لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه67
افراد بالغ در ارتباط برقرار کردن با دیگران دارای تفاوتهایی هستند که ریشه در کودکی آنها دارد، بدین مفهوم که اگر پدر یا مادر با کودک ارتباط نزدیک و دوستانه داشته باشند در مقابل کودک هم همین رفتار را با آنها خواهد داشت، حال اگر پدر و مادر به کودک توجه لازم را نکنند در اینصورت در کودک دو رفتار شکل میگیرد :
یکی آنکه دچار اضطراب و سردرگمی میشود و نارضایتی خود را مستقیم یا غیرمستقیم به خانواده نشان میدهد و یا اینکه کودک از خانواده خود دوری میکند (که این طرز رفتار در شخصیت کودک رسوخ میکند و در بزرگسالی خود را نشان میدهد که در این صورت با چهار شخصیت مواجه خواهیم بود).
* بالغینی که برخوردار از امنیت اند :
- توانایی ارتباط برقرار کردن و صمیمی گشتن با دیگران را دارند.
- برای حریم شخصی خود و شریک زندگی خود احترام قائل هستند.
- برای دیگران احترام زیادی قائل هستند.
- هنگامی که به کمک احتیاج دارند از دیگران طلب یاری میکنند.
- در تعامل با دیگران مثبت، خوشبین، سازنده و سخاوتمند هستند.
- خلاق و روشنفکر بوده و از مرگ نمیهراسند.
* بالغین دوری کننده :
- رابطه آنها از لحاظ فیزیکی و احساسی غیر صمیمی میباشد.
- به دیگران توجه ندارند و خودخواه به نظر میرسند.
- تعاملات اجتماعی را خسته کننده میدانند و از مرگ بیمناکند.
- نسبت به شریک زندگی خود بیمسئولیت و بیاعتنا هستند.
- قادر به برقرار کردن رابطه صمیمی با دیگران نمیباشند.
* بالغین مضطرب و دو شخصیتی :
- رابطه آنها با دیگران غیر قابل پیشبینی است.
- آنها همواره میاندیشند که شریک زندگیشان آنها را دوست ندارد.
- احساس ناامنی در روابط صمیمانه دارند.
- مرتباً دیگران را سرزنش میکنند و هرگاه به خواسته خود نرسند، کج خلقی میکنند
- سفره دل خود را نزد هرکسی باز میکنند و از دیگران نیز چنین انتظاری دارند.
- غرق در ارتباط شخصی خود میباشند، حسود و غیرقابل اطمینان بوده واز مرگ میهراسند.
* بالغین درهم ریخته :
- سو رفتار، بیتوجهی، عدم امنیت و تنش فراوان در خانواده این گونه افراد برقرار است
- اینگونه افراد مانند کودکیشان زندگی آشفته و پر هرج و مرجی دارند.
- خشم انفجارگونهای دارند.
- فاقد هرگونه همدلی، شفقت و دلسوزی نسبت به همسر خود هستند.
- آنها نیاز مبرمی به یک رابطه مطمئن و مصون داشته، اما آنقدر به شریک خود اعتماد ندارند که این رابطه را برایشان پدید آورد.
آری، در اکثر موارد تا جایی که با اطمینان میتوان گفت عشق نقش خود را به عنوان والایشدهنده وجود تا سن بلوغ آغاز نمیکند یعنی در سنی که بلوغ جسمی و روانی افراد نسبتاً در سطحی بالا قرار دارد.
بنابراین وظیفه والایشدهندگی بلوغ عاطفی فرد را مخصوصاً در ضمن دورهای ظریف از زندگی میپذیرد. پس در آماده سازی مسیرهایی که زندگی عاطفی فرد بالغ طی خواهد کرد، اثر نافذی میگذارد. احساسهای مثبت، عامل رشد و شکوفایی فردی
کمتر لحظهای از زندگی ما خالی از حضور احساسات است. هر حادثه با خود احساسات خاصی را به همراه میآورد، چه این حادثه در دنیای خارج اتفاق بیفتد چه در دنیای درون. در یک تقسیمبندی کلی میتوان احساسها را به دو دسته تقسیم کرد: احساسهای مثبت مانند شادی، رضایتمندی و علاقه. احساسهای منفی مانند خشم، ترس و غم. اما براستی نقش احساسات در زندگی ما چیست؟ در این مقاله سعی میشود با توجه به یافتههای نوین جامعه روانشناسی به بررسی احساسها و تبیین نقش آنها در زندگی افراد بپردازیم.
در دهه 1930، از تعدادی راهبه خواسته شد در مورد زندگی شخصی خود چند خطی بنویسند. آنها به توصیف خاطرات دوران کودکی، مدارسی که در آن درس خوانده بودند، تجارب مذهبی و مسائلی که باعث شد به صومعه روی آورند، پرداختند. در ابتدا این یادداشتها برای بررسی آینده شغلی راهبهها بهکار گرفته شد، اما نهایتاً به طور کامل فراموش شدند.
پس از حدود 60 سال، آن یادداشتها مجدداً مورد توجه قرار گرفتند. به این ترتیب که سه روانشناس برای انجام تحقیقی آنها را از بایگانی بیرون کشیدند. در این تحقیق جدید، هر یک از این یادداشتها بر اساس میزان حضور احساسهای مثبت در آن نمرهگذاری شد. نتیجهی این بررسی بسیار جالب بود: راهبههایی که به احساسهای مثبت بیشتری در گزارش خود اشاره کرده بودند، تا 10 سال بیشتر از آنهایی که احساسهای مثبت کمتری داشتند، عمر کردند.
نتایج این تحقیق و تحقیقات مشابه، دانشمندان را متقاعد کرد که افرادی که احساسهای مثبت زیادتری را تجربه میکنند عمر طولانیتری دارند. در فرهنگ خودمان نیز ضربالمثلها و گفتههایی وجود دارد که احساسهای مثبت را با عمر طولانی و بهتر شدن کیفیت زندگی در ارتباط میداند؛ مانند ضربالمثلهای رایج در مورد خنده و سهل گرفتن دنیا.
چرا این قدر منفی؟
باید اقرار کرد از ابتدای پا گرفتن دانش روانشناسی، عالمان این علم توجه خود را بیشتر به بررسی احساسهای منفی (مانند خشم، غم، ترس و...) معطوف کردهاند تا احساسهای مثبت (مانند شادی، علاقه، رضایت، عشق و...). برای این امر، دلایل بسیاری میتوان ذکر کرد که در این جا به بیان یکی از دلایل اصلی اکتفا میشود.
مسلماً یک تمایل ذاتی برای مطالعه چیزهایی که
مقاله در مورد بررسی احساسها و تبیین نقش آنها در زندگی افراد