حق دفاع از بدیهی ترین حقوقی است که در نظام های حقوقی پذیرفته شده و یکی از پایه ها و اصول دادرسی منصفانه حق دفاع است و نادیده گرفتن این حق و محروم نمودن شخص باعث می گردد که دادرسی صورت گرفته نتواند عنوان عدالت را یدک بکشد. محکوم نمودن شخص بدون ایجاد امکان دفاع از مذموم ترین مسائلی است که نه تنها حقوق بلکه اخلاق نیز آن را زشت و ناپسند می شمارد.
ماهیت دوگانه دعوای متقابل باعث وفور اهمیت و افزایش حساسیت در مورد این دعوا می گردد تا جایی که مسائل مربوط به این دعوی مورد اختلاف حقوقدانان بوده و وحدت رویه ای درباره چگونگی برخورد با این مسائل وجود ندارد. وجود همین اختلافات و نبودن وحدت رأی است که تحقیق در مورد دعوای متقابل و نقش آن در دادرسی را مهمتر و با ارزش تر می نماید.
اهمیت و مزایای دعوای متقابل از جمله صرفه جویی در وقت و هزینه، جلوگیری از صدور آراء معارض توسط دادگاهها و جمع آوری دو دعوا در یک دادرسی عادلانه باعث گردیده که وکلا، قضات و حقوقدانان به سادگی از کنار این مسأله عبور نکنند و با نگاهی ویژه این موضوع را مورد توجه قرار دهند.
سؤالاتی در این نوشته پیش روی ما قرار گرفته که در جای خود به هر کدام پرداخته می شود از جمله آنکه: آیا در دعاوی طاری، خوانده این دعاوی می تواند علیه خواهان اقدام به طرح دعوای متقابل نماید؟ آیا امکان طرح دعوای متقابل از جانب خوانده دعوای تقابل وجود دارد؟ در صورت فقدان هر کدام از شرایط عمومی یا اختصاصی دعوای متقابل تکلیف دادگاه در مواجهه با این دعوی چیست؟ آیا طرح دعوای متقابل باعث عدول از صلاحیت ذاتی و نسبی می گردد؟ در صورتیکه دعوای اصلی یا تقابل قابل تجدید نظر خواهی یا فرجام خواهی نباشد آیا وجود این وصف در یکی از دعاوی باعث سرایت وصف به دیگری می گردد؟
آدمی جایز الخطاست و در هر عملی ممکن است خطایی وجود داشته باشد، بنده نیز در شخص و در عمل انجام گرفته یعنی تحقیق پیش روی خالی از نقص، خطا و ایراد نبوده بلکه آنچه در توان حقیر بوده بر روی کاغذ جاری گردیده، لذا مشاهده نقص یا خطایی در این نوشته می طلبد که خوانندگان محترم با سعه صدر خود و بخشش اینجانب از کنار آن گذشته چرا که هدف روشن نمودن کورسویی بوده در دریای بیکران علم حقوق که امید است مهیا گردد.
دعوای طاری در لغت یعنی عارض شدن ، به ناگاه آمدن در اصطلاح دعوای طاری دعوایی است که بر دعوای اصلی عارض شده است .....
دعوای طاری در لغت یعنی عارض شدن ، به ناگاه آمدن
در اصطلاح دعوای طاری دعوایی است که بر دعوای اصلی عارض شده است این دعوا اگر با دعوای اصلی مرتبط یا دارای یک منشاء باشد در دادگاهی اقامه میشود که دعوای اصلی در آنجا اقامه شده است .
انواع دعاوی طاری
- اضافی
- ورود ثالث
- جلب ثالث
- تقابل
- اضافی :
یکی از دعاوی که در آیین دادرسی مدنی معمول است، دعوای اضافی 1است. این دعوا به عنوان مصداقی از دعاوی طاری در کنار دعاوی متقابل، ورود ثالث و جلب ثالث قرار دارد. قانونگذار بر خلاف دیگر دعاوی طاری، در قانون آیین دادرسی مدنی مصوب 1318 و قانون آیین دادرسی مدنی دادگاهی عمومی و انقلاب مصوب 1379 که جایگزین آن شده است، هیچ مقرره قانونی را به آن اختصاص نداده است . همین موضوع سبب تعارض در دیدگاه حقوقدانان و رویه قضایی در تبیین احکام و آثار آن با مقوله تغییر دعوا شده است. در این بین در تألیفات اندیشمندان حقوقی نیز کمتر به این موضوع پرداخته شده است. به منظور ورود به بحث اصلی ابتدا بیان می گردد: شخصی که دعوا را آغاز میکند با عنایت به اینکه دعوا همچون شی متعلق به اوست حق دارد تا پایان اولین جلسه رسیدگی ارکان اساسی دعوا را در غالب تغییر جهت دعوا، کاهش خواس ته و افزایش خواسته تکمیل و تصحیح کند. در مقابل علاوه بر تکمیل و تصحیح یا تغییراتی که آغازگر دادرسی می تواند بر دعوا اعمال کند، خواهان نیز میتواند در حین رسیدگی به دعوای اصلی علیه خوانده دعوایی را ضمیمه دعوای اصلی کند . اکنون فرض کنیم خواهان می خواهد خواسته جدیدی را با دعوای اصلی همراه کند . پرسش اساسی
پیرامون این وضعیت حقوقی از این قرار است، او که قصد دارد خواسته جدیدی را اقامه کند کدام وضعیت حقوقی بر آن حاکم می شود. به اجمال می توان گفت : اگر خواسته جدید دعوای مستقل باشد نیازمند تقدیم دادخواست است. در مقابل، اگر آن را مصداق تغییر دعوا قرار دهیم به صرف درخواست، خواسته افزایش پیدا می کند . پاسخ به این پرسش با توجه به گستردگی دایره شمول و نفوذ افزایش خواسته، تأثیر قابل ملاحظه ای در حقوق و تکالیف متداعین دعوا بالاخص خواهان خواهد گذاشت.
شامل 21 صفحه فایل word قابل ویرایش
دانلود تحقیق دعوای طاری چیست