فرمت فایل : word (قابل ویرایش) تعداد صفحات : 39 صفحه
چکیده
افسران پلیس بهطور معمول در معرض موقعیتهایی هستند که هیجانات منفی زیادی را فرامیخواند؛ بنابراین نیازی قوی برای روشهای مؤثر سنجش تنظیم چنین هیجاناتی در آنها وجود دارد. هدف این پژوهش، بررسی وضعیت تنظیم هیجانی افسران پلیس ایران و مقایسهی آن با وضعیت تنظیم هیجانی افسران پلیس آلمان است. گزارشهای تنظیم هیجانی نودوهشت افسر پلیس ایران (1392) بهوسیلهی پرسشنامهی مهارت تنظیم هیجانی (ERSQ) سنجیده و با نتایج وضعیت تنظیم هیجانی افسران پلیس آلمان (2014) مقایسه شد. نتایج، نشان میدهد بین نمرهی کلی تنظیم هیجانی دو گروه از لحاظ آماری، تفاوت معنیداری نیست. در هر دو گروه، ضعفهایی در مقیاسهای هوشیاری، درک احساسات خویش، ادراک حسی و جسمی هیجانات، تغییر و تابآوری روانی (تحمل و بردباری در برابر هیجانات منفی) مشاهده شد. میانگین نمرات پلیس آلمان در مهارتهای شفافیت و پذیرش هیجانات، نسبت به پلیس ایران و از سویی، میانگین نمرات پلیس ایران در مهارتهای آمادگی برای مواجهه با هیجانات منفی و خودحمایتگری از پلیس آلمان از نظر آماری بهطور معناداری، بالاتر است. این پژوهش، پیشنهاد میکند که تمرکز بر مهارتهای تنظیم هیجانی و آموزش آن در برنامههای پیشگیرانهی حوزهی سلامت روان افسران پلیس، بهعنوان مؤلفهی مهمی در نظر گرفته شود.
مقدمه
توانایی تنظیم هیجانات منفی برای حفظ و تداوم سلامت روانی و بهزیستی فردی ضروری است؛ بهخصوص در جمعیتهایی که بهطور معمول با موقعیتهایی مواجه میشوند که هیجانات منفی شدید را برمیانگیزاند. (کرینگ و ورنر[1]، 2004) افسران پلیس بهشکل روزمره با موقعیتهای خطرناک و غیرقابلپیشبینیای روبهرو هستند که با احتمال بالایی باعث استرس، خشم و اضطراب میشوند. (اندرسون، لیزنبرگر و پلکاس[2]، 2002) در راستای اجرای قوانین، افسران پلیس در برخی موارد باید به زور و اجبار متوسل شوند که این موضوع بهطور بالقوه با آسیبدیدگی فرد و حتی کشتن دیگری همراه است. افسران باید بدون تأمل، تصمیمهای سختی بگیرند و این باعث میشود تا آنها پس از این اقدام در مورد ضرورت تصمیم خود دچار احساس شرم، گناه، نگرانی و تردید شوند. تحقیقات، نشان داده است که همچنین افسران پلیس، زمانیکه با جرم و قربانیان تصادفها مواجه میشوند، بهخصوص در مواجهه با قربانیان کودک، بسیار رنج میبرند. درعینحال، آنها باید با خشم و ناامیدی، که درنتیجهی آزادی برخی از این مجرمان با رأی دادگاه صورت میگیرد، نیز روبهرو شوند. (آمارانتو[3]، 2003) ازطرفی، یأس و ناامیدی افسران پلیس، زمانیکه احساس میکنند تلاشهای آنها از سوی رؤسا، مطبوعات و مردم، نادیده گرفته میشود، شدیدتر میشود. در این شغل، فرد با شیفتهای کاری شبانه، کارهای دفتری تکراری، فرصتهای محدود برای پیشرفت و سلسلهمراتب خشک و انعطافناپذیری روبهروست که سطح کنترل و خودمختاری را در تنگنا قرار میدهد. مجموعهی این عوامل به احتمال بیشتری فرد را در دام ناکامی، اضطراب، ناامیدی و علایم افسردگی قرار میدهد. (ایوانز، کومن و استوارت[4]، 2008)
تنظیم هیجانی، اینگونه تعریف میشود: تنظیم هیجان مبتنی است بر فرآیندهای درونی و بیرونی پاسخدهی در برابر مهار و نظارت، ارزیابی و تعدیل تعاملات هیجانی بهخصوص خصایص زودگذر و تند آنها برای به تحقق رسیدن اهداف. (تامسون، 1994) تنظیم هیجانی شامل هر استراتژی مقابلهای است که افراد، هنگام مواجهه با هیجانات شدید استفاده میکنند. (لیهی[5]، 2012) درواقع، تنظیم هیجانی، به توانایی فهم هیجانات، تعدیل تجربهی هیجانی و ابراز هیجانات اشاره دارد. (فلدمن- بارت، گراس، کریستنسن، بنونوتو[6]، 2001؛ گراس[7]، 2001) پژوهشهای انجامشده نشان داده است که افزایش تجربههای هیجانی مثبت باعث مواجههی مؤثر با موقعیتهای استرسزا میشود. (گراس، 2001؛ 2002) همچنین، تحقیقات، نشان داده است که راهبردهای تنظیم هیجان با پریشانی روانشناختی مرتبط بوده (گارنفسکی وکریج[8]، 2009) و سازگاری بعدی فرد را پیشبینی میکند و تمرکز بر مهارتهای تنظیم هیجان میتواند در پیشبینی و درمان مشکلات روانی، مؤثر باشد. (برکینگ، اورث، ووپرمن، مهیروکاسپر[9]، 2008) پژوهشهای دیگر نیز نشان داده است که تنظیم هیجان، سازگاری مثبت را پیشبینی میکند (یو، ماتسوموتو، لیراکس[10]، 2006) و ارزیابی مجدد بهعنوان یک راهبرد تنظیم هیجان با بهزیستی و سلامت روانی بالا مرتبط است. (گراس، 2002)
تحقیق درباره بررسی تطبیقی وضعیت مهارتهای تنظیم هیجانی در افسران پلیس ایران و آلمان