم علیه های مثبت یک عدد
در حالت کلی اگر عدد تجزیه به عوامل a به صورت P2α2X PnαnXP1α1 باشد، که در آن P1 ، Pn ، ... ، P2 اعداد اول متمایز می باشند، برای نوشتن یک مقسوم علیه از a میتوانیم از عاملهای P1 به تعداد 0 و1 و......و α1 و از عاملهای P2 به تعداد 0 و 1و......و α2 و.... و بالاخره از عاملهای P1 به تعداد 0 و 1 و ... αn انتخاب کنیم که طبق اصل ضرب این عدد به تعداد (α1+1)X(α2+1)….(αn+1) مقسوم علیه خواهد داشت.
اصل ضرب
اگر از A1 به m1 ، A2 مسیر ، از A2 به m2 ، A3 مسیر و ... و از An به mn ، An+1 مسیر مستقل موجود باشد، آنگاه برای اینکه از A1 به An+1 برسیم، m1Xm2X...Xmn مسیر وجود خواهد داشت.
جذر
جذر یک عدد یعنی پیدا کردن ریشه آن عدد است. جذر nm برابر است با ریشه دوم nm.
انگاره گلدباخ
انگارهی گلدباخ (حدس گلدباخ) از جمله معروفترین مسایل حل نشدهی ریاضیات میباشد.برای درک این مساله تنها کافیست با مفهوم اعداد اول آشنا باشید. این انگاره چنین است:
مشخصات این فایل
عنوان: بررسی علل و عوامل طلاق در یک شهرستان
فرمت فایل : word( قابل ویرایش)
تعداد صفحات: 13
این مقاله درمورد بررسی علل و عوامل طلاق در یک شهرستان می باشد.
فصل دوم: مبانی نظری و پیشینه ی تحقیق
مبانی نظری:
درباره ی طلاق عقاید و نظرهای مختلفی ابراز شده است. عدّه ای آنرا زیانبخش و خطرناک دانسته و به طور کلّی محکوم کرده اند و دسته ای از لزوم آن در اجتماع جانبداری نموده اند.
مخالفین طلاق می گویند: طلاق مخالف طبیعت ازدواج است، چه ازدواج پیمان همکاری و زندگی مشترک مادام الحیات می باشد و پیوند زناشویی که یک پیوند دائمی است نباید با طلاق گسسته شود؛ طلاق برای اطفال زیان بخش است و آنان را دچار سرنوشت اسف باری خواهد کرد؛ آمار نشان می دهد که بسیاری از اطفال بزهکار کسانی هستند که پدر و مادرشان بر اثر طلاق از هم جدا شده اند؛ طلاق روابط نامشروع زن یا شوهر را ترویج می کند، چه زن یا شوهری که با دیگری رابطه نامشروع دارد با ادامه گسترش این روابط امیدوار است که روزی بتواند از همسرش جدا شود و با عاشق یا معشوق خود خانواده دیگری تشکیل دهد.
موافقین طلاق به ضرورت آن در پاره ای موارد استناد می کنند: گاهی اتفاق می افتد که بین زن و شوهر هیچگونه هماهنگی و توافق اخلاقی وجود ندارد؛ ممکن است یکی از زوجین بدکار و یا جانی و شریر باشد؛ ممکن است بر اثر پاره ای امراض صعب العلاج یا بعضی اعتیادات مضر، یا در نتیجه سوء معاشرت زن یا مرد، ادامه ی زندگی زناشویی ممکن نباشد؛ آیا در این گونه موارد زن و مرد باید یک عمر در رنج و سختی و بدبختی به سر برند و به زندگی رنج افزای زناشویی ادامه دهند؟ آیا بهتر نیست که این پیوند نامناسب گسسته شود تا هر یک از زن و مرد سعادت خود را با تشکیل خانواده ی دیگری باز یابند؟ هرگاه زن و شوهر همیشه اختلاف و نزاع داشته باشند، نه تنها زندگی برای خود آنها جهنّمی توان فرسا خواهد بود، بلکه فرزندان آنان نیز از زندگی در چنین خانواده ای رنج خواهند برد. چنین خانواده ای نمی تواندکانونی دلپذیرومناسب برای فرزندان خود باشدواطفال دراینگونه خانواده ترتیبی به سزا نخواهند یافت مجنون یا عقیم بودن زن یا شوهر نیز به اعتقاد بعضی می تواند طلاق را توجیه کند.(صفائی، امامی،1372،ص 261).
در حالی که مذهب کاتولیک طلاق را ممنوع می دارد، پروتستان ها و ارتدکس ها آنرا پذیرفته اند چندان که بحث درباره ی منع و اباحه ی طلاق در فرانسه به صورت یک مسأله ی سیاسی درآمده است؛ مسأله ای که کاتولیک ها و کلیسا، همچون حزبی سیاسی، با آن مبارزه می کنند.
در اسلام، با همه ی توصیه هایی که در آن نسبت به حفظ خانواده و احتراز از طلاق شده است، از نظر حقوقی مرد می تواند هرگاه بخواهد زن خود را طلاق دهد و زن نیز اختیار دارد تا در موارد خاص از دادگاه درخواست طلاق کند.
امیل دورکهیم، پدر جامعه شناسی علمی، در کاوشهایی که برای یافتن علل خودکشی و راه پیش گیری از آن کرده به این نتیجه رسید که نکاح اثر بسیار مطلوبی در لجام زدن به هوسهای اشخاص دارد و مرز اخلاقی مفیدی برای آنهاست، ولی، به همان اندازه که انحلال نکاح آسانتر شود، از اثر آن نیز کاسته می شود.
به نظر این گروه، دلایلی که برای لزوم پیش بینی طلاق گفته شده مبالغه آمیز و نادرست است: اگر اشخاص، غافل از دیگران، تنها در پی سعادت خود باشند، اجتماع هرگز روی سعادت و آسایش را نمی بیند. (کاتوزیان، 1378، صص 311-312).
طلاق از دیدگاه اسلام:
در حقوق اسلام، مرد می تواند هرگاه بخواهد زن خود را طلاق دهد. زن نیز حق دارد در موارد خاص مانند غیبت طولانی و بی خبر شوهر و استنکاف و عجز او از دادن نفقه، از دادگاه بخواهد. به اضافه زن یا شوهر می تواند به دلیل عیب یا تدلیس همسر خود نکاح را فسخ کند. یعنی موارد انحلال نکاح درسد مانند وضعی است که قانون مدنی پیش از وضع قانون حمایت خانواده داشت.
شاید در بادی امر چنین به نظر آید که در جامعه ی اسلامی خانواده بنیان محکمی ندارد و کانونی است برای دفع شهوت و ارضای خودخواهی های مرد زیرا اوست که زن را به همسری انتخاب می کند و هرگاه نخواست رهایش می سازد. ولی این توهم نابه جاست. حقوق هیچ ملّتی را جدای از عادت و رسوم و اخلاق حاکم بر آن نمی توان به درستی فهمید. در میان همه ی اقوام تجاوز به قانون و سوء استفاده از ظواهر آن کم و بیش وجود دارد. مسلمین نیز مصون از خطا نیستند ولی مسلمان در رها کردن همسر آزاد و خودسر نیست و حفظ خانواده نیز از نظر شارع اسلام دور نمانده است.
باید اعتراف کرد که نظام اسلامی خانواده در اجتماعی نتایج دلخواه را به بار می آورد که مردم به اخلاق مذهبی معتقد باشند و اساس آن بر مبنای اسلامی استوار باشد. اگر اخلاق مذهبی از احکام طلاق جدا شود، سوء استفاده ها و زورگویی ها نیز آغاز می شود و این است دلیل اصلی شکایاتی که پیش از قانون حمایت خانواده، از گوشه و کنار در باب احکام قانون مدنی به گوش می رسید. (کاتوزیان، 1378، صص 306-308).
طلاق از دیدگاه قرآن:
اگر زن و مرد بتوانند بدون دخالت دادن دیگران مشکل خود را حل کنند و علّت یا علل جدایی را از میانه بردارند چه بهتر اگر نتوانند، یک نفر انسان باوقار و با حوصله و تیزبین و متدین از جانب خانواده ی مرد و یک نفر از جانب خاندان زن جلسه ای تشکیل دهند، باشد که کار به طلاق نرسد. (انصاریان، 1375، ص 538).
«وَ إِن خِفتُم شِقاقَ بَینِهِما فَابعَثوا حَکَماً مِن اَهلِهَ وَ حَکَماً مِن اَهلِها اِن یریدآ اِصلاحاً یوَفِّقِ اللهُ بَینَهُمآ إنَّ اللهَ کانَ علیماً خَبیراً»
(چنانکه بیم آن دارید که نزاع و خلاف سخت بین آنها «میان زن و شوهر» پدید آید از طرف کسان مرد و کسان زن داوری برگزینند که اگر مقصود اصلاح داشته باشند خدا ایشان را بر آن موفقیت ببخشد، البتّه خدا به همه چیز دانا و از همه ی اسرار خلق آگاه است.) (سوره ی نساء ، آیه ی 35)
طلاق از دیدگاه مسیحیت:
مذاهب سه گانه ی کاتولیک، ارتدوکس و پروتستان که اکثریت قریب به اتفاق پیروان دین مسیح از این سه مذهب خارج نیستند، دید خاصی در این مسأله ی مهم خانوادگی دارند.
مذهب کاتولیک طلاق را به طور جزم حرام می داند و تحت هیچ عنوانی حتّی در صورت خیانت زن و شوهر پیوند زناشویی را قابل انحلال نمی داند و تنها راهی را که اصحاب کلیسا در صورت خیانت در پیمان زناشویی پیشنهاد می کند، این است که می تواند «تفرقه ی جسمانی» بین آن دو برقرار شود یعنی جدا از یکدیگر زندگی کنند و آن دو از قیام به واجبات زوجیت مورد عفو قرار می گیرند، در حالیکه قانوناً زن و شوهر باشند و آثار زوجیت بر آن دو بار است، مثلاً زن نمی تواند با مرد دیگری ازدواج کند و نیز مرد با زن دیگر نمی تواند عقد ازدواج ببندد زیرا مسیحیت تعدد همسر را به هیچ عنوانی قانونی نمی داند!
امّا دو مذهب ارتدوکس و پروتستان طلاق را در موارد نادری جایز می دانند از جمله خیانت در زناشویی و لکن بعد از وقوع طلاق زن و شوهر هر دو از ازدواج حتّی با افراد بیگانه محروم می باشند!
امّا جواز طلاق در صورت خیانت مستند است. حتّی این دو مذهب پا را فراتر گذاشته، مرد طلاق دهنده و زن طلاق گیرنده را از ازدواج مجدّد با زن و مرد دیگری ممنوع می سازد. (همانجا، صص 16-17).
تاریخچه ی طلاق:
تاریخچه ی طلاق به تاریخچه ی ازدواج برمی گردد، به همان علّت که بشر بنا به خواست طبیعی خود پیوند ازدواج می بندد تا در کانون گرم خانواده و در کنار همسر خود به سکون و آرامش برسد، به همانگونه هم ممکن است که بنا به دلایلی از ادامه ی زندگی خودداری کرده، طلاق را بپذیرد. «ولتر» می گوید: طلاق و ازدواج در یک زمان در عالم پدید آمده، قدر مسلّم این است که طلاق در بسیاری از ادیان الهی و غیرالهی پیش از اسلام هم وجود داشته است. (الجمری, ص 156).
پیشینه ی تحقیق:
1- موضوع: علل طلاق و پیامدهای آن و آسیب شناسی اجتماعی
تهیه و تنظیم: سیدعلی محمدی
روش تحقیق: میدانی
نتایج: در بین موارد مراجعه کننده برای طلاق 63% افراد به علّت ناسازگاری اختلافی و رفتاری، 27% به علّت دخالت بی جای بستگان، 20% به علّت تنفّر از همسر، 18% به علّت اعتیاد همسرانشان طلاق گرفته اند. در این تحقیق به پیامدهای طلاق، علل طلاق، علّت افزایش طلاق نرخ طلاق در عصر حاضر و قوانین مدنی درباره ی طلاق اشاره شده است.
2- موضوع: پژوهشی در شکل اجتماعی طلاق تهیه و تنظیم: مجید پایدار، اکبر آقاجانیان روش تحقیقی: میدانی
نتایج: این تحقیق نشانگر آن است که توسعه ی شهرنشینی با افزایش طلاق رابطه ی مستقیم دارد و در شهرها از میان چهار تا پنج ازدواج یکی از آنها به طلاق منجر می شود و عواملی همچون نبودن موانع سنّتی در شهرها، کاهش روابط احساسی و عاطفی، افزایش تحصیلات به ویژه برای زنان و فراهم بودن امکانات اشتغال برای مرد و زن باعث می شوند نرخ طلاق در شهرستان ها بیشتر از مناطق دیگر شود، البتّه برخی از این عوامل مذکور که باعث افزایش نرخ طلاق می شوند در شهرها قطعی هستند و شدّت و ضعف دارند.
3- موضوع: بررسی تأثیر منزلت اجتماعی، اقتصادی زوجین در بروز طلاق:
تهیه و تنظیم: مژگان صادق پور
روش تحقیق: میدانی
نتایج: در این تحقیق از 40 نفر افراد مطلقه ای که پرسشنامه در مورد آنها تنظیم شده است تعداد 28 نفر زن و 12 نفر مرد می باشند. 34 نفر زیر 35سال و 6 نفر بالای 40 سال سن دارند که حدود 15% جمعیت مذکور را شامل می شوند، این تحقیق نشان می دهد که هرچه تحصیلات بالاتر باشد امکان طلاق کم می باشد و هم چنین هر چه خانواده ها درآمد کافی و دارای روابط عاطفی و شغل مناسب باشند میزان طلاق کم می باشد.
هم چنین در این تحقیق نتیجه گیری می شود که توسعه ی شهرنشینی با افزایش طلاق را بطه ی مستقیم دارد و میزان طلاق در شهرها بیشتر از روستاهاست.
4- موضوع: بررسی علل طلاق از دیدگاه محققین
تهیه و تنظیم: حسام الدین باقری، رضا صداقت پور
روش تحقیق: میدانی و کتابخانه ای نتایج: در این تحقیق اینگونه نتیجه گیری می شود که حدود 48% علّت طلاق مسأله ی نازایی یکی از زوجین بوده است و هم چنین بیشتر طلاق ها به علّت ازدواج در سنین پایین بوده است.
5- موضوع: پژوهش در تأثیر معنویت در بروز طلاق در شهر مشهد تهیه و تنظیم: محمّد رضا فتح آبادی روش تحقیق: میدانی و کتابخانه ای
نتایج: در این تحقیق اینگونه نتیجه گیری می شود که بین رعایت مراسم و آداب مذهبی و طلاق رابطه ی معنی داری وجود دارد و با فاصله گرفتن جامعه از معنویت میزان طلاق نیز افزایش می یابد....
چکیده
مقدمه
بیان مسئله: طلاق
اثرات و عوارض طلاق:
آثار اجتماعی طلاق
عوامل موثر بر طلاق:
راه حل مسئله
اهمیت تحقیق از لحاظ اجتماعی:
اهمیت تحقیق از لحاظ شخصی:
ضرورت تحقیق:
اهداف تحقیق:
فصل دوم: مبانی نظری و پیشینه ی تحقیق
مبانی نظری:
طلاق از دیدگاه اسلام:
طلاق از دیدگاه قرآن:
تاریخچه ی طلاق:
پیشینه ی تحقیق:
نتیجه:
فرضیه های تحقیق
روش تحقیق:
نتیجه گیری:
پیشنهادات:
منابع و مآخذ:
لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه: 34
فهرست و توضیحات:
چکیده
مقدمه
پرسش های اساسی
ماهیت فردی
عوامل فردی
بررسی عوامل مؤثر بر انگیزش شغلی کارکنان در بانک ملی
شرایط مناسب برای کارمندان
نظریه سلسله مراتب نیازهای مازلو
نظریه بهداشت – انگیزش هرزبرگ (Hertzberg's motivation – hygiene theory)
نظریه ی سه نیاز مک کلند (McClelland's3 needs theory )
نظریه برابری (Equity theory)
نظریه انتظارات (Expectancy theory)
نتیجه گیری
چکیده
تحقیق حاضر با هدف عوامل موثر بر رضایت شغلی کارکنان شاغل در مؤسسه بانک انجام شده است. این موسسه مانند بسیاری همتایان خود در سایر بانکهای دیگر از امکانات رفاهی آموزشی، سیاستهای اجتماعی حرفه و سازمان در حد نسبتاً خوبی و بهتری بوده است.
مهمترین یافته های این مقاله این است که بین روحیات کارمندان و رضایت شغلی آنها و رضایت مشتریان از خدمات ارتباط تنگاتنگی وجود دارد یک سازمان خدماتی باید در جهت بهبود سطح تعهد کارمندان تلاش کند.
داشتن کارمندان متعهد منجر به افزایش رضایت شغلی می گردد برخورداری از کارکنانی متعهد و وفادار مهمترین عامل موفقیت درهر مؤسسه است اولویت اصلی در هر سازمانی باید جلب و حفظ کارکنان متعهد باشد ناکامی در تحقق این امر معنای از دست دادن کارایی، عدم رشد و از دست دادن کسب و کار است موفقیت در دنیای رقابتی متعلق به سازمانهایی است که کارکنان متعهد و وفادار را بزرگترین سرمایه خود بدانند.
مقدمه
دو عامل اساسی در اعمال مدیریت «انسان»و «نظام عملیاتی سازمان ها» می باشند. از آنجا که نظام های عملیاتی توسط انسانها به اجرا در می آیند.بنابراین می توان ادعا نمود که مهمترین سرمایه سازمانها- نیروی انسانی شاغل در آنها است.در سال های اخیر، سازمان های پیشرفته و موفق بخش عظیمی از زمان و سرمایه خود را به نیروی انسانی اختصاص داده اند تا آن را برای افزایش بهره وری و کارایی سازمان به کار گیرند. پیش نیاز این امر نیز شناخت منابع انسانی نه تنها ازنظر کمیت بلکه همچنین از نظر کیفیت ونوع نگرش آن نسبت به شغلش در سازمان می باشد.
نگرش فرد نسبت به شغل خود برآورده ساختن نیازهای شغلی وی مطابق با توانایی ها و تمایلاتش را در بر می گیرد و رابطه مستقیمی با رضایت شغلی وی دارد به طوری که گاهی این دو را به جای یکدیگر استفاده می کنند هر چه هدف های سازمان به خواسته ها و آرمان های کارکنان نزدیک تر باشد و مدیریت بتواند نگرش مثبت شغلی در افراد ایجاد کند و به عبارتی شرایط مناسبی را در راستای رضایت شغلی آن فراهم آورد. سریع تر و بهتر به نتایج مثبت و آرمانی خود دست می یابد.
رضایت شغلی به گفته بسیاری از کارشناسان، یکی از چالش برانگیزترین مفاهیم سازمانی و پایه بسیاری از سیاست ها و خط مشی های مدیریت برای افزایش منابع و مصارف (بهره وری و کارایی) سازمان
می باشد و در اجرای برنامه های خدمات رسانی و یابهره وری تحت تأثیر مستقیم نیروی انسانی خود قرار دارند، دارای اهمیت است.
این فقط قسمتی از متن مقاله است . جهت دریافت کل متن مقاله ، لطفا آن را خریداری نمایید