دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .
لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه: 19
فهرست و توضیحات:
مقدمه
اوضاع گیلان پیش از جنبش مشروطیت
حکام و فرمانروایان گیلان
کاپیتولاسیون ( امتیاز قضایی قونسولها )
عوامل جنبش مشروطه
حوادثی که ملت را به پیروزی رسانید
محمد علی شاه مخالف مشروطیت
مقدمه
ایران از جمله کشورهایی است که در طول تاریخ ، سوانح بسیار به خود دیده و با تحولات فراوان روبرو شده است ، تحولاتی که گاه مطلوب و دلپذیر و زمانی تلخ و دردناک بوده ، غم و اندوه به بار می آورده و یا بهجت و سرور می آفریده اند. بررسی سوانح مذبور به ما می آموزد که رویدادها چگونه و تحولات از چه قرار بوده اند.
در روزگار قدیم ، تاریخ را بیشتر سرگذشت شهریاران و امروز قهرمانان میپنداشتندو همینقدر کافی بود که اساطیر و حکایات و روایاتی از گذشتگان نقل شود تا کسانی ستایش و کسان دیگری نکوهش شوند .
به عقیده جمعی ، تاریخ بجز توالی یک سلسله حوادث و واقعات نبوده است که در زندگی اقوام و قبایل پدید آمده وشکستها و ناکامیها و یا غلبه ها و پیروزی هایی به همراه داشته است . اما در این روزگاران ، مفهوم تاریخ با روزگار گذشته فرق دارد و یکی از فرقها این است که از مطالعه تاریخ ، علل بروز کشف و عوامل خلاقه واقعات درک و ارزیابی می شوند ؛ و چون سر نوشت ملتها به طرز تفکر و خصایص و آداب و صفات روحیشان وابسته است ، هدف تاریخ ، یافتن ریشه های تکوین خلقیات ، روحیات ، رسوم و آدابی که موجب عقب ماندگی یا باعث رشد و ارتقا می شوند ، خواهد بود . تاریخ در حقیقت ، شالوده و زیربنای زندگی حال و آینده هر جماعت را تشکیل خواهد داد .
مطالعه سرگذشت بشر از قرون ما قبل تاریخ این نکته را مسلم می دارد که فعالیت موجودی به نام انسان از بدو پیدایش در عرصه گیتی ،تا حد حفظ غریزی حیات ودفاع از نفس و مبارزه با عوارض طبیعی و آفات به پایان می رسیده و تلاشش در چهارچوب تغذیه و پوشاک و محفوظ ماندن از سرما و گرما و مصونیت از آلام و عوامل باز دارنده زندگی جسمانی خلاصه می شده است .
از وقتی که از این مرحله پا فراتر نهاده شد و دید بشر از جهان زندگی وسعت گرفت و آدمی افق روشنتری را برابر دیدگانش گسترده یافت ، و به دانش و زندگی معنوی اندیشید و به سراغ کشف مجهولات رفت وبه اندکی از رازهای طبیعت و پدیده های جهان واقف گشت ، در مقام تدوین تاریخ و به جا گذاشتن آثار و ثمرات زندگانی تلخ و شیرینش برآمد.
سرگذشت انسان در این دوره از تاریخ ، که تا عصر معاصر ادامه می یابد ، ترکیبی است از تاسیس امپراطوریها ، حکومتها و مجموعه ای است از حدود مشخص جغرافیایی و باز شدن جبهه های سیاسی و اقتصادی و به وجود آمدن احزاب و مرامها و مبارزات سیاسی و دینی و انواع تعدیات و تجاوزات و خونریزی ها و انهدامها و انعکاس فتوحات و شکستها در الواح و سنگ نوشته ها و اوراق مدون .
یکی از واقعات مهم زمان در کشور ما ، که از آغاز قرن بیستم میلادی روی داده واقعه مشروطیت است .مشروطیت به معنای حکومت عدل و قانون و بر قراری تساوی حقوق و مهار شدن قدرتهای مطلقه و عدم تجاوز به آزادی های اندیشه و قلم و گفتار .
اوضاع گیلان پیش از جنبش مشروطیت
ویرانیهای وارده به گیلان در عهد ملوک الطوایفی و جریانات نامطلوب بعدی ، اهالی را از هر حیث تکیده و در مانده ساخت . کشتار حولناک طاعون در سالهای 1247 و 1295ﻫ.ق. ، که نصف جمعیت گیلان را تلف کرد ، همچنین وبای سنوات 1315 و 1321 ﻫ.ق. و آتشسوزی های مکرر رمقی برای ساکنین این سرزمین باقی نگذاشت . حکامی که از تهران به رشت آمده و به اصطلاح آن روز وزیر گیلان نامیده می شدند ، نه تنها هیچ گونه عمل مثبتی انجام نمی دادند بلکه امکان هر گونه رشد و پیشرفت را از مردم سلب می کردند . نه مرجعی به نام دادگستری وجود داشت و نه سازمانی به نام شهربانی و شهرداری . تمام اختیارات منطقه در دست حکام وقت بود ، و اینان ، که ندرتا در بینشان افراد با لیاقت یافت می شد ، به هوای نفس و طرز تفکرشان ، به روتق و فتق کارها می پرداختند و چاپلوسی اطرافیان را تحویل می گرفتند . عوام الناس و توده مردم در فقر و جهل و بی خبری به سر می بردند . شرکت آنان در اجتماعات فقط در مجالس وعظ و تعزیه و روضه خوانی و زنجیر و قمه و سینه زنی بود . روحانیون مقام پرست و سالوس چماق تکفیرشان بالای سر روشنفکران و ترقی طلبان بلند بود . علمای حقیقی ، که هم پرهیزکار و هم عارف به حقایق دینت بودند ، در انزوای گمنامی می زیستند . تنها رابطه اقویا با ضعفا زور بود ، رابطه ای که به افراد ناتوان می آموخت چگونه باید راه اطاعت را پیش گرفته تسلیم شوند . متهمین به اعمال خلاف ، اعم از جنحه یا جنایت ، اعم از صحیح یا سقیم ، نزد حکام وقت برده می شدند و آنها بدون دادن کمترین مجال دفاع به متهم ، حکم به اجرای مجازات می کردند . بسا اوقات بعد از اجرای حکمی ملتفت می شدند مرتکب شخص دیگری بوده و یا اتهام از اصل صحت نداشته است . لیکن از ابراز ندامت چه حاصلی بدست می آمد ، حکم اجرا شده را نمی شد به حال اول برگردانید . زمانی هم پیش می آمد که متهم با حاکمی که کیفور و سر حال بود روبرو می شد در آن صورت کمترین شیرین زبانی و یاوه گویی امکان داشت متهم را از مجازات معاف کند . ملاک و ضابطه ای برای اثبات اتهام و تحقق جرم و تشخیص مجرم و میزان مجازات در کار نبود و به اراده حاکم بستگی داشت .
دردوران ناصرالدین شاه ، رسم بر این بود که حکام ولایات می بایست پیش از حرکت به محل ماموریت و حتی پیش از انتخاب ، خر کریم را نعل کنند یعنی مبلغی به شاه به عنوان پیشکشی بدهند ؛ و البته به ازای این پیشکشی ، چند برابرش را به عنوان "مداخل" درمحل جبران می کردند .گویا سهم گیلان در پرداخت این پیشکشی ها صد هزار تومان بود که تنها افراد متمکن و سرشناس می توانستند از عهده پرداخت این رقم هنگفت برآیند . مسلم است که اینان به نوبه خود می بایستی طبقات پایین اجتماع را بدوشند تا چند برابر این هزینه ها جبران شود . دلخوری ها و نارضایتی های مردم از این نوع تعدیات بر کسی پوشیده نبود ، اما کسی هم پیدا نمی شد غبار غم از دلها بزداید و مرهمی به جراحات درونی مردم بگذارد . عریضه به شاه و صدراعظم و حکام شرع و عرف نوشته می شد ، اما کمترین تاثیری نداشت. گاهی هم که تظلمات مثمر ثمر می گردید ، بر این مبنی بود که متظلم و قسمتی از املاک و دارایی هایش را به یکی از حکام شرع یا شخصیتی صاحب قدرت انتقال می دادند و او پشتیبانی و حمایت از متظلم را تضمین می نمود . در رشت محله ای است به نام " صندوق عدالت " و وجه تسمیه اش این است که آنجا در زمان سلطنت ناصرالدین شاه صندوقی گذاشته بودند تا هر فرد گیلانی که مورد اجحاف و ستم واقع شده ، مجاز باشد عریضه به شاه نوشته به این صندوق بیندازد و اطمینان حاصل کند که پادشاه رئوف ، فرد ظالم را به کیفر می رساند . اما مطلعین می دانستند که این کارها برای مصلحت وقت و سیاست کشورداری و به زبان ساده ، تحمیق مردم است . چه ، می دیدند که با همه عریضه نوشتنها و تظلمات ، خبری از عدالت و حق گزاری در بین نیست . شگفت این است که اغلب نویسندگان این دوره ، که مردمانی دانشمند و از هر جهت به ضرورات زمان آگاه بودند و می دانسته اند که برای آشنا شدن اجتماع ایران به معارف عصر ، بهترین فرصتها پیش آمده و آنها می توانند رسالت تاریخی خود را در جلب توجه مراکز نفوذ و صاحبان قدرت به حمایت از دانش و بینش اجتماعی به کار بندند ، تمامی هنر و لیاقتشان را در راه تملق و چاپلوسی به هدر می داده اند .
این فقط قسمتی از متن است . جهت دریافت کل متن ، لطفا آن را خریداری نمایید