پیروان مکتب توحید همان طور که براى جهان، آفریدگار دانا و توانا معرفى مى کنند، براى آن، هدف و غایتى نیز مى اندیشند، و بر این باورند که جهان و انسان براى هدف و غایتى آفریده شده است. در حالى که مادى هاى تازه به دوران رسیده درباره هدف آفرینش، انگشت حیرت به دندان گرفته و با خود مى گویند: «اگر جهان هستى نبوده، و به اراده خداوند قادر هست شده، عقل در علت غایى آن حیران مى شود، و با همه جهد و پرش فکرى نمى تواند به حل این غامض دست یابد».اصولاً فلاسفه مادى از میان علل چهارگانه (علت فاعلى، غایى، مادى و صورى) تنها به دو علت اخیر مى اندیشند و جهان را معلول فعل و انفعالهاى مادى مى دانند. از دید یک فردى مادى، ماده قدیم پس از یک رشته انفعالات فیزیکى و شیمیایى، صورتى جدید به خود مى گیرد تو گویى جهان، از دو علت مادى و صورى پدید آمده، جهان خروشان هستى، دو چیز بیش نیست، 1. ماده نخستین. 2. صورت هایى که پس از یک رشته فعل و انفعالهاى شیمیایى و فیزیکى عارض ماده مى شوند. هرگز در منطق آنان، از علت فاعلى که ماده نخستین را آفریده و آن را به بهترین وجه صورتگرى کرده، خبرى نیست و نامى از آنان به میان نمى آورند؛ زیرا نتیجه اعتقاد به علت فاعلى، پیوستن به صفوف خداشناسان است. همچنین در منطق آنان، از علت غایى خلقت سخنى نیست؛ زیرا علت غایى، فرع وجود فاعل حکیم و دانا و توانایى است که مصنوع خود را به خاطر هدفى بیافریند، و چون آنان براى جهان، چنین علت فاعلى نیندیشده اند، طبعاً، جهان خلقت از نظر آنان بى هدف خواهد بود. اما خداشناسان که براى جهان، فاعل دانا و توانا و حکیمى اندیشده اند و مقام خداى حکیم را، پیراسته از لغو عبث مى دانند، براى خلقت جهان، هدف و غایتى معتقدند. روى این اساس، دانشمندان عقاید و مذاهب در کتابهاى فلسفى و کلامى، پیرامون هدف از خلقت بحث و گفتگو نموده و حق مطلب را اداء کرده اند.براى نخستین بار «ارسطو» علل چهارگانه را مطرح کرده و نتیجه گرفته است که فعل هر فاعل ذى شعورى، هدف و غایتى دارد. پس از او در فلسفه اسلامى پیرامون علل چهارگانه، بحثهاى گسترده اى انجام گرفته است. از میان آنهابحثى است مربوط به فعل خداوند جهان و آن این که آیا فعل خدا هدف و غایتى دارد؟!.افرادى که سؤال مى کنند: «هدف خداوند از آفرینش جهان چه بوده است؟» غالباً در دره خطرناک تشبیه خالق به مخلوق، فرو رفته و فاعلیت خدا را مانند فاعلیت مخلوق تصور کرده و مى گویند: «اگر انسان دست به کارى مى زند، به خاطر کمبودى است که در خود احساس مى کند، و براى جبران این کمبود، دنبال یک رشته کارهایى مى رود که هرکدام از آنها، در رفع نقایص و برطرف ساختن کمبودهاى او مؤثر مى باشد. و به عبارت دیگر: بشر هدفى را که براى فعل خود در نظر مى گیرد، مى خواهد از طریق نیل به هدف، کاستى را از جانب خود برطرف نماید، مثلا گرسنه است مى خواهد با خوردن غذا سیر شود، تشنه است مى خواهد با نوشیدن آب رفع عطش کند، بالاخره ناقص است و مى خواهد با هدفى که براى فعل خود در نظر گرفته است، کامل شود».بشر با فعالیتهاى خود، تکامل خود را مى خواهد، و در خود احساس نقص کرده با جنب و جوش خاصى به دنبال گمشده خود مى رود، تا به مطلوب خود برسد مثلاً براى دیدار دوست خود سفر مى کند، براى سیرشدن و رهایى از گرسنگى، دست و دهان را به حرکت وا مى دارد، تو گویى مى خواهد با افعال و حرکات خود، چیزى را که مفقود است، به دست آورد و به اصطلاح فلاسفه اسلامى، مى خواهد فعل خود را به واقعیتى که براى او کمال است، تبدیل کند و وجود ناقص خود را به صورت کامل درآورد، و لذا مى گویند: فاعل بدون تحقق هدف، موجود ناقصى است و با تحقق هدف، موجود کاملى مى گردد. از این بیان روشن مى گردد که آفریدگار جهان که کمال مطلق است، نمى تواند داراى هدف و غرضى باشد که در دیگر فاعلهاى ناقص هست و به وسیله آن تکمیل مى شوند، زیرا همانطور که گفته شد، فاعل پیوسته از طریق تعقیب هدف، به دنبال تکامل خود مى باشد و مى خواهد وجود ناقص خود را به صورت کامل درآورد و نقص وجود خود را به کمال تبدیل کند و هدف به این معنى، در خدا که کمال مطلق و از هر نقص پیراسته است، قابل تصور نیست. از این جا است که دانشمندان عقاید و مذاهب پس از یک سلسله بحثهاى عمیق مى گویند: آفریدگار جهان در افعال خود هدف و غرضى که تکمیل کننده وجود او باشد، ندارد زیرا هدف، کمالى است که نقص را ترمیم مى کند، و براى آفریدگار جهان، نقصى نمى توان فرض کرد، تا از طریق نیل به هدف، نقص خود را جبران نماید و کامل گردد.ولى باید توجه نمود که اگر مى گوییم براى آفریدگار جهان هدف و غرضى نیست، این سخن غیر آن است که بگوییم آفرینش، هدف و غرض ندارد یا فعل او فاقد غرض است و نفى هدف براى آفریدگار، غیر از آن است که آفرینش را بى هدف و بى غرض تصور نماییم و یکى از تفاوتهاى فلسفه الهى و مادى همینجا است. فلسفه مادى براى خلقت جهان آفرینش و بشر، هدف و غرض نمى اندیشد در حالى که فلسفه الهى براى انسان و مجموع جهان، هدف و غرض قائل است و معتقد است که انسان و مجموع جهان، با تحولات و حرکتهاى خود به دنبال هدفى هستند که براى آن آفریده شده اند.
شامل 10 صفحه Word
دانلود تحقیق پیروان مکتب توحید