نام کتاب: خاطرات فردریک اوکانر کنسول انگلیس در فارس
نویسنده: فردریک اوکانر
برگردان: حسن زنگنه
فرمت: پی دی اف PDF
شمار صفحه ها: 155 صفحه
سال نشر:-
انتشارات: شیرازه
خاطرات فردریک اوکانر کنسول انگلیس در فارس
نام کتاب: خاطرات فردریک اوکانر کنسول انگلیس در فارس
نویسنده: فردریک اوکانر
برگردان: حسن زنگنه
فرمت: پی دی اف PDF
شمار صفحه ها: 155 صفحه
سال نشر:-
انتشارات: شیرازه
لینک و پرداخت دانلود*پایین مطلب*
فرمت فایل:word(قابل ویرایش)
تعداد صفحه:6
فهرست
شهید عبدالمهدى مریدى
مقدمه
خاطراتى سبز از یاد شهیدان
روحانیت: برادران، روحانیت را پاسدارى کنید که شاخ و برگ امام بزرگوار هستند که به قول رهبر عزیز، آن بتشکن زمان، آن شیر جماران که مىفرماید: کشور اسلام بدون روحانیت مثل کشور بدون طبیب است . من از خدا مىخواهم که روزى صدبار کشته شوم ولى خارى به کف پاى روحانیت نرود على الخصوص آقاى خامنهاى .
شهادت: من شهادت را مانند عسل شیرین حس مى کنم....
«کهندیارا» عنوان کتابی است که «فرح» آخرین همسر محمدرضا پهلوی آن را به رشته تحریر درآورده است. خانم فرح دیبا بعد از سالها سکوت خاطرات خود را در سال ۱۳۸۳ به زبان فرانسه در پاریس منتشر ساخت. البته ترجمه فارسی این کتاب نیز بدون مشخص شدن نام مترجم و مقدمهای که چگونگی روند انتشار آن به فارسی را مشخص سازد، به چاپ رسیده و در خارج کشور عرضه شده است. در شناسنامه کتاب محل انتشار مشخص نیست و انتشاراتی که مسئولیت نشر را به عهده داشته عنوان «فرزاد» را دارد. در شناسنامه کتاب نام نویسنده: Farah Diba Pahlavi (فرح دیبا پهلوی) آمده است. «کهن دیارا» از پنج بخش تشکیل شده که هر قسمت به دورهای از زندگی آخرین ملکه دربار پهلوی اختصاص یافته است: دوران کودکی تا ازدواج، دوران آغاز فعالیتهایی که پس از ورود به دربار به وی واگذار میشود، دوران بیماری محمدرضا تا فرار از کشور، دوران آوارگی تا مرگ شاه و در نهایت دوران پس از شاه.
ینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه17
فهرست مطالب
ندارد
* با علی از زنجیر فاصله گرفتیم و رفتیم جلوتر.کاروان اتومبیل های حامل ره بر به سمت استادیوم در حرکت بود.نکته ی با مزه این بود که اول کسانی که به داخل خیابان پریده بودند و دنبال ماشین می دویدند،همان بچه های نیروی انتظامی و سپاه استان بودند!از صبح ساعت شش آنجا ایستاده بودند و به هیچ کسی اجازه ی رد شدن از مسیر را نمی دادند،که مشکل امنیتی ایجاد نشود،حتا به آن جان باز ویلچری.همه ی این سخت گیری ها برای همان لحظه ای بود که قرار بود اتومبیل ره بر رد شود.آن وقت درست در همان لحظه که از صبح برایش تمرین کرده بودند،خودشان زودتر از همه زنجیر انسانی را رها کرده بودند و دنبال ماشین ره بر می دویدند! مومن در هیچ چارچوبی نمی گنجد!
* ره بر کماکان مشغول صحبت بود که دیدم از میان کسانی که جلو نشسته بودند،یکی بلند شد و جلو آمد.کت و شلواری معمولی و تسبیحی در دست،نمی شناختمش ،اما او طوری تا می کرد که انگار مرا می شناسد. هم سن و سال من بود. سی را پر کرده بود. کرمی معرفی کرد، پسر ره بر،آقا مسعود! روبوسی کردیم به ما خوش آمد گفت و با علی هم آشنا شد.مشغول صحبت بودیم و از نا هم آهنگی گله می کردیم که تسبیحش پاره شد و دانه های تسبیح به زمین ریخت .در احوال پرسی-نمی دانم شاید برای امتحان – خیلی با او گرم نگرفتم و حتا با بدجنسی کمی هم سرد و مغرور تا کردم.دانه های تسبیح که به زمین ریخت،نا خودآگاه روی زمین نشستم و شروع کردم به جمع کردن دانه ها .دست من را گرفت و گفت: راضی نیستم.شما زحمت نکشید..
* صحبتها تمام شد و عبد الحسینی پیدا نشد که نشد.. با پسر ره بر خداحافظی کردیم و از استادیوم خارج شدیم و راه افتادیم به سمت هتل....
این کتاب 579 صفحه ای نسخه با کیفت با فرمت pdf از روی کتاب بی نظیر بوتو دختر شرق - خاطرات بی نظیر بوتو ، نخست وزیر فقید پاکستان ترجمه علیرضا عیاری انتشارات اطلاعات آماده شده است.
بینظیر بوتو بانوی سیاستمدار پاکستانی بود. وی طی دو دوره از سالهای ۱۹۸۸ تا ۱۹۹۰ و ۱۹۹۳ تا ۱۹۹۶ نخست وزیر پاکستان از حزب مردم بود. وی اولین زن مسلمان در تاریخ جهان اسلام بود که به مقام نخستوزیری در یک کشور اسلامی رسید