وقتی به هنر تعبیر "اسلامی" اطلاق میشود به اقوامی اشاره میکند که زیر نظر حکام مسلمان میزیستهاند و یا در فرهنگها و جوامعی زندگی میکردهاند که به شدت متأثر از ویژگیهای خاص حیات و اندیشه اسلامی بودهاند.
تعبیر اسلامی بر خلاف تعبیر مسیحی نه تنها به یک دین بلکه به یک فرهنگ عمومی هم اطلاق میشود.
اعراب فاتح با سنتهای اندکشمار و آموزههای محدود هنری خود در جهانی رخنه کردند که هم از لحاظ مضامین و قوالب هنری و واژگانعمومی خاص آن بسیار پرمایه و غنی بود.
حال برای فهم و درک هنر اسلامی و اشکالی که پدید آورد و نیز طرز و شیوه آفرینش آنها باید پیش از همه این نکته را روشن کرد که آیا اعراب فاتح این سرزمینها سنت خاصی با خود به ارمغان آوردهاند؟ و این سنتها در مقایسه با سنتهای موجود در تمدنهای آن زمان درچه درجهای از اهمیت قرار دارند؟ آیا دین جدید پدیدآورنده بعضی از نگرهها و اصولی بود که بیان هنری یافتند؟ مسلمانها در سرزمینهای گشودهشده کدام نهضتها و حرکتهای هنری را شکل دادند؟
فصل اوّل
بررسی هنر و معماری عربستان
پیش از ظهور اسلام
و
صدر اسلام
مؤلفههای فرهنگی در عربستان پیش از اسلام
هرچند نمیتوان به اطلاعات مکتوب درباره عربستان پیش ا زاسلام چندان اعتماد کرد و کاوش و حفاری جدی نیز در این ناحیه به ندرت صورت گرفتهاست و مکشوفات نیز چندان معتبر نیست، کمابیش باید پذیرفت که در ادوار نزدیک به فتوحات اسلامی عربهای عربستان سنتهای بومی قابل ملاحظهای داشتهاند.
آرمانهای مسلط قبایل درباره زندگی و بازتابهای آن در عربستان چندان اعتنایی به هنرورزان نداشت و آنها را در ردهای فرودست قرارمیداد. این بیاعتباری ضرورت نگهداری و انتقال آثارآنها را از بین میبرد.
البته نمونههای بسیار وجود دارد که نشان میدهد که شماری از اشکال و تعابیر وارد شده به اعتقادات دین اسلام و یا تمدن اسلامی به نوعی در عربستان پیش ا زاسلام وجود داشته ولی کاربرد آنها به لحاظ بیان معماری و هنری بسیار خام و ابتدایی بودهاست.
مثلاً در مکه و واحههای دیگر عربستان درباره حرم نوعی عقیده و برداشت باستانی سامی وجود داشت؛ حرم جایی بود اغلب بزرگ که به طور طبیعی با شیوهای کمابیش خام نقشهبندی شدهبود و در ضمن قداست داشت و جز افرادی خاص، آنهم در ایامی خاص کسی به آن راه نداشت.
کلمه مسجد هم منشأ پیش اسلامی دارد. عربهای پیش از اسلام در مراسم نسبتاً ساده و مذهبی نمادی از اولوهیت را در خیمهای قرار میدادند و یا معمولاً به پارچهای گنبدیشکل میپیچاندند که تقریباً به نقشبرجستههای پالمیری شبیه بود. محراب که بعدها جزئی از مساجد شد بخش توخالی و مجوّفی از یک بنای مذهبی یا غیرمذهبی بود.
علاوهبراین ساکنان عربستان مرکزی در زمان محمد (ص) از دستاوردهای هنری کهنتر سایر اعراب اطلاع داشتند. دو فرهنگ از فرهنگهای نخستین اعراب که تأثیر طولانی بر آنها گذاشت:
1- لخمیها که یکی از سلسلههای مسیحی اعراب در مرکز عراق در سده پنجم و ششم میلادی بود. کاخهای نیمهافسانهای آنها به نام خورنق و سدید نماد رمزی از حشمت و شکوه درباری غیرقابلدسترس در شبه جزیره عربستان بودند و از عجایب جهان برشمرده میشد.
2- تمدن یمن در حاشیه جنوبی شبهجزیره که گویا زمانی زیستگاه ملکه سباء برشمرده میشد. یمن قرنها پیش از ظهور اسلام معماری درخشانی ا زمعابد و کاخها و پیکرتراشی نسبتاً اصیل بومی را تجربه کردهبود؛ نقاشان عینی آن چندان تجربه داشتند که از طرف دربار ساسانی به همکاری دعوت شدند. نقطه اوج و مایه درخشندگی این تمدن نظام سازمانیافته و وسیع آبرسانی بود.
دستاوردهای معماری عربستان در صدر ورود اسلام
مهمترین دستاورد صدراسلام در عربستان توسعه و گسترش خاص مسجد اسلامی بود. درک مسلمانان اولیه از مسجد این بوده که آن را نوعی بنای جدید میدانستند. (البته نه از حیث ظاهر طبیعی و فیزیکی، بلکه بیشتر به لحاظ تجمع مسلمانهای دین جدید)
از تمامی بناهایی که در متون ذکرشده تنها یکی بر معماری مذهبی آینده تأثیر گذاشت. بنایی که دستکم در همان زمان هم مسجد میدانستند. تردیدی نیست که بعدها برای تزئین بعضی از بخشهای مساجد و بناهای دیگر از آیات خاص قرآن استفاده شد و اشاراتی از آن، به عنوان یک منبع، در اجزای عمارت به کار رفت. این تفسیر به تأثیر مستقیم قرآن و یا پیامبر بر معماری آینده اسلام اشاره نمیکند، بلکه در واقع آنها مبیّن پیوند بیهمتای اسلامی بین قرآن و بناها بود.
چهارعنصر شامل ترجیح برگزاری نماز در یک مسجد، شکلگیری خانه محمد (ص) در مدینه به عنوان نخستین مسجد اسلامی، پرهیز از بازنمایی موجودات زنده و تثبیت قرآن در مقام ارجمندترین منبع معارف اسلامی، از مهمترین عناصری بود که در شکلگیری هنراسلامی در دوران ده ساله هجرت تا وفات پیامبر مؤثر افتادند.
شامل 58 صفحه فایل word قابل ویرایش
دانلود تحقیق نگاهی بر نقش و تأثیرِ هنر و فرهنگ ممالک گشودهشده بر شکلگیری معماریاسلامی