سرودن شعر را از جوانی آغاز کرد. وی از شاگردان نیما بود که به او وفادار ماند.ضمن آنکه سالیان دراز در حزب توده فعال بود و در کنار شعر به مسایل سیاسی نیز می پرداخت. به همین دلیل گروهی او را شاعری مردمی مینامیدند. بسیار زود به همراه خانواده اش به پایتخت آمد. او در دانشگاه تهران درس خواند و علاوه بر فعالیتهای ادبی و سرودن شعر، عمری را به تکاپوهای سیاسی (حزب توده ایران)گذراند. خانهی سیاوش کسرائی در سالهای نخست انقلاب ۱۳۵۷ ایران، یکی از جاهایی بود که نورالدین کیانوری، دبیر اول حزب توده ایران به آن رفتوآمد میکرد. در سال ۱۳۵۸ خورشیدی، هیات دبیران کانون نویسندگان ایران که عبارت بودند از باقر پرهام، احمد شاملو، محسن یلفانی، غلامحسین ساعدی و اسماعیل خوئی تصمیم به اخراج سیاوش کسرائی، بهآذین، هوشنگ ابتهاج ، فریدون تنکابنی و برومند گرفتند. این تصمیم نهایتا به تایید مجمع عمومی کانون نویسندگان ایران رسید و منجر به اخراج کل عناصر تودهای، به همراه این پنج تن، از کانون نویسندگان ایران شد. اما سرانجام به دلیل مشکلات و مسائل سیاسی تن به مهاجرتی ناخواسته داد و دوازده سال پایان عمرش را در غربت و تنهایی گذراند، این سالها برای او بسیار دشوار و طاقتفرسا بود، به طوری که او در خاطراتش مدام نام ایران را تکرار میکند و اینکه چقدر دلش میخواهد که بتواند به ایران باز گردد و در سرزمین مادری خویش باقی زندگی را سپری کند . کسرایی ابتدا در کابل و سپس در مسکو و پس از
شامل 9 صفحه فایل word قابل ویرایش
دانلود مقاله زندگی نامه سیاوش کسرایی