فی ژوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فی ژوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلود تحقیق بررسی تأثیر بدرفتاری والدین بر عزت نفس

اختصاصی از فی ژوو دانلود تحقیق بررسی تأثیر بدرفتاری والدین بر عزت نفس دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود تحقیق بررسی تأثیر بدرفتاری والدین بر عزت نفس


دانلود تحقیق بررسی تأثیر بدرفتاری والدین بر عزت نفس

چکیده:
هدف از پژو.هش حاضر،‌ مطالعه تأثیر بدرفتاری والدین بر عزت نفس کودکان بوده است. تحقیق با شرکت 200 نفر دانش‎آموزان پسر و دختر از هر کدام 100 نفر از بین 4 مدرسه راهنمایی شهرستان ایلام که بطور تصادفی انتخاب شده بودند انجام گرفت. تعداد آزمودنیها از هر مدرسه 50 نفر بوده است. دانش‎آموزان پرسشنامه عزت نفس و پرسشنامه بدرفتاری والدین را همزمان تکمیل کردند. بررسی‎هایی که در ارتباط با هدف این تلاش تحقیقی بود نتایجی بدست داده است که عبارتند از:
الف) ضریب همبستگی بین بدرفتاری والدین و عزت نفس کودکان «کل نمونه» 27/0- است که در سطح 1/0 معنی‎دار بوده است.
ب) ضریب همبستگی بین بدرفتاری والدین و عزت نفس کودکان در بین دخترها 245/0- است که در سطح 5% معنی‎دار بوده است.
ج) ضریب همبستگی بین بدرفتاری والدین و عزت نفس کودکان در بین پسرها 56/0- است که در سطح 1% معنی‎دار بوده است.
د) تفاوت تأثیر بدرفتاری والدین بر پسرها و دخترها بوسیله آزمون ‎t بررسی شد که نشان داد میانگین تأثیر بدرفتاری والدین بر پسرها بیشتر از دخترهاست این تفاوت در سطح 1/0 معنی‎دار بوده است.
هـ) تفاوت میانگین‎های عزت نفس در دختران و پسران معنی‎دار نیست.

 

شامل 96 صفحه word


دانلود با لینک مستقیم


دانلود تحقیق بررسی تأثیر بدرفتاری والدین بر عزت نفس

دانلود مقاله بدرفتاری والدین

اختصاصی از فی ژوو دانلود مقاله بدرفتاری والدین دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود مقاله بدرفتاری والدین


دانلود تحقیق بدرفتاری والدین

کلیات
1- مقدمه
2- بیان مسأله
3- اهمیت و ضرورت مسأله
4- اهداف تحقیق
5- سؤالات و فرضیات تحقیق
6- روش تحقیق
7- تعریف واژه‎ها و اصطلاحات
مقدمه
مطالعه پیرامون نحوه رفتار والدین و ویژگیهای فرزندان موضوع بسیاری از تحقیقات علمی در کشورهای مختلف جهان بوده است از جمله موارد مهم و اساسی در این تحقیق ویژگی عزت نفس کودکان در رابطه با بدرفتاری والدین آنها است.
بدون تردید خانواده عمده‎ترین و مؤثرترین نقش را در فرایند شکل‎گیری شخصیت برای ایجاد حس عزت نفس در کودکان دارد. در خانواده‎ای که صمیمیت، محبت، مهربانی وجود دارد کودک می‎تواند هم عزت نفس بالایی داشته باشد و هم تغییرات مطلوب در شخصیت او ایجاد گردد. از یک سو کودک می‎تواند با اطمینان به شخصیت خود با مشکلات روبرو شود و از سوی دیگر، بدون داشتن اضطراب و تشویش رفتارهای نامناسب خود را مورد تردید قرار داده و سعی می‎کند آنها را به نحو مطلوب تغییر دهد. شکل‎گیری بنیادین عزت نفس در کودکان متأثر از فضای کلی خانواده است.
می‎دانیم که اگر گویا فضای کل خانواده هر حرکت و رفتار کودک را علی‎رغم نادرست بودن پذیرا باشند، کودک به احتمال زیاد دچار اختلال رفتار می‎گردد زیرا تفاوت بین رفتارهای درست و غلط را نمی‎داند و از دیگران نیز انتظار دارد که همچون مادر و پدر هرگونه رفتار او را به گرمی و صمیمیت بپذیرد و چون چنین چیزی مقدور نیست مشکلات و درگیری‎های اجتماعی او آغاز می‎گردد. در نقطه مقابل خانواده‎هایی وجود دارند که رفتارهای کودک را نمی‎پذیرند و در حقیقت دائماً در حال طرد کودک خود هستند در چنین فضای خانوادگی کودک نمی‎داند چه چیزی باعث قبول و تشویق از طرف دیگران می‎گردد و کودک در هر امری دچار بلاتکلیفی است.
عزت نفس مبتنی بر ارزیابی قضاوتهایی است که شخص درباره خصوصیات خود به عمل می‎آورد. روانشناسان و جامعه‎شناسان عزت نفس را از شخصیت و هسته مرکزی سازگاری اجتماعی می‎دانند
تحقیقات انجام شده بر ارتباط متقابل بین عزت نفس فرد و تصور فرد از توانائیهای خود تأکید دارد بدین معنا که اگر عزت نفس کاهش یابد، احساس ضعف و ناتوانی در فرد ایجاد می‎شود و بالعکس با افزایش اعتماد به نفس احساس توانمندی به وجود می‎آید.
خانواده‎ها یا والدینی که بطور مستمر کودکان خود را مورد حمایت قرار می‎دهند، با آنها گرم و صمیمی‎اند و کنترل منطقی و متعادل را اعمال می‎کنند، در فرزندان خود اشتیاق ابراز رفتارهای اجتماعی قابل قبول را ایجاد می‎کنند و زمینه را برای بروز استعدادها و توانائیهای کودکان و نوجوانان خود فراهم می‎آورند. برعکس والدین آسان گیر که از کنترل کودکان خود پرهیز می‎کنند، کودکان آنها اشتیاقی ندارند که از رفتارهای قابل قبول و معیارهای تعریف شده گروه‎های مختلف جامعه اطاعت کنند.
والدینی وجود دارند که کارهای کودکان خود را در دوره طفولیت و کودکی به گونه صحیح کنترل نمی‎کنند، در نتیجه در دوره نوجوانی و جوانی از درونی ساختن اخلاقیات و ارزشها در آنها عاجز می‎مانند. این گروه دیر دست به کار می‎شوند و فقط در دوره جوانی اقدام به کنترل جوانان خود می‎کنند، دوره‎ای که مداخلات دیروقت والدین و اختلافات ایجاد شده جوانان را به سوی کژرفتاری اجتماعی و انحرافات اخلاقی سوق می‎دهد.

بیان مسأله
یکی از نیازهای اصلی و اساسی انسان احساس ارزش نسبت به خود و یا بطور کلی عزت نفس ‎(self esteem) می‎باشد در واقع برخوردار از این احساس ارزشمندی و اعتماد به نفس است که برای انسان به مانند یک سرمایه و ارزش حیاتی به حساب آمده و از جمله عوامل مهم و عمده در امر شکوفایی استعدادها و خلاقیت در انسانها محسوب می‎گردد این احساس ارزش بخشی از خودپنداره ‎(self concept) انسان می‎باشد که شامل تصویر خود از خود و احساسی که او نسبت به خویشتن دارد و درجه پذیرش و تأیید شخص نسبت به خویش می‎باشد. نوع نگرش انسان نسبت به خودش، براساس تجربیاتی است که از نگرش دیگران و ارزیابی آنها نسبت به شخصیت خودش دارد
توجه پژوهشگران به عامل عزت نفس تا آنجا که مورد تحقیق قرار گرفته که بسیاری آن را به عنوان یک نیازمهم و اساسی در وجود افراد با ابعاد فردی و اجتماعی تلقی نموده‎اند در این زمینه می‎توان به افرادی چون: آدلر 1930، آلپورت 1937، مورفی 1947. مزلو 1970، راجرز و سالیوان 1959 اشاره نمود.
نقش خانواده در میزان عزت نفس براساس تحقیقات انجام شده قبلی اثبات شده است حال اگر والدین به گونه‎ای رفتار کنند که کودک آزرده خاطر شود در این صورت عزت نفس کودک پایین می‎آید. زیرا یکی از راه‎های ارضای نفس، تکریم افراد و توجه به شخصیت آنهاست.
فردی که در محیط خانواده به اندازه کافی مورد احترام و پذیرش واقع شود و عزت نفس وی بطور مطلوب ارضاء گردد روحیه‎ای طبیعی و روان و معتدل خواهد داشت. برعکس فردی که از پدر و مادر احترام و تکریم ندیده و والدین با او بدرفتاری داشته‎اند عزت نفس او پایین شکل می‎گیرد و کودک در خود احساس پستی و حقارت کرده و شکست خورده و افسرده خواهد شد و به صورت مستقیم و غیرمستقیم دچار مشکلات و اختلالات رفتاری و شخصیتی می‎گردد هیلز و کوپر اسمیت گزارش می‎دهد دختران و پسرانی که از عزت نفس بالایی برخوردار بودند والدین پذیرنده، خوش برخورد، بامحبت و خونگرم داشته‎اند.
هدف از پژوهش حاضر بررسی تأثیر بدرفتاری والدین بر عزت نفس کودکان دختر و پسر می‎باشد و قصد بر آن است که آیا رابطه‎ی بین این دو وجود دارد یا نه. در مکتب اعتقادی اسلام نیز توجه بارزی به ارزشمند بودن انسان و ایجاد یک تصور مطلوب و ارزشمند در انسان نسبت به خودش و دیگر انسانها وجود دارد چنانکه در یک دیدگاه کلی و اساسی انسان به عنوان موجودی در نظر گرفته شده است که دارای ارزش و کرامت است که لازم است درک و احساس عمیق نسبت به عزت و کرامت خود و دیگران داشته باشد در این تحقیق برآنیم که روشن کنیم بدرفتاری والدین به خصوص در دوران کودکی به چه میزانی بر عزت نفس آنها در آینده تأثیر می‎گذارد.
احساس ارزش درجه تصویب، تأیید، پذیرش و ارزشمندی است که شخص نسبت به خویشتن احساس می‎کند

 

شامل 96 صفحه word


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله بدرفتاری والدین

تحقیق بررسی رابطه اختلالات رفتاری کودکان با بهداشت روانی والدین

اختصاصی از فی ژوو تحقیق بررسی رابطه اختلالات رفتاری کودکان با بهداشت روانی والدین دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق بررسی رابطه اختلالات رفتاری کودکان با بهداشت روانی والدین


تحقیق بررسی رابطه اختلالات رفتاری کودکان با بهداشت روانی والدین

فرمت فایل : word(قابل ویرایش)

 

 


مقدمه
بی شک خانواده، نخستین و مهمترین آموزشگاه و پرورشگاه انسان به شمار می آید و یکی از نهادهای اصلی و مقدس هرجامعه است. این خانواده است که فرایند شدن انسان را از قوه به فعل فراهم می کند و تسهیل می سازد و پس از یک زمینه مناسب وراثتی، مهمترین و ضروری ترین نیاز برای رشد یک انسان محسوب می شود و از این نظر خانواده، حیاتی ترین نقش را به عهده دارد. حساس ترین ایام زندگی یک فرد در خانه، در خانواده و در دامن مادر سپری می شود. از این رو قابل تعجب نیست که ریشه اکثر مشکلات رفتاری و ناهنجاریهای عاطفی، اجتماعی و روانی را باید در خانواده جستجو کرد. فرار نوجوانان از خانه، پرخاشگری، بی اختیاری در نگهداری ادرار، ناخن جویدن، اعتیاد، بزهکاری، اضطراب و نظایر آن جلوه هایی از عدم آموزش و عدم برقراری رابطه درست با کودکان و نوجوانان است (به پژوه، 1383).
مطالعات گوناگون نشان داده اند مشکلات بهداشت روانی در کودکان و نوجوانان بیش از سایر اقشار جامعه مشاهده می شود. افسردگی، اضطراب، خودکشی، بزهکاری، مصرف مواد مخدر، شکست تحصیلی و ترک تحصیل از جمله مشکلاتی به شمار می آیند که در دوران کودکی و نوجوانی مشاهده می شود که ناشی از عوامل متعددی چون ژنتیک، اختلال های خانوادگی، تبعیض های اجتماعی، برخوردهای نامناسب افراد خانواده، مدرسه، اجتماع و مجموعه ای از عوامل (خدایاری فرد، 1382).
کودک کافی است که عادی به دنیا بیاید و خانواده و محیطی مناسب در اختیارش باشد تا ببالد و رشد کند و به جایگاه ارزشمند خود برسد. اما زندگی خانوادگی، محیط اجتماعی، بهداشتی، آموزشی و فرهنگی بسیاری از مردم جهان چنان است که دستیابی به چنین مقصودی را دشوار و گاهی امکان ناپذیر می سازد. ما غالباً فرزندان خود را به دلیل خطاها و اختلال ها محکوم می کنیم، یا آنها را به باد ناسزا و تنبیه می گیریم و فراموش می کنیم به جای آن باید خطاها و ندانم کاریهای خودمان را دلیل بروز مشکلات آنها بدانیم (کاکاوند، 1385).
اختلالات عاطفی- رفتاری، بویژه به سبب وضعیت نامتعادل و متحول زندگی خانوادگی و اجتماعی در یکی از دو دهه اخیر در کشور ما، بیش از هر زمان دیگری گریبانگیر گروههای وسیعی از کودکان شده است. نابسامانیهای خانوادگی، کمبود آموزشی و پرورشی و بهداشتی، جابجا شدن گروههای اجتماعی و فشارهای ناشی از آن، رشد نامعقول جمعیت، مهاجرتهای بی رویه، آوارگی، فقر و اعتیاد گسترده، دل آزردگی و افسردگی و پرخاشجویی و شکوه گیریهای حاصل از غیبت یا فقدان سرپرست در بسیاری از خانواده ها و... بسیاری از عوامل مهم دیگر سبب شده است که اختلالات عاطفی و رفتاری کودکان وسعت بی سابقه ای بیابد (لطف آبادی، 1387).
غیبت های طولانی پدران از خانه، ساعت های طولانی دوری مادران از خانواده تحولات و بحران های شدید اقتصادی و اجتماعی و از همه مهمتر کم رنگ شدن ارزشی های مذهبی و اخلاقی را باید عامل اصلی این بی ثباتی ها در خانواده دانست (نوابی نژاد، 1379).
از آن جا که مادر اولین کسی است که نوزاد با او رابطه برقرار می کند، لذا مهم ترین نقش را در پرورش ویژگیهای روانی و عاطفی کودک به عهده دارد و کانون سلامتی یا بیماری محسوب می شود. تحقیقات نشان داده اند اختلالات رفتاری کودکان ارتباط تنگاتنگی با مشکلات روانی والدین دارد. هرچه مشکل روانی والدین شدیدتر باشد ظهور اختلال های رفتاری کودکان سریع تر خواهد بود (بلانز و همکاران، 1991).
مطالعات نشان داده اند که مشکلات رفتاری فرزندان با اختلال روان پزشکی والدین رابطه دارد (زیما و همکاران، 1996؛ راتروکوینتون، 1984).
اگر در خانواده شرایط و روابط ناسالم و منفی وجود داشته باشد، تأثیری بر روی فرزندان خواهد گذاشت و منش های عاطفی ناهنجاری در آن ها شکل خواهد گرفت. نقش های منفی از قبیل حسادت، پرخاشگری، احساس عدم امنیت، مضطرب، پرخاشگری، ناسازگاری و افسرده می گردد. لسلت (1987) ناسازگاری کودکان و نوجوانان را ناشی از شکست در دوران کودکی و در خلال دوران دلبستگی مادر می داند (اسماعیلی، 1383).
مطالعات لی و همکاران (1987 ) نشان داده که آسیب روانی مادر موجب اختلالات عاطفی – هیجانی و مشکلات تحصیلی فرزندان می شود ( به نقل از محمد اسماعیل ، 1382 ) .
تحقیقات نشان داده اند که یکی از علل ابتلای به انواع اختلال های روانی و یکی از منابع آسیب روانی کودک ، در ماهیت تعامل آن ها با والدین شان بالاخص با والدین بیمار می باشد . هترینگتون و همکاران ( همان منبع ).
نتایج تحقیقات یافته های آماری نشان داد که : 61 درصد از مادران کودکان مبتلا به اختلال رفتاری هیجانی مشکوک به عدم سلامت روان هستند که این میزان برحسب اختلالات رفتاری کودکان متفاوت می باشد ( همان منبع ) .
متأسفانه در مورد اختلالهای مربوط به کودکان مطالعات اندکی صورت گرفته است و اطلاعات موجود بیشتر براساس مطالعات انجام شده در مورد بزرگسالان است (نلسون و ایزرائل، ترجمه، خدایاری فرد، 1382) با توجه به اهمیت مطالب فوق پژوهشگر بر آن شد تا به بررسی این موضوع بپردازد.

بیان مسئله
تأثیر رفتار و طرز فکر والدین در شکل گیری و چگونگی رفتار کودکان از اهمیت اساسی برخوردار است. والدینی که رابطه مطلوب و درستی با فرزندان خویش دارند، موجب شادمانی، مسئولیت پذیری و تکامل شخصیتی فرزندان خود می شوند. از سوی دیگر، والدینی که رفتاری مطلوب و درستی با فرزندان خود ندارند باعث بروز انواع مشکلات رفتاری در آنان می شوند.
برای آنکه کودک به شکل سالم و هنجار رشد یابد بایستی در حد معقول نیازهای شخصیتی، روانی، فیزیکی و اجتماعی او ارضا شود. ناکامی در رفع این نیازها باعث مشکلات رفتاری، بزهکاری و ناشادی کودک می گردد و شرایط خانوادگی زمینه ساز این ناکامی هاست. از جمله این شرایط: خانواده های از هم پاشیده، طرد شدگی کودک، سخت گیری و محدودیت شدید، فقر و کمبودهای شخصی، عصبی بودن والدین، نبودن معیارهای صحیح اعتقادی و اخلاقی در خانواده و ... را می توان نام برد. در اکثر نظریه های روانشناسی رشد، چگونگی روابط کودک با اعضای خانواده و مخصوصاً ما در یکی از اساسی ترین عامل رشد شخصیت، شناخته شده است.
اگر در روابط عاطفی مادر و کودک اختلالی بوجود آید، موجب بهم خوردن امنیت عاطفی در کودک می شود که آثار آن را در رفتار کودک می توان مشاهده کرد. بنابراین توافق کلی براین است که خانواده در پیدایش اختلالات رفتاری کودک تأثیر مهمی دارد (نوابی نژاد، 1380 و میلانی فر، 1380).
رئیس و همکارانش (1995) با اجرای پژوهشی تحت عنوان رابطه بین شیوه های تربیتی مختلف خانواده با آسیب شناسی روانی در نوجوانان، سه شیوه ضدیت- منفی گرایی، گرم و صمیمی و حمایتی، و کنترل کننده- نظارت کننده را مطالعه نمودند. آنها در این تحقیق دریافتند که شیوه ضدیت و تعارض با علائم افسردگی، همبستگی کمتر و با رفتارهای ضد اجتماعی همبستگی بیشتری دارد. از طرفی بین ارتباط گرم و صمیمی و رفتارهای مرضی ارتباطی مشاهده نشد (امینی، 1384).
پورتس و هاور (1992) در پژوهش پیرامون کارآیی خانواده و سازگاری کودکان پس از طلاق دریافتند که آن دسته از عواملی که بیشترین سهم را در تسهیل سازگاری عاطفی- اجتماعی دارند عبارتند از: نقش های خانوادگی، مهار رفتار و مشارکت عاطفی، علاوه بر این مشخص شد که خانواده هایی که در آنها مراقبت، حمایت متقابل و رسوم خانوادگی پس از طلاق نیز حفظ شده است، احتمالاً بیشتر قادرند ناسازگاری کودکان را کاهش دهند(کریمی، 1387).
فرار از خانواده نیز معمولاً به دنبال یک دوره طولانی تعارضات شدید خانوادگی رخ می دهد. اگر فراری ها مشکلات شدیدی را در خانه تجربه کرده اند اما آنهایی که بیشتر از یکبار از خانه فرار کرده اند شدیدترین مشکلات را داشته اند (اولسون و همکاران، ترجمه کریمی، 1378).
طبق تحقیقات انجام شده نحوه تربیتی والدین، ویژگی های رفتاری خاصی را در کودک بوجود می آورد مثلاً والدینی که در تعامل با فرزندان خود از شیوه فرزند پروری اقتدار منطقی استفاده می کنند فرزندانشان مستقل و با هدف بوده، دارای اعتماد به نفس و مسئولیت پذیر می باشند و از نظر روانی سالم هستند (بوری ، 1991، مارتین و مک کوبی، 1984، نقل از طیبی، 1383).
ری (1990) طی تحقیقی نشان داد که: کودکان مبتلا به مشکلات رفتاری در خانواده هایی پرورش یافته اند که در آنها انضباط و محبت کم بوده است.
سیف نراقی و نادری (1379) طی پژوهشی نشان دادند که: اگر جو یا فضای کل خانواده، بر حرکت و رفتار کودک را علیرغم درست یا نادرست بودن آن پذیرا باشیم،کودک به احتمال زیاد دچار اختلالات رفتاری می گردد... از طرف دیگر در نقطه مقابل خانواده هایی قرار دارند که هیچگونه رفتار کودک را نمی پذیرند. و کودک دچار بلاتکلیفی و تشویش است. افراط و تفریط در میزان توجه و مراقبت نسبت به اعمال و رفتار کودک می تواند موجبات اختلالات رفتاری باشد...داشتن انتظارات و توقعات نامتناسب با رشد و توان جسمی، ذهنی، عاطفی، اخلاقی و اجتماعی کودکان و یا نداشتن هیچگونه توقعی از آنان در موقعی باید توقع داشت، سبب اختلالات رفتاری در آنان می شود(سالاری، 1380).
براساس گزارش سازمان بهداشت جهانی سالانه، بیش از یک میلیون نوجوان 13 تا 19 ساله از خانه فرار می کنند بیشتر این نوجوانان میان 14 تا 17 سال سن دارند که از این میان 74 درصد دختر و 26 درصد پسر هستند(روزنامه جام جم، دی ماه 1380).
نتایج تحقیقات متعدد نشان می دهند اکثر مشکلات رفتاری کودکان در محیط خانه و مدرسه منعکس کننده شرایط پیچیده بین فردی و رفتاری اعضای خانواده بویژه والدین است و در این میان نقش مادر اساسی و تعیین کننده است بطوریکه محرومیت از وجود او و یا عدم بهداشت روانی والدین اثرات ناگواری از جمله کاهش میزان جنب و جوش، کاهش واکنش عاطفی، ضعف اعتماد به نفس و... را به همراه دارد. نگرش ها و رفتارهای والدین همانند محرومیت از والدین سهم نسبتاً زیادی در علت شناسی اختلالات رفتاری دارند به همین جهت برخی از صاحب نظران معتقدند کودک مشکل دار عمدتاً والدین مشکل داری داشته اند (ماسن، ترجمه یاسایی، 1380).
«نلسون و ایزرائل » نقل از حمیدی (1380) توافق همگانی وجود دارد که خانواده در پیدایش اختلالهای رفتاری کودکان تأثیر مهمی دارد. درباره خانواده های بزهکاران و نیز خانواده های کودکان مبتلا به اختلال رفتار، جرمها و بزهکاریهای بسیاری گزارش شده است. به نظر می رسد اختلالات رفتاری کودکان از نظام خانوادگی ناصحیح سرچشمه می گیرد.
با توجه به مطالب فوق مسئله پژوهش حاضر این است که «آیا بین اختلالات رفتاری کودکان و سلامت روانی والدین رابطه وجود دارد»؟


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق بررسی رابطه اختلالات رفتاری کودکان با بهداشت روانی والدین

دانلود تحقیق روانشناسی بررسی رابطه سلامت روانی با بهزیستی روانشناختی والدین کودکان

اختصاصی از فی ژوو دانلود تحقیق روانشناسی بررسی رابطه سلامت روانی با بهزیستی روانشناختی والدین کودکان دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 دانلود تحقیق روانشناسی بررسی رابطه سلامت روانی با بهزیستی روانشناختی والدین کودکان


 دانلود تحقیق روانشناسی بررسی رابطه سلامت روانی با بهزیستی روانشناختی والدین کودکان

شرح مختصر : بررسی رابطه عزت نفس و سلامت روانی با بهزیستی روانشناختی والدین کودکان عادی و والدین آموزش پذیر می باشد. ابزارهای این پژوهش شامل سه نوع پرسشنامه است که شامل: پرسشنامه عزت نفس و پرسشنامه سلامت روانی و پرسشنامه بهزیستی روانشناختی می باشد و پرسشنامه عزت نفس شامل سه مقیاس عملکرد تحصیلی و ارزیابی اجتماعی و ارزیابی ظاهری می باشد و پرسشنامه سلامت روانی 7 ماده آن برای نشانه های جسمانی و 7 ماده دیگر آن علایم اضطراب و 7 ماده دیگر آن اختلال در کنش اجتماعی و 7 ماده دیگر علایم افسردگی را می سنجد. پرسشنامه بهزیستی روانشناختی که 19 ماده آن برای رضایت از زندگی و 13 ماده آن برای معنویت و 19 ماده آن برای شادی و خوش بینی و 8 ماده آن مربوط به رشد و بالندگی و 8 ماده برای ارتباط مثبت با دیگران و 10 ماده آن برای خود مختاری می باشد. بر اساس نتایج تحقیق مشاهده شد که نمره سلامت روانی در والدین دانش آموزان مرزی بیشتر از دانش آموزان عادی است بدین معنی که والدین کودکان مرزی از سلامت روانی بیشتری برخوردارند و همچنین از لحاظ عزت نفس بین والدین دانش آموزان عادی و مرزی مشاهده نشد و مشحص شد که نمره بهزیستی روانشناختی در بین والدین دانش آموزان عادی بیشتر از والدین دانش آموزان مرزی می باشد بدین معنی بهزیستی روانشناختی بیشتری دارند.

فهرست مطالب :

فصل اول کلیات تحقیق

مقدمه

بیان مسئله

اهمیت و ضرورت پژوهش

اهداف پژوهش

تعاریف مفهومی و عملیاتی واژه ها و متغیرها

فصل دوم ادبیات و پیشنیه تحقیق

مبانی نظری و یافته های پژوهشی

عزت نفس در قرآن مجید

عزت نفس کلی

عزت نفس اجتماعی

عزت نفس تحصیلی

مولفه های عزت نفس

ماهیت عزت نفس

نظریات مرتبط با عزت نفس

سلامت روان

تعریف سلامت روانی

تعریف بهداشت روانی در فرهنگهای مختلف

اصول بهداشت روانی

خصوصیات افراد دارای سلامت روانی

عوامل موثر درتامین سلامت روانی

نقش خانواده درتامین سلامت روانی

نظریات مرتبط با سلامت روانی

بهزیستی روانشناختی

عقب ماندگی ذهنی

عقب ماندگی ذهنی آموزش پذیر

ویژگیهای کودک استثنایی

نیازهای والدین کودکان استثنایی

احساسات والدین کودکان استثنایی

پژوهشهای انجام شده در ارتباط با موضوع

فصل سوم فرایند پژوهش

روش پژوهش

جامعه آماری

نمونه و روش نمونه گیری

ابزار پژوهش

پرسشنامه بهزیستی روانشناختی

پرسشنامه عزت نفس

پرسشنامه سلامت روانی

روشهای تجزیه و تحلیل داده ها

فصل چهارم یافته های پژوهش

تجزیه و تحلیل داده ها

بررسی جمعیت شناختی  آزمودنیها

بررسی حجم نمونه به تفکیک محل سکونت

بررسی حجم نمونه به تفکیک سن

بررسی حجم نمونه به تفکیک میزان تحصیلات

بررسی حجم نمونه به تفکیک نوع شغل

بررسی حجم نمونه به تفکیک میزان درآمد

بررسی متغیرهای اصلی فرضیات تحقیق

فرضیه اول

فرضیه دوم

فرضیه سوم

فرضیه چهارم

فرضیه  پنجم

فرضیه ششم

فصل پنجم نتیجه گیری

خلاصه یافته های پژوهش

بحث و نتیجه گیری

محدودیت های تحقیق

پیشنهادهای تحقیق

فهرست منابع و ماخذ

ضمائم


دانلود با لینک مستقیم


دانلود تحقیق روانشناسی بررسی رابطه سلامت روانی با بهزیستی روانشناختی والدین کودکان

تحقیق درباره بررسی رابطه بین طلاق والدین و بزهکاری فرزندان‎

اختصاصی از فی ژوو تحقیق درباره بررسی رابطه بین طلاق والدین و بزهکاری فرزندان‎ دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق درباره بررسی رابطه بین طلاق والدین و بزهکاری فرزندان‎


تحقیق درباره بررسی رابطه بین طلاق والدین و بزهکاری فرزندان‎

فرمت فایل : word (قابل ویرایش) تعداد صفحات : 111 صفحه

 

 

 

 

 

 

 

-مقدمه و طرح مسأله
بزهکاری پدیده ای اجتماعی و دارای بستر اجتماعی است هر چند که عوامل زیستی ، روانی، جغرافیایی، قومی، نژادی و موارد دیگر در نحوه شکل‌گیری و بروز نوع بزه بسیار مهمی ایفاء می‌کنند، تبیین مسأله بر اساس عامل
محیط اجتماعی، تحدید نگرش حوزه جامعه شناسی اجتماعی است خصوصاً نحوه عملکرد کوچکترین ومهمترین نهاد اجتماعی یعنی خانواده که نقش مهمی را در همکاری و متجانس کردن رفتارهای هنجاری افراد با محیط اجتماع بر عهده دارد. در اینجا به بررسی نقش خانواده به عنوان عامل و مانع بزهکاری نوجوانان (با تکیه بر نظم در خانواده)می‌پردازیم. این کار به خصوص به لحاظ تحدید عوامل مورد بررسی در یک کار علمی اهمیت دارد چرا که نمی‌توان در آن حد در یک کار پژوهشی تمام ابعاد و زوایا را به طور دقیق در نظر داشته و مورد بررسی قرار داد. اگر خانواده می‌تواند عامل مهم بزهکاری باشد و شرایط نامطلوب آن بزهکار پرورش دهد، به همان نسبت وجود شرایط مطلوب در خانواده رشد ذهنی، عاطفی، روانی و اجتماعی نوجوان را امکان‌پذیر ساخته، مهمترین گام در پیشگیری از بزهکاری است. به نظر می‌رسد افزایش میزان بزهکاری حاکی از تضعیف مناسبات گروهی خانواده بوده، به طوری که وحدت گروهی از هم پاشیده است. به هر میزانی که روابط اعضاء از سیطره روابط صمیمی، عاطفی، و اخلاقی خارج شود، خطر از بین رفتن کارکرد بسیار مهم خانواده آموزش هنجارها و ارزشهای اجتماعی به فرزندان دور نخواهد بود. آنچه مهم است مناسبات و پیوندهای گروه خانواده است به شکلی که افراد به عنوان حاملین و عاملین نقشها باید به گونه‌ای ایفاء نمایند که کارکرد اساسی حفظ وحدت و انسجام خانواده را به دنبال داشته باشد. خانه‌ای که از سخن محبت‌آمیز خالی است آفت رشد ذهنی، عاطفی و اجتماعی نوجوان است، عدم عشق و محبت و نبود ثبات و هماهنگی در خانواده زمینه‌ساز رفتار بزهکارانه است.
هر گاه بنیان عاطفی و اخلاقی خانواده سست گردد روی نظم خانواده (طلاق) تأثیر گذاشته، بزهکاری نیز رخ می‌نماید. نظم و تعدل در خانواده رابطه معکوس با روند بزهکاری داد. آنگاه که طلاق رو به فزونی می‌رود، کشمکشهای درونی خانواده اوج می‌‌یابد و فرزندان در سنین نوجوانی به دور از نظر والدین در ورطه آلامی چون اعتیاد، بزهکاری و ... گرفتار می‌آیند.
بهرحال روابط بین والدین و فرزند، از هم پاشیدگی خانواده و فقدان نظم و تعادل در خانواده، سست شدن عقاید مذهبی و اخلاقی در بزهکاری نوجوانان نقش مهمی دارد.
اگر ارزشهای یک نفر و ارزشهای افرادی که بر اثر او تأثیر شدید دارند به جای حمایت از رفتار از رفتار غیر مجرمانه را رفتار تبهکارانه حمایت کنند، احتمالاً آن شخص مجرم خواهد شد.
همبستگی و پیوستگی و ثبات ارکان خانواده کانون مناسبی را پدید می‌آورد تا افراد به صورت نسبتاً کاملی هنجارهای مقبول تعمیم یافته را ملکه‌سازی و درونی کرده و به سهولت در عرضه اجتماعی، نقشهای محول و محقق را به نحوی که از آن انتظار می‌رود به اجراء گذارند. خانواده، گروه کوچکی است که ویژگی اساسی و غیر قابل تفکیک آن صمیمت آن است. اجتماعی کردن نسل آینده جزء بدیهی‌ترین و اساسی‌ترین وظایف خانواده است. (روزن باوم، 149:1973) محبت موجب استواری کانون خانوادگی است، نفرت در جهت معکوس آن جریان دارد و متضمن نفاق و جدایی و مخاصمه و جدال است. هنگامی که نفرت و اختلاف عمیق و مخاصمه به کانونی راه یافت، بقای نظم خانوادگی بین افراد آن متزلزل و دشوار می‌شود.
1-1 اهمیت و ضرورت مسأله:
اگر با دیدی جامعه‌شناسانه به این پدیده نگریسته شود بزهکاری را می‌توان به منزله یک بیماری اجتماعی تلقی نمود که باید معالجه شود. مسلماً برای مبارزه با هر مرضی باید ابتدا آن را شناخت و به زمینه‌های پیدایش آن پی‌برد، سپس بیمار را نجات دار و از بروز دوباره این عارضه پیشگیری نمود. چنانچه بزهکاری یک عارضه و آسیب اجتماعی تلقی شود، لذا «قشر نوجوان» به عنوان یکی از اقشار آسیب‌پذیر جامعه در معرض ابتلا به این عارضه هستند یا به نوعی از آن دچار شده‌اند.
بررسی علت‌ها، سبب می‌شود که مسئولین مربوط، به چگونگی شکل‌گیری اعمال نابهنجار شناخت پیدا کنند، آنگاه شیوه‌های صحیح و مناسب مبارزه با آنها را جستجو نمایند. لذا اینگونه مطالعات و تحقیقات ضرورت می‌یابند تا کجرویها و جرایم بهتر و عمیق‌تر شناخته شود، منشاء آنها کشف گردد و بالاخره راههای اصلا ح و بازپروری بزهکاران هموار گردد. بالاخره این قبیل کاوش‌هاست که امکان پیشگیری از ابتلاء به انحراف و سقوط استعدادها را در نیروهای انسانی بالقوه جامعه، فراهم می‌سازد و خانواده و دولت، حال و آینده کشور از خسارات مادی و معنوی فراوانی رهایی می‌یابند.
با توجه به اینکه سازندگی فردای جامعه بستگی به نیروی فعال پر شور و سلامت جسمی و روحی نسل نوجوان دارد، لازم است که همه امکانات جامعه را برای پیشگیری و مبارزه و ریشه کن کردن بزهکاری نوجوانان کشورمان به کار بردیم.
از طرف دیگر آنچه موجب نگرانی شده است صدمات و لطمات جبران ناپذیری است که بر اثر فروپاشیدن کانون خانواده ایجاد می‌شود، صدماتی که متوجه تمام اعضای خانواده منجمله فرزندان می‌شود. بعد از جدایی برای اکثر افراد یک دوره تضاد و دوگانگی عاطفی و تغییرات خلقی جدید پیش می‌آید که در رفتار خانواده بخصوص فرزندان تأثیر عمیقی می‌گذارد که از جمله آن بزهکاری است.



دانلود با لینک مستقیم


تحقیق درباره بررسی رابطه بین طلاق والدین و بزهکاری فرزندان‎