پرسشنامه خوداثرمندی کودکان و نوجوانان (SEQ – C)
سوالات
روش نمره گذاری و تفسیر
روایی و پایایی
منبع اطلاعات تکمیلی دیگر
پرسشنامه خوداثرمندی کودکان و نوجوانان (SEQ – C)
پرسشنامه خوداثرمندی کودکان و نوجوانان (SEQ – C)
سوالات
روش نمره گذاری و تفسیر
روایی و پایایی
منبع اطلاعات تکمیلی دیگر
سازگاری و هماهنگ شدن با محیط پیرامون برای هر موجود زنده یک ضرورت حیاتی است و هدف نهایی ازآن داشتن کفایت وتوان زندگی اجتماعی است و باید با توجه به رشد ذهنی و توانایی سازگاری افراد تجارب مختلف رفتار وفعالیت های اجتماعی برای آنها فراهم شود ولی ممکن است این سازگاری بنا به علل گوناگون بوجود نیاید.
سازگاری ابعاد مختلفی دارد که شامل سازگاری جسمانی، عاطفی، روانی ، اجتماعی و اخلاقی است که در رأس همه سازگاری اجتماعی قرار دارد و مهم ترین مشخصه سلامت روان محسوب می شود. روابط خانوادگی مطلوب بستر مناسبی برای رشد اجتماعی و سازگاری محسوب می شودو در سایه ی این روابط،کودکان مهارت ها و تجارب ارزشمند اجتماعی را کسب کنند.
کودکان استثنایی برای شکوفا شدن استعدادهای بالقوه ای خود به آموزش های ویژه ای نیاز دارند وممکن است مشکلاتی درخصوص ویژگیهای شخصیتی واجتماعی از خود نشان دهند.و در این جا سؤال این است که آیا توانایی ذهنی محدود افرادکم توان ذهنی باعث محدودیت تطابق یا سازگاری اجتماعی آنان می شود یا نه ؟
باآموزش رفتارها و مهارت های تطابقی وموقعیت های جدید موفقیت آمیزمی توان تجارب شکست زاونگرش های منفی این کودکان راکم کردوبه آنهاکمک کرد. برای کسب این مهارت ها زبان که یکی از راههای ارتباط برقرار کردن با خود و دیگران است نقش مهمی دارد. نقص در این ارتباط بر تمام جوانب شخصیتی فرد تأثیر می گذارد و وی را با مشکل مواجه می کند. یکی ازاین نقص ها معلولیت شنوایی است که کودک را از پردازش اطلاعات زبانی توسط گوش باز می دارد و روی مهارت های آموزشی واجتماعی فرد تأثیر می گذارد .
تعاریف نظری واژه ها:
کم توانی ذهنی: عملکرد پایین تر از متوسط در کلیه امور ذهنی که با مشکلات و کاستی هایی در رفتار سازشی همراه بوده و در دوران رشد پدیدار می گردد .
ناشنوایی : یک اصطلاح ژنریک است که نمایانگر آن عده از ناتوانایی های شنوایی است که ممکن است درجات شدت و ضعف آن بین خفیف تا عمیق متغیر باشد و شامل دو گروه فرعی ناشنوا و کم شنوا می باشد .
تعاریف عملیاتی واژه ها:
زمانی که از نقش والدین در پیشرفت تحصیلی فرزندان سخن به میان می آید این تصور وجود دارد که والدین در خانه نقش معلم های مدرسه را ایفا کنند و به عنوان معلم سرخانه مطالب و مباحث کتب درسی را به فرزندانشان می آموزانند.
این تصور کاملا نادرست و سطحی است. به اعتقاد کارشناسان نقش و اثربخشی پدر و مادر بیش از تدریس مطالب در منزل بوده و نمی توان آن را در یک چنین حیطه ای محدود و محصور ساخت.
برای فرزند اولین گروه اجتماعی، خانواده محسوب می شود. او چند سال اول زندگی را در این گروه به سر می برد. پدر و مادر الگوی اولیه و اساسی وی محسوب می شوند. یک رابطه متقابل رخ می دهد و کودک به پدر و مادر اعتماد می کند و با تلاش زیاد سعی در همانندسازی و تقلید از آن ها دارد.
مدرسه دومین پایگاه اجتماعی است که بعد از خانواده نقش مهمی در آموزش و پرورش کودک ایفا می کند. کودک حساس ترین سال های عمر خود را ابتدا در خانواده و سپس در مدرسه می گذراند. در حقیقت مدرسه تکمیل کننده خانواده بوده و سعی در انتقال مفاهیم و مطالب یادگیری به کودک دارد. اگر تعلیمات خانواده و والدین با آموزش های مدرسه همگون و همسو باشد، کودک با تضادهای کمتری مواجه می شود. اما اگر آموزش های این دو نهاد با هم متفاوت باشد، کودک برای مقابله با این تضادها واکنش های متفاوتی بروز می دهد.
انواع رفتارهای والدین با فرزندان:
با توجه به بافت فرهنگی جامعه ما و نگرش های متفاوت والدین در تربیت فرزندان رفتارهای ما با فرزندان در سه نوع رفتار خلاصه می شود:
الف ـ رفتار مستبدانه: گروهی از والدین به منظور کنترل بیشر فرزندان و همچنین عدم اطمینان به شرایط موجود در جامعه، سعی در کنترل روابط فرزندان خود با جامعه دارند. آن ها تصور می کنند تسلط در کنترل رفتار و تربیت فرزندان خود را دارند و هیچ احدی جرات نفوذ در تغییر رفتار فرزندان آنها نخواهد داشت.
در حالی که آنان فرزندان خود را از آموزش های اجتماعی محروم کرده و کاملا وابسته به خود بار می آورند و قدرت فکر و خطا و آزمایش را از آنان می گیرند. اما با ورود این فرزندان به جامعه و ضرورت اتخاذ تصمیم به دلیل نداشتن تجربه و اعتماد به نفس با مشکل مواجه می شوند.
ب ـ رفتار سازشکارانه: رفتاری که در آن حقوق دیگران مهم تر از حقوق خود است و بر آن اولویت دارد، به کلامی دیگر، دیگران حق دارند ولی شما حقی ندارید. هدف اصلی رفتار سازشکارانه اجتناب از برخورد و راضی نگه داشتن فرندان است (فرزند سالاری).
ج ـ رفتار مدبرانه: دفاع از حقوق خود، به طوری که حقوق دیگران پایمال نشده و تعادل در نظر گرفته شود و نه رفتار مستبدانه و نه رفتار سازشکارانه، بلکه رفتار معقولانه و منطقی که در آن باید سعی شود منطق فرزند تحریک شود و نه خشم و لجاجت، داشتن رابطه دوستی با فرزندان، بیان نیازها، خواسته ها، نظرات، احساسات و عقاید خود به صورت مستقیم و به دور از هر گونه ابهام و با روش های مناسب قادر خواهد بود فرزند شما را در این حوزه یاری کند.
روش های مناسب:
1- به خاطر داشته باشید اگر تقاضای کودک خود را به دلیلی رد کردید، توضیحات خود را برای او با زبانی ساده بیان کنید.
2- وقتی که جواب مثبت می دهید روی تصمیم خود باقی بمانید. به عنوان مثال اگر پاسخ شما در مقابل رفتارهای زیاده طلبانه کودکتان به آنها می آموزاند که چطور می توان چیزی را به دست آورد، اگر به طفل اجازه داده شود که با روش خود و با گریه و جیغ و داد خواسته های خود را به دست آورد، او تصور خواهد کرد که می تواند با ساده ترین شیوه راه خود را پیش ببرد. از سوی دیگر اگر شما اغلب تسلیم خواسته های کودکتان می شوید، انگیزه های شخصی خودتان را بررسی کنید (منطق اولیه) همچنین اگر بخواهید به هر قیمتی نگهبان صلح و آرامش باشید کودکان یاد می گیرند که الم شنگه به پا کردن کارساز است پس باید در تصمیم خود استوار باشید.
مایکل ونیز کارشناس امور کودکان معتقد است: «در این گونه موارد اگر لازم شد مغازه را ترک کنید، گاه برای اثبات یک نکته باید خود را ناراحت کنید، وظیفه شما به عنوان یک والد، این است که به کودکان خود کمک کنید تا تصمیم بگیرند که چه چیزی ارزش به دست آوردن را دارد و آنگاه به آن ها نشان دهید که راه صحیح کدام است. درس مهمی که آن ها یاد می گیرند این است که برای به دست آوردن خواسته شان باید تلاشی منطقی داشته باشند.
نیازهای دانش آموزان:
یکی از محققان می گوید: «تا آن اندازه که در فکر کفش پاهای فرزندانمان هستیم در فکر پرورش ذهن آن ها نیستیم. ما برای خریدن یک جفت کفش حداقل به پنج یا شش مغازه سر می زنیم تا از نظر رنگ، مرغوبیت، جنس، اندازه، مدل، قیمت و .. مناسب باشد ولی برای پرورش مغز و اندیشه آن ها چه کار کرده ایم.»
وقتی سخن از نیازها به میان می آید، فقط حرف از خوردن و خوابیدن مطرح نمی شود بلکه نیازهای دیگری مانند عشق، محبت، وابستگی، احترام، احساس ارزشمندی و .. نیز وجود دارد. از سوی دیگر همه نیازها را خانواده و والدین نمی توانند پاسخگو باشند، ولی اگر والدین از شکل و چگونگی این نیازها آگاه باشند می توانند زمینه ساز ارضای این نیازها باشند. اگر ما بدانیم که فرزندمان برای ارضای پاره ای از نیازهای خود به چند دوست صمیمی و خوب نیازمند
شامل 11 صفحه فایل WORD قابل ویرایش
یونی شاپ فروشگاه تحقیق و پروژه
بخشی از متن اصلی :
علل دزدی و بزهکاری در کودکان و نوجوانان را در زمینه های مختلفی میتوان جویا شد.
1-ضعف ایمان و تقوا
2-عدم توجه اولیاء به رفتار فرزندان
3-تناقض در رفتار پدر و مادر با هم
4-عدم آشنا نمودن فرزندان با مسائل دینی (نماز – روزه – راستگویی و صداقت) و با زندگانی ائمه اطهار (ع) و رسول اکرم(ص)
5-باید اولیاء و مربیان ، دانش آموزان را با دستورات دینی بیشتر آشنا نمایند. اگر میخواهیم جامعه سالمی داشته باشیم دانش آموزان را به اندازه درکشان با مسائل دینی آگاه نمود تا این که به سن تکلیف و بلوغ برسند باید در مقطع راهنمایی و متوسطه کاملا عامل به نماز خواندن باشند به چند حدیث اشاره میگردد. حضرت رسول اکرم(ص) میفرمایند: به کودکان خود نماز یاد بدهید، همین که آنها به بلوغ رسیدند آنها را وادار به نماز خواندن کنید. – رسول اکرم (ص) شما را ه نماز و مراقبت از آن سفارش میکنم زیرا نماز برترین عمل و پایه و اساس دین شماست – دو رکت نماز دانشمند بهتر از 70 رکعت نماز غیر عالمی میباشد حضرت علی(ع) میفرمایند: ای طالبان علم و دانش خدا را در هنگام نماز در نظر بگیرید.
امام صادق(ع): بعد از شناخت خداوند ، چیزی را برتر از نماز نمیبینم.
رسول اکرم (ص): هیچ چیزی معادل نماز نیست نماز نور چشم من است
امام سجاد (ع): همانا حق نماز بر تو این است که بدانی نماز درود بر خداوند است.
رسول اکرم(ص): برای هر چیزی قیمتی هست ولی برای نماز هیچ قیمت و ثمنی نیست.
نماز وسیله سنجش مردم است. نماز کوبنده شیطان است.
دل را در تاریک با نماز روشن کن.
نماز پرچم و آرم نشانه و مکتب اسلام است.
برای هر چیزی چراغی و روشنایی است چراغ قلب مؤمن نمازهای یومیه است.
برای هر چیزی زینتی است زینت اسلام نماز است.
این فایل به همراه چکیده ، متن اصلی و منابع تحقیق با فرمت word ( قابل ویرایش ) در اختیار شما قرار میگیرد.
تعداد صفحات : 22
لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه20
بخشی از فهرست مطالب
۱ . عوامل دینی .
۳ .عوامل اجتماعی.
۴ . عوامل سیاسی .
۵ . فقر فرهنگی وتعصب.
راهیابی مسائل کودکان
مسئله شناسی آینده!
عوامل روانی
کودکان بی هویت و آینده!
ایران امروز که قر یب نیمی ا ز جمعیت آن بر اساس سن نما زیر ۱۹ سالگی قرار دارد بدون تردید بخش بزرگی از راه نا پیموده خود را در گرو حرکت وکنش های کودکان ونوجوانان امروز به عنوان نسل آتی این مرزوبوم وا نهاده است . هویت یابی وانتقال تاریخچه جنبش ها وخواسته ها وانتظارات پاسخ داده نشده مردم ما در طول حداقل سده اخیر تاکنون به این نسل آینده ساز، تنها راه نیل به جامعه مدنی است که بتواند نسخه های درونزا برای مسائل وتمنیات مردم این کشور تجویز کند . متاسفانه علیرغم اهمیت این نسل ، به دلایل متعدد از جمله غفلت رهبران در طول چند دهه اخیر،بخش بزرگی از این جمعیت در وضعیت بحران هویت بسر میبرد. بطوریکه نمیداند از کدام بستر تاریخی وفرهنگی برامده است ، چگونه به چنین وضعیت رقت باری از نظر اقتصادی ، سیاسی ،اجتماعی وفرهنگی افتاده است وبا تاریخ ونسل دیروز وامروز خود بسیار بیگانه است. این وضعیت که میتوان از آن به عنوان شکاف بین نسلی یاد کرد،منجر به ایجاد حلقه مفقوده ای شده است که میان گذشته وآینده پیوند ارگانیکی برقرار نمی کند. این مهم با همه اهمیت خود ،در یادداشت کنونی محور بحث ما نیست ودر جای دیگر بطور مبسوط بدان خواهم پرداخت. در این میان نشانه هایی از یک بی هویتی به مفهوم دقیق کلمه نیز پدیدار شده است که اصطلاحا به آن کودکان بی هویت اطلاق می شود. کودکان بی هویت شامل آن دسته از کودکانی است که از نظر تبار شناسی وموقعیت اجتماعی و فرهنگی با یک بحرا ن هویت روبرو هستند . کودکان بی هویت یا بی شناسنامه وناشناس به دلیل نامشخص بودن پدر و رهاشدن طومار زندگی آنان در دستان مادر بی پناه وبی سرپرست و یا مراکز نگهداری این سنخ از کودکان ودر بد ترین وشاید شایع ترین وجه آن در کنترل وسوء استفاده افرادوگروه های نابهنجار وبزهکار از هیچ هویت وشناسنامه رسمی بر خوردار نیستند . در اینجا به بررسی اجمالی برخی از زمینه ها وتبعا ت ظهور وتوسعه این پدیده از ابعاد مختلف اهتمام می شود : زمینه ها: زمینه های عینی وذهنی ظهور وبروز این پدیده از ابعاد متعددی قابل بررسی است: