لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه:11
فهرست و توضیحات:
مقدمه
تجزیه و تحلیل
اتحاد آلمان.
لیبرالیسم آلمانی که از آزمونهایش در سالهای 1848 و 1862 مغلوب و سرخورده و مقهور بیرون آمده بود اینک آماده بود هر چه را که به او داده میشود بپذیرد. قانون اساسیی که بیسمارک نویسندهاش بود، به تصویب مجلس ایالتهای متحد شمالی رسید که به کنفدارسیون شمال آلمان معروف بود. ایالتهای جنوبی نیز از پیروزی پروس بر فرانسه در جنگ فرانسه ــ پروس (1871 ــ 1870) قانون اساسی بیسمارک را پذیرفتند. پس از آن، این قانون اساسی به صورت قانون اساسی کشور متحد آلمان، امپراتوری آلمان، درآمد.
این قانون اساسی نظامی سیاسی به وجود آورد که هیچ شباهتی به هیچ یک از نظامهای سیاسی موجود در جهان نداشت. امپراتوری آلمان اتحادیهای فدرال از بیست و پنج ایالت بود که شاه پروس در مقام امپراتور آلمان آنرا رهبری میکرد. به پروس امتیازات خاصی داده شده بود، آنقدر مهم که بر امپراتوری مسلط شده بود؛ بنابراین پادشاه، که در پروس حاکم مطلقالعنان بود، بهطور غیرمستقیم قدرت زیادی در امپراتوری اعمال میکرد. رایشتاگ، که اعضایش با رأی مردان انتخاب میشدند، هرچند قدرت و اختیار وضع قوانین را داشت، مجبور به کسب رضایت بوندشتاگ بود که فرانروایان ایالتهای مختلف بر آن حاکم بودند. از این گذشته، رایشتاگ هیچ نظارتی بر هیئت وزیران نداشت که منصوب امپراتور و در برابر او مسئول و پاسخگو بودند. قانون اساسی فدرال، که هیچ بیانیۀ حقوقی در آن گنجانده نشده بود، برتری و تفوق قدرت مدنی بر قدرت نظامی را پیشبینی نکرده بود، و به ارتش چنان امتیازات و اختیارات زیادی داده شده بود که تقریباً به صورت «دولتی در دورن دو
مقاله اتحاد آلمان