فی ژوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فی ژوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلودمقاله سرما خوردگی – پیشگیری ودرمان

اختصاصی از فی ژوو دانلودمقاله سرما خوردگی – پیشگیری ودرمان دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 

 

 

سرماخوردگی یکی از انواع بیماری های بخش فوقانی دستگاه تنفس می باشد که به صورت التهاب و تحریکات ناحیة بینی و گلو مشخص می گردد. هر فرد حداقل چند بار سرماخوردگی را در زندگی خویش تجربه می کند و هر گروه سنی نیز می تواند به این بیماری مبتلا گردد. کودکان پیش دبستانی بین 6 تا 10 بار در سال به این بیماری دچار می شوند. این عدد به نسبت تماس آنها با افراد بیشتر می تواند افزایش یابد، و به خصوص کودکانی در مهدکودک ها و یا مراکز دیگری که کودکان به صورت گروهی به سر می برند، بیشتر به چشم می خورد. افراد بالغ کمتر سرما می خورند و ابتلای آنان به سرماخوردگی حدود یک بار در سال است. اگرچه سرماخوردگی ساده به علل و عوامل مختلفی بستگی دارد، ولی انواعی از علایم شناخته شدة آن با شدت و دوره های مختلف بروز می کند. به هر حال به استثنای کودکان، هر فردی که دچار سرماخوردگی می شود، به سادگی می تواند علایم آن را بشناسد و خود آن را تشخیص دهد. سرماخوردگی ها خود به خود بهبود می یابند، ولی همین سرماخوردگی ساده قادر است مشکلات خطرناکی را برای برخی از افراد ایجاد نماید.
بیماری سرماخوردگی از شش خانوادة ویروسی اصلی با بیش از 200 نوع سروتیپ ناشی می شود. رینوویروس ها که مسؤول بیش از 30 درصد تمام سرماخوردگی ها می باشند، خود بیش از 100 نوع سروتیپ دارند. احتمالا یکی از دلایل این که تا به حال تهیه و تولید یک واکسن مؤثر ضد سرماخوردگی معمولی امکان پذیر نبوده است، مربوط به تعداد زیاد سروتیپ های ویروس ها بوده است. کوروناویروس که سروتیپ های متعددی دارد، دومین علت اصلی سرماخوردگی است، در حالی که سایر ویروس ها مانند: آدنوویروس ها، آنفلوانزا، پاراآنفلونزا و ویروس سن سی شیال تنفسی (RSV) مسؤول بقیة موارد بیماری سرماخوردگی می باشند. RSV بیشتر در کودکان کمتر از 4 سال با برونشیولیت، اسپاسم حنجره، سرفه و التهاب راههای تنفسی همراه است. آنتروویروس ها (کوکساکی A و B و اکوویروس) یکی دیگر از علل سرماخوردگی هستند که گاهگاهی بیماری را باعث می شوند.
فعالیت ویروس ها با تغییر فصل ممکن است تغییر کند: مثلا رینوویروس ها در اوایل پاییز و اواخر بهار فعال بوده و به وفور باعث ابتلا به بیماری می شوند. کوروناویروس ها، RSV و آدنوویروس ها در زمستان و بهار بیشتر وجود دارند. ویروس پاراآنفلونزا تیپ 1 و 2 در پاییز و پاراآنفلوانزا تیپ 3 در انتهای بهار بیشتر فعال هستند. رینیت، آب ریزش، احتقان بینی، عطسه، گلودرد و سرفه در اغلب بیماران اتفاق می افتد و علاوه بر این، علایم دیگر شامل تب، سردرد، دردهای عضلانی و حال عمومی بد نیز گریبانگیر بیمار می شوند. در جدول 1 فراوانی رخداد هر یک از علایم با علت اصلی آن مورد بررسی قرار گرفته است.

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  5  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلودمقاله سرما خوردگی – پیشگیری ودرمان

دانلود مقاله نظریة سیستمها در مدیریت

اختصاصی از فی ژوو دانلود مقاله نظریة سیستمها در مدیریت دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

نظریه سیستمها به مفهوم عام خود در واقع کاملترین و جدیدترین چارچوب فکری است که بشر امروزی در راه کشف حقایق و تمیز خطا از صواب برای خود ساخته است . این منطق محصول عمر انسان متمدن است که مرحلة تکامل خود را از دوران قبل از میلاد شروع کرده است . اگر چه اصولاً پیشرفت نحوة تفکر : سیر تکاملی داشته است ، ولی به منظور توجیه موضوع از سه مرحلة جهشی به ترتیب زیر می توان سخن به میان آورد :
1ـ مرحلة منطق ارسطویی،
2ـ مرحلة منطق تجربی ،
3ـ مرحلة منطق سیستمی ،

 

منطق ارسطویی
منطق ارسطو یا طرز فکر ارسطویی خود در واقع سنتز یا ترکیب کاملی از منطق سقراط و افلاطون است . اساس کار سقراط ( اوایل قرن پنجم قبل از میلاد ) مبتنی بر استقرا بود ، یعنی در هر باب با بررسی موارد مختلف و جزئی تدریجاً به کلیات می رسید و پس از استقرا به شیوة قیاس می رفت که برعکس استقرا بررسی قضایا از کل به جزء است . اعتقاد بر این است که روش استدلال مبتنی بر تصورات کلی را سقراط به افلاطون و ارسطو آموخت و به همین علت است که او را مؤسس فلسفة مبتنی بر کلیات عقلی می دانند .
اساس فلسفة افلاطون ( اوایل قرن چهارم قبل از میلاد ) تقریباً در قطب مخالف طرز فکر سقراط است ، به این صورت که به نظر افلاطون محسوسات ظواهرند ، نه حقایق و گذرنده اند و نه باقی و علم (آگاهی ) بر آنها تعلق نمی گیرد ، بلکه علم به دنیای معقولات تعلق می گیرد ، به این معنی که چه مادیات مانند حیوان و جماد ، چه معنویات مانند عدالت ، ظلم و غیره اصل و حقیقتی دارند که به حواس درک نمی شوند و تنها عقل آنها را در می یابد و می توان آن را صورت یا مثال نامید و هر چیزی مثالش حقیقت دارد و آن یکی است ، مطلق و غیر قابل تعییر و فارغ از زمان و مکان و ابدی وکلی . بنابراین پدیده های اطراف ما که به ذهن میرسند پرتو یا انعکاس از مثل ( جمع مثال ) خود می باشند و نسبتشان به حقیقت مانند نسبت سایه است به صاحب سایه .
ارسطو ( 384ـ 323 قبل از میلاد ) با رد عقاید افلاطون کاملترین منطق دورة خود را ارائه داده و معروف است که ضمن رد نظریة افلاطون گفته
است :
« افلاطون را دوست دارم اما به حقیقت بیش از افلاطون علاقه دارم »
ارسطو به عنوان واضع منطق چنین ارائه طریق می نماید که چون زبان و سخن وسیلة بروز فکر و عقل انسان است ، می بایستی چگونگی الفاظ و دلالتهای آنها و ترکیبشان را برای جمله بندی معلوم کنیم تا از ابهام و اشتباه جلوگیری شود . سپستصور و تصدیق ، ذاتی و عرضی ، جزئی و کلی را مشخص نمود و ضمن ارائه معیارهای مفهومی از قبیل قضایای شرطیه و حملیه ، صغری و کبری و نحوة اخذ نتیجه وصورت بستن قیاس ، انواع برهان را تمیز داد و رموز جدل و سفسطه را باز نمود .
اساس منطق ارسطو استدلال قیاسی است ـ قیاس از سه قضیه ترکیب می شود و قضیة سوم نتیجه ای است که از دو قضیه دیگر حاصل می گردد . قضیة اول را کبری و دوم را صغری می نامند و این دو قضیه می بایستی قبلاً ثابت یا ثبت فرض شده باشند . به عنوان مثال انسان می میرد ( قضیة کبری ) ، سقراط انسان است ( قضیة صغری ) ، پس سقراط می میرد ( نتیجه ) یک نوع استدلال قیاسی است .
به طوری که ملاحظه می شود اصول استدلال قیاسی ناشی از یک نوع عمل ذهنی است که حتی ذهن هم عمل مهمی انجام نمی دهد ، زیرا نتیجه در واقع در بطن مقدمه است و به همین علت تا زمانیکه بشر در قالب منطق ارسطو فکر می کرد پیشرفت بسیار کند بود و حتی می توان گفت که رکود فکری برای بیست قرن به بشر مستولی گشت . دورة رکود فکری که قرون وسطی زمان مشخص آن است دارای خصوصیاتی به این شرح بوده است :
1ـ در این دوره کسب علم فقط در انحصا طلاب علوم دینی بود . پدیده های فیزیکی ( عینی ) برمینای عوامل متافیزیکی ( تصوری ) توجیه می شد . به وضوح کسب علم جنبة جزمی یا دگماتیستی داشت ، به این صورت که علم فقط در تایید آن چیزی که قبلاً مورد قبول قرار گشته بود ، مورد استفاده قرار می گرفت .
2ـ دانشمندان دورة قرون وسطی تصور می کردند که دانشمندان قدیم درخت علم را به حد کمال رسانیده اند و دیگر چیزی نیست که به آن اضافه کرد و وظیفة متأخرین فقط یادگیری است و برای هر کس کافی بود که در اثبات نظر خود متوسل به عقیدة یکی از گذشتگان شود و پذیرش فکر قدما به حدی آمیخته با تعصب بود که مخالفان را تکفیر و حتی اعدام می کردند ( کما اینکه در مورد گالیلة ایتالیایی چنین حکمی صادر شد ، زیرا او نظریة حرکت زمین را عرضه کرد و چون این نظر مخالف فکر قدما بود به اعدان محکوم شد ، ولی چون از نظر خود عدول نمود و توبه کرد از مرگ نجات یافت ) .
منطق ارسطویی به خاطر علل و اسبابی که در زیر اشاره می کنیم به تدریج از رونق افتاد :
1ـ اختراع دستگاه چاپ که انتشار کتاب یا وسیلة حمل و انتقال دانش را آسان نمود ،
2ـ در اثر تسلط عثمانیها بر یونان بسیاری از دانشمندان یونانی به همراه کتابهایی قدیمی به ایتالیا و دیگر نقاط اروپا مهاجرت کردند و اروپاییان مستقیماً به منابع دانش دست یافتند ،
3ـ ایجاد اختلافات مذهبی که به تأسیس مذهب پروتستان منتهی گردید و در میان تمام مردم غرب جنبشی فکری آغاز شد ،
4- کشف آمریکا و راه دریای به اسیا که میدان وسیعی برای رابطه اروپاییان با سرزمین های دیگر فراهم کرد .
اگر چه می توان این موارد را ظاهراً موجب تجدید حیات علم و ادب ( رنسانس ) به حساب آورد ولی به هر حال این علل خود معلول پیشنهادی دیگری هستند در هر صورت در اوایل قرن شانزدهم زمینه برای مخالفت با منطق ارسطویی آماده شد و فرنسیس بیکن انگلیسی ( 1560ـ1625) روش علمی خود را بر مشاهده ، تجربه و استقرا بنا نهاد .
رنه دکارت فرانسوی ( 1596ـ1650) نقص منطق بیکن را که بی توجهی به قدرت تفکر بود رفع نمود و با اختراع هندسة تحلیلی و تکمیل جبر و مقابله و رسالات فلسفی متعدد ، قدرت فکر بشر را در بررسی مسائل و پدیده های جهانی به ثبوت رساند .
مباحث مربوط به نحوة تفکر و اساس تشخیص حقیقت و راه صواب از خطا به آخرین مراحل خود رسیده بود و در اینجا بود که ایجاب می کرد فکری قوی راهنمای جتمعة دانشمندان گردد و نقطة عطفی درتاریخ علم به وجود آورد . امانوئل کانت (1724ـ1804) این مهم را انجام داد . کانت در کشف حقیقت موجودات ، حس و تجربه را تنها وسیلة علم پنداشت و درمیزان اعتماد به معلومات به نیروهای سه گانة ذهن اشاره می کند که عبارتند از : حس ، فهم و عقل . با توجه به این سه قوه ، بحث مربوط به صحت و سقم یک پدیده را موضوع نقادی عقل مطلق نظری قرار داد . کانت با ارائه بحث دیگری تحت عنوان نقادی عقل مطلق عملی پدیده های رفتاری را در قالب علم اخلاق توجیه می نماید . مباحث مربوط به فلسفة کانت بسیار پیچیده می باشد و در زمان او کاملترین مباحث فلسفی را شامل می گشت . با ساده کردن بیش از حد این فلسفه ، شاید بتوان گفت که به نظر کانت انسان قدرت درک امور را به طور مطلق ندارد ، بلکه فقط قادر به درک امور به طور نسبی می باشد .
بحث فلسفة کانت را با اشاره به اهمیت آن از زبان مرحوم محمد علی فروغی به اتمام می رسانیم . بر اساس استنتاجات دانشمند مذکور در سدة شانزدهم و هفدهم میلادی در اروپا اندیشمندانی ظاهر شدند که معتقد بودند که در ظرف دو هزار سال اخیر علم و حکمت چندان پیشرفتی نکرده و سیرش تقریباً متوقف مانده است ، از این لحاظ به فکر چاره افتادند و روشهایی تازه برای تحقیق علمی ایجاد کردند و به همین علت در سدة هفدهم و هیجدهم جنبش علمی و فلسفی بسیار گسترده ای در اروپا روی داد . کلیة رشته های علمی از قبیل نجوم ، ریاضیات طبیعیات به کلی زیر ورو گردید و آنقدر توسعه یافت که از قلمرو فلسفه خارج شد و فیلسوفان مجبور شدند آنها را به علمای متخصص واگذارند . فلسفه نیز خود وارد مرحلة جدیدی شد و کانت فیلسوف آلمانی با ارائه نظریة نقادی خود ورق فلسفه را نیز برگردانید .1
پس از کانت نوبت به جورج ویلهم فردریک هگل (1770 ـ1831) می رسد که تا حدود یک ربع قرن پس ز کانت زندگی کرد . مشخصات کلی فلسفة هگل این است که از نظر فهم بین پدیده های جهانی تضاد وجود دارد و حال آنکه عقل به آن جا می رسد که این تضاد ساختگی است زیرا در هستی ، نیستی است و در نیستی ، هستی است و اموری که به تصور درمی آیند همه اعتباری و نسبی هستند و بدون منظور داشتن نیستها تصور آن امور به درستی برای ذهن میسر نخواهد بود ، مانند اینکه روشنی در برابر تاریکی قابل درک است و بینایی وقتی دست می دهد که روشنی با سایه همراه شود . پس هر مفهومی باید با نقیض خود جمع شود تا معنی تامی به دست دهد.
هگل این منطق خود را عمومیت می دهد به این صورت که در برابر هر پدیده یا تزی ( برنهاده ) ضدی وجود دارد که آنتی تز ( برابر نهاده ) نامیده می شود . از جمع این دو ، ترکیب کاملتری به نام سنتز ( هم نهاده ) به وجود می آید و باز این سنتز به صورت تز خودنمایی می کند ودر برابرش آنتی تز دیگری ظاهر می شود و از ترکیب آن دو مجدداً سنتز دیگری ایجاد می گردد و به این ترتیب پدیده ها در سیر تحول و تکامل قرار می گیرند ، این تئوری که جوهر آن حرکت و تکامل است دیلکتیک نامیده می شود . اساس این نظریه را فیخته یکی دیگر از دانشمندان آلمانی که همزمان با هگل بود ارائه داد و هگل آنرا تکمیل نمود و توسط کارل مارکس به خدمت اندیشة سوسیالیسم درآمد و عنوان دیالکتیک ماتریالیسم گرفت . همانطوری که هگل تحولات دیالکتیکی خود را به مرحله ای می رساند که در برابر تز نهایی آنتی تزی ظاهر نمی شود ، مارکس نیز تحولات دیالکتیکی ماتریالیستی جامعه را به مرحلة کمال نهایی که از نظر او کمونیسم است می رساند .
پس از ارائه فلسفة کانت و سپس هگل جهت فکر و کار فلاسفه از ماوراء الطبیعه ( متافیزیک ) به دنیای موجود و قابل مشاهده گرایید ؛ و از این لحاظ دانشمندان معروف مانند اگوست کنت (1798ـ1857) جان استوارت میل (1806ـ1873) و ربرت اسپنسر (1820ـ1903) تجربه و مشاهده را مبنای تفکر علمی قرار دادند .1
در این ضمن ، سر رشتة تکامل اندیشة منطق علم ظاهراً ازدست درمی رود ، ولی درواقع منطق علم به مقتضای هر رشته علمی رو به تکامل نهاد ، کما اینکه منطق ریاضیات با طبیعیات اختلاف دارد و چون علم به رشته های گوناگونی تقسیم شده بود ، از این لحاظ سیر تکاملی تحولات فلسفه یا منطق علم از هماهنگی برخوردار نگردید ولی ناگفته نماند که برخلاف این عدم هماهنگی ظاهری منطق جدید علم به خصوص از اوایل قرن حاضر با قدرت شروع به تبلور کرد .

 

منطق سیستمی
این منطق جدید علم یا فلسفة دانش یا چارچوب تفکران علمی تحت عناوین مختلف ظاهر گشت . در جامعه شناسی فانکشنالیستها ، اقتصاد کینزو پیروان او، در روانشناسی معرفین نظریة گشتالت و حوزة روانی و در ریاضیات آلبرت اینشتین با قانون نسبیت خود از این منطق جدید استفاده کردند .
منطق جدید در بین دانشمندان مدیریت تحت عنوان نظریة سیستمها شناخته شد . پس از این مقدمه کوشش ما به شناخت این منطق و کاربرد آن در مدیریت سازمان معطوف خواهد شد .
بحث دربارة نظریة سیستمها به ترتیب زیر خواهد بود :
1ـ تعریف سیستم و انواع آن
2ـ اهمیت و هدف از نظریة سیستمها
3ـ مقدمات طرز فکری سیستمی
4ـ مشخصات عمومی سیستمها

 

تعریف سیستم و انواع آن
به ساده ترین زبان سیستم عبارت از : مجموع واحد یا کل متشکل ازاجزای مربوط به یکدیگر می باشد . این تعریف در مفهوم عام خود شامل هر شئی واحدی که از اجزای مربوط به یکدیگر ساخته شده باشد ، می گردد . مجموعة واحد چیزی است غیر از جمع اجزا . شناسایی این مفهوم در درک نظریة سیستمها اهمیت زیادی دارد ، از این لحاظ با ذکر مثالهای مختلف کوشش می شود تا منظور از بحث روشن شود .
1ـ نیروی لازم برای شکستن دو چوب باهم چیزی است غیر از نیروی لازم برای شکستن آنها به طور جداگانه ، زیرا چوبها با یکدیگر به صورت سیستم واحدی در می آید و نیرویی به مراتب بیشتر از دو نیرویی که جهت شکستن هر دو چوب لازم است مورد نیاز است .
2- کشاورزان مناطق کم آب به خوبی می دانستند که چنانچه آب قنات را در استخر جمع کنند کاربرد آن برای آبیاری به مراتب بیشتر خواهد بود به همین علت یک ، دو یا سه شبانه روز آب چشمه یا قناتی را در استخر مزرعه جمع می کردند ، سپس دریچة زیر آب استخر را برای چند ساعتی باز می کردند ، نتیجه این بود که اگر آب از منبع اصلی مستقیماً برای آبیاری می رفت می توانست حداکثر هزار متر مربع از زمین را آبیاری کند و حتی در بعضی مواقع آب کم حتی به سرزمین مورد نظر برای آبیاری نمی رسید، حال آنکه همان میزان آب یه شکل واحد می تواند یک هکتار ( ده هزار متر مربع) از همان زمین را آبیاری کند .
3ـ مورخین می نویسند: چنانچه هواداران لطفعلی خان زند آخرین دودمان زندیه می توانستند به صورت یک مجموعة واحد ( سیستم ) درآیند ، در آخرین نبرد خود در اطراف کرمان شکست نمی خوردند .
4- قدرت تولیدی صد نفر به طور انفرادی با قدرت تولیدی صدنفر به صورت یک سازمان یا مجموعة واحد که بر اساس تقسیم کار منظم شده است اختلاف فاحش دارد.
در تعریف و تشخیص سیستم نکتة مهم دیگری نهفته است و آن عبارت از ارتباط اجزا با یکدیگر می باشد . نحوة ارتباط بین اجزای سیستم ، شکل ،خاصیت و نتیجة کار سیستم را مشخص می کند . با یک مقدار معین از مواد اولیه برای ساختمان می توان انواع و اقسام ساختمان با اشکال مختلف و قدرت مقاومت گوناگون بنا کرد . با ذکر یک مثال اهمیت ارتباط اجزا تشریح می شود : در حدود هفت قرن قبل سقفی درمسجد جامع اصفهان زده شد که معروف به سقف بی ملاط است ؛ می گویند این سقف بدون استفاده از مواد چسبندة گچ و گل و یا ساروج ساخته شده است و سازندة آن روابط آجرهای سقف را آنچنان با یکدیگر تنظیم کرده است که هنوز پابرجا است و شاید قرون متمادی دیگری نیز پابرجا باشد . در برابر این سیستم ساختمان ، سقفی دیگر ( سقف فرودگاه مهرآباد ) را در نظر گرفت که با محکمترین وسایل و مواد ساخته شده باشد و به جای خاک و گل از سیمان ، آهن و بتون آرمه استفاده به عمل آید ، این سقف ممکن است پس از مدت کوتاهی مثلاً ده سال فرو ریزد ؛ کما اینکه فرودآمد .منظور از بیان این مطلب این است که با اهمیت روابط اجزا توجه شود . در یک نظام اجتماعی نیز وضع به همین ترتیب است . روابط و رفتار اجزای یک نظام اجتماعی با یکدیگر می تواند نظام جامعه ای را چون سقف بی ملاط مستحکم و یا برعکس ، چون سقف فرودگاه متزلزل و ویران سازد ( علت ریزش سقف فرودگاه در بهمن 1353 این بود که روابط اجزا یا از ابتدا کاملاً صحیح نبود ، یا اینکه قبل از سقوط بدون توجه به منطق مجموعة سیستم یکی از ستونهای زیر سقف را برداشتند و روابط اجزا غیر منطقی گردید .)

 

انواع سیستم
اصولاً سیستمها به دو گروه تقسیم می شوند : سیستم باز1 و سیستم بسته 2 . چنانچه سیستمی با محیط خود ارتباط داشته باشد سیستم باز خوانده می شود ، مانند انسان که از محیط خوراک و هوا دریافت می کند .
اشیا و جمادات نیز می توانند به شکل سیستم باز درآیند . اصولاً می توان گفت که اتقلاب صنعتی اول بر این اساس بود که افراد بشر این توانایی را یافتند که در قالب سیستم باز انرژی یا نیرو را از شکلی به شکل دیگر تبدیل کنند و به جای استفاده از ماشینهای طبیعی ( انسان و حیوانات ) از ماشینهای مصنوعی استفاده کنند .
به طوری که ملاحظه می شود ماشینهای مصنوعی نیز مانند ماشینهای طبیعی به صورت سیستم باز کار می کنند ، مثلاً موتور اتومبیل ، کشتی و هواپیما با استفاده از هوا و مواد نفتی کار می کنند و نیرو تولید می کنند . همان طوری که انسان و حیوان نیز هوا و غذا مصرف می کنند و انرژی تولید می نمایند .
در اواخر جنگ دوم جهانی انقلاب صنعتی به وقوع پیوست . در این مرحله ماشینها به منظور تغییر و تبدیل اطلاعات ساخته شدند ، نه انرژی . دانش سایبرنتیک ( علم ارتباطات و کنترل ) به عنوان رکن اساسی این انقلاب شناخته شده است . این دانش با الگوهای کار اطلاعات در یک سیستم یا از یک سیستم به سیستم دیگر مربوط است . بر اساس این دانش انسان می تواند کنترل ماشینها را به طور خودکار به خود ماشین بسپارد .
دامنة شمول سیستمهای باز به مراتب وسیعتر از انسان و ماشین است ،همچنین شامل کلیة سازمانهایی نیز می شود که انسان و ماشین اجزای آنها را تشکیل می دهند .
کلیة سازمانهای اداری و بازرگانی به صورت سیستم باز کار می کنند ، زیرا هر سازمانی از طریق وارد کردن افراد انسانی ، مواد ، وسایل و اطلاعات و انجام عملیاتی درداخل خود کالا یا خدمتی به محیط خود صادر می کند و این عمل تا زمانی که محیط برای محصول سیستم ارزش قائل است ، ادامه می یابد . به عنوان مثال یک بیمارستان خصوصی یا عمومی را می توان ملاحظه نمود ؛ پزشک ، بیمار ، پرستار ، دارو و وسایل وارد بیمارستان می شوند و پس از عملیات نتیجة کار سیستم به صورت مداوای بیمار که درواقع خدمتی به افراد خارج از سیستم بیمارستان است ، ظاهر می شود . چنانچه روزی مردم برای نحوة کار بیمارستان و مداوای بیماران خود ارزشی قائل نشوند ، سیستم بیمارستان مزبور یکی از مهمترین اقلام وارداتی خود را از دست می دهد و بیمارستان تعطیل و مضمحل می شود و سیستم از کار ، باز می ایستد.
سیستم بسته ان است که با محیط خود هیچگونه ارتباطی ندارد . چنانچه عامل محیطی بتواند خود را داخل نماید ، سیستم بسته از بین می رود . بهترین نمونة سیستم بسته یک ذرة اتم است . چنانچه به طریقی امکان نفوذ به داخل یک ذرة اتم حاصل شود ، هستة اتم متلاشی و تبدیل به انرژی می شود .
به هر حال بحث نظریه سیستها دربارة سیستم باز می باشد و به همین علت هر وقت از کلمة سیستم بحث می شود منظور سیستم باز است .

 

سیستم اصلی و فرعی
ازآنجا که مفهوم سیستم مخلوق فکر است و طرز فکر سیستمی نوعی فکر کردن است ، از این جهت سیستم اصلی و فرعی نیز ساختة فکر است . به عبارت دیگر وقتی فرد می خواهد پدیده ای را بررسی کند ، پدیدة مزبور سیستم اصلی است و اجزای آن سیستمهای فرعی می باشند . مثلاً چنانچه هدف ، بررسی نظان اداری ایران باشد ، هر یک از سازمانهای اداری اجزای این سیستم خواهند بود . حال چنانچه منظور فقط بررسی وضع یکی از وزارتخانه ها مانند وزارت تعاون و امور روستاها باشد . در این صورت وزارت تعاون و امور روستاها که دروهلة اول جزئی از کلو یا به نعبیر دیگر سیستم فرعی نظام اداری به شمار می آید ، به صورت سیستم اصلی در نظر گرفته شده است و کلیة قسمتهای مختلف و سازمانهای داخلی آن ، اجزا یا سیستمهای فرعی وزارت تعاون و امور روستاها خواهند بود .

 

محیط سیستم
محیط سیستم عبارت از مجموع عواملی که در خارج از سیستم قرار گرفته اند . تشخیص محیط سیستم در سیستمهای طبیعی کار ساده است ؛ مثلاً پوست بدن حد فاصل بین سیستم بدن و محیط می باشد . تشخیص محیط سیستمی چون اتومبیل نیز کار ساده ای است ، اما تشخیص محیط سیستمسازمانهای اداری و بازرگانی این جنین ساده نیست . چنانکه یک سازمان بازرسی را در نظر بگیریم ، آیا تمام افراد و وسایلی که در داخل ساختمان سازمان بازرسی قررا گرفته اند جزء سیستم و بقیه به صورت محیط سیستم خواهند بود ؟ آیا مأمورانی که جهت بازرسی محلی به شهرستانها عزیمت کرده اند و در داخل ساختمان اصلی نیستند جزء محیط می باشند ؟ آیا قضاتی که به نمایندگی سازمان بازرسی به تحقیق و جمع آوری اطلاعات مشغولند و خارج از سازمان می باشند جزء محیط می باشند ؟ به طور قطع می توان فعالیت آنان را جزء کار سازمان بازرسی محسوب نمود ، بنابراین در بررسی محیط سیستم می بایستی نظری عمیقتر و دقیقتر از توجه به مرزهای ظاهری اعمال شود .
محیط نه تنها شامل آن عواملی است که از حیطة نظارت سیستم خارج هستند ، بلکه عواملی را نیز شامل می شود که در بعضی از فعالیتهای سیستم مؤثر می باشند ؛ به عبارت ساده تر چنانچه عاملی خارج از نظارت سیستم مورد نظر باشد اما با هدفهای سیستم مربوط باشد ، در این صورت آن عامل جزء عوامل محیطی است . نظر مشتری نسبت به مصنوعات یک کارخانه مثال ساده ای در این مورد می تواند باشد .

 

اهمیت و هدف از نظریة سیستمها
دنیای امروز با امکانات تکنولوژی خود عوامل اجتماعی را طوری به هم در آمیخته است که مشکلات اجتماعی دیگر بر اساس روشهای فکری سنتی قابل حل نخواهد بود . سازمانهای اداری و بازرگانی در یک حالت رقابت و شتاب مسائل و مشکلات گوناگونی را می بایستی حل کنند . مشکلات موجود می بایستی به طور بنیادی بررسی و حل گردند . نظریة سیستمها که دارای قدرت ابتکاری است این توانایی را به فرد می دهد که بهترین راه حلها را بیاید . در اهمیت این نظریه همین بس که اکتشافات اخیر فضایی ، بدون استفاده از شیوه های مولد نظریة سیستمها امکان پذیر نبود . استفاده از مغزهای الکترونیکی و کلیة سیستمهای خودکار بر مبنای نظریة سیستمها استوار است . استفاده از این نظریه به خصوص برای کشورهای در حال پیشرفت و تحول حائز کمال اهمیت است ، زیرا این کشورها نیاز به راه حل های ابتکاری مخصوص به جامعة خود را دارند ،نظری سیستمها مشکلات را بر اساس مجموع عوامل و مقتضیات محیطی بررسی نموده و راه حل ارائه می نماید . در بررسی سیستمی بیتر هدف و کارکرد یک پدیده ملاک قرار می گیرد ، نه ظاهر و ساخت آن . به عنوان نمونه چنانچه بر اساس تفکر سنتی بخواهیم تعریفی از کلاس درس بنماییم می گوییم کلاس عبارت است از محلی که معلم و شاگرد جمع می شوند . تعداد کافی میز و صندلی یا نیمکت و یک تختة سیاه موجود است و تنها وسیلة آموزش است ، با توجه به اینکه آموزش بایستی توسط معلم در کلاس انجام گیرد ، ملاحظه میشود که جهت گسترش آموزش برای جامعه ای چون ایران چه مشکلاتی در بر خواهد داشت . حال بر اساس یک دید وسیعتری که ناشی ازتفکر سیستمی است تعریفی دیگر از کلاس می نماییم . بر اساس این تعریف کلاس عبارت است از وسیله ای که شاگرد می تواند ازمعلم دانش بیاموزد . بر اساس این تعریف آموزش دیگر متکی به میز و نیمکت نیست . معلم از هر وسیله ای می تواند استفاده کند ، در این صورت است که وسایبل ارتباط جمعی به خصوص نقش تلویزیون در آموزش مورد توجه قرار می گیرد .
مثال دیگری شاید اهمیت طرز فکر سیستمی را در حل مشکلات بهتر توجیه کند . یکی از دانشمندان معتقد به نظریة سیستمها داستان جالبی بیان می کند که مؤید اهمیت نظریة سیستمها در مدیریت است . داستان بدین صورت است که دونفر از مدیران یک شرکت بزرگ دوره ای را درتحقیق عملیات 1می گذرانند ، در این دوره با تکنیک برنامه ریزی خطی آشنا می شوند و می آموزند که اگر انها کالاهای مختلفی در چندین کارخانه داشته باشند که باید به انبارها یا بازارهای خرده فروشی توزیع شوند ، با استفاده از این تکنیک علمی می توان هزینة حمل کالاها را به حداقل رسانید . این تکنیک دقیقاً می گوید که باید چه مقدار کالا از یک کارخانة خاص به یک انبار خاص حمل شود ، تا هزینة حمل به حداقل برسد ؛ وقتی این مدیران به شهر خود باز گشتند ، آنچنان تحت تأثیر این رشته مطالعات خود بودند که به یکی از کارمندان ریاضی دان خود مأموریت دادند تامقدمات اجرای این تکنیک را با استفاده از مدل ریاضی و کامپیوتر فراهم کند . پس از مطالعات لازم مدیران با شگفتی دریافتند که تکنیک جدید سالانه فقط رقمی در حدود پنجاه هزار دلار از هزینة حمل و نقل می کاهد ؛ حال آنکه مدیران انتظار صرفه جویی بیشتری را داشتند ، زیرا مجموع هزینه های مربوط به اجرای این تکنیک به خصوص هزینة خدمات ماشینی بیش از مبلغ صرفه جویی در هزینة حمل و نقل می شد.
مدیران مزبور نسبت به نتیجة کار شک نمودند و از آنجا که کامپیوتر اشتباه نمی کند ، اشتباه احتمالی را متوجه ریاضی دان دانستند و برای کشف اشتباه از یک پژوهشگر استفاده نمودند . گروه پژوهشگر پس از بررسی مجدد به همان نتیجه ای رسید که ریاضی دان عضو شرکت رسیده بود . در این ضمن پژوهشگران با دیدی وسیعتر شروع به کاوش کردند و سؤالاتی رادر مورد سیاست تولید درکارخانه و چگونگی حمل کالا و مواد به کارخانه و همچنین اینکه چرا کالای خاصی باید به انبار خاصی حمل شود مطرح کردند . به این ترتیب نظر خود را از سیستم فرعی حمل و نقل به مجموعة سیستم معطوف ساختند ؛ هنگامی که تصویری از تمام سیستمی به دست آورند ، مشاهده کردند که خط مشی موجود در مورد میزان ذخیره کالاهای هر انبار با توجه به کل عملیات غیر منطقی است .
به طور خلاصه نتیجه این شد که وقتی مشکل با توجه به کلیة عوامل مربوط در سیستم بررسی شد ، راه حلی پیدا شد که امکان صرفه جویی را به دهها میلیون دلار رساند . حتی جالبتر اینکه با در نظر گرفتن فعالیت کلی سیستم این نتیجه حاصل شد که هزینة حمل کالا به انبار باید افزایش داده شود .1
نظریة سیستمها از جهت اینکه مشکلات را عمیقاً بررسی می کند و راه حلهای جالب و اساسی ارائه میدهد کاملاً مطلوب و پسندیده است . از جهتی نیز این شیوه تفکر تامطلوب به نظر می رسد ، زیرا در زمسنة اندیشه به کلی باید انتظار مشکلات و مسائل زیادی داشت که معمولاً از محدودة قدرت فکری فردی خارج می شود و به همین علت نیز می باشد که معمولاً پژوهشگران سیستمی به صورت گروه به بررسی مشکلات سازمانهای اداری و بازرگانی می پردازند .
شاید لازم باشد کاربرد این نظریه را باذکر مثالی دیگر توجیه نمود .یکی از مشکلات بسیار پیچیدة شهر تهران ترافیک می باشد ، فرضاً برای حل این مشکل اول روشی ساده اقدام می شود و با این روش اقداماتی از این قبیل انجام می گیرد :
1ـ تبلیغات دربارة رعایت اصول رانندگی و همچنین تذکر به عابران جهت توجه به محل عبور
2ـ یک طرفه کردن بعضی از خیابانها یا اقداماتی از این قبیل
3ـ تشدید مجازات خلاف در رانندگی و عبور از خیابانها توسط عابران
4ـ تعریض بعضی خیابانها که البته این کار ساده نیست و با صرف سالها ومیلیاردها ریال امکان دارد
5ـ ایجاد مترو یا صرف میلیارد ها ریال و سالها وقت
6ـ ازدیاد عوارض اتومبیلهای شخصی
با این اقدامات شاید بتوان پس از سالها چنانچه تعداد اتومبیلها ثابت بماند فقط 30 درصد از ازدحام ترافیک را کاست . حتی ممکن است با خوشبینی بهبود وضع ترافیک را تا پنجاه درصد تخمین زد ، به عبارت دیگر فضا برای تعداد بیشتری اتومبیل به وجود می آید ، ولی باید به این نکته توجه داشت که این فرض ما در خلاء می باشد ، زیرا این امکان به هیچوجه وجود ندارد که تمام شرایط اجتماعی شهری چون تهران را ثابت نگه داشت . به طور قطع به ترتیبی که در امور ترافیک گشایش به وجود می آید اتومبیلها نیز اضافه می شود و نتیجه اینکه پس از سالها صرف وقت و میلیاردها ریال ممکن است همچنان در محل شروع قرار گیریم و گرة کور مشکل ترافیک حل نشود .
حال مشکل را با طرز فکر سیستمی یا مجموعة فکری بررسی می کنیم . با این طرز فکر ، ما سؤالات ساده و ابتدایی مطرح می کنیم . اولین سؤال این است که مردم به چه منظور در تهران جمع شده اند ؟ و برای چه کارهایی در خیابانها اتومبیل می رانند ؟ دریافتن پاسخ به این سؤالات ساده ریشة مشکل ترافیک تا حدودی برملا می شود .
جالب اینکه وقتی ریشه مشکل ترافیک شناخته شود ، به سادگی آشکار می شود که مشکل ترافیک فقط جزئی از مجموعه مشکلاتی است که علل دیگر باعث ایجاد آن شده است ، یعنی مشکلات دیگر عبارتند از آلودگی هوا ، کمبود آب ، بیماریهای مختلف روانی و بدنی ، انواع فساد ، تأمین مسکن و مواد غذایی و بسیاری از مسائل دیگر ، حتی نکتة جالب توجه این است که وقتی ریشة مشکلات بررسی شود ملاحظه می شود که بسیاری از مشکلات که در یکی از اجزای سیستم ظاهر می ود ، در واقع مربوط به جزء مورد بررسی نیست . مثلاً بیشتر علل مشکلات کشاورزی خارج از نظام کشاورزی است یا علل مشکلات اداری خارج ازنظام اداری است .

 

مقدمات طرز فکر سیستمی
به منظور نیل به آن حالت فکری که انسان توانایی لازم جهت بررسی شئی و تصور آن را به صورت کل بیاید مقدماتی لازم است . ( اگر چه این مقدمات به صورت شرایط لازم می باشد نه کافی ) . تعلیق عقاید شخصی و قبول محدودیت فکری و تصویری مقدمات طرز فکر سیستمی محسوب می شوند .

 

تعلیق عقاید شخصی
به طور کلی هر فرد در اجتماعی دارای عقاید و ارزشهایی است که این عقاید و ارزشها به عنوان مجرایی بین تصورات مشخص وی و عالم خارج به شمار می رود . مثلاً یک شخص متعصب مذهبی شاید نظر و تصورش نسبت به رادیو ، تلویزیون و سینما با نظر و تصور یک شخص غیر مذهبی یکسان نباشد و به همین ترتیب عقاید شخصی هر فرد در سازمان ، دید و بینایی و بالنتیجه افعال او را تحت تأثیر قرار می دهد . اصولاً رفتار هر فرد بر اساس مفروضات او که عقاید و باورها و تصوراتش می باشد متکی است . تغییر مفروضات باعث تغییر رفتار می شود . داستان معروف شیر و شتر به درکتاب کلیله و دمنه مبین این حقیقت است که چگونه تغییر در مفروضات باعث تغییر در رفتار می شود . در این داستان دمنه ( نام روباه) با حیله گری مفروضات شیر را نسبت به شتر به (نام گاو) از دوستی و خوشبختی به دشمنی و بدبینی تغییر میدهد ، به حدی که وقتی گاو دم خود را به علامت سلام و تعظیم در مقابل شیر تکان می داد ، شیر تصور می کرد که گاو قصد حیله دارد و به همین علت شتربه را که دوست و مشاور وفادار خود بود ، درید .
در سازمانهای اداری و بازرگانی موضوع را می توان به این ترتیب توجیه نمود ، وقتی مدیر سازمان اعتقاد داشته باشد که انسان طبیعتاً تنبل است ، محرک اصلی او در این اعتقاد پرداختهای مادی است ، احساسات انسانی اصولاً غیر منطقی است که به طور خلاصه افرادی که این نوع طرز فکر داشته باشند می گویند پیرو تئوری(X) می باشند .در عین حال اگر مدیر سازمانی دیگر نظریات مغایری نسبت به انسان داشته باشد ؛ مثلاً معتقد باشد که انسان ذاتاً تنبل نیست ، محرک اصلی او در این اعتقاد پرداختهای مادی نیست . بلکه نیازهای اجتماعی می باشد . فرد تا آنجا به دستورات مدیریت واکنش مثبت نشان می دهد کهمدیر بتواند نیازهای اجتماعی زیر دست را برآورد . چنانچه مدیری پیرو ایننظریه باشد می گویند پیرو تئوری (y) می باشد . حال قطعاً این دو مدیر رفتار و کردار متفاوتی در نحوة مدیریت خواهند داشت . آنچه از نظر ما مهم است این است که پیروان هر یک از این تئوریها دارای مفروضاتی هستند که قضاوت ، رفتار و تصمیم گیری هر یک از آنان را بر طبق اصولی که قبلاً به طور خودآگاه و ناخودآگاه بر فکر آنان مستولی بوده و تحت تأثیر قررا می دهد و در نتیجه واقعیت امر ممکن است بر هر دو مدیر پوشیده گردد . مثلاً ممکن است موردی پیش آید که فردی که نیازهای مادی دارد در برابر مدیری که پیرو تئوری (y) است قرار گیرد و برعکس فرد دیگری که به علت درآمد ناشی از میراث پدری به پرداختهای مادی بی توجه می باشد ، در برابر مدیر پیرو تئوری (x) قرار گیرد . مشکل درک واقعیت برای هر دو مدیر کاملاً مشهود خواهد بود .
راه حلی که زاییدة انقلاب فکری اخیر است ، این است که در مواقع قضاوت نسبت به دیگران باید عقاید شخصی را کنار گذاشت و از آنجا که ارزشها و عقاید ، رابط انسان و عالم خارج می باشد و تعلیق آنها به کلی امکان پذیر نیست ، اطلاع و آگاهی از عقاید شخصی و ارتباط ندادن آنها با قضاوت و رفتار ، خود تعلیق عقاید شخصی است . اهمیت این موضوع برای مراجع قضایی نیز کاملاً روشن است .

 

 

 

قبول محدودیت فکری و تصوری
یکی دیگر ازمقدمات شرطی در طرز فکر سیستمی قبول محدودیت فکری و تصوری می باشد . برای پیشرفت کارها در سازمان فقط یک راه وجود ندارد ، بلکه طرق مختلفی موجود است . اعتقاد به این موضوع به خصوص برای کشورهای درحال تحول ایجاب می کند که جهت توسعة سریع ، راههای جدید غیر از آنچه دردنیای پیشرفته به کار برده شده و حتی برای آنها بهترین راه بوده است ، ابداع گردد .
قبول یک اصل ، روش و یا تئوری موجب جمود فکری شده و به همان اندازه که انسان اسیر عقاید و ارزشهای شخصی باشد اشتباه است ـ از آنجا که تئوریهای علوم انسانی و اجتماعی جنبه کلیت و عمومیت تئوریهای علوم فیزیکی را ندارد و عوامل محیطی در رد و یا قبول آنها مؤثر است ؛ قبول محدودیت فکری افق دید انسان را وسعت می بخشد ، زیرا وقتی انسان متوجه محدودیت فکری خود شد ، بر یک روش اداری برای همیشه تکیه نمی کند و امکان دست یافتن به راههای بهتر را ازدست نداده و در جست و جوی آنها بر می آید . این موضوع با توجه به تحولات سریع عوامل محیطی سازمان درزمان حاضر اهمیت بسیار دارد ، زیرا با ملاحظة عوامل محیطی متغیر هرگز نمی توان به نتیجة درست و ثمربخش برخی طرحها اطمینان کامل داشت ، از این لحاظ می بایستی در اندیشة تدارک تجهیزات دیگری بود که در هنگام مواجهه با شکست از آنها استفاده کرد .
هر قدر در نظام اداری فرد دارای اختیارات ( قدرت قانونی ) بیشتری باشد می بایستی توجه بیشتری به این اصل نماید ، زیرا در برابر قدرت مافوق افراد زیردست کمتر حاضر می شوند نظریات وتصمیمات نادرست مقام مافوق را به رخ او بکشند وموفقیت خود را به خطر بیاندازند . از این لحاظ فرد صاحب قدرت می بایستی با قبول اصل محدودیت فکری با گشاده رویی نظریات افراد مختلف را در موارد لزوم استعلام نماید .

 

مشخصات عمومی سیستمها
قبل از بحث دربارة مشخصات عمومی سیستمها لازم است به اختلاف مفهوم نظریة سیستمها1 و نظریه عمومی سیستمها 2 توجه شود . نظریة عمومی سیستمها به مجموعه ای از اصول تئوریک گفته می شود که دربارة روابط و مشخصات عمومی کلیة پدیده های عالم وجود ، بحث می کند . این چارچوب فکری چون پلی ارتباط بین رشته های فرعی را امکان پذیر می سازد . این چارچوب فکری که در واقع الگویی است که کلیة اصول علوم مختلف را می بایستی در بر گیرد . فعلاً در مرحلة مقدماتی است و هنوز چیزی که قابلیت استفادة علمی داشته باشد به وجود نیامده است ومعرفین این نظریة آن را چیزی بین ریاضیات محض و بعضی نظریه های علمی می دانند .
علت توجه به یک چنین نظری برای این است که هر رشتة علمی فقط دربارة جزئی از پدیده های دنیای خارج بحث می کند . مثلاً فیزیکی ، شیمی ، روانشناسی ، جامعه شناسی ، مردم شناسی و بسیاری رشته های دیگر هر یک فقط به محدودة خاص خودتوجه دارند . در زمانهای قدیم به خصوص قبلاز دوران انقلاب فکری و صنعتی محدودة این رشته های علمی به حدی بود که یک فرد می توانست اطلاعات لازم نسبت به کلیة رشته های زمان خود داشته باشد . همان طوری که ارسطو ، افلاطون ، ابن سینا و فارابی که فیلسوف یا حکیم بودند تسلط به مجموعة دانش روز خود داشتند . با پیشرفت علم دامنة نظریه های علمی به حدی گسترش یافته است که حتی یک فرد نمی تواند به مجموعة اطلاعات مربوط به یک رشتة علمی تسلط پیدا کند . تخصص گرایی به حدی رسیده است که هر فرد دانشمند فقط درمحدودة تخصص خود بینش دارد ونسبت به رشته های دیگر علمی کاملاً بیگانه است . حتی در یک رشتة ظاهراً سادة علمی تخصصهای فرعی دیگری به وجود آمده است . مثلاً در رشتة شیمی ، رشته های فرعی مربوط به نفت ، داروسازی ، رنگ سازی و غیره به وجود آمده است.

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  69  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله نظریة سیستمها در مدیریت

دانلودمقاله ماهیت جهان میکروبی

اختصاصی از فی ژوو دانلودمقاله ماهیت جهان میکروبی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 


مردم غالبا ً از میکروبها تصور بدی دارند.دلیلش آن است که معدودی از میکروبها موجبات ناراحتی آدمیان را فراهم می آورند.اما اکثر میکروبها نسبتا ً بی ضررند ودر نتیجه تأثیرات مفید آنها بر زیانهایشان برتری دارد.میکروبها شایسته دقت و شناخت بیشتری هستند.در حالی که میکروبها می توانند بدون انسان به طور موفقیت آمیزی زندگی کنند،عکس این حالت مصداق ندارد.
وزن تمامی میکروبهای موجود در بیوسفر را 25 برابر وزن تمامی جانوران موجود درآن تخمین می زنند.در حقیقت میکروبها 90 درصد از کل موجودات زنده را تشکیل می دهند و عمده تغییرات شیمیایی که در موجودات زنده روی می دهد بوسیله این جانداران صورت می گیرد.در نتیجه،آنها در بر قراری توازن در طبیعت،نقش تعیین کننده ای دارند.
در شرایط مساعد به سرعت تکثیر می یابند.تقسیم یک باکتری به دو باکتری ظرف چند دقیقه صورت می گیرد.حتی باکتری های کم رشد،ظرف چند ساعت دوبرابر می شوند.بطور نظری یک باکتری به نام اشریشیاکلی در شرایط مساعد ظرف 3 روز توده ای از باکتریها را به وجود می آورد که حجم آنها از حجم کره زمین نیز بیشتر خوهاد بود!حتی با محدودیتهایی که در شرایط عملی رشد باکتری وجود دارد،باکتری نام برده می تواند ظرف 24 ساعت،10 باکتری جدید را پدید آورد.توانایی میکروبهای مختلف برای تحمل یا استفاده از شرایط محیطی مختلف قابل توجه است.تنوع میکروبها به حدی است که هیچ ترکیب آلی به طور طبیعی از دسترس آنها در امان نیست.در نتیجه،میکروبها تقریبا ً در همه جا یافت می شوند.در محیط های دور افتاده ای نظیر بحر المیت،سرزمینهای بی حاصل و اقیانوسهای قطبی،در کوه ها ،چشمه های گرم گوگرددار،کف اقیانوسها و لایه های بالای جو،در شرایط اسیدی و قلیایی شدید،در محلولهای غلیظ نمکها،قندها و محلولهای مربوط به فلزات سنگین یافت می شوند.محیط های عادی تر زیست میکروبها،خاک،هوا،گیاهان ،غذا و بدن جانوران است.مثالهای فوق گسترش پراکندگیمیکروبها را نشان می دهند.میکروبها ممکن است در چنین محیطهای گوناگونی ،فعالانه رشد کنند یا اینکه بقاء و تکثیرشان وقتی صورت گیرد که شرایط محیطی مناسب احراز شود.یکی از مکانیزمهایی که سبب بقای میکروبها می شود ،هاگسازی است.میکروبهای هاگساط قادرند شرایط دشوار از قبیل محیط آب جوش را برای چند دقیقه و کمبود غذا را در خاک برای چند سال تحمل کنند.

 

میکروب شناسی
میکروب شناسی دانشی است که از موجودات بسیار کوچک تک سلولی و آنهایی که از چند سلول معدود درست شده اند،صحبت می کند.ابعاد این جانداران را با میکرون (1هزارم میلیمتر)با کسری از میکرون اندازه گیری می کنند.در نتیجه برای مشاهده میکروبها،میکروسکوپ لازم است.بر عکس،بعد از تکثیر،جمعیت آنها در روی آگار یا به شکل ابر در محیطهای غذایی محلول دیده می شود.به علاوه،وجود انها در محیط از روی اثراتی که ناشی از فعالیتهای متابولیکی آنهاست،نشان داده می شود.

 

پنج گروه عمده از میکروبها در کتابهای درسی مورد بحث قرار می گیرند.این گروه ها از بزرگ تا کوچک به ترتیب عبارتند از:پروتوزوآ،جلبکها،قارچها ،باکتریها و ویروسها. پروتوزوآ،جلبکها،قارچها وجانوران و گیاهان عالی تر دارای سلول های یوکاریوتی هستند.سلول یوکاریوتی دارای کروموزوم و میتوکندری است و هسته سلول به وسیله غشایی محصور می شود.سلول باکتری ویژگی پروکاریوتی دارد که در ان اجزای داخلی نسبت به حالت یوکاروتی ،تمایز کمتری حاصل کرده اند.مثلا ً در آنها اندامکهای فوق وجود ندارند و سلول دارای دیواره ای است که ترکیب آن با دیواره سلولهای یوکاریوت متفاوت است.
تنوع بیولوژیکی در میکروارگانیسمها بیش از سایر موجودات می‌باشد. میکروارگانیسمها موجوداتی هستند که با چشم غیر مسلح مشاهده نمی‌شوند. شکل ، عمل و خصوصیات بیوشیمیایی یا مکانیزم ژنتیکی آنها ، بر اساس محدودیتهای مولکولی بنا شده است. میکروبیولوژی راههای مفیدی را برای شناسایی میکروارگانیسمها فراهم ساخته است. در طبقه بندی موجودات زنده ، ارگانیسمهایی را که حاوی هسته بوده و هسته توسط غشایی احاطه شده است، از پروکاریوتها که DNA آنها بطور فیزیکی از سیتوپلاسم جدا نشده است، مجزا کرده‌اند. بطور کلی میکروبیولوژی درباره ویروسها ، میکروارگانیسمهای پروکاریوتی و میکروارگانیسمهای یوکاریوتی بحث می‌کند.
تاریخچه
علم میکروبیولوژی از سال 1674 هنگامی که آنتوان لوون هوک ، با عدسی شیشه‌ای خود دنیایی از موجودات ریز را در قطره آب برکه مشاهده کرد. در اواخر قرن 17 نظریه تولید خودبخودی مورد بحث قرار گرفت. در این زمان بسیاری از دانشمندان از جمله فرانسیکوردی ، فکر می‌کردند میکروارگانیسمها از مواد غیر زنده ایجاد شده‌اند. در سال 1766 اسپالانزانی نتیجه گرفت که میکروبها از هوای غیرسترون وارد محلولهای غذایی شده و آنها را فاسد می‌کنند. دو ابرمرد دنیای علم که به کنار گذاشتن نظریه خلق‌الساعه کمک شایانی کردند شیمیدان فرانسوی به نام پاستور و پزشک انگلیسی به نام تندال بود. در 100 سال گذشته میکروب شناسان موفق به دریافت چند جایزه نوبل شده‌اند.
ویروسها

 

ویروسها به علت داشتن خصوصیات خاصی با سایر موجودات زنده تفاوت دارند. یک ذره ویروس دارای مولکول اسید نوکلئیک DNA یا RNA بوده که توسط پوشش پروتئینی یا کپسید احاطه شده است. اسید نوکلئیک ویروس برای تکثیر در درون سلول به آنزیمهای سلول میزبان وابسته است. از تجمع اسید نوکلئیک و قطعات پروتئینی که به تازگی سنتز شده‌اند، ذرات کامل ویروسی تشکیل می‌شود که به محیط خارج سلول رها می‌گردند. ویروسها بسیار متنوع بوده و از نظر ساختمان ، تشکیلات ژنوم ، بیان ژنوم ، راههای تکثیر و سرایت باهم تفاوت زیادی دارند. ویروسها قادرند باکتریها ، گیاهان و جانوران را آلوده کنند.
پریونها
برخی کشفیات قابل توجه در سه دهه گذشته منجر به شناسایی خصوصیات مولکولی و ژنتیکی عاملی قابل انتقال به نام عامل بیماری اسکراپی که نوعی بیماری تخریب کننده سیستم عصبی مرکزی در گوسفندان است، شده است. ساختمان پریونها فقط از پروتئین ساخته شده و فاقد اسید نوکلئیک است. بیماریهای ناشی از پریون در انسان به علت اینکه به صورت بیماریهای ژنتیکی و عفونی بروز می‌کند کاملا اختصاصی هستند. بررسی بر روی بیولوژی پریونها ، ضرورتی در تحقیقات پزشکی محسوب می‌شود.

 

باکتریها

 

باکتریها متنوع‌ترین و مهمترین میکروارگانیسمها هستند. تعداد کمی از آنها در انسان و حیوانات و گیاهان بیماریزا است. بطور کلی بدون فعالیت آنها ، حیات بر روی زمین مختل می‌گردد. بطور یقین یوکاریوتها از موجودات زنده باکتری مانند بوجود آمده‌اند. نظر به اینکه باکتریها ساختمان ساده‌ای داشته و می‌توان به آسانی بسیاری از آنها را در شرایط آزمایشگاه کشت داد و تحت کنترل درآورد، میکروب شناسان مطالعه وسیعی درباره فرایندهای حیاتی آنها انجام داده‌اند. درباره نحوه رشد و مرگ باکتریها ، متابولیسم باکتریها ، ژنتیک باکتریها ، ارتباط آنها با ویروسها و ... مطالعات گسترده‌ای صورت گرفته است.
قارچها
قارچها دسته جداگانه‌ای از یوکاریوتها را تشکیل می‌دهند. این دسته از میکروارگانیسمها همگی هتروتروف بوده و برای رشد و تکثیر به ترکیبات آلی جهت اخذ انرژی و کربن نیاز دارند. قارچها هوازی و یا بیهوازی اختیاری هستند. اکثر قارچها ساپروفیت بوده و در خاک و آب به سر می‌برند و در این نواحی ، بقایای گیاهی و جانوری را تجزیه می‌نمایند. قارچها مانند باکتریها در تجزیه مواد و گردش عناصر در طبیعت دخالت داشته و حائز اهمیت هستند. علم مطالعه قارچهای انگل برای انسان را قارچ شناسی پزشکی گویند. که این انگلها بیماریهای زیادی را بوجود می‌آورند.
پروتوزوئرها
پروتوزوئرها جانداران یوکاریوتیک تک سلولی هستند که به قلمرو آغازیان تعلق دارند. پروتوزوئرها از نظر ساختمان تفاوت بسیاری با یکدیگر دارند. این دسته از جانداران ساکن آب و خاک بوده و از ذرات مواد غذایی و باکتریها تغذیه می‌کنند. عده‌ای از آنها بخشی از فلور طبیعی بدن جانداران را تشکیل می‌دهند. مطالعات این جانداران در محدوده علم میکروبیولوژی قرار دارد.

 

میکروبیولوژی خاک

 

خاک یکی از مخازن عمده میکروارگانیسمها محسوب می‌شود. فراوانترین میکروارگانیسمها در خاک ، باکتریها هستند. خاک باغچه در هر گرم محتوی میلیونها باکتری است. در جاهای عمیق تعداد آنها کاهش می‌یابد. قارچها به تعداد کمتر از باکتریها در خاک یافت می‌شوند. شاید مهمترین نقش میکروارگانیسمهای خاک ، شرکت آنها در چرخه‌های بیو- ژئوشیمیایی است که به گردش برخی عناصر شیمیایی در طبیعت کمک کرده و آنها را قابل مصرف می‌سازد. میکروبیولوژیستها در این زمینه تحقیقات زیادی انجام داده‌اند.

 

میکروبیولوژی آب

 

در میکروبیولوژی آب ، میکروارگانیسمها و فعالیت آنها در آبهای طبیعی نظیر دریاچه‌ها ، برکه‌ها ، رودخانه‌ها و دریاها مورد مطالعه قرار می‌گیرد. و میکروارگانیسمهای مفید و مضر برای انسان و سایر جانداران شناسایی می‌شوند.

 

میکروبیولوژی مواد غذایی

 

میکروارگانیسمها تغییرات مطلوب و نامطلوب در مواد غذایی پدید می‌آورند. و از طرف دیگر تهیه بسیاری از فرآورده‌های غذایی بدون کمک میکروارگانیسمها ، امکان‌پذیر نیست. مانند کلم شور ، زیتون رسیده و پنیر. اسیدهای حاصل توسط میکروارگانیسمها و اضافه کردن آنها به مواد غذیی مانند خیار شور آنها را از گزند میکروارگانیسمهای نامطلوب حفظ می‌کند. این بخش از میکروبیولوژی ، امروزه کاربرد زیادی دارد.

 

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله   21 صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلودمقاله ماهیت جهان میکروبی

دانلود مقاله جهنم

اختصاصی از فی ژوو دانلود مقاله جهنم دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 

عذاب ها ی جسمانی دوزخیان
1) شدت عذاب: عذاب جهنم به اندازه ای شدید است که شخص گنهکار دوست دارد فرزندان ،همسر ، برادر ، دوست و قبیله اش را و حتی همه ی روی زمین را فدا کند تا سبب نجاتش شود .
در سوره معارج آیات 11 تا 14 می فرماید : گنهکار دوست می دارد فرزندان خود را در برابر عذاب آن روز فدا کند و همسر و برادرش را و قبیله اش را که همیشه از او حمایت می کردند و تمام مردم روی زمین را تا مایه ی نجاتش شود .
2) غذاها و نوشیدنی های دوزخیان : در سوره ی دخان آیات 43 تا 46 می فرماید : همانا درخت زقوم ، غذای گنهکاران است همانند فلز گداخته در شکم هایشان می جوشد ، جوششی چون آب سوزان .
3) لباس جهنمیان : در سوره ابراهیم آیات 49 تا 50 می فرماید : در آن روز گنهکاران را همراه هم در غل و زنجیر می بینی . لباسشان از قطران ( ماده ای چسبنده ، بد بو و قابل اشتعال ) است و صورت هایشان را آتش می پوشاند .
4) عداب های گوناگون : همه چیز جهنم رنگ عذاب دارد زیرا جهنم کانون قهر و غضب است .

 

 

 

عذاب های روحی دوزخیان
عداب های جهنمیان بسیار شدید و دردناک است و کیفر اهل جهنم در وصف نمی گنجد و عذاب های روحی آن ها حتی از عداب های جسمانی دردناک تر است که در اینجا نیز به ذکر آن بسنده می کنیم .
1 ) غم و اندوه و حسرت بی پایان
2 ) خواری و ذلت فراوان
3) تحقیر و سرزنش فراوان
4) جاودانگی عذاب و کیفر
توبه تنها راه
اکنون که در بحث معاد رسیدیم به این سؤال که چرا از مرگ می ترسیم و دلائل و ریشه های ترس را بررسی کردیم نوبت آن است که مقداری درباره توبه و جبران تخلفات گذشته که تنها راه نجات است بحث و توضیح دهیم.
معنای توبه
توبه به معنای برگشت است و لذا در قرآن هم به خدا نسبت داده شده و هم به انسان توبه به خدا یعنی برگرداندن لطف و رحمت خود بر بندگان و توبه انسان به معنای برگشت او از حالات و اعمال فاسد گذشته خود و لذا در هر توبه انسان دو توبه از خدا می بینیم به این بیان که اول خدا توبه می کند یعنی لطف خودش را به بندگان گناهکار بر می گرداند و با این لطف انسان متوجه بدی خود می شود و پس از این توجه، انسان هم توبه و از افکار و اعمال خودش پشیمان شده و بر می گردد پس از این حالت بار دیگر خدا لطف کرده وتوبه او را می پذیرد همانند پدری که لطف می کند و سرمایه ای را به فرزندش می بخشد و این فرزند در اثر همین سرمایه اجناسی تهیه می کند دوباره پدر همین اجناس فرزند را با قیمت چند برابر از پسرش می خرد که یک تجارت و سود فرزند میان دو لطف پدر قرار می گیرد.
ابعاد توبه
در حدیث بسیار عالی و جالبی از رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم توبه را در ابعاد گوناگون بیان می فرماید که ما متن حدیث را با کمی توضیح از خودمان در اینجا می آوریم :
« اَتَدرُونَ مَنِ التَّائِبُ؟ قَالُوا اللَّهُمَّ لَا» آیا می دانید توبه کننده حقیقی کیست؟ گفتند : نه. فرمود :
1-« اِذَا تَابَ العَبدُ وَ لَم یُرضِ الخُصَماءَ فَلَیسَ بِتائِبٍ» هرگاه انسان به زبان و دل توبه کند ولی طلبکاران و ستم کشیدگان را از خود راضی ننماید در حقیقت توبه نکرده است.
2-« مَن تابَ وَ لَم یَزِد فِی العِبادَهِ فَلَیسَ بِتائِبٍ» هر گاه توبه کند ولی به عبادتش چیزی اضافه نشود او هم توبه نکرده است.
3-« مَن تابَ وَ لَم یُغَیِّرُ لِباسَهُ فَلَیسَ بِتائِبٍ» هرگاه کسی توبه کند ولی در لباس و قیافه ظاهری او تغییراتی داده نشود باز هم توبه نکرده است.
4-« مَن تابَ وَ لَم یُغَیِّر رُفَقائَهُ فَلَیسَ بِتائِبٍ» هرگاه شخصی توبه کند ولی در مسائل اجتماعی روابط قبلی خود را با افراد فاسد همچنان ادامه دهد و آنانرا عوض نکندگویا اصلا توبه ای نکرده است.
5-« مَن تابَ وَ لَم یُغَیِّر مَجلِسَهُ فَلَیسَ بِتائِبٍ» هر گاه توبه کند لیکن در نشست و برخاست ها و دعوتها و پذیرائی های او چهره اسلامی مشاهده نشود باز هم توبه او اساسی نیست.
6-« مَن تابَ وَ لَم یُغَیِّر فِراشَهُ وَ وِسادَتَهُ فَلَیسَ بِتائِبٍ» هرگاه کسی توبه کند ولی در مسائل خانوادگی وزناشوئی و تربیت فرزند اخلاق و رفتار اسلامی نداشته باشد و در مسائل جنسی از راه انحرافی که رفته باز نگردد باز هم توبه نکرده است.
7-« مَن تابَ وَ لَم یُغَیِّر خُلقَهُ وَ نِیَّتَهُ فَلَیسَ بِتائِبٍ» هر گاه کسی توبه کند ولی در حالات روحی و فکری و قلبی و برخوردهای اجتماعی او تغییراتی داده نشود و به جای راضی کردن خدا به فکر راضی کردن این و آن باشد و تکبر و کینه وحسادت و بخل و ریاء را کنار نگذارد و انگیزه ها و هدف های مادی خود را به قصد قربت و اخلاص تبدیل نکند باز هم توبه او ریشه و اساس ندارد.
8-« مَن تابَ وَ لَم یَفتَح قَلبَهُ وَ لَم یُوَسِّع کَفَّهُ فَلَیسَ بِتائِبٍ» هرگاه توبه کند لیکن روحش باز و رویش گشاده نباشد بلکه همان تنگ نظری های قبلی را داشته باشد و همچنین دستش را از کمک به این و آن بسته نگاه دارد او هم توبه نکرده است.
9-« مَن تابَ وَ لَم یُقَصِّر اَمَلَهُ وَ لَم یَحفَظ لِسانَهُ فَلَیسَ بِتائِبٍ» هرگاه کسی توبه کند ولی از خیال پردازی های وهم انگیز و آرزوهای دور و دراز خویش دست برندارد و زبانش را از انواع تهمت ها و دروغ ها و غیبت ها و نیش ها و سوگندهای نابجا و گواهی دادن های ناروا و ناسزاها و شایعه سازی ها و یاوه گوئی ها و سخن چینی ها و .... باز ندارد او هم در حقیقت توبه ای نکرده است.
10-« مَن تابَ وَ لَم یُقَدِّم فَضلَ قُوتِهِ مِن بَدَنِهِ فَلَیسَ بِتائِبٍ» کسی که توبه کند ولی در مسائل اقتصادی و مصرف و توجه به محرومان وگرسنگان جامعه بی تفاوت باشد و حاضر نباشد کمی از تشریفات زندگی شخصی خود را در راه رفاه دیگران صرف نماید او هم توبه نکرده است.
سپس پیامبر عزیز اسلام بعد از بیان این ابعاد و آثار توبه سخن شریف خود را چنین ادامه می دهد :
« اذا استقام علی هذه الخصال فذاک التائب » هر گاه توبه کننده این صفات ده گانه را مراعات کرد توبه حقیقی کرده است.
شرائط و انواع توبه
همانگونه که برای هر نوع مرضی یک دوائی است برای هر نوع گناهی هم توبه ای است که مناسب با آن گناه باشد. مثلا توبه کتمان حقائقی که باید برای مردم گفته شودبه این است که انسان آن مسائل را با بیان رسا و گویا بیان نماید و لذا قرآن بعد از آنکه کتمان کنندگان را به سخت ترین نفرین ها تهدید می کند می فرماید :
« الا الذین تابوا و اصلحوا و بیّنوا فاولئک اتوب علیهم و انا التواب الرحیم » هر گاه افراد کتمان کننده توبه نمایند وخرابی ها را اصلاح و به جای کتمان های خود دست به بیان حقائق و افشاگری در مورد خود بزنند من لطف و رحمتم را بر آنان بر می گردانم و من توبه پذیر رحیمی هستم.
در این آیه چگونگی توبه با نوع گناه کاملا تناسب و سنخیت دارد. در قرآن شاید آیه ای نباشد که در کنار توبه وظیفه ای را بیان نکرده باشد مثلا مکرر در کنار جمله «تابوا» جمله «اصلحوا» هم آمده یعنی علاوه بر توبه و پشیمانی قلبی باید انسان توبه کننده خرابکاری های سابق خود را اصلاح نماید.
مثلا در کنار توبه منافقین وظائف متعددی بیان شده از جمله اینکه می فرماید : « الا الذین تابو و اصلحوا و اعتصموا بالله و اخلصوا دینهم لله فاولئک مع المؤمنین». گرچه منافقان در قعر دوزخند لیکن هرگاه توبه کنند و خرابیهای گذشته را اصلاح نمایند « و اصلحوا» و به جای چنگ زدن و وابستگی به شرق و غرب تنها به خدا متوسل شوند واعتصموا بالله و به جای گرفتن قانونی از این و آن و ایجاد یک مکتب التقاطی و درهم تنها از قانون خدا و سنت رسول الله صلی الله علیه و آله پیروی نمایند « و اخلصوا دینهم لله» آری اگر در کنار توبه به این وظائف عمل نمایند و نشان دهند که به راستی ما از راهی که رفته ایم به شدت پشیمانیم ما هم اینان را همراه مؤمنان قرار می دهیم. « فاولئک مع المؤمنین ». در بعضی آیات در کنار جمله «تابوا» جملات دیگری از قبیل « اقاموا الصلوه و آتوا الزکوه» آمده یعنی کسانی که توبه می کنند باید نماز را هم بپا دارند و هرگاه این مسلمان مدت ها نماز را رها کرده و یا سالها زکات خود را نمی پرداخته اکنون که توبه می نماید باید در مقام جبران گذشته ها بر آمده و نمازهای ترک شده را قضا و مالیات های نپرداخته را بپردازد. و در آیات دیگری می بینیم که در کنار توبه شرط عمل صالح و ایمان بیان شده است. کوتاه سخن آنکه توبه تنها با پشیمانی نیست بلکه باید هم حق مردم به مردم داده و هم حق خدا انجام گیرد و خرابی ها اصلاح وکتمان ها افشا و کفرها ایمان و شرک ها توحید تا توبه حقیقی صورت گیرد.
نکته جالب
تازه اگر تمام عبادات انجام گیرد و حقوق الهی و مردم پرداخت شود و پشیمانی قلبی هم صد در صد باشد لیکن در مسائل سیاسی واجتماعی انسان دچار لغزش باشد یعنی خط ولایت و رهبری او سالم نباشد تمام کارها و جبران ها و توبه ها نقش بر آب است.
گوشه ای از راههای توبه و جبران
در آیات قرآن و روایات برای آمرزش وجبران گناهان دستورات و رهنمودهائی رسیده که ما چند نمونه آن را بیان می کنیم.
1-کمک ها و صدقات پنهانی
« ان تبدوا الصدقات فنعمّا هی و ان تخفوها و تؤتوها الفقراء فهو خیرلکم و یکفّر عنکم من سیّئاتکم » اگر به فقرا آشکارا کمک کنید کار نیکوئی کرده اید ولی اگر همین صدقات را پنهانی انجام داده و رسیدگی به فقرا مخفیانه باشد برای شما بهتر و سبب می شود که گناهانتان محو شود.
2-هجرت وجهاد
« فالذین هاجروا و اخرجوا من دیارهم و اوذوا فی سبیلی و قاتلوا و قتلوا لاکفّرنّ عنهم سیئاتهم» پس کسانی که هجرت کرده اند وبخاطر حمایت از حق از خانه هایشان آواره و اخراج شده و در راه من آزارها دیده اند و جهاد کرده و به شهادت رسیده اند من حتما گناهانشان را پوشانده و آنانرا خواهم بخشید.
3-دوری از گناهان بزرگ
« ان تجنبوا کبائر ما تنهون عنه نکفّر عنکم سیّئاتکم »
اگر شما از گناهان بزرگی که از آن نهی شده اید دوری نمائید ما گناهان دیگرتان را می بخشیم (گناهان کبیره به آن گناهانی گفته می شود که یا در قرآن وعده عذاب بدان داده شده باشد و یا عقل و یا مؤمنین آنرا گناه بزرگ بشمارند گرچه نام مخصوصی از آن در قرآن نباشد نظیر فاش کردن اسرار نظامی مسلمانان و جاسوسی برای کفار که هم به حکم عقل و به در دیدگاه جامعه اسلامی گناهی بس بزرگ است بر فرض که آیه ای درباره خطر آن در قرآن یا حدیث نباشد اگر خداوند عمری دهد جزوه ای در گناه شناسی آماده چاپ است که آن شاء الله در اختیار قرار خواهد گرفت.
4-کارهای نیک
در قرآن می خوانیم : « انّ الحسنات یذهبنّ السّیّئات» بدرستی که کارهای نیکو کارهای بد را از بین می برد و لذا در اسلام به ما سفارش شده که هرگاه مرتکب خلافی شدید سعی کنید به جبران آن کارهای نیکی انجام دهید که یکی از آثار کار نیک همین خنثی کردن آثار این جهانی و آن جهانی کارهای بد است.
5-وام و قرض دادن
در قرآن می خوانیم : « آن تقرضوا الله قرضا حسنا یضاعفه لکم و یغفرلکم» هر گاه شما به خدا ( بندگان نیازمندش) قرض نیکو بدهید وامی که در آن بهره و آزار و توقع و ذلت نباشد خداوند پاداش چند برابر عطا می فرماید و گناهان شما را هم می پوشاند.
6-تقوی
در قرآن می خوانیم : « ان تتّقوا الله یجعل لکم فرقانا و یکفّر عنکم سیّئاتکم و یغفرلکم» هر گاه شما تقوا داشته و از گناهی دوری نمائید خداوند به شما دید خاصی (فرقان) می دهد که به راحتی بتوانید حق را از باطل تشخیص بدهید به علاوه گناهان شما را می پوشاند و از تقصیر شما در می گذرد. و بالاخره ندامت و توبه و دعای اولیای خدا درباره انسان رانیز می توانید از عوامل بخشش خداوند قرار داد و درباره هر یک در منابع اسلامی آیات و روایاتی نیز داریم.
چند تذکر مفید
اکنون که بحث به اینجا رسیده چند تذکر مفید و فشرده نقل می شود.
1-کسانی که از مردن می ترسند بدانند که راه توبه باز و خداوند بخشنده است که در قرآن حدود سیصد مرتبه خود را با صفات (رحمان، رحیم، غفّار، ودود) ستوده است و با یک اراده وتصمیم وبازگشت به خدا می توانند تمام خلافکاریهای خودشان را جبران کنند و بدانند که خداوند آنانرا هم می پذیرد زیرا که خودش فرمود : « قابل التّوب» توبه ها را قبول می کند و هم توبه کننده را دوست دارد « انّ الله یحبّ التّوّابین»
2-توبه تنها یک سفارش اخلاقی نیست بلکه یک وظیفه واجب و ضروری است که هفت مرتبه با جمله (توبوا) به همه مردم فرمان توبه را صادر فرموده است.
3-توبه باید فوری باشد و توبه هایی که انسان در آستانه مرگ و لحظه برخورد با قهر خدا دارد بی فایده است زیرا فرعون هم در آستانه غرق شدن توبه کرد ولی چه سود؟ زیرا در لحظه خطر در حقیقت انسان بطور اجبار توبه می کند نه بر اساس معرفت و ندامت واقعی در آیات قرآن می خوانیم که گروهی به هنگا مشاهده آثار غضب خدا توبه کرده و یا ایمان می آورند ولی سودی ندارد.
« فلمّا راوا باسنا قالوا امنّا بالله»
در جای دیگر چنین می خوانیم : « ولیست التّوبه علی الذین یعملون السّیّئات حتّی اذا حضر احدهم الموت قال الذین تبت الان».
توبه برای کسانی نیست که جنایات زیادی را انجام داده و تا لحظه مرگ غافل و سرمست هستند ولی همینکه مرگ یکی از آنها فرا می رسد و می بیند مردن جدی است می گوید : که خدایا اکنون توبه کردم.
آری در مسائل سیاسی واجتماعی هم چنین می خوانیم که هرگاه افراد فسادگر قبل از دستگیری توبه کنند قابل عفو هستند.
4-همانگونه که قبلا هم اشاره کردیم توبه هرگناهی یک نوعی است اگر شخصی نماز نخوانده توبه اش به آن است که قضای آنرا انجام دهد واگر شخصی به آبرو یا مال مردم تجاوزی کرده باید از شخصی که مورد ظلم قرار گرفته عذر خواهی و او را راضی نماید.
5-اثر توبه تنها آمرزش گناهان نیست زیرا در قرآن و روایات آثار دیگری را هم می بینیم از جمله :
الف-زندگی شما شیرین و نیکو می شود « توبوا الیه یمتّعکم متاعا حسنا» هرگاه شما توبه کنید خداوند شما را به بهره ای نیکو کامیاب می نماید.
ب-علاوه بر بخشش گناهان، همان لغزشها به حسنات تبدیل می شود « الّا من تاب و آمن وعمل عملا صالحافاولئک یبدّل الله سیّئاتهم حسنات» کسی که توبه کرده و ایمان و عمل صالح انجام دهد خداوند بدیهای آنان را به حسنات تبدیل می نماید.
ج-هم باران رحمت و هم قدرت و توانمندی «ثمّ توبوا الیه یرسل السّماء علیکم مدرارا و یزدکم قوّه الی قوّتکم» توبه کنید تا خداوند آسمان را برای شما به باریدن فراوان بگمارد و نیروئی بر نیرویتان بیفزاید.
6-همانگونه که توبه واقعی این همه آثار خیر دارد اگر کسی به ظاهر توبه ولی همچنان بر اعمال خلاف خود باقی بماند گویا مسخره کرده امام باقر علیه السلام فرمود : « المقیم علی الذّنب و هو یستغفر منه کالمستهزء» کسی که به گناه پافشاری کند و مرتب استغفار کند مانند کسی است که مسخره کرده.
7-برخورد مردم با گناهکار
پیامبر اکرم در حدیث جالبی وظیفه مردم را چنین بیان می فرماید :
« یحبّون التّائب» مردم باید کسانی را که به راه حق برگشته و توبه کرده اند مورد محبت خود قرار دهند.

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله 19   صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله جهنم

دانلود مقاله مدیریت سازمان

اختصاصی از فی ژوو دانلود مقاله مدیریت سازمان دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 


مقدمه
انگیزش موضوع فریبنده‌ای است و همیشه دربارة اینکه فرد چگونه می تواند دیگری را بیانگیزد پرسش هایی مطرح بوده است. انگیزش از دورن بر می خیزد. شما می توانید به آنچه که شخص به خاطرش انگیخته می شود موثر واقع شوید. و نهایتاً چگونگی تاثیر شما بر هدایت انگیزش افراد در جهت علمکرد خوب است.
یک مدیر و رهبر خوب می داند که افراد برای انجام کارهایی که به اعتقادشان بهترین منافع را دارد برانگیخته می شوند. کارمندانی که به نظر می رسند انگیزش قابل قبولی برای کار دارند بر این باورند که انجام یک کار خوب برای سازمان به نفع آنهاست. آنان سعادتشان را در ارتباط با سعادت سازمان می دانند.
مدیری که در فراهم سازی چنین وضعیتی موفق می شود، گروه کاملی از کارکنان با انگیزه را در دسترس خواهد داشت. و آنها نیز در همان حال منافع انگیزش پایدار را در می یابند.
این تحقیق توضیح می دهد که انگیزش چیست و به چه نحو برای عملکرد بهتر، موثر واقع خواهد شد.
شما یاد خواهید گرفت:
انگیزش افراد در مسیر ارتقاء به سطوح عالی سازمان هدایت کنید.
به جای اطاعت محض، تعهد را در کارکنان تشویق کنید.
از کلام تصویری برای برقراری ارتباط موثر استفاده کنید.
با هدایت موثر جلسات، افراد را علاقه مند کنید تا انگیزش بیشتری داشته باشند.
محیطی را ایجاد کنید تا کارکنان به انجام کار به عنوان پاداش دهند.
خطاهای کارکنان را به آنکه بر انگیزش آنها لطمه ای وارد آید اصلاح کنید.
ما بین خود و کارکنان اعتماد متقابل را ایجاد کنید.
از اشتباهاتی که باعث می شود تا شما یک مدیر بد باشید بپرهیزید.

 

انگیزش و علمکرد بهتر
چه سابقة مدیریتی داشته باشید و چه از طریق ارتقاء به این مقام رسیده باشید نیاز دارید تا مطالب مهمی دربارة جهت دهی انگیزش کارکنان برای عملکرد مطلوب بدانید. شما نمی توانید تنها با انتقاد یا تشویق، پاداش یا تنبیه، تطمیع یا تهدید آن را به ثمر برسانید.
شما نمی توانید کسی را برای انجام کاری بیانگیزید. آنان قبلاً دارای انگیزه شده اند.
انگیزش در واقع کشش درونی، جنبش یا قصدی است که سبب می شود تا شخص به روش معینی عمل کند یا به سمت هدف مشخصی حرکت کند.
انگیزش از دورن بر می خیزد و از درون جاری می شود نه از بیرون. شما انگیزش ایجاد نمی کنید. شما انگیزشی را که قبلاً وجود داشته ترسیم نموده و به آن جهت می دهید و هدایت می کنید. همان چیزهایی که در شما ایجاد انگیزش می کنند در افرادی که با شما کار می کنند هم ایجاد انگیزه می کند.
ما به غذا، سرپناه و پوشاک احتیاج داریم و برای کسب آنها کار می کنیم. ما خواستار مزایای خوب و به ویژه ایمنی و سلامت هستیم. ما در پی فرصتی هستیم تا پیشرفت و ترقی کنیم. می خواهیم امنیت شغلی داشته باشیم، حتی اگر شما نتوانید در مورد حقوق و مزایای آنها کاری کنید می توانید استانداردهای اجرایی را در کمال وضوح و استواری و صداقت به آن ها بشناسانید و به آنان اختیاراتی بدهید تا وظایفشان را آن گونه که می دانند به بهترین نحو انجام دهند.
بدین گونه کارکنان، فرصت کسب چیزهایی که بدان ها نیاز دارند خواهند یافت.
شما می توانید محیطی ایجاد کنید تا افرادی که با شما کار می کنند بتوانند ادعا داشته باشند و از استعداد و توانائی هایشان تا حد ممکن استفاده کنید. همان طوری که شما قادر به بروز و استفاده و از توانائی هایتان هستید.
در واقع این یعنی انصاف در مدیریت.
شما باید محیطی مثبتی را خلق کنید. نمی توانید بی تفاوت باشید. شما با گفتار و اعمال به کارکنان نشان می دهید. که در موردشان به چه می اندیشید و از آنها چه انتظاری دارید، حتماً نوع ارتباط کاری را که طالب آن هستید مشخص کنید. به یاد داشته باشید که از خودتان بپرسید که من چه نوع محیط کاری را می آفرینیم. مطمئن باشید جوابتان این است که محیطی که باعث پیشرفت و بهبود شود نه اینکه مانع انگیزش و کارائی باشد.
اگر محیط را بر طبق برنامه ایجاد نکنید باز به نوعی آن را به طور اتفاقی ایجاد خواهید کرد. به هر حال کارکنان آنچه را که دریافت می کنند پس می دهند. آنها آئینه انگیزش و رفتارتان هستند.
شکل گیری نگرش ها و راهبردها یک حقیقت محض است و حاصل تعاملات روابط انسانی، هر چند که به سطح مطلوبی از آگاهی نرسد.
آنها آن طوری که عمل می کنید، عمل خواهند کرد نه آن طوری که می گویید. از میان اعمال و گفته ها، آنها اعمالتان را باور می کنند.
شما باید به گفته خود عمل کنید. می گوئید در اطاقم همیشه باز است و به آنها اطمینان می دهید.
اما در حقیقت بیشتر اوقات بسته است، یا در باز است اما شما در دفترتان نیستید. یا اینکه آنجایید ولی در دسترس نیستید و یا نهایتاً با مراجعان دیدار می کنید ولی به آنچه که می گویند گوش نمی دهید.
در واقع چه چیزی را باور کنند. آنچه را می گویید یا آنچه را که بدان عمل می کنید. حقیقتاً هر زمان، اعمال همیشه رساتر از الفافظ سخن می دانند.
در واقع شما در افراد انگیزشی ایجاد نمی کنید. بلکه آنان قبلاً با انگیزه شده اند. شما در حقیقت انگیزش آنان را هدایت می کنید.

 

برای تعهد رهبری کنید نه برای اطاعت
اقتدار شما بر گرفته از مقام تان نیست. بلکه از افرادی که با آنان کار می کنید حاصل می شود. وقتی راه های رسیدن به هدف مشترک را بدانید و در آن جهت حرکت کنید. آنان تصمیم به پیروی از شما می گیرند. رهبر تربیت می کند، می آموزد، روشنگری می کند، متقاعد می سازد، ترغیب می کند، هر کاری و هر چیزی که به دیگران کمک کند تا کارشان را در حد توانشان حتی بعضی اوقات بیشتر از ظرفیت شان به انجام برسانند.
رهبران موثر فقط سخن نمی گویند آنها راه و روش را نشان می دهند، اصلاح می کنند و ترغیب می نمایند. در جستجوی تعهد، روسا خواهان تبعیت و فرمانبرداری رهبر را در جهت کسب موفقیت باور دارند. و این انگیزش افراد برای عملکرد در سطح بالا سهم بزرگی دارند.
رهبر بودن والاست. اما رهبری موثر، زمان و انرژی کمتری نسبت به ریاست صرف می کنند و در نتیجه به بهره وری و اصول درست می افزاید.
وقتی شما طالب اطاعت هستید، چیز دیگری از اطاعت کسب نمی کنید. اطاعت تعالی را به ارمغان نمی آورد. در بهترین موقعیت، نتیجه متوسط و در بدترین شرایط نتیجه بدی نخواهد داشت.
کارکنان وفادار تحت تاثیر اطاعت، مورد رنجش واقع می شوند و فقط منتظر فرصتی هستند که شما را تضعیف کنند.

 

تعهد نه اطاعت
شما مرئوسان مطیع را نمی خواهید، بلکه همکاران متعهدی را می خواهید که نفع شخصی خود و شما را در گرو نفع سازمان می بینند. آنها زمانی هم تحت نظارت شما نباشند به خوبی و جدیت کار می کنند چون آنان با شما کار می کنند نه برای شما.
در واقع تعهد قول یا عهدی که افراد برای رسیدن به اهداف سازمانی پایبند می شوند. و برای دستیابی به آن اهداف وظایفی را عهده دار می شوند.
همه ما، سرپرستانی داریم که با افراد طوری رفتار می کنند گویی آنان تنبل یا غیر قابل اعتماد هستند، این روسای بد، شکایت می کنند، رشوه می دهند، تهدید می کنند، شایعات را تقویت می کنند و اسنادی را علیه کارکنان جمع می کنند. همه این ها را به خاطر اینکه آنها را تحت کنترل نگه دارند انجام می دهند. آیا این گونه رفتار شما را بر می انگیزد. مطمئن باشدی که همین قدر برانگیخته می شوید تا از تنبیه به دور باشید، همچنین وقت خود را به بطالت می گذرانید و یک سری کارهایی انجام می دهید، تا مشغول شوید و حقوقتان را بگیرید. این نوع سرپرستان سعی نمی کنند به افراد برای انگیخته شدن کمک کنند. آنان سعی دارند از طریق ترس و تطمیع افراد را کنترل کنند. آنها بدترین اعمال را در کارکنان خود می پرورانند.
شما نمی توانید این نوع توافق را تنها با گفتارتان به وجود آورید. شما باید با انجام تعهدهایتان زندگی کنید و اگر این گونه عمل کنید به طور خود کار شروع به هدایت انگیزش کارکنان خواهید کرد.

 

طرز بیان، ایجاد ارتباط تصویری
شما باید از زبانی استفاده کیند که پیامتان را به وضوح برساند و به تقویت انگیزش همکاران کمک کند. شما نمی توانید به تنهایی نگرش خود را به واقعیت تبدیل کنید. شما نیازمندید که تک تک همکاران با شما همراهی کنند. شما احتیاج دارید که یک حس و مفهوم واحد و یک تعبیر و تفسیر از واقعیت مشترک را بیافرینید. و فقط بعد از آن می توانید هماهنگی عمل را کسب کنید.
از گفتار برای تجسم کردن استفاده کنید. این موضوع درک پیام های شما را واقعی و آسان می سازد و به عبارت دیگر به هنگام ارتباط سعی کنید گفتارتان عینی باشد نه ذهنی. ساده صحبت کنید و از زبان ساده و واضح استفاده کنید. وقتی می تواند همان اثر را داشته باشد و قابل فهم تر، سخن را طولانی نکنید.
چه شما رو در رو صحبت کنید، یا پیامتان را به صورت e-mile به ده نفر بفرستید یا اینکه در هزاران نسخه گزارش بنویسید، در هر حال سعی دارید با فرد یا افرادی در یک زمان مشخص در ارتباط مشخص در ارتباط باشید.
اگر واضح و صریح عمل کنید، فکر نکنید که قدر و منزلت و اختیارتان را از دست خواهید داد. بر عکس این قدرت تفهیم شما را می‌رسانید. در واقع طرز بیان کلام و استفاده از آن به طور واضح به همکاران کمک می کند تا برای انجام همکاری از انگیزش لازم برخوردار شوند.
جلساتی که انگیزه ایجاد می کنند
جلسات موثر هستند. شما به جلسات نیاز دارید. اتفاقات خوبی می تواند در آن رخ دهد که به سادگی در دیگر انواع ارتباطات مانند e-mile، تلفن، یادداشت ها یا مکالمات خصوصی، به وجود نیاید. در جلسات افراد می توانند کارشان را با همدیگر هماهنگ کنند و فرصتی پیش بیاید که به همدیگر کمک کنند یعنی هر چیز مفیدی که باعث انگیزش فرد در انجام بهتر کار گردد.
باید مهارتهای خود را آشکار سازید. دلایل خود را برای برگزاری جلسه ارائه نمایید، بازده‌های خود را مرور کنید. هر چه مصمم تر و هدفمند تر باشید، جلسات هم هدفدار تر خواهند شد. با آرامش خاطر جلسه ای را مجسم کنید که در جریان است. اگر افکار مثبتی داشته باشید با اعتماد بر نفس خود ایجاد کرده اید، یک اجرا بهتر را جلوه گر خواهید ساخت.
اگر همه نکات و موارد را رعایت کنید، جلسات فرصتی خوب برای مبادله نظرات و حل مشکلات خواهد گردید و یقیناً کارکنان لذت خواهند برد. برای این کار ممکن است پاداشی نگیرید ولی می دانید که موفق تر هستید چرا که تصمیمات بهتری گرفته اید و توانسته اید تعهد کاری همکاران را بالا ببرید.
در واقع جلسات اتلاف وقت نیستند. و انگیزش همکاران را افزایش دادید.

 

کارکنان را در جهت مشکل گشایی به افراد خلاق تبدیل کنید
اگر کارکنان احساس خلاقیت داشته باشند انگیزش آنان افزایش خواهد یافت.
اجازه دهید که نزدیکترین افراد به مشکل، آن را حل کنند به نظر ساده می رسد، این طور نیست. این میان کارکنان یک حس مشترک خوبی است اما واقعیت چیز دیگری است. اغلب مدیران مشکل را از کارمند دور کرده و با تشکیل انجمن ها، جمع آوری اطلاعات و ... گزارش منتشر می کنند. و راهکار تحمیل می کنند. عواقب این کارها ممکن است مشکل را حل کند یا نکند، اما نقشی که این روش دارد زمانی که به آنان اعتماد ندارید، آنها هم حس خوبی از مدیران نخواهند داشت فقدان اعتماد همیشه به طور منفی به انگیزش کارمندان اثر می گذارد. و یا شاید هرگز مشکلی بیان نشود چون افراد احساس می کنند که شما بر این باورید که آنها توان لازم برای حل آن را ندارند، هر چند که آنان می توانند با کفایت ترین افراد برای کشف مشکلات و حمل آنها باشند. بنابراین اگر کارکنان دیگر حل مشکل نباشند چرا باید تعجب کنید. به عبارت دیگر، علت آن، این نیست که به حد کافی زرنگ نیستید یا اینکه توجهی نمی کنند بلکه از آنان خواسته نمی شود که مشکل گشایی کنند.

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله   35 صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله مدیریت سازمان