فی ژوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فی ژوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلود مقاله ولادت و خاندان

اختصاصی از فی ژوو دانلود مقاله ولادت و خاندان دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  29  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید

 

 

ولادت و خاندان

 

 

 

بنا به نوشته مورخین، امام على(ع) در روز جمعه 13 رجب سال سى‌‏ام عام الفیل و در خانه‌ی خدا متولد شدند.
پدر آن حضرت ابوطالب فرزند عبدالمطلب بن هاشم بن عبد مناف (عموی پیامبر(ص)) و مادرش هم فاطمه دختر اسد بن هاشم بود. بنابراین امام على(ع) از هر دو طرف هاشمى نسب است.
مادر این حضرت، خداپرست بوده و با دین حنیف ابراهیم زندگى می‌کرد و پیوسته به درگاه خدا مناجات کرده و تقاضا می‌نمود که وضع این حمل را بر او آسان گرداند.
فاطمه بنت اسد، مادر امیر المؤمنین(ع)، در حالی که هنگام تولد فرزندش فرا رسیده بود به زیارت خانه‌ی خدا رفت و گفت:
"خدایا من به تو و به آن چه از رسولان و کتاب‌ها از جانب تو آمده‏اند ایمان دارم و سخن جدم ابراهیم خلیل را تصدیق می‌کنم و اوست که این بیت عتیق را بنا نهاده است. به حق آن که این خانه را ساخته و به حق مولودى که در شکم من است ولادت او را بر من آسان گردان"
در این هنگام به فرمان خدا، دیوارهای خانه‌ی خدا (کعبه) شکافت و فاطمه به درون خانه رفت و دیوار به هم بر آمد. فاطمه پس از سه روز بیرون آمد و در حالی که امیرالمؤمنین(ع) را در بغل داشت، گفت من به خانه خدا وارد شدم و از میوه‏هاى بهشتى و بار و برگ آنها خوردم و چون خواستم بیرون آیم هاتفى ندا کرد: "اى فاطمه نام او را على بگذار که او على است و خداوند على الاعلى می‌فرماید من نام او را از نام خود گرفتم و به ادب خود تأدیب‌اش کردم و او را به غامض علم خود آگاه گردانیدم و اوست که بت‌ها را در خانه من می‌شکند و اوست که در بام خانه‏ام اذان می‌گوید و مرا تقدیس و پرستش می‌نماید. خوشا بر کسی که او را دوست داشته باشد و فرمانش را اطاعت کند و واى بر کسى که با او دشمنی کرده و از او نافرمانی کند."
و چنین افتخاری منحصر به فردى که براى على(ع) در اثر ولادت در درون کعبه حاصل شده است برای احدى از عموم افراد بشر به دست نیامده است.
در بعضى روایات آمده است که فاطمه بنت اسد پس از وضع حمل (پیش از آن که به دستور نداى غیبى، نام علی را برای آن حضرت برگزیند) نام وی را حیدر انتخاب کرده بود؛ و چون نام آن حضرت على گذاشته شد، "حیدر" یکی از القاب آن حضرت گردید. از دیگر القاب مشهور آن حضرت " اسدالله، مرتضى، امیرالمؤمنین و اخو رسول‌الله" بوده و کنیه‌های ایشان نیز "ابوالحسن و ابوتراب" است. همچنین فاطمه بنت اسد براى رسول اکرم(ص) نیز به منزله‌ی مادر بوده و از اولین گروهى است که به آن حضرت ایمان آورد و به مدینه مهاجرت نمود و هنگام وفاتش نبى اکرم(ص)، پیراهن خود را براى کفن او اختصاص داد و بر جنازه‏اش نماز خواند و خود در قبر او قرار گرفت تا وى از فشار قبر آسوده گردد و او را تلقین فرمود و دعا نمود.
تربیت و پرورش در دامان رسول خدا(ص)
ابوطالب پدر امام على(ع) در میان قریش بسیار بزرگ و محترم بود، او در تربیت فرزندان خود دقت و تلاش زیادی نموده و از ابتدا آن‌ها را با تقوى و با فضیلت تربیت می‌کرد و از کودکى فنون اسب‌سوارى و رزم و تیراندازى را به رسم عرب به آنها تعلیم می‌داد.
پیغمبر اکرم(ص) در کودکى از داشتن پدر محروم شده بودند، ایشان در ابتدا تحت کفالت جد خود عبدالمطلب قرار گرفته بود و پس از فوت عبدالمطلب فرزندش ابوطالب، برادرزاده خود را در دامن پر عطوفت خود بزرگ نمود. همچنین فاطمه بنت اسد، مادر على(ع) و همسر ابوطالب نیز براى نبى اکرم صلى الله علیه و آله و سلم مانند مادرى مهربان دلسوزى کامل داشت بطوری که در هنگام فوت فاطمه رسول اکرم صلى الله علیه و آله نیز مانند على علیه السلام بسیار متأثر و متألم بود و شخصا بر جنازه او نماز گزارد و پیراهن خود را بر وى پوشانید.
چون نبى گرامى در خانه عموى خود ابوطالب بزرگ شد بپاس احترام و بمنظور تشکر و قدردانى از فداکاریهاى عموى خود در صدد بود که بنحوى ازانحاء و بنا به وظیفه حق‌شناسى کمک و مساعدتى به عموى مهربان خود نموده باشد.
اتفاقا در آنموقع که على علیه السلام وارد ششمین سال زندگانى خود شده بود قحطى عظیمى در مکه پدیدار شد و چون ابوطالب مرد عیالمند بوده و اداره هزینه یک خانواده پر جمعیت در سال قحطى خالى از اشکال نبود لذا پیغمبر صلى الله علیه و آله و سلم؛ على علیه السلام را که دوران شیرخوارگی و کودکى را گذرانیده و در سن شش سالگى بود جهت تکفل معاش از پدرش ابوطالب گرفته و بدین بهانه او را تحت تربیت و قیمومت خود قرار داد و بهمان ترتیب که پیغمبر صلى الله علیه و آله و سلم در پناه عم خود ابوطالب و زوجه وى فاطمه زندگى میکرد پیغمبر و زوجه‏اش خدیجه(س) نیز براى على علیه السلام بمنزله پدر و مادر مهربانى بودند.
ابن صباغ در فصول المهمه و مرحوم مجلسى در بحار الانوار مى‏نویسند که سالى در مکه قحطى شد و رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم بعم خود عباس بن عبد المطلب که توانگر و مالدار بود فرمود که برادرت ابوطالب عیالمند است و پریشان حال و قوم و خویش براى کمک و مساعدت از همه سزاوارتر است بیا بنزد او برویم و بارى از دوش او برداریم و هر یک از ما یکى از پسران او را براى تأمین معاشش بخانه خود ببریم و امور زندگى را بر ابوطالب سهل و آسان گردانیم،عباس گفت بلى بخدا این فضل کریم و صله رحم است پس ابوطالب را ملاقات کردند و او را از تصمیم خود آگاه ساختند ابوطالب گفت طالب و عقیل را (در روایت دیگر گفت عقیل را) براى من بگذارید و هر چه میخواهید بکنید،عباس جعفر را برد و حمزه طالب را و نبى اکرم صلى الله علیه و آله و سلم نیز على علیه السلام را بهمراه خود برد.
نکته‏اى که تذکر آن در اینجا لازم است اینست که على علیه السلام در میان اولاد ابوطالب با سایرین قابل قیاس نبوده است هنگامیکه پیغمبر صلى الله علیه و آله على علیه السلام را از نزد پدرش بخانه خود برد علاوه بر عنوان قرابت و موضوع‏تکفل،یک جاذبه قوى و شدیدى بین آن دو برقرار بود که گوئى ذره‏اى بود بخورشید پیوست و یا قطره‏اى بود که در دریا محو گردید و به این حسن انتخابى که رسول گرامى بعمل آورده بود میل وافر و کمال اشتیاق را داشت زیرا.
على را قدر پیغمبر شناسد
بلى قدر گوهر زرگر شناسد
البته مربى و معلمى مانند پیغمبر صلى الله علیه و آله و سلم که آیه علمه شدید القوی در شأن او نازل شده و خود در مکتب ربوبى (چنانکه فرماید ادبنى ربى فاحسن تأدیبى) تأدیب و تربیت شده است شاگرد و متعلمى هم چون على لازم دارد.
على علیه السلام از کودکى سرگرم عواطف محمدى بوده و یک الفت و علاقه بى نظیرى به پیغمبر داشت که رشته محکم آن به هیچوجه قابل گسیختن نبود.
على علیه السلام سایه‌وار دنبال پیغمبر صلى الله علیه و آله و سلم میرفت و تحت تربیت و تأدیب مستقیم آنحضرت قرار میگرفت و در تمام شئون پیرو عقاید و عادات او بود بطوریکه در اندک مدتى تمام حرکات و سکنات و اخلاق و عادات او را فرا گرفت.
دوره زندگانى آدمى به چند مرحله تقسیم میشود و انسان در هر مرحله به اقتضاى سن خود اعمالى را انجام میدهد،دوران طفولیت با اشتغال به اعمال و حرکات خاصى ارتباط دارد ولى على علیه السلام بر خلاف عموم اطفال هرگز دنبال بازیهاى کودکانه نرفته و از چنین اعمالى احتراز میجست بلکه از همان کودکى در فکر بود و رفتار و کردارش از ابتداى طفولیت نمایشگر یک تکامل معنوى و نمونه یک عظمت خدائى بود. على علیه السلام تا سن هشت سالگى تحت کفالت پیغمبر صلى الله علیه و آله و سلم بود و آنگاه به منزل پدرش مراجعت نمود ولى این بازگشت او را از مصاحبت پیغمبر صلى الله علیه و آله و سلم مانع نشد و بلکه یک صورت تشریفاتى ظاهرى داشت و اکثر اوقات على علیه السلام در خدمت رسول اکرم صلى الله علیه و آله و سلم‏سپرى میشد آنحضرت نیز مهربانی‌ها و محبت‏هاى ابوطالب را که در زوایاى قلبش انباشته بود در دل على منعکس میساخت و فضائل اخلاقى و ملکات نفسانى خود را سرمشق تربیت او قرار میداد و بدین ترتیب دوران کودکى و ایام طفولیت على علیه السلام تا سن ده سالگى (بعثت پیغمبر صلى الله علیه و آله و سلم) در پناه و حمایت آن حضرت برگزار گردید و همین تعلیم و تربیت مقدماتى موجب شد که على علیه السلام پیش از همه دعوت پیغمبر صلى الله علیه و آله و سلم را پذیرفت و تا پایان عمر آماده جانبازى و فداکارى در راه حق و حقیقت گردید.
علی (ع) در دوران بعثت
سبقتکم الى الاسلام طفلا صغیرا ما بلغت اوان حلمى

 

(على علیه السلام)

 

پیغمبر صلى الله علیه و آله و سلم از دوران جوانى غالبا از اجتماع آن روز کناره گرفته و بطور انفرادی به تفکر و عبادت مشغول بود و در نظام خلقت و قوانین کلى طبیعت و اسرار وجود مطالعه میکرد،چون به چهل سالگى رسید در کوه حرا که محل عبادت و انزواى او بود پرتوى از شعاع ابدیت ضمیر او را روشن ساخته و از خلقت و اسرار آفرینش دریچه‏اى بر خاطر او گشوده گردید،زبانش به افشاى حقیقت گویا گشت و براى ارشاد و هدایت مردم مأمور شد.محمد صلى الله علیه و آله و سلم از آنچه میدید ندای حقیقت میشنید و هر جا بود جستجوى حقیقت میکرد،در دل خروشى داشت و در عین حال زبان به خاموشى کشیده بود ولى سیماى ملکوتیش گویاى این مطلب بود که:

 

در اندرون من خسته دل ندانم چیست‏
که من خموشم و او در فغان و در غوغا است

 

مگر گاهى راز خود بخدیجه میگفت و از غیر او پنهان داشت خدیجه نیز وى را دلدارى میداد و یارى میکرد.چندى که بدین منوال گذشت روزى در کوه‏حرا آوازى شنید که:
(اى محمد بخوان) !

 

چه بخوانم؟گفته شد: بسم‌الله الرحمن الرحیم

 

اقرا باسم ربک الذى خلق،خلق الانسان من علق،اقرا و ربک الاکرم،الذى علم بالقلم،علم الانسان ما لم یعلم... (1)

 

بخوان بنام پروردگارت که (کائنات را) آفرید،انسان را از خون بسته خلق کرد.بخوان بنام پروردگارت که اکرم الاکرمین است، خدائى که بوسیله قلم نوشتن آموخت و بانسان آنچه را که نمیدانست یاد داد.

 

چون نور الهى از عالم غیب بر ساحت خاطر وى تابیدن گرفت بر خود لرزید و از کوه خارج شد بهر طرف مینگریست جلوه آن نور را مشاهده میکرد،حیرت زده و مضطرب بخانه آمد و در حالیکه لرزه بر اندام مبارکش افتاده بود خدیجه را گفت مرا بپوشان خدیجه فورا او را پوشانید و در آنحال او را خواب ربود چون به خود آمد این آیات بر او نازل شده بود.

 

یا ایها المدثر،قم فانذر،و ربک فکبر،و ثیابک فطهر،و الرجز فاهجر،و لا تمنن تستکثر،و لربک فاصبر. (2)

 

اى که جامه بر خود پیچیده‏اى،برخیز (و در انجام وظائف رسالت بکوش و مردم را) بترسان،و پروردگارت را به بزرگى یاد کن،و جامه خود را پاکیزه دار،و از بدى و پلیدى کناره‏گیر،و در عطاى خود که آنرا زیاد شمارى بر کسى منت مگذار،و براى پروردگارت (در برابر زحمات تبلیغ رسالت) شکیبا باش.

 

اما انتشار چنین دعوتى بآسانى ممکن نبود زیرا این دعوت با تمام مبانى اعتقادى قوم عرب و سایر ملل مخالف بوده و تمام مقدسات اجتماعى و دینى و فکرى مردم دنیا مخصوصا نژاد عرب را کوچک می‌نمود لذا از دور و نزدیک هر کسى شنید پرچم مخالفت بر افراشت حتى نزدیکان او نیز در مقام طعن و استهزاء در آمدند.در تمام این مدت که حیرت و جذبه الهى سراپاى وجود مبارک آنحضرت را فرا گرفته و بشکرانه این موهبت عظمى بدرگاه ایزد متعال سپاسگزارى و ستایش مینمود چشمان على علیه السلام او را نظاره میکرد و از همان لحظه اول که از بعثت پیغمبر صلى الله علیه و آله و سلم آگاه گردید با اینکه ده ساله بود به اسلام گرویده و مطیع پیغمبر شد و اولین کسى است از مردان که به آنحضرت گرویده است و این مطلب مورد تصدیق تمام مورخین و محدثین اهل سنت میباشد چنانکه محب الدین طبرى در ذخائر العقبى از قول عمر مى‏نویسد که گفت:

 

کنت انا و ابو عبیدة و ابوبکر و جماعة اذ ضرب رسول الله (ص) منکب على بن ابیطالب فقال یا على انت اول المؤمنین ایمانا و انت اول المسلمین اسلاما و انت منى بمنزلة هارون من موسى. (3)

 

من با ابو عبیدة و ابوبکر و گروهى دیگر بودم که رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم بشانه على بن ابیطالب زد و فرمود یا على تو از مؤمنین،اولین کسى هستى که ایمان آوردى و تو از مسلمین اولین کسى هستى که اسلام اختیار کردى و مقام و نسبت تو بمن مانند مقام و منزلت هارون است بموسى.

 

همچنین نوشته‏اند که بعث النبى صلى الله علیه و آله یوم الاثنین و اسلم على یوم الثلاثا . (4)

 

یعنى نبى اکرم صلى الله علیه و آله و سلم روز دوشنبه بنبوت مبعوث شد و على علیه السلام روز سه شنبه (یکروز بعد) اسلام آورد.و سلیمان بلخى در باب 12 ینابیع المودة از انس بن مالک نقل میکند که حضرت رسول صلى الله علیه و آله و سلم فرمود:

 

صلت الملائکة على و على على سبع سنین و ذلک انه لم ترفع شهادةان لا اله الا الله الى السماء الا منى و من على. (5)

 

یعنى هفت سال فرشتگان بر من و على درود فرستادند زیرا که در اینمدت کلمه طیبه شهادت بر یگانگى خدا بر آسمان بر نخاست مگر از من و على.

 

خود حضرت امیر علیه السلام ضمن اشعارى که بمعاویه در پاسخ مفاخره او فرستاده است بسبقت خویش در اسلام اشاره نموده و فرماید:

 

سبقتکم الى الاسلام طفلا
صغیرا ما بلغت او ان حلمى (6)

 

بر همه شما براى اسلام آوردن سبقت گرفتم در حالیکه طفل کوچکى بوده و بحد بلوغ نرسیده بودم.علاوه بر این در روزى هم که پیغمبر اکرم صلى الله علیه و آله و سلم بفرمان الهى خویشان نزدیک خود را جمع نموده و آنها را رسما بدین اسلام دعوت فرمود احدى جز على علیه السلام که کودک ده ساله بود بدعوت آنحضرت پاسخ مثبت نگفت و رسول گرامى صلى الله علیه و آله و سلم در همان مجلس ایمان على علیه السلام را پذیرفت و او را بعنوان وصى و جانشین خود بحاضرین مجلس معرفى فرمود و جریان امر به شرح زیر بوده است.

 

چون آیه شریفه (و انذر عشیرتک الاقربین) (7) نازل گردید رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم فرزندان عبدالمطلب را در خانه ابوطالب گرد آورد و تعداد آنها در حدود چهل نفر بود (و براى اینکه در مورد صدق دعوى خویش معجزه‏اى بآنها نشان دهد) دستور فرمود براى اطعام آنان یک ران گوسفندى را با ده سیر گندم و سه کیلو شیر فراهم نمودند در صورتیکه بعضى از آنها چند برابر آن خوراک را در یک وعده میخوردند .

 

چون غذا آماده شد مدعوین خندیدند و گفتند محمد غذاى یک نفر را هم آماده نساخته است حضرت فرمود کلوا بسم الله (بخورید بنام خداى) پس از آنکه‏از آن غذا خوردند همگى سیر شدند !ابولهب گفت هذا ما سحرکم به الرجل (محمد با این غذا شما را مسحور نمود) !

 

آنگاه حضرت بپا خواست و پس از تمهید مقدمات فرمود:

 

اى فرزندان عبد المطلب خداوند مرا بسوى همه مردمان مبعوث فرموده و بویژه بسوى شما فرستاده (و درباره شما بمن) فرموده است که (خویشاوندان نزدیک خود را بترسان) و من شما را بدو کلمه دعوت میکنم که گفتن آنها بر زبان سبک و در ترازوى اعمال سنگین است،بوسیله اقرار بآندو کلمه فرمانرواى عرب و عجم میشوید و همه ملتها فرمانبردار شما شوند و (در قیامت) بوسیله آندو وارد بهشت میشوید و از آتش دوزخ رهائى مى‏یابید (و آنها عبارتند از) شهادت به یگانگى خدا (که معبود سزاوار پرستش جز او نیست) و اینکه من رسول و فرستاده او هستم پس هر کس از شما (پیش از همه) این دعوت مرا اجابت کند و مرا در انجام رسالتم یارى کند و بپا خیزد او برادر و وصى و وزیر و وارث من و جانشین من پس از من خواهد بود.

 

از آن خاندان بزرگ هیچکس پاسخ مثبتى نداد مگر على علیه السلام که نابالغ و دهساله بود .

 

آرى هنگامیکه نبى اکرم در آنمجلس ایراد خطابه میکرد على علیه السلام که با چشمان حقیقت بین خود برخسار ملکوتى آنحضرت خیره شده و با گوش جان کلام او را استماع میکرد بپا خاست و لب باظهار شهادتین گشود و گفت:اشهد ان لا اله الا الله و انک عبده و رسوله.دعوتت را اجابت میکنم و از جان و دل بیاریت بر میخیزم.

 

پیغمبر صلى الله علیه و آله و سلم فرمود یا على بنشین و تا سه مرتبه حرف خود را تکرار فرمود ولى در هر سه بار جوابگوى این دعوت کس دیگرى جز على علیه السلام نبود آنگاه پیغمبر بدان جماعت فرمود این در میان شما برادر و وصیى و خلیفه من است و در بعضى مآخذ است که بخود على فرمود:انت اخى و وزیرى و وارثى و خلیفتى من بعدى (تو برادر و وزیر و وارث من و خلیفه من پس از من هستى) فرزندان عبد المطلب از جاى برخاستند و موضوع بعثت و نبوت پیغمبر را مسخره نموده و بخنده برگزار کردند و ابولهب بابوطالب گفت بعد از این تو باید تابع برادرزاده و پسرت باشى.آنروز را که پیغمبر صلى الله علیه و آله و سلم بحکم آیه و انذر عشیرتک الاقربین خاندان عبد المطلب را به پرستش خداى یگانه دعوت فرمود یوم الانذار گویند. (8)

 


از ابتداى طلوع اسلام پیغمبر اکرم هر روز با مخالفتهاى قریش مواجه شده و بعناوین مختلفه در اذیت و آزار او میکوشیدند تا سال 13 بعثت که در مکه بود آنى از طعن و آزار قریش حتى از فشار اقوام نزدیک خود مانند ابو لهب در امان نبوده است در تمام اینمدت على علیه السلام سایه صفت دنبال پیغمبر راه میرفت و او را از گزند و آزار مشرکین و از شکنجه و اذیت بت پرستان مکه دور میداشت و تا همراه آنحضرت بود کسى را جرأت آزار و ایذاء پیغمبر صلى الله علیه و آله و سلم نبود.

 

در طول مدت دعوت که در خفا و آشکارا صورت میگرفت على علیه السلام از هیچگونه فداکارى مضایقه نکرد تا اینکه رسول اکرم صلى الله علیه و آله و سلم نیز روز بروز در دعوت خود راسختر شده و مردم را علنا بسوى خدا و ترک بت‏پرستى دعوت میکرد و در نتیجه عده‏اى از زن و مرد قریش را هدایت کرده و مسلمان نمود اسلام آوردن چند تن از قریش بر سایرین گران آمد و بیشتر در صدد اذیت و آزار پیغمبر صلى الله علیه و آله و سلم در آمدند.

 

بزرگترین دشمنان و مخالفین آنحضرت ابوجهل و احنس بن شریق و ابوسفیان و عمرو عاص و عموى خویش ابولهب بوده‏اند و صراحة از ابوطالب خواستار شدند که دست از حمایت پیغمبر برداشته و او را اختیار قریش بگذارد ولى ابوطالب تا زنده بود پیغمبر را حمایت کرده و تسهیلات لازمه را در باره اشاعه عقیده او فراهم مینمود.

 

در اثر فشار پیغمبر اکرم صلى الله علیه و آله و سلم با عده‏اى از خویشان و یاران خویش سه سال در شعب ابیطالب (دره؛ کوه) مخفى شده و یاراى آنرا نداشته‏اند که خود را ظاهر کرده و آشکارا خدا را عبادت نمایند.

 

چون ظهور دین اسلام در مکه با این موانع و مشکلات روبرو شده بود ناچار بایستى اندیشه‏اى کرد و محیط مناسبى براى رشد و نمو نهال تازه اسلام پیدا نمود و همین اندیشیدن و جستجوى راه حل منجر به هجرت پیغمبر صلى الله علیه و آله و سلم گردید.

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  29  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله ولادت و خاندان

نام‌های خدا

اختصاصی از فی ژوو نام‌های خدا دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  7  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید

 

 


در قرآن مجموعه‌ای از بیش از ۲۰۰ نام خداوند است که در قرآن ذکر شده‌اند و اصطلاحا، ۹۹ تای آن «اسماء الحسنی» یا نام‌های نیکوی خداوند خوانده می‌شوند. هر چند که تعداد نام‌های خدا، شامل صفت‌ها و کلمه‌های مرکب، در قرآن و سنت از ۹۹ عدد خیلی بیشتر هستند، ولی مسلمانان اعتقاد دارند که گروه برگزیده‌ای از نام‌ها (نام‌های نیکو)، تعدادشان ۹۹ عدد است.
از میان این ۹۹ نام، ۸۵ تای آن مستقیما در قرآن ذکر شده است. اما تعدادی از این نام‌ها مستقیما در قرآن وجود ندارد. بعضی از محققان با رجوع به احادیث تا ۲۰۰ مورد از این نام‌ها را یافته‌اند.
اسماء حُسنی
منظور از اسماء حسنى ، صفات مختلف پروردگار است که همگى نیک و همگى حسنى است مى دانیم خدا عالم است ، قادر است ، رازق است ، عادل است ، جواد است ، کریم است و رحیم است ، و همچنین داراى صفات نیک فراوان دیگرى از این قبیل مى باشد .
منظور از خواندن خدا به این نامها تنها این نیست که این الفاظ را بر زبان جارى کنیم و مثلا بگوئیم یا عالم ، یا قادر ، یا ارحم الراحمین ، بلکه در واقع این است که این صفات را در وجود خودمان بمقدار امکان پیاده کنیم ، پرتوى از علم و دانش او ، شعاعى از قدرت و توانائى او ، و گوشه اى از رحمت واسعه اش در ما و جامعه ما پیاده شود ، و به تعبیر دیگر متصف به اوصاف او و متخلق به اخلاقش کردیم .
تا در پرتو این علم و قدرت و این عدالت و رحمت بتوانیم خویش و اجتماعى را که در آن زندگى مى کنیم از صف دوزخیان خارج سازیم .
اسماء حُسنی را به ۳ گروه بخش کرده‌اند:
اسماء جمالی (۴۵ نام) برای کسب رحمت و روزی به کار می‌روند.
اسماء جلالی (۲۲ نام) برای ایجاد عداوت و از میان بردن حریف به کار می‌آیند.
اسماء مشترک (۲۲ نام) بسته به نیت، خاصیت هر دو گروه قبلی را دارند.
فهرست نام‌های نیکوی خداوند
۹۹ نام خدا بر طبق سنت اسلام، به نامهای نیکوی خداوند معروفند. باید توجه داشت که در هیچ مرجعی فهرست زیبایی‌شناسانهٔ یکسانی که به ترتیب نام‌ها را در خود ذکر کرده باشد وجود ندارد.

 

برای خداوند نامهای نیکویی است؛ حدیث‏ها تاکید دارند اسامی خدا صرفاً اسم و نامگذاری محض هستند تا بندگان بتوانند در مورد خدا فهمی داشته باشند و او را با آن نام ها بخوانند.

 

توجه: ترجمه فارسی این اسمها تنها برای توضیح و تبیین بیشتر معانی است، اما بسیاری از این اسمها فقط با لفظ عربی به درستی قابل فهم هستند و ترجمة آن در یک کلمه بسیار مشکل و نامفهوم است.

 

1) اللَّهُ: الله
2) اَلرَّحْمنُ: بخشایشگر-هستی بخش- بخشنده نعمت بدون چشم داشت همه موجودات.
3) اَلرَّحِیْمُ: مهربان-پاداش و نعمت دهنده در مقابل اعمال نیکوی بندگان.
4) اَلْمَلِکُ: صاحب و مالک مطلق و وابسته به خود (همه چیز و همه موجودات در اختیار و تصرف او و به او وابسته اند).
5) اَلْقُدُّوسُ: پاک از هر عیب و نقص.
6) اَلسَّلاَمُ: پاک و سلامتی بخش عالم.
7) اَلْمُؤْمِنُ: یگانه امانتدار و امان دهنده مخلوقات از عذاب.
8) اَلْمُهَیْمِنُ: نگهبان مسلط بر عالم.
9) اَلْعَزِیْزُ: صاحب عزت و بزرگواری.
10) اَلْجَبَّارُ: خود رأی و جبران کننده و اصلاحگر حال بندگان خویش.
11) اَلْمُتَکَبِّرُ: یگانه وجودی که همه بزرگیها ازآن اوست.
12) اَلْخَالِقُ: بوجود آورنده عالم از عدم و پدیدآورنده مخلوقات.
13) اَلْبَارِیءُ: بوجود آورنده همه مخلوقاتی که دارای روح هستند، آفریننده موجودات ازهمدیگر.
14) اَلْمُصَوِّرُ: صورت دهنده و طراح عالم و همه موجودات.
15) اَلغَفَّارُ: بسیار آمرزنده.
16) اَلْقَهَّارُ: غالب و چیره و بازگیرنده همه چیز.
17) اَلْوَهَّابُ: بسیار بخشنده و نعمت دهنده.
18) اَلرَّزَّاقُ: بوجود آورنده روزی و توشه حیات و خالق علتهای بدست آمدن روزی.
19) اَلْفَتَّاحُ: باز کننده درهای خزائن رحمتش برای بندگان.
20) اَلْعَلِیْمُ: آگاه و دانای برهمه چیز و درهمه احوال و درهمه جا.
21) اَلْقَابِضُ: گیرنده روح و نعمت از هر که بخواهد.
22) اَلْبَاسِطُ: وسعت دهنده توشه حیات برای هرکس که بخواهد.
23) اَلْخَافِضُ: فرونشاننده و خوارکننده هرکس که مستحق ذلت و خواری باشد.
24) اَلرَّافِعُ: برتری دهنده به هرکس که مستحق برتری است از متقین.
25) اَلْمُعِزُّ: بزرگواری بخش و یاری دهنده کسی که به دین خود چنگ زده.
26) اَلْمُذِلُّ: خوارکننده دشمنان خود.
27) اَلسَّمِیْعُ: شنوای همه صداها.
28) اَلْبَصِیْرُ: بینای پیدا و ناپیدا.
29) اَلْحَکَمُ: یگانه داور و حاکمی که هیچ ردی در قضاوت و داوری او نیست.
30) اَلْعَدْلُ: دادگر کامل در دادگری.
31) اَللَّطِیْفُ: آگاه، بسیار دقیق درهمه امور و اشیاء پیدا و ناپیدا.
32) اَلْخَبِیْرُ: اخبار باطن و پنهان بر او پوشیده نیست.
33) اَلْحَلِیْمُ: صبور و شکیبا-کسی که خشم بر او غلبه نمی کند.
34) اَلْعَظِیْمُ: صاحب عظمت و بزرگی که در عظمت بی همتاست.
35) اَلْغَفُوْرُ: بسیار آمرزنده.
36) اَلشَّکُوْرُ: کسی که پاداش بزرگی در مقابل نیکوی کم می دهد.
37) اَلْعَلِی: وجودی که مراتب بزرگی او فوق تصور است.
38) اَلْکَبِیْرُ: وجودی که عقل و احساس از درک کامل او ناتوان است.
39) اَلْحَفِیْظُ: نگهدار اعمال بندگان و هر چیزی که بخواهد.
40) اَلْمُقِیْتُ: خالق قوت و نیروی حیات مادی و معنوی.
41) اَلْحَسِیْبُ: وجودی که برای بندگانش کافی است، حسابگر اعمال بندگان درروز قیامت.
42) اَلْجَلِیْلُ: وجودی که برترین کمالات از آن اوست.
43) اَلْکَرِیْمُ: بخشنده ای که بدون سؤال و درخواست می بخشد.
44) اَلرَّقِیْبُ: وجودی که مراقب و ناظر همه اشیاء و حرکات است.
45) اَلْمُجِیْبُ: جواب دهنده به کسانی که او را فریاد کنند.
46) اَلْوَاسِعُ: وجودی که علم و قدرت و رحمت او همه جا را فرا گرفته است.
47) اَلْحَکِیْمُ: کاردان-آگاه به چگونگی و اهداف امور و اشیاء عالم.
48) اَلوَدُوْدُ: خواستار نیکی برای همه بندگانش در همه احوال.
49) اَلْمَجِیْدُ: بزرگواری که بزرگواری او بی نهایت است.
50) اَلْبَاعِثُ: برانگیزاننده پیامبران علیهم السلام- برانگیزاننده مردگان از قبر.
51) اَلشَّهِیْدُ: آگاه و نظاره گر و بیننده‌ ای همه اشیاء و حرکات و سکنات عالم.
52) اَلْحَقُّ: وجود ثابت و یکنواختی که هرگز تحول و تغییر در راه ندارد.

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  7  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


نام‌های خدا

اصول مدیریت (تصمیم گیری)

اختصاصی از فی ژوو اصول مدیریت (تصمیم گیری) دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  23  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید

 

اصول مدیریت (تصمیم گیری)

 

امروزه دنیای مدیریت باانبوهی از واژه های مرتبط با تصمیم گیری مواجه است . این واژه ها طیف گسترده ای از نظریه ها و رویکردهای تصمیم گیری را ارائه می کنند. طرفداران بکارگیری الگوهای "ریاضی "، این شیوه ها را دقیق ترین و بهترین راه دستیابی به "تصمیم "بهینه می دانند. در نقطه مقابل ، طراحان رویکردهای مبتنی بر نظریه های "ادراکی " از تطابق بیشتر روشهای خود با دنیای واقعی سخن می گویند و گروه سومی از صاحبنظران ومدیران نیز وجود دارند که هیچ یک از این دو را باور ندارند! هرسه گروه برای خود دلایلی دارند و شواهدی را برای پشتیبانی از نظریات خود ارائه می کنند. آیا می توان به الگویی که این نظریه های "به ظاهر متضاد" را با منطق واحدی تفسیر کند، دست یافت ؟
امروز سیستم های کمک تصمیم گیری دوران گذار تکاملی خود را می گذراند و همانندهر سیستم نابالغ دیگری آمیزه ای از توانمندیها و ناتوانیها، بیمها و امیدواریها، طرفداران ومنتقدان را به همراه خود دارد. در چنین شرایطی انسان می بایستی دستاوردهای عینی راتجربه و افقهای ذهنی را نظاره کند و این رویکردی است که امروز واقعی را به فردای آرمانی پیوند می زند.
معرفی - کارشناسان ستادی ، معاونان و مشاوران همه درتلاشند تا مدیران را درجهت تصمیم گیری صحیح کمک کنند. شما حتی اگر با این نظر که "مدیریت یعنی تصمیم گیری "موافق نباشید، قطعا این واقعیت که تصمیم گیری بخش مهمی از نقش مدیر و منشا تاثیرنگرشهای او در سازمان است را تجربه کرده اید. با این همه ، در میان انبوهی از فعالیتهای ستادی و سیستم های عریض و طویلی که برای حمایت از تصمیم گیری وجود دارد، نهایتامدیرکسی است که در اوج تنهایی تصمیم می گیرد! چرا سیستم های کمک تصمیم گیری هنوز نتوانسته است نقش موثری را در تصمیم گیری مدیران ایفا کند؟
پروفسوررکس براون "R.BROWN" استاد "تصمیم گیری " دانشگاه جرج میسون "GEORGE MASON" آمریکاست . وی بیش از 18 سال است که به امر مشاوره مدیریتی اشتغال دارد و تاکنون بیش از 80 کتاب و مقاله منتشر ساخته است . پروفسوربراون در مقاله ای می نویسد: "من سالیان دراز است که با مدیران ارشد دولتی کار می کنم ،با این حال نمی توانم ادعا کنم که تعداد زیادی از مشتریان خود را به تصمیم متفاوت و یابهتری هدایت کرده باشم و فکر نمی کنم دیگران هم شرایط بهتری از این داشته باشند". وی می افزاید: "امکانات کمک تصمیم گیری اعم از رویکردهای کمی و یا ادراکی اثرات بسیار محدودی در تصمیم گیریها داشته اند".
امروزه درحالی که بسیاری از سازمانها توسعه سیستم های کمک تصمیم گیری را درراس برنامه های خود قرار داده اند، برخی از مدیران با پروفسور براون هم عقیده و نسبت به سیستم های کمک تصمیم گیری بی اعتماد هستند. هر دو گروه برای خود دلایلی دارند وشواهدی را هم برای پشتیبانی از نظریات خود ارائه می کنند. آیا سیستم های کمکی به بلوغ کافی برای پشتیبانی از تصمیم گیری مدیران رسیده اند؟

 

1 - تصمیم گیری و سیستم های کمک تصمیم گیری
تصمیم گیری چیست ؟ پاسخ به این سوال از ابعاد مختلف متفاوت است . ساده ترین تعبیر درمورد تصمیم گیری "عمل انتخاب " است . این تعبیر انتخاب یک گزینه از گزینه های ممکن "که به باور تصمیم گیر بهترین نتیجه را به همراه دارد" را کارکرد اصلی فرایندتصمیم گیری می شمارد. تعبیر دیگر تصمیم گیری مدیریتی ، "یافتن راه حل بهینه برای مساله " است . این نوع تصمیم گیری شامل فرایند پردازش اطلاعات مربوط به مساله است و دستیابی به پاسخ بهینه ، منطق کلی کار را تشکیل می دهد. رویکرد سوم ، "هوشمندی "را به مفاهیم قبلی اضافه می کند رویکرد سوم ، "هوشمندی " را به مفاهیم قبلی اضافه می کند و با تشریح کارکرد شبکه های عصبی ، یادگیری را بخشی از فرایند تصمیم گیری به شمار می آورد.
سیستم های کمک تصمیم گیری از اواسط قرن گذشته "میلادی " با استفاده از الگوهای ریاضی متولد شد. خاستگاه اولیه علوم تصمیم گیری "مشابه بسیاری دیگر از رویکردهای جدید" کاربردهای نظامی بود و این رویکرد از اوایل دهه1960 به تدریج به زمینه های صنعتی و کسب وکار راه یافت ."4" سیستم های پشتیبانی تصمیم گیری "DSS" به عنوان گونه های اولیه سیستم های اطلاعاتی مدیریت "MIS" طرفداران بسیاری را به خود جذب کرد. این رویکرد با بکارگیری روشهای بهینه سازی ، برنامه ریزی ریاضی ، الگوهای تصمیم گیری چندمعیاره "MCDM" و با این پیش فرض که مسائل مدیریتی می تواند به صورت مدلهای ریاضی فرموله شود تا به امروز نیز جایگاه قوی خود را در سیستم های کمک تصمیم گیری حفظ کرده است .
در نقطه مقابل رویکردهای ریاضی ، سیستم های خبره "EXPERT SYSTEMS" بیش از مدل ریاضی ، نظریه های ادراکی تصمیم گیری را الگوی کار قرار داده اند. در این رویکردمساله نمی بایستی الزاما به صورت ریاضی مدل شود و الگوریتم های الهام گرفته ازمکانیسم درک انسان ، به نوعی "خبرگی " مصنوعی درحل مسائل واقعی دست می یابند.در این رویکرد تلاش می شود تا همانند انسان در فقدان اطلاعات کامل و در شرایطساختار ناقص مساله ، با یکسری نتیجه گیریهای زیرکانه به تصمیم مناسبی دست یافته شود. سیستم های خبره در نوع پیشرفته خود قدرت "یادگیری " داشته و از اشتباهات گذشته برای تصمیم گیری بهتر آینده ، می آموزد. اساس سیستم های خبره بر ذخیره سازی واستنتاج از دانش قرار دارد و به همین جهت به آن سیستم های برپایه دانش
"KNOWLEDGE - BASE=KB" نیز گفته می شود.
در چند سال گذشته مطالعاتی درجهت تلفیق این دو رویکرد با یکدیگر آغاز شده که حاصل آن سیستم های پشتیبانی تصمیم گیری برپایه دانش "KNOELEDGE - BASE=KB" است "5991-CILHTEM,NIELK". این مطالعات هنوز هم ادامه دارد و جهت گیری آن تلفیق زمینه های علمی گوناگون برای دستیابی به سیستم های کمک تصمیم گیری اثربخش است .

 

2 - زمینه های علمی سیستم های کمک تصمیم گیری
سیستم های خبره "ES" از دو زمینه علمی بهره می جویند: هوش مصنوعی ونظریه های رفتاری تصمیم گیری . هوش مصنوعی برپایه روان شناسی ادراکی استوار است و نظریه های رفتاری تصمیم گیری نیز از زیرشاخه های علوم اجتماعی به شمار می آید. این ارتباطات سیستم های خبره را در شاخه علوم رفتاری قرار می دهد.

 

مدیریت و تصمیم گیری
در پیشینه نظری مدیریت قلمرو تصمیم گیری پیچیده و بسیار چند پاره است . از این رو ، یکی از مباحث مهم ، مشکل و حساس مدیریت بهشمار می رود . همه مدیران اثربخش به موضوع تصمیم گیری به عنوان امری حیاتی که می تواند موفقیت یا شکست سازمان را رقن بزند توجه نموده اند .
در این مقاله سعی می شود شان تصمیم گیری در مدیریت بر اساس رویکردهای نظری مورد بررسی قرار گیرد و بر این پایه شرح مختصری از مدلهای تصمیم گیری ارائه شود .
مدیریت مشارکتی و مزیتهای آن
در مدیریت مشارکتی روش تصمیم گیری به گونه ای است که بستر مناسبی فراهم می شود تا اندیشه های تازه و نو از طریق کارکنان به رده های بالاتر تنظیم و پیشنهاد میگردد، مشارکت در مدیریت موجب کاهش نظارت بر اعضاء ، تعارضها، ستیزه‌ها ، درگیریها و چشم و هم چشمی‌ها شده و موجب ارتقاء‌ روحیه کارکنان و افزایش بهره‌وری و کیفیت کار در سازمان میشود.
در حقیقت در مدیریت مشارکتی « من » های سازمان «ما» می شوند و بدون نفی هویت فردی، هویت جمعی جدیدی متولد میشود.
در شماره جدید تصمیم داریم در ارتباط با خویشتن شناسای مدیران که یکی دیگر از ویژگیهای مدیریت در سازمانهای خدماتی قرن 21 میباشد مطالبی برایتان ارائه نماییم .
« رسول گرامی اسلام (ص): هر کس خود را شناخت ، خدا را شناخت .»
پیشینه توجه به خود و خویشتن شناسی به دوران باستان برمیگردد. بیشتر از همه ، تاریخ یونان باستان مملو از آغاز شکوفایی زندگی انسانها و شناخت نفس و روح بوده است.
در بالای معبد آپولو در یونان عبارت « خود را بشناس » نوشته شده است. فلاسفه یونان چون سقراط و فیثاغورث نیز این کلام را در فلسفه خود جای داده بودند.
خودشناسی ، مبنای همه ادیان و مکاتب است. از دیدگاه مذهب ، اگر انسان خود را بشناسد به حقایق طبیعت و به اسرار خلقت آگاهی می یابد. همانطوریکه پیغمبر اکرم (ص) می فرماید: «هر کس خود را شناخت ، خدا را شناخت .»
خود شناسی یا خداشناسی موجب معنی دار شدن زندگی و به کمال رسیدن بشر میشود.
ادبیات ایران نیز سرشار از مفاهیم و عبارت ارزنده در باب خویشتن شناسی است. مثلا حافظ میگوید:
عیان نشد ز کجا آمدم کجا رفتم دریغ و درد که غافل ز کار خویشتنم
یا عارفی گوید:
گر چه نتوانی بدانی چیستی جهد کن چندان که دانی کیستی
شاید این سوال در ذهن شما شکل گیرد که چه رابطه ای بین خویشتن شناسی و « پیام مدیریت » است.
نکته همین جااست که خود شناسی به عنوان یکی از مهارتهای لازم و ضروری برای موفقیت مدیران توصیه شده است.
بسیاری از شرکتهای بزرگ موضوع خویشتن شناسی را جزء اساس ترین دوره های آموزشی خود قرار داده و دانش وقوف به خود را عاملی موثر برای تطبیق بهتر سازمانها با مسائل انسانی تلقی میکند.
در ادبیات مدیریت، ازمهارت « خویشتن شناسی » به عنوان پیش شرط بهداشت روانی و توانایی شناخت دیگران یادشده است. یعنی درک، بینش و آگاهی مدیر موجب بهره‌وری تخصص و بهبود در روابط عمومی انسانی او میشود.
جرج هومانز نویسنده معروف در خصوص خویشتن شناسی مدیران عبارت زیبایی دارد:
« او معتقد است کار مدیر دشوار است و تسلط بر خویش برای او ضروری است. مدیر جهت دستیابی به تسلط، بایستی خویش را بشناسند و به نقاط ضعف و قوت خود واقف باشد.»
به احادیث زیر توجه فرمائید:
حضرت علی (ع) می فرمایند:
« درد تو از توست ، ولی تو بدان بصیرت نداری و درمان تو نیز در درون توست. لیکن تو بدان آگاهی نداری.»
حضرت امام رضا (ع) می فرمایند:
« ارزنده‌ترین مرحله خود، خود شناسی است.»
مهمترین عواملی که میتواند در مرحله خود شناسی مدیران نقش مهم و به سزایی داشته باشد بدین ترتیب است:
1- تصمیم گیری 2- برنامه ریزی 3- خلاقیت و نوآوری 4- ارتباطات
5- نقش احساس در مدیریت 6- انگیزش 7- کار گروهی.
- حال برای روشن شدن موضوع برای هر کدام به اختصار توضیحاتی آورده شده که توجه شما را به آن جلب می نماییم.
1- تصمیم گیری:
تصمیم گیری جوهر مدیریت است. مدیران باید بکوشند تا در تصمیم‌گیریهای سازمانی کمتر تحت تاثیر احساسات و عواطف خویش قرار گیرند. شاید عمل به این توصیه دشوار باشد، اما به خاطر داشته باشیم که مدیریت وظیفه سخت و دشوار است. اگر بر خویشتن مسلط نباشیم و از احساسات عواطف خود در اتخاذ تصمیمات پیروی کنیم، سازمان را دچار مشکلات خواهیم ساخت.
پس هنگام تصمیم گیری:
الف) خواستهای درونی، عواطف و احساسات خود را در آن راه ندهیم.
ب) قبل از هر تصمیم نتایج آن را تجزیه و تحلیل کنیم .
ج)از تغییر و تحولات محیط غافل نباشیم .
د ) حد معقولی از مخاطره را در تصمیمات خود بپذیریم .
ذ) با همکاران و اهل فن مشورت کنیم .
و) در تصمیم گیری شتاب نکنیم .
ه) خود را در مقابل سرزنشهای احتمالی ناشی از تصمیمات گرفته شده مصون سازیم.
ی) با دانش کافی در مورد مسایل تصمیم بگیریم.
2- برنامه ریزی :
بنیاد هر سازمانی بر برنامه ریزی استوار است.
یکی از وظایف مهم مدیر ، برنامه ریزی و آینده نگری است. اهمیت برنامه ریزی ، علی‌الخصوص زمانی که منابع موجود برای مدیریت، محدود و انتظارات و توقعات از او بیشمار است، محسوس تر میگردد.
همانگونه که میدانید برنامه ریزی نوعی پیش بینی است و از آنجائی‌که پیش بینی‌ها صددرصد به واقعیت نمی پیوندند، همواره امکان درصدی خطا وجود دارد و مدیر در برنامه ریزی با مخاطره مواجه است.
چنانچه مدیر از مخاطرات احتمالی هراس به خود راه دهد از اقدامات خطیر باز میماند و این مسئله عارضه ای منفی برای مدیریت او بشمار می آید.
مدیر باید آینده سازمان خود را به عنوان یک واقعیت بپذیرد و بداند برنامه ریزی مسلما توام با مخاطراتی خواهد بود. مدیر باید در مرحله برنامه ریزی خوشبینی واقع گرایانه خود را همواره حفظ کند و به امکانات منابع موجود بیاندیشد و پیش رود. تفکر صرف درباره کمبودها و محدودیتها موجب یاس و ناامیدی است.
مدیر باید در مرحله برنامه ریزی موارد زیر را مد نظر قرار دهد:
- کنترل مسائل زمان.
- استفاده بهینه و موثر از وقت
- تسلط بر اعصاب و خویشتن داری
- انگیزه و علاقه در برنامه ریزی
- به امکانات موجود و بالقوه سازمان اندیشیدن
- خوشبینی واقع گرایانه به آینده.
مبانی تصمیم گیری
بدون شک، تفاوت بین موفقیت و شکست، اغلب در میان توانمندیهای ما برای خوب تصمیم گرفتن قرار دارد که بیشتر اوقات چنین نیست، انســانهای عاقل و بالغ خوب تصمیم می گیرند، و مردم نابالغ این گونه نیستند.
دختــر چهارساله ای که به آرامی یاد می گیرد تا تصمیماتش را خودش بگیرد. معیارهایی که او همواره برای تصمیم گیری درنظر دارد کدامند؟ به طور طبیعی و ساده او از خودش دو سوال دارد:
الف - آیا این انتخاب برایم منفعتی دارد؟
ب - آیا از تصمیم درست خود می توانم انتظار منافعی را داشته باشم؟
اگر این طرزتلقی درست به نظر می رسد، نباید شما را متعجب سازد.
همه افراد معقول، از این طرز تلقی به خوبی استفاده می کنند. بنابراین، ما پس از این چگونه باید تصمیم بگیریم؟
برای تصمیم گیری چند قدم قابل توجه در این نوشته وجود دارد. من نیز چند ضرب المثل قدیمی را که آموزنده به نظر می رسند و با آن مرتبط هستند اضافه کرده ام.
1 - تصمیم بگیریم چگونه تصمیم بگیریم: پیش از مطرح شدن هر موضوعی معیارهایی را که می خواهید برای تصمیم گیری در موارد مختلف تصمیمات به کار گیرید انتخاب کنید. این وضعیت به شما کمک بیشتری می کند تا از برخورد سایر موارد با معیارهای شما جلوگیری شود.
2 - حقایق را به دست آورید: ما اغلب براساس شنیده ها، یا روی چیزهایی که می دانیم حقیقت ندارند، تصمیم می گیریم. تنها اطلاعات موثر و سودمند هستند که حقیقت شناخته شده هستند. برای دستیابی به این گونه اطلاعات که برای تصمیم گیری نیاز دارید آماده پرداخت بهای آن باشید. ضرب المثل:
الف - سرچشمه اعمال هر انسان خردمندی، دانش او است.
(نظیر آن در زبان فارسی:
هرکه در او جوهر دانایی است
بر همه کاریش توانایی است م)
ب - حقایق را به هر قیمتی به دست آورید.
3 - مشورت کنید: ما به طورطبیعی در اخذ مشورت مقاومت می کنیم. زیرا این عمل یعنی دریـــافت مشورت را با ضعف خودمان برابر می دانیم. از اتهام نادانی در مشورت نترسید.
ضرب المثل:
پ - خودداری از مشورت طرحهای شما را با شکست مواجه می سازد. اما مشورت با تعداد زیادی مشاور موجب موفقیت شما است.
(در زبان فارسی: مشورت ادراک و هوشیاری دهد
عقل ها را عقل ها یاری دهد م)
ت - کسی که خود را دانا می داند، احمق است.
(در زبان فارسی: هرکه ابله تر بود به خویشتن نیکوگمان تر باشد. م)
ث - ترس انسانها دام آنهاست.
(در زبان فارسی ترس برادر مرگ است. م)
4 - وقت و برنامه خود را برای ناشناخته ها درنظر بگیر: وقتی که در وضعیت احساسی خیلی شدید و یا بسیار اندک هستید، تصمیم گیری نکنید. همچنین اجازه ندهید تا دیگران، شما را در تصمیمات مهم تحت فشار قرار دهند.
زیرا، در این صورت، شما پس از اقدام دچار احساس گناه می شوید - مخصوصاً زمانی که تصمیم شما اشتباه باشد - و شما علیه آن شخص موضع خصمانه ای خواهید داشت.
ج - انسان خردمند به مشکلات پیش روی خود توجـــه دارد وخود را برای رویارویی آماده می سازد.
(در زبان فارسی: مشکلی نیست که آسان نشود
مرد باید که هراسان نشود. م)
5 - هزینه ها را به حساب آورید: مشکل تصمیمات با بهای آن شروع می شود. کارها را درست انجام دهید و ارزش و احترام خود را در مقابل بهای آن کارها صرف نظر از فرصتهای از دست رفته، محبوبیت، و یا ضایع شدن حفظ کنید. شما بهای تصمیمات را اکنون و یا بعداً پرداخت خواهیدکرد، و این پرداخت حتمی است. بنابراین، قبل از اتخاذ تصمیم به هزینه آن توجه داشته باشید.
چ - شتاب زدگی در انجام امور، دام انسان است و پشیمانی به بار می آورد. (در زبان فارسی: چرا عاقل کند کاری که باز آرد پشیمانی. م)
6 - مصمم باش: وقتی که همه اطلاعات موردنیاز را برای یک تصمیم گیری دراختیار دارید و اگر شما رهبری را به عهده دارید، تأخیر بی مورد در تصمیم گیری جایز نیست، چون این تأخیر موجب می شود تا شما اعتماد به نفس، توانایی و شجاعت خود را برای اقدام در زمان مناسب از دست بدهید.
اینهـــــا همه آن شش مرحله ساده تصمیم گیری است، بیایید تصمیم بگیریم که این تجربه ها را امتحان کنیم.

 

مدیریت دانایی؛رویکردی استراتژیک
چکیده
امروزه سازمانها دریافته اند که هیچ چیز بــــه اندازه دانایی نمی تواند آنها را در دنیای رقابتی مطلوب قرار دهد. لذا بیش از هر چیز کارکنان سازمان به عنوان صاحبان دانایی و مهمترین سرمایه سازمان مورد توجه قرار گرفته اند، و مدیریت دانایی به عنوان ابزاری که می تواند دانایی موجود را گردآوری و نظم و پویایی بخشیده و در کل سازمان اشاعه دهد اهمیت یافته است. اما تجربه بسیاری از شرکتها در مورد مدیریت دانایی به شکست انجامیده است و این به آن جهت است که به مدیریت دانایی به عنوان یک امر موقت زودگذر نگریسته شده است. در حالی که امروزه ضرورت توجه مدیریت دانایی به عنوان ابزاری استراتژیک جهت پیشبرد منابع سازمان و موقعیت در عرصه رقابت مطرح است. این امر بیانگر این است که بدون توجه به اصل مدیریت دانایی و شناخت سازمان نسبت به آن نمی توان از آن در سازمان بهره گرفت. لذا باید توجه داشت که مدیریت دانایی یک امر پایان ناپذیر است که همواره سازمان را در تغییرات یاری می کند و نیازمند پشتیبانی و توجه دائمی است. آنچه که موفقیت آن را به عنوان یک ابزار استراتـژیک می تواند قطعیت بخشد، اینست که افـراد بــــه عنوان صاحبان دانایی مورد توجه قرار گیرند و فرایندهای سازمانی به گونه ای باشد که دانایی به کل سازمان اشاعه یابد. در عین حال، برنامه دانایی بر سلسله مراتب سازمانی ارجح تر باشد و همواره شناخت صمیمی از بازار و هدف آن وجود داشته باشد که این نیازمند پویایی سازمان است و همواره به صورت عملیاتی راههایی برای همکاری و مشارکت اجزای سازمان در مورد مدیریت دانایی وجود داشته باشد.

 

مقدمه
بابررسی و تحلیل دانایی واهمیت ویژگیهای آن در حیطه عملکرد سازمانهــــا می توان دریافت که برخورداری از دانایی و اطلاعات روزآمد برای ادامه حیات سازمانها به یک ضرورت انکارناپذیر تبدیل شده است. به خصوص اگر روند تغییر و تحولات دانایی در جامعه به دقت مورد ارزیابی واقع شود. این نتیجه هم حاصل می شود که جامعه فراصنعتی امروز جامعه ای اطلاعاتی است که در آن به تدریج فناوریهای نیروافزا جای خود را به فناوریهای دانش افزا می دهند. (احمدپور داریانی، 1381) و در محیط پویا و پیچیده امروزی برای سازمانها ضروری است که به طور مداوم دانایی جدید را به شکل ایجاد، اعتباربخشی و کاربرد در محصولات و خدمات خود به کار گیرند. بنابراین، مدیریت سازمانها باید با تکیه بر دانایی برتر اتخاذ تصمیمات معقول تر در موضوعهای مهم و بهبود عملکردهای مبتنی بر دانایی را پیدا کنند. از این رو، مدیریت دانایی مقوله ای مهم محســوب می شود که در سازمانها به دنبال آن است تا نحوه چگونگی تبدیل اطلاعات و دانسته های فردی و سازمانی را به دانایی و مهارتهای فردی و گروهی تبیین و روشن سازد. از این رو، ایجاد محیطی برای اشتراک، انتقال و تقابل دانایی در میان اعضای سازمان از اهداف اولیه ای است که بدین منظور ضروری به نظــــر می رسد، چرا که مدیریت دانایی می تواند گستره ای از ویژگیهای عملکرد سازمانی را با قادر ساختن شرکت به عملکرد هوشمندانه تر بهبود بخشد. (ویگ 1999)

 

تاریخچه مدیریت دانایی
دورنمای تاریخی از مدیریت دانایی امروزی، به این مطلب اشاره دارد که مدیریت دانایی یک خواسته قدیمی بوده است. دانایی شامل دانستن و دلایل دانستن به وسیله فلاسفه غربی به صورت مدون شاید هزار سال قبل ایجاد شده باشد. همچنین فلاسفه شرقی یک مشارکت هم اندازه در تدوین دانایی داشتند اگرچه بیشتر تاکید آنها بر دریافت هدایتهای روحانی و زندگی مذهبی بود و بسیاری از این تلاشها به سمت به دست آوردن دریافتهای مجرد و فرضی از آنچه که دانایی مورد بحث قرار می دهد مربوط می گشت (ویگ، 1999). حتی برخی دیگر از این هم فراتر رفته اند و معتقدند که تلاشها و نیروهای انسانهای اولیه در محیط ناآشنای زندگی خود برای فهم روابط و بقا، نمونه های عملی از جستجوی دانایی و هدایت آن دانایی به سود خود است.

 

اما تمرکز حاضر بر دانایی به طور عمده اغلب بر اثربخشی های اقتصادی تاکید دارد. و اینجاست که نقش اصلی انسان در سطح مدیریت دانایی مطرح می گردد چرا که این واقعیت آشکار شده است که دستیابی به سطحی از رفتار اثربخش برای رقابت عالی و سطح بالا ضروری است و این مستلزم این است که همه افراد سازمان در نظر گرفته شوند. و ما برای این کار باید بین شناخت، انگیزش، رضایت فردی، احساس امنیت و خیلی از عوامل دیگر یکپارچگی و هماهنگی ایجاد کنیم. (دراکر 1998، بالدینگ 1966، کلیولند 1980، استوارت 1991). امروزه مدیریت دانایی فقط با فشار اقتصادی ایجاد نمی شود بلکه جنبه مهم مدیریت دانایی رفتار اثربخش افراد است.
در مدیریت دانایی امروز تاکید براین است که افراد دارای قدرت فکرکردن و تجزیه و تحلیل مسائل بشوند و افراد بیشتر دارای وظایف عقلائی باشند تا فعالیتهای یدی و باید به کارکنان آزادیهای فکری داد تا بتوانند در مورد کار خود اظهارنظر کنند. و این دریافتها در مورد مدیریت دانایی به صورت شانسی اتفاق نیفتاده است بلکه براثر کار و تجربه طولانی از دهه 1980 به این طرف شکل گرفته است.
تعریف: از مدیریت دانایی تعاریف مختلفی شده است اما به طور کلی می توان گفت مدیریت دانایی عبارتست از تلاش برای کشف دارایی نهفته در ذهن افراد و تبدیل این گنج پنهان به دارایی سازمانی به طوری که مجموعه وسیعی از افرادی که در تصمیم گیریهای شرکت دخیل هستند بتوانند از آن استفاده کنند. (داونپورت و پروساک 1988). پس مدیریت دانایی فرایندی است که به سازمانها یاری می کند اطلاعات مهم را بیابند، گزینش و سازماندهی و منتشر کنند و تخصصی است که برای فعالیتهایی چون درک مشکلات، آموختن پویا و تصمیم گیری ضروری است.
مدیریت دانایی این امکان را به ســـازمان می دهد که دانایی جدید را به شکل ایجاد، اعتبار و بخش کاربرد به خدمت بگیرند و بدین ترتیب گستره ای از ویژگیهای سازمانی را با قادرساختن شرکت به عملکرد هوشمندانه تر بهبود بخشد.

 

رویکردهای متفاوت به مدیریت دانایی (دانش)
در محیطهای پرهرج و مرج و بی نظم سازمانی، چگونگی توجه به مدیریت دانایی توسط سازمانها خالی از لطف نیست. در اغلب سازمانها و بنگاهها چهار نوع استراتژی مدیریت دانایی وجود دارد (شکل 1)، برخی از سازمانها رویکردی انسان مدار (فردمدار) را در سازمان اتخاذ می کنند که طی آن دانایی بین افراد تقسیم می شود تا در جهت همکاری و یگانگــی آموزشی و تخصیص تواناییهای دانش مدارانه به کار رود. برخی از سازمانهای دیگر رویکرد مدیریت فناوری اطلاعات را، جهت کسب فناوری اطلاعات در کنترل و تخصیص دانایی و یا تنها در جهت اطلاعات به کار می گیرند. دیگر سازمانها نیز یک رویکرد اثربخشی تجاری را در نظر دارند که به واسطه آن، از هر طریق ممکن جهت بهبود عملیات تجاری و اثربخشی کلی در نظر می گیرند و در نهایت هنوز هم برخی از سازمانها وجود دارند که بر سرمایــــه گذاری عقلانی متمرکزند تا به واسطه آن به ایجاد و ساخت دانایی کلی جهت ارتقای عملکرد تجاری و ارزشهای اقتصادی نائل شوند.(ویگ، 1999)
بنگاههایی با فعالیتهای استثنایی در حال خلق محیطهای حساس، دانش مدار، با تمرکز پویا و توجه متداول در جهت متقاعد ساختن سرمایه گذاری عقلانی - رقابتی برای کسب موفقیت دراز مدت و در نتیجه اعتباری و پایداری سازمانی تلاش می کنند. آنها اطمینان می دهند که سرمایه گذاری عقلانی را به طور مطلوب در سازمان به کار بندند و خاطرنشان می کنند که منبع حیاتی و پشتیبانی کننده رفتار اثربخش نیروی انسانی، نیازمند حفظ و نگهداری عملکرد مطلوب و پیوسته سازمانی است.
مدیریت دانایی و تامین اهداف راهبردی، فنی و عملیاتی را به طور اثربخش مدنظر دارد و خواهان کاربرد فواید آن در موقعیتهای سازمانی است. باوجود این، رویکردها و عقاید متفاوتی در این زمینه وجود دارد و هنوز افکار و عقاید پیچیده در مورد ماهیت دانایی و چگونگی استفاده از آن در سازمانها در پرده ای از ابهام قرار دارد.

 

اصول مدیریت دانایی: بسیاری از بنگاههای تجاری و شرکتها، دانایی و اطلاعات کارکنان خود را منبع و سرمایه بسیار ارزشمندی در نظر می گیرند. اگرچه صحت این امر محرز است اما چارچوبهای سازمانی اندکی وجود دارد که فعالیت مدیریت دانایی را به طور عملیاتی برروی طیف وسیعی از فعالیتها مدنظر قـــرار می دهند. بنابراین، مدیریت دانایی به ندرت در سطح فلسفی و فنی (به دلیل گستردگی طیف این مقولات)مورد توجه قرار می گیرند. بااندکی بحث عملی در مورد ماهیت دانایــی می توان آن را اداره کرد و اجرای آن را در سازمان به صورت اثربخش تر انجام داد. مدیریت دانایی در تجارت، شکل مقتضی تری از گفتگوست که ارتباط کمتری با فنون دارد و به جای آن سطوح بالای اصول مدیریت دانایی را به خود اختصاص می دهد. وقتی یک سازمان در مورد اصول هماهنگ با مدیریت دانایی تصمیم گیری می کند، اصول مرتبط و به هم پیوسته را ایجاد می کند که طرحهای ســـازمانی خود را براساس این اصول اجرا می کند (داونپورت، 1998). باید خاطرنشان کرد که هریک از اصول مدیریت دانایی، برخــی از زمینه های این مقوله را مورد بحث قرار می دهد که این اصول عبارتند از:
مدیریت دانایی امری گران و پرهزینه: دانایی یک دارایی است، اما مدیریت اثربخش نیازمند سرمایه گذاری در دیگر دارائیها هم هست. بسیاری از فعالیتهای تخصصی مدیریت دانایی وجود دارد که نیازمند سرمایه گذاری مالی و نیروی انسانی است که شامل موارد زیر است:
کسب دانش دانش، مثل به وجود آوردن اسناد و انتقال آن اسناد به رایانه؛
ارزش اضافی دانایی از طریق ویرایشگری، طبقه بندی و کنارگذاردن اطلاعات زائد و اضافی (هرس کردن اطلاعات)؛
رویکردهای طبقه بندی شده توسعه دانایی؛
توسعه کاربردها و زیرساختهای فناوری اطلاعات برای تخصیص دانایی و اطلاعات؛
آموزش کارکنان جهت ارتقای خلاقیت، هماهنگی و استفاده از دانش.
اثربخشی مدیریت دانایی نیازمند راه حلهای مختلف است: امور پرسنلی در سازمانها بسیار پرهزینه است، اما نیروی انسانی باوجود چنین هزینه ای به انجام وظیفه در سازمان می پردازد. هنگامی که ما فهم دانایی را در سازمان جستجو می کنیم، آن را در یک بستر وسیعی که از دیگر عناصر اطلاعاتی تشکیل شده است. در نظـر می گیریم و یا ممکن است بااشکال مختلف بدون ساختاری در دانایی محوری ترکیب شده باشد. دانایی و اطلاعات انواعی دارد که ما برای بهبود عملکرد سازمانی باید از آنها استفاده کنیم.
مدیریت دانایی نیازمند به مدیران دانایی محور است: دانایی به صورت مطلوب نمی تواند به تنهایی اداره شود به جز اینکه گروههای سازمانی برای انجام وظایف خود، وظایف شغلی مشخصی داشته باشند. در میان وظایف گروهها ممکن است جمع آوری و طبقه بندی دانایی وجود داشته باشد و یا زیرساختهای فناوری دانش مدار و نیز نظارت همراه بااستفاده از دانایی مورد استفاده قرار گیرد. بنابراین، تمامی کارکردها و نقشهای مدیریتی بر محوریت دانایی قرار می گیرد که همواره در جستجو و کنترل دانایی خواهد بود. در این میان وظیفه مدیر تنها ایجاد تسهیلات و تقسیم آنها در بین نیروی انسانی سازمان به منظور استفاده از دانایی است.
در مدیریت دانایی فواید برنامه ها بیش از سلسله مراتب سازمانی است: مدیریت دانایی سعی براین دارد که به خلق الگوهای سلسله مراتبی برای دانایی اقدام کند. مثل دایره المعارف دانایی انگلیسی که به جمع آوری، طبقه بندی دانایی پرداخته است. اما اغلب سازمانها ترجیح می دهند با بازار دانایی و اطلاعات کار کنند و به آسانی اطلاعاتی در مورد مصرف کنندگان کسب کنند. این پراکندگی دانایی و اطلاعات و توضیح و تشریح آن در یک چارچوب، غیرمنطقی به نظر می رسد، اما در مقایسه با الگوهای فرضی دانایی محور بیشترین کمک و مساعدت را به مصرف کننده می کند تا از طریق آن در مدیریت دانایی محور به بهترین فهم از نیازهای مصرف کنندگان پی ببرد، که تنها از این طریق ما می توانیم مدیریت دانایی بدون نقصی را اجرا کنیم. مدیران دانایی محور می توانند از تجربه مدیران اطلاعاتی نیز کمک بگیرند، که مدلها و الگوهای پیچیده اطلاعاتی که ایجادکننده ساختار آینده است را به خوبی تشخیص دهند. بنابراین، مدیران دانایی محور باید تمامی اهتمام خود را در برنامه ریزی باتوجه به نیازمندیهای بازار صورت دهند تا به موفقیت دست یابند.
کاربرد دانایی فعالیت غیرطبیعی: اگر دانایی و اطلاعات منابع ارزشمندی هستند، چرا آنها را توسعه ندهیم؟ اگر کار ما تولید دانایی است چرا ما کار خود را در یک موقیت ریسک پذیر قرار ندهیم؟ بعضی اوقات ما از اینکـــــه نمی توانیم دانایی و اطلاعات را در عمل اجرا کنیم متعجب می شویم، اما ما می توانیم مدیریت دانایی را بااین فرض به کار ببریم که تمایل طبیعی برای توسعه دانایی ما وجود دارد و نیز علاوه بر آن بینشی را اتخاذ کنیم که از سوی دیگران نسبت به دانایی و آگاهی ما ظن و تردید وجود دارد. به منظور استفاده سیستم از دانایی و اخذ یا جستجوی دانایی از دیگران، نه تنها تهدیدکننده نیست بلکه باید تمامی سعی خود را در ایجاد انگیزه به منظور انجام این قبیل کارها جامه عمل بپوشانیم. بنابراین، مدیر دانایی محور تمامی سعی خود را در کسب دانایی و اطلاعات جهت ارتقای عملکرد سازمان خود به کار می برد.
مدیریت دانایی به معنی بهبود فرایند دانایی کاری: فرایند مدیریت دانایی امری اساسی است و باید آن را هدفمند سازیم. اما دانایی تولید می شود و به طور موثر در فرایندهای دانایی ویژه شغلی به کار خواهد رفت. این فرایند ویژه براساس تحقیق بارز از طراحی تولید و توسعه و نیز فرایند سوداگرایی به منظور تعیین قیمت، کاربرد دارد. اگر بخواهیم مدیریت دانایی را به طور واقعی بهبود بخشیم، ابتدا باید فرایندهای اساسی و بنیادی بازار تجاری را در این عوامل بهبود بخشیم و به طور کلی اغلب رویکردهای بهبود اثربخشی، رویـــه ای میانی در دو سوی طیف طراحی مجدد یا مهندسی مجدد فرایندها در نظر گرفته می شود که طی آن نیروی کار دانایی محور به صورت مستقل بــه طراحی فرایند اطلاعاتی می پردازد.
ثروت و دارایی دانایی تنها آغازگر هستند: اگر دارایی و ثروت برای دانایی کافی باشد، باید در بیرون و خـــــارج از سیستم سازمانی، کتابخانه های ملی بسیاری داشته باشیم. ثروت و دارایی امری حیاتی است اما مدیریت دانایی اثربخش نیازمند توجه و پشتیبانی است. توجه در مدیریت دانایی را می توان جاری بودن و دانش در عصر اطلاعاتی جدید دانست. بدین منظور، مصرف کنندگان دانایی باید به دانایی توجه کننـد. زیرا آنها بایــد بیش از یک دریافت کننده منفعل باشند. به منظور حضور فعالان نیروی انسانی در کسب دانایی و اطلاعات، ما اطلاعات را از طریق خلاصه کردن و نیز گزارش آن به دیگران و یا از طریق ایفای نقش در بازارها براساس مزیت و فایده دانایی ارائه می کنیم و یا از طریق دریافت دانایی و اطلاعات از طریق تعامل تنگاتنگ بــا فراهم کننده اطلاعات (منبع اطلاعاتی) انجام می دهیم. این امر بخصوص وقتی که دانایی دریافــت شده ضمنی باشد، بسیار مهم به نظر می رسد.

 

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  23  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


اصول مدیریت (تصمیم گیری)

پردازش تکاملی والگوریتم تکاملی

اختصاصی از فی ژوو پردازش تکاملی والگوریتم تکاملی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله   46 صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید

 

 

تکامل یعنی اینکه انسانها از نسل میمون ها هستند. این ابتدائی ترین و خام ترین برداشتی است که ممکن است شخصی از تکامل داشته باشد و متاسفانه تنها اطلاعی که بسیاری از
افراد از تکامل دارند همین است، که یک آدمی به نام داروین پیدا شده است و ثابت کرده است انسانها قبلاً میمون بوده اند.

 

در بیان تاریخچه مختصری از تکامل باید گفت که داروین نخستین کسی نیست که تکامل را کشف کرد، هزاران سال پیشاز داروین تئوری تکامل در افسانه ها و اسطوره های برخی از ملت ها وجود داشته است، مثلا هندو ها معتقد بوده اند حیات از آب شروع شده است و اولین موجودات ابتدا در آب شکل گرفتند و بعد به سایر موجودات تبدیل شدند. بعدها دانشمندان و فلاسفه ای مثل تالس تکامل را بصورت فرضیه های طبیعی برای توضیح علمی حیات مطرح کردند اما بررسی علمی و دقیق تکامل در دوران اخیر شکل گرفته است. پیشاز داروین چند دانشمند دیگر مانند لامارک شخصی که زیست شناسی را به معنی امروزی اش بنا نهاد نیز در مورد تکامل مطالعاتی داشتند و نظریاتی را نیز ارائه داده بودند. تفاوت اصلی میان نظریه تکامل لامارک با نظریه داروین در این بود که داروین تکامل را امری گروهی و مربوط به گونه های جانوری میداند ولی لامارک آنرا امری انفرادی میدانسته است، اما با این وجود، این داروین است که پدر تکامل خوانده میشود زیرا درک مدرن ما از تکامل به تئوری گزینش طبیعی بر میگردد که چارلز داروین و آلفرد راسل والاس آنرا در سال ١٨۵٨ در کتاب "مشاء انواع یا ریشه مطرح کردند. (Origin of species) " گونه ها

 

تعریف گزینش طبیعی:

 

بر اساس نظریه گزینش طبیعی، طبیعت موجوداتی که ویژگیهای مساعد برای نجات یافتن و ادامه حیات و تکثیر شدن را دارند را حفظ میکند و موجوداتی که این ویژگی ها و صفات را نداشته باشند تدریجا منقرضمیشوند.
گزینش طبیعی در قیاس با گزینش مصنوعی نامگذاری شده است که در آن انسانها گونه خاصی از جانداران را که مورد نظر آنها است انتخاب میکنند و آنها را تکثیر میکنند، مثلا کشاورزان گندم را گزینش کرده و به تکثیر آن کمک میکنند و یا دامداران گاو را گزیده و با پرورشدادن آن به ادامه حیات و تکثیر آن یاری میرسانند، داروین معتقد بود طبیعت نیز چنین میکند، و موجوداتی که بتوانند خود را با شرایط زیستی همساز کنند احتمال ادامه یافتن حیاتشان از باقی جانداران بیشتر خواهد شد و برعکس، یعنی طبیعت نیز بصورت استعاره ای همچون آن کشاورز که گزینش مصنوعی میکند، موجوداتی را انتخاب میکند و باعث گسترشآنها میشود. مفهوم گزینش طبیعی همان تولید مثل افراقی است، یعنی بعضی از اعضای یک گونه بیش از سایر اعضا تولید مثل میکنند و در نتیجه میزان بیشتری از ژن آنها به نسل بعدی انتقال می یابد. گزینش طبیعی از مرکزی ترین یا شاید هم مرکزی ترین نکاتی است که بیولوژی امروزه بر روی آن تمرکز دارد.

 

تعریف تکامل:

 

تکامل در بیولوژی، به پروسه ای اطلاق میشود که بر اساس آن، جمعیت گونه ها با ویژگیهای برتر وراثتی افزایشمی یابند و از نسلی به نسل بعدی منتقل میشوند. در طول زمان این ویژگیها به گونه جانوری کمک میکنند که به تعداد بیشتری نسبت به گونه های رقیب تکثیر بیابند و در جمعیت بر آنها تسلط بیابند. اتفاق افتادن این پروسه در مدت های طولانی میتواند پدید آمدن موجودات جدید را توضیح دهد.

 

بر اساس تئوری تکامل موجودات جدید تر همگی اجداد مشترکی دارند، و برای نشان دادن این شراکت استفاده میشود، بعنوان مثال (Phylogenetic tree) در اجداد، معمولا از درختواره های فیلوژنتیکی ارتباط حیوانات با گیاهان و سایر موجودات را نشان میدهد.

 

گاه بصورت تصادفی و بر اثر برخی علت های دیگر گاهی اوقات این اطلاعات ژنتیکی بواسطه یک جهش ژنتیکی تغییر پیدا میکنند. اگر جهش ژنتیکی وجود نداشته باشد تمامی موجودات دقیقاً شبیه یکدیگر خواهند بود. این تغییرات ژنتیکی یکی از عوامل تکامل هستند و عامل دیگر نیز شرایط زیستی در محیطی است که این جانداران در آن زندگی میکنند. تغییرات زیست محیطی باعث میشوند موجوداتی که سازگارتر با محیط هستند نجات پیدا کنند و موجوداتی که سازگاری با محیط ندارند نابود شوند.

 

تکامل هنوز تنها یک نظریه است:

 

این اعتراض از رایج ترین اعتراضاتی است که عوام نسبت به تکامل مطرح میکنند. این افراد نمیدانند که در دنیای علم هیچ مفهومی بالاتر از تئوری نمیرود و تئوری بالاترین مرحله ایست که یک نظر علمی
میتواند داشته باشد. بسیاری از سایر مفاهیم علمی همچون جاذبه نیوتون، سرعت نور، بیگ بنگ و غیره تماما تئوری هستند، اساساً هرچیز که بر مشاهده مبتنی باشد نمیتواند از مرحله تئوری بالاتر
است، مفاهیمی وجود دارند که Science رود. در برخی از شاخه های علم منظور از علم همان گفته (Theorem) مشتق شده از اصول قطعی ریاضیات هستند به آن دسته از مفاهیم قضیه یا تئورم میشود مثلا روابط فیثاغورس و تالسدو نمونه از قضایا هستند، سایر چیز ها نمیتوانند چیزی جز تئوری باشند. پیرامون این مسئله در نوشتاری با فرنام علم چیست؟ توضیحات بیشتری آورده شده است.
نتیجه آنکه تئوری بودن تکامل نمیتواند از ارزشو درستی آن بکاهد و کسانی که این ایراد را وارد میکنند مفهوم کلمه "تئوری" را در فلسفه علم درک نمیکنند. از این گذشته هر تئوری برای توضیح یک واقعیت
شکل میگیرد، مثلاً تئوری جاذبه نیوتون برای توضیح واقعیت جاذبه شکل گرفته است، دقیقاً همین ارتباط میان تئوری تکامل و خود تکامل بعنوان یک واقعیت وجود دارد.

 


تکامل تصادفی است و احتمال آن پایین است، پس محال است:

 

در پاسخ به این شبهه باید گفت نخست اینکه تکامل تماماً مبتنی بر تصادف نیست، شخصی که این اعتراض را مطرح میکند عامل دوم تکامل را که عاملی غیر تصادفی است را نادیده میگیرد، از این گذشته تئوری تکامل تماماً مبتنی بر تصادف نیست، بلکه عوامل جبری نیز در آن نقش بازی میکنند.
بسیاری از بیولوژیست ها معتقدند دو عامل اساسی در تکامل نقش بازی میکنند،

تغییراتی که بر اساس تحولات تصادفی ژنتیکی (جهش ژنتیکی) انجام میگیرند.

تغییراتی که قدرت و احتمال نجات یافتن و تکثیر موجود را بالا میبرند، که عدم تحقق این تغییرات موجب حذف آن موجود توسط گزینشطبیعی میشود.
کسانی که این اعتراض را بیان میکنند درکی بسیار ضعیف از تئوری احتمالات دارند، اینکه احتمال وقوع یک اتفاق پایین باشد هرگز و هرگز به این معنی نیست که آن اتفاق محال است، لذا این اعتراض نیز از
پایه غلط است. در این مورد در نوشتاری با فرنام "مگر میشود همه چیز بطور تصادفی بوجود آمده باشد؟" توضیحات کافی داده شده است.

 

 

 

AI به دو مکتب فکری تقسیم می شود:
AI قراردادی (Coventional AI) : توسط رسمی سازی (formalism)، تحلیل آماری، تعاریف و اثبات مشخص می گردد (مثل یادگیری ماشین و سیستم های خبره).
هوش محاسباتی: با ویژگی های غیررسمی، غیراحتمالی و اغلب با رویکردهای آزمون و خطا شناخته می شود. هوش محاسباتی به سه بخش اصلی تقسیم می گردد:
شبکه های عصبی
سیستم های فازی
محاسبه تکاملی
الگوریتم های تکاملی تکنیک پیاده سازی مکانیزم هایی مانند تولید مجدد، جهش، ترکیب مجدد(ادغام)، انتخاب طبیعی (فرایندی که توسط آن افرادی دارای مشخصه های مطلوب با احتمال بیشتری برای تولید افراد بعدی به کار می روند. پس مشخصه های مطلوب در نسل بعد عمومی تر می شوند) و بقای شایسته ترین است. ولی محاسبات تکاملی دارای مشخصه های زیر می باشند:
پیشروی، رشد یا توسعه تکراری
مبنی بر جمعیت
جستجوی تصادفی هدایت شده
پردازش موازی
ملهم از زیست شناسی

 

محاسبات تکاملی اغلب شامل الگوریتم های بهینه سازی فرااکتشافی است مانند:
الگوریتم های تکاملی (شامل الگوریتم ژنتیک، برنامه نویسی تکاملی، استراتژی تکاملی، برنامه نویسی ژنتیک و سیستم های طبقه بندی کننده یادگیر (
هوش گروهی (شامل بهینه سازی گروه مورچگان و بهینه سازی گروه ذرات)
و تا حد کمتری شامل:
خودسازماندهی (نقشه های خودسازمانده ، گاز عصبی در حال رشد، یادگیری رقابتی)
تکامل تفاضلی (دیفرانسیلی)
زندگی مصنوعی
الگوریتم های فرهنگ
سیستم های ایمنی مصنوعی
مدل تکاملی قابل یادگیری

 

هوش گروهی (SI) یک تکنیک هوش مصنوعی مبنی بر بررسی رفتار جمعی در سیستم های غیر متمرکز و خودسازمانده است . این واژه توسط Wang و Beni در سال 1989 و در مبحث سیستم های رباتی سلولی مطرح شد.
SI معمولا از جمعیتی از عاملهای ساده تشکیل شده که به طور محلی با یکدیگر و محیطشان تعامل دارند. با اینکه ساختار کنترلی متمرکزی برای تحمیل رفتار عاملها وجود ندارد، تعاملات محلی بین عاملها اغلب منجر به بروز یک رفتار سراسری می گردد. مثال:گروه مورچگان، ازدحام پرندگان و دسته حیوانات.

 

سیستم های نمونه:

 

ACO:
یک الگوریتم بهینه سازی فرااکتشافی است که می تواند راه حلهای تقریبی را برای مسایل بهینه سازی ترکیبی مشکل بیابد. در ACO، مورچه های مصنوعی با حرکت روی گراف مساله راه حلها را می سازند و با تقلید از مورچه های حقیقی، روی گراف فرومون مصنوعی به جا می گذارند، به نحوی که مورچه های مصنوعی آینده راه حلهای بهتری بیابند. ACO می تواند با موفقیت بر روی مسایل بهینه سازی زیادی اجرا شود.

 

الگوریتم کلونی مورچه ها:
انسان همیشه برای الهام گرفتن به جهان زنده پیرامون خود نگریسته است. یکی از بهترین طرح های شناخته شده، طرح پرواز انسان است که ابتدا لئورناردو داوینچی(1519-1452) طرحی از یک ماشین پرنده را بر اساس ساختمان بدن خفاش رسم نمود. چهار صد سال بعد کلمان آدر ماشین پرنده ای ساخت که دارای موتور بود و بجای بال از ملخ استفاده می کرد.
هم اکنون کار روی توسعه سیستم های هوشمند با الهام از طبیعت از زمینه های خیلی پرطرفدار هوش مصنوعی است. الگوریتمهای ژنتیک که با استفاده از ایده تکاملی داروینی و انتخاب طبیعی مطرح شده، روش بسیار خوبی برای یافتن مسائل بهینه سازیست. ایده تکاملی داروینی بیانگر این مطلب است که هر نسل نسبت به نسل قبل دارای تکامل است و آنچه در طبیعت رخ می دهد حاصل میلیون ها سال تکامل نسل به نسل موجوداتی مثل مورچه است.
الگوریتم کلونی مورچه برای اولین بار توسط دوریگو (Dorigo) و همکارانش به عنوان یک راه حل چند عامله (Multi Agent) برای مسائل مشکل بهینه سازی مثل فروشنده دوره گرد (TSP :Traveling Sales Person) ارائه شد.
عامل هوشند(Intelligent Agent) موجودی است که از طریق حسگر ها قادر به درک پیرامون خود بوده و از طریق تاثیر گذارنده ها می تواند روی محیط تاثیر بگذارد.
الگوریتم کلونی مورچه الهام گرفته شده از مطالعات و مشاهدات روی کلونی مورچه هاست. این مطالعات نشان داده که مورچه ها حشراتی اجتماعی هستند که در کلونی ها زندگی می کنند و رفتار آنها بیشتر در جهت بقاء کلونی است تا درجهت بقاء یک جزء از آن. یکی از مهمترین و جالبترین رفتار مورچه ها، رفتار آنها برای یافتن غذا است و بویژه چگونگی پیدا کردن کوتاهترین مسیر میان منابع غذایی و آشیانه. این نوع رفتار مورچه ها دارای نوعی هوشمندی توده ای است که اخیرا مورد توجه دانشمندان قرار گرفته است.باید تفاوت هوشمندی توده ای(کلونی) و هوشمندی اجتماعی را روشن کنیم.
در هوشمندی اجتماعی عناصر میزانی از هوشمندی را دارا هستند. بعنوان مثال در فرآیند ساخت ساختمان توسط انسان، زمانی که به یک کارگر گفته میشود تا یک توده آجر را جابجا کند، آنقدر هوشمند هست تا بداند برای اینکار باید از فرغون استفاده کند نه مثلا بیل!!! نکته دیگر تفاوت سطح هوشمندی افراد این جامعه است. مثلا هوشمندی لازم برای فرد معمار با یک کارگر ساده متفاوت است.
در هوشمندی توده ای عناصر رفتاری تصادفی دارند و بین آن ها هیچ نوع ارتباط مستقیمی وجود ندارد و آنها تنها بصورت غیر مستقیم و با استفاده از نشانه ها با یکدیگر در تماس هستند. مثالی در این مورد رفتار موریانه ها در لانه سازیست.
جهت علاقه مند شدن شما به این رفتار موریانه ها وتفاوت هوشمندی توده ای و اجتماعی توضیحاتی را ارائه می دهم :
فرآیند ساخت لانه توسط موریانه ها مورد توجه دانشمندی فرانسوی به نام گرس قرار گرفت. موریانه ها برای ساخت لانه سه فعالیت مشخص از خود بروز می دهند. در ابتدا صدها موریانه به صورت تصادفی به این طرف و آن طرف حرکت می کنند. هر موریانه به محض رسیدن به فضایی که کمی بالاتر از سطح زمین قرار دارد شروع به ترشح بزاق می کنند و خاک را به بزاق خود آغشته می کنند. به این ترتیب گلوله های کوچک خاکی با بزاق خود درست می کنند. علیرغم خصلت کاملا تصادفی این رفتار، نتیجه تا حدی منظم است. در پایان این مرحله در منطقه ای محدود تپه های بسیار کوچک مینیاتوری از این گلوله های خاکی آغشته به بزاق شکل می گیرد. پس از این، همه تپه های مینیاتوری باعث می شوند تا موریانه ها رفتار دیگری از خود بروز دهند. در واقع این تپه ها به صورت نوعی نشانه برای موریانه ها عمل می کنند. هر موریانه به محض رسیدن به این تپه ها با انرژی بسیار بالایی شروع به تولید گلوله های خاکی با بزاق خود می کند. این کار باعث تبدیل شدن تپه های مینیاتوری به نوعی ستون می شود. این رفتار ادامه می یابد تا زمانی که ارتفاع هر ستون به حد معینی برسد. در این صورت موریانه ها رفتار سومی از خود نشان می دهند. اگر در نزدیکی ستون فعلی ستون دیگیری نباشد بلافاصله آن ستون را رها می کنند در غیر این صورت یعنی در حالتی که در نزدیکی این ستون تعداد قابل ملاحظه ای ستون دیگر باشد، موریانه ها شروع به وصل کردن ستونها و ساختن لانه می کنند.
تفاوتهای هوشمندی اجتماعی انسان با هوشمندی توده ای موریانه را در همین رفتار ساخت لانه می توان مشاهده کرد. کارگران ساختمانی کاملا بر اساس یک طرح از پیش تعیین شده عمل می کنند، در حالی که رفتار اولیه موریانه ها کاملا تصادفی است. علاوه بر این ارتیاط مابین کارگران سختمانی مستقیم و از طریق کلمات و ... است ولی بین موریانه ها هیچ نوع ارتباط مستقیمی وجود ندارد و آنها تنها بصورت غیر مستقیم و از طریق نشانه ها با یکدیگر در تماس اند. گرس نام این رفتار را Stigmergie گذاشت، به معنی رفتاری که هماهنگی مابین موجودات را تنها از طریق تغییرات ایجاد شده در محیط ممکن می سازد.
بهینه سازی مسائل بروش کلونی مورچه(ACO) :
همانطور که می دانیم مسئله یافتن کوتاهترین مسیر، یک مسئله بهینه سازیست که گاه حل آن بسیار دشوار است و گاه نیز بسیار زمانبر. بعنوان مثال مسئله فروشنده دوره گرد(TSP). در این مسئله فروشنده دوره گرد باید از یک شهر شروع کرده، به شهرهای دیگر برود و سپس به شهر مبدا بازگردد بطوریکه از هر شهر فقط یکبار عبور کند و کوتاهترین مسیر را نیز طی کرده باشد. اگر تعداد این شهرها n باشد در حالت کلی این مسئله از مرتبه (n-1)! است که برای فقط 21 شهر زمان واقعا زیادی می برد:
روز1013*7/1 = S1016*433/2 = ms10*1018*433/2 = !20
با انجام یک الگوریتم برنامه سازی پویا برای این مسئله ، زمان از مرتبه نمایی بدست می آید که آن هم مناسب نیست. البته الگوریتم های دیگری نیز ارائه شده ولی هیچ کدام کارایی مناسبی ندارند. ACO الگوریتم کامل و مناسبی برای حل مسئله TSP است.
مورچه ها چگونه می توانند کوتاهترین مسیر را پیدا کنند؟

 

مورچه ها هنگام راه رفتن از خود ردی از ماده شیمیایی فرومون(Pheromone) بجای می گذارند البته این ماده بزودی تبخیر می شد ولی در کوتاه مدت بعنوان رد مورچه بر سطح زمین باقی می ماند. یک رفتار پایه ای ساده در مورچه های وجود دارد :

 

آنها هنگام انتخاب بین دو مسیر بصورت احتمالاتی( Statistical) مسیری را انتخاب می کنند که فرومون بیشتری داشته باشد یا بعبارت دیگر مورچه های بیشتری قبلا از آن عبور کرده باشند. حال دقت کنید که همین یک تمهید ساده چگونه منجر به پیدا کردن کوتاهترین مسیر خواهد شد :
همانطور که در شکل 1-1 می بینیم مورچه های روی مسیر AB در حرکت اند (در دو جهت مخالف) اگر در مسیر مورچه ها مانعی قرار دیهم(شکل 2-1) مورچه ها دو راه برای انتخاب کردن دارند. اولین مورچه ازA می آید و بهC می رسد، در مسیر هیچ فرومونی نمی بیند بنابر این برای مسیر چپ و راست احتمال یکسان می دهد و بطور تصادفی و احتمالاتی مسیر CED را انتخاب می کند. اولین مورچه ای که مورچه اول را دنبال می کند زودتر از مورچه اولی که از مسیر CFD رفته به مقصد می رسد. مورچه ها در حال برگشت و به مرور زمان یک اثر بیشتر فرومون را روی CED حس می کنند و آنرا بطور احتمالی و تصادفی ( نه حتما و قطعا) انتخاب می کنند. در نهایت مسیر CED بعنوان مسیر کوتاهتر برگزیده می شود. در حقیقت چون طول مسیر CED کوتاهتر است زمان رفت و برگشت از آن هم کمتر می شود و در نتیجه مورچه های بیشتری نسبت به مسیر دیگر آنرا طی خواهند کرد چون فرومون بیشتری در آن وجود دارد.
نکه بسیار با اهمیت این است که هر چند احتمال انتخاب مسیر پر فرومون ت توسط مورچه ها بیشتر است ولی این کماکان احتمال است و قطعیت نیست. یعنی اگر مسیر CED پرفرومون تر از CFD باشد به هیچ عنوان نمی شود نتیجه گرفت که همه مورچه ها از مسیرCED عبور خواهند کرد بلکه تنها می توان گفت که مثلا 90% مورچه ها از مسیر کوتاهتر عبور خواهند کرد. اگر فرض کنیم که بجای این احتمال قطعیت وجود می داشت، یعنی هر مورچه فقط و فقط مسیر پرفرومون تر را انتخاب میکرد آنگاه اساسا این روش ممکن نبود به جواب برسد. اگر تصادفا اولین مورچه مسیرCFD(مسیر دورتر) را انتخاب می کرد و ردی از فرومون بر جای می گذاشت آنگاه همه مورچه ها بدنبال او حرکت می کردند و هیچ وقت کوتاهترین مسیر یافته نمی شد. بنابراین تصادف و احتمال نقش عمده ای در ACO بر عهده دارند.
نکته دیگر مسئله تبخیر شدن فرومون بر جای گذاشته شده است. برفرض اگر مانع در مسیر AB برداشته شود و فرومون تبخیر نشود مورچه ها همان مسیر قبلی را طی خواهند کرد. ولی در حقیقت این طور نیست. تبخیر شدن فرومون و احتمال به مورچه ها امکان پیدا کردن مسیر کوتاهتر جدید را می دهند.

 

 

 

 

 


1-1



2-1



3-1



4-1

مزیتهای ACO :
همانطور که گقته شد «تبخیر شدن فرومون» و «احتمال-تصادف» به مورچه ها امکان پیدا کردن کوتاهترین مسیر را می دهند. این دو ویژگی باعث ایجاد انعطاف در حل هرگونه مسئله بهینه سازی می شوند. مثلا در گراف شهرهای مسئله فروشنده دوره گرد، اگر یکی از یالها (یا گره ها) حذف شود الگوریتم این توانایی را دارد تا به سرعت مسیر بهینه را با توجه به شرایط جدید پیدا کند. به این ترتیب که اگر یال (یا گره ای) حذف شود دیگر لازم نیست که الگوریتم از ابتدا مسئله را حل کند بلکه از جایی که مسئله حل شده تا محل حذف یال (یا گره) هنوز بهترین مسیر را داریم، از این به بعد مورچه ها می توانند پس از مدت کوتاهی مسیر بهینه(کوتاهترین) را بیابند.
کاربردهای ACO :
از کاربردهای ACO می توان به بهینه کردن هر مسئله ای که نیاز به یافتن کوتاهترین مسیر دارد ، اشاره نمود :
1. مسیر یابی داخل شهری و بین شهری
2. مسیر یابی بین پست های شبکه های توزیع برق ولتاژ بالا
3. مسیر یابی شبکه های کامپیوتری
مسیر یابی شبکه های کامپیوتری با استفاده از ACO :
در ابتدا مقدمه ای از نحوه مسیر یابی در شبکه های کامپیوتری را توضیح خواهیم داد :
اطلاعات بر روی شبکه بصورت بسته های اطلاعاتی کوچکی (Packet) منتقل می شوند. هر یک از این بسته ها بر روی شبکه در طی مسیر از مبدا تا مقصد باید از گره های زیادی که مسیریاب (Router) نام دارند عبور می کنند. در داخل هر مسیریاب جدولی قرار دارد تا بهترین و کوتاهترین مسیر بعدی تا مقصد از طریق آن مشخص می شود، بنابر این بسته های اطلاعاتی حین گذر از مسیریاب ها با توجه به محتویات این جداول عبور داده می شوند.
روشی بنام : Ant Colony Routering

 

ACR پیشنهاد شده که بر اساس ایده کلونی مورچه به بهینه سازی جداول می پردازید و در واقع به هر مسیری با توجه به بهینگی آن امتیاز می دهد. استفاده از ACR به این منظور دارای برتری نسبت به سایر روش هاست که با طبیعت دینامیک شبکه سازگاری دارد، زیرا به عنوان مثال ممکن است مسیری پر ترافیک شود یا حتی مسیر یابی (Router) از کار افتاده باشد و بدلیل انعطاف پذیری که ACO در برابر این تغییرات دارد همواره بهترین راه حل بعدی را در دسترس قرار می دهد.

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  46  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


پردازش تکاملی والگوریتم تکاملی

حیوانات آزمایشگاهی

اختصاصی از فی ژوو حیوانات آزمایشگاهی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  12  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید

 

 

حیوانات آزمایشگاهی
امروزه، حیوانات آزمایشگاهی، جزء جدایی‌ناپذیر بسیاری از پروژه‌های تحقیقاتی دنیا محسوب می‌شوند. داروها و روش‌های درمانی جدید، همگی قبل از تجربه بر روی انسان، باید بر روی حیوان تجربه شوند. بسیاری از اطلاعاتی که راجع به واکنش‌های سلولی و ملکولی، بدست آمده، حاصل کار بر روی حیوانات آزمایشگاهی است.
استفاده از حیوانات بعنوان ابزار تحقیق، مستلزم برقراری رابطه‌ای دوطرفه است که در یک طرف آن، انسان و در طرف دیگر، حیوان قرار دارد. حاصل این تعامل می‌تواند از یک سو به محقق، کارکنان تیم تحقیق و مسؤولین نگهداری از حیوانات، آسیب رسانده و از سوی دیگر، موجبات آزار حیوان را فراهم سازد. بعنوان مثال، عدم رعایت نکات ایمنی، بهداشتی و اخلاقی در هنگام کارکردن، جابجا کردن و غذادادن به حیوان ممکن است علاوه بر ابتلای انسان به بیماری‌هایی چون آلرژی و بیماری‌های مشترک بین انسان و حیوان، منجر به آزار حیوان و تحمیل درد و شکنجه و محرومیت حیوان از شرایط مناسب زیستی بشود.
چهار شیوه جدید برای آزمون سمیت مواد توسط اتحادیه اروپا مورد تایید قرار گرفته است. این شیوه ها نقش قابل توجهی در کاهش تعداد حیوانات مورد نیاز برای آزمایش های تاکسیکولوژی خواهد داشت. در انگلستان در سال ،۲۰۰۰ ۶/۲ میلیارد رویه آزمایشگاهی که متضمن استفاده از حیوانات آزمایشگاهی بوده صورت گرفته است. استفاده از شیوه های جدید موجب کاهش ۱۶ درصدی در این آزمایشات خواهد شد. دو آزمایش از این آزمایش های چهارگانه باعث حذف خرگوش از آزمون های خورندگی مواد شیمیایی می شود. اکنون به جای مطالعه تاثیر مستقیم مواد خورنده بر بافت پوست خرگوش، تاکسیکولوژیست ها می توانند اثرات موادشیمیایی را بر بافت پوست کشت یافته انسان یا جوندگان مورد مطالعه قرار دهند. آزمون سوم که برای ارزیابی نفوذپذیری مواد در بافت های زنده به کار گرفته می شود اکنون می تواند با استفاده از بافت های کشت یافته صورت گیرد. آزمایش چهارم که موسوم به فوتو تاکسیسیتی است تاثیر توام نور و مواد شیمیایی را بر بافت پوست ارزیابی می کند. این آزمون اکنون می تواند بر روی بافت های مهندسی ژنتیکی شده موشی صورت گیرد که تحت تشعشع امواج ماورا بنفش تغییر رنگ می دهد. البته آزمون فوتو تاکسیسیتی تاکنون صورت نگرفته است بنابراین استفاده از این شیوه جدید تاثیری بر حیوانات آزمایشگاهی نخواهد داشت. اکنون کمپانی های داروسازی و کشاورزی قدم های بزرگی را به پیش برداشته اند. آن ها با استفاده از تکنیک های بیوشیمیایی و ژنتیکی، استفاده از حیوانات زنده را برای ارزیابی اثرات سمی آن ها منتفی کرده اند. اکنون می توان با استفاده از شبکه ای از پروتئین ها یا ژن ها اثرات سمی مواد شیمیایی را به خوبی شناخت. مطالعه ساختارهای شیمیایی مواد نیز می تواند نشانه هایی از میزان سمیت آن ها را به دست دهد. اصل بنیادی برای پرهیز از استفاده از حیوانات آزمایشگاهی حرکت به سمت کاهش، تصفیه و جایگزینی است. تاکنون بیشترین میزان پیشرفت در زمینه کاهش و تصفیه به دست آمده است. در این دو زمینه با ایجاد تغییرات در شیوه عمل از تعداد کمتری از حیوانات آزمایشگاهی استفاده می شود. ولی هدف غایی، جایگزینی حیوانات آزمایشگاهی به وسیله شیوه های جدید است.
اندی کوگلان

 

طی ۱۰ سال آینده چندین میلیون موش، خرگوش و رات به نام علم محکوم به مرگ هستند. به زعم برخی، این کار یک قصابی غیرقابل بخشش است. به زعم برخی دیگر استفاده از حیوانات تنها راه مناسب برای آزمودن داروها، مواد شیمیایی و همچنین شیوه های درمانی جدید است. ولیکن طی هفته های گذشته برخی از دولت های غربی در تدارک مصوباتی برآمدند که می تواند شدیدا بر این جدل عاطفی و قطبی شده تاثیر بگذارد. اکنون نشانه هایی در دست است که نشان می دهد سیاستمداران ممکن است در حال مهیاکردن شرایطی باشند که طی آن امکان آزمایش بر روی حیوانات به طور کلی از میان برود. عامل این حرکت جدید یک منبع غیرقابل انتظار بوده است: سازمان همکاری و توسعه اقتصادی اروپا (OECD) یا کلوپ خصوصی ثروتمندترین کشورهای جهان. در ماه مه گذشته اعضای OECD برای اولین بار موافقت کردند که چهار نوع آزمون ایمنی مواد بدون استفاده از حیوانات صورت گیرد. این تصمیم به تنهایی موجب خواهد شد که میلیون ها حیوان آزمایشگاهی به کار گرفته نشوند.
این تصمیم یک پیروزی برای OECD محسوب می شود چرا که بسیاری بر این عقیده اند که اعضای این سازمان مسئول رشد آرام شیوه های جایگزین برای آزمون ایمنی مواد شیمیایی هستند. نظام تصمیم گیری دولتی به شیوه ای است که همه اعضا می بایست قبل از آغاز استفاده از آزمون با آن موافق باشند. بنابراین حتی اگر یک عضو با استفاده از یک شیوه آزمون ایمنی مخالفت داشته باشد مباحثات متوقف می شود. در گزارشی که توسط مرکز اروپایی تایید شیوه های جایگزین (ECVAM) تهیه شده سرعت آرام پیشرفت امور مورد انتقاد قرار گرفته است. در انگلستان نیز در گزارشی که توسط مجلس سنا انتشار خواهد یافت انتظار می رود که تحقیقات در زمینه توسعه شیوه های جایگزین برای آزمودن ایمنی مواد شیمیایی مورد تشویق واقع شود.
در حالی که طرفداران استفاده از شیوه های جایگزین به جای استفاده از حیوانات از پیشرفت امور اظهار رضایت نمی کنند برخی دیگر معتقدند که تصمیم اخیر جامعه اروپا (OECD) نشانه آغاز دوره جدیدی از تکوین و توسعه نگرش های جدید است. آزمون های جدید که در این کشورها آغاز خواهد شد می تواند زمینه را برای توسعه تکنیک های قابل اعتماد فراهم سازد. اکنون طرفداران حقوق حیوانات امید فراوانی به این روش های جدید یافته و معتقدند که شیوه های جایگزین با سرعت توسعه خواهند یافت. چه عاملی باعث کندی امور در پیشرفت شیوه های جایگزین بوده است؟ دکتر جان مک آردل (J.McArdle) مدیر بنیاد تحقیقات جایگزین در مینه سوتا انگشت خود را به سوی دولت آمریکا و آژانس حفاظت محیط زیست آمریکا نشانه می رود. در بسیاری از کشورهای اروپایی در مواردی که امکان استفاده از شیوه های جایگزین فراهم است آزمون دوزکشنده ۵۰ درصد (LD50) غیرضروری تشخیص داده می شود. در این آزمون خشن، گروه حیوانات در مقابل تراکم های متفاوت از مواد شیمیایی سمی قرار داده می شوند تا زمانی که ۵۰ درصد از آن ها از میان بروند. در آمریکا استفاده از شیوه های جایگزین بسیار دیرتر از کشورهای اروپایی ممکن شد. ریچارد هیل (R.Hill) نماینده آژانس حفاظت محیط زیست آمریکا در اتحادیه اروپا که این آژانس به لحاظ نبود سازمان اداری و همچنین عدم اعتماد به هر چیز نوین دچار محافظه کاری مزمن است. به نظر هیل آزمون های تعیین سمیت به خوبی جا افتاده و امکان استفاده از شیوه های جایگزین فراهم نیست. با این وجود هیل معتقد است که دورنمای تغییرات در حال نمایان شدن است.
عامل مهم این تغییرات به زعم هیل، کمیته ارزیابی شیوه های جایگزین است که در سال ۱۹۹۶ تاسیس شده و هدف آن بررسی شیوه های قدیم و جدید برای اولین بار است. برای نمونه در فوریه گذشته آژانس حفاظت محیط زیست آمریکا کارگاهی تشکیل داد که در آن به محققین آموخته می شد چگونه می توان به جای استفاده از ۲۵ حیوان آزمایشگاهی از ۹ حیوان استفاده کرد تا LD50 مواد محاسبه شود. ولیکن به نظر منتقدین این کفایت نمی کند. قوانین موجود در آمریکا می بایست اصلاح شوند تا بتوان همچون اروپا آزمایشگاه ها را مجبور کرد تا به جای استفاده از حیوانات آزمایشگاهی از شیوه های جایگزین استفاده کرد. مشکل بزرگ و دیگری که مک آردل به آن اشاره می کند تغییرات اخیر در قوانین حمایت از حیوانات آمریکاست. دو ماه پیش طی تغییرات ایجاد شده در این قوانین، موش رات و پرندگان از رده حیوانات مورد حمایت این گروه خارج شدند. این بدان معنی است که انجمن حمایت از حیوانات آمریکا حمایت خود را از قریب به ۹۵درصد از حیوانات آزمایشگاهی سلب می کند.
هیل معتقد است که تمایل کمتری برای استفاده از آزمون های آزمایشگاهی بر روی موجود زنده در آمریکا وجود دارد ولی در عین حال اذعان می کند که شیوه های جایگزین معمولا در این موارد کمتر مورد استفاده قرار می گیرد. برای نمونه شیوه های جایگزین برای نشان دادن میزان حساسیت آفرینی مواد شیمیایی بر روی چشم به سادگی وجود ندارند. نکته بنیادی آن است که هر شیوه جدیدی می بایست در نهایت بتواند حداقل به اندازه شیوه های قدیمی در جهت حمایت از سلامت انسان یا محیط زیست به کار گرفته شود یا این که بسیار موثرتر از شیوه های گذشته باشد. فرد استاکس (F.Stokes) از کمیته ارزیابی شیوه های جایگزین می گوید: «غیرمسئولانه است اگر چنانچه شیوه هایی مورد استفاده قرار گیرند که نتوانند در جهت حمایت از سلامت انسان یا محیط زیست به کار گرفته شوند. » اگر استفاده از شیوه های جایگزین بدون مطالعه کافی صورت گیرد ممکن است یک تولیدومید دیگر روی دست ما بماند.

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  12  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


حیوانات آزمایشگاهی