فی ژوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فی ژوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلودمقاله بررسی مشکلات زنان سرپرست خانوار در منطقه 4 تهران

اختصاصی از فی ژوو دانلودمقاله بررسی مشکلات زنان سرپرست خانوار در منطقه 4 تهران دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 

 

مقدمه :
پدیده بی سرپرستی عمری طولانی و به درازی طول سالیان خلقت دارد گروهها و جماعات آدمی در دسته های کوچک و بزرگ در کوهها ، دشتها ، جنگلها و در حواشی رودخانه دائماً در معرض آسیب و هجوم کنترل شده طبیعت اطراف قرار داشت سیل ، زلزله ، حملات وحوش و تهاجم گروههای متجاوز پیوسته بشر را تهدید می کرد که حاصل آن شکستن ستون های خانه بود و ایجاد بی سرپرستی ، سالیانی پس از آن اگرچه در راستای رشد تمدن انسان ، اجتماعات و ضایعات طبیعی کاهش پیداکرده ابزار و عوامل نابود کننده در دست و کنترل زور مداران قرار گرفته و دامنه آن وسعت یافته به طوری که جبران آن تا نسلها میسر نگردید.آسیبهای ناشی از جنگلهای قوم و قبیله ای از محدوده خرابیها و سیل و زلزله گذشت و ویرانیهای مغول و بربر ، نابودی مردان و کنیزی و غلامی و زنان و کودکان را به دنبال آورد.پس از مرگ قرون وسطی و زایش نسل رنسانس شکل ضایعات انسانی نیز دگرگون شد چرا که صاحبان قدرت باید ابزاری برای مهار انسان آزاده می یافتند.جنگلهای اول و دوم ضربه مهلکی بر پیکره جامعه بشری بود که ویرانی و سرگردانی و بی سرپرستی فراوانی در پی داشت اگر چه امروز دامنه و وسعت جنگها از جهان کاسته است لیکن شیفتگان و تشنگان قدرت به اشاعه انحراف و کجروی هایی پرداختند جنگ بی پایانی آغاز گشت و با ما اشاعه و اعتیاد و فحشاء در یک کلام ، نابودی ارزشهای اخلاقی و به صدا درآمدن مرگ در جهان- مهلک ترین ضربه ها بر ارکان مقدس خانواده وارد شد که موجب متلاشی شدن پایه های استوار خانواده و در نتیجه بی سرپرستی و در نتیجه بی سرپرستی و بی پناهی گردید.و این قصه همچنان استمرار می یابد و انسان سرگشته هر روز در جستجوی ایده آلها دست به دامان هیپیسم ، بیتلیسم ، پانکیم و... می زند و اینها همه فریاد نسلی است که اساس و بنیان خانواده را حریم امنی برای خواسته ها و نیازهای فطری خویش نمی یابد.
در سده های گذشته در جامعه ما توجه به اعتقادات و باورهای اسلامی مردم با پدیده ی بی سرپرستی و فرزندان بی سرپرست به شکل مطلوب و طبیعی آن که همانا حمایت و نگهداری از اینان در خانواده بود برخوردار می کرده است.اما به مرور زمان با رسوخ فرهنگ غرب در جامعه وظهور پدیده شهر نشینی مهاجرت روستاییان به شهرها ، تغییر شغل و تبدیل خانواده های گسترده به خانواده های هسته ای گرایش جامعه به صنعتی شدن ، غرب زدگی ، نمایش های انسان دوستانه ، رژیم سابق ، حاشیه نشینی ، اشاعه فساد و فحشا و هرزگی و بی بند و باری و در نتیجه فراموش شدن ارزشها و اخلاق والای اسلامی ، بندهای عاطفی و پیوندهای انسانی در بسیاری از خانواده ها گسسته شد و نهایتاً بسیاری از اطفال بی گناه و معدوم در جامعه بلاتکلیف و بی سرپرست باقی ماندند.
بیان مسئله
پدیده از دست دادن مرد به عنوان سرپرست و نان آور خانواده عمری طولانی و به درازای سالیان خلقت دارد.گروهها و جماعات آدمی ، در دسته های کوچک و بزرگ درکوهها ، دشتها ، جنگل ها و در حواشی رودخانه ها در معرض آسیب و هجوم کنترل نشده طبیعت اطراف قرار داشتند.سیل ، زلزله و تهاجم گروههای متخاصم پیوسته بشر را تهدید می کرد که حاصل آن شکستن ستون های خانه بود.سالیان دراز پس از آنکه اگر چه در راستای رشد تمدن انسانی تهاجمات و ضایعات طبیعی کاهش یافت ، لیکن عوامل دیگری جایگزین گشت که منجر به بی سرپرست شدن خانواده ها گشت از جمله این عوامل می توان به طلاق ، یا متارکه ، ناپدید شدن والدین و... اشاره کرد.مجموعه این عوامل سبب نابسامانی خانواده و محرومیت و آسیب پذیری این قشر از جامعه می گردد.در قوانین مدنی از این قشر تحت عنوان بی سرپرست یاد می شود و در واقع به علت نظام مرد سالاری که بر کشور حاکم است خانواده ای را که فاقد مرد است بی سرپرست می خوانند ، در حالی که واقعیت چیز دیگری است.هنگامی که خانواده ای به هر علتی سرپرست مرد را از دست می دهد این زن است که سرپرستی خود و یا فرزندانی دارد و زن در غیاب همسرش نقش دو گانه ای را در خانواده ایفا می کند.او از یک طرف مادر است و وظایف مادری را داد و از طرف دیگر باید نقش پدر را نیز در خانواده ایفا نماید.
در روابط اجتماعی در جامعه ما ، نظام مرد سالاری حاکم است بنابراین اولین تاثیری که عدم وجود سرپرست مرد در خانواده می گذارد ، این است که روابط اجتماعی خانواده فاقد سرپرست مرد دچار اختلال می شود و ارتباطات اجتماعی آنها محدود می گردد چنین خانواده هایی از لحاظ روحی و روانی و مسائل عاطفی دچارمشکل می شوند.یعنی احساس می کنند که پناهگاه مطمئن و قابل اطمینانی ندارند این مسئله در بسیاری از تحرکات فردی و اجتماعی خانواده های به اصطلاح بی سرپرست (خود سرپرست) اثر نامطلوب می گذارد.
مشکل دیگر دغدغه ها و دل نگرانی های تامین معاشاست که زنان بی سرپرست (خود سرپرست) دچار آن می شوند اگر زن بخواهد شاغل باشد با مشکل مواجه می شود.مشکلات اشتغال زنان در شهرهای کوچک ، بیش از شهرهای بزرگ است چون بیشتر زنان جذب مشاغل خدماتی و اداری می شوند و این مشاغل در شهرهای کوچک زمینه ندارند از طرفی به دلیل درگیر بودن زنان فاقد سرپرست رد با مشکلات روزمره ، آینده نگری و برنامه ریزی و سرمایه گذاری مادی و معنوی برای آینده در این خانواده کمتر به چشم می خورد به خاطر نیازهای اقتصادی و عدم تمکین مالی ، دختران این خانواده ها در سنین پایین ازدواج می کنند پسران هم زودتر از موعد روانه بازار کار می شوند و معمولاً نمی توانند تحصیلات بالایی داشته باشند.
با از دست دادن سرپرست ، مادر خانواده بار مسائل اقتصادی خانواده را به دوش می گیرد.
لذا از تربیت فرزندان و انجام وظایف مادرانه باز می ماند.این واقعیت در خانواده هایی که مادر خانواده میان سال یا جوان است و بچه ها سن کمی دارند ، دارای اثرات آسیبی بیشتری است.در این خانواده ها به دلیل کار و فشار روانی ، مادر دچار پیری زودرس و بیماریهای جسمی می شود و فرزندان از تربیت ناقصی برخوردار می شوند که این امر در شخصیت فردی اجتماعی آینده آنها تاثیرمنفی می گذارد.معضل دیگر مهاجرت خانواده هایی است که سرپرست مرد خود را از دست داده اند چنین خانواده هایی به خاطر مسائل اقتصادی از مرکز شهر به حاشیه شهر نقل مکان می کنند و در حاشیه شهرها در معرض انواع و اقسام دامهای اجتماعی نظیر فساد و اعتیاد و بزهکاری قرار می گیرند و یا مورد سو استفاده افراد سودجو واقع می شوند.
در حال حاضر در کشور ایران دو نهاد از کودکان و زنانی که فاقد سرپرست هستند حمایت می کنند.سازمان بهزیستی و کمیته امداد امام خمینی (ره) و البته تعداد زیادی از خانواده هایی که دارای سرپرست زن هستند از طرف هیچ نهادی حمایت نمی شوند.
قوانین مربوط به حمایت از این خانواده ها دارای ضعف های بسیاری است و یا علت عدم بودجه اجرا نمی شود.اینکه خدمات سازمان بهزیستی و کمیته امداد امام خمینی (ره) تا چه حد پاسخگوی نیازهای آنان است قابل بحث و بررسی است.
موضوع پژوهش :
موضوع پژوهش عبارت از : بررسی مشکلات زنان سرپرست خانوار در منطقه 4 تهران.
انگیزه انتخاب موضوع :
ارتباط نزدیک باخانواده زن سرپرست و درک مشکلات چنین خانواده هایی.
اهداف تحقیق :
1- شناخت و بررسی مسائل و مشکلات زنان سرپرست خانوار و نحوه زندگی آنها از جهات مختلف.
2- بررسی وضعیت اقتصادی و اجتماعی این خانواده ها.
3- بررسی مشکلات عاطفی فرزندان محروم از پدر.
4- بررسی وتحقیق در زمینه مشکلات و فرزندان خانواده های زن سرپرست.
فرضیه های تحقیق :
1- به نظر می رسد زنان سرپرست خانوار در رابطه با سرپرستی فرزندان با مشکلات اقتصادی زیادی مواجه و رابطه وجود دارد.
2- به نظر می رسد زنان سرپرست خانوار و فرزندان آنها از مشکلات عاطفی و روانی بسیاری رنج برده که اثرات آن حتی در بزرگسالی و در زندگی مستقل فرزندان نیز تاثیر گذار و رابطه وجود دارد.
3- به نظر می رسد فرزندان محروم از پدر از مشکلات عاطفی و روانی بسیاری رنج می برند و اثرات آن حتی در بزرگسالی و زندگی مستقل آنان نیز تاثیر گذار و رابطه وجود دارد.
تعریف مفاهیم
سرپرست خانوار
به فردی گفته می شود که مسئولیت تامین هزینه زندگی و امور معنوی خانوار به عهده اوست.
بی سرپرستی چیست؟
تعریف هایی که درباره پدیده های بی سرپرستی در ادبیات ملل مختلف به عمل آمده است در بیشترین موارد همراه بانبودن پدر در خانواده به هر دلیل.در ادبیات اروپایی و آمریکایی مفهوم بی سرپرستی مترادف است با father «یتیم».
بنابراین تعمیم تاثیری که فقدان پدر از محیط خانه بر روی افراد خانواده به جای می گذارد برای خانه ها و خانواده های دیگر مشابه با آن به ظاهر آسان به نظر می رسد.
خانواده های بی سرپرست
خانواده بی سرپرست خانواده ای است که نان آور، حامی و سرپرست خود را به عللی چون ، فوت ، از کار افتادگی ، طلاق ، فرار ، جدایی یا زندان ، معلولیت ، بیماری از دست داده و اطفال نوجوانان و جوانان ، مادر خانواده بدون استفاده از منابع کمکی جامعه در تامین نیازمندی های اساسی دار گرفتاری شده اند یا بشوند.خانواده های بی سرپرست که معمولاً از طرف زندان ها ، بیمارستان ها ، کانون های معلولین معرفی می شوند و یا سرپرستان خانواده ها در تصادفات دسته جمعی مانند ریزش معادن ، یا حوادث طبیعی چون سیل ، طوفان و زلزله و یا تصادفات وسایل نقلیه از بین می روند و یا به صورت دیگر در شهرها مشاهده می گردند شناسایی می شوند.
در این گونه خانواده ها تعادل خانواده به دلایلی که ذکر شد به هم می ریزد و مسائل و مشکلات گوناگونی چون مسائل اقتصادی ، آموزشی و فرهنگی ، رفتاری ، اجتماعی برای دیگر افراد خانواده آشکار می شود.
خانوار
مرکز آمار ایران خانوار را مرکب از چند نفری که در یک اقامتگاه زندگی می کنند با یکدیگر هم خرج هستند و معمولاً با هم غذا می خورند.فردی که به تنهایی زندگی می کند نیز یک خانوار تلقی می شود.
زنان سرپرست خانوار
زنانی هستند که به علت عدم حضور پدر در خانواده (به هر دلیلی) سرپرستی و نگهداری مادی و معنوی فرزندان را به عهده دارند و جانشین پدر در خانواده (به هر دلیلی) سرپرستی ونگهداری مادی و معنوی فرزندان را به عهده دارند و جانشین پدر بوده و سرپرست خانوار محسوب می شوند.خانواده هایی را که مادر سرپرستی را به عهده دارد اصطلاحاً خانواده های زن سرپرست می نامند.
زنان سرپرست خانوار
زنان سرپرست خانوار علاوه بر مشکلات اقتصادی به جهت مسائل عاطفی نیز در شرایطی قرار دارند که احساس تنهایی کرده و بعضا در ادامه مسیر زندگی دچار دلسردی و عدم انگیزه لازم برای سرپرستی فرزندان خود می شوند.
بر اساس اعلام مرکز امور زنان و خانواده ، در حال حاضر یک میلیون و 650 هزار زن سرپرست خانوار درکشور زندگی می کنند که 845 هزار نفر آنان تحت پوشش کمیته امداد و 147 هزار نفر دیگر تحت پوشش بهزیستی هستند.از سوی دیگر و بر اساس گزارش همین مرکز ، به طور متوسط سالانه 60 هزار نفر به تعداد زنان سرپرست خانوار در کشور افزوده می شود.متاسفانه خانواده های تک سرپرست که زنان عهده دار مسئولیت هستند در وضعیت خوبی به سر نمی برند و همواره در تامین هزینه های زندگی با مشکلات عدیده اقتصادی مواجه می شوند و حمایتهای نهادهای حمایتی مثل کمیته امداد و سازمان بهزیستی ، هرچند آب باریکه ای برای گذران امورات زندگی است اما نمی تواند مشکل گشای این خانوادهها باشد.
به گفته زهرا طبیب زاده ، مشاور رئیس جمهور و رئیس مرکز امور زنان و خانواده ، در سال گذشته 50 هزار زن سرپرست خانواده پشت نوبت بهزیستی برای تحت پوشش قرار گرفتن بوده اند که با بودجه ای که امسال از طریق مجلس شورای اسلامی به سازمان تخصیص یافت تمام این زنان تحت پوشش بهزیستی قرار می گیرند.
زنان سرپرست خانوار علاوه بر اینکه با مشکلات اقتصادی دست و پنجه نرم می کنند، به جهت مسائل عاطفی و روانی نیز در شرایط قرار دارند که احساس تنهایی کرده و بعضاً در ادامه مسیر زندگی دچار دلسردی و عدم انگیزه لازم برای سرپرستی فرزندان خود می شوند و همین مسائل باعث می شود با بحرانهای روحی و روانی مواجه شوند که می تواند سلامت این قبیل خانواده را دچار مخاطره سازد.فرید براتی سده ، مدیر کل دفتر امور زنان سازمنان بهزیستی از تحت پوشش قرار دادن 35 هزار زن سرپرست خانوار پشت نوبت در سال جاری خبر می دهد و می افزاید : امسال بر اساس برنامه ریزی های انجام شده 35 هزار زن سرپرست خانوار تحت پوشش قرار گرفته و از خدمات و مستمری بهره مند می شوند.در حال حاضر تمامی زنان روستایی سرپرست خانوار که 34 هزار نفر هستند، تحت پوشش بیمه اجتماعی قرار گرفته اند اما از مجموع 147 هزار زن سرپرست خانوار تحت پوشش بهزیستی ، تنها 8 هزار از مزایای طرح بیمه زنان خانه دار برخوردارند.ضمن اینکه باید به این تعداد ، 35 هزار زن سرپرست خانوار که امسال تحت پوشش بهزیستی قرار می گیرند را نیز افزود.
نگرش جامعه نسبت به زنان سرپرست خانوار و استفاده از کلماتی چون مطلقه و یا بیوه ، ز اصلی ترین مشکلات این زنان به شمار می آید که باعث منزوی شدن و دوری از اجتماع آنان می شود.بر اساس بررسی ها و تحقیقاتی که اسفند 86 نتایج آن حاصل شده است نگرانی ، اضطراب و ناامنی بیشترین دغدغه زنان سرپرست خانوار نسبت به آینده خود و فرزندانشان بوده است.توجه به ابعاد روانشناختی مغفول مانده ، اشتغال و حق انتخاب ، سه مولفه اصلی در ایجاد احساس هویت مستقل و توانمند سازی زنان سرپرست خانوار است.افزایش تعداد زنان سرپرست خانوار گویای آن است که باید به سمتی حرکت کنیم که نگاه خود را تغییر داده و از مسئله «زنانه» و «نسلی شدن فقر» جلوگیری کنیم.
فقر زمانی از دیگر مباحث پیش روی این زنان است به طوری که تحقیقات نشان میدهد زنان زمان بیشتری را صرف کار می کنند.به معنای دیگر ، این امر باعث ایجاد فقر زمانی و بی توجهی به جنبه های فرهنگی ، آموزشی وتربیتی کودکان این قبیل خانواده ها می شود.
بیش از 50 درصد خانوارهای زن سرپرست در دو دهه اول و دوم یعنی فقیرترین گروه ها قرار گرفته اند.
ژاله شادی طلب ، عضو هیات علمی دانشگاه تهران ، با پژوهشی که بر وضعیت زنان سرپرست خانوار انجام داده ، به این نتیجه رسیده است که درصد زنان سرپرست خانوار در دهک اول همواره بیش از مردان بوده ، در حالی که در دهک های بالاتر سهم زنان سرپرست خانوار رو به کاهش می گذارد.
بر اساس سرشماری سال 85، بیش از یک میلیون و 641 هزار خانواده زن سرپرست در کشور شناسایی شده است.
فقر زنان فقط جنبه اقتصادی ندارد.جنبه های روانی و اجتماعی فقر زنان نیز مهم است.نابرابری فرصت ها در تمام وطول زندگی این گروه از زنان ، زمانی که مسئولیت این خانواده به ناچار بر دوش آنها گذاشته می شود ، بیش از پیش خود را نشان میدهد.نابرابری در دسترسی به آموزش ، مشارکت در جریان تصمیم گیری های خانواده ، عدم امکان کسب مهارت و اتکا به مرد خانواده برای تامین زندگی ، زنان را از قابلیت های لازم برای کاهش فقر محروم کرده است.
زن سرپرست خانوار «خود» را به قیمت تداوم زندگی و حفظ «دیگران» فراموش کرده است.در نتیجه صحبت از فردیت و توانمند سازی به تنهایی کافی نیست.
یکی از مشکلاتی که سبب می شود زنان سرپرست خانوار به طور کامل توانمند نشوند ، وابستگی فکری آنهاست که از کودکی به آنها آموزش داده شده :در کتاب های درسی بابا نان میدهد و مادر لباس ها را می شوید.بر اساس قوانین هم زن حتی نمی تواند برای فرزندش حساب پس انداز باز کند مگر از دادگاه گواهی سرپرستی کودکش را داشته باشد.بنابراین چنین زنی که در خانواده پدر و شوهرش وابسته بار می آید در 40 سالگی با فوت همسرش به سختی می تواند فرد مستقلی باشد.
شادی طلب از زن سرپرست خانواری می گوید که سقف خانه اش چکه می کند و او با وجود داشتن قدرت مالی برای تعمیر سقف ، میگوید : «مرد ندارم که این سقف را تعمیر کند».او که معتقد است زنان سرپرست خانوار از توانمندی روانی و اجتماعی قابل توجهی برخوردار نیستند ، می گوید : «چرا زنان سرپرست خانوار اعتقاد چندانی به خود اثر بخشی ندارند ، چرا شبکه روابط اجتماعی آنها بسیار محدود است و چرا زنان سرپرست خانوار مهارت و آموزش کسب نکرده اند؟ پاسخ این سوالات نشان از ساختار و قوانینی دارد که در ذات خود نابرابری و فرصت ها را تقویت کرده و گسترش میدهد».
بر اساس تحقیق دیگری که ستاره فروزان ، استادیار دانشکده علوم بهزیستی و توانبخشی انجام داده ، تنها 23 درصد از زنان سرپرست خانوار با سواد هستند و 11 درصد هم تمایل به سواد آموزی دارند.
او با اشاره به اینکه سواد یکی از اجزای سازنده شاخص فقر است ، می گوید : «ایجاد انگیزه برای سواد آموزی و کاهش فاصله بیسوادی این زنان با میانگین بیسوادی در کشور ضروری است».
69 درصد زنان سرپرست خانوار با حرفه ای که بتواند امکان اشتغال آنها را فراهم کند ، آشنایی ندارند.تنها 10 درصد زنان سرپرست خانوار شاغل هستند در حالی که 31 درصد آنها حداقل به یک حرفه آشنایی داشته اند.
اکثریت خانواده های افغانی با مشکلات عظیم فقر ، بیکاری ، امنیت ، سو تغذیه و کمبود بهداشت و درمان سالم مواجه اند.به گونه ای که در این موارد افغانستان نسبت به کشورهای جهان در هرم قاعده قرار دارد.اما خانواده هایی که به هر دلیل سرپرست خود را از دست داده اند، با مشکلات عظیم تری مواجه اند.خانواده هایی که نان آور خانه را از دست میدهند ، کم ترین شانس را در تامین غذا ، بهداشت و درمان و تحصیل فرزندان شان دارند.
متاسفانه به این وضعیت رنج آور و بسیار اسفناک کم تر کسی توجه دارد و کمک های جهانی چه از طریق ارگان های دولتی و چه از طریق موسسات داخلی و خارجی کم تر به آنها می رسد و کم تر از این طریق نیازهای خانواده های مذکور بر طرف میشود.زیرا از یک طرف ، صدای ضعیف نحیف آنها را کسی نمی شنود و از طرف دیگر متصدی کمک های خیریه هم بیشتر آدم های مفت خوار ، فرصت طلب و سود جو هستند که در قدم اول به جیب می زنند و در ثانی به نزدیک ترین فامیل ، دوست و آشنای خود می پردازند.متاسفانه سیستم نظارتی جامع و شفاف و قاطعی هم نیست که بر حیف و میل اینگونه افراد نظارت و کنترل داشته باشد.
از طرفی هم رسانه ها که وظیفه دارند مشکلات مردم را مطرح کنند و زبان بی زبانان جامعه باشند.نیز هیچگاه به مشکلات خانواده های بی سرپرست نپرداخته اند و به این وظیفه مهم و اصلی خود توجهی نکرده اند.لذا در این نوشتار کوتاه تلاش می گردد که اندکی وضعیت این خانواده های مظلوم ومفلوک تصویر شود.
اغلب خانواده ها با از دست دادن سرپرست خود، تنها راه درآمد و تامین زندگی را از دست میدهند وبه این طریق با مشکلات جدید خانوادگی و اجتماعی مواجه می شوند.اکثر این خانواده ها معمولاً سرمایه و پس اندازه کافی ندارند و به علاوه بیشتر درخانه های اجاره ای به سر می برند.از طرفی هم با فقدان سرپرست خانواده علاوه بر نیازهای مادی ، فقر ، اینگونه خانواده ها با مشکلات روحی- روانی نیز رو به رو می گردند.زن خانواده آینده خود را مبهم و تاریک می بینند و در برابر انتخاب دشوار ازدواج مجدد و رفتن از کنار فرزندان یا زیر پا کردن شور و شوق جوانی و غرایز طبیعی خود و ماندن در کنار فرزندان و بزرگ کردن کودکان خردسال خود قرار می گیرند.
تامین غذا ، لباس و درمان خانواده از دغدغه های اصلی مادر خانواده می باشد.کار برای تامین زندگی مخصوصاً در خارج از خانه دشواری های خاص خود را دارد.تربیت و تحصیل فرزندان با دشواری های زیادی مواجه می شود.رفتار اقربا و همسایگان چالش دیگری در زندگی این زنان می باشد.بالاخره ، با بزرگ شدن فرزندان ازدواج آنها و تامین مصارف وجهاز عروس دغدغه بعدی شان را تشکیل می دهد.
زنان با از دست دادن شوهران خود با سوال سرنوشت سازی رو به رو می شوند که انتخاب هر گزینه آن بسیار کشنده و دشوار می باشد.آیا ازدواج کرده و فرزندان خود را رها نمایند یا بنشینند و فرزندان خود را بزرگ کنند.عاطفه قوی مادری بخصوص میان مادران افغانی آنها را وادار می کند که به خواسته های غریزی خود توجهی نکرده بسوزند وبسازند و فرزندان خردسال و بینوای شان را پرورش داده و بزرگ کنند.از سوی دیگر ، فرهنگ مرد سالاری حاکم بر جامعه افغانی که همواره زنان را قربانی مردان می کند، نیز زنان را به اخذ چنین تصمیمی وادار میکند.زنانی که عمر بیشتر کرده و مخصوصاً پسربزرگ داشته باشند ، معمولاً نمی توانند بار دوم شوهر کنند و این کار ننگ و بدنامی دارد.زنان جوان تر طبق سنت قبیله ای حاکم بر اکثر نقاط افغانستان بخصوص در دهات و قصبات مجبور می شوند که با یکی از بستگان شوهر متوفای خود بویژه برادرش ازدواج کنند.این کار اگر با رضایت وی باشد و تفاوت سنی زیادی با هم نداشته و مزاحم زن دیگر نشود ، از این جهت که هم در کنار فرزندان خود می مانند و هم شوهر می کنند، خوب است و انتخاب مناسب به نظر می آید.زیرا هم فرزندان خود را به حال شان رها نکرده و هم غرایض طبیعی خود را بی پاسخ نگذاشته اند.ولی مشکل زمانی پیش می آید که زن جوان و شوهر دوم سن و سال بیشتری باشد یا به این ازدواج با شوهر دوم رضایت نداشته باشد و یا زن دوم یا سوم شوهر دوم خود باشد.در این صورت این ازدواج تیرگی و سیاهی دائمی در سرنوشت و زندگی اینگونه زن ها بوجود می آورد و تا زنده هستند در غم و غصه و جنگ و دعوا به سر می برند.چه خوبست که فرهنگ جامعه ما به گونه ای اصلاح شود که زنان مخصوصاً زنان بیوه هیچگونه اجباری نداشته باشند و با طیب نفس و میل خاطر و رضایت کامل پیوند خود را با دستان خود برقرار نمایند.

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  105  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلودمقاله بررسی مشکلات زنان سرپرست خانوار در منطقه 4 تهران

مقاله ای در مورد نقش نقطه تجاری در رفع مشکلات صادرات

اختصاصی از فی ژوو مقاله ای در مورد نقش نقطه تجاری در رفع مشکلات صادرات دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مقاله ای در مورد نقش نقطه تجاری در رفع مشکلات صادرات


مقاله ای در مورد نقش نقطه تجاری در رفع مشکلات صادرات

 

 

 

 

 

 

 

 

موضوع:

مقاله ای در مورد نقش نقطه تجاری در رفع مشکلات صادرات

 

چکیده
تاکید برنامه چهارم توسعه کشور بر توسعه نقطه تجاری در جهت توسعه صادرات و با بررسی خدماتی که یک نقطه تجاری طبق الگوی فدراسیون جهانی نقطه تجاری قادر به ارایه آن است، متوجه این نکته می شویم که این خدمات می تواند کارکردهای مفیدی را در رفع مشکلات صادرات موسسات کوچک و متوسط کشور ایفا کند. لذا در این مقاله به بیان مطالبی پیرامون نقطه تجاری، تاریخچه آن، مزایا و ساختار آن و در ادامه به بیان خدمات فعلی نقطه تجاری ایران خواهیم پرداخت. در ادامه با بررسی تحقیقات انجام شده در کشور، یک جمع بندی از مشکلات و موانع صادرات و راهکارهای توسعه صادرات مشخص شده و خدمات بالقوه و فعلی نقطه تجاری ایران در رفع این مشکلات مورد تحلیل قرار می گیرد. در این راستا باتوجه به مشکلات صادرات بخش موسسات کوچک و متوسط کشور به تبیین نقش نقطه تجاری در رفع هریک از این مشکلات باتوجه به راهکارهای ارائـه شده می پردازیم. اگرچه موانع ساختاری در صادرات مشهود است اما ریشه بسیاری از مشکلات در ناکارآمدی نظام اطلاعاتی و خدماتی کشور است که طبق الگوی فدراسیون جهانی نقطه تجاری، نقطه تجاری ایران به مثابه یک مرکز خدمات صادراتی می تواند در راستای تسهیل تجارت خارجی و توسعه صادرات ایفای نقش کند. لذا در صورت ایجاد تنوع در خدمات صادراتی و حرکت به سوی مجازی شدن نقطه تجاری ایران می تواند نقش موثری را ایفا کند.

مقدمه
امروزه هیچ کشوری در انزوای کامل زندگی نمی کند. جایگاه تجارت بین المللی در رشد و توسعه اقتصادی کشورهای در حال توسعه تا به جایی اهمیت یافته است که اغلب از آن به عنوان موتور رشد و توسعه اقتصاد داخلی نام می برند (1). از ابزارهای تسهیل گر تجارت در شرایط کنونی نیز توجه به تجارت الکترونیک و همچنین بهره گیری از خدمات نقطه تجاری است. در حال حاضر، تلاش گسترده ای در سطح جهان به خصوص از طـرف کشورهای در حال توسعه جهت بهـــره گیری از مزایای نقطه تجاری در جهت بهبود کارایی تجاری موسسات کوچک و متوسط کشور خود در جریان است.

در ایران نیز بانگاهی به سیاست گذاریها از گذشته تاکنون، متوجه حرکت تدریجی از رویکرد درون گرایی (سیاست جایگزینی صادرات) به نگرش برونگرایی و توسعه صادرات در عرصـه تجارت بین المللـــــی می شویم.

باتوجه به اهمیت توسعه صادرات غیرنفتی و لزوم کاهش وابستگی به درآمدهای نفتی، ضرورت توجه به نقش موسسات کوچک و متوسط در روند آینده کشور برجستـه تر می شود. همچنین باتوجه به تاکید برنامه چهارم توسعه و چشم انداز 20 ساله کشور برای توسعـه صادرات غیرنفتی لزوم بهره گیری از ابزارهای نوین تجارت همچون تجارت الکترونیـک بیش از پیش احساس مــی گردد. راهکار توسعه نقطـه تجاری بــــه عنوان ابزاری برای ایجاد بستر مناسب جهت توسعه صادرات کشور از طریق موسسات کوچک و متوسط راهکار مناسبی است که در برنامه چهارم توسعه کشور نیز توسعه آن پیش بینی شده است.

تعداد صفحه: 17

 


دانلود با لینک مستقیم


مقاله ای در مورد نقش نقطه تجاری در رفع مشکلات صادرات

دانلودمقاله موانع و مشکلات حکومت علی(ع)

اختصاصی از فی ژوو دانلودمقاله موانع و مشکلات حکومت علی(ع) دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 


علی بن ابی‌طالب (۱۳ رجب سال سی‌ام عام‏‌الفیل – ۲۱ رمضان سال ۴۰ هـ.ق)، امام اول تمامی فرقه‌هایشیعه - که آن ها از وی با عنوان امام علی یاد می کنند - و خلیفهٔ چهارم از خلفای راشدین، پسرعمو و داماد محمدپیامبر اسلام است. وی همسر فاطمه و پدر حسن، حسین و زینب است.
مسالهٔ حق وی در خلافت پس از محمد، منجر به شکاف اصلی میان مسلمانان و تقسیم آنان به دو گروه شیعه و سنی شد. محمد در بازگشت از حجةالوداع عبارت «هر که من ولی او هستم، این علی ولی او است.» را به زبان آورد؛ اما مقصود این عبارت مورد اختلاف شیعه و سنی قرار گرفت. شیعیان بر این اساس معتقد به نصب امامت وخلافت در خصوص علی شدند و اهل سنت آن را به معنای دوستی و محبت علی تفسیر می‌کنند.
پس از مرگ محمد و در ماجرای انتخاب جانشین او، جمعی از انصار در سقیفهٔ بنی‌ساعده گرد هم آمدند و بعد از مشورت با یکدیگر سرانجام تصمیم بر خلافت ابوبکر گرفتند. علی بن ابی‌طالب در ابتدا از بیعت با ابوبکر سرباز زد؛ ولی سرانجام پس از شش ماه با ابوبکر بیعت کرد.
علی در دوران خلافت سه خلیفهٔ اول در جنگ‌ها شرکت نمی‌کرد و جز در انتخاب خلیفهٔ سوم فعالیت سیاسی نداشت. البته هر گاه خلفای سه گانه می‌خواستند، در امور دینی، قضایی و سیاسی به آنها مشورت می‌داد.
پس از کشته شدن عثمان، او به عنوان چهارمین خلیفهٔ مسلمانان برگزیده شد. دوران خلافت وی با جنگ‌های داخلی میان مسلمانان و شورش ایرانیان هم زمان بود. او سرانجام در مسجد کوفه به ضرب شمشیر یکی از خوارجبه نام ابن ملجم مرادی کشته شد.
بر طبق منابع تاریخی قدیمی تر، علی در روز سیزدهم رجب و حدود سال ۶۰۰ میلادی در مکه متولد گردید. پدر وی ابوطالب و مادرش فاطمه بنت اسد است. منابع زیادی، خصوصا منابع شیعه نوشته‌اند که وی تنها کسی است که در خانه کعبه به دنیا آمد. علی از طرف پدر و مادر با محمد خویشاوند است. وقتی پدر محمد درگذشت، ابوطالب که عموی محمد بود، قیم وی گردید. وقتی که مادر محمد درگذشت، فاطمه بنت اسد نقش مادر را برایش داشت. زمانی که علی ۶ ساله بود، پدر او ابوطالب، رئیس بنی‌هاشم، دچار مشکل مالی گردید. محمد که خود در کودکی تحت سرپرستی ابوطالب قرار گرفته بود و در این زمان سنش از ۳۰ سال گذشته بود، برای سبک کردن بار عایلهٔ وی به او پیشنهاد کرد که سرپرستی علی را او بر عهده بگیرد. ابوطالب پذیرفت و علی از کودکی در خانه محمد و تحت نظر او قرار گرفت.
حدیثی که پس از شجاعت و جنگ‌آوری علی در جنگ احد به محمد نسبت داده می‌شود، با این مضمون: «هیچ جوانمردی هم‌چون علی و هیچ شمشیری هم‌چون ذوالفقار نیست.»
هنگامی که محمد اعلام دریافت وحی الهی نمود، علی، که در آن زمان ۱۰ ساله بود، به او ایمان آورد و مسلمان شد.
وقتی علی اسلام آورد، ابوطالب گرچه از پرستش خدایان دست نکشید، اما تصمیم علی را پذیرفت و به وی گفت چون محمد تو را به راهی جز درست کاری هدایت نمی‌کند، از محمد پیروی کن و به وی نزدیک باش.

 

سرانجام هنگامی که علی(ع) پس از ربع قرن خانه نشینی، با اصرار شدید مردم به خلافت ظاهر رسید فرمود: به خدایی که دانه را شکافت وجان را آفرید، اگر این بیعت کنندگان نبودند، و یاران حجّت بر من تمام نمینمودند،و خدا علما را نفرموده بود تا ستمکار شکمباره را بر نتابند و به یاری گرسنگان ستمدیده بشتابند، رشتۀ این کار را از دست میگذاشتم و پایانش را چون آغازش می انگاشتم و چون گذشته خود را به کناری میداشتم.
در طول ربع قرن خانه نشینی وصیّ پیامبر اسلام(ص) انبوهی از دشواریها در جامعۀ اسلامی پدید آمده بود و آثار منفی اجتماعی و حتی سیاسیِ توسعۀ فتوحات و قتل عثمان، آینده را تاریک تصویر می کرد:
عدالت اقتصادی
خلیفۀ دوم، دیوان را بر اساس سوابق افراد و ترکیب قبیله ای قرار داده بود. قریش بر غیر قریش، مهاجر بر انصار، عرب بر غیرعرب و موالی ترجیح داشتند، در حالی که در زمان پیامبر(ص) این گونه نبود. این وضعیت در کنار بخششهای عثمان، فاصلۀ غنی و فقیر را غیر قابل تحمل کرد. خمس غنائم، مالیات و جزیۀ سرزمین‌های فتح شده که به همۀ مردم تعلق داشت، تنها در اختیار افراد و گروههای خاص قرار می‌گرفت.امام علی(ع) در سخنرانی نخست خود، سیاست مالی برگرفته از سیرۀ پیامبر(ص) را مطرح کرد؛ برتری مهاجر و انصار بر دیگران را معنوی خواند و فرمود:«...آن گروهی که دنیا آنها را در خود غرق ساخته، برای خویش املاک و نهرها و اسبان عالی و کنیزکان تهیه کرده اند، فردا وقتی همۀ اینها را از آنان می گیرم و به بیتالمال بر میگردانم و به اندازۀ حقّشان به آنان می دهم، نگویند علی ما را فریفت؛ اول چیزی میگفت و اکنون گونه ای دیگر عمل میکند. من از همین اکنون برنامۀ روشن خود را اعلام میکنم . . . من منکر فضیلت صحابی بودن و سابقۀ خدمت افراد نیستم، اما اینها چیزهایی است که خداوند خود پاداش آن را خواهد داد. این امور نباید ملاک تبعیض واقع شود.
یکی از اولویت‌های اصلی حضرت امیرالمؤمنین(ع) در طول دورۀ کوتاه خلافت ایشان مبارزه با اختلاف طبقاتی بود. بسیاری از مورّخان نوشته‌اند: علت جدا شدن برخی اعراب از امیرالمؤمنین(ع) و پیوستن به صف مخالفان این بود که می‌گفتند: علی در تقسیم اموال ملاحظۀ اشراف را نمی‌کند و عرب را بر عجم و موالیِ آنها برتری نمی‌دهد.
عدالت اجتماعی
یکی از آثار فتوحات، اختلاط نژادهای مختلف بود. موالی(اسیران آزادشده) در قیاس با اعراب، از حرمت اجتماعی و حقوق مدنی کمتری برخوردار بودند. جامعه، برتری عرب بر موالی را اصلی مسلّم می‌پنداشت. این امر برای روحیۀ عدالت طلبانۀ امام(ع) مشکلی مهم بود. وی هنگام تقسیم اموال می فرمود:«حضرت آدم نه غلام به دنیا آورد و نه کنیز، بندگان خدا همه آزادند... اکنون مالی نزد من است و من میان سفید و سیاه فرقی نخواهم گذاشت».ایشان در پاسخ به اعتراض گروهی از اعراب فرمود:«من در قرآن، برتریِ عرب بر عجم را ندیده ام».
انحراف ها و بدعت ها
انحرافات دینی و بدعتها، مهم ترین مشکل حکومت علی(ع) بود. بسیاری از سخنان پیامبر(ص) متروک شده‌بود. بنیان این انحرافها در کنار بستر بیماری پیامبر خدا(ص) با شعارِ «کتاب خدا ما را بس است» گذاشته شد و با سخن خلیفۀ اول در توجیه اشتباهاتش که: «پیامبر خدا با وحی یاری می شد، ولی دست من از وحی کوتاه است و به مصلحت اندیشی و اجتهادم عمل می کنم» به طور ضمنی مورد تأیید قرار گرفت. بدین سبب امام در برابر پافشاری مردم بر بیعت با وی، فرمود:«ما با مسائلی چندچهره مواجهیم؛ به طوری که دلها بر آن آرام نمی گیرد و عقلها بر آن ثابت نمیماند. افق ها مه آلود و تاریک شده و صراط مستقیم و راه و روش سلوک زمان پیامبر(ص) تغییر یافته است. و بدانید که اگر دعوتتان را بپذیرم، بر طبق آنچه خود می دانم با شما رفتار می کنم و به سخن این و آن و نکوهش سرزنش کنندگان گوش فرا نخواهم داد».و نیزفرمود:« خلفای پیش از من اعمالی انجام دادند که در آن با رسول خدا (ص) از روی عمد مخالفت کردند، پیمان او را شکسته و سنّت او را تغییر دادند، و اگر مردم را بر ترک آنها وادار نمایم و آنها را به جایگاه خود و به آنچه در زمان رسول خدا(ص) بود بازگردانم، لشگر از گِردم پراکنده شده و تنها باقی می‌مانم و یا با عدۀ کمی از شیعیانم که برتری من و وجوب امامت من از کتاب خدا و سنت رسول خدا(ص) را می‌دانند... قسم به خدا که مردم را دستور دادم که در ماه رمضان غیر از نماز واجب را به جماعت نخوانند و ایشان را آگاه نمودم که خواندن نماز مستحبی به جماعت، بدعت است. پس عده‌ای از لشگریان که همراه من جنگیده بودند ندا دادند: ای اهل اسلام، سنت عمر تغییر کرد! ما را از نماز مستحبی در ماه رمضان باز می‌دارند! و از شورانیدن لشگر بر خویش حذر کردم، بدان سان که از این امّت تفرقه و اطاعت از امامان ضلالت و دعوتکنندگان به سوی آتش دیدم.
*قضاوت ها و احکام خلفاء به ویژه خلیفۀ ثانی، با دستورات قرآن و سنت نبوی مغایر بود. علمای شیعه صدها مورد از مخالفتهای اصحاب با نصّ های صریح را نقل کرده‌اند و در این زمینه تنها به صحاح و مسندهای علمای اهل سنت استدلال نموده‌اند. سیدعبدالحسین شرف‌الدین در کتاب «النّص والاجتهاد» بسیاری از این موارد را (با ذکر منابع مورد قبول تمام گروهها و فرقه‌های اسلامی) ذکر کرده که وی و دو خلیفۀ دیگر در برابر نصّ صریح، اجتهاد نموده‌اند.
رفاه گرایی و تضعیف ارزشهای دینی
به طوری که اشاره شد، پیدایش شکاف‌های اجتماعی از دوران خلیفۀ دوم آغاز شد. هم او بود که تبعیض در توزیع بیت المال را بدعت نهاد و گرایشهای قومی را که پیامبر(ص) شدیداً مخالف آن بود و با آن مبارزه می‌کرد، احیا کرد. برتری جویی قومی به صورت فراگیر و جدی از آغاز خلافت وی دوباره پدیدار گشت. در این میان، به ویژه ملل غیر عرب مانند ایرانیان و رومیان بیش از سایر گروهها تحقیر شدند تا آنجا که شخص خلیفه از ورود آنان به مدینه جلوگیری کرد. بعد از این که علی(ع) در روز دوم بیعت، برنامۀ فعالیت خود را اعلام نمود، فردای آن روز مردم حاضر شدند و امام به کاتبش عبداللّه بن ابی رافع فرمود:«از مهاجران آغاز کن و به هر یک سه دینار بده و سپس در رتبۀ بعد با انصار همین گونه رفتار کن و نیز به هر کس از مردم که حاضر است از سپید و سیاه همین سهم را بده».سهل بن حنیف گفت: ای امیرالمؤمنین، این شخص تا دیروز غلام من بوده و امروز آزاد شده است. آیا به او نیز همین را می دهی که سهم من است؟! علی(ع) فرمود:«سهم او با تو برابر است».در این روز طلحه، زبیر، عبداللّه بن عمر، سعیدبن عاص و مروان بن حکم و بعضی دیگر از مردان قریش حاضر نشدند. فردای آن روز که مردم در مسجد جمع شدند طلحه و زبیر به مسجد آمدند و در گوشه ای دور از علی(ع) نشستند. سپس جمعی از مردان قریش به آنان پیوستند و مدتی با یکدیگر آهسته سخن گفتند. سپس ولیدبن عقبه به نمایندگی از جانب آنان نزد علی(ع) آمد و گفت: ای اباالحسن، تو خود میدانی که از هر یک از ما فردی را(در جنگ ها) کشته ای و پدر خود من در بدر به دست تو کشته شد و دیروز برادرم عثمان را نیز یاری ندادی تا کشته شد و پدر سعیدبن عاص را نیز در جنگ بدر کشتی و پدر مروان را هنگامی که عثمان او را پذیرفت خوار ساختی، در حالی که ما با تو از نظر افتخارات قومی برابریم و همۀ ما همانند تو فرزندان عبدمناف هستیم. از این رو تنها به شرطی با تو بیعت می کنیم که با ثروت ما که در دوران عثمان به دست آورده ایم کاری نداشته باشی و کشندگان عثمان را هم قصاص نمایی، والّا اگر از ناحیۀ تو امنیت نداشته باشیم تو را رها ساخته و به شام می گریزیم. علی(ع) در پاسخ فرمود:«اما این که افرادی از شما در گذشته کشته شده اند، مسئولیت آن با من نیست، چرا که خداوند حکم جهاد داده است. اما این که با ثروت شما کاری نداشته باشم؛ من حق ندارم که نه از شما و نه از غیر شما، حقِّ حق دار را باز نستانم».
هنگامی که خلیفۀ سوم به بهای تضییع بیت‌المال مسلمانان به رفاه گراییِ شدید روی آورد، بسیاری از کارگزاران و صاحب منصبان نیز چنین روحیه‌ای یافتند و به تدریج این روحیه به فرهنگ تبدیل شد، فرهنگی که در حقیقت قابل قیاس با فرهنگ جامعۀ جاهلی بود. امام در یکی از خطبه‌های خود، جامعۀ عصر خلافت خویش را چون جامعۀ جاهلی معرفی می‌کند و یادآور می‌شود که این جامعه باید غربال شود. آنان که پیش افتاده‌اند، بازگردانده شوند و کسانی که واپس مانده‌اند، پیش برده شوند.
امیرالمؤمنین(ع)پس از فراغت از امر بیعت، عاملان خود را روانۀ ایالات اسلامی ساخت. . . هیچ یک از این عاملان در کار خود چنان که باید توفیقی نیافتند. زیرا در شهرها دو دستگی پدید آمده بود. . . کسانی که از روش عثمان ناخرسند بودند، عامل علی(ع) را می‌پذیرفتند و آنان که طرفدار اردوی اُمویان و بالاخره وابسته به قریش بودند با عامل امام از سر ستیز در می‌آمدند، و بعضی از آنان را نیز مأموران معاویه از پای در می‌آوردند.
معضل کارگزاران خائن، مشکل نومسلمانان نا آشنا با الفبای اسلام، مشکل منافقان که پیکار با آنان از پیکار با کفر و شرک مشکل‌تر بوده و حتی گاه ناممکن می‌نماید، ابعاد دیگری از دشواریهای حکومت امام علی(ع) است که در تحمیل جنگهای داخلی بر آن حضرت نقش اساسی داشت.
امیرالمؤمنین(ع) در طول چهار سال و هفت ماه حکومت خویش، یک نمونه از نظام سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و اخلاقی به بشریت نشان دادند که تا امروز در دنیا بی سابقه است. خلافت ظاهری آن حضرت، نمونۀ کشورداریِ آل محمد(ص) را برای جهانیان به تصویر کشید.
جنـگ جمـل
طلحه و زبیر که از سابقین در اسلام بوده و در شورش بر ضد عثمان و قتل وی نیز نقش مستقیم داشتند، هنگامی که از اعطای هرگونه پُست و مقام از سوی علی(ع) ناامید شدند تصمیم گرفتند که بیعت خود را شکسته و با همراهی اُم المؤمنین عایشه دختر ابوبکر که با امیرالمؤمنین(ع) خصومتی عمیق و دیرینه داشت، به جنگ با آن حضرت برخیزند.
معاویه بن ابی سفیان که حکم عزل خود را از امیرالمؤمنین(ع) دریافت کرده بود و برای جنگ با حضرت آماده می شد، در تحریک زبیر و طلحه بر ضد امام(ع) نقش داشت. معاویه برای زبیر نامه ای ارسال کرد که در آن وی را امیرالمؤمنین خطاب کرده و به دروغ مدعی شده بود که بیعت اهل شام را برایش گرفته است و از او خواسته بود که به اتفاق طلحه، مردم را به خونخواهی عثمان خوانده و بصره و کوفه را تصرف کند. عایشه، طلحه و زبیر را به مکه فرا خواند تا از آنجا(که به کانون مخالفان امیرالمؤمنین تبدیل شده بود)به اتفاق عازم بصره شوند. طلحه و زبیر نزد علی(ع) آمدند و با اصرار اجازه خواستند تا برای ادای عمره به مکه بروند. امیرالمؤمنین(ع) به ایشان فرمود:«می دانم که شما قصد عمره ندارید، اما اگر می خواهید بروید، بروید.
طلحه و زبیر به مکه رفتند و همراه با عایشه لشگری فراهم آورده و به سوی بصره حرکت کردند.کاروان توطئه گران در حالی که عایشه در یک هودج بر پشت شتر نشسته بود در سر راه خود به بصره به یک آبادی رسید. در این هنگام تعدادی سگ، عوعوکنان دور شتر عایشه را گرفتند. عایشه پرسید: این آبادی چه نام دارد؟ پاسخ دادند: حوأب. گفت: انّا لله و انّا الیه راجعون. من باید به مدینه بازگردم... از پیامبر خدا شنیدم که روزی به ما همسرانش فرمود:«یکی از شما را سگان حوأب پارس کنان دنبال خواهند کرد»و سپس به من نگریست و فرمود:«ای حمیراء، مبادا که تو آن زن باشی».چون عایشه بر بازگشت اصرار می نمود، همراهان، گروهی از اعراب را نزد او آوردند تا شهادت دهند که آنجا حوأب نیست و عبدالله بن زبیر نیز به دروغ سوگند خورد که آنان از حوأب عبور کرده اند.
ابن قتیبه می نویسد: ایشان پس از رسیدن به نزدیکی بصره، با عثمان بن حنیف،عامل امیرالمؤمنین(ع) در آن شهر توافق کردند که دارالعماره و مسجد و بیت المال در دست ابن حنیف باقی بماند و ایشان به شهر وارد شوند و همگی منتظر بمانند تا امیرالمؤمنین(ع) به شهر برسد. اما طلحه و زبیر پس از ورود به شهر به این توافق پایبند نمانده و در تاریکی شب به منزل والی حمله کردند و نگهبانان و عده ای دیگر را که جمعاً بالغ بر چهل تن می شدند، کشتند. مروان بن حکم نیز والی را اسیر کرده و موهای سر و صورت او را کند. مهاجمان موجودی بیت المال را نیز تصرف نمودند. در تاریخ یعقوبی آمده است که هنگام نماز صبح، طلحه و زبیر بر سر امامت نماز مجادله آغاز کردند که با وساطت عایشه قرار شد که یک روز پسر طلحه و روز دیگر پسر زبیر به امامت نماز بایستند.
امیرالمؤمنین(ع) با لشگری از سران مهاجرین و انصار و بدریون به سوی بصره شتافت. حضرت در نزدیکی بصره توقف کرده و فرستادگانی به سوی توطئه گران فرستاد و از ایشان خواست که دست از تمرّد بردارند چرا که ممکن است آتش این فتنه به سراسر قلمروی اسلامی سرایت نماید. عمار یاسر نیز به مردم گفت: «...خدای تعالی می خواهد شما را بیازماید که آیا علی را اطاعت می کنید یا او (عایشه )را؟
هنگامی که امیرالمؤمنین(ع) از متقاعد نمودن ایشان ناامید گردید، پس از صف آرایی دو لشگر خطاب به لشگریان فرمود:«تا دشمن جنگ را آغاز نکرده، مبادرت به حمله نکنید...اگر آنان را شکست دادید و کسی از ایشان به شما پشت کرد و گریخت، او را نکشید. مجروحین را نکشید و کشته ها را مُثله نکنید. به خیمۀ کسی جز با اجازۀ من وارد نشوید و چیزی از آنان بر ندارید مگر آنچه که در میدان نبرد به دست آوردهاید...».سپس از افرادش خواست تا یکی از ایشان داوطلب شده و قرآن به دست به سوی ایشان رود و ایشان را به بازگشت به کتاب خدا فرا خواند. جوانی پیش آمد. به وی گفته شد که ممکن است هدف تیر لشگریان دشمن قرار گیرد اما وی تردیدی به خود راه نداد و به سوی دشمن رفت و آنان را به حکمیت کتاب خدا خواند، اما پاسخی جز باران تیر دریافت ننمود و به شهادت رسید. پس از شهادت برادر عبدالله بن بدیل(از سرداران امیرالمؤمنین) و یک تن دیگر در اثر نیزه باران لشگریان جمل، امام(ع) در آخرین تلاش برای ممانعت از خونریزی از صف لشگریان خویش خارج شد و طلحه و زبیر را فرا خواند. چون ایشان نزدیک آمدند، به ایشان فرمود:«آیا شما با من بیعت نکردید؟».گفتند: «بیعت ما تحت فشار صورت گرفت، حال آن که از تو به خلافت سزاوارتر بودیم». امام(ع) رو به طلحه کرد و فرمود:« همسرت را در منزل نگاه داشتهای و با عروس پیامبر(ص) بیرون آمد ای...؟».سپس به زبیر فرمود:«تو جزو بنی عبدالمطلب به شمار می آمدی تا این که فرزند شومت بزرگ شد و میان ما اختلاف افکند . . . آیا به یاد می آوری که پیامبر خدا(ص) به تو فرمود: روزی به ستم به جنگ با او(علی) بر می خیزی؟».زبیر گفت: اکنون به یاد آوردم، و اگر پیش از این به یاد آورده بودم بر ضد تو بر نمی‌خاستم.
گفته می شود که زبیر از جنگ کناره گرفت اما با آغاز نبرد کشته شد امیرالمؤمنین(ع) به قاتل زبیر فرمود: تو را به آتش بشارت می دهم. وی سرانجام از لشگر خوارج سر درآورد. طلحه نیز مجروح شد و هنگامی که بر زمین افتاد، مروان بن حکم فرصت مناسبی به دست آورد تا با قتل وی، انتقام عثمان را از او بگیرد این در حالی است که این مدعیان، همصدا با معاویه، امیرالمؤمنین(ع) را به توطئه برای قتل عثمان متهم می کردند. در حالی که آن حضرت بنا بر روایتی، حسنین(علیهماالسلام) را برای دفاع از عثمان در برابر مهاجمان ناراضی، به کاخ وی فرستاده بود که متحمل فشار شدیدی گشتند . در همین حال، معاویه درخواست عثمان مبنی بر ارائۀ کمک نظامی برای نجاتش را نادیده گرفته و منتظر کشته شدن وی بود تا یک گام دیگر به تصرف کرسی خلافت اسلامی نزدیک گردد. عثمان پیش از کشته شدن، در دیدار با معاویه صریحاً این نکته را به وی متذکر گشته بود. لشگریان امیرالمؤمنین(ع) به پیروزی در نبرد نزدیک می شدند، اما عایشه سوار بر شتر خود در حالی که کیسۀ پول در دست داشت، لشگریان جمل را به شدت تحریک می‌کرد و آنان را به قتل امیرالمؤمنین(ع) فرا می‌خواند و این امر سبب شده بود که نبرد شدت یافته و به درازا کشد (بخاری در صحیح خود جریاناتی شگفت انگیز از اسائۀ ادب او نسبت به پیغمبر(ص) ذکر کرده‌است تا آنجا که پدرش او را به قدری کتک زد که بدنش خون افتاد. و قرآن جاویدان نیز او را به سبب جسارتهایش تهدید به طلاق نمود). علی(ع) خطاب به یارانش فرمود:«شتر را از پای در آورید که بقای آن، فنای اعراب را در پی دارد».با پی شدن شتر، لشگریان جمل پراکنده شده* و سوار هودج تنها ماند. امیرالمؤمنین(ع) به محمدبن ابی بکر گفت:«خواهرت را دریاب تا آسیبی نبیند».آنگاه امیرالمؤمنین(ع) خود نیز به سوی او رفت و پای هودج ایستاد و با ترکه ای که در دست داشت ضربه ای بر آن نواخت و گفت :«ای حمیرا، آیا پیامبر(ص) به تو فرمان نداده بود که در خانه ات بنشینی...». برخی از یاران امام(ع) می خواستند عایشه را بکشند ولی او ایشان را از این کار بر حذر داشت و وی را تحت حراست قرار داد تا مورد آسیب و هتک حرمت قرار نگیرد، و سپس وی را به همراه چهل تن با احترام به سوی مدینه روانه نمود. عایشه علیرغم این بزرگواریها، در هر منزلی در طول راه، نسبت به امیرالمؤمنین(ع) اسائۀ ادب نموده و سخنان زشت بر زبان می‌راند.
و بدین‌سان، فتنۀ جمل با بیش از دوازده هزار قربانی پایان یافت. امیرالمؤمنین(ع) به لشگریانش اجازه نداد که اموال بر جای مانده از فراریان را به غنیمت گیرند، مگر سلاحها را و فرمود: در این جنگ، غنیمتی وجود ندارد.
*امیرالمؤمنین(ع) ابتدا به فرزندش محمد حنفیه فرمان کشتن شتر را داد اما وی با همۀ قدرت و شجاعتش قادر بر این کار نشد. امیرالمؤمنین(ع) سپس امام حسن(ع) را برای انجام این کار فرستاد و آن حضرت موفق به پی کردن شتر گردید. هنگامی که امیرالمؤمنین(ع) آثار تأثر را در چهرۀ محمد حنفیه مشاهده کرد، به وی فرمود: ناراحت نباش، زیرا تو پسر من هستی و او پسر رسول خدا(ص) است.
جنگ سرنوشت ساز صِفّین؛ نبرد تشیع و نظام جاهلیت احیا شده عربی
جنگ جمل فرصت مناسبی برای معاویه بن ابی سفیان فراهم آورد تا علاوه بر تحریک مردم شام بر ضد علی(ع) به خونخواهی عثمان، فرستادگانی به عراق اعزام کرده و با تطمیع سران آن منطقه، عده ای از ایشان را به سوی خود جلب نماید. امیرالمؤمنین(ع) بنا بر موقعیت نظامیِ کوفه و نزدیکی اش به مرز شام، این شهر را به عنوان پایتخت خویش انتخاب کرده و به سوی عراق حرکت نمود.
معاویه از دیرباز در شام پایۀ زمامداری خود را استوار ساخته بود و با آن که عثمان را در روزهای سخت تنها گذاشت و کمکی برای وی نفرستاد، همین که به قتل رسید او را خلیفۀ مظلوم خوانده و به بهانۀ خونخواهی او از فرمان امیرالمؤمنین(ع) سر باز زد. ( معاویه با تبلیغات گسترده و طولانی در شام، به مردم چنین القاء کرده بود که مراد از اهل بیت و وارثین پیامبر(ص)، او و قبیله اش بنی امیّه هستند!) وی پس از دریافت حکم عزل خویش از امیرالمؤمنین(ع) با نگرانی تمام، ابتدا با قیصر روم پیمان آشتی بست و سپس عمرو بن عاص را که چون خود او مظهر خدعه و نیرنگ بود نزد خود خواند و بدو وعدۀ حکومت مصر را داد.
* هنگامی که به امیرالمؤمنین(ع) توصیه کردند که معاویه را دو ماه در حکومت شام ابقا نماید تا برای آن حضرت از اهل شام بیعت گیرد و سپس وی را عزل نماید. فرمود: من برای نصرت حق از باطل استفاده نمی کنم. اگر من یک لحظه بر ابقای معاویه صبر کنم، در فساد و ظلمی که معاویه در آن لحظه انجام خواهد داد با او شریک خواهم بود و من چنین مسئولیتی را بر عهده نمی گیرم.
اولین خدمت عمرو عاص به معاویه، راهنمایی وی به این نکته بود که برای همراه ساختن مردم شام با خود، علی(ع)را مسئول قتل عثمان معرفی کند. معاویه لشگری بزرگ فراهم آورده و با شعار خونخواهی خلیفۀ سوم روی به عراق نهاد.
نیرنگ دوم عمرو عاص، ایجاد اختلاف در لشگر امیرالمؤمنین(ع) بود. وی آگاه شده بود که بخشی از لشگر علی(مردم قبیلۀ کِنده)از رئیس سابق خود اشعث بن قیس حمایت می کنند و به امیرالمؤمنین(ع) به سبب عزل وی از حکومت آذربایجان معترض اند. وی از طریق واسطه هایی به صورت غیر مستقیم شروع به تحریک وی نمود. طلایه داران دو لشگر به هم نزدیک می شدند و در دشت صفین به هم رسیدند و این در حالی بود که طلایه داران سپاه شام زودتر به نهر آب رسیده و آن را در تصرّف داشتند و به طلایۀ سپاه عراق اجازۀ استفاده از آن را نمی دادند . . . امام(ع) به معاویه پیغام داد که: ما جنگ با شما را آغاز نکردیم و از آن اکراه داشتیم . . . نظر ما این است که از جنگ خودداری کنیم تا تو را دعوت به حق نموده، اتمام حجّت کرده باشیم. اینک آب در تصرف شماست و به سپاه ما اجازۀ برداشت آن را نمی دهید. پس این مانع از میان بردار تا دربارۀ تصمیم بعدی بیاندیشیم.
با ردّ درخواست امیرالمؤمنین(ع) از سوی معاویه، امام(ع) به سپاهیانش اجازۀ حمله داد. با حملۀ رعدآسای سپاهیان عراق در طی یک درگیری شدید کنترل نهر آب از دست سپاه شام خارج گردید. معاویه و سپاه شام از این که امیرالمؤمنین(ع) تلافی کرده و آب را بر روی ایشان ببندد در نگرانی و هراس به سر می بردند. اما امام(ع) از بستن آب بر روی سپاه شام خودداری نمود. این اقدام جوانمردانه کافی بود تا لشگریان شام را متوجه نماید که به جنگ با چه کسی آمده اند. امام(ع) به مدت دو ماه سفیران فراوانی به سوی معاویه فرستاد و وی را به سوی حق دعوت نمود.
دشت صفین پس از سیزده ماه جنگ و گریز پراکنده، هنوز در انتظار آغاز نبردی بزرگ به سر می برد. علی(ع) تا آخرین لحظه به امید صلح صبر کرده بود و هر روز سفیران خود را نزد معاویه می فرستاد و او را به پیروی از کتاب خدا و دست برداشتن از تفرقه و خونریزی دعوت می کرد، و آن روز(آخرین روز محرم سال 38 هجری) تصمیم نهایی خود را گرفته بود. او می اندیشید که اگر جنگ به این صورت ادامه یابد به زودی روحیۀ سپاهیان تضعیف می شود. وی می دانست که معاویه عمداً جنگ را طول می دهد تا در میان سپاه او شکاف بیشتری ایجاد نماید. آخرین سفیر از سوی امام(ع) به سوی سپاه شام رفت و برای آخرین بار با ایشان اتمام حجت نمود و به سوی اردوگاه بازگشت. سربازان عراق آرایش نظامی گرفته بودند. پیدا بود که علی(ع) پس از فرستادن سفیر، فرماندهان جناح های گوناگون سپاه را تعیین نموده است. اشعث بن قیس و عبداللّه بن عباس در سمت راست و چپ سواره نظام بودند. پیشاپیش همه، فرماندهی گروه طلایه داران را مالک اشتر نخعی داشت. با طلوع خورشید جنگ بزرگ آغاز شد و پس از پنج روز نبرد سنگین، آثار ضعف و شکست در لشگر شام پدیدار شد. روز هشتم نبرد امام(ع) خود برای پایان کار سپاه معاویه وارد صحنۀ کارزار گردید. عبداللّه بن بدیل فرماندۀ جناح راست لشگر عراق، سپاه خود را به سوی جناح چپ سپاه شام کشید و با حمله ای ناگهانی و سخت آن را در هم کوبید و عقب راند. حبیب بن مسلم، فرماندۀ جناح چپ سپاه شام در حالی که خیمۀ معاویه پشت سرش قرار داشت، سعی می کرد از پیشروی عبداللّه بن بدیل جلوگیری کند. عبداللّه و گروهی از یارانش با حمله ای بسیار شدید راه خود را به سوی خیمۀ معاویه که در حلقۀ پنج صف از نگهبانان فدایی قرار داشت گشودند. معاویه و عمروعاص وحشت زده از خیمه بیرون دویده و سوار بر اسب شدند. عبداللّه در حالی که می کوشید راهی از میان دیوار محکم نگهبانان به سوی معاویه باز کند، معاویه را دید که به همراه عمروعاص از آنجا فرار کرد و به تپه ای که در پشت خیمه‌اش بود رفت. معاویه بالای تپه ایستاد و به سربازانش گفت: « وای بر شما، اگر در به کارگیری سلاح ناتوان هستید از سنگ استفاده کنید!». ناگهان باران سنگ بر سر عبداللّه بن بدیل و یارانش باریدن گرفت. تکه سنگی که بر سر عبداللّه اصابت کرد وی را از اسب پائین افکند. معاویه از تپه پائین آمد و خودش را به عبداللّه که بیهوش بر زمین افتاده بود رساند. اما پیش از وی، یکی از سربازان معاویه او را با ضربت نیزه ای به شهادت رساند.
* یکی دیگر از فرماندهان لشگر امیرالمؤمنین(ع) که خالدبن معمّر نام داشت نیز به خیمۀ معاویه رسید تا جایی که دستگیری و قتل معاویه برایش بسیار آسان بود اما معاویه به او پیام داد که اگر عقب نشینی کند، حکومت خراسان را به وی خواهد داد و آن بدبخت نیز از روی طمع به دنیا پیشنهاد معاویه را پذیرفت، اما به فاصلۀ کوتاهی از دنیا رفت.
یاران عبداللّه در محاصرۀ شمشیرهای شامیان یکی پس از دیگری از پای در آمدند و باقیماندۀ جناح راست عقب نشینی کرده و از میدان به در رفتند. اگر جناح چپ سپاه عراق عقب نشینی آنان را می دید، آن جناح نیز عقب می نشست. علی(ع) خود را به مالک اشتر رسانیده و از او خواست تا خود را به جناح راست رسانده و مانع عقب نشینی آنان گردد، و خود نیز به سوی جناح چپ رفت و برای تقویت روحیۀ ایشان به نبرد با شامیان پرداخت. علی(ع) خود در میان باران تیر و صدها شمشیر پیش می رفت. اطراف او فرزندانش مانند سپری در برابر تیرها و شمشیرها از وی دفاع می کردند. علی، سپاه شام را یک تنه عقب می راند تا جرأت و شجاعت دوباره ای به سپاهیانش دهد. علی(ع) چون شیر بر مهاجمان حمله می برد اما هر بار عدۀ بیشتری به او حمله می کردند گویی تمام سپاه شام قصد کشتن وی را داشتند. در این حال دو تن از فرماندهان و قهرمانان سپاه شام کشته شدند و سپاه شام وحشت زده عقب نشست. در پایان روز علی سوار بر اسب به سوی خیمۀ معاویه تاخت و برای معاف داشتن سپاهیان دو طرف از قتل عام، وی را به نبردی تن به تن دعوت نمود.

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله 32   صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلودمقاله موانع و مشکلات حکومت علی(ع)

پایان نامه تحلیل و مسائل مشکلات سوادآموزی در شهرستان نیشابور

اختصاصی از فی ژوو پایان نامه تحلیل و مسائل مشکلات سوادآموزی در شهرستان نیشابور دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

پایان نامه تحلیل و مسائل مشکلات سوادآموزی در شهرستان نیشابور


پایان نامه تحلیل و مسائل مشکلات سوادآموزی در شهرستان نیشابور

بی سوادی یکی از مسائل عمده اکثر کشورهای جهان سوم است که ریشه و اساس بسیاری از مسائل اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی را تشکیل می دهد.

بررسی های اخیر سازمان یونسکو و بسیاری از سازمانهایی که در ارتباط با سوادآموزی یا آموزش بزرگسالان در کشورهای مختلف فعالیت می کنند نشان می دهد که این مسئله مشکلی همگانی است و محدود به کشورهای جهان سوم نیز نمی شود. این بررسی ها بیانگر این واقعیت تلخ هستند که بی سوادی و کم سوادی گرچه مسئله حاد و لاینحل اکثر کشورهای جهان سوم است ولی مشکل جدید کشورهای پیشرفته صنعتی نیز هست. اما مسئله بی سوادی به دلیل افزایش بی سوادان روز به روز اهمیت بیشتری می یابد.

با توجه به اینکه کسب مهارتهای سواد اولیه پله های نردبان دانش و آگاهی است، بی سواد ماندن درصد بالایی از افراد جامعه وسیله ای برای عدم آگاهی و فقدان تخصص و مهارتهای لازم برای ایجاد جامعه ای مستقل، آگاه و تواناست.


دانلود با لینک مستقیم


پایان نامه تحلیل و مسائل مشکلات سوادآموزی در شهرستان نیشابور

دانلود مقاله بررسی اثر مشکلات نمایندگی جریان وجوه نقد آزاد بر ارتباط ارزشی عایدی

اختصاصی از فی ژوو دانلود مقاله بررسی اثر مشکلات نمایندگی جریان وجوه نقد آزاد بر ارتباط ارزشی عایدی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 


بررسی اثر مشکلات نمایندگی جریان وجوه نقد آزاد بر ارتباط ارزشی عایدی هر سهم و ارزش دفتری حق مالی هر سهم از طریق کاربرد مدل اولسون

 

چکیده:
تحقیقات قبلی جریان وجوه نقد آزاد را به عنوان یکی از منابع مشکلات نمایندگی بین مدیران و سهامداران تعریف می¬کند. مدیران واحدهای اقتصادی دارای جریان وجوه نقد آزاد بالا و فرصت رشد پایین اغلب تمایل دارند تا در پروژه¬های اضافی و یا حتی در پروژه¬های دارای خالص ارزش فعلی منفی (NPV منفی) سرمایه¬گذاری کنند و برای پوشش دادن اثرات سرمایه¬گذاری¬هایی که ثروت را بیشینه نمی¬کنند از اقلام تعهدی اختیاری افزایش¬دهنده سود استفاده می¬کنند.
بنابراین، هدف این تحقیق ارزیابی ارتباط ارزش عایدی هر سهم و ارزش دفتری حق مالی هر سهم و اثر مشکلات نمایندگی ناشی از جریان وجوه نقد آزاد بر ارتباط ارزشی عایدی هر سهم و ارزش دفتری حق مالی هر سهم می¬باشد. برخلاف آنچه پیش¬بینی شده بود و برخلاف فرضیه های مطرح شده در این تحقیق، جریان وجوه نقد آزاد به عنوان یک مشکل ناشی از تضاد منافع بین سهامداران و مدیران نتوانست بر ارتباط ارزشی عایدی هر سهم و ارزش دفتری حق مالی هر سهم (در تبیین رابطه با قیمت سهام) موثر واقع شود و این ارتباط ارزشی را تعدیل نماید.

مقدمه:
از دیدگاه اقتصادی با فرض منطقی بودن رفتار افراد، فرض بر این است که همه در وهله اول به دنبال حداکثر کردن منافع خویش هستند. مدیران نیز از این قاعده مستثنی نمی¬باشند. مدیران علاقمندند در راستای حداکثر کردن منافع شخصی، رفاه اجتماعی و تثبیت موقعیت شغلی خود، تصویر مطلوبی از وضعیت مالی واحد تجاری به سهامداران و سایر افراد ذینفع ارائه نمایند.
لیکن در برخی موارد الزاماً افزایش ثروت مدیران در راستای افزایش ثروت سایر گروه¬ها از جمله سهامداران نیست. این امر عدم همسویی میان منافع مدیران و سایر گروه¬های ذینفع در واحد تجاری را نشان می دهد.با در نظر گرفتن تئوری تضاد منافع میان مدیران و مالکان، مدیران واحدهای‌تجاری‌از انگیزه¬های لازم برای حداکثر کردن منافع خود برخوردار می¬باشند. در راستای تحلیل ارزش ایجاد شده برای سهامداران، جریان¬های وجوه نقد آزاد شرکت از اهمیت خاصی برخوردار است.
با توجه به تئوری تضاد منافع بین مدیران و مالکان، ممکن است برخی مدیران وادار شوند
جریان¬های وجوه نقد آزاد را در پروژه¬های با خالص ارزش فعلی منفی سرمایه¬گذاری تا در کوتاه¬مدت برخی از منافع شخصی خود را تأمین نمایند.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

فصل اول
کلیات تحقیق

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

1-1 مقدمه
مدیران شرکت¬ها نمایندگان سهامداران می¬باشند، رابطه¬ای مملو از منافع متضاد. تئوری نمایندگی، تحلیل¬گر این قبیل تضادها، هم اکنون بخش با اهمیتی از ادبیات¬های اقتصادی و مالی است. پرداخت سود سهام نقدی به سهامداران ایجادکننده تضاد اصلی بین سهامداران و مدیران است که تا کنون به خوبی مورد توجه قرار نگرفته است. پرداخت سود سهام به سهامداران، منابع تحت کنترل مدیریت را، کاهش می¬دهد در نتیجه منجر به کاهش قدرت مدیران می¬شود.
جریان وجوه نقد آزاد، وجوه نقدی است که مازاد بر وجوه نقد مورد نیاز برای کلیه پروژه¬های دارای خالص ارزش فعلی مثبت، وجود دارد. تضاد منافع بین سهامداران و مدیران بر سر سیاست¬های پرداخت سود سهام زمانی افزایش پیدا می¬کند که سازمان جریانات وجوه نقد آزاد قابل توجهی ایجاد می¬کند و مشکل اصلی این است که چگونه به مدیران این انگیزه داده شود تا جریان وجوه نقد آزاد را تخلیه نمایند و از سرمایه¬گذاری آن در هزینه¬های سرمایه پایین یا تلف کردن آن در فعالیت¬های با بازده پایین جلوگیری شود (جنسن، 1986،ص 323) .
در این فصل از پژوهش، ابتدا مسأله تحقیق، اهمیت و ضرورت آن مورد بحث قرار می¬گیرد. سپس توضیحاتی راجع به اهداف و فرضیه های تحقیق و کاربرد نتایج آن ارائه شده و در نهایت، این فصل با شرح مختصری از روش تحقیق و تعریف واژگان عملیاتی به پایان خواهد رسید.

 

2-1 بیان مسأله
تحقیقات پیشین جریان وجوه نقد آزاد را به عنوان یکی از عوامل مشکلات نمایندگی بین مدیران و سهامداران تعریف می¬کنند.
جریان وجوه نقد آزاد همراه با فرصت¬های سرمایه¬گذاری پایین به عنوان یک مشکل نمایندگی اصلی مطرح می¬شود که در این حالت مدیران هزینه¬هایی را برای سهامداران ایجاد می¬کنند که ثروت سهامداران را کاهش می¬دهد.
مدیران واحدهای اقتصادی دارای جریان وجوه نقد آزاد بالا و فرصت رشد پایین، اغلب تمایل دارند تا در پروژه¬های اضافی و یا حتی در پروژه¬های دارای خالص ارزش فعلی منفی سرمایه¬گذاری کنند و برای پنهان کردن و پوشش دادن اثرات سرمایه¬گذاری¬هایی که ثروت سهامداران را بیشینه نمی¬کنند از اقلام تعهدی اختیاری افزایش¬دهنده سود استفاده می¬کنند.
جریان وجوه نقد آزاد منجر به تضاد منافع بالقوه¬ای بین مدیران و سهامداران می¬شود. سهامداران تمایل دارند که جریان وجوه نقد آزاد به صورت سود سهام نقدی بین آنها توزیع شود، در حالیکه مدیران تمایل دارند تا این جریان وجوه نقد مازاد را در پروژه¬های دارای خالص ارزش فعلی منفی سرمایه¬گذاری کنند ولذا برای پنهان کردن و پوشش دادن اثرات سرمایه¬گذاری¬هایی که ثروت سهامداران را بیشینه نمی¬کنند از اقلام تعهدی اختیاری افزایش¬دهنده سود استفاده می¬کنند.
سهامداران تمایل دارند که جریان وجوه نقد آزاد به صورت سود سهام نقدی بین آنها توزیع شود، در حالیکه مدیران تمایل دارند تا این جریان وجوه نقد مازاد را در پروژه¬های جدید سرمایه¬گذاری کنند. ممکن است مدیران در این اندیشه به سر ببرند که پرداخت سود سهام به سهامداران، منافع تحت کنترل آنها را کاهش خواهد داد و در نتیجه موجب کاهش قدرت آنها خواهد شد.
تمایل مدیران واحدهای اقتصادی دارای جریان وجوه نقد آزاد بالا و فرصت¬های رشد کم، به سرمایه-گذاری در پروژه¬های اضافی (نهایی) یا حتی پروژه¬های دارای خالص ارزش فعلی منفی
می¬تواند از طریق ایجاد سرمایه¬گذاری¬هایی که ثروت سهامداران را بیشینه نمی¬کند، مشکل نمایندگی را افزایش دهد. سرمایه¬گذاری¬هایی که ثروت سهامداران را بیشینه نمی¬کند سرانجام می¬تواند منجر به قیمت سهام پائین¬تر و تحریک سهامداران به بر کنار کردن هیأت مدیره و مدیران ارشد گردد.
همچنین مدیران به این دلیل که دارای انگیزه دریافت پاداش در عوض رشد واحد اقتصادی هستند، تمایل دارند تا جریان وجوه نقد آزاد خود را در پروژه¬های جدید سرمایه¬گذاری نمایند و رشد واحدهای اقتصادی قدرت مدیران را از طریق افزایش منابع تحت کنترل آنها افزایش می¬دهد. این قبیل پروژه-ها و فعالیت¬ها احتمالاً موجب خود خشنودی مدیران می¬شود و نیز ممکن است مزایای نقدی با سایر جوایز شخصی را برای مدیریت فراهم آورد و این وضعیت مشکلات نمایندگی را افزایش خواهد داد.
مشکل اصلی این است که چگونه به مدیران این انگیزه داده شود تا جریان وجوه نقد آزاد را در جهت بهینه و بیشینه نمودن ثروت سهامداران مصرف نمایند و از سرمایه¬گذاری آن در پروژه¬های بیهوده و تلف کردن آن در فعالیت¬هایی با بازده پائین جلوگیری شود. با این حال، با اینکه سهامداران خواستار افزایش ثروت و ارزش سهام خود هستند، مدیران ممکن است تمایلات شخصی خود را ترجیح داده و به فکر استفاده از مزایای جانبی باشد (وستفالن،2002،ص12). این رفتار در ادبیات تحقیق تحت عنوان ساختار امپراطوری یا مشکلات سرمایه¬گذاری افراطی (بیش از حد) شناخته می¬شود.
با توجه به مسائل توضیح داده شده و با توجه به اینکه مدیران واحدهای اقتصادی دارای فرصت رشد پائین و جریان وجوه نقد آزاد بالا تمایل به سرمایه¬گذاری در پروژه¬های اضافی (نهایی) و حتی پروژه¬های دارای خالص ارزش فعلی منفی، دارند و از اقلام تعهدی اختیاری افزاینده سود استفاده می¬کنند، پیش¬بینی شده است که سرمایه¬گذاران نسبت به مشکلات نمایندگی جریان وجوه نقد آزاد عکس¬العمل نشان خواهند داد و این موضوع در قیمت سهام منعکس شده است (بازار کارا فرض شده است).
در این مفهوم پیش¬بینی شده است که مشکلات نمایندگی جریان وجوه نقد آزاد وابسته
ارزشی (مربوط ارزشی) بوده و طریقه حسابداری سودها و ارزش دفتری هر سهم مورد استفاده در تصمیم¬گیری¬های اقتصادی را تحت تأثیر قرار خواهد داد، لذا در این تحقیق به ارزیابی ارتباط ارزشی عایدی هر سهم و ارزش دفتری حق مالی هر سهم و بررسی مشکلات نمایندگی جریان وجوه نقد آزاد بر آنها پرداخته شده است.

 

3-1 پرسش های اصلی تحقیق:
الف): آیا عایدی هر سهم با قیمت هر سهم رابطه دارد؟
ب): آیا ارزش دفتری حق مالی هر سهم با قیمت هر سهم ارتباط دارد؟
ج): آیا مشکلات نمایندگی جریان وجوه نقد آزاد رابطه بین عایدی هر سهم و قیمت هر سهم را ضعیف می نماید؟
د) : آیا مشکلات نمایندگی جریان وجوه نقد آزاد رابطه ارزش دفتری حق مالی و قیمت هر سهم را ضعیف می نماید؟

 

4-1 اهداف تحقیق
با توجه به اینکه در موضوع تحقیق هدف اصلی بررسی اثر مشکلات نمایندگی جریان وجوه نقد آزاد (به عنوان متغیر مستقل) بر ارتباط ارزشی عایدی هر سهم و ارزش دفتری حق مالی هر سهم
می¬باشد، لذا ابتداً نیازمند بیان وجود ارتباط ارزشی بین عایدی هر سهم و ارزش دفتری حق مالی هر سهم می¬باشد.
با توجه به توضیحات فوق اهداف علمی تحقیق به دو هدف اولیه و ثانویه تقسیم شده و به شرح زیر قابل ذکر است:
الف) هدف اولیه تحقیق ارزیابی ارتباط ارزشی عایدی هر سهم و ارزش دفتری حق مالی هر سهم می¬باشد.
ب) هدف ثانویه تحقیق عبارتست از بررسی اثر مشکلات نمایندگی جریان وجوه نقد آزاد بر ارتباط ارزشی عایدی هر سهم و ارزش دفتری حق مالی هر سهم، با استفاده از مدل اولسون، می¬باشد.

 

5-1 فرضیه¬های تحقیق
با توجه به آنچه در اهداف تحقیق ذکر شده است، فرضیه¬های تحقیق به دو گروه اصلی و فرعی تقسیم شده¬اند:
فرضیه اصلی اول :
بین عایدی هر سهم و قیمت هر سهم ارتباط مثبتی وجود دارد.
فرضیه فرعی اول:
ارتباط بین عایدی هر سهم و قیمت هر سهم در واحدهای اقتصادی دارای مشکلات نمایندگی جریان وجوه نقد آزاد، ضعیف¬تر است.
فرضیه اصلی دوم:
بین ارزش دفتری حق مالی هر سهم و قیمت هر سهم ارتباط مثبتی وجود دارد.
فرضیه فرعی دوم:
ارتباط بین ارزش دفتری حق مالی هر سهم و قیمت هر سهم در واحدهای اقتصادی دارای مشکلات نمایندگی جریان وجوه نقد آزاد، ضعیف¬تر است.

 

6-1 قلمرو تحقیق
قلمرو مکانی تحقیق
قلمرو مکانی تحقیق شامل شرکت¬های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران می¬باشد.

 

قلمرو زمانی تحقیق
قلمرو زمانی و دوره مطالعاتی این پژوهش در خصوص شرکت¬های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران، بین سال¬های 1380 و 1386 (یک دوره هفت ساله) می¬باشد.

 

7-1 تعریف واژه¬ها
جریان وجوه نقد آزاد : جریان وجوه نقد آزاد وجوه نقدی است که مازاد بر وجوه نقد مورد نیاز برای کلیه پروژه¬های دارای خالص ارزش فعلی مثبت، وجود دارد (جنسن، 1986،ص323) .
لازم به ذکر است که جنسن جریان وجوه نقد آزاد را در تحقیقات خود، علاوه بر تعریف فوق، تحت عنوان خالص جریان نقدی تعریف نموده است که حاصل از عملیات واحد تجاری بوده و مازاد بر وجوه مورد نیاز جهت پرداخت مالیات، هزینه بهره و سود سهام می¬باشد.

 

فرصت رشد :
عبارتست از نسبت ارزش بازار سهام (قیمت سهام) به ارزش دفتری هر سهم. بالا بودن این نسبت بیانگر وجود فرصت¬های رشد و بهبود برای شرکت است، در حالی که پائین بودن آن نشان¬دهنده ثبات شرکت و محدود بودن فرصت¬های رشد می¬باشد (آیولیافؤاد رحمان و همکاران، 2009،ص80) .

 

ارزش دفتری هر سهم :
ارزش هر سهم از سهام طبق دفاتر شرکت، بر مبنای بهای تمام شده تاریخی آن. این ارزش از ارزش بازار آن متمایز است. ارزش دفتر هر سهم عادی می¬تواند به صورت زیر محاسبه شود:
مجموع حقوق صاحبان سهام منهای حاصل جمع ارزش تسویه (انحلال) هر سهم ممتاز و سود معوقه سهام ممتاز، تقسیم بر مجموع تعداد سهام عادی صادره و پذیره¬نویسی شده در پایان سال.
همچنین ارزش دفتری هر سهم ممتاز نیز به صورت زیر محاسبه می¬گردد:
ارزش تسویه سهام ممتاز به اضافه سود سهام ممتاز معوقه، تقسیم بر مجموع تعداد سهام ممتاز در پایان سال (نوروش،1377،ص259)6.

 

مشکلات نمایندگی جریان وجوه نقد آزاد :
با توجه به تحقیقات گذشته مبنی بر اینکه مدیران واحدهای اقتصادی دارای جریان وجوه نقد آزاد بالا و فرصت رشد کم، با احتمال بیشتری، وجوه نقد مازاد را در پروژه¬های اضافی (نهایی) و یا حتی پروژه¬های دارای خالص ارزش فعلی منفی سرمایه¬گذاری می¬کنند، لذا این چنین فرض می¬شود که در واحدهای اقتصادی دارای جریان وجوه نقد آزاد بالا و فرصت رشد کم تضاد منافع بین مدیریت و سهامداران، سرمایه¬گذاران و اعتباردهندگان بیشتر است (جنسن، 1986،ص323) .
ارتباط ارزشی :
یک رقم حسابداری زمانی وابسته ارزشی تلقی می¬گردد که دارای ارتباط پیش¬بینی شده¬ای با ارزش-های بازار حقوق صاحبان سهام داشته باشد. هاند ذکر نموده است که زمانی صورت¬های مالی وابسته ارزشی تلقی می¬گردند که به قیمت، ارزش یا بازده¬های حقوق صاحبان سهام وابسته باشد.
عایدی هر سهم :
درآمدی که بابت هر سهم تحت تملک سهامدار به وی تعلق می¬گیرد. در ساختار ساده سرمایه، «درآمد سهم» عبارتست از، سود ویژه منهای سود سهام ممتاز تقسیم بر مبنای میانگین موزون سهام عادی منتشر شده در دست سهامداران (سهام منتشره و بازخرید نشده). اما در ساختار پیچیده سرمایه، «درآمد هر سهم» به دو صورت «درآمد اولیه هر سهم» و «درآمد کاملاً رقیق شده هر سهم» ارائه می¬گردد (نوروش،1377،ص259)4.
ارزش دفتری حق مالی هر سهم5:
عبارتست از نسبت حقوق صاحبان سهام به تعداد سهام منتشر شده در جریان (تعداد سهام منتشره پس از کسر تعداد سهام خزانه) (همان منبع،ص259) 6.
بازار کارا7:
بازار کامل فرضی که در آن سرمایه¬گذاران کوچک فراوانی وجود دارند و هر کدام از آنها اطلاعات و انتظارات کسانی را از مدل اوراق بهادارند. در این بازار، هیچگونه محدودیتی برای سرمایه-گذاری و همچنین هیچگونه مالیات و هزینه معاملاتی وجود ندارد.
تمام سرمایه¬گذاران در این بازار به صورت منطقی عمل می¬کنند و دیدگاه آنان نسبت به اوراق بهادار، یکسان است، همه آنها از هزینه پذیرش ریسک اجتناب می¬نمایند و بازده بیشتر و ریسک کمتر را ترجیح می¬دهند. بنابراین، در این بازار وجوه به مطلوب¬ترین شکل بهره¬وری خود اختصاص داده
می¬شوند (همان منبع،ص259)1.

 

مدل اولسون2:
مدل اولسون مدلی است که به طور گسترده¬ای به صورت چارچوبی درباره ارزشیابی ارقام حسابداری به کار رفته است و در این پژوهش برای آزمون مربوط بودن عایدی سهام در واحدهای اقتصادی دارای مشکلات نمایندگی جریان وجوه نقد آزاد استفاده شده است. این مدل ارزش حقوق صاحبان سهام واحد اقتصادی را به صورت تابعی از عایدی سهام و ارزش¬های دفتری سهام آن بیان می¬کند. مدل قیمت به صورت زیر نوشته می¬شود.

که در این مدل داریم:
: قیمت حقوق صاحبان سهام واحد اقتصادی در زمان t.
: عبارتست از عایدی سهام دوره t.
: عبارتست از ارزش دفتری حقوق صاحبان سهام در زمان t.
مدل قیمت، به این دلیل که قیمت جاری سهام نشانگر اثر انباشته اطلاعات عایدی (سود) سهام است، به کار گرفته شده است.

 

 

 

 

 

 

 


فصل دوم
مروری بر ادبیات تحقیق

 

 

 


1-2 مقدمه
از دیدگاه اقتصادی با فرض منطقی بودن رفتار افراد، فرض بر این است که همه در وهله اول به دنبال حداکثر کردن منافع خویش هستند. مدیران نیز از این قاعده مستثنی نمی¬باشند. مدیران علاقمندند در راستای حداکثر کردن منافع شخصی، رفاه اجتماعی و تثبیت موقعیت شغلی خود، تصویر مطلوبی از وضعیت مالی واحد تجاری به سهامداران و سایر افراد ذینفع ارائه نمایند.
لیکن در برخی موارد الزاماً افزایش ثروت مدیران در راستای افزایش ثروت سایر گروه¬ها از جمله سهامداران نیست. این امر عدم همسویی میان منافع مدیران و سایر گروه¬های ذینفع در واحد تجاری را نشان می دهد.با در نظر گرفتن تئوری تضاد منافع میان مدیران و مالکان، مدیران واحدهای تجاری از انگیزه¬های لازم برای حداکثر کردن منافع خود برخوردار می¬باشند.
در راستای تحلیل ارزش ایجاد شده برای سهامداران، جریان¬های وجوه نقد آزاد شرکت از اهمیت خاصی برخوردار است. مدیران می¬توانند از طریق شناسایی فرصت¬های رشد مناسب، وجوه مذکور را در پروژه¬های با خالص ارزش فعلی مثبت سرمایه¬گذاری و به این ترتیب باعث افزایش ثروت سهامداران خود گردند. با توجه به تئوری تضاد منافع بین مدیران و مالکان، ممکن است برخی مدیران وادار شوند جریان¬های وجوه نقد آزاد را در پروژه¬های با خالص ارزش فعلی منفی سرمایه-گذاری تا در کوتاه¬مدت برخی از منافع شخصی خود را تأمین نمایند.
با اینکه گراس من و هارت این منافع متضاد را تشخیص داده و نقش ضمانتی بدهی را تعریف کرده¬اند، اما جنسن این ایده را عمومی نمود و پیشنهاد کرده است که بدهی¬ها و تعهدات چاره¬ای برای این نوع از هزینه¬های نمایندگی است، زیرا که پرداخت¬های کوپنی اوراق قرضه وجوه نقد در دسترس مدیران را کاهش می¬دهد.
جنسن هزینه¬های ناشی از جریان¬ها وجوه نقد آزاد را هزینه¬هایی دانست که در پروژه¬ها با خالص ارزش فعلی منفی سرمایه¬گذاری شده¬اند. از نظر جنسن، مدیران واحدهای تجاری با جریان¬های نقد آزاد زیاد و رشد کم، سود را مدیریت می¬نمایند تا سودهای کم و زیان¬های ناشی از سرمایه¬گذاری در چنین پروژه¬هایی را از بین برده و در کوتاه¬مدت منافع شخصی خود را تأمین نمایند(جنسن،1986، ص330) .
با توجه به مباحث مطرح شده پیش¬بینی می¬شود که سرمایه¬گذاران بالفعل و بالقوه نسبت به مشکلات نمایندگی جریان وجوه نقد آزاد عکس¬العمل نشان خواهند داد و این موضوع در قیمت سهام منعکس شده است. لذا در این تحقیق به ارزیابی ارتباط ارزشی عایدی هر سهم و ارزش دفتری حق مالی هر سهم و بررسی اثر مشکلات نمایندگی جریان وجوه نقد آزاد بر آنها پرداخته شده است.
در این فصل از پژوهش انجام شده، با توجه به مباحث مطرح شده، ابتدا فصل را به اهداف عمده حسابداری، گزارش¬های حسابداری، استفاده¬کنندگان گزارش¬های مالی و نیازهای آنها آغاز نموده و در خلال فصل به طور مفصل به اهداف گزارشگری مالی و موضوعات پیرامون آن، تئوری نمایندگی و حاکمیت شرکتی پرداخته شده است. در نهایت پس از شرح مشکلات نمایندگی جریان وجوه نقد آزاد با بررسی سوابق تحقیقات انجام شده در خارج و داخل ایران فصل به پایان خواهد رسید.

 

2-2 اهداف عمده حسابداری
اهداف عمده حسابداری را می¬توان به شرح زیر خلاصه کرد:
- تأمین نیازهای اطلاعات مالی اداره¬کنندگان واحدهای اقتصادی
- ارائه خدمات مالی و اطلاعاتی به مدیریت اجرایی جهت اداره مؤثر و کارآمد واحدهای اقتصادی
- فراهم کردن اطلاعات مالی مورد نیاز سرمایه¬گذاران، اعطاکنندگان وام و اعتبار، مراجع قانونی، کارکنان و سایر اشخاص ذیحق، ذینفع و ذیعلاقه به واحدهای اقتصادی از طریق ارائه گزارش¬های مالی
- فراهم کردن اطلاعات لازم جهت محاسبه انواع مالیات¬ها، عوارض، بیمه¬های اجتماعی و سایر حقوق دولتی
- مستند کردن معاملات و آثار مالی رویدادهای مؤثر بر واحدهای اقتصادی و اقامه دلیل در قبال سایر اشخاص

 

 

 

3-2 گزارش¬های حسابداری
محصول پردازش اطلاعات مالی توسط هر سیستم حسابداری، گزارش¬های متعدد و متنوعی است که گزارش¬های حسابداری نامیده می¬شود. گزارش¬های حسابداری را می¬توان در دو گروه متمایز زیر
طبقه¬بندی کرد:

 

1-3-2- گزارش¬های درون سازمانی
به مجموعه گزارش¬هایی که توسط هر سیستم حسابداری در طول دوره مالی با هدف انجام خدمات مالی و ارائه اطلاعات تفصیلی تهیه می¬شود، گزارش¬های درون¬سازمانی می¬گویند. منظور از تهیه و ارائه این گونه گزارش¬ها عمدتاً رفع نیازهای اطلاعاتی مدیریت واحدهای اقتصادی در برنامه¬ریزی و کنترل است. اما برخی از آنها علاوه بر کمک به مدیریت، اطلاعاتی را به اشخاصی که با واحد اقتصادی داد و ستد یا ارتباط مستمر دارند، ارائه می¬دهد. ویژگی اصلی گزارش¬های درون¬سازمانی در این است که معمولاً به شکل تفصیلی و در فواصل زمانی کوتاه و حتی گاه روزانه تهیه می¬شود.

 

2-3-2 گزارش¬های برون¬سازمانی
به گزارش¬هایی که توسط سیستم حسابداری در پایان سال مالی یا مقاطع دیگری از زمان در جهت ارائه اطلاعات به طیف وسیعی از اشخاص ذیحق و ذیعلاقه به یک واحد اقتصادی تهیه می¬گردد، گزارش¬های برون¬سازمانی گفته می¬شود. صورت¬های مالی که محصول نهایی پردازش اطلاعات مالی توسط سیستم حسابداری است اصلی¬ترین بخش گزارش¬های برون¬سازمانی است. ویژگی اصلی
گزارش¬های برون¬سازمانی در این است که مجموع اطلاعات مالی مربوط به یک واحد اقتصادی را به شکل خلاصه و طبقه¬بندی شده همراه با توضیحات و تفاسیر لازم به طور یکجا ارائه می¬کند. بنابراین، سیستم¬های حسابداری از لحاظ گزارشگری غالباً دو جنبه متمایز دارد، یکی جنبه تأمین نیازهای اطلاعاتی درون سازمانی و دیگری جنبه تأمین نیازهای اطلاعاتی برون سازمانی.

4-2 استفاده¬کنندگان گزارش¬های مالی و نیازهای اطلاعاتی آنها
اشخاص و مراجع مختلفی با حقوق، منافع و علایق گوناگون و گاه متضاد، برای قضاوت و
تصمیم¬گیری درباره امورو وضعیت واحدهای انتفاعی، به اطلاعات مالی نیاز دارند. به منظور تأمین این نیازها، واحدهای انتفاعی مختلف بر حسب شرایط و اوضاع و احوال اقتصادی – اجتماعی، طبق الزامات قانونی، عرف جاری، قراردادهای دو یا چند جانبه و یا تصمیمات اداره¬کنندگان آنها، گزارش¬های مالی گوناگونی را که اساساً جنبه استفاده های برون سازمانی دارد، تهیه و ارایه می کنند.این گونه گزارش¬ها، مهمترین منبع تأمین اطلاعات مالی برای اشخاص و مراجع ذیحق، ذینفع و ذیعلاقه به واحدهای انتفاعی است. از آنجا که صورت¬های مالی عمده¬ترین وسیله انتقال اطلاعات مالی به خارج از واحدهای انتفاعی و محور اصلی و عامل مشترک در کلیه گزارش¬های مالی است، انتظار می¬رود اطلاعات مالی منعکس در آن بتواند وضعیت مالی و نتایج عملیات واحدهای انتفاعی را به گونه¬ای ارائه کند که نیازهای اطلاعاتی طیف وسیعی از اشخاص و مراجع ذیحق، ذینفع و ذیعلاقه به واحدهای انتفاعی هر چه بیشتر و بهتر برآورده شود. کلیه اشخاص و مراجع ذیحق، ذینفع و ذیعلاقه که اختیار دسترسی به صورت¬های مالی واحدهای انتفاعی را دارند و انتظار می¬رود که در مورد اطلاعات مالی گزارش شده قضاوت یا بر مبنای آن اطلاعات تصمیم¬گیری کنند، استفاده¬کننده از صورت¬های مالی محسوب می¬شوند. استفاده¬کنندگان از صورت¬های مالی گروه¬های مختلفی را تشکیل می¬دهند که
هدف¬های متفاوت، متعارض و گاه متضادی دارند. تعدد، تنوع و هدف¬های گروه¬های استفاده¬کننده، به شکل حقوقی، نوع و دامنه فعالیت¬های هر واحد انتفاعی بستگی دارد. از آنجا که اصولاً اطلاعات مشخص و محدودی می¬تواند از طریق صورت¬های مالی گزارش شود، در تدوین هدف¬های گزارشگری مالی، از یک سو به رفع نیازهای گروه¬هایی از استفاده¬کنندگان اولویت داده می¬شود که با داشتن حقوق، منافع و علایق مستقیم، اساساً برای دستیابی به اطلاعات مورد نیاز به صورت¬های مالی واحدهای انتفاعی اتکا می¬کنند. از سوی دیگر، در چارچوب مناسبات حقوقی و الزامات قانونی حاکم بر فعالیت¬های تجاری و واحدهای انتفاعی و با توجه به اوضاع و احوال اقتصادی، ضمن در نظر گرفتن نیازهای اطلاعاتی کلیه گروه¬های استفاده¬کننده کوشش می¬شود در ترکیب اطلاعاتی که از طریق صورت¬های مالی گزارش می¬شود تعادلی منطقی برقرار گردد. بنابراین، در این پژوهش گروه¬های مختلف استفاده¬کننده از صورت¬های مالی و انواع تصمیماتی که اتخاذ آن به اطلاعات مالی نیاز دارد، به اختصار بیان می¬شود.

 

1-4-2 سرمایه¬گذاران
سرمایه¬گذاران از لحاظ نوع مالکیت و هدف¬های سرمایه¬گذاری به دو گروه عمده زیر طبقه¬بندی
می¬شوند:

 

الف) بخش عمومی: دولت و سایر نهادهای بخش عمومی به عنوان صاحب سرمایه یا سرمایه¬گذار در واحدهای انتفاعی اعم از آنکه تمام یا بخشی از سرمایه آنها را به طور مستقیم یا غیرمستقیم در مالکیت داشته باشند، ضمن توجه به سودآوری، عمدتاً و حسب مورد، هدف¬هایی چون ایجاد و کنترل تأسیسات و صنایع استراتژیک و زیربنایی، رشد و توسعه اقتصادی، حفظ و ایجاد اشتغال، توسعه ناحیه¬ای و رفاه اجتماعی، ایجاد تعادل در بازار و ثبات نسبی قیمت¬ها، دستیابی به تکنولوژی جدید و ایجاد صنایع پیشگام و توزیع عادلانه امکانات را دنبال می¬کنند. این هدف¬ها معمولاً بر تصمیمات کارگزاران دولت و سایر نهادهای بخش عمومی، در مجامع عمومی و مراجع تصمیم¬گیرنده واحدهای انتفاعی اعم از آنکه عمومی یا خصوصی تلقی شوند همواره مؤثر و گاه مسلط است.
ب) بخش خصوصی: صاحبان مؤسسات انفرادی انتفاعی، شرکای شرکت¬های غیرسهامی، شرکای مؤسسات انتفاعی غیرتجاری، سهامداران شرکت¬های سهامی عام یا خاص اعم از آنکه تمام یا قسمت عمده¬ای از سرمایه متعلق به بخش خصوصی باشد، اساساً هدف¬هایی چون تحصیل و توزیع سود، حفظ اصل سرمایه، افزایش ارزش سرمایه¬گذاری، بقاء مؤسسه و امکان گسترش دامنه فعالیت آن را در آینده دنبال می¬کنند. این هدف¬ها غالباً بر تصمیمات سرمایه¬گذاران خصوصی و یا نمایندگان آنها در ارکان و مجامع عمومی واحدهای انتفاعی مسلط است.

2-4-2 نیازهای اطلاعاتی سرمایه¬گذاران (بخش عمومی و بخش خصوصی)
با اینکه در هدف¬های سرمایه¬گذاری بخش عمومی و بخش خصوصی تفاوت¬هایی وجود دارد و این هدف¬ها در قضاوت و تصمیم¬گیری آنها نسبت به امور واحدهای انتفاعی مؤثر است؛ اما اموری که قضاوت و تصمیم¬گیری نسبت به آنها براساس اطلاعات مالی صورت می¬گیرد در کلیه واحدهای انتفاعی کمابیش یکسان است و به شرح زیر شمرده می¬شود:
1- ارزیابی نتایج عملیات واحد انتفاعی
2- ارزیابی میزان موفقیت واحد انتفاعی در دستیابی به هدف¬های عملیاتی پیش¬بینی شده
3- ارزیابی کارایی و نحوه ایفای مسئولیت¬های مباشرت مدیریت
4- ارزیابی بنیه اقتصادی و توان مالی واحد انتفاعی در ایفای به موقع تعهدات و اجرای برنامه¬های آتی
5- ارزیابی توان سودآوری آتی واحد انتفاعی
6- برآورد ارزش جاری سرمایه¬گذاری در واحد انتفاعی
7- حصول اطمینان از حسن جریان امور و حفاظت دارائی¬های واحد انتفاعی
8- حصول اطمینان از رعایت قوانین و مقررات حاکم بر فعالیت واحد انتفاعی

 

3-4-2 سرمایه¬گذاران بالقوه و نیازهای اطلاعاتی آنها
مؤسساتی نظیر شرکت¬های سرمایه¬گذاری، صندوق¬های بازنشستگی و پس¬انداز، شرکت¬های بیمه و سایر اشخاص حقوقی یا حقیقی که به سرمایه¬گذاری در اوراق بهادار می¬پردازند برای تصمیم¬گیری نسبت به معاملات اوراق بهادار نیازمند به کسب اطلاعات مالی از واحدهای انتفاعی صادرکننده اوراق بهادار هستند.
نیازهای اطلاعاتی این گروه در مقام سرمایه¬گذار بالقوه اساساً مشابه نیازهای اطلاعاتی صاحبان سرمایه است. با این وجود، این گروه حق دریافت اطلاعات شخصی را از واحدهای انتفاعی ندارند. از آنجا که سرمایه¬گذاران بالقوه در تصمیم¬گیری¬های خود به گزارش¬های مالی سالانه به عنوان مهمترین منبع اطلاعاتی اتکا می¬کنند، انتظار دارند که صورت¬های مالی واحدهای انتفاعی به ویژه شرکت¬های سهامی عام حاوی اطلاعاتی باشد که ارزیابی وضعیت موجود، سودآوری و بازده سرمایه را ممکن سازد.

 

4-4-2 اعطاءکنندگان وام، اعتبار و سایر تسهیلات مالی و نیازهای اطلاعاتی آنها
بانک¬ها، مؤسسات مالی و اعتباری و سایر اشخاص حقوقی و یا حقیقی که به واحدهای انتفاعی وام، اعتبار و سایر تسهیلات مالی کوتاه یا بلندمدت اعطاء و همچنین اشخاصی که اوراق مشارکت واحدهای انتفاعی را می¬خرند، اساساً به بازیافت اصل منابع و دریافت منافع مورد انتظار از آن و به کار گرفتن مؤثر وجوه اعطایی در انجام فعالیت¬های مقرر توجه دارند. اعطاءکنندگان تسهیلات مالی کوتاه¬مدت معمولاً موجودی نقد و سایر دارایی¬هایی که سریعاً قابل تبدیل به وجه نقد است، گردش وجوه نقد در آینده نزدیک و توان واحد انتفاعی در ایفای به موقع تعهدات کوتاه¬مدت را در نظر می-گیرند. حال آنکه اعطاءکنندگان وام، اعتبار و سایر تسهیلات مالی بلندمدت، بیشتر به دارایی¬های بلندمدت، میزان فزونی دارایی¬ها بر بدهی¬ها، تداوم فعالیت، سودآوری و قابلیت واحد انتفاعی در ایفای تعهدات بلندمدت توجه دارند.
با آنکه بانک¬ها و سایر مؤسسات مالی و اعتباری، هنگام تصمیم¬گیری نسبت به اعطاء وام، اعتبار و سایر تسهیلات مالی، اطلاعات تفصیلی مورد نیاز را در قالب گزارش¬های مالی خاص متکی بر آخرین صورت¬های مالی، از واحد انتفاعی دریافت می¬دارند و همچنین در قبال تسهیلات اعطاء شده به اقتضای نوعی قرارداد تضمین¬هایی را دریافت می¬نمایند و یا اموالی را به وثیقه می¬گیرند و ممکن است محدودیت¬هایی را در توزیع سود ایجاد کنند، اما برای حصول اطمینان از بازیافت اصل منابع و دریافت منافع مورد انتظار همواره به اطلاعات مالی به موقع و مستمر از واحدهای انتقاعی دریافت¬کننده تسهیلات مالی نیاز دارند. از این رو، اعطاءکنندگان تسهیلات مالی و دارندگان اوراق مشارکت نیز به عنوان گروهی عمده انتظار دارند که صورت¬های مالی، حاوی اطلاعاتی در جهت رفع نیازهای آنان باشد.

 

5-4-2 نیازهای اطلاعاتی فروشندگان کالاها و خدمات
اشخاص و مؤسساتی که به طور مستمر به یک واحد انتفاعی، کالا و خدمت عرضه می¬کنند، برای تصمیم¬گیری¬های خود در موارد زیر به اطلاعات مالی نیاز دارند:
1- در مورد فروش¬های نسیه، اطمینان از وصول به موقع مطالبات.
2- در مواردی که خریدار، مصرف¬کننده عمده یا انحصاری تولیدات یک یا چند عرضه¬کننده باشد، چون برنامه و ادامه فعالیت عرضه¬کنندگان به تداوم فعالیت واحد انتفاعی خریدار بستگی پیدا می¬کند، فروشندگان عمده کالا و خدمات، صرف¬نظر از آنکه معامله نقد یا نسیه باشد، به اطلاعاتی در مورد ادامه عملیات کنونی، حجم فروش و سودآوری واحدهای انتفاعی نیاز دارند.

 

6-4-2 مشتریان
اشخاص و مؤسساتی که از یک واحد انتفاعی کالا یا خدمت خریداری می¬کنند، معمولاً قیمت، شرایط فروش و کیفیت کالاها و خدمات را در نظر می¬گیرند. در اطلاعات مالی مورد نیاز مشتریان، اطمینان از تداوم عرضه کالاها و خدمات و انجام به موقع تعهدات، عامل اصلی در تصمیم¬گیری¬های آنهاست.

 

7-4-2 نیازهای اطلاعاتی مدیریت
مدیریت هر واحد انتفاعی، اگرچه به کلیه اطلاعات تفصیلی دسترسی دارد و مسئولیت نهایی تهیه و ارائه صورت¬های مالی را به عهده دارد، با این حال، خود یکی از استفاده¬کنندگان صورت¬های مالی محسوب می¬شود. زیرا، مدیریت، به کمک صورت¬های مالی تصویری کلی از وضعیت مالی و نتایج عملیات واحد تحت تصدی خود به دست می¬آورد و از آن به صورت ابزاری برای سنجش واکنش سایر اشخاص ذیحق، ذینفع و ذیعلاقه استفاده می¬کند.
علاوه بر این، مدیریت براساس الزامات قانونی یا قراردادی با تهیه و ارائه صورت¬های مالی چگونگی ایفای وظیفه مباشرت خود را گزارش می¬نماید و با تصویب این صورت¬ها توسط ارکان ذیصلاح واحد انتفاعی، مفاصاحساب دروه مورد گزارش را دریافت می¬دارد.

 

8-4-2 کارکنان
مسئولیت کارفرما در تأمین معیشت کارکنان و وابستگی استخدامی کارکنان به کارفرما، منشأ حق و نیاز آنان به کسب اطلاعاتی درباره وضعیت موجود و آینده فعالیت واحد انتفاعی است که این اطلاعات امکان ارزیابی امنیت شغلی، ارتقاء و بهره¬مندی کارکنان را از حقوق و مزایای بیشتر فراهم می¬نماید.
کارکنان هر واحد انتفاعی که معمولاً توسط تشکل¬هایی نظیر نمایندگان منتخب، انجمن صنفی یا شورای اسلامی کار نمایندگی می¬شوند، می¬توانند اطلاعاتی را در موارد زیر طلب نمایند:
- مبانی و چگونگی محاسبه پاداش افزایش تولید، بهره¬وری، مشارکت در سود و سایر حقوقی که به موجب قوانین و یا بنا بر قراردادهای دسته¬جمعی کار به آنان تعلق می¬گیرد.
- توانایی واحد انتفاعی در پرداخت حقوق و مزایا.
- تصمیمات مدیریت در مورد سطح اشتغال، مناطق اشتغال، طرح¬های بازخرید و برکناری، ایمنی و بهداشت کار، امکانات و تسهیلات رفاهی.

 

9-4-2 دولت و نیازهای آن
دولت در نقش حاکمیت، برای حفظ حقوق ملت و گروه¬های مختلف استفاده¬کننده و انجام امور زیر نیازمند به اطلاعات مالی درباره واحدهای انتفاعی است:
1- برنامه¬ریزی و هدایت اقتصاد کشور
2- اخذ مالیات بر درآمد، عوارض، مالیات¬های تکلیفی و سایر حقوق دولتی
3- اخذ حق بیمه و سایر حقوق مربوط به برنامه¬های تأمین اجتماعی
4- سنجش نتایج سیاست¬ها و تدابیر اقتصادی اتخاذ شده
5- اتخاذ تصمیمات اقتصادی به عنوان بزرگترین اعتباردهنده، تولیدکننده و مصرف¬کننده در کشور.

 

10-4-2 جامعه
نقشی که واحدهای انتفاعی، به ویژه واحدهای بزرگ، در اقتصاد، اشتغال، توسعه و رفاه کشور به طور اعم و در منطقه به طور اخص دارند، و آثار زیست¬محیطی و چگونگی میزان استفاده آنها از منابع طبیعی و امکانات ملی، منشأ نیاز و علاقه جوامع ملی و محلی به کسب اطلاعاتی در مورد بقاء و فعالیت¬های واحدهای مزبور است که می¬تواند توسط نهادها و تشکل¬های اجتماعی و رسانه¬های جمعی ابراز و درخواست شود. بنابراین فرض بر این است که جامعه می¬تواند از اطلاعاتی که برای بقیه گروه¬های استفاده¬کننده تهیه می¬شود استفاده نماید.
تفاوت ماهوی بین منافع و مضار اجتماعی یک واحد انتفاعی با سود یا زیان حسابداری که از طریق صورت¬های مالی ارائه می¬شود و همچنین کثرت و تنوع اطلاعات مورد نیاز جامعه موجب آن است که در حال حاضر جوامع محلی و ملی به عنوان یک گروه استفاده¬کننده که دارای منافع مستقیم و نیازمند اطلاعات مشخصی است، محسوب نشود.

 

5-2 اهداف گزاشگری مالی
هدف کلی گزارشگری مالی فراهم آوردن اطلاعاتی است که آثار مالی معاملات، عملیات و رویدادهای مالی مؤثر بر وضعیت مالی و نتایج عملیات یک واحد انتفاعی را بیان و از این طریق سرمایه¬گذاران، اعطاءکنندگان تسهیلات مالی و سایر استفاده¬کنندگان برون¬سازمانی را در قضاوت و تصمیم¬گیری نسبت به امور یک واحد انتفاعی یاری دهد. این هدف کلی به هدف¬های مشخصی که دستیابی به هر یک از آنها مستلزم فراهم آوردن اطلاعاتی معین است به شرح زیر تقسیم می¬شود:

 

1-5-2 فراهم آوردن اطلاعات لازم برای ارزیابی وضعیت مالی و بنیه اقتصادی
اطلاعاتی که در فرآیند گزارشگری مالی درباره منابع، تعهدات و حقوق مالی صاحبان سرمایه فراهم می¬شود باید وضعیت مالی واحد را نشان دهد و در ارزیابی بنیه اقتصادی آن مؤثر افتد. این اطلاعات باید به نحوی باشد که سرمایه¬گذاران، اعطاءکنندگان تسهیلات مالی و سایر گروه¬های استفاده¬کننده را در تشخیص نقاط قوت و ضعف مالی واحد انتفاعی یاری دهد و مبنایی را فراهم کند که بتوان براساس آن، اطلاعات مربوط به عملکرد واحد انتفاعی راطی یک دوره مالی ارزیابی کرد.علاوه براین اطلاعات مورد بحث می¬تواند تأثیر بالقوه برخی از منابع بر گردش وجوه نقد و همچنین وجوه نقد مورد نیاز برای ایفای تعهدات واحد انتفاعی را نشان دهد.
اگرچه حسابداری مالی به منظور اندازه¬گیری مستقیم ارزش واحدهای انتفاعی طراحی نشده است با این حال، اطلاعات مربوط به منافع و تعهدات می¬تواند به عنوان یکی از مبانی برآورد ارزش مورد استفاده قرار گیرد، به ویژه زمانی که آثار تورم در آنها ملحوظ شده باشد.

 

2-5-2 فراهم آوردن اطلاعات لازم برای ارزیابی عملکرد و توانایی سودآوری
اطلاعاتی که درباره عملکرد یک واحد انتفاعی فراهم می¬شود باید به نحوی باشد که ارزیابی عملکرد گذشته را ممکن سازد و در سنجش توان سودآوری و پیش¬بینی فعالیت¬های آتی آن واحد مؤثر افتد. استفاده¬کنندگان از اطلاعات مالی به ویژه سرمایه¬گذاران و اعطاءکنندگان اعتبار غالباً براساس
پیش¬بینی عملکرد آتی آن واحد، تصمیم¬گیری می¬کنند.
اما، ارزیابی عملکرد گذشته همواره یکی از مبانی شکل¬گیری انتظارات و پیش¬بینی آینده است.
سرمایه¬گذاران و اعتباردهندگان برای اتخاذ تصمیم معمولاً از یک سو به برآورد مبالغ، مقاطع زمانی و ابهامات مربوط به دریافت سود نقدی سرمایه و سود تسهیلات و از سوی دیگر به برآورد ارزش فروش سرمایه¬گذاری یا اصل تسهیلات در سر رسید اهمیت می¬دهند. اما، در گزارشگری مالی برای ارزیابی عملکرد یک واحد انتفاعی به محاسبه سود و اجزای متشکله آن بر مبنای تعهدی تأکید می-شود.
زیرا مهمترین منبع تأمین وجه نقد در بلند مدت عملیات مستمر یک واحد است و اندازه¬گیری نتایج عملیات یک واحد بر مبنای تعهدی که مستلزم شناسایی آثار معاملات، عملیات و رویدادها در زمان وقوع است، اطلاعات دقیق¬تری را در مقایسه با اطلاعات مربوط به دریافت¬ها و پرداخت¬های نقدی برای ارزیابی عملکرد فراهم می¬سازد. با این حال، در طول عمر یک واحد انتفاعی یا در بلند مدت، قاعدتاً مجموع سود با خالص وجوع نقد دریافتی، به استثنای تغییرات سرمایه، برابر است.
سرمایه¬گذاران، اعطاءکنندگان تسهیلات مالی و سایر استفاده¬کنندگان اطلاعات مالی غالباً سودهای گزارش شده و عوامل تعیین¬کننده آن را به طرق مختلف و برای مقاصد گوناگون مورد استفاده قرار
می¬دهند. برخی از این مقاصد عبارتست از:
1- ارزیابی عملکرد مدیریت
2- برآورد توان سودآوری واحد انتفاعی در کوتاه¬مدت و بلندمدت
3- ارزیابی مخاطره سرمایه¬گذاری در واحد انتفاعی یا اعطای تسهیلات مالی به آن
حسابداری مالی به جای ارزیابی عملکرد مدیریت، برآورد توان سودآوری، پیش¬بینی سود یا ارزیابی مخاطرات سرمایه¬گذاری و اعطای اعتبار، اطلاعاتی درباره میزان سود و اجزای متشکله آن را فراهم
می¬آورد و استفاده¬کنندگان اطلاعات مالی براساس این اطلاعات، خود نسبت به ارزیابی، برآورد،
پیش¬بینی و سنجش مخاطرات اقدام می¬کنند.
با این حال، حسابداری مالی می¬تواند از طریق ارائه اطلاعات تفصیلی درباره سود و عوامل تعیین-کننده آن و گزارش آثار تورم بر نتایج عملیات، تحلیل مالی را تسهیل کند.

 

3-5-2 فراهم آوردن اطلاعات لازم برای ارزیابی چگونگی تأمین و مصرف وجوه نقد
اطلاعاتی که درباره میزان و چگونگی تأمین و مصرف وجوه نقد یک واحد انتفاعی فراهم می¬شود، باید به نحوی باشد که درک عملیات را تسهیل و ارزیابی فعالیت¬های تأمین مالی و سرمایه¬گذاری را ممکن نماید و در سنجش توان نقدی واحد انتفاعی از لحاظ ایفای به موقع تعهدات و توزیع سود مؤثر افتد. وجوه نقد از منابع مهم و حیاتی در هر واحد انتفاعی است و ایجاد توازن بین وجوه نقد در دسترس و نیازهای نقدی، مهمترین عامل سلامت اقتصادی هر واحد انتفاعی است. وجه نقد از طرق عملیات عادی و سایر منابع تأمین مالی به واحد انتفاعی وارد می¬شود و برای اجرای عملیات، پرداخت سود، بازپرداخت بدهی¬ها و گسترش واحد انتفاعی به مصرف می¬رسد. جریان ورود و خروج وجه نقد در هر واحد انتفاعی بازتاب تصمیم¬گیری¬های مدیریت در مورد برنامه¬های کوتاه¬مدت و بلندمدت عملیاتی و طرح¬های سرمایه¬گذاری و تأمین مالی است.
توان و امکان دسترسی هر واحد انتفاعی به وجه نقد، مبنای بسیاری از تصمیمات و قضاوت¬ها درباره آن واحد است. به بیان دیگر، اطلاعات مربوط به ورود و خروج وجه نقد ناشی از تصمیم-گیری¬ها و مبنای بسیاری از قضاوت¬های سرمایه¬گذاران، اعتباردهندگان و برخی دیگر از گروه¬های استفاده¬کننده از اطلاعات مالی است.
اگرچه اطلاعات مربوط به گردش وجوه نقد در مقایسه با اطلاعات مربوط به سودآوری که براساس حسابداری تعهدی اندازه¬گیری و ارائه می¬شود از لحاظ ارزیابی عملکرد واحد انتفاعی و مدیریت آن سودمندی کمتری دارد اما می¬تواند در زمینه¬های زیر مفید واقع شود:
- سنجش نقدینگی و ارزیابی توان واحد انتفاعی در ایفای به موقع تعهدات، پرداخت سود و تأمین نیازمندی¬های نقدی.
- تسهیل درک عملیات از طریق شناسایی ارتباط بین نتایج و گردش وجوه نقد مربوط و کمک به تفسیر اطلاعات ارائه شده درباره نتایج عملیات.
- ارزیابی فعالیت¬هایی تأمین مالی و سرمایه¬گذاری واحد انتفاعی.

 

4-5-2 فراهم آوردن اطلاعات لازم برای ارزیابی چگونگی ایفای مسئولیت مباشرت مدیریت و انجام تکالیف قانونی
اطلاعاتی که در فرآین

دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله بررسی اثر مشکلات نمایندگی جریان وجوه نقد آزاد بر ارتباط ارزشی عایدی