فی ژوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فی ژوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلود مقاله حکومت غزنویان

اختصاصی از فی ژوو دانلود مقاله حکومت غزنویان دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود مقاله حکومت غزنویان


دانلود مقاله حکومت غزنویان

 

مشخصات این فایل
عنوان: حکومت غزنویان
فرمت فایل:word( قابل ویرایش)
تعداد صفحات: 18

این مقاله درمورد حکومت غزنویان می باشد.

خلاصه آنچه در مقاله حکومت غزنویان می خوانید : 

لشکرکشی های سلطان محمود:
اولین واقعۀ مهم دورۀ امارت مسعود لشکرکشی اوست به ولایت مکران در سا ل۴۲۲٫ سلطان به یاری یکی از دو پسر والی متوفای آن سرزمین سپاهی به آنجا فرستاد و مکران را تا حدود سند تحت حمایت خود آورد.
سال بعد مسعود لشکری دیگر روانۀ کرمان نمود و با گماشتگان ابوکالیجار دیلمی امیر فارس به جنگ پرداخت لیکن سپاهیان او از وزیر ابوکالیجار شکست خوردند و منهزم به خراسان برگشتند.
لشکرکشی سوم مسعود به جانب ری و همدان و بلاد جبل بود در سالهای ۴۲۳ و ۴۲۴ برای دفع مدعیانی که پس از مراجعت او ازاین بلاد به خراسان به سرکشی پرداخته بودند.
درهمان سال فوت محمود و مراجعت مسعود به نیشابور، علاءالدوله کاکویه از خوزستان به اصفهان آمد و با سهولت این شهر و همدان و ری را تصرف کرد و به تعرض املاک فلک المعالی منوچهربن قابوس زیاری که تحت امر غزنویان می زیست، شروع نمود و خوار و رامین و دوماند را از عمال او گرفت.
فلک المعالی به سلطان مسعود توسل جست و مسعود از خراسان سپاهی به مدد منوچهر فرستاد. این سپاهیان به یاری علی بن عِمران از اصحاب فلک المعالی و از ممدوحین منوچهری دامغانی ری را از علاءالدوله پس گرفتند و علاءالدوله در جنگ زخم برداشت و به یکی از قلاع پانزده فرسخی همدان گریخت.
بعداز فرارعلاءالدوله، منوچهر در ری به نام سلطان مسعود خطبه خواند و مسعود هم یکی از رجال خود را که تاش فرّاش بود درتاریخ ۴۲۲ به حکومت ری و بلاد جبل مأمور کرد.
علاءالدوله بعداز التیام جراحت به مدد فرهادبن مردآویج از همدان به بروجرد تاخت و تاش فراش و علی بن عمران به عقب ایشان لشکر فرستادند واین دو سردار بعد از چند جنگ در سال ۴۲۳ بالاخره علاءالدوله را به اصفهان فراری کردند و همدان و بروجرد و شاپور خواست و کرج را از تصرف او خارج ساختند.
در سال ۴۲۴ مسعود خود ازغزنه به عزم اصلاح امور ری و بلاد جبال به خراسان آمد و چون به نیشابور رسید به او خبر دادند که عامل غزنویان در بلاد مفتوحۀ هند سر به عصیان برداشته. سلطان ناچار فسخ عزیمت کرد و مصمم رفتن به هند شد و از نیشابور خواجه ابوسهل حمدوی، وزیر سابق برادرش محمد را به نظارت در کارهای تاش فراش که از جور و ستم مردم را به جان آورده بود به ری فرستاد و عذر علاءالدوله را که طلب عفو می کرد،پذیرفت و او را به شرط تأدیۀ مالی سالیانه بر اصفهان باقی گذاشت.

ابوسهل حمدوی با نهایت عدل وتدبیر به اصلاح خرابی های ایام حکومت تاش پرداخت و بر اثر برانداختن بدعت هائی که سلف او برقرار کرده بود، موجب رفاه و رضای مردم را فراهم نمود و تاش تحت امر او قرار گرفت. تا سال ۴۲۵ بین ابوسهل و علاءالدوله ظاهرا صفائی وجود داشت اما چون علاءالدوله از ادای خراج سالیانه استنکاف ورزید و به مدد فرهاد بن مردآویج به بلاد لر بزرگ به پناه امیر ابوکالیجار گریخت. ابوسهل حمدوی اصفهان را گرفت و خزاین علاءالدوله را غارت نمود و نفایس آن را به غزنه فرستاد و از آن جمله بود کتب حکیم مشهور ابوعلی سینا که در این تاریخ در اصفهان می زیست و سمت وزارت علاءالدوله را داشت. علاءالدوله بار دیگر در سال ۴۲۷ با ابوسهل به جنگ پرداخت لیکن این دفعه هم نتیجه ای نگرفت و به طرف طارم منهزم شد.
دیگر از لشکرکشی های سلطان مسعود در طرف مغرب جنگ های اوست در گرگان و طبرستان با ابوکالیجار کوهی خال و قیم انوشیروان زیاری در سال ۴۲۶ که در این لشکرکشی از سپاهیان غزنوی به مردم گرگان و طبرستان صدمات بسیار رسید و مسعود بدون آن که بتواند نتیجۀ مهمی ازاین سفر بردارد به علت انقلابات خراسان از آنجا کوفته و ملول برگشت.
اما در سمت مشرق یعنی هندوستان مسعود یک بار در سال ۴۲۴ بر اثر عصیان احمد یَنالتَکین عامل پدر او بر هند به آن صوب لشکر برده و پس از مطیع ساختن احمد یکی از قلاع مهم آن کشور از گشوده و در ۴۲۵ بر اثر شنیدن خبر دست اندازی ترکمانان به خراسان برگشته است.
سال بعد در ۴۲۶ احمد ینالتکین بار دیگر عاصی شد و یک بار نیز لشکریان مسعود را شکست داد. مسعود یکی از سپهسالاران هندوی مطیع خود را به دفع او فرستاد او احمد را شکست داد و احمد در حال فرار در آب سند غرق شد و سرش را پیش مسعود فرستادند.
 
در سال ۴۲۸ و اوایل ۴۲۹ مسعود به تقلید پدر به غزو در هندوستان مشغول بود و در این سفر بزرگترین فتوحات او فتح قلعۀ هانسی است در جنوب شرقی پنجاب که به تاریخ ربیع الاول ۴۲۹ دست داده است. مسعود در نتیجۀ این غزوات مانند پدر با غنایم و افتخارات بسیار به غزنین برگشت ولی ایام این فتوحات آخرین دورۀ شوکت آن سلطان بود و چنانکه ذیلا بیاید اندکی بعد ترکمانان سلجوقی در نتیجۀ چند شکست یکسره شکوه او را درهم شکستند.
پادشاهان:
یمین الدوله ابوالقاسم محمود بن سبکتکین. (۳۸۷تا ۴۲۱)
جلال الدوله ابواحمد محمد بن محمود.(۴۲۱هفت ماه)
شهاب الدوله ابوسعد مسعودبن محمود.(۴۲۱تا ۴۳۲)
شهاب الدوله ابوالفتح مودود بن مسعود.(۴۳۲تا۴۴۱)
بهاءالدوله ابوالحسنعلی بن مسعود و مسعود بن مودود.(۴۴۱ مجموعاً دو ماه)
عزالدوله ابومنصور عبدالرشید بن محمود بن سبکتکتین.(۴۴۱تا۴۴۴)
جمال الدوله ابوالفضلفر خزادبن مسعود بن محمود.(۴۴۱تا۴۵۱)
ظهیر الدوله ابوالمظفر ابراهیم برادر فرخزاد.(۴۴۱تا ۴۹۲)
علاء الدوله ابوسعید مسعود بن ابراهیم. (۴۹۲تا ۵۰۹)
سلطان الدوله ابوالفتح ارسلان شاه پسر مسعود سوم.(۵۰۹تا۵۱۱)
یمین الدوله ابوالمظفر بهرام شاه بن مسعود. (۵۱۱تا ۵۴۸)
تاج الدوله ابوشجاع خسروشاه بن بهرام شاه.(۵۴۸ تا ۵۵۵)
سراج الدوله ابوالملوک خسرو ملک بن خسروشاه.(اقبال آشتیانی ۱۳۸۹: ۲۷۶-۲۷۷)
۱- ابوالقاسم محمود بن سبکتکین
ابومنصور ناصرالدوله سبکتکین که در اواخر ایام خود بلخ را به پایتختی اختیار کرده و در آنجا می زیست در شعبان ۳۸۷ موقعی که از این شهر به غزنه می رفت در راه فوت کرد و پسر بزرگترش سیف الدوله محمود دراین تاریخ در نیشابور به ادارۀ امور خراسان اشتغال داشت.
۲- سلطان محمدبن محمود
« سلطان محمود در مرض موت خود پسر خویش محمد را که در این تاریخ والی جوزجانان و بلخ بود به جانشینی معین کرد و پسر دیگر مسعود را به علت رنجشی که از او داشت از این حق محروم نمود. محمد پس از فوت پدراز بلخ به غزنه آمد و با لقب جلال الدوله بر جای پدر نشست.
محمد مردی ضعیف النفس و عشرت دوست و نسبت به امور ملکی بی اعتنا بود به همین جهت جمعی از سران سپاهی واکابر دولت پنهانی با مسعود که در این تاریخ در ری به نیشابور آمد و در آنجا جمعی از خواص محمودی و امرای لشکری مثل ابوالنَّجم اَیازبن اُویماق غلام مشهور سلطان محمود و علی دایه به مسعود پیوستند و او را به سلطنت تبریک گفتند و در همین تاریخ بود که از جانب قادر خلیفۀ عباسی نیز فرمان رسمی به نام مسعود رسید و مسعود با قوت قلب تمام به جانب غزنین رهسپار شد.
محمد جاجب بزرگ علی بِّن ایل اَرسَلان را که از منسوبین نزدیک سلطان محمود بود و به همین جهت او علی قریب یا علی خویشاوند می خواندند، باعم خود یوسف بن سبکتکین به سرداری لشکر اختیار نمود و درصدد جلوگیری از مسعود برآمد لیکن این دو سردار بزودی فهمیدند که مقاومت با مسعود و نبرد با او مثمر ثمری نیست،به همین جهت محمد را در ۱۳ شوال ۴۲۱ در حالی که به شرب و نوش مشغول بود گرفتند و کور کردند و در قلعه ای محبوس ساختند. سپس مسعود را بر لشکریان خود امیر و سلطان خواندند اما مسعود همین که به هرات رسید، ابتدا علی خویشاوند را گرفت و کُشت سپس عم خود یوسف را در حبس انداخت و بر بسیاری از سران سپاهی که با برادر از در غدر و مکر پیش آمده بودند بسختی و تخفیف معامله نمود.
وزارت محمد را در مدت هفت ماه امارتش خواجه ابوسهل احمدبن حسن حَمدَوی داشت واین خواجه از بزرگان منشیان و فضلا و ادب پروران زمان خود بود ه و ذکر او باردیگر به میان خواهد آمد.

۳- سلطان مسعودبن محمود
شهاب الدوله مسعود پس از ورود به غزنین و گرفتن مقام پدر امر داد که خواجه ابوالقاسم احمدبن حسن میمندی را که از تاریخ ۴۱۵ به امر سلطان محمود در هند محبوس بود به پایتخت آوردند و وزارت خود را در عهدۀ او گذاشت و این خواجه تا سال ۴۲۴ که تاریخ فوت اوست در این مقام برقرار بود.
از جمله کسانی که در جلوس مسعود به دست او گرفتار آمدند، خواجه ابو علی حسنک وزیر میکالی بود که این سلطان به علت سعیی که خواجۀ مزبور در رساندن محمد به سلطنت کرده بود او را به قرمطی بودن متهم ساخت و او را به دار آویخت.
۴- سلطان مودوبن مسعود(۴۳۲-۴۴۱)
در موقعی که مسعود در کنار شط سند به قتل رسید و محمد به دستیاری دشمنان مسعود به امارت برداشته شد، مودود در خراسان بود. از آنجا با خواجه احمد عبدالصمد به غزنین آمد و به جای پدر بر تخت سلطنت نشست و پس از تهیۀ سپاهیانی به جنگ با محمد عم خود پرداخت و او را که تا تاریخ قتلش چهارماه دیگر امارت کرده بود( از ربیع الاخر تا شعبان ۴۳۲) گرفت و کشت و قاتلین پدر را نیز بسختی تنبه کرد و غزنین او را مصفا شد لیکن در قدم اول با قیام برادرش مجدود که از طرف پدر در هند حکومت داشت مصادف گردید. مودود لشکری به سرکوبی برادر فرستاد ولی قبل از تلاقی طرفین، مجدود شبانه مُرد و شر او به این وسیله دفع گردید و متصرفات غزنویان در هند اطاعت مودود را گردن نهادند.
در سال ۴۳۵ مودود به قصد گرفتن خراسان لشکری به آن حدود فرستاد اما ایشان از اَلب اَرسَلان پسرطغرل سلجوقی شکست یافتند و با هزیمت به غزنین برگشتند وچون مودود درهمین تاریخ گرفتار قیام سه نفر از راجه های هندو شد، ناچار به سمت هند متوجه گردید و راجه های عاصی را که بر لاهور تاخته بودند مغلوب ساخت و پس از گرفتن قلاعی چند و مطیع نمودن ایشان به غزنین برگشت.
 
در آخرعمر مودود به خیال پس گرفتن ممالک از دست رفتۀ پدری با چند نفر از ملوک اطراف مثل ابوکالیجار دیلمی و خاقان ترک بر ضد سلاجقه اتحاد کرد و قرار شد که متحدین از سه طرف بر سلجوقیان بتازند. لشکریان ابوکالیجار در کویر لوت دچار صدمات بسیارشدند و خود او نیز مریض گردید و به اصفهان برگشت. مودود نیز به محض حرکت از غزنین به قولنج مبتلا آمد و به پایتخت برگشت و کمی بعد یعنی در بیستم رجب ۴۴۱ مُرد. فقط ترکان در حدود خراسان و خوارزم چندی به غارت و تاخت تاز پرداختند و پس از شکست از سلاجقه به اوطان خود مراجعت نمودند.
۵ و ۶- علی بن مسعود و مسعود بن مودود
پس از مرگ مودود، امرا پسر صغیرش مسعود ثانی را امیر خواندند لیکن پس از پنج روز عم او ابوالحسن علی بن مسعود اول را که بهاءالدوله لقب داشت با او در امارت شریک کردند و قریب دو ماه کار سلطنت غزنوی به این شکل می گذشت تا آنکه عبدالرشید پسر دیگر سلطان یمین الدوله محمود که به دست مودود برادرزادۀ خود محبوس شده و پس از مرگ او نجات یافته بود از بست به غزنه تاخت و تاج و تخت را به تصرف خویش آورد.
۷- عبدالرشیدبن محمودبن سبکتکین
عبدالرشید با اینکه مردی فاضل و عاقل بود و شجاعت و جرأتی که لازمۀ سلطنت باشد نداشت و تحت نفوذ یکی از حاجبان برادرزاده اش مودود یعنی طغرل می زیست و چون استبداد طغرل در کارها بالا گرفت، عبدالرشید به خیال دور کردن او وی را به سیستان به جنگ سلاجقه فرستاد. طغرل در نتیجۀ نبردی که با گماشتۀ یبغو در سیستان و الب ارسلان درخراسان کرد و فی الجمله فتوحاتی که او را دست داد مغرور شد و به غزنه بازگشت و بر خداوند خود عبدالرشید عاصی شد و او را گرفت و با نه تن دیگر از شاهزادگان غزنوی کشت و خود به امارت نشست.
امارت این طغرل که او را طغرل کافر نعمت لقب داده اند، چهل روز بیش نکشید چه او نیز به نوبۀ خود به دست یکی دیگر از غلامان غزنوی به قتل رسید. امرا فرخزاد پسر سلطان مسعود اول را که در یکی از قلاع محبوس بود آورده به امارت نشاندند.
۸- فرخزادبن مسعودبن محمود
فرخزاد مدت هفت سال پادشاهی کرد. واقعۀ مهم سلطنت وی لشکرکشی اوست به خراسان و شکست دادن یکی از سرداران الب ارسلان و اسیرکردن او. جغری بیک داوود پدر الب ارسلان فرخزاد را شکست داد و او را به رها کردن سردار اسیر خویش مجبور نمود و فرخزاد با جغری بیک صلح کرد.

بخشی از فهرست مطالب مقاله حکومت غزنویان

مقدمه
آغاز حکومت:
نظام اداری:
وزارت در عهد غزنویان
دستگاه اداری و دستگاه نظامی غزنویان
ارتش سلسله غزنویان:
لشکرکشی های سلطان محمود:
۱- ابوالقاسم محمود بن سبکتکین
۲- سلطان محمدبن محمود
پادشاهان:
۳- سلطان مسعودبن محمود
۸- فرخزادبن مسعودبن محمود
۷- عبدالرشیدبن محمودبن سبکتکین
۵ و ۶- علی بن مسعود و مسعود بن مودود
۹- ظهیرالدوله ابراهیم برادر فرخزاد
۱۰- علاءالدوله مسعودبن ابراهیم
۱۲- یمین الدوله بهرام شاه بن مسعود
۱۱- ارسلان شاه پسر مسعود سوم
منابع


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله حکومت غزنویان

دانلود مقاله حکومت غزنویان

اختصاصی از فی ژوو دانلود مقاله حکومت غزنویان دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود مقاله حکومت غزنویان


دانلود مقاله حکومت غزنویان

محمود بن سبکتکین قلمرو بالنسبه کوچک غزنه «غزنی، غزنین» به خراسان مقارن عهد انحطاط و انحلال سامانیان، ناگهان آن را به صورت امارتی وسیع و بزرگی درآورد که با جلب نظر و رضایت خلیفه عباسی، بدان استقلالی بخشید.

غزنه ولایتی کوهستانی بود که در زابلستان، در دامنه کوههای سلیمان یا نواحی شرقی افغانستان کنونی، قرار داشت. در زمان مرگ سبکتکین بر اثر فتوحات او در نواحی مجاور، حکومت غزنه شامل ولایات، قصدار، بُسْتْ، زابل، رُخج، زمین داور، پیشاور، و نواحی طَخارستان و بدخشان بوده است.

در آن زمان هر یک از این نواحی پیش از هر چیز یک ثَعْنر «سر حد مرزی» در حاشیه دنیای هند به شمار می‏آمد. از عهد امارت سبکتکین، غزو جهاد دایم در نواحی غربی هند این منطقه را به صورت یک کانون اسلامی و رهبری کننده غزوات درآورده بود که چون میراثی سیاسی به محمد منتقل شد و به این ترتیب به عنوان مهمترین و عمده‏ترین مشغله فکری و عملی این سلطان ستیزه جو درآمد.

بعدها با الحاق خراسان به آن، دولت غزنه وارث تمام قلمرو سامانیان در خراسان شد، به طوری که در مرزهای غربی خویش با دولتهای آل بویه و آل زیار همسایه شد که هیچکدام به اندازه حکومت غزنوی مورد تأیید خلیفه بغداد نبودند. از سویی دیگر سیف الدوله محمود نیز با دریافت لقب؛ یمین الدوله، بنیان قدرت و استقلال این قلمرو بالنسبه وسیع را در همان آغاز انحطاط سامانیان استوار ساخت.

آلپتکین ، یکی از سپهسالاران سامانیان ، در اواخر عمر خود ، از دولت سامانی ناراضی شد و به شهر غزنین رفت و با جانشینانش در این شهر حکومتی را تشکیل داد که این حکومت غزنویان نامیده شد . آن ها از غزنین به جنگ با بت پرستان می رفتند .

سلطان محمودغزنوی ، بزرگترین فرمانرواهای غزنویان ، قلمرو خود را از غزنین فرا تر برد . او به سیستان لشکر کشید و بقایای صفاریان را بر انداخت ، به خراسان و ماوراءالنهر حمله کرد و قسمتی از قلمرو آل بویه را به تصرف درآورد.

سلطان محمود در طول حکومت داری خود ، چندین بار به هندوستان لشکرکشی کرد و هر بار بر قلمرو غزنویان افزود و با غارت بت خانه های هندوستان ، ثروت فراوانی را نصیب خود کرد و باعث شد تا زمینه حملات بعدی غزنویان به هندوستان فراهم شود . از جمله بت خانه هایی که در هندوستان توسط سلطان محمود فتح شد ، معبد سومنات بود .

از خصوصیات سلطان محمود غزنوی علاقه او به شاعران بود و دربار او همیشه مرکز تجمع بسیاری از شاعران بود . از شاعران به نامی که در این دوره می زیستند، فردوسی توسی را می توان نام برد با این تفاوت که او شاعر درباری نبود .

این نوشتار از سوی اهورا (Ahouraa.ir) پخش شده، مهر ورزیده و بن مایه را یاد آوری کنید!

دولت غَزنَوی یا غزنویان (۹۷۵-۱۱۸۷ م.) (۳۴۴ ه.ق. – ۵۸۳ ه.ق.) یک حکومت ترک تبار و مسلمان در بخشی از شرق خاورمیانه و جنوب آسیای میانه بود.اما به عنوان مروج و ناشر اسلام مورد توجه و تایید خلافت عباسی بود. شهرت این حکومت در جهان، بیشتر به خاطر فتوحاتی است که در هندوستان انجام داده‌است.

از آنجا که غزنویان نخستین پایه‌های شهریاری را در شهر غزنین آغاز نمودند به غزنویان نامدار شدند. بنیانگذار این دودمان سلطان محمود غزنوی بود. پدران او از خانات ترک بودند که در خراسان می زیستند نام‌آورترین شهریاران این دودمان سلطان محمود و پسرش سلطان مسعود بودند. پس از سلطان مسعود این دودمان رو به ناتوانی گذارد و چندی بستر حوزه فرمانروای‌اش به بخش‌هایی از هندوستان و افغانستان کنونی محدود شد. حکومت غزنویان هند از نظر هنردوستی و توجه به شاعران فارسی‌سرا از اهمیت بالایی برخوردار است.

غزنویان منسوبند به غزنه یا غزنی یا غزنین از شهرهای افغانستان حالیه، نخستین کسی که از این امرا که در حقیقت موسس سلسله غزنوی محسوب می شود «ابواسحاق البتکین» است که غلامی ترک بود و توسط امیر احمدبن اسماعیل خریده شده و پس از احمد پسر او نصر را خدمت کرد و در عهد امارت عبدالملک اول به مقام حاجب سالاری رسید و هموست که در سال ۳۴۵ «بکربن مالک» سپه سالار اردوی سامانی را در بخارا کشته و در ۳۴۹به مقام سپه سالاری سامانیان و حکومت خراسان ارتقاء یافت دومین شخصیت این خاندان «سبکتکین» است که او نیز مانند «البتکین» از غلامان ترک نژاد است که البتکین او را در عهد عبدالملک اول در نیشابور از تجار برده فروش خریده و سپس به دامادی خود سرافرازش کرد سبکتکین در سال ۳۶۶ به امارات غزنه رسید. سومین شخصیت نام آور این خاندان «محمود» پسر سبکتکین بود که در سال ۳۸۹ رسماً از جانب قادر خلیفه عباسی به لقب یمین الدوله و امین المله ملقب و به جای سامانیان والی خراسان گردید و از همین ایام لقب سلطان نیز به اسم او ضمیمه و معمول شد. (اقبال آشتیانی ۲۵۰:۱۳۸۹) محمود در ربیع الثانی سال ۴۲۱ هجری قمری برابر اوریل ۱۰۳۰میلادی درگذشت، و محمد بنابر خواسته پدر در غزنه بر تخت نشست. محمد پیشنهاد تقسیم قدرت با برادرش را رد کرد. بنابراین پیشنهاد، خراسان، غزنه و هند به او می رسید و فتوحات جدید در غرب و عنوان سلطان به برادرش مسعود. اما مسعود پیروزمندانه از غرب به سوی نیشابور پیشروی کرد و در رمضان سال ۴۲۱ هجری مطابق سپتامبر ۱۰۳۰ میلادی سپاه غزنه خبری دریافت کرد که افواج خراسان، «مسعود» را سلطان اعلام کرده اند. سپاه غزنه با شنیدن این خبر بی درنگ در تکین آباد، محمد را از پادشاهی خلع کردند. حتی پیش از این نیز بخشی از سپاه غزنه به جهت اعتبار نظامی مسعود به او تمایل داشتند. (باسورث ۲۳۵:۱۳۶۲) و مسعود را پادشاهی برگزیدند.

آغاز حکومت:

در اواخر حکومت سامانیان یکی از سرداران ترک به نام آلپتکین (به فارسی: آلپ مانند، نیرومند) کوشید با همدستی عده‌ای دیگر، یکی از اعضای خاندان سامانی به نام نصربن عبدالملک بن نوح را به حکومت برساند اما نتوانست و پسر عموی وی یعنی منصور بن نوح به جای وی بر تخت نشست. پس از این ماجرا البتکین راهی شهر غزنین در افغانستان شد و در آنجا حکومت را بر دست گرفت.

دولت سامانی که حکومتی ضعیف بود و از سمت فرارود (ماوراءالنهر) نیز با حکومت مسلمان و ترک‌نژاد ایلک‌خانیان درگیر جنگ بود به ناچار البتکین حاکم غزنین پذیرفت. البتکین تا پایان عمر خود در شهر غزنین اقامت گزید اما دولتی که وی بنیاد نهاد پس از آن به علت انتساب به شهر غزنین به حکومت غزنویان مشهور گشت.

یکی از نامدارترین جانشینان البتکین داماد وی سبکتکین بود. سبکتکین با نشان دادن شایستگی خود به بزرگان ترک توانسته بود پشتیبانی و اعتماد آنها را به خود جلب کند.همگام با این دگرگونی‌ها در غزنین، دولت سامانی به ضعیف‌ترین زمان خود رسیده بود و دچار مشکلات پرشماری بود. سبکتکین ضمن اعلام وفاداری به حکومت سامانی برای سرکوب سرداران یاغی خراسان راهی آن دیار گردید و توانست اوضاع را تا اندازه‌ای به نفع سامانیان آرام کند. سامانیان نیز به پاسداشت این خدمت وی٬ نه تنها وی را در مسند حکومت غزنین استوار کردند بلکه اداره خراسان را نیز به پسر وی محمود واگذاردند و سلطان محمود نیز با سود جستن از امکانات این منطقه پهناور و آباد توانست بر قدرت خویش بیفزاید. محمود پس از درگذشت پدر به حکومت غزنین دست یافت.

در همین اوضاع و احوال ایلک‌خانیان به فرارود تاختند و با تصرف بخارا و پایتخت سامانیان و سرزمین‌های جنوب آمودریا به عمر این دودمان پایان دادند و این باعث گردید سلطان محمود به استقلال کامل برسد.خلیفه عباسی نیز وی را مورد تایید قرار داد. دوران سی و سه ساله حکومت محمود بیشتر به جنگ با دولت‌های پیرامون و افزون کردن متصرفاتش گذشت. وی در بیشتر این نبردها پیروز میدان بود و علت نیز علاوه بر استفاده وی از سپاه کارآمد و مجهز که ویژه توجه خود سلطان محمود به امور نظامی بود، درگیری‌ها و ضعف داخلی دولت‌های پیرامون نیز افزون بر علت شد که وی راحت تر به پیروزی برسد.مثلاً سلسله آل بویه دچار تجزیه شده بود و دولت آل زیار در محدوده گرگان حاکمیت ضعیفی داشت. بازماندگان صفاریان نیز در سیستان دچار اختلافات خانوادگی بودند و هندوستان نیز در شرق باوجود ثروت انبوهش دارای یک وحدت سیاسی نبود.

نظام اداری:

«محمود غزنوی» پسر سبکتکین در سال ۳۸۹ رسماً از جانب قادر خلیفه عباسی به لقب یمین الدوله و امین المله ملقب و به جای سامانیان والی خراسان گردید و از همین ایام لقب سلطان نیز به اسم او ضمیمه و معمول شد. محمود در ربیع الثانی سال ۴۲۱هجری قمری درگذشت. و محمد بنابر خواسته پدر در غزنه بر تخت نشست. اما مسعود پیروز مندانه از غرب به سوی نیشابور پیشروی کرد و در رمضان سال ۴۲۱هجری. سپاه غزنه با شنیدن این خبر بی درنگ در تکین آباد، محمد را از پادشاهی خلع کردند و مسعود را پادشاهی برگزیدند. در مورد نحوه ی حکومت و سازمان های عصر غزنویان آن چه شایان ذکر است این که:

بنابه گفته مرحوم اقبال آشتیانی: اگرچه سلطان محمود وزرای بالنسبه کافی داشته لیکن هیچ یک از ایشان به علت قدرت و استبداد سلطان نتوانستند موسس اساس متین و بادوامی برای اداره کشور شوند و در مقابل اقتدار لشکریان غارتگر محمود، عامه و رعایا راقرین آسایش و رفاه نمایند. وزیراول سلطان محمود ابوالعباس فضل بن احمد اسفراینی بود. اسفراینی مردی کافی و مدبر بود و به دستور او زبان فارسی در دیوان محمود زبان رسمی شد. پس از عزل اسفراینی در سال ۴۰۱ه.ق محمود وزارت خود را در عهد ابوالقاسم احمد بن حسن میمندی که فضل و ادب را با کفایت و تدبیر جمع داشت گذاشت. ابوالقاسم میمندی برخلاف اسفراینی دیوان محمود را برای رساندن پایه فضل خود در زبان عربی، به زبان عربی برگرداند و به قول مشهور موجب محرومیت فردوسی از دریافت پاداش خود گردید، در صورتی که اسفراینی آن شاعر را تشویق و نوازش کرده بود.

شامل 18 صفحه فایل word قابل ویرایش


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله حکومت غزنویان