دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .
محبت آن است که کودک خود را در قلب پدر و مادر و مربی احساس کند و این احساس محکم ترین حلقه ارتباطی مربی و متربی است و همین حلقه ارتباطی است که کودکان را به شکل و شمایل خلقی و رفتاری مربیان شبیه می سازد .
تربیت چیست؟
تربیت باغبانی وجود انسان است .در واقع تربیت چیزی جز از قوه به فعل رسانیدن استعدادها و توانمندیهای بالقوه انسان نیست .
نقش محبت در تربیت
فرزندان شما بیش از آنکه به موعظه و سخن رانی نیاز داشته باشند به محبت خالصانه احتیاج دارند ، محبت غذای روح و جسم است که کل وجود فرد و استعدادهای او را بارور می کند .
پروردگار جهان بندگانش را دوست می دارد و دوستی او عامل رشد و تربیت آنان است و پلیدیها را از روح و روان انسان می زداید . در قرآن کریم بارها از محبت خداوند به بندگان یاد شده است ، بندگانی که خود را در مسیر لطف خداوند قرار دهند . خداوند به عنوان مربی حضرت موسی (ع) می فرماید : رشته محبت خویش را بر تو افکندم تا تحت نظر من تربیت و ساخته شوی . آیاتی از سوره آل عمران و اعراف و قصص نیز بر محبت تربیتی خداوند به بندگانش تأکید می کند .
اگر درصدد رشد فرزندان خود هستید به جای بمب باران کلامی محبت خالصانه خود را در قالب عمل به آنان تقدیم کنید ، چون کودک بر اثر محبت شکوفا می شود ، گل می کند و به بار می نشیند و بر اثر خرده گیریهای بی مورد می پژمرد و به باتلاق فساد فرو می غلتد ، دخترانی که هرگز طعم محبت پدر و مادر را نچشیده اند با کمترین محبت خیانت پیشگان ، سرمایه خود را می بازند .
نگاه معنادار و تربیت
یکی از عوامل نیرومند تربیت نگاه است ، نگاه بیش از بمباران کلامی در رشد و تربیت کودکان مؤثر است ، نگاه در متون اسلامی نوعی رفتار است . ثواب و عقاب الهی را در پی دارد ، چون نگاه دو گونه است : آلوده و پاک هر کدام نقش مخصوص به خود دارد:
نگاه سازنده و پاک و محبت آمیز در قلب کودکان ، نور امید ، صفا و معنویت می ریزد و رشد و کمال آنان را به ارمغان می آورد ، نگاه مهربانانه والدین به رخساره کودک و جوان ، نگاه فرزند به صورت پدر و مادر ، و همچنین نگاه کردن برادر به صورت بردار از عوامل مؤثر و کارآمد در زمینه تربیت است .
نقش نگاه در تربیت ، به آنچه بیان شد محدود نمی گردد .نگاه می تواند عامل پیشگیری و بازدارنده از خلاف و گناه باشد ، یک نگاه خشم آلود پدر یا معلم بیش از تنبیه جسمی در بازداشتن کودک از بزهکاری مؤثر است . از این رو مربیان با تجربه کمتر حرف می زنند و کمتر امر و نهی می کنند ، بلکه با قیافه و نگاه معنادار پیام تربیتی خود را به متر بیان انتقال می دهند ، اما نگاه آلوده و عصیان بار که نقش ویران کننده ای در خود فرد و دیگران می گذارد ، زمینه ساز جنایت ها و قتل ها می گردد ، از این رو چشم چرانی حرام شمرده شده است .
نقش روانی و عاطفی کلمات
در ارتباط بین دو انسان ، واژه ها و کلمات گاهی نقش سازنده یا مخرب دارند .بعضی از کلمات روح انسانی را خراش می دهند و موجب شیارها و زخم هایی در دل انسان می گردند .
این زخمها گاهی کاری تر از زخم شمشیر و ماندگارتر از آن است و همواره مثل خوره روح آدمی را می خورد و منجر به بیماریهای عمیق روانی می گردد . کلمات و جملات ناسالم موجب ارتباط ناسالم و کلمات خوب و شاد موجب ارتباط سالم می گردد . گاهی کلمات ناسالم به طور ناخودآگاه در گفتار متداول والدین ، پیامهای نامناسب و پیامدهای مخربی به بار خواهد آورد و سبب تضعیف و تحقیر شخصیت و آزرده شدن روح یکدیگر می گردد .
اظهارنظرها و کلمات ناهنجاری که در برخوردهای ارتباطی روزانه والدین رد و بدل می شود عزت نفس آنان را جریحه دار می سازد و تهدیدی برای ارتباط سالم خود و فرزندانشان خواهد بود . اختلالات ارتباطی بین زن و شوهر در سایر اعضای شبکه ارتباطی سرایت کرده و آثار تخریبی در روابط فرزندان با سایر افراد خانواده و اجتماع به جای می گذارد .
گاه اتفاق می افتد که زوجها سر یک مسأله کوچک و پیش پا افتاده ای جر و بحث فراوانی
می کنند و سخنانی رد و بدل می گردد که قلبها را می آزارد و موجب جریحه دار شدن شخصیت طرفین و ایجاد نوعی رنجش عاطفی ، تعارض و اختلاف خواهد بود .
تشدید این عوامل ، موجب شدت بحران در سیستم ارتباطی کودکان با یکدیگر و سایر اعضای خانواده خواهد شد و این اختلالات به صورت رفتارهای نابهنجار ، در محیط خانه و مدرسه ظاهر می گردد . اغلب پرخاشگریها ، افسردگیها ، کمروییها ، خودآزاریها ، دیگر آزاریها ، انزواطلبیها ، کم رغبتی به تحصیل ، بی دقتی و بی علاقگی به درس و سرانجام افت تحصیلی کودکان ، همه ناشی از اختلالاتی است که شبکه ارتباطی خانواده به وجود آمده است .
محبت و جامعه
محبت و مهربانی در خانواده ، پایه اساس پرورش صحیح عواطف کودک است و در پرتو آن می توان احساسات کودک را به خوبی هدایت نمود و او را به راه صحیح و مسیر سعادت بخش سوق داد . بینش اسلامی حتی برای تحریک جامعه انسانی به انجام کارهای نیک و شایسته و بازداشتن آنان از بدیها و کژیها ، به عنصر محبت و مهرورزی تکیه کرده و با زبان احساس و عاطفه سخن گفته است . محبت نیرومندترین قدرت تحرک بشر در تمام مظاهر گوناگون زندگی است . محبت احساس مطبوع و دلپذیری است که با وجود آن مشکلات آسان و سختی ها قابل تحمل می گردد در مسیر تربیت عامل محبت قوی ترین عنصر برای پذیرش و تحمل و تفاهم است ، اگر در خانواده محبت متقابل حاکم شود و پدر و مادر بتوانند محیطی آکنده از مهر و عواطف به وجود آورند ، راه تفاهم و همکاری برای فرزندان باز می شود .احتمالاً پرورش و تربیت در چنین محیط خانوادگی ، فرزندان را در محیط بزرگ اجتماع نیز با مردم مهربان و رئوف می سازد .
اما اگر کودک از پدر و مادر و نزدیکان محبت نبیند و یا لذت مهربانی را نچشیده باشد ، اساساً معنی محبت و مهرورزی را نمی فهمد و این حقیقت روحانی و حیات بخش را ادراک نمی نماید . اگر در زندگی تندی و خشونت ببیند و یا اینکه با او بی مهری و بی توجهی شود ، او نیز با مردم همان گونه رفتار می کند . لذا برای صیانت جامعه و حفظ آینده انسانها ، اسلام پدران و مادران ، معلمان و مربیان را موظف به رعایت لطف و مهربانی با کودکان و نونهالان می کند .
روانشناسان می گویند : یکی از علل عمده اختلالات روانی در کودکان ، گسسته شدن رابطه خانواده و یا اختلافات شدید خانوادگی است . در خانه ای که صمیمیت و محبت وجود دارد ، کودک می تواند ثبات روحی خود را حفظ کرده و تغییرات مطلوب را در شخصیت خود فراهم آورد . از یک طرف می تواند با اطمینان به شخصیت خود با مشکلات روبرو شود و از طرف دیگر بدون داشتن اضطراب و تشویش رفتارهای نامناسب خود را مورد تردید قرار داده به نحو مطلوبی تغییر دهد .
خانواده و نقش آن در ابراز محبت و مهرورزی
محبت براى انسان یک نیاز طبیعى اسـت , چنانکه انسان به آب و غذا نیاز دارد به محبت نیز نیاز دارد. انسان نفس خویش را طبعا ً دوست دارد و دلش مى خواهد که محبوب دیگران نیز باشد. کودک بیش از بزرگترها به این آب حیات نیاز دارد.
محبت چون یک نیاز طبیعى اسـت وجود و عدم آن در تعادل و عدم تعادل روح تإثیر فراوان دارد. کودکى که در محیط گرم محبت پرورش مى یابد روانى شاد و دلى آرام و بانشاط دارد. به زندگى امیدوار و دلگرم است , خود را در این جهان پرآشوب تنها و بى کس نمى داند , تا تعادل و آرامش نفسانى خویش را از دست بدهد. در پرتو محبت صفات عالى انسانیت و عواطف و احساسات کودک به خوبى پرورش مى یابد و نتیجه آن , پرورش انسانى متعادل خواهد بود.
سلامت جسم; احساس محبوبیت , در آرامش نفس تإثیر دارد و آرامش نفس نیز بدون شک در سلامت اعصاب و جسم تإثیر فراوانى خواهد داشت. جسم و جان کودکى که از محبتهاى گرم پدر و مادر اشباع مى شود و از آرامش نفسانى و اعتماد برخوردار است , بهتر از کودکى که فاقد چنین نعمت بزرگى است , رشد و پرورش مى یابد.
اظهار محبت را یاد مى گیرد; کودک در محیط گرم محبت , اظهار محبت را از پدر و مادر یاد مى گیرد , خوش قلب و خیرخواه و انسان دوست بار مى آید , چون طعم شیرین محبت را چشیده در فرداى زندگى حاضر است این آب حیات را بر دیگران نیز ایثار کند. چنین انسانى وقتى بزرگ شد , همین اظهار محبت را نسبت به همسر خود , نسبت به فرزندان خود و نسبت به دوستان و معاشرین و همه انسانها انجام خواهد داد. با محبتهاى گرم خود همه را شاداب مى گرداند و در مقابل , از محبتهاى متقابل دیگران نیز برخوردار خواهد شد.
به محبت کننده علاقه پیدا مى کند; چون انسان حب ذات دارد , علاقه مندان خود را نیز دوست مى دارد , نسبت به آنان خوش بین مى شود. وقتى کودک مورد محبت پدر و مادر قرار گرفت , متقابلا به آنان علاقه مند مى گردد.
پدر و مادر را افرادى قدرشناس و خیرخواه و قابل اعتماد مى شناسد و به حرف آنان بهتر گوش مى دهد. چنین پدر و مادرى بدون شک بهتر مى توانند در تربیت صحیح فرزندان خویش موفق باشند.
مصونیت از انحرافات; اظهار محبت , کودک را از ابتلإ به عقده نفسانى و احساس کمبود حقارت مصون مى دارد, برعکس کودکى که از محبتهاى گرم پدر و مادر محروم بوده, یا نیاز او درست اشباع نشده , در نفس خویش احساس محرومیت مى کند. نسبت به پدر و مادر و دیگران که او را دوست ندارند عقده نفسانى پیدا مى کند , چنین انسانى در معرض هر گونه انحراف و فسادى خواهد بود. به عقیده بسیارى از دانشمندان اکثر تندخویى ها , خشونت ها , لجبازی ها , زورگویى ها , بدبینى ها , اعتیادها , افسردگى ها , گوشه گیرى ها , ناامیدى ها , ناسازگارى هاى افراد , معلول عقده حقارتى است که در اثر محرومیت از محبت به وجود آمده است. در اثر این عقده حقارت ممکن است دست به دزدى یا قتل نفس یا طغیان بزند تا از پدر و مادر و مردمى که او را دوست ندارند انتقام بگیرد. حتى ممکن است خودکشى کند تا از وحشت دردناک محبوب نبودن نجات یابد.
بسیارى از کودکان و نوجوانانى که از منزل و شهر و دیار خود فرار کرده اند انگیزه فرار خود را کم مهرى پدر و مادر معرفى کرده اند.
جایگاه محبت و مهرورزی در اسلام:
گرچه استفاده از قدرت، میتواند ما را به هدف برساند، ولی بهره گیری از *محبت* و *عشق*
و ایجاد جاذبه و کشش قلبی، اهرمی قویتر است وانگیزههای ماندگارتری ایجاد میکند. در روایات نیز آمده است: «محبت ودوست داشتن برتر از ترس و بیم است.».
نوع رابطه ما با اهل السلام، بر چه مبنایی است و بر چه مبنایی بایدباشد؟ آیا مثل رابطه ملت و حاکم و مردم و رهبر است؟یا رابطه علمی میان شاگرد و استاد؟ یا رابطه «محبت» و «مودت» و پیوند قلبی و درونی است، که همکارسازتر، و هم بادوامتر و ریشه دارتر است؟ خلل پذیر بود هر بنا که می بینی مگر بنای محبت که خالی از خلل است.
قرآن کریم روی این رابطه تاکید دارد و «مودت السلام» را اجررسالت پیامبرصلی الله علیه وآله معرفی میکند:
«قل لا اسئلکم علیه اجرا الا المودة فی القربی»
بگو: من بر انجام رسالت، از شما مزدی نمی خواهم، مگر دوستی ومحبت درباره نزدیکانم.
در روایات متعددی «مودة فی القربی» به محبت و مودت اهل بیت وخاندان پیامبر تفسیر شده است. بالاترین محبت هم محبتی است که خدابه آن سفارش کرده باشد و صاحبان این محبت را نیز دوست بدارد.
در روایات هم، مودت و ولایت، به عنوان یک «فرض الهی» و ملاک قبول اعمال و عبادات به حساب آمده است.
تولای شما فرض خدای است قبول و رد آن مرز جدایی است
هر آن کس را که در دین رسول است ولایت، مهر و امضای قبول است دیانتبی شما کامل نگردد بجز با عشقتان دل، دل نگردد
امام صادق علیه السلام نیز فرموده است:
«رحم الله عبدا حببنا الی الناس ولم یبغضنا الیهم».
خدا رحمت کند کسی را که ما را محبوب مردم سازد و ما را در نظر مردم مبغوض و منفور نسازد.
نیز از سخنان آن حضرت در توصیه به مسلمانان است:
«احبونا الی الناس و لا تبغضونا الیهم، جروا الینا کل مودةوادفعوا عنا کل قبیح».
ما را در نظر مردم محبوب سازید و در نظرشان ما را منفور نگردانید، هرمودت و دوستی را به طرف ما بکشید و هر زشتی را از ما دور سازید.
هر چه محبت و دلباختگی و ارتباط قلبی بیشتر باشد، تبعیت وهمرنگی و همراهی و همدلی هم بیشتر خواهد شد. نقش عشق و محبت در ایجاد همسانی و همفکری و همراهی و همسویی بسیار عظیم است ومردم پیوسته از چهرههای محبوبشان الگو و سرمشق میگیرند. ایمان عاطفی به رهبری حتی در اطاعت سیاسی و اجتماعی هم تاثیر میگذارد وزمینه ساز تبعیتی عاشقانه میشود، نه صرفا تشکیلاتی و رسمی.
از این رو، ارتباط شیعه با اهل بیت را علاوه بر جنبه های اعتقادی برمبنای علمی و احادیث و منابع دینی، باید عاطفی و روحی و احساسی قرارداد و «آگاهی عقلی» را با «عاطفه قلبی» در هم آمیخت و عقل و عشق رابا هم پیوند زد. همچنانکه در آموزش هم، اگر معلم، بیش از رابطه علمی،رابطه قلبی و زمزمه محبت و مودت باشد «جمعه به مکتب آورد طفل گریزپای را»، در ارتباطهای ولایی با ائمه نیز دل، قلمرو فرمانروایی آنان میگردد.
خانواده و مهرورزی در آن
نظام هستی بر اساس مهر و محبت پروردگار به انسان پدید آمده است اگر محبت نبود ، نه طلوعی بود و نه غروبی . نه بهاری بود و شکفتن گلها و نه نغمه های شورانگیز بلبلان . نه کوهساری وجود داشت و نه آبشاری ، نه امواج غلطان دریاها به چشم می خورد و نه ستارگان در آسمانها چشمک می زدند .
اگر عشق و دلدادگی نبود شوریدگان به دنیا نمی آمدند و اشعار نغز و زیبا سروده نمی شد . اگر سوز و گداز دلدادگان نبود کوه بیستون شکافته نمی شد و ذوق و هنر هرگز تولد نمی یافت ، دیگر معلم شوریده دلی پیدا نمی شد و کلاسهای درس تعطیل می گردید .
دفتر زندگی با کلمه عشق و محبت آغاز شد و جلوه های گوناگون جمال و کمال در کل هستی پدید آمد . انسانها هم که جزئی از نظام کلی هستی هستند با عشق متولد می شوند با دلدادگی به تلاش و کوشش می پردازند و در آخرین لحظات زندگی سرشار و لبریز از عشق و دلدادگی چون حبابها به اقیانوس هستی و ابدیت می پیوندند . پس آغاز و سرانجام زندگی و هستی از مهر و محبت آکنده است و آنان که از عشق و دلدادگی خبری ندارند نامشان در دفتر و جریده انسانها ثبت و ضبط نمی شود .
اگر می خواهیم خانواده استواری داشته باشیم اگر مایل هستیم از زندگی لذت و بهره بگیریم ، اگر می خواهیم کودکان ما با نشاط و خرمی زندگی کنند ، اگر می خواهیم استعدادهای خداداد در آنان شکوفا گردد و اگر می خواهیم روح امید و اعتماد و تلاش و کوشش در آنان زنده شود . زندگی خانوادگی را از مهر و محبت لبریز و سرشاز نماییم و در و دیوار خانه را با صفا و صمیمیت آذین بندی کنیم .
رسول خدا ( ص ) می فرمود : هیچ بنایی در نزد پروردگار محبوب تر از بنای خانوادگی نیست بدیهی است که منظور خانواده ای است که لبریز از مهر و محبت باشد . در گفتار دیگری فرمود . مرد مسلمان پس از اسلام فایده ای برتر و والاتر از همسری مسلمان به دست نیاورده است . همسری که هر گاه به او می نگرد سراسر وجودش از شادی و سرور لبریز می گردد . هر گاه از او چیزی را طلب می کند از او اطاعت می کند و درغیبت شوهرش با همه وجود از ناموس و مال او پاسداری می نماید . پرواضح است که این گونه ارتباط استوار و صمیمی جز در پرتو مهر و محبت زن و شوهر به یکدیگر امکان پذیر نیست . پیوندهای عاطفی است که زن و شوهر را به وحدت و یگانگی سوق داده هر دو یکی می شوند و دوگانگی و اختلاف و درگیری از میان برداشته می شود . در برخی از روایات اسلامی از همسر به انیس موافق تعبیر شده است.
پیشوایان دینی با انتخاب چنین کلماتی به همه خانواده ها گوشزد می کردند که زن و مرد در محیط خانوادگی باید با یکدیگر دوست و صمیمی و مونس و همدم یکدیگر باشند . واضح است که وصول به این هدف جز در پرتو دوستی و صمیمیت خالصانه امکان پذیر نیست . رسول خدا (ص) می فرمود : من از دنیای شما سه چیز را دوست دارم اول بوی خوش ، دوم زنان و سوم نماز را که نور چشم من است . هدف اساسی پیامبر بزرگوار این بوده است که برای همه زنان و مردان این واقعیت را تبیین کند که کانون خانوادگی باید از مهر و محبت لبریز باشد تا زندگی مفهوم واقعی خود را از دست ندهد .
خدا برخی از مؤمنان را نزد خدیجه فرستاد و یپام داد که این فراقت و دوری به دستور پروردگار می باشد ومهر و محبت ایشان به او کماکان گرم و سوزان است . با توجه به مقدمات ذکرشده این حقیقت آشکار می شود که زندگی جز در پرتو مهرورزی و محبت کردن امکان پذیر نمی تواند باشد .
در اینجا این سئوال مطرح می شود که زن و شوهر چگونه باید با یکدیگر برخورد داشته باشند تا کانون خانوادگی از مهر و محبت لبریز گردد . در پاسخ می گوییم که هیچ معلومی بدون علت تحقق نمی یابد . برای ایجاد صفا و صمیمیت باید رفتارهای خاصی در محیط خانوادگی حاکمیت داشته باشد تا صفا و یگانگی فراهم آید به همین مناسبت به رفتارهایی که موجب ایجاد صفا و صمیمیت می شود اشاره می کنیم .
1 - اولین عاملی که موجب پدید آمدن صمیمیت می شود خوش اخلاقی است . بدیهی است که منظور از حسن خلق نرمی وملایمت و تحمل و شکیبایی است . زن و مرد باید سعی کنند در ارتباط با همدیگر روحیات انسانی را در حد کمال مراعات کنند و از تندی و تیزی وعصبانیت و حساسیت ها جداً پرهیز نمایند . از امام حسن مجتبی نقل شده است : هیچ عیش و زندگی برتر و والاتر از خوش اخلاقی نیست .
2 - دومین عاملی که صفا و صمیمیت را در محیط خانوادگی فراهم می آورد خوش زبانی است . زن ومرد خانواده باید از ابراز هر نوع کلمات و الفاظ زننده و کوبنده اجتناب کنند و هرگز نسبت به یکدیگر زخم زبان نزنند زیرا هیچ عاملی همانند نیش زدن به صمیمیت خانواده لطمه وارد نمی کند . رسول خدا در طول زندگی خود در ارتباط با مسائل شخصی و خانوادگی هرگز زبان به انتقاد نگشود و اگر اعتراض و انتقادی می کرد در انحصار مواردی بود که به حدود و قوانین الهی تجاوزی به عمل آمده بود و در غیراین صورت با سکوت و نادیده گرفتن گذشت می کرد .
3 - سومین نکته که بسیار حساس است و در ایجاد و حفظ صمیمیت ها نقش مؤثر را عهده دار است خوش برخوردی است . همه افراد علاقه دارند که دیگران با آنان برخورد خوبی داشته باشند . بنابراین زن و مرد هم از این قاعده کلی مستثنی نیستند. هر مردی دوست دارد وقتی به خانه قدم می گذارد همسرش با چهره ای خندان و با گشاده رویی با او برخورد کند . چنانکه زن خانه نیز متوقع است وقتی مرد وارد خانه می شود سختی ها و دشوارهای زندگی را فراموش کند و با چهره ای متبسم و خندان با همسرش مواجه شود . فراموش نکنیم که برخوردهای اولیه افراد بسیار مؤثر و نقش آفرین است . به عنوان مثال سبقت گرفتن در سلام را و افشای سلام در برخوردها تأثیر بسزایی در دیگران دارد و روحیه ها و رفتارها را تغییر می دهد . به اعتقاد ما یکی از نشانه های بارز خردمندی در زن و مرد خوش برخوردی است عده کمی هستند که از این توانایی برخوردارند . این گونه افراد در اولین برخورد با دیگران اعم از خردسال و بزرگسال آنان را شیفته و مجذوب خود می کنند و در برابر این عده بسیاری از مردم نیز برخوردی خشک و ساده دارند .
۴- نکته چهارم اینکه زن و مرد موظف هستند یکدیگر را تأیید و تثبیت کنند و این کار علاوه بر اینکه عملاً انجام می گیرد باید در گفتار و رفتار هم انعکاس یابد به عبارت ساده تر زن و مرد رسماً باید اعتراف کنند که منهای طرف مقابل قادر به زندگی کردن نیستند . این تأیید و پذیرش موجب افزایش صفا و صمیمیت خواهد بود از رسول خدا نقل شده است که فرمودند : وقتی مردی به همسرس می گوید تو را دوست دارم این جمله هرگز از قلب همسرش زائل نمی شود . باید توجه داشته باشیم که همه انسانها اعم از مرد و زن در تمام دوران زندگی از شک و تردید برکنار نیستند و این تردید و شک در رفتار و کردارشان نیز منعکس می شود لذا وقتی مورد تأیید دیگران قرار می گیرند جان و توان تازه ای بر آنان دمیده می شود .
در یک خانوادهی بالنده هر لحظه میتوان نشاط و سرزندگی، اصالت و محبت و علاقه را احساس کرد. به نظر میرسد که در چنین خانوادهای علاوه بر مغز، قلب و روح هم حضور دارند . افراد با تمام وجود به سخنان همدیگر گوش فرا میدهند و رعایت حال و خواسته یکدیگر را میکنند و برای هم ارزش قایلند و آشکارا محبت خود را ابراز نموده ، یا درصورت لزوم با یکدیگر همدردی میکنند. افراد چنین خانوادهای از خطر کردن ، نمیهراسند. زیرا هر فرد خانواده متوجه است که با خطر کردن حتماً اشتباهاتی رخ خواهد داد و اشتباهات، خود نشانهای از رشد کردن است، همهی افراد خانواده احساس میکنند که از حقوقی برخوردارند، ضمن این که کاملاً به یکدیگرعلاقه مندند و برا ی همدیگر ارزش قائلند.
در یک خانوادهی بالنده هر لحظه میتوان نشاط و سرزندگی، اصالت و محبت و علاقه را احساس کرد. به نظر میرسد که در چنین خانوادهای علاوه بر مغز، قلب و روح هم حضور دارند . افراد با تمام وجود به سخنان همدیگر گوش فرا میدهند و رعایت حال و خواسته یکدیگر را میکنند و برای هم ارزش قایلند و آشکارا محبت خود را ابراز نموده ، یا درصورت لزوم با یکدیگر همدردی میکنند. افراد چنین خانوادهای از خطر کردن ، نمیهراسند. زیرا هر فرد خانواده متوجه است که با خطر کردن حتماً اشتباهاتی رخ خواهد داد و اشتباهات، خود نشانهای از رشد کردن است، همهی افراد خانواده احساس میکنند که از حقوقی برخوردارند، ضمن این که کاملاً به یکدیگرعلاقه مندند و برا ی همدیگر ارزش قائلند.
هرکس میتواند احساس سر زندگی را در چنین خانوادهای ببیند. حرکات بدنها و حالت چهرهها آرمیده است. افراد با آهنگی پرمایه و روشن حرف میزنند. در روابطشان باهم، هماهنگی وجود دارد. حتی وقتی خردسالند به نظر گشاده رو ومهربان میآیند و بقیه افراد خانواده هم با آنها مثل آدمهای بزرگ رفتار میکنند.
خانوادههای مسئلهدار و آشفته در اثر ازدواجهای مسئله دار به وجود میآیند. در خانواده های آشفته ارزش خود، پایین؛ ارتباط، غیرمستقیم؛ قاعدهها خشک و بی روح و ناسازگار و یکنواخت است و پیوند با اجتماع براساس ترس و آرام کردن خشم و سرزنش است.
در خانوادههای آشفته و ناراحت، جو منفی را خیلی سریع و آسان میتوان احساس کرد. هر وقت در چنین خانوادهای باشیم به سرعت احسا س مینیم که ناراحتیم. گاهی محیط آن چنان سرد است که گویی همه یخزدهاند، فضا فوق العاده مؤدبانه است و بی حوصلگی به وضوح روشن و مشهود است.
زمانی دیگر احساس میکنیم که همه چیز به طور مداوم به دور خود میچرخد و سرگیجه میگیریم ونمیتوانیم تعادلمان را بازیابیم.گاهی امکان دارد که نوعی حالت اعلام خطر احساس شود، مانند آرامش قبل از طوفان، وگاهی نیز هوا سرشار از رمز و راز است، مانند محیط ستادهای جاسوسی.
واکنشهای اساسی
بیشتر افراد خانوادههای پریشان دچار بیماری جسمی هستند. در واقع بدن آنان در برابر جوی غیر انسانی، واکنشی انسانی نشان میدهد و بیانکننده ی وضع ناخوشایند آنان است.
بدنها شق و سفت یا دولا و خمیده است؛ چهرهها عبوس و غمگین و مانند ماسک بی احساس به نظر میرسد؛ چشمها فرو افتاده است و نگاه ها از مردم میگریزد. بدیهی است که گوشها نمیشنوند، صداها هم خشن و گوشخراش هستند.
نشانه دوستی در میان افراد خانواده کم است و همبستگی خانوادگی نوعی وظیفه است و افراد صرفاً تلاش میکنند یکدیگر را تحمل کنند. گهگاه افرادی در خانوادههای پریشان مشاهده میشوند که سعی دارند با حرفهایشان جو موجود را سبک کنند ولی گفتههایشان به هدر می رود. در چنین مواقعی اغلب شوخی ها هم گزنده و طعنهآمیز و بی رحمانهاند. بزرگترها آنقدر سرگرم امر و نهی به فرزندان خود هستند که هرگز نمیفهمند اوکیست. در نتیجه فرزند هیچگاه از پدر و مادر به عنوان دو انسان بهره مند نمیشود.
فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد
تعداد صفحات این مقاله15 صفحه
پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید