محمود بن سبکتکین قلمرو بالنسبه کوچک غزنه «غزنی، غزنین» به خراسان مقارن عهد انحطاط و انحلال سامانیان، ناگهان آن را به صورت امارتی وسیع و بزرگی درآورد که با جلب نظر و رضایت خلیفه عباسی، بدان استقلالی بخشید.
غزنه ولایتی کوهستانی بود که در زابلستان، در دامنه کوههای سلیمان یا نواحی شرقی افغانستان کنونی، قرار داشت. در زمان مرگ سبکتکین بر اثر فتوحات او در نواحی مجاور، حکومت غزنه شامل ولایات، قصدار، بُسْتْ، زابل، رُخج، زمین داور، پیشاور، و نواحی طَخارستان و بدخشان بوده است.
در آن زمان هر یک از این نواحی پیش از هر چیز یک ثَعْنر «سر حد مرزی» در حاشیه دنیای هند به شمار میآمد. از عهد امارت سبکتکین، غزو جهاد دایم در نواحی غربی هند این منطقه را به صورت یک کانون اسلامی و رهبری کننده غزوات درآورده بود که چون میراثی سیاسی به محمد منتقل شد و به این ترتیب به عنوان مهمترین و عمدهترین مشغله فکری و عملی این سلطان ستیزه جو درآمد.
بعدها با الحاق خراسان به آن، دولت غزنه وارث تمام قلمرو سامانیان در خراسان شد، به طوری که در مرزهای غربی خویش با دولتهای آل بویه و آل زیار همسایه شد که هیچکدام به اندازه حکومت غزنوی مورد تأیید خلیفه بغداد نبودند. از سویی دیگر سیف الدوله محمود نیز با دریافت لقب؛ یمین الدوله، بنیان قدرت و استقلال این قلمرو بالنسبه وسیع را در همان آغاز انحطاط سامانیان استوار ساخت.
آلپتکین ، یکی از سپهسالاران سامانیان ، در اواخر عمر خود ، از دولت سامانی ناراضی شد و به شهر غزنین رفت و با جانشینانش در این شهر حکومتی را تشکیل داد که این حکومت غزنویان نامیده شد . آن ها از غزنین به جنگ با بت پرستان می رفتند .
سلطان محمودغزنوی ، بزرگترین فرمانرواهای غزنویان ، قلمرو خود را از غزنین فرا تر برد . او به سیستان لشکر کشید و بقایای صفاریان را بر انداخت ، به خراسان و ماوراءالنهر حمله کرد و قسمتی از قلمرو آل بویه را به تصرف درآورد.
سلطان محمود در طول حکومت داری خود ، چندین بار به هندوستان لشکرکشی کرد و هر بار بر قلمرو غزنویان افزود و با غارت بت خانه های هندوستان ، ثروت فراوانی را نصیب خود کرد و باعث شد تا زمینه حملات بعدی غزنویان به هندوستان فراهم شود . از جمله بت خانه هایی که در هندوستان توسط سلطان محمود فتح شد ، معبد سومنات بود .
از خصوصیات سلطان محمود غزنوی علاقه او به شاعران بود و دربار او همیشه مرکز تجمع بسیاری از شاعران بود . از شاعران به نامی که در این دوره می زیستند، فردوسی توسی را می توان نام برد با این تفاوت که او شاعر درباری نبود .
این نوشتار از سوی اهورا (Ahouraa.ir) پخش شده، مهر ورزیده و بن مایه را یاد آوری کنید!
دولت غَزنَوی یا غزنویان (۹۷۵-۱۱۸۷ م.) (۳۴۴ ه.ق. – ۵۸۳ ه.ق.) یک حکومت ترک تبار و مسلمان در بخشی از شرق خاورمیانه و جنوب آسیای میانه بود.اما به عنوان مروج و ناشر اسلام مورد توجه و تایید خلافت عباسی بود. شهرت این حکومت در جهان، بیشتر به خاطر فتوحاتی است که در هندوستان انجام دادهاست.
از آنجا که غزنویان نخستین پایههای شهریاری را در شهر غزنین آغاز نمودند به غزنویان نامدار شدند. بنیانگذار این دودمان سلطان محمود غزنوی بود. پدران او از خانات ترک بودند که در خراسان می زیستند نامآورترین شهریاران این دودمان سلطان محمود و پسرش سلطان مسعود بودند. پس از سلطان مسعود این دودمان رو به ناتوانی گذارد و چندی بستر حوزه فرمانروایاش به بخشهایی از هندوستان و افغانستان کنونی محدود شد. حکومت غزنویان هند از نظر هنردوستی و توجه به شاعران فارسیسرا از اهمیت بالایی برخوردار است.
غزنویان منسوبند به غزنه یا غزنی یا غزنین از شهرهای افغانستان حالیه، نخستین کسی که از این امرا که در حقیقت موسس سلسله غزنوی محسوب می شود «ابواسحاق البتکین» است که غلامی ترک بود و توسط امیر احمدبن اسماعیل خریده شده و پس از احمد پسر او نصر را خدمت کرد و در عهد امارت عبدالملک اول به مقام حاجب سالاری رسید و هموست که در سال ۳۴۵ «بکربن مالک» سپه سالار اردوی سامانی را در بخارا کشته و در ۳۴۹به مقام سپه سالاری سامانیان و حکومت خراسان ارتقاء یافت دومین شخصیت این خاندان «سبکتکین» است که او نیز مانند «البتکین» از غلامان ترک نژاد است که البتکین او را در عهد عبدالملک اول در نیشابور از تجار برده فروش خریده و سپس به دامادی خود سرافرازش کرد سبکتکین در سال ۳۶۶ به امارات غزنه رسید. سومین شخصیت نام آور این خاندان «محمود» پسر سبکتکین بود که در سال ۳۸۹ رسماً از جانب قادر خلیفه عباسی به لقب یمین الدوله و امین المله ملقب و به جای سامانیان والی خراسان گردید و از همین ایام لقب سلطان نیز به اسم او ضمیمه و معمول شد. (اقبال آشتیانی ۲۵۰:۱۳۸۹) محمود در ربیع الثانی سال ۴۲۱ هجری قمری برابر اوریل ۱۰۳۰میلادی درگذشت، و محمد بنابر خواسته پدر در غزنه بر تخت نشست. محمد پیشنهاد تقسیم قدرت با برادرش را رد کرد. بنابراین پیشنهاد، خراسان، غزنه و هند به او می رسید و فتوحات جدید در غرب و عنوان سلطان به برادرش مسعود. اما مسعود پیروزمندانه از غرب به سوی نیشابور پیشروی کرد و در رمضان سال ۴۲۱ هجری مطابق سپتامبر ۱۰۳۰ میلادی سپاه غزنه خبری دریافت کرد که افواج خراسان، «مسعود» را سلطان اعلام کرده اند. سپاه غزنه با شنیدن این خبر بی درنگ در تکین آباد، محمد را از پادشاهی خلع کردند. حتی پیش از این نیز بخشی از سپاه غزنه به جهت اعتبار نظامی مسعود به او تمایل داشتند. (باسورث ۲۳۵:۱۳۶۲) و مسعود را پادشاهی برگزیدند.
آغاز حکومت:
در اواخر حکومت سامانیان یکی از سرداران ترک به نام آلپتکین (به فارسی: آلپ مانند، نیرومند) کوشید با همدستی عدهای دیگر، یکی از اعضای خاندان سامانی به نام نصربن عبدالملک بن نوح را به حکومت برساند اما نتوانست و پسر عموی وی یعنی منصور بن نوح به جای وی بر تخت نشست. پس از این ماجرا البتکین راهی شهر غزنین در افغانستان شد و در آنجا حکومت را بر دست گرفت.
دولت سامانی که حکومتی ضعیف بود و از سمت فرارود (ماوراءالنهر) نیز با حکومت مسلمان و ترکنژاد ایلکخانیان درگیر جنگ بود به ناچار البتکین حاکم غزنین پذیرفت. البتکین تا پایان عمر خود در شهر غزنین اقامت گزید اما دولتی که وی بنیاد نهاد پس از آن به علت انتساب به شهر غزنین به حکومت غزنویان مشهور گشت.
یکی از نامدارترین جانشینان البتکین داماد وی سبکتکین بود. سبکتکین با نشان دادن شایستگی خود به بزرگان ترک توانسته بود پشتیبانی و اعتماد آنها را به خود جلب کند.همگام با این دگرگونیها در غزنین، دولت سامانی به ضعیفترین زمان خود رسیده بود و دچار مشکلات پرشماری بود. سبکتکین ضمن اعلام وفاداری به حکومت سامانی برای سرکوب سرداران یاغی خراسان راهی آن دیار گردید و توانست اوضاع را تا اندازهای به نفع سامانیان آرام کند. سامانیان نیز به پاسداشت این خدمت وی٬ نه تنها وی را در مسند حکومت غزنین استوار کردند بلکه اداره خراسان را نیز به پسر وی محمود واگذاردند و سلطان محمود نیز با سود جستن از امکانات این منطقه پهناور و آباد توانست بر قدرت خویش بیفزاید. محمود پس از درگذشت پدر به حکومت غزنین دست یافت.
در همین اوضاع و احوال ایلکخانیان به فرارود تاختند و با تصرف بخارا و پایتخت سامانیان و سرزمینهای جنوب آمودریا به عمر این دودمان پایان دادند و این باعث گردید سلطان محمود به استقلال کامل برسد.خلیفه عباسی نیز وی را مورد تایید قرار داد. دوران سی و سه ساله حکومت محمود بیشتر به جنگ با دولتهای پیرامون و افزون کردن متصرفاتش گذشت. وی در بیشتر این نبردها پیروز میدان بود و علت نیز علاوه بر استفاده وی از سپاه کارآمد و مجهز که ویژه توجه خود سلطان محمود به امور نظامی بود، درگیریها و ضعف داخلی دولتهای پیرامون نیز افزون بر علت شد که وی راحت تر به پیروزی برسد.مثلاً سلسله آل بویه دچار تجزیه شده بود و دولت آل زیار در محدوده گرگان حاکمیت ضعیفی داشت. بازماندگان صفاریان نیز در سیستان دچار اختلافات خانوادگی بودند و هندوستان نیز در شرق باوجود ثروت انبوهش دارای یک وحدت سیاسی نبود.
نظام اداری:
«محمود غزنوی» پسر سبکتکین در سال ۳۸۹ رسماً از جانب قادر خلیفه عباسی به لقب یمین الدوله و امین المله ملقب و به جای سامانیان والی خراسان گردید و از همین ایام لقب سلطان نیز به اسم او ضمیمه و معمول شد. محمود در ربیع الثانی سال ۴۲۱هجری قمری درگذشت. و محمد بنابر خواسته پدر در غزنه بر تخت نشست. اما مسعود پیروز مندانه از غرب به سوی نیشابور پیشروی کرد و در رمضان سال ۴۲۱هجری. سپاه غزنه با شنیدن این خبر بی درنگ در تکین آباد، محمد را از پادشاهی خلع کردند و مسعود را پادشاهی برگزیدند. در مورد نحوه ی حکومت و سازمان های عصر غزنویان آن چه شایان ذکر است این که:
بنابه گفته مرحوم اقبال آشتیانی: اگرچه سلطان محمود وزرای بالنسبه کافی داشته لیکن هیچ یک از ایشان به علت قدرت و استبداد سلطان نتوانستند موسس اساس متین و بادوامی برای اداره کشور شوند و در مقابل اقتدار لشکریان غارتگر محمود، عامه و رعایا راقرین آسایش و رفاه نمایند. وزیراول سلطان محمود ابوالعباس فضل بن احمد اسفراینی بود. اسفراینی مردی کافی و مدبر بود و به دستور او زبان فارسی در دیوان محمود زبان رسمی شد. پس از عزل اسفراینی در سال ۴۰۱ه.ق محمود وزارت خود را در عهد ابوالقاسم احمد بن حسن میمندی که فضل و ادب را با کفایت و تدبیر جمع داشت گذاشت. ابوالقاسم میمندی برخلاف اسفراینی دیوان محمود را برای رساندن پایه فضل خود در زبان عربی، به زبان عربی برگرداند و به قول مشهور موجب محرومیت فردوسی از دریافت پاداش خود گردید، در صورتی که اسفراینی آن شاعر را تشویق و نوازش کرده بود.
شامل 18 صفحه فایل word قابل ویرایش
دانلود مقاله حکومت غزنویان