لینک پرداخت و دانلود *پایین صفحه*
فرمت فایل : Word(قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه :3
روزگاری اگر از مبادلهی انسان با پول سخن گفته میشد، سخن از امری طبیعی به میان آمده بود و مانند آن بود که از یک نوع معاملهی عرفی مثل خرید مایحتاج روزمرهی زندگی بحث شده است اما این مقوله در دورهی معاصر با توجه به تاکید جهان امروز ولو در حد شعار بر لزوم حفظ کرامت انسانها، موضوعی است غیرمعمول که رخ دادن آن نوعی استثناء و ندرت به شمار آمده و در اغلب فرهنگها و مکاتب، امری قبیح به شمار میرود.
گزارش خبرنگار حقوقی ایسنا در آستانه روز جهانی کودک از اقدام یک پدر به فروختن فرزندش، یکبار دیگر این حقیقت تلخ را نمایان کرد که با وجود آموزههای دینی و فرهنگی و با وجود عنصر عاطفه در جامعه ایران، هنوز شدیدترین کودکآزاریها علیه کودکان رواج دارد که گاه در ایجاد نقص جسمانی و گاه در فروختن طفل همانند یک کالا و گاه در گرفتن زندگی و جان کودک خودنمایی میکند.
چند روز پیش، زنی جوان با مشاهدهی یک پیرمرد به همراه دختر خردسالش، تصمیم گرفت به آنها یاری دهد و با توجه به آنکه پیرمرد را متکدی میدانست، مبلغی به عنوان کمک در اختیار او قرار داد.
زن چند قدمی دور نشده بود که متوجه صدای پیرمرد شد که حاضر بود دختر یکسالهاش «فیروزه» را به مبلغ سه میلیون تومان بفروشد.
زن فورا پلیس 110 را در جریان این موضوع قرار داد و ماموران کلانتری 103 گاندی در محل حضور یافتند و پیرمرد را بازداشت کردند.
بهدنبال دستگیری این شخص، وی به ماموران گفت که همسر و دختر سه سالهاش نیز یک چهارراه بالاتر مشغول گدایی هستند. ماموران، همسر وی را هم بازداشت کردند زیرا مقداری تریاک همراه او بود و ادله لازم برای بازداشت فراهم.
اعزام دو متهم -پدر و مادر دو کودک- به دادسرای جنایی در حالی صورت میگرفت که «فیروزه» یکساله از فرط خماری ناشی از عدم مصرف تریاک، پریشان بود.
با ارجاع پرونده به قاضی امیراسماعیل رضوانفر، دادیار شعبهی چهارم دادسرای ناحیهی 27 تهران تحقیقات در این زمینه آغاز شد. این در حالی بود که «فهمیه» و «فیروزه» تحویل بهزیستی شدند و بهزیستی اعلام کرد که «فیروزه» یکساله به شدت دچار اعتیاد است.
با آغاز تحقیقات در این زمینه، پدر کودک با انکار قصد خود و همسرش مبنی بر فروش فرزندان گفت: از حدود چند ماه قبل که بیکار شدم تحت پوشش یک نهاد دولتی قرار گرفتیم و ماهی 300 هزار تومان از آنجا دریافت میکردیم اما کفاف زندگیمان را نمیداد و به همین دلیل با همسرم تصمیم گرفتیم که دست بچهها را بگیریم و از شهرستان به تهران بیاییم تا بلکه با اشتغال به کاری هر چند موقت درآمدی کسب کنم اما به تهران آمدن ما همانا و بدتر شدن وضع زندگیمان همان.
وی که به ادعای خود نتوانسته شغل مناسبی پیدا کند، با همسر و دو فرزندش به گدایی رو آورد و در یکی از نقاط نسبتا اعیاننشین پایتخت شروع به گدایی کرد.
با توجه به آنکه اتهامی خاص در زمینه فروش فرزند به این زوج تفهیم نشد، دستورات قضایی لازم در راستای اتهامات دیگری از قبیل حمل و نگهداری مواد مخدر و تکدیگری با استفاده از کودک خردسال از سوی قاضی رضوانفر، صادر و «فیروزه» برای ترک اعتیاد به مرکز مربوطه اعزام شد.
اگرچه این پرونده مانند هزاران پروندهی دیگر در دستگاه قضایی، روزی با اتخاذ یک تصمیم از سوی قاضی دادگاه یا دادیار دادسرا مختومه میشود اما حکایت تلخ فرزندفروشی با فرجام یافتن این پرونده به پایان نخواهد رسید.
تحقیق در مورد فرزند فروشی عنوان مجرمانه نیست