فی ژوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فی ژوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

مبانی نظری و پیشینه تحقیق نارساخوانی

اختصاصی از فی ژوو مبانی نظری و پیشینه تحقیق نارساخوانی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مبانی نظری و پیشینه تحقیق نارساخوانی


مبانی نظری و پیشینه تحقیق نارساخوانی

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

توضیحات: فصل دوم پژوهش کارشناسی ارشد و دکترا (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)

  • همرا با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دوم پژوهش
  • توضیحات نظری کامل در مورد متغیر
  • پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
  • رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
  • منبع : دارد (به شیوه APA)
  • نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc

تعداد صفحه:56

قسمتی از مبانی نظری متغیر:

اولین اشاره به اصطلاح نارساخوانی توسط یک پزشک آلمانی به نام "برلین[1]"(1872) صورت گرفت. وی این اصطلاح را برای توصیف یک فرد بزرگسال مبتلا به نارساخوانی اکتسابی به کار برد که در این مورد فرد به دنبال آسیب مغزی[2]، توانایی خواندن خود را از دست داده بود. برلین همچنین بیان کرد: "اگر نقص در خواندن حروف چاپی شدید باشد، آن اختلال نارساخوانی است. در واقع نارساخوانی عضوی از خانواده بزرگ اختلال‌های زبانی یا "آفازیا[3]" است که با مشکلاتی مانند اختلال در درک یا تولید زبان بیانی[4] یا هر دو مشخص می‌شود". مدت کوتاهی پس از کشف برلین، در سال ۱۸۷۷، اصطلاح "کوری کلمات" توسط یک پزشک دیگر به نام کاسمل[5] در توصیف یک بیمار بزرگسال آفازیک[6] که توانایی خواندنش را از دست داده بود، به کار برده شد. کاسمل همچنین معتقد بود که نشانه‌های فوق مربوط به نقص در ناحیه شکنج زاویه‌ای[7] چپ مغز می‌باشد (گاردیولا[8] و ۲۰۰۱؛ شیویتز[9]، ۲۰۰۳). شاید نخستین گزارش درباره بیماران مبتلا به کوری کلمات به سال ۱۶۷۶ باز گردد، زمانی که جان اسمیت[10] پزشک آلمانی، افرادی را مشاهده کرد که پس از ضربه[11]، تومور[12] یا صدمه مغزی، توانایی خواندن خود را از دست می‌دادند، در حالی که پیش از بروز آسیب مغزی چنین توانایی را داشتند؛ چیزی که بعدها به عنوان "ناخوانی اکتسابی[13]" از آن نام بردند (به نقل از شیویتز، ۲۰۰۳). بدین ترتیب شارکوت[14] (۱۸۸۷)، اصطلاح الکسیا را به عنوان فقدان کامل توانایی خواندن تعریف کرد. سرانجام بت من[15] (۱۸۹۰)، الکسیا یا دیسلکسیا را به عنوان شکلی از یادزدودگی کلامی[16] نام برد که در آن فرد مبتلا، حافظه مربوط به معنای قراردادی[17] نمادهای ترسیمی[18] را از دست می‌دهد.

کار دجرین[19] (1892) در زمینه نارساخوانی بسیار ابتکاری بود. وی علت مشکلات خواندن را مربوط به آسیب در لب آهیانه‌ای و بخش‌های میانی و پیشین لب پس‌سری چپ می‌دانست. به طور کلی در این زمان به نارساخوانی به طور اساسی به عنوان یک ناتوانی با منشا عصب‌شناختی نگاه می‌کردند که از راه یک آسیب مغزی ایجاد می‌شد، آنچه امروزه به طور معمول به عنوان نارساخوانی اکتسابی نامیده می‌شد؛ در حالی که نارساخوانی می‌تواند در طول رشد کودک نیز گسترش یابد؛ بنابراین به منظور کشف نارساخوانی تحولی، وجود پزشکان یا معلمانی که به تحول شناختی کودکان و نوجوانان توجه خاصی داشتند، ضروری به نظر می‌رسد (به نقل از گاردیولا، 2001).

شروع توجه به نارساخوانی تحولی بیش از یک صد سال قبل در انگلستان رخ داد. در پایان قرن نوزدهم جو علمی در انگلستان که از راه فرهنگ پیشرفته دانشگاهی، کنجکاوی هوشمندانه محققان و منابع غنی انسانی، اقتصادی و حرفه‌ای بزرگ تغذیه می‌شد، در این زمینه بسیار تحریک‌کننده بود. نارساخوانی تحولی برای اولین بار در یکی از مجلات تخصصی و در میان بیشتر متخصصان به خصوص چشم پزشکان مطرح شد. به این دلیل در طول مراحل اولیه مطالعه نارساخوانی تحولی، این اختلال همواره به عنوان یک اختلال مربوط به سیستم بینایی توصیف می‌شد. در بیست و یکم دسامبر 1895، یک جراح بینایی اسکاتلندی به نام جیمز هنشل وود[20] مقاله‌ای درباره حافظه دیداری و کوری کلمات منتشر کرد. این مقاله الهام بخش پرینگل مورگان[21]، پزشک، برای توصیف موردی یک پسر 14 ساله باهوشی بود که نمی‌توانست خواندن را یاد بگیرد. مورگان این پسر نوجوان را این گونه توصیف کرد: "او همیشه یک پسر باهوش و چابک بود که در هیچ زمینه‌ای مشکل نداشت به جز این که به رغم تلاش بسیار معلمان در مدرسه و حتی در خانه، فقط می‌توانست کلمات تک هجایی[22] را بخواند. او در خواندن اشکال و در محاسبات ریاضی عملکرد خوبی داشت. معلمان معتقد بودند که در صورت دریافت آموزش مناسب، او می‌تواند به یک دانش آموز بسیار موفق در مدرسه تبدیل شود. مورگان بیان کرد: "کوری کلمات" که پیش از این توسط محققان به کار می‌رفت، در واقع نوعی اختلال تحولی می‌باشد که ممکن است در کودکانی که از دیگر جهات سالم هستند، نیز بروز کند. مطالعه اختصاصی مورگان در این زمینه آغازگر مرحله تشخیص افراد نارساخوان بود که توسط گروه دیگری از متخصصان چشم پزشک مانند توماس و فیشر[23] (1950) و کالینز و استیفنسون[24] (1907) نیز پیگیری شد. بدین ترتیب بعدها از مورگان به عنوان پدر نارساخوانی یاد شد (به نقل از خسروجاوید، 1387).

هر چند که مورگان به عنوان پدر نارساخوانی تحولی شناخته شد ولی بنیانگذار مطالعه نارساخوانی "هنشل وود" بود که بین سال‌های 1896 تا 1911 به انتشار مجموعه مقالات و گزارش‌هایی در توصیف موارد بالینی نارساخوانی پرداخت و احتمال ارثی بودن آن را پیشنهاد داد؛ همچنین وی زمینه آگاهی اجتماعی و بالینی لازم برای بررسی دقیق‌تر و گسترده‌تر این اختلال را فراهم نمود. از نظر هنشل وود، "کوری کلمات مادرزادی[25]"، به دنبال نارسایی در اکتساب و ذخیره‌سازی[26] اشکال دیداری حروف و کلمات در مغز به وجود می‌آید و در طول دوره‌های مختلف، پایدار می‌ماند. این نارسایی، ارثی اما قابل درمان است و اغلب در پسران دیده می‌شود (به نقل از گاردیولا، 2001). از جنبه عصب-زیست‌شناختی، تفاوت بین دو شکل کوری کلمات اکتسابی و مادرزادی مربوط به نحوه قرارگیری آسیب در سیستم‌های عصبی است. در شکل مادرزادی این اختلال، نقص در سیم‌کشی مغزی[27] در دوران رشد جنینی[28] وجود دارد و این نقص به یک سیستم عصبی خاص که برای خواندن به کار می‌رود، محدود می‌شود. در حالی که در نوع اکتسابی اختلال، یک آسیب به مغز، کار سیستم عصبی را مسدود می‌سازد و ممکن است این آسیب به دیگر مناطق مغزی نیز گسترش یابد (به نقل از شیویتز، 2003).

بعدها هنشل‌وود، سه طبقه از نارساخوانی را معرفی نمود: طبقه اول، الکسیا برای مواردی از عقب‌ماندگی یا کندی ذهنی که با توانایی خواندن نیز همراه می‌شود؛ طبقه دوم، نارساخوانی که برای موارد مشابهی از تاخیرهای جزئی و کوچک در یادگیری خواندن؛ و طبقه سوم، کوری کلمات که برای توصیف موارد شدیدتر ناتوانایی ویژه خواندن به کار می‌رود (به نقل از گاردیولا، 2001).

یکی دیگر از مهمترین شخصیت‌های اثرگذار تاریخچه نارساخوانی، "ساموئل توری ارتون" بود که سیر تکاملی نارساخوانی را پی‌ریزی کرد. وی ابتدا به مطالعات مشکلات زبان در بیماران کم‌توان ذهنی پرداخت و سپس در موسسه عصب‌شناختی نیویورک و دانشگاه کلمبیا، بررسی‌های خود را با تمرکز بر مطالعه ناتوانایی‌های زبان در کودکان و بزرگسالان ادامه داد. اورتون برای اولین بار متوجه ارتباط میان تاخیر در یادگیری خواندن و سایر عوامل نظیر برتری دست چپ[29] و حتی برتری چشم چپ[30] گردید و همچنین متوجه شد، تعداد زیادی از دو سو توان‌ها[31] نیز در میان افراد مبتلا به تاخیرهای زبانی وجود دارند. اورتون همچنین معتقد بود مقدار زیادی از خطاهای خواندن و نوشتن با وارونه‌سازی[32] حروف مجزا یا حروف در کلمات ارتباط دارند. اورتون بر اساس این مشاهدات، اصطلاح "وارونه بینی چپ و راست[33]" یا "نمادهای تحریف شده[34]" را پیشنهاد داد که بیانگر وجود خطاهای واژگون‌سازی در خواندن و نوشتن بود. از نظر اورتون این نارسایی یک ماهیت ژنتیکی داشت؛ وی پیشنهاد داد که افراد نارساخوان در ادراک دیداری حروف نقص دارند که احتمالا مربوط به نارسایی کارکردی مغز به خصوص در نیمکره چپ مغز و در ناحیه پس‌سری می‌باشد. هر چند امروزه این نظریه‌ها از سوی داده‌های تجربی اخیر رد می‌شوند، با وجود این، نظریه اورتون درباره "برتری جانبی مغز[35]" منجر به توجه محققان به ارتباط میان نیمکره‌های مغز و فرایند شناختی به عنوان یک عامل اثرگذار در مشکلات خواندن گردید (به نقل از گاردیولا، 2001).


[1] Berlin

[2] Brain Lesion

[3] Aphasia

[4] Expressive Language

[5] Kausmal

[6] Aphasic

[7] Angular Gyrus

[8] Guardiola

[9] Shaywitz

[10] Schmidt

[11] Stroke

[12] Tumor

[13] Alexia

[14] Charcot

[15] Bateman

[16] Verbal Amnesia

[17] Conventional Meaning

[18] Graphic Symbols

[19] Dejerin

[20] Hinshelwood

[21] Morgan

[22] Monosyllabic

[23] Thomas & Fisher

[24] Collins & Stephenson

[25] Congenital

[26] Storage

[27] Wiring

[28] Embryonic Development

[29] Left-Handedness

[30] Left–Eyedness

[31] Ambidextrous

[32] Inventions

[33] Strephosymbolia

[34] Twisted Symbols

[35] Hemispheric Dominance Theory


دانلود با لینک مستقیم


مبانی نظری و پیشینه تحقیق نارساخوانی

مبانی نظری و پیشینه تحقیق کمرویی

اختصاصی از فی ژوو مبانی نظری و پیشینه تحقیق کمرویی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مبانی نظری و پیشینه تحقیق کمرویی


مبانی نظری و پیشینه تحقیق کمرویی

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

توضیحات: فصل دوم پژوهش کارشناسی ارشد و دکترا (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)

  • همرا با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دوم پژوهش
  • توضیحات نظری کامل در مورد متغیر
  • پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
  • رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
  • منبع : دارد (به شیوه APA)
  • نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc

تعداد صفحه:32

قسمتی از مبانی نظری متغیر:

      کمرویی[1] پدیده ای جهانی است. پایه ای ترین یافته ی تحقیقات، راجع به کم رویی رایج، کاملاً گسترده و جهانی است. روان شناسان در تعریف می گویند: «کسی کم رو است که فاقد جرات است» یا به عبارتی کسی که تحت تأثیر فلج روانی قرار گرفته است. تأثیر کم رویی در توجهات است در «فعالیت های بدنی» و در «فعالیت های فکری» و فعالیت های «احساسی».

       علت کم رویی: افراد کم رو عموماً به خاطر عدم تسلط برمهارت های اجتماعی و یا فقدان اعتماد به نفس، کم رو می باشند. برخی از افراد بر مهارت های اجتماعی لازم جهت تداوم بخشیدن به حرکت نرم و روانِ ماشین ارتباطات بشری تسلط ندارند. آنان نمی دانند که یک گفت وگو را چگونه آغاز کنند یا در کلاس درس چگونه از سخن گو بخواهد بلندتر صحبت کند. در فعالیت های بدنی، کم رویی قربانی خود را از لحاظ روش، پخمه و چلمن، و از لحاظ رفتار غیرطبیعی و از لحاظ حرکات بی دست و پا می کند. تا آن جا که شخص بی دلیل سرخ شده و لرزش و طپش قلب می گیرد. در فعالیت های فکری هم کم رویی افکار قربانیان خود را مشوش کرده، آنان را از گفت وگوی منطقی ناتوان می سازد. از این جا اشتباهات و خبط هایی حاصل می شود که از همان افراد کم رو سر می زند، هم چنین سبب گنگی و دلسردی آنان می شود.

    فرد کم رو باید در درجه ی اول، دقیقاً خود را مورد آزمایش و بررسی قرار دهد و قضاوت های غلط و نادرستی را که منشاء ناراحتی اش می باشد پیدا و کشف کند

    در فعالیت احساسی، کم رویی مانع از آن می شود که قربانیانش احساس درونی خود را به راحتی بیان کنند و ظاهری بی احساس به آن ها می دهد. دیگران تصور می کنند که افراد کم رو، فاقد قلب و روح می باشند در حالی که آن ها سرشار از محبتند ولی جرات ابراز آن را ندارند. شخص کم رویی می گوید: «من یک وکیل معروف هستم با این حال هر بار سخن می گویم احساس می کنم که شهرتم در خطر قرار می گیرد. این حالت چه در دادگاه یه در یک مهمانی ساده در من ایجاد می شود. حضور دیگران اعتماد به نفس مرا از بین می برد». شخص دیگری می گوید: «هنگامی که در جلسه امتحان شفاهی حاضر می شوم متانت استاد شخصیت مرا خرد می کند». از دیدگاه روان شناسان خجالت همیشه نشانه ای از ناراحتی عمیق تر روانی است.

 

   کمرویی یک پدیده پیچیده و مرکب ذهنی، روانی و اجتماعی است که به دلایل بیشمار در طول دوران رشد به تدریج پدیدار میشود و با دارو برطرف نمی شود . کمرویی اساساً رفتاری اکتسابی و آموخته شده است و برای درمان و برطرف کردن آن باید یاد گیری زدایی[2]  صورت گیرد و رفتار تازه و مطلوب اجتماعی در فرد فراگیر شود. اگر در مورد رفتار غیراجتماعی این قبیل جوانان چارهای اندیشیده نشود فرد دچار استرسهای شدید شده و احتمالاً خطرناکترین و حادترین وضع را برای ابتلا به بیماریهای شدید روانی مانند اسکیزوفرنی و یا افسردگی خواهد داشت (زیمباردو و رادل[3]،2001).

کمرویی یک مشکل فردی بی سر و صداست و چنان شایع گشته که می توان آن را یک بیماری اجتماعی نامید؛ زیرا کمرویی موجب اضطراب اجتماعی، هراس اجتماعی، عدم اعتماد به نفس، نداشتن مهارتهای اجتماعی و عدم سازگاری با جمع می­شود(زیمباردو، 2000).کمرویی یک ناتوانی و معلولیت فراگیر اجتماعی است. در هر جامعه درصد قابل توجهی از کودکان، نوجوانان و بزرگسالان با این اختلال رفتاری و بازدارندة رشد شخصیت اجتماعی مواجهند. در بسیاری از مواقع، کمرویی، اصلیترین مانع شکوفایی قابلیتها، خلاقیتها و ایفای مسئولیتها است (افروز، 1381 ). زیمباردو(1977) بر این باورند که کمرویی یک توجه افراطی به خود، اشتغال ذهنی به افکار، احساسات و واکنشهای جسمانی خود است که میتواند حداقل شامل یک ناراحتی اجتماعی ضعیف تا یک ترس اجتماعی بازدارنده و شدید باشد . زیمباردو (2000) بر این باور است که کمرویی احتیاط مفرط در روابط بین فردی است. به ویژه افراد کمرو از ابراز وجود میهراسند، دربارة شیوة واکنش دیگران به خود بس یار حساسند و به سرعت دستپاچه میشوند و نشانه های جسمانی اضطراب مانند بالا رفتن ضربان قلب، سرخ شدن چهره و ناراحتی معده را تجربه میکنند.


[1] shyness

[2] Unlearning

[3] Zimbardo & Radle


دانلود با لینک مستقیم


مبانی نظری و پیشینه تحقیق کمرویی

مبانی نظری و پیشینه تحقیق نوآوری سازمانی

اختصاصی از فی ژوو مبانی نظری و پیشینه تحقیق نوآوری سازمانی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مبانی نظری و پیشینه تحقیق نوآوری سازمانی


مبانی نظری و پیشینه تحقیق نوآوری سازمانی

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

توضیحات: فصل دوم پژوهش کارشناسی ارشد و دکترا (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)

  • همرا با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دوم پژوهش
  • توضیحات نظری کامل در مورد متغیر
  • پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
  • رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
  • منبع : دارد (به شیوه APA)
  • نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc

تعداد صفحه:71

قسمتی از مبانی نظری متغیر:

درعصر حاضر تغییر جزء واقعیّت های اجتماعی است که باید آن را پذیرفت و با آن همسو شد. سرعت تغییر در دو سه دهه­ی اخیر به قدری افزایش یافته که بسیاری از مدیران سازمان ها را غافلگیر کرده است. نکته­ی مهم این است که در فرایند تغییرات، به ویژه تغییرات تکنولوژیکی و تکنولوژی اطّلاعات و ضرورت رقابت و بقای سازمانی، باید تغییرات را پذیرفت و با آن همسو شد. تغییر پیشینه ای به قدمت  شروع زندگی انسان دارد، امروزه بیش از پیش وارد مباحث مهم سازمان ها شده است، در واقع اهمیّت تغییر و ضرورت همسویی با آن جزو وظایف اصلی مدیریت، به ویژه در سازمان های پویا به شمار می‌رود. عامل مؤثر در این امر محیط است، در حقیقت تغییر در خواسته های مشتریان و تغییر در فنّاوری را می توان مهم ترین عامل  در توجه به مسئله­ی تغییر و نوآوری در نظر گرفت، نوآوری نیز تحت تأثیر محیط خارج سازمان و مزیّت رقابتی است که سازمان ها می کوشند برای بقا و افزایش سهم خود در بازار آن را جدّی بگیرند ( نجف بیگی، 1388: 49). سازمان برای دست یابی به اهداف خود، با محیط اطرافش در تعامل است. این محیط شامل مجموعه ای از سهامداران، مشتریان، رقبا، مؤسسه های مالی، بازارها و دولت می باشد. هر کدام از این عوامل می تواند برای سازمان تهدید یا فرصتی را به وجود آورد. بدین ترتیب سازمان برای بقای خود، باید همواره این موارد را در نظر گیرد و یک سازمان زمانی با محیط خود را وفق خواهد داد که مدیریت قادر به طرّاحی راهبرد های صریح و نظام مند باشد. برای تحقق چنین اقداماتی نیاز به هماهنگی و انعطاف پذیری در سیستم های سازمان می باشد. اگر تغییرات سازمانی به موقع صورت نگیرد، منجر به آسیب پذیری و به دنبال آن تغییرات اساسی در سازمان می شود (عطافر، قبادی پور و انالوئی، 1385: 4). تحوّل سازمانی، کوششی است، برنامه ریزی شده، سراسری در  سازمان، تحت نظارت مدیریّت عالی سازمان به منظور تأمین سلامت و اثربخشی سازمان از راه دخالت های برنامه ریزی شده در فرایندهای سازمانی با بهره گیری از دانش علوم رفتاری. اغلب، تحوّل سازمانی از طریق " مداخله"[1]  انجام می شود که شامل فعالیّت هایی است که  مستلزم همکاری یک تسهیل کننده مجرب و اعضای مؤثر سازمان می باشد (عطافر، قبادی پور و انالوئی، 1385: 7). برنامه­ی تحوّل در توسعه­ی سازمان، عبارت است از توالی فعالیّت ها، عملیّات و رویدادها با هدف کمک به سازمان در بهبود عملکرد و اثربخشی  آن. برنامه های تحول در توسعه­ی سازمان متنوع است و شامل برنامه های استاندارد شده ای است که در بسیاری از سازمان ها توسعه یافته است که در چهار قسمت، فرایندهای انسانی، فن ساختاری، مدیریت منابع انسانی و راهبردی را شامل می شود و ایجاد نوآوری یکی از اساسی ترین  زیرساخت های برنامه­ی تحوّل است ( کامینگز و ورلی، ترجمه برارپور، 1384: 189). گرچه رشد سازمانی خود گهگاه نیازمند به انجام دگرگونی های ناپیوسته است، یک فرایند عمده به چرخه­ی نوآوری و جویبار نواوری نیازمند است و چرخه­ی فنّاوری، خواه در زمینه تراشه های رایانه ای باشد یا خودرو و... به صورت نوآوری فزاینده آغاز می گردد. نوآوری بستر پیروزی در پی شناساندن سازوکار ( مکانیزم )، چرخه فنّاوری و جویبار نوآوری است تا مدیران بتوانند به کمک انجام دگرگونی های ناپیوسته در سازمان، به امتیازهای ناشی از آن ها برسند (تاشمن و سوم، 1997 ؛ ترجمه رضایی نژاد، 1378 : 40).

 


[1] - Interventions


دانلود با لینک مستقیم


مبانی نظری و پیشینه تحقیق نوآوری سازمانی

مبانی نظری و پیشینه تحقیق تیزهوش

اختصاصی از فی ژوو مبانی نظری و پیشینه تحقیق تیزهوش دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مبانی نظری و پیشینه تحقیق تیزهوش


مبانی نظری و پیشینه تحقیق تیزهوش

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

توضیحات: فصل دوم پژوهش کارشناسی ارشد و دکترا (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)

  • همرا با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دوم پژوهش
  • توضیحات نظری کامل در مورد متغیر
  • پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
  • رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
  • منبع : دارد (به شیوه APA)
  • نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc

تعداد صفحه:30

قسمتی از مبانی نظری متغیر:

معانی هوش در فرهنگ های مختلف به شکل گوناگونی وجود دارد اما به گونه کلی می توان هوش را از دیدگاه وکسلر[1] چنین تعریف کرد: هوش مجموعه یا کل قابلیت فرد برای فعالیت هدفمند، تفکر منطقی و برخورد کار آمد با محیظ است . یکی از قدیمی ترین تعریف ها از هوش توسظ بنیه و سیمون مطرح شده است به عقیده آنها هوش یک قوه ی ذهنی بنیادی است که تغییر یا فقدان آن بیشترین اهمیت را در زندگی عملی آدمی دارد این قوه ی ذهنی همان قضاوت است که گاه تحت عنوان عقل سلیم، عقل عملی، ابتکار و توانایی انطباق با شرایط یاد می شود. درست قضاوت کردن، درست درک کردن، درست استدلال کردن، فعالیت های بنیادی این هوش است( اتکینسون واتکینسون[2] ،1990،براهنی،1386 ). 

یکی از تعاریفی که بسیار مورد استفاده قرار گرفته، تعاریفی است که در سال 1985 توسط وکسلر مطرح شده است. او هوش را یک مفهوم کلی تلقی کرد که شامل توانایی های فرد برای اقدام هدفمندانه، تفکر منطقی و برخورد موثر با محیط است. وی عقیده داشت هوش کلی را نمی توان با توانایی هوشمندانه معادل دانست. باید آن را به عنوان جلوه ای آشکار شخصیت به طور کلی تلقی کرد.

پیاژه[3] هوش را فعالیتی می داند که از شخصیت سر می زند و دائماً در حال تغییر است. وی تعاریف موجود را برای هوش نمی پذیرد و می گوید من هوش را نه بر اساس ملاک ایستا، آن چنان که دیگران تعریف کرده اند، بلکه از جهتی که هوش را در تکامل خود سیر می کند تعریف می کنم. من هوش را به صورتی از تعادل یابی تعریف می کنم که تمام ساخت های شناختی به سوی آن هدایت می شود به عبارتی، هوش نتیجه‌ی تاثیر دائمی  ومتقابل فرد با محیط است که  اگر این  رابطه  به  صورت   متعادل  صورت  گیرد،موجب توانایی سازگاری فرد با محیط و پیشرفت هوشی می شود(پیاژه به نقل از سیف، 1390).

در تعریف استیس[4] هوش یعنی دررفتار انطباقی فرد که معمولاً دارای عنصری از حل مساله است و توسط فرآیندهای عملی و عملیات شناختی هدایت می شود(سیف، 1390) .

  2-3-2-تعریف کودکان تیز هوش[5]

تیز هوشی عبارت است از مهارت‌ها یا تولیدات فرد که دارای ویژگیهای برتری ، نادر بودن، اثبات پذیری وارزشمندی باشد(استرنبرگ[6] ،زانگ [7]،1949،امیری مجد،1385).

کودکان تیزهوش وبا استعداد کسانی هستند که بر طبق تشخیص افراد صلاحیت دار واهل فن به دلیل استعدادهای برجسته خود قادر به عملکردهای عالی هستند. این کودکان به خدمات وبرنامه های آموزشی متفاوتی ورای آنچه معمولاً از طریق برنامهعادی مدرسه ارائه می شود نیازمندند تا به مسئولیتشان نسبت به خود وجامعه واقف شوند(گالاگر[8] ،1997،مهدی زاده،صافی،1387).

 

برخی از دانشمندان به واسطه داشتن هوش، استعداد وتوانایی یادگیری بالای متوسط با همسالان خود تفاوت دارند. این دانش آموزان در گروه دانش‌آموزان تیزهوش وبا استعدادقرار دارندکه با استفاده از نمره های هوشبهر شناسایی می شوند. نمره هوشبهر 120 یا بالاتر اولین ملاک تیز هوشی .استعداد تلقی می شود. البته ملاکهای امروزی گسترده تر از هوشبهر است. در زمینه تیز هوشی واستعداد نیز تعاریف متعددی ارائه شده است که اساساً بر توانایی بالا در مهارتهای تحصیلی، حرکتی، هنری وخلاقیت تأکید دارد. این گروه برای تحقق استعدادها وتوانایی های بالقوه خود به آموزش وخدمات ویژه ای نیاز دارند(لایسا[9] ،2009،کاکابرایی، ارجمند نیا، افروز،1389).

از نظر هالگریت(1963)، کودک تیزهوش کسی است که در یکی از رشته های خاص از خود توانایی وبرجستگی قتبل توجهی نشان دهد(افروز،1389).

تعریف مارلند از تیزهوشی

کودکان تیزهوش و با استعداد ،کسانی هستند که  به   تشخیص  متخصصان  روان شناس و روان سنج ، دارای تواناییهای برجسته اند وقادربه انجام اموردرسطحی عالی میباشند.او  عقیده  دارد  که این کودکان دارای توانایی های فوق العاده در یک یا چند زمینه از شش زمینه زیر هستند .

 توانایی هوش کلی : این تواناییها ، بوسیله آزمونهای میزان شده هوش و توسط متخصص سنجیده می شود .

استعداد درسی ویژه : توسط آزمونهای پیشرفت تحصیلی  اندازه گرفته می شود .

 توانایی فکری آفریننده ، ابتکاری و مولد : دارای افکاری به طرزغیرعادی ابتکاری  بوده‌و جنبه خلاقیت دارد.  

 توانایی رهبری :توا نایی نفوذ در دیگران را داشته و می توانند  آنان را در جهت مورد نظر خود هدایت نمایند .

 ذوق و استعداد هنری : افرادی که دارای ذوق و استعداد فوق العاده  در زمینه های موزیک،شعر،نقاشی،رهبری ارکستروازاین دست هستند .

توانایی حرکتی فوق العاده: افرادی که معمولاً درمدرسه‌ بعنوان قهرمان دریکی از ورزشها شناخته می شود(معافی،رون،1393)

2-3-3- تفاوت ظریف بین تیزهوش بودن و با استعداد

افراد تیزهوش درهوش کلی برجسته اند یعنی عملکرد آنان درکلیه امور از متوسط همسالانشان بیشتر است .

اما افراد با استعداد عملکردشان در کلیه امور ازمتوسط همگنان  خود برترنیست بلکه  در یک  یا چند زمینه ویژه ، فوق العاده برجسته اند.(اژه ای،1383) .


2- Wechsler

3- Atkinson                                                   

1- Piaget

2- Estes

3- Gifted child

4- Stenberg

5- Zhang

6-Gallagher


Larissa


دانلود با لینک مستقیم


مبانی نظری و پیشینه تحقیق تیزهوش

مبانی نظری و پیشینه تحقیق کودکان بی سرپرست و بد سرپرست

اختصاصی از فی ژوو مبانی نظری و پیشینه تحقیق کودکان بی سرپرست و بد سرپرست دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مبانی نظری و پیشینه تحقیق کودکان بی سرپرست و بد سرپرست


مبانی نظری و پیشینه تحقیق کودکان بی سرپرست و بد سرپرست

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

توضیحات: فصل دوم پژوهش کارشناسی ارشد و دکترا (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)

  • همرا با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دوم پژوهش
  • توضیحات نظری کامل در مورد متغیر
  • پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
  • رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
  • منبع : دارد (به شیوه APA)
  • نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc

تعداد صفحه:34

قسمتی از مبانی نظری متغیر:

دوران نوجوانی به خاطر نقش و اهمیتی که در زندگی انسان دارد،در هر زمان مورد توجه دانشمندان،روانشناسان و نویسندگان آن عصر بوده است.روان شناسان مختلف این دوران را احساس گرایی،عاطفه پرستی،دوره بحران های سازنده و دوره فشارو طوفان نامیده اند( پروت،1383) .همه این اشارات و توجهات نشان دهنده اهمیتی است که این دوره از زندگی می تواند داشته باشد.همه این ویژگی ها باعث می شود که التهابات ،اضطراب ها و دگرگونی ها در نوجوان به وجود آید و جلوه های غیر معمول و به ظاهر غیر عادی در او ظاهر شود .طبیعی است که پدیدار شدن این حالت ها در نوجوان،رفتارهای ویژه ای را از سوی والدین و مربیان می طلبد.

با توجه به اینکه ایران کشوری جوان می باشد مخاطراتی مثل بحران هویت در نوجوانان، افزایش روزافزون بیکاری و سردرگمی در جوانان و عدم استقلال آنها می تواند قابل پیش بینی باشد. لذا در این بین غیر طبیعی نیست که به علت مشکلات فوق الذکر بنیاد و بنیان خانواده ها سست شده و محصولات ناخوشایندی چون خانه های کودکان و نوجوانان بی سرپرست پدید خواهد آمد. دراین مجتمع های شبانه روزی کودکان و نوجوانانی وجوددارند که شامل این طبقات می شوند: فرزندانی که والدین آنها به علل اعتیاد یا قاچاق مواد مخدر زندانی شده اند ، آنهایی که به علت مشکلات درون خانوادگی و فوت والدین و عدم صلاحیت والدین از منزل فرار کرده اند (احمدی، 1380).

در عصر حاضر، جامعه ما والبته بسیاری از جوامع دنیا با یک دشواری و معضل بزرگی به نام کودکان بدسرپرست ویا کودکان بی سرپرست روبرو هستند کودکان بدسرپرست واقعیت تلخ جامعه هستند که به دور از مهر و محبت وتربیت والدین قرارمی گیرند و همین دوری از مهر و محبت تأثیرات منفی زیادی روی آنها گذاشته است ، زیرا  انسان وقتی یک گام در جهت رشد و شخصیت خود برمی دارد،نیازهایی از قبیل تعلق داشتن ونیاز به تحسین ومحبت دارد در حالی که کودکان بدسرپرست از این نیازها پاسخی دریافت نمی کنند و دچار بحران ها و آسیب هایی می شوند که به واسطه تزلزل در بنیان خانواده ها ایجاد شده و آن ها را قربانی خود ساخته است.

مطالعه پیشینه های موجود در مورد نوجوانان بدسرپرست و بی سرپرست و مقایسه آن با افراد عادی نشان می دهد رشد و رفتار افراد متاثر از نوع خانواده ای است که در آن زندگی می کنند.به علاوه نتایج نشان می دهد که نوجوانانی که در خانه های تک والدینی زندگی می کنند یا نوجوانانی که به فرزندی پذیرفته می شوند در معرض خطر بالاتری برای رفتار ها ی غیر انطباقی می باشند.مطالعات نشان می دهد که این پیامدهای منفی ناشی از شماری دلایل نظیر ماهیت رابطه فرد با سایر اعضای غیر خانواده اصلی خودش،چگونگی نظارت یا مراقبت رفتارهای فرد توسط والدین و عوامل موثر دیگری نظیر کیفیت رابطه با همسالان و مهارت های تفکر شناختی بین فردی است (کی پسلی، 1988؛ نقل از ولف، 2000).

 

در گزارشی از کودکان کانون اصلاح وتربیت مشخص شده است که%99کودکان بزهکار دارای والدین زود خشم و مهاجم بوده اند و کودکانی که دست به خودکشی زده اند مورد شکنجه وآزار قرار می گرفتند. در این زمینه وجود کودک آزاری جسمی وعاطفی بیشترین آمار را به خود اختصاص داده است.

روزانه مواردی در خصوص کودکان بدسرپرست که مورد آزار جسمی وعاطفی قرار می گیرند گزارش می شود که به قاچاق مواد مخدر و فروش مواد مخدر،کارهای سخت و زیانبار، ممانعت از تحصیل ، اخراج از خانه ،فرار ازخانه،عدم دسترسی به خدمات درمانی بهداشتی و ده ها معضل دیگر گرفتار و محکوم می شوند.

یکی از آسیب های جدی که جامعه را تهدیدمی کند گسترش کودکانی است که به دلایل گوناگون همه وقت خود را در خیابان می گذرانند و از طریق تکدی گری، بزهکاری ، شغل های کاذب امرارمعاش می کنندکه این معضل ها پیامدهای ناگواری را در آینده نه چندان دور برای جامعه در پی خوهد داشت.  برای جمع آوری این کودکان مراکزی وجود دارد که یکی از آنها خانه ی سبز و ریحانه است که برای جمع آوری کودکان به وجود آمده است این کودکان در خیابان ها و چهارراه ها شب و روز خود را سپری می کنند و هر روز به تعداد آن ها اضافه می شود. آمار نشان می دهد تهران بیشترین کودکان خیابانی را در خود جای داده است. دو مرکز مهم مذهبی مشهد و قم و استان های گلستان،لرستان،فارس وخوزستان تعداد زیادی کودکان خیابانی دارند . زندگی در خیابان مشکلاتی برای کودکان ایجاد می کند مشکلاتی اعم از سوءتغذیه بیمارهای مزمن گوارشی پوستی جای خواب ومحل زندگی آلوده وبیماری های واگیردار که باعث می شود این کودکان نیز در معرض درگیر شدن در فعالیت ها وموقعیت های خطرناک وغیرقانونی قرار بگیرند.استثمار جنسی واعتیاد به موادمخدر وابستگی هر چه بیشتر به گروهای قاچاق موادمخدر از جمله مشکلات آنهاست که این وابستگی باعث بروز بیمارهای خطرناک می شود.از این جهت فرهنگ خشن خیابانی از ویژگی های رفتاری واخلاقی این کودکان است که رفتارهای ضداجتماعی به دنبال دارد کودکی که در محیط ناسالم وبیمار رشد می کند بیشتروقت خود را در خیابان ها و به جرم وبزهکاری گذرانده به همین جهت نمی تواند ارتباط اجتماعی مناسبی با دیگران داشته باشد در تمام جوامع کودکان ونوجوانان خیابانی برای ادامه زندگی به حمل ونقل زباله،شستن اتومبیل،دست فروشی ومشاغل غیرقانونی مانند فروش مواد مخدر مشغول اند این کودکان کمتر به مدرسه می روند وکمتر به مراحل تحصیلی می رسند این کودکان به دلیل نداشتن سرپرست مناسب دیر یا زود به خیابان ها راه می یابند وزندگی خیابانی را از سر می گیرند(تبریزی، 1390).


دانلود با لینک مستقیم


مبانی نظری و پیشینه تحقیق کودکان بی سرپرست و بد سرپرست