پیشگفتار
تمام معدنهای زیرزمینی باید بطور مؤثری تهویه شوند اولاً برای تأمین اکسیژن کافی برای تنفس افراد، ثانیاً برای ایجاد شرایط کاری راحت برای کارکنان تا با حداکثر کارایی فعالیت کنند. ثالثاً برای رقیق کردن و خارج کردن گازها و گرد و غبار از معدن که در غیر این صورت جو معدن را آلوده می کنند.
در اصل با عبور دادن حجم کافی از هوای کثیف که از چاه خروج هوا خارج می شود به تمام اهداف بالا می توان رسید. برای ایجاد چنین جریان هوایی یک اختلاف فشار برای غلبه بر مقاومت معدن در برابر جریان هوا باید ایجاد شود. در معدنهای کوچک کاهی این امر به کمک تهویه طبیعی انجام می شود.
اما در بیشتر معدنهای امروزی اختلاف فشار کافی به صورت مؤثری با نصب یک پنکه مکنده در بالای دهانه چاه خروج هوا ایجاد می شود که بوسیله پنکههای کمکی نصب شده در مدار اصلی تهوی و در نقاط پیش بینی شده تقویت می شود. در تمام این حالتها حفاریهای معدنی باید چنان طراحی شوند که حداقل مقاومت را در برابر جریان هوا بوجود بیاورند.
علاوه بر مشکلات حرارت و رطوبت زیاد، گازها و گرد و غبار زیان آور مختلفی نیز در معدن تولید می شود. آنها شامل گازهای منوکسید کربن، متان، اکسید نیتروژن و سولفید هیدروژن برای هر کدام از این گارها حدود مجازی برای حداکثر سطوح تعیین شده است.
به این ترتیب هم از بروز مشکلات فیزیولوژیکی خطرناک و هم از تشکیل مخلوط های انفجار آور در هوا مانند متان در بیشتر معدنهای زیرزمینی دیگر جلوگیری می شود. وقتی تمرکز متان در هوا بین 5 تا 14 باشد در اثر یک شعله باز یک انفجار شدید می تواند رخ دهد. تمرکز بیش از یک درصد متان در عمل مجاز نیست.
مقدمه:
قبل از دهه 1990 ذغال سنگ مهمترین منبع سوختی اکثر کشورهای صنعتی جهان به ویژه آمریکا را تشکیل می داده و در حدود 90 درصد از نیاز انرژی آنها را تأمین نموده است. بعد از آن به دلیل تغییراتی که در وضعیت نفت خام و گاز طبیعی در بازارهای بین المللی صورت گرفت اهمیت ذغال سنگ کاهش یافت. با این وجود در حال حاضر ذغال سنگ منبع اولیه سوخت جهت تولید الکتریسیته می باشد زیرا بسیار ارزانتر از سوختهای فسیلی دیگر و در بسیاری از کشورها فراوانتر از آنهاست. در آمریکا، به عنوان مهمترین کشور صنعتی جهان، در سال 2000 میزان مصرف ذغال سنگ برای تولید برق حدود 83 میلیون تن (91 درصد از کل مصرف آن) بوده است که با این میزان بیش از نصف برق مصرفی آمذیکا تولید گریدید.
قبل از دهه 1970 گاز طبیعی ارزانترین سوخت مصرفی برای تولید الکتریسیته بوده است. در سال 1970 میانگین قیمت تمام شده برای هر میلیون Btu انرژی از گاز طبیعی 28 سنت، از ذغال سنگ 31 سنت و از نفت 42 سنت بوده است. از سال 1976 ذغالسنگ به ارزانترین سوخت برای تولید الکتریسته تبدیل شد. در حالیکه در همین سال نفت با 56/2 و ذغال سنگ با22/1 در درجات بعدی بوده اند. اگرچه هزینه تولید برق از ذغال سنگ افزایش یافته است با این وجود بسیار پایین تر از گاز طبیعی و نفت است.
قیمت میانگین ذغالسنگ تحویل شده برای تولید الکتریسیته در سال 2000 به ازاء هر تن (Short tonne) 28/24 دلار بوده است. نوسانات قیمت ذغال سنگ در بازار آمریکا از سال 1990 تا 1999 به صورت جدول شماره (1) بوده است. سیر نزولی قیمت آن به خوبی مشخص است.
کاربرد مهم دیگر ذغال سنگ تولید کک از آن است که برای ذوب کانه آهن و تولید فولاد به کار می رود قیمت میانگین ذغال سنگ های ویژه یای که برای ساختن کک استفاده می شود، در اوایل سال 1950 کاهش یافته است. از سال 1993 تا 2000 از 44/47 دلار در تن تا 45/44 دلار در تن کاهش یافته است. همانگونه که از جدول(1) مشخص است قیمت ذغال سنگ استخراجی در معدن در سال 1995 حدود 1 دلار پایین تر از سال 1998 بوده است. این در حالی است که این کاهش در 17 سال متمادی ادامه داشته است.
از آنجائی که ذغال سنگ دارای فراوانی زیادی است . برای مدت های طولانی قیمت آن پایین مانده است، بنابراین در بسیاری از طرحهای تولید برق در آمریکا از آن استفاده می کنند(ارقامی که در بالا آنها اشاره گردید از اطلاعات موجود در پایگاه اینترنتی eia.doe.gov مربوط به اطلاعات انرژی (Energy information sheet) استخراج گردیده اند.
ار کاربردهای دیگر زغال سنگ، بویژه لیگنت، کاربرد ویژه آن جهت تولید نفت و گاز است. از این ذغال سنگ تا حدود 38 گالن در تن نفت بدست آمده است. ذغال سنگهای نوغ لیگنیت به دلیل مقدار مواد فرار بالا، نسبت به ذغال سنگ های رده بالا دارای پتانسیل بیشتری در این زمینه هستند. ذغال سنگ دارای کاربردهای دیگری در صنایع دیگر از جمله نساجی، سیمان، قند و غیره است.
این مواد اگرچه عمدتاً در افقهای زمانی اواخر پالئوزوئیک و مزوزوئیک دیده می شوند، اما ذغال سنگهای ترشیاری نیز ذخایر عظیمی را در سرتا سر دنیا تشکیل می دهند و مزیت نسبی آنها وضعیت آنها برای فعالیتهای معدنکاری آسانتر است و ذغال سنگهای ترشیاری در بسیاری از کشورها دارای کاربردهای زیادی برای تولید الکتریسیته هستند.
بنابراین اجرای عملیات اکتشافی جهت پی جوئی ذغال سنگ در این منطقه نه تنها توجیه توسعه صنایع تولید برق و صنایع دیگر در منطقه می شود، محدودیت منابع نفت و گاز و دوری منطقه مورد مطالعه از این منابع توجیهی بر اکتشاف منابع دیگر انرژی در منطقه هستند.
مختصری در مورد ذخایر ذغال سنگ در حوزه کرمان:
رسوبات ذغال دار در حوزه کرمان با میانگین ضخامت 4870 متر از شمال خاوری(2520 متر) به جنوب باختری(7400 متر) تغییر ضخامت می دهند. تعداد لایه های ذغالی کارپذیر و غیرکارپذیر آن 94 لایه است که 63 لایه آن با ضخامت حداکثر 3/0 تا 4/0متر هستند. ذغال خیزی اصلی در بخشهای دهرود، داربید خون، ظغراجه قرار دارد و بخشهای نیزار، باب نیزو و دشت خاک فاقد ذغالخیزی است و فقط در بعضی از مناطق آن لایه های نازک و عدسی ذغال سنگ وجود دارد. ضریب ذغالخیزی کلی این حوزه 8/0 درصد و ضریب ذغالخیزی کارپذیر آن 24/0 درصد است. برشهای ذغالدار حوزه کرمان به 7 افق A،B، B1، C، C1، D، E تفکیک شده اند. افق های ذغالدار بوسیله فواصل غیر ذغالی به ضخامت 120 تا 440 متر از همدیگر جدا می شوند و در داخل هر افق ذغالدار، لایه های ذغالی نزدیک به هم (با فاصله 15 تا 20 متر از همدیگر) هستند. ضخامت لایه های ذغالی معمولاً کمتر از یک متر است، در بعضی مناطق ضخامت لایه ذغالی به 8 تا 9 متر می رسد. ذغالخیزی اصلی صنعتی در افق D قرار دارد و ضریب ذغالخیزی کلی آن 2/6 درصد و ذغالخیزی صنعتی آن 6/3 درصد است. لایه های ذغالی از جوانب محو میوند و در بعضی نقاط به آرژیلیت ذغالدار و آرژیلیت تبدیل می شوند.
افق A مربوط به تریاس بالا و با ضخامت 60 تا 80 متر است و دارای 7 لایه ذغال می باشد. در قسمت های شمال باختری و مرکزی ناحیه ذغالدار برونزد دارند و ضریب ذغالخیزی کلی این افق 67/1 درصد است و در آن لایه های کارپذیر دیده نمی شود.
افق B مربوط به تریاس استو در 150 متری بالای افق A قرار دارد ضخامت برش آن 100 تا 120 متر است و تا 8 لایه ذغالی که ضخامت هر یک 4/0 متر است وجود دارند. لایه های و آن در مناطق باب نیزو جنوبی،اشکلی و اسدآباد دارای ضخامت کارپذیر هستدند. ضریب ذغالخیزی کلی افق B در ناحیه کرمان 64/2 درصد و بیشترین آن در منطقه باب نیزو 16/4 است. ضریب ذغالخیزی کارپذیر آن 6/0 تا 84/0 درصد است.
افق B1 در 250 متری بالای افق B قرار دارد و در منطقه ذغالدار داربید خون شمالی دیده می شود. چهار لایه ذغالی در آن مشخص شده اند که تنها یک لایه آن با ضخامت 5/0 تا 2/1 متر کارپذیر است. ضریب ذغالخیزی کلی این افق در داربید خون شمالی 21/1 و ضریب ذغالخیزی صنعتی آن 01/0 درصد است.
افق C در زیر بخش طغراجه (ژوراسیک زیرین) و در 160 متری بالای افق B1 قرار دارد. ضخامت این افق 120 متر است و تا 17 لایه ذغالسنگی دارد. لایه های ذغالی کارپذیر ، و در قسمت مرکزی برش بخش پایین طغراجه قرار گرفته اند. در بعضی نقاط لایه های ، ، ، و نیز کارپذیر هستند. ضریب ذغالخیزی کلی افق C، 72/3 درصد و ضریب ذغالخیزی صنعتی آن 88/1 درصداست.
افق C1 در 310 متری بالای افق C قرار دارد و دارای ذغالخیزی ضعیف است. دارای 7 لایه ذغالی با ضخامت کلی 5/1 متر و فاقد لایه ذغالی کارپذیر است. میانگین ضخامت این افق 310 متر و ضریب دغالخیزی کلی آن 5/0 درصت است. ضخامت لایه های ذغال آن 1/0 تا 3/0 متر است.
افق D مربوط به ژوراسیک میانی بوده و ضخامت آن 170 متر است و قسمت بزرگ ذغالخیزی صنعتی ناحیه کرمان در افق D قرار دارد. در حدود 30 لایه با مجموع ضخامت 24/11 متر وجود دارد که ضریب ذغالخیزی کلی آن 94/1 تا 94/7 درصد (میانگین 28/6) می باشد. بیشترین ذغالخیزی صنعتی در سه منطقه جنوب شرقی(هجدک باب نیزو)، مرکزی (دره گر سراپرده)، شمال باختری(پابدانا خمرود) وجود دارد.
افق E مربوط به ژوراسیک میانی است و در 120 متری بالای افق D واقع است. ضخامت آن از 110 تا 230 متر با میانگین 180 متر متغیر است. تا 13 لایه ذغالی در آن مشخص شده است که ضخامت کلی آنها 6/4 متر است. ضریب ذغالخیزی کلی آن 16/3 درصد و ذغالخیزی صنعتی آن 96/1 درصد است. 5 لایه آن کارپذیر هستند.
از نظر کیفی ذغالسنگ های ناحیه کرمان از نوع هومیک هستند و ذغالهای ساپروپلیک در آنها وجود ندارد و ترکیب پتروگرافی آنها از کلارین درخشان تا دورین مات متفاوت است. مارکهای گازی تا آنتراسیت بصورت پیاپی وجود دارد و در فاصله میان آنها مارکهای کک شو، کک شو چرب و گازی چرب و به مقدار کمتر چرب وجود دارد.
ذغالسنگ های ناحیه کرمان اغلب از ماسرالهای گروه ویترینت تشکیل شدهاند (در افق C، 45 تا 55 درصد و در لایه های بالای افق D، 96 تا 98 درصد) مقدار سمی ویترینت از 2 تا 26 درصد در نوسان است و از افق C به افق E کاهش می یابد. مقدار فوزینیت ها از 5 تا 27 درصد متغیر است. کیپتینیت ها به مقدار کم (1 تا 2 درصد) وجود دارند.
بخش بزرگی از مواد کانیایی ذغالسنگ کرمان از مواد رسی آواری(67 تا 90 درصد) و بعد از آن کربناتها، سولفورها، کوارتز و کلسدون هستند. شیوه تشکیل ذغال افقهای A،B، و C برجا (Authoctonous) و به ندرت نابرجا (Alloctonous) هستند و خاستگاه آنها با رخساره مردابی کنار دریا و بسته است.
از نظر کیفیت ذغالسنگ کرمان، مقدار رطوبت آنها در حدود 14/0 تا 5/1 درصد، مقدار خاکستر از 2 تا 40 درصد است از نظر مقدار خاکستر، آنها را به شش گروه دسته بندی کرده اند: 1-با خاکستر ناچیز (10%< A) با خاکستر کم (15-1/10) 3-با خاکستر متوسط (25-1/15) 4-با خاکستر نسبتاً زیاد (31-1) 5- با خاکستر زیاد (40-1/31) 6-با خاکستر خیلی زیاد (50-1/40) ترکیب شیمیایی خاکستر دارای سیلیس 42 تا 53 درصد و آلومین 20 تا 27 درصد و اکسیدهای بازیک 12 تا 28 درصد است.
مقدار گوگرد از تا 44/7 درصد متغیر است که از این نظر نیز به شش گروه تقسیم شده اند. مقدار فسفر آنها 002/0 تا 22/0 درصد است که به 4 گروه تقسیم شده اند. مواد فرار آنها از 3 تا 5/43 درصد متغیر است که بستگی به درجه متامورفیسم و ترکیب پتروگرافی آنها دارد. ارزش گرمایی آنها از تا 9410 کیلوکالری بر کیلوگرم است. قابلیت پخت آنها از 6 تا 43 میلیمتر است و وزن مخصوص آنها 3/1 تا 8/1 گرم بر سانتیمتر مکعب، از نظر خودسوزی در گروه 1 و از نر گرد و غبار در زمره ذغالهای قابل انفجار تلقی می شوند.
در ذغالهای کرمان مارک (D) یا ذغال شعله ای وجود ندارد. مارگ(گ) یا گازی به صورت قطعات کوچک که به صورت دو گروه تکنولوژی (گ 17) و (گ6) دارای مواد فرار 1/37 تا 5/43، قابلیت پلاسیسیته 7 تا 21 میلیمتر، کربن 2/80 تا 5/83 و هیدروژن 2/5 تا 3/6 درصد، ارزش گرمایی 8033 هستند.
ذغالهای مارک (گ ژ) یا گازی چرب دارای گسترش زیاد است و ارزش گرمایی آن 8400 کیلوکاری بر کیلوگرم است. ذغالهای مارک چرب در ناحیه کرمان کم است. ذغال مارک کک شو در همان افقها دذر مناطقی که ذغالهای مارک گازی چرب وجود دارند بطور گسترده مشاهده می شوند. ذغالهای مارک کک شو چرب دارای گسترش و اهمیت قابل توجه هستند. ذغالهای مارک K نسبت به مارک کک شو چرب دارای گسترش محدودتر است و این ذغالها دارای بهترین خواص کک دهی هستند و از نظر صنعتی اهمیت فراوان دارند.
گسترش ذغالهای مارک کک شو لاغر (OC) در ناحیه کرمان محدود است. ذغالهای مارک غیر قابل پخت(HC) نیز دارای گسترش محدود هستند. ذغالهای مارک لاغر(T) در کناره باختری ناحیه کرمان دیده می شوند. ذغالهای مارک آنتراسیت (A) در ناحیه کرمان در افق C دهرود، دره گر و در افقهای A و B منطقه باب نیزوی جنوبی دیده می شوند. ارزش گرمایی آنها 9000 کیلوکالری بر کیلوگرم است.
بیشتر ذخایر ذغالسنگ کرمان دارای مارک کک شو است. ذخایر ممکن است گروه تخمینی ( ) تا عمق 1800 متر در مناطق ذغالدار کرمان 748 میلیون تن و ذخایر حوزه بادامویه که بیشتر از مارکهای لاغر است در گروه ذخایر احتمالی ( )، 220 میلیون تن ارزیابی شده است. جمع کل ذخایر ذغالسنگ در گروههای B، و 41/315 میلیون تن برآورد شده است.
آشنایی نسبی با معدن ذغالسنگ هجدک:
1-موقعیت معدن
معدن ذغالسنگ در 74 کیلومتری شمال شرق کرمان قرار گرفته و توسط یک جاده آسفالته که از جاده زرند منشعب می شود با شهر کرمان در ارتباط می باشد. این معدن در قسمت جنوب شرق ناودیس کرمان و در یال شرقی ناودیس بیدو قرار گرفته است.
از جنوب محدود به تشکیلات باب نیزو شرقی که بوسیله گسل گزستان از باب نیزو شرقی مشخص می گردد و در شمال محدود به تشکیلات مدیون می باشد. ارتفاع این معدن از سطح دریا 2030 متر است.
2-شرایط آب و هوایی
از نظر شرایط آب و هوایی منطقه هحدک جزء نواحی با آب و هوای خشک محسوب می شود. به طوری که درجه حرارت در تابستان به حداکثر 40 درجه بالای صفر و در زمستان به حداقل 10 درجه زیر صفر می رسد.
از نظر آبدهی منطقه هجدک جزء منطاق کم آب محسوب می شود و متوسط ریزش باران 300 میلیمتر در سال اندازه گیری شده است. سرعت باد در منطقه بین 20 تا 30 متر در ثانیه متغیر است. از نظر توپوگرافی منطقه به شدت کوهستانی است بطوریکه بالاترین نقطه در ارتفاع 2320 متری و پایین ترین نقطه دره رودخانه بیدو و در ارتفاع 1900 متری است.
مختصری بر زمین شناسی منطقه هجدک:
کل منطقه هجدک که شامل معادن اولیه- معدن بزرگ و اشکلی می شود در نوزیسین کلین بیدو قرار دارد که در امتداد آن در مدن باب نیزو رخنمون دارد. کل منطقه به یال شرقی سینگلینال بیدو تعلق دارد که در امتداد شمالی آن معدن اشکلی و در امتداد جنوب غربی آن معدن باب نیزو واقع است. سینکلینال بیدو خود بخشی از سینکلینال ذغالخیز کرمان است و در یال شرقی آن معدن هجدک واقع شده است. تشکیلات هجدک بوسیله گسل بزرگ هجدک به دو قسمت (شمالی) و تحتانی(جنوبی) تقسیم می گردد.
طول منطقه هجدک فوقانی 6 کیلومتر و عرض آن 3/0 کیلومتر و مساحت آن 8/1 کیلومتر دارای ذغالخیزی ناچیز می باشد. تشکیلات ذغالی هجدک مربوط به ژوراسیک میانی می باشد.
تکتونیک معدن هجدک:
از نظر زمین شناسی ساختمان و تکنوتیک منطقه هجدک شامل مونوکلین هایی که با شیب متوسط 60 درجه و امتداد شمال شرقی جنوبی غربی واقع است. منطقه هجدک در منتهی الیه قسمت جنوب شرقی منطقه ذغالخیز کرمان واقع شده است.
تکنوتیک منطقه به روشهای مختلف اکتشاق مانند چاههای حفاری عملیات ژئوفیزیک حفر ترانشه و تونلهای اکتشافی مورد مطالعه قرار گرفته است. بر طبق این مطالعات در تمام منطقه مورد اکتشاف جابجایی هایی با دامنه کم و متوسط وجود دارد.
امتداد این شکستگی ها عموماً شرقی غربی بوده و شیب لایه ها 60 تا 58 درجه متغیر است. تعداد این گسل ها 27 عدد می باشد که دارای جابجایی بین 5 تا 10 متر می باشد. علاوه بر گسلهای یاد شده اصلی تعدادی گسل فرعی هم مشاهده شده که گسلهای اصلی منشعب می گردند و باعث جابجایی کم دامنه ای در طول ذغالی می گردند.
میزان ذخیره و عمر معدن:
معدن هجدک با ذخیره اکتشافی 12 میلیون تن از نوع کک شوی چرب که دارای پلاستومتری بالاست که برای کک دهی مورد استفاده کارخانه ذوب آهن اصفهان بسیار مناسب می باشد. ذخیره اقتصادی آن 9 میلیون تن می باشد. بر مبنای طراحی اولیه استخراج بایستی 150هزار تن در سال باشد که عمر معدن 25 سال خواهد بود.
روشهای استخراج:
در منطقه دو نوع روش استخراج متداول است و در هر دو معدن یکسان است.
الف- روش گزنگی
در این روش ابتدا از افق پایین دویلهایی در جهت شیب لایه حفر می شود تا در افق فوقانی سوراخ شود. این دویلها بوسیله داربست های چوبی محافظت می شوند. سپس دویل که ابعاد آن 1*1 متر است در جهت امتداد ذغال به دو قسمت (کوپه) تقسیم می شود. یکی کوپه نفر رو و یکی کوپه خاک ریزی و تحویل چوب،سپس در دو طرف این دویل که بصورت چاهی با شیب 75-60 درجه (شیب لایه) است و دویل مرکزی نامیده می شود به فاصله متوسط 20 متر دویلهای جدیدی شروع و پس از دو سه متر پیشروی (بالا رفتن) توسط گالریهایی با مقاطع کوچک(1 متر مربع) و با شیب 30 درجه در امتداد ذغال به دویل مرکزی می پیوندند. این گالریها اریب (گزنگها) که با چوب بست کاری محکم می شوند، سنگ بنای کارگاههای جدید هستند. برای استخراج ذغال کارگران از سمت دویل مرکزی شروع می کنند و شروع بع کندن ذغال با پیکور می کنند و تا ارتفاعی که قدشان برسد ذغال را حفر می کنند.
ذغال در اثر وزن، روی ناوهایی که در کف کارگاه مستقر شده است به پایین می خزند و از دویل ذغالریز فرو می ریزند. سپس افراد با نصب چوبهای عمودی(ستون) و افقی کمر بالا و سقف کارگاه را از ریزش محافظت می کنند. وقتی سیکل ذغال استخراج شد، خاکریزی انجام می شود.(در مواردی که سستی کمرهای ذغال اجازه تأخیر انداختن خاکریزی را ندهد خاکریزی در بین سیکل انجام می شود) برای خاکریزی از بالای دویل مرکزی و از طرییق لوله هایی با قطر 30 سانتیمتر که در کوپه خاکریزی تعبیه شده است خاک با واگن و با کامیون(در مواردی که دویل به سطح زمین راه یابد) به درون لولههای خاکریزی و سپس به درون کارگاه هدایت می شود و جای خالی ذغال را پر می کند.
خاکریزی تا ارتفاع 60 سانتیمتری سقف کارگاه متوقف می شود. سپس روی خاکها ناو گذاشته می شود(ناوها قطعات فلزی ناودان مانندی هستند که برای ریزش ذغال در اثر نیروی ثقل به کار می روند) و کار استخراج مجدد آغاز می شود. استخراج کارگاهها تا جایی ادامه می یابد که دویل مرکزی تا افق فوقانی از خاک پر شود.
همگام با استخراج کارگاه دویل ذغالریز حفظ شده و اطراف آن با داربستهای چوبی(ستون و کلاهک) از ریزش مصون می ماند و کار هدایت ذغال به افق پایین را انجام می دهد. وقتی کار استخراج کارگاه اصلی پایان یافت، دویلهای ذغالریز کارگاه اصلی به عنوان دویلهای مرکزی کارگاههای فرعی مجاور مورد استفاده قرار می گیرد.
این کارگاه فرعی بر اساس روش مذکور شروع به استخراج می کنند.
ب- روش پلکان معکوس
در این روش استخراجی پس از حفر دویل مرکزی در طرفین، حفاری شروع شده و پلکانهای معکوس بوجود می آورند تا افراد در پناه آن پلکانها به استخراج ادامه داده و از ریزش ذغال مصون بمانند. در فواصل کوتاه (5-4) متر در اشتراکهای بالا و پایین دویلهای کوتاه (برای خاکریزی و ذغالریزی) حفر می شود.
مزیت روش پلکانی معکوس در این است که می توان همزمان با استخراج ذغال به خاکریزی و پر کردن جای خالی ذغال نیز اقدام کرد و مثل روش گزنگ لازم نیست در بیشتر موارد استخراج متوقف و خاکریزی صورت گیرد.
محاسبات میزان هوای لازم برای کارگاهها و سینه کارها
1-محاسبه میزان هوا بر اساس ماکزیمم تعداد نفراتی که مشغول کارند
بر اساس مقررات کشور شوروی که در کشور ما نیز به آن عمل می شود. برای هر نفر از کارکنان معدن 6 متر مکعب هوا در نظر گرفته می شود. بنابراین اگر n ماکزیمم تعداد نفرات باشد که همزمان در سینه کار یا کارگاه مشغول کارند. میزان هوای لازم جهت تنفس آنها بر اساس فورمول زیر میباشد:
تأثیر ضریب همزمانی در این فورمول ضروری می باشد.
2-محاسبه میزان هوا بر اساس گازهای متصاعد شده
اگر حجم گازهای متصاعد شده ظرف 24 ساعت q متر مکعب و نیز لازم باشد که این گازها تا حد p رقیق شوند، شدت جریان هوای لازم بر این اساس را می توان از این رابطه بدست آورد.
مقررات کشور شوروی مقدار را در نظر گرفته است.
3-محاسبه میزان هوا بر اساس میزان استخراج ذغال
اگر q حجم هوای لازم جهت رقیق کردن گازهای حاصل از یک تن ذغال و w میزان استخراج روزانه بر حسب تن باشد، شدت جریان هوای لازم جهت رقیق کردن گازهای مزبور از فرمول روبرو بدست می آید.
فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد
تعداد صفحات این مقاله 31 صفحه
پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید
دانلود مقاله منابع زغالسنگ و معادن زیرزمینی