فی ژوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فی ژوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

تحقیق درباره سوره جاثیه

اختصاصی از فی ژوو تحقیق درباره سوره جاثیه دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق درباره سوره جاثیه


تحقیق درباره سوره جاثیه

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

  

تعداد صفحه16

 

فهرست مطالب

سوره جاثیه

محتواى سوره :.

فضیلت تلاوت سوره

همه جا نشانه هاى اوست

واى بر دروغگوى گنهکار

 

سوره جاثیه

این سوره در ((مکه )) نازل شده , و داراى 37 آیه است .

محتواى سوره :.

محتواى این سوره را مى توان در هفت بخش خلاصه کرد:
1ـ عظمت قرآن مجید و اهمیت آن .
2ـ بیان گوشه اى از دلائل توحید در برابر مشرکان .
3ـ ذکر پاره اى از ادعاهاى ((طبیعى مسلکان )) و پاسخ قاطع به آن .
4ـ اشاره کوتاهى به سرنوشت بعضى از اقوام پیشین همچون بنى اسرائیل .
5ـ تهدید شدید نسبت به گمراهانى که اصرار و پافشارى بر عقائد انحرافى خود دارند.
6ـ دعوت به عفو و گذشت در عین قاطعیت و عدم انحراف از مسیر حق .
7ـ اشارات گویایى به حوادث تکان دهنده قیامت .
نـام ایـن سوره ((جاثیه )) است به تناسب آیه 28 این سوره ـجاثیه یعنى ;
Š کسى که به زانو درآمده ـ و اشاره به وضع بسیارى از مردم در صحنه قیامت در دادگاه عدل الهى است.

 

فضیلت تلاوت سوره :.

در حدیثى از پیامبر(ص ) مى خوانیم : ((کسى که سوره جاثیه را بخواند (و البته در آن اندیشه کند و در زنـدگـى خـود به کار بندد)خداوند عیوب او را روز قیامت مى پوشاند و ترس و وحشت او را به آرامش مبدل مى سازد)).
به نام خداوند بخشنده بخشایشگر.
(آیه )ـ.

همه جا نشانه هاى اوست :.

این سوره ششمین سوره اى است که با حروف مقطعه ((حاـمیم )) (حم ) آغازشده است .
مـفـسـر معروف ((طبرسى )) در آغاز این سوره مى گوید: بهترین سخن این است که گفته شود ((حـم )) نـام ایـن سـوره است ;
Š و نامگذارى این سوره به ((حم )) اشاره به این است که این قرآن که سراپا اعجاز است از حروف الفبا تشکیل شده .
(آیـه )ـ و شـاید به همین دلیل بلافاصله از عظمت قرآن یاد کرده , مى گوید:((این کتاب از سوى خداوند عزیز و حکیم نازل شده است )) (تنزیل الکتاب من اللّه العزیز الحکیم ).
((عـزیز)) به معنى قدرتمند و شکست ناپذیر, و ((حکیم )) به معنى کسى است که از اسرار همه چیز آگاه است و تمام افعالش روى حساب و حکمت مى باشد.
(آیـه )ـ سـپـس بـه بـیان آیات و نشانه هاى عظمت خدا در آفاق و انفس پرداخته , مى گوید: ((در آسمانها و زمین نشانه هاى فراوانى است براى آنها که اهل ایمانند و طالب حقند)) (ان فى السموات والا رض لا یات للمؤمنین ).
عـظـمت آسمانها از یک سو, و نظام شگفت انگیز آنها ـکه میلیونها سال مى گذرد و برنامه هاى آنها بدون کمترین انحراف و دگرگونى ادامه مى یابدـ از سوى دیگر, و ساختمان زمین و عجائب آن از سوى سوم هریک آیتى از آیات خداست .
(آیه )ـ پس از این آیات آفاقى به آیات انفسى پرداخته , مى گوید: ((و درآفرینش شما و جنبندگانى کـه در سـراسـر زمـین پراکنده ساخته نیز نشانه هایى است براى جمعیتى که اهل یقینند)) (وفى خـلـقـکـم ومـا یـبث من دابة آیات لقوم یوقنون )آرى ! هریک به نوبه خود آیت و نشانه اى از علم و حکمت و قدرت بى پایان مبدا آفرینش است .
(آیـه )ـ در ایـن آیـه از سه موهبت بزرگ که هریک نقش مهمى در حیات انسان و موجودات زنده دیگر دارد, و هریک آیتى از آیات خداست , نام مى برد:مساله ((نور)) و ((آب )) و ((هوا)).
مـى فـرمـایـد: ((درآمد و شد شب و روز, و رزقى را که خداوند از آسمان نازل کرده و به وسیله آن زمین را بعد از مرگش حیات بخشیده , و همچنین در وزش بادها,نشانه هایى است براى جمعیتى کـه تـعقل و اندیشه مى کنند)) (واختلا ف اللیل والنهار وما انزل اللّه من السما من رزق فاحیا به الا رض بعد موتها وتصریف الریاح آیات لقوم یعقلون ).
مـسـالـه نـظام ((نور و ظلمت )) و آمد و شد شب و روز که هریک با نظام خاصى جانشین و خلیفه دیگرى مى شود بسیار حساب شده و شگفت انگیز است .
در مرحله دوم از رزق حیاتبخش آسمانى , یعنى باران , سخن به میان آمده که نه در لطافت طبعش کلامى است , و نه در قدرت احیاگریش سخنى , و همه جا نشانه زندگى و طراوت و زیبائى است .
و در مـورد سـوم سخن از وزش بادها است بادهایى که هواى پراکسیژن زنده راجابه جا مى کنند, و در اخـتیار جانداران مى گذارند, هواى آلوده به کربن را براى تصفیه به دشتها و جنگلها و صحراها مـى فرستند, و پس از تصفیه به شهرها و آبادیهامى برند, و عجب این که این دو دسته از موجودات زنده یعنى ((حیوانات )) و((گیاهان )) درست بر ضد هم عمل مى کنند, اولى اکسیژن را مى گیرد و گـاز کـربـن مـى دهـد, و دومـى کربن را مى گیرد و اکسیژن مى دهد تا تعادل در نظام حیات برقرارگردد, و با گذشت زمان ذخیره هواى مفید زمین نابود نشود.
وزش بـادهـایى که علاوه بر این , تلقیح گر گیاهان , و بارورکننده آنها, و افشاننده انواع بذرها در سـرزمینهاى مختلف , و پرورش دهنده مراتع طبیعى و جنگلها, و موج آفرین در دل اقیانوسهاست , مـوجـى که به دریا حیات و حرکت مى بخشد, و آب را ازعفونت و فساد حفظ مى کند, و نیز همین بادها کشتیها را بر صفحه اقیانوسها به حرکت در مى آورند.
(آیـه )ـ سـپـس در ایـن آیه به عنوان یک جمع بندى نسبت به بحثهاى گذشته , و بیان عظمت و اهـمـیـت آیات قرآن , مى فرماید: ((اینها آیات الهى است که ماآن را به حق بر تو تلاوت مى کنیم )) (تلک آیات اللّه نتلوها علیک بالحق ).
به راستى اگر آنها به این آیات ایمان نیاورند به چه چیز ایمان خواهند آورد؟.
و لـذا در پـایان آیه مى افزاید: ((پس این گروه کافر به کدام سخن بعد از سخن خدا و آیاتش ایمان مى آورند))؟! (فباى حدیث بعد اللّه وآیاته یؤمنون ).
آرى ! به راستى قرآن مجید آن چنان محتوائى از نظر استدلال و براهین توحیدى و همچنین از نظر پـند و اندرز دارد که هر دلى کمترین آمادگى در آن باشد,او را به سوى خدا و پاکى و تقوا دعوت مى کند, هرگاه این آیات بینات در کسى اثرنبخشد هرگز امیدى به هدایت او نیست .
(آیه )ـ.

 

 

 

 

 

واى بر دروغگوى گنهکار!.

آیات گذشته نشان مى داد که گروهى هستند که سخنان الهى با انواع دلائل توحیدى و مواعظ و انـدرزهـا را مـى شـنـوند ولى در آنها اثر نمى کند, در اینجا از این گروه و عواقب اعمال آنها بطور مشروح سخن مى گوید.
نخست مى فرماید: ((واى بر هر دروغگوى گنهکار))! (ویل لکل افاک اثیم ).
((افاک )) به معنى کسى است که بسیار دروغ مى گوید, و گاه به کسى که دروغ بزرگ مى گوید هرچند زیاد هم نباشد گفته شده .
از این آیه به خوبى روشن مى شود که موضع گیرى خصمانه در برابر آیات الهى کار کسانى است که سرتاپا آلوده گناه و کذب و دروغند, نه پاک نهادان راستگو.
(آیه )ـ سپس به چگونگى موضع گیریهاى آنها اشاره کرده , مى افزاید:((پیوسته آیات الهى را که بر او تلاوت مى شود مى شنود اما بر اثر تکبر همواره اصراربر مخالفت دارد گوئى اصلا آن را نشنیده )) (یسمع آیات اللّه تتلى علیه ثم یصرمستکبرا کان لم یسمعها).
و در پـایـان آیـه آنـهـا را شدیدا به کیفر سختى تهدید کرده , مى گوید: ((چنین کسى را به عذاب دردناک بشارت ده ))! (فبشره بعذاب الیم ).
هـمـان گـونـه کـه او دل پـیـامـبر و مؤمنان را به درد آورده ما نیز او را به عذاب دردناکى مبتلا مى سازیم .
(آیـه )ـ سـپـس مى افزاید: ((و هرگاه (این مستکبر لجوج ) چیزى از آیات ما رابداند و از آن آگاه شود آن را به باد استهزا مى گیرد)) (واذا علم من آیاتنا شیئا اتخذهاهزوا).
او همه آیات ما را ـچه آنها را که دانسته و چه آنها را که ندانسته ـ به استهزا وسخریه مى گیرد!.
واین نهایت جهل و بى خبرى است که انسان چیزى را انکار یا مسخره کند که اصلا نفهمیده است , و این بهترین دلیل لجاج و عناد آنهاست .
و در پـایـان آیه مجازات این گروه را چنین بیان مى کند: ((براى آنها عذاب خوارکننده اى است )) (اولئک لهم عذاب مهین ).
(آیـه )ـ این آیه ((عذاب مهین )) را چنین شرح مى دهد: ((پشت سرشان دوزخ است )) (من ورائهم جهنم ).
تعبیر به پشت سر, با این که دوزخ جلو آنها قرار دارد, و در آینده به آن مى رسند, ممکن است از این نظر باشد که آنها اقبال به دنیا کرده , و آخرت و عذاب الهى را نادیده گرفته و پشت سر انداخته اند.
و بـه هـر حـال در دنـبـالـه آیـه مى افزاید: اگر آنها گمان مى کنند اموال سرشار, وبتها وخدایان سـاختگیشان , گرهى از کار آنها مى گشاید سخت در اشتباهند, چرا که ((هرگز آنچه را به دست آوردنـد آنها را (از عذاب الهى ) نجات نمى بخشد و نه اولیائى که غیر از خدا براى خود برگزیدند)) مایه نجاتشان خواهند بود (ولا یغنى عنهم ماکسبوا شیئا ولا مااتخذوا من دون اللّه اولیا).
و چـون هیچ راه فرار و نجاتى نیست باید در آتش قهر و غضب الهى بمانند ((وعذاب بزرگى براى آنهاست )) (ولهم عذاب عظیم ).
آنـها آیات الهى را کوچک شمردند, خداوند عذاب آنها را بزرگ مى کند, آنها بزرگى فروختند خدا نیز عذاب عظیم به آنها مى دهد.
(آیـه )ـ بـه دنـبال بحثهائى که درباره عظمت آیات الهى در آیه هاى گذشته آمده در اینجا همین معنى را تعقیب کرده , مى گوید: ((این (قرآن ) مایه هدایت است ))(هذا هدى ).
حـق را از بـاطل جدا مى سازد, صحنه زندگى انسان را روشن مى کند, و دست رهروان راه حق را گرفته به سر منزل مقصود مى رساند.
((و کـسـانى که به آیات پروردگارشان کافر شدند عذابى سخت و دردناک دارند)) (والذین کفروا بایات ربهم لهم عذاب من رجز الیم ).
(آیه )ـ.

همه از بهر تو سرگشته و فرمانبردار!.

سـپـس رشـتـه سـخـن را به بحث توحید که در آیات نخستین این سوره مطرح شده مى کشاند و درسهاى مؤثرى از توحید و خداشناسى به مشرکان مى دهد.
گاه در عواطف آنها چنگ زده , مى گوید: ((خداوند همان کسى است که دریا رابراى شما مسخر کـرد تـا کـشـتـیـهـا به فرمانش در آن حرکت کنند, و بتوانید از فضل اوبهره گیرید و شاید شکر نـعـمتهایش را به جا آورید)) (اللّه الذى سخر لکم البحر لتجرى الفلک فیه بامره ولتبتغوا من فضله ولعلکم تشکرون ).
(آیه )ـ بعد از بیان نعمت کشتیها که تماس نزدیکى با زندگى روزمره انسانها دارد به مساله تسخیر سایر موجودات بطورکلى پرداخته , مى گوید: ((و آنچه را در آسمانها و آنچه را در زمین است همه را از ناحیه خودش مسخر شما ساخت ))(وسخر لکم ما فى السموات وما فى الا رض جمیعا منه ).
با توجه به این که همه مواهب از ناحیه اوست و خالق و مدبر و پروردگارهمه , ذات پاک او مى باشد پـس چـرا انـسـان به سراغ غیر او رود؟ و سر بر آستان مخلوقات ضعیف بگذارد؟ و از معرفت منعم حقیقى غافل بماند؟.
لـذا در پـایـان آیـه مـى افـزایـد: ((در ایـن , نـشانه هاى مهمى است براى کسانى که تفکر و اندیشه مى کنند)) (ان فى ذلک لا یات لقوم یتفکرون ).
در آیـه قـبـل از عـواطف انسانها استفاده مى شد, و در اینجا از عقول واندیشه هاى آنها, چه خداى مـهربانى که با هر زبان ممکن با بندگانش سخن مى گوید,گاه با زبان دل , و گاه با زبان فکر, و هدف در همه اینها یک چیز بیش نیست , و آن بیدارى انسانهاى غافل و به حرکت درآوردن آنها در سیر الى اللّه است .
(آیه )ـ سپس به ذکر یک دستور اخلاقى در برخورد با کفار مى پردازد تابحثهاى منطقى سابق را به ایـن وسـیله تکمیل کند روى سخن را به پیامبر(ص ) کرده ,مى فرماید: ((به مؤمنان بگو: کسانى را که امید به ایام اللّه (روز رستاخیز) ندارند موردعفو قرار دهند, و نسبت به آنها سخت نگیرند)) (قل للذین آمنوا یغفروا للذین لا یرجون ایام اللّه ).
مـمـکـن است آنها بر اثر دور بودن از مبادى ایمان و تربیت الهى برخوردهاى خشن و نامطلوب , و تـعـبـیرات زشت و زننده اى داشته باشند, شما باید با بزرگوارى و سعه صدر با این گونه اشخاص برخورد کنید, مبادا بر لجاجت خود بیفزایند, وفاصله آنها از حق بیشتر شود.
ولـى براى این که این گونه افراد از این بزرگوارى و عفو و گذشت سؤاستفاده نکنند در پایان آیه مى افزاید: ((این به خاطر آن است که (خداوند در آن روز) هر قومى را به اعمالى که انجام مى دادند جزا دهد)) (لیجزى قوما بما کانوا یکسبون ).
(آیه )ـ مى فرماید: ((کسى که عمل صالحى به جا آورد به سود خود به جاآورده است , و کسى که کار بـدى انـجـام دهـد بـه زیـان خـود اوسـت , سـپس همه شما به سوى پروردگارتان باز گردانده مـى شـوید)) و نتیجه اعمال خود را مى یابید (من عمل صالحا فلنفسه ومن اسا فعلیها ثم الى ربکم ترجعون ).
ایـن تعبیر که در آیات قرآن کرارا و با عبارات مختلف آمده است پاسخى است به آنها که مى گویند اطاعت و عصیان ما براى خدا چه سود و زیانى دارد؟ واین چه اصرارى است که در زمینه اطاعت و نهى از معصیت او مى شود؟!.
ایـن آیـات مـى گـویـد: همه اینها سود و زیانش متوجه خود شماست , این شماهستید که در پرتو اعمال صالح تکامل مى یابید, و این شما هستید که بر اثر جرم وگناه سقوط کرده در پرتگاه غضب و بعد از رحمت او گرفتار لعنت ابدى مى شوید.
این همه موهبت به بنى اسرائیل دادیم ولى !.

در تـعـقـیـب بحثهایى که در آیات گذشته پیرامون انواع نعمتهاى خداوند وشکرگزارى و عمل صالح آمده , در اینجا نمونه اى از زندگى بعضى اقوام پیشین را که مشمول نعمتهاى خداوند شدند اما کفران کردند شرح مى دهد.
مى فرماید: ((ما به بنى اسرائیل کتاب آسمانى و حکومت و نبوت دادیم , و ازروزیهاى پاکیزه به آنها عطا کردیم , و آنان را بر جهانیان (هم عصر خود) برترى بخشیدیم )) (ولقد آتینا بنى اسرائیل الکتاب والحکم والنبوة ورزقناهم من الطیبات وفضلناهم على العالمین ).
در این آیه مجموعا پنج موهبت را که خداوند به بنى اسرائیل عطا کرده , بیان مى کند.
نـخست مساله کتاب آسمانى یعنى ((تورات )) است , که مبین معارف دینى وحلال و حرام و طرق هدایت و سعادت بود.
دوم مقام حکومت و قضاوت .
سومین نعمت الهى بر آنها مقام ((نبوت )) بود که خداوند انبیاى بسیارى را ازآنها برگزید.
در روایـتـى آمـده اسـت : ((عـدد انبیاى بنى اسرائیل بالغ بر هزار نفر مى شد)) و درروایت دیگرى انبیاى بنى اسرائیل چهار هزار نفر ذکر شده است .
چهارمین موهبت مواهب مادى و روزیهاى پاکیزه است .
و پنجمین موهبت , برترى و قدرت بلامنازع آنها بود.
(آیـه )ـ در ایـن آیـه بـه ششمین موهبت بزرگى که خدا به این قوم حق نشناس داد اشاره کرده , مى گوید: ((و ما دلائل روشنى (از امر نبوت و شریعت ) دراختیار آنها گذاردیم )) (وآتیناهم بینات من الا مر).
بـا وجـود ایـن مـواهـب بـزرگ و دلائل بـیـن و روشن جایى براى اختلاف وجودنداشت , ولى این کفران کنندگان به زودى دست به اختلاف زدند.
چـنـانـکـه قـرآن در دنباله همین آیه مى گوید: ((پس آنها اختلاف نکردند مگر بعداز آنکه علم و آگـاهـى بـه سـراغـشان آمد و سرچشمه این اختلاف همان حب ریاست وبرترى جوئى بود)) (فما اختلفوا الا من بعد ما جاهم العلم بغیا بینهم ).
قـرآن در پـایـان آیـه آنـها را با این عبارت هشدار مى دهد: ((پروردگار تو روزقیامت در میان آنها دربـاره آنـچـه اخـتلاف نمودند داورى مى کند)) (ان ربک یقضى بینهم یوم القیمة فیما کانوا فیه یختلفون ).
و به این ترتیب با کفران نعمت و ایجاد اختلاف هم عظمت و قدرت خود رادر دنیا از دست دادند و هم مجازات آخرت را براى خود خریدند.
(آیـه )ـ بـعـد از بیان مواهبى که خداوند به بنى اسرائیل داده بود و کفران کردند, سخن از موهبت عظیمى به میان مى آورد که به پیامبر اسلام (ص ) و مسلمین ارزانى داشت , مى فرماید: ((سپس ما تو را بر شریعت و مسیرى به سوى آیین حق قرار دادیم )) (ثم جعلناک على شریعة من الا مر).
و از آنـجـا کـه ایـن مـسیر, مسیر نجات و پیروزى است به دنبال آن به پیامبر(ص )دستور مى دهد ((پس از آن پیروى کن )) (فاتبعها).
و نـیـز از آنـجـا کـه نـقطه مقابل آن چیزى جز پیروى از هوى و هوس جاهلان نیست , در آخر آیه مـى افـزاید: ((و از هوى و هوسهاى کسانى که آگاهى ندارند پیروى مکن )) (ولا تتبع اهوا الذین لا یعلمون ).
(آیـه )ـ ایـن آیـه در حـقـیـقـت عـلـتى است براى نهى از تسلیم شدن در برابرپیشنهاد مشرکان مـى گوید: ((آنها هرگز نمى توانند تو را در برابر خداوند بى نیاز کنند)) واز عذابش برهانند (انهم لن یغنوا عنک من اللّه شیئا).
هرگاه از آئین باطل آنها پیروى کنى و عذاب الهى دامان تو را بگیرد هرگزنمى توانند به کمک تو بشتابند, گرچه روى سخن در این آیات به پیامبر است ولى منظور همه مؤمنان مى باشند.
سـپـس مى افزاید: ((و ظالمان یار و یاور (و دوست و ولى ) یکدیگرند)) (وان الظالمین بعضهم اولیا بعض ).
همه از یک قماشند و در یک مسیر و سر و ته یک کرباس و همگى ضعیف و ناتوانند!.
امـا گمان نکن که تو و افراد با ایمان که اکنون در اقلیت هستید یار و یاورى ندارید ((خداوند یار و یاور پرهیزکاران است )) (واللّه ولى المتقین ).
درست است آنها ظاهرا جمعیتى عظیم و قدرت و ثروت قابل ملاحظه اى دارند ولى در برابر قدرت بى انتهاى حق ذره ناچیزى بیش نیستند.
(آیـه )ـ در ایـن آیه به عنوان تاکید بر آنچه گذشت و دعوت به پیروى از این آیین الهى مى گوید: ((این قرآن و شریعت وسیله بینائیها براى مردم و مایه هدایت ورحمت براى گروهى است که اهل یقین هستند)) (هذا بصائر للناس وهدى ورحمة لقوم یوقنون ).
ایـن تعبیر زیبائى است که از عظمت و تاثیر و عمق این کتاب آسمانى حکایت مى کند براى آنها که رهرو راهند و جستجوگر حق .
(آیه )ـ.

حیات و مرگ این دو گروه یکسان نیست !.

در تـعـقـیـب آیات گذشته که سخن از دو گروه ((مؤمنان )) و ((کافران )), یا((پرهیزکاران )) و ((مـجـرمـان )) درمـیـان بـود در ایـن آیـه این دو را در یک مقایسه اصولى دربرابر هم قرار داده , مى گوید: ((آیا کسانى که مرتکب سیئات شدند گمان کردند آنها راهمچون کسانى قرار مى دهیم که ایمان آورده و عمل صالح انجام داده اند که حیات ومرگشان یکسان باشد))؟! (ام حسب الذین اجـتـرحـوا الـسـیـئات ان نجعلهم کالذین آمنوا وعملوا الصالحات سوا محیاهم ومماتهم ) ((چه بد داورى مى کنند))! (ساما یحکمون ).
آیه مى گوید: این یک پندار غلط است که تصور کنند ایمان و عمل صالح , یاکفر و گناه , تاثیرى در زندگى انسان نمى گذارد, چنین نیست زندگى و مرگ این دوگروه کاملا با هم متفاوت است .
(آیـه )ـ ایـن آیـه در حـقیقت تفسیر و تعلیلى است براى آیه قبل , مى فرماید:((و خداوند آسمانها و زمین را به حق آفریده است )) (وخلق اللّه السموات والا رض بالحق ).
((و هـدف آن اسـت که هرکس در برابر اعمالى که انجام داده است جزا داده شود, و به آنها ظلم و ستمى نخواهد شد)) (ولتجزى کل نفس بما کسبت وهم لا یظلمون ).
سراسر عالم نشان مى دهد که آفریننده این جهان آن را بر محور حق قرار داده ,و در همه جا حق و عدالت حاکم است .
با این حال چگونه ممکن است مؤمنان صالح العمل و مجرمان بى ایمان رایکسان قرار دهد.
(آیـه )ـ ایـن آیـه نیز توضیح و تعلیل دیگرى است براى عدم مساوات کافران و مؤمنان , مى فرماید: ((آیا دیدى کسى را که معبود خود را هواى نفس خویش قرار داده ))؟! (افرایت من اتخذ الهه هویه ).
و فـرمان خدا را رها کرده , و به دنبال خواست دل و هواى نفس افتاد و اطاعت آن را بر اطاعت حق مقدم شمرد.
((و خـداونـد او را بـا آگـاهى (بر این که شایسته هدایت نیست ) گمراه ساخته ))(واضله اللّه على علم ).
((و بـر گـوش و قـلبش مهر زده , و بر چمشش پرده اى افکنده است )) تا دروادى ضلالت همواره سرگردان بماند (وختم على سمعه وقلبه وجعل على بصره غشاوة ).
((با این حال چه کسى مى تواند غیر از خدا او را هدایت کند)) (فمن یهدیه من بعد اللّه ).
((آیا متذکر نمى شوید))؟ (افلا تذکرون ) و تفاوت چنین کسى را با آنها که درپرتو نور حق راه خود را یافته اند نمى فهمید؟.
راسـتى چه بت خطرناکى است هوى پرستى که تمام درهاى رحمت و طرق نجات را به روى انسان مـى بـندد, و چه گویا و پرمعنى است حدیثى که از پیغمبرگرامى اسلام (ص ) نقل شده : ((هرگز در زیر آسمان معبودى مبغوضتر نزد خدا ازهواى نفس , پرستش نشده است ))!.
چـرا که بتهاى معمولى موجوداتى بى خاصیتند, ولى بت هوى و هوس اغواکننده , وسوق دهنده به سوى انواع گناه و انحراف است .
(آیه )ـ.

عقاید دهریین :.

در ایـنـجـا بـحـث دیـگـرى پیرامون منکران توحید است , منتها تنها از گروه خاصى از آنها یعنى ((دهریین )) نام مى برد که مطلقا وجود صانع حکیم را در عالم هستى انکار مى کردند, در حالى که اکثر مشرکان ظاهرا به خدا ایمان داشتند و بتها راشفیعان درگاه او مى دانستند.
مـى فـرمـایـد: ((و آنـهـا گفتند چیزى جز همین زندگى ما در دنیا در کار نیست ,گروهى از ما مـى میرند و گروهى زنده مى شوند)) و جاى آنها را مى گیرند, و نسل بشرهمچنان تداوم مى یابد (وقالوا ماهى الا حیاتنا الدنیا نموت ونحیا).
((و چیزى جز دهر و گذشت روزگار ما را هلاک نمى کند)) (وما یهلکنا الا الدهر).
جمله نخست ناظر به انکار معاد است و جمله بعد ناظر به انکار مبدا.
قرآن مجید در پاسخ این بیهوده گویان جمله کوتاه و پرمحتوائى بیان کرده که در موارد دیگرى از قـرآن نـیـز به چشم مى خورد, مى فرماید: ((آنها به این سخن (که مى گویند معادى نیست و مبدا جـهـان نیز دهر است ) یقین ندارند, بلکه تنها گمان بى پایه اى دارند)) (وما لهم بذلک من علم ان هم الا یظنون ).
(آیـه )ـ در ایـن آیـه بـه یـکـى از بـهـانـه جوئیهاى بى اساس این گروه در موردمعاد اشاره کرده , مـى گوید: ((و هنگامى که آیات بینات و آشکار ما بر آنها خوانده مى شود تنها دلیلى که در برابر آن دارند این است که مى گویند: اگر راست مى گوئید,پدران ما را زنده کنید و بیاورید)) تا بر صدق گـفـتار شما گواهى دهند (واذا تتلى علیهم آیاتنا بینات ما کان حجتهم الا ان قالوا ائتوا بابائنا ان کنتم صادقین ).
آرى ! ایـن تـنـهـا دلـیـل آنها بود, دلیلى سست و واهى , چرا که خداوند قدرت خویش را بر احیاى مردگان از طرق مختلف به انسانها نشان داده است .
(آیه )ـ.

در آن دادگاه عدل همه به زانو در مى آیند!.

در اینجا پاسخ دیگرى به سخن دهریین که منکر مبدا و معاد بودند داده ,مى فرماید: ((بگو: خداوند شـمـا را زنـده مـى کند, سپس مى میراند سپس (بار دیگرحیات مى بخشد و) براى حساب در روز قیامت , روزى که در آن شک و تردیدى نیست جمع آورى مى کند)) (قل اللّه یحییکم ثم یمیتکم ثم یجمعکم الى یوم القیمة لا ریب فیه ).
آنـهـا نـه خـدا را قبول داشتند و نه روز جزا را, و محتواى این آیه در حقیقت استدلال براى هر دو قسمت است , چرا که روى مساله حیات نخستین تکیه شده , ازسوى دیگر, کسى که قادر بر حیات نخستین است چگونه قادر بر اعاده آن نیست .
و از آنجا که بسیارى از مردم در این دلائل تامل و دقت نمى کنند در پایان آیه مى افزاید: ((ولى اکثر مردم نمى دانند)) (ولکن اکثرالناس لا یعلمون ).
(آیـه )ـ ایـن آیـه دلـیـل دیگرى بر مساله معاد است که شبیه آن را در آیات دیگر قرآن خوانده ایم , مى فرماید: ((مالکیت و حاکمیت آسمانها و زمین از آن خداست )) (وللّه ملک السموات والا رض ).
او کـه مـالـک و حـاکم بر تمام پهنه عالم هستى است , مسلما قدرت بر احیاى مردگان را دارد, و چنین کارى در برابر قدرت او هرگز مشکل نیست .
او این جهان را مزرعه اى براى قیامت , و تجارتخانه پرسودى براى عالم پس از مرگ , قرار داده است , لـذا در پـایـان آیه مى افزاید: ((و آن روز که قیامت برپا شوداهل باطل زیان مى بینند)) (ویوم تقوم الساعة یومئذ یخسر المبطلون ).
حـیـات و عـقـل و هـوش و مـواهـب زندگى سرمایه هاى انسان است باطل گرایان آنها را با متاع زودگـذرى کـه نـسبت به آن هیچ ارزشمند نیست مبادله مى کنند, و روزرستاخیز که تنها قلب سلیم و ایمان و عمل صالح به کار مى آید زیانکار بودن خود رابا چشم مشاهده مى کنند.
(آیه )ـ این آیه صحنه قیامت را به طرز بسیار گویائى ترسیم کرده , مى گوید:((در آن روز هر امتى را مى بینى (که از شدت ترس و وحشت ) بر زانو نشسته )) (وترى کل امة جاثیة ).
سـپـس دومـین صحنه از صحنه هاى قیامت را به این صورت بیان مى کند که : ((هر امتى به سوى کـتـابـش خـوانـده مـى شـود (و بـه آنـها مى گویند:) امروز جزاى آنچه را انجام مى دادید به شما مى دهند)) (کل امة تدعى الى کتابها الیوم تجزون ماکنتم تعملون ).
ایـن کـتـاب هـمـان نامه اعمالى است که تمام نیکیها و بدیها, زشتیها و زیبائیهاى گفتار و کردار انسانها در آن ثبت است .
تـعـبـیـر ((کـل امة تدعى الى کتابها)) نشان مى دهد که علاوه بر نامه اعمالى که براى هر انسانى جداگانه موجود است هر امتى نیز نامه اعمالى متعلق به جمع وگروه خود دارد.
(آیـه )ـ بار دیگر از سوى خداوند به آنها خطاب مى شود و به عنوان تاکیدمى گوید: ((این کتاب ما اسـت که به حق با شما سخن مى گوید)) و اعمال شما را بازگومى کند! (هذا کتابنا ینطق علیکم بالحق ).
آن روز کـه شـمـا هر چه مى خواستید انجام مى دادید هرگز باور نمى کردید که اعمالتان در جایى ثبت شود, ولى ((ما آنچه را انجام مى دادید مى نوشتیم )) (انا کنانستنسخ ما کنتم تعلمون ).
(آیـه )ـ در ایـن آیـه مـرحـله نهائى دادرسى قیامت را بیان مى کند, آنجا که هرگروهى به نتیجه اعمال خود مى رسند.
مى فرماید: ((اما کسانى که ایمان آوردند و عمل صالح انجام دادندپروردگارشان آنها را در رحمت خود وارد مى کند)) (فاما الذین آمنوا وعملواالصالحات فیدخلهم ربهم فى رحمته ).
و در پایان آیه مى فرماید: ((این پیروزى آشکار است )) (ذلک هو الفوز المبین ).
(آیـه )ـ در این آیه سرنوشت گروه دیگرى را که نقطه مقابل این گروهندیادآور شده , مى فرماید: ((و امـا کـسانى که کافر شدند (به آنها گفته مى شود) مگر آیات من بر شما خوانده نمى شد و شما اسـتکبار مى کردید (و تسلیم حق نمى شدید) وقومى مجرم و گناهکار بودید)) (واما الذین کفروا افلم تکن آیاتى تتلى علیکم فاستکبرتم وکنتم قوما مجرمین ).
قـابـل توجه این که در این آیه تنها سخن از کفر است , و اما اعمال سؤ به عنوان یک عامل دخول به عذاب الهى ذکر نشده , این به خاطر آن است که مساله کفر به تنهایى موجب عذاب است .
(آیه )ـ.

آن روز که اعمال سؤ انسان آشکار مى شود!.

ایـن آیه توضیحى است بر مساله استکبار کافران در برابر آیات الهى و دعوت انبیا که در آیه قبل به صـورت اجـمالى بیان شده بود, مى فرماید: ((هنگامى که گفته مى شد وعده الهى حق است و در قـیامت هیچ شکى نیست شما مى گفتید: مانمى دانیم قیامت چیست ؟ ما تنها گمانى در این باره داریـم و به هیچ وجه یقین نداریم )) (واذا قیل ان وعداللّه حق والساعة لا ریب فیها قلتم ما ندرى ما الساعة ان نظن الا ظنا وما نحن بمستیقنین ).

 


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق درباره سوره جاثیه
نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.