فی ژوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فی ژوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلود مقاله مقایسه هوش هیجانی بین دختران عادی و فراری 25 – 15 ساله شهر تهران

اختصاصی از فی ژوو دانلود مقاله مقایسه هوش هیجانی بین دختران عادی و فراری 25 – 15 ساله شهر تهران دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 
چکیده :
ویژگی های رفتاری هر فردی حاصل نوع شخصیّت فردی است. و شخصیّت هم محصول استعدادها و توانایی ها و هوش و احساسات و هیجانات رفتاری افراد است در یک کلام از جمع بندی تعاریف هوش (عمومی، کلامی، فضایی، تخیّلی، حسابی، ...) می توان به این نتیجه رسید که «هوش میزان توانایی سازگاری فرد با محیط است» بدیهی است، تفاوت رفتارها و منش و شخصیت افراد به نوع احساسات و نگرش ها و گرایش ها و انتظارات و امیال و علایق فرد وابسته است.
در تحقیق حاضر نیز با عنوان بررسی هوش هیجانی دختران عادی و فراری 25 – 15 ساله شهر تهران به جستجو و بررسی نوع و میزان و مؤلفه های هوش هیجانی در دو گروه دختران 25 – 15 ساله عادی در خانواده ها و فراری پرداخته ایم.
و با فرض تفاوت در بین هوش هیجانی این دو گروه به بیان مسئله با ذکر تبیین هوش هیجانی و اهمیت و اهداف و متغیرها و تعاریف در فصل اول و نیز مبنی تئوریک و نظری آن بخصوص هوش در میان دوقلوها و بررسی هوشی روی حیوانات و پاسخ های آنها و بررسی ساعت های درونی و فیزیولوژیکی و تأثیر نور و کنترل های برون زاد و درون زاد و به بررسی انواع خواب و مراحل خواب که با سلسله اعصاب و روابط عصبی و هوشی مرتبط است اشاره شده و با پرداختن به تحقیقات انجام شده ملّی و استانی و منطقه ای فصل دوم را خاتمه داده ایم. در فصل سوم فقط به روش اجرای تحقیق (ابزارهای جامعه، حجم نمونه، روش جمع آوری اطلاعات و روش آماری) پرداخته ایم.
و در فصل چهارم با استفاده از داده ها و جمع بندی و دسته بندی آنها به تجزیه و تحلیل آنها اقدام کرده ایم و نتایج کمّی بدست آمده را با تحقیقات و مبانی نظری تحت عنوان تأیید فرضیه تطبیق داده ایم و در فصل پنجم با اشاره به نتیجه گیری کلی و بیان مشکلات و محدودیت ها و نیز ارائه پیشنهادات و توصیه ها و ذکر منابع و مآخذ و الحاق ضمائم و پیوست ها پژوهش را به سرانجام رسانده ایم.
« فهرست مطالب »
فهرست : صفحه :
فصل اول :
مقدمه
بیان مسأله
اهمیت و ضرورت مسئله
اهداف تحقیق
سوالات پژوهش
فرضیه های پژوهش
تعاریف عملیاتی واژه ها
فصل دوم :
ادبیات و پیشینه تحقیق
مبانی نظری و تئوریک
پژوهش در زمینه هیجان خواهی
بررسی های مربوطه به دوقلوها
مطاعات انجام شده بر روی حیوانات
نور عنوان و نشانه خارجی
کنترل برون زاد
بررسی خواب
مراحل خواب
تحقیقات استانی
فصل سوم :
روش اجرای تحقیق
ابزار جمع آوری اطلاعات
روش جمع آوری اطلاعات
جامعه
حجم نمونه
روش آماری
جدول داده های شماره 1 (جدول مادر)
نمودار مقایسه هوش عادی دختران فراری و عادی
نمودار هوش هیجانی دختران عادی و فراری
فصل چهارم :
تجزیه و تحلیل یافته ها
فصل پنجم :
نتیجه گیری
محدودیت ها و ملاحظات تحقیق
پیشنهادات
منابع و مآخذ
فصل اول
«مقدمه»
عناصر وجودی خانواده اعم از پدر و مادر، خواهر و برادر و احتمالاً پدر بزرگ و مادر بزرگ در کانون و هستۀ خانواده از ارزش و جایگاه متفاوتی برخوردارند. که اصطلاحاً در متون جامعه شناسی و روان شناسی اجتماعی این جایگاه ها و حوزه ها نقش نام دارد.
ایفای نقش در قالب انجام تکالیف و وظایف خود انتظارات و توقعاتی هم بدنبال دارد که از سایر نقش ها انتظار می رود. اگر پدر شب و روز در سرما و گرما در شرای سخت بدنبال تهیۀ امکانات و وسایل آسایش و آرامش اعضای خانواده است. و فی المقدور همه نیازهای اساسی اعضاء در تهیه و تأمین می کند. در جای خود انتظاردارد که اعضاء در مصرف امکانات صرفه جویی کرده و جانب اهمیت و ارزش آن را درک نمایند و به قول و عمل پدر احترام بگذارند. همچنین است این مهم در مورد مادر که همه تلاش و مساعی ما در تأمین آرامش و آسایش و تدارک خوشبختی و شرایط باب میل اعضاء و مخزن محبت و عاطفه و قدرشناسی است. و انتظارش این است که حتی پدر نقش مادر را درک نماید و بچه ها هر کدام به نوبه خود در حفظ و رعایت زحمات و ارزش های در کوشا باشند و از ناحیه درک زحمات و نه از زاویه دل رحمی قدر ایثار و از خودگذشتگی مادر را بدانند.
نهاد خانواده در عین حال که رکین ترین رکن و هسته اولیه تشکیل اجتماعات و گروه های بزرگ و کوچک اجتماعی است. و اولین گروه حضور انسانها در جمع و گروه های انسانی است.
علاوه بر صفات و ویژگی های سایر گروه ها دارای ابعاد مختلف دیگری است که تاحدی گروه یا تمام خانواده را از سایر گروه هاجدا می کند. این ویژگی ها عبارتند از:
1 ) عاطفی بودن ؛
2 ) نسبی بودن ؛
3 ) نزدیکی بودن در عین اختلاف ؛
4 ) حتمی بودن ؛
5 ) عمومی بودن .
1 ) همه اعضای خانواده به دلیل هم ژنی و هم خونی و هم رحمی بودن دارای روابطی عاطفی و مهربانانه و صمیمانه قلبی هستند؛
2 ) چون از یک پدر و مادر و یا از حداقل دو یا 3 پدر و مادر هستند از لحاظ نسبی به یکدیگر نزدیک هستند؛
3 ) به دلیل بالا هر چند ممکن است. کودک یا پدربزرگ70سال اختلاف داشته باشند ولی به هم نزدک هستند و حرف ها و روابط نزدیک و محرمانه و صمیمانه ای دارند؛
4 ) در همه اقوام و گروه ها این نهاد و خانواده حتمی است که باید ابتدا فرد در خانواده تولد بزرگ شود تا رسمیت خود را در گروه های دیگر اعلام کند ؛
5 ) عمومی بودن یعنی این ویژگی ها مخصوص ایران و شده بیت و یکم نیست و شامل همه اقوام وملت ها برای همه قرون و اعصار می باشد.این پنج ویژگی قطعی و قمی در نهاد خانواده این نهاد را از سایر نهاد ها متمایز می کند؛
دختران در خانواده از لیطیف ترین وحساس ترین و شکننده ترین اعضای آن بشمار می روند. شاید دلیل این حساسیت و شکنندگی جسم حساس و ضعیف خطری آنان و ویژگی شخصیت زود رنج و مادرانه آنها و تیپ خطریو طبیعی زیبا شناسانه و شاعرانه و هنری دختران در طول قرن ها و هسته جوامع و گروه های اجتماعی است.
شخصیت جذاب و حساس دختران و فرهنگ عمومی اجتماعات بشری بخصوص جوانان پسر در گرایش و میل خطری و جنبی به دختران در سنین بلوغ قصایی از رعب و سخت گیری خانواده ها در کنترل دختران و نظارت بر آمد و شد آنها وتحصیل و رفتارهای آنان را دامن می زند. و گاهی در اثر شدت عمل و عدم بر خورد عقلانی و منطقی و سخت گیری مستبدانه و نیزعدم پختگی و تجربه کافی و نیز و سیاسی و وعده و عیدهای بیرونی از ناحیه پسران واغفان و گمراه کردن آنها از سوی دوستان دختری دختران آنها را به اخذ تصمیمی خطرناک بنام ترک منزل و در بعد وسیع تر و شدیدتر فراز از خانه ترغیب می کند و خانواده و خانواده هایی را دچار مشکلات فراوان با توجه به فرهنگ متعصب مذهبی و یا شخصیت آبرومندانه ملی و محلی آنهامی نماید.
که گاه تبعات و اثر ات آن به ازدواج اجباری و کوچ خانوادگی و درگیری اعضای خانواده با هم و با عاملان منجر می شود.
فرار دختران چه مقوله ای است؛ و چه سابقه و تاریخچه ای دارد؟ و زمینه ها و شرایط تحقق این عمل چه چیزی است؟ و چه تبعات و اثراتی در جامعه بر جای می گذارد؟ و پیامدهای ناشی از این عمل چه بازخوردهایی در خانواده و جامعه و قوانین دارد؟
متأسفانه و یا خوشبختانه مقوله فرار دختران موضوع نسبتاً جدیدی است که اغلب در قرن حاضر بخصوص دهه های آخر قرن بیستم شاهد آن هستیم. و قبل از آن به دلیل نگرش به زن و به تبع آن دختران آنگونه بود زنان اغلب عناصر درون خانواده ای بودند و نقش آنان در تحصیل و اجتماع و شغل و فعالیت ها بسیار کم رنگ و اندک بوده است. و اغلب زنان خانه دار و مردان پش از استطاعت نسبی یا زنان ازدواج می کردند و این ازدواج آخرین آرمان و زیباترین اتفاق زندکی زنان بشمار می رفته است. که پس از آن به دنیا آوردن بچه ها و تربیت نسبی آنها و پیر شدن و مردن سیر زندگی آنان بوده است هر چند تعداد انگشت شماری هم بنا به شرایط و ضوابط خاصی و ملی تحصیلات درخور به شغل دبیری و یا مامایی پزشکی و غیره مفتخر می شوند. اما امروزه وضع قابل مقتیسه با گذشته نیست و حتی در برخی از موارد پیشتازی دختران کاملاً محسوس است.
در دهه های اخیر ایفای نقش زنان و شرایط و موقعیت های جدید بوجود آمده باعث حضور زنان به صورت گسترده در اجتماعات و کسب تحصیل و مهارت در دوره های مختلف شده است و گویی زنان عقده ها و محدودیت های قرن های گذشته را در دهه های اخیر جبان کرده اند. تا آنجا که در سال های گذشته به صورت متمادی کیفیت و کمیت حضور زنان در دانشگاه ها و تحصیل و حتی برخی از شغل ها بمراتب بیش از دختران می باشد و شرکت و قبولی 64 درصد در قابل 36 درصد در دانشگاه ها این ادّعا را کاملاً روشن می کند.
حتی این وضع در مورد دانش آموزان شدیدتر است. طبق تحقیقات بعمل آمده در سال های گذشته (80 - 79) و ثبت آن در خلاصه تحقیقات و مطالعات در کتاب پژوهشی استان ها از 12 درصد دانش آموزان ترک تحصیل شده و انصراف داده 9 درصد پسران و 3 درصد دختران هستند. اما از میان 16 درصد دانش آموزان ثبت نام شده مناطق محروم 12 درصد دختران و 4 درصد پسران را شامل می شود. همه این آمار و ارقام را به این دلیل آوردیم که حضور همه جانبه و پر رنگ دختران را با توجه به شخصیت عاطفی و لطیف و جذاب و پسر گرای آنان را طرح کنیم.
و اگر این میل و گرایش همرراه با سخت گیری و استبداد خانواده ها توأم باشد. سرخوردگی و قهر و یا ترک تحصیل و گاهی تصمیم به فرار اتفاق می افتد و ما در این گزارش قصد این را داریم که چه تفاوتی میان هوش هیجانی دختران عادی و فراری دجدو دارد؟
«بیان مسأله»
مشکلو اختلال و بزه فرار دختران از خانه که به دلیل اغفال و جلب شدن آنها توسط جوانان پسر و یا دوستان دختری دختران با وعده های جذاب و رویایی، دست یابی به ثروت و موقعیت و جمال و شهرت و معروفیت و رهایی از محدودیت انجام می گیرد، صفحه و موضوع تلخی است که هیچ کس مصون و اسثناد از آن نیست و هر لحظه دختران هر خانواده ای ممکن است در این جریان و دام طراحی شده گرفتار گردند.
البته عدهّ ای از روانشاسان صاحب نام و متبحّر علت و عوامل فرار دختران را در مبدأ و خانواده جستجو می کنند و معتقدند که خانواده زمینه ساز و مستند کننده این شرایط و تحقق این رویدادها هستند. و اگر خانواده ها نسبت به دختران خود شناخت کافی داشته باشند و از علایق و استعداد و خلاقیت ها و انگیزش ها و میل ها و نگرش های آنان مطلع باشند یا عناوین مختلف و متفاوت مثل سوق دادن به ورزش و هنر و نقاشی و هدایت آنها به آیین و مراسم مذهبی و انتخاب دوستان یا صلاحیت و صرف کردن انرژی انفجاری آنان و نیز نظارت و کنترل رفت و آمد آنها و پی گیری تحصیلات زمینه و شرایط وقوع این اعمال و ذهنیّت را از دختران خود سلب می کنند. در غیر اینصورت این وظیفه و مهم توسط گروه دیگیر و با نیّات و اهداف متفاوت تری و با هدف سوء استفاده و بهره برداری از آنها انجام می دهند. در این تحقیق، پژوهشگر به دنبال پاسخ دادن به این سئوال است که آیا بین هوش هیجانی دختران عادی و فراری تفاوت وجود دارد؟
اهمیت و ضرورت مسئله :
تمامیت و حفظ ساختار خانواده و ادامۀ حیات و شادابی و نشاط آن از مهمترین وضروری ترین و غیر قابل اجتناب ترین هدف های والدین و اعضای خانواده در همۀ اقوام و ملت ها بخصوص ما ایرانیان متعهد و مسلمان و متعصب است. حفظ قوام و چهارچوب خانواده با محوریّت پدر و ایفای مادران و خواهران و برادران از چند نظر حائز اهمیّت است.
الف ) خانواده یک گروه است و اعضای گروه دارای روابط منظم و پایدار و عاطفی بوده و خلاء و نقصان یک عنصر همۀ روابط درون خانواده را به هم می ریزد.
ب ) ایرانی متعهّد و مسلمان بوده و نسبت به غیبت و فرار دختران از منزل حساس و آن را نوعی بزه و بی آبرویی و آسیب دیدگی ناموسی و هتک حرمت و تخطّی از اصول و ارزش ها و دیگران شریک تین عمل را متجاوزان حریم ستر و حجاب و ناموس خانواده تلقّی می کنند.
ج ) مقبولیت و شرافت و محبوبیت خانواده تضعیف شده و گناه به خانواده با نوعی نگاه مجرمانه و گناهکارانه ادامه پیدا می کند.
و ) اگر دختران با این اقدام راه بازگشت را نداشته باشند. به دامی می افتد که عواقبی جز ننگ و بدبختی و سوء استفاده های شیطانی از آن ها چیز دیکر انتظار نمی رود و اکر برگردد مقبولیت و اعتبار خود را تا حد یک زن زنا کرده و پست پایین می آورد.
هـ ) ارزش ها تغییر پیدا کرده و اعصاب و ذهنیت خانواده نسبت به جامعه متحوّل می شود و بدبینی و خشم و تندخویی جای خود را به اطمینان و آرامش و اعتماد می دهد.
و ) دولت و مأموران و مسئولان نظامی و ارشادی در برخورد با این افراد جنبه های بزهکارانه را مد نظر قرار می دهند و معمولاً به دختران فراری با چشم بزهکار و آماده انحراف و خلاف و مستعد و آماده جرم و گناه نگاه می کنند و تکرار و کثرت این اعمال نا امنی و بدبینی عمومی را در جامعه ترویج می دهد.
ز ) این قبیل دختران معمولاً تحصیلات ناتمام دارند. و مادران موفقی نیستند و هر لحظه در انتظار شنیدن گذشته ننگین خود از زبان باصطلاح شوهر و حتی بچه های خود هستند و جرأت بازگشت به موطن را ندارند. و این افکار و اندیشه ها خو به خود ناامنی روانی و روان نژادی فردی فرد را دامن می زند، و امید و امیدواری به آینده و آرزوهای دور و دارز خوشبختی فرزندان را در هاله ای از نگرانی و ترس و تشویش گم می کند و هر کسی را که می بیند احساس می کند که از گذشته او با خبر است و در مجالس و محافل شرکت نمی کند.
هـ ) اگر هم راهش را ادام.ه داد و شوهری مثل خودش انتخاب و اختیار کرد هیچ ضمانت و اطمینانی از خوشبختی آتی برای آنان نمی توان پیش بینی کرد اگر هم ظاهراً خوشبخت باشند در باطن و وجدان خود گناه سنگینی و ثقیلی را حس می کنند که تا آخر عمر گریبان و ذهن او را راحت نمی گذارد.
و اینکه بالاخره، عنصری از عناصر و جوان نابوده شده است. آیا این دلایل و اهمیت کافی برای انتخاب و اختیار موضوع کافی نیست؟
اهداف تحقیق
هدف های عمده تحقیق حاضر عبارتند از :
- تعیین هوش هیجانی دختران عادی و فراری 25 – 15 ساله در تهران
- مقایسه هوش هیجانی دختران عادی و فراری 25 – 15 ساله تهران
- عوانل و زمینه های و فرار دختران از منزل در تهران
اهداف فرعی
- تعیین و انتخاب مهم نمونه حراقل به تعداد 100 نفر
- برآورد هوش هیجانی همه حجم نمونه بوسیله تست و کسلر
- شناسایی عوامل فرار دختران از زمان خودشان
- مقایسه یافته ها با یافته های قبلی و تاریخی و مطالعاتی
- نتیجه گیری کلبی و نهایی
سؤالات پژوهش
- آیا بین هوش هیجانی دختران فراری و دختران عادی تفاوت وجود دارد؟
فرضیه پژوهش :
- بین هوش هیجانی دختران فراری و عادی تفاوت وجود دارد.
تعاریف عملیاتی :
فرار دختران : غیبت حداقل یک شبانه روز دختر 25 – 15 از خانه مشروط بر اینکه از شهر و حوزه خود خارج شده باشد.
عادی : دخترانی که با شرایط مختلف در خانه نزد پدر و مادر در زندگی می کنند.
هوش : ساخت و توانایی ذهنی و توانشی مقر انسان در برخورد با مسئله و ارائه راه حل متناسب با خود (1)
هوش هیجانی : هوش هیجانی شامل بخشی از ذهن و توانایی که فرد را با احساسات و تعلّقات عاطفی و احساسی مواجه می نماید.
شهر تهران : تهران مرکزی شامل حدود جغرافیایی میدان آزادی تا شهدا و از جماران و تجریش و ولنجک تا راه آهن و مرقد امام خمینی (ره)
انگیزش : میزان سیاق و شوق احساسی دریافت و برخورد و پاسخ احساسی و شوقی بدون ادراک و تفکر و تمرکز و توجه در مسئله و محرک.
فصل دوم
پیشینه تحقیق
مبانی نظری و تئوریک
در بحث جنسی در نیاز به پیشرفت متوجه شدیم فعالیتهایی که در ارزشهای فرهنگی وجود دارند ممکن است موجب تغییراتی در سطح انگیزۀ پیشرفت شوند. برای پژوهش روی این موضوع که چگونه ممکن است نیاز به پیشرفت در طی زمان تغییر یابد، در سال 1976 یکی از پژوهشگران با استفاده از شش تصویر شبیه به تصویرهای آزمون TAT یک نمونه ملی شامل بیش از 1200 آزمودنی بزرگسال را مورد آزمایش قرار داد. نتایج این بررسی با یافته های یک زمینه یابی که 19 سال قبل، یعنی، در سال 1957 انجام شده بود، مورد مقایسه قرار گرفت. (وروف، 1982).
در مورد مردان، سطح نیاز به پیشرفت ثابت باقی مانده بود. در مورد زنان سطح نیاز به پیشرفت افزایش یافته و حاکی از آن بود که طی مدت 19 سال زنان به طور فزاینده ای به کار و پیشرفت به عنوان وسیله ای برای ابزار وجود روی آورده اند که باز کمتر از مردان است. سن اوج نیاز به پیشرفت در زنان در محدودۀ 21 الی 29 سالگی یکسان باقی مانده، در حالی که برای مردام اوج در بررسی سال 1957 در محدودۀ 40 الی 49 سالگی و در سال 1976 در محدودۀ 30 الی 39 سالگی بود.
برای هر دو جنس، همبستگی بین انگیزیش پیشرفت و حضور در دانشگاه، بالا باقی مانده بود. هم مردان و هم زنانی که به دانشگاه می رفتند، از نظر انگیزۀ پیشرفت به میزان معناداری بالاتر از کسانی بودند که دانشگاه نمی رفتند.
همچنین یافته های زمینه یابی سال 1976 تفاوتهای جنسی را در خصوص نقش شغلی آشکار کرد. مردانی به پیشرفت نمرۀ بالایی داشتند نسبت به شغل خود جهت گیری شدیدی داشتند. آنها گزارش کردند که از شغل خود راضی هستند، کار را بر فعالیتهای اوقات فراغت ترجیح می دهند، شغلهای سطح بالایی دارند و معتقدند که کارشان ارزشهای اصلی آنان را تحقق می بخشد. به علاوه آنان نسبت به سایر جنبه های زندگی خود نگرشهای مطلوبتری داشتند، از سلامت روانی و جسمانی برخوردار بودند و از نظر خود کارآمدی در رضایت از زندگی زناشویی در سطح بالا قرار داشتند ولی در هر حال، منبع اصلی ارضای آنان شغلشان بود. زندگی خانوادگی و انجام وظایف پدری در نظر آنان به اندازۀ شغل آنان و ارضای نیاز به پیشرفت اهمیت نداشت. نتایج به دست آمده از زمینه یابی سال 1976 در مورد زنان متفاوت بود. نیاز به پیشرفت آنان بیشتر با ایفای نقش همسر و مادر و فعالیتهای اوقات فراغت ارضا می شد تا با کارشان.
هر چه نیاز به پیشرفت یک زن بالاتر بود، احتمال زیادتری وحود داشت که در فعالیتهای اوقات فراغت هیجان انگیزتر یا دشوارتری شرکت کند و آن فعالیتها را به عنوان تحقق ارزشهای اصلی خویش در نظر بگیرد. همچنین زنانی که نیاز به پیشرفت بالایی داشتند گزارش کردند که به عنوان مادر تا حدودی احساس بی کفایتی می کنند و معتقدند که فعالیتهای آنان مزاحم کودکانشان است به رغم این واقعیت که انجام وظایف مادری حداقل بخشی از نیاز به پیشرفت آنان را ارضا می کند. به طور کلی، در این زمینه یابی زنانی که انگیزۀ پیشرفت بالایی داشتند، در درجه اول به شغل خود به عنوان منبع اصلی ارضا تأکید نکردند.
ماروین زوکرمن، هیجان خواهی : از اوایل دهۀ 1970 ماروین زوکرمن یکی از روان شناسان دانشگاه دله ویر پژوهشهای وسیعی در جنبۀ محدودی از شخصیت که هیجان خواهی می نامد، آغاز کرده است. او معتقد است که این پدیده یک صفت از شما است که با نیاز به احساسها و تجربه های متنوع، بدیع و پیچیده و میل به خطر جویی جسمانی و اجتماعی به خاطر چنین تجربه هایی تعرف می شود. (زوکرمن، 1979، ص 10).
اندازه گیری هیجان خواهی : زوکرمن یک پرسشنامه 40 ماده ای مداد و کاغذی به نام مقیاس هیجان خواهی (SSS) ساخته است. در جریان ساخت این آزمون، او آن را روی اشخاص بسیاری که رفتارشان با تعریفی که از هیجان خواهی مطابقت داشت، اجرا کرده است.
برای صفت کلی هیجان خواهی چهار عامل یا مؤلفه تعیین شده است (زوکرمن، 1983، ص 42) این عوامل عبارت اند از :
1 ) حادثه جویی، تمایل به درگیر شدن در فعالیتهای جسمانی که شامل عناصری از سرعت، خطر، تازگی و گریز از جاذبه است (مانند چتر بازی یا غواصی)؛
2 ) تجربه جویی، جستجو برای تجربه های جدید از طریق مسافرت، موسیقی، هنر و شیوۀ زندگی خود انگیخته و ناهمرنگی با وجوه تشابهی که مردم به آنها گرایش دارند؛
3 ) بازداری زدایی، نیاز به جستجوی رهای در فعالیتهای اجتماعی بازداری شده با توسل به الکل یا بدون آن؛
4 ) ملال پذیری، اجتناب از تجربه تکراری، کار عادی یا یکنواخت یا اشخاص قابل پیش بینی، و در صورت قرار گرفتن اجباری در معرض چنین تجربه هایی، واکنش عدم رضایت بی قرارانه نشان دادن؛
پژوهش در زمینۀ هیجان خواهی
پژوهشها نشان داده اند که اشخاص جوان مذکر، بین سنین نوجوانی تا اوایل دهۀ دوم زندگی، مردم فرهنگهای غربی و سفید پوستان در مقایسه با سالمندان، زنان و مردم فرهنگهای شرقی و رنگین پوستان، در مقیاس SSS نمره بیشتری به دست می آورند.
کسانی که هیجان زیادی دارند در مقایسه با افرادی که هیجان خواهی کمی دارند، به احتمال زیادتر مواد مخدر مصرف می کنند، سیگار می کشند، الکل می نوشند، به سرعت رانندگی می کنند، اقدام به آمیزش جنسی فراوان می کنند، دست به قمار می زنند، خطر جویی جسمانی دارند، و به مکانهای ناآشنا سفر می کنند، حتی هنگامی که مسافرتها توأم با خطر هستند.
کسانی که هیجان خواهی زیادی دارند، از نظر خودمحوری بیشتر برون گرا، خودمختار، جسور و ناهمرنگ یا ناپیرو و در ابزار هیجانی خود بی پروا هستند.
کسانی که هیجان خواهی زیادی دارند، در مقایسه با کسانی که هیجان خواهی اندکی دارند، از نظر کارکرد شناختی نسبت به محرکهای دردناک تحمل بیشتری دارند، با سرعت بیشتری نمادها و اعداد را تشخیص می دهند و در تحریک بینایی، پیچیدگی را ترجیح می دهند. مجذوب اندیشه های گمانه ای، شبه علمی می شوند و گرفتار تفکر دارای فرایند ابتدایی هستند.
علایق شغلی مردانی که هیجان خواهی زیادی دارند، متوجه علم و مشاغل کمک رسانی است، مردانی که هیجان خواهی کم دارند، بیشتر متوجه مشاغل دفتری و تجاری هستند. آنهایی که هیجان خواهی زیادی دارند در مشاغل کمک رسانی، به انجام کارهای مهیج و خطرناک می پردازند.
کسانی که هیجان خواهی زیادی دارند، از نظر نگرشمای مذهبی و سیاسی بیشتر متمایل به آزاد اندیشی هستند، در برابر موقعیتهای مبهم تحمل بیشتری دارند، در نگرشهای جنسی آسان گیرتر و از نظر سلطه جویی ضعیف ترند. همچنین پاسخهای فیزیولوژیکی آنان به محرکهای جدید شدیدتر از گروه دیگر است. هیجان خواهی عمدتاً ارثی است، ولی عوامل محیطی مانند ترتیب تولد و سطوح هیجان خواهی والدین ممکن است بر آن تاثیر بگذارند.
بررسیهای مربوط به خلق و خو در دوقلوها :
وجود خلق و خوی فطری را با مقایسه دوقلوهای یک تخمکی (همانند) و دو تخمکی (ناهمانند) تعیین کرده اند. اگر دوقلوهای یک تخمکی از نظر یک خلق و خوی خاص در مقایسه با دوقلوهای دو تخمکی شباهت بیشتری داشته باشند، می توان گفت که در شکل گیری خلقو خو، وراثت بیشتر از محیط دخالت دارد.
پنج ملاک برای تعیین وجود یک خلق و خوی ارثی عبارتند از :
1 ) نتایج ژنتیکی بررسیهای دوقلوها ؛
2 ) ثبات خلق و خو در طی رشد ؛
3 ) وجود خلق و خو در بزرگسالان ؛
4 ) وجود خلق و خو در حیوانات ؛
5 ) انطباق پذیری.
خلق و خوها را می توان به کمک مشاهده رفتار و عملکرد در آزمون زمینه یابی خلق و خوی EAS برای بزرگسالان سنجید. خلق و خوی فعالیت، به سطح برون داد انرژی شخص مربوط است. خلق و خوی هیجان پذیری به تحریک پذیری مربوط است و شامل آشفتگی، ترسویی و خشمگینی است. خلق و خوی مردم آمیزی حاکی از میزان میل به تماس و تعامل با سایراشخاص است.
پژوهشهای دیگر نقش عوامل ارثی در شخصیت را تائید می کنند، نشان می دهند که 50 درصد صفتهای شخصیت را عامل ارثی و بقیه را عوامل محیطی یا موقعیتی تعیین می کنند. عوامل محیطی نامشترک ممکن است به گونه متفاوتی بر شخصیت اثر کنند. به نظر می رسد که خلق و خوها از زمان تواد تا بزرگسالی ثابت باقی می مانند.
پرواضح است که ریتمهای زیستی، در بدن ما انسانها، در جانوران و حتی در گیاهان وجود دارند. این مسأله ما را به سمت این پرسش اساسی سوق می دهد که این ریتمها چگونه کنترل می شوند. آیا ما دارای نوعی ساعت درونی زیستی هستیم، و اگر چنین است این ساعت در کجا قرار دارد؟ یا این که آیا ما به طور وناخودآگاه به نشانه های راهنمای خارجی ای که رفتارها را تحریک یا مهار می کنند حساس هستیم؟ همان گونه که خواهیم دید، برای هر کدام از ساعتهای درونی و بیرونی شواهدی وجود دارند و ما موفق به شناسایی مکانیزمهای فیزیولوژیکی مرتبط با ساعتهای درونی خود شده ایم.
شواهد موجود درباره ساعتهای درونی :
یک ساعت درونی یا ذاتی به عنوان نوعی مکانیزم زیستی تلقی می شود که سرعت حرکت را تعیین می کند. چنین ساعت زیستی ای ذاتی است، ولی غیر از این ساعتها نشانه های راهنمای خارجی بسیاری نیز وجود دارند که چنین نقشی را ایفا می کنند، به عنوان مثال واکنش ما به روشنایی یک عملکرد درونی یا ذاتی است. ساعتهای زیستی درونی و ذاتی هستند، یعنی به وسیله مکانیزمهای زیستی تنظیم می شوند. هر دور این ساعتها می تواند 24 ساعته باشد (نظیر چرخه خواب، بیداری) 8 ساعته باشد (نظیر ریتمهای خواب) یا حتی 12 ماهه باشد (نظیر الگوهای خواب زمستانی).
مطالعت انجام شده بر روی انسان :
مطالعه صورت گرفته بر روی میشل سیفر تائیدی مشخص بر وجود یک ساعت ذاتی یا درونی است. او مدتها در زیرزمین (در داخل غار) به سر می برد و هیچ گونه تماسی با نور طبیعی نداشت که روز یا شب را تشخیص دهد. او می توانست فیلمهای ویدئوی تماشا کند. ولی هیچ تلویزیونی در دسترس او نبود، چون می توانست از طریق آن متوجه زمان روز یعنی ساعت شود.
او همه نوع فعالیتی انجام می داد و همه نوع امکانات در اختیار داشت، به غیر از ساعت و یا هرگونه وسیله دیگری که بتواند به عنوان یک نشانه راهنمای خاریجی عمل کند. او به سرعت و به خوبی به یک ریتم شبانه روزی رسید که برخلاف انتظار تقریباً 25ساعته بود و نه 24 ساعته و بنابراین چرخه های خواب به بیداری صرفاً تحت کنترل نشانه های راهنمای فیزیولوژیکی درونی هستند.
مطالعات انجام شده بر روی حیوانات :
مطالعات صورت گرفته بر روی حیوانات نیز از ایده وجود یک ساعت ذاتی حمایت می کنند. ری سیلو و گرده او (رجوع کنید به بلیک مور 1988 ) بر روی ساعتهای ذاتی در کبوتران و هیسترها تحقیقاتی انجام داده اند. آنها می دانستند که جفت کبوترها در نشستن بر روی تخمها در آشیانه به طور نوبتی مشارکت دارند. و نشان دادند که این نوبتها که به وسیله ساعت درونی کبوترها کنترل می شوند، از یک الگوی تناوبی 6 ساعته تبعیت می کنند.
واضح است که این ریتم به وسیله نشانه های راهنمای خارجی کنترل نمی شود، و باید مکانیزمهای داخلی برای کنترل این رفتار وجود داشته باشند، شاید یک ساعت دیگر نیز وجود دارد که با نشستن پرنده بر روی تخمها شروع به کار می کند. من گفتم «اضافی» زیرا این ساعت اضافه بر ساعتی است که چرخه های خواب – بیداری را کنترل می کند.
ساعتهای درونی و مغز :
شواهد به دست آمده از مطالعات انجام شده بر روی پرندگان نشان می دهند که ممکن است ساعت کنترل کننده چرخه خواب و بیداری در غده صنوبری قدر داشته باشند. در جوجه ها یک جفت غده صنوبری در سطح فوقانی مغز درست در زیر پوسته نازک جمجمه آنها قرار دارد. بینکلی 1979 ، نشان داد که این غده ها دارای گیرنده های نوری هستند.
سنجشی از نوری که بر فرق سر پرنده می تابد در مجسمه نازک او نفوذ کرده و غده صنوبری را تحریک می کند، غده صنوبری هورمون ملاتونین را به نسبت عکس میزان نوری که بر روی پرنده می تابد ترشح می کند. یعنی با کاهش نور میزان ترشح ملاتونین افزایش می یابد. این بدان معنی است که در هنگام تاریک شدن هوا تولید ملاتونین افزایش و در هنگام سپیده دم تولید آن کاهش می یابد. بالا بودن میزان ملاتونین با خواب ارتباط دارد. بنابراین می توان دید که چگونه تغییرات میزان نور می تواند موجب تحریک یک مکانیزم داخلی حاکم بر چرخه خواب – بیداری می شود.
آزمایشهای صورت گرفته بر روی هسترها نشان داده اند که چگونه ساعت درونی پستانداران به طریقی متفاوت با پرندگان کار می کند. اگر یک ناحیه بسیار کوچک از مغز پیشین هستر را که هسته سوپرا – کیاسماتیک (SCN) نام دارد برداریم.
در آن صورت رفتار شب زیستی او ناپدید می شود. البته اگر متعاقب آن سلولهای SCN جنسیتی در مغز هستر کاشته شده، و رشد یابند در آن صورت ریتم فوق دوباره برقرار خواهد شد. سلولهای جنسیتی وظیفه نورونهای از دست رفته SCN را انجام می دهند.
تحقیق دیگری که بر روی هسترها انجام شده، در مورد پیوند SCN از حیوانات جهش یافته دارای یک ریتم شبانه روزی متفاوت به حیوانات غیرجهش یافته بوده است. در این موارد ریتم SCN گیرندگان به سرعت به ریتم دهندگان تغییر یافته است (مورگان، 1995)، علاوه بر اینها، آزمایشهای انجام شده بر روی موشها، که نظیر انسان یک ریتم 25 ساعته دارند.
وجود ارتباط بین صدمات وارد شده بر SCN و حذف کامل ریتم شبانه روزی در آنها را نشان داده است.
ساعتهای درونی انسان :
ما انسانها نیز یک SCN داریم. نکته حائز اهمیت این است که یک عصب ظریف از عصب بینایی هر کدام از چشمها منشعب شده و به این گروه ظریف سلولهای عصبی در SCN می پیوندد.
میزان و کیفیت نور ورودی به چشم هر اندازه که باشد تکانه های عصبی ای ایجاد می کند که از طریق عصب بینایی از چشم حرکت کرده به مغز می روند می دانیم که SCN از این طریق نور طبیعی آگاه می شود. از این طریق، تغییرات نورطبیعی و چرخه آن می تواند بر این سلولهای عصبی خاص SCN که از یک الگوی شلیک ریتمیک درونی شبانه روزی برخوردار هستند اثر بگذارد.
درمرحله بعدی فرایند کنترل ریتم زیستی غده صنوبری دخالت دارد. سلولهای عصبی SCN ، غده صنوبری و تولید ملاتونین توسط آن را به طریق زیر تنظیم می کنند. اگر به خاطر داشته باشید، در حیوانات رده پایین (نظیر پرندگان) نور مستقیماً بر غده صنوبری تاثیر می گذارد. در انسانها غده صنوبری به وسیله SCN به عمل وادار می شود و سپس ملاتونین تولید می کند، که از هنگام غروب روی هم انباشته می گردد. یک میزان بحرانی از ملاتونین برخواب تاثیر می گذارد، یعنی این که اگر میزان کافی از ملاتونین به همراه خون در بدن در گردش باشد، ما احساس نیاز به خواب پیدا خواهیم کرد. بنابراین ما حداقل 2 مکانیزم داریم، SCN و غده صنوبری، که با همکاری یکدیگر ریتم شبانه روزی ما را کنترل می کنند.
یک ساعت درونی دوم :
ما شواهد رفتاری و فیزیولوژیکی ای داریم که وجود یک ساعت درونی را تائید می کنند، ولی به نظر می رسد که یک ساعت درونی دیگر نیز وجود داشته باشد. وقتی که افراد ساکن در غارها ریتم خواب – بیداری خود را به جای تکیه بر نور و تاریکی براساس راحتی خودشان اصلاح می کنند، ریتمهای شبانه روزی آنها، به استثنای دمای بدن، طوری تغییر می کنند که با زمان خواب – بیداری جدید انطباق یابند! این مساله احتمال وجود یک ساعت درونی دیگر را برای چرخه دما نشان می دهد ( هاوکنیز و آرمسترانگ – استر، 1978 ).
شواهد موجود درباره اثر عوامل محیطی :
سؤال این است که آیا فقط ساعتهای زیستی هستند که ریتمهای زیستی مار ارکنترل می کنند؟ ورای آن، ما می دانیم که نشانه های راهنمای خارجی مختلف می توانند بر سرعت درونی ما اثر گذاشته و آن را باز به تنظیم کنند. چرا وقتی که در عرض چند منطقه زمانی سفر می کنیم این قدر احساس کسالت می کنیم؟ چرا کار نوبتی برای اکثر ما دشوار است، به ویژه اگر نوبتها هفته به هفته عوض شوند؟ خوب، به نظر می رسد که پاسخ این سوالات به حساسیت ما به نشانه های راهنمایی خارجی است.
باز – تنظیم ساعتها :
ما باید نسبت به محیط اطرافمان حساس باشیم. این مساله نه تنها برای بقاء در حیات وحش بلکه حتی در زندگی متمدن ما نیز ضروری است. به عنوان مثال، اگر ما لباس خود را براساس شرایط محیط عوض نکنیم بر اثر گرما زدگی یا سرمازدگی به راحتی از پای درخواهیم آمد، البته این علاوه بر احساس ناراحتی و سبک عقل جلوه کردن درنظر دیگران است که در اینجا موردنظر ما نیست. در دنیای وحش، حیوانات با ریختن مو یا کوچ کردن به نواحی گرمتر به تغییرات فصلی واکنش نشان می دهند. ما نیز یاد می گیریم که قسمتهایی از ریتم شبانه روزی خود را با نشانه های راهنمایی نظیر زمان صرف غذا، نوشیدن قهوه و خوابیدن همراه کنیم. ما یاد می گیریم که در زمانهای خاصی از روز احساس گرسنگی کنیم. این مساله می تواند غُرغُر بیش از حد معمول شکم ما را درست قبل از زمان صرف غذا توجیه کند.
نور به عنوان یک نشانه راهنمای خارجی :
این آگاهی محیطی، همان گونه که در بالا تشریح شد، به سمت داشتن یک پاسخ درونی با هر دو عامل میزان وکیفیت نور گسترش می یابد. روان شناسان بر این باورند که نشانه های راهنمایی خارجی حداقل بر یک مبنای روانی ساعت درونی ما را به باز – تنظیم می کنند، بنابراین در یک دنیای 24 ساعته ما نیز با یک چرخه 24ساعته سازگار می شویم، اگرچه یک ساعت درونی 25 ساعته داریم. این بدان معنی است که هنگام صبح که از خواب بیدار می شویم ساعتهای مغز ما به وسیله نور صبح باز – تنظیم می شوند و مغز ما برای یک روز دیگر آماده می شود. بنابراین نور روز که غده صنوبری جوجه ها را باز – تنظیم می کند، برای آنها نیز یک نشانه راهنمای خارجی به شمار می آید. درحقیقت نور برای اکثر حیوانات چنین نقشی دارد – کرمهای Palolo مورد اشاره در فصل دو را به خاطر آورید که به ماه کامل نوامبر عکس العمل نشان می دهند.
شاید این بتواند عاملی باشد در توجیه این که چرا برای بسیاری از ما بیدار شدن در ساعتهای اولیه صبح روزهای زمستان (که در مقایسه با فصول دیگر نظیر بهار و تابستان هوا دیرتر روشن میشود) بسیار دشوارتر است، مگر اینکه چند ساعتی از صبح بگذرد، زیرا در زمستان کیفیت (شدت) نور آن قدر بالا نیست که ساعت درونی ما را برای بیدار شدن باز – تنظیم کند.
ترکیبات بیوشیمیایی در نقش نشانه های راهنمایی خارجی :
دیدیم که چگونه فرومونها می توانند چرخه قاعدگی خانمها را باز – تنظیم کنند (1970 ) و در نتیجه به عنوان 1 نشانه راهنمای خارجی عمل کنند. یک واقعیت جالب دیگر در مورد چگونگی اثر عوامل خارجی بر چرخه قاعدگی این است که زنانی که در کنار مردان کار می کنند به داشتن چرخه های قاعدگی کوتاه تر گرایش دارند. این نشان می دهد که احتمالاً فرومونهای (مردانه) نیز می توانند به عنوان یک نشانه راهنمای خارجی برای ساعت زیستی دستگاه تناسلی زنان عمل کنند (مک – کلینتوک، 1971 ).
این مساله را می توان براساس ملاحظات تکاملی توجیه کرد : زنانی که بیشتر زاد و ولد می کنند فرزندان بیشتری خواهد داشت و در نتیجه احتمال غالب شدن شجره توارثی (نسب) آنها بیشتر است. در نتیجه این یک نوع سازگاری برای زنان است که هنگامی که مردان در دور و بر آنها هستند بیشتر تخمک گذاری کنند، و در نتیجه این امر، چرخه های قاعدگی آنها کوتاه تر می شوند.
کنترل فیزیولوژیکی ریتمهای زیستی :
تحقیقاتی که در اوایل این فصل در زمینه SCN و ارتباط آن با غده صنوبری تشریح شدند کلید کنترل فیزیولوژیکی مکانیزمهای داخلی و خارجی ساعت خواب – بیداری هستند. در این بخش نگاه دقیقتری به فرایندهای فیزیولوژیکی خواهیم داشت.
کنترل برون زاد (خارجی) :
به نظر می رسد که نور صبح توسط سلولهای حساس با نور در چشم (سلولهای مفروطی و استوانه ای بشکیه) دریافت می شود و تکانه های عصبی ای را به وجود می آورد که در دو عصب بینایی حرکت می کنند.
برخی از این تکانه های عصبی از طریق یک انشعاب باریک که از عصب بینایی جدا شده به SCN رفته آن را باز – تنظیم می کنند. همچنین این SCN با غده صنوبری که در پشت سرش در مغز پیشین قرار دارد، ارتباط برقرار می کند. بالا رفتن میزان نور موجب می شود که غده صنوبری تولید ملاتونین را کاهش دهد. ولی در هنگام غروب مقدار نور کم دریافت شده در SCN ، غده صنوبری را تحریک می کند تا مجدداً به تولید ملاتونین بپردازد.
ملاتونین انباشته شده بر تولید سروتونین اثرمی گذارد، سروتونین یک انتقال دهنده عصبی در مغز است که در بسیاری از وضعیتها از جمله خلق و خواب دخیل می باشد. این یروتونین در هسته های ریف در مغز پسین در نزدیکی پل مغز انباشته می شود، و موجبات تعلیق فعالیت دستگاه فعال ساز شبکه ای (RAS) را فراهم می کند. بنابراین سروتوین می تواند کلید شروع ساعت زیستی خواب باشد و مسیر پیشنهادی برای این فرایند می تواند به صورت شکل 3 . 3 باشد.
کنترل درون زاد (داخلی ) :
همچنین ژووِه (1967) ادعا کرد که ناحیه دیگری به نام لوکوس سرولئوس در پل مغزی از یک انتقال دهنده عصبی متفاوت به نام نور آدرنالین استفاده می کند. او در آزمایشهایش دید که اگر این ناحیه صدمه ببیند سطح نور آدرنالین پایین می افتد و خواب REM دچار اختلال می شود.
او این نظریه را مطرح ساخت که هر ناحیه از مغز همراه با ترکیب انتقال دهنده عصبی خود یک نوع از خواب را کنترل می کند – هسته ریق و مسیر سروتونین آن، خواب NREM و لوکوس سرولئوس و مسیر نور آدرنالین، خواب REM را کنترل می کنند، (شکل 4 . 3 ) او همچنین فرضیه ارتباط بین این دو سیستم را مطرح ساخت، به گونه ای که موجب تناوب مکرر و نوع خواب REM , NREM می شود. اخیراً تحقیقات دیگری برای درک مدار پیچیده دخیل در این امر آغاز شده است (به عنوان مثال ساکائی، 1985) به نظر می رسد که در این مدار پل مغزی، هسته ریف، و لوکوس سرولئوس ( و همچنین بخشهای دیگری از مغز) و تعدادی از ترکیبات انتقال دهنده عصبی مختلف ویژه سروتونین، نور آدرنالین، استیل کولین دخالت دارند.
شواهد تائید کننده این فرضیه از ارتباطهای موجود با دیگر نواحی مغز به دست می آیند. لوکوس سرولئوس مسیری به مخچه دارد، ناحیه ای که معلوم شده حرکات چشم و هماهنگی عضلات را کنترل می کند شاید این امر علت و چگونگی بروز حرکات چشمی در خواب REm را توجیه کند. هسته ریف مسیری به هیپوتالاموس دارد که دما، رشد، و ترمیم بدن را نیز کنترل می کند. و تحریک الکتریکی گرد، سلولهای مجاور لوکوس سرولئوس موجب بروز حالت مشابه فلج خواب REm می شود.
متأسفانه این مدل جالب پس از آنکه رام (1979) با مرور تحقیقات مرتبط نشان داد که صدمات وارد، به لوکوس سروائوس یا مسیرهای آن هیچ اثر سوئی بر خواب REM نمی گذارند عقیم ماند؛ با این حال شواهد خوبی در زمینۀ نقش لوکوس سرولئوس و مسیرهای آن در خواب NREm در دست است. استرن و بورگان (1974) ادعا می کنند که خواب REM در حقیقت برای سنتز مجدد انتقال دهنره های عصبی بویژه نورآدرنلین و دوپایین مورد نیاز است، و این فرضیه با اثر شناخته شدۀ داروهای ضدافسردگی سر حلقه ای و غیره که خواب REM را کم کرده و سطح نوآدرمالین را افزایش می دهند هم خوابی دارد.
بررسی خواب! مشهودترین ریتم زیستی
نیاز اساسی به خواب برای داشتن رفتار و احساس طبیعی نکته ای است که از دیر باز در فرهنگهای مختلف شناخته شده است. در انگلستان قرون وسطی هر مردی که به عنوان یک سلشور سالها خود را آماده کرده بود تا به مقام شوالیدگی نایل شود، باید شب قبل از مراسم نهایی زانو زدن برای دریافت این مقام به حالت آماده باش بیدار می ماند تا ثابت کند که برای افتخار شوالیه گی و پذیرش مسئولیت آن توانایی کافی دارد. و امروزه هر جا که مردم می خواهند احساسات قوی خود را در تظاهرت صلح آمیز نمایش دهند اغلب تمام شب را این گونه می گذرانند. این نشانی از احساس عمیق مردم برای خلاصی از خواب است. متآسفانه بسیاری از حکومتها در سرتاسر دنیا از روش محرومیت از خواب به عنوان بخشی از فنون شستشوی مغزی استفاده کرده و می کنند.
در سطحی دیگر، احتمالاً همه ما احساس کند ذهنی بعد از بیداری تا ساعتهای بعد از نیمه شب را تجربه کرده ایم، بویژه اگر به دنبال آن صبح زود در یک کلاس درس حاضر شده باشیم.
کمبود خواب اثرات کاملاً شناخته شده ای دارد، و بسیاری نیز معتقدند که بعد از زیاده روی در خواب نیز ممکن است به چنین کند ذهنی ای دچار شویم. ولی آیا در زمینۀ اثر آشفتگی های خواب شواهد تجربی نیز وجود دارد؟
مطالعات بسیاری بر روی انسانها و حیوانات صورت گرفته است. قبل از پرداختن به آنها ابتدا مروری بر مراحل مختلف خواب و چرخه های آن خواهیم داشت.
انواع مختلف خواب :
خواب یک حالت دگرگون شده از هشیاری است، و نه یک حالت ناهشیاری- حتی کسی را به عمقترین خواب فرو رفته است می توان بیدار کرد، گر چه گاهی اوقات ممکن است این کار نیازمند قدری تلاش باشد ما یک بار در شبانه روز به خواب می رویم و در طی مدت خواب تعدادی از حالتهای مختلف هشیاری را تجربه می کنیم.
تحقیق دمنت و کلیتمن نه تنها نشان داد که دو نوع خواب، هر کدام با الگوهای امواج مغزی مخصوص به خود، سوجود دارد، بلکه همچنین نشان داد که این دو نوع خواب در یک ریتم مادون روزی به تناوب تکرار می شوند، و بالاخره این که رویا با یکی از این دو نوع خواب ارتباط بیشتری دارد.
دو نوع خواب که به آنها اشاره کردیم عبارتند از خواب توأم با حرکات سریع چشم یا خواب REm و خوابی که با حرکات سریع چشمی توأم نیست یا خواب REm N و دمنت وکلمیتمن در آزمایشهای خوددریافتند که افرادی که در حین خواب REm بیدار می شوند معمولاً رویای خود را به خاطر می آوردند حال آن که افرادی که در حین خواب REm N بیدار می شوند بسیار کمتر از گروه قبل رویایی را به خاطر می آورند. بنابراین اشتباه است که خواب REm را دقیقاً معادل رویا دیدن به شمار آوریم، ولی می توانم بگویم که این دو ارتباط محکمی با یکدیگر دارند.
مراحل خواب :
تحقیقات یبشتر نشان داده است که در هنگام خواب چهار مرحلۀ مجزا را پشت سر می گذاریم. در آزمایشگاههای خواب، افراد داوطلب به وسیلۀ یکسری سیم به رایانه ها و دستگاههای ثبت کنند، مختلف وصل می شوند. این کار معمولاً به مدت چندین شب متوالی انجام می شود، در نتیجه افراد شرکت کنند، در آزمایشها به شرایط مصنوعی آزمایشگاه عادت می کنند و به زودی خواب آنها طبیعی تر می شود، مطالعات انجام شده نشان داده اند که پس از شب اول، که وضعیت موجود برای فرد نامأنوس است، خواب به حالت طبیعی در می آید (امپسون 1989).
در این گونه مطالعات صفحات کوچک فلزی که به آنها الکترود گفته می شود بر روی نقاطی از پوست سر افراد چسبانده می شوند، و تعدادی سیم این الکترودها را به رایانه متصل می کنند.
هر گونه تغییرات الکتریکی کوچک در مغز توسط این الکترودها دریافت شده به رایانه ها فرستاده می شود. سپس این تغییرات به صورت ترسیمی به شکل نواری مغزی (EEE) نمایش داده می شوند و الگوهای ایجاد شده را امواج مغزی نیز می نامند.
مراحل خواب NREm
هر مرحلۀ خواب الگوهای امواج مغزی خاص خود را دارد، و بر این اساس است که ما خواب NREm را که آن را خواب آرام نیز می نامند به 4 مرحله تقسیم کرده ایم.
هنگامی که بیدار و فعال هستیم ریتمهای مغزی ما شلوغ هستند و در این حالت امواج مغزی الگوهای نا منظم و سریع دارند، نوارهای مغزی امواج مغزی بسیار زیادی را نشان می دهند که ناهماهنگ هستند و در فاصلۀ بسیار کمی از یکدیگر قرار دارند و به آنها امواج گفته می شود. هنگامی که ما بیدار و در حالت آرامش هستیم در نوار مغزی امواج منظمی را مشاهده می کنیم که به آنها امواج آلفا می گویند.
مرحله اوّل خواب NREm
مرحله اوّل خواب که تا 15 دقیقه طول می کشد زمانی است که تازه به خواب رفته ایم، نوارهای مغزی نشان می دهند که در این مرحله امواج مغزی از امواج آلفای حالت استراحت کندتر شده و به امواج نامنظم تر تتا می رسند. این الگوها همزمان می شوند، یعنی یک الگوی منظم از آنها بیرون می آید. در این حالت دستگاه اعصاب پاراسمپاتیک فعال است و بدین ترتیب ضربان قلب کاهش می یابد و عضلات شل می شوند.
در این حالت که کاملاً شبیه آرمیدگی عمیق یا مراقبه است ممکن است از خواب رفتن خودآگاه نبتشیم. در این وضعیت فرد را به راحتی می توان از خواب بیدار کرد، و همچنین فرد ممکن است اغلب به تصور این که اتفاق مهمی افتاده است، نظیر زنگ زدن تلفن، ناگهان به حالت هشیاری کامل بازگردد، در حالی که واقعاً این گونه نبوده است.
این مرحله اول آرمیدگی را حالت خواب آلودگی نیز می نامند و تصاویر توهمی (یعنی تجارب ادراکی که بسیار واقعی به نظر می رسند ولی در واقع خطای ادراکی هستند) که در این مرحله حادث می شوند با خلاقیت فرد ارتباط دارند.
مرحله دوم خواب NREm :
مرحله دوم که در خدود 20 دقیقه طول می کشد زمانی است که امواج مغزی کندتر و بزرگتر شده و با جرقه های کوچک و تناوب فعالیت که به آنها دوکهای خواب می گویند همراه می شوند فعالیت الکتریکی ای که هوز براساس هدف یا وظیفۀ آن شناخته می ش

دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله مقایسه هوش هیجانی بین دختران عادی و فراری 25 – 15 ساله شهر تهران
نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.