پیشگفتار:
انقلاب اسلامی ایران به عنوان پدیده ای که در اواخر دهه 70 میلادی دنیا را به خود معطوف داشت و تعداد کثیری از پژوهشگران علوم سیاسی به بررسی این پدیده پرداختند و ریشه های آنرا برسی کردند و حتی این موضوع را می توان در اکثر پایاننامه ها مشاهده نمود
امّا در اکثر مشاهده می شود تنها به یک علت خاص بسنده شده و بروز انقلاب را به یک عامل مربوط می نمایند و یا ضمن بیان علتهای بیشتر ،یک علت را بیشتر مورد توجه قرار می دهند و از یک روش تک علّیتی برای بیان بروز انقلاب ،استفاده می نمایند
در این تحقیق سعی شده رهیافت فرهنگی در بروز انقلاب مورد بررسی و تحلیل قرار گیرد ولی جنبه های سیاسی و اقتصادی و اجتماعی و… نیز به همان نسبت که جنبه فرهنگی مهم است حائز اهمیت هستند
در این تحقیق رهیافت فرهنگی به عنوان متغیر مستقل و انفلاب اسلامی متغیر وابسته بوده و بررسی می شوند
انگیزه اصلی از انتخاب موضوع و اینکه چرا عامل فرهنگی انقلاب را مورد تحقیق قرار داده ام اینست که،انقلابی که به پیروزی رسیده و چندین سال از پیروزی آن گذشته ،چگونه می توان آنرا به همه شناساندو چهره و عامل واقعی آنرا تبیین پژوهشی نمود و اینکه چرا صاحب نظران سیاسی عامل فرهنگی را عامل اصلی بروز انقلاب می دانند و آیا ارزشهای فرهنگی و ایدئولوژی اسلامی ریشه اصلی انقلاب است؟
در این تحقیق سعی بر آن شده تا نقش رهبری و روحانیون و شعارهاو سایر نهادهای مرتبط با انقلاب اسلامی آشکار گردد.
«فصل اول»
کلیات
طرح مساُله(بیان مساُله و تعریف آن)
اهداف تحقیق
اهمیت تحقیق
فرضیه
تعریف متغیرهاو مفاهیمو عملیاتی کردن
روش تحقیق
موانع ومشکلات تحقیق
«چکیده»
در بروز انقلاب عوامل زیادی ایفای نقش نموده اندکه مهمترین این عوامل عبارتندازعوامل فرهنگی،سیاسی،اقتصادی،اجتماعی و غیره،طبق تحقیقات بعمل آمده از انقلاب و ریشه های انقلاب در داخل وخارج از کشور می توان به این نتیجه رسید که انقلاب یک چند علیتی است و انقلاب ایران عمدتاً ریشه اصلی اش فرهنگ است و باقی عوامل تاُثیرات نسبتاً کمتری در بروز انقلاب ایران داشته اند
با رهیافت فرهنگی به انقلاب ایران اجزاء مبارزات فرهنگی مانند رهبری ،شعارهای انقلاب،روش مبارزاتی، مکانهای آغاز انقلاب، حاصل مستندات انقلاب اسلامی را با تحلیل هرکدامتبیین نموده ایم و توانسته ایم نشان دهیم که پدیده انقلاب اسلامی یک حرکت فرهنگی بود و عوامل سیاسی،اقتصادی و… نقش کمرنگ تر از عامل فرهنگی داشتند و بنابراین فقط از طریق عامل فرهنگی و شناخت و بررسی اجزاء فرهنگی می توان پی به این نکته برد و با نظریه پردازیهای غربی که تجربه و شناخت از فرهنگ ایران قبل از انقلاب ندارند نمی توان انقلاب را تبیین علمی نمود.
امام خمینی به عنوان رهبر،یک سلسله اقدامات فرهنگی برای مبارزه با رژیم تدارک دیدندو از طریق روحانیت که شبکه وسیع و غیر قابل نفوذ ارتباطی بود خود را با مردم هماهنگ نمودند و انفلاب را به پیروزی رساندند مبنای مبارزات فرهنگی مذهب بود و جاذبه های دین اسلام و فرهنگ اسلامی و استقرار جهان شمول نمودن نهاهدف رسالت و مبارزه بود و رهبری کاریزماتیک امام خمینی عامل اساسی در سیاسی و انقلابی کردن تشیع و به پیروزی رساندن آن نقش بسیار کلیدی داشت.
(کلیات)
1 )بیان مسئله :
در زمینه انقلاب اسلامی ایران تحقیقات وسیعی در داخل و خارج از کشور صورت گرفته که هر کدام وجه خاص انقلاب را نمایان ساخته و حال حاضر با نوعی تشت و تکثر آرا مواجه هستیم ،مثلاً «میشل فوکو»معتقد است انقلاب ایران اولین انقلاب پس از مدرنیته است و آنرا روح جهان بی روح می نامد ،یا «فیشر»که به بررسی علل فرهنگی و مذهبی پرداخته و علل بروز انقلاب را فرهنگی می داند و یا «جرالد گرین»که با رهیافت سیاسی به موضوع می نگرد و آنرا از طریق فرایند مشارکت سیاسی به دو مرحله بسیج وسیع متقابل تقسیم می کند در این تحقیق عوامل اصلی رهیافت که عبارتنداز نقش رهبری ،مکانهای شروع انقلاب ،نحوه مبارزات و شعارهای انقلابی مورد بررسی قرار گرفته
اهداف تحقیق :
با توجه به اینکه در این تحقیق سعی شده به بررسی وقوع انقلاب از طریق رهیافت فرهنگی پرداخته شود ولی هدف اصلی اینست که مشخص شود که آیا می توان از طریق رهیافت فرهنگی به مسئله نگریسته شود و مطالعات وسیعی انجام شود
در اکثر تحقیقات داخلی و خارجی علل انقلاب را با یکی از رهیافتها تحلیل نموده اند و یک عامل را عامل اصلی و عوامل دیگر را فرعی مطرح نموده اند .
اما هدف اصلی در این تحقیق پرداختن به یک عامل اساسی و کلیدی انقلاب یعنی رهیافت فرهنگی است با اذعان به اینکه نمی توان انقلاب را با یک عامل بررسی نمود و تحلیل تک علیتی هرگزصادق نیست با اینهمه رهیافت فرهنگی نقش خاص و پایه ای دارد
(اهمیت تحقیق):
آشکارشدن جزئیات عوامل فرهنگی و مطالعه همه جانبه آن برای درک درست و منطقی انقلاب اهمیت فراوانی دارد تا بتوانیم سهم و میزان عامل فرهنگی در بروز انقلاب را در یابیم
«فرضیه»
عوامل فرهنگی تا حدودی در بروز و شکل گیری انقلاب نقش داشته اند
«تعریف متغیرها و مفاهیم و عملیاتی کردن»
در این تحقیق انقلاب اسلامی به عنوان متغیر وابسته و عوامل فرهنگی به عنوان متغیر مستقل بیان گردیده
«مفاهیم»:
1-انقلاب اسلامی :منظور دگرگونی بنیادی در زمینه های فرهنگی و سیاسی است نسبت به آنچه پیش از انقلاب استوار و پا بر جا بوده است و این دگرگونی همیشه با سرنگونی نظام سیاسی حاکم پیش می آید ……
2-عوامل فرهنگی: در اینجا نقش عامل رهبری،مکانهای انقلاب ،شیوه مبارزاتیو
همچنین شعارهای انقلاب است.
3- عوامل سیاسی :منظور نقش عامل قدرت شاه ،توسعه ناموزون و مدرنیزاسیون می باشد در این تحقیق سعی شده تا عوامل رهبری،مکان وقوع، شیوه های مبارزاتی و همچنین شعارهای انقلاب را در رهیافت فرهنگی مورد بررسیو تحلیل رهیافت سیاسی به نقش قدرت شاه و توسعه ناموزون و مدر نیزاسیون به علت محدودیت موضوع پژوهش اشاره ننموده ایم.
«روش تحقیق»
در این تخقیق از روش تاریخی ،توصیفی استفاده شده است و روش جمع آوری اطلاعات به صورت کتابخانه ای می باشد
موانع و مشکلات تحقیق:
یافتن تحلیل جامع از بروز انقلاب مشکل و دومین مشکل اینکه به علت بررسی یک عامل از عوامل بروز انقلاب و عدم برقراری ارتباط بین عوامل نتوانستیم میزان تاُثیر عامل فرهنگی را در انقلاب مشخص کنیم
«فصل دوم »
دید گاههای نظری در رابطه با انقلاب
نظریه کلاسیک انقلاب
نخستین تلاش برای مطالعه علمی انقلاب ها
نظریه های سیاسی در مورد انقلاب
«دید گاههای نظری در رابطه با انقلاب »
خشونت اجتماعی ،سیاسی وتلاش برای ایجاد تحول در ترکیب نخبگان سیاسی،سیاسیت های حکومت و نظام اجتماعی قدمتی اجتماعی،سیاسی بشر دارد فیلسوفان و اندیشمندان کلاسیک معمولاً دل نگران بروز چنین خشونتهایی بودند و آن را از علائم جامعه و نظام سیاسی بیمار می دانستند و می کوشیدند با طرح علل بروز نا آرامی ها و توصیه به نخبگان سیاسی مانع از بروز چنین رفتارهایی شوند
از قرن هیجدهم«18» و بویژه پس از انقلاب کبی فرانسه بود که اصطلاح انقلاب برای توصیف دگرگونی خشونت آمیز ناگهانی در ترکیب نخبگان سیاسی همراه با دگرگونب ارزشها –هنجارها-ساختارها-نقشها-و محیط جامعه استفاده شدو انقلاب با ارزش مثبت به خود گرفت و به عنوان مدل یا الگو برای سایر جوامع بین المللی مطرح شد
و مطالعه نظام ضد انقلاب در مفهوم جدید آن در قرن نوزدهم«19»میلادی آغاز شد ،پس از افراط گریهای انقلاب فرانسه،اندیشمندانی چون«ادموندبرک والکس دوتوکویل»همراهبا دیدی انتقادی به تجزیه و تحلیل آنچه گذشته بود پرداخته و کوشیدند تا آنرا تبیین و تشریح کنند.و از اواخرقرن نوزدهم با شکل گیری جامعه شناسی یا علوم اجتماعی با معنای جدید مطالعات علمی در مورد پدیده بسیار مهم انقلاب آغاز شد1
«نظریه های کلاسک انقلاب »
بنیان جامعه شناسی عمومی کارل مارکس بر این اصل استوار است که انقلاب زمانی رخ خواهد داده و با هم همراه شوند ،یکی تضاد میان استثمارگر و استثمارشده و دیگری تضاد میان نیروهای تولید و رابط تولید،
میتوان گفت از دیدگاه مارکس انقلاب یک ضرورت تاریخی است و وقتی پدید می آید که شرایط پیداش آن موجود باشد
این شرایط علاوه بر وجود تضاد میان نیروها و روابط تولیدی ،وجود آگاهی است ،درست است که اوج تضادهای انقلابی همراه با بحران و رکود و نابسامانی اجتماعی است ،اما این یک طبقه اجتماعی است که باید به منافع جمعی خود آگاه شود و علیه سرمایه داران شکل یابد و به حامل انقلاب تبدیل شود1
اما با وجود ابهامات مفهومی در نظریه مارکس،تفاوت میان انقلابهای بورژواری و سوسیالیستی،تاُکیدزیاد بر او بر عوامل اقتصادی به عنوان عامل تعیین کننده،و توجه به تعارض طبقاتی به عنوان تنها منشاُ تغییرانقلابی از موارد قابل انتقاد به نظریه مارکس محسوب می شود2
به اعتقاد «دوتوکویل»عواملی چون نبود آزادیهای سیاسی،علم هماهنگی و همبستگی نخبگان حاکم و فقدان انطباق نهادهای سنتی با شرایط جدید و رشد روز افزون تمایلات شدید به برابری طلبی علل وقوع انقلاب در یک جامعه هستند
وی معتقد است که در انقلابات همیشه وقتی امور از بد بودن به بدتر شدن می رود رخ نمی دهند بر عکس غالباُمردمیکه دورهای بدون هیچ اعتراض یک حکومت سرکوبگر را تحمل کرده اندوقتی ناگهان در می یابند که حکومت از فشار خویش کاسته بن مخالفت با ان برمی خیزند
پس تجربه به ما می آموزد که معمولاُمخاطره آمیز ترین لخظه برای یک حکومت بد،لحظه ای است که در آن حکومت در صدداصلاح شیوه کار خویش بر می آید3
«دور کهایم»نیز قبل از بررسی انقلاب ،به نقد ساختار تحولات اجتماعی می پردازد،وی به اصل «بحران جمعی»به عنوان هسته نگاهدارنده جامعه معتقد است و بر اساس اعتقادش اگر وجدان جمعی یا روح اجتماعی نتوانند همبستگی را حفظ کند،کشمکشهای سیاسی و از جمله انقلاب رخ خواهد داد
دو نوع همبستگی مکانیکی وار گانیکی بر می شمارد که اولی (مکانیکی) مبتنی بر وحدت احساساتی یا وجدان جمعی بسیار نیرومند و دیگری مبتنی بر تمایز اجتماعی افراد و تقسیم کار اجتماعی است
(نخستین تلاش برای مطالعه علمی انقلابها):
شاید بتوان کتاب کالبد شکافی انقلاب ،اثر «کوین برنیتون»مورخ امریکائی را معروفترین اثر مستقل در باب انقلابها در نیمه دوم قرن بیستم به عنوان مطالعات علمی انقلاب دانست ،وی با بررسی چهار انقلاب (انگلستان،امریکا،فرانسه،روسیه)برخی را در انقلاب کشف نمود
وی به یک سلسله همسانیها مانند (وجود یک جامعه پیشرفته اقتصادی،حکومتی ناکارآمد که از نظر مالی تحت فشار است
، وجود تضاد طبقاتی همراه با افزایش خشونت،فزونی گرفتن تعداد روشنفکران و مرگ نظم موجود از سوی آنها و تغییر جهت آنان همراه با سازماندهی گروهای فشار مخالف حکومت ،ؤاز دست رفتن اعتماد به نفس نخبگان حاکم و رشد این باور در میان اعضای طبقه حاکم که امتیازاتشان نا عادلانه و به زیان جامعه است
(نظریه های سیاسی در مورد انقلاب):
نظریه های سیاسیانقلاب که اساساً انقلاب را پدیده ای سیاسی می دانند و به فرآیندهای سیاسی اصلی جامعه توجه دارند به دو«2»رهیافت تقسیم می شوند
1)رهیافت کارکرد گرا
2)رهیافت تعارض سیاسی
در رهیافت کارکردگرائی سیاسی،ثبات جامعه منوط به توافق میان اعضای آن در مورد ارزشها و مفید بودن نظام سیاسی است ،در رهیافت تعرض سیاسی، جامعه نیز به عنوان عرصه ای برای مبارزه و رقابت میامن گروههای تلقی می شود که خواهان نیل به قدرت هستند
نتیجه این رقابت را نیز موازنه منابعی که هر گروه در دسترس دارد ،تعیین می کند
معروفترین نظریه انقلاب در رهیافت نخست از آن ساموئل هانتینگون و رهیافت دوم از آن چارلزتیلی می باشد،(نظریه توسعه ناموزون اثر ساموئل می باشد)
دیدگاه کشمکش های سیاسی یا بسیج منابع از آن چارلز تیلی می باشد که به اقدامات سیاسی و فرآیندهای سیاسی.
«فصل سوم»
«ادبیات و تاریخچه»
«ادبیات و تاریخچه»
در زمینه انقلاب تحقیقات وسیع در داخل و خارج از کشور صورت گرفته و گاهاً به صورت تک علیتی و چند علیتی انقلاب را کنکاش نموده اند،
از تحقیقات خارجی می توان کتاب فیشر را نام برد که به بررسی علل فرهنگی و مذهبی پرداخته ،نویسنده به نقش آموزش مذهبی در ایران و تاُثیر آن بر فهنگ عمومی و سهم علما و رهبران مذهبی در تنویر افکار عمومی ایرانیان پرداخته و نقش روحانیت را محوقرار داده.
]فیشر[با اینهمه علل اصلی انقلاب ایران را اقتصادی –سیاسی عنوان می کند و شکل انقلاب و محل وقوع آن را تا حد زیادی نتیجه سنت اعتراض مذهبی میداند
در مقاله ]علیرضا شیخ الاسلامی[ نیز می توان به چنین رهیافتی رسید ایشان نقش و تاُثیر شیعه را در تحولات سیاسی و شرایط محیطی و اجتماعی حاکم بر هر دوره تاریخی را توضیح می دهد و بیان می کند هر گاه قدر ت دولت مرکزی و فشار ناشی از خشونت سیاسی شدت گرفته ،روحانیت و بویژه روحانیت طراز اول و سطح بلا ،مجبور به سازش و انطباق خود با واقعیت سیاسی زمان شده است و بالعکس.
]نیکی.کوی[ نیز از آن پژوهشگرانی است که در تحلیل انقلابها به نقش عوامل اقتصادی و رشد اصطلاحات تاُکید می کند،
اما او نیز بیشتر متمایل به نقش تحول در فرهنگ شیعی به عنوان عامل اساسی در انقلاب اسلامی می باشد و همچنین وی متذکر می شود که عوامل فرهنگی در رشد ایدئولوژی انقلاب و تقویت زمینه های فکری و ایدئولوژیک آن نقش به سزایی داشته اند
نیکی .کوی در تحلیل چند علیتی از انقلاب اسلامی ،بر نقش عوامل فرهنگی و فکری انقلاب از یک سو و نقش علمای شیعه ،نهاد مرجعیت بازار و تجّاردر جامعه مدنی سنتی از سوی دیگر تاُکید می نماید.
(میثاق پارسا)در کتاب ریشه های اجتماعی انقلاب ایران تحلیل خود را از فعالیت های گروههای اصلی شرکت کننده در انقلاب و تقویت کننده در انقلاب مثل روحانیون –بازاریانو کارگران ارائه می دهد،
وی معتقد است که بازاریان نخستین گروهی بودند که بسیج شدند و از طریق مساجد خود را هدایت کردند . و از طرف دیگر سیاست فضای باز سیاسی از سوی دولتی فرصتی را برای سایر گروههای ناراضی خصوصا در بعد اقتصادی بازکرده اما خیلی از خواسته ها جنبه سیاسی به خود گرفت و ائتلاف اجتماعی وسیعی شکل گرفت .
فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد
تعداد صفحات این مقاله 32 صفحه
پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید
دانلود مقاله انقلاب اسلامی ایران