دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .
لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه:12
توصیف قوم موسی (ع)
مقدمه
ادوار نبوت:دوره چهارم نبوت
لقب:کلیم ا...
معنای اسم:از آب کشیده شده
پدر:عمران
مادر:یوکابد
تاریخ ولادت:۳۷۴۸ سال بعد از هبوت آدم.
مدت عمر: ۱۲۰ سال
بعثت:آن حضرت با برادرش هارون برای بنی اسراعیل مبعوث شد.
محل دفن:بروایتی در شش فرسنگی بیت المقدس مدفون است.
نسب:موسی بن عمران بن قاهث بن لاوی بن یعقوب بن اسحاق بن ابراهیم)ع)
تعداد فرزندان:آن حضرت ۲پسر داشت.
مختصری بر زندگینامه:
حضرت موسی از پیامبران اولواالعزم است،که در شهر منفیس ودر زمان سلطنت رامسس دوم متولد گردید. تولداو در زمانی اتفاق افتاد ،که فرعون نوزادان پسر بنی اسرائیل رامعدوم می کردبه همین خاطرمادر حضرت موسی تا سه ماه او را به طور مخفیانه نگهداری نمودو بعد او را در صندوقی گذاشته،در رود نیل رها ساخت.از قضا آسیه زن فرعون آن حضرت را از آب گرفت واز او نگهداری نمود.موسی در قصر فر عون بزرگ شد و سرانجام،روزی خداوند او را به رهبری قوم یهود برگزید.حضرت موسی وبرادرش هارون،جهت نجاتبنی اسرائیل از جرم فرعون به مصر آمدند واو را به خدا پرستی دعوت نمودند.ولی فرعون با وجود معجزاتی که از موسی دید او را انکار کرد تا عاقبت همراه با لشکریانش در رود نیل هلاک شد.فهرست سوره هایی که نام حضرت موسی)ع)درآن ذکر شده است:بقره، آل عمران، نساء، مائده،انعام،اعراف،یونس،هود،ابراهیم،اسراء،کهف، مریم،طه، انبیاء،حج،مومنون،فرقان،شعراء،نمل،قصص،عنکبوت
،سجده،احزاب،صافات،غافر،فصلت،شوری،زخرف،احقاف،الذاریات،نجم،صف،نازعات،اعلی
حضرت موسی چگونه جان داد؟
روزی عزرائیل نزد موسی علیهالسلام آمد، موسی علیهالسلام پرسید: «برای زیارتم آمدهای یا برای قبض روحم؟»
عزرائیل: برای قبض روحت آمدهام.
موسی: ساعتی به من مهلت بده تا با فرزندانم وداع کنم.
عزرائیل: مهلتی در کار نیست.
موسی علیهالسلام به سجده افتاد و از خدا خواست تا به عزرائیل بفرماید که مهلت دهد تا با فرزندانش وداع کند.
خداوند به عزرائیل فرمود: «به موسی علیهالسلام مهلت بده!» عزرائیل مهلت داد. موسی علیهالسلام نزد مادرش آمد و گفت: «سفری در پیش دارم!»
مادر گفت: «چه سفری؟»
موسی علیهالسلام فرمود: «سفر آخرت.» مادر گریه کرد.
موسی علیهالسلام نزد همسرش آمد، کودکش را در دامن همسرش دید، با همسر وداع کرد، کودک دست به دامن موسی علیهالسلام زد و گریه کرد، دل موسی علیهالسلام از گریه کودکش سوخت و گریه کرد.
خداوند به موسی علیهالسلام وحی کرد: «ای موسی! تو به درگاه ما میآیی، اینگریه و زاریت چیست؟»
موسی علیهالسلام عرض کرد: «دلم به حال کودکانم میسوزد.»
خداوند فرمود: «ای موسی! دل از آنها بکن، من از آنها نگهداری میکنم و آنها را در آغوش محبتم میپرورانم.»
دل موسی علیهالسلام آرام گرفت. و به عزرائیل گفت: جانم را از کدام عضو میگیری؟
عزرائیل: از دهانت.
موسی: آیا از دهانی که بیواسطه با خدا سخن گفته است جانم را میگیری؟
عزرائیل: از دستت.
موسی: آیا از دستی که الواح تورات را گرفته است؟
عزرائیل: از پایت.
موسی: آیا از پایی که من با آن به کوه طور برای مناجات با خدا رفتهام؟
عزرائیل نارنجی خوشبو به موسی علیهالسلام داد، موسی علیهالسلام آن را بو کرد و جان سپرد. فرشتگان به موسی علیهالسلام گفتند: یا اهون الانبیاء موتا کیف وجدت الموت؛ ای کسی که در میان پیامبران، از همه راحتتر مردی، مرگ را چگونه یافتی؟» موسی علیهالسلام گفت: کشاة تسلخ و هی حیة؛ مرگ را مانند گوسفندی که زنده پوستش را بکنند، یافتم.» )11)
دریافت حقیقت:
شخصی وارد مسجد پیامبر صلیالله علیه واله وسلم شد و به پیامبر صلیالله علیه واله عرض کرد: «ای رسول خدا! به من قرآن بیاموز!» پیامبر او را به یکی از یارانش سپرد. او دست این شخص را گرفت و به کناری برد و سوره مبارکه زلزال را برای او خواند تا به این آیه رسید: «فمن یعمل مثقال ذرة خیرا یره و من یعمل مثقال ذرة شرا یره؛ پس هر کس ذرهای کار خیر انجام دهد آن را میبیند و هر کس ذرهای کار بد کرده آن را میبیند.»
آن شخص اندکی به فکر فرو رفت سپس به خواننده آیه گفت: «آیا این جمله، وحی است؟» او در جواب گفت: «آری!» آن شخص گفت: «من درس خود را از همین آیه آموختم.»
یعنی همین آیه برای موعظه و نشان دادن خط و راه راست و پیمودن آن کافی است.
سپس آن صحابی به حضور رسول خدا صلیالله علیه و اله رسید و جریان را برای حضرت نقل نمود. پیامبر فرمود: «دَعَوُه فانه فَقِهَ؛ او را آزاد بگذارید که حقیقت را دریافت و شناخت.»
این فقط قسمتی از متن مقاله است . جهت دریافت کل متن مقاله ، لطفا آن را خریداری نمایید