لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه66
مقدمه
متخصصین اصلاح نباتات از اطلاعات سیتولوژیکی در مجموعه کروموزومی، کروموزمهای خاص یا قطعات کروموزومی و رفع مشکلات خاصی استفاده میکنند. اطلاعات مورد نیاز معمولاً از طریق بررسی هیبریدهای بین گونهای، سطوح مختلف پلوئیدی و تغییرات ساختمانی در کروموزومها حاصل میشود. در نتیجه برنامههای تحقیقاتی، اطلاعات سیتولوژیکی زیادی در نخود موجود است که میتواند توسط اصلاحکنندگان مورد استفاده قرار گیرد.
ژنتیک نخود
نخود مشابه با جنسهای Pisum, Lens دارای تنوع ژنتیکی فروانی در صفات کمی و کیفی میباشد. برخی از موارد تنوع ژنتیکی نخود توسط آیار و سوبرامانیام (1936) در گزارشی که درباره قابلیت توارث رنگ گل دادهاند، منعکس شده است.
از آن به بعد بررسیها بر روی تنوع در تیپ رشدی گیاه، شکل و رنگ گل، وضعیت غلافدهی، رنگ پوسته بذر، مقاومت به بیماری و بسیاری از صفات کمی دیگر متمرکز شده است. اخیراً سینگ و همکاران (1984)، لیست کارهای تحقیقاتی انجاد شده در مورد ژنتیک و اصلاح نخود را منتشر کردهاند که مرجع باارزشی در این زمینه به شمار میرود.
تنوع وسیع موجود در Cicer زمینه مناسبی برای عملیات اصلاحی بوده و اهمیت زیادی در بهبود آن دارد، با چنین تنوع گستردهای میتوان ژنوتیپهایی با عملکرد بالا و کیفیتی که قابل قبول تولیدکنندگان و مصرفکنندگان باشد، ایجاد کرد.
نخود از نظر خصوصیاتی مانند انداره، شکل و رنگ بذر به دو گروه عمده تقسیم میشوند (واندرمیزن، 1972، سوبرو، 1975؛ اوکلند و واندرمیزن، 1980) تیپهایی که بذور گرد و درشت تولید میکنند، معمولاً به رنگ سفید یا کرم کمرنگ دیده میشوند و به عنوان تیپهای کابلی معروف هستند.
در این تیپ، گلها پیگمان رنگی ندارند. تیپهایی که بذور کوچک دارند، ظاهری گوشهدار با لبههای تیز داشته و مقادیر متفاوتی پیگمان رنگی دارند و به عنوان تیپهای دسی شناخته میشوند. در این تیپ، گلها، ساقهها و برخی اوقات برگهای دارای پیگمانهایی رنگی هستند.
علیرغم این که دو گروه برای قرنها از هم متمایزند، هیچ ممانعتی در جهت تلاقی بین آنها وجود ندارد. (اوکلند و واندرمیزن، 1980). تیپ دسی عمدتاً در شبه قاره هند و غرب آفریقا کشت میشوند و تیپ کابلی بیشتر در نواحی مدیترانهای و آمریکای مرکزی و جنوبی کشت میشوند.
تلاقی بین دو گروه ممکن است باعث تنوع ژنتیکی برای بهبود نخود شده و همچنین منجر به ظهور صفات ژنتیکی گردد. ظهور این صفات میتواند در مطالعه سیستم ژن در جنس Cicer مفید واقع شود.
نخود گیاهی دیپلوئید با 2n=16 کروموزوم و خودگشن است. با این وجود که هنوز نقشه لینکاژ در نخود تهیه نشده است، لینکاژ بین بعضی ژنها گزارش شده است.
در ارتباط با ژنتیک نخود و به ویژه تشخیص مارکهای ژنتیکی جدید و مفید، تهیه کاریوتیپ استاندارد و نقشههای دقیق لینکاژ در کروموزومهای نخود لازم است که تحقیقات گستردهای انجام شود. مارکرهای مورفولوژیکی و بیوشیمیایی میتوانند در تعیین مکان و ارزیابی نقشه لینکاژ نخود و تشخیص لینکاژهای جدید استفاده شود. انتظار میرود که برخی تشابهات بین جنس Cicer و دو جنس خویشاوند Pisum, Lens وجود داشته باشد که پس از تهیه نقشه و گروههای لینکار مشخص خواهد شد.
از بین بیش از 300 ژن شناخته شده در جنس Pisum، بیشتر از 200 عدد آنها در هفت گروه لینکاژ قرار گرفتهاند که ظاهراً مطابق با همان هفت جفت کروموزوم موجود در این جنس است. بر اساس قانون سریهای هومولوگ و اویلوف که اخیراً توسط گوستافسون و لوندکویست (1981) به قانون تنوع موازی تغیر داده شده است،
ژنهای زیادی با اثرات مشابه در جنسهای خویشاوند نزدیک وجود دارد، بنابراین انتظار میرود که ژنهای مشترک زیادی بین جنس Cicer و جنسهایی مانند Lens, Pisum وجود داشته باشد، همچنین وجود گروههای لینکاژ مشترک نیز امکانپذیر است.
اهداف اصلاحی نخود
مهمترین هدف در اصلاح نخود، افزایش عملکرد میباشد که میتوان با درنظر گرفتن اهداف کوتاهمدت و درازمدت زیر به تدریج به آن دست یافت:
اهداف کوتاه مدت:
تلفیقی ا
تحقیق در مورد ژنتیک نخود