این مطلب از مطالب آزاد موجود در اینترنت جمع آوری شده است و در مورد نقش مالیات ها در توزیع درآمد و در 11 صفحه می باشد و در زیر قسمتی از متن آورده شده است :
برای بسیاری ازکشورهای در حال توسعه، فقر گسترده و پایین بودن سهم درآمد فقرا مورد توجه خاصی قرار گرفته است. با افزایش بین المللی مناسبات اقتصادی، نا اطمینانیهای ناشی از این مناسبات نیز افزایش یافته است و برخی شواهد نشان دهندة اختلافات درآمدی در دهههای اخیر، علاقة اقتصاد دانان را به موضوع توزیع درآمد، تغییرات آن و عوامل مؤثر بر آن، تشدید کرده است.
برابری عمدتاً در دو دیدگاه برابری فرصتها و برابری دستیابی مطرح میشود. از دیدگاه برابری فرصتها، هیچ مانع خود ساختهای نباید انسانها را از دست یافتن به موقعیتهایی باز دارد که لیاقت آن را دارند و انسانها باید از فرصتها و موقعیتهای یکسان در زندگی بهرهمند باشند. برابری دستیابی نیز به رعایت انصاف تکیه دارد و از سهم منصفانه برای همه سخن میراند. آنچه در برابری دستیابی مورد نظر است این است که هر کس به اندازه نیازش (البته تا یک سطحی از نیارهای وی) بهرهمندی داشته باشد.
برابری به هر شکل که مطرح باشد، امروزه توجهات فراوانی را به خود جلب کرده و اقدامات فراوانی در جهت دستیابی به آن صورت گرفته است. با وجود این هنگامی که به بررسی شواهد میپردازیم، به صورت مناسب در مییابیم که ثروتها، درآمدها و امکانات به درستی میان جوامع توزیع نشده است. البته این تفاوتها در گذشتههای دور هم به نوعی وجود داشته اما با بروز پدیدههایی در دهههای اخیر همچون رشد جمعیت، افت قیمت کالاهای اساسی، بحران بدهیها، تغییرات تکنولوژیکی، مهاجرتهای گسترده از روستا به شهر و موارد دیگر، این تفاوتها و نابرابریها به شدت افزایش یافتهاند.
یکی از نابرابریهای فاحش، در توزیع درآمد دیده میشود و این اهمیت آن را افزایش داده است. اساساً توزیع درآمد بر دو دیدگاه مبتنی است: توزیع درآمد مبتنی بر عوامل تولید و توزیع مقداری درآمد که بیشتر بر میزان درآمد افراد تأکید دارد و به نحوه به دست آوردن این درآمد اشاره نمیکند.
آنچه امروزه به عنوان دیدگاه حاکم در مورد توزیع درآمد مطرح است؛ دیدگاه توسعهای به توزیع درآمد میباشد که مبتنی بر توزیع مقداری درآمد است و صاحب نظران مسائل اقتصادی، مسائل مربوط به توزیع درآمد را بیشتر از این زاویه بررسی میکنند. این امر باعث افزایش علاقه اقتصاددانان به بررسی سیاستهای مالی (همچون افزای مخارج دولتی)، سیاستهای مالیاتی تصاعدی و سیاستهای انتقالی به عنوان ابزار توزیع مجدد درآمد در کوتاه مدت و بلند مدت شده است. در عین حال باز هم این سؤال مطرح است که ایا سیاستهای ذکر شده به عنوان ابزار توزیع مؤثرند یا خیر.
1. علل و عوامل بروز نابرابری
امروزه نابرابری در سطح وسیعی از جهان به وضوح قابل رؤیت است که بیشتر در کشورهای جهان سوم و به خصوص منطقه آسیای جنوبی دیده میشود. این نابرابریها، عمدتاً معلول پدیدههایی هستند که طی دورههای اخیر شاهد آن بودهایم. مانند: رشد جمعیت، تغییرات تکنولوژیکی، مهاجرت، و پدیدههایی از این دست که هر یک در ایجاد نابرابری به نوعی مؤثر بوده و به آن دامن زدهاند.
شواهد آماری در باب نابرابری اقتصادی: قبل از توضیح عوامل بروز نابرابری، بهتر است به بررسی آمارهایی در باب نابرابری، اقتصادی بپردازیم تا به اهمیت موضوع پی ببریم. بررسی آمارها حاکی از آن است که درآمدها در جهان به درستی تقسیم نشدهاند و زندگی مردم در همه کشورها به یک شکل نیست و نه تنها درآمدها برابر نیست بلکه این درآمدها به گونهای بسیار نابرابر توزیع شده است و در حالی که درآمد سرانه در بعضی کشورها بین سی تا چهل هزار دلار درسال است در بسیاری از کشورها مردم با حدود یک دلار در روز زندگی میکنند.
درآمد سرانة برخی از کشورهای توسعهنیافته بدین شرح است: در گامبیا، درآمد سرانه حدود 340 دلار
برای بسیاری ازکشورهای در حال توسعه، فقر گسترده و پایین بودن سهم درآمد فقرا مورد توجه خاصی قرار گرفته است. با افزایش بین المللی مناسبات اقتصادی، نا اطمینانیهای ناشی از این مناسبات نیز افزایش یافته است و برخی شواهد نشان دهندة اختلافات درآمدی در دهههای اخیر، علاقة اقتصاد دانان را به موضوع توزیع درآمد، تغییرات آن و عوامل مؤثر بر آن، تشدید کرده است.
برابری عمدتاً در دو دیدگاه برابری فرصتها و برابری دستیابی مطرح میشود. از دیدگاه برابری فرصتها، هیچ مانع خود ساختهای نباید انسانها را از دست یافتن به موقعیتهایی باز دارد که لیاقت آن را دارند و انسانها باید از فرصتها و موقعیتهای یکسان در زندگی بهرهمند باشند. برابری دستیابی نیز به رعایت انصاف تکیه دارد و از سهم منصفانه برای همه سخن میراند. آنچه در برابری دستیابی مورد نظر است این است که هر کس به اندازه نیازش (البته تا یک سطحی از نیارهای وی) بهرهمندی داشته باشد.
برابری به هر شکل که مطرح باشد، امروزه توجهات فراوانی را به خود جلب کرده و اقدامات فراوانی در جهت دستیابی به آن صورت گرفته است. با وجود این هنگامی که به بررسی شواهد میپردازیم، به صورت مناسب در مییابیم که ثروتها، درآمدها و امکانات به درستی میان جوامع توزیع نشده است. البته این تفاوتها در گذشتههای دور هم به نوعی وجود داشته اما با بروز پدیدههایی در دهههای اخیر همچون رشد جمعیت، افت قیمت کالاهای اساسی، بحران بدهیها، تغییرات تکنولوژیکی، مهاجرتهای گسترده از روستا به شهر و موارد دیگر، این تفاوتها و نابرابریها به شدت افزایش یافتهاند.
یکی از نابرابریهای فاحش، در توزیع درآمد دیده میشود و این اهمیت آن را افزایش داده است. اساساً توزیع درآمد بر دو دیدگاه مبتنی است: توزیع درآمد مبتنی بر عوامل تولید و توزیع مقداری درآمد که بیشتر بر میزان درآمد افراد تأکید دارد و به نحوه به دست آوردن این درآمد اشاره نمیکند.
آنچه امروزه به عنوان دیدگاه حاکم در مورد توزیع درآمد مطرح است؛ دیدگاه توسعهای به توزیع درآمد میباشد که مبتنی بر توزیع مقداری درآمد است و صاحب نظران مسائل اقتصادی، مسائل مربوط به توزیع درآمد را بیشتر از این زاویه بررسی میکنند. این امر باعث افزایش علاقه اقتصاددانان به بررسی سیاستهای مالی (همچون افزای مخارج دولتی)، سیاستهای مالیاتی تصاعدی و سیاستهای انتقالی به عنوان ابزار توزیع مجدد درآمد در کوتاه مدت و بلند مدت شده است. در عین حال باز هم این سؤال مطرح است که ایا سیاستهای ذکر شده به عنوان ابزار توزیع مؤثرند یا خیر.
1. علل و عوامل بروز نابرابری
امروزه نابرابری در سطح وسیعی از جهان به وضوح قابل رؤیت است که بیشتر در کشورهای جهان سوم و به خصوص منطقه آسیای جنوبی دیده میشود. این نابرابریها، عمدتاً معلول پدیدههایی هستند که طی دورههای اخیر شاهد آن بودهایم. مانند: رشد جمعیت، تغییرات تکنولوژیکی، مهاجرت، و پدیدههایی از این دست که هر یک در ایجاد نابرابری به نوعی مؤثر بوده و به آن دامن زدهاند.
شواهد آماری در باب نابرابری اقتصادی: قبل از توضیح عوامل بروز نابرابری، بهتر است به بررسی آمارهایی در باب نابرابری، اقتصادی بپردازیم تا به اهمیت موضوع پی ببریم. بررسی آمارها حاکی از آن است که درآمدها در جهان به درستی تقسیم نشدهاند و زندگی مردم در همه کشورها به یک شکل نیست و نه تنها درآمدها برابر نیست بلکه این درآمدها به گونهای بسیار نابرابر توزیع شده است و در حالی که درآمد سرانه در بعضی کشورها بین سی تا چهل هزار دلار درسال است در بسیاری از کشورها مردم با حدود یک دلار در روز زندگی میکنند.
درآمد سرانة برخی از کشورهای توسعهنیافته بدین شرح است: در گامبیا، درآمد سرانه حدود 340 دلار
نقش مالیات ها در توزیع درآمد