فی ژوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فی ژوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلود تحقیق با عنوان - میزان آگاهی دانشجویان از مسائل علمی تربیتی قرآن

اختصاصی از فی ژوو دانلود تحقیق با عنوان - میزان آگاهی دانشجویان از مسائل علمی تربیتی قرآن دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود تحقیق با عنوان - میزان آگاهی دانشجویان از مسائل علمی تربیتی قرآن


دانلود تحقیق با عنوان - میزان آگاهی دانشجویان از مسائل علمی تربیتی قرآن


 میزان آگاهی دانشجویان از مسائل علمی تربیتی قرآن

تعداد صفحه :15

قالب بندی:word
 

1-1- مقدمه

“ما مفتخریم و ملت عزیر سر تا پا متعهد به اسلام و قرآن مفتخر است که پیرو مذهبی است که می‌خواهد حقایق قرآنی که سراسر آن از وحدت بین مسلمین بلکه بشریت دم می‌زند، از مقبره‌ها و گورستانها نجات داده و بعنوان بزرگترین نسخه نجات دهنده بشر از جمع قیودی که بر پای و دست و قلب و عقل او پیچیده است و او را به سوی فنا و نیستی و بردگی و بندگی طاغوتیان می‌کشاند نجات دهد.” (امام خمینی، 1368، صفحه3).

با همه تلاشها و اقدامات مفید و مؤثری که از بدو پیروزی انقلاب اسلامی تا کنون توسط مسئولین و دست‌اندکاران تعلیم و تربیت در رابطه با قرآن به عمل آمده است اما افسوس که ما هنوز اندر خم یک کوچه‌ایم. هنز قرآن در جامعه ما مظلوم و مهجور است. آنچه که به طور قاطع می‌توان از آن به عنوان مشکل قرآن‌آموزی در آموزش و پرورش نام برد. عدم پیشرفت و توسعه سیستم آموزش قرآن کریم به موازات سایر دروس می‌باشد. شاید به جرأت بتوان ادعا کرد که روش‌های آموزش قر آن در نیم قرن اخیر از تحول اساسی بی‌بهره بوده است و تحول ناچیز در 20 سال بعد از انقلاب اسلامی نتوانسته پاسخگوی عطش شدید جامعه اسلامی به معارف قرآن کریم گردد.

1-2- بیان مسأله

1-3- اهداف تحقیق

ب اهداف جزئی تحقیق

1-4- سوالات تحقیق

ت تعاریف عملیاتی

آموزش قرآن[1]

دوره متوسطه[2]

وسایل کمک آموزشی[3]

محتوا[4]

روش تدریس

جامعه آماری

نمونه تحقیق و روش نمونه‌گیری

توصیف ابزار پژوهشی

روایی و پایای ابزار پژوهشی

روش‌های آماری برای تحلیل داده‌ها


[1] - Quran instruction

[2] - Secondary period

[3] - educational aids

[4] - Content


دانلود با لینک مستقیم


دانلود تحقیق با عنوان - میزان آگاهی دانشجویان از مسائل علمی تربیتی قرآن

بررسی رابطه بین سن و تحول قضاوت اخلاقی دانشجویان

اختصاصی از فی ژوو بررسی رابطه بین سن و تحول قضاوت اخلاقی دانشجویان دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

بررسی رابطه بین سن و تحول قضاوت اخلاقی دانشجویان


بررسی رابطه بین سن و تحول قضاوت اخلاقی دانشجویان

 

فرمت : word(قابل ویرایش)تعداد صفحات102

مقدمه: جایگاه اخلاق در جهان معاصر:
در عصری زندگی می‌کنیم که تنظیم روابط اجتماعی بر اساس اصول اخلاقی اهمیتی فوق‌العاده پیدا کرده است. زندگی، آسایش و حرمت شخصی هر یک از ما، بیش از پیش، در گرو آن قرار دارد که اصول اخلاقی تا چه حد به طور عمومی مورد رعایت قرار می‌گیرند. در بسیاری از عرصه‌های نوین کار و زندگی اگر انسان‌ها نخواهند به احکام اخلاقی وفادار بمانند هیچ نیرویی برای بازداری آنها از تجاوز به حقوق یکدیگر وجود ندارد. همبستگی جماعتی و قومی و قوام زندگی اجتماعی نیز ضعیف‌تر از آن است که افراد را به یکدیگر مرتبط سازد و انسان‌ها بیش از پیش به صورت افراد مجزا، مستقل و بی اعتنا نسبت به یکدیگر درآمده‌اند.
دولتهای ملی، به دنبال جهانی شدن اقتصاد و عروج نهادهای سیاسی بین المللی، قدرت و اعتبار خود را تا حد زیادی از دست داده اند؛ بحرانهای اقتصادی و سیاسی و انقراض باورهای سخت گیرانه سنتی تضعیف دستگاههای امنیتی را به همراه آورده است؛ و نهادهای گوناگون جامعه، محکوم به انشقاق و از هم پاشیدگی، توان نظارت بر اعمال اعضای خود را از دست داده‌اند. در نتیجه، حوزه‌هایی از زندگی اجتماعی که بر آنها هرج و مرج و اغتشاش حاکم است به طور مداوم در حال تکثیر و گسترش هستند. در این شرایط تنها اخلاق است که به علت موقعیت استعلایی خود می‌تواند، انسان‌ها را به جدی گرفتن مسئولیت خود در قبال یکدیگر فرا خواند.
اما امروزه آموزه‌های اخلاقی نیز در وضعیتی بحرانی قرار دارند. بنیادها، مراجع و تکیه گاههای سنتی احکام اخلاقی، تا حد معینی مشروعیت خود را از دست داده‌اند و هیچ گونه الگوی رفتاری معینی – حداقل برای نسل جوان – وجود ندارد.
هنجارهای اجتماعی، باورهای مذهبی و آموزشهای فلسفی، سه بنیاد اصلی ترویج آموزه‌های اخلاقی، هر یک به نوعی، دیگر از اعتبار و نفوذ دیرینه خود برخوردار نیستند.
هنجارهای اجتماعی، از یک سو، حالتی آن چنان مجرد و عام پیدا کرده‌اند که هیچ تکلیف مشخصی را برای کسی تعیین نمی‌کنند و از سوی دیگر، دلیل انشقاق جامعه و تضعیف نهادهای اجتماعی اقتدار و نفوذ خود را بر اذهان مردم از دست داده‌اند. در سطح کلی زندگی اجتماعی، مشروعیت هنجارهای اجتماعی چندان ضربه نخورده است، اما این هنجارها آن قدر از اقتدار برخوردار نیستند که فرد را از تک‌روی و بی‌توجهی به منافع جمع باز دارند.
به علاوه فرد نیز دیگر از آن توان، شهامت و امکانات برخوردار نیست که بتواند به صورت خودانگیخته و خودجوش از سر اقتدار و بزرگواری، اخلاقی عمل کند.
قدرت عظیم نهادهای اقتصادی، سیاسی و فرهنگی و حاکمیت شرایط بغرنج و پیچیده جهانی بر فراز و نشیب زندگی اجتماعی انسان‌ها را به موجوداتی خرد و حقیر تبدیل نموده است. فرد در چنبرة زنجیر منطق سرمایه، عقلانیت نظم اداری و پیامدهای تصمیم‌های خیل کنشگران قدرتمند گرفتار آمده است. در چنین شرایطی انسان دیگر سرنوشت را به مبارزه نمی‌طلبد، خود را وارد ماجراهای پیچیده برای تغییر شرایط کلی جهان نمی‌سازد و نگران از عواقب اعمال خود، خویش را چندان درگیر مشکلات دیگران نمی‌کند. او بیشتر سعی می‌کند تا از فرصتهای ممکن بهره جسته و امکانات لازم برای بهره مندی از یک زندگی بی دردسر را برای خود فراهم آورد. فداکاری و احساس مسئولیت نسبت به وجود و موقعیت دیگران برای او اهمیت چندانی ندارد. بیهوده نیست که ما امروزه با خیل افرادی روبرو هستیم که درصدد بازگردانیدن مشروعیت و اقتدار سابق به بنیادها و مراجع احکام اخلاقی هستند. در زمینة درک مذهبی، اجتماعی و فلسفی از امور رد پای این تلاش را می‌توان مشاهده کرد. این گونه تلاشها در برخی از مناطق جهان و حوزه‌های زندگی اجتماعی با موفقیت روبرو شده‌اند. اینجا و آنجا، مذهب، نهادهای سنتی جامعه و تعقل و استدلال وجهه‌ای نو پیدا کرده‌اند و افراد و گروههای بسیاری راغب شده‌اند که ادعای از نو طرح شدة این نهادها و مراجع را مورد ملاحظة جدی قرار دهند.
معهذا فریب ظاهر قضیه را نباید خورد. بنیادها و مراجع سنتی هر قدر که نوسازی شده باشند باز توان ارایة چنان احکام جهان‌شمولی را ندارند که انسان، جدا از موقعیت اجتماعی و اندیشه و طرز نگرشش به جهان، آنها را معتبر بشمارد. موقعیت قدرتمند این بنیادها و مراجع بیشتر اوقات محدود به یک زمان معین و وضعیت خاص است. مذهب به طور عمده مؤمنین، هنجارهای اجتماعی افراد میان‌سال و کمابیش موفق و استدلال و تعقل روشنفکران را مخاطب قرار می‌دهد.
به علاوه، آنها نمی‌توانند همان گروه مخاطب خود را به صورت جمع و کلیتی واحد تثبیت نمایند. مذهب خود متشکل از مذاهب مختلف است و هر مذهب احکام اخلاقی خاص خود را دارد. اعتقاد و ایمان به یک مذهب به طور معمول انسان را از مؤمنین به مذاهب دیگر دور و حتی گاه منزجر می‌سازد. از این لحاظ، حس عطوفت و اخوت نشأت گرفته از درک مذهب به طور معمول محدود به انسانهای خاص است. هنجارهای اجتماعی نیز به طور مداوم در حال تغییر هستند. هنجارهای حاکم بر نهادهای سنتی اجتماعی نیز هر چند در عرصه‌های خرد زندگی اجتماعی به کار می‌آیند، در عرصه‌های کلان و وسیع زندگی اجتماعی نقشی سرکوبگرایانه پیدا می‌کنند. هر چند صلابت و اقتدار این هنجارها ممکن است زمینة امن کار و کوشش را برای برخی فراهم آورد ولی این امنیت به بهای نقض آزادی عمل برخی دیگر از افراد به دست می‌آید. شکست این پروژه‌ها در عین حال شکست تلاش برای بنیان گذاری و فراافکندن هر نوع مرجع فرا-فردی برای اصول اخلاقی است.
در عصری که انسان تنها و تنها خویشتن را به عنوان جولانگاه اندیشه و تأملات خود در اختیار دارد، در عصری که همبستگی‌های اجتماعی ضعیف و شکننده هستند، در عصری که روابط اجتماعی هر چه بیشتر بر پایة ضابطه‌های حقوقی تعریف می‌شوند و بالاخره در عصری که زندگی به تجریبات شخصی و درد محدود شده است. براستی، چگونه می‌توان برای انسانها مرجعی در ورای فردیت آنها، برای تنظیم روابط اجتماعیشان، فرا افکند. برای چنین انسانی تنها آنچه از درون او می‌جوشد و می‌شکوفد مشروعیت دارد. معیار اصلی تمیز امور برای او ارزشهای فردی و شیوة داوری شخصی خود او هستند، نه احکامی که از پیش بر حق و درست فرض شده‌اند.
در این وضعیت جدید دیگر از خودگذشتگی، توجه به منافع و حقوق دیگری و کنش اخلاقی اموری نیستند که به خودی خود به ذهن فرد خطور کنند و یا اگر خطور کنند در اعمال و رفتار او انعکاس یابند. گرفتار در وجود شخصی خویش، او انگیزه و شور دست زدن به کنشی را ندارد که هدف آن تضمین منافع دیگری باشد.
در این میان، یک عامل و تنها یک عامل می‌تواند موقعیت فرد را تا حدی ثبات بخشد و او را به سمت اتخاذ موضعی اخلاقی نسبت به امور سوق دهد. این عامل همانا وجود دیگری به صورت یک شخص معین با احساسات و تمایلات مختص به خود است. وجود دیگری همیشه به صورت حضور زنده و فعال دیگری در عرصه‌های مختلف زندگی برای فرد مطرح است. او مجبور است در مقابل برخوردهای دم به دم متفاوت دیگران عکس العمل نشان دهد. اگر به برخورد‌های مستقل و پویا با حس مسئولیت فردی نسبت به استقلال دیگری ، ترکیب شود، فرد از حد معینی از استقلال و اقتدار برخوردار خواهد شد. در متن احساس مسئولیت نسبت به وجود و تضمین استقلال و پویایی دیگری، در متن معمولی نسبت به استقلال او، فرد می‌تواند احساس کند که هستی و حضور خاصی در جهان دارد. بدین شکل دیگری میدانی می‌شود که فرد در آن وسعت حضور و اقتدار خود را باز می‌یابد. در این روند او بر ضعفها و سرگشتگیهای خویش فایق می‌شود. از این رو می‌توان گفت نه خودمحوری و احساس توانمندی بلکه ضعف و فقر وجودی، فرد را بر می‌انگیزد تا با رویکردی اخلاقی تأمین آزادی و بهروزی دیگری را غایت اعمال خود گرداند (محمودیان، 1380).

رشد ملاک‌های اخلاقی:
تاریخ اخلاقیات حرکتی است از یک وحدت شکل تقریباً بی چون و چرا در سلوک و رفتار به یک مسئولیت دایم التزاید شخصی. آن روزها دیر زمانی است سپری شده‌اند که نویسندة اخلاقیات می‌توانست زندگی اقوام ابتدایی، یا حالت به اصطلاح فطرت را هر طور که دلش می‌خواست تفسیر کند و نظر ساده لوحانه‌ای که می‌گفت انسان وحشی بر خلاف انسان متمدن زندگی بهتر یا بدتری در یک حالت آزادی نسبی داشته، به کلی متلاشی شده است.
انسان وحشی در چارچوب محدودیتهای نظام اخلاقی اش که به طرز غرابت آمیزی نامطمئن و به طور باور نکردی پیچیده است، موجود دست و پا بسته‌ای است. ولی تمکینی که می‌کند از هر
نظر داوطلبانه و تا جایی که تماسی با تأثیرات خارجی نیافته، عاری از سؤال است.
نظام او ضابطه به غایت خاصی است از رعایت‌ها و وظایفی که از اصولی کلی سرچشمه نگرفته‌اند و البته به هیچ وجه ملاحظات انسجام و تجانس را هم بر نمی‌تابند. واضح است که در این جا محلی هم برای تفکر و نظرورزی آزادانه نمی‌تواند وجود داشته باشد چون با اولین اشاره‌ای که از چون و چرا حکایت کند کل بنا فرو می‌ریزد و همه چیز متلاشی می‌شود.
انسان متمدن مورد متفاوتی را ارایه می‌دهد. ضابطة او در برابر انتقاد پابرجا می‌ماند و او انتظار دارد که توانایی دفاع از آن را داشته باشد. درست است که رسوم گرایش بدان دارند تا این ضابطه را یا بخشی از آن را با مقداری قداست در هم آمیزند. نیز درست است که نادرند مراحلی از تاریخ که در آنها انتقاد آزادانه به طور بی کم و کاست مجاز بوده باشد. با همة اینها، ضابطه‌ای که نام بردیم باز هم علی‌الاصول رابطه‌ای منطقی را بین اصول کلی از قبیل عدالت، حقیقت، شرافت و امثال ذالک از سویی و سخنهای اعمال ناشی از اینها را از سوی دیگر به بیان در می‌آورد. در اینجا همواره پای رجوع و توسل واضحی به ذهن و به عواطف در میان است و بیان هنری آرمان‌های اخلاقی مسلماً اثرگذارترین بنای یادبودی است که یک تمدن می‌تواند برجا بگذارد.
آثاری نظیر ایلیاد و ادیسه یا قصص قهرمانی، به هر تقدیر تکان دهنده‌اند و این تکان دهنده بودن را خصوصاً بدان سبب واجدند که آفرینندگان خود را نه چنان‌که بوده‌اند بلکه چنان‌که می‌خواستند باشند معرفی می‌کنند. چنین آفرینشهایی ضمناً در گذشته و چه در زمان ما عواملی به مراتب اثرگذارتر از فکر مجرد بوده‌اند و هستند و هنر بیشتر از فلسفه در شکل دادن به رفتار نقش دارد. رشد اخلاقی به این ترتیب فاصلة بسیار بعیدی پیدا می‌کند از این‌که بر اصول مجرد مبتنی باشد، بلکه رشدی است محسوس و انضمامی مثل خود تمدن. تمدن را می‌توانیم به عنوان صنعتی که با بصیرت به کار گرفته شده تعریف کنیم. اختراع مهارت را می‌زاید، مهارت قدرت را و قدرت به نوبة خود مهارت بیشتر و اختراع وافرتری را به عرصه می‌آورد. اما فرق می‌کند که تکامل مورد اشارة ما دقیقاً از چه نقطه‌ای مجال شروع پیدا کرده باشد، چه آنچه که یک‌بار با نظامی عجین شد بر تمام رشد بعدی اش اثر می‌گذارد. این به خصوص در مورد ابداعاتی که در عرصة اخلاق پدید می‌آیند صدق می‌کند.
با این حال رشد اخلاقی اگرچه الزاماً به وسیلة گذشته محدود می‌شود، ولی وجود دارد. تمدن نمی‌تواند از حرکت باز بماند زیرا قوایی که قادرند به آن ثبات ببخشند درست همان‌هایی هستند که توانایی بالیدن به آن می‌دهند. اگر از حرکت باز بماند، می‌میرد. اجتناب ناپذیری این امر غالباً توسط دولت سازان سنخ افلاطونی به فراموشی سپرده می‌شود. انسان نمی‌تواند به چیزی که دارد راضی بماند، و سهل گرفتن احتیاجات و جامعه‌ای که صفات برجسته اش را ساده زیستن و علو اندیشه تشکیل دهد با همة‌ جذابیتی که دارد از محالات است.
نیازهای ساده، خام و ابتدایی اند، همانطور که ابزارهای ساده آنهایی هستند که به درد نمی‌خورند. عقل و درایت عالی بهترین اثرش را تنها در یک سازمان عالی می‌تواند به ظهور برساند. پیشداوری محض است که چیز بسط یافته را به صرف این‌که بسط یافته است با سوءظن نگاه کنیم یا قایل باشیم که تمدنی که غایت پیچیدگی را پیدا کرده باید به یک معنی محل انحطاط باشد یا معتقد باشیم که اقوام ساده‌تر، جنس بادوام تری دارند. بر عکس خیلی آسان‌تر است فردی از باشندگان جزایر دریای جنوب (بومیان جزایر ملانزی) بودن تا یک اروپایی بودن.
جامعه نمی‌تواند بدون پیچیده شدن رشد کند.
اما کار تفکر در زمینه اخلاقی این نیست که مستقیماً به این رشد استعانت کند. تفکر در زمینة اخلاق باید مسایلی را مطرح کند که تا هنگامی که او مطرحشان نکرده وجود ندارد و او هم صرفاً به دلیل وضوح فهم و تصور است که مطرحشان می‌کند. و وقتی این کار انجام گرفت تفکر اخلاقی باید انتظاری بیش از آن نداشته باشد که فقط تأثیری غیر مستقیم باقی بگذارد. راز تغییر اخلاقی در این است که قبل از آنی که خبردار شویم، به سراغمان آمده است (استفن وارد، 1374).

بیان موضوع:
موضوع این پژوهش بررسی رشد قضاوت اخلاقی در دانشجویان دانشگاه بین المللی امام خمینی (ره) و همچنین مقایسه‌ای بین متولدین سالهای 63، 61، 60 و 59 است.
گروه نمونه از دانشکده علوم انسانی، دانشگاه بین المللی امام خمینی قزوین انتخاب شده است. تعداد افرادی که در این پژوهش شرکت داشتند 96 نفر بود که به چهار گروه 24 نفری تقسیم شدند.
تلاش این بررسی، تحقیق دربارة نظریه روان شناسان شناختی به خصوص پیاژه و کهلبرگ است و در پی پاسخ به این سؤال است که آیا اخلاق تابع مراحل رشد عقلی است، به عبارتی دقیق‌تر آیا قضاوتهای اخلاقی همراه با افزایش توانش‌های شناختی و سن، رشد می‌یابد؟


هدف پژوهش:
مسأله تحول اخلاقی – اجتماعی با فرایند اجتماعی شدن یا جامعه‌پذیری و همنوایی همبستگی زیادی دارد. جامعه‌پذیری و همنوایی دو زاویه دارد؛ یکی شیوه‌ها و الگوهایی است که متولیان جامعه برای درونی کردن یا آموزش دادن هنجارهای اقتصادی، عرفی، حقوقی، اجتماعی، فرهنگی و اخلاقی به کار می‌گیرند.
دیگر این‌که این الگوها باید از سوی کسی آموخته شود و فرد بخصوصی باید با این الگوها خود را انطباق دهد و سازگار کند. در جامعة ما در آموزش عمومی و اختصاصی مقولة اجتماعی شدن، از هر دو زاویه نقص آشکاری وجود دارد. چنین آموزشی نیاز فردی جامعه است و برای فرهنگ‌پذیری لازم است.
اگر آموزش فرهنگ‌پذیری وارد یک فراسة عملی آموزشی شود، در حد بسیار وسیعی از تعارض‌ها کاسته شده و یک وفاق فرهنگی – اجتماعی بر مبنای معیارهای عام و پذیرفته شده، به وجود می‌آید.
آموزش و پرورش به عنوان یکی از نهادهای اصلی اجتماعی، مهم‌ترین نهادی است که فرایند جامعه‌پذیری را میسر و تسهیل می‌کند و فرد را مهیای پذیرش نقش‌های محول و محقق خود می‌سازد. امیل دورکیم در این خصوص عقیده دارد که کنش اساسی آموزش و پرورش اتصال هنجارها و ارزش‌های اجتماعی است. بقای جامعه به تجانس و تشابهات لازم بین اعضای آن بستگی دارد و جامعه با انسجام و یگانگی اجتماعی شکل می‌گیرد و متکی بر احساسات و کار مشترک اعضای خود است. (کدیور، 1378)
با به دست آوردن یافته‌های عینی و پژوهشی و شناخت مقطع‌های مختلف تحولات اخلاقی-اجتماعی می‌توان مبتنی بر یافته‌ها راجع به برنامه‌های آموزشی، کتابهای درسی، شیوه‌های آموزشی و نوع آموزش پیشنهادهایی ارایه داد که این پیشنهادها مستقیماً در مراکز آموزشی به کار گرفته می‌شود.
از طرف دیگر رشد اخلاق به معنای روان شناختی و علمی با آنچه که به معنای عام آن مراد می‌شود، تفاوت دارد و این پژوهش می‌تواند این تفاوتها را روشن سازد. همچنین با تبیین روان شناختی اخلاقی و رشد آن می‌توانیم بازخورد اجتماع را نسبت به اخلاق تصحیح کرده و بستر آموزشی آن را تسهیل کنیم.

ضرورت و اهمیت پژوهش:
اخلاق یکی از موضوعات مهم روان شناسی رشد است، اخلاق در روان شناسی تربیتی و تعلیم و تربیت جایگاه مخصوص و ویژه‌ای دارد. اگر به اخلاق در فرایند تعلیم و تربیت توجه شایسته شود، آنگاه تعلیم و تربیت می‌تواند به حالت آرمانی خویش نزدیک شود و چنان‌چه نظام تعلیم و تربیت در شناخت و آموزش و ارایه اخلاق شایسته ناموفق و نارسا باشد حتماً اگر توان مناسب در جهت رشد ذهنی، ‌بدنی، اجتماعی و عاطفی را داشته باشد ولی باز هم احساس می‌شود که عنصری اساسی و فرایندی همه جانبه در کنار خود ندارد و این چیزی غیر از اخلاق نمی‌باشد.
(رمضانی، 1378)
مطالعات روان شناسان شناختی نشان می‌دهد که فرایند تحول قضاوت‌های اخلاقی، مانند تحول شناختی، مراحلی ثابت غیر قابل تغییر و جهان شمول را طی می‌کند. در این دیدگاه با تأکید بر مرحله‌ای بودن تحول اخلاقی، مفهوم آمادگی برای تربیت اخلاقی یکی از مفاهیم اساسی است. از نظر روان شناسان شناختی، هر مرحله محدودیت‌ها و نکات قوت خاص خود را دارد. افزودن بر این ، مرحله زبان خاص خود را داشته و باید از آن برای تربیت اخلاقی کودک و نوجوان استفاده کرد. در مرحلة واقع‌گرایی اخلاقی، اخلاق رشد چشمگیری ندارد، زیرا ارتباط کودک و بزرگسالان یک رابطة‌ یک جانبه و مبتنی بر اطاعت است و در آن احترام و همکاری متقابل وجود ندارد. مرحلة اصلی تحول اخلاقی و تربیت اخلاقی با احترام متقابل شروع می‌شود، رفتار اخلاقی خود پیرو در جریان احترام متقابل با همسالان شکل می‌گیرد. از این‌رو شرایط برای ایجاد ارتباطهای اجتماعی کودکان و نوجوانان با همسالان باید هر چه بیشتر فراهم آید. (کدیور، 1378)
آگاهی از پیشروی رشد اخلاقی می‌تواند از جهات مختلف با ارزش باشد. دانستن این‌که چگونه و چرا کودکان از نظراخلاقی مسایل را درست یا غلط مورد قضاوت قرار می‌دهند ممکن است مستقیماً با انواع استدلال‌هایی که مربی در مورد خوبی و بدی امور به آنها عرضه می‌دارد، در رابطه باشد. نتایج تحقیقات مختلف در باب رشد اخلاقی مبین این واقعیت است که گرچه توانایی‌های شناختی روبه رشد نقش مسلمی در تکوین مفهوم درست و غلط در کودک دارند، اما به همان اندازه عوامل دیگری نیز در این میان نقش دارند. در صورتی که بخواهیم تربیت اخلاقی کودکان و نوجوانان که یکی از اهداف مهم هر نظام به منزلة نوعی سرمایه گذاری جهت تأمین
آینده‌ای بهتر است، محقق گردد باید قوانین تحول را شناخته و این شناسایی را به کار گیریم.
مسأله تربیت اخلاقی درست همگام با مسایلی است که ما دربارة منطق و آموزش ریاضیات بیان می‌داریم.
آیا مدرسه می‌خواهد افرادی بار بیاورد که زیر فشار و اجبار سنتهای قبل باشد. در این صورت اصل اقتدار یا استناد به قدرت اخلاقی معلم با نظام تشویش و تنبیه که اخلاق اطاعت را تحکیم می‌کند، کافی است.
اما برعکس اگر مدرسه بخواهد افرادی را بار بیاورد که دارای وجدان آزاد باشند و حقوق و آزادی دیگران را محترم شمرند، بدیهی است که در این صورت توسل به اقتدار معلم و دروس که به بهترین وجهی در مورد اخلاق ایراد گردیده است، برای ایجاد روابط زنده‌ای که از استدلال و خود پیروی و تقابل سرچشمه می‌گیرند، کافی نخواهد بود.
تنها یک زندگی اجتماعی بین خود شاگردان یعنی یک خود رهبری حتی‌الامکان نامحدود که به موازات کار فکری در بین جمع تشکیل شده باشد، می‌تواند شخصیت‌هایی بار آورد که به خود حاکم باشند و بین آنها احترام متقابل برقرار باشد. (پیاژه، 1369 )
بشر در سیر تحولی خویش همواره میان دو قطب میان گرایی و میان واگرایی قرار می‌گیرد. این وضعیت در تمام زمینه‌های شناختی، عاطفی و اجتماعی خود را نشان می‌دهد. انسان در هر مرحله از رشد خود از میان گرایی شروع می‌کند و در پایان آن مرحله به میان واگرایی می‌رسد، این آزادسازی ضروری نیاز به تلاش‌های فکری و اخلاقی فراوان دارد. در این میان تعادل جویی از راه خود نظم جویی و به کمک سه عامل دیگر تحول روانی (رشد ارگانیگ، تمرین و تجربه، تعامل‌ها و انتقال‌های اجتماعی) به تشکیل شناخت‌ها در طی سال‌ها منتهی می‌شود. (منصور، دادستان، 1367)


دانلود با لینک مستقیم


بررسی رابطه بین سن و تحول قضاوت اخلاقی دانشجویان

دانلود تحقیق بررسی رابطه شوخ طبعی با سلامت روانی در دانشجویان

اختصاصی از فی ژوو دانلود تحقیق بررسی رابطه شوخ طبعی با سلامت روانی در دانشجویان دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود تحقیق بررسی رابطه شوخ طبعی با سلامت روانی در دانشجویان


دانلود تحقیق  بررسی رابطه شوخ طبعی با سلامت روانی در دانشجویان

مزاح [1] به عنوان یکی از ویژگیهای شخصیتی انسان، کیفیتی منحصر به نوع آدمی است. اگر چه ارائه تعریف دقیقی از مزاح دشوار است، اما حتی در تمدنهای باستان نیز در این باره نظرات و مطالب گسترده ای مطرح شده است. مثلاً در کتاب عهد عتیق، پندی به این مضمون وجود دارد که «دلی شاد به خوبی یک طبیب کار می کند» افلاطون، ارسطو و اندیشمندان و فلاسفه سایر اعصار و قرون نیز دربارة مزاح به اظهار نظر پرداختند. در متون احادیث اسلامی نیز روایاتی از پیامبر و ائمه وجود دارد که حاکی از تأثیرات مثبت مزاح در زندگی مؤمنان است. در روایاتی از پیامبر اکرم (ص) ایشان فرموده اند «هیچ مؤمنی نیست جز این که او را شوخی و مزاح است».

متون اخیر روان شناسی بر نقش مزاح در سازگاری و مقابله [2] با استرس از یک سو و اثرات آن در افزایش بهبود کیفیت زندگی از سوی دیگر تأکید کرده اند (نجاریان، براتی و ابراهیمی قوام، 1373). در اصطلاح Humor (به معنی مزاح) از کلمة لاتین Humere به معنای «جاری ساختن» و «مرطوب بودن» مشتق شده است. از دیدگاه فلاسفه و اندیشمندان باستان، مزاح متأثر از اخلاط چهارگانه بدن است که سبب علامت جسمی و روانی اند. آنان معتقد بودند خون قرمز، جاری، گرم و مرطوب است و چنانچه بر سایر اخلاط غالب شود، فرد سالم، امیدوار، با نشاط و سر حال می گردد. اما چنانچه ترشحات سایر اخلاط غلبه یابند فرد در حالتی مرضی قرار می گیرد برای مثال اگر ترشحات کبد که صفرای سیاه است غالب شود فر دچار نوعی حالت مرضی می شود و از نظر خلقی، حساس، زودرنج، کج خلق و دچار حالات مالیخولیا و افسردگی می شود که سبب نگ`رشی منفی و غمگنانه به زندگی می گردد. بدین ترتیب علت انتخاب اصطلاح Humor به جاری و مرطوب بودن خون به مثابة علت سببی مزاح است. در قرون میانه و پس از آن نیز پیرامون مزاح و شوخی نظراتی ارائه شده است. مثلاً توماس هابز [3] فیلسوف انگلیسی معتقد بود که شوخی در درجه اول، روشی در جهت ابراز خشم و غضب آدمی است و هدف آن توهین به مخاطب یا شخص ثالث است (به نقل از راسکین [4]، 1985). کانت [5] مزاح را احساس و تأثیر حاصل از تغییر شکل ناگهانی و بی ربط یک توقع یا انتظار به هیچ و پوچ می دانست.

آشنایی با متون روانشناسی دربارة مزاح

روان شناسان مزاح را به مثابه یکی از ویژگیهای شخصیتی نسان در نظر گرفته و آن را از دیدگاههای مختلف مورد بررسی قرار داده اند. در دهه 1960 م. علاقه روان شناسان به نقد و بررسی مزاح و خنده برای وجود آدمی جلب شد. برخی از روان شناسان معتقدند که مزاح و خنده برای وجود آدمی و زندگی او، از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است (کورتکف [6]، 1991؛ میندس[7] و کوربین [8]، 1985). دیدگاه عمده دربارة نقش روان شناختی مزاح معتقد است که مزاح نوعی سبک سازگاری و انطباق است. فروید [9] (1916) معتقد است که مزاح یکی از سازوکارهای دفاعی «من» و نوعی تلاش اقتصادی جهت صرف انرژی روانی است. آریتی [10] (1975) معتقد است ارتباط تنگاتنگی بین حدس بذله گویی و میزان خلاقیت فرد وجود دارد. پلاچیک [11] (1981) هشت سبک سازگاری برای آدمی برشمرده که در این میان سازوکار وارونه سازی، یعنی توجه به وجوه مضحک شرایط و موقعیت های فشارزا از آن جمله است. از یک دیدگاه جامع تر زیستی – روانی اجتماعی [12] می توان مزاح را نوعی پیام هدفمند اجتماعی دانست که با تغییرات فیزیولوژیکی و روانی ویژه ای همراه است. بدیهی است که این پیام کارکردهای اجتماعی خاص خود را داراست و محتوا و مسیر ویژه خود را نیز دارد. به عبارت دیگر مزاح به مثابه یک پیام هدفمند به دنبال تحقیق کارکردهای معینی است و در این راه با استفاده از شیوه های ویژه در موقعیت های معینی به کار می رود. توجه به کارکردهای اجتماعی و اهداف مزاح از دیدگاههای مختلف، مورد بحث و بررسی علمای رفتاری و به خصوص روان شناسان قرار گرفته است. برخی از روان شناسان، مزاح را اساساً خصومت بار،    عده ای آن را دردناک و تحقیرآمیز و تعدادی دیگر مزاح را سرگرم کننده و لذت بخش می دانند. به طور کلی نظرات روان شناختی پیرامون مزاح و بذله گویی را می توان در قالب چند رویکرد نظری مورد بررسی قرار داد. شوخی و شوخ طبعی اساساً خلاق بوده و خود تسهیل کننده خلاقیت بیشتر است. تقریباً تمامی تعاریف شوخ طبعی شامل ضوابطی از قبیل ترکیبهای غیرمعمول، شگفتی، عدم تجانس مفاهیم و برداشتها و نظایر آن می گردد. بر طبق یک تعریف شوخ طبع کسی است که خلاقیتش منجر به اظهار نظرها، داستانها و نمایش نامه های خنده آور است. علاوه بر آن، در بینشی وسیع شوخ طبع کسی است که خود و دیگران را به نحوی فراتر و منفک تر می بیند. چنین شخصی قادر است به خود و وقایع زندگی بخندد و در عین حال با مردم و وقایع مرتبط باقی بماند.شوخ طبعی فرایندهای فیزیولوژیک، روانی و اجتماعی را ادغام یا سنتز می کند. بنابراین توانایی ایجاد شوخی و مزاح یا «داشتن توانایی شوخ طبعی» ویژگی خلاق مهمی است. بدون شوخی زندگی برای غالب مردم غیرقابل تحمل است. برای بسیاری از مردم شوخی یک راه بقا و یک نیروی شفابخش است. برای افراد نادری که در خود استعداد شوخ طبعی را پرورش می دهند و در این راه به کار می برند مشاغل پر اجری در کاریکاتور نویسی، قصه گویی و نویسندگی یا هنرپیشگی و نمایش های خنده آور به انواع مختلف وجود دارد. بسیاری از پژوهشگران حل خلاق مسائل را یادآور شده اند که جرقه راه حل های موفقیت آمیز از طریق شوخ طبعی زده شده است. با وجود این روش های ساخت دار حل مسائل تأکید کمی بر پرورش توانایی ایجاد مزاح و به کار بردن آن در حل مسائل گذارده اند. در بسیاری از پژوهش های اولیه «ویلیام جی – جی – گوردن» [13] و همکارانش در گروه نشان می دهد که راه حل های سدشکنانه غالباً با جوی از بازی همراه بوده است. این نوع بازی شامل مقدار زیادی شوخ طبعی بوده است ولی وقتی کوشش هایی برای تدریس ایجاد جوبازی به کار برده شده، با عدم موفقیت همراه بوده است. با وجود این معلوم شده است که بازی با تشابه ها تغییرات درجه دومی به وجود می آورد که ایجاد مزاح، خنده و جوی مناسب برای بازی ایجاد می کند. مشاهدات تورنس نشان می دهد که این پدیده مکرراً هم در هنگام کاربرد مشابه ها و هم در موقع یورش فکری برای حل خلاق مسائل به وقوع می پیوندد.

شامل 67 صفحه فایل WORD قابل ویرایش


دانلود با لینک مستقیم


دانلود تحقیق بررسی رابطه شوخ طبعی با سلامت روانی در دانشجویان

دانلود تحقیق ارتباط رنگ با تیپ شخصیتی دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد قوچان

اختصاصی از فی ژوو دانلود تحقیق ارتباط رنگ با تیپ شخصیتی دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد قوچان دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود تحقیق ارتباط رنگ با تیپ شخصیتی دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد قوچان


دانلود تحقیق ارتباط رنگ با تیپ شخصیتی دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد قوچان

انسان دارای حسی است به نام بینایی، که این عمل را جز چشمهای او چیز دیگر میسر
نمی گردند. جهان هستی را به وسیلة این دو عنصر کوچک پیچیده و حساس می توانیم ببینیم جهانی که تمام اجزا و اشیای آن مشخصه ای به نام رنگ دارند.

هنگامی که چشمان، بسته اند، جز سیاهی و تاریکی چیزی وجود ندارد ولی به محض گشودن آنها دنیا پر از رنگهای مختلف تصویر وارونه پرده حساس اتاق تاریک چشمانمان می گردد و عمل دیدن انجام می پذیرد در واقع اگر رنگهای مختلف تصویر نداشت. چرا که همانگونه که صدا اعصاب شنوایی را تحریک می کند و عمل شنیدن بوقوع می پیوندد و به دنبال آن عکس العمل در فرد به وجود می آید، رنگ نیز پس از تأثیر و تحریک اعصاب گیرنده خود موجب دیدن و مهمتر از آن سبب ایجاد دخالت انگیختگی در فرد می شود.

روانشناختی و فیزیولوژی رنگها و نحوه تاثیر آنها در حالتهای رفتاری و روانی افراد از مباحث بسیار مهمی اند که در زمینه رنگها قابل طرح و بررسی اند (ابی زاده – 1372 – ص55).

هر رنگی به مقتضای خاصیت خود به نوعی در روان انسان اثر می گذارد. که بی ربط به رفتارهای اجتماعی روانی او نیست. انتخاب رنگ اتاق، کتاب، میز، لباس و ... همیشه مورد توجه آدمی بوده و کسی می خواهد رنگ دیوارهای تاقش کرم باشد یا دیگری سبز کم رنگ و ...

اینها همه گویایی تأثیر رنگ در انسان اند. بطوریکه هر فردی بنا به مسایل درونی خود به رنگی انس دارد و آن را می پسندد. پژوهش دانشمندان نشان می دهد، رنگ ها همانگونه که بر روح و روان آدمی تأثیر می گذارند جسم او را نیز تحت تاثیر قرار می دهند. پژوهشگران بر این باورند که هر یک از رنگ ها سودمندی درمانی محسوسی برای بدن انسان دارند و گزارش های بی شماری در مورد استفاده های موفقیت آمیز از رنگ در درمان بسیاری از بیماری ها شده است (اتکنسیون – 1368- ص42).

برخی از روان شناسان عقیده دارند رنگی که برگزیده و دلخواه کسی است می تواند گویای خصوصیات اخلاقی و روانشناسی او باشد به طور کلی رنگ ها دارای خصیصه های خاصی هستند که در زیر به بخش از این مولفه های موجود در رنگ ها اشاره شده اند.

رنگ قرمز : مهیج ترین رنگ در میان رنگ ها است. قرمز رنگ عشق و تنفر و فداکاری و خشونت و خون و آتش کسی که به این رنگ علاقه دارد هرگز نمی تواند در زندگی بی تفاوت باشد. اینگونه اشخاص تند و سرکش و در عین حال فعال و شجاع و کمی عجول هستند. این رنگ علاوه بر ایجاد احساس هیجان در بیننده، فعالیت امواج مغزی را تحریک می کند و ضربان قلب، تعریق و فشار خون را نیز افزایش می دهد. رنگ زرد پالایش و تطهیر مطلق است که وضوح و شفافیت عقل و خرد را بر می انگیزد و نیز سموم و ناخالصی ها را پردازش و ریشه کن می کند. رنگ زرد به واسطه توانایی بخشیدن برای غلبه بر عدم قابلیت ها و قدرت و استحکام بخشی به عملکردهای غدد درون ریز داخلی بدن به افراد کمک می کند. رنگ نارنجی رنگ گرم و صمیمی است که پرتوهای شادی آفرینی از خود ساطع می کند که موجب رفع خستگی می شود این رنگ محرک اشتها و دستگاه هاضمه است و در نتیجه برای استفاده در غذاخوری ها بسیار مناسب می باشد.

هر رنگ تأثیر فیزیکی و روحی خاصی را بر روی بیننده می گذارد و افراد واکنش های متفاوتی نسبت به رنگ های مختلف از خود نشان می دهند. محققان تاکنون نتوانسته اند یک سیستم منسجم جهانی که قادر به دسته بندی کلیه واکنش های افراد نسبت به رنگ های مختلف باشد را پایه ریزی نمایند و معتقدند که عکس العمل افراد به فاکتورهای متعددی نظیر فرهنگ – جنسیت- سن – موقعیت احساسی و ذهنی، تجربه های خاص فردی بستگی دارد. البته نوع و شدت این واکنش ها نیز منحصر به فرد است. روانشناسی رنگ ها یک شاخه نظری نیست که تنها به بخش آکادمیک محدود شود، بلکه گسترده تحقیقات این حوزه در زندگی روزمره عموم مردم نمود پیدا می کند. روانشناسی رنگ ها در دنیای تجاری امروز حائز اهمیت است و می تواند اظهار داشت که هر چیزی را که در اطراف خود می بینیم به گونه ای در ارتباط مستقیم با این علم است. این امکان وجود دارد که با تغییر حالات درونی، ویژگی های فردی و سایر فاکتورهای آماری برخی احساسات فردی دستخوش دگرگونی قرار گیرد. به عنوان مثال اگر کسی در اعماق اقیانوس ها گیر افتاده باشد و تا مرز غرق شدن پیش رفته باشد به احتمال زیاد آبی به عنوان رنگ آرام بخشی برای او به شمار نمی رود (جوزف – 1368 – ص72).

بیان مسئله :

پدیده رنگ از جمله پدیده های طبیعی است که شناخت آن تاریخی بس کهن داشته و در طول تاریخ تکامل بشر مطرح بوده است. این شناخت در جهت کاربرد رنگ برای زیبا جلوه دادن هرچه بیشتر و بهتر نمودن محیط زندگی است، از این رو مطالعات و پژوهشهای بسیاری از گذشته تا حال در مورد رنگ صورت گرفته و در دو قرن اخیر شناخت علمی نسبت به آن افزایش یافته است.

با شناخت علمی پدیده رنگ، مساله ترجیح رنگها بر یکدیگر مطرح گردید، پژوهشهای صورت گرفته درباره ترجیح رنگها، از نظر روان شناسی جنبه علمی داشته و با دیدگاههایی چون نظریه­های زیباشناسان که ترجیح رنگها را جزء ذاتی آنها دانسته و اساساً امری ذهنی تلقی می کنند توافق نظر ندارند و با تأکید بر ذهنیت این امر تحقیق در این زمینه را بی مورد می دانند (ماکس – 1370 – ص70).

فصل اول : طرح تحقیق

مقدمه 

بیان مسئله

فرضیه پژوهش

اهمیت مسأله

تعریف عملیاتی متغیرهای تحقیق

پرسشنامه تیپ شخصیتی

فصل دوم: ادبیات ( پیشینه) تحقیق

بخش اول: رنگ ها

مقدمه

منشاء اهمیت رنگ

صفات رنگ

روانشناسی رنگها

تاثیرات رنگها بر روی احساس و فکر و روان انسان

رنگهای اصلی و کمکی

جنبه های عاطفی شخصیت

رنگهای کمکی

پیشینه پژوهش ( آزمایش لوشر)

رنگ قرمز

 رنگ زرد

رنگ نارنجی

رنگ آبی

رنگ سبز

رنگ بنفش

رنگ قهوه ای

رنگ خاکستری

رنگ سیاه

تداعی رنگ و نماد گرایی رنگ

بخش دوم- شخصیت و انواع آن

تاریخچه ای از نظریه های شخصیت 

ریشه و معنای واژه شخصیت

تعریف شخصیت

انواع شخصیت

سنخ شناسی یونگ 

نظریه آیزنیک 

جنبه های توصیفی شخصیت از دیدگاه آیزینک

بعد درون گرایی- برون گرایی

روان نژندان 

روان پریشان

عوامل سببی

فصل سوم: روش تحقیق

مقدمه

جامعه آماری

نمونه و روش نمونه گیری

ابراز تحقیق

اعتبار ( پایایی) ورودی پرسشنامه شخصیت آیزینک

نحوه طرح و اجرا آزمون

شیوه آماری مورد استفاده

فصل چهارم: تجزیه و تحلیل داده ها

مقدمه

جدول توزیع فراوانی نمره مقیاس E

جدول شاخص های مرکزی و پراکندگی مقیاس E

نمودار هیستوگرام مقیاس E   

جدول توزیع فراوانی نمره مقیاس N

جدول شاخص های مرکزی و پراکندگی مقیاس N

نمودار هیستوگرام مقیاس N    

جدول توزیع فراوانی نمره مقیاس L

جدول شاخص های مرکزی و پراکندگی مقیاس L

نمودار هیستوگرام مقیاس L

فرضیه 1

فرضیه 2

فرضیت 3

فرضیه 4

فصل پنجم: خلاصه بحث و نتیجه گیری

مقدمه

بحث و نتیجه گیری

محدودیت های پژوهش

پیشنهادات

منابع

پیوست

پرسشنامه آیزینک

شامل 68 صفحه فایل word قابل ویرایش


دانلود با لینک مستقیم


دانلود تحقیق ارتباط رنگ با تیپ شخصیتی دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد قوچان

تحقیق در مورد بررسی علل و عوامل موثر بر ازدواج موفق دانشجویان

اختصاصی از فی ژوو تحقیق در مورد بررسی علل و عوامل موثر بر ازدواج موفق دانشجویان دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد بررسی علل و عوامل موثر بر ازدواج موفق دانشجویان


تحقیق در مورد بررسی علل و عوامل موثر بر ازدواج موفق دانشجویان

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

تعداد صفحه71

فهرست مطالب

ضرورت در نظر گرفتن ملاک ها و معیارها در انتخاب همسر :

 

هدف ازدواج :

 

1- نیل به آرامش و سکون :

 

4- تکمیل و تکامل :

 

فصل سوم

 

روش و متولوژی پژوهش

 

 

 

فصل چهارم

 

ارائه یافته های پژوهش

 

چکیده :

 

بررسی علل و عوامل موثر بر ازدواج موفق دانشجویان عنوان پژوهشی است که پیش رو دارید . هدف از پژوهش حاضر شناخت علل و عوامل موثر بر ازدواج موفق دانشجویان بوده وسعی شده بعضی از معیار ها از نظر دانشجویان مورد بررسی قرار گیرد تا نمتایج حاصل از آن برای سایر دانشجویان مفید واقع شود . جامعه آماری تحقیق دانشجویان مجتمع علوم انسانی دانشگاه آزاد اسلامی مشهد و نمونه آماری 50 نفر از دانشجویان می باشند . روش تحقیق نیز توصیفی و جمع آوری اطلاعات با استفاده از پرسش نامه و مطالعات کتابخانه ای صورت گرفته و در آخر داده ها از طریق روش آمار توصیفی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است .


 

 

 

 

 

 

فصل اول :

 

 

 

طرح نظری مسئله پژوهش

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

مقدمه پژوهش :

 

یکی از نماد های مهم اجتماعی که به لحاظ اهمیت نقش و کارکردهای مختلف مورد توجه علمای مذهبی ، اخلاقی و صاحبنظران تعلیم و تربیت ، جامعه شناسی و روانشناسی قرار گرفته است . نهاد خانواده می باشد نهادی که بر اثر ازدواج یک زن و مرد پدید می آید و وجود فرزندان آن را تکمیل می کند .

 

خانواده عبارت است از کوچکترین مسئله اجتماعی که از زن و مرد و فرزندان آنها تشکیل میشود . خانواده هسته کوچکی از اجتماع در همه جوامع بشری بوده و در انتقال مواریث اجتماعی تاثیر زیادی داشته است .

 

خانواده اولین پایگاه انتقال عناصر فرهنگی به نسل جدید است و عاملی موثر در رشد و شکوفایی استعداد های آدمی و گسترش فرهنگ بشری به شمار می رود .

 

در فرآیند زندگی مواردی است که فرد باید از بین چند راه یک راه را انتخاب نماید گزینش یک راه از بین چند راه چنانچه با مطالعه و بصیرت انجام نگیرد ، ممکن استا نتایج مطلوبی در بر نداشته باشد. لذا کمک گرفتن از مشاور در انتخاب مناسب می تواند در توفیقات بعدی اثرات مفیدی داشته باشد .

 

عدم تعادل جنسی ، فشارهای اقتصادی و معیشتی تامین یک زندگی خانوادگی ، شرایط فرهنگی جامعه و سنت هایی که کاکرد مطلوب خود را از دست داده و بلکه کارکرد منفی پیدا کرده اند و امکان ازدواج درست و تشکیل زندگی خانوادگی پ=ایدار را برای خیل عظیمی از جوانان کشور دشوار کرده است . و بالاخره گروهی نیز با هنجار شکنی و بی وفایی ، ازدواج نا خواسته و نا مطلوب را در ظاهر ادامه می دهند اما با نوعی طلاق عاطفی ، دل گروهی دیگری دارند و آشیانه ای دیگر بنا می کنند .

 

 

 

نظریه ها :

 

1 از نظر دورکیم علل و عوامل اصلی مربوط به ازدواج جوانان افزایش سطح توقعات و انتظارات جوانان ازدواج می باشد . { بررسی تطبیقی تغییرات ازدواج مهدوی ص 46 }

 

2 کنیزی : معتقد است در ساخت اجتماعی امریکا و انگلیس در واقع999999 هیچ چیز به اندازه مذهب بر الگوهای کنونی رفتار زوجیت موثر است . { جامعه شناسی خانواده ساروخانی ص 46 )

 

3 به عقیده لوگال تا پیش از ازدواج ، مذهب بر رفتار جوانان موثر است لیکن پس از زناشویی نا باوریهای دینی یکی از طرفین دشواری های فراوانی برای آنها فراهم می کند .

 

4 به عقیده هالینگشد یکی از مهمترین عواملی که هنگام انتخاب همسر بر تصمیم فرد و جامعه اثر می گذارد اعتقاد دینی است . { ساروخانی ص 65 }

 

5 بوساروبل معتقد است زناشویی میان زن و مردی که مذاهب مختلف دارند به دشواریهای شخصی و خانوادگی گوناگون می انجامد . { ساروخانی ص64 }

 

6 آلن ژایرار معتقد است آگاهیهای جمعیت شناسانه درباره سن همسران به هنگام زناشویی آموزنده است و می دانیم که بیشتر اوقات ، افرادی با هم پیوند زناشویی می بندند که از لحاظ سنی به هم نردیک باشند . { ساروخانی ص 49 }

 

7 کرونولد می گوید نظریه همجواری می پذیرد که ازدواج در م

 


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد بررسی علل و عوامل موثر بر ازدواج موفق دانشجویان