مقدمه :
ما انسانها در این دنیا کاری جز زندگیکردن نداریم. انسانهای موفق که درک درستی از مفاهیم زندگی سعادتمندانه دارند، سعیمیکنند همواره به ارزیابی کیفیت زندگی خود بپردازند و زندگی را بهتر زندگی کنند اما انسانهای ناکام و غافل، در تلهی گرفتاریهای زندگی گیر میکنند و اسیر روزمرگیها میشوند و هرگز احساس خوشبختی و سعادت نمیکنند و زندگی را میبازند.معیار خوبزندگیکردن، داشتن احساس رضایت از لحظهلحظههای زندگی است؛ همان مفهومی که نامش خوشبختی است و گمشدهی همهی انسانهای عالم خاکی میباشد. خوشبختی بهطور لزوم، رسیدن به مال و ثروت دنیا نیست. چهبسیار انسانهایی که به دستاوردهای زیادی در زندگی رسیدهاند اما هرگز احساس خوشبختی نمیکنند و میگویند: «دلِ خوش سیری چند!»اینک میخواهیم معیارهای خوبزندگیکردن را بیابیم و با این معیارها به ارزیابی زندگی موجودمان بپردازیم تا به زندگی مطلوب و سعادتمندانهای برسیم و شاهد خوشبختی را در آغوش بگیریم.
در جستوجوی حقیقت زندگی
بسیاری از انسانها تصویر درستی از زندگی ندارند. آنان برخلاف قانونمندیهای جهان هستی حرکت میکنند و روزها و شبها را با ناکامی طیکرده و در سرای آخرت، به جهنم خدا میروند.چه زیباست که ما در هر لحظه، در وادی خودآگاهی و خودهوشیاری و اشراف و بصیرت لحظهبهلحظه به خود، درست فکر کنیم و درست عمل کنیم و هر روز با خلق زندگی آرام و پرحاصل، از مواهب الهی استفاده کنیم و از لحظههای قشنگ زندگی لذت ببریم و در سرای آخرت به بهشت خدا برویم.حقیقت زندگی، رسیدن به رستگاری است که همانا در مسیر کمال و شناخت و معرفت انسان شکلمیگیرد. معیارهای ارزشی، انسان را به حقیقت زندگی هدایت میکند و آن مقولهای است که نشانمیدهد چهقدر در مسیر سعادت و رستگاری قدم برمیداریم.حقیقت زندگی در وجود خود ما شکلمیگیرد و در دنیای بیرون به واقعیت تبدیل میشود. حقیقت زندگی، اکسیر گرانبهایی است که گمشدهی انسانهای هوشیار میباشد؛ همان انسانهای سعادتمندی که مراقباند تا زندگی را درست زندگی کنند.حقیقت زندگی که ما آن را در مفاهیم الهی و اسلامی، رسالت انسان در عرصهی هستی معنا میکنیم، به کمک رهنمودهای دینی از طریق آیات و روایات، قابل دسترسی و شناخت است. پیامبران الهی و معلمان مصلح، همواره انسانها را به خودآگاهی، هشدار میدهند و اینکه انسانها قدر لحظههای عمر خود را بدانند و زندگی و عمر را که پدیدهای بیبازگشت است، پرحاصل طیکنند.خجستهترین و مبارکترین لحظهی زندگی، زمانی است که به خود قول میدهیم حقیقت زندگی را بشناسیم تا به بیراهه نرویم؛ همان حقیقتی که انسان را به سعادت واقعی میرساند. اما چگونه این حقیقت را بشناسیم؟شناخت حقیقت زندگی، مقولهایست که انسان را به یک استراتژی درست در زندگی میبرد. این استراتژی درواقع، استفاده کردن از مواهب الهی و لذت بردن از لحظهلحظههای زندگی است.درواقع زندگی، عبارت است از نحوهی گذران روزها و شبها. بنابراین آن روزی حقیقت زندگی را درست دریافتهایم که شبهنگام موقعی که به رختخواب میرویم، با قاطعیت و خوشحالی و رضایت بگوییم: «امروز، روز فوقالعادهای بود.» چنین احساسی در انسان، ایجاد آرامش و رضایت میکند و این خود، علامت این است که حقیقت زندگی را خوب دریافتهایم و واقعیت زندگیمان، به حقیقت زندگی نزدیک است. به یاد داشته باشیم که حقیقت زندگی، در ذهن ما شکلمیگیرد و واقعیت زندگی، در دنیای بیرون بهوجود میآید. آنجا که اندیشههای درست ما در دنیای بیرون به عینیت میرسند، احساس رضایت و شادمانی محقق میشود.زندگی، تبدیل رؤیاها به واقعیتهاست؛ یعنی رسیدن از حقیقت به واقعیت. خوشا به سعادت انسانهایی که رؤیاهای زیبایی در سر میپرورانند و آنها را هوشیارانه با عشق و تلاش در فضای زندگی عینیت میبخشند.حقیقت زندگی، خلق یک زندگی موفق در راستای معیارهای ارزشی با دنیایی از معنی و مفهوم و رسیدن به خوشبختی و سعادت است؛ همان زندگی که همواره آرزوی رسیدن به آنرا در سر میپرورانیم باوجود همهی سختیها، موانع و محدودیتها.حقیقت زندگی در چهارچوب قانونهای معنویت، معنا پیدا میکند که میتواند انسان را به آرامش و سعادت برساند و از ما، انسان رهایی بسازد. انسانهای رها و آزاد، فقط قانونهای خلق یک زندگی معنوی و پرحاصل را اجرا میکنند و به نتیجهی آن، کاری ندارند. آنان تلاش میکنند و حاصل را که درواقع رزق خداوند است، به خدای کریم واگذار میکنند.درواقع ما با کشف حقیقت زندگی، به موجودیت در زندگی خود در عالم خاکی، معنی و مفهوم میبخشیم. تمام عمرمان را صرف جستوجو برای یافتن میکنیم تا خوشحال شویم و احساس خوشبختی کنیم. درواقع حقیقت زندگی، برخاسته از تفکر ما، باورهای ما و ارزشهایمان است.
فایل ورد 11 ص
دانلود تحقیق چگونه بهتر زندگی کنیم؟