فی ژوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فی ژوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلودمقاله آب در کشاورزی

اختصاصی از فی ژوو دانلودمقاله آب در کشاورزی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

نیروهای محرک و تهدید ها
آّ ب برای کشاورزی
حیطه وسیعی از آب تحلیل رفته و غیر تحلیل رفته استفاده شده درزیر بخش های کشاورزی مربوط به موارد محیطی، اقتصاد ی، اجتماعی برجسته و برخورد های حرفه ایی به خصوص
، را می پوشاند، آب برای کشاورزی، آب حاکم استفاده شده از جریانات آبی برای آبیاری و آب باران و رطوبت خاک درجنگل ها و زمین های کشاورزی می باشد. تبخیر از بدنه های آب تازه و زمین های مرطوب برای زیست ستیزی و ماهی گیری دریائی و درون مرزی مهم
می باشد آبیاری از 70 درصد حجم های آبی مختصر جهانی (که در ; 800/6 همین شده است) استفاده می کند، درحالیکه استفاده کلی کشاورزی درحدود 90 درصد استفاده کلی آب روان و آب باران را (000/25 ). نشان می دهد. جدول درشکل 1 طبقات مختلفی از آب کشاورزی و استفاده شان را برای محصولات (آبیاری شده، باران خورده و زمین خشک) زیر بخشهای جنگی، ماهیگیری و دامها نشان می دهد .
مطالبات کشاورزی استفاده جاری از بارش باران، رطوبت خاک و آب های روان رابرای تولیدات کشاورزی نشان می دهد. این با مطالبات طرح ریزی شده ی کلی فرق می کند و شکاف سرمایه گذاری سریع و عظیم برای ذخایر آبی، گاهی اوقات با هنوان نا سازگاری و تناقض ذخیره ی آبی اشاره می شود. علاوه برهمه این ها، کشاورزی برای جمعیت جهانی تحت و ضعیت های آبیاری و بارانی ؛ خوراک و غذای مورد نیاز را تامین می کند (اپل گرن و کلهن، 2001).
دریک چشم انداز وسیعتر نه تنها اصلی ترین مصرف کننده ی آب میباشد بلکه فاکتور حیاتی شکل گیری بیوم های آب تازه و جهانی می باشد که قسمت الزامی خدمات اکو سیستم حافظ زیست را تشکیل می دهد. کشاورزی همچنین یک دلیل جایی و آلودگی منابع آب می باشد و همچنین چرخه غذایی را درمسیر های آب های و سیستم های آب خاک مختل می کند و آب غیر مفید و باارزش کمتری برای استفاده های آبی ارائه می دهد. کشاورزی اولین مرکزاقتصادی حافظ زیست قدیمی را ارائه داد که به طور0.75 نزدیک با ارزش های اصول و مقررات حرفه ای به خصوص و فرهنگی زمین و آب که برروی آن جوامع سنتی و قدیمی ساخته می شوند، اتصال داشت. استفاده آبی کشاورزی و صول مقررات حرفه ای موضوع گسترده و وسیعی را تشکیل می دهد که ماورای تولید غذا، تولید ماکزیمم، صلا حیت
استفاده آب بهبود یافته و حفاظت از محیط زیست می رود. آب درکشاورزی به ملور گسترده با آبیاری رابطه دارد. انقطاب بستر و افزایش درتولید غذای جهانی از، 1960 تا، 1980حیطه مهمی براساس بسط وگسترش در حیطه آبیاری جهانی از 140 میلیون هکتار با 240 هکتار، بود.
250 میلیون هکتار منطقه آبیاری شده وجود دارد که تقریبا 0.75 آن درکشور های درحال توسعه و چهار کشور، چین، هند، ایالات متحده آمریکا و پاکستان، شامل نصف زمین های آبیاری شده جهان می باشند.

شکل 1: جدول استفاده های آبی درکشاورزی و تاثیراتش.
تجارت آب موجود، تغییرات در ذخیره، تخریب محیطی
استفاده مسیل
و تاثیرات آن آب باران و استفاده رطوبت خاک مختصراتی از آب رودخانه و استفاده زیر زمینی زیر بخش کشاورزی
تجارت غذائی، کمک غذایی آلودگی رود خانه ای منابع غیر محلی آبیاری تکمیلی / محصول آبی، استفاده غیر رقابتی 12 درصد منطقه کشاورزی آبیاری
تجارت غذائی، کمک غذائی، تخریب زمین آلودگی رودخانه ای، منابع غیر محلی 88 درصد مناطق کشت شده، تولید محصول صادراتی، پستی و نقدی آبیاری تکمیلی /محصول آبی، ذخایر آبی روستایی محصولات بارانی
کاهش و افزایش و ذخیره ؛ تجارت غذایی،‌کمک غذایی،‌تخریب زمین چرای فصلی زمین های پشت سیل برده حیطه ؛ به مدیریت زمین چراگاه ذخیره های آبی دام، تولید بر اساس علوفات آبیاری شده دام
تجارت غذا، کمک غذا ماهیگیری های تسخیری ؛ کشاورزی در بدنه های آبی طبیعی
آبزی پروری برکه ای و استخری ماهی گیری
کاهش در ذخیره، چوب سوخت و الوار صادراتی – وارداتی تاثیر روی رسوب گذاری و سیلابها جریان کاهش یافته ی استفاده تحلیل رفته سالیانه (500/1 -500)، جریانات و ریزش های درونی با سطح پایین پیشرفته آبیاری جنگلی جنگلداری

2-1- جمعیت و غذا :
آب برای تولید کشاورزی ضروری می باشد و ارتباط آن با امنیت غذایی و موارد جمعیتی اغلب در دسترسی آبی و کمیابی آبی با منابع آبی معین توزیع شده روی جمعیت درحال افزایش، منعکس می شود. با عنوان یک پیامد چشم اندازهای اصول و مقررات حرفه ای از آب در کشاورزی به طور نزدیک با بحث malthuian روی جمعیت،‌کمیابی آبی ناسازگاری ها مربوط شده است. رشد جمعیت جهان ادامه خواهد داشت، اگر چه در میزان های کاهشی (شکل 2) می باشد و تا سال 2050 به جمعیت حدود 9 بیلیون می سازد. به طور کلی رشد اساسا در جمعیت انبوه کشور های در حال پیشرفت با کاهش جزیی در جمعیت در کشور های پیشرفته اتفاق خواهد افتاد.
شکل (2) : رشد جمعیت طرح شده.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 


با مهاجرت شهری – روستایی درحال افزایش، جمعیت بیشتر و بیشتری درمناطق شهری زندگی می کنند. انتقال و جریان محصولات غذایی، درحال حرکت و جریان بوسیله سرمایه گذاری بین المللی و داخلی و توانایی رشد جمعیت شهری برای خرید، به طور افزایشی برای برخورد با مطالبات غذایی مهم خواهد شد. همراه با مهاجرت جمعیت جهانی (محل 1) و کاهش در کار روستایی ؛ خطر انحطاط و رکود روستایی برجسته، رها سازی و فقر در کشور های در حال توسعه وجود دارد. موقعیت اصول و مقررات حرفه ای برای مدت طولانی و حضور برای پیشرفت و حفاظت منابع برای بهزیستی اجتماع بشری می باشد. با مفهوم کمیابی مشاهده شده ی منابع طبیعی ؛ موارد حساس رشد وابسته به آمارگیری نفوس تعادل یافته، بوجود می آید. اظهارات کلی روی رشد جهانی می تواند منحرف شود و جزئیات را پنهان کند. برای مثال کشورهای صنعتی شده با رشد طول زندگی، مهاجرت، و حاصلخیزی بالا، اکنون رشد جمعیت بلایی را تجربه می کند. تحت شعاع اقتصاد، کمیابی بر اساس ارزش ها و بها به عنوان قیمت های فرصتی و بر اساس اختصاص کافی از طریق بازارها برای به حداکثر رساندن ارزش منابع برای منابع می باشد. با رشد خطر اجتماعی و بار بیشتر داده شده به کالای عمومی مفهومات کمیابی اقتصادی که خطرهای اجتماعی را مشخص نمی کند،‌در موارد کاربردی در شکست می باشند
با دنبال کردن Rio Earth Summit (حداکثر و اوج زمین ریو در ریو 1992،موارد وابسته با آمارگیری *** به طور مجزا در کنفرانس بین المللی روی جمعیت و توسعه، 1994، مورد رسیدگی قرار گرفته است. ده سال بعد از World Summit On Suitable Rio (قله جهانی روی پیشرفت قابل تحمل)‌، 2002، بر روی احتیاجات جمعیت افزایش و نگرنده های چاره ای و راه حلی متمرکز شد که شامل ریشه فقر، دسترسی افزایش یافته با غذا،‌و استطاعت مالی، پیشرفت قابل تحمل جهت داده شده بوسیله اصول مقررات حرفه ای و انسجام جهانیی که با هم زندگی می کنند که بوسیله ی موسسات چند جانبه ای موثر و مفید راهنمایی می شوند. ماتوس (1798)
انتظار مصیبت ها و عدم تعادل پیامد در تناسب بین افزایش طبیعی جمعیت و غذا را دارد. مفهوم Multhusian روی کمیابی و مواردی جمعیت در ممنوعات حساس دست گذاشته است و بنابر این با مقاومت برخورد کرده است.
حامیان آن اغلب نه تنها به خاطر تشخیص بحران مبالغه آمیز متهم می شوند بلکه به خاطر حمایت از ضد – بشریت و کمیابی منابع مساوی با موقعیتی که مردم زیاد و مرکز گرایی ایالتی برای اهداف حرفه ای نظیر اترواگری،نژاد پرستی و نخبه سالاری وجود دارد،‌متهم می شوند (اهل سن 1999)
در یک جهان حاکم بوسیله واقعیات سیاسی داخلی و جهانی، بحث کمیابی آب به طور اصولی. نسبت به کشاورزی و تولید غذا و حساسیت های مربوط، بدهکار می باشد. درچشم انداز تهدیدات به وجود آمده جدید ارتخریب محیطی و پیشرفت تکنولوژی کند درآب و کشاورزی و خطر افزایش – بلایای محیطی و هیدرو لوژیکی (وابسته به خواص آب و فاصله های رفاهی و اقتصادی و اجتماعی، کشاورزی برای ارتباط با فقر روستایی، تولید پایین، و کشاورزی حیاتی خارج از اقتصادی، اداری و رسمی، با دسترسی محدود و درخواست محدود از تکنولوژی، پایتخت و مزایای آزادی بازار و جهانی شدن بازار، ادامه پیدا می کند. موقعیت خیلی پیچیده تر می باشد. و ماورای کمیابی منابع می باشد و با اصول و مقررات حرفه ای پیشرفت و توسعه و انتخاب افزایش یافته برای همه در برخورد می باشد.
محل و – چهارچوب 1: مهاجرت جمعیت :
یکی از پیامدهای ارتباط پیشرفت جریان فقر افزایش از شمال به جنوب، مهاجران اذیت شده – و جابجا شده می باشد. جنبه های مشاهده شده ی فقر و رشد زیاد مهاجران و تعارض ها و ناسازگاری های سخت مربوط به منابع طبیعی و کشاورزی تاثیر می گذارد. اما همچنین پیامد جهانی بازارهای کار می باشد و آزمایشی را برای انسجام جهانی تشکسل می دهد. نزاع مهم بحث ها و بحث های برخوردی را تشکیل میی دهد،‌نظیر، مهاجرت افزایش یافته از فشارهای جمعیتی،‌فقر، و مهاجرت خارجی جمعیت های کشاورزی ریشه می گیرد و بیشتر مدیون سرمایه گذاری های بین المللی پویا با به کار گیری کار کشاورزی غیر قانونی همراه با کارگران خارجی رد صنعت، می باشد.
مهاجران اغلب قربانیان سیاست های مهاجرتی غیر معقول و ناسازگار در کشور های دریافت کننده می باشد.با وجود این،‌مهاجرت اداری و ماموری برای همراهی با احتیاجات اجتماعی در حال تغییر می باشد وبیشتر بر اعضای خانواده مهاجران اولیه متمرکز شد. کارهای کشاورزی اغلب برای کارکردن تحت شرایط ضعیف با فقر متوالی و موارد سلامت و قیمت های اجتماعی پرداخته شده بوسیله *** اغلب جست و جو می شود. نتیجه و اثر بویسله جامعه زیر بخش و آبیاری مصنوعی و 4 کشاورزی غیر عملی حمایت می شود که در تولید بیش از حد با آب خیلی کم و تخریب محیطی درکشورهای غیر صنعتی شرکت دارد. مسائل اخلاقی سرمایه گذاری های کشاورزی درکشور های مناسب برای سرمایه گذاری های عمده دراقتصاد های ضعیف ار دسترسی پیدا کردن با سرمایه گذاری بین المللی به منظور ایجاد فرصت های سرمایه ای برای برگشت و امنیت، نتیجتا پیدا می کند.و. اقتصاد های درحال پیشرفت با * ثابت از قسمت جوان و شایسته ی کار سرچشمه گرفتار می شود که بیشتر پایای کاربران تولید کشاورزی فرسایش می دهد.
3. 1 جهانی شدن و تکنولوژی :
نیروی درحال پیشرفت تکنولوژی مدرن به منظور منتج شدن با تولید افزایش یافته درکشاورزی و رفاه روستائیان پیشرفته ادامه پیدا می کند اما تنها برای گروه های ممتاز جمعیت کشاورزی جهانی. جمعیت روستایی درکشور های OECD درحدود 20 درصد یا درحدود 190 میلیون درمقایسه با بیشتر از 70 درصد یا 800/1 درکشور ها یی با درآمد کم می باشد. کشاورزی فشرده منجر به تولید بیشتر با استفاده از آب کمتر و منابع زمینی و کارمی باشد. کشاورزی فشرده منجر به تولید بیشتر با استفاده از آب کمتر و منابع زمینی و کار می باشد اما همچنین خطرات جدیدی را برای منابع طبیعی و محیط تولید می کند. درسایه تقویت و تکنولوژی جدید درکشاورزی – جهان اخیرا به ظرفیت تولیدی جهانی به منظور تولید و توزیع غذای مورد نیاز برای همه دست پیدا کرده است.
با آزاد سازی و جهانی شدن بازار، تکنو لوژی جدید همراه با موسسات و سیستم های بازاریابی، بیشتر در دسترس قرار می گیرند و اقتصادی که به قیمت بازار برای تخصیص منبع طبیعی حرکت کرده است، به طور عموم حداقل با رشد اقتصادی موقت دست پیدا کرده است و برای تقویت پیشرفت اقتصاد و امنیت غذایی معتبر مجهز شده است. بنابر این به خاطر محرومیت و دسترسی محدود به غذا، منابع آبی و زمینی و تکنولوژی و سرمایه، غذای کافی و وسایل برای تولید غذای داخلی برای همه د ردسترس قرار نمی گیرد. یک پیامد تاثر انگیز و قابل مشاهده این است که 800 میلیون نفر آدم تحت شرایط فقر و نا امنی غذایی زندکی می کنند. از نقطه نظر اخلاقی و نقطه تفکر ذکر شده از بلایا و اضطرارات افزایش یافته با خطرات تاثیرات اجتماعی ***آتی،‌ادعاهای اخلاقی مشروع برای انسجام جهانی بیشتر و توجه با تاثیرات مخالف برنامه های آزاد سازی و جهانی سازی طبیعی روی گروه های آسیب پذیر و فقیر و روی محیط، وجود دارد. و همچنین تردیده های مشروعی و قانونی مربوط به تحمل سیستم های بازار جهانی با تمایلات برگشت به سایت های تجاری و کشاورزی توسعه درون نگر و حفاظتی و تمایل فشار افزایش و برخورد با امنیت سهم ملی جریانات آبی انتقال مرزی وجود دارد. سازمان تجارت جهانی، رشد غیر عادی را در تجارت بین المللی 12 درصد در سال 2000 ثبت کرده است.پیش بینی برای سال 2001 یک کاهش شدید را تا 2 %، با کشالورزی نشان دهنده مرکز و بخش حفاظت شده و ناسازگار، نشان می دهد. از آن جا که بیشتر کشورها که به واردات غذا وابسته می باشند، خطر مشاهده شده ای همچنین بر اساس ملاحظات حکومت ملی در کشور های وارد کننده بوسیله تصمیمات اختیاری شمار محدودی از کشور های صادر کننده غذا، وجود دارد. این ممکن برای یک کشور به منظور اتکا به قدرت اقتصادیش برای خرید غذا در بازار بین المللی کافی نباشد، اگر ضمانتی برای دسترسی آزاد به مقادیر قابل صدور غذا وجود نداشته باشد. زمانی که حق برای غذا، یک حقوق بشری را شکل می دهد ؛ بد بختانه محتمل نمی باشد و حتی مورد تردید می باشد که آیا امنیت غذایی طولانی مدت میتواند بر روی دسترسی جهانی بر پایه انسجام و تساوی برای اقلام غذایی تولید شده،‌ ساخته شود. زمانیکه تولید کشاوری جهانی به سطح های بالاتر می رسد، نیوری اقتصادی سرمایه گذاری بین المللی متمرکز شده می شود. تنها 200 شرکت چند ملیتی بزرگ برای اقتصاد جهان مسئول می باشد (2001, FAO) و شمار شرکت های گرفتار در خرج های کشاورزی تولید غذا، و خورده فروشی غذا کمتر از 10% می باشد در سطح داخلی، زمین کشاورزی به واحدهای بزرگتر در دست شمار کوچکتری از مالکان متمرکز می شود. دامنه برای ملاحظات لازم و حفظ اجتماعی در بخش کاهش می یابد. زمانی که کشور از تولید غذا ابتکارات و عملیات کشاورزی و کنترل بر روی بخش خصوصی،‌ عقب نشینی می کند.

 

1.4 – بالایا و سوانح القا شده به بشر :
1- پیشرفت منابع آبی و کشاورزی برای تقویت و افزایش و تولید بالاتر و قیمت های خارجی محیطی و اجتماعی بالاتر به منظور فرآیند مربوط هستند. این قیمت ها چه غیر قابل مشاهده یا شناخته باشد،‌چه نادیده گرفته شود و چه مهم در نظر گرفته شود به اغلب غیر داخلی در نظر گرفته می شوند. تاثیر محیطی و اجتماعی و شکل تخریب محیطی بوسیله بلایای القا شده بر انسان و برخوردهای اجتماعی مفتوح و ناثباتی بعنوان قیمت های اقتصادی و اجتماعی مدت دار شروع شده است و سهم های افزایشی منابع اجتماعی محدود و ظرفیت ها در اقتصاد صنعتی و توسعه یافته مطالبه می کند. شصت میلیون نفر تخمین زده شده است که بوسیله این حوادث و بلاها تحت تاثیر قرار گرفته اند. و بیشتر از 30 میلیون نفر قربانیان سیل بوده اند. صنعت بیمه بین المللی به ظرفیتش برای پوشش تخریب های سیلی و خسارات مجموع روی منابع اقتصادی و اجتماعی برای برآمدن از عهده بلایای طبیعی که به زودی از نصف محصول های اقتصادی در اقتصاد صنعتی شده تهدید کننده رشد اقتصاد جهانی تجاوز خواهد کرد،‌ رسیده است. امنیت و کمک در حوادث در کشور های در حال توسعه به طور افزایشی برای انسجام جهانی می شود. بیشتر از 70 سال از زمان مدیریت آب یکپارچه بر بستر رودخانه ها که جایگزین روش های تک هدفی شده است می گذرد و تجربه نشان می دهد که : و....درک پتانسیل کامل مدیریت آب یکپارچه ممکن است در آینده خیلی طولانی باشد، مشکلات آنالیز پیشرفته و اصلاحات موسسه ا ی لازم سخت و دشوار می باشد وایت، 1999.)
شکل 3 (a 2001 و FAO) نشان می دهد که تنها افزایش سریع در15 سال گذشته درشمار کشورهای تحت تاثیر سهم افزایشی اضطرارات القای شده ا نسا نی که شامل قحطی، خرابی محصول، سیل ها، خشکی و نزاع داخلی بافقدان ها و کمبودهای اجتماعی و پیامد های تاسف برانگیز، می باشد، قرار گرفت (محل و چهارچوب 2). زمانی که خطرات محیطی و اقتصادی، اجتماعی مربوط همه کشور ها را نگران می کند، تهدید کننده، هر دوی اقتصاد در حال پیشرفت و صنعتی شده و رفتن ماورای چشم اندازهای اخلاقی انسجام می باشد، هر عملکرد جنبه ای و طرفدار جهانی غیر محتمل باقی می ماند تا زمانیکه مینیمم چهارچوب جهانی و مکانیزم ها برای منع و حفظ داخلی، در جایش قرار داده شود ] محل و چهار چوب 2 : Rwanda: Apocalypse (آیا نتیجه کمیابی و ناسازگاری ها (برخورد ها) می باشد ؟ از جمعیت کلی 5/7 میلیون نفر در Rwanda تنها 300000 نفر قسمت اقتصاد رسمی را تشکیل می دهند که برای مطالعه کردن چیزی خیلی فقیر می باشند. در مقابل کشور های در حال توسعه ی دیگر Rwanda هیچ مهاجرت شهری – روستایی را تجربه نکرده است و در ایجاد انتخابات وسیله معاش برای ساختن یک بخش مدرن شکست خورد و اقتصاد برای نگه داشتن سخت و افزایش درآمد های دولتی کافی خیلی کوچک باقی ماند.
پیامد های تاسف بار فقر بیشتر از حد Rwanda (40% فقیر در مقابل 9% غیر فقیر و 1% ثروتمند)، در قتل عام 1994 به اوج خود رسید. سوال این می باشد که آیا این حادثه نیز نتیجه غائی و نهایی فقر روستایی ثابت و ماندگار و کمیابی منابع طبیعی بوده است اهل سن 1999

 


5-1 ارزیابی و تغییر.
علی رغم مشاهده سوانح بزرگ یا هشدارات از سوی محققان و دانشمندان علمی و موسسات، تغییر اساسی شروع شده از تهدیدات و آماده باش های بحرانی محتمل نمیباشد. حتی از نقطه نظر واقعیات بحران درحال رشد و فاجعه، غیر محتمل می باشد که سیاستمداران برای دلایل مختلف خطرات سیاسی طولانی مدت را درالزامات، کارواج سیاسی معدود را حمل می کند، درنظر نگیرند.
جمعیت عمومی که با فلسفه بد بینی اشباع شده اند، نسبت به هشدارها بی تفاوت و بی اهمیت باقی خواهند ماند – مگر اینکه مربوط به ثبات، آرامش، رفاه اجتماعی و امنیت غذایی و سلامت باشد. بنابراین اعتراض و دعوت با جنگ برای تعیین مکانیزم های ارتباطی برای تحریک و انفعال جامعه بسمت تصمیمات تعادلی روی الگو های محیطی، اقتصادی و اجتماعی برای استفاده های قابل حفظ آب و زمین تصمیمات اخلاقی براساس انسجام و ارزش های اخلاقی بالا می باشد.
نهایتا این به سیاست بر پایه ی اخلاق برای پیشرفت آمار گیری نفوس، شهر سازی، انتقال اقتصادی شامل کشاورزی تولید کننده و تجارت بین المللی نشان دهنده ی حرکتی انتقادی استفاده منابع طبیعی افزایش یافته، بستگی خواهد داشت. اجرا درسطح جهانی خیلی از سئوالات را دربردارد.
پیشرفت و حفاظت.
1-2 اصول محیطی :
رفتاراخلاقی براساس سازگاری و یکپارچه گی می باشد، حقیقت و واقعیت اخلاقیات خیلی غیر عقلی برای صلاحیت موسسه ای مشاهده می شود. درسطح عملی، این شامل دلیل این می باشد که چرا اصول اخلاقی تاثیرات معدودی روی روش های مدرن نسبت به مدیریت آبی و زمینی دارد و این که چرا آب و سیتم های قانونی زمین، که با بعد های محیطی و اجتماعی پیشرفت منابع پاسخ می دهند، بیشتر تمایل دارند که با تعادل های عمل گرایانه بین احتیاجات سرمایه گزاری، استفاده اقتصادی و احتیاج برای تنظیم عمومی متقبل شوند. اخلاقیات محیطی (محل و چارچوب 3) به عنوان شاخه اخیری از فلسفه به کار رفته متمرکز روی ارزش های ذاتی به منظور شامل شدن قیمت ها و ارزشهای محیطی در ارزیابی سرمایه گزاری عمده دربرنامه های غیر فیزیکی و طرح های

 

5-1 ارزیابی و تغییر
علی رغم مشاهده سوانح بزرگ یا هشدارات از سوی محققان و دانشمندان علمی و موسسات، هر تغییر اساسی شروع شده از تهدیدات و آماده باش های بحرانی محتمل نمی باشد. حتی از نقطه نظر واقعیات بحران در حال رشد و فاجعه، غیر متحمل می باشد که سیاست مداران برای دلایل مختلف خطرات سیاسی طولانی مدت را در الزامات که رواج سیاسی محدود را حمل می کند، در نظر بگیرد.

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله   28 صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلودمقاله آب در کشاورزی

دانلودمقاله خاکشناسی عمومی

اختصاصی از فی ژوو دانلودمقاله خاکشناسی عمومی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 -1
مقدمه
طبقه بندی خاکها, یک متد برای کنار یکدیگر قرار دادن انواع خاکهایی است که دارای خصوصیات مشابه می‌باشند. بر خلاف گروههای گیاهان و حیوانات که در آنها گونه های مشابه در یک دسته قرار دارند و گونه های دسته های دیگر با یکدیگر تفاوت دارند, گونه های خاک به ندرت به یکدیگر شباهت دارند. گونه های خاک اغلب به نرمی‌و به تدریج از گونه ای به گونه دیگر هنگام پیمایش سراشیبی یا دشتی وسیع طبقه بندی می‌شوند عمق, رنگ و محتوی نمک و سایر خصوصیات خاک به تدریج تغییر می‌کنند به این خاطر برای مشخص نمودن خصوصیات یک خاک باید حجم مینیمیی از آن انتخاب و مورد بررسی قرار گیرد. یک چنین حجمی‌از خاک که پدان نامیده می‌شود تقریبا حدود چهل اینچ مربع (یک متر مربع) وسعت دارد و دارای عمق کافی برای رشد ریشه ها می‌باشند. هنگام بررسی بسیاری از انوع خاکها, می‌توان محدوده های وسیع تری از خاک را که دارای خصوصیات یکسان می‌باشند مورد بررسی قرار دارد که به این حجم بزرگتر پلی پدان (به معنای تعداد زیادی پدان) اطلاق می‌شود.
از آنجا که خاکها به تدریج از گونه ای به گونه دیگر طبقه بندی می‌شوند رده های خاک دارای افق های (محدوده های) قرار دادی می‌باشند که توسط عمق ضخامت و درصد نمک یا رطوبت و سایر خواص قابل اندازه گیری تحمیل می‌شوند.
بسیاری از این افق های قرار دادی, خصوصیات زیادی از خاک را در بر می‌گیرند که در افق های مختلف شرح داده می‌شوند که به آن ها افق های تشخیصی گفته می‌شود. همان طور که افرادی که حیوانات را دسته بندی می‌کنند آنها را بر اساس تعداد پاها, داشتن یا نداشتن بال, استخوان بندی داخلی یا خارجی و سایر خصوصیات دیگر طبقه بندی می‌کنند کسانی که گونه های خاک را نیز دسته بندی می‌کنند آنها را بر اساس نوعی افق های تشخیصی از یکدیگر جدا می‌کنند به طوری که در همه روش های طبقه بندی, رده های رایج تر و متداول تر دارای تعداد کمتر و به صورت گسترده تعریف شده اند و رده های خاص تر دارای تعداد بیشتر و به صورت جزئی تر تعریف شده اند.
2-20 روش های طبقه بندی خاک در ایالات متحده
طبقه بندی که اکنون برای خاک استفاده می‌شود در سال 1965 توسط ایالات متحده اتخاذ شد یک توضیح ساده از این سیستم طبقه بندی به شرح زیر می‌باشد.
راسته:
این طبقه بندی عمومی‌ترین و رایج ترین دسته می‌باشد همه انواع خاکها, در یکی از 10 راسته موجود طبقه بندی می‌شوند. هشت راسته از آنها بر اساس حضور یا عدم حضور افق های تشخیصی با سایر خصوصیات همانند شدت فرآیند شکل گیری خاک و تفاوتهای آب و هوایی در آن مناطق طبقه بندی می‌شوند از میان دو راسته دیگر., انتیسول دارای محدوده های تشخیصی مشخصی نمی‌باشد و هیتوسل ممکن است در هر منطقه آب و هوایی مرطوبی که رشد گیاهان را تضمین می‌کند وجود داشته باشد.
زیر راسته:
زیرراسته ها در یک راسته خاک به صورت گسترده بر اساس خصوصیات خاک که از تفاوت در میزان رطوبت و دما نتیجه می‌شود متمایز می‌شوند چهل و هفت زیر راسته در حال حاضر شناسایی شده اند. زیرراسته ها در هر راسته مشخص و متمایز می‌باشند و قایل جای گیری در راسته های دیگر نمی‌باشند.
گروههای بزرگ:
هر زیر راسته خود به گروههای بزرگی تقسیم بندی می‌شود. تنها در ایالات متحده از میان تقریبا 225 گونه موجود در جهان 185 گروه بزرگ شناسایی شده است که به صورت گسترده بر اساس افق های متمایز خاک و خصوصیات آن ها طبقه بندی شده اند. این افق ها شامل آنهایی می‌باشند که دارای آهن, خاک رس و یا گیاخاک هستند و آنهایی که دارای لایه های سخت شده و به هم پیوسته خاک, موسوم به پنس می‌باشند که در حرکت آب و نفوذ ریشه ها در خاک دخالت دارند. خصوصیات مشخصه این گروهها دمای خاک و درصد عناصر معدنی همانند منیزیم, سدیم, پتاسیم و سایر نمکها می‌باشد. به ضمیمه B, فهرست معانی جدول G-3 صفحه 600 مراجعه کنید.
زیر گروه
هر گروه بزرگ خاک به سه نوع زیر گروه تقیسم بندی می‌شود. یک زیر گروه نشان دهنده بخش مرکزی گروه می‌باشد. دومی‌که خصوصیاتی نزدیک به راسته و زیر راسته های دیگر و یا سایر گروههای بزرگ دارد و سومی‌که در طبقه بندی داخلی در دسته ای دیگر قرار می‌گیرد. در حدود 970 زیر گروه در ایالات متحده شناسایی شده اند.
تیره:
تیره های خاک در یک زیر گروه بر اساس ویژگی هایی که برای رشد گیاهان یا رفتارخاک هنگام استفاده در مقاصد مهندسی مهم می‌باشند, دسته بندی می‌شوند.
خصوصیاتی که مورد استفاده قرار می‌گیرند شامل بافت خاک, خصوصیات کانی های موجود در خاک, واکنش های شیمایی خاک نظیر (PH, دمای خاک, درصد رطوبت نفوذ پذیری و تراوایی خاک, ضخامت آن. غلظت و ساختار خاک می‌باشد. در حدود 7500 تیره در ایالات متحده شناسایی شده اند.
دسته:
هر تیره شامل چند دسته می‌باشند. تعداد 10500 دسته یا بیشتر در ایالات متحده دارای خصوصیات و ویژگی های محدود تری نسبت به تیره ها می‌باشند نام دسته ها از لحاظ خاکشناسی دارای اهمیت نمی‌باشند اما از لحاظ جغرافیایی نشان دهنده نام یک رودخانه شهر یا منطقه ای می‌باشد که دسته مذکور برای اولین بار در کنار آن شناسایی شده است. دسته های خاک بر اساس خصوصیات قابل مشاهده و نقشه برداری رنگ, بافت, ساختار, غلظت و ثبات خاک, ضخامت و PH در حجم مشخصی از خاک و همچنین خواص شیمایی و مدنی آن طبقه بندی می‌شوند. مثال هایی از نام های دسته ها به صورت زیر می‌باشد. جی, اکلاهاما, هستون و مریماک که با توجه به شهر جی ایالات اکلاهاما و منطقه هستون و رودخانه مریماک نامگذاری شده اند.
فازهای (گون های) خاک:
عبارت یا اصلاحی که در مورد بافت سطح خاک, درصد شیب, شوری, میزان سنگلاخی بودن, فرسایش و سایر شرایط خاک توضیح می‌دهد گونه (فاز) نامیده می‌شود. هنگامی‌که نام گونه ها (فازها) به نام دسته ها افزوده می‌شود واحدهای نقشه برداری شده خاک قابل توجهی توصیف می‌باشد. واحدهای نقشه برداری شده همگی از نوع پلی پدن می‌باشند. مثال هایی از واحدهای نقشه برداری به صورت زیر می‌باشند. خاک رس لجنی (لومی) جی با صفر تا 3 درصد شیب
خاک رس سیاه و فرسوده هستون با 2 تا 5 درصد شیب
خاک فرسوده و ماسه ای مریماک همواره با 18 تا 25 درصد شیب
تا قبل از سال 1970 گونه خاک به عنوان واحد نقشه برای نشان دادن زیر دسته هایی که نشان دهنده نام دسته ها و بافت سطح خاک بودند مورد استفاده قرار می‌گرفت انواع خاک, اکنون به طور رسمی‌به عنوان مجموعه ای از واژه ها و اصطلاحات علم خاکشناسی به کار برده نمی‌شوند بلکه این توسط گونه ها (فازها) صورت می‌گیرد
3-20 نام ها در سیستم ایالات متحده
در تلاشی برای ایجاد یک سیستم طبقه بندی جدید که با بسیاری از زمان ها سازگار باشد نام های جدید و یک سیستم جدید نامگذاری که با تمام سیستمهای طبقه بندی قدیم تفاوت دارد توسعه یافت. صفات جدید از بسیاری از ریشه های لاتین و یونانی و تعدادی نیز از ریشه های انگلیسی, آلمانی و ژاپنی ابداع شدند. اکثر نامها دارای قسمتی از نام دسته به عنوان ریشه نام بودند. بدین ترتیب راسته خاک از روی نام آن معین می‌شد. برای ساختن نام زیر راسته ها و گروههای بزرگ در هر زیر راسته اسامی‌مرکب مورد استفاده قرار می‌گیرند, که نشان دهنده خصوصیات و ویژگی خاک نامگذاری شده می‌باشند. آلتیسل یک مثال از چهارمین راسته بزرگ موجود در ایالات متحده می‌باشد که 8/12 درصد سطح زمینهای 50 ایالات را پوشانده است که برای نشان دادن و به تصویر کشیدن کاربرد اسامی‌مرکب و ریشه اصلی آن ها در نامگذاری رده ها و راسته های خاک می‌باشد.

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  10  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلودمقاله خاکشناسی عمومی

دانلودمقاله بررسی مشکلات زنان سرپرست خانوار در منطقه 4 تهران

اختصاصی از فی ژوو دانلودمقاله بررسی مشکلات زنان سرپرست خانوار در منطقه 4 تهران دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 

 

مقدمه :
پدیده بی سرپرستی عمری طولانی و به درازی طول سالیان خلقت دارد گروهها و جماعات آدمی در دسته های کوچک و بزرگ در کوهها ، دشتها ، جنگلها و در حواشی رودخانه دائماً در معرض آسیب و هجوم کنترل شده طبیعت اطراف قرار داشت سیل ، زلزله ، حملات وحوش و تهاجم گروههای متجاوز پیوسته بشر را تهدید می کرد که حاصل آن شکستن ستون های خانه بود و ایجاد بی سرپرستی ، سالیانی پس از آن اگرچه در راستای رشد تمدن انسان ، اجتماعات و ضایعات طبیعی کاهش پیداکرده ابزار و عوامل نابود کننده در دست و کنترل زور مداران قرار گرفته و دامنه آن وسعت یافته به طوری که جبران آن تا نسلها میسر نگردید.آسیبهای ناشی از جنگلهای قوم و قبیله ای از محدوده خرابیها و سیل و زلزله گذشت و ویرانیهای مغول و بربر ، نابودی مردان و کنیزی و غلامی و زنان و کودکان را به دنبال آورد.پس از مرگ قرون وسطی و زایش نسل رنسانس شکل ضایعات انسانی نیز دگرگون شد چرا که صاحبان قدرت باید ابزاری برای مهار انسان آزاده می یافتند.جنگلهای اول و دوم ضربه مهلکی بر پیکره جامعه بشری بود که ویرانی و سرگردانی و بی سرپرستی فراوانی در پی داشت اگر چه امروز دامنه و وسعت جنگها از جهان کاسته است لیکن شیفتگان و تشنگان قدرت به اشاعه انحراف و کجروی هایی پرداختند جنگ بی پایانی آغاز گشت و با ما اشاعه و اعتیاد و فحشاء در یک کلام ، نابودی ارزشهای اخلاقی و به صدا درآمدن مرگ در جهان- مهلک ترین ضربه ها بر ارکان مقدس خانواده وارد شد که موجب متلاشی شدن پایه های استوار خانواده و در نتیجه بی سرپرستی و در نتیجه بی سرپرستی و بی پناهی گردید.و این قصه همچنان استمرار می یابد و انسان سرگشته هر روز در جستجوی ایده آلها دست به دامان هیپیسم ، بیتلیسم ، پانکیم و... می زند و اینها همه فریاد نسلی است که اساس و بنیان خانواده را حریم امنی برای خواسته ها و نیازهای فطری خویش نمی یابد.
در سده های گذشته در جامعه ما توجه به اعتقادات و باورهای اسلامی مردم با پدیده ی بی سرپرستی و فرزندان بی سرپرست به شکل مطلوب و طبیعی آن که همانا حمایت و نگهداری از اینان در خانواده بود برخوردار می کرده است.اما به مرور زمان با رسوخ فرهنگ غرب در جامعه وظهور پدیده شهر نشینی مهاجرت روستاییان به شهرها ، تغییر شغل و تبدیل خانواده های گسترده به خانواده های هسته ای گرایش جامعه به صنعتی شدن ، غرب زدگی ، نمایش های انسان دوستانه ، رژیم سابق ، حاشیه نشینی ، اشاعه فساد و فحشا و هرزگی و بی بند و باری و در نتیجه فراموش شدن ارزشها و اخلاق والای اسلامی ، بندهای عاطفی و پیوندهای انسانی در بسیاری از خانواده ها گسسته شد و نهایتاً بسیاری از اطفال بی گناه و معدوم در جامعه بلاتکلیف و بی سرپرست باقی ماندند.
بیان مسئله
پدیده از دست دادن مرد به عنوان سرپرست و نان آور خانواده عمری طولانی و به درازای سالیان خلقت دارد.گروهها و جماعات آدمی ، در دسته های کوچک و بزرگ درکوهها ، دشتها ، جنگل ها و در حواشی رودخانه ها در معرض آسیب و هجوم کنترل نشده طبیعت اطراف قرار داشتند.سیل ، زلزله و تهاجم گروههای متخاصم پیوسته بشر را تهدید می کرد که حاصل آن شکستن ستون های خانه بود.سالیان دراز پس از آنکه اگر چه در راستای رشد تمدن انسانی تهاجمات و ضایعات طبیعی کاهش یافت ، لیکن عوامل دیگری جایگزین گشت که منجر به بی سرپرست شدن خانواده ها گشت از جمله این عوامل می توان به طلاق ، یا متارکه ، ناپدید شدن والدین و... اشاره کرد.مجموعه این عوامل سبب نابسامانی خانواده و محرومیت و آسیب پذیری این قشر از جامعه می گردد.در قوانین مدنی از این قشر تحت عنوان بی سرپرست یاد می شود و در واقع به علت نظام مرد سالاری که بر کشور حاکم است خانواده ای را که فاقد مرد است بی سرپرست می خوانند ، در حالی که واقعیت چیز دیگری است.هنگامی که خانواده ای به هر علتی سرپرست مرد را از دست می دهد این زن است که سرپرستی خود و یا فرزندانی دارد و زن در غیاب همسرش نقش دو گانه ای را در خانواده ایفا می کند.او از یک طرف مادر است و وظایف مادری را داد و از طرف دیگر باید نقش پدر را نیز در خانواده ایفا نماید.
در روابط اجتماعی در جامعه ما ، نظام مرد سالاری حاکم است بنابراین اولین تاثیری که عدم وجود سرپرست مرد در خانواده می گذارد ، این است که روابط اجتماعی خانواده فاقد سرپرست مرد دچار اختلال می شود و ارتباطات اجتماعی آنها محدود می گردد چنین خانواده هایی از لحاظ روحی و روانی و مسائل عاطفی دچارمشکل می شوند.یعنی احساس می کنند که پناهگاه مطمئن و قابل اطمینانی ندارند این مسئله در بسیاری از تحرکات فردی و اجتماعی خانواده های به اصطلاح بی سرپرست (خود سرپرست) اثر نامطلوب می گذارد.
مشکل دیگر دغدغه ها و دل نگرانی های تامین معاشاست که زنان بی سرپرست (خود سرپرست) دچار آن می شوند اگر زن بخواهد شاغل باشد با مشکل مواجه می شود.مشکلات اشتغال زنان در شهرهای کوچک ، بیش از شهرهای بزرگ است چون بیشتر زنان جذب مشاغل خدماتی و اداری می شوند و این مشاغل در شهرهای کوچک زمینه ندارند از طرفی به دلیل درگیر بودن زنان فاقد سرپرست رد با مشکلات روزمره ، آینده نگری و برنامه ریزی و سرمایه گذاری مادی و معنوی برای آینده در این خانواده کمتر به چشم می خورد به خاطر نیازهای اقتصادی و عدم تمکین مالی ، دختران این خانواده ها در سنین پایین ازدواج می کنند پسران هم زودتر از موعد روانه بازار کار می شوند و معمولاً نمی توانند تحصیلات بالایی داشته باشند.
با از دست دادن سرپرست ، مادر خانواده بار مسائل اقتصادی خانواده را به دوش می گیرد.
لذا از تربیت فرزندان و انجام وظایف مادرانه باز می ماند.این واقعیت در خانواده هایی که مادر خانواده میان سال یا جوان است و بچه ها سن کمی دارند ، دارای اثرات آسیبی بیشتری است.در این خانواده ها به دلیل کار و فشار روانی ، مادر دچار پیری زودرس و بیماریهای جسمی می شود و فرزندان از تربیت ناقصی برخوردار می شوند که این امر در شخصیت فردی اجتماعی آینده آنها تاثیرمنفی می گذارد.معضل دیگر مهاجرت خانواده هایی است که سرپرست مرد خود را از دست داده اند چنین خانواده هایی به خاطر مسائل اقتصادی از مرکز شهر به حاشیه شهر نقل مکان می کنند و در حاشیه شهرها در معرض انواع و اقسام دامهای اجتماعی نظیر فساد و اعتیاد و بزهکاری قرار می گیرند و یا مورد سو استفاده افراد سودجو واقع می شوند.
در حال حاضر در کشور ایران دو نهاد از کودکان و زنانی که فاقد سرپرست هستند حمایت می کنند.سازمان بهزیستی و کمیته امداد امام خمینی (ره) و البته تعداد زیادی از خانواده هایی که دارای سرپرست زن هستند از طرف هیچ نهادی حمایت نمی شوند.
قوانین مربوط به حمایت از این خانواده ها دارای ضعف های بسیاری است و یا علت عدم بودجه اجرا نمی شود.اینکه خدمات سازمان بهزیستی و کمیته امداد امام خمینی (ره) تا چه حد پاسخگوی نیازهای آنان است قابل بحث و بررسی است.
موضوع پژوهش :
موضوع پژوهش عبارت از : بررسی مشکلات زنان سرپرست خانوار در منطقه 4 تهران.
انگیزه انتخاب موضوع :
ارتباط نزدیک باخانواده زن سرپرست و درک مشکلات چنین خانواده هایی.
اهداف تحقیق :
1- شناخت و بررسی مسائل و مشکلات زنان سرپرست خانوار و نحوه زندگی آنها از جهات مختلف.
2- بررسی وضعیت اقتصادی و اجتماعی این خانواده ها.
3- بررسی مشکلات عاطفی فرزندان محروم از پدر.
4- بررسی وتحقیق در زمینه مشکلات و فرزندان خانواده های زن سرپرست.
فرضیه های تحقیق :
1- به نظر می رسد زنان سرپرست خانوار در رابطه با سرپرستی فرزندان با مشکلات اقتصادی زیادی مواجه و رابطه وجود دارد.
2- به نظر می رسد زنان سرپرست خانوار و فرزندان آنها از مشکلات عاطفی و روانی بسیاری رنج برده که اثرات آن حتی در بزرگسالی و در زندگی مستقل فرزندان نیز تاثیر گذار و رابطه وجود دارد.
3- به نظر می رسد فرزندان محروم از پدر از مشکلات عاطفی و روانی بسیاری رنج می برند و اثرات آن حتی در بزرگسالی و زندگی مستقل آنان نیز تاثیر گذار و رابطه وجود دارد.
تعریف مفاهیم
سرپرست خانوار
به فردی گفته می شود که مسئولیت تامین هزینه زندگی و امور معنوی خانوار به عهده اوست.
بی سرپرستی چیست؟
تعریف هایی که درباره پدیده های بی سرپرستی در ادبیات ملل مختلف به عمل آمده است در بیشترین موارد همراه بانبودن پدر در خانواده به هر دلیل.در ادبیات اروپایی و آمریکایی مفهوم بی سرپرستی مترادف است با father «یتیم».
بنابراین تعمیم تاثیری که فقدان پدر از محیط خانه بر روی افراد خانواده به جای می گذارد برای خانه ها و خانواده های دیگر مشابه با آن به ظاهر آسان به نظر می رسد.
خانواده های بی سرپرست
خانواده بی سرپرست خانواده ای است که نان آور، حامی و سرپرست خود را به عللی چون ، فوت ، از کار افتادگی ، طلاق ، فرار ، جدایی یا زندان ، معلولیت ، بیماری از دست داده و اطفال نوجوانان و جوانان ، مادر خانواده بدون استفاده از منابع کمکی جامعه در تامین نیازمندی های اساسی دار گرفتاری شده اند یا بشوند.خانواده های بی سرپرست که معمولاً از طرف زندان ها ، بیمارستان ها ، کانون های معلولین معرفی می شوند و یا سرپرستان خانواده ها در تصادفات دسته جمعی مانند ریزش معادن ، یا حوادث طبیعی چون سیل ، طوفان و زلزله و یا تصادفات وسایل نقلیه از بین می روند و یا به صورت دیگر در شهرها مشاهده می گردند شناسایی می شوند.
در این گونه خانواده ها تعادل خانواده به دلایلی که ذکر شد به هم می ریزد و مسائل و مشکلات گوناگونی چون مسائل اقتصادی ، آموزشی و فرهنگی ، رفتاری ، اجتماعی برای دیگر افراد خانواده آشکار می شود.
خانوار
مرکز آمار ایران خانوار را مرکب از چند نفری که در یک اقامتگاه زندگی می کنند با یکدیگر هم خرج هستند و معمولاً با هم غذا می خورند.فردی که به تنهایی زندگی می کند نیز یک خانوار تلقی می شود.
زنان سرپرست خانوار
زنانی هستند که به علت عدم حضور پدر در خانواده (به هر دلیلی) سرپرستی و نگهداری مادی و معنوی فرزندان را به عهده دارند و جانشین پدر در خانواده (به هر دلیلی) سرپرستی ونگهداری مادی و معنوی فرزندان را به عهده دارند و جانشین پدر بوده و سرپرست خانوار محسوب می شوند.خانواده هایی را که مادر سرپرستی را به عهده دارد اصطلاحاً خانواده های زن سرپرست می نامند.
زنان سرپرست خانوار
زنان سرپرست خانوار علاوه بر مشکلات اقتصادی به جهت مسائل عاطفی نیز در شرایطی قرار دارند که احساس تنهایی کرده و بعضا در ادامه مسیر زندگی دچار دلسردی و عدم انگیزه لازم برای سرپرستی فرزندان خود می شوند.
بر اساس اعلام مرکز امور زنان و خانواده ، در حال حاضر یک میلیون و 650 هزار زن سرپرست خانوار درکشور زندگی می کنند که 845 هزار نفر آنان تحت پوشش کمیته امداد و 147 هزار نفر دیگر تحت پوشش بهزیستی هستند.از سوی دیگر و بر اساس گزارش همین مرکز ، به طور متوسط سالانه 60 هزار نفر به تعداد زنان سرپرست خانوار در کشور افزوده می شود.متاسفانه خانواده های تک سرپرست که زنان عهده دار مسئولیت هستند در وضعیت خوبی به سر نمی برند و همواره در تامین هزینه های زندگی با مشکلات عدیده اقتصادی مواجه می شوند و حمایتهای نهادهای حمایتی مثل کمیته امداد و سازمان بهزیستی ، هرچند آب باریکه ای برای گذران امورات زندگی است اما نمی تواند مشکل گشای این خانوادهها باشد.
به گفته زهرا طبیب زاده ، مشاور رئیس جمهور و رئیس مرکز امور زنان و خانواده ، در سال گذشته 50 هزار زن سرپرست خانواده پشت نوبت بهزیستی برای تحت پوشش قرار گرفتن بوده اند که با بودجه ای که امسال از طریق مجلس شورای اسلامی به سازمان تخصیص یافت تمام این زنان تحت پوشش بهزیستی قرار می گیرند.
زنان سرپرست خانوار علاوه بر اینکه با مشکلات اقتصادی دست و پنجه نرم می کنند، به جهت مسائل عاطفی و روانی نیز در شرایط قرار دارند که احساس تنهایی کرده و بعضاً در ادامه مسیر زندگی دچار دلسردی و عدم انگیزه لازم برای سرپرستی فرزندان خود می شوند و همین مسائل باعث می شود با بحرانهای روحی و روانی مواجه شوند که می تواند سلامت این قبیل خانواده را دچار مخاطره سازد.فرید براتی سده ، مدیر کل دفتر امور زنان سازمنان بهزیستی از تحت پوشش قرار دادن 35 هزار زن سرپرست خانوار پشت نوبت در سال جاری خبر می دهد و می افزاید : امسال بر اساس برنامه ریزی های انجام شده 35 هزار زن سرپرست خانوار تحت پوشش قرار گرفته و از خدمات و مستمری بهره مند می شوند.در حال حاضر تمامی زنان روستایی سرپرست خانوار که 34 هزار نفر هستند، تحت پوشش بیمه اجتماعی قرار گرفته اند اما از مجموع 147 هزار زن سرپرست خانوار تحت پوشش بهزیستی ، تنها 8 هزار از مزایای طرح بیمه زنان خانه دار برخوردارند.ضمن اینکه باید به این تعداد ، 35 هزار زن سرپرست خانوار که امسال تحت پوشش بهزیستی قرار می گیرند را نیز افزود.
نگرش جامعه نسبت به زنان سرپرست خانوار و استفاده از کلماتی چون مطلقه و یا بیوه ، ز اصلی ترین مشکلات این زنان به شمار می آید که باعث منزوی شدن و دوری از اجتماع آنان می شود.بر اساس بررسی ها و تحقیقاتی که اسفند 86 نتایج آن حاصل شده است نگرانی ، اضطراب و ناامنی بیشترین دغدغه زنان سرپرست خانوار نسبت به آینده خود و فرزندانشان بوده است.توجه به ابعاد روانشناختی مغفول مانده ، اشتغال و حق انتخاب ، سه مولفه اصلی در ایجاد احساس هویت مستقل و توانمند سازی زنان سرپرست خانوار است.افزایش تعداد زنان سرپرست خانوار گویای آن است که باید به سمتی حرکت کنیم که نگاه خود را تغییر داده و از مسئله «زنانه» و «نسلی شدن فقر» جلوگیری کنیم.
فقر زمانی از دیگر مباحث پیش روی این زنان است به طوری که تحقیقات نشان میدهد زنان زمان بیشتری را صرف کار می کنند.به معنای دیگر ، این امر باعث ایجاد فقر زمانی و بی توجهی به جنبه های فرهنگی ، آموزشی وتربیتی کودکان این قبیل خانواده ها می شود.
بیش از 50 درصد خانوارهای زن سرپرست در دو دهه اول و دوم یعنی فقیرترین گروه ها قرار گرفته اند.
ژاله شادی طلب ، عضو هیات علمی دانشگاه تهران ، با پژوهشی که بر وضعیت زنان سرپرست خانوار انجام داده ، به این نتیجه رسیده است که درصد زنان سرپرست خانوار در دهک اول همواره بیش از مردان بوده ، در حالی که در دهک های بالاتر سهم زنان سرپرست خانوار رو به کاهش می گذارد.
بر اساس سرشماری سال 85، بیش از یک میلیون و 641 هزار خانواده زن سرپرست در کشور شناسایی شده است.
فقر زنان فقط جنبه اقتصادی ندارد.جنبه های روانی و اجتماعی فقر زنان نیز مهم است.نابرابری فرصت ها در تمام وطول زندگی این گروه از زنان ، زمانی که مسئولیت این خانواده به ناچار بر دوش آنها گذاشته می شود ، بیش از پیش خود را نشان میدهد.نابرابری در دسترسی به آموزش ، مشارکت در جریان تصمیم گیری های خانواده ، عدم امکان کسب مهارت و اتکا به مرد خانواده برای تامین زندگی ، زنان را از قابلیت های لازم برای کاهش فقر محروم کرده است.
زن سرپرست خانوار «خود» را به قیمت تداوم زندگی و حفظ «دیگران» فراموش کرده است.در نتیجه صحبت از فردیت و توانمند سازی به تنهایی کافی نیست.
یکی از مشکلاتی که سبب می شود زنان سرپرست خانوار به طور کامل توانمند نشوند ، وابستگی فکری آنهاست که از کودکی به آنها آموزش داده شده :در کتاب های درسی بابا نان میدهد و مادر لباس ها را می شوید.بر اساس قوانین هم زن حتی نمی تواند برای فرزندش حساب پس انداز باز کند مگر از دادگاه گواهی سرپرستی کودکش را داشته باشد.بنابراین چنین زنی که در خانواده پدر و شوهرش وابسته بار می آید در 40 سالگی با فوت همسرش به سختی می تواند فرد مستقلی باشد.
شادی طلب از زن سرپرست خانواری می گوید که سقف خانه اش چکه می کند و او با وجود داشتن قدرت مالی برای تعمیر سقف ، میگوید : «مرد ندارم که این سقف را تعمیر کند».او که معتقد است زنان سرپرست خانوار از توانمندی روانی و اجتماعی قابل توجهی برخوردار نیستند ، می گوید : «چرا زنان سرپرست خانوار اعتقاد چندانی به خود اثر بخشی ندارند ، چرا شبکه روابط اجتماعی آنها بسیار محدود است و چرا زنان سرپرست خانوار مهارت و آموزش کسب نکرده اند؟ پاسخ این سوالات نشان از ساختار و قوانینی دارد که در ذات خود نابرابری و فرصت ها را تقویت کرده و گسترش میدهد».
بر اساس تحقیق دیگری که ستاره فروزان ، استادیار دانشکده علوم بهزیستی و توانبخشی انجام داده ، تنها 23 درصد از زنان سرپرست خانوار با سواد هستند و 11 درصد هم تمایل به سواد آموزی دارند.
او با اشاره به اینکه سواد یکی از اجزای سازنده شاخص فقر است ، می گوید : «ایجاد انگیزه برای سواد آموزی و کاهش فاصله بیسوادی این زنان با میانگین بیسوادی در کشور ضروری است».
69 درصد زنان سرپرست خانوار با حرفه ای که بتواند امکان اشتغال آنها را فراهم کند ، آشنایی ندارند.تنها 10 درصد زنان سرپرست خانوار شاغل هستند در حالی که 31 درصد آنها حداقل به یک حرفه آشنایی داشته اند.
اکثریت خانواده های افغانی با مشکلات عظیم فقر ، بیکاری ، امنیت ، سو تغذیه و کمبود بهداشت و درمان سالم مواجه اند.به گونه ای که در این موارد افغانستان نسبت به کشورهای جهان در هرم قاعده قرار دارد.اما خانواده هایی که به هر دلیل سرپرست خود را از دست داده اند، با مشکلات عظیم تری مواجه اند.خانواده هایی که نان آور خانه را از دست میدهند ، کم ترین شانس را در تامین غذا ، بهداشت و درمان و تحصیل فرزندان شان دارند.
متاسفانه به این وضعیت رنج آور و بسیار اسفناک کم تر کسی توجه دارد و کمک های جهانی چه از طریق ارگان های دولتی و چه از طریق موسسات داخلی و خارجی کم تر به آنها می رسد و کم تر از این طریق نیازهای خانواده های مذکور بر طرف میشود.زیرا از یک طرف ، صدای ضعیف نحیف آنها را کسی نمی شنود و از طرف دیگر متصدی کمک های خیریه هم بیشتر آدم های مفت خوار ، فرصت طلب و سود جو هستند که در قدم اول به جیب می زنند و در ثانی به نزدیک ترین فامیل ، دوست و آشنای خود می پردازند.متاسفانه سیستم نظارتی جامع و شفاف و قاطعی هم نیست که بر حیف و میل اینگونه افراد نظارت و کنترل داشته باشد.
از طرفی هم رسانه ها که وظیفه دارند مشکلات مردم را مطرح کنند و زبان بی زبانان جامعه باشند.نیز هیچگاه به مشکلات خانواده های بی سرپرست نپرداخته اند و به این وظیفه مهم و اصلی خود توجهی نکرده اند.لذا در این نوشتار کوتاه تلاش می گردد که اندکی وضعیت این خانواده های مظلوم ومفلوک تصویر شود.
اغلب خانواده ها با از دست دادن سرپرست خود، تنها راه درآمد و تامین زندگی را از دست میدهند وبه این طریق با مشکلات جدید خانوادگی و اجتماعی مواجه می شوند.اکثر این خانواده ها معمولاً سرمایه و پس اندازه کافی ندارند و به علاوه بیشتر درخانه های اجاره ای به سر می برند.از طرفی هم با فقدان سرپرست خانواده علاوه بر نیازهای مادی ، فقر ، اینگونه خانواده ها با مشکلات روحی- روانی نیز رو به رو می گردند.زن خانواده آینده خود را مبهم و تاریک می بینند و در برابر انتخاب دشوار ازدواج مجدد و رفتن از کنار فرزندان یا زیر پا کردن شور و شوق جوانی و غرایز طبیعی خود و ماندن در کنار فرزندان و بزرگ کردن کودکان خردسال خود قرار می گیرند.
تامین غذا ، لباس و درمان خانواده از دغدغه های اصلی مادر خانواده می باشد.کار برای تامین زندگی مخصوصاً در خارج از خانه دشواری های خاص خود را دارد.تربیت و تحصیل فرزندان با دشواری های زیادی مواجه می شود.رفتار اقربا و همسایگان چالش دیگری در زندگی این زنان می باشد.بالاخره ، با بزرگ شدن فرزندان ازدواج آنها و تامین مصارف وجهاز عروس دغدغه بعدی شان را تشکیل می دهد.
زنان با از دست دادن شوهران خود با سوال سرنوشت سازی رو به رو می شوند که انتخاب هر گزینه آن بسیار کشنده و دشوار می باشد.آیا ازدواج کرده و فرزندان خود را رها نمایند یا بنشینند و فرزندان خود را بزرگ کنند.عاطفه قوی مادری بخصوص میان مادران افغانی آنها را وادار می کند که به خواسته های غریزی خود توجهی نکرده بسوزند وبسازند و فرزندان خردسال و بینوای شان را پرورش داده و بزرگ کنند.از سوی دیگر ، فرهنگ مرد سالاری حاکم بر جامعه افغانی که همواره زنان را قربانی مردان می کند، نیز زنان را به اخذ چنین تصمیمی وادار میکند.زنانی که عمر بیشتر کرده و مخصوصاً پسربزرگ داشته باشند ، معمولاً نمی توانند بار دوم شوهر کنند و این کار ننگ و بدنامی دارد.زنان جوان تر طبق سنت قبیله ای حاکم بر اکثر نقاط افغانستان بخصوص در دهات و قصبات مجبور می شوند که با یکی از بستگان شوهر متوفای خود بویژه برادرش ازدواج کنند.این کار اگر با رضایت وی باشد و تفاوت سنی زیادی با هم نداشته و مزاحم زن دیگر نشود ، از این جهت که هم در کنار فرزندان خود می مانند و هم شوهر می کنند، خوب است و انتخاب مناسب به نظر می آید.زیرا هم فرزندان خود را به حال شان رها نکرده و هم غرایض طبیعی خود را بی پاسخ نگذاشته اند.ولی مشکل زمانی پیش می آید که زن جوان و شوهر دوم سن و سال بیشتری باشد یا به این ازدواج با شوهر دوم رضایت نداشته باشد و یا زن دوم یا سوم شوهر دوم خود باشد.در این صورت این ازدواج تیرگی و سیاهی دائمی در سرنوشت و زندگی اینگونه زن ها بوجود می آورد و تا زنده هستند در غم و غصه و جنگ و دعوا به سر می برند.چه خوبست که فرهنگ جامعه ما به گونه ای اصلاح شود که زنان مخصوصاً زنان بیوه هیچگونه اجباری نداشته باشند و با طیب نفس و میل خاطر و رضایت کامل پیوند خود را با دستان خود برقرار نمایند.

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  105  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلودمقاله بررسی مشکلات زنان سرپرست خانوار در منطقه 4 تهران

دانلودمقاله قولنامه و مبایعه نامه

اختصاصی از فی ژوو دانلودمقاله قولنامه و مبایعه نامه دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 


قولنامه

نوشته ای است غالباً عادی حاکی از توافق بر واقع ساختن عقدی در مورد معینی که ضمانت اجرای تخلف از آن پرداخت مبلغی معین است. این توافق ها مشمول ماده ۱۰ قانون مدنی است. قولنامه یک عمل حقوقی حاصل اراده دو طرف است که خواسته اند با این عمل، حقوق و تکالیفی در روابط حقوقی خود ایجاد کنند مضاف بر این که ماده ۱۰ قانون مدنی که مبتنی بر اصل آزادی قرارداد هاست عمل آنها را به رسمیت می شناسد و در روابط حقوقی آنها مؤثر است. برای پی بردن به ماهیت واقعی قولنامه باید به عقیده طرفین توجه شود. ممکن است قولنامه فقط به امضای یکی از طرفین رسیده باشد و در واقع تعهدی یکطرفه باشد. در این قبیل اسناد که فقط قول انجام معامله و وعده آن است مشمول ماده ۱۰ قانون مدنی نبوده و لازم الوفا نیست.
آنچه صرفاً قولنامه است و ترتیب مقرر در آن ضمن عقد لازم انجام نگرفته و تعهد نشده، اعتبار قانونی و شرعی ندارد و دادگاه ها نمی توانند طرفین را الزام به وفا نمایند. اما اگر در قولنامه مسأله خرید و فروش یا معامله مال غیر منقولی که قانوناً باید با سند رسمی واقع شود، درج شده باشد چنانچه قولنامه حکایت از وقوع بیعی میان طرفین نماید و دارای امضای طرفین باشد و جز این امر مطلب دیگری در آن گنجانده نشده باشد، چنین سند یا قولنامه ای از مصادیق بارز ماده ۴۸ قانون ثبت است و دادگاه ها و مراجع رسمی نمی توانند به آن اعتبار یا ترتیب اثر دهند. مگر در موارد استثنا.
اما چنانچه قولنامه مشعر بر قراردادی میان دو طرف باشد که یک طرف به موجب آن قرارداد متعهد می شود مال غیر منقول خود را به فلان مبلغ که قسمتی از آن را حین تنظیم قرارداد دریافت می دارد، انتقال دهد و طرف دیگر هم آن را بپذیرد و هر دو آن را امضا نمایند چنین قولنامه ای در حقیقت یک قرارداد است و تعهد ابتدایی نیست و ازشمول ماده ۴۸ ق.ث خارج و مشمول ماده ۱۰ ق.م است و ذینفع می تواند از طریق مراجع قضایی الزام طرف را به انجام معامله وفق مقررات بخواهد و دادگاه در صورت احراز اصالت سند می تواند حکم بر الزام خوانده به انجام تعهد و اجرا قرارداد صادر نماید و ممکن است متن قولنامه به نحوی تنظیم گردد که دلالت نماید بر این که قصد طرفین آن است در صورت تخلف علاوه بر الزام به انجام معامله وجه التزام را هم بپردازند. در این صورت دادگاه می تواند در صورت تقاضای خواهان، حکم به الزام به انجام معامله رسمی و پرداخت وجه الالتزام صادر نماید.
آثار تنظیم قولنامه در دفاتر اسناد رسمی
احد حسینعلی‌زاده [1]
در آغاز، باید عرض کنم که بحث لزوم ثبت قولنامه باید مسبوق به تصویب قانون باشد. در غیر این صورت هر کسی می‌تواند ابطال چنین آئین‌نامه‌ای را از دیوان عدالت اداری بخواهد، زیرا آنچه که در قوانین ما اصل است، اختیاری بودن ثبت اسناد است و موارد اجباری به موجب نصوص صریح 46 و 47 و 48 قانون ثبت مشروحاً بیان شده است و آئین‌نامه هم نمی‌تواند خالق الزام در به ثبت رسانیدن قولنامه در دفاتر اسناد رسمی باشد، مگر اینکه گفته شود که الزامی در کار نخواهد بود و طرفین اگر از بنگاه معاملاتی بخواهند، در آن صورت قولنامه آنها در دفترخانه به ثبت خواهد رسید، و تنها در این صورت این عمل حقوقی در راستای ماده 10 قانون مدنی قابل توجیه خواهد بود، و اگر الزامی هم در کار نباشد حق وتکلیفی به وجود نخواهد آمد پس باید چاره‌ای اندیشید تا خدای ناکرده دستورالعمل و آئین‌نامه‌ای که به تصویب ریاست معظم قوه‌قضائیه خواهد رسید مصون از تعرض باشد. با عنایت به اهم مشکلاتی که فقط به بعضی از آنها در فراخوان کانون سردفتران مرکز اشاره شده مطلب معنونه مهمتر و بالاتر از آن است که بتوان چنین مشکل بزرگ اجتماعی را تنها در قالب یک دستورالعمل ساده و آن هم در یک فرصت بسیار کوتاه و با تعیین ضرب‌الاجل نسخه نوشت، چنین حرکت بزرگی باید پشتوانه قانونی داشته باشد مهمترین رئوس مطالبی که باید مطمح نظر باشد عبارتند از:
1 ـ اگر الزام بنگاه‌ها و مردم موضوع اصلی دستورالعمل پیشنهادی باشد لاجرم مخالف مواد 46 و 47 قانون ثبت خواهد بود.
2 ـ در شرایط فعلی تمامی بنگاه‌های معاملاتی اعم از مسکن و اتومبیل مجوز فعالیت خود را از اتحادیه‌های صنفی که آنها نیز زیرنظر وزارت بازرگانی هستند کسب می‌نمایند. اگر قوه‌قضائیه بدون جلب نظر اتحادیه‌های صنفی و خصوصاً وزارت بازرگانی دستورالعمل الزام‌آوری را تصویب نماید قطعاً اصل تفکیک قوا خدشه‌دار خواهد شد مگر اینکه سازمان ثبت اسناد واملاک کشور را به اجرای بند 5 قسمت الف تبصره 32 قانون بودجه سال 80 که سازمان موظف است اشتغال به شغل مشاوران املاک و خودرو را بررسی نماید، مکلف نمائیم تنها در آن صورت سازمان می‌تواند درحدود قوانین، دستورالعمل‌های مربوطه را صادر و اجرای آنها را از بنگاه‌ها بخواهد.
3 ـ در سال 1382 وزارت مسکن و شهرسازی دستورالعمل و ضوابط پیش‌فروش واحدهای آپارتمان را مورد تصویب قرارداد، لهذا جلب نظر وزارت مزبور درتدوین چنین دستورالعملی خالی از فایده نخواهد بود.
4 ـ استعمال لزوم ثبت مبایعه‌نامه در دفاتر اسناد رسمی عبارت صحیحی به نظر نمی‌رسد، حاصل مشاجرات علمای فن در این زمینه توجهاً به مواد 46 ـ 47 ـ 48 قانون ثبت (قولنامه) یا تعهد به بیع است نه مبایعه‌نامه، و سندی هم که توسط دفاتر اسناد رسمی به صورت رسمی تنظیم خواهد شد قولنامه یا تعهدنامه خواهد بود.
5 ـ نظر فراخوان کانون فقط منصرفه معاملات واقع در بنگاه‌های مسکن است بنا به اهم مشکلاتی که پس از تنظیم قولنامه مطرح شده همان مشکلات در بنگاه‌های اتومبیل نیز جاری و ساری است.
6 ـ طرح مذکور باید شامل معاملات انتقال املاک و مصالحه سرقفلی و خودرو باشد و مثلاً اجاره باید استثناء بر آن باشد، زیرا اجاره عادی مقبول قانون موجر و مستأجر مصوب 1376 می‌باشد.
7 ـ در کنار مزایایی که برای تنظیم و ثبت قولنامه‌ها در دفاتر اسناد رسمی وجود دارد پیش‌بینی می‌شود که پاره‌ای از مردم عادی، قولنامه تنظیمی در دفاتر اسناد را به خاطر رسمیت آن، بیع قطعی تلقی نموده و به جهت کم‌هزینه وغیرتشریفاتی بودن آن،‌خود را بی‌نیاز از تنظیم سند بیع قطعی و مصالحه سرقفلی بدانند مخصوصاً اینکه دایره اجرای ثبت ضمانت بسیار محکمی است که بالاخره بدون اینکه روزی به وجود فروشنده نیازی باشد خریدار یا وراث او می‌توانند مورد قولنامه را به صورت تملیکی، آن هم از طریق اجرای ثبت به نام خود انتقال دهند، مضافاً اینکه ارزش و بار اثباتی چنین قولنامه‌ای مستحکم‌تر از وکالت‌نامه‌های متضمن نقل و انتقال می‌باشد زیرا جنون و موت و سفه احد متعاملین هم نمی‌تواند چنین تأسیسی را از هم بگسلد.
از بعد مادی قضیه هم می‌شود به برهه‌ای از زمان اشاره نمود که هزینه‌های قطعی خودرو با وکالت آن اختلاف بسیاری پیدا کرده بود تا جایی که اکثریت قریب به اتفاق نقل و انتقالات خودروها به خاطر غیر تشریفاتی و کم‌هزینه بودن آن از طریق وکالت مورد معامله قرار می‌گرفت. سازمان ثبت اسناد واملاک برای متوقف نمودن این رویه از اهرم هماهنگ‌سازی هزینه‌های قطعی و وکالت سود جست، نتیجه حاصله برعکس وضعیت اول بود یعنی آمار نقل وانتقالات قطعی بر آمار نقل و انتقالات وکالت فزونی گرفت، و در حال حاضر استفاده از وکالت در نقل و انتقال خودروها فقط در موارد استثنایی مثلاً عدم دسترسی به وکیل استفاده می‌گردد. به نظر می‌رسد وضعیت تزلزل‌آمیز قولنامه‌های تنظیمی در بنگاه‌ها موجب می‌شود که بالاخره طرفین معامله خصوصاً خریدار جهت تنظیم سند قطعی و یا وکالت اجباراً در دفترخانه حاضر شوند، اما اگر قولنامه به صورت رسمی در دفاتر اسناد، ثبت گردد این امید از بین خواهد رفت. در شرایطی که نویسندگان محترم فراخوان کانون فرقی بین مبایعه‌نامه و قولنامه قائل نیستند از مردم عادی چه انتظاری می‌توان داشت؟ ماده 12 آئین‌نامه ماده 20 قانون دفاتر اسناد رسمی، دفترخانه‌ها را از تصدیق امضای ذیل معاملات مربوط به اموال غیرمنقول را منع نموده است، علت حکم واضح است زیرا در عرف مردم با مبلغ 10500 ریال می‌شود یک معامله مثلاً شصت میلیون تومانی را رسمیت بخشید حال تصور فرمائید اگر چنین عملی به صورت رسمی و آن هم در اوراق مخصوص و بهادار و با مهر پرسی و با هزینه 31750 ریال صورت گیرد در نظر عرف مردم یعنی معافیت از بوروکراسی‌های اداری و مالیات نقل و انتقال و عوارضات و خلافی‌های شهرداری وحق بیمه سازمان تأمین اجتماعی و حق‌الثبت و حق‌التحریر.
علی‌ای‌حال حقیر منکر مشکلاتی که در تنظیم قولنامه‌ها در بنگاه‌ها وجود دارد نیستم وعقیده‌مندم که باید راه‌حل اصولی پیدا کرد، اما راه‌حل آن نیست که قولنامه‌ها الزاماً در دفاتر اسناد رسمی تنظیم گردد، قولنامه باید در نظر عرف باید همان قولنامه بماند و ما نباید چنین تأسیسی را بعد از 73 سال از تاریخ قانون ثبت بر هم زنیم و آثار گرانبهای مواد 22 و 46 و 47 و 48 قانون ثبت را خنثی نمائیم. من پیشنهاد می‌کنم ریشه حل مشکلات را در مدیران و گردانندگان بنگاه‌ها و سازمان ثبت اسناد و املاک جستجو نمائیم. برای استقرار این ایده دو راه‌حل زیر پیشنهاد می‌گردد:
الف ـ اگر سازمان ثبت برابر بند 5 قسمت الف تبصره 32 قانون بودجه سال 80 مدیران بنگاه‌ها را از میان دارندگان لیسانس حقوق قضایی انتخاب و انتصاب نماید و یا به بنگاهی که فاقد مشاور فنی (لیسانس حقوق قضایی) باشد اجازه فعالیت ندهد، بسیاری از مشکلات احصاء شده قطعاً حل خواهد شد. این حرکت یک نتیجه بسیار مثبت دیگری هم خواهد داشت و دولت و مجلس هم باید از هر جهت پشتیبان سازمان ثبت اسناد و املاک باشند و آن جنبه اشتغال‌زایی طرح است بدون این که ریالی بار مالی بر دولت داشته باشد.
ب ـ اگر سازمان ثبت اسناد و املاک پایگاهی را در سایت اینترنتی تحت عنوان اطلاعات مربوط به املاک (بازداشتی ـ رهنی) و اشخاص (ممنوع‌المعامله ـ محجور ـ ورشکسته) و اسناد (اسناد جعلی، اوراق مفقودی و سرقتی و غیره...) ایجاد نماید همان افراد لیسانس حقوقی که در بنگاه‌ها به کار گرفته شده‌اند می‌توانند در عرض چند ثانیه پاسخ اهم مشکلاتی که بدان اشاره شد قبل از تنظیم قولنامه مدنظر داشته باشند. در خاتمه خاطر نشان می‌کنم که به دلیل فقدان چنین سایتی خود دفاتر اسناد رسمی نیز در معرض رنج و عذابند زیرا اطلاعات استحصالی به دلیل ورود اطلاعات ناقص (اشتباه در پلاک اصلی و فرعی و بخش و مشخصات سجلی ناقص اشخاص و مسامحات کاربران) قابل اعتماد نمی‌باشند، من از کانون محترم سردفتران تقاضا دارم تصور نکنند که نوشتن قولنامه در دفاتر اسناد رسمی اهم مشکلات احصاء شده را حل و فصل خواهد نمود و هم نانی را به سردفتران ارزانی خواهد کرد. تقاضا می‌شود بیشتر دقت شود، چرا که اندیشیدن به منافع بلند مدت اجتماع و جامعه صنفی سردفتران منافع بلند مدت اجتماع و جامعه صنفی سردفتران بهتر و ماندگارتر از بهتر و ماندگارتر از منافع کوتاه مدت و آنی است.

________________________________________

 

قرارداد تشکیل بیع
نویسنده : دکتر مهدی شهیدی
مقدمه :
الف. تجدید موضوع : در روابط بین اشخاص مواردی پیش می آید که نیاز به تشکیل بیع برای دو طرف احساس می شود ولی زمینه انشای فعلی آن یا تنظیم سند رسمی انشاء به علت فقدان شرایط قانونی تشکیل عقد یا تنظیم سند رسمی تشکیل عقد ویا به دلیل ناتوان بودن یکی از دو طرف یا هردو طرف برای اجرای مفاد عقد ویا به دلیل ناتوان بودن یکی از دو طرف یا هردو طرف برای اجرای مفاد عقد وتسلیم آنچه به وسیله عقد بر عهده او مستقر می شود ، فراهم نیست . مثلاً برای تنظیم سند رسمی انتقال مال غیر منقول انجام استعلامات از سازمانهای دولتی به منظور روشن شدن وضعیت ملک مورد معامله از حیث مقررات ارضی و کشاورزی وشهرداری وغیره وجلب موافقتهای سازمانهای مربوطه لازم است ، و در نتیجه، شرایط موجود اجازه انشاء عقد یا تنظیم سند رسمی انتقال را در زمان دلخواه به طرفین نمی دهد . از این رو به منظور اطمینان یافتن طرفین از انجام معامله پس از فراهم شدن شرایط یا رفع موانع موجود،مبادرت به تشکیل قرارداد عادی یا رسمی می کنند که موضوع آن، تعهد هریک ازدو طرف در برابرطرف دیگر به تشکیل بیع مال مزبور، پس از فراهم آمدن زمینه تشکیل یا تنظیم سند تشکیل آن است .
دراین مقاله منظور،ارزیابی وضعیت اینگونه قراردادها و تعهدات از نظر قانون واثرآنها و طرح وبررسی مسائل مربوط به آن است،اعم از قراردادها وتعهدات مربوط به اموال منقول یا غیر منقول . بنابراین،موضوع این مقاله قرارداد تشکیل بیع می باشد که اثرآن پیدایش تعهد برانشای بیع است و در نتیجه موضوع مزبور با بیع مال منقول ویا غیر منقول تفاوت دارد .
این مسأله که آیا بیع مال غیر منقول بدون تنظیم سند رسمی اعتبار و اثر حقوقی دارد یا خیر، از آن جهت که موضوع آن را خود عقد بیع تشکیل می دهد داخل در عنوان بحث این مقاله، که به قرارداد برانشای بیع و تشکیل آن در آینده می پردازد ، نیست و بررسی آن به فرصتی دیگر موکول می شود ، اگر چه بیع بدون تنظیم سند رسمی نسبت به مال غیر منقول با تعهد بر بیع مال غیر منقول بدون تنظیم سند رسمی از جهت تحلیلی، خالی از مشابهت نیست .
دراینجا لازم است این نکته روشن شود که انتخاب عنوان « قولنامه » برای موضوع بحثهای حقوقی مربوط به وضعیت و آثار تعهدات و قراردادهای مربوط به فروش مال غیر منقول، از جهت تحلیلی، گزینشی صحیح به نظر نمی رسد زیرا،از یک طرف، قولنامه درقانون موضوع تعریف شده ای نیست ومنظور از آن در معنای متعارف، نوشته ای عادی است که پیش از تشکیل بیع بین طرفین و معمولاً نسبت به مال غیر منقول با عبارات و مفاهیم گوناگون ومتفاوت به وسیله ایشان تنظیم و امضاء می شود و قراردادهایی را در بر می گیرد که منعکس کننده نظریات واهداف خاص طرفین است ، واز طرف دیگر،به علت عدم آشنایی تنظیم کنندگان آن با موازین قانونی، مفاد ومندرجات آن غالباً مهم وبا ضوابط حقوقی غیر منطبق و مفاهیم آن گاهی با هم متناقض است .

 

بنابر آنچه ذکرشد، اگر موضوع بحث قولنامه باشد ، باید مانند عنوان اجاره نامه و وکالتنامه و نظائر آن ، مسائلی که پیرامون دلیلیت و شرایط سندیت آن دور می زند، مورد بررسی قرار گیرد . ولی هرگاه موضوع بحث پاره ای از مندرجات آن مانند تعهدات و قراردادهای منعکس در قولنامه و وضعیت حقوقی این قراردادها نظیر تعهدات و قراردادهای مربوط به بیع مال غیر منقول و خود بیع مال غیر منقول بدون تنظیم سند رسمی باشد (که همین موضوعات نیز تحت عنوان قولنامه معمولاً مورد بحث قرار می گیرد)، دیگر عنوان « قولنامه » نمی تواند داشته باشد بلکه موضوع بحث باید ماهیتهای حقوقی مطلق یا مقید ثبت نشده یا مندرج در سند عادی مانند قرارداد تشکیل بیع یا بیع مال غیر منقول ثبت نشده یا منعکس در سند عادی باشد . بنابراین، آنچه در عرف عام بنام « قولنامه » نامیده می شود وبرحسب موارد دارای مندرجات ومفاهیم گوناگون و مبهم است،عنوان مشخص حقوقی نیست و محتوای مشخص حقوقی ندارد ونباید بطور کلی محور مباحث حقوقی قرار گیرد ، هرچند که محتوای هریک از قولنامه های تنظیم شده با لحاظ عبارات و مفاهیم خاص خود ، می تواند از حیث وضعیت و آثار حقوقی و روابط طرفین ، موضوع بحث و بررسی واقع شود. در حقیقت ، آنچه معمولاً مورد بحث قرار می گیرد ، وضعیت وآثار قراردادها و تعهدات منعکس در سند عادی بنام « قولنامه » است ،ولی آنچه موضوع این مباحث معرفی می گردد « قولنامه » است که مفهوم یک سند عادی را دارد .
به این ترتیب ، انتخاب « قولنامه » به عنوان موضوع بحثهای مربوط به وضعیت و آثار قراردادهای مربوط به اموال غیر منقول یا مربوط به معاملات این اموال منعکس در قولنامه از دو جهت ناصحیح به نظر می رسد : یکی از این حیث که قولنامه سند است نه مسند، و بحث در مورد مسند بجای سند گونه ای خلط مبحث است هر چند که بحث از جنبه ارتباط قراردادهای مذکور به نوشته عادی قولنامه دنبال می شود ، ودیگر از این جهت که محتوای یک قولنامه متداول بین مردم ،انحصاراً یک بیع یا قرارداد تشکیل بیع یا تعهد بر خرید و فروش نیست بلکه ممکن است یک قول و وعده ساده بر تشکیل معامله در آینده یا یک انشای معلق ویا مفاهیم دیگری که در اصل فاقد ارزش حقوقی است باشد ، که در نتیجه تخصیص بحث به بیع یا تعهد بر بیع مال غیر منقول، زیر موضوع « قولنامه » ، حتی با حقیقت محتوای همه قولنامه ها سازگار نیست .
بنا به جهات ذکر شده بالا،موضوع بحث این مقاله ، قرارداد تشکیل بیع (قرارداد انشای بیع ) معرفی گردید .
ب. تقسیم موضوع : موضوع این مقاله از جهات متعدد قابل بررسی است و بدین جهت به شرح زیر تقسیم و مطالعه می شود :
مبحث نخست - وضعیت حقوقی قرارداد تشکیل بیع
مبحث دوم - اثر حقوقی قرارداد تشکیل بیع
مبحث سوم - مسائل
مبحث 1
وضعیت حقوقی قرارداد تشکیل بیع
آنچه در این گفتار اصولاً مودر بحث قرار می گیرد این است که آیا قرارداد انشای بیع از نظر حقوقی معتبر است یا خیر ؟هرچند محور بحث، اساساً حقوق مدنی و مقررات موضوعه قانون مدنی است ولی تحلیل این قسمت از مقاله ، بدون بررسی هرچند اجمالی مبانی فقهی مسأله ، تحلیلی خالی از ضعف نخواهد بود . بدین جهت مناسب است، به اختصار، آن را از جهت فقهی مطالعه کنیم .
گفتار نخست
وضعیت قرارداد تشکیل بیع از جهت فقهی
وضعیت حقوقی قرارداد تشکیل بیع را باید از دو حیث در فقه بررسی کرد: یکی از حیث حدود ومصادیق عقود معتبر،و دیگری از جهت موضوع قرارداد مزبور .
پس ، مطالب این گفتار را در دو بحث ویک نتیجه می آوریم .
بحث یکم : حدود ومصادیق عقود معتبر
آیا انشاءات حقوقی دو طرفه منحصراً در صورتی اثر حقوقی دارد که در قالب یکی از عقود مشخص مذکور در فقه باشد ، یا اینکه هر انشای حقوقی دو طرفه در هر قالب و چارچوب معتبر است و حد وحصری برای آن نمی تون شناخت ؟
نظریه حصری بودن الگوهای معاملاتی اگر چه در زمانهای گذشته طرفداران زیادی داشت ولی امروزه چندان مورد توجه نیست . با این حال، بعضی از فقیهان معاصر، اعتبار و لزوم رعایت قراردادها وتعهداتی را که در قالب عقود معین انشاء نشده باشد،تحت عنوان شروط ابتدائی انکار کرده و این عدم اعتبار را به اجماع نسبت داده اند . در حالی که،برعکس ، بعضی دیگر هرنوع قرارداد عقلایی را که به اراده طرفین انشاء شود و دلیلی برفساد آن نباشد ، معتبر و لازم الوفاء دانسته اند .
آن عده که عقود معتبر را منحصر به عقود معین توصیف شده در زمان شارع دین (ص) دانسته اند ، استدلال خود را عمدتاً برمبانی اصل عدم و حمل عمومات عقود برمعاملات معهود و شناخته شده و نیز اجماع منقول استوار کرده اند .
از یک طرف، اصل این است که هیچ مال یا حقی از شخصی به دیگری انتقال نمی یابد و هیچ شخص متعد و مکلف نمی شد مگر به وسیله منشئاتی که در زمان شارع متداول واعتبار آن قولاً یا فعلاً یا تقریراً مورد تأیید او بوده است. بنابراین ،اعتبار حقوقی منشئات دیگر و جریان آثار حقوقی آنها مورد تردید و به حکم اصل عدم،محکوم به بی اعتباری است. از طرف دیگر، عمومات عقود - نظیر « اوفوا بالعقود » عمومات مطلق نیست بلکه مقید و محدود است و مثلاً « الف » و « لام » واقع در کلمه «عقود» ، « الف » و «لام » عهدی است که جمع عقود را محدود به عقود معهود و شناخته شده در زمان شارع می سازد .
اما بررسی ادله و قواعد فقهی مربوطه این تضییق ومحدودیت را در روابط معاملاتی نفی می کند ،زیرا عمومات و اطلاقات فقهی نظیر آیه های «اوفوا بالعقود » و « تجاره عن تراض » و احادیث حاوی عبارت « المؤمنون عند شروطهم » یا « المسلمون عهد شروطهم » ، همچنانکه مورد استدلال قرار گرفته است، دلالت بر اعتبار هر عمل حقوقی دارد که عرفاً عنوان عقد برآن اطلاق می شود و مورد تراضی طرفهای مربوط قرار می گیرد ، زیرا مسلماً اصطلاح عقد یا تجارت ونظایر آن ،حقیقت شرعیه ندارد و عناوین مزبور در همان معانی متداول عرفی به کار رفته که در صورت تردید ،اصل، عدم حقیقت شرعیه است :
1. واژه « العقود » در جمله « اوفوا بالعقود » جمع با « الف » و « لام » است و چنین جمعی در زبان عرب افاده عموم می کند که ، با در نظر گرفتن این امر، آیه مذکور چنین معنی می دهد : « ای کسانی که گرویده اید ! به همه قراردادها پای بند باشید » .
از طرفی دیگر، دلیلی براینکه « الف » و « لام » در « العقود » عهدی باشد وجود ندارد و «الف» و « لام » جنس نیز امکان دارد در جمع بکار رود ، که در این صورت ،منظور از جنس عقود در صیغه « العقود » هریک از انواع عقد نظیر بیع واجاره وانواع عقود غیر معین است واز جهت اصولی در صورت تردید در تقید مفهوم عام مربوط به جمع مصدر به « الف » و «لام» ، اصل ، عدم تقید است .
2. با ملاحظه صدر آیه 29 سوره نساء (یا ایها الذین آمنوا لا تأکلوا اموالکم بینکم بالباطل … ) معلوم می شود که جمله « تجاره عن تراض » ، از حیث نوع و ماهیت معامله ، شامل عقود معین وغیر معین که موضوع آن بطور مستقیم،مال یاتعهد برانجام عملی که منتهی بر انتقال مال شود، می باشد و اعتبار و مشروعیت هر عقد ناشی از تراضی طرفهای مربوطبه آن را تأیید می کند . زیرا واژه «تجارت» نیز حقیقت شرعیه ندارد و منظور از آن مطلق عملی است که عرفاً به آن تجارت گفته شود و دلیلی بر تقید آن به عقود معین وجود ندارد . و ظاهر آیه این است که تجارت ناشی از تراضی ، اکل مال دیگری را مباح می کند، نه اینکه جواز کل مال مزبور، موارد تجارت معتبر ناشی از تراضی را محدود به معاملاتی کند که موضوع آن مستقیماً مال و نتیجه بی واسطه آن اکل مال باشد . بنابراین ،معنی آیه مزبور چنین می شود : « ای کسانی که گرویده اید! اموال یکدیگر را به ناروا مخورید مگر اینکه از راه تجارت حاصل از تراضی شما باشد » .
3. جمله « المؤمنون عند شروطهم » یا « المسلمون عند شروطهم » که در احادیث معتبر و متعدد در جهت اعتبار شرط و لزوم رعایت آن مورد استناد قرار گرفته است نیز می تواند تأییدی بر اعتبار همه قراردادها باشد. زیرا صرفنظر از اینکه در بعضی ازکتب لغت واژه « شرط » بطور مطلق به معنی پیمان آمده و این اطلاق شامل تعهد مستقل وتعهد مندرج ضمن عقد می شود ، حتی اگر معنی حقیقی و اصلی آن را پیمان مندرج ضمن عقد بدانیم و بکار رفتن آن را در معنی مطلق نسبت به معنی اصلی مجاز تلقی کنیم ، با لحاظ اینکه در اصطلاح فقهی و در احادیث به فراوانی در معنی مطلق بکار رفته است، استنباط این معنی از آن در اصطلاح فقهی بعید به نظر نمی رسد . براین مبنا وبا لحاظ مفهوم عام که از کلمه جمع مضاف «شروطهم» استفاده می شود ، اعتبار عقود غیر معین را می توان از آن استنباط کرد .
4. آیات فراوانی از قرآن به روشنی بر اعتبار مطلق معاهدات و پیمانها و لزوم اجرای تعهدات مربوط به آنها و زشتی پشت پا زدن به آنها دلالت دارد ، که با لحاظ اینکه قراردادهای مزبور مقید به نوع خاصی نشده است ودر نظر گرفتن تنوع این معاهدات از حیث اسکلت و شرایط، در شمول آیات مزبور نسبت به پیمانهای غیر معین تردیدی باقی نمی ماند .
5. افراد جامعه در روابط خود برای قراردادهایی که انشاء می کنند ارزش و اعتبار قائلند و خود را به تعهدات آن ملزم می دانند و اشخاصی را که آن را محترم نمی شمارند ، سرزنش و محکوم می کنند ، بی آنکه در این وضعیت بین عقود معین و غیر معین تفاوتی بگذارند و این روش به زمان حاضر اختصاص ندارد و در عصر پیامبر اسلام صلی الله علیه وآله نیز جریان داشته است، در حالی که از شارع و امامان علیه السلام ، ردّ یا تحدیدی نسبت به آنها به ما نرسیده است . این وضعیت نیز صحت ونفوذ عقود غیر معین را از جهت فقهی ثابت می کند .
با لحاظ آنچه در بالا ذکر شد، باید معتقد به اعتبار مطلق قراردادها ، مگر آن دسته که با موازین شرعی مغایرت دارد ، گردید .
بحث دوم : موضوع قرارداد تشکیل بیع
موضوع قرارداد تشکیل بیع ، یک عمل حقوقی یعنی انشای عقد بیع یا در حقیقت تعهد برانشای آن است . هرگاه قرارداد مزبور برحسب اراده طرفین معوض باشد - یعنی هریک از ایشان براساس قرارداد در برابر دیگری متعهد به انشای بیع شده باشد - موضوع قرارداد ،هرچند به ظاهر، موضوعی واحد به نظر می رسد اما در حقیقت متعدد است و تعهد هریک به انشای عقد به عنوان بایع یا خریدار، در برابر تعهد دیگری به انشای آن ، به عنوان دیگر قرارداد؛ یعنی یکی از دو طرف تعهد بر فروش مال و طرف دیگر متقابلاً تعهد برخرید آن می کند ، که دراین مورد ، نتیجه انجام تعهد طرفین پیدایش ماهیت حقوقی واحد یعنی عقد بیع است . اما اگر این قرارداد در اراده دو طرف غیر معوض باشد- یعنی یکی از دو طرف در برابر دیگری تعهد برانشای بیع کرده و طرف دیگر صرفاً این تعهد را پذیرفته باشد بدون اینکه متقابلاً او هم به انشای عقد متعهد شده باشد - مورد این قرارداد در حقیقت واحد است ، اگرچه اجرای آن و تأثیر انجام تعهد متعهد ، در تشکیل عقد، مستلزم همکاری اراده طرف دیگر درایجاد این ماهیت است ؛ زیرا تعهدی بر عهده طرف دیگر بر انشای متقابل عقد قرار نگرفته بلکه این طرف صرفاً متعهد له در قرارداد تشکیل بیع است . در نتیجه، او خواهد توانست از این همکاری اراده در جهت ایجاد عقد خودداری و تعهد مزبور را از ذمه متعهد ، مانند هرطلب دیگر، اسقاط کند.
عمل حقوقی مانند عمل مادی می تواند مورد تعهد قرار گیرد که، در صورت امتناع، متعهد به انجام آن ملزم می شود .
فقهاء تعهد برانجام عمل حقوقی را صحیح دانسته اند، منتها آن را به صورت شرط ضمن عقد،مورد بررسی قرار داده و بنابر نظر اقوی اجبار مشروط علیه را به انجام عمل حقوقی، در صورت خودداری او از انجام شرط ، ممکن تلقی کرده اند .
به کمک تحلیل مسأله و در نظر گرفتن ضوابط فقهی، مانعی برای اعتبار قراردادی که موضوع خود قرارداد عمل حقوقی باشد، در فقه به نظر نمی رسد زیرا ، از حیث عمل مورد تعهد در قرارداد، تفاوتی بین عمل مادی و عمل حقوقی وجود ندارد .
نتیجه گفتار یکم :
با در نظر گرفتن مطالب بالا، باید گفت قرارداد تشکیل بیع از جهت فقهی قراردادی معتبر و لازم الاجراء است و در صورت امتناع متعهد ، طرف دیگر قرارداد می تواند الزام او را به اجرای مفاد قرارداد مزبور درخواست کند .
گفتار دوم :
وضعیت قرارداد تشکیل بیع در حقوق مدنی
هرچند انطباق مقررات قانون مدنی با موازین فقهی و عدم مغایرت آنها با هم مورد تأیید مراجع رسمی قرار گرفته است وحکم فقهی مسأله موضوعی این مقاله اصولاً باید در حقوق مدنی نیز ثابت باشد، با این وصف،به نظر می رسد که بررسی مسأله، با تکیه بر نصوص خاص قانون مدنی وبا در نظر گرفتن رویه قضائی ، چهره دیگری را از استدلال و تحلیل حقوقی برای اثبات حکم مسأله ارائه می دهد . لذا مطالب این گفتار را در چهار بحث زیر مطالعه می کنیم :
بحث یکم :
وضعیت قرارداد تشکیل بیع در قانون مدنی ،از حیث حدود مصادیق عقود معتبر :
با وضع ماده 10 قانون مدنی که مقرر میدارد « قراردادهای خصوصی نسبت به کسانی که آن را منعقد نموده اند در صورتی که مخالف صریح قانون نباشد نافذ است » ، مجالی برای تردید در اعتبار حقوقی قراردادهایی که دارای الگوی عقود معین نیستند و نیز مخالفتی با موازین قانونی ندارند ، باقی نمی ماند .
قراردادی که مورد آن تشکیل عقد بیع مالی - اعم از معین یا غیر معین- است ، از یک طرف یکی از اقسام عقودی است که قالب هیچ یک از عقود معین را ندارد واز مصادیق عقودی است که در ماده 10ق.ک.، به نام قراردادهای خصوصی معرفی شده است، و از طرف دیگر ،هیچ مانع قانونی و دلیل حقوقی اعتبار آن را نفی نمی کند . بنابراین ،قرارداد مزبور را در صورتی که مخالف مقررات نباشد ، باید از حیث شمول قراردادهای معتبر، صحیح و لازم الاتباع دانست .
بحث دوم :
موضوع قرارداد تشکیل بیع
همانطور که سابقاً بیان شد، موضوع قرارداد مورد بحث،یک فعل مثبت حقوقی است که انجام آن مورد تعهد قرار می گیرد .
درماده 214 قانون مدنی که مقرر می دارد « مورد معامله باید مال یا عملی باشد که هریک از متعاملین تعهد تسلیم یا ایفای آن را می کنند »، نسبت به عمل مورد قرارداد ، تفاوتی بین عمل حقوقی مانند انشای عقد یا ایقاع وعمل مادی مانند احداث ساختمان وحفر چاه وجود ندارد . بنابراین ، در صورتی که متعهد از انجام تعهد ناشی از قرارداد مزبور یعنی انشای عقد بیع خودداری کند ، متعهد له می تواند از الزام او را به انجام تعهد مزبور درخواست نماید .
این توجیه که عمل حقوقی مورد تعهد مخلوق اراده شخص متعهد است والزام متعهد به خلق ارادی ماهیت حقوقی ، معقول نیست ، نمی تواند درخور پذیرش باشد ؛ زیرا طبق قاعده کلی مستخرج از مواد اولیه ( مواد 220 و 222 و 237 و 238 قانون مدنی ) در موارد امتناع متعهد از انجام تعهد مانند مورد تعهد مادی نیازی به اراده آزاد او برای انجام عمل مورد تعهد نیست و اراده حاکم در این موارد به جانشینی اراده آزاد متعهد، موجد عمل مورد تعهد خواهد بود .
بحث سوم :
مطالعه تطبیقی
در حقوق فرانسه ،ماده 1589 قانون مدنی این کشور، برای تعهد مشترک طرفین برایجاد بیع ، ارزش بیع را می شناسد و مقرر می دارد : «وعده بیع ، در صورتی که دو طرف نسبت به شیئی و قیمت آن رضایت مشترک داشته باشند، ارزش بیع دارد …» . شناسایی ارزش بیع برای تعهد مشترک طرفین به انشای عقد عجیب می نماید ،زیرا در تعهد بر بیع ایجاد بالفعل بیع مورد اراده طرفین نیست بلکه پیدایش تعهد مشترک برایجاد آن در آینده مورد نظر ایشان است . تعهد بربیع را نمی توان یک بیع معلق تلقی کرد ، زیرا درتعهد بر بیع اصولاً انشای بیع مورد اراده طرفین نیست تا ماهیت مورد اراده منجز یا معلق باشد بلکه منظور طرفین ایجاد تعهد بر انشای آن در آینده است .
بدیهی است همانطور که نویسندگان حقوق مدنی فرانسه متذکر شده اند، تعهد یکطرفه بر فروش یا خرید مال با تعهد مشترک طرفین بر بیع متفاوت است . در تعهد یکطرفه یکی از دو طرف تعهد بر فروش یا خرید می کند و طرف دیگر صرفاً این تعهد را می پذیرد بدون اینکه متقابلاً او هم تعهد برخرید یا فروش بکند .
با مطالعه پاره ای آراء قضائی و بعضی از تألیفات حقوقی ، به نظر می رسد که به پیروی از ماده 1589 قانون مدنی فرانسه که اراده تشکیل قرارداد بر بیع با اراده تشکیل خود بیع درآن مخلوط گردیده ، قبول یک طرف نسبت به تعهد فروش یا خرید طرف دیگر با قبول تشکیل عقد بیع یا حتی قبول ایجاب بیع اشتباه شده است ،زیرا در بعضی از آراء و نوشته ها تصریح گردیده که تعهد یکطرفه بر فروش ، ارزش بیع را به دست نمی آورد مگر اینکه به وسیله خریدار قبول شود .
قبول خریدار نسبت به تعهد بر فروش طرف دیگر نباید با قبولی که در برابر ایجاب بیع صادر میگردد اشتباه شود . قبول تعهد بر فروش،صرفاً موافقت با تحقق یافتن تعهد یکطرفه فروشنده به سود قبول کننده است ، در صورتی که قبولی که در برابر ایجاب فروشنده ابراز می شود ، مشارکت در تشکیل بیع است که التزام خریدار را نسبت به اجرای آثار بیع در بر دارد .
بحث چهارم :
بررسی مواد 46 و 47 و 48 قانون ثبت در مورد تعهد به بیع مال غیر منقول
دراین بحث این مسأله بررسی می شود که صرفنظر از اعتبار یا عدم اعتبار عقود ثبت نشده راجع به اموال غیرمنقول، آیا مواد 46 و 47 و 48 قانون ثبت شامل قرارداد تشکیل بیع مال غیر منقول نیز می شود یا خیر ؟ آیا ثبت قرارداد مزبور نیز مانند ثبت بیع مال غیر منقول،الزامی است یا خیر ؟
بادر نظر گرفتن ماهیت قرارداد تشکیل بیع، به نظر می رسد که این قرارداد اصولاً خارج ازشمول مقررات مواد 46 تا 48 قانون ثبت است ، زیرا :
ظاهر این است که منظور قانونگذار از عقود و معاملات راجع به عین یا منافع املاک ، معاملاتی است که مستقیماً مربوط به عین یا منافع اموال غیر منقول می شود ، یعنی موضوع مستقیم برآنها اموال مذکور باشد ، در صورتی که موضوع مستقیم قرارداد تشکیل بیع مال غیر منقول، یک عمل حقوقی است که عبارت از انشای بیع باشد، و مال غیر منقول، موضوع بیعی است که طرفین متعهد به انشای آن می شوند . افزون بر این ، از آنجا که مقررات مواد 46 تا 68 ق.ث. و الزامی بودن ثبت اسناد مورد این مواد از مقررات استثنایی است هرگاه در شمول مقررات آنها نسبت به قرارداد تشکیل بیع تردید شود ، مقتضای اصل، عدم شمول است .
ممکن است ایراد شود که فلسفه الزامی شدن ثبت اسناد مذکور، یعنی جلوگیری از انجام معاملات معارض ، نسبت به اموال غیر منقول، در قرارداد تشکیل بیع مال غیر منقول نیز موجود است واین امر شمول مقررات مواد مذکور را نسبت به این قرارداد نیز ایجاب می کند . زیرا ممکن است شخصی بدون تنظیم سند رسمی ، قراردادهای متعددی در برابر اشخاص مختلف ، نسبت به تشکیل بیع یک مال غیر منقول منعقد کند و درهریک از آنها متعهد به انتقال و بیع آن مال به طرفهای متفاوت قراردادها شود .
اما این ایراد با توضیح زیر برطرف می شود :
علاوه بر اینکه فلسفه وضع مقررات در صورتی که به عنوان علت وضع مورد تصریح قانوگذار قرار نگرفته باشد ، نمی تواند وجوداً و عدماً ملاک اثبات و نفی این مقررات قرار گیرد تا بتوان مقررات مذکور را به قرارداد تشکیل بیع مال غیر منقول نیز تسری داد ، اصولاً فلسفه مزبور را نمی توان در قرارداد تشکیل بیع مال غیر منقول، همانند بیع مال غیر منقول محقق دانست ؛ چه اینکه در بیع مال غیر منقول معمولاً تمام ثمن هنگام بیه به بایع تسلیم می شود وانگیزه تحصیل غیر قانونی مال از راه انجام معاملات مکرر نسبت به یک مال، بایع را وسوسه می کند ، اما در قرارداد تشکیل بیع مال غیر منقول،چون هنوز مبیع به خریدار انتقال نمی یابد و طرفین صرفاً در برابر یکدیگر تعهد بر انشای بیع می کنند ، به این جهت در وضع طبیعی و عادی ، متعهد به فروش، مالی بدست نمی آورد تا این موضوع انگیزه او در عقد قراردادهای متعارض متعدد شود واگرهم در مواردی مبلغی به عنوان پیش پرداخت به بایع تسلیم می شود میزان آن محدود و جزئی خواهد بود. به این ترتیب ، فلسفه جلوگیری از انجام معاملات متعارض در قرارداد تشکیل بیع مال غیر منقول یا اصلاً تحقق ندارد ویا از آنچنان توانی که آزادی اراده در قراردادها را محدود کند برخوردار نیست .
مبحث 2
اثر حقوقی قرارداد تشکیل بیع :
اثر حقوقی این قرارداد را می توان از دو جهت بررسی کرد که این امر در دو گفتار زیر انجام می شود :
گفتار نخست
تأثیر قرارداد تشکیل بیع در ایجاد تعهد
تردید نمی توان داشت که قرارداد تشکیل بیع ،هریک از طرفین را در برابر طرف دیگر، متعهد به تشکیل بیع می کند . در این مورد تفاوتی بین مبیع معین و غیر معین ، منقول و غیر منقول وجود ندارد . مثلاً هرگاه شخصی تعهد کند که تا یک سال ماهیانه ده تن پنبه از نوع مشخص به شرکت تولید پارچه بفروشد و شرکت تولید پارچه خرید آن را تعهد کند ، طرفین در برابر یکدیگر ملزم به تشکیل بیعهای مزبور در هر ماه خواهند بود . زیرا:
بی تردید، قرارداد مزبور یکی از قراردادهای مشمول ماده 10 قانون مدنی و معتبر است . همچنین مطابق ماده 210 قانون مدنی « عقودی که بر طبق قانون واقع شده باشد بین متعاملین و قائم مقام آنها لازم الاتباع است مگر اینکه به رضای طرفین اقاله یا به علت قانونی فسخ شود » . و نیز طبق مواد 220 و 221 و 222 قانون مدنی عقد طرفین معامله را به اجرای چیزی که در آن تصریح شده است ملزم می کند و هرکس تعهد به انجام یا ترک عملی کند، ملزم به انجام آن خواهد بود .
با در نظر گرفتن اطلاق مقررات مزبور ، از حیث عملی که انجام یا ترک آن مورد تعهد قرار می گیرد ، تفاوتی بین عمل مادی مانند طرح آبرسانی یا احداث ساختمان و بین عمل حقوقی مثل انشای بیع یا ایقاع ابراء وجود ندارد و مقررات مزبور موارد اعمال حقوقی را نیز در بر می گیرد .
در نتیجه ،هرکس تعهد به انجام یک عمل حقوقی و از جمله خرید و فروش مالی کند ، ملزم به اجرای تعهد خود وتشکیل بیع خواهد بود . افزون بر اطلاق نصوص بالا،کلمه « عملی » که در ماده 214 قانون مدنی ( «مورد معامله باید مال یا عملی باشد که هریک از متعاملین تعهد تسلیم یا ایفای آن را می کنند » ) به عنوان مورد معامله معرفی گردیده است، با اطلاق خود شامل عمل حقوقی می شود .
گفتار دوم
تأثیر قرارداد در پیدایش حق عینی
در صورتی که مبیع بیع موضوع قرارداد، عین معین یا کلی در معین باشد ، مسأله ای که قابل طرح به نظر می رسد این است که آیا پس از انشای قرارداد تشکیل بیع و تعهد بایع برفروش مال مذکور، بایع می تواند این مالکیت عین معین یا مجموعه معین را به طور نافذ به شخص ثالث منتقل کند – مثلاً بفروشد- یا خیر ؟
پاسخ این مسئله اساساً بستگی به این دارد که آیا قرارداد تشکیل بیع نوعی حق عینی نسبت به عین معین یا مجموعه معین مذکور ،برای طرفی که طبق قرارداد به سود او تعهد بر فروش شده است ایجاد خواهد کرد ، یا اینکه اثر قرارداد مذکور مانند قرارداد بر فروش مال کلی صرفاً در عهده شخصی که تعهد بر فروش کرده است منعکس می شود و نتیجه آن فقط پیدایش یک تعهد و حق دینی خالص، برعهده متعهد، به سود متعهد له است ؟ مثلاً هرگاه در قراردادی فروش خانه ای بوسیله مالک آن تعهد شده باشد ،آیا برای متعهد له نسبت به این خانه حق عینی به وجود خواهد آمد یا خیر ؟ اگر پیدایش نوعی حق عینی برای متعهد له را نسبت به این خانه در اثر قرارداد بپذیریم، هرنوع عقد ناقل عین خانه مذکور یا ناقل حقی از آن را که پس از قرارداد مذکور به وسیله مالک بسته شود وبا قرارداد تشکیل بیع به گونه ای تعارض داشته باشد باید غیر نافذ و فاقد اعتبار تلقی کنیم .
گرایش بعضی از آراء قضایی که در مورد معاملات اموال غیر منقول صادر شده بر این است که در موارد مذکور در بالا نتیجه قرارداد مزبور صرفاً پیدایش تعهد به سود متعهد له است و حق عینی برای متعهد له نسبت به مال معین یا مجموعه معین که فروش قسمتی از آن تعهد گردیده است ، ایجاد نخواهد شد. بر این نظر، رأی اصراری صادر شده است .
تا آنجا که بررسی شد در کتب فقهی سابقه ای از بحث در موارد قرارداد وتعهد بر انشای بیع یا عقد دیگر به نظر نرسید،اما مسأله تشکیل عقد به وسیله خریدار نسبت به مبیعی که وقف آن ضمن بیع بر خریدار شرط شده، در برخی از تألیفات فقهی مطرح و در مورد اظهار نظرهای متفاوت واقع شده است . به نظر عده ای از فقها در صورتی که عقد تشکیل شده به وسیله خریدار با انجام شرط ضمن بیع سازش نداشته باشد،بایع مشروط له می تواند عقد انشاء شده بین خریدار و ثالث را فسخ ، وخریدار مشروط علیه را به انجام شرط ملزم کند . منظور از فسخ مذکور ، منحل ساختن عقد نافذ یا غیر نافذ اعم از رد و فسخ به معنی اخص است؛ زیرا پس از ذکر امکان فسخ عقد به وسیله مشروط له این مسأله مطرح شده که در اینجا آیا عقد از زمان فسخ منحل می شود یا از ابتدا ؟ که معلوم است انحلال عقد از ابتداء اثر رد عقد غیر نافذ است نه فسخ آن در معنی اخص . اما برخی دیگر چنین عقدی را به دلیل ثبوت حقی برای مشروط له نسبت به مبیع،باطل دانسته اند .
در حقوق فرانسه ، ماده 1589 قانون مدنی این کشور ، وعده بیع را در صورتی که طرفین نسبت به مبیع و ثمن توافق کرده باشند ، نوعی بیع تلقی کرده است . در عین حال،مطابق رویه قضائی ، در صورتی که طرفین بر عدم تحقیق بیع در زمان وعده مزبور توافق کرده باشند یا تشکیل بیع را معلق بر امری کرده باشند ، بیع با وعده مزبور بر تشکیل آن تحقق نخواهد یافت ، مانند اینکه قراردادی بر تشکیل بیع مقدار معینی زغال سنگ در هر ماه ظرف مدت پنج سال بین تولید کننده و خریدار منعقد شود ، که در این صورت عقد بیع فقط در هرماه هنگام تسلیم زغال منعقد خواهد شد نه زمان قرارداد یا وعده تشکیل بیع .
ماده 1589 در حقوق فرانسه،ناظر به تعهد یکطرفه بیع نیست ؛ یعنی تعهدی که به موجب آن یک طرف مانند بایع تعهد بر فروش مالی می کند و طرف دیگر، این تعهد را می پذیرد بدون اینکه متقابلاً تعهد بر خرید مال بکند . چنین تعهدی بیع نیست ولی معتبر و لازم الوفاء است و متعهد له می تواند متعهد را به انجام تعهد یکطرفه اش ملزم کند . طبق رویه قضایی هرگاه پس از این تعهد، متعهد مالی را که بیع آن را تعهد کرده است بفروشد و ثالث نیز آن را به شخص دیگری که دارای حسن نیت بوده است بفروشد، متعهد له نمی تواند ابطال بیع ثالث را به شخص اخیر درخواست کند .
به نظر می رسد که بیع تلقی کردن قرارداد تشکیل بیع ، یعنی تعهد متقابل طرفین به تشکیل آن که درماده 1589 قانون مدنی فرانسه انعکاس یافته است ، با اراده طرفین منطبق نباشد . زیرا فرض این است که طرفین تشکیل بیع را در آینده مورد قرارداد وتعهد متقابل قرار داده اند ،نه در زمان قرارداد مزبور .
مناسب است خاطر نشان شود که در حقوق فرانسه برای تشکیل بیع مال غیر منقول تنظیم سند رسمی ضروری نیست و بیع بدون تنظیم سند یا با تنظیم سند عادی نیز بین طرفین دارای اعتبار است وانتقال مالکیت مورد معامله عین معین ، بلافاصله با ابراز اراده طرفین بین ایشان محقق می گردد، مگر اینکه طرفین برخلاف این وضعیت توافق کنند . ولی بیع مزبور در صورتی که ثبت و سپس منتشر شود، قابل استناد در برابر اشخاص ثالث نخواهد بود .
در حقوق مثبت ایران ، با بررسی مقررات و در نظر گرفتن قواعد حقوقی، به نظر می رسد که پیدایش حق عینی برای شخصی که فروش مال معینی به سود او در قرارداد تعهد شده از پشتوانه استدلالی و تحلیلی قوی تری برخوردار است . در نتیجه ، متعهد نمی توان بدون اذن متعهد له ، نسبت به مال معین مزبور، عملی حقوقی انجام دهد که با انجام تعهد او ناسازگار باشد ، و در صورت انجام چنین عملی ، این عمل حقوقی را باید به دلیل نادیده گرفتن حق متهد له ، غیر نافذ دانست . زیرا :
1. همانطور که قبلاً بیان شد ،طبق مواد 219 و 220 قانون مدنی اجرای عقودی که طبق قانون واقع شده باشد لازم است، و قرارداد تشکیل بیع نیز یکی از این عقود محسوب می شود و معنی لازم الاجراء بودن عقد ، ثبوت تعهد و تکلیف قانونی نسبت به اجرای عقد بر ذمه متعهد است که چون موضوع تعهد و تکلیف مزبور ، مال معین ویا در حقیقت تملیک آن مال معین بطرف دیگر است ، پس آنچه بطور متقابل به سود متعهد له ثابت می شود، یک حق دینی خالص نیست بلکه حقی است که ارتباط به مال معین مزبور دارد واین حق مرتبط به مال معین ، نوعی حق عینی است که طبق آن متعهدله می تواند متعهد را به فروش آن مال به خود ملزم کند .
2. با در نظر گرفتن اینکه ، هر چند مقررات قانونی مدنی از فقه امامیه اقتباس شده است اما از آنجا که منحصراً برای تنظیم روابط مالی و معاملاتی افراد جامعه وضع گردیده ، بی تردید این مقررات صرفاً متضمن بیان آثار وضعی قراردادها نظیر صحت ، بطلان، اعتبار، ثبوت تعهد وثبوت حق است و هرگز بیان آثار تکلیفی را برای قراردادها مثل وجوب وحرمت در بر ندارد ،بدین جهت هنگامی که قانون اجرای قرارداد را لازم اعلام می کند این لزوم فقط یک لزوم وضعی است نه لزوم تکلیفی ونه لزوم وضعی و تکلیفی باهم ، و معنای لزوم وضعی نیز در درجه اول و پیش از اینکه ثبوت مسئولیت به جبران خسارت تخلف از انجام تعهد برعهده متعهد متخلف باشد ، ضرورت اجرای آن بصورت مستقیم به وسیله متعهد یا به وسیله متعهد له یا شخص دیگر ( طبق ماده 222 قانون مدنی یا با لحاظ وحدت ملاک، مطابق مواد 237 و 238 قانون مدنی ) خواهد بود . بنابراین ، در مفهوم لزوم مزبور، حکم تکلیفی وجوب مستتر تا فراهم شدن سبب کیفر اخروی در صورت عدم انجام تکلیف مذکور را بتوان به عنوان ضمانت اجرای حکم لزوم اجرای عقد معرفی کرد و بدین وسیله حکم لزوم اجرا را برای تعهد و عقد توجیه نمود .
به این ترتیب ، با تحلیل مفهوم حکم وضعی لازم الاجراء بودن عقد ، به این نتیجه می رسیم که متعهد نمی تواند با انجام عمل حقوقی، انجام تعهد مربوط به عین معین را غیر ممکن سازد ؛ یعنی اثر لازم الاجراء بودن عقد و تعهد مربوط به مال معین

دانلود با لینک مستقیم


دانلودمقاله قولنامه و مبایعه نامه

دانلودمقاله بررسی میزان بکارگیری روش های تربیت دینی نوجوانان

اختصاصی از فی ژوو دانلودمقاله بررسی میزان بکارگیری روش های تربیت دینی نوجوانان دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

بررسی میزان بکارگیری روش های تربیت دینی نوجوانان از منظر نهج البلاغه در کتب دینی مقطع راهنمایی
چکیده تحقیق :
خداوند متعال در طول تاریخ پیامبران زیادی را برای ارائه دین و تقویت دین داری انسان ها به منظور جلوگیری از انحراف بشر ارسال نموده است از طرف دیگر پیامبران آسمانی نیز دعوت مردم به سوی خدا را در راس اهداف و برنامه های خود قرار داده اند مهمترین گام برای رسیدن به این اهداف تربیت افراد بشر به سمت اخلاق و دین است . حتی در قرن بیست ویکم به بعد نیز علی رغم پیشرفت های علمی و تکنولوژیکی میل به پرسش در وجود انسان ها شعله می کشد و قیام ها و جنگهای زیادی بر سر مساله دین و مذهب به وقوع پیوسته و یا در حال وقوع است . برای قرارگرفتن گرایش فطری انسانها به سمت خدا و دین « شیوه آموزش و تربیت دینی توسط والدین و نظام آموزشی مهمترین و موثرترین راه برای نیل به این مقصود است . »
در نظام آموزشی برای تربیت دینی عوامل بسیاری دخیل هستند مانند رفتار و منش معلم ، شیوه تدریس ، محتوای تدریس .... و ما در بین این عوامل کتب دینی مقطع راهنمایی را انتخاب نمودیم تا ببینیم چه میزان از شیوه های تربیتی امام علی(ع) برای تربیت دینی نوجوان در آن استفاده شده است .
در این راستا فصل اول شامل بیان مسئله ، اهمیت و ضرورت موضوع ، بیان اهداف ، سوالات پژوهش و تعریف واژه ها می باشد و فصل دوم به دو بخش تقسیم می شود که بخش اول شامل موضوع تربیت ، هدفهای تربیت در اسلام ، ارزش و اهمیت تربیت ، اصول و مبانی و روشهای تربیت ، دین ، فلسفه و ضرورت دین ، اهمیت تربیت دینی ، زمان تربیت دینی ، طریق آموزش دینی ، اصولی درتربیت دینی ، آسیب شناسی دینی و بخش دوم به معرفی نهج البلاغه و ضرورت تربیت از دید نهج البلاغه ، عوامل موثر در تربیت ، اصول و مبانی روشهای تربیتی از دید نهج البلاغه می باشد و سپس یک نمونه عملی یعنی قسمتـی از نـامـه 31 نهج البلاغه و در انتهای این بخش به پیشینه نظری تحقیق اشاراتی داشته است .
در فصل سوم به روش اجرای پژوهش نگاهی داشته که از روش مطالعاتی و توصیفی استفاده گردیده است.
و در فصل چهارم نیز به بیان اهداف ، محتوا و روشهای تربیتی کتب دینی پرداخته شده و میزان بکارگیری روشهای تربیتی نوجوانان درکتب دینی را بررسی و در انتهای فصل نمودارهای توصیفی از مطالب جمع آوری شده را ارائه و به سوال های پژوهش پاسخ داده شد است .
و در فصل پنجم بعد از ذکر بیان مسئله ، روش یافته ها به صورت خلاصه بیان شده است که حاصل آن این است که از بین 9 روش تربیتی استخراج شده از نهج البلاغـه 6 روش درکتب دینی می باشد (روش الگویی، محبت ، تذکر ، موعظه ، عبرت ، تشویق و تنبیه ) و 3 روش که روش عملی تر می باشد یافت نشد ( روش توبه ، ابتلا و امتحان، مراقبت و محاسبه ) و در پایان این فصل به پیشنهادها و محدودیتهای تحقیق اشاره شده است .

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 


مقـدمه :
تـوجـه بـه دیـن ودیـنداری همواره به عنوان یکی ازمسائل مهم مطرح بوده و می باشد و به عبارت بهتر می توان گفت که همراه با هبوط حضرت آدم ابولبشر (ع) ، به کره خاکی دین و دینداری نیز آغاز شد و همواره در طول حیات بشر در زندگی انسان ها حضور داشته است و آنچنان این موضوع از اهمیت برخوردار بوده که خداوند متعال پیامبران زیادی را برای ارائه دین و تقویت دینداری انسان ها همچنین جلوگیری از انحراف بشر به طرف دین باطل ارسال نموده است و این خود بیانگر اهمیت این موضوع مهم می باشد .
از طرف دیگر باید توجه داشت که هرچیزی که در طول حیات بشر استمرار داشته باشد نشان دهنده نیاز فطری آدمی به آن است در اهمیت دین و دینداری باید افزود که در طول تاریخ قیامها و جنگ های زیادی بر سر مسئله دین و دینداری به وقوع پیوسته و بسیاری از انسان ها جان خود را نیز در راه دین و بـرای بـاورهای مـذهـبی خود فدا نموده اند که قیام عاشورا و شهادت حضرت ابا عبدالله الحسین علیه السلام و 72 نفر از یاران فداکارش به عنوان مهمترین نمونه ی این قیام ها می باشد .
امام حسین علیه السلام مهمترین هدف خود را از این قیام حفظ دین جد خود حضرت محمد (ص) اعلام داشته و این قیام آن چنان اهمیت دارد که به عنوان الگو و سرمشق برای سایر قیام ها می باشد .
در عصر کنونی نیز مهمترین علت افزایش نابهنجاری های اجتماعی فاصله گرفتن بشر از دین می باشد و صاحب نظران و اندیشمندان تنها راه خروج از بن بسـت هـای فـرهنـگی و اخلاقی را احیا و بازگشت مجدد بشر به سوی د ین می دانند .
از طرف دیگر آموزش دینی کودکان، نوجوانان و جوانان نیز همواره به عنوان یکی از دغدغه ها و مسائل مهم بعضی از خانواده ها ، نظام آموزشی و جامعه اسلامی بوده و می باشد .
موضوع و مسئله تربیت دینی و راههای بهبود نگرش نسل جوان نسبت به معانی و مفاهیم دستورات دینی آن چنان دارای اهمیت است که به عنوان یکی از مهمترین اهداف نظام تعلیم و تربیت اسلامی می باشد . اما متاسفانه تاکنون یک عزم و اراده ی جدی برای دستیابی به میزان تحقق این هدف مهم وجود نداشته و همچنین آسیب شناسی دقیقی از روشهای به کارگرفته شده توسط والدین و نظام آموزشی انجام نپذیرفته است .
حال با توجه به ضعفهای موجود در تربیت دینی نوجوانان در مدارس بر آن شدیم تا با تکیه بر نهج البلاغه و استفاده از روشهای تربیتی و الگوهای رفتاری آن یگانه ، بشریت باب علم نبی ، پدر بزرگوار امامان معصوم علیه السلام به بررسی کتب دینی مقطع راهنمایی پرداخته و ببینیم تا چه میزان از شیوه های تربیت دینی امام علی (ع) در کتب دینی استفاده شده است .

بیان مسئله
با توجه به مشکلات و انحرافات اخلاقی و دینی نوجوانان در دهه اخیر بکارگیری روش و الگوهای دینی درست و کامل برای رفع مشکلات وبرطرف نمودن موانع و هدایت صحیح آنان امری ضروری می باشد از جمله این شیو ه ها و الگوی صحیح راه یافت در مسیر شناخت شیو ه های تربیتی امام علی (ع) به عنوا ن یک انسان کامل و یک الگوی تمام نمای انسانیت می باشد و معرفی این بزرگوار و بیان و گفتار و شیو های تربیتی ایشان در مسیر تربیتی دینی نوجوانان که می تواند راه گشایی بزرگ و هدایت گر در امر تعلیم و تربیت صحیح و کامل دانست .
دراین تحقیق سعی محقق بر آن است که موارد ذیل را مورد بررسی قرار دهد :
1- اهمیت و ضرورت تربیت دینی و مذهبی نوجوانان در عصر حاضر
2- دیدگاه امام علی (ع) در تربیت نوجوانان
3- دیدگاه امام علی (ع) در بحث تربیت ( مبانی ، اصول ، روشها )
4- میزان بکارگیری این روش در کتب دینی مقطع راهنمایی
سوال 4 در حقیقت مسئله اصلی تحقیق و پژوهش ما می باشد که درکتب دینی مقطع راهنمایی چه میزان از روشهای امام علی (ع) استفاده گردیده است .

اهمیت و ضرورت موضوع پژوهش
چنانچه اهداف مشترک همه انبیاء الهی ، مورد بررسی و دقت نظر قرار گیرد مشخص می شود که موضوع تربیت دینی و اخلاقی از عالی ترین اهداف و وجه مشترک تعالیم همه فرستادگان الهی بوده است و این مهم همواره در کتب آسمانی مورد تاکید قرار گرفت و تکرار کلمه تقوا در قرآن کریم به عنوان کامل ترین کتاب آسمانی ادعای فوق را تایید می کند .
از سوی دیگر تربیت دینی و اخلاقی و همچنین تربیت اجتماعی کودکان و نوجوانان و جوانان از مهمترین اهداف و آرمان های خانواده ها و همچنین از مهمترین اولویت های نظام تعلیم و تربیت است . اما باید توجه داشت که تربیت اجتماعی خود تحت الشعاع تربیت دینی و اخلاقی نسل جوان می باشد زیرا فردی که دارای تربیت دینی و اخلاقی باشد مسلما ٌ نسبت به ارزشها و هنجارهای اجتماعی نیز پایبند ی لازم را خواهد داشت و در آن هنگام می توان به کاهش نابسامانی ها و ناهنجاری های اجتماعی نیز امید بست از این رو هرگونه تحقیق و تلاش در جهت تربیت دینی و اخلاقی نسل نو به طورمستقیم بر تربیت اجتماعی آنان نیز تاثیر گذار خواهد بود .
از زاویه دیگر باید گفت یکی از مسائل مهم فرهنگی در سالهای اخیرمسئله هجوم فرهنگی بیگانگان در جهت تضعیف باورها و ارزشهای دینی و مذهبی نسل جوان می باشد و در هجوم فرهنگی باید نگاه کرد که نوک پیکان مهاجم به طرف کیست ؟
بطور مسلم باورها و ارزشهای دینی نسل جوان یکی از مهمترین اهداف مهاجمین می باشد و موثرترین راهکارها تقویت باورها و ارزشهای دینی نسل جوان می باشد باید یاد آور شد که اهمیت و نقش نسل جوان در فردای این مرز و بوم بر کسی پوشیده نیست و به عبارت بهتر اداره فردای کشور به دست نسل جوان امروز سپرده خواهد شد .
تاسف بار اینکه هم والدین و هم نظام آموزشی و سایر نهادهای اجتماعی موثر از یک سو فرصت طلایی در سنین تاثیر گذاری بر تربیت دینی و اخلاقی نسل نو را از دست داده و از سوی دیگر از بکارگیری از پتانسیل و استعداد کودکان ، نوجوانان و جوانان در جهت جستجوگری و دریافت مفاهیم و ارزشهای دینی ناتوانند .
شکل گیری هویت دینی و تقویت باورهای مذهبی نسل جوان موجب می شودکه در هجوم فرهنگی زود فرهیخته فرهنگ بیگانه نشوند و در برابر آن مقاومت وایستادگی کنند . از این رو موثرترین راه تضمینی برای جلوگیری از سلطه سیاسی بیگانگان در آینده این مرزو بوم نیز تقویت باورهای دینی و مذهبی نسل جوان می باشد البته همانطور که قبلاٌ اشاره شده که چه مسوولیت تربیت دینی و اخلاقی نسل جوان تنها بر عهده نظام آموزشی نیست و نهاد خانواده و جامعه نیز بزرگترین مسوولیت را نسبت به این مهم دارند اما نظام تعلیم و تربیت به لحاظ این که به طور رسمی مسوولیت تربیت و هدایت نسل نو را بر عهده دارد چنانچه از این فرصت های استثنایی و تا زمانی که کودکان و نوجوانان در اختیار و در دایره نظام تعلیم و تربیت قرار دارند نتواند بهره لازم را ببرد به طور قطع در ایفای رسالت مهم خود کوتاهی نموه است زیرا با افزایش سن و سال کودکان و نوجوانان و هم مقاومت شان در برابر تعلیم و تربیت پذیری افزایش خواهد یافت وهم با خروج افراد از دایره نظام تعلیم و تربیت فرصت طلائی برای هدایت و تربیت دینی و مذهبی نسل جوان را از دست خواهد داد.

اهداف پژوهش
اهداف کلی :
1- « بررسی میزان بکارگیری روشهای تربیت دینی نوجوانان از منظر نهج البلاغه در کتب دینی مقطع راهنمایی »
2- ارائه پیشنهاد ها بر اساس یافته های پژوهش به برنامه ریزان و دست اندرکاران نظام تعلیم و تربیت به منظور عمق بخشیدن به شناخت دینی دانش آموزان و افزایش روحیه دینداری و تعهد و التزام عملی آنان نسبت به اسلام و انقلاب به عنوان هدف غائی این تحقیق . چرا که رعایت و الزام آن ما را در رسیدن به جامعه ای ایده آل و امت نمونه اسلامی کمکی شایان می نماید و هدف دیگر از انجام این تحقیق مشخص کردن امکانات و امتیازات بی شمار سیـره تربیتی امام علی (ع) در نهج البلاغه است و بررسی این مساله که چگونه می تواند در تحقق نظام مطلوب و مورد نیاز جامعه اسلامی موثر واقع گردد .
اهداف جزئی :
1- بررسی دیدگاه امام علی (ع) در تربیت دینی نوجوانان
2- بررسی دیدگاه امام علی (ع) نسبت به ابعاد تربیت دینی نوجوانان
3- بررسی دیدگاههای امام علی (ع) در مورد روشهای ترتیب دینی نوجوانان
4- بررسی دیدگاههای امام علی(ع) در مورد عوامل موثر در تربیت دینی نوجوانان
5- بررسی میزان بکارگیری روشهای ترتیبی امام علی (ع)درکتب دینی مقطع راهنمایی .

سوالات پژوهش
1 - تربیت دینی درسن نوجوانی از دیدگاه نهج البلاغه چه جایگاهی دارد ؟
2- ابعاد تربیت دینی از دید نهج البلاغه چگونه است ؟
3- روشهای تربیت دینی در نهج البلاغه چگونه است ؟
4- عوامل موثر در تربیت نوجوان از دیدگاه نهج البلاغه چیست ؟
5- میزان استفاده روشهای تربیت دینی نهج البلاغه در کتب دینی چگونه است ؟


تعاریف نظری
دین :
مجموعه ی تعالیم و دستورات نشات گرفته از خداست که از طریق وحی به پیامبران ابلاغ شده تا بگوش مردم برساند و آنها را به رعایت و عمل تشویق کند .
مذهب : مذهب شامل مجموعه ای از باورهاست و این باورها خود توسط کلمات بیان می شود ، یعنی به صورت اندیشه ای در می آیند که کم و بیش شکل دستگاه فکری به خود گرفته و فقط با اعمال که مظاهر باورها و شیوه های تجدید نظر هستند زنده می ماند و مشخص می گردد .
تربیت :
تربیت در لغت به معنی نشو و نما دادن ، زیاد کردن و برکشیدن و مرغوب یا قیمتی ساختن است . در معنی اخیر تربیت از حدافراط و تفریط بیرون آوردن و به حد اعتدال سوق دادن می باشد .
تربیت پرورش دادن استعدادهاست. استعدادهایی که بالقوه در یک جاندار وجود دارد و به وسیله تربیت باید آن ها را به فعلیت در آورده و رشد داد و از همین جا معلوم می شود که تربیت باید تابع فطرت مـوجـود بـاشـد و نمـی شـود مـوجـود را بـرخلاف فطرت آن رشد داد . این نوع تربیت را در خصوص انسان از طریق علم اخلاق انجام می دهد در واقع تربیت انسانی یعنی رشد اخلاقی انسان بر مبنای نظارت او .

تربیت :
تربیت دینی مجموعه دگرگونی هایی است که در عقیده فرد به منظور ایجاد نوعی خاص از عمل و رفتارکه متکی به ضوابط مذهب باشدانجام می شود. به عبارت دیگر در سایه ی دگرگونی هایی که در فکر و عقیده افراد ایجاد می گردد ، اخلاق ، عادات آداب و رفتار ، روابط فردی و اجتماعی شخص به صورت مذهبی وشرعی شکل می گیرند و مذهب به عنوان عامل مسلط بر زندگی و جنبه های آن خود نمایی می کند .
درتعریف دیگراز تربیت دینی از دکتر خسرو باقری می خوانیم .
تربیت دینی در مفهوم اصیل آن به این معناست که تدین ، در ارتباطی از نوع تربیت در خرد شکل بگیرد به عبارت دیگر اعتقادات دینی ، تجربه درونی ، در ارتباط با خدا ، التزام درونی نسبت به سخن خدا و عمل به مقتضای آن ، باید بستر تبیین عرضه معیارها ، تحرک درونی و نقادی جریان یابد . تربیت دینی باید با همین ویژگیهای اصیل خود در قرن بیست و یکم و چالشهای آن جلوگر شود ، پیراستن تربیت دینی از تلاشهای شبه تربیتی یا بد فهمی های ما از دین امکان توفیق تربیت دینی را در برابر چالشهای این قرن فراهم می کند .
کتب دینی :
منظور کتابهای فرهنگ اسلامی و تعلیمات دینی سه مقطع راهنمایی می باشد . در حقیقت عبارت است از محتوای تحت عنوان کتاب فرهنگ اسلامی و تعلیمات دینی دوره راهنمایی تحصیلی که از سوی دفتر برنامه ریزی تالیف کتب درسی تهیه و توسط شرکت چاپ ایران در اختیاردانش آموزان دوره راهنمایی به تفکیک پایه قرار می گیرد .

نوجوان و جوان :
مراحل سنی مختلف در حیات انسانها میزان رشد و فعالیتهای جسمی و فکری در هر مرحله مورد توافق و قبول همه محققین چون روانشناسان ، جامعه شناسان و... نیست و دارای تفاوتهایی می باشد . برای این تحقیق تقسیمات سنی را به صورت زیر در نظر گرفته ایم .

کودکی از آغاز تا پایان 12 سالگی

ازپایان12سالگی تا 16 سالگی نوجوانی پسران
نوجوانی
از پایان 10 سالگی تا 14 سالگی نوجوان دختران

سن 16 تا 18 دوران بلوغ پسران
بلوغ
سن 14 تا 16 دوران بلوغ دختران

جوانی سن 18 تا 25 دوران جوانی پسران و دختران
میان سالگی سن 25 تا 40 دوران میان سالی برای زن و مرد
بزرگسالی سن 40 تا 60 سالگی
پیری سن 60 به بعد دوران پیری و کهولت
دوران نوجوانی و جوانی هرکدام نسبت به دوران قبل خود مرحله ی مستقلی از حیات محسوب می شوند دوره ای که به علت وجود تمایلات مختلف و متضاد عده ای از محققین هنوز آن را دوران مبهم زندگی می شمارند .
دوران نوجوانی و بخصوص مرحله بلوغ را ولادتی تازه ذکر می کنند از آن بابت ویژگیهای آن بگونه ای است که گوئی رابطه ی بین این فرد با دنیای سابقش وجود ندارد . در تعبیر پیامبر گرامی مان " شبه من الجنون" آمده و امام امیرالمومنین (ع) آن را "سکر الشباب" یا مستی جوانی تعبیر کرده است

تعاریف عملیاتی
دین : دین مجموعه عقاید ، اخلاق و قوانین و مقرراتی است که برای اداره فرد و جامعه انسانی و پرورش انسانها از طریق وحی و عقل در ا ختیار آنان قرار دارد .
تربیت : در این تحقیق منظور از تربیت فعالیتهای آموزش و پرورش به منظور آماده سازی و رشد و بالندگی انسان برای ارتقاء سطح آگاهی های و بینش مناسب نسبت به خود جامعه ، هستی و مبدأ آفرینش می باشد .
تربیت دینی : منظور از تربیت دینی دین فرد در چهارچوبی پرورش یافته باشد و رشد یافته باشد که خود را مقید به رعایت عقاید، اخلاقیات و احکام و مقررات مربوط به دین بداند .
کتب دینی : منظور کتب دینی سه مقطع راهنمایی می باشد .
نوجوان : منظور گروه سنی راهنمایی و ابتدای دبیرستان می باشد .

روش تحقیق
این تحقیق از نوع تحقیق نظری می باشد و روش بکارگرفته شده در این تحقیق نظری به صورت توصیفی – تحلیلی می باشد که برپایه مطالعات کتابخانه ای و روش فیش برداری استوار است .
سعی و تلاش محقق براین است که با استفاده از نهج البلاغه و کتب تفاسیری مربوط به آن و کتب تالیف شده پیرامون تربیت از دیدگاه امام علی (ع) ، روشهای تربیتی از منظر امام علی (ع) را یافته استخراج نموده و به بررسی آنها در کتب دینی پرداخته شود .

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 


مقدمه :
بحث تربیت انسان تاریخی به درازای خلقت بشر دارد . هم زمان با آفرینش حضرت آدم (ع) تربیت او توسط خداوند متعال آغاز گردید وحکمت را پروردگارجهانیان به وی آموزش داد و طریق هدایت و سعادت را خداوند به آدم (ع) نشان داد . بعد از او نیز پیام آوران الهی آمده اند تا انسانها را تربیت کنند .
در هیچ زمانی انسان بدون مربی نبوده زیرا انسان موجودی است که همه جهاتی که در عالم است در او نیز وجود دارد منتها به طور قوه است و در حد استعداد می باشدولی برای اینکه این استعدادها فعالیت پیدا کنند باید مربی باشد تا زمینه های چنین تحولی را فراهم کند و انسان را از مرتبه اسفل به اعلا بکشاند واز ظلمات حیوانیت به نور انسانیت برساند .
تربیت در سنت پیام آوران الهی خروج از ظلمات به سوی نور است و کتاب انبیاء ، کتاب تربیت انسان است . بنابراین تربیت انسان همزاد با پیدایش انسان است و اگرانسان تربیت صحیح شود منشاء همه چیز است و اگر آدم نشود منشاء همه ظلمات خواهد شد .
مسئله تربیت در همه اعصار و مکانها مطرح بوده و اعمال می شده است . تمامی جوامع تربیت رسمی و یا غیر رسمی داشته اند و افراد را با توجه به نیازها و اهداف اجتماعی پرورش می داده اند در دنیای امروزی جایگاه تربیت نسبت به گذشته بیشتر مورد توجه قرار گرفته و امکانات ، منابع ، نیرو وفرصتهای بسیاری به این امر اختصاص می دهند .
بشر به علت بلوغ فکری به اهمیت وضرورت دوچندان تربیت پی برده و هر ملتی که آگاهانه در این مسیر قدم برداشته از ثمرات بی شمار آن منتفع گردیده و در زمینه های مختلف بر سایر ملل پیشی گرفته است . اما همان طوری که تربیت انسان از بهترین وخطیر ترین امور بشری می باشد احتمال آسیب زایی و انحراف آن از مسیر صحیح نیز زیاد است .
با توجه به حساسیت موضوع تربیت انسان ضروری است که این موضوع از جایگاه و مقام انسانهای بزرگ نیز دیده شود و مورد بررسی قرار گیرد و با روشها و سنتهای آن بزرگان نیز آشنا و برای تربیت نسل جدید آنها را بکار بست .
به این منظور این بخش تحقیق اشاراتی دارد به شیوه و روشهای تربیتی امام علی (ع) .

موضوع تربیت :
موضوع و محور تربیت انسان است و با توجه به زمینه های رشد و استعدادهای درونی بشر، تعلیم و تربیت جایگاه خود را پیدا می کند. به عبارت دیگر چگونگی تربیت یافتن انسان و شکوفایی استعدادهای درونی او وظیفه تعلیم وتربیت است .
در این راستا شناخت ماهیت و چیستی انسان و ارائه تعریف دقیق از ساختار وجودی و استعدادهای درونی وی می تواند نقش تعیین کننده ای در رابطه با تعلیم و تربیت و تحقق اصول و اهداف آن باشد .
ارزش و اهمیت تربیت :
«والله اخرجکم من بطون امهاتکم لاتعلمون شیئاوجعل لکم السمع والابصاروالافئده لعلکم تشکرون .
در اهمیت و ارزش تربیت همین بس که قرآن کریم محور دعوت پیامبران را عموما و پیامبر عظیم الشان اسلام را خصوصا تربیت فضائل اخلاقی قرار داده است و این از موضوعاتی است که جامعه بشری از همـان روزگـار نخستین حیـات بـه آن نیـاز داشته و روز به روز با توسعه زندگی اجتماعی و علمی و سیاسی این نیاز بیشتر شده است . چنانکه هم اکنون در بیشتر جوامع بشری مشاهده می کنیم به همان نسبت که علوم طبیعی و مادی رونق پیدا کرده و زندگی بجانب ماشینی و صنعتی و توسعه یافته است . خود انسان از اصول و مبانی تربیت و از فضائل انسانی دور مانده است علت امر آن است که علم را از ایمان و تقوا جدا نمودند و تعلیم را از تربیت و تزکیه بی نیاز دانستند .
انسان به کمک تعلیم و تربیت می تواند استعدادهای درونی خود را بشناسد و گوهر وجودی خویش را بپروراند و آن را تا سر منزل مقصود برساند در واقع تا وقتی انسان نداند که چیست و گنجایش و ظرفیت او چقدر است و چه استعدادهایی دارد به دنبال شکوفا ساختن این استعدادها نخواهد رفت . خلاصه اینکه تنها تربیت صحیح قادر است گوهر گرانبهای وجود آدمی را شکوفا کند و آن را در مسیر سعادت و کمال رهنمون شود . دین مبین اسلام بخصوص مکتب اهل بیت (ع) تعلیم وتربیت را تنها در راه حیات انسان ورسیدن به کمال شمرده وبا ندای (هل یستوی الذین یعلمون والذین لایعلمون) (آیا آنان که می دانند با آنان که نمی دانند مساوی اند . )
قرآن شناخت را محور تربیتی انسان قرار داده وتعلیم و تربیت را زیر بنای بعثت انبیا دانسته است .
آیات و روایات فراوانی در زمینه اهمیت تعلیم و تربیت آمده است که دراینجا به همین اندازه بسنده میکنیم، در یک کلام می توان گفت که تربیت استفاده ازتمام استعدادهای انسانی است .
جایگاه تعلیم و تربیت :
علوم مختلفی اخلاق انسان را موضوع بررسی خود قرار داده اند که برخی از آن ها زیر مجموعه علوم اسلامی هستند . هر کدام از این دانش ها از جهتی خاص به مسائل تربیتی می پردازد مانند علم اخلاق ، اخلاق توصیفی، فلسفه اخلاق و تعلیم وتربیت. در علم اخلاق ، شیوه آراسته شدن به صفات نیکو و پسندیده و زدودن صفات زشت و ناپسند مورد بحث قرار می گیرد و در دانش تعلیم و تربیت از اصول و روش های تربیتی وچگونگی تربیت صحیح براساس ویژگیهای روحی انسان گفته می شود .

هدفهای تربیت در اسلام :
از تامل در معانی لغوی واژه های نظیر هدف و غایت بر می آید که جملگی در بردارنده مفهوم ( نهایت و سرانجام کار ) است با این تفاوت که گاهی نهایت امری است عینی و خارجی و گاهی ذهنی یا وجدانی در اسلام هدف نهایی و غایی رسیدن انسان به قرب الهی می باشد . در اصطلاح قرآن انسانی کامل است که قرب الهی یابدپس هدف زندگی از دید قرآن، عبودیت و در نهایت قرب الی الله است .
اهداف در اسلام به دو دسته تقسیم می شود : 1- هدف غایی 2- هدف کلی
الف ) هدف غایی تربیت در اسلام :
هدف غایی تربیت در هر مکتبی ، کمال مطلوب آدمی است و باید تمام فعالیت های او متاثر از آن باشد ، ویژگی های هدف غایی از نظر اسلام که در کل به آن ماهیت خاصی بخشیده است عبارتند از :
1- هم سازی با فطرت: هدف های غایی درمنظر دینی با ساختار وجودی و ماهیت انسان تناسب دارد .
2- جامعیت : در برگیرنده تمام ارزشهای انسانی
3- برانگیزندگی : ایجاد شوق و رغبت
4- عدم محدودیت : که می تواند عامل مهمی برای کسب درجات عالی تر باشد .
5- وحدت هدف غایی : در حقیقت جامع همه ارزشها و کمالات انسانی و در برگیرنده رشد و تعالی تمام مراحل حیات او است .
6- دست یابی به قرب الهی :هدف غایی که حقیقتی بی نهای و جامع تمام ارزشهاست از دید اسلام ، همانا خداوند تعالی است . اوست که بی نهایت و کامل است و می تواند محور تمام افعال انسان قرارگیرد.این هدف حقیقتی است که تمام کمالات به او برمی گردد.
نزدیکی به خدا، علم به خدا، ایمان به خدا و غیره همه ناظر بر یک حقیقت است و آن خداست . از این رو شایسته است که خود خدا که حقیقت ازلی است محور قرار گیرند.
ب ) اهداف کلی تربیت در اسلام :
منظور از اهداف کلی یا واسطه ای یک سوی غایتهای کلی است که برای تبدیل شدن به رفتارهای جزئی باید مشخص تر شوند. این اهداف نسبت به هدف نهایی وسعت و محدوده کمتری دارد. وحد واسط بین هدف نهایی واهداف رفتاری و جزیی اند، هدف های واسطه ای مسیرحرکت انسان را تا حدی مشخص تر،روشن تر می کنند و مجموعه ای راتشکیل می دهند که از به هم پیوستن آنها پیکره هدف نهایی ساخته می شود . از این رو می توان این اهداف را در سه مقوله مورد بررسی قرار داد .
1- اهداف تربیتی اسلام در خصوص ارتباط انسان با خدا (معرفت خدا، ایمان ،تقوا، عبادت ، شکرگزاری)
2- اهداف تربیتی اسلام در خصوص ارتباط انسان با خود( ابعاد مختص انسان و ابعاد مشترک بین انسان و حیوان )
3- اهداف تربیتی اسلام در خصوص ارتباط انسان با دیگران (ارتباط اجتماعی ، ارتباطات اقتصادی ، ارتباطات سیاسی ، ارتباطات فرهنگی )
4- اهداف تربیتی اسلام درارتباط انسان باطبیعت(شناخت طبیعت وبهره برداری صحیح ازطبیعت)

اصول ، مبانی و روشهای تربیت :
اصول تعلیم و تربیت :
واژه اصل در لغت به معنای بیخ ، بنیاد ، پایه و بن هر چیزی است .
در علوم تربیتی معانی گوناگونی برای اصول بیان شده است .
مفاهیم ، نظریه ها و قواعد نسبتا ٌ کمی که در بیشتر موارد صادق است و باید راهنمای مربیان در کلیه اعمال تربیتی باشد . و یا قاعده عامه ای که می توان آن را به منزله دستورالعملی کلی در نظر گرفت و از آن به عنوان راهنمای عمل استفاده کرد .
حاوی «باید » بر این اساس ، هنگامی که از اصول تعلیم و تربیت سخن می گوییم بایدخود را محدود به بیان قواعد می کنیم که به منزله راهنمای عمل ، تدابیر تعلیمی و تربیتی ما را هدایت می کنند .
دکتر مهدیان مقصود از اصول را این گونه بیان می دارند. اصول تربیت چهارچوب ها ،قضاوت ها وقواعدی هستند که تمام کوشش های معلم را در جریا تربیت روشن می سازند به طوریکه می توانند منشاء و مصدر رفتار معلم و دانش آموز باشند . در یک عبارت مشخص تر اصول تربیت ، معیارها وضوابطی هستند که بایدها و نبایدهای تربیت را بیان می کنند .
ایشان ویژگی های اصول تربیتی را اینگونه بیان می دارند:
1- اصول کشف کردنی و تعینی هستند نه وضع کردنی و تعیینی. یعنی نمی توان با تکیه بر ذهن خود و یا مشارکت با دیگران چیزی را اصل نهاد و آن را ملاک رفتار تربیتی شمارد. زیرا اصل مقوله ای عینی و غیر اعتباری و فرا ذهنی است که از این نظر کمیت اصول نامحدود بوده و بنا به مقتضیات زمانی و مکانی قابل افزایش است .
2- اصول تغییر پذیرند یعنی اینکه مطلق، حتمی و کافی نیستند و لذا همواره اصول تربیت در معرض ارزیابی قرار گرفته و صحت و درستی آنها را برای کاربرد موثر به بوته آزمایش
می گذارند.
3- علی الاصول انتظار می رود اصل قابل تعمیم باشد . اما در عالم واقع گاه کاربرد اصل قابل تعمیم نمی باشد. بنابراین گفته می شود مطلوب وقاعده آن است که اصل بر زمان و مکان باشد نه در مکان وزمان .
4- هر اصلی متناظر با هدفی است و از منبعی ( مبنایی نشات می گیرد و بر کیفیتی از انجام دادن کار (روش) تاثیر می گذارد . یعنی به وسیله اصول روش های درخور بر رسیدن به هدف ها انتخاب خواهد شد . با توجه به توضیحات گذشته مبانی تربیت برخاسته از نیازهای انسانی،مواریث فرهنگی ، بنیادهای دینی و مذهبی و نظرات مربیان بزرگ بودند که منبع کشف اصول تربیت معرفی گردیدند.
بنابراین اصول آموزش وپرورش را می توان از سه منبع اصلی یعنی انسان ، جامعه و دیدگاه فلاسفه و علما تربیتی استخراج نمود .
مبانی تعلیم و تربیت :
واژه مبانی ، جمع مبنا و در لغت به معنای بنیان اساسی وبنیاد است . درعلوم تربیتی ، معانی گوناگونی برای مبانی شده است . د رحقیقت مبانی در تعلیم و تربیت عبارت است از قضایای حاوی"است"که به موقعیت انسان وامکانات ومحدودیتهای او و ضرورتهایی که همواره حیات انسان تحت تاثیرآنهاس مربوط می شود . ویا مبانی تعلیم و تربیت مجموعه قانونمندی های شناخته شده در علوم نظری چون روانشناسی و جامعه شناسی است که تعلیم و تربیت بر آن تکیه می کند .
همچنین دکتر مهدیان در مورد مبانی اینگونه می نویسند :
مبانی تربیت عبارتست از اندیشه ها ، افکار ونگرش های مربوط به معرفت شناسی ، جهان شناسی،انسان شناسی وارزش شناسی و در کل موفقیت انسان ،امکانات و محدودیت های او. مبـانـی تربیـت مشتـمل بر پایه ها و عوامل اساسی است که کم و کیف تربیت را نشان می دهد کانالها ومنابعی که مبتنی بر تعالیم دینی ، تحقیقات علمی و معارف فلسفی و کلیه واقعیت هایی است که تمام عوامل وعناصر تربیت را تحت تاثیر قرار داده و به ساختار و محتوا و روش آن جهت کلی می دهند . همچون نظریات مربیان بزرگ تعلیم و تربیت . زیر ساخت هایی که به عنوان زیر بنای تمام جنبه های اصلی ساختار تربیت ( یاطبقات بالای آن ) مبتنی بر آنها هستند.
مبانی تعلیم و تربیت از موقع ( یاموقعیت ) آدمی و امکانات ومحدودیتهایش و نیز از ضرورت هایی که حیاتش را همواره تحت تاثیر قرار می دهد بحث می کند .
انواع مبانی تربیت
انسان به عنوان موجودی چند بعدی که دارای ویژگی ها وصفات متمایز از سایر موجودات است طبیعت منحصر به فردی دارد . وجود او مملو از قوا و استعدادهای متنوع و گاه متضاد است از عقل و اندیشه تا غضب و شهوت ، از عشق و دوست داشتن تا انزجار و تنفر، خودخواهی ودیگر خواهی و ... همه و همه خصوصیات و خصلت هایی است که از او موجودی زیستی ، اجتماعی ، روانی ؛ اخلاقـی ، فلسفـی و الهـی ساختـه اسـت . بنابـرایـن تعلیم و تربیت او به زمینه های گوناگون زیست شناختی ، جامعه شناختی ، روان شناختی و فلسفه مربوط می شود و مبانی تربیتش از جامعیتی برخوردار است که همه ابعاد وجودی او را در بر می گیرد با این توضیحات می توان انواع مبانی تربیت را چهارچوب مفهومی معینی که ارتباط معنی دار و متقابلی با یکدیگر دارند شامل مبانی زیر دانست . مبانی فلسفی و تعالیم دینی ، مبانی علمی و زیست شناختی ، مبانی روان شناختی و مبانی جامعه شناختی .
روشها در تعلیم و تربیت
روش در لغت به معنای طریقه و قاعده ، قانون و شیوه است .
روشهای تربیتی عبارتند از دستورالعملهایی که به ما می گویند برای رسیدن به مقصد و مقصود مورد نظر چه باید کرد . به عبارت دیگر روشها ، راهکارها و شیوه هایی عملی هستند که در فرایند تربیت بکار می روند تا متربی به هدف نهایی تربیت برسد .
روشهای تربیتی عبارتند از : دستورالعمل هایی که به ما می گویند برای رسیدن به مقصد ومقصود مورد نظر چه باید بکنیم ، به عبارت دیگر روش ها ، راهکارها و شیوه هایی عملی هستندکه در فرآیند تربیت به کار می روند تا متربی به هدف نهایی تربیت برسد . در حقیقت روش های تربیتی مظهر و نمود بارز کار تربیت هستند و بخش اعظم توفیق مربی و نظام تربیت ، در گرو شیوه هایی است که او برای رسیدن به اهداف تربیتی اتخاذ کرده و به کار می بندد، به همین جهت گزاف نیست اگر بگوییم خطیرترین و دشوارترین مرحله از فرآیند تربیت تعیین و تشخیص روش های تربیتی و استفاده و به کارگیری صحیح و موثر آن است . تربیت کننده ای به تشخیص صحیح شیوه های تربیتی توانا است که از ویژگی های عمومی و اختصاصی متربیان و نیز اهداف و اصول که باید مراعات کرد ، آگاهی کامل داشته باشد .

مفهوم دین :
معنای لغوی دین ، انقیاد ، خضوع ، پیروی اطلاعات و تسلیم است ومعنای اصطلاحی آن مجموعه عقاید ، اخلاق، قوانین و مقرراتی است که برای اداره فرد و جامعه انسانی و پرورش انسانها از طریق وحی وعقل در اختیار آنان قرار می گیرد .
دین روش مخصوص در زندگی ، که صلاح دنیا را به گونه ای که موافق کمال اخروی و حیات دائمی حقیقی باشد تامین می کند .
علامه جعفری نیز در تعریف دین می گوید « دین مجموعه قوانین و مقرراتی است که همه به اصول بینش بشر نظر دارد و هم درباره اصول گرایش وی سخن می گوید و هم اخلاق و شئون زندگی او را زیر پوشش دارد و از طریق وحی در اختیار آنها قرار می گیرد .
فلسفه و ضرورت دین :
اصولاٌ قوانین دو رشته و دو شاخه کاملاٌ از هم جدا دارند : یکی قوانین جزئی و محدود و قراردادی و زودگذر و دیگری قوانین کلی و یکسان پایدار .
بخش اول قوانینی است که بر حسب نیاز زمان یا مکان یا انگیزه های ویژه دیگری احساس شود ، مانند : قوانین مربوط به تقسیم آب رودخانه و بهره برداری از جنگلها و چراگاهها و بیابانها و دریاها و ترسیم نقشه راهها و ساختمانها و شهر سازیها و نشانه های راهنمایی و مقررات رانندگی و آیین نامه های داخلی شرکتها و کارخانجات و موسسات و برنامه های خصوصی اشخاص و خانواده ها و دستجات کوچک و مانند اینها . بخش دوم قوانینی است که برای نوع بشر در سراسرگیتی و در همه زمانها مقدر می گردد. خواه تمام افراد بشریت جمعیت کوچک و همگی ساکن یک شهر باشند یا چند میلیارد نفر و در چندین هزار شهر و منطقه پراکنده باشند مانندقوانین مربوط به جان و مال و ناموس و حقوق و کار و کوشش و خرید و فروش و حقوق در روابط زن و شوهر و خانواده و فرزندان و همسایگان و زیر دستان و زبردستان ... و مانند اینها اما بخش اول را باید گفت چندان ارزش علمی و اهمیت بسزایی ندارد و دانایان قوم و دانشمندان عادی بشر هم می توانند چنان مقرراتی را ساخته و پرداخته و عرضه نمایند و تغییر و تبدیل و دگرگون ساختن آنها هم هیچگونه زیانی نداشته باشد و چه بسا برای یک موضوع معین در یک زمان درنقاط مختلف جهان چندین مدل قانون بر خلاف یکدیگر موجود می باشد اما در بخش دوم ناگفته پیدا است که چه اندازه پرارزش و حیاتی و اساسی می باشد و می توان گفت که خوشبختی و بدبختی و زندگی و مرگ بشر و بشریت بستگی ناگسستنی با آنها دارد و از همین جاست که قانون گذار این گونه قوانین هرگز نمی تواند بشر عادی باشد ، هرچند دانشمند و نابغه هم باشد ، زیرا بشر عادی هرچند از هوا و هوسها وگرایشهای ناخودآگاه و آلودگیهایی بشری هم پاک باشد باز افق دید اندیشه اش محدود است و نمی تواند قانونی صدرصد بی عیب و نقص و بی زیان و بسود همگان عرضه نماید.
همان گونه که می بینیم تاکنون نتوانسته اند و ناچار باید این بخش از قوانین منحصراٌ از جانب آفریننده تواناو بی نیاز و دانای به آشکار و نهان بشر بوسیله رهبران جهانی آورده شود .
و من لم یحکم بما انزل الله فاولئک هم الکافرون و هرکس بر طبق قوانین فرستاده شده خداوند داوری نکند از کافران خواهد بود .
پس ضرورت وجود دین برای همگان واضح و روشن است که شامل مجموعه دستوراتی است که توسط راهنمایان بشر یعنی پیامبران آورده شد و به انسان ابلاغ گردید .
اهمیت تربیت دینی نوجوان
موضع اسلام در برابر این نسل موضعی است که آنها را از بزرگترین سرمایه ها تلقی کرده و از نیروی آنان در جهت خیر و سعادت شان استفاده کرده است . از شور و نشاط جوانان و از قدرت حسی شان استفاده بسیاری برده شده و بسیاری از مشکلات جامعه اسلامی زمان پیامبر از طریق آنان رفع گردید .
پیغمبر اسلام از همان آغاز توجهی فوق العاده به این نسل داشته و با استفاده از زمینه فطری آنان کوشید آنها را به اصول اخلاقی و مذهبی آشنا کندو به سوی خیرجهت دهد . در دوران قبل از هجرت همین جوانان با نمایش برنامه مذهبی و نماز ودعا مشرکین را به تعجب و ستوه آورده اند . سعدبن مالک 16 ساله از مبارزین سر سخت با شرک نمونه ای از این جوانان است .
رسول خدا باملاحظه شرط صلاحیت و ایمان و عقل و هوش آنان و علم و اخلاق و تدبیرشان به برخی از آنان پستهایی عطا نمود . « مصعب بن عمیر » نخستین مامور اعزامی پیامبر به مدینه برای تبلیغ اسلام است درحالیکه جوان کم سن وسالی بود .
« عتاب » جوانی 21 ساله و نخستین فرماندارمکه ازسوی پیامبر پس از فتح و پیروزی اسلام است . « اسامه » جوان 18 ساله فرمانده سپاه اسلام در جنگ با روم است . این جوانان و افرادی مشابه آن از آغاز خود را به تحمل هر آزار و شکنجه ای آماده کرده و برای دفاع از حریم اسلام صف بسته بودند و این هنر رسول گرامی ما بود که از این گونه قدرتها و توانها برای عزت و سعادت خود و جامعه شان استفاده کرد و از هدر رفتن نیروها جلوگیری نمودند .
در این راستا می توان مشاهده نمود پیامبر با قشر نوجوان و جوان جامع چه کرد ،آنها را درچه مسیری قرارداد و با حضور آنها جامعه را به چه سمتی سوق داده و هدایت نمودند . نکته قابل توجه در مباحث بالا توجه پیغمبر (ص) به اصول اخلاقی و مذهبی در جوانان بوده .
فرض در این بررسی توجه به این است که اگر جوانان و نوجوانان نیکو پرورش یافته باشند موانع و مشکلات تربیت و هدایت از سر راهشان برداشته شود می توانند همچون نیروی شگفت انگیز در خدمت سعادت خود و دفاع از جامعه و گردش چرخ حیات اجتماع باشند .
زمان تربیت دینی :
در نگاه به احادیث و متنون دینی تربیت کودک و نوجوان از سه دوره بزرگ تحت عنوان سعادت ، اطاعت و وزارت که هرکدام حدودا هفت سال طول می کشد عبور می کند . از سوی دیگر بر اساس یافته های پژوهشی در قلمرو روان شناسی تربیتی مشاهده می شود که تحول دین یابی درکودکان و نوجوانان از مراحل چهارگانه زیر عبور می کند که می توان به ترتیب زیر آن را بیان کرد .
1- مرحله تقلیدی - رفتاری :
در این مرحله کودک آنچه از اعمال و آداب دین یاد می گیرد صرفا جنبه تقلیدی ، آنهم از نوع رفتار مکانیکی دارد و هنوز شناخت مستقلی از پیامد و ارزش رفتارهای دینی ندارد . این دوره تا حدود 5 یا 6 سالگی به طول می انجامد .
2- مرحله عاطفی - احساسی :
در این مرحله کودک ضمن تقلید از آداب و مراسم دینی بزرگسالانی از نظر عاطفی و حس تعلق به آداب و مراسم واکنشهایی از خود نشان می دهد این دوره معمولا در سنین 6 تا 10 سالگی اتفاق می افتد و راهبرد اصلی تربیت دینی مبتنی بر تلقین والقا می باشد که انس و الفت به مناسک دینی را به همراه دارد .
3- مرحله استدلالی- برهانی :
در این مرحله نوجوان دین را از منظر عقلانیت همراه با استدلال شخصی مورد بررسی قرار می دهد این مرحله که مصاد ف با ظهور تفکر و اجتهاد عقلانی نوجوان است یکی از مهمترین و حساس ترین مراحل تربیت دینی محسوب می شود . در اینجا راهبرد اصلی در تربیت دینی معطوف به «تحقق » است یعنی نوجوان هرمطلبی که از دین می آموزد و باید از صافی ذهن و استدلال عقلانی خود عبور دهد تا مورد پذیرش قرارگیرد در غیر این صورت با مقاومت و انکار مواجه می شود .
4- مرحله عرفانی - شهودی :
در این مرحله نوجوان در کنار استدلال عقلانی به پذیرش قلبی و کشف شهود باطنی نیز نایل می شود یعنی نوجوان بر اثر دریافت وجودی دین وظهور علاقه ، معنویت و نشاط درونی به تعالی احساسات و والایش هیجانات خود از طریق عرفان و اشراق فردی دست می یابد و در اثر این احساس والا به آرامش و امنیت درونی که حاصل ایمان قلبی است می رسد . البته عده ای دیگر از روانشناسان تحولی نگر، مراحل تربیت دینی و یا فهم کودک و نوجوان از دین رابه شیوه های دیگر تقسیم بندی کرده اند . جدول زیر نمونه ای از این دیدگاه را در قالب تحول دین مطابق با مراحل رشد نشان می دهد در این الگوی تحولی ، فهم دین و تحول ایمان دینی از هفت مرحله متمایز و درعین حال مرتبط با هم عبور می کند . هریک از مراحل شکل متوالی بر روی مرحله قبلی بنا می شود و با مراحل تحول هوش و اخلاق در نظام پیاژه و کهلبرگ همسویی نسبی دارد.
نگرش فرضیه ای به مراحل رشد دینی
مرحله رشد دینی محتوای رشد دینی
ایمان شهودی و تقویتی (1 تا 7 سالگی ) درجه امنیت پایه ای روانی / چگونگی تقویت در کارهای خوب و بد و یادگیری های اولیه / تفکر شهودی ابتدایی و پیش عملیاتی / درهم آمیختگی خیال وواقعیت
/ شکل گیری وجوان اولیه
ایمان افسانه ای و جزمی
( 8 تا 11 سالگی) رشد تفکر عینی و تفکرکلی اجمالی/ تمیز فاصله واقعیت و خیال / تصور جزئی درباره واقعیت ها / افسانه سازی با کمک عینیات / جزمی نگری درباره اندیشه های دینی / باور به پاداش و مکافات عینی

 

ایمان ترکیبی و الگویی
(12 تا16 سالگی) تفکرانتزاعی درباره مفاهیم مذهبی / نظام دادن به عقاید دینی / اثبات شخصیت خویش با کمک باورهای مذهبی / پیروی از سرمشقهای دینی / درهم آمیختگی ایمان دینی با عواطف نوجوانی

 


ایمان فردی شده و استدلالی
(17 تا25 سالگی) استدلال عقلی باعنوان پشتوانه ایمان دینی / مقایسه طرزفکرهای دینی و انتخاب راه مخصوص به خود / شیفتگی به ارزشهای دینی و فرهنگی / الگو برداری از سر مشقهای دینی/ کمال طلبی و جستجوی معنای زندگی / فراگیری معانی و رفتارهای دینی از دوستان
ایمان ترکیبی و پویا
( نیمه دوم جوانی تا میانسالی ) فراتر رفتن از منطق و استدلال در فهم دین / تفکر ما بعد به صوری و ترکیب کردن استدلال باشهود و تجربه دینی شخصی / یافتن وحدت در درون تناقصها / آزاد کردن خود از تعصبات وقید و بندهای عامیانه .

 

ایمان ترکیبی و پویا
( نیمه دوم جوانی تا میانسالی ) فراتر رفتن از منطق و استدلال در فهم دین / تفکر ما بعد به صوری و ترکیب کردن استدلال باشهود و تجربه دینی شخصی / یافتن وحدت در درون تناقصها / آزاد کردن خود از تعصبات وقید و بندهای عامیانه .

 


ایمان هماهنگی با جهان طبیعت و انسانی
( میانسالی و پس از ان ) یافتن جایگاه خود درجهان / یگانه شدن با قوانین هستی / حرمت گذاشتن به تمام انسانها و اتحاد معنوی با دیگران / هماهنگ کردن زندگی با حیات دینی و معنوی / استدلال دیالکتیکی و رشد قدرت خلاق / هماهنگ کردن دریافتن علمی و فرهنگی و فلسفی و عرفانی

ایمان یگانه شدن با حق و وحدت وجود
( دوره پختگی و کمال رشد ) نظام اعتقادی اشراقی متعالی / مشاهده حقیقت و خیر و جمال در تمام وجود / تجربه کردن حقیقت هستی در همه چیز / روشنی بخشیدن به حیات معنوی در عالم انسانی / پیوستن به جاودانگی وجود .

طریق آموزش دین
اصولا ارزش هر عمل و علمی به میزان معرفت و شناخت کسب کرده شده بر می گردد و هرچقدر معرفت و شناخت بالاتر باشد فرد درعمل و علم استوارتر و محکم تر خواهد بود . در طریق آموزش و پرورش دینی نوجوانان نیز باید به معرفت دینی آنها عنایت ویژه داشت . مثلا ارزش عبادت به هنگامی که مبتنی بر معرفت و شناخت باشد دارای مقام و منزلت است و بدون آن عبادت و عابد را نه بهایی و نه ارزشی است امام علی (ع) می فرمایند :
« عبادتکاری که بدون معرفت و آگاهی اقدام کند همچون چهارپایی در آسیاب است که دور می زند و می چرخد ولی طی طریق نمی کند »
در زمینه معرفت برای نوجوانان نسبت به دین بحث وسیعی می طلبد اما با رعایت اختصار در این زمینه از دکتر قائمی اشاراتی خواهیم داشت :
1- معرفی خدای یگانه ، خلق و امرش ، صفات ذات وسبیه اش و افعالی و شان خدا و رابطه متقابل خداو انسان و حضور و شهادت و حسابرسی و کیفر و پاداش او .
2- عدالت خدا به معنای عام و وسیع اش ، عدم ظلم و تبعیض او مساله قدروقضا و امضاء ، آزادی و جبر و اختیار انسان ، سرنوشت آدمی توجیه بلا و ابتلاء و امتحان ...
3- مساله هدایت و رهبری بشر براساس اصل ارسال رسل وظایف رسالت ، امر خلافت و رهبری ، مباحث مربوط به صفات رهبران الهی ، علت و پاک

دانلود با لینک مستقیم


دانلودمقاله بررسی میزان بکارگیری روش های تربیت دینی نوجوانان