حقوق شناسی
اهداف:
حق در نهج البلاغه در پنج معنا به کار رفته است که دو معنای آن حقیقی و سه معنای آن اعتباری است که عبارتند از :
حق به معنای واقعیت و امر واقعی ، یعنی به واقعیت عینی و خارجی، حق گفته می شود. مثلا مرگ امری واقعی است، از این رو حق است.
فَإِنَّهُ وَاللهِ الْجِدُّ لاَ اللَّعِبُ، وَالْحَقُّ لاَ الْکَذِبُ، وَمَا هُوَ إِلاَّ الْمَوْتُ أَسْمَعَ دَاعِیهِ، وَأَعْجَلَ حَادِیهِ
سوگند به خدا!امر مهمی است، واقعیت است و شوخی نیست! حق است و دروغ پردازی نیست، و این امر واقعی، مرگ است که منادی آن دعوتش را شنواند و سرود خوان آن همه را شتابان خواند!
همچنین است کروی بودن زمین و سیال بودن مایعات و سوزان بودن آتش.
سید رضی، نهج البلاغه، خطبه 132 .
حق به معنای حقیقت، یعنی به ادراک مطابق با واقع که حقیقت است، حق گفته می شود. مثلا ادراک اینکه مرگ وجود دارد و اعتراف بدان یک حقیقت است، از این رو حق است.
[وتبع جنازة فسمع رجلاً یَضحک، فقال علیه السلام :] کَأَنَّ الْمَوْتَ فِیهَا عَلَى غَیْرِنَا کُتِبَ، وَکَأَنَّ الْحَقَّ فِیهَا عَلَى غَیْرِنَا وَجَبَ، وَکَأَنَّ الَّذِی نَرَى مِنَ الاََْمْوَاتِ سَفْرٌعَمَّا قَلِیلٍ إِلَیْنَا رَاجِعُونَ! نُبَوِّئُهُمْأَجْدَاثَهُمْنَأْکُلُ تُرَاثَهُمْ کَأَنَّا مُخَلَّدُونَ، قَدْ نَسِینَا کُلَّ وَاعِظٍ وَوَاعِظَةٍ، وَرُمِینَا بِکُلِّ جَائِحَةٍ.
[و امام علی(ع) در پی جنازه ای می رفت، شنید مردی می خندد، فرمود:] گویا مرگ را در دنیا بر جزء مانوشته اند، گویا حق( مرگ) را در آن برعهده جز ما گذاشته اند، گویی آنچه از مردگان می بینیم، مسافرانند که به زودی نزد ما می آیند آنان را در گورهایشان جای می دهیم و میراثشان را می خوریم، گویا ما پس از آن جاودان به سر می بریم. سپس پند پند دهندگان [ اعم از زن و مرد] را فراموش می کنیم و به هر بلا و آفتی گرفتار می شویم.
همان حکمت 122 .
همچنین است ادراک و اعتراف به کروی بودن زمین و سیال بودن مایعات و سوزان بودن آتش. این دو معنا، معانی حقیقی حق هستند؛ اما معانی اعتباری آن عبارت است از :
حق به معنای اجازه و رخصت، مثلا وقتی می گوییم آدمیان حق پرسش دارند، معنایش این است که رخصت دارند و در استفاده از این حق مخیرند، و این امر برای آنان مجاز است. یکی از یاران علی(ع) پرسشی نااستوار و ناسنجیده از امام کرد و حضرت آن را پاسخ داد و بر حق پرسش گری آدمیان تاکید کرد و فرمود.
« وَ لَک ... حَقُّ المَساَلَهِ: تو را ... حق پرسش است.»
همچنین حق مسکن، حق شغل و حق انتخاب همسر.
حق به معنای استحقاق، یعنی سزاواری، یعنی سزاواری شخص نسبت به چیزی. امیرمومنان علی(ع) در نامه ای به یکی از کارگزارانش چنین نوشته است:
فَلْیَکُنْ أَمْرُ النَّاسِ عِنْدَکَ فِی الْحَقِّ سَوَاءً،
پس باید کار مردم در آنچه حق است (استحقاق آن را دارند و سزاوار آن هستند) نزد تو یکسان باشد!
همچنین است حق تشویق و تنبیه، حق پاداش و مجازات.
حق به معنای طلب مطالبه، یعنی کسی از دیگری مطالبه و انتظاری داشته باشد و به طور متقابل این امر برای آن دیگری هم لحاظ شود. مانند حق مردم بر زمامداری، و بالعکس.
حَقُّ الْوَالِی عَلَى الرَّعِیَّةِ، وَحَقُّ الرَّعِیَّةِ، عَلَى الْوَالِی،
حق زمامدار بر مردم، و حق مردم بر زمامدار.
آنچه در حقیق شناسی مطرح است، شناخت حقوق اعتباری و لحاظ کردن رعایت آنهاست که در ایم صورت مناسبات و روابط انسانی جایگاه درست خود را می یابد.
همچنین است حق دو همسر نسبت به همه، حق پدر و مادر به فرزندان، و حق فرزندان به پدر و مادر.
شناخت حقوق و توجه به حقوق متقابل و محور قرار گرفتن حقوق در زندگی، بنیان زندگی سالم و سعادت آمیز است. تاز مانی که آدمیان به حق های گوناگون واقف نشوند و رعایت آن حقوق را محور رفتار مناسبات خود قرار ندهند، زندگی انسانی از تکیه گاهی محکم برخوردار نخواهد شد. بسیاری از ستمگری ها و بی عدالتی و بی عدالتی ورفتارهای غیر اخلاقی، از نشناختن حقوق و نا آگاهی به حقوق دیگران و عدم پایبندی به حقوق بر می خیزد. بنابریان از عوامل مهم و اساسی اصلاح رفتارها، مناسبات و کردارها، حقوق شناسی و پایبندی به حقوق است.
امیرمومنان علی (ع) در دورانحکومت خویش در مطرح کردن حقوق و پایبندی به آن تلاش بسیار کرد. در اندیشه امام، حق آموختنی است و تازمانی که مردم حرمت نیابند و حقوق مداری را نیاموزند و برمبنای آن تربیت نشوند، نظام اجتماعی و سیاسی و حکومتی به درستی حقوق مدار نمی شود ؛
شامل 36 اسلاید powerpoint
دانلود پاورپوینت تفسیری بر نهج البلاغه (فصل3)