کشاورزی از مهمترین فعالیت های اقتصادی کره زمین به شمار میرود، و بیشتر از هر چی به شرایط جوی وابسته است، و به همان صورتی که آب و هوا به تشکیلات کلیماکس گیاهی کمک می کند، محدودیت هایی برای تولید محصول نیز در بر دارد. یکی از محدودیت های مهم آب و هوا برای بخش کشاورزی سرمازدگی و یخبندان است. یخبندان در محدوده کشاورزی ، به رویداد دمایی گفته می شود که سبب خسارت به بافتهای گیاهی شود، این دمای بحرانی الزاما با دمای صفر درجه سیلسیوس هماهنگ نیست. بیشترین خسارت یخبندان نه در ماههای زمستان، بلکه بعنوان یخبندان پیش رس در پاییز یا بخبندان دیررس در بهار رخ می هد وباعث خسارت عمده ای در میزان تولید محصولات کشاورزی می شود. از این رو برای کاهش صدمات ناشی از سرمازدگی نیاز به اخذ تصمیماتی هستیم، که باید به دانش گسترده ای از محیط پیرامونمان دست پیدا کنیم، ولی به علت اینکه اطلاعات ما در این باره کامل و جامع نیستند، ناچارا باید به تصمیم گیری با اطلاعات ناقص باشیم، که در دنیای امروز این امر مورد قبول نمی باشد . از این رو باید اطلاعات مناسب و لازم را انتخاب کرده و به ساخت یک مدل مفهومی از دنیای اطراف برای مطالعه مورد نظر روی آوریم.
سال آوری
مشکل مربوط به گیاهان چند ساله می باشد که محصول سنگین در طول یک سال دارند و به دنبال آ ن محصول سال بعد کمتر می شود این یک پدیده طبیعی است که به دنبال بار سنگین محصول رخ می دهد . در طول سال وقتی گیاه میوه خیلی زیادی تولید می کند این تولید بالای محصول تمام مواد فتوسنتزی ( قند ) ذخیره شده در بافت چوبی را کاهش می یابد و این باعث کمبود مواد قندی برای رشد سر شاخه و سر آغازه تولید جوانه جدید برای محصول سال بعد می شودکه بسیاری از این جوانه ها در اثر گرسنگی و کمبود مواد غذایی ذخیره شده در بافت ذخیره ای گیاه دچار مرگ می شوند. مواد فتوسنتزی در برگ ها سا خته می شود قسمتی از این مواد قندی از برگ ها به سمت بافت ذخیره ای (چوبی) منتقل می شود . هر چقدر مواد فتوسنتزی بیشتری در برگ ها ساخته شود مقدار غذای بیشتری هم برای میوه های در حال رشد ،رشد سر شاخه های جدید،رشد ریشه وسر انجام جوانه های در حال نمو برای تولید محصول سال بعد قابل دسترس می باشد . به شدت مورد نیاز می باشد که برگ ها مواد فتوسنتزی بیشتری را بسازند و همچنین این مواد فتوسنتزی (قندی ) از برگ ها به سمت بافت ذخیره ای منتقل و ذخیره شوندوقتی گیاه بار میوه سنگینی دارد از قند های ذ خیره شده بافت چوبی به منظور رشد و توسعه استفاده می نماید . بنا بر این می توان نتیجه گرفت که در سالی که درخت بار سنگین دارد از مواد ذخیره ای قندی به منظور رشد میوه ها استفاده می کند و مقدار کمی برای رشد ریشه و رشد جوانه های سال آینده باقی می ماند و رشد ریشه محدود و جوانه سال بعد ضعیف می شود . تعداد میوه هایی که امسال تولید می شود در واقع بستگی به جوانه ای داشته است که در طول سال قبل تولید شده است.
مکانیسم های بیولوژیکی پاسخ به تنش سرمایی در گیاهان از دیدگاه ملکولی
یکی از اصلی ترین چالش های محیطی در رشد و توزیع گیاه، تنش هایی ناشی از عوامل غیر زنده محیطی مثل یخ زدگی، خشکی وشوری است که منجر به نقصان آب سلولی می شود. تنش سرمایی با رشد گیاهان در دماهای پایین یا اقلیم های سرد مورد بررسی قرار گرفته است. مقاومت یا حساسیت به تنش بستگی به گونه، ژنوتیپ ومرحله ی رشد گیاه دارد. (Bray et al, 2000) دمای زیر اپتمیم می تواند خسارتهای زیادی را برای گیاه به وجود بیاورد اما با این وجود گونه های مختلف گیاهی در تحمل به تنش دمایی پایین سطوح متفاوتی از تحمل را نشان می دهند.تنش یخ زدگی یک تنش ترکیبی است که به وسیله ی دمای پایین و نیز تنش مکانیکی که باعث شکل گرفتن یخ در بافت ها ایجاد میشود صورت می گیرد. تنش یخ زدگی باعث آسیب دیدن غشاء ها و نیز مانند سایر تنشها (خشکی و شوری بالا) باعث کمبود آب سلولی می شود. آشکارسای مسیرهای پیام رسانی و اجزای درگیر در کنترل تنظیم کننده های پاسخ به تنش یکی از مهمترین مسایل کلیدی در تحقیقات مربوط به تنش گیاهی می باشد. هدف کلی ما در این تحقیق روشن سازی این مطلب است که گیاهان چگونه پیام های محیطی را در اثر تطابق یافتن درک می کنند و چگونه این پیام ها منجر به بیان ژنهای هدف می شود.
زیانهای اقتصادی سرما ویخبندان به محصولات کشاورزی
زیانهای اقتصادی سرما ویخبندان به محصولات کشاورزی به خصوص درختان میوه همه ساله در ایران به مراتب بیشتر از خسارتهایی است که در اثر آفات و بیماریها و سایر پدیده های مخرب جوی وارد میشود و ا زآنجا که درختان ازاهمیت اقتصادی بیشتری برخوردار می باشند چاره جویی و یافتن راه حل عملی در کاهش خسارت سرما به خصوص سرماهای جبهه ای بهاره می تواند برای باغداران از اهمیت خاصی برخوردار باشد. بیشترین خسارت در درختان میوه زمانی حادث میشود که جوانه ها متورم شده و گلهای نرو ماده در حال باز شدن باشند ویا گلها کاملاً باز شده و برگهای اولیه نیز ظاهر شده اند در این موقع با ورود و ریزش یک جبهه هوای سرد حتی اگر مدت زمان کمی نیز در منطقه پایدار باشند سرمازدگی به دلیل کاهش ناگهانی درجه حرارت به زیر صفر و حساس بودن گل و برگهای اولیه اتفاق می افتد.
اولین سمپاشی باغداران سیب در بهاربا روغن امولسیون شونده ( ولک )
گروه شیمیایی : هیدروکربن آلیفاتیک
ویژگیهای فیزیکی و شیمیایی : گاهی خصوصیت روغنها را بر حسب جرم مولکولی آنها بیان می کنند . روغنهای بسیار سبک خاصیت حشره کشی چندانی ندارند به عکس در صورتیکه از مولکولهای روغنی بسیار سنگین استفاده شود علاوه بر آفت ؛ گیاه میزبان هم صدمه خواهد دید . آن دسته از هیدروکربنها برای مبارزه با آفات روی گیاهان به کار گرفته می شوند که نقطه جوش آنها دقیقا کنترل شده و عمدتاً از هیدروکربنهای پارافینی تشکیل شده باشند . خلوص روغن از نظر وجود هیدروکربنهای غیر اشباع را با درجه سولفوناسیون نشان می دهند . اگر درجه سولفوناسیون روغن 100 باشد یعنی صد در صد از هیدروکربنهای اشباع شده تشکیل شده است . بنابراین هر قدر درجه سولفوناسیون از 100 کمتر باشد میزان هیدروکربنهای غیر اشباع بیشتر است . درجه سولفوناسیون در تعیین روغنها برای سمپاشی زمستانه و تابستانه موثر می باشد . مثلاً روغنهای با درجه سولفوناسیون 85 تا 95 برای سمپاشی تابستانه و روغنهای با درجه سولفوناسیون 65 تا 75 برای سمپاشی زمستانه مناسبند . روغنها را به صورت امولسیون فرموله می کنند . این امولسیون را تنها یا همراه با حشره کشهای دیگر رقیق کرده و مصرف می نمایند .
ماندگاری در محیط زیست : تجزیه زیستی روغنهای امولسیون شونده توسط میکروارگانیزمهای موجود در خاک صورت می گیرد . عواملی که می توانند بر سرعت تجزیه زیستی اثر بگذارند عبارتند از : شرایط محیطی از قبیل دما ؛ رطوبت ؛ بارندگی ؛ نوع خاک و میکروارگانیزمها .
سمیت :
یکی از مزایای روغنها نسبت به حشره کشها کم خطر بودن آنها برای انسان است به طوریکه باقیمانده سم روی محصولات برای انسان خطرناک نمی باشد . روغنها سمیتی برای پرندگان و حشرات مفید ندارند ولی ماهیها و زنبورهای عسل تا حدی به این سم حساس هستند .
موارد مصرف : روغنها از طریق بستن منافذ تنفسی باعث مرگ حشرات می شوند . همچنین با انحلال قشر مومی جلد حشره باعث می شوند که حشره بوسیله نیروی کشش سطحی آب گرفتار آید . اینگونه خواص روغنها در روش مبارزه با لارو پشه با پهن کردن یک لایه نازک روغن روی سطح آب مورد استفاده قرار می گیرد .
روغنها را در دفع آفات در موارد زیر بکار می برند .
1- برای سمپاشی تابستانی بر ضد شپشک آردآلود ؛ سپردارها و شته ها .
2- برای سمپاشی زمستانی بر ضد شپشکهای گیاهی ؛ کنه های گیاهان ؛ تخم عده ای از حشرات و بعضی از لاروهای زمستانی .
3- بر ضد انگلهای خارجی مانند کک ؛ شپش و کنه .
4- به عنوان حامل و حلال حشره کشها .
5- جهت مخلوط کردن با امولسیون بعضی از حشره کشها مانند ترکیبات فسفره به منظور بالا بردن اثر حشره کشی آنها .
روغنها را به صورت امولسیون فرموله می کنند . این امولسیون را تنها یا همراه با حشره کشهای دیگر رقیق کرده و مصرف می نمایند . در این صورت روغن به صورت یک ورقه نازک پایدار روی سطح سمپاشی شده باقی می ماند . باید توجه داشت که میوه های هسته دار و نیز مرکبات تا اندازه ای نسبت به روغن حساسند . به طور کلی در مورد کاربرد روغنها باید احتیاطاتی را رعایت کرد که مهمترین آن عبارتند از :
1- در بهار و تابستان باید قبل از سمپاشی با روغن درختان را آبیاری کرد .
2- سه هفته قبل و بعد از سمپاشی با روغن از کاربرد گوگرد روی گیاه باید خودداری نمود .
گیاهان زراعی مقاوم به علفکش
افزایش جمعیت بشر و در نتیجه افزایش تقاضا برای محصولات کشاورزی باعث شده که انسان روز به روز به فکر روشهای کارآمدتری جهت افزایش عملکرد گیاهان زراعی باشد. مبارزه با علفهای هرز یکی از این روشهاست. کشاورزان همواره در طول تاریخ با علفهای هرز در مبارزه بودهاند و در این راستا به پیشرفتهای قابل ملاحظهای نیز دست یافتهاند. بشر مبارزه با علفهای هرز را از طریق دست و استفاده از حیوانات شروع نمود و اینک از طریق روشهای مکانیکی و شیمیایی این راه را ادامه میدهد. یکی از مؤثرترین روشهای مبارزه با علفهای هرز، مبارزهی شیمیایی با آنهاست و گیاهان زراعی مقاوم به علفکش یکی از جدیدترین روشهای این مبارزه یا مدیریت به شمار میروند. گیاهان زراعی تراریخته، از جدیدترین دستآوردهای بیوتکنولوژی گیاهی بوده که ظرف چند سالی که از روند تولید آنها گذشته، توسعه فراوانی در جهان یافته به طوریکه هم اینک میلیونها هکتار از زمینهای زراعی، به زیر کشت این محصولات رفته است. نسل اول این گیاهان به منظور بهبود کارایی عملیات زراعی ایجاد شدند. نمونههای آن سویای متحمل به علفکش و ذرت مقاوم به حشره بودند. هم اینک گونههای جدید گیاهان تراریخته، علاوه بر بهبود کارایی عملیات زراعی، در جهت افزایش کمی و کیفی تولیدات به وجود میآیند. این گیاهان به عنوان نسل دوم، باید هرچه سریعتر از نظر محدودهی تأثیر روی خانوارها، چه از نظر سلامت، صنعت و محیط زیست، بررسی گردند زیرا عواقب احتمالی آن شاید طی دو سه دههی آینده به وضوح به چشم بیایند. توسعهی گیاهان زراعی مقاوم به علفکشها (Herbicide-Resistance Crops)، یکی از اولین کاربردهای اقتصادی مهندسی ژنتیک گیاهی به شمار میرود. به منظور مقاوم سازی گیاهان زراعی به علفکشها، از روشهای مختلف بیوتکنولوژی و زراعی استفاده کرده و گیاهان تراریخت (Transgenic) و غیر تراریخت (Non-Transgenic) به وجود آمدهاند. این گیاهان با نظام کشاورزی شیمیایی ـ صنعتی که ویژگی آن تک کشتی بودن و مکانیزاسیون در مقیاس وسیع با استفادهی فشرده از مواد شیمیایی است، سازگاری مناسبی پیدا کردهاند. طی دههی گذشته، چندین گیاه زراعی مقاوم به علفکش تراریخته و غیر تراریخته معرفی شدهاند. گندم، جو و کلزای مقاوم به گلیفوزیت و گلوفوزینیت، ذرت مقاوم به سیکلوهگزانیدینها و ایمیدازولینونها، پنبه مقاوم به بروموکسینیل و گلیفوزیت، سویای مقاوم به سولفونیل اورهها و گلیفوزیت، سیب زمینی و چغندرقند مقاوم به گلیفوزیت و نیشکر مقاوم به گلوفوزینیت، از جملهی این گیاهان هستند. بشر به طور سنتی هزاران سال است که در حال بهبود گیاهان زراعی است، اما مهندسی ژنتیک این امکان را فراهم میسازد که این فرایند در مدت کوتاهتری انجام گیرد، ضمن آن که امکان انتقال خواص ارثی بین گونههایی که خویشاوندی نزدیکی ندارند هم فراهم است، هرچند عدهای مورد اخیر را لزوماً پدیده مفیدی نمیدانند.
قبل از پیدایش مهندسی ژنتیک گیاهی، گزینههای انتخابی برای محافظت گیاهان در برابر علفکشها محدود بود. علفکشهایی ویژه فقط میتوانستند در گیاهانی به کار روند که به طور طبیعی نسبت به آنها مقاوم بودند. در موارد نادر، مقاومت ممکن بود از طریق جهش در گیاهان زراعی اتفاق بیفتد. توسعهی مهندسی ژنتیک گیاهی و دانش بیوشیمی دربارهی عمل علفکشها روی گیاهان، راهحلهای جدیدی در کاربرد علفکشها پیش روی بشر قرار داد. این استراتژیها معمولاً شامل ایزولاسیون و معرفی ژن جدیدی از ارگانیسمهای دیگر (غالباً باکتریها) که به نوعی نسبت به علفکش مقاوم است، میباشند. برای مثال مقاومت به علفکش گلوفوزینیت (با نام تجاری Basta) به وسیلهی ژن باکتریایی bar که علفکش را به ترکیبات غیر سمّی متابولیزه میکند، القا میگردد. رفته رفته کشف و توسعهی علفکشهای انتخابی جدید، مشکلتر و هزینهبرتر میشود. استانداردها برای علفکشهای جدید بسیار بالاست. علفکشهای جدید میبایست دارای توانایی بالا، سمّیت اندک، تحرّک کم در خاک و ماندگاری کوتاه در محیط باشند و از سوی دیگر، طیف وسیعی از علفهای هرز را کنترل کنند. یافتن تمامی این ویژگیها در یک ترکیب که میبایست برای گیاهان زراعی نیز انتخابی عمل کند، مشکل و هزینهبر است. گیاهان زراعی مقاوم به علفکش، راهحل بالقوهای برای حل این مشکل است. با تغییر تحمّل گیاه زراعی به علفکشهای ثبت شده، هزینههای مربوط به کشف، توسعه و بازاریابی تولیدات جدید تا حد زیادی کاسته میشود و این کاهش هزینه برای استفاده کنندهی نهایی (کشاورز) نیز سودمند خواهد بود. بدین ترتیب کشاورز از انعطاف پذیری بیشتری در استفاده از علفکشها و گیاهان زراعی برای برنامهی کنترل علفهای هرز برخوردار خواهد شد. علاوه بر این، گیاهان زراعی مقاوم به علفکش، امکان جایگزینی علفکشهای قدیمی را که ممکن است دارای برخی ویژگیهای نامناسب محیطی و سمّی باشند، فراهم میآورد.
هوش در گیاهان
یکی از تفاوتهای آشکار بین ما جانوران و خویشاوندان سبز رنگ دورمان، یعنی گیاهان، میزان جنبش و جابهجایی ماست. ما پذیرفتهایم که هوش را از روی کارها بسنجیم، زیرا کارهایی که انجام میدهیم نشان میدهند که در مغز ما چه میگذرد. بنابراین، چون گیاهان خاموش و بی جنبش به چشم میآیند و در یک جا ریشه دواندهاند، زیاد تیز هوش و زرنگ به نظر نمیرسند. اما گیاهان نیز جنبش دارند و به برانگیزانندههای پیرامون خود پاسخ می دهند.
گیاهان با حساسیت چشمگیری دست کم 15 متغیر محیطی گوناگون را پیوسته بررسی میکنند. آنها میتوانند این پیام های ورودی را پردازش کنند و با کمک دستهای از مولکولها و راههای پیام رسانی، خود را برای پاسخ درست آماده سازند. بنابراین، توان محاسبه گری گیاهان بیمغز شاید به اندازهی بسیاری از جانوران با مغزی باشد که میشناسسیم.
ساقهی در حال رشد میتواند با کمک پرتوهای قرمز دور(مادن قرمز)، نزدیکترین همسایههای رقیب خود را حس کند و پیامد کارهای آنها را پیشبینی کند و اگر لازم باشد، به شیوهای از رخدادن آن پیامدها پیشگیری کند. برای مثال، هنگامی که همسایههای رقیب به نخل استیلت (Stilt) نزدیک می شوند همهی گیاه به سادگی جابهجا میشود. ریزوم برخی گیاهان علفی با رشد کردن به سوی بخش بدون رقیب و یا سرشار از مواد غذایی، جای زندگی خود را بر میگزیند. سس که نوعی گیاه انگل است، طی یک یا دو ساعت پس از نخستین برخوردش با گیاه میزبان، توانایی بهرهبرداری از آن را میسنجد. خلاصه، گیاهان میتوانند ببینند، بچشند، لمس کنند، بشنوند و ببویند.
در این مقاله که در دو بخش تنظیم شده است، با گوشههایی از رفتارهای هوشمند گیاهان و سازوکار چگونگی رخ دادن آنها آشنا میشویم.
دوری از سایه
ساقهی در حال رشد میتواند با کمک نور قرمز دور، نزدیکترین همسایههای رقیب خود را حس کند و پیامد کارهای آنها را پیشبینی کند و اگر نیاز باشد، به شیوهای از رخدادن آن پیامدها پیشگیری کند. این فرایندها را مولکولهایی به نام فیتوکروم میانجیگری میکنند. فیتوکرومها، گیرندهها و حسگرهای نور در گیاهان هستند.
هر فیتوکروم از یک بخش دریافتکنندهی نور و یک بخش دگرگونکنندی پیام تشکیل شده است. بخش دریافتکنندهی نور ساختمان تتراپیرولی دارد و از راه اسید آمینهی سیستئین به بخش دگرگونکننده که گونهای پروتئین است، پیوند میشود. فیتوکروم در پاسخ به طول موجهای گوناگون نور، به شکل کارا و ناکارا درمیآید. شکل ناکارا (Pr) پس از جذب فوتونهای قرمز به شکل کارا (Pfr) در میآید. Pfr که فوتونهای قرمز دور (مادون قرمز) را بهتر دریافت میکند، در پاسخ به این طول موجها به Pr دگرگونه میشود.
ساز و کار فیتوکروم
در نور خورشید، نسبت نور قرمز به قرمز دور نزدیک 2/1 است. اما در یک جامعهی گیاهی این اندازه کاهش مییابد، زیرا رنگیزههای فتوسنتزی، از جمله کلروفیل، نور قرمز را جذب میکنند. تغییر در نسبت نور قرمز به مادون قرمز شاخص قابل اطمینانی برای ارزیابی نزدیکی گیاهان رقیب است. در جامعههای فشرده پرتوهای قرمز دوری که از برگهای گیاهان بازتاب مییابند یا پراکنده میشوند، پیام روشن و منحصر به فردی است که از نزدیکی رقیبان آگاهی میدهد. پس از درک نسبت پا یینی از نور قرمز به قرمز دور، گیاهی که از سایه دوری میگزنید (گیاه آ فتاب پسند) بر رشد طولی خود میافزاید و اگر ترفنندهایش کارگر افتند، جنبههای دیگر پاسخ دوری از سایه باعث شتاب گرفتن گلدهی و تولید پیش از زمان دانه میشوند تا بخت ماندگاری افزایش یابد.
دانشمندان در آزمایشی گروهی از گیاهان را زیر فیلتری پرورش دادند که نسبت نور قرمز به قرمز دور را کاهش میداد و بنابراین، پاسخ دوری از سایه را بر می انگیخت. این گیاهان نسبت به گیاهانی که زیر نور کامل خورشید میروییدند، رشد طولی بیشتری پیدا کردند. البته، اندازهی رشد طولی به اندازهی آفتابپسندی گیاه ارتباط دارد. گیاهان صحرایی نسبت به گیاهانی که به طور معمول در سایهی درختان چنگل میرونید، رشد طولی بیشتری پیدا کردند.
فیتوکرومها اغلب فعالیت پروتئینکنیازی را از خو د نشان میدهند. این مولکولها با پیوند زدن گروههای فسفات به پروتئین ها، فعالیت آنها را تغییر میدهند. بر این اساس، آنها با تغییر فعالیت پروتئینهایی که در تنظیم ژنها دخالت دارند، بر فعالیت آنها تاثیر میگذارند. ژنهای زیادی در گیاهان شناخته شدهاند که از راه فیتوکروم در پاسخ به نور تنظیم میشوند. البته، فیتوکرومها بخشی از پاسخهای زیستی را از راه تغییرهایی در تعادل یونها در سلول پدید میآورند. به هر حال، تکامل فیتوکرومها توان درک نسبت نور قرمز به قرمز دور، در نهاندانگان رشد چشمگیری پیدا کرده است. سرخسها و خزندهها به طور معمول با واکنشهای بردباری به سایه، به انبوهی جامعه گیاهی پاسخ میدهند. بازدانگان تا اندازهای واکنشهای دوری از سایه را نشان میدهند. شاید تکامل توان شناسایی پیامهای نوری که از گیاهان پیرامون بازتاب مییابد، برای پیشرفت نهاندانگان تا وضعیت کنونی که در فرمانروی گیاهان حرف اول را میزنند، سرنو شتساز بوده است. اگر فیتوکروم ها نبودند هنوز هم گیاهان دوران کربونیفر ما را در بر گرفته بودند.
فیتوکرومها در آغاز در نیاکان پروکاریوتی گیاهان امروزی به وجود آمدند. به نظر میرسد در آنها به صورت حسگرهای نور کار میکردند. شاید توانایی بینظیر فیتوکروم ها در دگرگونه شدن به شکلهای کارا و ناکارا در پاسخ به کیفیت نور، در پروکاریوتهای آغازین اهمیت کارکردی زیادی نداشته است، اما این ویژگی طی تکامل گیاهان خشکی، گزینش و اصلاح شده و به صورت حسگر پیچیدهای در آمده است که اهمیت آن با اهمیت بینایی در جانوران برابری می کند. به عبارت دیگر، شاید بتوان فیتوکرومها را چشمهای گیاهان به شمار آورد.
فرار از سایه
گیاهان برای دوری از چتر سایهانداز همسایگان خود، میتوانند به کارهای چشمگیرتری دست بزنند. برای مثال، نخل استیلت (Socratea exorthiza) ساقهای دارد که مانند شخصی که عصا زیر بغل دارد، بر ریشههای عصا مانند گیاه تکیه دارد و اغلب نیز به طور مستقیم با زمین تماس ندارد. نام معمولی این گیاه نیز به همین ویژگی اشاره دارد. (واژه استیلت به معنای پایه و تکیه گاه است.) از این رو، این گیاه استوایی را میتوان نخل پایهدار نامید. هنگامی که همسایگان نخل پایهدار بر میزان نور دریافتی گیاه تاثیر میگذارند یا به منبع غذایی آن دست درازی میکنند، نخل فرار را برقرار تریجح میدهد و همهی گیاه به جایی جابهجا می شود که بسیار آفتابی است. برای این جابه جایی ریشه های تکیه گاهی جدید به سوی جای آفتابی رشد میکنند و ریشههای طرف سایهانداز شده,،آرامآرام میمیرند. در این رفتار گیاه، به خوبی هدفدار کار کردن را میبینیم.
فهرست مطالب:
سال آوری 1
مکانیسم های بیولوژیکی پاسخ به تنش سرمایی در گیاهان از دیدگاه ملکولی 2
زیانهای اقتصادی سرما ویخبندان به محصولات کشاورزی 2
اولین سمپاشی باغداران سیب در بهاربا روغن امولسیون شونده ( ولک ) 3
سمیت 3
هوش در گیاهان 6
دوری از سایه 7
ساز و کار فیتوکروم 7
فرار از سایه 8
در جست و جوی غذا 9
چشایی در گیاهان 10
لامسه در گیاهان 10
گزینههای نوبرای توسعه پایدار کشاورزی در مناطق نیمه خشک 11
کشاورزی دقیق 12
تلفیق پرورش آبزیان و سیستمهای کشاورزی 12
کاربرد فاضلابهای تصفیه شده برای آبیاری 14
نتیجهگیری 15
شامل 18 صفحه فایل word قابل ویرایش
دانلود مقاله مکانیسم های بیولوژیکی پاسخ به تنش سرمایی در گیاهان از دیدگاه ملکولی