فی ژوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فی ژوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

تحقیق چگونه مهارت های لازم برای صحبت در جمع را کسب کنیم؟

اختصاصی از فی ژوو تحقیق چگونه مهارت های لازم برای صحبت در جمع را کسب کنیم؟ دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق چگونه مهارت های لازم برای صحبت در جمع را کسب کنیم؟


تحقیق چگونه مهارت های لازم برای صحبت در جمع را کسب کنیم؟

فایل : word

قابل ویرایش و آماده چاپ

تعداد صفحه :24

چگونه مهارت های لازم برای صحبت در جمع را کسب کنیم؟

در زندگی همه ما مواقعی وجود دارد که باید در حضور چند نفر راجع به مسئله ای صحبت کنیم. ممکن است این صحبت در جلسه یا کنفرانسی باشد که رسمیت داشته باشد و ممکن هم هست که در یک جمع خانوادگی یا در محیط کار بخواهیم برای دوستان یا همکارانمان صحبت کنیم. اگر مهارت های لازم را در این زمینه داشته باشیم ، قطعاً روند کار با موفقیت بیشتری انجام می شود و به نتایج بهتری می رسیم.

یکی از مباحث مهمی که اکثر صاحب نظران درباره آن اتفاق نظر دارند، مقدمه ای است که ما برای گفتار خود انتخاب می کنیم. برخی می گویند اصل مطلب مهم است و مقدمه تأثیر چندانی در روابط ندارد، در صورتی که اگر مقدمه جالب و دلنشین نباشد، دنبال کردن بقیه صحبت از جانب شنوندگان چندان قطعی نیست.


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق چگونه مهارت های لازم برای صحبت در جمع را کسب کنیم؟

دانلود مقاله بررسی تاثیر آموزش مهارت های زندگی بر عزت نفس،

اختصاصی از فی ژوو دانلود مقاله بررسی تاثیر آموزش مهارت های زندگی بر عزت نفس، دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

بررسی تاثیر آموزش مهارت های زندگی بر عزت نفس، سازگاری اجتماعی، دانش آموزان دختر سال اول دوره دبیرستان
چکیده:
هدف اصلی پژوهش حاضر، بررسی تاثیر آموزش مهارت های زندگی بر عزت نفس، سازگاری اجتماعی، پیشرفت تحصیلی، اضطراب حالتو اضطراب صفت دانش آموزان دختر سال اول دوره دبیرستان است.
فرضیات پژوهش عبارتند از:
1- گذراندن درس مهارت های زندگی، عزت نفس دانش آموزان را افزایش می دهد.
2- گذراندن درس مهارت های زندگی، سازگاری اجتماعی دانش آموزان را سبب می‌شود.
3- گذراندن درس مهارت های زندگی، موجب پیشرفت تحصیلی دانش آموزان می‌شود.
4- گذراندن درس مهارت های زندگی، سطح اضطراب حالت دانش آموزان را کاهش می دهد.
5- گذراندن درس مهارت های زندگی، سطح اضطراب صفت دانش آموزان را کاهش می دهد.
به همین منظور از بین 360 نفر دانش آموز دختر دوره دبیرستان، 60 نفر دانش آموز، بطور تصادفی، انتخاب شدند. سپس با آرایش تصادفی به دو گروه آزمایشی و کنترل تقسیم شدند.
پس از اجرای پیش آزمون در گروه آزمایشی و کنترل،گروه آزمایشی، آموزش مهارت های زندگی را به مدت 16 هفته و هفته ای یک جلسه دریافت نمود. پس از اتمام دوره آموزش، پس آزمون در دو گروه آزمایشی و کنترل اجرا گردید.
نتایج پژوهش حاضر به شرح زیر است
1- پس از گذراندن درس مهارت های زندگی، عزت نفس دانش آموزان بطور معنادار افزایش پیدا کرده است
2- پس از گذراندن درس مهارت های زندگی، سازگاری اجتماعی دانش آموزان بطور معنادار افزایش پیدا کرده است.
3- پس از گذراندن درس مهارت های زندگی، پیشرفت تحصیلی دانش آموزان بطور معنادار بیشتر شده است
4- پس از گذراندن درس مهارت های زندگی، سطح اضطراب حالت دانش آموزان بطور معنادار کاهش پیدا کرده است.
5- پس از گذراندن درس مهارت های زندگی، سطح اضطراب صفت دانش آموزان بطور معنادار کاهش پیدا کرده است.
6- بین وضعیت اشتغال پدران با اضطراب حالت و عزت نفس دانش آموزان ارتباط معنادار وجود دارد.
7- بین سطح تحصیلات والدین با عزت نفس دانش آموزان ارتباط معنادار وجود دارد.
8- بین ترتیب تولد دانش آموزان، اضطراب حالت ما اضطراب صفت و عزت نفس دانش آموزان ارتباط معنادار وجود دارد.
مقدمه:
زندگی بشر تحت تاثیر تغییرات وسیع صنعتی، اجتماعی، فرهنگی، دچار تحول شده است و شمار زیادی از افراد قادر نیستند بین محرکهای متنوع بیرونی ونیروهای متعارض درونی توازون ایجادکنند ودر فرایند رشد موزون و همه جانبه که همانا هدف اصلی تعالی انسان است، دچار مشکل می شوند و بدیهی است که کودکان ونوجوانان به سبب بی تجربگی و نا آگاهی از مهارتهای بازدارنده و تسهیل کننده و اصلاحی، بیشتر در معرض آسیبهای جدی درونی و اجتماعی هستند. دانش آموزانی که مهارتهای مقابله با موقعیتهای تنش زا را ندارند، به نوعی مقهور آنها خواهند شد و بدین ترتیب مستعد اختلالات روانی، و عاطفی، افسردگی، اضطراب و احتمالاً مصرف مواد مخدر و رفتارهای ضد اجتماعی خواهند شد و نیز در فرایند تصمیم گیری دچار مشکل می شوند.
بنابراین با توجه به نقش مهم مدارس در تامین بهداشت روانی دانش آموزان، برنامه آموزش مهارتهای زندگی، روش موثری در جهت رشد شخصیت سالم دانش آموزان و تامین بهداشت روانی دانش آموزان است.
آموزش مهارتهای زندگی، نوعی کوشش است که در سایه آن نوجوانان ترغیب می شوند تا خلاقیت خود را به کار گیرند و به طور خود جوش راههای موثر را برای حل تعارضات و مشکلات زندگی خود بیابند.
به نظر می رسد آموزش مهارتهای زندگی گام موثر در این جهت باشد که استعدادها و توانمندیهای دانش آموزان بکار گرفته شود تا خود فعالانه سر نوشت خویش را بدست گیرند و انتخاب گر باشند. ضمناً فرایند خود باوری در نوجوانان مسیر درست خود را طی کرده و نوجوان ضمن استفاده از مهارت ها مسئولیت اعمال و احساسات خود را می پذیرد و مهارتهای لازم را برای اتخاذ تصمیم های مهم زندگی کسب می کند.
بیان مسئله
کودکان و نوجوانانبدلیل تجربه ناکافی وعدم آگاهی از مهارتهای لازم از جمله آسیب پذیرترین قشر از اقشار اجتماعی هستند و به رغم انرژی واستعدادهای بالقوه و سرشار، آنها از چگونگی بکار بردن توانمندیهای خود در مواجهه با مسائل و مشکلات زندگی آگاه نیستند.
آموزش و پرورش بهترین بستر برای ارائه این آگاهی به نوجوانان است. بنظر می رسد آموزش مهارتهای زندگی می تواند توانمندی افراد را برای مقابله موفق با چالشهای زندگی، افزایش دهد.
آنها را بالا ببرد و به آنها یاد بدهد که چطور بتوانند خشم خود را مهار نموده و برای برخورد با ناکامیها روش درستی را اتخاذ نمایند دانش آموزان می توانند با استفاده از مهارت حل مساله تصمیمات مهم زندگی را بگیرند ومشکلات خود را درست تحلیل نمایند.
به همین جهت با توجه به اهمیت موضوع، سازمان بهداشت جهانی (WHO) به منظور افزاش سطح بهداشت روانی و پیشگیری از آسیبهای روانی – اجتماعی، برنامه‏ای تحت عنوان آموزش مهارتهای زندگی تدارک دیده و در سال (1993) در یونیسف «صندوق کودکان سازمان ملل متحد» پیشنهاد کرد. از آن سال به بعد، این برنامه در بسیاری از کشورها مورد آزمایش واجرا قرار گرفته است (سازمان بهداشت جهانی، ترجمه نوری قاسم آبادی، محمد خانی،1377) در این ارتباط تحقیقات نشان داده اند که فشارهای ناشی از مسائل روز مره، برای افرادی که دارای عزت نفس بالا هستند و از سیستم حمایتی خوبی برخوردارند کمتر است. بنابراین به نظر می رسد با استفاده از آموزش مهارتهای لازم میتوان حس کنترل درونی را فعال نموده حالت خود کار می آمدی و عزت نفس را تقویت نمود. با آموزش همین مهارت و در نتیجه افزایش سطح عزت نفس و کاهش تاثیرات منفی استرسهای روزمره، می توان سلامت روان فرد کمک کرد.
کودکان در فرآیند رشد و بالندگی خود مهارتهای ارتباطی و نحوه مقابله با چالشهای زندگی را یاد می گیرند و این آموزش بصورت الگو برداری از طریق خانواده، مدرسه و جامعه و حتی دوستان به شکل غیر منظم و اتفاقی فرا گرفته می‌شود و به نظر می رسد فرزندان خانواده های توانمند (از نظر بکارگیری مهارتهای مقابله ای) در بکارگیری مهارتهای مقابله ای مثبت، موفق ترند و بر عکس فرزندان فاقد و والدین توانمند از این امر محروم می‌باشند. بدیهی است که نهاد آموزش و پرورش بعنوان یکی از نهادهای زیربنایی جامعه می تواند در این خصوص نقش مهم و ارزنده ای را ایفا نماید. کشورهای در حال توسعه یافته مدتها است در این ارتباط اقدام موثر داشته اند و به دنبالتحقیقات گسترده آموزش مهارتهای زندگی به صورت رسمی و مدون در برنامه ریزی آموزشی آنان گنجانیده شده است. در کشور ایران نیز در سالهای اخیر آموزش مهارتهای زندگی در برخی مدارس به صورت مقدماتی (ضعیف از نظر محتوی) به اجرا درآمده است.
همچنین به نظر می رسد که انجام پژوهشهای متعدد به ویژه به صورت آزمایشی توجه مسئولین را بدین امر مهم معطوف می‌کند پرسشنامه هایی که در این تحقیق مطرح شده است به شرح زیر است:
1- آیا درس مهارتهای زندگی، عزت نفس دانش آموزانی را افزایش می دهد؟
2- آیا گذراندن درس مهارتهای زندگی موجب پیشرفت تحصیلی دانش آموزان می شود؟
3- آیا گذراندن درس مهارتهای زندگی سطح اضطراب حالت دانش آموزان را کاهش می دهد؟
4- آیا گذراندن درس مهارتهای زندگی سطح اضطراب دانش آموزان را کاهش می دهد؟
5- آیا گذراندن درس مهارتهای زندگی سازگاری اجتماعی دانش آموزان را سبب می شود؟
اهمیت و ضرورت پژوهش
با شیوع روز افزون ابتلا به انواع اختلالات روانی در سطح جهان از یک طرف و اهمیت جهانی مفهوم بهداشت روانی از طرف دیگر روز به روز لزوم انجام تحقیقات گسترده و متنوع و اهمیت و نقش آن در زندگی فردی و اجتماعی آشکارتر می شود. و اساس پیشگیری اولیه همانا آموزش است. مطالعات نشانگر این امر است که آموزش مهارت های مقابله ای سطح بهداشت روانی کودکان و نوجوانان را ارتقاء می بخشد.
سه عامل مرتبط با مصرف مشروبات الکلی و مواد مخدر عبارتند از عزت نفس ضعیف، ناتوانی در بیان احساسات و فقدان مهارتهای ارتباطی، همچنین پژوهش ها نشان داده‌اند که بین خود کار آمدی ضعیف و مصرف سیگار و الکل، مصرف مواد مخدر رفتارهای مخاطره آمیز و ضعف عملکرد شناختی رابطه معناداری وجود دارد. مطالعان نشان داده اند که ارتقا مهارت های مباله ای و توانایی های روانی اجتماعی در بهبود زندگی بسیار موثر است. توانایی های روانی- اجتماعی عبارتند از آن گروه توانایی هایی که فرد را برای مقابله موثر و پرداختن به کشمکش ها و موقعیت های زندگی یاری می کنند. این تواناییها فرد را قادر می سازند تا در رابطه با سایر انسانها، جامعه، فرهنگ و محیط فرد مثبت و سازگارانه عمل کنند و سلامت روانی فرد را تأمین کنند.‌(کلینکه، ترجمه محمدخانی،1380)
براساس تحیقیات مهمترین و موثرترین دوره سنی جهت آموزش پیشگیرانه دوره نوجوانی است، لذا با توجه به مطالب فوق و اهمیت و نقش ارزنده آموزش مهارتهای زندگی بر عزت نفس افراد بخصوص نوجوانان و با توجه به تاثیر مثبت برنامه های پیشگیرانه در مدارس، پژوهش حاضر به بررسی تاثیر آموزش مهارت های زندگی، بر عزت نفس، سازگاری اجتماعی، پیشرفت تحصیلی و اضطراب حالت و اضطراب صفت دانش آموزان سال اول دوره دبیرستان می پردازد. و همچنین رابطه اشتغال پدران، سطح تحصیلات والدین و ترتیب تولد دانش آموزان با عزت نفس سازگاری اجتماعی، پیشرفت تحصیلی، اضطراب حالت و اضطراب صفت آنها در این پژوهش مورد بررسی قرار می گیرند.
اهداف تحقیق
هدف کلی این تحقیق، گردآوری اطلاعات در مورد اثرات آموزش مهارتهای زندگی بر عزت نفس و وضعیت رفتاری نوجوانان است. همچنین نشان دادن درستی این نظریه است که استفاده از آموزش مهارتهای زندگی سبب پرورش مهارتهای روانی، اجتماعی و رفتاری می گردد، زیرا افراد بالغ برای حضور در صحنه روابط بین فردی، مدرسه، محل کار و به طور کلی اجتماع به این مهارتها نیاز دارند.
فرضیه‌های اصلی تحقیق:
در جامعه دانش آموزان دختر در سال اول دوره دبیرستان در شهرستان کرج:
1- گذراندن درس مهارت های زندگی، عزت نفس دانش آموزان را افزایش می دهد.
2- گذراندن درس مهارت های زندگی، سازگاری اجتماعی دانش آموزان را سبب می شود.
3- گذراند درس مهارت های زندگی، موجب پیشرفت تحصیلی دانش آموزان می شود.
4- گذراندن درس مهارت های زندگی موجب پیشرفت تحصیلی دانش آموزان را کاهش می دهد.
5- گذراندن درس مهارت های زندگی، سطح اضطراب صفت دانش آموزان را کاهش می دهد.
فرضیه های فرعی پژوهش:
در جامعه دانش آموزان دختر سال اول دوره دبیرستان در شهرستان کرج
1- بینوضعیت اشتغال پدران و عزت نفس دانش آموزان، رابطه وجود دارد.
2- بین وضعیت اشتغال پدران و سازگاری اجتماعی دانش آموزان، رابطه وجود دارد.
3- بین وضعیت اشتغال پدران و پیشرفت تحصیل دانش آموزان رابطه وجود دارد.
4- بین وضعیت اشتغال پدران و اضطراب حالت دانش آموزان، رابطه وجود دارد.
5- بین وضعیت اشتغال پدران و اضطراف صفت دانش آموزان، رابطه وجود دارد.
6- بین سطح تحصیلات والدین و عزت نفس دانش آموزان، رابطه وجود دارد.
7- بین سطح تحصیلات والدین و سازگاری اجتماعی دانش آموزان، رابطه وجود دارد.
8- بین سطح تحصیلات والدین و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان رابطه وجود دارد.
9- بین سطح تحصیلات والدین و سطح اضطراب حالت دانش آموزان رابطه وجود دارد.
10-بین سطح تحصیلات والدین و سطح اضطراب صفت دانش آموزان رابطه وجود دارد.
11-بین ترتیب تولد و عزت نفس دانش آموزان، رابطه وجود دارد.
12-بین ترتیب تولد و سازگاری اجتماعی دانش آموزان، رابطه وجود دارد.
13-بین ترتیب تولد و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان، رابطه وجود دارد.
14-بین ترتیب تولد و سطح اضطراب حالت دانش آموزان، رابطه وجود دارد.
15-بین ترتیب تولد و سطح اضطراب صفت دانش آموزان، رابطه وجود دارد.
متغیرهای پژوهش
پژوهش حاضر به بررسی تاثر آموزش مهارت های زندگی بر عزت نفس، سازگاری اجتماعی، پیشرفت تحصیلی با اضطراب حالت و اضطراب صفت دانش آموزان دختر سال اول دوره دبیرستان شهر کرج می پردازد، بنابراین متغیرهای پژوهش عبارتند از:
1- متغیر مستقل:
در این پژوهش، دانش آموزان مهارت های زندگی متغیر مستقل است که تاثیر آن بر متغیرهای وابسته پژوهش مورد بررسی قرار گرفته است.
2- متغیرهای وابسته:
در این پژوهش متغیرهای وابسته عبارتند از عزت نفس، سازگاری اجتماعی پیشرفت تحصیلی، اضطراب حالت و اضطراب صفت که تاثیر مستقل بر آنها مورد بررسی قرار گرفته است.
3- متغیرهای مداخله گر (تعدیل کننده):
سطح تحصیلات والدین، وضعیت اشتغال پدران و ترتیب تولد دانش آموزان به عنوان متغیرهای مداخله گر پژوهش هستند که در بررسی یافته های جانبی پژوهش در ارتباط متغیرهای مذکور یا متغیرهای وابسته مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است.
4-متغیرهای کنترل:
سن، جسن و پایه تحصیلی از متغیرهای کنترل پژوهش هستند، به این صورت که دانش آموزان دختر سال اول دبیرستان با حدود سنی 16-15 ساله جهت جامعه و نمونه پژوهشی انتخاب شدند.
تعریف عملیاتی عزت نفس:
در پژوهش حاضر مهارتهای زندگی عبارت است از تمرین عملی کردن پس از ارائه اطلاعات در مورد هر یک از مهارتهای حل مسأله استفاده از سیستمهای حمایتی، آشنایی با برنامه ریزی و تعیین هدف، مشارکت جویی و آموزش مهارتهای اجتماعی، همدلی و برقراری تعامل درست، حفظ کنترل درونی، حرف زدن با خود در هنگام چالشها، استفاده از شوخ طبعی، ورزش کردن آشنایی با مفهوم خشونت و روشهای مهار آن و آشنایی با سلامت جسمانی، مهارت نه گفتن، پاداش دادن به موفقیتهای خود و تمرین تفکر مثبت.
جهت آموزش مهارتهای زندگی از ‍(کتاب مهارتهای زندگی) و نیز (راهنمایی آموزش مهارتهای زندگی) استفاده شده است، مبنای این آموزش به صورت فعالیتهای گروهی آزمودنیها و تشکیل کارگاه آموزشی بوده است و برای هر جلسه تمرین عملی ارائه شده است.
تعریف عملیاتی سازگاری اجتماعی:
در این پژوهش سازگاری اجتماعی نمره ای است که فرد در آزمون سازگاری اجتماعی وایلند به دست می آورد.
تعریف عملیاتی اضطراب حالت:
در این پژوهش اضطراب حالت نمره ای است که آزمودنی از تست اضطراب حالت STAI کسب می‌کند.
تعریف عملیاتی اضطراب:
در این پژوهش اضطراب صفت نمره ای است که آزمودنی از تست اضطراب صفت STAI کسب می‌کند.
تعریف عملیاتی پیشرفت تحصیلی:
در این پژوهش پیشرفت تحصیلی عبارت است از میانگین نمره های امتحانی در یک دوره تحصیلی.

فصل دوم: (مروری بر پیشینه پژوهش)
مقدمه:
امروره در سراسر دنیا، آموزش و پرورش، صرفاً تدرسی کتابهای درسی و انباشتن اطلاعات را بر عهده ندارد، بلکه آموزش در جهت تغییر در نگرش و رفتار دانش آموز و برانگیختن آنان برای استفاده از قدرت تفکر و خلاقیت خویش مدنظر می باشد. دانش آموزان باید در سایه تعلیم و تربیتی که می یابند قادر باشند مشکلات خود را در زندگی اجتماعی حل کنند و با کسب مهارتهای مختلف و مناسب با شرایط اجتماعی و فرهنگی، افرادی موثر و مفید به حال خود و دیگران باشند.
پیشرفت علم و تکنولوژی در سالهای اخیر، انسان ها را به انبوهی از مسائل گوناگون مواجه نموده است. اغلب نوجوانان با مشکلات عدیده ای همچون احراز شغل، ادامه تحصیل و تعارضات مختلف اجتماعی و انواع تصمیم گیری ها در زندگی روبرو هستند. توانایی حل موثر مسائل و مشکلات شخصی و اجتماعی مستلزم مهارتهای مهم و مفیدی است که نقش تعیین کننده ای در تامین سلامت روانی فرد دارد. همه انسانها به طور فطری و بالقوه توانایی حل مشکلات زندگی را دارند بدیهی است که این توانایی بالقوه، باید مطابق شرایط و موقعیت فرد پرورش یابد.
آموزش مهارت های زندگی به عنوان یک طرح پیشگیرانه مورد تأیید و توجه خاص بسیاری از کشورهای جهان و بخصوص «سازمان بهداشت جهانی» است، زیرا براساس برنامه های بهداشت مدارس، مداخلات پیشگیرانه در مدرسه می تواند اشاعه رفتار درست و افزایش آگاهی دانش آموزان در رابطه با به کار بردن راه حل های متمرکز بر مشکل مقابله با چالش های زندگی باشد. به وسیله آموزش مهارتهای زندگی به مشکل فعال، دانش آموزان با مشارکت جویی در امور اجتماعی، فرهنگی و علمی آشنا می‌شوند.
انسان معاصر درگیر مسائل و مشکلات زیادی است که برای از بین بردن یا کاهش آنها باید از ابزارهای مختلفی بهره گیرند.
دوره های حساسی در زندگی انسانها وجود دارد که طی آن افراد مستعد فراگیری موضوعات معینی می باشند. بلوم دوره کسب مهارتهای لازم در آموزش و پرورش افراد را (دوره حساس) نامیده است و اعتقاد دارد که باید حداکثر استفاده از دوره حساس آموزش و پرورش افراد به عمل آید. تا آنان بتوانند به صلاحیت های مورد نیاز برای زندگی اجتماعی نائل آیند. اگر برنامه ریزی آموزش و پرورش برای کودکان و نوجوانان بر این اساس باشد که آنان وظایف و تکالیف خود را در ابعاد جسمانی عاطفی و اجتماعی به خوبی یاد بگیرند و بتوانند به طور موثر و مناسب در دوره های سنی معین به کار ببرند، قطعاً اینگونه برنامه ریزی موجبات رشد شخصیت افراد را فراهم می آورد.
بنابراین، دوره تحصیل عمومی که همزان با دوره حساس یادگیری افراد است می تواند دوره آموزش مهارتهای لازم در جهت احراز صلاحیت های فردی و اجتماعی باشد. با استفاده از آموزشهای مناسب مهارتهای زندگی و ایجاد عادت مثبت و مطلوب در افراد، بی تفاوت، منفی گرایی و بی انگیزگی جای خود را به نشاط و مشارکت و مثبت اندیشی می دهد.
تعریف عزت نفس
سیف (1368) عزت نفس را به معنی نیاز به احترام یا کسب موفقیت، تأیید، یا نیاز فرد به ایجاد تصور مثبت در مورد خود و دیگران و اینکه او افرادی قابل احترام بدانند تعریف کرده است.
شاملو (1368) عزت نفس را به عنوان درجه تصویب، تأیید، پذیرش و ارزشمندی آن فرد نسبت به خویشتن احساس می‌کند، تعریف نموده است. این احساس ممکن است در مقایسه با دیگران و یا مستقل از آنان باشد، ام ا در اکثریت قاطع موارد، گروه مرجع برای فرد، همگنان، همدرسان یا همسالان اوست.
عزت نفس، از تفاوت بین خود ادراک شده یا خود پنداره (یک نظر عینی از خود) و خود ایده آل (آنچه که شخص با ارزش می داند یا می خواهد که دوست داشته باشد) نأت می گیرد، به طوری که تفاوت و فاصله زیاد این دو منجر به عزت نفس پایین می شود. «این تناسب منطقی» با توجه به انواع علائق و سعی و کوششهایی که یک فرد در زمینه های مختلف زندگی از خود نشان می دهد، به وجود می آید. (بیابانگرد 1378)
عزت نفس به این معناست که ما در مجموع چگونه خود را ارزشیابی کنیم، یا چه احساسی در خود داریم. آزمونهای روان شناختی عزت نفس را به طور کلی اندازه گیری می کنند (بیابانگرد 1379)
شکل گیری عزت نفس با عزت نفس هر فرد براساس ترکیبی از اطلاعاتی در مورد خودش و ارزشهای ذهنی برای آن اطلاعات، قایل است بنا نهاده می شود. در بررسی عزت نفس اولین کار توسط ویلیام جیمز (1980) انجام شده است وی به توضیح و تمیز بین «خود شناخته» و «خوشناسانده» پرداخته است و آن را به سه عنصر مادی (بدن، خانواده، خانه)، اجتماعی (فرد در عین داشتن سطوح مختلف اجتماعی، برای سایر افراد قابل شناخت است) و روحانی (حالات هوشیاری و تمایلات) تقسیم کرد. او معتقد بود که تصور فرد از خود در حین تعاملات اجتماعی، یعنی از زمانی که متولد شده است او مورد شناسایی دیگران واقع می شود، شکل می گیرند.
مرجع کلی (1902) به گسترش این عقیده، یعنی توجه به خود پرداخت اهمیت واکنش در افراد دذیگر در شکل دادن به عزت نفس را مورد تایید قرار داد. استور (1379) براساس مکتب روان پویایی در تعریف عزت نفس بیان می داد که نوزاد پس از تولد، به تدریج از نیاز به بزگرسالان و ناتوانی خود آگاه می گردد. حال اگر در خانواده ای متولد شده باشد که مورد پذیرش و توجه و محبت باشد، پس در طی رشد و تکامل خود احساس ارزشمندی می‌کند و حس ارزشمندی در فرد درونی می شود، در غیر این صورت اگر در خانواده ای به دنیا آمده باشد مورد پذیرش، توجه و محبت نباشد دچار احساس فقدان ارزشمندی می شود. این نقیصه در طی فرایندهای رشد روانی به طرق مختلف بر رفتار فرد تاثیر می گذارد.

 

اهمیت عزت نفس
گرینبرگ در نظریه (مدیریت وحشی) بیان می دارد، چون عزت نفس، ما را از اضطراب محافظت می‌کند به آن نیاز داریم (گرینبرگ 1992). وی در توضیح این مطلب اظهار می دارد: از بدو تولد تا اوایل کودکی، تنها اساس سلامتی و امنیت، مراقبتی است که از جانب والدین اعمال می شود. پس از مرحله نوزادی کودکان برای دریافت محبت و مراقبت بایستی خوب و ارزشمند جلوه کند و تا زمانیکه کودک خوبی باشد، پاداش دریافت می کنند. در غیر این صورت خطر عدم مراقبت و پشتیبانی والدین آنها را تهدید خواهد کرد. در نتیجه احساس امنیت با خود مثبت و احساس اضطراب و وحشت، با خود منفی، همراه می شود. از این زمان به بعد افراد برای خودداری از احساس اضطراب و وحشت باید باور داشته باشند که خوب و ارزشمند هستند. یعنی برای مقابله با اضطراب به عزت نفس نیاز دارد.
با افزایش تواناییهای شناختی کودک، او می بیند، گاهی حتی والدین نیز نمی توانند وی را از پیامدهای خاص محافظت کنند. بدین ترتیب برای رهایی از اضطراب نابودی اساس بالاتری از ارزش و حمایت بوجود می آید و خوشبختانه فرهنگ از طریق ارائه ارزش ها، نقش ها، تصور منصفانه نسبت به دنیا و امکان جاودانگی، چنین اساسی را فراهم می آورد. کودک به تدریج در می یابد که درون بافت فرهنگی که نسبت به آن متعهد است، دارای ارزش و شایستگی است، به این ترتیب، برای فرد بزرگسال، عزت نفس سپری در برابر اضطراب فرهنگی است (بامسیر 1396) .
نیاز به احساس ارزش و عزت نفس برای تعادل روانی و تکامل وجود فرد در شرایط اجتماعی بسیار ضروری است. در صورت خدشه دار شدن ارضاء این نیاز در فرد، احساس حقارت و یا خود بزرگ بینی پدید می آید. دلیل اصلی احساس حقارت و خود بزرگ بینی را می توان در طرد شدن و مستمر و مداوم از طرف والدین و دیگران دانست. (شاملو 1368،ص 141)
تحقیقات نشان داده است عزت نفس، نقش مهمی را برای روبرو شدن با مشکلات آینده، در کودکان و نوجوانان ایفا می‌کند. کودکی که احساس خوبی درباره خویشتن دارد، برخورد مناسب تری، با مشکلات آتی خود خواهد داشت. همان طور که عزت نفس بالا، جزئی از اجزا سلامت روانی محسوب می شود، عزت نفس پایین نیز نمی تواند منشأ بسیاری از اختلالات روانی باشد.
روانشناسان معتقدند که احساس بی ارزشی عمیق، ریشه بسیاری از نابهنجاریهای روانی است که در بین افراد انسانی دیده می شود. (شاملو 1368، ص 141).
پپ و همکاران (1989) اظهار می کنند خود پنداره و به تبع آن عزت نفس، براساس ترکیبی از مسائل و موضوعاتی که در زندگی برای ما اهمیت دارند، ساخته شده است. اگر فرد، زمینه هایی از آن فعالیت داشته است، با ارزش بداند، عزت نفس کلی او بالا خواهد بود، در حالی که اگر وی آن زمینه ها را بی ارزش بداند و در مورد خودش، عقیده منفی خواهد داشت.
تفاوت عزت نفس با مفاهیم (اعتماد به نفس، خویشتن پذیری، خود پنداره)
تفاوت عزت به نفس با اعتماد به نفس:
اعتماد به نفس اساسا به انتظار غلبه‌ی موفقیت آمیز بر چالشها و رفع موانع اطلاق می شود، از سوی دیگر عزت نفس بر «حرمت نفس» و ‌«احساس خود ارزشی» دلالت می‌کند. اعتماد به نفس یعنی اعتماد به اینکه فرد می تواند رفتاری را که برای پیامد مطلوب، مورد نیاز است، به نحو موفقیت آمیزی انجام دهد.
تفاوت عزت نفس با خویشتن پذیری:
عزت نفس به عنوان احترام و علاقه به خود احساس واقع گرایا دارد. خویشتن پذیری به معنی قبول کردن خود است. این دو از لحاظ تجربی رابطه زیادی با هم دارند. به طور کلی خویشتن پذیری ممکن است برای عزت نفسِ بالا یک پایه اساسی و لازم باشد. (رابینسون 1976)

 


تفاوت عزت نفس با مفهوم خود پنداره:
مفهوم خود پنداره از عقاید فرد درباره خود است که بیشتر بر منبای توصیف است تا قضاوت. ولی عزت نفس به قضاوت و ارزیابیهای شخصی از خصوصیاتش اطلاق می‌شود.
ممکن است بعضی بخشهای خودپنداره خوب باید تلقی شود ولی بعضی از بخشها، نه خوب تلقی می شود نه بد. خودپنداره عبارت است از مجموعه ویژگیهایی که فرد برای توصیف خویش به کار می برد. اما عزت نفس عبارت از ارزشی است که اطلاعات درون خودپنداره برای فرد دارد.
کوپراسمیت چهار عامل را در تحول عزت نفس کودک مهم می داند. که عبارتند از:
الف) ارزشی که کودک از سوی دیگران، از طریق ابراز مهر و محبت، تحسین و توجه دریافت می‌کند.
ب) تجربه همراه با موفقیت کودک؛ مقام یا موقعیتی را که فرد خودش را در ارتباط با محیط می بیند.
ج) تعریف شخصی کودک از موفقیت یا شکست.
د) شیوه کودک در ارتباط با پسخوراند (بازخورد) منفی یا انتقاد.
بدون شک نقش ولدین در هر کدام از موارد فوق بارز است.
همچنین میزان عزت نفس و شایستگی خود والدین حائز اهمیت است. چرا که این کودکان نظاره گیر چگونگی در گیری والدین با مسائل زندگی، روش های آنان در رویارویی با دشتواریها و میزان شایستگی آنها هستند. دادستان (1371) اظهار می‌کند «حرمت خود» یک تجربه شخصی است که به صورت لفظی و همچنین براساس رفتارهای معنی دار متجلی می شود.
زمینه های مختلف عزت نفس
عزت نفس اجتماعی، زمینه اجتماعی شامل عقاید کودک در مورد خودش، به عنوان یک دوست برای دیگران است. آیا کودکان دیگر او را دوست دارند؟ آیا افکار و عقاید او برای آنها ارزشمند است؟ آیا او را در فعالیتهایشان شرکت می دهند؟ آیا از ارتباط و تعامل با همکاران خود احساس رضایت می‌کند، به طور کلی کودکی که نیازهای اجتماعی اش برآورده شود، «صرف نظر از اینکه چه مقدار از آنها با آداب و اصول مورد قبول ملی مطابقت دارد» احساس خوبی در این زمینه خواهد داشت.
عزت نفس تحصیلی، مبتنی بر مقدار ارزشی است که کودک یا نوجوان، به عنوان یک دانش آموز برای خود قائل است. ارزیابی پیشرفت و توانایی تحصیلی آسان نیست. به طور کلی می توان گفت که اگر یک کودک پیشرفت تحصیلی خوبی با توجه به معیارهای مورد قبول جامعه داشته باشند. (که طبیعتاً این معیارها به توسط خانواده، مدرسه، معلمان و دوستان شکل گرفته اند)، از عزت نفس تحصیلی برخودار است.
عزت نفس خانواگی: از عقاید کودک در مورد خودش به عنوان عضوی از خانواده، سرچشمه می گیرد. کودکی که احساس می‌کند عضو با ارزشی از خانواده است واز محبت و احترام ویژه والدین و همشیرها برخوردار است، در این زمینه، عزت نفس بالایی خواهد داشت.
عزت نفس جسمانی: تصور جسماننی ترکیبی از ویژگیهای جسمانی و توانائیهای بدنی است. عزت نفس کودک در این زمینه بر اساس رضایت از وضعیت جسمانی و ویژگیهای ظاهری قرار دارد. نوعاً دختران بیشتر به خصوصیات بدنی و پسران به توانایی جسمانی (قدرت جسمانی)، اهمیت می دهند.
عزت نفس کلی:
عزت نفس کلی کودکان بیشتر ارزیابی کلی «خود یا خویشتن» است. عزت نفس کلی براساس ارزیابی کودک از خودش، در همه زمینه ها قرار دارد. عزت نفس کلی کودک از اعتقاداتی مانند «من یک شخص خوب هستم» یا «من اغلب چیزهایی مربوط به خودم را دوست دارم» ناشی می شود. اریسکو می گوید: عزت نفس واقع گرایانه بنیانی را برای احساس پایداری از هویت فراهم می سازد.

 

عوامل موثر در رشد عزت نفس:
روابط والدین. عزت نفس در طی سالهای متمادی رشد می یابد. عزت نفس نوجوانان بستگی به ماهیت روابط بین والدین و نوجوانان، بستگی دارد. مطالعات متعدد نشان می دهد که: کودکان مدرسه رو، دارای عزت نفس بالا، والدینی دارند که آنها همچنین عزت نفس بالا دارند (بامریند 1985 و کوپراسمیت 1967 به نقل از بیابانگرد). والدین این کودکان اگر محدودیتهایی برای فرزندان خود، قائل شوند، دلایل آن را توضیح می دهند. آنها با کودکان خود صمیمی و پذیرا، هستند.
گی کاش (1981) در مطالعه خود بر روی نوجوانان، بین تایید و حمایت والدین، و مفهوم «خودِ» نوجوان، رابطه ای مثبت پیدا کرد.
جایگاه اجتماعی: از آنجا که عزت نفس در یک زمینه اجتماعی رشد می یابد، جایگاه فرد در یک گروه خاص عامل مهمی در رشد مفهوم خود و عزت نفس است. موریس روزنبرگ (1985) خاطرنشان می‌کند که یکی از مهمترین عوامل تعیین کننده در رشد عزت نفس نوجوان، این است که تا چه حد با دیگران یا با محیط اجتماعی‌اش، سازگاری دارد. می توان انتظار داشته که اگر یک نوجوان در محیطی ناهنجار زندگی کند، از عزت نفس پایین رنج خواهد کشید.

 

تاثیر جنسیت در رشد عزت نفس:
«ماکوبی و جاکلین» با بررسی جامع تفاوت های جنسی به این نتیجه رسیدند که: «تا هنگام نوجوانی دو جنس از نظر عزت نفس، به میزان زیادی شباهت دارند» (به نقل از بیابانگرد 1379) برخلاف فقدان تفاوت های جنسی در عزت نفس کلی، شواهد قابل ملاحظه ای وجود دارد که نشان می دهد، دختران و زنان در مقایسه با پسران و مردان فاقد اعتماد نسبت به تواناییهای خود در موقعیت های موفقیت آمیر خاص هستند (هیدوروزنبرگ 1980 به نقل از بیابانگرد) . دختران و زنان در شرایطی، اعتماد به نفس پایین نشان می دهند که:
1) فکر کنند که تکلیفی که توقع انجام آن از سوی انها می رود تکلیف مناسبی برای زنان نیست.
2) در مورد سطح عملکرد خود، ارزیابی منفی دریافت می کنند.
3) اگر با دیگران کار کنند و تصور کنند که عملکردشان با دیگران بر کارکردن به تنهایی ترجیح دارد (لنی، 1987) . مطالعات نشان می دهد که آن تکالیف را به خوبی افراد انجام دهند که انتظار موفقیت بالا دارند. (فیدر، 1369) شواهدی وجود دارد مبنی بر اینکه تفاوت‌های جنسی از بعضی جهات شخصیتی، در اعتماد به نفس زنها تاثیر می‌گذارد (به نقل از بیابانگرد 1379). عزت نفس با برخی از پدیده های روانی، منفی و مثبت در ارتباط است. عزت نفس بالا با راهبردهای مقابله ای، مثبت و سازنده، انگیزش بالا و حالت عاطفی مثبت ارتباط دارد (هارتر 1990 به نقل داز کواتمن و واتسون 2001) .
طبق یافته های گوناگون، در دوره فهم نوجوانی عزت نفس فرد دچار تغییرات و دگرگونی می شود. نقشهای اجتماعی جدید و تغییرات شناختی نوجوانان را قادر می سازد تا در رابطه با خود حساسیت بیشتری نشان دهند. دوران نوجوانی ایجاب می‌کند که نوجوان به هنگام قرار گرفتن در بحران های عاطفی تصویر بدن خود را در ذهن خویش مرور کند. بنابراین حتی یک نوجوان دائماً نگران این مسئله است که ظاهر وی در مقایسه با همسالانش چه وضعیتی دارد. تحقیقان گوناگون همبستگی نسبتاً بالایی، بین مشکلات موجود در علاقه مفرد به بدن و انطبقاب پذیری روانی- اجتماعی گزارش کرده اند. (دیویس و کانزمن) (1997) به این نتیجه رسیدند که کاهش عزت نفس بدنی موجب افزایش افسردگی می گردد. «فیت هووارد و کارلینگتون 1992» در تحقیقات خویش به این نتجیه رسیدند که سطح اضطراب بالا، تصور پایین از خود ارتباط دارد. گریلو (1994) بین رضایت بدنی و کاهش عزت نفس رابط مستقیم یافتند. همچنین به این نتیجه رسیدند که با کاهش رضایت بدنی، افسردگی نیز افزایش می یابد.
افرادی که دارای عزت نفس بالا هستند، بهبود فزاینده ای در کیفیت زندگی خویش تجربه می کنند از طرف دیگر افراد دارای عزت نفس پایین در معرض بسیاری از اختلالات رفتاری عاطفی مانند اضطراب، عدم انگیزش، گرایش به خودکشی اختلالات خوردن، بزهکاری و افسردگی قرار می گیرند. (هارتر، 1990 به نقل از کواتمن و واتسون، 2001).
تعریف اضطراب:
تاریخ اضطراب قدمت عمرا انسان، بر روی کره زمین است. در آثار مصریان باستان نیز از اضطراب سخن به میان آمده است. (بک، 1975 ).
واژهAnxiety مشتق از کلمه لاتین انکسیوس Anxius است که در سالهای 1925 به معنای بی قراری و پریشانی به کار رفته است. (بک، امری و گوین برگ 1985) به نام دهه اضطراب نامگذاری شده است.
فروید اختلالات اضطرابی را از سایر اختلالات روانی مجزا کرد. کراپلین از سال 1909 تظاهرات اتونومیک و رفتاری اضطراب را در کتاب «جامع روانپزشکی» توصیف کرد. در این کتاب که در پاسخ به استرسهای شدید مثل زمین لرزه و … ظاهر می شود و طیف وسیعی از علائم نوروتیک مثل افسردگی، و سواس، گذر هراسی و خودبیمارانگاری را در بر می گیرد، به عنوان ‌«نوروز هراس» توصیف شده است.
اضطراب نوعی احساس فراگیر آگاهانه بسیار ناخوشایند است که با یک یا چند احساس جسمی مانند تپش قلب، تعریق، سردرد و بیقراری، شب ادار و … همراه می‌گردد. اضطراب یک علامت هشدار دهنده است که خبر از خطری قریب الوقوع می دهد. و شخص را برای مقابله با تهدید آماده می‌کند.
هیلگارد اضطراب را این گونه تعریف می‌کند: «حالت نگرانی و دلشوره که با قوس پیوند دارد، موضع اضطراب (مانند خطری مبهم یا یک رویداد احتمالی ناگوار) معمولا نامشخص تر و غیر اختصاصی تر از موضوع ترس (مانند ترس از یک حیوان وحشی) است» (ترجمه براهنی،1368) ربر اضطراب را چنین تعریف می‌کند: «اضطراب معمولا به یک حالت هیجانی ناخوشاند و مبهم اطلاق می شود که با پریشانی، وحشت و هراس و تشویش همراه می باشد» (درتاج، صدلع ابوالعمالی سلگی 1372).
واکنش های بدن از نظر فیزیولوژیکیژ، در مقابل اضطراب و ترس، خیلی شبی به هم هستند. ترس و اضطراب از این نظر متفاوتند که، ترس اختصاصی است و منبع مشخص و عینی دارد. فردی دارد از چیزی می ترسد، و این ترس ممکن است با فعالیت منطقی بازداشته شود. عامل و منبع ترس ممکن است چیزی باشد که ریشه در زمان حال دارد، و یا چیزی باشد که قابل پیش بینی در آینده است. در مقابل، منبع اضطراب مشخص و عینی نبوده و می تواند غیر منطقی باشد.
اضطراب حالتی مبهم و نامعلوم است و یک احساس تعمیم یافته از رنج و ناراحتی یک احساس بسیار ناخوشاند اغلب و مبهم دل واپسی است که با یک یا چند احساسهای حسی همراه می گردد. مثل احساس خالی شدن، تنگی قفسه سینه، طپش قلب، تعریق، سردرد یا میل جبری وناگهانی برای دفع ادرار، بیقراری و میل برای حرکت نیز از علائم شایع اضطراب است. (کاپلان، سادوک 1998)
نظریه ها و دیدگاههای اضطراب:
نظریه های مختلفی درباره علل پیدایش اضطراب و ماهیت اضطراب بیان شده است، که عمده ترین آنها عبارتند از: نظریه روانکاوی، شناختی، یادگیری اجتماعی، رفتاری و نظریه زیست شناختی اضطراب.
نظریه روانکاوی:
در نظریه روانکاوی از لحاظ ماهیت نتایج، اضطراب به چهار طبقه عمده تقسیم می‌شوند:
اضطراب فرامن ، اضطراب اختگی و اضطراب جدایی اضطراب نهاد یا تکانه. اعتقاد بر این است که اضطرابها د ر جریان دوران رشد در زمانهای مختلف به وجود می آیند. در روانکاوی در مورد منبع و ماهیت اضطراب، اختلاف عقیده وجود دارد. سالیوان روی روابط اولیه کودک به مادر و انتقال اضطراب مادر به کودک تاکید می‌کند. رانک ، بروز اضطراب را به فرایندهای مربوط به ضربه تولد نسبت می دهد (کاپلان و سادوک، 1988).
فروید (1921) سه نوع اضطراب عینی اضطراب نوروتیک ، اضطراب اخلاقی را از هم متمایز کرد. این سه اضطراب مختلف اشاره به سه منبع متفاوت از خطر دارد. زمانی که این منبع خطر توسط «خود» از جهان برونی، حس می شود، اضطراب عنیی (واقعی) وجود دارد و هنگامی که خر از نهاد ناشی می شود، اضطراب ونورتیک وجود دارد. و زمانی که این خطر از «سوپرایگو» ناشی می شود، اضطراب اخلاقی وجود دارد. روی هم رفته فروید اضطراب را هشداری برای «خود» معرفی می‌کند که از فشار یک سابق نامقبول برای تظاهر آگاهانه و برون ریزی خبر می دهد.
آدلر اضطراب را ناشی از احساس حقارت می داند، وی نقش عوامل اجتماعی را در بروز اضطراب انکار ناپذیر می داند (نومیا ، 1985). یونگ معتقد است بین تمایل خودآگاه که بار عاطفی دارند تعارض وجود دارد. عقده ممکن است مربوط به مشکلات دوران کودکی یا تغییر در موقعیتهایی از زندگی باشد که نگرشهای قبلی را غیر انطباق می سازد. اضطراب، فقط یک بیماری نیست، بلکه کوشش برای تطابق نیز هست. (پور افکاری، 1368، به نقل از نومیا، 1985).
هورنای نیز معتقد است که اضطراب، اجحساس تنهایی و دارماندگی کردن در دنیای خصومت آمیز است. از نظر وی عملکرد نوروتیک به چگونگی تلاش فرد در انطباق با اضطراب بنیادی، مربوط است. او معتقد است که در فرد روان آزرده بین سه روند نوروتیک، یعنی (گرایش به دیگران، مخالفت با دیگران و دوری از دیگران) در پاسخ به مقابله با اضراب بنیادی تعارض، وجود دارد.
«کلاین» خطری را که از فعالیت درونی غریزه مرگ به وجود می آید، نخستین علت اضطراب می داند. او معتقد به دو نوع اضطراب عینی و نوروتیک است اضطراب عینی را مولود وابستگی کامل کودک به مادر به منظور ارضای نیازها و تقلیل تنش های خود می داند. اضطراب نوروتیک را ناشی از تصورات کودک در مورد ویران سازی مادر به وسیله برانگیخته های آزادگرانه یا خطر تخریبی تلقی می‌کند.
نظریه های شناختی اضطراب:
در نظریه دی شناختی، اعتقاد بر این است که رویدادها یا مشکلات، عامل بروز اضطراب و استرس نیست. بلکه تعبیر و تفسیر شخص از این حوادث، منجر به بروز این مشکلات می شود.
بک (1985) معتقد است که اشتغال ذهنی شخصی مضطرب به وسیله خطر یا تکرار غیر ارادی و مداوم افکار اتوماتیک، و تکرار افکاری که محتوی تهدید جسمی و روانی دارند، سبب بروز اضطراب می گردد. بک همچنین معتقد است که شخص در جریان اضطراب، تمایل به پردازش انتخابی دارد. شخص مضطرب ظرفیت و توانایی زیادی برای بازسازی حوادث به صورت تصوری دارد. در نتیجه تصورات صریح در مورد حوادث قادرند اضطراب شدیدی را در فرد برانگیزند (بک وامری 1985) الیس (1976،1962) نظریه شناختی را مطرح می‌کند که در آن علل اولیه پریشانی انسان را عقاید غیر منطقی می داند که زیر بنای تفکرات غیر منطقی می شود. و عمل کردن بر اساس آن سبب بروز اضطراب در فرد می گردد (شفیع آبادی و ناصری، 1368)
کلی نیز از نظریه پردازان شناختی است که معتقد است اضطراب، نتیجه شناخت عدم کفایت و عدم لیاقت در سیستم سازه های فرد است. و زمانی که یک سازی، از ارائه معنی و مفهوم برای یک تجربه شخصی عاجز می ماند، اضطراب و احساس گناه در فرد به وجود می آید (جمالفر 1373).
نظریه یادگیری به دلیل نارضایتی آز آن چه که به عنوان عقاید اوله و ساده لوحانه رفتارگرایانه صرف شناخته شده، رشد نموده است، بندورا (1969) معتقد است که ترس و اضطراب، اکتسابی هستند اما چهار مکانیزم عمده یادگیری عبارتند از:
1-شرطی شدن کلاسیک 2- تجربه جانشین 3-آموزش های نمادی 4- منطق نمادین.
شخص احتمالا استنباط کرده و یا می فهمد که بعضی چیزها خطرناک هستند. بنابراین نظریه های یادگیری اجتماعی اهمیت ترکیب اصول یادیگری همراه با نقش تفکر و استدلال شخصی در رشد اختلالات اضطرابی را مطرح می‌کند. راتر معتقد است که اضطراب منعکس کننده تفاوت بین نیازهای مبرم و قوی خود با انتظارات ساده او است. که با یکدیگر برخورد می کنند.
نظریه های رفتاری اضطراب:
نظریه های رفتاری اضطراب یک واکنش شرطی در مقابل محیطی خاص، است. «واتسون و ونیر»، پیشگامان نظریه رفتاری معتقدند، فرایند شرطی شدن کلاسیک از طریق ارائه همزمان مکرر محرک شرطی با محرک غیر شرطی و تعمیم آنها، موجب پیدایش و تداوم اضطراب خاص حتی اضطراب منتشر می باشد. ولپی (1988) اعتقاد دارد که افراد اضطراب را در حضور محرکهایی مشخص، از طریق شرطی شدن کلاسیک به عنوان یک تجربه می آموزد (پاول ) وانزیت 1991). شیوه دیگر یادگیری، «شرطی سازی وسیله ای» است. در شرطی شدن وسیله ای یا عاملی اعتقاد بر این است که رفتارهای اجتنابی و اضطراب چون موجب کاهش ناراحتی ارگانیزم می گردد تقویت شده و به عنوان یک رویکرد رویارویی با مشکل، مکرراً مورد استفاده قرار می دهیم. (اسکان، 1982، بک وامری 1985) .
نظریه زیست شناختی اضطراب:
در این نظریه اعتقاد بر این است که در حالت اضطراب، میزان فعالیت گاما آمینو بوتریک اسید که اصلی ترین انتقال دهنده بازدارنده مغزی می باشد بالا می رود. با مصرف داروهای بنزودیازپین میزان فعالیت این اسید کاهش می یابد. و از طرفی فعالیت سه انتقال دهنده اصلی یعنی سروتونین، آدرنالین و دوپامین نیز در حالت اضطراری افزایش می یابد. (پاول وانترایت 1991).قشر پیشانی مخ به عنوان یک محل فیزیوپاتولوژیک برای اضطراب مطرح شده اغست. این قشر به ناحیه پاراهیپوکامپلی، شکنج سینکو لاوهیپوتالاموس، مربوط است که به نظر می رسد نقش مهمی در تولید اضطراب دارد در این نظر به کارکرد مغز بیماران مبتلا به اختلالات اضطرابی با افراد عادی مقایسه می شود. بسیاری از تحقیقات، اساس زیستی اضطراب را مورد تأیید قرار داده اند.
روش های مختلف اندازه گیری اضطراب:
به منظور اندازه گیری اضطراب روش های مختلفی مورد استفاده قرار می گیرند:
دسته اول: روشهایی است که تغییرات فیریولوژیکی حاصل از اضطراب در فرد ثبت نمی شود. از جمله: ضربان قلب،ریتم تنفس، مقاومت الکتریکی پوست و اندازه گیری میزان ترشح غدد مختلف بدن.
دسته دوم: روشهایی که براساس مشاهده رفتارهای ظاهری و حرکتی انسان عمل می کنند مثل لرزش بدن، حرکات سریع و تند که نشان دهنده ناآرامی و بی قراری فرد است.
دسته سوم: شامل پرسشنامه های خود سنجی اضطراب است که به وسیله فرد تکمیل می‌شود، این روش از رایج ترین روش های سنجش اضطراب می باشد. از جمله مقیاس اضطراب آشکار تایلر پرسشنامه حالت- صفت اسپیلبرگر (STAI) مقیاس اضطراب کتل و مقیاس اضطراب بک
افتراق بین اضطراب حالت و اضطراب صفت در ادبیات علم روانشناسی تاکنون تلاش های فراوانی به عمل آمده است تا مفهوم اصطلاحات حالت وصف روشن شود. درباره تمایز بین حالت وصف در روانشناسی شخصیت الپورت 1936 بسیار بحث شده است. (الپورت 1936 به نقل از پوتکی و آلن 1981)
به نظر می رسد رفتارهایی که افرد به طور متناوب از خود بروز می دهند (صفات) با رفتارهایی که افراد در زمان های خاص از خود بروز می دهند (حالات) تفاوت دارد.
رفتارهایی که در بعضی مواقع از افراد سر می زند، تحت تاثیر شرایط محیطی، فیزیولوژیکی و جامعه هستند، معمولا این رفتارها بی دوام هستند و منجر به حالات موقتی در فرد می شوند. در صورتی که صفات تمایلات درونی است که منجر به رفتارهای نسبتاً همیشگی می شود. (هایدن و میشل 1976) .
آلن (1990) اشاره می‌کند: اضطراب هم مثل افسردگی می تواند به شکل حالت یا خلق و یا به عنوان یک صفت در نظر گرفته شود.
به طور کلی اگر افراد عکس العمل حاکی اضطراب را به فراوانی از خود نشان دهند و به طور همسان از یک موقعیت به موقعیت دیگر مضطرب باشند، برای مثال در محل کار در کلاس درس و در مهمانی مضطرب باشند. فرض می شود که این افراد دارای صفت اضطرابی هستند و در مقابل افرادی که اضطراب را به فراوانی از خود نشان نمی دهند و عکس العمل حاکی از اضطراب آنها به خاطر علتی است که توسط یک موقعیت خاص ایجاد شده است. (برای مثال فرد سر کلاس درس مضطرب است اما در موقعیت میهمانی مضطرب نیست)، این افراد خلق و حالت اضطراب دارند.
اسپیلبرگر (1972 و 1966) بین دو ساختار اضطراب تمایز قائل شد و دو موضوع (حالت اضطراب) و (صفت اضطراب) را مطرح ساخت (کلاترمن ولاکس 1978) اسپبلبرگر و جورساچ ولاسن 1970) حالت اضطراب را این گونه تعریف می کنند‍: حالت اضطراب، حالت هیجانی و زودگذاری است که از لحاظ شدت متفاوت است، بیشتر اوقات نوسان دارد، به ویسله احساس تنش، بیم و فعالیت افزایش یافته‌ی سیستم عصبی خود مختار، توصیف می شود.
صفت اضطراب به تفاوتهای فردی نسبتاً پایدار و آمادگی فرد برای مضطرب شدن اشاره دارد. بدین معنی است که آمادگی برای پاسخ به موقعیتهای تهدید کننده در افراد متفاوت است (کلاترمن ولاکس 1978).
به نظر اسپیلبرگر دو طبقه بندی مهم از محرکهای تنش زا وجود دارد که برای افراد معنای مختلفی دارد. یک دسته موقعیت هایی که حالت مستقیم دارد و شامل تهدید هایی برای عزت نفس فرد است. دیگر، آن موقعیت هایی که به وسیله تهدید یا خطر فیزیکی توصیف می شود. طبق نظر اسپیلبرگر، ترس از شکست، خصیصه اصلی افراد

دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله بررسی تاثیر آموزش مهارت های زندگی بر عزت نفس،

عنوان ترجمه: آموزش به بچه هایی که مهارت های اجتماعی ندارند.

اختصاصی از فی ژوو عنوان ترجمه: آموزش به بچه هایی که مهارت های اجتماعی ندارند. دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

عنوان ترجمه: آموزش به بچه هایی که مهارت های اجتماعی ندارند.


عنوان ترجمه:  آموزش به بچه هایی که مهارت های اجتماعی ندارند. doc

 

 

 

 

 

 

 

عنوان ترجمه:

Teaching Social Skills To Kids Who Do Not Have Them

 

نوع فایل متن انگلیسی: pdf

قابل ویرایش 10 صفحه

 

نوع فایل ترجمه شده فارسی: word

قابل ویرایش 12 صفحه

 

ترجمه عنوان: 

آموزش به بچه هایی که مهارت های اجتماعی ندارند.

 

قسمتی از متن ترجمه شده:

آیا این گفته ها برایتان آشنا است ؟

گفتن آن کار را نکن اما او گوش نداد . فحش : این بچه باید بدست گرگ ها تربیت می شد . آن بچه می توانست چه رفتاری داشته باشد اما او بدرفتاری را انتخاب می کند . از او می پرسم قرار است چه کار کند . او خودش بهتر می داند . اما چرا آن را انجام نمی دهد ؟

بله بعضی بچه ها (عقلاً) می دانند چه کار می کنند اما قبلاً هرگز (جسماً) آن را تجربه نکرده اند . برای همه ما سخت است که به طور ناگهانی رفتاری کاملاً متفاوت از رفتاری که سال ها داشته ایم ، نشان دهیم . عوض کردن یک عادت کار آسانی نیست .

حالا این فعالیت را انجام دهید (بله . . . درست همین حالا)

بازوهایتان را در مقابل سینه خود ار همدیگر رد کنید (مثل زمانی که دست به سینه می نشینید یا می ایستید) توجه کندی چگونه یک بازو از بازوی دیگر کدر می کند و دستش را در زیر ماهیچه دو سر و در داخل می گذارد . در همان لحظه دست بازوی دیگر بر روی ماهیچه دو سر آن یکی بازو قرار دارد . خیلی خوب ، حالا جای بازوها را عوض کنید تا بازویی که در بالا قرار داشت ، الان در پائین قرار گیرد و (برعکس) . بسیار خوب ، این کار مدتی از وقت شما را گرفت و اما بالاخره قادر به انجامش شدید . احساس می کنید کمی مشکل و سخت است ؟ حال بازوهایتان را به حالت آزاد و اولیه برگردانید و دوباره به روش جدید آن ها را تا کنید . دوباره ، دوباره و دوباره . در واقع  بعد از این ، کار را به این شیوه جدید انجام دهید . هرگز یک اشتباه را تکرار نکنید یا به شیوه های قدیمی برنگردید .

 

برای دانلود فایل انگلیسی به صورت رایگان روی لیک زیر کلیک کنید.

 

http://uplod.ir/y4wan8icmp4y/Latin.pdf.htm

 


دانلود با لینک مستقیم


عنوان ترجمه: آموزش به بچه هایی که مهارت های اجتماعی ندارند.

دانلود مقاله مهارت های زندگی

اختصاصی از فی ژوو دانلود مقاله مهارت های زندگی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 


در دیدگاه اسلام انسان موجودی اجتماعی است که درسایه ایمان به خداوند متعال و عمل به تعالیم انسان ساز اسلام ( عمل صالح ) در تعامل اجتماعی با افراد جامعه مسیر سعادت و کمال را طی می نماید.
دنیای امروز با همه پیچیدگی های خود ، انسان ها را یرای رسیدن به تعالی ، نیازمند شناخت خود و آگاهی های به روز جامعه نموده است . این آگاهی ها در واقع زیربنای دستیابی به مهارت های زندگی است .
سر آغز همه آگاهی ها ، شناخت خود است که زیر بنای شناخت خداوند متعال و ایمان به اوست . بنا به فرموده حضرت علی ( ع ) : من عرف نفسه فقد عرف ربه
مهارت خود آگاهی زیر بنای ترین و موثرترین عامل شکل گیری مهارتهای دیگر زندگی انسان است همچنان که در بیانی دیگر حضرت علی ( ع ) می فرمایند :
ای انسان درد تو در خود توست و درمان تو درخود تو ، تو فکر می کنی که همین جسم صغیر هستی در حالی که جهان اکبر در درون توست .
تصمیم بر این دارم سلسله بخش هایی را با عنوان مهارتهای زندگی و معرفی آنها به حضور تان تقدیم بدارم باشد که مفید فایده قرارگیرد.

 


مهارتهای زندگی چیست ؟
بسیاری از افراد در رویارویی با مسایل زندگی فاقد توانایی لازم هستند و همین امر آنان رادر مواجهه با مشکلات و مسایل روزمره زندگی ناتوان و آسیب پذیر ساخته است و بسیاری از این مشکلات و اختلالات ریشه های روانی – اجتماعی دارند .
انسان ها برای مقابله سازگارانه با موقعیت های تنش زا و کشمکش های زندگی ، نیاز به آموختن برخی از مهارتها را دارند ، یکی از موثرترین برنامه هایی که به افراد کمک می کند تا زندگی بهتر و سالم تری داشته باشند ، برنامه ی آموزش مهارتهای زندگی است .
آموزش مهارتهای زندگی در ایران از سال 1377 شروع شده است .هدف از آموزش این مهارتها ، کمک به افراد در جهت شناخت هر چه بهتر خود ، کنترل هیجانات و استرس ها و حل کردن هر چه بهتر مسایل و مشکلات است .
در سایه تامین چنین اهدافی ، توانایی های روانی – اجتماعی افراد افزایش پیدا می کند.و باعث می شود که آنان مسئولیت های مربوط به نقش های اجتماعی خود را پذیرفته و بدون صدمه زدن به خود و دیگران با چالش ها ومشکلات زندگی روبرو شوند ، انتخاب ها و رفتارهای سالمی در سراسر زندگی داشته باشند .
ده مهارت اصلی و پایه که به توصیه سازمان جهانی بهداشت مورد آموزش قرار می گیرد عبارت است از :
مهارت خود آگاهی و مهارت همدلی ، مهارت برقراری رابطه موثر و مهارت روابط بین فردی سازگارانه ، مهارت تصمیم گیری و مهارت حل مساله ، مهارت تفکر انتقادی و مهارت تفکر خلاق ، مهارت مقابه با هیجان و مهارت مقابله با استرس .
مهارت اول: خود آگاهی

 

ارزنده ترین خرد ورزی ، خود آگاهی است. حضرت امام رضا ( ع ) تحف العقول
آیا تا به حال از خود پرسیده اید که من کیستم ؟ به نظر دیگران ، من چگونه فردی هستم ؟
لازمه پاسخ دادن به این سوالات داشتن خود آگاهی است . خود آگاهی به این معناست که چگونه به خود نگاه کرده و براساس این نگاه چه احساسی پیدا می کنیم .نوع خود آگاهی پیش بینی کننده احساس رضایت و یا نارضایتی ما از خودمان و زندگی است.
ویژگی های جسمانی و بدنی ، توانایی ها و مهارتها ، ویژگی های منفی و نقاط ضعف ، افکار ، احساسات ، باورها ، ارزشها واهداف هر شخص از جمله اجزای خود آگاهی هستند که باید مورد بررسی و شناسایی قرار گیرند.
خود آگاهی شامل 5 جزء است :
1- شناخت ویژگیها و صفات خودمان و یا بعبارتی خودپنداره
2- شناخت توانائیها ، استعدادها و پیشرفت هایمان
3- تصویر واقع بینانه از خودمان
4- شناخت افکار، باورها و ارزش هایمان
5- احساس رضایتمندی و نارضایتمندی از خودم و زندگی خودم
همانگونه که گفته شد یکی از اجزای خودآگاهی عزت نفس است . عزت نفس و احساس ارزشمندی از جمله مواردی است که کاملا" مرتبط با خودآگاهی است . عزت نفس قوی مانع از بروز بسیاری از مشکلات و اختلالات رفتاری در افراد می شود .
مهارت دوم : همدلی

 

سه خصلت دوستی را جلب می کند:

 

انصاف ، همراهی و همدلی در هنگام سختی و ناملایمات ، پاکی دل و

 

خیرخواهی نسبت به دیگران.

 

از حضرت امام جواد ( ع ) ، مسند الامام الجواد ، ص 248

 

همدلی از همزبانی خوشتر است.

 

" همدلی " یعنی این که فرد بتواند زندگی را حتی زمانی که در آن شرایط قرار ندارد، درک کند تا بتواند انسان های دیگر را حتی وقتی با او نیز بسیار متفاوت هستند ، بپذیرد و به آنها احترام گذارد . بسیاری از رفتارهای خشن در سطح جامعه ناشی از عدم همدلی می باشد.
برای بیان همدلی توجه به اصول زیر ضروری می باشد
1- به صحبت های دیگران خوب گوش کنید.
2- به احساسات و هیجانهای فرد مقابل توجه کنید.
3- سعی کنید خود را به جای فرد مقابل بگذارید و از دیدگاه او به موضوع نگاه کنید.
4- از تکنیک انعکاس احساس استفاده کنید.
5- سعی کنید با احساس و عاطفه طرف مفابل تان هماهنگ شوید.
6- خلاصه ای از احساسات و هیجانات طرف مقابل را به او گوشزد کنید.

 

روانشناسان عقیده دارند بالاترین سطح همدلی در کودکان در سنین مدرسه شکل می گیرد . در این سنین کودک می تواند ناراحتی و اضطراب دیگران رادرک کند و دلش به حال آنها بسوزد و احساس ترحم کند .توجه به احساسات و عواطف دیگران و نگاه کردن به مسایل از زاویه فکری و احساسی آنان ، سبب تحکیم و تقویت توانایی همدلی در افراد می شود
مهارت سوم : مهارت برقراری رابطه ی موثر:
اساس عقل پس از ایمان به خدا دوستی با مردم است . حضرت رسول اکرم ( ص )
این مهارت به فرد کمک می کند تا بتواند نظرات ، عقاید، خواسته ها ، نیازها، وهیجانهای خودراابرازو به هنگام نیاز، ازدیگران درخواست کمک وراهنمایی نماید. مهارتهای تقاضای کمک و راهنمایی از دیگران در مواقع ضروری ، از عوامل مهم یک رابطه ی سالم است.
روانشناسان شیوه های ارتباطی انسان ها را به سه سبک طبقه بندی می کنند : سبک ارتباطی منفعالانه ، سبک ارتباطی جرات مندانه و سبک ارتباطی پرخاشگرانه.
هدف اصلی افراد راضی نگه داشتن دیگران به هرقیمت ممکن است. این افراد برای جلب رضایت و تائید دیگران به هرکاری تن می دهند و خود را به رنج می اندازند . هدف اصلی در ارتباط پرخاشگرانه ، برنده شدن بدون رعایت حقوق دیگران است و هدف اصلی شیوه ی ارتباطی جرات مندانه رعایت عدالت ، ترویج احترام متقابل و جلوگیری از بهره کشی و سوء استفاده از خود و دیگران است.
مهارت نه گفتن :
همه ما بارها در موقعیت هایی قرارگرفته ایم که گفتن کلمه نه برای مان دشوار است . ناتوانی در نپذیرفتن در خواستهای غیر منطقی دیگران می تواند در موقعیت های مختلف مشکلاتی برای ما ایجاد کند . تحقیقات روان شناسان نشان می دهد بسیاری از افراد که دچار مشکلات مختلف مانند مصرف مواد مخدر یا فرار از خانه می شوند در نه گفتن مشکل دارند
مهارت چهارم : مهارت روابط بین فردی :
یکی از نشانه های سلامت روانی، وجودروابط سالم بین فردی است. روابط گرم و صمیمی با انسان های دیگر منبع اعتماد، راحتی و آسایش هر کدام ازماست. حمایت اجتماعی درواقع پیوندهای میان افراداست که باعث ایجادامنیت،آرامش،اهمیت و احترام درافراد می شود. برای بهره گیری ازاین شبکه ی ارتباطی باید برخی از مهارتها را آموخت. مهارتهایی که به ایجاد روابط بهترمابادیگران کمک می کند برسه دسته اند:
1- مهارتهای اصلی ارتباط بادیگران ( کلامی – غیرکلامی )
2- مهارتهای سازگاری بادیگران
3- مهارت های سازگاری بادیگران
مهارت پنجم: مهارت تصمیم گیری :
زندگی دردرون خود مسایل و مشکلاتی به همراه دارد که مستلزم وجودرقابت و کشمکش است. هریک از ماطی روز با مشکلاتی متعددی مواجه می شویم که نیاز به تصمیم گیری مناسب دارد. برای رسیدن به اهداف خود باید بهترین تصمیمات را بگیریم . درواقع همگی ما تجاربی از تصمیم گیری غلط داریم که به پیامدهای ناخوشایندی منتهی شده است.
برخی از تصمیمات غلط درباره موضوعات کم اهمیت هستند که پیامد آن چندان جدی نبوده یا زیاد طول نمی کشد ولی تصمیمات مهمی در زندگی وجود دارند که اگر غلط انجام شوند پیامد بد آن تا آخر عمر باقی خواهد بود . به همین جهت باید سعی کنیم از تصمیم گیری های تکانه ای و احساسی ، اجتناب ورزیم و حتی المکان پیرو تصمیم گیرهای منطقی باشیم .
در یک تصمیم گیری منطقی مراحل زیر وجود دارد :
1- مواجه شدن با تصمیم
2- خلق انتخاب ها و جمع آوری اطلاعات
3- ارزیابی پیامدهای پیش بینی شده
4-متعهد کردن خود به یک تصمیم
5- طرح ریزی برای چگونگی اجرای تصمیم
6- اجرای تصمیم
7- ارزیابی پیامدهای واقعی اجرای تصمیم
عوامل شخصی موثر در تصمیم گیری :
عوامل فردی زیادی وجود دارند که بر تصمیم گیری های ما تاثیر می گذارند , مهمترین این عوامل عبارتند از :
- اعتماد به نفس , استقلال فکری و انعطاف پذیری.
- عدم ترس از خطرات .
- درک درست موقعیت و مشکل
- دانش و اطلاعات درباره مشکل یا موقعیت
- آمادگی برای مشورت بادیگران
- آمادگی برای پذیرش مسئولیت تصمیم های اتخاذ شده.

 

مهارت ششم : مهارت حل مساله:
همه انسانها درزندگی فردی واجتماعی خودبا مسایل و مشکلات متعددی مواجه می شوند . درواقع زندگی چیزی جز روند پیاپی مواجه شدن با مسایل و مشکلات و تلاش برای حل و فصل آن ها نیست.

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله   16 صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله مهارت های زندگی

تحقیق در مورد ارزشیابی مهارت شغلی

اختصاصی از فی ژوو تحقیق در مورد ارزشیابی مهارت شغلی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد ارزشیابی مهارت شغلی


تحقیق در مورد ارزشیابی مهارت شغلی

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

  

تعداد صفحه8

 

فهرست مطالب

 

روش‌های کنترل آفات گیاهان زینتی

- کاشت گیاهان تله.

* تکنیک رهاسازی نرهای عقیم

* استفاده از تکنیک‌های زراعی

 

 

مقدمه :

در جلسات گذشته در مورد کنترل بیولوژیک و شیمیایی آفات گلخانهای صحبت کردیم. در این جلسه به بحث دیگر تحت عنوان سایر روشهای مبارزه با آفات میپردازیم.

 

 

* روشهای کنترل آفات گیاهان زینتی

- تولید گیاهان مقاوم به آفات؛

- استفاده از تکنیکهای زراعی؛

- تکنیک رهاسازی نرهای عقیم؛

- استفاده از تلههای فرمونی.

 

علاوه بر این 4 روش در مبارزه با آفات روش‌های دیگری وجود دارد که خیلی به صورت گسترده مورد استفاده قرار نگرفته‌اند.

 

 

سایر روش‌های کنترل آفات

- استفاده از ترکیبات شیمیایی دور کننده (Repelents)؛

- استفاده از مواد ضد تغذیه (Antifeedants)؛

- استفاده از عقیمکننده‌های شیمیایی (Chemostrilants)؛

- استفاده از تله‌های نوری؛

- استفاده از تلههای چسبناک.

در اینجا در مورد تعدادی از مهم‌ترین روشها بصورت فشرده مطالبی ارائه می‌شود.

 

 

* تولید گیاهان مقاوم

یکی از روشهای جالب توجه در مبارزه با آفات تولید گیاهان مقاوم است. اصول اساسی این روش دگرگونی مصنوعی گونه‌های گیاهی به روش ژنتیکی است به نحوی که گیاه تولید شده میزبان مناسبی برای آفت نباشد. این تغییرات میتواند به دو روش فیزیکی و شیمیایی باشد.

 

تغییرات فیزیکی عمدتاً تغییراتی در ظاهر و بافت گیاه است. بعنوان مثال گیاهانی که با بافت سخت تولید می‌شوند در مبارزه با آفات مناسب‌ترند. هم‌چنین گیاهانی که سطح برگ آن‌ها از کرک بیشتری برخوردار است.

 

قابل توجه است که هر یک از این روشها ممکن است فقط در مبارزه با یک آفت مفید باشد و در مبارزه با گونه دیگر نقش منفی ایفا کند. لذا در مبارزه با آفات کلاً به مجموع آفاتی که بر روی یک


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد ارزشیابی مهارت شغلی