فی ژوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فی ژوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلود مقاله محمد حسن بن زین الدین شهید ثانی بن علی بن احمد عاملی

اختصاصی از فی ژوو دانلود مقاله محمد حسن بن زین الدین شهید ثانی بن علی بن احمد عاملی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 شیخ محمد حسن بن زین الدین شهید ثانی بن علی بن احمد عاملی ( وفات 103 ه . ق )
وی از علما و فضلا و محققان و مدققان و متبحران و جامع مراتب علمی بوده و دانشوری کامل و پرهیزکاری مورد وثوق و فقیهی محدث و متکلم و حافظ حدیث به شمار است و سراینده ی ایدب و تألیفات بسیاری دارد ؛ از جمله شرح تهذیب الاحکام ؛ شرح الاستبصار در سه مجلد در طهارت و صلاه ؛ حاشیه بر شرح لمعه در دو مجلد از آغاز تا کتاب صلح ؛ حاشیه معالم ؛ حاشیه اصول الکافی ؛ حاشیه الفقیه ؛ حاشیه المختلف ، شرح الاثنی عشریه پدرش ؛ حاشیه المدارک ؛ حاشیه المطول ؛ روضه الخواطر و نزهه النواظر در سه مجلد ؛ رساله فی تزکیه الراوی ؛ رساله التسلیم در صلاه ؛ رساله للتسبیح و الفاتحه فیما عدا الاولیین و ترجیح التسبیح ؛ کتاب مشتمل علی مسائل و احادیث ؛ کتاب مشتمل علی مسائل جمعها من کتب شتّی ؛ حاشیه کتاب الرجال لمیرزا محمد ؛ دیوان شعر ؛ رساله ای به نام تحفه الدهر فی مناظره الغنی و الفقر و دیگر کتابها . او اشعار خوب و نغزی می سروده است .
این دو بیت از قصیده ای است که برای یکی از فضلا سروده است :
یا خلیلیّ باللطیف الخبیر و بودّ أضحی لکم فی الضمیر
خصّصا بالثنا إماماً جلیلاَ و خلیّاً أضحی عدیم النظیر
- ای دوست من ؛ سوگند به خدای مهربان که از حال همة ما با کاملاً با خبر است و سوگند به دوستی که از شما در دل من افتاده است .
- ( تا گوید ) اختصاص یافته اند به مدح کردن از پیشوای بزرگ و دوست مشترک بی همتا .
و این دو بیت هم از یکی از چکامه های اوست :
ما لفؤادی مدی بقائی قد صار و قفاً علی اعناء
و ما لجسمی حُلیف سقمٍ بدا به الیأس من شفائی
- چه کنم با دلی که در مدت زندگانی اش همگام با درد و رنج است .
- و چه چاره سازم برای جسمی که پیوسته بیمار است و از بهبودی مأیوس می باشد .
باری فرزندش چندین قصیدة طولانی از وی ایراد کرده است ، از جمله همین دو قصیده ، دو قصیده ای که پیش از آن یاد شد .
از اشعار او قصیده ای است که در سوگ حضرت سید الشهداء علیه السلام سروده است ؛ از آن جمله اشعار زیر است :
کیف ترقی دموع أهل الولاء و الحسین اشهید فی کربلاء
جدّه المصطفی الأمین علی ال وحی من الله خاتم الانبیاء
و أبوه أخو النبّی علیّ آیه الله سیّد الأوصیاء
أمّه البضعه البتول أخوه صفوه الأولیاء و الأصفیاء
یا لها من مصیبه أصبح ال دین بها فی مذلّه و شقاء
لیت شعری ما عذر عبد محبٍّ جامد الدمع ساکن الأشحاء
و ابن بنت النبّی أضحی ذبیحاً مستهامناً مرّملاّ بالدماء
و حریم الوصیّ فی أسر ذلٍّ فاقدات الآباء و الأبناء
و علیّ خیر العباد أسیرِ فی قیود العدی حلیف العناء
مثل هذا جزاء نصح نبیٍّ کَلَّ عن نعته لسان الثناء
أسّس السابقون بیعه غدرٍ و بنی الاحقون شرّبناء
حرّفوا بدّلوا أضاعوا أقاموا بدعا بالعناد و اشّحناء
و استبدّوا بإمره نصبوها شرکا للأئمه النجباء
یا بنی الوحی لا یخفف و جداً نالنا من شماته الأعداء
غیر ذی الأمر نور وحی له حجه الله کاشف الغماء
لهف نفسی علی زمان أری فی ه مزیلاً لدوله الأشقیاء
أتری یسمح الزمان بهذا و یحوز الراجون خیر رجاء
- چگونه اشک چشم دوستان اهل بیت خشک شود ، با آن که حضرت امام حسین ( ع ) در کربلا به شهادت رسیده است .
- جدّ او خاتم الانبیا و محمد مصطفی و امین وحی حضرت پروردگار بود .
- و پدرش علی ( ع ) می باشد که برادر رسول اکرم ( ص ) بود . آیت و نشان کامل جلال و جمال خدا و بزرگ همه اوصیاست .
- مادرش حضرت بتول عذرا است که پارة تن پیغمبر اکرم ( ص ) است و برادرش حضرت امام حسن مجتبی ( ع ) است که خلاصة اوصیا و برگزیدة اصفیا می باشد .
- آری ، از شهادت حضرت سید الشهدا علیه السلام اندوهی به وجود آمد که در نتیجة آن دین اسلام را ذلیل و تیره دلان را همواره بر اسلام مسلّط کرد .
- ای کاش می دانستم چه عذری دارد آن دوستی که در این اندوه نمی گرید و آرامش خاطر دارد . فرزند دختر پیغمبر اکرم ( ص ) در حالی به تیر ستمگری دشمنان از پای درآمد که در خون خویش دست و پا می زد .
- و پردگیان وصی پیغمبر در حالی که پدران و فرزندان خود را از دست داده بودند ، به ذلّت اسیری گرفتار گردیدند .
- و حضرت سجاد که بهترین بندگان خدا بود به زنجیر اسارت دشمنان درآمد و پابند رنج و اندوه قرار گرفت .
- آری ، این کارها که دشمنان انجام دادند ، پاداش رنجهایی بود که پیغمبر برای هدایت آنان بر خود هموار کرده بود .
- آن پیغمبری که زبان از ستایش او درمانده و عاجز است .
- پیشینیان از این دشمنان ، بیعت حیله گری برای خویش گرفتند و پیوستگان به ایشان هم ناپسند ترین بناها را بنیان نمودند .
- آری ، کتاب خدا را تغییر دادند و حق وصی خدا را نادیده گرفتند و بدعتهایی را که همراه با خشم و عداوت بود بر پای داشتند .
- و کاری را به انجام آوردند که نسبت به پیشوایان با نجابت حق ، مخالفت صریح داشت . و با رأی فاسدی که صادر کردند ، ارث فاطمه الزهرا علیها السلام را که از پدرش می برد ، از دستش باز گرفتند . ای خاندان وحی ، شماتتی که از دشمنان دیده ایم ، تخفیفی نخواهد داشت و جز حضرت ولی عصر که نور وحی خدا و حجت او و نابود کنندة اندوههاست ، کس دیگری دست ستمگران و شماتت آنان را کوتاه نخواهد کرد . وچه حالی خواهم داشت آنگاه که حضرت ظهور کند و پایة دولت ستمکاران را از بیخ و بن براندازد . آیا آن روزگار را خواهم دید و آیا آرزومندان به بهترین آرزوهای خود خواهند رسید . ( افندی ، 1376 ص 104 )
حر عاملی – ابیاتی در حدیث قدسی
فضل الفتی بالبذل و الإحسان والجود خیر الوصف اللإنسان
أوُ لیس إبراهیم لمّا اصبحت أمواله وقفاً علی الضَّیفان
حتّی إذا أفنی اللهی أخذ ابنه فسخا به للذبح و القربان
ثمّ ابتغی النمرود إحراقاً له فسخا بمجهبته علی النیران
بالمال جادو وبابنه و بنفسه و بقلبه للواحد الدیان
أضحی خلیل الله جل جلاله ناهیک فضلاً حلّه الرحمان
صحّ الحدیث به فیا لک رتبه تعلو بأخمصها علی التّیجان
- فضیلت جوانمرد در سخاوتمندی و بخشندگی بهترین صفت انسان است .
- مگر نه این است که حضرت ابراهیم علیه السلام همة ثروتش را به مصرف میهمانان رسانید .
- و هنگامی که ثروتش به پایان رسید ، فرزندش اسماعیل را به قربانگاه برد .
- پس از آن نمرود آتشی افروخت و آن حضرت خود را برای سوختن آماده ساخت .
- آری ، ابراهیم با دادن مال و جان و فرزند و فدا کردن خواستة خود در راه خدا که کاملاً دلش را متوجه به او ساخته بود .
- به مقامی رسید که خدا او را ذلیل خویش قرار داد و فضیلتی بهتر از آن نیست که آدمی با سخاوتمندی به مقام حلّت الهی نایل بیاید .
- آری ، حدیث مزبور حدیث صحیحی است و چه مربته ای بهتر از آن مرتبه که می توان با کف دست سخاوتمندانه بر تاجهای پادشاهان برتری پیدا کرد . ( همان منبع ، ص 117 )
قسمتی از چکامه ای متجاوز از چهارصد بیت که در مدح نبی اکرم و ائمه طاهرین صلوات الله علیهم اجمعین سرود ه است :
کیف تحفظی بمجدک الأوصیاء و به قد توسّل الأنبیاء
ما لخلق سوی النبیّ و سبطی ه السعیدین هذه العلیاء
فبکم آدم استغاث و قد م سته بعد المسرّه الضراءُ
- با تمجیدی که می کنی نمی توانی به مقام اوصیای حق نایل گردی و حال آن که پیمبران هم به این کار اقدام کردند و سودی نبردند .
- آری ، بجز پیغمبر اکرم ( ص ) و دو نواده نیکبختش کس دیگری به این مقام عالی نرسیده است .
- حضرت آدم پس از آن همه شادمانی که در بهشت داشت ، از مقامش فرود آمد و دست توسل به دامن شما دراز کرد .
از اشعار او چکامه های محبوکات الاطراف  است که در مدح ائمه طاهرین علیهم السلام سروده . اکنون پاره ای از چکامه ای که به قافیه همزه سروده شده است :
أغیر أمیر المؤمنین الذی به تجمّع شمل الدین بعد تناء
أبانت به الأیّام کلَّ عجیبه فنیران بأس فی بحور عطاء
- آیا بجز از امیر المؤمنین علی علیه السلام کس دیگری وجود دارد که پس از آن همه رنجی که تحمل کرده باز هم امور دینی را تحت نظر خود داشته باشد .
- روزگار گرفتاریهای شگفت آوری برای او ایجاد کرد و آتشهای ناراحتی را در دریاهای عطا و بخشش بیافروزند .
چکامه های مزبور بیست و نه قصیده است که به همین سبک سروده شده و از سروده های او قصیدة محبوکه الاطراف است :
فإن تخَفً فی الوصف من إسراف فلذ بمدح الساده الأشراف
فخر لهاشمیّ أو منافس فضل سما مراتب الآلاف
فعلمهم للجل شاف کافی و فضلهم علی الأنام وافی
فاقوا الوری منتعلاً و حافی فضل به العدو ذو اعتراف
فها کها محبوکه الأطراف فنّ غریب ما قفاه قاف
- هر گاه از اسراف کردن در ستایشگری بیم داری ، برای آن که از این بیم رهایی پیدا کرده باشی به تمجید از بزرگان اشراف بپرداز .
- دانش آنها برای نابودی نادانی کافی است و فضیلت آنها برتر از همه جهانیان است .
- چه با کفش باشند و چه پابرهنه ، ( چه بر اریکه خلافت بنشینند و چه از بی اعتباری مردم گوشة انزوا گزینند ، بر همگان برتری دارند و این فضیلتی است که دشمن هم به آن اعتراف کرده است . چکامه محبوکه الاطراف :
إنّ سر صدیق عندی مصون لیس یدریه غیر سمعی و قلبی
لم أکن مطلعاً لسانی علیه قطّ ، فضلاً عن صاحب و محّب
حکمه أننی أخّلده فی السج جن أعنی الفؤاد من غیر ذنب
لست أخفی سرّی و هذا هو الوا جب عندی إخفاء أسرار صحبی
- سرّ دوستم را در نزد خود نگه می دارم و بجز چشم و دلم دیگری از آن خبر ندارد .
- زبانم هم از آن اطلاع پیدا نمی کند تا چه رسد که رفیق و محبم از آن خبردار گردد .
- آری ، سرّ او را بدون آن که مرتکب گناهی شده باشد در زندان دلم محبوس کرده ام .
- وقتی که بر من لازم است اسرار خودم را از دیگران پنهان بدارم ، پنهان داشتن اسرار دوستانم را هم بر خود واجب می شمارم .
از اشعار او چکامه طولانی است که مدح را با غزل آمیخته است :
لئن طاب لی ذکر الحبائب إنّنی أری مدح أهل بیت أحلی و أطیبا
فهنّ سلبن العلم و الحلم فی الصّبا و هم و هبونا العلم و الحلم فی الصّبی
هو اهن لی داء هو اهم ؤه و من یک ذا داء یرد منطببا
لئن کان ذلک الحسن یعجب ناظراً فانّا رأینا ذلک الفضل أعجبا
- هرگاه یاد دوستان موجبات شادی قلبی مرا فراهم می آورد ، خواهم دانست که مدیحه سرایی خاندان پیغمبر اکرم ( ص ) شیرینتر و گواراتر است .
- اینان اند که در خردسالی دانشی را که دارا بودند از دیگران گرفتند و خود دانش و بردباری را به ما فرا دادند .
- عشق به ایشان درد و دواست و کسی که دوای درد را داشته باشد به طبیب نیازمند نیست .
-هرگاه وجاهت ایشان ، بیننده را به شگفتی وادار کند ، ما خود این فضیلت را شگفت آورتر از فضایل دیگر می دانیم .
قصیدة دیگری به سبک فوق :
سعدی بسعدی فإذا ما نأت سعدی فلا مطمع فی السعد
و فضل أهل البیت مع حسنها کلاهما جازا عن الحدّ
و تلک دنیانا و هم دیننا و ما من الأمرین من بدُّ
و حبّها من أعظم الغَی و ال حبّ لهم من أعظم الرشد
بل حبّها عار و حبّی لهم مجد ، و لیس العار کالمجد
- شادی من دسترسی به سعدی است و هر گاه سعدی از من دور باشد ، چشم طمع به شادکامی و نیکبختی ندارم .
- آری ، فضیلت اهل بیت و زیبایی سعدی هر دو از حد گذشته اند .
- او دنیای ماست و اینان دین ما می باشند و بر ما لازم است که دین و دنیا را دارا باشیم .
- حب دنیا ( سعدی ) از بزرگترین گمراهیها و دوستی اهل بیت از بزرگترین هدایتهاست .
- علاقه مندی من به دنیا مایة ننگ و علاقه مندی من به اهل بیت دلیل بزرگواری است و چنان که می دانیم ، ننگ همانند نام نیست .
از اشعار اوست :
کم حازم لیس له مطمع إلا من الله کما قد یجب
لأجل هذا قد غدا رزقه جمیعه من حیث لا یحتسب
- چه بسیار احتیاط کاری که چشم طمع به دیگران ندارد و تنها چشم طمعش به خدا می باشد .
- و بر اوست که تنها به او متوجه باشد و به همین مناسبت است که حق تعالی روزی او را از محلی که امیدوار نمی باشد ، مقرّر می فرماید .
کم من حریص رماه الحرص فی شعب منها الی أشعب الطماع ینشعب
فی کلّ شیء من الدّنیا له طمع فرزقه کلّه من حیث یحتسب
- چه بسا آزمندی که آزمندی او راههایی برای او گشوده است تا آن جا که بعضی از آن راهها به اشعب طماع می رسد .
- چنین آدمی در همه چیز چشم طمع دارد و روزی چنین آدمی از محلی است که خود گمان می برد نه از جایی که گمان ندارد .
سترت وجهاً بکفّ خضیب إذا رأتنی من خوف عین الرقیب
کیف نحظی بالاجتماع و قدعا ین کلّ إذا ذاک کفّ الخضیب 
و بودّی لو کان ذاک الذی لا ح من الورد فی الخدود نصیبی
ذلک الهجر فی الصبی کان خیراً من وصال سخت به فی مشیبی
- به مجردی که مرا دید – برای این که از رقیب بیمناک بود – رخسار خود را به دست حنا شدة خویش پوشید .
- چگونه می توانیم از حظ اجتماعی خود بهره مند گردیم و حال آن که هر کسی چنان حالی « کف الخضیب » را مشاهده کرده است .
- سوگند به دوستی ام که اگر از گل رخسار او بهره مند گردم ، چنین و چنان خواهد شد .
- آری ، هر گاه دوری از محبوبه در خردسالی برای من اتفاق افتاده بود ، بهتر از آن بود که در پیری به وصال او برسم .
از اشعار اوست :
و لمّا التقینا عانقتنی غزاله بدیعه وصف من حسان الولائد
و لم اجتهد فی الضمّ منفرداً به و لکننّی قلّدت ذات القلائد
- در هنگام ملاقات آهو وشی زیبا چهره که از بهترین تولد یافتگان بود با من معانقه کرد و مرا در کنار گرفت .
- کوشش من منحصر در آن نبود که بتنهایی در میان دو دست قرار گرفته ام ؛ بلکه احساس من در آن بود که گردنبندهایی را که گردن او را زیور داده است ، به گردن خود درآورده ام .
سترت محاسنها الحسان بلؤلؤء و بجوهر و فضّه و بعسجد
هیهات ذاک الستر أظهر حسنها حتّی لقد فتنت أمام المسجد
- زیباییهای از حد افزون خویش را به مروارید و گوهر و نقره و طلا پوشانیده بود .
- بر خلاف انتظار ، جواهرات مزبور بیشتر به ارزندگی ، و زیبایی او افزود تا آن جا که امام مسجد را هم مفتون خویش ساخت .
و ذات خال خدّها مشرق نورا ، کرکن الحجر الأسود
کعبه حسن و لها برقع من الحریر المحض و العسجد
قد أکسبت کلّ امری فتنه حتّی امام الحیّ و المسجد
کم هام إذ شاهدها جاهل بل هام فیها عالم المشهد
- زیبا صنم خالداری که گونه درخشنده او مانند رکنی بود که حجر الاسود در آن قرار گرفته است .
- او کعبة زیبایی بود و روپوشی از ابریشم خالص و طلا بافت بر رخسار خود افکنده بود .
- و هر کس حتی امام قبیله و امام مسجد را هم مفتون خویش می ساخت .
- تنها انسان نادان و بی اطلاع از حقیقت زیبایی ، سرگردان او نمی شد ، بلکه دانای به حقیقت زیبایی هم متحیر و سرگردان او می گردید .
تنها نه من به خال لبش مبتلا شدم بر هر که بنگری به همین درد مبتلاست
أبخلتِ سالمی بردّ سلامِ و فتنت شیخ مشائخ الاسلام
- ای سلمی ، از پاسخ سلام خودداری کردی و شیخی از شیوخ الاسلام را مفتون خود ساختی .
- از اشارات اوست :
یا سلیمی سلبت لو تعلمینا قلب شیخ الاسلام و المسلمینا
ظالم طرفک الضعیف و إنّا لَضعاف القوی فلا تظلیمنا
- ای سلیمی ، هر گاه متوجه باشی دل شیخ الاسلام و دیگر مسلمانان را از عشوه و ناز خود ربودی .
- دیدگان ضعیف تو ، ستمکار و نیروهای بدنی ما ناتوان است . بنابراین ، ما را به چشم ستمکار خویش گرفتار مکن و شکنجه مده .
فتکت سلیمی و المحاسن قد بدت بشیخ شیوخ المسلمین و لم ترعی
تحصنّت منّی یا سلیمی مع الهوی بحصنین مجددی ذی التقدّس و الشرع
- ای سلیمی ، مرتکب کار عظیمی شدی و در آن حال که خوبیهای تو برای شیخی از شیخهای مسلمانان هویدا گردیده بود .
- رعایت هیچ موقعیتی را ننموده و مرا با عشقی که به تو پیدا کرده بودم ، در زندان تقدس و شرع محبوس ساختی .
لا تکن قانعاً من الدین بالدوّ ن و خذ فی عباده المعبود
و اجتهد فی جهاد نفسک و ابذل فی رضی الله غایه المجهود
- از فراگیری دین به اندکی قناعت مکن و به بندگی معبود اشتغال بورز .
- در جهاد با نفس جدیت کن و تا حدی که ممکن است خرسندی خدا را به دست آور .
و در ضمن چکامه ای از اهل بیت علیهم السلام مدح کرده ، گوید :
و ما حاز أجناس الجناس و سائر ال محاسن من فنّ البدیع سوی شعری
و دیوان شعری فی مدیحهم لما حوی من فنون السحر من کتب السحر
- به غیر از شعر من ، اشعار سرایندگان دیگر جامع اجناس جناس و حاوی محسنات فن بدیع نبوده است .
- و دیوان شعر من که در مدح اهل بیت علیهم السلام گرد آمده است ، انواع سحر حلال را از کتابهای سحر ، در پرتو خود قرار داده است .

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله   125 صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید

 


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله محمد حسن بن زین الدین شهید ثانی بن علی بن احمد عاملی

تحقیق در مورد احمد شاملو

اختصاصی از فی ژوو تحقیق در مورد احمد شاملو دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد احمد شاملو


تحقیق در مورد احمد شاملو

ینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

  

تعداد صفحه21

 

فهرست مطالب

بازگشت به تهران و ترکِ کامل تحصیل مدرسی.

مجموعه‌ی اشعار آهنگ‌های فراموش‌شده توسط ابراهیم دیلمقانیان.

هفته‌نامه‌ی سخن‌نو (پنج شماره).

داستان زنِ پشتِ درِ مفرغی.

هفته‌نامه‌ی روزنه (هفت شماره).

سردبیر چپ (در مقابل سردبیر راست) مجله‌ی خواندنیها.

سال‌شمار احمد شاملو

احمد شاملو
در آغازِ شاعری: ا. صبح، نام شعری: ا. بامداد
متولد ۲١ آذر ١۳۰۴، تهران.
شاعر، روزنامه‌نگار، مترجم شعر و رمان، محقق کتاب کوچه.


۱۳۰۴

احمد شاملو (ا. صبح / ا.بامداد) روز ٢١ آذر در خانه‌ی شماره‌ی ۱۳۴ .خیابان صفی‌علیشاه تهران متولد شد.

دوره‌ی کودکی را به خاطر شغل پدر که افسر ارتش بود و هرچند وقت را در جایی به ماءموریت می‌رفت، در شهرهایی چون رشت و سمیرم و اصفهان و آباده و شیراز گذراند.

مادرش کوکب عراقی شاملو بود. پدرش حیدر.

۱۶ـ۱۳۱۰

دوره‌ی دبستان در شهرهای خاش و زاهدان و مشهد. اقدام به گردآوری مواد فرهنگ عوام.

۲۰ـ۱۳۱۷

دوره‌ی دبیرستان در بیرجند و مشهد و تهران.

از سال سوم دبیرستانِ ایرانشهرِ تهران به شوق‌ِتحصیلِ دستورِ زبان آلمانی به سال اول دبیرستان صنعتی می‌رود.

۳ـ۱۳۲۱

انتقال پدر به گرگان و ترکمن صحرا برای سرو سامان دادن به تشکیلاتِ ازهم‌پاشیده‌ی ژاندارمری.

در گرگان ادامه‌ی تحصیل در کلاس سوم دبیرستان.

شرکت در فعالیت‌های سیاسی در مناطق شمالِ کشور.

در تهران دستگیر و به زندان شوروی‌ها در رشت منتقل می‌شود.

۵ـ۱۳۲۴

 


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد احمد شاملو

دانلود پاورپوینت سیستم و مدیریت توزیع ( فصل دهم کتاب مدیریت بازاریابی احمد روستا و همکاران )

اختصاصی از فی ژوو دانلود پاورپوینت سیستم و مدیریت توزیع ( فصل دهم کتاب مدیریت بازاریابی احمد روستا و همکاران ) دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود پاورپوینت سیستم و مدیریت توزیع ( فصل دهم کتاب مدیریت بازاریابی احمد روستا و همکاران )


دانلود پاورپوینت سیستم و مدیریت توزیع ( فصل دهم کتاب مدیریت بازاریابی احمد روستا و همکاران )

دانلود پاورپوینت سیستم و مدیریت توزیع ( فصل دهم کتاب مدیریت بازاریابی احمد روستا و همکاران )

تعداد اسلاید:25 اسلاید

فرمت: پاورپوینت (قابل ویرایش)

دسته: مدیریت بازاریابی

کتاب مدیریت بازاریابی تالیف روستا، ونوس و ابراهیمی از جمله منابع مهم درس مدیریت بازاریابی در سطح کارشناسی می باشد. این فایل شامل پاورپوینت فصل دهم این کتاب با عنوان "سیستم و مدیریت توزیع" می باشد و بخشهای عمده آن شامل موارد زیر است:

تعریف توزیع

مدیریت کانال های توزیع

انواع واسطه ها

مراحل تصمیمات مهم در طراحی کانال های توزیع

مراحل طراحی کانال های توزیع

عوامل شناسایی کانال های مختلف

ارزیابی و گزینش کانالها

ارزیابی و گزینش کانالها

کانالهای اصلی توزیع:

شبکه توزیع

خرده فروشها

عمده فروشها

دلالها و کارگزاران

اساس طبقه بندی واسطه های خرده فروش

انواع عمده فروشها

مهم ترین انواع کارگزاران

مدیریت توزیع فیزیکی

وظایف توزیع فیزیکی


دانلود با لینک مستقیم


دانلود پاورپوینت سیستم و مدیریت توزیع ( فصل دهم کتاب مدیریت بازاریابی احمد روستا و همکاران )

کتاب معراج السعادة از ملا احمد نراقى با فرمت html

اختصاصی از فی ژوو کتاب معراج السعادة از ملا احمد نراقى با فرمت html دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .
کتاب معراج السعادة از ملا احمد نراقى با فرمت html

بسمه تعالى

زندگینامه و آثار مرحوم ملا احمد نراقى


«ملا احمد نراقى‏» ، فرزند مرحوم «حاج ملا مهدى نراقى‏» ، در سال 1185 هجرى قمرى (1) مطابق با 1150 شمسى در نراق (2) متولد شد.
او از فحول علماى دین، و اکابر مجتهدین شیعه مى‏باشد، که در علم فقه، اصول،حدیث، رجال، نجوم، ریاضى، معقول و منقول، ادبیات و شعر تبحر داشته و علاوه بر علوم‏متداول عقلى و نقلى در بسیارى از علوم دیگر مهارتى بسزا داشته (3) ملا احمد نراقى فردى زاهد، متقى، و در اوصاف حمیده و اخلاق فاضله زبانزد خاص‏و عام بوده و در فخر و فضل او همین بس که استاد خاتم الفقها مرحوم «شیخ مرتضى‏انصارى‏» - اعلى الله مقامه الشریف - بوده است.

صاحب «روضات الجنات‏» او را اینچنین ستوده:
«...او دریایى مواج، بحرى متلاطم، استادى ماهر، استوانه اکابر، ادیبى شاعر، و فقیهى برازنده، از بزرگان دین و عظماى مجتهدین به شمار مى‏آمد.از دانش پر، و از کودکى صدفى مملو از در بود.
نراقى مجتهدى جامع بود و از اکثر علوم، بویژه اصول، فقه، ریاضى و نجوم بهره کامل و کافى داشت..» . (4)
مرحوم نراقى از علماى طراز اول قرن سیزده هجرى و سر آمد آنان بوده، و در عین‏داشتن ریاست و شهرت، در توجه به احوال اشخاص ناتوان و بى‏بضاعت‏بسیار کوشا بوده‏و با شفقت و ملاطفت همواره ملجا مراجعات بوده.
تلاش بى‏وقفه او در تحصیل علم و کمالات، و اخلاق وارسته او در ارشاد و هدایت، و اهتمام او به نگهدارى از طلاب و اداره زندگى آنها نقشى بسزا در پیشرفت مذهب داشته.
آثار گرانبهاى علمى او در زمینه‏هاى گوناگون، نشانه جامعیت اوست.و ویژگى دیگراو در پدیدآوردن این اثرهاى ارزنده، پیروى و متابعت او از پدرش مى‏باشد، زیرا با تلاش‏او تصانیف پدرش به دنیاى علمى معرفى شد.
پدرش مرحوم ملا مهدى نراقى در فقه کتاب «معتمد الشیعه‏» را تالیف نمود و او کتاب «مستند الشیعه‏» را.پدر کتاب «مشکلات العلوم‏» را در فنون مختلف به رشته تحریردر آورد، و پسر کتاب «خزائن‏» را در تکمیل آن.پدر در علم اخلاق کتاب شریف «جامع‏السعادات‏» را بنگاشت، و پسر کتاب «معراج السعادة‏» را.او همچنین بسیارى از آثارمرحوم پدر را شرح نموده و بدین وسیله همواره نام و یاد او را در خاطره‏ها زنده نگه‏داشت، و به ادعاى بسیارى باعث‏شهرت پدر گردید.
تالیفات مرحوم نراقى، هم در زمان خودش و هم پس از او مورد عنایت و مراجعه علمابوده، به طورى که فقیه بزرگ شیعه مرحوم «سید کاظم یزدى‏» صاحب «عروه‏» - رضوان الله تعالى علیه - همیشه سه کتاب مهم فقهى در نزدش عزیز و مورد مراجعه‏بوده که یکى از آنها مستند مرحوم نراقى است (5) مرحوم نراقى از روحى لطیف و ذوقى سرشار برخوردار بوده، و اشعار عرفانى و اخلاقى‏بسیارى سروده که حاوى مضامین توحیدى است و در دو دیوان به نام او جمع‏آورى شده.
یکى «دیوان اشعار» و دیگرى دیوان مثنویات او که به نام «طاقدیس‏» مشهور است و بارهادر ایران چاپ شده.
کتاب طاقدیس که به سبک و روش مثنوى ملاى رومى است، شامل قصص‏و داستانهاى اخلاقى و تربیتى است که با نظمى شیوا و دلنشین به رشته تحریر در آمده.او دراشعارش به صفایى تخلص مى‏کرده.از اشعار نغز اوست:
ساقى به یاد یار بده ساغرى ز مى از آن گنه چه باک که باشد به یاد وى
من ژنده پوش یارم و دارم به جان او ننگ از قباى قیصر و عار از کلاه کى
تا کى دلا به مدرسه طامات طرهات بشنو حدیث‏یار دو روزى ز ناى نى
واعظ مگو حدیث‏بهشت و قصور و حور ماتوسن هوا و هوس کرده‏ایم پى
ما عندلیب گلشن قدسیم باغ ما ایمن بود زباد خزان و هواى دى
زاهد برو چه طعنه مستى زنى که هست مست از خیال دوست صفایى نه مست مى (6)
یا رب ز بخت ماست که شد ناله بى‏اثر یا هرگز آه و ناله و زارى اثر نداشت
زان بى نشان ز هر که نشان جستم اى عجب دیدم چو من ز هیچ نشانى خبر نداشت
گفتم علاج غم به دعاى سحر کنم غافل از اینکه تیره شب ما سحر نداشت
دردا که دوش طاعت‏سى سال خویش را دادم به مى‏فروش به یک جرعه برنداشت
دنیا و آخرت همه دادم به عشق و بس شادم که این معامله یک جو ضرر نداشت
گر ترک عشق کرد صفایى عجب مدار بیچاره تاب محنت از این بیشتر نداشت (7)
اى خدا خواهم برون از هر دو عالم عالمى تا ز رنج جسم و جان آنجا برآسایم دمى
این خمار کهنه ما را کجا باشد علاج از سبو یا خم دریغا گر ز مى بودى یمى
زخم دل را مرهمى جستم طبیبى دید و گفت زخم شست قاتلى هست این ندارد مرهمى
آدمى زادى که مى‏گویند، اگر این مردمند اى خوشا جایى که در آنجا نباشد آدمى (8)

نقش مرحوم حاج ملا احمد نراقى در جنگ دوم با روسیه تزارى:
مرحوم نراقى در عهد قاجاریه و در دوران پادشاهى فتحعلى شاه قاجار مى‏زیسته.
دوره قاجاریه از شگفت‏انگیزترین ادوار تاریخ ایران است.دوره‏اى است که قدرتهاى بزرگ جهان از اقصى نقاط دنیا به علل گوناگون چشم به آن دوخته بودند.
و ایران مرکزى شده بود که تمام قدرتها دور آن دایره زده بودند (9) .
روسها قسمتى از نواحى شمالى ایران را اشغال کرده، و به بدترین وضع با اهالى آنجارفتار مى‏کردند.
پس از شکست ایران در جنگهاى اول با روسیه (1230 مطابق با 1815 میلادى) و از دست دادن برخى از ولایات و نقاط سرحدى ایران و بدرفتارى روسها با سکنه آن‏نواحى، در مردم حالت انتقامجویى و آمادگى براى مقابله فراهم شد.مؤلف کتاب «تاریخ‏سیاسى و دیپلماسى‏» در این زمینه مى‏نویسد:
«اجحافات و رفتار بى رویه مامورین دولت روس که باعث تنفر مردم در ایالات متصرفه گردیده و از همان سال 1230 سکنه این نواحى را تکان داد و بالاخره در سال‏1241 مبدل به یک شورش و هیجان عمومى گردید» (10) .
«...ظلم و فجایع دولت روسیه علماى مسلمان را در مشاهد متبرکه سخت مضطرب و نگران ساخته بود..» . (11)
افکار مردم به حد اعلا بر ضد روسیه تهییج‏شده بود.ملت و روحانیون و اغلب زمامداران تقاضاى اعلان جنگ بر ضد دولت روسیه داشتند.در تاریخ 5 ذیحجه 1241 (11 ژوئیه 1829) «آقا سید محمد مجتهد» به همراهى یکصد تن از روحانیون وارد سلطانیه شد. دسته دیگرى از اهالى به سرپرستى «ملا احمد نراقى‏» نزد فتحعلیشاه آمدند و به تظاهرات پرداختند (12) و نتیجه این شد که: در اثر حمله نیروهاى ایران به قواى روس که از ذیحجه 1241تا آخر محرم 1242 انجام گرفت تمام نواحى که مطابق «معاهده گلستان‏» تسلیم روسها شده بود از جانب قواى ایران اشغال گردید.

پدر مرحوم نراقى:
پدر او «حاج ملا مهدى بن ابى ذر نراقى‏» معروف به «محقق نراقى‏» است، که در سال‏1209 هجرى وفات یافته و در نجف اشرف مدفون است.
او از اکابر علماى شیعه، مجتهد، حکیم، عارف، ریاضى‏دان و در جامعیت و احاطه‏و تخصص در علوم نقلى و عقلى کم نظیر است.
«میرزا ابو الحسن مستوفى‏» که معاصر مرحوم نراقى است ضمن بیان شخصیت نراقى‏از او به: فیلسوف به حق، حکیم مطلق، جامع معقول و منقول المولى الاعظم و الحبر الاعلم، استاد البشر و...تعبیر کرده (13) عمده تحصیلات محقق نراقى در اصفهان بوده و از اساتیدى بزرگ همچون «ملا اسماعیل خواجویى‏» ، «حاج شیخ محمد هرندى‏» ، «ملا مهدى هرندى‏» و «آقامیرزا نصیر اصفهانى‏» بهره جسته است و سپس از محضر اساتید بزرگ کربلا و نجف‏چون «آقا محمد باقر بهبهانى‏» و «شیخ یوسف بحرانى‏» (صاحب حدائق) هم استفاده کرده.
و پس از مراجعت‏به ایران در کاشان مسکن گزیده و به برکت وجود شریفش، آن شهر، دار العلم و دار التحصیل و مجمع علما گردیده است. (14)
مرحوم ملا مهدى نراقى داراى تالیفات زیادى در زمینه فقه، اصول، فلسفه، کلام، تفسیر، ادبیات، ریاضى، و نجوم مى‏باشد که در اکثر کتب تراجم و رجال به آنها اشاره شده.
آقاى «حسن نراقى‏» در مقدمه کتاب «قرة العیون‏» که با تصحیح و تعلیق و مقدمه آقاى «سید جلال الدین آشتیانى‏» بوسیله دانشگاه فردوسى مشهد چاپ شده، فهرست تفصیلى‏آثار ایشان را با اشاره به نسخه‏هاى آنها، نگاشته‏اند.

اساتید مرحوم نراقى
مرحوم ملا احمد نراقى تحصیلات خود را ابتدا نزد پدر بزرگوارش در کاشان شروع‏نمود، و پس از مدتى تلمذ و بهره‏جویى از محضر درس پدر، با فراست ذهن و ذکاوت‏خدادادى به مرتبتى نائل شد که خود، حوزه درس برقرار کرد.او ابتدا دروس سطح مثل «معالم‏» و «مطول‏» را تدریس مى‏نموده و طلاب علوم دینى را جمع و با ایشان به مذاکره‏و مباحثه مى‏پرداخته که این طریق تاثیرى بسزا در پیشرفت علمى او داشته.تا اینکه‏همراه پدر، سفرى به عتبات عالیات رفته و با پدر خود به درس «آقا محمد باقر وحیدبهبهانى‏» حاضر شده و مدتى بهره جسته (15) .
در سال 1212 بار دیگر به عراق رفته و در شهر مقدس نجف مدتى نزد «سیدبحر العلوم‏» و سپس در محضر «شیخ جعفر نجفى کاشف الغطا» و در کربلا نزد «میرزا محمد مهدى موسوى شهرستانى‏» و «آقا سید على طباطبایى‏» (صاحب ریاض) تلمذنموده و یکى از اجله علما و مشاهیر فقها گردیده و به نراق مراجعت نموده است.
و پس از فوت پدرش در سال 1209 هجرى مرجعیت عامه به او منتقل شده و موردتوجه عموم قرار گرفته و رئیس على الاطلاق گردیده است. (16)

مشایخ روایتى او
مرحوم نراقى از جماعتى از علماء و بزرگان - رضوان الله تعالى علیهم - روایت‏مى‏نماید از جمله:
1- والد ماجدش مرحوم ملا مهدى بن ابى ذر نراقى‏2- علامه سید مهدى بحر العلوم.
3- میرزا محمد مهدى موسوى شهرستانى
4- شیخ جعفر نجفى کاشف الغطا.
5- سید على طباطبایى (صاحب ریاض) .
او به واسطه پدرش از «شیخ یوسف بحرانى‏» ، از «ملا رفیع گیلانى‏» ، از «ملا محمد باقرمجلسى‏» روایت مى‏نماید. (17)

شاگردان او
عده‏اى از مفاخر و بزرگان از حوزه درس مرحوم ملا احمد نراقى استفاده کرده‏انداز جمله:
1- خاتم الفقها مرحوم حاج شیخ مرتضى انصارى.
2- مرحوم آقا محمد باقر هزار جریبى.
3- مرحوم ملا محمد على آرانى کاشانى.
4- حاج سید محمد شفیع جاپلقى.
و بسیارى از اجلاى وقت از تلامذه او بوده و از وى اجازه روایت داشته‏اند.
صورت اجازات مؤلف از بیست مورد متجاوز است که عینا به خط مولف یا صاحبان اجازات نزد فاضل معاصر جناب آقاى «حسن نراقى‏» که یکى از احفاد مرحوم نراقى‏است‏باقى است. (18)

تالیفات مرحوم نراقى
آثار بسیارى از مرحوم ملا احمد نراقى به یادگار مانده که قسمت عمده آنها بارهاچاپ و مورد استفاده همگان قرار گرفته.
تصنیفات و تالیفات مرحوم نراقى در مصادر مختلف تا قریب 23 عنوان معرفى شده‏و بر اساس دستخط مرحوم نراقى که به وسیله آقاى حسن نراقى در مقدمه کتاب طاقدیس‏چاپ انتشارات امیرکبیر گراور شده تالیفات آن مرحوم تا سال 1228 هجرى قمرى یعنى‏زمان کتابت آن به 18 جلد مى‏رسد.
اما با توجه به آنچه مرحوم «شیخ آقا بزرگ‏» در کتاب گرانقدر «الذریعه‏» گرد آورده‏و تعداد معدودى که در سایر مصادر معرفى شده و در دسترس مرحوم شیخ آقا بزرگ نبوده‏تالیفات آن بزرگوار به قریب 35 جلد مى‏رسد که ذیلا اسامى آنها درج مى‏شود:
1- اجتماع الامر و النهى.
2- اساس الاحکام فى تنقیح عمد مسائل الاصول بالاحکام (شرح شرایع الاسلام مرحوم‏محقق) .
3- اسرار الحج (در سال 1331 چاپ شده) .
4- حجیة المظنة.
5- الخزائن: مجموعه‏اى است علمى و ادبى، داراى مطالبى مهم در زمینه‏هاى: فقه،تفسیر، حدیث، تایخ، لغت، نجوم، هیئت، ریاضى، عرفان، طب، و علوم غریبه: اعداد،جفر، صنعت، کیمیا و همچنین حاوى اشعار و غزلیات لطیف و ادبى و حکایت‏شیرین‏و خواندنى.
این کتاب به زبان فارسى به منزله تتمیم و ذیل براى «مشکلات العلوم‏» مرحوم پدرش‏تالیف شده.
6- دیوان صفایى نراقى: همانطور که قبلا ذکر شد مرحوم نراقى به صفایى تخلص داشته.
و این دیوان غیر از مثنویات اوست که به نام طاقدیس خواهد آمد.
7- رسالة الاجازات.شامل: اجازه‏هاى مرحوم نراقى به شاگردانش و اجازات مشایخش
8- رساله عملیه (فارسى در عبادات) .
9- سیف الامة و برهان الملة: کتابى است فارسى در رد شخصى بنام «هانرى مارتین‏» (19) معروف به «پادرى‏» که مسیحى بوده و شبهاتى در دین اسلام وارد کرده که منجر به تالیف این کتاب شد.این کتاب دوبار در ایران چاپ شده و در اول آن فهرستى مبسوط به قلم‏فرزند مصنف ملا محمد نراقى متوفاى 1297 نوشته شده.
10- شرح تجرید الاصول: متن آن از پدرش مى‏باشد.این کتاب در 7 جلد نگارش یافته‏و شامل همه مباحث علم اصول است.
11- شرح حدیث جسد المیت و انه لا تبلى الا طینته.
12- شرح رساله‏اى در حساب (که متن آن را مرحوم پدرش نوشته است) .
13- شرح محصل الهیئة. (متن آن نیز از مرحوم ملا مهدى نراقى پدر مصنف است) .
14- طاقدیس.شامل اشعار عرفانى و اخلاقى به سبک مثنوى مولوى و به زبان فارسى‏لطیف.این کتاب هم اکنون به همت آقاى حسن نراقى به وسیله انتشارات امیر کبیر منتشرمى‏شود.
15- رساله‏اى در عبادات.ظاهرا این کتاب غیر از رساله عملیه‏اى است که نام آن تحت‏شماره‏9 ذکر شد.و مرحوم شیخ آقا بزرگ تهرانى در الذریعه به طور مستقل آن را ذکر کرده است.
16- عوائد الایام من امهات ادلة الاحکام.مشتمل بر 88 عائدة و آخرین عائدة آن‏در تراجم روات احادیث است و مرحوم شیخ انصارى بر آن حاشیه زده‏اند.
17- القضا و الشهادات.
18- مستند الشیعه فى احکام الشریعة: کتاب فقهى و استدلالى مرحوم نراقى که در شهرکاشان ده سال قبل از وفاتش پایان یافته، یعنى سال 1234 هجرى قمرى.
19- مشکلات العلوم: این کتاب غیر از مشکلات العلوم پدرش و غیر از کتاب خزائن مى‏باشد.
20- مفتاح الاحکام فى اصول الفقه.
21- مفتاح الاصول.
22- مناهج الاحکام: در اصول فقه شامل 2 جلد، جلد اول مباحث الفاظ و جلد دوم درادله شرعیه.
23- رسالة فى منجزات المریض.
24- وسیلة النجاة: شامل دو رساله: یکى بزرگ و دیگرى کوچک در دو جلد که به‏در خواست فتحعلیشاه نوشته شده.
25- هدایة الشیعه: رساله‏اى است در فقه.
26- خلاصة المسائل: رساله‏اى است در زمینه مسائل طهارت و صلات.
27- الرسائل و المسائل (20) : فارسى است در جواب سؤالات، در این کتاب از کتابهاى‏پدرش و از کتاب «کشف الغطاء» تالیف استادش مرحوم شیخ جعفر نجفى مطالبى نقل‏مى‏کند.این کتاب در دو جلد است.جلد اول آن مسائلى است که فتحعلیشاه قاجار و غیره‏از او سؤال کرده‏اند و جلد دوم در بیان بعضى از مسائل اصولى و حل بعضى از مشکلات‏است.تاریخ کتابت آن 1230 مى‏باشد.
28- معراج السعادة (کتاب حاضر) .
29- حاشیه اکر ثاودوسیوس، (21) به نقل مؤلف «تاریخ کاشان‏» (و بر اساس دستخط خودمرحوم نراقى که در مقدمه کتاب طاقدیس گردآورى شده) .
30- جامع المواعظ. (به نقل مؤلف «تاریخ کاشان‏» و مؤلف «مکارم الاثار» ، ج 4،ص 1236) .
31- مناسک حج، (بر اساس دست نویس مرحوم نراقى در مقدمه طاقدیس) .
32- الاطعمة و الاشربة: فارسى است (به نقل مرحوم سید محسن امین در اعیان الشیعه،ج 10، ص 184) .
33- تذکرة الاحباب: فارسى است در فقه (به نقل مؤلف تاریخ کاشان) .
34- کتابى در تفسیر. (به نقل مرحوم سید محسن امین در اعیان الشیعه، ج 10، ص 184) .
35- عین الاصول: اولین کتابى است که مرحوم نراقى تالیف نموده.
لازم به توضیح است که: مرحوم شیخ آقا بزرگ بعضى از اجازات فاضل نراقى رادر الذریعه به عنوان کتابى مستقل ذکر کرده که از ذکر آنها خوددارى شد، تنها رساله‏اجازات ایشان که شامل بیست اجازه است در این مجموعه ذکر گردید.

فرزندان مرحوم نراقى
از مرحوم ملا احمد نراقى دو فرزند پسر بجاى ماند یکى «حاج ملا محمد» ملقب به «عبد الصاحب‏» و معروف به «حجة الاسلام‏» که صاحب تالیفاتى بوده و بعضى از آنها چاپ شده.وفات او بسال 1297 هجرى قمرى در کاشان در حدود هشتاد سالگى واقع شده (22) و دیگرى به نام «نصیر الدین‏» که داراى تالیفاتى از جمله شرحى بر کتاب کافى مرحوم کلینى است (23) .

وفات مرحوم نراقى
مرحوم نراقى در اثر وباى عمومى، که کاشان و اطراف آن را فرا گرفته بود، در اول شب یکشنبه بیست و سوم ربیع الثانى سال 1245 هجرى قمرى در نراق چشم از جهان فروبست. (24)
جنازه‏اش پیش از دفن به نجف اشرف منتقل و در سمت پشت‏سر مبارک مولى الموحدین حضرت على بن ابى طالب - صلوات الله و سلامه علیه - در جانب صحن مطهر مرتضوى در کنار قبر پدرش دفن گردید.
صاحب «روضات الجنات‏» از قول بعضى از شاگردان مرحوم نراقى داستانى را نقل‏مى‏کند که نمودار علو مقام و درجات مرحوم نراقى است.
او مى‏نویسد: در هنگام انتقال جنازه مرحوم نراقى به نجف اشرف در یکى از منازل بین راه به خاطر گرمى شدید هوا مى‏ترسیدیم جنازه متعفن شود، جنازه بر زمین و قراء در اطرافش مشغول به تلاوت قرآن کریم بودند که من براى اطلاع از این موضوع به نزدیک جنازه رفتم و در صدد تحقیق بر آمدم اما جز رائحه‏اى طیب که گوئیا بوى مشک ناب بود چیزى استشمام نکردم.و این وضع ادامه داشت تا دم قبر که اصلا تغییرى در بدن شریفش حاصل نشد. (25)
مرحوم «مدرس تبریزى‏» صاحب «ریحانة الادب‏» پس از نقل این داستان از صاحب‏روضات، داستانى را که خود شخصا از قول فرد موثقى از استادش که مقدارى از شرح‏لمعه را پیش او خوانده بود شنیده نقل مى‏کند، بدین مضمون که: استادم آقاى سید احمدخسروشاهى نقل کرده، وقتى جنازه پدرش آقاى حاج سید محمد خسرو شاهى را به نجف منتقل کردند خودش به پاس احترام پدر وارد قبر شده که جنازه را بگذارد، دو جنازه «حاج‏ملا مهدى‏» و «حاج ملا احمد نراقى‏» پدر و پسر را صحیحا و سالما دیده، به طورى که هیچ آسیبى متوجه آنها نشده.
این داستان در اواخر قرن سیزده و اوائل قرن چهارده واقع شده.و با این فاصله زمانى که‏از زمان مرگ پدر و پسر گذشته ملاحظه مى‏شود که این امرى عجیب و خارق عادت و تنهادر اثر خدمات خالصانه دینى حاصل مى‏شود و بس. (26)
فاعتبروا یا اولى الابصار

کتاب معراج السعادة
کتاب معراج السعاده در بین کتب اخلاقى، نامى آشنا و اثرى بسیار گرانقدر است که ازدیرباز هم در حوزه‏هاى علمیه و هم در محافل ادبى بین دانشدوستان، مورد استقبال‏و توجه بوده و همواره خاص و عام آن را مورد مطالعه قرار داده و از مطالب ارزنده آن بهره‏برده‏اند.تا جایى که پاره‏اى از مطالب آن به عنوان متن درسى در کتابهاى درسى گنجانده شده.
اصولا عنایت‏به مسائل اخلاقى و پیروى از الگوهاى صحیح اخلاقى یکى ازویژگیهاى جامعه اسلامى است.و با تکیه بر این امر مهم مى‏توان بار سنگین مسؤولیتهاى‏اجتماعى را به ثمر رساند.
داشتن متونى قوى و سالم و بدور از تحریف و در عین حال شیوا و جذاب مى‏توانددر تحقق این هدف مؤثر باشد.
الحق که به اعتراف همگان کتاب معراج السعاده از نظر محتوا و سبک و شیوایى بیان‏مطالب و تنوع موضوعات مطرح شده در زمینه مسائل تربیتى و اخلاقى، اثرى است در خور توجه، و با اینکه قریب 200 سال (27) از تاریخ تالیف آن مى‏گذرد هنوز تازگى خود را حفظکرده و عطش جامعه در مورد آن فروکش نکرده.شاهد این مدعا چاپهاى مکرر و متنوعى‏است که از کتاب مزبور وجود دارد.و به ادعاى بعضى در بین آثار فارسى و حتى عربى‏اثرى مثل آن نوشته نشده (28) .
به طورى که مرحوم نراقى در مقدمه کتاب اشاره کرده‏اند، کتاب «معراج السعادة‏» راکه در واقع ترجمه «جامع السعادات‏» مرحوم پدرش مى‏باشد به درخواست فتحلعیشاه‏قاجار به رشته تحریر در آورده.البته با اصلاحات و اضافاتى به خاطر استفاده عموم.بااینکه این کتاب بارها چاپ شده اما متاسفانه چاپى منقح و تحقیق شده که در خور این اثرارزنده باشد از آن در دسترس نبود که خوشبختانه این کار به همت «انتشارات هجرت‏» تحقق پیدا کرد.


دانلود با لینک مستقیم


کتاب معراج السعادة از ملا احمد نراقى با فرمت html