لینک پرداخت و دانلود *پایین صفحه*
فرمت فایل : Word(قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه : 18
فهرست مطالب:
- مقدمه
- ضرورت اصلاحات
- اصلاحات و حکومت اسلامى
- اصلاحات و آگاهى
- جهت اصلاحات
- دقت در اصلاحات
- اصلاحات در همگان
- نقش دولت و ملت
- اصلاحات فرهنگى
- اصلاحات اقتصادى
- اصلاحات سیاسى
- اصلاحات ساختارى
- زمینهها و عوامل اصلاحات
- اصلاح طلبان راستین
- اسوه اصلاحات
- معیار اصلاحات
مقدمه
- اصلاحات، اصلى که ریشه در فطرت کمال جویى و کمال خواهى انسان دارد و رسالت بلند انبیاى الهى هم اصلاح مادى و معنوى زندگى بشر بوده است. اسلام دین ناظر به فطرت آدمى و مکمل ادیان آسمانى گذشته، اصلاحات واقعى را در انجام دستورهاى خالق هستى و تحقق عدالت و عبودیت حق مىداند که متناسب با شرایط زمان بر محور ولایت-اصلاحات (واژه عربى، جمع اصلاح از ریشه اصلى) در لغت به معناى درست کردن، نیکو نمودن، آراستن به اصلاح درآوردن مىباشد. در اصلاح علوم سیاسى عبارت از رفورم (refom) و برخى تغییرات تدریجى و آرام در ابعاد سیاسى، اقتصادى و اجتماعى، بدون تحول در ساختارى که نظام و بنیاد جامعه است. و در فرهنگ دینى، تحول در فکر و فرهنگ فرد و جمع و نظامیان اجتماعى حاکم، به منظور منزوى نمودن آداب و عادات ناپسند و رفع نقصها و مفاسد و جایگزین کردن ارزشهاى الهى و تمایلات عالى و اخلاقى بر پایه عدالت، معنویت، آزادى و امنیت ? اجرا مىگردد. و به گفته شهید استاد مطهرى (ره):
((اصلاحطلبى یک روحیه اسلامى است، هر مسلمانى به حکم این که مسلمان است، خواه ناخواه اصلاح طلب است و لااقل طرفدار اصلاحطلبى است، زیرا اصلاحطلبى هم به عنوان یک شأن پیامبرى در قرآن مطرح و هم مصداق امر به معروف و نهى از منکر است که از ارکان تعلیمات اجتماعى اسلام است.)) -نهضتهاى اسلامى، شهید مطهرى،ص 7. ?
بعلاوه منتظر مصلح حقیقى و عدالت جهانى حضرت مهدى (عج) و لزوم مراقبت و محاسبه نقش، اصلاحطلبى و پالایش مستمر خود و جامعه را به همراه دارد، در واقع موضوع اصلاحات در همه زمینهها و زمانها به عنوان یک اصل ارزشى ریشه در دین داشته و نه نتها در کلام امامان معصوم علیه السلام آمده که حتى در طول حیات خود براى تحقق آن تا پاى فدا شدن پیش رفتند و امام حسین علیه السلام مىفرماید:
((قیام من براى کامجویى یا جاهطلبى و آشوبگرى و ستم نبوده بلکه براى ایجاد اصلاحات در امت جدم قیام کردم...)) -بحار الانوار، ج 44، (ص) 329. ?
و انقلاب اسلامى ایران به رهبرى امام خمینى (ره) نهضتى اصلاح طلبانه علیه رژیم ستمشاهى بود. -و امروز نیز اصلاحات باید در راستاى اسلام که صدها هزار شهید و جانباز بر آن داده شده باشد، و بر محور شعار اصیل ملت (استقلال، آزادى، جمهورى اسلامى) گرچه انقلاب اسلامى و نظام اسلامى ایجاد کردیم نه حکومت اسلامى علوى و مدیریت دینى ولى باید بدان سو گام برداریم یعنى در جهت رفع فقر، فساد، تبعیض، گسترش عدالت و معنویت، پرورش مدیران و ساختار ادارى متناسب با انقلاب اسلامى و با الهام از نهجالبلاغه بدور از افراط و تفریط تحجر گرایانه یا روشنفکرانه بیگانهنگر و فرصت طلبان مدعى اصلاحات وارداتى که استحاله فرهنگى (طرد مدیریت دینى) و براندازى خاموش نظام اسلامى و بازگشت استعمار در نقاب نوین را برنامه ریزى کردهاند. ?
اکنون این حقیقت را به اختصار از کتاب و کلام شهید عدالت، امام على علیه السلام (نهجالبلاغه) که ترجمان وحى است جویا مىشویم. - ضرورت اصلاحات
- در این بخش از بیانات حضرت على علیه السلام نه تنها اصلاحطلبى و انجام اصلاحات راستین در همه ابعاد زندگى توصیه شده و کارشکنان و کوتاهى کنندگان را سرزنش نموده، بلکه استفاده مىشود وظیفه حاکم و رهبرى پرداختن به اصلاح امور ملت است.
((کوشش در صلاح و سامان دهى جامعه و امور مردم از کمال سعادت و نیکبختى است.)) -من کمال السعادة السعى فى صلاح الجمهور. غررالحکم، ج 6،ص 30. ?
((در آنچه صلاح است و اصلاحات بشمار مىآید کوتاهى و سستى مکنید)) -ولاتفر طوافى صلاح. نهجالبلاغه (صبحى صالح)، نامه 50. ?
((کدورتها و مسائل (شخصى و جناحى) بین خود را اصلاح کنید)). -و اصلحوا ذات بینکم. خطبه 16. ?
((وظیفه من جز تلاش و کوشش در اصلاح امور شما نیست.)) -و ما على الا الجهد...178. ? - اصلاحات و حکومت اسلامى
- امام على علیه السلام در بیانات متعدد تصریح مىفرماید که ایجاد اصلاحات همه جانبه از اهداف بلند فعالیتها و دستیابى ما، به امارت و حکومت مىباشد؛ از جمله مىفرماید:
((پروردگار!تو مىتوانى آنچه انجام دادیم نه براى کسب سلطنت و نه جهت تحصیل متاع پست دنیا بود، بلکه بدان خاطر بود که معیارها و نشانههاى از بین رفته دین دنیا را بازگردانیم و اصلاحات را در شهرها و سرزمینهایت آشکار و محقق نماییم تا بندگان ستمدیدهات در امنیت (سیاسى، اقتصادى، قضایى، بهداشتى و...) و آسایش قرار گیرند (روابط اجتماعى و عدالت زندگى عمومى مردم از نظر مسکن، تغذیه، آموزش و پرورش و...بهبود آشکار یابد) و قوانین و مقرراتى که به فراموشى سپرده و احکام تعطیل مانده خدا، اقامه و اجرا گردد)). -اللهم انک تعلم انه لم یکن الذى کان منافسة فى سلطان و لاالتماس شىء من فضول الحطام و لکن لنرد المعالم من دینک و نظهر الاصلاح فى بلادک فیأمن المظلومون من عبادک و تقام المعطلة من حدودک. خطبه 131. ?
و نیز در دستور العمل خود به مالک اشتر (استاندار بزرگ مصر) مىنویسد:
(( به آن سرزمین مامور و اعزام شدى تا خراج و مالیاتهاى آنجا را جمع آورى نمود و با دشمنانش جهاد کنى و به اصلاحات جامعه و اهل مصر همت گمارى، به عمران و آبادى شهرها و مناطق آن بپردازى...)) - جبایه خراجها و جهاد عدوها و استصلاح اهلها و عمارة بلادها.... نامه 53. ? - اصلاحات و آگاهى
- از آنجا که در هر کار و راهى، موفقیتها، مرهون میزان معرفت و آگاهى است، حرکت اصلاحى هم نیازمند شناخت لازم و علم و اطلاع مصلح نسبت به ابعاد و اهداف آن به طور شفاف و تبیین حدودش براى جامعه مىباشد.
و لذا در نهج البلاغه غیر از توصیههاى مکر به کسب دانش و تجربه و فرهیختگى و اینکه راس و سر آغاز تمام فضائل، علم است، در خصوص اصلاحات نیز امام على علیهالسلام به عنوان مصلحى یگانه، مىفرماید:
(( به راستى من به آنچه شما را به اصلاح مىرساند و کاستى و کژى هایتان را بر طرف مىنماید آگاهى کامل دارم و مىدانم چگونه شما و جامعه را اصلاح کنم.)) و همچنین در- و انى لعالم بما یصلحکم و یقیم اودکم. / خطبه 69 ? عهد نامه خود به (( مالک اشتر)) رسما مىکند تا آگاهى و شناخت خود را در زمینه سامان دادن کشور و اصلاحات (در بخشهاى مختلف) با بحث و گفتمان و مشاوره با متخصصان و عالمان متعهد تکمیل و تقویت نماید:
((... و با کارشناسان و دانشمندان بسیار به بحث و مشورت پرداز و این بررسى و بحثها در باره امورى که وضع مملکت را در همه زمینهها اصلاح مىکند... )) و در نامه خود- و اکثر مدارسة العلما و منافثه الحکماء فى تثبیت ما صلح علیه امر بلادک/ . نامه 53. ? به امام حسن علیهالسلام مىنویسد:
(( پس باید خواستها و برنامه هایت از روى درک قوى و آگاهى باشد نه و نه ورود در شبهات...)) - فلیکن طلبک ذلک بتفهم و تعلم: لا بتورط الشبهات. / نامه 31. ? - جهت اصلاحات
- اصلاحات وقتى مفید، فراگیر و ماندگار خواهد بود که با انگیزه و در جهت ارزشهاى الهى، ایمان و باورهاى دینى جامعه و سنتهاى ملى صالح مردم باشد و بطور کلى آنچه در راستاى بسط عدالت، دیانت و زندگى جاوید عالم آخرت قرار دارد (نه فقط در جهت هواهاى نفسانى و تمایلات حیوانى و لذتهاى زود گذر و محدود دنیا) تا انسان را به کمال لایق به حال خود برساند و نظام و کشور را استقلال، عزت و اقتدار بخشد و از این رو سرور آزادگان و عارفان، امام على علیهالسلام مىفرماید:
(( مبادا اصلاحات دنیویت را به بهاى نابودى دینت انجام دهى)). - و لا تصلح دنیاک بمحق دینک فتکون من الاخسرین اعمالا /. نامه 43. ?
و نیز به (( مالک اشتر)) کارگزار بزرگ خود مىنویسد:
(( هرگز آداب و سنتهاى پسندیدهاى که بزرگان این امت به آن عمل کردهاند و عامل وحدت و انسجام بوده و ملت به وسیله آن به صلاح سامان رسیده است مشکن و از بین مبر و هیچگاه آداب و مقرراتى پدید نیاور که به سنتهاى خوب گذشته زیان وارد کند چرا که پاداش براى آورنده و کیفر و بدبختى براى تو خواهد بود که آنرا شکستى.)) (( مردم- و لا تصلح دنیاک بمحق دینک فتکون من الاخسرین اعمالا. / نامه 43. ? چیزى از امور دینشان را براى اصلاح دنیاى خود ترک نمىکنند مگر آنکه خدا زیانبارتر از آنان پیش خواهد آورد. - لا یترک شیئا من امر دینهم لا ستصلاح دنیا هم الا فتح الله علیهم ما هو اضر منه / . حکمت 106. ?
حتى از منظر نهج البلاغه، تباه نمودن آخرت (زندگى ابدى انسان که بعد از مرگ آغاز مىشود) فساد به شمار آمده و اصلاح طلبان باید در برنامه ریزهاى خود از این حدود و جهت را بشناسند و رعایت کنند، که امام على علیهالسلام مىفرماید:
(( از موارد فساد، ضایع نمودن زاد و توشه (( اندیشه نیک و عمل صالح) و تباه ساختن آخرت و معاد است)) - و من الفساد اضاعه الزاد و مفسدة المعاد / نامه 31. ?
و در اینکه اصلاحات باید در جهت حق و عدل باشد، حضرت على علیهالسلام به (( عبدالله بن عباس)) (وقتى از او پرسید این کفش وصله دار من چقدر ارزش دارد و (( ابن عباس)) پاسخ داد بهایى ندارد) مىفرماید:
(( بخدا سوگند همین کفش بىارزش، برایم از حکومت بر شما محبوبتر است مگر اینکه با آن حقى را به پا دارم و یا باطلى را دفع کنم)) - و الله لهى احب الى من امرتکم الا ان اقیم حقا اوو ادفع باطلا /. خطبه 33 ? - دقت در اصلاحات
- هر کار و امرى اگر بعد از تحقق مقدماتش انجام گیرد به نتیجه مطلوب خواهد رسید و انجام آن قبل از حصول شرایط و زمان مناسب غیر خردمندانه و نا موفق خواهد بود، و همچنین با وجود مقدمات و فرصت لازم، تاخیر و سستى در آن، تنبلى و زیانبار مىباشد، در واقع این خود نوعى زمانشناسى و پاسخ به نیاز زمان است.
بر این اساس، امام على علیهالسلام در عهد نامه مشهور خود به (( مالک اشتر)) نوشته است:
(( از تعجیل در کارهایى که وقت انجام داد نشان نرسیده بپرهیز و از درنگ نمودن در اموریکه وقت آن رسیده دورى کن و لجاجت مکن در چیزى که مبهم است (حقیقت آن روشن نیست) و سستى و کوتاهى در کارهاى روشن، پس هر کارى را در جاى خود و زمان خاص خود انجام بده)) - ایاک و العجله بالامور قبل او انها او التسقط فیها عند امکانها او اللجاجه فیها اذا تنکرت او الوهن عنها اذا استوضحت، فضع کل امر موضعه و اوقع کل امر موقعه. / نامه 53. ?
و در بیانى دیگر مىفرماید:
(( شتاب کردن پیش از توانایى بر کار و سستى و درنگ ورزیدن بعد از بدست آوردن فرصت، از بىخردى است)) - من الخرق المعالجه قبل الامکان و الاناة بعد الفرصة. / حکمت 363. ? - اصلاحات در همگان
- اصلاحات بخشى، فصلى و انحصارى، غیر مفید و ناپایدار است و باید در همه ابعاد و گروهها و به نفع اصناف جامعه خاصه فرودستان و اقشار آسیبپذیر انجام گیرد، چرا که حق و عدل و ارتباط نزدیک انسانها و زندگى اجتماعى و تاثیر پذیرى آنها و... همه گویاى این حقیقت است که حضرت على علیهالسلام مىفرماید:
(( و بدان و آگاه باش، ملت و مردم از گروهها و اقشار مختلفاند که اصلاح هر یک جز با دیگرى ناممکن است و هیچ یک از گروهها و سازمانها از یکدیگر بىنیاز نمىباشند)) - و اعلم ان الرعیه طبقات لا یصلح بعضها الا ببعض الا و لا غنى ببعضها عن بعض / . نامه 53. ?
و در مقام و بیانى دیگر اصلاحات را در صلح و آشتى بین اصناف امت دانسته مىفرماید:
(( امید آنکه در این مدت صلح، خداوند امور امت را اصلاح کند)) - و لعل الله ان یصلح فى هذه
تحقیق در مورد اصلاحات از منظر نهج البلاغه