فی ژوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فی ژوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلود مقاله بدمینتون

اختصاصی از فی ژوو دانلود مقاله بدمینتون دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله   20 صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید

 

 

تاریخچه و ریشه بازی «بدمینتون» امروزی از کشور هندوستان آغاز شده‌است، از بازی که آنها به نام Poona انجام می‌دادند. این بازی که رقابتی زیبا بود توسط افسران ارتش انگلیس، ازهندوستان به کشورشان انتقال داده شد. اما پیش از پرداختن به بازی کنونی بدمینتون نخست باید پرسید: «بازی که آن را Poona نامیدند خود چگونه و در میان چه کسانی انجام می‌شد؟» بازی کودکانه : بازی «پونا» از بازی‌های کودکانه دیگری آغاز شد. آن بازی‌ها براساس مدت زمان ضربه زدن هرگروه بر شی ءای، بدون برخورد آن به زمین، توسط اسبابی شبیه چوگان یا شیئی پارو شکل انجام می‌شد. این بازی مشارکتی و نه رقابتی، در اصل بدون وجود تور انجام می‌شد، و توپ مورد استفاده را «پرنده» می‌نامیدند چون بیشتر مواقع از پر ساخته شده بود. امروزه برخی از انواع توپ‌های بدمینتون از پلاستیک درست می‌شود اما توپ‌هایی که در رقابت‌های جدی و رسمی استفاده می‌شوند از ۱۶ پر واقعی درست شده‌اند. کارشناسان ادعا می‌کنند بهترین توپ‌های موجود، آنهایی هستند که ازبال چپ غاز برای قسمت پردار توپ استفاده شده است!! (این هم خود معمایی جالب است، خاصیت بال چپ غاز!!) البته پیش از تکامل بازی‌های یاد شده هم درجای جای این دنیای بزرگ ، بازی‌های مشابه با آن انجام می‌شد. در قرن پنجم در چین بازی به نام (Ti jian zi) وجود داشت که در آن به توپی در هوا ضربه می‌زدند.در حدود سال ۱۶۰۰ مردم در اروپا بازی به نام«jeu de Volant» را با استفاده از یک راکت انجام می‌دادند. زمانی که افسران انگلیسی در هندوستان مستقر شدند با بازی Poona آشنا شدند و خیلی زود از آن یک رقابت ورزشی ساخته شد و آنها در اوایل سال ۱۸۷۰ آن را همراه با وسایل و تجهیزات لازم به کشورشان معرفی کردند. یک مهمانی در بدمینتون: یک «دوک انگلیسی» رسماً این بازی را به انگلستان معرفی کرد. در سال ۱۸۷۳ ، بابرگزاری یک مهمانی درمحل زندگی خود (Badminton) ترتیب برگزاری بازی «پونا» را داد و این بازی از همانجا توجه سایرین را جلب کرد ومیان طبقه مرفه جامعه انگلیس شناخته شد و از آنجا گسترش یافت. آنها بازی جدید را به نام محل زندگی دوک «بدمینتون» نامیدند. (پونای کودکان کوچه و خیابان هندوستان به طبقه مرفه جامعه انگلستان رسید و نامش تغییر پیدا کرد!) بدمینتون قانونمند نخستین بار قوانین این بازی درسال ۱۸۷۷ نوشته شد و طی چند سال شکل زمین بازی تغییراتی کرد تا اینکه در سال ۱۹۰۱ زمین رسمی بدمینتون به شکل مستطیل فعلی تثبیت شد. باشگاه‌های ورزشی بدمینتون کم کم در سرتاسر انگلستان شروع به کار کردند. تا سال ۱۸۹۳ این بازی تا اندازه‌ای پیشرفت کرد که ۱۴ باشگاه برای ساختن یک اتحادیه به هم ملحق شدند.(سپس وقتی کشورهای بیشتری فدراسیون‌های خود را راه اندازی کرد این نام به «انجمن بدمینتون انگلستان تغییر پیدا کرد»). در آن زمان این انجمن یا اتحادیه قوانین مشخص و معینی را برای این بازی‌ها تدوین و نخستین و با ارزش ترین مسابقات بدمینتون که در خود انگلیس و بین ورزشکاران آنجا بود را برگزار می‌کرد. با گسترش این ورزش در میان سایر کشورها، نیاز به وجود تشکیلات بین المللی برای این ورزش حس شد. فدراسیون جهانی بدمینتون (IBF) در سال ۱۹۳۴ تأسیس شد و درحال حاضر اداره مرکزی آن در (کنت) انگلستان است. این ۹کشور نیز نخستین بانیان و اعضای این اتحادیه به شمار می‌روند:کانادا ،دانمارک، انگلستان ، فرانسه، ایرلند ، هلند، نیوزیلند، اسکاتلند، ولز. امروزه در IBFبیش از ۱۵۰ کشور عضویت دارند. یک بازی ساده اما جذاب تقریباً هر شخصی می‌تواند به کمک یک راکت سبک وزن بدمینتون و ضربه زدن به توپی از روی تور از این بازی لذت بخش استفاده کند. چرا که این بازی برای مبتدیان بسیار ساده‌است. این بازی در جمع‌های خانوادگی ، مهمانی‌ها و... درسرتاسر دنیا پرداخته می‌شود. اما نباید فراموش کرد که سریع ترین بازی انجام شده با راکت است. یک ضربه محکم به توپ باعث می‌شود که توپ با سرعت تقریبی ۳۰۰ کیلومتر در ساعت حرکت کند و در سطوح حرفه‌ای و بالای آن نیاز به سرعت، عکس العمل ، استراتژی و قدرت زیاد بازیکن دارد. چرا که بازیکن برجسته این رقابت حتی تا ۲ کیلومتر را طی یک مسابقه در زمین می‌دود و به این طرف و آن طرف می‌زند! رقابت‌ها و مسابقات بیشتری در کشورهای مختلف دنیا، با الهام از آنچه در انگلستان شکل گرفت، راه اندازی شد جام "Thomas" یکی از این رقابتها بود که نخست وارد این عرصه شد. «جورج توماس» یک تنیسور انگلیسی بود که به سوی بدمینتون کشیده شد و در ۹۰ مسابقه عنوان کسب کرد (طی ۲۴ سال). او همچنین نخستین رئیس فدراسیون جهانی بدمینتون بود. درسال ۱۹۴۹ جام توماس به عنوان مسابقه جهانی بدمینتون مردان (مانند جام Devis در تنیس) معرفی شد. در سال ۱۹۵۶ نیز رقابت‌های جام "uber" برای زنان خلق شد. «Betty uber» انگلیسی یک بازیکن برجسته در بدمینتون دوبل جایزه آن را اهدا کرد. در ابتدا این مسابقات هر ۳ سال یکبار انجام می‌شد. امروزه بازیکنان برجسته این رشته ورزشی برای جوایز مالی با هم در سرتاسر دنیا رقابت می‌کنند. آسیا و بدمینتون اگرچه بدمینتون در انگلستان متولد شد اما آسیایی‌ها بدمینتون را از آن خودکردند. چین و اندونزی دو کشوری هستند که مقتدرانه درمسابقات بین المللی این رشته شرکت می‌کنند و مسابقات این رشته مردم زیادی را متوجه خود می‌کند. این دو کشور مجموعاً بطور اعجاب انگیزی تاکنون ۷۰ درصد از مسابقات IBF را برنده شده‌اند و در ۲۳ مسابقه (جام توماس) همواره آسیایی‌ها برنده بوده‌اند. در جام uber نیز آخرین ۱۵ عنوان برتر جهان را آسیایی‌ها از آن خود کرده‌اند.و از میان ۶۱ مدال اهدا شده درمسابقات المپیک این رشته آسیایی‌ها ۵۴ عدد آن را تصاحب کرده اند! بعد از آسیایی‌ها، ورزشکاران اسکاندیناوی، بدمینتون را با قدرت و سرعت خوبی بازی می‌کنند. آیا می‌دانید که: - وزن توپ بدمینتون بین۴‎/۷۴و ۵‎/۵۰گرم است. - بهترین توپ از پرهای بال چپ غاز درست می‌شود!!! - ۱۶ پر برای ساخت یک توپ به کار می‌رود. - بزرگترین توپ بدمینتون درزمین چمن موزه کاتراس سیتی وجود دارد که ۴۸ مرتبه بزرگتر از توپ واقعی است و ۱۸ فوت درازا و ۲۵۰۰ کیلو وزن دارد! - برندگان جام توماس اززمان شروع به کار فقط سه کشور مالزی، چین و اندونزی بوده‌اند. - و جامuber نیز تنها در سال‌های ۱۹۵۷ و ۱۹۶۰ و ۱۹۶۳ در خارج از آسیا برنده داشته است! - Judy Hashman آمریکایی بیشترین عنوان را در مسابقات انگلستان در این رشته داشته‌است (۱۷ مرتبه) . - از شخصیت‌های مشهوری که بدمینتون را به خوبی بازی می‌کنند می‌توان به "PaulNewman"و "DiegoMaradonna"و «Nick Faldo» اشاره کرد. و خلاصه اینکه بدمینتون چهارمین ورزش شناخته شده دنیاست! و می‌توان گفت: ورزشی ارزان تر از برخی ورزشها
بدمینتون ورزشی است که مردان و زنان در هر رده‌ای و در هر سنی می‌توانند به آن بپردازند. ولی برای بازی کردن در بالاترین رده‌ها ورزشکاران باید مهارتهای ویژه، استقامت، قدرت و انعطاف پذیری خود را افزایش دهند.
این ورزش در سراسر دنیا و بخصوص در آسیا گسترش پیدا کرده و به جایی رسیده که در مسابقات مهم تعداد تماشاگران به پانزده هزار نفر هم رسیده‌است.
در یونان ورزش بدمینتون به شکل قابل توجهی رو به رشد است. در سال ۱۹۹۵ تنها ۹ بازیکن رسمی در یونان وجود داشت در حالیکه تعداد آن امروزه به ۳۵۰۰ نفر می‌رسد.
در حین بازیهای المپیک آتن ۲۰۰۴ پیش بینی می‌شود که مسابقات بدمینتون با استقبال خوبی مواجه شود. کشورهای مطرح در این ورزش منتخبین خود را پس از ۱۲ ماه انتخاب به این مسابقات می‌فرستند.
توضیح
بدمینتون توسط ۲ و یا ۴ بازیکن انجام می‌شود. و در این المپیک پدیده جالب توجه این است که در یکی از رشته‌ها در یک تیم دو نفره یک مرد و یک زن حضور دارند و با تیم مقابل به همین شکل به رقابت می‌پردازند.
نحوه بازی بدین صورت است که بازیکنان به کمک راکت توپ بردار را به سمت زمین حریف می‌فرستند و سعی می‌کنند آنرا در محوطه مشخص به زمین برسانند. برنده بازی تیمی است که دو تیم پانزده امتیازی را برنده شود. در انفرادی زنان هر کدام از گیم‌ها ۱۱ امتیاز است.
رشته‌های آتن ۲۰۰۴ شامل رشته‌های زیر می‌باشد :
• انفرادی مردان
• انفرادی زنان
• دوبله مردان
• دوبله زنان
• دوبله میکس(مردان و زنان)

 

تاریخچه
اشکال اولیه بدمینتون در چین، هند و یونان بازی می‌شده‌است. ولی به هر حال از سال ۱۸۶۰ شیوه‌ای که بدمینتون امروزه بازی می‌شود ابداع شد. اولین بار دوک بیفوت در گلوکستر شایر بازی شد و پس از دوک به آنجا لقب خانه بدمینتون دادند.
فدراسیون بین المللی بدمینتون در ۱۹۳۴ با حضور ۹ فدراسیون تأسیس شد.
کانادا، دانمارک، انگلستان، فرانسه، ایرلند، هلند، زلانه فو، اسکاتلند و ولز اعضای اولیه این فدراسیون بودند. امروزه تعداد اعضا به عدد ۱۴۷ رسیده‌است.
بدمینتون از سال ۱۹۹۲ در المپیک بارسلون به بازیهای المپیک اضافه شد. پس از آن بود که به میزان اعتبار این ورزش در کشورهای آسیایی مثل چین، کره، اندونزی، مالزی افزوده شد. این پدیده مقارن با پیشرفت این ورزش در انگلستان و کشورهای اسکاندیناوی بود.
در یونان بدمینتون در ابتدا در سال ۱۹۸۰ وارد شد. در آغاز این ورزش توسط دانشجویان دانشگاه دموکریتوس در تریس انجام شد. در ۱۹۹۲ فدراسیون هلنی بدمینتون با حضور ۶ باشگاه ورزشی تأسیس گردید. امروزه ۳۵۰۰ ورزشکار در قالب ۴۰ باشگاه در سراسر یونان به ورزش بدمینتون می‌پردازند.
از دوران بسیارقدیم درژاپن بازی بدمینتون به نام ال بین وجود داشته است آزتکها ( ازسرخپوستان مکزیک) واینکاههانیز به این ورزش علاقه داشته اند ودردوره رنسانس زمانی که این ورزش دراروپا به عنوانم تفریح اوقات فراغت اشراف درآمده آنرا درقصرها، چمنزارهای تفریحی وحتی روی عرشه قایقها ی بادبانی بازی می کرده اند .
انقلاب فرانسه به سال 1789 به این ورزش جنبه همگانی بخشید وآن را تبدیل به تفریح روزهای یکشنبه عده زیادی ازمردم نمودوسرانجام افسران انگلیسی مستقر در هندوستان با این بازی آشنا شدند ودرسال 1869 آنرا به انگلستان آوردند . دوک بیوفرت به این بازی علاقه مند شد وامکانات آن رادرقصری بنام بدمینتون فراهم آورد وازمیهمانان خود بااین بازی پذیرایی کرد .نام بدمینتون ازاین کاخ گرفته شده است پس ازآن مقررات خاص وقوانین لازم برای بدمینتون تدوین گردید وبه شکل رسمی درآمد وبین باشگاهها وکشورهای جهان مسابقاتی برگزار گردید .درسال1934 فدراسیون بین المللی بدمینتون (IBF) به وجود آمد و اکنون بیش ازهفتاد کشور جهان درآن عضویت دارند .درالمپیک 1972 نمایشی ازورزش بدمینتون برگزار و ازالمپیک سال1992 این رشته به طور رسمی وارد بازیهای المپیک گردید.معتبرترین مسابقات تیمی مردان جهان درسال1948 به نام توماس کاپ وتیم زنان ازسال 1956 بنام او برکاپ هرسه سال یکبارانجام می شد.سرجوج توماس اولین رئیس فدراسیون بین المللی بدمینتون بود.در ایران ودرجنوب کشور به ویژه مسجد سلیمان وآبادان اتباع انگلیسی بدمینتون بازی می کرده اند. فدراسیون بدمینتون ایران درسال 1351 تشکیل وفعالیت رسمی بدمینتون درایران آغاز گردید .تیم بدمینتون ایران درمسابقات آسیایی تهران در سال 1353 به مقام هشتم آسیا دست یافت.

 

مطالب زیر را در مورد استفاده از تکنیک بک هند در بدمینتون به یاد داشته باشید:
۱) از نظر تاکتیکی بک هند مورب از همه جای زمین عاقلانه نیست حتی اگر بهترین بک هند دنیا باشد ؛ بکهند تنها از خالی ماندن ۴/۳ زمینتان برای حریف جلو گیری می کند.
۲) بک هند را تنها برای دقایق کمی در هر نوبت در زمین تمرین کنید باید توجه داشته باشید که برای پیشرفت کردن و بهبود یافتن تنها تلاش سخت کافی نیست بهترین نتایج زمانی بدست می آید که شما راحت باشید.
۳) برای ضربات بک هند که در پشت سر شما زده می شود انگشت شصت خود را دقیقا در طول جانبی دستگیره راکت قرار دهید و راکت را در دیگر انگشتان خود نگهدارید.
۴) برای ضربات بک هند که در کنار شما ( بین شما و خط طولی) زده می شود انگشت شصت خود را کاملا موازی در پشت دسته راکت که به سمت بدن شما قرار دارد قرار دهید
۵) برای ضربات بک هند که در جلوی شما زده می شود انگشت شصت خود را در قسمت تخت دسته راکت قرار دهید .
۶) راه دیگر برای نگهداری راکت آن است که اگر شاتل در وضعیت برخورد از انتهای تور به انتهای زمین حرکت می کند راکت شما در انگشتان شما حول محور می چرخد به این منظور سطح راکت موازی طور خواهد بود بنابراین توجه داشته باشید که موقعیت هدف انگشت شصت بر روی نواحی مختلف راکت تغییر می کند.

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله   20 صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله بدمینتون

دانلود مقاله حقوق و جزای عمومی

اختصاصی از فی ژوو دانلود مقاله حقوق و جزای عمومی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله   69 صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید

 

 

مفاهیم حقوق وحقوق جزای عمومی:
حقوق:حقوق را معمولا به دو مجموعه قواعد ومقرراتی که نظم اجتماعی را تامین می کند تعریف کرده اند برای شناخت این تعریف که در عین ااقتصار مفید میرسد باید دید اولا نظم اجتماعی چیست و ثانیا منظور از قواعد و مقررات تامین کننده ی این نظم کدام است.

 

الف:نظم اجتماعی:
به اعتقادبسیاری از حقوقدانان نظم اجتماعی (مبین توقعات اساسی زندگی اجتماعی است) میدانیم که هر جامه ای با هر سیستم حکومتی وبا هر زبان آداب سنتها وبه طور کلی فرهنگ خاص خود نیازمند برخورداری از نظم وترتیب معین برای اداره خویش است حتی اگر جامعه ی پیچیده امروز را رها کنیم وبه جوامع ابتدایی نگاهی بیندازیم وجود این نظم اجتماعی را خواهیم دید که البته جنبه غالب آن قراردادی است اما این نظم را چگونه باید ایجاد کرد؟درست است که میتوان به شکل فادر(نوعی نظم اجتماعی خود به خودی)در برخی از جوامع ابتدایی دید لیکن با تنوع وپیچیدگی جوامع مختلف میتوان گفت که هر جامعه ای به قواعد ومقرراتی نیاز دارد که تامین کننده ی این نظم باشد.

 

ب:قواعد ومقررات تامین کننده ی نظم اجتماعی:
سنت های اجتماعی وآداب ورسوم قومی ودیگر عوامل مشترک بین افراد یک جامعه به تنهایی برای تامین نظم اجتماعی کافی نیستند .هرچند اهمیت هر یک بر حسب درجه وابستگی انها به جامعه غیر قابل تردید است وهر چند قوانین ومقررات حاکم به هر جامعه ای با توجه بین سنتها واداب ورسوم تنظیم میگردداماوجود یک نظم اجتماعی دقیق معین وقابل قبول بدون وجود قواعدومقرراتی که مجموعه ی آنها قوانین حاکم بر یک جامعه را در مفهوم کلی آن تشکیل می دهد میسر نیست حتی کشورهایی که سیستم حقوقی آنها بر مبنای عرف وسنت قرار گرفته نیز دور از تنظیم آنها در قالب قواعد ومقررات نیستند .بدیهیاست وجود این قواعد ومقررات ویا وجود (قانون )از ایرادهای اجتماعی ناشی از ضغف سستی ویا بی فایدگی آنها در مواردی جلوگیری نمی کند . ولی به هر هال بی قانون زیستن نه تنها منفعت اجتماعی ندارد بلکه متضمن نفع فردی هم نیست.پس قانون به عنوان نگهبان تا مین نظم اجتماعی وحافظ آن حاکم به روابط افراد می شود.وهمچنین رابطه ی آنها دستگاههای مختلف وسازمان های گوناگون اجتماعی مشخص می سازد عناوین متعددقوانین مختلف نتیجه توجه به این ابزار کادر ساز اجتماعی است که قانون نام دارد.
قانون مدنی قانون تجارت قانون کار و... بسیاریاز قوانین دیگر برای ایجاد نظم دقیق در جامعه ایجاد شده اند که موفقیت یا عدم موفقیت آنها بستگی به دقت در تنظیم وتدوین آنها دارد.البته این بحث یک بحث گسترده وخارج از حوصله این مجله است که در این مورد به همین مقدار بسنده می کنیم.

 

مفهوم حقوق جزای عمومی:
در یک تعریف کلی حقوق جزای عمومی به تفسیر وبررسی مجموعه ی قوانین مقررات وقوانین اطلاق میشود که نظم عمومی را تامین میکند. لذا دراینجا ما با قانون مجازات و( حقوق مربوط به مجازات)روبرو هستیم.
قانون مجازات مسائل را درارتباط با جرم وکیفر آن عنوان می سازد وحقوق جزا به بررسی وتفسیر این مسائل می پردازد.تفاوت عمده یاین شاخه از حقوق در واکنش غالبا شدید اجتماعی جامعه علیه نظم عمومی اشکار میشود .
با مثالی مطالب روشن میشود :انعقاد یک قرارداد در حقوق مدنی و منطبق با قانون مدنی نه تنها برای حفظ منافع طرفین قرارداد است.بلکه نظم عمومی نیز حفظ اجرای این قرار داد برای بقای جامعه ومصونیت آن از تخلفات منعقد کنندگان قرار داد طلب می کند.اما اگر طر فین یا یکی از آنها تخلفی از قرار داد نشان دهند واکنش اجتماعی به شکل ساده ی فسخ قراردادتوسط طر فین یا اقاله طرفین ظاهر می شود و به فرض وجود شکل طرفین می توانند به دادگاه صالح مراجعه کنند و با رای دادگاهبه اختلاف خود پا یان دهند بی آنکه برای تخلفات و ضمانت اجراهای مدنی واکنش نشان داده می شود.
اما نکته مهم در فرق جزا در(واکنش جامعه ) در قبال تخلف از نظم اجتماعی است که قانون آن را مشخص می کند واین واکنش به صورت شدید مجازات ویا به شکل خفیف اقدامات تا مینی ظاهر می شود .پس چون ضمانت اجرای تخلفات مجازات در وهله ی اول و بر خی اقدامات تامین در مرحله ی دوم است به سادگی می توان گفت حقوق جزای عمومی به بررسی مجموعه قوانین قواعد و مقرراتی می پر دازد که نظم اجتماعی را تا مین میکند وتخلف از این نظم را به عنوان جرم می شناسد وبا مجازات تا مین و تربیتی بدان پاسخ می گو یند.
1- جرم:
به صورت کلی :دکتررضا نور بها ذر کتاب زمینه حقوق جزای خمومی در بخش مر بوط به جرم جرم را اینگونه تعریف کرده است :
کنشهای مثبت یا منفی مخالف نظم اجتماعی افراد در جامعه که به موجب قا نون برای ان مجاز است یا اقدامات تامینی تعین شده با شد . جرم نام دارد . بین جرم عمل یا ترک عملی قابل مجازات یااقدامات تامینی است که قانون آن را مشخص می کند
.
2- مجازات:
اعمالی که انسان انجام می دهد اگر مخالف اخلاق وجدان عدالت و قانون باشد پاداشهای آن با ارزش نکوهش تنبیه، تادیب و مجازات همراه واحد بود به کار بردن کلمات به شکل مترادف ومتعارف مورد قبول اشت اما وقتی عملی مخالف قانون باشد باید فقط کلمه ی مجازات را به کار برد .
در اینجا مجازات به معنای پاداش نکوهش کننده ، رنج آور و تر ساننده است که در مقابل افعال یا ترک افعالی ایجاد شده تا مرتکب یا مرتکبان آن اعمال را تنبیه کند .

 

3- مسئولیت جزایی :
وجود جرم به تنهایی نمی تواند موجب مجازات یا اقدامات تامینی گردد ، عامل یک عمل مجرمانه باید واجد مسئولیت جزایی شناخته شود تااجرای مجازات به او عادلانه باشد. کودکی که هنوز تکامل پیدانکرده بیمار روانی که عقل از کف نهاده وانسان مختاری که اختیارش را با اجباری شدید از دست داده است ، نمی تواند مورد سئوال قرار گیرد مجازات شوند،در آخر مسئولیت جزایی در حقیقت پلی ارطباطی بین جرم ومجازات را ایجاد ومجرم با عبور از این پل به عنوان (مسئول ) شناخته می شود وبه تنا سب عمل یا ترک عمل مجازات می گردد . البته در کتابهای دیگر حقوقی از انواع مسئولیتهای دیگر مانند مسئولیت اخلاقی ، مسئولیت قانونی، مسئولیت قراردادی و....نیز نام برده شده است .

 

مجرم در برخورد با علل رافع مسئولیت:
ارتکاب جرم در شرایط عادی موجب مسئولیت جزایی است مگر اینکه جرم ،گاه به دلایلی بیشتر ذهنی تا عینی نتواند بار مسئو لیت را تحمل کند . در این صورت میگویند نمی توان جرم را به مجرم نسبت داد ولذا مسئولیت او زایل میگردد شخصی که حین ارتکاب جرم فاقد قوه ی تمیز است نمی تواند مسئول جرم انجام یافته باشد ، هم چنین کودکی که فعل مجرمانه ای مرتکب می شود به دلیل اینکه در محدوده ی سن مسئولیت پذیری قرار ندارد نمیتوان او را برای جرم انجام یا فته کیفر داد بعبارت دیگر نمیتوان تحمل بار مسئولیت و به تبع آن مجازات در این شرایط وجود ندارد.
در کلیه مواردی که مسئولیت جزایی یا عللی که زائل کننده آن هستند زیر سئول قرار میگیرد . مجرم قابل مجازات نخواهد بود تنها باید به این نکته توجه داشت که علل رافع مسئولیت گاه به طور کامل مسئولیت جزایی را از بین می برد وگاه فاقد آن چنان نیرویی هستند که زایل کننده ی تام مسئولیت جزایی باشند . ذیلا دو قسمت علل رافع مسئولیت مورد بررسی قرار می گیرند :
1- علل تام مسئولیت جزایی :1- کودکی(صغر) 2- جنون 3- اجبار
2- علل نسبی رافع مسئولیت جزایی:1- مستی 2- خواب وبی هوشی 3- اشتباه 4- مسئولیت مدنی در زمینه علل نسبی
که البته دکتر شامپیاتی در مولفه ی خود احیا را از چند جهت به احیا مادی و معنوی و هم چنین ااجبار مادی داخلی و خارجی و اجبار معنوی داخلی و خارجی تقسیم کرده که آ ن ها را در ادامه ی بحث به تفصیل بیان میکنیم :

 

اجبار و اکراه :
اجبار واکراه در معنای لغوی :
اجبار : اجبار در لغتنامه دهخدا اینگونه معنا شده است: به ستم کسی را بر کاری واداشتن ، جبر ، به مذهب جبر مسنوب کردن که البته معنای اول آن مورد نظر و مفید بحث ماست .
اکراه: در مورد اکراه مفاهیمی چون ، نا خوش داشتن ، نا پسند داشتن کسی را به زور وا داشتن به ستم کسی را بر کاری واداشتن ، و.... معنی شده است ، روشن است که هر دو واژه علیرغم تفاوت ظاهری هر دو تقریبا یک معنا و مفهوم را به شنونده منتقل میکنند

 

اجبار و اکراه در معنای حقوقی:
اجبار را در معنای حقوقی به همان اکراه معنا کرده اند .
ولی اکراه: علمی است تهدید آمیز از طرف کسی (خواه او طرف عقدی باشد یا نباشد)نسبت به دیگری به منظور تحقق بخشیدن علمی حقوقی یعنی فعل یا ترک فعل مورد نظر اکراه کننده.

 

شرایط صحت اکراه به شرح زیر است:
اکراه عبارت است از :
الف: علم آمیخته به تهدید از طرف شخص حقیقی یا حقوقی در تحقق بخشیدن یک علم حقوقی اعم ازعقد یا ایقاع یا غیره (مانند اقرار و شهادت) خواه علم مذکوربسیط باشد یا مرکب از چند عمل باشد .
ب: وعید به آن عمل موثر بر شخص با شعور باشد، با شعور یعنی عاقل و رشید . تاثیر مذکور تاثیر نوعی است و از ماذه ی202قانون میگوید به طوری عادتا قابل تحمل نباشد .( نوعی در مقابل است .)
ج: تاثیر نوعی اکراه به شرح بالا به حسب اصناف مختلف تهدیه شونده ، از جهت سن و شخصیت واخلاق وجنس فرق میکند . ماده ی 202 قانون مدنی.
د: نتیجه ی اکراه باید به صورت وجود بیم خطر و ضرر در جان یا مال یا عرض خود یا خویشا وندان نزدیک باشد و نزدیکی خویشاوند به مفهوم عرفی ملا ک است و تردید در احراز از عرف مذکور مرجعش بتردید در تحقق اکراه است در این صورت اصل صحت عمل حقوقی است .
ح: لازم نیست اکراه کننده و شونده طرفین یک عقد باشند ( در موارد دیگر موضوع اکراه عقد است ) ماده 203 قانون مدنی
و:میزان تهدید باید به قدری باشد که در عقود وایقاعات قصد انشا را سلب نکند و در امثال ااقرار شهادت مقصد را سلب ننماید والا اجبار محقق می شودو زیرا عقد مکره غیر ناقد است . ماده203-1070 قا نون مد نی و عقدی که در ان قصد انشا
نبا شد با طل است .
ز. شخص تهد ید شده علم به عدم توا نا یی تهدیدکننده در اجرا تهدید نباید داشته باشد اگر این علم را داشته باشد تهدید محقق نمی شود ماده205 قانون مدنی.
ح.تهدید کننده با وجود شرایط بالا نباید از مقامات قانونی ( در مورد اختیار) باشد (ماده207 قانون مدنی)

 

اکراه واجبار از نظر دکترین حقوقی
در کتاب حقوق جزای عمومی دکتر شامبیاتی در بارهء اجبار اینگونه امده است اجبار به حالتی اطلاق می شودکه مجرم علیرغم برخورداری از عقل و هوش متعارفدر شرایطی قرار می گیرد که راهی برای او به جز اجرای جرم باقی نمی ماند .
اکراه:در لغت به معنی وادار کردن ودر اصطلاح فقهی عبارت از وادار کردن دیگری به انجام یا ترک عملی که از آن کراهت دارد حمل الغیر علی ما یکرهه )همچنین بنا به تعریفی دیگر اکراه عبارتست از عملیاتی که علیه یک نفر اعمال می شود تا رضای او که نمی خواهد طو عا بدهد جدا گرفته شود .

 

سابقه ی تا ریخی اجبار در قوانین جزایی ایران
ماده ی 41 قانون مجازات عمومی 23 دی 1304 کسی را که به واسطه ی اجبار و بر خلاف میل او مجبور به ارتکاب جرم کرده بودند واحتراز از آن هم توسط مجبور ، ممکن نبود ه غیر قابل مجازات میدانست مگر در مورد قتل ، که مجازات مرتکب را سه درجه تخفیف می داد.
طبق ماده ی 39 قانون مجازات عمومی اصلا حی 1352 : (هر گاه کسی بر اثر اجبار مادی یا معنوی که عادتا قابل تحمل نباشد مرتکب جرم محکوم می گردد.

 

با نگاهی گذرا و اجمالی به معانی اکراه ،واجبار چه از نظر حقوقی ،چه از نظر لغوی و.... در می یابیم که معانی از نظر معنا کاملا به هم نزدیک وشبیه هم هستند .ودر کل یک معنا را می رسانند .
وا داشتن شخصی به انجام فعل تا ترک فعلی که در حالت عادی وبه میل طبیعی خود راضی به انجام یا ترک آ ن نیست.
با این وجود این استاد ارجمند اعمال ارتکابی را چنانچه با آزار و صدمه ی بدنی همراه باشند به نام (اکراه مادی) برای اینکه اکراه موجب عدم نفوذ معامله شود صفات خاصی را احصا ئ می کند:بنا بر این یک نوع فشار نا مشروع مادی یا معنوی غیر عادی است که در آن اکراه شوند ه فاقد رضای باطنی است.
ازهمین جا تفاوت بین اکراه و احیار مشخص میشود چرا که رضا در شخص مکره وجود ندارد زیرا در فشار نا مشروع مادی و معنوی غیر عادی باعث شده که این رکن از او ساقط شود ولی شخص مکره با وصف رضای درونی((قصه عمل مجرمانه یا ترک فعلی )) که جرم است را دارد . در حالی که اجبار علاوه بر ساقط شدن حد رضا در شخص مجبور در قصد ارتکاب بزه و قصد ترک فعلی که جرم است نیز در شخص مرتکب وجود ندارد و تهدید و ارعاب و وسایل مادی و معنوی شخص مهیرا و متهدا و به زور او را تسلیم عمل جابرانه میکند . به همین جهت به نظر می رسد که متعارف قرار دادن ((اجبار ))و ((اکراه))در آثار برخی از مولفین مقبول نبوده و اجبار شدید تر از اکراه است .
و اما اضطرار عبارت از پیش آمدن وضعی است بین دو امر حادث ناگذیر به انتخاب یکی ارآن دو هست که جرم می با شد زیرا هر چند که با میل و اراده ی دست به چنین کاری میزند ولی به علت وجود تنگنا و فشار ی که از درون وبرون وارد می شود بر سر دو راهی واقع شده را انتخاب میکند به اینکه یا مقاومت وایثار کند ویا برای فرار از مهلکه و مخمصه خطری که او را تهدید می نماید ** فعل مجرمانه روی می آورد . بنا براین در (اضطرار ) از مرز رضای عادی و سالم رو میشود لیکن به مرز(اکراه )نمی رسد واکراه ما فوق اضطرار است . جالب اینکه در برخی از فرهنگهای حقوقی بین اضطرار و ضرورت تفاوت قائل شده و اضطرار را معادل اجبار compulstion obli gation و ضرورت را به معنی necessity گرفته اند.

 

حقوق جزای عمومی در اسلام

 

مقدمه- حقوق- که واژه ای است عربی- جمع حق است. حق در لغت به معانی متعددی است که چه بسا جامع بین آن معانی به اعتبار معنای مصدری آن, ثبوت , یعنی وجود حقیقی, و به اعتبار معنای وصفی آن, ثابت, یعنی موجود حقیقی, می باشد.
حق در اصطلاح حقوق اسلامی: توانائی خاصی است که برای کس یا کسانی نسبت به چیز یا کسی اعتبار شده و بمقتضای آن توانائی می تواند در آن چیز یا کس تصرفی نموده و یا بهره ای برگیرد. کسی که این تونائی برای او اعتبار شده صاحب حق ( یا ذوالحق یا من له الحق), و کسی که صاحب حق این توانائی را نسبت به او دارد من علیه الحق نامیده می شود.
مثلاً حق قصاص توانائی ولی دم است نسبت به قاتل , می تواند اعدام او را از دادگاه بخواهد. همینطور: حق قذف حق تعزیر, حق دیه و غیره.
حق پیوسته با تکلیف و وظیفه توام است, بدیهی است چنانچه کسی به گردن دیگری حقی دارد من علیه الحق موظف است به رعایت حق او کار یا کارهائی را انجام دهد, ملاحظه حق و الدین بر فرزند, حق فرزند و بر والدین, حق همسایه بر همسایه و سایر حقوق این حقیقت را بخوبی آشکار می سازد. بلکه نه تنها من علیه الحق است که در مقابل صاحب حق وظائفی دارد, خود صاحب حق هم بپاس توانائی که دارد وظائفی را که اجتماع و احیاناً قانون به عهده او گذاشته است باید انجام دهد, والدین باید در حضانت, تعلیم و تربیت, تهذیب اخلاق, تهیه و سائل معیشت و بطور کلی در تحویل یک فرد سالم و مفید به جامعه بکوشند, و حتی همه افراد جامعه وظیفه دارند حق صاحب حق را محترم بشمارند.
و چون بین حق و احکام ترخیصی جامع قریبی وجود دارد که احیاناً ممکن است موجب اشتباه و عدم تمیز این دو از یکدیگر گردد, چنانکه در مورد حقوق, صاحبان حق می توانند کاری را انجام دهند و می توانند انجام ندهند د رمورد این احکام نیز انسان می تواند کاری را انجام دهد یا انجام ندهد, لذا در مقام فرق بین این دو, مناسب است در آغاز بطور مختصر حکم و احکام ترخیصی شناخته شود انگاه به فرق بین این دو اشاره می گردد.
حکم چیست؟
هر یک از مقرراتی را که شارع مقدس برای موضوعات مختلف وضع کرده است حکم شرعی گویند و جمع ان احکام شرعیه است مانند: لزوم اقامه حدود و تعزیرات نسبت به مجرمان و وجوب اجراء قصاص درباره جانیان.
حکم تکلیفی و حکم وضعی
حکم شرعی چنانچه مستقیماً به فعل یا ترک مکلفان تعلق گرفته باشد حکم تکلیفی نامیده می شوند مانند: وجوب نعقه عیال واجب النفقه و وجوب اجراء حدود و قصاص و حرمت تعطیل آنها. و چنانچه مستقیماً به فعل یا ترک مکلفان تعلق نگرفته باشد بلکه به شیء یا شخص تعلق گرفته باشد حکم وضعی نامیده می شود مانند: مالکیت شیء یا زوجیت شخص.
اقسام حکم تکلیفی
حکم تکلیفی بر پنج قسم است که احکتم پنجگانه تکلیفی ( احکام خمسه تکلیفیه) نامیده می شود. این احکام عبارت است از:
وجوب- خواستن شارع مقدس کار یا ترک کاری را به نحوی که به هیچوجه به خودداری از آن کار یا انجام کاری که ترک آن خواسته شده است راضی نباشد وجوب نامیده می شود مانند: وجوب اجراء حدود
حرمت- تنفر شدید شارع مقدس از کار و یا ترک کاری به نحوی که به هیچوجه به انجام آن کار و یا ترک راضی نباشد حرمت نامیده می شود مانند: حرمت غصب و دزدی و خودداری از اداء شهادت.
استحجاب- خواستن شارع مقدس کار و یا ترک کاری را لیکن نه به اندازه وجوب بلکه به اندازه ای که از خود داری از ان نیز اراضی باشد استحجاب نامیده می شود مانند: خواستن دستگیری از بینوایان و توسعه بر عیال و غیر ذلک.
گراهت- ناپسند داشتن شارع کار و یا ترک کاری را لیکن نه به اندازه حرمت بلکه به اندازه ای که از انجام کار و یا ترک نیز راضی باشد کراهت نامیده می شود مانند: کراهت کارهای جلف و سبک و خوردن گوشت برخی از حیوانات مانند : اسب و الاغ.
اباحه- اذن شارع مقدس در فعل و ترک عملی را بطور متساوی بطوری که هیچیک را بر دیگری ترجیحی نباشد اباحه نامند مانند: خوردن, آشامیدن, رفت و آمد کردن و نشیت و برخواست نمودن در مواردی که شارع مقدس هیچیک از فعل و ترک این اعمال را بردیگری مزیت ننهاده است.
دو حکم اول را از این جهت که در مورد انها از ناحیه شارع الزام به فعل یا ترک است حکمهای الزامی گویند و سه حکم دیگر را از این جهت که شارع مقدس در مورد آنها در فعل و ترک عمل رخصت داده است احکام ترخیصیه گویند. و به همین مناسب این سه حکم را اباحه بمعنای اعم گویند چنانکه قسم اخیر را که مورد آن, فعل و ترک کاملاً متساوی است اباحه بمعنای اخص گویند.
موضوعاتی را که به آنها این احکام تعلق گرفته است به ترتیب: واجب, حرام, مستحب, مکروه و مباح گویند.
فرق میان حق و حکم
در احکام الزامیه گرچه از این جهت که اختیار وضع و رفع انها در دست شارع مقدس است می توان انها را حق الله نامید ولی از این جهت که مکلف در مورد آنها هیچگونه اختیاری ندارد: اگر حکم, وجوب است ملزم است متعلق آنرا انجام دهد و اگر حرمت است ملزم است آنرا انجام ندهد به هیچوجه بین آنها و حق اشتباهی رخ نخواهد داد.
اما در مورد احکام ترخیصیه ( استحجاب, کراهت و اباحه) ممکن است گفته شود: اگر در مورد این احکام مکلف می تواند عمل را انجام دهد و می تواند ترک کند پس چه فرق است بین این احکام و حقوق, چنانکه در مورد ماکول مباح مثلاً مکلف می تواند انرا بخورد و یا نخورد در مورد حقوق, مثلاً: حق قصاص, ولی دم می تواند اعدام قاتل را از دادگاه بخواهد و یا نخواهد پس چرا یکی را اباحه و دیگری را حق می نامیم؟ آیا نمی توان هر دو را اباحه و یا هر دو را حق بنامیم؟ فرق بین آن دو چیست؟
ممکن است در پاسخ گفته شود: درست است که حکم و حق دارای دو مفهوم متفاوتند ولی مصداق هر دو یکی است: اباحه مباحات را از این جهت که یکی از مقررات شرعیه است حکم و از این جهت که مکلف در مورد ان می تواند عملی را انجام دهد و می تواند ترک کند حق می نامیم همینطور حق القصاص را مثلا از این جهت که از مقررات شرعیه است حکم و از این جهت که ولی دم در مورد آن میتواند مطالبه قصاص کند و می تواند نکند حق می نامیم.
دکتر عبدالرزاق سنهوری در مقام فرق بین حق و رخصت از فقه غربی ( حقوق غریبیان) نقل می کند: حق مصلحتی است دارای ارزش مالی که قانون از آن حمایت می کند ولی رخصت: توانائی واقعی بکاربردن یکی از آزادیهای عمومی است ( و بعبارت دیگر رخصت اباحه قانونی است درباره یکی از آزادیهای عمومی) وی معتقد است: بین این دو, مرحله متوسطی است که از رخصت بالاتر و از حق پائین تر است مثلاً: حق تملک, رخصت است و حق ملک, حق است و بین این دو, مرحله متوسطی است که آن حق شخص است که تملک کند (ملک لان یملک) مثلاً: اگر کسی به خریدن خانه ای تمایل پیدا کرد پیش از آن که از ناحیه بایع, ایجاب بیع صادر شود دارای حق عمومی تملک است نسبت به خانه یا چیز دیگر و این رخصت است. پس از آن که بایع, ایجاب بیع کرد و او هم قبول کرد ملکیت خانه تحقق می یابد, و این حق است ولی اگر بایع, ایجاب کرد اما او هنوز قبول نکرده است این مرحله , مرحله متوسط است(1).
صرف نظر از صحت این فرق, شک نیست در این که در راه وصول به حقوق ناشی از عقود مراحلی وجود دارد که در سیر صعودی روبه کمال و در سیر نزولی روبه ضعف می رود ولی چرا حتی مرحله سوم را از این جهت که شارع انرا جعل کرده حکم ننامیم؟ و چرا مرحله اول را از این لحاظ که د رمورد آن , توانائی وصول به مرحله بالاتر حق ننامیم؟ جعل این اصطلاح چه تاثیر حقوقی دارد؟
گروهی از دانشمندان حقوق اسلامی در مقام فرق بین حق و حکم گفته اند: حق یک نوع توانائی است که زمام اختیار آن در دست صاحب حق است: می تواند انرا ساقط کند, و احیاناً آنرا به دیگری منتقل کند, و چه بسا پس از فوت صاحب حق, خود به خود به ورثه او منتقل می شود. برخلاف حکم که جز حاکم کسی نم یتواند در آن دخل و تصرفی بنماید و به هیچ وجه قابل نقل و انتقال نمی باشد. مثلاً: ولی دم حق قصاص دارد یعنی می تواند از دادگاه, اعدام قاتل را بخواهد و می تواند نخواهد, علاوه بر این توانائی , توانائی دیگری هم دارد, می تواند از این توانائی خود صرف نظر کند یعنی قاتل را عفو کند, در این صورت حق او ساقط شده و دیگر نمی تواند از دادگاه اعدام قاتل را بخواهد. همینطور نسبت به نقل و انتقال این حق و بعضی از حقوق دیگر. اما اباحه مباحات که حکم شرعی است بر اینگونه نیست, زیرا درست است که انسان می تواند عمل مباح را انجام دهد یا ندهد ولی بدون شک نم یتواند اباحه آنرا از بین ببرد, تنها شارع مقدس است که می تواند حکم را ساقط کند و یا در او دخل و تصرفی بنماید, بنابراین در مورد حق, دو توانائی وجود دارد: یکی توانائی مکلف بر عملی که متعلق حق است مثلاً: قصاص , چه ولی دم می تواند اعدام قاتل را بخواهد یا نخواهد. دوم توانائی او بر اسقاط توانائی اول و یا احیاناً نقل و انتقال آن به دیگری , می تواند حق قصاص را ساقط کند, و یا احیاناً به دیگری نقل کند, و چنانچه فوت کند به وارثش منتقل خواهد شد. اما در مورد حکم, مثلاً اباحه مباح تنها, مکلف می تواند عمل مباح چون خوردن و آشامیدنی شیء مباح را انجام دهد یا ترک کند اما اسقاط یا نقل و انتقال آن به هیچوجه تحت قدرت مکلف نمی باشد تنها شارع مقدس است که میتواند چنین کند(1).
در این نوع توانائی وجود دارد جای هیچگونه شبهه نیست ولی آیا هر دو, مجهول شارع نیست؟ پس چرا هر دو را حکم ننامیم؟ و آیا در مورد هر دو, مکلف نمی تواند عملی را انجام دهد یا ترک کند؟ پس چرا هر دو را حق ننامیم؟
بنابراین- چنانکه قبلاً هم اشاره شد- حق و حکم دو مفهوم متغایرند ولی مصداق هر دو یکی است: هر چیز که مصداق یکی از این دو مفهوم است به یقین مصداق دیگری نیز هست. بلکه می توان گفت: اساساً حق از مفهوم لغوی خود (شیء ثابت) به معنای دیگر منتقل نشده است, در این صورت بیم مفهوم حق و حکم , عموم و خصوص مطلق است, هر چیز که حکم بر آن صادق است از این جهت که دارای ثبوت اعتباری است می توان آنرا حق هم نامید, ولی هر چیز که حق بر آن صادق است نمی توان آنرا حکم نامید چرا که ممکن است ثبوت آن واقعی باشد نه اعتباری , لیکن در موارد اجتماع, هر دو مفهوم بدون هیچگونه اختلاف صادق است: هر یک از مقررات سرعیه را به اعتبار ثبوت اعتباری آن می توان حق نامید, و هر چیز که دارای ثبوت اعتباری شرعی است می توان آنرا به اعتبار این که از مقررات شرعیه است حکم نامید. و این که شابع است توانائی قابل اسقاط را حق و توانائی غیر قابل اسقاط را حکم گویند اصطلاح شرعی نیست, اصطلاحی است از ناحیه حقوقدانان اسلامی و هیچگونه ثمره عملی شرعی بر آن مترتب نمی باشد, مثلاً اگر شک شود در این که تونائی خاصی قابل اسقاط است یا خیر؟ گرچه دانشمندان حقوق اسلامی مساله را به این نحو طرح کرده اند که آیا این تونائی حق است یا حکم؟ و چنانچه دلیل معتبری بر سقوط آن به اسقاط دلالت کند آنرا حق گویند و الا حکم, لیکن این نام گذاری هیچگونه تاثیر حقوقی ندارد و می توان مساله را به این نحو طرح کرد که این توانائی که به اعتبار مجعول بودن ان می توان آنرا حکم نامید و به اعتبار اصل توانائی می توان آنرا حق نامید آیا قابل اسقاط است یا خیر؟ و چنانچه دللی معتبری بر سقوط آن به اسقاط دلالت کند آنرا قابل اسقاط بدانیم و در غیر این صورت بموجب اطلاق دلیل ثبوت آن و در صورت عدم وجود اطلاق بموجب استحساب بقاء بعدم قابلیت اسقاط آن, حکم کنیم. پس از بیان مقدمه گذشته گوئیم:
حقوق جزای اسلامی
مقررات کیفری اسلام را که شارع مقدس در این جهان برای گنهکاران یا جنایتکاران تعیین نموده است اعم از آن که مربوط باشد به گناهانی که دارای کیفر خاصی می باشند و یا به گناهان دیگر, و اعم از این که کیفر جنایت, بدنی باشد یا مالی, حقوق جزای اسلامی می نامیم. در گذشته این نوع مقررات را سیاسات می نامیدند.
این مقررات از لحاظ این که به کلی جزائم و مجازاتها مربوط باشد, یا به جرائم و مجازاتهای خاص , و یا به جنبه های اجرائی , به حقوق جزای عمومی, حقوق جزای اختصاص و آئین دادرسی کیفری تقسیم می شود که در این نوشته به قسم اول می پردازد.
حقوق جزای عمومی اسلامی
تعریف- با توجه حقوق جزای روز, مقصود از حقوق جزای عمومی اسلامی مقررات کلی کیفری اسلام است در باب شرائط جرم بطور کلی (گناه), اجزای مجازاتها, مسئولیت جزائی, انواع مجازاتها و موضوعات کلی دیگر.
موضوع- با توجه به تعریف بالا موضوعات مورد بحث در حقوق جزای عمومی عبارت است از: جرم (یا گناه) کیفر, مسئولیت و مانند اینها, امید است در این مقاله بتوانیم بطور مختصر درباره: جرم, مسئولیت و انواع مجازاتها به گفتگو بپردازیم.
هدف کیفر در اسلام- با مطالعه دقیق در منابع کیفری اسلام بخوبی بدست می آید که هدف اسلام از کیفر گناهکار و جنایتکار, زجر و تعذیب آنها و مجرد تشقی خاطر اولیاء دم و مانند این امور نیست, غرض, تادیبو تهذیب اخلاق مجرم, بوجود آوردن جامعه سالم و بطور کلی حفظ و حمایت مردم از شرو و رو مفاسد اجتماعی و سقوط در پرتگاههای زذائل اخلاقی است. بقول بعضی از بزرگان, هدف کبفر: حفظ دین, نفس, نسل, عقل و مال است که ضروریات خمس نامیده می شود.
انواع کیفرهای اسلامی- برای کیفرهای اسلامی در کتب فقهی چند نوع کیفر ذکر شده است. این کیفرها عبارت است از:
1- حدود. و آن کیفرهائی است که شارع مقدس در کتاب و سنت, در مقابل برخی از گناهان, کما بلکه احیاناً کیفاً تعیین نموده است. گناهانی که کیفر آن از طرف شارع مقدس تعیین شده است عبارت است از: زنا. سحق- قیاده. قذف. نوشیدن مسکر. دزدی. محاربه. ارتداد و چندگناه دیگر.
2- تعزیرات. و آن کیفرهائی است که کم و کیف آن از طرف شارع مقدس تعیین نشده است, و همین مقدار به حاکم شرع اجازه داده است که هر مقدار که صلاح می بیند مرتکب گناه را تادیب کند.
3- قصاص. انتقام بدنی از کسی که جنایتی را بصورت عمد و عدوان مرتکب شده است قصاص نامیده می شود. بدیهی است عملی که بعنوان قصاص انجام می گیرد باید با عملی که جانی نسبت به مجنی علیه مرتکب شده است تساوی کامل داشته باشد.

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  69  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله حقوق و جزای عمومی

دانلود مقاله سیستم سوخت رسانی موتور دیزل

اختصاصی از فی ژوو دانلود مقاله سیستم سوخت رسانی موتور دیزل دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله   19 صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید

 

 هدف ازبه کار گیری سیستم سوخت رسانی در موتور دیزل ،انتقال سوخت از باک به موتور است تا آنجا به داخل محفظه احتراق پاشیده شود وبسوزد.بخش های اصلی سیستم سوخت رسانی عبارت اند از:لوله ها ،باک ،پمپ گازوئیل یا پمپ سه گوش،فیلتر های گازوئیل،پمپ سوخت پاش یا پمپ انژکتور و سوخت پاشها یا انژکتورها.
سیستم سوخت رسانی موتور دیزل وظایفی به شرح زیر دارد:
*رساندن سوخت تمیز موتور
*تنظیموکنترل مقدار سوختی که به موتور می رسد
*زمان بندی سوخت پاشی ،به طوری که احتراق در بهتیرن لحظه از چرخه کارموتو رانجام می شود
*پاشیدن ،پودر کردن وتوزیع سوخت در محفظه احتراق
*کنترل موتور
سیستمم سوخت رسانی موتوردیزل را در بخشهای زیرشرح می دهیم:
1.لوله های گازوئیل
2.باک
3.پمپ گازوئیل
4.فیلتر گازوئیل
5.پمپ های سوخت پاش
6.سوخت پاشها
7.گازوئیل
8.محفظه احتراق
1)لوله های گازوئیل
در موتور دیزل لوله های گازوئیل سوخت را با فشارهای مختلف انتقال می دهند.سوختی که از باک خارج می شود،تا رسیدن به پمپ گازوئیل،بسته به محل قرار گرفتن باک،تحت فشار گرانش(ثقل)یا مکش است.اگر فاصله باک تا پمپ گازوئیل زیاد باشد،سوخت تحت فشار منفی ،یا در معرض مکش است.سوختی که درلوله بین پمپ گازوئیل وپمپ سوخت پاش جریان دارد تحت فشار متوسط (170تاkpa240یا 25تاpsi35)است.فشار سوخت در لوله هایی که به سوخت پاشها منتهی می شوند بسیار زیاداست(35تاMpa140یا5000تا psi20000).سوخت در لوله برگشت گازوئیل تحت فشار نیست.لوله های گازوئیل را باید با احتیاط باز وبسته کردتا صدمه نبینند،زیرا هر نوع آسیب دیدگی این لوله ها ممکن است سبب گرفتگی مسیر سوخت رسانی می شود .در صورتی که بخواهید لوله ای را باز کنید ،یا اتصالی ر که نشتی دارد سفت کنید فباید دقت کنید که لوله نتابد یا چین نخورد .طول همه لوله هایی که گازوئیل را از پمپ سوخت پاش به سوخت پاشها می رسانند،برابر است.
2)باک
طراح موتور اندازه باک را طوری تعیین می کند که بتواند سوخت کافی را برای کار موتور برای مدتی معقول را در خود جای دهد ،بدون آنکه نیازی به سوخت گیری مجدد داشته باشد .باک گازوئیل را می توان تقریبا به هر شکلی ساخت.
3)پمپ گازوئیل
در موتور های دیزل مدرن ،گازوئیل معمولا به وسیله سوخت رسانی که موتور آن را به خطر می اندازد وصافی گازوئیل هم دارد،در سیستم سوخت رسانی به حرکت در می آید .در بعضی از پمپ های گازوئیل ،اهرمی برای پر کردن پمپ وهوا گیری نیز در نظر گرفته شده است که با دست کار می کند.
بعضی از سازندگان از پمپ دنده ای جابه جایی مثبت به عنوان پمپ گازوئیل استفاده می کنند.
4)فیلتر گازوئیل
سوخت موتور دیزل حتما باید از فیلتر بگذرد .این سوخت ها معمولا نا خالصی دارند وبعضی از قطعات پمپ های سوخت پاش چنان دقیق ساخته شده اند که ذرات بسیار ریز هم به آنها اسیب می رسانند.
بر آورد نشان می دهد که حتی وجود پنج گرم ذرات ساینده ریزی حتی پنج میکرون ،می تواند به پمپ سوخت پاش صدمه بزند.
فیلتر گازوئیل معمولا سه مرحله ای است.فیلتر اول،که می تواند صافی هم باشد ،که در باک یا در پمپ گازوئیل قرار دارد وطوری طراحی شده که ذرات درشت را بگیرد.
فیلتر بعدی ،که گاهی فیلتر اولیه نامیده می شود،بیشتر ذرات دیز را می گیرد.فیلتر ثانویه یا نهایی،ذرات بسیار ریز را می گیرد.فیلتر های اولیه وثانویه را می توان در یک محفظه ،یا در محفظه های جداگانه قرار دارد.
هم فیلتر اولیه وهم فیلتر ثانویه ،به تدریج ،دچار گرفتگی می شود؛دراین حالت موتور با قدرت کمتری کار می کند .بعضی از موتورها نشانگری دارند که فشار سوخت را نشان می دهد .در صورت گرفتگی فیلترها ،عقربه این نشانگر از وضعیت «عادی»KPa200(psi30)،جابه جا می شود ووضعیت «غیر عادی»یا گسترهKPa1600(psi23)را نشان می دهد .اگر موتور دیزل چنین نشانگر یا درجه داشته باشد،علت کاهش قدرت موتور را به متصدی نشان می دهد .
بعضی از فیلترها آبگیر دارند .آب ورسوبات سنگین در این محفظه جمع می شوند تا بتوان آنها را تخلیه کرد.فیلترهای دیگر یک وسیله جدا کننده آب دارند که در از فیلتر مستقل است.
فیلتر گازوئیل را دو بخش زیر شرح می دهیم :
الف)آرایش فیلترها
ب)انواع فیلتر
الف)آرایش فیلترها
فیلتر ها را می توان به یکی از دو صورت متوالی یا موازی نصب کرد.
آرایش متوالی:فیلتر اول (صافی)وفیلتر های اولیه و ثانویه را معمولا به صورت متوالی به هم متصل می کنند.بعضی از فیلتر ها آبگیر ومجرای تخلیه دارند.
آرایش موازی:در سیستم موازی ،بخشی از سوخت از یک فیلتر عبور می کند وبقیه سوخت از فیلتر دیگر .آرایش متوالی از آرایش هر فیلتر می تواند ذراتی را که از فیلتر قبلی عبور کرده اند،از گازوئیل جدا کند .اما فیلتر هایی که آرایش موازی اند دارند می توانند مقدار بیشتری گازوئیل را ،در زمانی کوتاهتر،صاف کنند.
ب)انواع فیلتر
فیلترها به پنج روش گازوئیل را صاف می کنند :ذره گیری ،جذب،جذب سطحی،جذب-جذب سطحی،وجدا کردن آب.
ذره گیری:
فرایندی مکانیکی است .یک صافی (از نوعی که در لوله گازوئیل نصب می شود)ذراتی را که به سبب بزرگی نمی توانند از آن عبور کنند ،به دام می اندازد.
جذب:
فرآیندی است که درآن فیلتر (پارچه ای ،نخی،نمدی یا سلولوزی)ذرات جامد ورطوبت را به خود جذب می کند.
جذب سطحی:
فرایندی است که در آن مولکول های مایع یا گاز به سطح ذرات جامدی که با آنها تماس برقرار می کنند،می چسبند.
جذب-جذب سطحی:
فرآیندی است که در آن از فیلترهایی استفاده می شودکه هر دو عمل فوق را انجام می دهند.
جداکننده های آب:
سطوح وسیع متخلخل دارند ومعمولا از پارچه یا کاغذ مخصوص ساخته می شوند .کار آنها کاهش سرعت جریان سوخت است،به طوری که قطره های ریز آب فرصت به هم چسبیدن وته نشین شدن پیدا کنند.

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله   19 صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله سیستم سوخت رسانی موتور دیزل

دانلود مقاله نقش آموزش و پرورش در خودباوری جوانان

اختصاصی از فی ژوو دانلود مقاله نقش آموزش و پرورش در خودباوری جوانان دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  12  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید

 

 

انسان ها موجوداتی بسیار متفکر هستند و همین مسئله نه تنها باعث تمایز آنان از سایر مخلوقات شده بلکه باعث پیشرفت سریع وی در طول قرن ها است.
سیستم وجودی انسان به نوعی است که همیشه براساس باورهای شخصی خود عمل می نماید و این باورها از بدو تولد از محیط اطراف در ذهن بشر نقش می بندد و آینده او را ترسیم می نماید. باید اعتراف کرد که تمام آموزش های برنامه ریزی شده یا برنامه ریزی نشده که از آغاز تحت تاثیر آنها قرار می گیرد از خانواده و محیط اطراف آغاز شده و جامعه و رسانه ها و همه و همه را در بر می گیرد، برای ایجاد و سازماندهی باورهای ذهنی می باشد.
نظام آموزشی و پرورشی که نهاد فعال در امر ایجاد و تقویت بخشی از باورهای ذهنی نوجوانان فعال است در جنبه های اجرایی همیشه با مشکلاتی مواجه است که اعم آن تئوریک بودن بسیاری مسائل آموزشی بویژه در مقطع متوسطه است و هنوز همه آنها به مرحله تجربه نرسیده اند.
در مدارس شیوه آموزشی هنوز معلم مداری است و دانش آموزان در مدارس به فکر فرار از مسئله یادگیری تئوریک می باشند. معلم ها همیشه دنبال روش های نوین هستند تا باورهای منطقی و سازگار با فرهنگ کشورما ایجاد نمایند ولی مشکل بعدی اعمال سلایق در اجرای این نظام آموزشی تئوری می باشد و در بیشتر موارد نتیجه برعکس آنچه که قبلاپیش بینی شده به دست می آید.
نهاد مقدس آموزش و پرورش وقتی در ایجاد باورهای استاندارد موفق خواهد بود که مطالب آموزشی کاملابه دانش آموزان انتقال یافته و این بستگی به باورهای یاددهنده و یادگیرنده دارد، بنابراین باید بیشتر به توانمندی و قابلیت های جسمی و روانی آموزش پذیران و آموزش دهندگان بپردازیم و براساس این مرحله مهم تعادل بیشتر بین این دو ایجاد نماییم.
برای آموزشی بهتر و توسعه روند آموزشی در گروه های سنی مختلف و از جمله نوجوانان که در مراحل آغاز استفاده از توانایی هایی اجرایی خود می باشند شناخت کامل توانایی ها و قابلیتهای این گروه بسیار مهم به نظر می رسد.
یکی از طرح های مفید آموزش و پرورش ایجاد مدارس فنی و حرفه ای و یا کار و دانش است که دانش آموزان در این مدارس علاقه مندی خود را به یادگیری مهارتی خاص نشان می دهند و بدین ترتیب خودباوری آنها تقویت می شود و نتیجه آن بسیار خوب توصیف شده زیرا در این مراکز که وابسته به آموزش و پرورش می باشد یا مراکز نظیر اینها دانش آموز که از تئوری بودن درس ها رنج نمی برد توانایی ها و قابلیت های خود را به کار می برد و سیستم آموزش و پرورش با روش های تشویقی و تلقینی مثبت مجموعه باورهای نوجوان را تقویت و اعتماد به نفس و خودباوری فرد را در اجرای موارد آموزشی افزایش می دهند و این روشی کاملامستقیم است. بنابراین با تجهیز مراکز آموزش و پرورش به وسایل آزمایشگاهی برای درس های تئوری می توان کیفیت آموزش را بالابرد و خودباوری علمی دانش آموزان را تقویت نمود و همیشه خودباوری علمی برای همه دانش آموزان کارساز نیست گاهی این خودباوری در اجرای یک تئاتر مدرسه یا شرکت در گروه سرود و یا سایر فعالیت های فوق برنامه ایجاد و تقویت می شود و این مسئله باعث می گردد تا دانش آموزی که ممکن است هدف درس خواندن برایش تحمیل شده باشد تغییر مسیر داده با جدیت بیشتر به آموزش اهمیت دهد و آینده متفاوت که مناسب فرهنگ جامعه ایرانی است بیابد.
از همکاری اولیا دانش آموزان در انجمن های اولیا و مربیان نباید غافل شد.
روش های صحیح ایجاد خودباوری در دانش آموزان را می توان به اولیا آموزش داد و همین در جامعه گسترش می یابد. گفتن جملات مثبت و تشویق کننده و همچنین محبت آمیز در روحیات نوجوانان بسیار تاثیرگذار است.
و سرانجام اگر پای صحبت هرکدام از فرهیختگان جامعه بنشینیم حتما اعتراف خواهند کرد که در زندگی شان یک نفر و یا چندین نفر با همکاری هم و یا مدرسه ای در ایجاد باورهای ماندگار و مثبت نقش مهمی داشته که هرگز از یاد اشخاص نخواهد رفت و خود این افراد به عنوان نمایندگان گذشتگان این باورهای سرنوشت ساز را به نسل آینده انتقال می دهند. باورهای شما شیوه برخوردتان را با مسائل تعیین می کند اگر باور داشته باشیم که شیوه های ما موثرند و براساس این باور عمل کنیم احتمال موفقیت در به کارگیری روش های درست بیشتر می شود.برای ایجاد و تقویت خودباوری در نسل نوجوان و جوان بایستی همه نهادهای دست اندرکار همکاری نمایند که شکل صحیح شخصیت مناسب شان یک فرد کامل و عاقل است حاصل شود.
برای اطمینان از روند شکل گیری خودباوری در درجه اول خانواده و سپس سایر افرادی که با نوجوان در ارتباط هستند با او بایستی صحبت نمایند تا گره کوری در نهاد آنها ایجاد نشود و یا اگر تحت تاثیر عوامل مخرب اجتماعی مانند تهاجم فرهنگی و سایر آسیب های اجتماعی مشکل پیش آمده در اثر گفتگو شناسایی و برطرف شود زیرا همین باورهای اولیه باعث نفوذ در شخصیت فرد شده و تصمیمات بعدی براساس این باورهای نادرست گرفته می شود. لذا هرکدام از نهادهای اجتماعی مانند خانواده و مدرسه و مراکز ورزشی و غیره ابتدا باید در مورد نوجوانان و کودکان مطالعه نمایند و با استفاده از شیوه های صحیح تربیتی، باورهای صحیح را آموزش دهند تا نوجوان در طی مراحل رشد خود به اعتماد به نفس کامل دست یابد و بدین ترتیب جامعه ای با انسان های منطقی با باورهای صحیح و عملکرد های استاندارد داشته باشیم

 

 

 

 

 

خلاقیت و ابتکار عمل برای رشد و ارتقای علمی کشور از اهمیت بسزایی برخوردار است. جامعه ای که بتواند خلاقیت نسل جوان و به خصوص دانش آموزان را فراهم سازد به طور حتم از رشد و شکوفایی علمی بهره مند خواهد شد.
سازمان آموزش و پرورش به عنوان متولی این بخش می تواند بستر مناسبی برای رشد فکری دانش آموزان ایجاد کند اما به گفته معاون پژوهشی و برنامه ریزی سازمان آموزش و پرورش برای حمایت از دانش آموزان خلاق و مبتکر منابع مالی و حمایتی کافی وجود ندارد که این امر می تواند مانعی برای پرورش خلاقیت دانش آموزان محسوب شود. معلم خلاق می تواند با به کارگیری روش های نوین تدریس تأثیر به سزایی در پرورش خلاقیت دانش آموزان داشته باشد.
برخی از معلمان حتی انگیزه ای برای درس دادن به دانش آموزان ندارند با این حال چگونه می توان توقع داشت زمینه لازم برای رشد خلاقیت را در دانش آموزان فراهم کنند. بعضی از دانش آموزان طرح ها و ایده های جدیدی دارند که متأسفانه آموزش و پرورش برای به ثمر رساندن آن ها حمایتی از دانش آموزان خلاق و مبتکر نمی کند و از کمترین امکانات برای این منظور برخورداریم.
مکان مناسبی برای گردهمایی دانش آموزان خلاق و تبادل نظرات و افکار وجود ندارد. در صورت تأمین تجهیزات و تشویق این دانش آموزان، تعداد زیادی از آن ها در مراکز تحقیقاتی جذب خواهند شد.
معلمان با رفتار خلاقانه، می توانند محیطی را برای ارتقای خلاقیت در دانش آموزان به وجود آورند.نوروزپور با اشاره به این که معلم در ابتدای امر آموزش در نظر دانش آموز، الگوی قابل اعتمادی است می افزاید: اگر معلم با اتخاذ روش های نوین و کاربردی آموزش در راستای بروز خلاقیت دانش آموزان گام بردارد ولی الگوی عملی مناسبی در این خصوص نتواند ارائه کند تأثیری در رشد و شکوفایی دانش آموزان نخواهد داشت.

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله   12 صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله نقش آموزش و پرورش در خودباوری جوانان

دانلود مقاله تعلیم و تربیت در سیره نبوی

اختصاصی از فی ژوو دانلود مقاله تعلیم و تربیت در سیره نبوی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  36  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید

 

 

مقدمه

 

تربیت در لغت مصدر «ربی یربی» از ماده «ربو» به معنای پرورانیدن، رشد دادن، بالا بردن و به فعلیت رساندن نیروهای بالقوه می باشد. اما در اصطلاح تعاریف متعددی برای آن ارایه شده است. فلاسفه گویند تربیت عبارت است از پرورش دادن قوای روحی و جسمی برای رسیدن به کمال مطلوب. علمای علم اخلاق تربیت را ایجاد صفات پسندیده و ملکات فاضله می دانند.
از منظر روان شناسان، تربیت مراقبت سالم از حیات در حال رشد، ایجاد تغییر در خلق به منظور درک مسایل و زمینه سازی جهت استقلال فکری است. تربیت در نگاه جامعه شناسان عبارت از انتقال سنن و آداب و رسوم و مهارت و فرهنگ جامعه به اعضای جوان تر، به منظور پروراندن عضوی مفید برای جامعه می باشد.
این تعاریف اگرچه متعددند اما همگی در یک نتیجه توافق دارند که تربیت فرآیند کمک به متربی در راه شکوفایی خودش می باشد که آگاهانه و با هدف و نقشه اندیشیده صورت می گیرد.
تربیت دینی و اسلامی از نظر اسلام
تربیت عبارت از هدایت و اداره جریان ارتقایی و تکاملی بشر، و زمینه سازی جهت رشد و تکامل همه جانبه است. از مکتب اسلام، کار اصلی مربی آن است که با توجه به استعدادهای فطری و ظرفیت های بالقوه متربی، زمینه را برای پرورش بنیادهای فکری و اخلاقی، هماهنگ با فطرت، به منظور نیل به سعادت دنیوی و اخروی فراهم آورد. بنابراین حصول چنین امری نمی تواند دفعی باشد و کاری است بس مستمر و بی پایان که تا آخرین لحظه حیات متربی مورد نیاز است.
مربیان و دست اندرکاران تربیت وظیفه دارند تا ضمن شناساندن حقایق و واقعیتهای جهان هستی، انسان ها را نسبت به گستره وجودی خود و فلسفه و هدف آفرینش آگاهی داده و در آنها نسبت به دستیابی به سعادت ابدی و لذت های پایدار و حقیقی، ایجاد همنوایی و سازگاری نمایند. بنابراین تربیت اسلامی ایجاد سازگاری اندیشیده و هدفمند در جهت رشد و ترقی انسان براساس ملاکهایی چون عقل، فطرت و وحی است. با توجه به این ملاکها، در نگرش اسلامی سازگاری و همنوایی بی قید و شرط با اکثریت جامعه و تسلیم شدن در برابر خواسته های محیط، پذیرفته نیست. این سخن «خواهی نشوی رسوا همرنگ جماعت شو» در سیستم تربیتی اسلام وجود ندارد. در نظام اسلامی ملاکهای تربیت ارتباطی به تعداد افراد انجام دهنده آن ندارد. مسلمان باید مراقب باشد که رنگ محیط را نگیرد. چرا که خداوند به او رنگ زده است. «صبغه الله و من احسن من الله صبغه؛ خدا به مسلمان رنگ زده و چه کسی بهتر از خدا رنگ می زنند.»
رنگ و روی مسلمان را خدا مشخص کرده است. انسانی که خداوند به او رنگ می زند تمام وجود و رفتار و کردارش اعم از عبادت، معاشرت، تعلیم و تربیت و... همه و همه رنگ اسلام را دارد. لذا برپایه احساس مسئولیت اجتماعی خود می کوشد تا به اجتماع هم، رنگ الهی و اسلامی بزند. در یک اجتماع ناسالم که اکثریت جامعه مسیری غلط را می پیمایند و انجام عملی پلید جامعه را فراگرفته است، وظیفه یک مسلمان، معاشرت با صالحان و پرهیز از همراهی با اهل فسق و فجور و همرنگی با آنان است. علاوه بر این در چنین مواردی، دستور اسلام اعلام مخالفت و قیام علیه وضع نابسامان و رفتارهای نابهنجار جامعه است. اگر انحراف سراسر جامعه را فراگیرد و تنها یک یا دونفر هدف الهی را تشخیص دادند، نباید تسلیم جو فکری حاکم بر جامعه شوند و پایبند بر اصول و ملاکهای فکری ناصحیح، می بایست در اصلاح جامعه بکوشند.
قرآن می فرماید: «قل انّما اعظکم بواحده ان تقوموا لله مثنی و فرادی ... . بگو شما را موعظه می کنم که برای خدا قیام کنید دونفری یا به تنهایی...» ابراهیم خلیل(علیه السلام) به تنهایی در مقابل جریانات زمان خود ایستاد. موسی و هارون(علیهما السلام) دونفری در برابر فساد فرعون قیام کردند و پیامبر اسلام(صلی الله علیه و آله و سلم) یک تنه در برابر جاهلیت حاکم بر زمانه به پاخاست.
از شاخصه های دیگر تربیت اسلامی قابلیت اجرا و همگون بودن آن با بنیادهای فطری و نیازهای واقعی انسان است و انسانها به طور طبیعی و فطری آن را می پذیرند. برنامه های خشک و غیرقابل انعطاف که مخالف با ساختار خلقت و پذیرش آن خارج از توان و طاقت انسان است در الگوی تدوین شده تربیت اسلامی وجود ندارد.
مجموعه برنامه های نظام تربیتی اسلام در جهت رشد آگاهانه انسان ها طراحی شده که منافاتی با اختیار و انتصاب آزادانه افراد ندارد.
عناصر سه گانه تربیت اسلامی
متولیان تربیت دینی و اسلامی اعم از والدین و دیگر مربیان باید سه عنصر اساسی را در نظر داشته باشند که تربیت دینی بدون این تحقق پذیر نیست.
این سه عنصر عبارتند از: آگاهی، ایمان و عمل.
1. آگاهی
از شرایط مهم کسانی که در امر تربیت دینی مسئولیت دارند آگاهی نسبت به مکتب و شناخت محتوای تربیت، آگاهی نسبت به فرد مورد تربیت و نیز شناخت جریانات زمان و فرهنگ است.
الف) آگاهی از مکتب و شناخت محتوای تربیت
تربیت فرآیندی اندیشیده، هدفدار و جهت دار است. بنابراین علم به اصول و قواعد تربیت اسلامی و شناخت گزاره های دینی ضروری است. با بی خبری و عدم آگاهی و آشنایی به مسایل تربیتی، راه و رسم و هدف تربیت نمی توان چنین مسئولیت سنگینی را به عهده گرفت.
لازم است مربیان نخست آشنایی کامل با احکام و معارف دینی پیدا کنند تا در نتیجه آموزش های غلط، موجبات انحراف فکری و برداشت های نادرست کودکان را فراهم نیاورند.
ب) شناخت متربی
تفاوت های فردی متربیان باید در امر تربیت مورد توجه قرار گیرد و برنامه های تربیتی متناسب با استعداد و میزان درک و فهم، گروه سنی، جنسیت و سطح نیاز متربی اعمال شود. هرکس خصوصیات منحصر به فردی دارد که باید به آن توجه شود. رعایت این تفاوت که به ویژه در دوران کودکی در تربیت کودک نقش اساسی دارد.
ج) زمان آگاهی
مسأله تربیت از لحاظ تاکتیک و کیفیت عمل در شرایط زمانی مختلف متفاوت می گردد. عدم توجه به شرائط زمانی و جریانات زمان و فرهنگ جامعه از آسیب های تربیت دینی است که روند تربیت را با مشکل مواجه می کند. در مرحله اول نیاز به یک ارزیابی دقیق از خود و اجتماع و فرهنگ جامعه احساس می شود تا معلوم شود ارزشها در جامعه کدامند جنبه های مثبت و منفی آن با ملاکهای علمی و عقلی سنجیده شود و میزان مطابقت آن با مبانی و ارزش های اسلامی مورد ارزیابی قرار گیرد تا در صورت عدم مطابقت، برنامه های تربیتی به گونه ای طراحی شوند که کودک را برای ورود به اجتماع و قرار گرفتن در شرایط نامساعد جامعه آماده کند و اموری را که در آینده بدان احتیاج دارد به وی آموزش داده شود.
امام صادق(علیه السلام) می فرماید:
«اولی الاشیاء ان یتعلمها الاحداث الاشیاء التی اذا طاروا کباراً احتاجوا الیها.»
مهمترین چیزهایی که لازم است به فرزندان آموخته شود اموری است که هنگام بزرگسالی مورد نیازشان باشد که مهمترین آنها مبانی اعتقادی، مسایل مربوط به شغل و حرفه، حسابگری، راه حل دشواریهای زندگی، شناخت نعمتهای الهی و نحوه استفاده از آنها، نظم و ترتیب در امور، اجرای حق و عدل، شناخت اولیای الهی، ایستادگی در برابر ظلم، تسلیم نشدن در برابر ذلت و فساد و... می باشد.
2. ایمان و عمل
ایمان و التزام قلبی انسان به باورها و اصول مسلم دینی، محرک بسیار قوی برای انسان در انجام کارهای متقن و محکم اوست. اعتقاد به خدا انسان را وظیفه شناس نموده و او را وادار می کند که در برنامه ریزی صحیح، سعی بسیار کرده و در انجام وظیفه خود دقت کافی به خرج دهد. در تمام زمینه های زندگی نیز چنین است چون همه چیز را از خدا دانسته و او را در همه حال ناظر بر اعمال خود می بیند. ایمان و وظیفه شناسی در امر تربیت فوق العاده ضروری است.
مربیانی که خود دچار ضعف ایمان اند و از التزام کافی نسبت به باورهای دینی برخوردار نیستند هرگز نخواهند توانست افراد مؤمن و دیندار تربیت نمایند.
عنصر مهم دیگر که در پرورش دینی نقش مؤثر و اساسی دارد، عمل خالصانه در سایه ایمان است. مربی باید به باورهای دینی که به آن ایمان دارد، عمل نماید. علم به فضایل بدون عمل فاقد ارزش است. مربی به عنوان الگوی عملی متربی، خود باید پاک، متدین و عامل به دستورات الهی باشد. عدم مطابقت گفتار و رفتار مربیان و اهمیت ندادن به عمل، آسیب جدی به تربیت دینی کودکان وارد می آورد که جبران آن بسیار دشوار است.
امام صادق(علیه السلام) می فرمایند:
«کونوا دعاه الناس بأعمالکم و لاتکونوا دعاهً بالسنتکم؛5 مردم را با اعمال خود به خوبی ها دعوت نمایید و تنها به زبان اکتفا نکنید.» مربیان باید در عمل درس خویشتن داری، رعایت عدالت و انصاف، خیرخواهی نسبت به دیگران، دفاع از حق، مبارزه با ظلم، .... را به افراد تحت تربیت خود بیاموزند. در اسلام سعادت انسان بر دو پایه ایمان و عمل استوار است و هرجا ایمان بر عمل مقدم شده، بیانگر این نکته است که عملی مورد قبول اسلام است که متکی بر ایمان و عقیده باشد چون عملی که از ایمان ناشی شود ریشه ثابت و پابرجایی در قلب مؤمن دارد و به عکس اعمالی که ریشه ایمانی ندارند و منشأ آن ریا و سایر اغراض نفسانی است هرگز ثابت و پایدار نخواهد ماند.
تربیت دینی خانواده
خانواده اولین و مهمترین نهاد تربیتی است که وظیفه آن پرورش نسل ها، جهت دادن به نسل نو و ایجاد تغییرات مطلوب است. این کانون مقدس همیشه می تواند گرم و روشن بماند مشروط بر این که دو شریک زندگی یعنی پدر و مادر هرکدام به حدود و مسئولیت خویش آشنا و در انجام آن کوشا باشند. خانواده به عنوان هسته اصلی جامعه در اصلاح و افساد آن نقس اساسی دارد. زیرا پایه ریزی شخصیت کودک و رشد فکری و خط مشی او در زندگی حال و آینده در خانواده انجام می شود. کودکان امروز که در آغوش خانواده پرورش می یابند، مربیان، مجریان و قانون گزاران آینده خواهند بود. لذا پدران و مادران مسئولیت سنگینی در برابر فرزندان به عهده دارند.
قرآن خطاب به سرپرستان خانواده اعم از پدر و مادر یا دیگران، نسبت به پیامدهای خطیر بی توجهی به تربیت هشدار داده، می فرماید:
«یا ایها الذین امنوا قوا انفسکم و اهلیکم ناراً و قودها الناس و الحجاره؛6 ای کسانی که ایمان آوردید خود و خانواده خویش را از آتشی که هیزم آن انسان ها و سنگ ها است نگهدارید.»
پیرامون مساله تعلیم و تربیت دردنیای جدید

از خدا جوییم توفیق ادب / بی ادب محروم ماند از لطف رب
بی ادب تنها نه خود را داشت بد/ بلکه آتش در همه آفاق زد

حکیم نامدار جهان اسلام ابونصر فارابی (339- 259 هجری قمری)در کتاب "تحصیل السعاده" در باب تعلیم و تربیت تعریفی بشرح زیر دارد؛ می نویسد:
"تعلیم" عبارتست از ایجاد فضائل نظری در امت ها و جوامع بشری و "تأدیب" عبارتست از راهِ ایجاد فضائل اخلاقی و صناعت های علمی در میان مردم. "تعلیم" با گفتار صرف حاصل آید. ولی "تأدیب" با عادت دادن امت ها و افراد بشر به کارهائی که بر اساس ملکه علمی تحقق می یابند. بدین ترتیب که اراده آنان به سوی انجام آن کارها حرکت کند و ملکه های علمی و اعمال مترتب بر آنها بر نفوس مستولی گشته و مردم مانند عاشقان به امور مزبور مشتاق گردند."
در مورد این سخنان اولاً می توان گفت که منظور فارابی از "تأدیب" همان چیزی است که از آن گاه به عنوان "تربیت" و یا "پرورش" یاد می شود و ما آنرا معمولاً همراه "تعلیم" و یا "آموزش" بکار می بریم. نکته دوم اینست که این فیلسوف اسلامی میان این دو امر تفاوتی را قائل شده که به تفاوت ارتباط ایندو با ساحات وجود انسان مربوط می شود چرا که "تعلیم" بیشتر با ساحت عقل سروکار دارد و "تأدیب" و یا "تربیت" با ساحت اراده. بهر حال هر دوی این امور بطریقی مکمل و متوازن همچون دو بال یک پرنده که هماهنگ با یکدیگر حرکت می کنند و پرنده را به سوی آسمان بالا می برند، درهدایت کل وجود بشر به سوی کمال مطلق ایفای نقش می کنند بطوریکه ضعف و سستی در هر یک از این امور موجب عدم حصول نتیجه مطلوب می شود .
نظام تعلیم و تربیت اسلامی تا قبل از ورود نظریه های تعلیم و تربیت متجددانه به دنیای اسلام همواره به واسطة ارتباطش با عالم قدس و کمال مطلق، چنانکه در هر سنت دینی ای یافت می شود به هر دو این ساحت ها التفات داشته است و هدف از تعلیم و تربیت تنها آموزش فکر و نظر نبوده و فرد در کل وجود خویش پرورش پیدا می کرده است چنانکه معلم نیز فقط ناقل دانش و معرفت نبوده بلکه مربی جان و شخصیت انسانها شمرده می شده است، لذا در نظام آموزش اسلام هرگز پرورش فکر و ذهن از تربیت جان در کل وجود فرد جدا نگردیده و بر انتقال یا اکتساب علم بدون کسب صفات اخلاقی و سجایای معنوی صحه گذاشته نشده است.
در این نظام تربیتی تعالیم قرآن کریم و سیره پیامبر اسلام(ص) همواره سرمشق های علمی و عملی مسلمانان لااقل تا قبل از ورود مظاهرتجدًّد در جهان اسلام بوده است .از پیامبر اسلام منقول است که فرمودند "ادُّبنی ربی فَاَحسن تأدیبی" ؛ ( پروردگارم مرا ادب آموخت و ادب آموختنم را نیکو گردانید.) بنابراین همانگونه که مودب ایشان خداوند بودند ایشان نیز مودب امت اسلامی هستند. در این حدیث صراحتاً امر "تأدیب" به خداوند متعال نسبت داده شده است. در حدیث معروف دیگری نیز از ایشان نقل شده "انی بعِثتُ لاُ تمم مکارم الاخلاق" (مبعوث شدم تا مکارم اخلاقی را کامل و تمام سازم.) این حدیث شریف نیز در مورد تعلیم و تربیت، حداقل دارای دو مضمون اساسی است. اول اینکه از نظرگاه دینی هدف از ارسال پیامبران و انزال کتب آسمانی تعلیم و پرورش انسان است. و این امر به منظور نیل به غایت آفرینش که همان شناخت پروردگار می باشد، صورت می گیرد. چراکه خدواند خود می فرماید: "و ما خلقت الجن و الانس الا لیعبدون". (جن و انسان را خلق نکردم مگر اینکه مرا عبادت کنند. سوره الذاریات، آیه-56) و با توجه به تفسیری که پیامبر اسلام(ص) از این آیه داده اند و "لیعبدون" را به معنای "لیعرفون" دانسته اند موضوع روشن می شود.دومین مضمون این حدیث اینست که با بعثت پیامبر اسلام مکارم اخلاقی، به نقطة ختامی می رسند که بالاتر از آن متصور نیست. و از این بابت امری باقی نمی ماند که بعداً محتاج ترمیم واصلاح باشد.
می دانیم که هر نظریه ای در باب تعلیم و تربیت مبتنی بر نگرش خاصی نسبت به انسان است تا قبل از دوران جدید این نگرش چنانکه در مورد اسلام نیز گفتیم بر اساس سنت های دینی بود. بشر سنتی حیات خود را موهبتی الهی میداشت و صیانت و تعالی این حیات را جز با پیروی از دستورات الهی امکان پذیر نمی دانست و به همین جهت دین تنها سرچشمة تعالیم تربیتی و یگانه مرجع تعالیم اخلاقی محسوب می شد. و لذا در مرتبة اول پیامبران الهی در مراتب بعدی اولیاء و قدیسین و حکمای الهی سرمشق های تربیتی به حساب می آمدند.

پس از رنسانس وظهور علم جدید سعی شده تا نگرش های سنتی کنار گذاشته شده و نظرگاههای علم جدید مبنای نظریات مربوط به امر تعلیم و تربیت قرار گیرد. و در نتیجه می بینیم که در دنیای متجدد فیلسوفان تعلیم و تربیت و روانشناسان و جامعه شناسان تربیتی به جای پیامبران و اولیاء و مربیان بزرگ نشسته اند و نظریه پردازیهای های آنان که صرفاً نظام های فکری برگرفته از تجارب عالم محسوس است و در مبانی وجود شناسی خود از عالم جسمانی و در مبانی معرفت شناسی خود از احکام عقل جزوی فراتر نمی روند، به عنوان وحی منزل پذیرفته می شود!
این دو نگرش، یعنی نگرش های سنتی و جدید اگر هیچ وجه اشتراکی با همدیگر نداشته باشند، لااقل شباهت های آنان بسیار ناچیز است. زیرا چنانکه گفته شد برداشتی که هر یک از آن ها نسبت به بشر دارد با دیگری متفاوت است .تیتوس بورکهارت در نوشته ای در بحث از علوم سنتی و تقابل آن با علوم جدید این برداشتها را این گونه توصیف کرده است. می گوید اگر از علم جدید سؤال شود که بشر چیست؟ پاسخ یا سکوت خواهد بود که این می تواند ناشی از آگاهی نسبت به محدودیت های علم جدید باشد و یا پاسخ این باشد که بشر حیوانی است با قوای مغزی خاص و بسیار پیشرفته. و اگر کسی دنبالة سوال را بگیرد و از منشاء این حیوان سؤال کند، جوابی که خواهد شنید، زنجیرة بلند بالا و بی منتهائی از اتفاقات و پیشامدها و تصادفات خواهد بود، و این مثل این است که بگوئیم وجود بشر هیچ معنائی ندارد.
اما از طرف دیگر اگر از علوم سنتی سؤال شود "که بشر چیست؟" پاسخ داده شده توسط یک سری استعارات [Metaphors ] خواهد بود- فی المثل داستانهای قرآن یا کتاب مقدس دربارة خلقت آدم- و اگر شخص این ادراک را نداشته باشد که این روایت های مقدس، ابزار بینشی ژرف و بنیادین برای از برای بشرند و در واقع چنان ژرف اند که در قالب تعاریف راسیونال نمی گنجند چه بسا وسوسه شود تا آنها را به عنوان اسطوره شناسیهای منسوخ کنار بگذارد. در حالیکه اولین چیزی را که ما از این نوع روایت ها کسب می کنیم این است که بشر علت یگانه ای دارد و در وضعیتی کاملاً فراسوی احتمال و تصادف واقع شده و وجود او بر روی زمین متضمن معنائی است. این معنا- یا این بینش بشر- هیچ ارتباطی با علم تجربی ندارد چنانکه نمی توان با آزمایشات و استدلالات آنرا بازسازی کرد زیرا که سروکار آن با بشر نه از حیث وجود مکانی و زمانی اش که حیثیت جاودانگی و ابدیت است .
بینش محدود اندیشه مدرن نسبت به ابعاد وجودی انسان به همراه نگرش های اومانیستی و فردگرایانه، اعتبار مکاتب فلسفی تربیتی جدید را دچار تردید های جدی ساخته است. از جمله اینکه: اولاً و اساساً همه این مکتب ها مبتنی بر سفسطه ای هستند که می توان آنرا مغالطة جزء و کل نامید. زیرا در آنها جزئی از وجود انسان به جای کل وجود او فرض می شود و لذا جامعیت و وحدانیت او ملحوظ نظر واقع نمی گردد. و این مشکل خود را بیش از هر جای دیگر در آنجا نشان می دهد که بر جنبة استدلالی وجود آدمی بیش از اندازه تاکید می رود و تعلیم ذهن و فکر او چنان مورد توجه واقع می شود که پرورش روح و دل- چنانکه مورد اهتمام تمام نظام های تعلیم و تربیت سنتی است به بوته نسیان سپرده می شود و به گفته پاسکال بین "ذهن" و "دل" فراق می افتد. به عبارت دیگر بجای "تعلیم و تادیب" تنها تعلیم آنهم در حصار شیوه ها ی علم جدید می نشیند. در بیان این نقصان کافی است به این نکته اشاره شود که آدمی در تمامیت وحدانی خود تنها موجودی استدلالی و منطقی نیست. بسیاری از پدیده های مهم حیات آدمی از جمله عشق و مرگ و هنر و از همه بالاتر نفس معجزةحیرت انگیز حیات صرفاً بطریق استدلالی و تحت یافته های علوم جدید توجیه ناپذیرند. انکار ساحت های متعالی وجود انسان و غفلت از پرورش دل که رهگشای این عوالم است نتیجه ای جز محبوس کردن آدمی در زندان محسوسات ندارد.
نکته دوم قابل ذکر در باب مکاتب فلسفی تربیتی جدید، پراکندگی و آشفتگی در زمینه اهداف تربیتی است که با تشتت و ابهامی که در زمینة ارزش ها در جوامع متجدد وجود دارد کاملاً وابسته است و به نحوی متاثر از مستعجل بودن نظریات علمی است که این مکاتب دیوار خود را بر پی آن ها استوار ساخته اند. هر هدف تربیتی ضرورتاً متضمن ارزشی است و لذا بحران و ابهام در زمینة ارزش ها- و خصوصاً رواج نسبی گرائی- مآلاً بر اهداف تربیتی اثر سوء دارد و این موضوعی است چنان حاد است که امروزه نمی توان در هیچ یک از جوامع متجدد هدف تربیتی ای را یافت که در سطح جامعه و در زمانی قابل توجه، مورد پذیرش اکثریت مربیان و والدین و دست اندرکاران مسائل تربیتی باشد.
نکته سوم قابل ذکر در مورد نظام تعلیم و تربیت جدید این است که در آن تربیت چیزی جز "آموزش" نیست. در تمدن جدید مربی الزاماً کسی نیست که صفات و خصائل اخلاقی نیکو را در خود پرورانده و متخلق به آنها باشد. بلکه کسی است که می تواند صرفاً از عهدة امر "آموزش" که جنبة تخصصی پیدا کرده است برآید. و این درست بر عکس نظام های تعلیم و تربیت سنتی است که در آن مربیان بزرگ همیشه خود الگوی تام و تمام فضائل اخلاقی و معنوی بوده اند. زیرا در این نظامات علم و عمل هرگز جدای از یک دیگر تصور نمی شده اند. و هدف هردو رستگاری انسان از طریق کسب کمالات معنوی بوده است. لذا شخصی چون ژان ژاک روسو که دربارة تعلیم و تربیت کتاب می نوشت ولی فرزندان خود را به دارالایتام می فرستاد و یا فیلسوفی چون شوپنهاورکه مبلغ ریاضت و زهد بود و خود هرگز بدان تن در نمی داد نمی توانست در هیچ نظام سنتی تعلیم و تربیت به عنوان مربی و مرشد پذیرفته شود و شاگردی داشته باشد.
مطالبی که تا این جا گفته شد گوشه ای از مشکلاتی است که از جنبه های عام و نظری گریبانگیر تعلیم و تربیت جدید است و ما دیگر از تاثیرات زیان آور تکنیک مدرن که باعث پیدایش رسانه های ارتباطی جدید از قبیل تلویزیون و ماهواره و کامپیوتر گردیده و در ظاهری حق به جانب و با ادعای ساده کردن امر آموزش و تعلیم و تربیت و پیشرفت آن اثرات ویرانگری را بر روحیه مردمان روزگار ما و بویژه کودکان و نوجوانان گذاشته است. سخنی نمی گوییم فقط از باب نمونه به مورد تلویزیون اشاره می کنیم که چگونه نظام آموزشی و اصولاً کل فرهنگ را از ساختار سنتی آن به ساختاری کاملاً جدید با وجهه ای سرگرمی گونه تقلیل داده و حداقل در امر تعلیم و تربیت کودکان به قول یکی از صاحبنظران رسانه های جمعی باعث "زوال دوران کودکی" گشته است.
بهرجهت در دنیای امروز هرکسی که با مسائل تعلیم و تربیت سروکار دارد- و کیست که واقعاً با این مسائل سروکار نداشته باشد- اگر چنان نباشد که بخواهد از سر جزم یکسره متفکران جدید را بجای انبیاء الهی و نظریات تعلیم و تربیتی جدید را به جای احکام متون مقدس بگذارد چاره ای جز این نخواهد داشت که نظری به نظام های تربیتی گذشتگان که لاقل از نظر پرورش جنبه های معنوی و انسانی بسیار پربارتر از نظام های امروزی بوده اند داشته باشد .
احکام تربیتی اسلام سوای آنچه در قرآن و روایات دینی آمده است حضوری درخشان در ادبیات کهن پارسی نیز داشته است و علاوه بر کتبی که در زمینة اخلاق و حکمت عملی به نگارش در آمده کمتر اثر کلاسیکی در این زبان است که حاوی مضمونی تربیتی نباشد حتی اگر مانند گلستان و بوستان سعدی فصل خاصی را به تعلیم و تربیت اختصاص نداده باشد. بهمین جهت در گفتارهائی که از پی خواهد آمد گزیده ای از این متون گرانبها را با شرح مختصری در معرفی آن اثر خواهیم آورد تا هم اهتمام و سعی نیاکان خود را در پاسداری از ارکان تعلیم و تربیت الهی پاس داشته باشیم و هم از زیبائی و فصاحت و بلاغت این آثار که در واقع منعکس کنندة روحیات نویسندگان و منصفان و سرایندگان آنهاست، محضوظ شویم. ان شاء الله تعالی.

 

بطن مادر، کانون تربیت
مادر، سرچشمه وجود فرزند است. مردان بزرگ در دامن مادران فرهیخته تربیت یافته اند. آیین مقدس اسلام، مرتبه و مقام والایی را برای مادران قایل است و این به خاطر وظیفه سنگین آنان در قبال تربیت فرزندان است.
مادر، در مهم ترین زمانهای زندگی فرزند، در کنار اوست. دوران جنینی، شیرخوارگی، کودکی و نوجوانی فرزند، همراه مادر طی می شود و این ارتباط و نزدیکی، باعث تأثیرات جسمی، عاطفی و روانی بسیار از سوی مادران بر فرزندان می شود. مادر نمونه، همواره در اندیشه راههای بهتر برای تربیت فرزند خویش است. فرزندی که میوه شیرین باغ زندگی است و نور چشم و زینت بخش وجود والدینش می باشد. او امانتی از سوی خداوند در دست والدین است و مادر دلسوز می کوشد با تربیت صحیح، این امانت را به خوبی به صاحبش برگرداند.
دوران جنینی یکی از دوران مهم زندگی کودک است و اقدامات تربیتی مادر در این دوران می تواند تأثیرات زیادی بر رشد و تکوین شخصیت کودک بگذارد و به نسبت بی توجهی به این دوران و غفلت از آن در تربیت سالهای بعد زندگی او اثرات منفی دارد. آشنایی با تربیت, یکی از حیاتی ترین نیازهای بشری است. تربیت فرآیندی مهم و ضروری در آیین مقدس اسلام است. اهمیت امر تربیت تا جایی است که قرآن کریم به انسانها دستور می دهد که برای پدر و مادر به جهت اقدامی که در جهت پرورش آنها در کودکی کرده اند، طلب رحمت و مغفرت کرده و در برابر آنها فروتنی نمایند.

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  36  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله تعلیم و تربیت در سیره نبوی