آگاه سازی جامعه و آموزش همگانی و توسعه مشارکت در پرتو رشد وشتاب روزافزون رسانه ها اهمیت فراوان دارد و نقش اطلاع رسانی به مردم وبالا بردن فهم و شعور سیاسی جامعه از اهم وظایف وسایل ارتباط جمعی است . در عصری که جهان پیوسته در حال کوچک شدن به سوی دهکده ای جهانی پیش می رود شناخت عملکرد و ماهیت رسانه ها برای احراز هویت فرهنگی و ارزشهای ملی نقش موثر و مفیدی دارد .
در مجموع انسان موجودی اجتماعی می باشد و به طور انفرادی نمی تواند زندگی کند و همواره از انزوا بیزار بوده است . امروزه دانشمندان به روشنی اعلام می کنند که حتی انسان های اولیه و قارنشین هم به طور اجتماعی زندگی می کردندح و گوشه گیری و عدم ارتباط با دیگران را نوعی بیماری روانی می دانند که سرچشمه بسیاری از اعمال غیر انسانی ودر نهایت به پوچی و حتی خودکشی فرد منجر می شود . نکته جالب این که در تمام تحقیقاتی که در مورد خودکشی در زندانهای خارج صورت گرفته محققین به این نتیجه رسیدند که بیشتر این خودکشی ها به صورت انفرادی و در سلول های انفرادی صورت گرفته است .
تعاریف ارتباط : کلمه ارتباط یا communication از ریشه لاتین communis به معنی اشتراک گرفته شده است . این کلمه در زبان فارسی به صورت مصدر عربی باب افتعال به کار می رود که در لغت به معنی پیوند دادن و ربط دادن و به صورت اسم مصدر به معنی بستگی پیوند پیوستگی و رابطه کاربرد دارد .
در مورد تمایز دو واژه ارتباط یکی به معنای مفرد communication و دیگری به معنای جمع communications محققان عقیده دارند کلمه ارتباطات به صورت مفرد نشانگر فرایند و جریانی است که پیام را از منبع یا فرستنده به مقصد یا گیرنده ارسال می کند اما کلمه ارتباطات به صورت جمع به معنی ابزار و وسایل پیام رسانی می باشد .
در صورتی که قصد پیام دهنده از انتقال پیام برای گیرندگان زیادی مطرح باشد آن را ارتباط جمعی می گویند . ویلبر شرام در کتاب فراگرد و تاثیر ارتباط جمعی می گوید : (( در فراگرد ارتباط به طور کلی ما می خواهیم با گیرنده پیام خود در یک مورد و مسئله معین همانندی یا اشتراک فکر ایجاد کنیم .)) فرهنگ انگلیسی به فارسی آریان پور برای لغت communication معادل های فارسی زیر را ارائه داده است : ارتباط خطوط ارتباطی وساسل ارتباطی مبادله گزارش ابلاغیه ابلاغ اطلاعیه نقل و انتقال مراوده اخبار مشارکت جلسه رسمی و سری فراماسیون ها عمل رساندن کاغذ نویسی مکاتبه و سرایت را ارائه داده است .
ارسطو فیلسوف یونانی شاید اولین اندیشمندی باشد که حدود 2300 سال پیش نخستین بار در زمینه ارتباط سخن گفت . او در کتاب مطالعه معانی بیان ( ریطوریقا که معمولا آن را مترادف ارتباط می دانند در تعریف ارتباط می نویسد : (( ارتباط عبارت است از جست و جو برای دست یافتن به کلیه وسایل و امکانات موجود برای ترغیب و اقناع دیگران .
انجمن بین المللی تحقیقات ارتباط جمعی تعریف زیر را برای ارتباط ارائه داده است : منظور از ارتباط روزنامه ها نشریات مجلات کتاب ها رادیو تلویزیون آگهی ارتباطات دور و پست است . همچنین ارتباط چگونگی تولید و توزیع کالاها و خدمات مختلفی را که وسایل و فعالیت های فوق به عهده دارند و مطالعات و تحقیقات مربوط به محتوای پیام ها و نتایج و آثار آن را در بر می گیرد .
ژوزف تی کلاپر در کتاب تاثیر ارتباط جمعی می گوید : (( ارتباط جمعی عبارت است از رساندن اطلاعات ایده ها و برداشتها از طریق وسایل ارتباط و دریافت این اطلاعات به وسیله عده زیادی از انسان ها در یک زمان . )) او در این مورد اضافه کرد که یکی از ویژگیهای ارتباط جمعی عظمت نفوذ آن است .
سادنی هید در کتاب برنامه های رادیو و تلویزیون در آمریکا در این باره می گوید : واژه ارتباط جمعی حاوی پنج ویژگی است :
1- تعداد گیرندگان وسایل ارتباط جمعی نسبتا زیاد است .
2- ترتیب گیرندگان بسیار متنوع است .
3- با ارسال پیام از طریق وسایل ارتباط جمعیی نوعی تکثر پیام به وجود می آید .
4- توزیع پیام سریع است .
5- هزینه برای مصرف کننده کم است .
تعاریف گوناگونی درمورد ارتباط وجود دارد که از بحث این تحقیق خارج است . چون هر دانشمندی از یک نقطه نظر به ارتباط نگاه کرده است . بعضی به پیام توجه کرده اند و بعضی به معنی یا فرستنده و گیرنده پیام و حتی تاثیرات آن بر محیط و جامعه ولی به طور کلی تعریف جامع زیر نوشته دکتر علی اصغر کیا در کتاب ارتباطات جمعی و روابط بین الملل جالب است : (( ارتباط عبارت است از فراگرد انتقال پیام از سوی فرستنده برای گیرنده مشروط برآن که در گیرنده پیام مشابهت معنی با معنی مورد نظر فرستنده پیام ایجاد شود . )) این تعریف یک توضیح ریاضی نیز دارد . هر چه معنای مورد نظر در فرستنده پیام با معنی متجلی شده در گیرنده پیام مشابهت بیشتری داشته باشد ارتباط کاملتر خواهد بود .
ارتباط عبارتست از جریان پویایی که در آن تبادل اطلاعات صورت میگیرد. این جریان میتواند چهره به چهره یا رودررو باشد که آن را ارتباط مستقیم یا میان فرد می نامند. در این نوع ارتباط شخص پیام دهنده یا پیام گیرنده با یکدیگر تماس دارند و به همین جهت پیام دهنده و پیام گیرنده میتوانند به نوبت نقش خود را تغییر دهند. و هر کدام به جای دیگری ایفای نقش نماید.
ارتباط ترجمه لغت Communication است. هر چند استعمال این لغت در کتب نوشتههای فارسی عمومیت ندارد اما با این وصف از سایر لغات متداول تر به نظر میرسد. ریشه این لغت کلمه لاتین Communis است که میتوان آنرا به تفاهم و اشتراک فکر ترجمه کرد. وقتی که با شخصی ارتباط برقرار میکنیم کار ما در حقیقت برقراری یک نوع اشتراک فکر و تفاهم اندیشه با اوست. مفهوم واقعی ارتباط با توجه به ریشه لاتین آن (در میان گذاشتن و تقسیم کردن) مفهئمی است که لازمه آن فقط یک فرستنده فعال و یک گیرنده انفعالی نیست بلکه بازخورد یا فیدبک Feed back دومی را که نیز تغییر دهنده طرز رفتار اولی است به حساب میآورد. و از آن مهمتر مستلزم شرکت فعال تمام افراد ذی نفع در روند ارتباط نیز هست. و ارتباط در این حالت به صورت یک جوح چند بعدی با بازخورد در میآید.
نگاه اجمالی
ارتباط را میتوان جریانی چند طرفه دانست که طی آن دو یا چند نغر به تبادل افکار ، نظریات ، احساسات و حقایق میپردازند و از طریق بکاربردن پیامهایی که معنایش برای کلیه آنها یکسان است به انجام این امر مبادرت میورزند. هنگامی که ارتباط را کوشش آگاهانه فرستنده پیام برای سهیم ساختن گیرنده در اطلاعات ، عقاید و طرز فکرهایش میدانیم، مسئله تفاهم و هماهنگی فرستنده و گیرنده اهمیت اصلی و اساسی خود را به دست میآورد، هرگونه انتقال پیام بین فرستنده از یک طرف و گیرنده از طرف دیگر ارتباط محسوب میشود.
چه فرستنده انسان باشد و چه یک دستگاه مکانیکی ارسطو فیلسوف معروف هدف ارتباط را جست و جو برای دست یافتن به کلیه وسایل و امکانات موجود برای ترغیب و امتناع دیگران میداند. به این صورت که برقرار کننده ارتباط از هر راه و وسیلهای که امکان داشته باشد طرف مقابل ارتباط یا مخاطب خود را تحت نفوذ در آورده و نظر و عقیده خود را به او بقبولاند. البته برای ارتباط تعاریف متعدد و مختلفی از سوی صاحب نظران و پژوهشگران ارتباطات ارائه شده است هر یک از صاحب نظران امور ارتباطات با توجه به زاویه دید و اهمیتی که برای عناصر ارتباط قائل هستند ارتباط را تعریف کردهاند. که به برخی از آنها اشاره میکنیم.
عقیده ابراهیم رشیدپور درباره ارتباط
ارتباط جریانی است که طی آن دو نفر یا بیشتر از طریق کاربرد پیامهایی که معنای آن برایشان یکسان است به تبادل افکار ، نظرات ، احساسات و عقاید خود میپردازند.
قربانیان تلویزیون
احمد یحیایی ایله ای
اشاره
تاثیر پذیری اکثریت خاموش جامعه از تلویزیون و برنامه های ماهواره ای تلویزیونی بسیاری از اوقات کشورهایی از جهان سوم را با بحران فرهنگی روبرو کرده است.
تلویزیون هر روز بر ما تسلط بیشتری می یابد و ما بایستی نگران آثار مخرب برنامه های تلویزیونی برای کودکان و خانواده های خود باشیم. این حق ماست و می بایستی عکس العمل نشان دهیم. اگر چه تلویزیون فی نفسه مطرود نیست اما برنامه های تلویزیونی در مجموع زیانبار بوده اند. در غرب به نوعی و در شرق به شکلی دیگر خطر برنامه های مخرب و منحط تلویزیونی احساس میشود.
ما بدبختانه فرزندانمان را با تلویزیون تربیت می کنیم وقتی می خواهیم آنان را ساکت کنیم برای آنان تلویزیون روشن می کنیم و یا آنان را به تماشای برناه هایی که خودمان هم نمی دانیم چه هستند دعوت می کنیم . خودمان هم متاسفانه عادت کرده ایم به آنچه پخش می شود فقط خیره شویم و نگاه کنیم . بشر با تولید نیازمند به شناخت دنیای اطراف خود است و انتقال فرهنگ و روحیه مدنی می تواند به صورتی سالم و سازنده انجام گیرد اما به نظر می رسد تلویزیون یک مانع اصلی بر سر راه رسیدن به دنیای بهتر است پس ما بایستی از آثار سوء این جعبه جادویی آگاه شویم و در ارتباط با تلویزیون مسؤولیت خود را بپذیریم .
«تلویزیونی که می تواند دارای اثرات کاملاً مخرب باشد می تواند به صورت ابزار مفیدی نیز در خدمت تعلیم و تربیت درآید تلویزیون می تواند چنین باشد ولی خیلی غیر محتمل است که چنین بشود.»
ساخت برنامه های با ارزش وقت بیشتر و تخصص بالاتری لازم دارد اما افرادی که بتوانند برای مدت زمان پخش برنامه های بد بسازند زیاد هستند و این مسأله را حل می کند.
اما بایستی برنامه هایی ساخته شود که ضمن جذاب بودن دارای کیفیت مطلوبی نیز باشند اگر چه بعضی معتقدند که تلویزیون برای جلب مشتری تلاش می کند نه برای بالا بردن کیفیت. برای پخش برنامه های احترام برانگیز و انتخابی بایستی کارگزاران برنامه های تلویزیون آموزشهایی جهت بالا بردن و درونی کردن تعهد اخلاقی برتر ببینند تا از سطحی نگری که خطری جدی است نجات یابیم.
کودکان قربانیان تلویزیون
نمی توان کودکان را برای زمانی که در مقابل صفحه تلویزیون صرف می کنند سزنش کرد و اینکه آنها تقصیری ندارند که از طریق تلویزیون اطلاعات دگرگونه شده را دریافت می دارند.
جان کندری می گوید: « قرار نیست که تلویزیون از بین برود از سویی خیلی کم احتمال دارد که تلویزیون فضای مناسبی را برای اجتماعی کردن کودکان ایجاد کند.»
در گذشته کودکان ناظر فعالیت بزرگترها بودند و آنچه را خانواده طی یک نسل به آنان آموخته بود الگویی برای نسل آینده می شود اما اکنون باید دریابیم که کودکان از محیط اطراف خود چه چیزهایی را فرا می گیرند؟ عواملی که محیط اطراف آنان را می سازد چه نام دارد؟ و تلویزیون به عنوان یکی از این عوامل چه می کند و چه باید بکند؟
در صفحه 3 کتاب تلویزیون خطری برای دموکراسی زیر عنوان « چرا بچه ها تلویزیون تماشا می کنند؟» آمده است که : انگیزه کودکان از نشستن در پای تلویزیون با خواست بزرگترها فرق دارد. بزرگترها به اقرار خودشان برای سرگرمی به تماشای تلویزیون می پردازند ولی کودکان ضمن اینکه طالب سرگرمی هستند غالباً برای فهمیدن دنیای اطراف به تلویزیون می نگرند. بزرگترها معمولاً اهمیت کمری برای تلویزیون قایل هستند و به آن با یک ساده باوری آگاهانه نگاه می کنند». تبلیغات تلویزیونی روی شخصیت کودکان، باورهای کودکان و اعمال کودکان به شدت مؤثر می افتد. معمولاً کودکان از دو سالگی تماشای فیلمهای کارتونی را شروع و تقریباً در 6 سالگی به تماشای تلویزیون عادت می کنند. یعنی قبل از اینکه به مدرسه بروند با تلویزیون دوست می شوند.
به نظر می رسد تلویزیون به عنوان اعتبار معلم و معلمی پایان بخشیده است یا دارای این چنین قدرتی است زیرا امروزه دانش آموزان در حالی قدم به مدرسه می گذارند که به شدت از تکنیک تلویزیون و اثرات روانی آن متأثر شده اند و در حالی که مکانیسم تصویری و بصری تلویزیون ریشه در اعماق آنان دوانده است با سیستم کتاب و حروف چاپی وارد یک نزاع درونی و روانی می شوند این درگیری قربانیان زیادی را می طلبد. کودکان و دانش آموزان که نمی توانند و یا نمی خواهند از طریق قرائت آموزش ببینند و یا اصولاً توانایی خواندن را ندارند نوآموزانی که قادر به درک تسلسل منطقی حتی یک پاراگراف نیستند و نمی توانند افکار خود را برروی چند جمله مکتوب متمرکز کنند دیگر قادر نیستند بیش از چند دقیقه به بیان شفاهی معلم ویا یک سخنرانی توجه کنند و ارتباط منطقی جملات و مطالب را به خاطر بسپارند و یا حتی فراگیرند.»
کودکان بر خلاف بزرگسالان که با دیگر رسانه ها ارتباط دارند بیشتر با تلویزیون در ارتباط هستند. به عقیده پژوهشگران علت علاقه کودکان به تلویزیون این است که به آنان امکان می دهد تا در ماجراهای پشت پرده زندگی کودکانه خود رسوخ کنند و دنیا و مردم را بهتر بشناسند.» وقتی کودکان ما به دنیا می آیند باید کار دشواری را انجام دهند و آن انطباق پذیری به شکل صحیح روشن می شود و برآنان است که کودکان را برای وظایف آینده آماده کنند اما وقتی دیگر کسی به کودکان کمک نمی کند که دنیا را بشناسد آنان دست به دامان تلویزیون می شوند . در حال حاضر پدران و مادران وقت اینکه دنیای وسیع اطراف را به کودک بیاموزند از دست داده اند و از سویی تلویزیونی برای کودکان دست یافتنی ترین دریچه به دنیای افراد بالغ است. پس تلویزیون به کودک یک تصویر یا خیال دگرگونه ارائه میدهد زیرا در تلویزیون بیننده بیشتر از آنچه می بیند تأثیر می پذیرد و این نگرانی در مورد کودکان که بزرگ می شوند وجود دارد. از خودمان باید بپرسیم برنامه های تلویزیونی بر روی رفتار کودکان چه تأثیراتی می گذارد؟
برنامه های خشن نه تنها در کوتاه مدت تأثیرات منفی بر کودکان می گذارد بلکه بر اعتقادات و ارزشهای آنان مؤثر واقع می شود. قدرت نمایی های ستاره ها و قهرمانان خیالی فیلمها به کودکان چه می آموزد؟ بدون شک به آنان تلقین می کند که هر کس قدرت بیشتری دارد حق با اوست و او هست که به هدف می رسد و با زور است که می توان هر چیزی و هر خواسته ای را به دست آورد. با همه اینها به نظر می رسد همه آنچه در دنیای جهان سومی رخ می دهد نتیجه رسانه هاست و متاسفانه سیاستگذاران و برنامه سازان شناخت بیشتری از نیازها ، علاقه مندیها به نظرات و عکس العملهای مخاطبان و ماهیت خود رسانه داشته باشند. می توانند مسؤولانه تر برنامه ریزی کنند.»
تلویزیون رسانه ای بی رحم
رسانه ها به جای تأثیر گذاری مثبت بر مردم و بخصوص کودکان می توانند کارکرد و پیامدهای منفی داشته باشند. تلویزیون بخصوص به کسانی که شناخت کافی از تلویزیون و برنامه های آن ندارند رحم نخواهد کرد گسترش خشونت و هیجان و همچنین سطحی نگری کسانی را که منتقدانه و آگاهانه به تلویزیون و برنامه های آن توجهی نمی کنند قربانی خواهد کرد و آنان را در معرض آسیبهای جدی اجتماعی قرار خواهد داد . به همین علت گروه عمده ای که پایمال می شوند کودکان امروز ما هستند.
با توجه به اینکه اکنون تلویزیون ، قصه گو ، نصیحت گر، معلم و پدر و مادر ملی بچه ها شده است. والدین بایستی به کودکان بگویند و آنان را توجیه کنند که تلویزیون منبعی قابل اطمینان برای شناخت دنیای خارج نیست و برای اینکه بچه ها کمتر تلویزیون ببینند باید تفریحات دیگری مهیا شود.
پدران ، مادران و مدرسه تا حد امکان باید به کودکان کمک کنند و درصدد کاهش تأثیرات سؤ تلویزیون در زندگی کودکان و نوجوانان برآیند. اما متأسفانه بسیاری از والدین از جنبه های منفی تلویزیون آگاهی ندارند یا به آن اعتقادی ندارند و اکنون به نظر می رسد که کنترل والدین بر فرزندان بیشتر بر روی مدت زمان تماشای تلویزیون است و آنان به نوع برنامه های تلویزیونی حساسیت چندانی ندارند.» کودکان به چشمان خود اعتماد می کنند پس آنچه از تلویزیون می بینند قابل اعتماد است اما مدرسه باید به کارگیری تلویزیون را به بچه ها بیاموزد از بچه ها بخواهد که برنامه های تلویزیون را به بحث بکشانند و نقد کنند و در نهایت باید کودکان بیاموزند که با دید انتقاد آمیز به تلویزیون و اطلاعات آن بیندیشند ولی متأسفانه بچه ها هر چه بخواهند نگاه می کنند بدون آنکه تأثیرات آن را بدانند و با این بمباران مشکلاتی مخرب برای کودکان خانواده ها و جامعه ایجاد می شود.
تلویزیون با افراط در توسل به داستانهای افسانه ای با پرداختن افراطی به ستاره شدنها و با قلب کردن و واژگونه نشان دادن گفت و گوهای مردمی در درون جامعه سطحی نگری تحمیل می شود امروزه تلویزیون به یک قدرت غیر قابل کنترل بدل شده است پس با همین تعریف همواره یک زبان بسیار جدی از ناحیه تلویزیون بر مردم یا شاگردان نابالغ در راه بوده و هست متأسفانه تلویزیون زمانی را از ما می گیرد که نیاز داریم در آن فرصت به شناخت دنیا و پیدا کردن جای خودمان از آن بهره گیریم. من پیشنهاد می کنم اگر می خواهید استراحت کنید و اگر می خواهید زندگی کنید یک شب تلویزیون راخاموش کنید وگرنه تلویزیون هم وقت شما را صرف می کند و هم محتوی خود را بر شما تحمیل می نماید.
پیشرفت معنوی تلویزیون، ارتباط نزدیک با خدا
در سریال روز حسرت که مناسبتی ماه رمضان ۱۳۸۷ بود و از شبکه یک تلویزیون پخش شد و دیروز به اتمام رسید. همه خزعبلاتی که به اسم فیلمنامه بود به کنار. اینکه در مورد عاقبت مردم تصمیم گرفتند کف مرا ببریدهاست!
مثلا حاج آقا فرامرز قریبیان در اواسط فیلم یک میلیارد تومن نزول توسط پسرش گرفته بود که آخر فیلم هم معلوم نشد چی شد. ولی آقا رو فرستادند بهشت!
مسخره و بی معنی و چرت و پر از اشکالات سناریو و بدتر از همه پر از خرافات و جعلهای مذهبی و لاطائلات فرط… بدبختی بزرگ این است که نمایندگان مجلس از صدا و سیما بابت نوآوریهای ویژهبرنامههای رمضان تشکر کردند!
اهمیت تلویزیون
تلویزیون، رسانه ارتباط جمعی است و از این رو، اهمیت ویژهای دارد. این رسانه، یکی از پلهای ارتباطی میان مخاطب و سیاست، نظام، اجتماع، اخبار و حوادث شمرده میشود. تلویزیون یک الگوی یادگیری اجتماعی است و مردم از راه «یادگیری مشاهدهای»، الگوهای بسیاری را از این رسانه میآموزند و به آن عمل میکنند. این رسانه، وسیلهای برای همسان کردن نگرشها و رفتار مخاطبان است. سرگرم کردن مخاطبان، از دیگر ویژگیهای تلویزیون است؛ چرا که مخاطب از این راه میتواند از زیر بار فشارهای روانی زندگی شهری، فرار و تجدید نیرو کند. ویژگی سرگرم کنندگی تلویزیون سبب میشود تا برنامهسازان، قالبهای تلویزیونی را بر مبنای جذابیت، جلب مشتری و رضایتمندی آنها شکل دهند. تلویزیون، سبب عمومی شدن دانش و آگاهی، آشنایی مردم با پیشرفتهای جوامع دیگر و پدید آمدن انگیزههای قویتر برای رقابت میشود. به این ترتیب، مردم به تلویزیون به عنوان رسانهای مینگرند که هر لحظه جهان را به آنها مینمایاند.
آسیبها و فواید تلویزیون
برخی از اندیشمندان معتقدند با استفاده از تلویزیون، به راحتی میتوان یک جریان فکری به وجود آورد. امروزه تلویزیون تا دورترین روستاها راه یافته است و آنتنهای کج و کوله آن را بر فراز آپارتمانهای مرتفع تهران تا خانههای کوچک روستایی میتوان دید. از این روست که تلویزیون را میتوان دانشگاه عمومی گستردهای با مخاطبانی در گروههای گوناگون در نظر آورد. برنامههای تلویزیون میتواند آثار مطلوب و نامطلوبی بر مخاطبان بگذارد. تأثیر گذاری تلویزیون به علت شنیداری و دیداری بودن آن، در مقایسه با دیگر رسانههای ارتباط جمعی بیشتر است. تلویزیون میتواند در زندگی مدرن امروز بسیار سودمند یا زیانبخش باشد. این رسانه به علت اینکه بسیاری از مردم با آن سر و کار دارند و اوقات بیکاری خود را با آن میگذرانند، میتواند آگاه کند، بیاموزد، تشویق کند و احساس را برانگیزاند. نمایش برخی فیلمهای سینمایی که دربردارنده خشونت زبانی و بدنی است، از جمله آسیبهای مخرب تلویزیون بر مخاطبان به شمار میرود. برخی آگهیهای تجاری، مصرفگرایی را میان مردم جامعه رواج میدهد که این وضعیت را نیز میتوان از آسیبهای تبلیغی تلویزیون نام برد.
تأثیر تلویزیون بر افکار عمومی
تلویزیون، یکی از مؤثرترین و گستردهترین دستگاههای پیامرسانی در جهان امروز به شمار میآید. این رسانه در مقایسه با دیگر رسانهها به دلیل استفاده از جاذبههای تصویری و هنری، تأثیرگذاری بیشتری بر افکار عمومی و رفتار مخاطبان خود دارد. در واقع، تلویزیون با آموزش مفاهیم فرهنگی و اعتقادی، ترسیم و تبیین نمودهای برجسته و الگوهای مثبت و منفی، تبلیغ و ترویج مصرف کالاها و محصولات داخلی و خارجی، نهادینهسازی هنجارهای مناسب و نامناسب و حتی تغییر ذایقه و ذوق بینندگان، از جایگاهی کاملاً استثنایی در این مسئله برخوردار است و حتی میتواند رهبری افکار عمومی جامعه را در دست گیرد.
فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد
تعداد صفحات این مقاله 39 صفحه
پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید
دانلود مقاله نقش ارتباطات و وسایل ارتباط جمعی در پیشرفت جامعه