فی ژوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فی ژوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

بررسی رابطه بین هوش هیجانی و سلامت عمومی در بین دختران مقطع سوم دبیرستان

اختصاصی از فی ژوو بررسی رابطه بین هوش هیجانی و سلامت عمومی در بین دختران مقطع سوم دبیرستان دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

بررسی رابطه بین هوش هیجانی و سلامت عمومی در بین دختران مقطع سوم دبیرستان


بررسی رابطه بین هوش هیجانی و سلامت عمومی در بین دختران مقطع سوم دبیرستان

فرمت فایل : word(قابل ویرایش)تعداد صفحات79

 

 

فهرست مطالب
عنوان صفحه
فصل اول : 1
مقدمه 2
بیان مسأله 4
اهمیت و ضرورت تحقیق 5
اهداف تحقیق 7
فرضیه های تحقیق 7
متغیرهای تحقیق 7
تعاریف عملیاتی و نظریة واژه ها در مفاهیم 8
فصل دوم : 9
هیجان 10
تعریف هیجان 10
مناطق مهم مغز در رشد هیجان 13
هوش هیجانی 13
مدل توانایی هوش هیجانی 16
هوش هیجانی و شخصیت 25
عواطف در متون نظریات شخصیت 27

 

 


فهرست مطالب
عنوان صفحه
هیجان و آسیب شناسی 30
رابطه هیجان ، شناخت و رفتار 33
هوش هیجانی و سلامت روانی 35
دیدگاههای مایر و سالوی در آموزش هوش هیجانی 41
اکتساب هوش هیجانی 42
انواع هیجانات اساسی 45
تحقیقات انجام شده در خارج 46
فصل سوم : 51
جامعه مورد مطالعه 52
حجم نمونه 52
روش نمونه گیری 52
ابزار اندازه گیری در تحقیق 53
روش تحقیق 54
روش آماری مربوط به فرضیه ها 55

 

 


فهرست مطالب
عنوان صفحه
فصل چهارم : 56
نمرات خام آزمودنیها از آزمون هوش هیجانی و سلامت عمومی در رابطه با فرضیه دانان 57
تجزیه و تحلیل داده ها 65
فصل پنجم : 74
بحث و نتیجه گیری 75
پیشنهادات 78
محدودیت ها 78
منابع و مآخذ 79


دانلود با لینک مستقیم


بررسی رابطه بین هوش هیجانی و سلامت عمومی در بین دختران مقطع سوم دبیرستان

پایان نامه تأثیر رفاه خانواده بر موفقیت تحصیلی دختران

اختصاصی از فی ژوو پایان نامه تأثیر رفاه خانواده بر موفقیت تحصیلی دختران دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

پایان نامه تأثیر رفاه خانواده بر موفقیت تحصیلی دختران


پایان نامه تأثیر رفاه خانواده بر موفقیت تحصیلی دختران

این پایان نامه در دانشگاه تهران و در مقطع ارشد به  روش اسنادی و پیمایشی، مشاهده و مصاحبه انجام گرفته است. به همراه پرسشنامه. 130 صفحه  PDF, word.     

     آموزش و پرورش از ارکان اساسی و مهم یک جامعه است. هر جامعه‌ای، که بخواهد از استقلال فرهنگی بهره مند شود و استواری و دوام داشته باشد، باید توجهی عمیق و همه جانبه به نظام آموزشی خویش داشته باشد. زیرا زمانی نهاد حیاتی آموزش و پرورش در جامعه‌ای رشد کند و پاسخگوی نیازهای جامعه باشد، آن کشور امکان دستیابی به ابعاد گوناگون توسعه را خواهد یافت.

     موفقیت تحصیلی از شاخص های اصلی نظامهای اطلاعات آموزشی است که به عنوان یکی از نیازمندیهای اطلاعاتی برنامه ریزان محسوب می شود.

هرگونه تغییر در این شاخص اعم از افزایش یا کاهش در روند و نرخ آن می تواند دیگر بخشهای نظام آموزشی را تحت تأثیر قرار دهد. به عبارت دیگر موفقیت تحصیلی به عنوان یکی از نشانگرهای عملکرد درونی نظام آموزشی به طور اهم مورد توجه واقع شده است. موفقیت تحصیلی به عنوان بهبود مستمر کیفیت نظام آموزشی است که در شناسایی برخی از تنگناها و نارسایی های نظام آموزشی و ارائه راه حلهای علمی و صحیح در جهت برطرف ساختن آنها آمادگی لازم را فراهم می نماید.

 


دانلود با لینک مستقیم


پایان نامه تأثیر رفاه خانواده بر موفقیت تحصیلی دختران

دانلود مقاله مقایسه هوش هیجانی بین دختران عادی و فراری 25 – 15 ساله شهر تهران

اختصاصی از فی ژوو دانلود مقاله مقایسه هوش هیجانی بین دختران عادی و فراری 25 – 15 ساله شهر تهران دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 
چکیده :
ویژگی های رفتاری هر فردی حاصل نوع شخصیّت فردی است. و شخصیّت هم محصول استعدادها و توانایی ها و هوش و احساسات و هیجانات رفتاری افراد است در یک کلام از جمع بندی تعاریف هوش (عمومی، کلامی، فضایی، تخیّلی، حسابی، ...) می توان به این نتیجه رسید که «هوش میزان توانایی سازگاری فرد با محیط است» بدیهی است، تفاوت رفتارها و منش و شخصیت افراد به نوع احساسات و نگرش ها و گرایش ها و انتظارات و امیال و علایق فرد وابسته است.
در تحقیق حاضر نیز با عنوان بررسی هوش هیجانی دختران عادی و فراری 25 – 15 ساله شهر تهران به جستجو و بررسی نوع و میزان و مؤلفه های هوش هیجانی در دو گروه دختران 25 – 15 ساله عادی در خانواده ها و فراری پرداخته ایم.
و با فرض تفاوت در بین هوش هیجانی این دو گروه به بیان مسئله با ذکر تبیین هوش هیجانی و اهمیت و اهداف و متغیرها و تعاریف در فصل اول و نیز مبنی تئوریک و نظری آن بخصوص هوش در میان دوقلوها و بررسی هوشی روی حیوانات و پاسخ های آنها و بررسی ساعت های درونی و فیزیولوژیکی و تأثیر نور و کنترل های برون زاد و درون زاد و به بررسی انواع خواب و مراحل خواب که با سلسله اعصاب و روابط عصبی و هوشی مرتبط است اشاره شده و با پرداختن به تحقیقات انجام شده ملّی و استانی و منطقه ای فصل دوم را خاتمه داده ایم. در فصل سوم فقط به روش اجرای تحقیق (ابزارهای جامعه، حجم نمونه، روش جمع آوری اطلاعات و روش آماری) پرداخته ایم.
و در فصل چهارم با استفاده از داده ها و جمع بندی و دسته بندی آنها به تجزیه و تحلیل آنها اقدام کرده ایم و نتایج کمّی بدست آمده را با تحقیقات و مبانی نظری تحت عنوان تأیید فرضیه تطبیق داده ایم و در فصل پنجم با اشاره به نتیجه گیری کلی و بیان مشکلات و محدودیت ها و نیز ارائه پیشنهادات و توصیه ها و ذکر منابع و مآخذ و الحاق ضمائم و پیوست ها پژوهش را به سرانجام رسانده ایم.
« فهرست مطالب »
فهرست : صفحه :
فصل اول :
مقدمه
بیان مسأله
اهمیت و ضرورت مسئله
اهداف تحقیق
سوالات پژوهش
فرضیه های پژوهش
تعاریف عملیاتی واژه ها
فصل دوم :
ادبیات و پیشینه تحقیق
مبانی نظری و تئوریک
پژوهش در زمینه هیجان خواهی
بررسی های مربوطه به دوقلوها
مطاعات انجام شده بر روی حیوانات
نور عنوان و نشانه خارجی
کنترل برون زاد
بررسی خواب
مراحل خواب
تحقیقات استانی
فصل سوم :
روش اجرای تحقیق
ابزار جمع آوری اطلاعات
روش جمع آوری اطلاعات
جامعه
حجم نمونه
روش آماری
جدول داده های شماره 1 (جدول مادر)
نمودار مقایسه هوش عادی دختران فراری و عادی
نمودار هوش هیجانی دختران عادی و فراری
فصل چهارم :
تجزیه و تحلیل یافته ها
فصل پنجم :
نتیجه گیری
محدودیت ها و ملاحظات تحقیق
پیشنهادات
منابع و مآخذ
فصل اول
«مقدمه»
عناصر وجودی خانواده اعم از پدر و مادر، خواهر و برادر و احتمالاً پدر بزرگ و مادر بزرگ در کانون و هستۀ خانواده از ارزش و جایگاه متفاوتی برخوردارند. که اصطلاحاً در متون جامعه شناسی و روان شناسی اجتماعی این جایگاه ها و حوزه ها نقش نام دارد.
ایفای نقش در قالب انجام تکالیف و وظایف خود انتظارات و توقعاتی هم بدنبال دارد که از سایر نقش ها انتظار می رود. اگر پدر شب و روز در سرما و گرما در شرای سخت بدنبال تهیۀ امکانات و وسایل آسایش و آرامش اعضای خانواده است. و فی المقدور همه نیازهای اساسی اعضاء در تهیه و تأمین می کند. در جای خود انتظاردارد که اعضاء در مصرف امکانات صرفه جویی کرده و جانب اهمیت و ارزش آن را درک نمایند و به قول و عمل پدر احترام بگذارند. همچنین است این مهم در مورد مادر که همه تلاش و مساعی ما در تأمین آرامش و آسایش و تدارک خوشبختی و شرایط باب میل اعضاء و مخزن محبت و عاطفه و قدرشناسی است. و انتظارش این است که حتی پدر نقش مادر را درک نماید و بچه ها هر کدام به نوبه خود در حفظ و رعایت زحمات و ارزش های در کوشا باشند و از ناحیه درک زحمات و نه از زاویه دل رحمی قدر ایثار و از خودگذشتگی مادر را بدانند.
نهاد خانواده در عین حال که رکین ترین رکن و هسته اولیه تشکیل اجتماعات و گروه های بزرگ و کوچک اجتماعی است. و اولین گروه حضور انسانها در جمع و گروه های انسانی است.
علاوه بر صفات و ویژگی های سایر گروه ها دارای ابعاد مختلف دیگری است که تاحدی گروه یا تمام خانواده را از سایر گروه هاجدا می کند. این ویژگی ها عبارتند از:
1 ) عاطفی بودن ؛
2 ) نسبی بودن ؛
3 ) نزدیکی بودن در عین اختلاف ؛
4 ) حتمی بودن ؛
5 ) عمومی بودن .
1 ) همه اعضای خانواده به دلیل هم ژنی و هم خونی و هم رحمی بودن دارای روابطی عاطفی و مهربانانه و صمیمانه قلبی هستند؛
2 ) چون از یک پدر و مادر و یا از حداقل دو یا 3 پدر و مادر هستند از لحاظ نسبی به یکدیگر نزدیک هستند؛
3 ) به دلیل بالا هر چند ممکن است. کودک یا پدربزرگ70سال اختلاف داشته باشند ولی به هم نزدک هستند و حرف ها و روابط نزدیک و محرمانه و صمیمانه ای دارند؛
4 ) در همه اقوام و گروه ها این نهاد و خانواده حتمی است که باید ابتدا فرد در خانواده تولد بزرگ شود تا رسمیت خود را در گروه های دیگر اعلام کند ؛
5 ) عمومی بودن یعنی این ویژگی ها مخصوص ایران و شده بیت و یکم نیست و شامل همه اقوام وملت ها برای همه قرون و اعصار می باشد.این پنج ویژگی قطعی و قمی در نهاد خانواده این نهاد را از سایر نهاد ها متمایز می کند؛
دختران در خانواده از لیطیف ترین وحساس ترین و شکننده ترین اعضای آن بشمار می روند. شاید دلیل این حساسیت و شکنندگی جسم حساس و ضعیف خطری آنان و ویژگی شخصیت زود رنج و مادرانه آنها و تیپ خطریو طبیعی زیبا شناسانه و شاعرانه و هنری دختران در طول قرن ها و هسته جوامع و گروه های اجتماعی است.
شخصیت جذاب و حساس دختران و فرهنگ عمومی اجتماعات بشری بخصوص جوانان پسر در گرایش و میل خطری و جنبی به دختران در سنین بلوغ قصایی از رعب و سخت گیری خانواده ها در کنترل دختران و نظارت بر آمد و شد آنها وتحصیل و رفتارهای آنان را دامن می زند. و گاهی در اثر شدت عمل و عدم بر خورد عقلانی و منطقی و سخت گیری مستبدانه و نیزعدم پختگی و تجربه کافی و نیز و سیاسی و وعده و عیدهای بیرونی از ناحیه پسران واغفان و گمراه کردن آنها از سوی دوستان دختری دختران آنها را به اخذ تصمیمی خطرناک بنام ترک منزل و در بعد وسیع تر و شدیدتر فراز از خانه ترغیب می کند و خانواده و خانواده هایی را دچار مشکلات فراوان با توجه به فرهنگ متعصب مذهبی و یا شخصیت آبرومندانه ملی و محلی آنهامی نماید.
که گاه تبعات و اثر ات آن به ازدواج اجباری و کوچ خانوادگی و درگیری اعضای خانواده با هم و با عاملان منجر می شود.
فرار دختران چه مقوله ای است؛ و چه سابقه و تاریخچه ای دارد؟ و زمینه ها و شرایط تحقق این عمل چه چیزی است؟ و چه تبعات و اثراتی در جامعه بر جای می گذارد؟ و پیامدهای ناشی از این عمل چه بازخوردهایی در خانواده و جامعه و قوانین دارد؟
متأسفانه و یا خوشبختانه مقوله فرار دختران موضوع نسبتاً جدیدی است که اغلب در قرن حاضر بخصوص دهه های آخر قرن بیستم شاهد آن هستیم. و قبل از آن به دلیل نگرش به زن و به تبع آن دختران آنگونه بود زنان اغلب عناصر درون خانواده ای بودند و نقش آنان در تحصیل و اجتماع و شغل و فعالیت ها بسیار کم رنگ و اندک بوده است. و اغلب زنان خانه دار و مردان پش از استطاعت نسبی یا زنان ازدواج می کردند و این ازدواج آخرین آرمان و زیباترین اتفاق زندکی زنان بشمار می رفته است. که پس از آن به دنیا آوردن بچه ها و تربیت نسبی آنها و پیر شدن و مردن سیر زندگی آنان بوده است هر چند تعداد انگشت شماری هم بنا به شرایط و ضوابط خاصی و ملی تحصیلات درخور به شغل دبیری و یا مامایی پزشکی و غیره مفتخر می شوند. اما امروزه وضع قابل مقتیسه با گذشته نیست و حتی در برخی از موارد پیشتازی دختران کاملاً محسوس است.
در دهه های اخیر ایفای نقش زنان و شرایط و موقعیت های جدید بوجود آمده باعث حضور زنان به صورت گسترده در اجتماعات و کسب تحصیل و مهارت در دوره های مختلف شده است و گویی زنان عقده ها و محدودیت های قرن های گذشته را در دهه های اخیر جبان کرده اند. تا آنجا که در سال های گذشته به صورت متمادی کیفیت و کمیت حضور زنان در دانشگاه ها و تحصیل و حتی برخی از شغل ها بمراتب بیش از دختران می باشد و شرکت و قبولی 64 درصد در قابل 36 درصد در دانشگاه ها این ادّعا را کاملاً روشن می کند.
حتی این وضع در مورد دانش آموزان شدیدتر است. طبق تحقیقات بعمل آمده در سال های گذشته (80 - 79) و ثبت آن در خلاصه تحقیقات و مطالعات در کتاب پژوهشی استان ها از 12 درصد دانش آموزان ترک تحصیل شده و انصراف داده 9 درصد پسران و 3 درصد دختران هستند. اما از میان 16 درصد دانش آموزان ثبت نام شده مناطق محروم 12 درصد دختران و 4 درصد پسران را شامل می شود. همه این آمار و ارقام را به این دلیل آوردیم که حضور همه جانبه و پر رنگ دختران را با توجه به شخصیت عاطفی و لطیف و جذاب و پسر گرای آنان را طرح کنیم.
و اگر این میل و گرایش همرراه با سخت گیری و استبداد خانواده ها توأم باشد. سرخوردگی و قهر و یا ترک تحصیل و گاهی تصمیم به فرار اتفاق می افتد و ما در این گزارش قصد این را داریم که چه تفاوتی میان هوش هیجانی دختران عادی و فراری دجدو دارد؟
«بیان مسأله»
مشکلو اختلال و بزه فرار دختران از خانه که به دلیل اغفال و جلب شدن آنها توسط جوانان پسر و یا دوستان دختری دختران با وعده های جذاب و رویایی، دست یابی به ثروت و موقعیت و جمال و شهرت و معروفیت و رهایی از محدودیت انجام می گیرد، صفحه و موضوع تلخی است که هیچ کس مصون و اسثناد از آن نیست و هر لحظه دختران هر خانواده ای ممکن است در این جریان و دام طراحی شده گرفتار گردند.
البته عدهّ ای از روانشاسان صاحب نام و متبحّر علت و عوامل فرار دختران را در مبدأ و خانواده جستجو می کنند و معتقدند که خانواده زمینه ساز و مستند کننده این شرایط و تحقق این رویدادها هستند. و اگر خانواده ها نسبت به دختران خود شناخت کافی داشته باشند و از علایق و استعداد و خلاقیت ها و انگیزش ها و میل ها و نگرش های آنان مطلع باشند یا عناوین مختلف و متفاوت مثل سوق دادن به ورزش و هنر و نقاشی و هدایت آنها به آیین و مراسم مذهبی و انتخاب دوستان یا صلاحیت و صرف کردن انرژی انفجاری آنان و نیز نظارت و کنترل رفت و آمد آنها و پی گیری تحصیلات زمینه و شرایط وقوع این اعمال و ذهنیّت را از دختران خود سلب می کنند. در غیر اینصورت این وظیفه و مهم توسط گروه دیگیر و با نیّات و اهداف متفاوت تری و با هدف سوء استفاده و بهره برداری از آنها انجام می دهند. در این تحقیق، پژوهشگر به دنبال پاسخ دادن به این سئوال است که آیا بین هوش هیجانی دختران عادی و فراری تفاوت وجود دارد؟
اهمیت و ضرورت مسئله :
تمامیت و حفظ ساختار خانواده و ادامۀ حیات و شادابی و نشاط آن از مهمترین وضروری ترین و غیر قابل اجتناب ترین هدف های والدین و اعضای خانواده در همۀ اقوام و ملت ها بخصوص ما ایرانیان متعهد و مسلمان و متعصب است. حفظ قوام و چهارچوب خانواده با محوریّت پدر و ایفای مادران و خواهران و برادران از چند نظر حائز اهمیّت است.
الف ) خانواده یک گروه است و اعضای گروه دارای روابط منظم و پایدار و عاطفی بوده و خلاء و نقصان یک عنصر همۀ روابط درون خانواده را به هم می ریزد.
ب ) ایرانی متعهّد و مسلمان بوده و نسبت به غیبت و فرار دختران از منزل حساس و آن را نوعی بزه و بی آبرویی و آسیب دیدگی ناموسی و هتک حرمت و تخطّی از اصول و ارزش ها و دیگران شریک تین عمل را متجاوزان حریم ستر و حجاب و ناموس خانواده تلقّی می کنند.
ج ) مقبولیت و شرافت و محبوبیت خانواده تضعیف شده و گناه به خانواده با نوعی نگاه مجرمانه و گناهکارانه ادامه پیدا می کند.
و ) اگر دختران با این اقدام راه بازگشت را نداشته باشند. به دامی می افتد که عواقبی جز ننگ و بدبختی و سوء استفاده های شیطانی از آن ها چیز دیکر انتظار نمی رود و اکر برگردد مقبولیت و اعتبار خود را تا حد یک زن زنا کرده و پست پایین می آورد.
هـ ) ارزش ها تغییر پیدا کرده و اعصاب و ذهنیت خانواده نسبت به جامعه متحوّل می شود و بدبینی و خشم و تندخویی جای خود را به اطمینان و آرامش و اعتماد می دهد.
و ) دولت و مأموران و مسئولان نظامی و ارشادی در برخورد با این افراد جنبه های بزهکارانه را مد نظر قرار می دهند و معمولاً به دختران فراری با چشم بزهکار و آماده انحراف و خلاف و مستعد و آماده جرم و گناه نگاه می کنند و تکرار و کثرت این اعمال نا امنی و بدبینی عمومی را در جامعه ترویج می دهد.
ز ) این قبیل دختران معمولاً تحصیلات ناتمام دارند. و مادران موفقی نیستند و هر لحظه در انتظار شنیدن گذشته ننگین خود از زبان باصطلاح شوهر و حتی بچه های خود هستند و جرأت بازگشت به موطن را ندارند. و این افکار و اندیشه ها خو به خود ناامنی روانی و روان نژادی فردی فرد را دامن می زند، و امید و امیدواری به آینده و آرزوهای دور و دارز خوشبختی فرزندان را در هاله ای از نگرانی و ترس و تشویش گم می کند و هر کسی را که می بیند احساس می کند که از گذشته او با خبر است و در مجالس و محافل شرکت نمی کند.
هـ ) اگر هم راهش را ادام.ه داد و شوهری مثل خودش انتخاب و اختیار کرد هیچ ضمانت و اطمینانی از خوشبختی آتی برای آنان نمی توان پیش بینی کرد اگر هم ظاهراً خوشبخت باشند در باطن و وجدان خود گناه سنگینی و ثقیلی را حس می کنند که تا آخر عمر گریبان و ذهن او را راحت نمی گذارد.
و اینکه بالاخره، عنصری از عناصر و جوان نابوده شده است. آیا این دلایل و اهمیت کافی برای انتخاب و اختیار موضوع کافی نیست؟
اهداف تحقیق
هدف های عمده تحقیق حاضر عبارتند از :
- تعیین هوش هیجانی دختران عادی و فراری 25 – 15 ساله در تهران
- مقایسه هوش هیجانی دختران عادی و فراری 25 – 15 ساله تهران
- عوانل و زمینه های و فرار دختران از منزل در تهران
اهداف فرعی
- تعیین و انتخاب مهم نمونه حراقل به تعداد 100 نفر
- برآورد هوش هیجانی همه حجم نمونه بوسیله تست و کسلر
- شناسایی عوامل فرار دختران از زمان خودشان
- مقایسه یافته ها با یافته های قبلی و تاریخی و مطالعاتی
- نتیجه گیری کلبی و نهایی
سؤالات پژوهش
- آیا بین هوش هیجانی دختران فراری و دختران عادی تفاوت وجود دارد؟
فرضیه پژوهش :
- بین هوش هیجانی دختران فراری و عادی تفاوت وجود دارد.
تعاریف عملیاتی :
فرار دختران : غیبت حداقل یک شبانه روز دختر 25 – 15 از خانه مشروط بر اینکه از شهر و حوزه خود خارج شده باشد.
عادی : دخترانی که با شرایط مختلف در خانه نزد پدر و مادر در زندگی می کنند.
هوش : ساخت و توانایی ذهنی و توانشی مقر انسان در برخورد با مسئله و ارائه راه حل متناسب با خود (1)
هوش هیجانی : هوش هیجانی شامل بخشی از ذهن و توانایی که فرد را با احساسات و تعلّقات عاطفی و احساسی مواجه می نماید.
شهر تهران : تهران مرکزی شامل حدود جغرافیایی میدان آزادی تا شهدا و از جماران و تجریش و ولنجک تا راه آهن و مرقد امام خمینی (ره)
انگیزش : میزان سیاق و شوق احساسی دریافت و برخورد و پاسخ احساسی و شوقی بدون ادراک و تفکر و تمرکز و توجه در مسئله و محرک.
فصل دوم
پیشینه تحقیق
مبانی نظری و تئوریک
در بحث جنسی در نیاز به پیشرفت متوجه شدیم فعالیتهایی که در ارزشهای فرهنگی وجود دارند ممکن است موجب تغییراتی در سطح انگیزۀ پیشرفت شوند. برای پژوهش روی این موضوع که چگونه ممکن است نیاز به پیشرفت در طی زمان تغییر یابد، در سال 1976 یکی از پژوهشگران با استفاده از شش تصویر شبیه به تصویرهای آزمون TAT یک نمونه ملی شامل بیش از 1200 آزمودنی بزرگسال را مورد آزمایش قرار داد. نتایج این بررسی با یافته های یک زمینه یابی که 19 سال قبل، یعنی، در سال 1957 انجام شده بود، مورد مقایسه قرار گرفت. (وروف، 1982).
در مورد مردان، سطح نیاز به پیشرفت ثابت باقی مانده بود. در مورد زنان سطح نیاز به پیشرفت افزایش یافته و حاکی از آن بود که طی مدت 19 سال زنان به طور فزاینده ای به کار و پیشرفت به عنوان وسیله ای برای ابزار وجود روی آورده اند که باز کمتر از مردان است. سن اوج نیاز به پیشرفت در زنان در محدودۀ 21 الی 29 سالگی یکسان باقی مانده، در حالی که برای مردام اوج در بررسی سال 1957 در محدودۀ 40 الی 49 سالگی و در سال 1976 در محدودۀ 30 الی 39 سالگی بود.
برای هر دو جنس، همبستگی بین انگیزیش پیشرفت و حضور در دانشگاه، بالا باقی مانده بود. هم مردان و هم زنانی که به دانشگاه می رفتند، از نظر انگیزۀ پیشرفت به میزان معناداری بالاتر از کسانی بودند که دانشگاه نمی رفتند.
همچنین یافته های زمینه یابی سال 1976 تفاوتهای جنسی را در خصوص نقش شغلی آشکار کرد. مردانی به پیشرفت نمرۀ بالایی داشتند نسبت به شغل خود جهت گیری شدیدی داشتند. آنها گزارش کردند که از شغل خود راضی هستند، کار را بر فعالیتهای اوقات فراغت ترجیح می دهند، شغلهای سطح بالایی دارند و معتقدند که کارشان ارزشهای اصلی آنان را تحقق می بخشد. به علاوه آنان نسبت به سایر جنبه های زندگی خود نگرشهای مطلوبتری داشتند، از سلامت روانی و جسمانی برخوردار بودند و از نظر خود کارآمدی در رضایت از زندگی زناشویی در سطح بالا قرار داشتند ولی در هر حال، منبع اصلی ارضای آنان شغلشان بود. زندگی خانوادگی و انجام وظایف پدری در نظر آنان به اندازۀ شغل آنان و ارضای نیاز به پیشرفت اهمیت نداشت. نتایج به دست آمده از زمینه یابی سال 1976 در مورد زنان متفاوت بود. نیاز به پیشرفت آنان بیشتر با ایفای نقش همسر و مادر و فعالیتهای اوقات فراغت ارضا می شد تا با کارشان.
هر چه نیاز به پیشرفت یک زن بالاتر بود، احتمال زیادتری وحود داشت که در فعالیتهای اوقات فراغت هیجان انگیزتر یا دشوارتری شرکت کند و آن فعالیتها را به عنوان تحقق ارزشهای اصلی خویش در نظر بگیرد. همچنین زنانی که نیاز به پیشرفت بالایی داشتند گزارش کردند که به عنوان مادر تا حدودی احساس بی کفایتی می کنند و معتقدند که فعالیتهای آنان مزاحم کودکانشان است به رغم این واقعیت که انجام وظایف مادری حداقل بخشی از نیاز به پیشرفت آنان را ارضا می کند. به طور کلی، در این زمینه یابی زنانی که انگیزۀ پیشرفت بالایی داشتند، در درجه اول به شغل خود به عنوان منبع اصلی ارضا تأکید نکردند.
ماروین زوکرمن، هیجان خواهی : از اوایل دهۀ 1970 ماروین زوکرمن یکی از روان شناسان دانشگاه دله ویر پژوهشهای وسیعی در جنبۀ محدودی از شخصیت که هیجان خواهی می نامد، آغاز کرده است. او معتقد است که این پدیده یک صفت از شما است که با نیاز به احساسها و تجربه های متنوع، بدیع و پیچیده و میل به خطر جویی جسمانی و اجتماعی به خاطر چنین تجربه هایی تعرف می شود. (زوکرمن، 1979، ص 10).
اندازه گیری هیجان خواهی : زوکرمن یک پرسشنامه 40 ماده ای مداد و کاغذی به نام مقیاس هیجان خواهی (SSS) ساخته است. در جریان ساخت این آزمون، او آن را روی اشخاص بسیاری که رفتارشان با تعریفی که از هیجان خواهی مطابقت داشت، اجرا کرده است.
برای صفت کلی هیجان خواهی چهار عامل یا مؤلفه تعیین شده است (زوکرمن، 1983، ص 42) این عوامل عبارت اند از :
1 ) حادثه جویی، تمایل به درگیر شدن در فعالیتهای جسمانی که شامل عناصری از سرعت، خطر، تازگی و گریز از جاذبه است (مانند چتر بازی یا غواصی)؛
2 ) تجربه جویی، جستجو برای تجربه های جدید از طریق مسافرت، موسیقی، هنر و شیوۀ زندگی خود انگیخته و ناهمرنگی با وجوه تشابهی که مردم به آنها گرایش دارند؛
3 ) بازداری زدایی، نیاز به جستجوی رهای در فعالیتهای اجتماعی بازداری شده با توسل به الکل یا بدون آن؛
4 ) ملال پذیری، اجتناب از تجربه تکراری، کار عادی یا یکنواخت یا اشخاص قابل پیش بینی، و در صورت قرار گرفتن اجباری در معرض چنین تجربه هایی، واکنش عدم رضایت بی قرارانه نشان دادن؛
پژوهش در زمینۀ هیجان خواهی
پژوهشها نشان داده اند که اشخاص جوان مذکر، بین سنین نوجوانی تا اوایل دهۀ دوم زندگی، مردم فرهنگهای غربی و سفید پوستان در مقایسه با سالمندان، زنان و مردم فرهنگهای شرقی و رنگین پوستان، در مقیاس SSS نمره بیشتری به دست می آورند.
کسانی که هیجان زیادی دارند در مقایسه با افرادی که هیجان خواهی کمی دارند، به احتمال زیادتر مواد مخدر مصرف می کنند، سیگار می کشند، الکل می نوشند، به سرعت رانندگی می کنند، اقدام به آمیزش جنسی فراوان می کنند، دست به قمار می زنند، خطر جویی جسمانی دارند، و به مکانهای ناآشنا سفر می کنند، حتی هنگامی که مسافرتها توأم با خطر هستند.
کسانی که هیجان خواهی زیادی دارند، از نظر خودمحوری بیشتر برون گرا، خودمختار، جسور و ناهمرنگ یا ناپیرو و در ابزار هیجانی خود بی پروا هستند.
کسانی که هیجان خواهی زیادی دارند، در مقایسه با کسانی که هیجان خواهی اندکی دارند، از نظر کارکرد شناختی نسبت به محرکهای دردناک تحمل بیشتری دارند، با سرعت بیشتری نمادها و اعداد را تشخیص می دهند و در تحریک بینایی، پیچیدگی را ترجیح می دهند. مجذوب اندیشه های گمانه ای، شبه علمی می شوند و گرفتار تفکر دارای فرایند ابتدایی هستند.
علایق شغلی مردانی که هیجان خواهی زیادی دارند، متوجه علم و مشاغل کمک رسانی است، مردانی که هیجان خواهی کم دارند، بیشتر متوجه مشاغل دفتری و تجاری هستند. آنهایی که هیجان خواهی زیادی دارند در مشاغل کمک رسانی، به انجام کارهای مهیج و خطرناک می پردازند.
کسانی که هیجان خواهی زیادی دارند، از نظر نگرشمای مذهبی و سیاسی بیشتر متمایل به آزاد اندیشی هستند، در برابر موقعیتهای مبهم تحمل بیشتری دارند، در نگرشهای جنسی آسان گیرتر و از نظر سلطه جویی ضعیف ترند. همچنین پاسخهای فیزیولوژیکی آنان به محرکهای جدید شدیدتر از گروه دیگر است. هیجان خواهی عمدتاً ارثی است، ولی عوامل محیطی مانند ترتیب تولد و سطوح هیجان خواهی والدین ممکن است بر آن تاثیر بگذارند.
بررسیهای مربوط به خلق و خو در دوقلوها :
وجود خلق و خوی فطری را با مقایسه دوقلوهای یک تخمکی (همانند) و دو تخمکی (ناهمانند) تعیین کرده اند. اگر دوقلوهای یک تخمکی از نظر یک خلق و خوی خاص در مقایسه با دوقلوهای دو تخمکی شباهت بیشتری داشته باشند، می توان گفت که در شکل گیری خلقو خو، وراثت بیشتر از محیط دخالت دارد.
پنج ملاک برای تعیین وجود یک خلق و خوی ارثی عبارتند از :
1 ) نتایج ژنتیکی بررسیهای دوقلوها ؛
2 ) ثبات خلق و خو در طی رشد ؛
3 ) وجود خلق و خو در بزرگسالان ؛
4 ) وجود خلق و خو در حیوانات ؛
5 ) انطباق پذیری.
خلق و خوها را می توان به کمک مشاهده رفتار و عملکرد در آزمون زمینه یابی خلق و خوی EAS برای بزرگسالان سنجید. خلق و خوی فعالیت، به سطح برون داد انرژی شخص مربوط است. خلق و خوی هیجان پذیری به تحریک پذیری مربوط است و شامل آشفتگی، ترسویی و خشمگینی است. خلق و خوی مردم آمیزی حاکی از میزان میل به تماس و تعامل با سایراشخاص است.
پژوهشهای دیگر نقش عوامل ارثی در شخصیت را تائید می کنند، نشان می دهند که 50 درصد صفتهای شخصیت را عامل ارثی و بقیه را عوامل محیطی یا موقعیتی تعیین می کنند. عوامل محیطی نامشترک ممکن است به گونه متفاوتی بر شخصیت اثر کنند. به نظر می رسد که خلق و خوها از زمان تواد تا بزرگسالی ثابت باقی می مانند.
پرواضح است که ریتمهای زیستی، در بدن ما انسانها، در جانوران و حتی در گیاهان وجود دارند. این مسأله ما را به سمت این پرسش اساسی سوق می دهد که این ریتمها چگونه کنترل می شوند. آیا ما دارای نوعی ساعت درونی زیستی هستیم، و اگر چنین است این ساعت در کجا قرار دارد؟ یا این که آیا ما به طور وناخودآگاه به نشانه های راهنمای خارجی ای که رفتارها را تحریک یا مهار می کنند حساس هستیم؟ همان گونه که خواهیم دید، برای هر کدام از ساعتهای درونی و بیرونی شواهدی وجود دارند و ما موفق به شناسایی مکانیزمهای فیزیولوژیکی مرتبط با ساعتهای درونی خود شده ایم.
شواهد موجود درباره ساعتهای درونی :
یک ساعت درونی یا ذاتی به عنوان نوعی مکانیزم زیستی تلقی می شود که سرعت حرکت را تعیین می کند. چنین ساعت زیستی ای ذاتی است، ولی غیر از این ساعتها نشانه های راهنمای خارجی بسیاری نیز وجود دارند که چنین نقشی را ایفا می کنند، به عنوان مثال واکنش ما به روشنایی یک عملکرد درونی یا ذاتی است. ساعتهای زیستی درونی و ذاتی هستند، یعنی به وسیله مکانیزمهای زیستی تنظیم می شوند. هر دور این ساعتها می تواند 24 ساعته باشد (نظیر چرخه خواب، بیداری) 8 ساعته باشد (نظیر ریتمهای خواب) یا حتی 12 ماهه باشد (نظیر الگوهای خواب زمستانی).
مطالعت انجام شده بر روی انسان :
مطالعه صورت گرفته بر روی میشل سیفر تائیدی مشخص بر وجود یک ساعت ذاتی یا درونی است. او مدتها در زیرزمین (در داخل غار) به سر می برد و هیچ گونه تماسی با نور طبیعی نداشت که روز یا شب را تشخیص دهد. او می توانست فیلمهای ویدئوی تماشا کند. ولی هیچ تلویزیونی در دسترس او نبود، چون می توانست از طریق آن متوجه زمان روز یعنی ساعت شود.
او همه نوع فعالیتی انجام می داد و همه نوع امکانات در اختیار داشت، به غیر از ساعت و یا هرگونه وسیله دیگری که بتواند به عنوان یک نشانه راهنمای خاریجی عمل کند. او به سرعت و به خوبی به یک ریتم شبانه روزی رسید که برخلاف انتظار تقریباً 25ساعته بود و نه 24 ساعته و بنابراین چرخه های خواب به بیداری صرفاً تحت کنترل نشانه های راهنمای فیزیولوژیکی درونی هستند.
مطالعات انجام شده بر روی حیوانات :
مطالعات صورت گرفته بر روی حیوانات نیز از ایده وجود یک ساعت ذاتی حمایت می کنند. ری سیلو و گرده او (رجوع کنید به بلیک مور 1988 ) بر روی ساعتهای ذاتی در کبوتران و هیسترها تحقیقاتی انجام داده اند. آنها می دانستند که جفت کبوترها در نشستن بر روی تخمها در آشیانه به طور نوبتی مشارکت دارند. و نشان دادند که این نوبتها که به وسیله ساعت درونی کبوترها کنترل می شوند، از یک الگوی تناوبی 6 ساعته تبعیت می کنند.
واضح است که این ریتم به وسیله نشانه های راهنمای خارجی کنترل نمی شود، و باید مکانیزمهای داخلی برای کنترل این رفتار وجود داشته باشند، شاید یک ساعت دیگر نیز وجود دارد که با نشستن پرنده بر روی تخمها شروع به کار می کند. من گفتم «اضافی» زیرا این ساعت اضافه بر ساعتی است که چرخه های خواب – بیداری را کنترل می کند.
ساعتهای درونی و مغز :
شواهد به دست آمده از مطالعات انجام شده بر روی پرندگان نشان می دهند که ممکن است ساعت کنترل کننده چرخه خواب و بیداری در غده صنوبری قدر داشته باشند. در جوجه ها یک جفت غده صنوبری در سطح فوقانی مغز درست در زیر پوسته نازک جمجمه آنها قرار دارد. بینکلی 1979 ، نشان داد که این غده ها دارای گیرنده های نوری هستند.
سنجشی از نوری که بر فرق سر پرنده می تابد در مجسمه نازک او نفوذ کرده و غده صنوبری را تحریک می کند، غده صنوبری هورمون ملاتونین را به نسبت عکس میزان نوری که بر روی پرنده می تابد ترشح می کند. یعنی با کاهش نور میزان ترشح ملاتونین افزایش می یابد. این بدان معنی است که در هنگام تاریک شدن هوا تولید ملاتونین افزایش و در هنگام سپیده دم تولید آن کاهش می یابد. بالا بودن میزان ملاتونین با خواب ارتباط دارد. بنابراین می توان دید که چگونه تغییرات میزان نور می تواند موجب تحریک یک مکانیزم داخلی حاکم بر چرخه خواب – بیداری می شود.
آزمایشهای صورت گرفته بر روی هسترها نشان داده اند که چگونه ساعت درونی پستانداران به طریقی متفاوت با پرندگان کار می کند. اگر یک ناحیه بسیار کوچک از مغز پیشین هستر را که هسته سوپرا – کیاسماتیک (SCN) نام دارد برداریم.
در آن صورت رفتار شب زیستی او ناپدید می شود. البته اگر متعاقب آن سلولهای SCN جنسیتی در مغز هستر کاشته شده، و رشد یابند در آن صورت ریتم فوق دوباره برقرار خواهد شد. سلولهای جنسیتی وظیفه نورونهای از دست رفته SCN را انجام می دهند.
تحقیق دیگری که بر روی هسترها انجام شده، در مورد پیوند SCN از حیوانات جهش یافته دارای یک ریتم شبانه روزی متفاوت به حیوانات غیرجهش یافته بوده است. در این موارد ریتم SCN گیرندگان به سرعت به ریتم دهندگان تغییر یافته است (مورگان، 1995)، علاوه بر اینها، آزمایشهای انجام شده بر روی موشها، که نظیر انسان یک ریتم 25 ساعته دارند.
وجود ارتباط بین صدمات وارد شده بر SCN و حذف کامل ریتم شبانه روزی در آنها را نشان داده است.
ساعتهای درونی انسان :
ما انسانها نیز یک SCN داریم. نکته حائز اهمیت این است که یک عصب ظریف از عصب بینایی هر کدام از چشمها منشعب شده و به این گروه ظریف سلولهای عصبی در SCN می پیوندد.
میزان و کیفیت نور ورودی به چشم هر اندازه که باشد تکانه های عصبی ای ایجاد می کند که از طریق عصب بینایی از چشم حرکت کرده به مغز می روند می دانیم که SCN از این طریق نور طبیعی آگاه می شود. از این طریق، تغییرات نورطبیعی و چرخه آن می تواند بر این سلولهای عصبی خاص SCN که از یک الگوی شلیک ریتمیک درونی شبانه روزی برخوردار هستند اثر بگذارد.
درمرحله بعدی فرایند کنترل ریتم زیستی غده صنوبری دخالت دارد. سلولهای عصبی SCN ، غده صنوبری و تولید ملاتونین توسط آن را به طریق زیر تنظیم می کنند. اگر به خاطر داشته باشید، در حیوانات رده پایین (نظیر پرندگان) نور مستقیماً بر غده صنوبری تاثیر می گذارد. در انسانها غده صنوبری به وسیله SCN به عمل وادار می شود و سپس ملاتونین تولید می کند، که از هنگام غروب روی هم انباشته می گردد. یک میزان بحرانی از ملاتونین برخواب تاثیر می گذارد، یعنی این که اگر میزان کافی از ملاتونین به همراه خون در بدن در گردش باشد، ما احساس نیاز به خواب پیدا خواهیم کرد. بنابراین ما حداقل 2 مکانیزم داریم، SCN و غده صنوبری، که با همکاری یکدیگر ریتم شبانه روزی ما را کنترل می کنند.
یک ساعت درونی دوم :
ما شواهد رفتاری و فیزیولوژیکی ای داریم که وجود یک ساعت درونی را تائید می کنند، ولی به نظر می رسد که یک ساعت درونی دیگر نیز وجود داشته باشد. وقتی که افراد ساکن در غارها ریتم خواب – بیداری خود را به جای تکیه بر نور و تاریکی براساس راحتی خودشان اصلاح می کنند، ریتمهای شبانه روزی آنها، به استثنای دمای بدن، طوری تغییر می کنند که با زمان خواب – بیداری جدید انطباق یابند! این مساله احتمال وجود یک ساعت درونی دیگر را برای چرخه دما نشان می دهد ( هاوکنیز و آرمسترانگ – استر، 1978 ).
شواهد موجود درباره اثر عوامل محیطی :
سؤال این است که آیا فقط ساعتهای زیستی هستند که ریتمهای زیستی مار ارکنترل می کنند؟ ورای آن، ما می دانیم که نشانه های راهنمای خارجی مختلف می توانند بر سرعت درونی ما اثر گذاشته و آن را باز به تنظیم کنند. چرا وقتی که در عرض چند منطقه زمانی سفر می کنیم این قدر احساس کسالت می کنیم؟ چرا کار نوبتی برای اکثر ما دشوار است، به ویژه اگر نوبتها هفته به هفته عوض شوند؟ خوب، به نظر می رسد که پاسخ این سوالات به حساسیت ما به نشانه های راهنمایی خارجی است.
باز – تنظیم ساعتها :
ما باید نسبت به محیط اطرافمان حساس باشیم. این مساله نه تنها برای بقاء در حیات وحش بلکه حتی در زندگی متمدن ما نیز ضروری است. به عنوان مثال، اگر ما لباس خود را براساس شرایط محیط عوض نکنیم بر اثر گرما زدگی یا سرمازدگی به راحتی از پای درخواهیم آمد، البته این علاوه بر احساس ناراحتی و سبک عقل جلوه کردن درنظر دیگران است که در اینجا موردنظر ما نیست. در دنیای وحش، حیوانات با ریختن مو یا کوچ کردن به نواحی گرمتر به تغییرات فصلی واکنش نشان می دهند. ما نیز یاد می گیریم که قسمتهایی از ریتم شبانه روزی خود را با نشانه های راهنمایی نظیر زمان صرف غذا، نوشیدن قهوه و خوابیدن همراه کنیم. ما یاد می گیریم که در زمانهای خاصی از روز احساس گرسنگی کنیم. این مساله می تواند غُرغُر بیش از حد معمول شکم ما را درست قبل از زمان صرف غذا توجیه کند.
نور به عنوان یک نشانه راهنمای خارجی :
این آگاهی محیطی، همان گونه که در بالا تشریح شد، به سمت داشتن یک پاسخ درونی با هر دو عامل میزان وکیفیت نور گسترش می یابد. روان شناسان بر این باورند که نشانه های راهنمایی خارجی حداقل بر یک مبنای روانی ساعت درونی ما را به باز – تنظیم می کنند، بنابراین در یک دنیای 24 ساعته ما نیز با یک چرخه 24ساعته سازگار می شویم، اگرچه یک ساعت درونی 25 ساعته داریم. این بدان معنی است که هنگام صبح که از خواب بیدار می شویم ساعتهای مغز ما به وسیله نور صبح باز – تنظیم می شوند و مغز ما برای یک روز دیگر آماده می شود. بنابراین نور روز که غده صنوبری جوجه ها را باز – تنظیم می کند، برای آنها نیز یک نشانه راهنمای خارجی به شمار می آید. درحقیقت نور برای اکثر حیوانات چنین نقشی دارد – کرمهای Palolo مورد اشاره در فصل دو را به خاطر آورید که به ماه کامل نوامبر عکس العمل نشان می دهند.
شاید این بتواند عاملی باشد در توجیه این که چرا برای بسیاری از ما بیدار شدن در ساعتهای اولیه صبح روزهای زمستان (که در مقایسه با فصول دیگر نظیر بهار و تابستان هوا دیرتر روشن میشود) بسیار دشوارتر است، مگر اینکه چند ساعتی از صبح بگذرد، زیرا در زمستان کیفیت (شدت) نور آن قدر بالا نیست که ساعت درونی ما را برای بیدار شدن باز – تنظیم کند.
ترکیبات بیوشیمیایی در نقش نشانه های راهنمایی خارجی :
دیدیم که چگونه فرومونها می توانند چرخه قاعدگی خانمها را باز – تنظیم کنند (1970 ) و در نتیجه به عنوان 1 نشانه راهنمای خارجی عمل کنند. یک واقعیت جالب دیگر در مورد چگونگی اثر عوامل خارجی بر چرخه قاعدگی این است که زنانی که در کنار مردان کار می کنند به داشتن چرخه های قاعدگی کوتاه تر گرایش دارند. این نشان می دهد که احتمالاً فرومونهای (مردانه) نیز می توانند به عنوان یک نشانه راهنمای خارجی برای ساعت زیستی دستگاه تناسلی زنان عمل کنند (مک – کلینتوک، 1971 ).
این مساله را می توان براساس ملاحظات تکاملی توجیه کرد : زنانی که بیشتر زاد و ولد می کنند فرزندان بیشتری خواهد داشت و در نتیجه احتمال غالب شدن شجره توارثی (نسب) آنها بیشتر است. در نتیجه این یک نوع سازگاری برای زنان است که هنگامی که مردان در دور و بر آنها هستند بیشتر تخمک گذاری کنند، و در نتیجه این امر، چرخه های قاعدگی آنها کوتاه تر می شوند.
کنترل فیزیولوژیکی ریتمهای زیستی :
تحقیقاتی که در اوایل این فصل در زمینه SCN و ارتباط آن با غده صنوبری تشریح شدند کلید کنترل فیزیولوژیکی مکانیزمهای داخلی و خارجی ساعت خواب – بیداری هستند. در این بخش نگاه دقیقتری به فرایندهای فیزیولوژیکی خواهیم داشت.
کنترل برون زاد (خارجی) :
به نظر می رسد که نور صبح توسط سلولهای حساس با نور در چشم (سلولهای مفروطی و استوانه ای بشکیه) دریافت می شود و تکانه های عصبی ای را به وجود می آورد که در دو عصب بینایی حرکت می کنند.
برخی از این تکانه های عصبی از طریق یک انشعاب باریک که از عصب بینایی جدا شده به SCN رفته آن را باز – تنظیم می کنند. همچنین این SCN با غده صنوبری که در پشت سرش در مغز پیشین قرار دارد، ارتباط برقرار می کند. بالا رفتن میزان نور موجب می شود که غده صنوبری تولید ملاتونین را کاهش دهد. ولی در هنگام غروب مقدار نور کم دریافت شده در SCN ، غده صنوبری را تحریک می کند تا مجدداً به تولید ملاتونین بپردازد.
ملاتونین انباشته شده بر تولید سروتونین اثرمی گذارد، سروتونین یک انتقال دهنده عصبی در مغز است که در بسیاری از وضعیتها از جمله خلق و خواب دخیل می باشد. این یروتونین در هسته های ریف در مغز پسین در نزدیکی پل مغز انباشته می شود، و موجبات تعلیق فعالیت دستگاه فعال ساز شبکه ای (RAS) را فراهم می کند. بنابراین سروتوین می تواند کلید شروع ساعت زیستی خواب باشد و مسیر پیشنهادی برای این فرایند می تواند به صورت شکل 3 . 3 باشد.
کنترل درون زاد (داخلی ) :
همچنین ژووِه (1967) ادعا کرد که ناحیه دیگری به نام لوکوس سرولئوس در پل مغزی از یک انتقال دهنده عصبی متفاوت به نام نور آدرنالین استفاده می کند. او در آزمایشهایش دید که اگر این ناحیه صدمه ببیند سطح نور آدرنالین پایین می افتد و خواب REM دچار اختلال می شود.
او این نظریه را مطرح ساخت که هر ناحیه از مغز همراه با ترکیب انتقال دهنده عصبی خود یک نوع از خواب را کنترل می کند – هسته ریق و مسیر سروتونین آن، خواب NREM و لوکوس سرولئوس و مسیر نور آدرنالین، خواب REM را کنترل می کنند، (شکل 4 . 3 ) او همچنین فرضیه ارتباط بین این دو سیستم را مطرح ساخت، به گونه ای که موجب تناوب مکرر و نوع خواب REM , NREM می شود. اخیراً تحقیقات دیگری برای درک مدار پیچیده دخیل در این امر آغاز شده است (به عنوان مثال ساکائی، 1985) به نظر می رسد که در این مدار پل مغزی، هسته ریف، و لوکوس سرولئوس ( و همچنین بخشهای دیگری از مغز) و تعدادی از ترکیبات انتقال دهنده عصبی مختلف ویژه سروتونین، نور آدرنالین، استیل کولین دخالت دارند.
شواهد تائید کننده این فرضیه از ارتباطهای موجود با دیگر نواحی مغز به دست می آیند. لوکوس سرولئوس مسیری به مخچه دارد، ناحیه ای که معلوم شده حرکات چشم و هماهنگی عضلات را کنترل می کند شاید این امر علت و چگونگی بروز حرکات چشمی در خواب REm را توجیه کند. هسته ریف مسیری به هیپوتالاموس دارد که دما، رشد، و ترمیم بدن را نیز کنترل می کند. و تحریک الکتریکی گرد، سلولهای مجاور لوکوس سرولئوس موجب بروز حالت مشابه فلج خواب REm می شود.
متأسفانه این مدل جالب پس از آنکه رام (1979) با مرور تحقیقات مرتبط نشان داد که صدمات وارد، به لوکوس سروائوس یا مسیرهای آن هیچ اثر سوئی بر خواب REM نمی گذارند عقیم ماند؛ با این حال شواهد خوبی در زمینۀ نقش لوکوس سرولئوس و مسیرهای آن در خواب NREm در دست است. استرن و بورگان (1974) ادعا می کنند که خواب REM در حقیقت برای سنتز مجدد انتقال دهنره های عصبی بویژه نورآدرنلین و دوپایین مورد نیاز است، و این فرضیه با اثر شناخته شدۀ داروهای ضدافسردگی سر حلقه ای و غیره که خواب REM را کم کرده و سطح نوآدرمالین را افزایش می دهند هم خوابی دارد.
بررسی خواب! مشهودترین ریتم زیستی
نیاز اساسی به خواب برای داشتن رفتار و احساس طبیعی نکته ای است که از دیر باز در فرهنگهای مختلف شناخته شده است. در انگلستان قرون وسطی هر مردی که به عنوان یک سلشور سالها خود را آماده کرده بود تا به مقام شوالیدگی نایل شود، باید شب قبل از مراسم نهایی زانو زدن برای دریافت این مقام به حالت آماده باش بیدار می ماند تا ثابت کند که برای افتخار شوالیه گی و پذیرش مسئولیت آن توانایی کافی دارد. و امروزه هر جا که مردم می خواهند احساسات قوی خود را در تظاهرت صلح آمیز نمایش دهند اغلب تمام شب را این گونه می گذرانند. این نشانی از احساس عمیق مردم برای خلاصی از خواب است. متآسفانه بسیاری از حکومتها در سرتاسر دنیا از روش محرومیت از خواب به عنوان بخشی از فنون شستشوی مغزی استفاده کرده و می کنند.
در سطحی دیگر، احتمالاً همه ما احساس کند ذهنی بعد از بیداری تا ساعتهای بعد از نیمه شب را تجربه کرده ایم، بویژه اگر به دنبال آن صبح زود در یک کلاس درس حاضر شده باشیم.
کمبود خواب اثرات کاملاً شناخته شده ای دارد، و بسیاری نیز معتقدند که بعد از زیاده روی در خواب نیز ممکن است به چنین کند ذهنی ای دچار شویم. ولی آیا در زمینۀ اثر آشفتگی های خواب شواهد تجربی نیز وجود دارد؟
مطالعات بسیاری بر روی انسانها و حیوانات صورت گرفته است. قبل از پرداختن به آنها ابتدا مروری بر مراحل مختلف خواب و چرخه های آن خواهیم داشت.
انواع مختلف خواب :
خواب یک حالت دگرگون شده از هشیاری است، و نه یک حالت ناهشیاری- حتی کسی را به عمقترین خواب فرو رفته است می توان بیدار کرد، گر چه گاهی اوقات ممکن است این کار نیازمند قدری تلاش باشد ما یک بار در شبانه روز به خواب می رویم و در طی مدت خواب تعدادی از حالتهای مختلف هشیاری را تجربه می کنیم.
تحقیق دمنت و کلیتمن نه تنها نشان داد که دو نوع خواب، هر کدام با الگوهای امواج مغزی مخصوص به خود، سوجود دارد، بلکه همچنین نشان داد که این دو نوع خواب در یک ریتم مادون روزی به تناوب تکرار می شوند، و بالاخره این که رویا با یکی از این دو نوع خواب ارتباط بیشتری دارد.
دو نوع خواب که به آنها اشاره کردیم عبارتند از خواب توأم با حرکات سریع چشم یا خواب REm و خوابی که با حرکات سریع چشمی توأم نیست یا خواب REm N و دمنت وکلمیتمن در آزمایشهای خوددریافتند که افرادی که در حین خواب REm بیدار می شوند معمولاً رویای خود را به خاطر می آوردند حال آن که افرادی که در حین خواب REm N بیدار می شوند بسیار کمتر از گروه قبل رویایی را به خاطر می آورند. بنابراین اشتباه است که خواب REm را دقیقاً معادل رویا دیدن به شمار آوریم، ولی می توانم بگویم که این دو ارتباط محکمی با یکدیگر دارند.
مراحل خواب :
تحقیقات یبشتر نشان داده است که در هنگام خواب چهار مرحلۀ مجزا را پشت سر می گذاریم. در آزمایشگاههای خواب، افراد داوطلب به وسیلۀ یکسری سیم به رایانه ها و دستگاههای ثبت کنند، مختلف وصل می شوند. این کار معمولاً به مدت چندین شب متوالی انجام می شود، در نتیجه افراد شرکت کنند، در آزمایشها به شرایط مصنوعی آزمایشگاه عادت می کنند و به زودی خواب آنها طبیعی تر می شود، مطالعات انجام شده نشان داده اند که پس از شب اول، که وضعیت موجود برای فرد نامأنوس است، خواب به حالت طبیعی در می آید (امپسون 1989).
در این گونه مطالعات صفحات کوچک فلزی که به آنها الکترود گفته می شود بر روی نقاطی از پوست سر افراد چسبانده می شوند، و تعدادی سیم این الکترودها را به رایانه متصل می کنند.
هر گونه تغییرات الکتریکی کوچک در مغز توسط این الکترودها دریافت شده به رایانه ها فرستاده می شود. سپس این تغییرات به صورت ترسیمی به شکل نواری مغزی (EEE) نمایش داده می شوند و الگوهای ایجاد شده را امواج مغزی نیز می نامند.
مراحل خواب NREm
هر مرحلۀ خواب الگوهای امواج مغزی خاص خود را دارد، و بر این اساس است که ما خواب NREm را که آن را خواب آرام نیز می نامند به 4 مرحله تقسیم کرده ایم.
هنگامی که بیدار و فعال هستیم ریتمهای مغزی ما شلوغ هستند و در این حالت امواج مغزی الگوهای نا منظم و سریع دارند، نوارهای مغزی امواج مغزی بسیار زیادی را نشان می دهند که ناهماهنگ هستند و در فاصلۀ بسیار کمی از یکدیگر قرار دارند و به آنها امواج گفته می شود. هنگامی که ما بیدار و در حالت آرامش هستیم در نوار مغزی امواج منظمی را مشاهده می کنیم که به آنها امواج آلفا می گویند.
مرحله اوّل خواب NREm
مرحله اوّل خواب که تا 15 دقیقه طول می کشد زمانی است که تازه به خواب رفته ایم، نوارهای مغزی نشان می دهند که در این مرحله امواج مغزی از امواج آلفای حالت استراحت کندتر شده و به امواج نامنظم تر تتا می رسند. این الگوها همزمان می شوند، یعنی یک الگوی منظم از آنها بیرون می آید. در این حالت دستگاه اعصاب پاراسمپاتیک فعال است و بدین ترتیب ضربان قلب کاهش می یابد و عضلات شل می شوند.
در این حالت که کاملاً شبیه آرمیدگی عمیق یا مراقبه است ممکن است از خواب رفتن خودآگاه نبتشیم. در این وضعیت فرد را به راحتی می توان از خواب بیدار کرد، و همچنین فرد ممکن است اغلب به تصور این که اتفاق مهمی افتاده است، نظیر زنگ زدن تلفن، ناگهان به حالت هشیاری کامل بازگردد، در حالی که واقعاً این گونه نبوده است.
این مرحله اول آرمیدگی را حالت خواب آلودگی نیز می نامند و تصاویر توهمی (یعنی تجارب ادراکی که بسیار واقعی به نظر می رسند ولی در واقع خطای ادراکی هستند) که در این مرحله حادث می شوند با خلاقیت فرد ارتباط دارند.
مرحله دوم خواب NREm :
مرحله دوم که در خدود 20 دقیقه طول می کشد زمانی است که امواج مغزی کندتر و بزرگتر شده و با جرقه های کوچک و تناوب فعالیت که به آنها دوکهای خواب می گویند همراه می شوند فعالیت الکتریکی ای که هوز براساس هدف یا وظیفۀ آن شناخته می ش

دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله مقایسه هوش هیجانی بین دختران عادی و فراری 25 – 15 ساله شهر تهران

پایان نامه تعیین میزان افسردگی به روش غربالگری در دختران دبیرستانی

اختصاصی از فی ژوو پایان نامه تعیین میزان افسردگی به روش غربالگری در دختران دبیرستانی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

پایان نامه تعیین میزان افسردگی به روش غربالگری در دختران دبیرستانی


پایان نامه تعیین میزان افسردگی به روش غربالگری در دختران دبیرستانی

این فایل در قالب ورد و قابل ویرایش در 77 صفحه می باشد.

 

چکیده
بیماری های روانی از بدو پیدایش بشر وجود داشته و هیچ خردی در مقابل آن مصونیت ندارد و این خطری است که مرتباً بشر را تهدید می کند. شاید کمتر کسی که در طول زندگی خود لحظاتی نگرانی و افسردگی را احساس نکرده باشد.
فراموش کردن جزء روانی بهداشت و سایر جنبه های رفتاری بیماری و اساسی ترین خطای موجود در نظام بهداشتی محسوب می شود . بعضی آمارها نشان می دهد که حدود ۳۰ درصد از مردم در طول حیات خود به افسردگی مبتلا می شوند.
افکار خودکشی در همه سنین دیده می شود و بیشترین میزان آن هنگامی است که با یک اختلال افسردگی شدید همراه باشد. خطر خودکشی که علت ۱۲ درصد مرگ ومیرها در دوره نوجوانی است در نوجوانان مبتلا به اختلالات افسردگی بالاست.
در دانش آموزانی که دچار تعارض و عدم امنیت روانی هستند به ناچار بخشی از نیروی فکری خود را صرف حل مسایلی خواهند کرد که باعث خستگی آنان شده و لذا دامنه توجه و دقت فرد افت کرده وتوجهی به مسائل کلان نخواهند کرد که در نهایت به افت تحصیلی می شود و این چرخه سبب افت تحصیلی وعدم امنیت روانی خواهد شد. دانش آموزان بعنوان نسل آینده ساز یکی از سرمایه های بنیادی جوامع محسوب می شوند که توجه به بهداشت روانی آنان از اهمیت زیادی برخوردار است.
در این پژوهش به بررسی میزان شیوع افسردگی در دانش آموزان مقطع دبیرستان در شهر بهران می پردازیم. تا آماری دقیق از شیوع علائم افسردگی در مقاطع ذکر شده و بررسی عوامل مؤثر در ایجاد آن می باشد بدست آوریم. امید است تا مسائل و مشکلات مختلفی را که دانش آموزان را به سوی افسردگی سوق می دهد شناسایی کرده و بتوانیم با توسل به راه حلهای مناسب با آنها مقابله کنیم . همچنین تعیین میزان شیوع افسردگی در یک جامعه می تواند به عنوان حداقل یکی از فاکتورهای روانی آن جامعه بکار آید.
روش نمونه گیری در این تحقیق خوشه¬ای می باشد که از ۲۲ منطقه شهر تهران به طور تصادفی منطقه ۱۵ انتخاب گردیده که از این منطقه یک دبیرستان و از این دبیرستان ۶۰ نفر دانش آموز بطور تصادفی انتخاب گردیده است.
نمونه ما در این تحقیق دبیرستان رسول اکرم (ص) می باشد که ۲۰ نفر در مقطع اول دبیرستان و ۲۰ نفر در مقطع دوم دبیرستان و ۲۰ نفر در مقطع سوم دبیرستان می باشند. بعد از انتخاب گروهها تست افسردگی بک (فرم ۲۱ سوالی) در بین گروهها اجرا گردید بعد از جمع آوری داده های خام و تحلیل آماری نتایج به روش تحلیل واریانس یک طرفه (ANOVA) انجام گرفت. نتایج حاکی از آن است که بین میانگین افسردگی دانش آموزان بر اساس پایه تحصیلی آنها رابطه معناداری مشاهده نگردیده است.
واژه های کلیدی: افسردگی، روش غربالگری ( بک )، نظریه ها ، تحقیقات ژنتیکی
فهرست
چکیده: ۱
فصل اول ۲
مقدمه ۳
بیان مسئله ۴
ضرورت انجام تحقیق: ۵
اهداف تحقیق: ۶
هدف کلی: ۶
هدف جزیی: ۶
بیان فرضیه: ۶
متغیرها: ۷
واژه های کلیدی: ۷
فصل دوم ۸
نظریه های مربوط به افسردگی ۹
نظریه زیست شناختی: ۹
نظریه روان پویایی: ۱۰
نظریه یادگیری: ۱۲
نظریه شناختی: ۱۳
نظریه شناختی بک درباره افسردگی: ۱۳
نظریه اصالت وجودی – انسانگرایی ۱۴
پیشینه تحقیق: ۱۵
تاریخچه افسردگی: ۱۷
تشخیص افسردگی ۱۸
سنجش شدت افسردگی ۱۹
افسردگی: ۲۰
انواع اختلالات افسردگی: ۲۱
علل افسردگی: ۲۶
درمان افسردگی ۲۸
درمان دارویی: ۲۸
درمان غیردارویی: ۲۹
درمانهای گیاهی و غذایی ۳۰
تحقیقات بر روی افسردگی: ۳۱
تحقیقات و آینده آن در افسردگی: ۳۱
تحقیقات ژنتیکی بر روی افسردگی: ۳۲
تصویر برداری از مغز در افسردگی: ۳۲
اختلالات هورمونی در افسردگی: ۳۲
ارتباط افسردگی با بیماریهای دیگر: ۳۲
افسردگی و بیماریهای قلبی: ۳۳
افسردگی و دیابت: ۳۳
افسردگی و اضطراب: ۳۳
افسردگی و چاقی: ۳۴
افسردگی و تیروئید: ۳۴
افسردگی در گروههای مختلف ۳۴
-افسردگی در کودکان و نوجوانان ۳۴
-افسردگی در دانشجویان ۳۶
-افسردگی در افراد مسن ۳۹
-افسردگی در خانمها ۳۹
علایم جسمانی افسردگی ۴۰
سر و گردن ۴۰
سینه ۴۱
دست و بازوان ۴۱
شکم ۴۲
پاها ۴۲
پشت ۴۲
هشدارهای افسردگی ۴۳
نتیجه تحقیقات در افسردگی ۴۴
افسردگی و دستگاه ایمنی: ۴۴
افسردگی در دانشجویان ایرانی: ۴۴
افسردگی در کودکان: ۴۴
افسردگی و سوء استفاده جنسی در کودکان خیابانی: ۴۵
افسردگی در افراد مشهور: ۴۵
افسردگی و اینترنت: ۴۵
افسردگی از عوامل ایجاد فساد در جوامع است: ۴۶
فصل سوم ۴۹
جامعه مورد مطالعه: ۵۰
نمونه و روش نمونه گیری: ۵۰
ابزار اندازه گیری متغیرها: ۵۰
روایی و اعتبار آزمون: ۵۰
روش نمره گذاری و دستور اجرا: ۵۱
روش اجرای تحقیق: ۵۲
طرح تحقیق: آزمایشی ۵۳
روش تجزیه و تحلیل آمارهای تحقیق: تحلیل واریانس یکطرفه(ANOVA) 53
فصل چهارم ۵۳
مقدمه: ۵۴
تفسیر نتایج ۵۸
فصل پنجم ۵۹
بحث و نتیجه گیری ۶۰
پیشنهادات ۶۲
منابع ۶۵
پیوست ۶۷

 


مقدمه
شاید بتوان به جرأت گفت که افسردگی شایعترین بیماری قرن حاضر است که باعث افت کاری، افت تحصیلی، اعتیاد، پیدایش مشکلات شغلی، خانوادگی، زناشویی و غیره …. می گردد. در هر لحظه از زمان ۱۵ تا ۲۰ درصد افراد بزرگسال جامعه ممکن است عوارض و نشانه های مختلف افسردگی شدید را از خودنشان دهند.
حداقل ۱۲ درصد از جمعیت کشورهای پیشرفته در طی عمر خود برای معالجه علائم افسردگی شدید به متخصصان روانی مراجعه می کنند و حدس زده می شود که ۷۵ درصد افرادی که در مؤسسات درمان روانی بستری می شوند دچار افسردگی هستند. مطالعاتی که در سالهای اخیر از طرف متخصصان سازمان جهانی بهداشت در کشورهای در حال توسعه آسیا و آفریقا انجام گرفته، از افزایش دامنه شیوع افسردگی در میان ملل در حال رشد حکایت می کند. (ملکی و دیگران)
افسردگی دانش آموزان و عدم توجه به تشخیص و درمان آنان می تواند موجب آسیب های اجتماعی فراوان در آینده گردد. افسردگی می تواند در خلق و رفتار، نگرش، تفکر و کارایی دانش آموزان تأثیر منفی گذاشته و باعث افت تحصیلی، اعتیاد و … شود. تعیین میزان شیوع افسردگی در یک جامعه می تواند بعنوان حداقل یکی از فاکتورهای روانی آن جامعه بکار آید. بنابراین لزوم تحقیقاتی در رابطه با افسردگی که می تواند به تشخیص و ارتقاء اطلاعات عمومی از بیماری گردد ضروری به نظر می رسد. (همان منبع)
زندگی ماشینی و دور از طبیعت، افزایش فضشارهای روانی ناشی از شرایط اقتصادی و اجتماعی نظیر بیکاری، فقر و اعتیاد در جامعه زمینه ساز یکی از شایعترین اختلالات روان پزشکی بنام افسردگی می باشد که با وجود شیوع بسیار زیاد آن در جوامع مختلف و خصوصاً جامعه ما همچنان شاهد هستیم که بسیاری از بیمارانی ای که از این مشکل خلقی رنج می برند به علت عرف و فرهنگ جامعه و یا عدم اطلاع و آموزش صحیح و یا از ترس بیمار روانی خوانده شدن و طرد شدن از اجتماعی که در آن زندگی می کنند به پزشک مراجعه نمی کنند. (حمیدرضا رصافیانی)
بیان مسئله
بیماری های روانی از بدو پیدایش بشر وجود داشته و هیچ خردی در مقابل آن مصونیت ندارد و این خطری است که مرتباً بشر را تهدید می کند. شاید کمتر کسی که در طول زندگی خود لحظاتی نگرانی و افسردگی را احساس نکرده باشد.
فراموش کردن جزء روانی بهداشت و سایر جنبه های رفتاری بیماری و اساسی ترین خطای موجود در نظام بهداشتی محسوب می شود . بعضی آمارها نشان می دهد که حدود ۳۰ درصد از مردم در طول حیات خود به افسردگی مبتلا می شوند.
افکار خودکشی در همه سنین دیده می شود و بیشترین میزان آن هنگامی است که با یک اختلال افسردگی شدید همراه باشد. خطر خودکشی که علت ۱۲ درصد مرگ ومیرها در دوره نوجوانی است در نوجوانان مبتلا به اختلالات افسردگی بالاست.
در دانش آموزانی که دچار تعارض و عدم امنیت روانی هستند به ناچار بخشی از نیروی فکری خود را صرف حل مسایلی خواهند کرد که باعث خستگی آنان شده و لذا دامنه توجه و دقت فرد افت کرده وتوجهی به مسائل کلان نخواهند کرد که در نهایت به افت تحصیلی می شود و این چرخه سبب افت تحصیلی وعدم امنیت روانی خواهد شد. دانش آموزان بعنوان نسل آینده ساز یکی از سرمایه های بنیادی جوامع محسوب می شوند که توجه به بهداشت روانی آنان از اهمیت زیادی برخوردار است.(حمید رضا رصافیانی)
در این پژوهش به بررسی میزان شیوع افسردگی در دانش آموزان مقطع دبیرستان در شهر بهران می پردازیم. تا آماری دقیق از شیوع علائم افسردگی در مقاطع ذکر شده و بررسی عوامل مؤثر در ایجاد آن می باشد بدست آوریم. امید است تا مسائل و مشکلات مختلفی را که دانش آموزان را به سوی افسردگی سوق می دهد شناسایی کرده و بتوانیم با توسل به راه حلهای مناسب با آنها مقابله کنیم . همچنین تعیین میزان شیوع افسردگی در یک جامعه می تواند به عنوان حداقل یکی از فاکتورهای روانی آن جامعه بکار آید.
بنابراین لزوم تحقیقاتی در رابطه با افسردگی که می تواند به تشخیص و ارتقاء اطلاعات عمومی از بیماری گردد، ضروری به نظر می گردد.
ضرورت انجام تحقیق:
افسردگی بیماری جدی است که هر سال ۵/۱ میلیون آمریکایی را مبتلا می کند و موجب می شود که نه تنها خود آنها، بلکه خانواده و دوستان آنها نیز رنج ببرند. خبر خوب اینکه افسردگی نیز مانند سایر بیماریها قابل درمان است، با این حال بیشتر افراد افسرده (نزدیک به ۳/۲ آنها) متوجه بیماری خود نمی شوند و در نتیجه درمان مورد نیاز را دریافت نمی کنند. اکثر مردم نیز افسردگی را یک بیماری نمی دانندبلکه آن را ضعف یا نقص شخصیتی می پندارند[۱]. (انجمن پزشکی امریکا). افراد افسرده و خانواده هایشان نیاز دارند و مایلند در مورد عوامل بروز افسردگی اطلاعاتی بدست آوردند.
وجود چنین تحقیقاتی ضرورت بررسی بیشتر اختلالات روانی ناشی از افسردگی را در دانش آموزان توجیه می نماید. چرا که این مطالعات تا روشن تر نمودن مسائل، رهنمودهای لازم برای برنامه ریزی آتی را در اختیار مسئولین قرار خواهد داد. به علاوه اینگونه تحقیقات، زمینه مناسبی برای مطالعات بعدی تلقی شده و افراد علاقمند را قادر خواهد ساخت تا از نتایج بدست آمده استفاده نموده و در صورت لزوم به انجام پژوهش های مشابه بپردازند. بنابراین نتایج این تحقیق در راستای تکمیل مطالعات پیشین ضمن آشکار نمودن میزان افسردگی در دختران مقطع دبیرستان، اطلاعات لازم را در اختیار برنامه ریزان قرار خواهد داد که متناسب با نتایج حاصله اقدامات مورد نیاز را نیز به عمل بیاورند.
علاوه بر این علاقمندان به مسائل تعلیم وتربیت نیز می توانند از این مطالب سود برده و در صورت تمایل چنین مطالعاتی را دنبال نمایند.
اهداف تحقیق:
هدف کلی:
این تحقیق به بررسی میزان افسردگی در دختران دبیرستان منطقه ۱۵ شهر تهران پرداخته است. بنابراین بررسی و مقایسه افسردگی این ۳ مقطع در رابطه با میزان شیوع افسردگی ، کلی ترین هدف تحقیق محسوب می گردد. به عبارت دیگر، تحقیق حاضر ضمن آشکار نمودن چگونگی میزان افسردگی ۳ گروه مذکور، آنها را با یکدیگر مقایسه می کند با توجه به مطالب فوق دستیابی به دانش و بینش جدیدی که از طریق بررسی این موضوع حاصل می گردد از مهمترین اهداف تحقیق حاضر به شمار می رود.
هدف جزیی:
تعیین میزان افسردگی در دانش آموزان دختر مقاطع تحصیلی دبیرستان شهر تهران
بیان فرضیه:
بررسی میزان افسردگی دانش آموزان دختر مقاطع تحصیلی دبیرستان بر اساس پایه تحصیلی
متغیرها:
متغیر مستقل:
در این پژوهش متغیر مستقل مقطع تحصیلی دانش آموزان دختر می باشد.
متغیر وابسته:
در این پژوهش متغیر وابسته افسردگی می باشد.
واژه های کلیدی:
میزان: به وسیله این میزان وفور کلیه موارد بیماری (جدید و قدیم) اندازه گیری می شود.
تعریف نظری افسردگی: حالت روانی که با احساس غمگینی، تنهایی، ناامیدی، ضعف عزت نفس و تقبیح خود شخص است، علائم همراه مشتمل­اند بر کندی روانی – حرکتی یا گاهی تهییج، کناره گیری از تماس میان فردی و نشانه های نباتی از قبیل بی خوابی و بی اشتهایی ، این اصطلاح به چنین خلقی یا به اختلال خلقی اشاره دارد.
تعریف عملیات افسردگی: در این پژوهش بر اساس نمره تست (بک)(۲۱ سوال) درجات مختلف افسردگی تعیین میگردد.
دانش آموز دختر مقطع دبیرستان: دانش آموز دختری که در دوره دبیرستان مقاطع اول و دوم و سوم ، در یکی از مراکز آموزشی شهر تهران در سال تحصیلی ۱۳۸۶ مشغول به تحصیل می باشد.

فصل دوم
پیشینه تحقیق
نظریه های مربوط به افسردگی
تاریخچه افسردگی
تشخیص افسردگی
سنجش شدت افسردگی
انواع اختلالات افسردگی
علل افسردگی
درمان افسردگی
ارتباط افسردگی با بیماریهای دیگر
افسردگی در گروههای مختلف
علائم جسمانی افسردگی
هشدارهای افسردگی
افسردگی از عوامل ایجاد فساد در جوامع
نظریه های مربوط به افسردگی
علل افسردگی از دیدگاههای نظری عمده­ای مورد بررسی واقع شده است.
نظریه زیست شناختی:
پیش فرضهای نظریه زیست شناختی این است که علت افسردگی یا در ژنها قرار دارد که از طریق توارث از والدین به فرزندان منتقل می شود، یا نارسایی عمل فیزیولوژیکی است که ممکن است پایه ارثی یا غیرارثی داشته باشد. یافته های مربوط به دوقلوها از ۱۹۳۰ به بعد بیانگر آن است که عوامل ارثی موجب نوعی افسردگی می شود. بسیاری از پژوهندگان عوامل ارثی را همراه با آنچه که در زندگی شخص به وقوع می پیوندند. یعنی ترکیب آمادگیهای ارثی و فشارهای روانی محیطی را علت احتمالی رفتار افسرده می دانند. کسانی که افسردگی دو قطبی دارند، یعنی هم دارای افسردگی هستند و هم مانی دست کم دو نسل از بستگاه آنها اغلب رفتارهای مشابهی داشتند. همچنین در خانواده هایی که افسردگی دوقطبی وجود دارد شانس بیشتری برای ظهور افسردگی یک قطبی می باشد. این موضوع که چگونه افسردگی از طریق توارث منتقل می شود هنوز نامعلوم است.
یک زمینه عمده از تحقیق درباره علل زیست شناختی افسردگی مربوط است به نقش انتقال دهندگان عصبی. سالهاست که نظریه کتکول آمین در مورد افسردگی حاکم بوده است. این نظریه بیان کننده آن است که افسردگی مربوط است به کمبود کتکول آمینها ، به خصوص نوراپی نفرین، در محلهای گیرنده مخصوص مغز.
کتکول آمین دیگری بنام دوپامین نیز در ارتباط با افسردگی است.
سایر محققان افسردگی را به انتقال دهنده عصبی دیگر، یعنی سروتونین مربوط دانسته­­اند.
بسیاری از اطلاعات مربوط به نقش انتقال دهندگان عصبی نروترانسمیتر از طریق مشاهده اثرات دارو تجویز شده به بیماران حاصل شده است. مثلاً ملاحظه گردیده که ریسرپین یکی از نخستین داروهای آرامبخشی که برای فشار خون بالا مورد استفاده قرار میگرفت علت افسردگی در بعضی از افراد است. زیرا ریسرپین موجب تخلیه مقداری مواد شیمیایی در گروه کاتکول آمین که برای انتقال تحریک عصبی لازم است می شود، بعضی دانشمندان معتقد به رابطه بین انتقال دهندگان عصبی و افسردگی شده­اند.
دو گروه است که اکنون برای معالجه افسردگی بیشترین مورد استعمال را دارد عبارت است از تری سیکلیکها[۲] (سه حلقه­ایها) وضع کنندگان منو آمین اکسیداز[۳] (M.A.O) ابراز دیگر زیست شناختی برای جدا ساختن افراد افسرده که همگون بیشتری با یکدیگر دارند مطالعه دوره های خواب REM[4] است، مرحله از خواب که چشمها به سرعت از سو به سوی دیگر حرکت کرده الگوی امواج مغزی دلالت بر منتهای فعالیت مغز دارند. به نظر می رسد که در بعضی از افراد افسرده فاصله بین خواب رفتن و شروع اولین دروه REM کوتاهتر است.
نظریه روان پویایی:
مطالعات روانشناختی درباره افسردگی توسط زیگموند فروید و کارل آبراهام شروع گردیدهر دو نفر در مقالات جداگانه درباره افسردگی این اختلال را به عنوان یک واکنش پیچیده نسبت به از دست دادن چیزی توصیف نمودند.
افسردگی اولین اختلالی بود که فروید علت آن را به جای تمایلات جنبی عامل هیجانی ذکر کرده بود. مالیخولیا چنان که فروید آن را نامید، اندوهی است افراطی مشوش کننده، طولانی مدت، اغلب نامربوط با محیط و ظاهر بی مورد.
فروید عقیده داشت که فرد مبتلا به افسردگی یک وجدان تنبیه کننده یا وجدان اخلاقی قوی دارد. او بر احساس گناه که وجدان موجب آن می شود تأکید می ورزید. طبق نظر فروید یک دلیل که وجدان این چنین قوی می شود کنترل احساسات خشم و پرخاشگری است که در غیر اینصورت ممکن است به صورت آسیب رساندن به دیگران تجلی نماید.
نظریه های روان پویایی بر احساسات و واکنشهای ناخودآگاه نسبت به موقعیتهای جدید که اساس آنها حوادث قبلی زندگی است تأکید می ورزند. اکثر نظم بندیهای روان پویایی بر تاریخچه روابط بین فرد شخصی که او به عنوان یک کودک بیشترین وابستگی را به وی داشته است – معمولاً مادر، متمرکز است. بدین ترتیب که یک سابقه تاریخی افسردگی عبارت است از اختلال در روابط اولیه کودکی. این اختلال ممکن است فقدان واقعی والدین یا یک ترس خیالی درباره از دست دادن یکی از والدین باشد.
کوششهای درمانی طبق نظریه روان پویایی عبارتند از تغییر و اصلاح همخوانی هایی که در بین افکار و احساسات مراجع وجود دارد. روان درمانگری درازمدت معطوف به کشف پایه های ناخودآگاه اختلال عاطفی است که به نظر می رسد معلول تعارضات حل نشده دوران کودکی باشد.
چون اینگونه بازسازی کامل شخصیت در اکثر موارد ممکن نیست، درمانگری حمایتی کوتاه مدت اغلب در مورد افراد مبتلا به افسردگی به کار می رود تا به آنها فر صتی برای تصفیه افکار و احساساتشان داده شده در جهت سودمندی بهتر تشویق شوند.
نظریه یادگیری:
پیش فرضیه نظریه یادگیری آن است که افسردگی و فقدان تقویت به هم مربوط است. دلایل زیادی برای این فقدان تقویت وجود دارد. پاسخها ممکن است بدین دلیل مورد تشویق قرار گیرند که، هیچ تقویتی دریافت نداشته­اند یا پاسخی ناخوشایند یا تنبیه کننده به دنبال داشته­اند. بسیاری از نظریه پردازان که به دیدگاه یادگیری معتقدند در حد زیاد تحت تأثیر کارهای بی.اف.اسکینر به صورت شرطی سازی عاملی بودند. اندیشه های مربوط به کارهای اسکینر از طریق تأکید بر تأثیر متقابل اجتماعی، به ویژه اینکه چگونه رفتار سایر افراد به عنوان تقویت می تواند عمل نماید اصلاح گردیده است.
اوین سوهن و همکاران وی از پیشوایان تحقیق در زمینه افسردگی از نقطه نظر یادگیری هستند آنها به طورمعمول تأکید می کنند که میزان پایین برون شد رفتار واحساسات غمگینی یا ناشادی که با افسردگی همبسته می شوند مربوط است به میزان پایین تقویت مثبت و یا میزان بالای تجارب ناخوشایند. این حالات ممکن است توسط یکی از چندین دلیل ذیل واقع شود:
محیط فی نفسه ممکن است مسئله باشد. ممکن است عوامل تقویت کننده کم یا تنبیه کننده زیاد در محیط مشخص وجود داشته باشد.
شخص ممکن است فاقد مهارتهای اجتماعی برای جذب تقویت مثبت یا برای تطبیق مؤثربا حوادث تنفرانگیز ناخوشایند باشد.
به علت بعضی دلائل برای افرادی که مستعد افسردگی هستند تقویتها کمتر مثبت و تنبیه ها بیشتر منفی به نظر می رسد تا افراد عادی. این موضوع ممکن موجب کاهش رفتار یا کناره گیری گردیده منجر به تقویتهای کمتر یا تنبیه های بیشتر شود.
افراد افسرده ممکن است از طریق انجام دادن رفتار وابسته برای برقراری ارتباط کوشش نماید شاید آموزش به مهارتهای اجتماعی بتواند رویکرد درمانی مؤثری برای افراد افسرده باشد.


دانلود با لینک مستقیم


پایان نامه تعیین میزان افسردگی به روش غربالگری در دختران دبیرستانی

دانلود مقاله بررسی وضعیت تحصیلات دختران

اختصاصی از فی ژوو دانلود مقاله بررسی وضعیت تحصیلات دختران دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

بررسی وضعیت تحصیلات دختران و عملکرد 25 ساله آموزش و پرورش ایران و مقایسه آن با چند کشور
چکیده
جهان آن گونه که هست نشان از بحران های درهم پیچیده بسیار دارد که عمدتا برآمده از روند توسعه ای ناپاپدار است. درک عمیق این بحران که آینده حیات بشر و زیست کوه را به صورت گسترده ای به مخاطره افکنده نیازمند پژوهشی همه جانبه است تا ابعاد اسفبار آن روشن شود. تردید نباید داشت تداوم این روند بیمار، فاجعه به بار خواهد آورد.
توسعه پایدار که به دلیل جامعیه مباحث و اقبال گسترده در آخرین سال های قرن بیستم به بالنده ترین مناظره جهانی تبدیل شد. بر مبنای بسیاری از تحلیل ها و نظریه ها چالش محوری قرن بیست و یکم خواهد بود.
در این میان انسان مرکز توجه قرار گرفته است و هر آنچه حیات بقا و آزادی او را مورد تهدید قرار دهد مردود شناخته شده است. به بیان دیگر تحقق آرمان ها و نیز به کارگیری انرژی های بالقوه نهفته در توسعه پایدار تنها در پرتو به رسمیت شناختن نقش محوری انسان فارغ از رنگ، نژاد، جنسیت، ملیت و دین متصور خواهد بود.
در این میان مسئله لزوم مشارکت زن در توسعه، کشف جدیدی نیست، دیر زمانی است که لزوم استفاده از نیروی تمام انسانها در جامعه صحبت می شود و بر این اساس در قوانین و مقررات موجود در بیانیه های رسمی از برابری زن و مرد به کرات سخن رفته است.
اما عملا طبق گزارشات سازمان ملل در زمینه های اقتصادی و اجتماعی و مدیریتی سیاسی و سطح جهان شکاف عمیقی بین زنان و مردان وجود دارد و گستره این تبعیض در کل جهان است. چنانچه طبق آمارهای جهانی سهم بزرگی از مسئولیت تولید در جهان به زنان تعلق دارد و 3/2 کل ساعات کار به عهده آنهاست و این در حالی است که فقط 3/1 نیروی انسانی رسمی کار را تشکیل می دهند و البته در میزان دستمزد آنها تبعیض وجود دارد.
اقدام در جهت تواناسازی اقتصادی زنان مستلزم دسترسی آنها به منابع، کنترل روش های منابع اقتصادی، درآمدها، موقعیت ها و مزایای مبتنی بر پایه های درازمدت و مداوم می باشد.
این برنامه، زندگی معیشتی زنان را حمایت کرده و روابط و ظرفیت آنها را برای بهره گیری از منافع، موقعیت های اقتصادی جدید را ایجاد می کند. جهت تواناسازی اقتصادی – اجتماعی ضرورت دارد که زنان بر زندگی خودشان در درون و بیرون خانه تسلط داشته و قدرت تاثیرگذاری جهت تغییر اجتماع به سمتی پایدار و عادلانه در سطح ملی و بین المللی را داشته باشند.
زنان جوامع جهان سوم که در دوران استعمار با مخدوش شرق مشارکت های سنتی شان در جوامع بیشتر به کنج خانه ها روانه شده بودند، در دوران توسعه نیز با تبعیض های بیشتری مواجه شدند.
توسعه فرایندی است که اشکال مختلف خود را به صورت های گوناگون بروز می دهد. که در این نوشته به توسعه اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی با تکیه بر نقش زنان در کشورهای مسلمان به آن پرداخته می شود و عوامل موثر در تحقق توسعه را بررسی خواهیم کرد.
کلید واژه: توسعه، توسعه اقتصادی و زنان مسلمان.

مقدمه
توسعه فراگردی پیچیده و صورتی از دگرگونی اجتماعی است که در سطح جهانی، ملی، منطقه ای و ناحیه ای و در ابعاد فردی و جمعی در اشکال اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی قابل تحقق است؛ فراگردی که در پی تبدیل وضعیت موجود به وضعیتی مطلوب و بهینه است. وضعیتی که در آن اعضای جامعه به منابع ارزشمند، قدرت، ثمرات و ثروت دسترسی بیشتری پیدا می کنند و بهبود و ارتقای سطح زندگی اجتماعی، انسانی و تعالی انسان را به دنبال دارد.
در زمان حساسی از تاریخ که نابرابری بین کشورهای مختلف و درون هر کشور بیداد می کند، فقر، گرسنگی، فقدان بهداشت، کم سوادی و تبعضاتی از این دست می روند که جاودانه شوند و آنچه را که حیات بشر به آنها وابسته است را رو به زوال هدایت کنند.
ما معتقدیم که: نیروی انسانی یکی از مهم ترین منابع توسعه پایدار است که شامل مجموعه افکار، عقاید، باورها و فرهنگ و دانش، مهارت خلاقه می باشد.
در این میان دانش و ظرفیت علمی نیروی انسانی هر جامعه مهمترین و مؤثرترین عامل در بهره برداری بهینه از منابع مادی و معنوی و اساسا توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی آن می باشد و توجه به نقش زنان به عنوان نیمی از منابع انسانی، نه تنها از اهداف اساسی توسعه اقتصادی و اجتماعی در هر کشور به شمار می رود، بلکه ابزاری مؤثر در تحقیق دیگر اهداف توسعه نیز محسوب می شود. از این رو، یکی از شاخص های درجه توسعه یافتگی یک کشور، میزان مشارکت و نقشی است که زنان در آن کشور دارا هستند.
به رغم اهمیت نقش زنان در فرآیند در توسعه در اغلب کشورهای توسعه یافته و بعضی از کشورهای در حال توسعه، کشور ایران با شرایط مطلوب، اختلاف قابل توجهی دارد.
تاریخچه توسعه
سازمان ملل متحد دهه 75 الی 85 میلادی را «دهه زن» نامید. نتیجه این نام گذاری آن بود که توجه بیشتر به وضعیت زنان طی یک دهه، منجر به آن شد که دولت ها و جوامع بین المللی به این واقعیت پی ببرند که بدون مشارکت زنان در برنامه های توسعه، کیفیت عمومی زندگی ارتقا نخواهد یافت. تعداد زنان جهان در سال 1985 میلادی، 41/2 میلیارد نفر بود که بر اساس پیش بینی های سازمان ملل تا پایان قرن بیستم به سه میلیارد نفر افزایش خواهد یافت.
«دهه زن» فرصتی را پیش آورد تا موقعیت زنان – که حدود نیمی از جمعیت جهان را تشکیل می دهند مورد توجه قرار گیرد و اقداماتی برای بالا بردن وضعیت بهداشتی، اجتماعی و اقتصادی، سیاسی و فرهنگی آنان صورت گیرد.
در سال 1980، زنان 60% جمعیت 824 میلیون نفری بی سوادان را در جهان تشکیل می دادند و این تعداد همچنان رو به افزایش است. آمار مشارکت زنان در نیروی کار با آمار مربوط به مشارکت مردان تفاوت فاحش دارد.
برآورد سازمان ملل نشان می دهد که در سال 1975، 29% از کل جمعیت زنان به کار اشتغال داشته اند، در حالی که این رقم برای مردان 8/53% بوده است.
آمار فوق البته مربوط به کل جمعیت جهان است. وقتی کشورهای توسعه یافته با هم مقایسه می شوند دو نکته مشخص می گردد؛ اول این که در کشورهای توسعه یافته، جمعیت فعال فزونی دارد و دیگر این که مشارکت وسیع زنان در بازار کار به خوبی قابل مشاهده است.
در همه جوامع جهانی، نسبت زنان شاغل به مردان کمتر بوده و این امر در کشورهای در حال توسعه بسیار آشکارتر است. به طوری که در ایران، جمعت فعال مردان، حدودا ده برابر زنان است.
نتیجه این که بیشترین تعداد زنان ایرانی به امر خانه داری و پرورش فرزندان مشغول اند.

بحث اهمیت و تاریخچه توسعه
حرکت به سمت توسعه در اروپا تقریبا از سالهای پایانی قرن نوزدهم میلادی آغاز شد.
بعد از جنگهای جهانی اول و دوم، بسیاری از کشورها تلاش خود را در قالب برنامه ریزی برای رسیدن به یک نظام توسعه یافته شروع کردند. در آن زمان مفهومی که در ابتدا از توسعه به ذهن متبادر می شد، همان توسعه اقتصادی کشورها بود. توجه به انسان و منابع انسانی و پرداختن به مسایلی همچون توسعه فرهنگی و سیاسی در مسیر برنامه ریزی ها معمول نبود ولیکن امروزه که ما انسان را محور توسعه قرار می دهیم و میزان توسعه یافتگی کشورها را با نیروهای انسانی می سنجیم، در می یابیم که توسعه زمانی پایدار و همه جانبه خواهد بود که در آن فرایند انسان در مرکز قرار گیرد و احترام به انسان، ارزشهای والای انسانی و کرامت و موجودیت او به همراه فراهم نمودن زمینه های لازم جهت بهره مند شدن از رأی و فهم و اندیشه انسانی باید در توسعه به عنوان پایه و محور قلمداد گردد.
بیان مسأله
توسعه در دید ملی
الف- مبانی نظری (توسعه به معنای عام آن مورد نظر است.)
1- توسعه پایدار،
2- باورها و نگرش ها و نظریه هایی که با توسعه ارتباط دارند،
3- نقش منابع انسانی در توسعه پایدار
4- نقش منابع ملی
ب- حوزه های مهم چالش های توسعه جمهوری اسلامی ایران و زنان و کشورهای مسلمان.
ج- چالش های فراروی نقش واقعی زنان در توسعه پایدار،
د- چارچوب سند راهبردی نظام توسعه مشارکت زنان،
ذ- عرصه های چالش تحقق رسالت زن مسلمان.
بحث نقش زن در توسعه اقتصادی – اجتماعی کشورهای مسلمان و چگونگی بهره برداری از منابع نیروی انسانی است. میزان افراد فعال و جویای کار در کشورهای توسعه یافته تفاوت چشمگیری در مقایسه با کشورهای توسعه نیافته از دلایل پایین بودن آمار جمعیت فعال این کشورها و مشارکت پایین زنان می توان دانست.
مطالعه درباره زنان مسلمان و جوامع اسلامی کار دشواری است که با در نظر گرفتن واقعیت های متفاوت و گوناگون وضعیت زنان در اسلام و جوامع مسلمان در قرون متمادی صورت گیرد.
برای بررسی «موقعیت زنان در جوامع مسلمان» به شرایط واقعی زنان مسلمان در دوره های زمانی و بافت های اجتماعی – تاریخی گوناگون نظر داشت.
بسیاری از زنان مسلمان می خواهند هویت خود را به گونه ای باز تعریف کنند که سازگاری واقعی تری میان مدرنیته با مذهب و فرهنگشان به وجود آید.
صورت مسأله
جامعه شناسان امروزی مفهوم تقسیم کار را گسترش داده و آن را به طور مثال شامل تقسیم کار جنسیتی یعنی تقسیم فعالیت ها و نقش ها مابین مرد و زن دانسته اند.
اما این تقسیم بندی نه فقط موجب تقلیل دلالت این فرایند شاخص توسعه، بر پدیده نابرابری های اجتماعی نشده است، بلکه حتی در جهت تقویت پیوند میان تقسیم کار و نابرابری عمل کرده است. مثلا جنبش طرفداری از حقوق زنان (فمنیسم) با ناشی دانستن تقسیم کار جنسیتی از مرد سالاری عملا در جهت برقراری ارتباط میان نابرابری از سویی و قدرت از سوی دیگر گام برداشته است.
از همین رو شروع حرکت های دفاع از حقوق زنان در سطح ملی و منطقه ای و بین المللی همواره یکی از موضوعات کشورهای مسلمان که جمعیت زیادی از کشورهای در حال توسعه و توسعه نیافته را تشکیل می دهند.

 

ضرورت تحقیق
اسلام برای زن و مرد تکالیف مشخصی قایل است، در خانواده نیز زن و شوهر را مکمل هم می داند و به مشارکت آنها تأکید دارد. هم چنین در تعالیم اسلامی منعی برای اشتغال زن نیست. اسلام حقوق زن و مرد را در کار یکی می داند و تفاوتی بین ایشان قایل نیست.
زن مسلمان با حفظ هویت اسلامی خود هیچ گونه منعی از نظر اسلام برای اشتغال ندارد و برخی مسایل مطرح شده برگرفته از تعابیر نادرست و سنت های گذشته است که با شرایط جامعه و نیاز جوامع اسلامی به توسعه می بایست تجدید نظر قرار بگیرد.
در نظام اسلامی حقوق زن و مرد یکسان است؛ حق تحصیل؛ حق مالکیت، حق رأی دادن و رأی گرفتن، در تمام جهاتی که مرد حق دارد، زن هم حق دارد.
اساس توسعه پایدار و جامعه مدنی در نظام اسلامی بر تربیت است و کانون تربیت و اصلی ترین نهاد مدنی، خانواده است.
توسعه نیازمند انسان توسعه یافته است و انسان توسعه یافته از نهاد خانواده توسعه یافته با محوریت نقش تربیتی زنان توسعه یافته حاصل می شود.
ویژگی های توسعه پایدار حاکی از ضرورت همه جانبه بودن نقش اجتماعی، تربیتی، فرهنگی زنان در اجتماع و خانواده، به صورت موزون که یکی فدای دیگری نگردد، هماهنگ با ارزش ها و در تعامل با تحولات جهان امروزی است.
وضعیت کشورهای مسلمان باید به طرف توسعه انسانی و توسعه پایدار و نهایتا توسعه انسانی باید برود و ضرورت تحقیق به دلایل زیر است:
1- فعالیت هایی در زرمینه ارتقاء حقوق زنان.
2- ارایه آموزش و مهارت به زنان جهت توانمندسازی برای ورود به بازار رقابت و کار و فعالیت اقتصادی.
3- رفع تبعیض به زنان در بازار کار.
4- حمایت از زنان کارآفرین.
5- تخصیص اعتبار و بودجه لازم در این زمینه.
6- بررسی در خصوص موانع قانونی اشتغال در عرصه های مختلف اقتصادی.
7- شناسایی موانع فرهنگی – اجتماعی برای تصدی زنان در پست های مختلف.
هدف از این کار چیست:
(هر کار باید هدفمند باشد)
1- از لحاظ کمی زنان و مردان از حقوق و فرصت های یکسان در توسعه برخوردار شوند.
2- توسعه در تمامی بخشها شرایطی را برای رشد و توسعه پایدار انسانها فراهم آورد.
3- تقسیم برابر و هماهنگ وظایف میان زن و مرد در کانون خانواده نه تنها در امر پیشرفت زنان ضروری است، بلکه در رسیدن به اهدافی چون بهبود وضعیت انسانها، کیفیت زندگی و توسعه پایدار مهم است.
4- مسئله جنسیت در تقسیم نقش و وظایف زن و مرد از لحاظ فرهنگ مکان و زمان متغیر است. مسئله جنسیت باید در راستای فرایند توسعه جهت یابد.
5- زنان در موضوعات توسعه دارای چند بعد هستند و به همه ابعاد (اقتصادی – سیاسی – اجتماعی – فرهنگی و ...) آنها توجه شود.
6- انسان را محور توسعه قرار داده و انسان در مرکز این فرایند قرار گیرد.
7- رسیدن به یک نظام توسعه یافته در تمام ابعاد.
8- نقش مشارکت زنان در توسعه یافتگی یک کشور.
رویکرد مطالعاتی:
کسب شخصیت اجتماعی و شهروند شرق در گروه مشارکت و خارج شدن از دایره امور شخصی و خصوصی است؛ به گونه ای که بین مشارکت و کسب شخصیت اجتماعی یک تعامل دو سویه بسیار نیرومند وجود دارد. از طرفی مشارکت، مولفه ای اساسی برای بهبود کیفیت زندگی است و در فرآیند توسعه اقتصادی، اجتماعی به عنوان ابزار و هدف توسعه مورد نظر است.
دخالت افراد جامعه در تصمیم گیری های مربوط به زندگی و تغییر محیطشان بستگی به نظام شخصیتی و خودباوری آنها دارد.
عنوان شده که: «تلاش های توسعه اقتصادی، اجتماعی در هر کشوری باید متوجه مشارکت کامل زنان باشد. مشارکت کامل به معنای این است که زنان این حق و فرصت را داشته باشند که در تصمیم گیری هایی که زندگی و حیات آنها را تعیین می کند، مشارکت و نفوذ داشته باشند و بر محیط اطرافشان تأثیر بگذارند». (Jakob, 138, 1992).
زنان برخوردار از نقش های مضاعفی هستند و شبکه ایفای نقش آنها نسبت به مردان، هم گسترده تر و هم ظریف تر و حیاتی تر است. زنان هم نقش های محولی را در قالب استحکام بنیان و کیان خانواده ایفا می نمایند و هم نقش های اکتسابی را در قالب حضور در عرصه های مختلف جامعه و به محض صحبت از مشارکت زنان بیشتر مشارکت اقتصادی و بحث اشتغال خارج از منزل به ذهن متبادر می شود.
البته چنین رویکردی ناشی از تسلط حوزه اقتصادی و بحث رشد و توسعه اقتصادی بوده است.
چارچوب مفهومی
تعریف توسعه: نوعی دگرگونی اجتماعی آگاهانه یا ناآگاهانه است که برای رفع نیازها توسط انسان صورت می گیرد. اما هر چه قدر این توسه و دگرگونی اجتماعی آگاهانه باشد بیشتر در جهت اهداف انسانی و انسان ها قرار می گیرد.
توسعه موزون و پایدار توسعه مبتنی بر دانایی است. امروزه محققان توسعه و برنامه ریزان توسعه معتقدند که باید «توسعه انسانی» باشد. توسعه باید «بر محور انسان» باشد، یعنی رفع نیازهای انسان.
توسعه سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی فقط کافی نیست بلکه توسعه انسانی مهم است.
تعریف توسعه اجتماعی: از نظر سازمان ملل، توسعه اجتماعی عبارت است از: «افزایش ظرفیت نظام اجتماعی، ساختار اجتماعی، نهادها، خدمات و سیاست بهره گیری از منابع برای سطوح زندگی مطلوب تر که در معنایی وسیع تر در بردارنده ارزش هایی است که معطوف به توزیع بهتر درآمد، دارایی و فرصت هاست». (Jakob, 69, 1992)
توسعه در جوامع انسانی: با توجه به شرایط عینی جامعه و شرایط اقتصادی، اجتماعی و زیست محیطی جامعه به اشکال مختلف دیده می شود. (مرحله گردآوری خوراک، شکار، چوپانی، کشاورزی، صنعتی یا فراصنعتی) به طور کلی جوامع انسانی به 2 گروه تقسیم می شوند.
1- جوامع توسعه یافته یا کانون  مدرن  برنامه ریز
2- جوامع در حال توسعه یا پیرامون  سنتی  برنامه پذیر
که فرق اینها در نوع تکنولوژی است.
جامعه شناسی توسعه: از چگونگی و چرایی توسعه یافتگی و نیافتگی جوامع بشری سخن می گوید و در جهت رسیدن به توسعه اقتصادی، اجتماعی متوازن، راهکارها و الگوهایی ارائه می دهد.
جامعه شناسی زنان: روند، فرایند، ساختار، کارکرد و عملکرد زن در فرایند توسعه اقتصادی – اجتماعی را بررسی می کند. که اگر این جمعیت کار نکنند، کل سیستم را تحت تأثیر قرار می دهند.
«موردی بر مشارکت اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی زنان»
اوکلی می گوید: «مشارکت حق مردم است و بیش از هر چیز احتیاج به اقدام آگاهانه از سوی خود آنها دارد. مشارکت امری تحمیلی یا دعوتی نیست بلکه نوعی توانبخشی به گروه های ضعیف توأم با اعطای قدرت فراگیر به آنهاست.» (اوکلی، 1370؛ 25)
مشارکت یک نوع کنش اجتماعی است و کنش های اجتماعی به میزان زیادی متأثر از جامعه پذیری و اجتماعی شدن افراد است.
جامعه پذیری کنش متقابل اجتماعی است که از طریق آن انسانها شخصیت خود را به دست می آورند و شیوه زندگی جامعه خود را می آموزند. جامعه پذیری یک نقطه اتصال ضروری بین فرد و جامعه است. هر چه کشورها به توسعه و توسعه یافتگی نزدیک تر می شوند مشارکت سیاسی نزد آنها مهم تر و حیاتی تر تلقی می شود. مشارکت های سیاسی و اجتماعی که با حضور اقشار و گروه های مختلف صورت می پذیرد، حضور هر یک از گروه ها را به تنهایی با اهمیت می سازد.
یکی از شاخص های مهم که امروز در سنجش میزان توسعه یافتگی جوامع به کار می رود، میزان مشارکت زنان در حیات اقتصادی – اجتماعی و سیاسی آنهاست.
اگر بخواهیم توسعه ای واقعی و پایدار در کشور خود ایجاد کنیم، می بایست میزان مشارکت های فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی و سیاسی زنان را افزایش دهیم. (مجموعه مقالات، همایش مشارکت سیاسی زنان)
چارچوب نظری تحقیق:
این تحقیق با این پیش فرض کلی آغاز گردید که با توجه به این که ارتقای پایگاه اقتصادی – اجتماعی زنان بر میزان فعالیت اقتصادی ایشان تأثیر مثبت می گذارد، می توان چنین ارتباطی را میان پایگاه اقتصادی – اجتماعی و فعالیت سیاسی ایشان نیز پیش بینی نمود.
از آنجا که ارتقاء پایگاه اقتصادی اجتماعی زنان در اغلب جوامع توانسته است با گسترش فعالیت های اقتصادی و اجتماعی ایشان یا به عبارت دیگر توسعه مشارکت زنان در عرصه عمومی همراه گردد، ممکن است بتوان انتظار داشت که ارتقاء پایگاه، همین تأثیر را در مورد فعالیت سیاسی ایشان نیز موجب گردد.
یکی از مهم ترین معرف های (Indication) ارتقاء پایگاه اقتصادی – اجتماعی افزایش سواد و سطح تحصیلات زنان است که با مشارکت اقتصادی آنها رابطه دارد.
مشارکت سیاسی زنان را در دو سطح می توان بررسی نمود:
مشارکت سیاسی زنان
1- سطح توده  در چند زمینه عمده یعنی شرکت در فرآیند انقلاب، شرکت در انتخابات اداری، شرکت در تظاهرات و راه پیمایی و شرکت در گروه ها و انجمن ها و ... می توان عنوان کرد.
2- سطح نخبگان  در مورد زنان سه زمینه عمده را در بر می گیرد.
مشارکت سیاسی نخبگان سه زمینه عمده دارد:
1- عضویت در مجلس قانون گذاری.
2- مشارکت در سطوح بالای تصمیم گیری دولت و بخش خصوصی.
3- مشارکت در فعالیت های قوه قضائیه.
طرح مسأله نقش زنان در توسعه را در سه نوع کلی می توان مطرح نمود.
1- نظریات رفاهی، مساوات و فقرزدایی.
2- نظریه کارایی.
3- نظریه توانمندسازی.
نظریه مقبول تر امروزی توانمندسازی می باشد. این نظریه استقلال سیاسی و اقتصادی را دو جزء مهم دانسته و مشارکت زنان در حیات اجتماعی را توصیه می کند.
نظریه توانمندسازی بیشتر بر اساس نوشته های محققان جهان سوم بر حسب نیازشان شکل گرفته است و نشان می دهد که ورود زنان به فرایند توسعه یک جنبش وارداتی از غرب نیست.
قلمرو مطالعاتی
1- مکان: بررسی نقش زن در توسعه اقتصادی – اجتماعی کشورهای مسلمان می باشد که به بررسی چند کشور مسلمان از جمله ایران پرداخته می شود.
2- زمان: این بررسی مربوط به بعد از انقلاب اسلامی در ایران و در جهان مربوط به چندین سال اخیر می باشد.
روش مطالعه
1- از روش اسنادی که یکی از مهم ترین ابزار شناخت است استفاده می گردد.
روشهای اسنادی در زمره روشها یا سنجه های غیر فراهم و غیر واکنشی به شمار می آید. به این دلیل که هنگام استفاده از دیگر روشها نظیر مشاهده، مصاحبه و ... مشکل اساسی جمع آوری اطلاعات است و حال آنکه به هنگام کاربرد روشهای اسنادی اطلاعات موجودند.
علاوه بر آن، این روشها از مشکلات بزرگی که در تحقیقات آزمایشی یا حتی مصاحبه پیش می آید مبری هستند.
2- از روش کتابخانه ای و از مقالات و مجلات و ... نیز ا ستفاده می شود.
3- پایان نامه ها و اینترنت.
پیشینه مطالعاتی
که به بررسی کتب مناسب در این زمینه پرداخته می شود. ابتدا باید منابع مفید و لازم در این زمینه را شناخت.
در رابطه با موضوع مورد نظر منابع زیر را مورد بررسی می توان قرار داد.
1- سفیری خدیجه، تبعیضات شغلی میان زنان و مردان، زن، علم، صنعت و توسعه، دفتر امور زنان در نهاد ریاست جمهوری، تهران: 1374

موانع و تنگناها
با توجه به وسعت مطالب در زمینه توسعه نیازمند هستم تا از کتابخانه های دانشگاههایی مانند دانشگاه تهران، الزهرا، شهید بهشتی و ... استفاده نمایم.
ولی با کمال تأسف این دانشگاهها همکاری لازم را با دانشجویان ندارند.
در رابطه با «سایت نمایه» هم که باید مدت طولانی در نوبت بود تا بتوان به مقالات روزنامه ها دسترسی پیدا کرد.
در ضمن کتابخانه دانشگاه واحد علوم و تحقیقات هیچ وقت کتب درخواستی را ندارد و به نظر من لازم است که در زمینه کمبودهای کتابخانه بررسی دقیق به عمل آید بخصوص در مورد رشته تحصیلی مطالعات زنان که کتابهای موجود در این زمینه در کتابخانه بسیار کم می باشد.
برنامه زمان بندی:
1- ابتدا یک هفته به جمع آوری منابع لازم می پردازم.
2- یک هفته مطالعه کلی.
3- دو هفته به نوشتن فیش ها.
4- ظرف سه ماه جمع بندی مطالب و آماده کردن تحقیق.

بخش اول
تعریف توانمندسازی:
«توانمند سازی یعنی این که مردم باید به سطحی از توسعه فردی دست یابند که به آنها امکان انتخاب بر اساس خواست های خود را بدهد.»
معیارهای توانمند سازی زنان:
این نظریه 5 مرحله از برابری را در بر دارد و معیارهای آن عبارت است از:
1- رفاه
2- دسترسی به منابع
3- آگاهی
4- مشارکت
5- کنترل
رفاه به عنوان اولین معیار، مرحله ای است که طی آن مسایل رفاه مادی زنان مانند وضعیت تغذیه و درآمد خانوار – در مقایسه با مردان مورد بررسی قرار می گیرد.
دومین مرحله، به معنای این است که زنان دارای حق برابر با مردان در دسترسی به منابع در حوزه خانواده و در مقیاس بزرگ تر، در سیستم کشوری می باشند.
سومین مرحله برای متضمن تشخیص نقش های جنسی و جنسیتی است که به فرهنگ بستگی داشته و قابل تغییرند و تا جایی باید پیش رفت که تقسیم کار بر حسب جنسین مطلوب هر دو طرف باشد و نباید به معنای سلطه یک جنس بر جنس دیگر تلقی شود.
چهارمین مرحله؛ مرحله مشارکت، برابری در مشارکت به معنای مشارکت دادن زنان در پروژه هایی است که آنان به نوعی در آن ذینفع هستند. به طور کلی افزایش حضور زنان در جامعه عامل بالقوه مشارکت و افزایش سطح تواناسازی زنان است.
معنی آخرین مرحله نظریه، افزایش مشارکت زنان در حد تصمیم گیری است، به نحوی که آنان را به سوی توسعه فزاینده سوق می دهد.
در چارچوب تحلیل جنسیت در کشورهای مختلف پنج نوع سیاست گذاری برای تغییر موقعیت زنان اجرا شده و یا در حال اجرا است؛ که عبارتند از:
1- دیدگاه رفاه و خیریه بر نقشه های خانه داری و مادری زنان تأکید می کند و درصدد نوعی یاری رسانی در زمینه های بهداشتی، تغذیه، تنظیم خانواده و از این نوع موارد است.
2- دیدگاه تساوی حقوق و برابری این دیدگاه با استفاده از مراجع قانون گذاری در پس ایجاد حقوق مساوی بین زنان و مردان است. در این دیدگاه بر نقش فعال زنان در روند توسعه اقتصادی از طریق مشارکت در بازار کار تأکید می شود.
3- دیدگاه ضد فقر: تأکید بر کسب درآمد از طریق وارد نمودن زنان در پروژه های کوچک درآمدزاست.
4- دیدگاه کارآیی: که با کارآ نمودن زنان از طریق مشارکت دادن آنها در توسعه اقتصادی و اجتماعی و کسب منزلت اجتماعی لازم، زنان می توانند به تساوی و موقعیت مناسب دست پیدا کنند.
5- دیدگاه تواناسازی، در این دیدگاه بر فعالیت سازمانی و همکاری و همفکری در بین زنان برای کسب قدرت تأکید می کند.
در مجموع تا قبل از سال های 1975 در سطح بین المللی سیاست های توسعه ای در خصوص زنان دلالت بر حل مسایل رفاهی آنها داشت، ولی «در نگرش جدید، زن تنها دریافت کننده کمک ها نیست بلکه تولید کننده، مشارکت کننده و در عین حال برخوردار شونده از امکانات به دست آمده در فرایند توسعه نیز هست.»
انسان کیست؟
موضوع دیگر در باب توسعه انسانی، معنا و مفهوم انسان است که او کیست؟ آیا زن است؟ مرد است؟ شهری است؟ حاشیه نشین شهر است؟ بیمار است؟ سالم است؟
در بعضی از منابع آمده است که در مطالعات اپیدمیولوژیک، مراد از انسان مرد سفیدپوست 70 کیلویی است. همه طیف مرد و زن و همه انسانها با شرایط مختلف زندگی، با محک او سنجیده می شوند.
آیا هدف توسعه انسانی، توسعه کدام انسان است؟
در حال حاضر واقعیات به نفع همه انسان ها نیست، گروهی سوار بر توسعه و گروهی به دنبال توسعه دوان اند. سخنی از جرج اورول به خاطر می آید که انسان ها برابرند، ولی بعضی برابرترند.
آیا می توان انتظار داشت این توسعه باعث بهتر زندگی کردن همه انسان ها شود، یا مشکلات تعداد حداقلی به خرج عده اکثریت حل می شود؟
رابطه زن و توسعه
هر چند توسعه معانی متفاوتی در طی تاریخ داشته است، این تعاریف در ارتباط با زن معمولا اشتراکاتی دارند، چرا که همگی توسعه را اصل و زن را فرع می دانند. ارتباط توسعه و زن همواره به صورت رابطه فعال و منفعل بوده است، بدین معنی که همواره تاروپود جامعه و توسعه، بدون زن کشیده می شود و آنگاه به زن تکلیف می کنند که «جایگاه و نقش تو در توسعه این است».
«نقش زن در توسعه، نقش زن در مدیریت ...»
«برای مشارکت زنان در توسعه می بایست میزان اشتغال زنان افزایش یابد.»
یعنی در حال حاضر زنان بیکار نشسته اند، کاری برای پر کردن اوقاتشان ندارند و حال می توانند اشتغال یابند، در حالی که زنان هم اکنون در زیربار مشاغل چندگانه سلامتیشان را از دست می دهند.
البته باید اذعان داشت، که گاه انفاس روح القدس هوایی تازه می دمند، ولی این نفس ها در مقابل بت های سنگین و محکم و تفکرات و نظام های اجتماعی تنیده شده به سختی می تواند در روح و روان انسان ها لرزه ای بیفکند و فضای توسعه انسانی را برای همه انسان ها و همه نسل ها به ارمغان بیاورد.
بحث در جریان اصلی بودن زنان در توسعه پیش می آید که اگر از سر خوش نیتی و با قصد واقعی توسعه انسانی هم مطرح شده باشد، ولی با ساختارهای تنیده شده، چگونه میسر می تواند باشد؟
شاهد موضوع، درصد پذیرفته شدن دختران دانشجو و فارغ التحصیلان بیشتر آنان است که در ضمن اینکه فرض واجب ناقص العقل بودن و به نوبه خود انواع و اقسام احکام و قوانین صادر شده بر این اساس را مورد شک و تردید قرار می دهد، متفکران جامعه را به هراس می اندازد که اقتصاد به هم می خورد... مبادا که ترکی در این آیین پدران ما ایجاد شود.
آیا در این شرایط تحصیلات زنان می تواند شاخص توسعه باشد؟
مشخص می شود که احتمال دو رویکرد در مقوله زن و توسعه می تواند موجود باشد. یک رویکرد اینکه زن به عنوان منفعل و بازیگر نقشی که برایش تعیین کرده اند، در توسعه مشارکت داشته باشد و رویکرد دیگر اینکه توسعه برای زن چه می کند، تا چه حد زندگی را برای او آسان می کند و او را حداقل برای زندگی خود فعال مایشا می سازد.
اما چندین دهه است که دنیا بر این حق پا می فشارد. مسیر حرکت انسان های واقع نگر و زنانی که برای احقاق حقوق خود دمی فرو نمی گذارند، از مکزیکوسیتی، بالی، قاهره، پکن، ژوهانسبورگ، بانکوک و هر جا که موضوع توسعه و انسان مطرح می شود می گذرد.
محور توسعه چیست؟
چه شاخص هایی را باید در تقسیم بندی جوامع به کشورهای توسعه یافته و در حال توسعه در نظر داشت؟
این سوال می تواند جواب های بیشمار و متفاوت داشته باشد.
اگر پاسخ این باشد که آموزش و پرورش، فرهنگ، اقتصاد، فن آوری و ... آن وقت سوال دیگری مطرح می شود که چگونه می توان این ها را اندازه گیری کرد و میزان اندازه گیری چیست؟ و چقدر باشد خوب است؟ به طور مثال، چه تعداد خودرو در کشور ساخته شود خوب است؟ آیا هر چقدر بیشتر، بهتر است؟ یا چه اندازه پول خوب است؟ تعلیم و تربیت بر چه اساسی باشد؟ و بهتر است به انسان ها چه یاد بدهند؟
کارخانه ها با تولید خودروها به هدف خود می رسند، ولی انسان ها از این پیشرفت بهره نمی برند. زیرا که عمر عزیزشان در ترافیک تلف و ریه های آنان دچار آسم می شود و آلودگی بیش از حد جان آن ها را می گیرد.
پس به این نتیجه می رسیم که همه کارها و فعالیت ها باید به نوعی برای انسان ها و همه انسان ها و به خاطر سلامت آن ها باشد. پس سلامت عمومی محور توسعه است و شاخص های سلامت می بایست برای افتراق توسعه یافتگی به کار روند.
پرسش دیگر این است که در میان شاخص های سلامت عمومی، شاخص هایی که نقش محوری دارند و اساسی تر هستند کدام اند تا با تمرکز بر آن ها بتوان از ساده ترین و نزدیک ترین راه به سلامت انسان ها رسید.
مطابق آنچه پیش تر گفته شد به نظر می رسد که باروری و جنسیت انسان بر سلامتی اش تأثیر بیشتری دارد. به عبارتی، شاخص های این حیطه مثل نسبت مرگ و میر مادران، درصد زایمان های انجام شده به دست افراد دوره دیده و ... فقط شاخص های بهداشتی نیستند، بلکه شاخص توسعه نیز می باشند و نشان می دهند که جوامع تا چه اندازه به سلامتی انسان ها و زنان خود اهمیت می دهند.
چنانچه هدف این باشد که تعداد مرگ و میر مادران کاهش یابد، که این مطلوب همه نیز هست، پس همه سازمان ها و نهادها این رویکرد رد خواهند داشت که کاری کنند که مادری جان عزیز خود را بر سر بقای نسل بشر از دست ندهد.
نهادهای زیربنایی، نهادهای فرهنگ سازی، نهادهای فن آوری و ... همه و همه به این سوی باز خواهند گشت و بدین ترتیب علمشان مفید و کاربردی خواهد شد و از این راه باقی مسائل انسانی که همه بر آن توافق قطعی ندارند نیز حل خواهد شد که گفته اند «چون که صد آمد، نود هم پیش ماست.»
توسعه
سلامت عمومی
بهداشت باروری
زن
خلاصه کلام
بهداشت باروری و جنسی به معنی سلامت طی شدن فرایند توان باروری در طول زمان و مراحل مختلف و در عرصه های جسم و روان و معنا و اجتماع است.
سلامت هر مقطع در گرو برنامه ریزی برای پیشگیری، درمان و توانبخشی است. اگر این گذر و این فرایند به سلامت طی شود و افراد و جوامع، حق باروری افراد را به حق و اندازه، تکلیف خود بدانند و به آن عمل کنند، زنان و مردان سالم و در نتیجه کودکان سالم در جامعه ای سالم زندگی خواهند کرد و همه راه به معنا خواهند برد.
اگر محور تمامی نگرش ها و فعالیت ها در جامعه و به عبارتی محور توسعه، سلامت انسان و سلامت باروری باشد، باقی مسائل جامعه نیز به خوبی و به وضع بهینه حل و اداره خواهد شد.
در غیر این صورت، دایره معیوب مثال مناسبی خواهد بود که همواره بیماری و معلولیت و فقدان سلامت در کار باشد و راه توسعه واقعی انسانی نیز مسدود باشد و انسان ها در چنبره بدبختی، روزگار بگذرانند.

وضعیت زنان در جمهوری اسلامی ایران
با توجه به وجود قومیت های مختلف و تنوع خرده فرهنگهای موجود، در کشور ما نیز اجحافهایی نسبت به زنان صورت گرفته و ممکن است ادامه نیز داشته باشد، مثلا در ایران قبل از انقلاب در برخی استانهای جنوبی کشور قتلهای ناموسی و ازدواج خون بس اجرا می شده. ازدواج خون بس، به یک نوع ازدواج اطلاق می شود که خانواده قاتل برای جلب رضایت خانواده مقتول به اجبار، یکی از دخترانشان را به عقد و ازدواج یکی از فرزندان مقتول در می آورد. بر اساس تحقیقی که از 7 روستا در سال 70 به عمل آمد، مشخص شد 28 زن در ازدواج خوب بس بوده که 19 نفر آنها ازدواجشان قبل از انقلاب صورت گرفته است. خوشبختانه با سفر مقام معظم رهبری به این منطقه و پی گیری مسئولین، این مشکل تا اندازه زیادی رفع شده و اینک مساله ای به نام ازدواج خون بس وجود ندارد.
خوشبختانه حضور تعیین کننده زنان ما در پیروزی انقلاب زمینه مشارکت همه جانبه آنان را در عرصه های مختلف کشور همدوش مردان فراهم کرد. به عنوان مثال، حضور ده ها نفر از مدیران سطوح بالای کشور، از معاونت ریاست جمهوری تا مشاور، مدیر کل، ریاست دانگشاه و نماینده مجلس از زنان می باشند. حضور زنان در صحنه های ورزشی کشور، هم اکنون 325 مدیر زن مسئولیت اجرایی ورزش و 1500 زن مسئولیت اداره اماکن ورزشی را بر عهده دارند. شمار مربیان و داوران ورزشی زن کشور 27 هزار نفر می باشد. اما تلاش برای توانمندسازی زنان به عنوان اولویتی از مسایل کشور و افزایش سطح آگاهی مدیران کلیدی و سیاستگذاران کشور در زمینه مشارکت زنان در مسئولیتها و کمک به ارتقای سطح مدیریت، یک ضرورت جدی در ارائه الگوی واقعی از نقش و مسئولیت پذیری زنان به دنیای کنونی است. در جمهوری اسلامی ایران تلاش ارزنده ای در زمینه توسعه و تقویت فرصتهای برابر آموزشی، شغلی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی برای زنان به عمل آمده اما هنوز فرصت تلاش بیشتر برای رسیدن به وضعیت مطلوب احساس می شود.

زن، هویت ملی، سیاست گذاریهای توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی جمهوری اسلامی ایران
در جامعه ما به دلیل حاکمیت ارزش های اسلامی می بایست نیازهای مربوط به پیشرفت و درک شرایط زندگی و کسب تجربیات فکری، ذوقی و ... برای زنان، به عنوان نیمی از جمعیت کشور، در برنامه ریزی ها و سیاست گزاری های توسعه فرهنگی، با جدیت بیشتری دنبال شود.
خصوصا آن که می دانیم که زن در تعالیم اسلامی جایگاه و منزلت ویژه و والایی را بخود اختصاص داده و اساسا «زن مربی جامعه است»، با آ ن که اصل 18 از اصول سیاست های فرهنگی جمهوری اسلامی ایران (مصوبه شورای عالی انقلاب فرهنگی )،»
بر تقویت شخصیت و جایگاه واقعی زن مسلمان به عنوان مادر و ترویج و فراهم آوردن زمینه های لازم برای ایفای نقش و رسالت اساسی خود به عنوان «مربی نسل آینده» و اهتمام به مشارکت فعال زنان در امور اجتماعی، فرهنگی، هنری، سیاسی و مبارزه با بینش ها و اعتقادات نادرست در این زمینه» اشاره شده و در بند(5) از اولویت ها و سیاستهای کلی فرهنگی نیز بر «اولویت دادن به اعتلای مقام زن در سطح کشور با توجه به مکانت و الای زن و نقش اساسی زن مسلمان در تحکیم برنامه خانواده و برنامه های اجتماعی، فرهنگی، علمی و هنری» تأکید شده است، ولی به نظر می رسد برنامه های توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی ایران بیشتر به زنان اولویت داده و نیازها و خواسته های آنها را به شکل موثر و جامع در قالب طرح ها و برنامه ها در خود جای می داد. لازم به ذکر است:
1- مطابق تعالیم اسلامی «زن و مرد مساوی هستند ولی مشابه نیستند » لذا حقوقی که بر مبنای مساوی و مشابه نبودن وضع می گردد برای زنان دارای دو جنبه خواهد شد.
الف- احتیاجات عمومی زنان که بر مبنای مساوی بودن همه انسانها و احتیاجاتی است که عموم افراد، اعم از زن و مرد را به عنوان یک انسان در برگرفته و می گیرد. با وجود این به لحاظ موقعیت نابرابر زنان و از آنجا که در طول تاریخ مورد ظلم، بی عدالتی و نابرابری قرار گرفته و به لحاظ برخورداری از همین حقوق مساوی نیز دچار مشکل بوده و نگذاشته اند همانند مردان به حقوق انسانی خویش دست یابند.
- و اعتقادات اجتماعی و فرهنگی که نشأت گرفته از مشخصه های تاریخی، فرهنگی، قومی و مذهبی جوامع است، همواره زنان را در دستیابی به حقوق انسانی برابر دچار ناکامی نموده است. می طلبد که یک برنامه ریزی منصفانه، ضمن تأمین حقوق انسانی مساوی، به عنوان یک اولویت، تمهیداتی را برای جبران منافات و نابرابری های گذشته برای زنان در همه ابعاد اندیشیده و احیای حقوق عمومی و انسانی زنان را فوریت، تداوم و عمق بیشتری بخشد.
ب- احتیاجات و حقوق خاص زنان از مشابه نبودن زن و مرد به لحاظ فیزیولوژیکی ناشی شده و تحت عنوان «نقشهای جنسیتی» دسته بندی می شود:
از آنجا که نقشها با تعهدات، وظایف، امتیازات و حقوق معینی مشخص می گردند ، نقشهای جنسیتی نیز از امتیازات، حقوق معینی مشخص می شوند و زنان نیز در این راستا از امتیازات و حقوق معینی برخوردار می شوند. اسلام نیز بر این مطلب تأکید دارد. اسلام با آن که هرگز امتیاز و ترجیح حقوقی برای مردان نسبت به زنان قائل نیست و اصل مساوات انسانها را درباره زن و مرد نیز رعایت کرده است با تساوی حقوق زن و مرد موافق است. ولی حقوق یک جور و یکنواخت و مشابهی برای زن و مرد قائل نشده است. هم چنانکه در همه موارد نیز برای آنها تکالیف و مجازات های مشابهی وضع نکرده است .
غرض از طرح این نکته آن است که از آنجا که زن و مرد مشابه نیستند، نیازهای متفاوتی نیز دارند و از آنجا که نیازهای متفاوتی دارند، نقشهای متفاوتی را نیز در خانه و اجتماع ایفا می کنند، دانستن این نکته که زنان و مردان نقش های مختلفی دارند برای سیاست گذاران عواقب مهمی دارد و در یک برنامه ریزی موفق توسعه می بایست به این واقعیت توجه کرد که زنان و مردان نیازها و نقش های متفاوتی دارند و برای ارضاء این نیازها و ایفای این نقش ها، طرح ها و برنامه های متناسب و مقتضی لزوم تدوین و طراحی دارد. برنامه هایی که هم چنین حضور زنان را در تمام مراحل: بررسی نیازها، شناسایی مشکلات، برنامه ریزی، مدیریت، اجرا و ارزشیابی همراه داشته باشد.
2- یکی از ملاک ها و شاخصهای ارزیابی توسعه در سطح بین المللی، در کنار مالک «پس انداز، سرمایه گذاری و رشد»، ملاک «تشکیل سرمایه انسانی» و «میزان مشارکتهای مردمی است. »
با توجه به نقش عظیم و تعیین کننده زنان در فرایند باز تولید نیروی انسانی که شامل پرورش کودکان، پرستاری از بیماران و مراقبت از سالمندان می شود، می بایست برنامه های توسعه در مسایل مربوط به تأمین منابع انسانی که تحت عنوان «تشکیل سرمایه انسانی» مورد توجه قرار می گیرد، به شرایط اجتماعی و فرهنگی زنان توجه خاصی مبذول کنند.
از سوی دیگر مهم ترین موفقیت رشد اقتصادی جدید در دنیا همین افزایش در ذخیره سرمایه انسانی است. مفهوم سرمایه انسانی که درآمدهای تلف شده را به عنوان بخشی از هزینه کسب سرمایه فرض می کند به تئوری تخصیص وقت و مبحث اقتصاد ارزش وقت انسانی، تابع تولید خانوار و مدل هایی برای تحلیل اثرات قیمت و درآمد ارزش وقت زنان در فعالیت های خانگی، تعمیم می یابد.

گزارش تحول وضعیت زنان طی سال های 1383-1376
استفاده کارا از سرمایه های انسانی دانش مدار و به کارگیری ساز و کاری پویا، نیازمند بسط مشارکت آحاد جامعه است که امکان بسترسازی مناسب برای توسعه کشور در محورهای مختلف را فراهم می کند.
«در محور آگاهی و بینش عمومی»، تضمین دسترسی به فرصت های برابر آموزشی و گسترش دانش، مهارت و ارتقای کیفیت آموزشی به منظور ارتقای توانایی، خلاقیت، نوآوری، خطرپیذری و کارآفرینی فراگیران و در نهایت ارتقای بهره وری زنان، به عنوان سرمایه های انسانی این کشور، از اهمیت ویژه ای برخوردار است.
«در محور مشارکت اقتصادی و اجتماعی»، به منظور به حداکثر رساندن بهره وری از منابع موجود، شکل دهی مازاد اقتصادی و نیز در انجام اصلاحات اقتصادی، توسعه مشارکت زنان امری گریزناپذیر می نماید. نظر به اهمیت بهره وری کل عوامل تولید در تأمین رشد اقتصادی، استفاده بهینه از نیروی کار زنان به عنوان نیمی از جامعه، امری الزامی است. علاوه بر این، دست یابی به توسعه پایدار و رفاه عمومی مادام که بسترسازی برای مشارکت مدنی افراد جامعه و منجمله زنان صورت نپذیرفته باشد، ناشدنی ا ست.
«در محور توانمندسازی جنسیتی»، به عنوان محوری که تحرک و پویایی را در دو محور مذکور تضمین می کند، افزایش سلامتی و امنیت انسانی و مشارکت زنان در تصمیم گیری برجسته می شود. تا زمانی که نهادینه سازی مشارکت مد نظر باشد، به جای تحمیل شدن عدالت جنسیتی از سطوح بالای جامعه به سطوح پایین تر، نیاز به جاری سازی این امر از سطوح پایینی جامعه به سطوح بالاتر وجود دارد. این امر در سطح سیاست های عمومی، به مفهوم مشارکت بیشتر زنان و مردان در فرآیند توسعه سیاست های مربوط است و در سطح سازمان، به مفهوم خلق فرآیندهایی است که در آن زنان و مردان می توانند در دیدگاه های یکدیگر سهیم شوند، نظر یکدیگر را درک و بین تجارب فردی و فرهنگ وسیع سازمانی ارتباط برقرار کنند.
در هر حال آنچه مسلم است، نابرابری جنسیتی و اجتماعی در هم تنیده شده و بدین علت است که تلاش برای رفع اشکال گوناگون تبعیض توسط بخش های مختلف ضرورت می یابد.
خلاصه:
1- محور آگاهی و بینش عمومی
ابعادی از توسعه در ایران 2- محور مشارکت اقتصادی و اجتماعی
3- محور توانمندسازی جنسیتی
4- محور مشارکت سیاسی
البته این موارد، همه ابعاد توسعه را پوشش نمی دهد، اما می تواند در درک تحول وضع زنان طی دوره مورد بررسی به کار آید.
توانمندسازی جنسیتی
میزان رشد باسوادی مردان طی سال های 1376 تا 1382 برابر 15، 5 درصد و میزان رشد باسوادی زنان در این دوره برابر 35 و 7 درصد بوده است.
آگاهی و بینش عمومی
میزان رشد باسوادی مردان در گروه سنی 15 ساله و بالاتر طی سال های 76 تا 82 برابر 77، 8 درصد و میزان رشد باسوادی زنان در این گروه سنی برابر 52 ، 14 درصد بوده است.
مشارکت اقتصادی و اجتماعی
درصد رشد فعالیت اقتصادی مردان طی سال های 76 تا 82 برابر 04، 6 درصد و میزان رشد فعالیت زنان در این دوره برابر 6، 9 درصد بوده است.
در بررسی مشارکت اقتصادی بانوان طی سال های گذشته مشاهده می شود، میزان فعالیت های اقتصادی زنان همواره سهم اندکی را به خود اختصاص داده است.
مشارکت اقتصادی و اجتماعی
میزان فعالیت اقتصادی
سال مرد زن
1376 59،22 94،9
1377 60،83 11،86
1378 61،86 11،70
1379 62،09 11،91
1380 61،82 11،69
1381 62،40 12،00
1382 62،80 10،90
درصد رشد فعالیت اقتصادی مردان طی سال های 1376 تا 1382 برابر 04، 6 درصد و میزان رشد فعالیت زنان در این دوره برابر 6،9 درصد بوده است.
در بررسی مشارکت اقتصادی بانوان طی سال های گذشته مشاهده می شود، میزان فعالیت های اقتصادی زنان همواره سهم اندکی را به خود اختصاص داده است.
پایین بودن میزان مشارکت اقتصادی زنان و در نتیجه پایین بودن درآمد آنان، میزان آسیب پذیری زنان در مواجهه با رکود اقتصادی را بیشتر خواهد کرد. علاوه بر این، این مسأله سبب افزایش بار تکفل خواهد بود.
میزان اشتغال
سال مرد زن
1376 87،20 85،01
1377 87،77 86،26
1378 86،47 86،41
1379 86،17 83،54
1380 86،07 81،09
1381 88،30 82،50
1382 81،89 82،79
میزان رشد اشتغال مردان طی سال های 1376 تا 1382 برابر 2،99 درصد و میزان رشد اشتغال زنان در این دوره منفی 1،6 درصد بوده است.
میزان بیکاری
سال مرد زن
1376 12،8 14،99
1377 12،23 13،74
1378 13،53 13،59
1379 13،83 16،46
1380 13،93 18،91
1381 11،7 17،5
1382 10،19 20،18
1- مطابق تعالیم اسلامی، «زن و مرد مساوی هستند ولی مشابه نیستند .» لذا حقوقی که بر مبنای مساوی بودن و مشابه نبودن وضع می گردد برای زنان دارای دو جنبه خواهد شد.
الف- احتیاجات عمومی زنان که بر مبنای مساوی بودن همه انسانها و احتیاجاتی است که عموم افراد، اعم از زن و مرد را به عنوان یک انسان در برگرفته و می گیرد. با وجود این به لحاظ موقعیت نابرابر زنان و از آنجا که در طول تاریخ آنان مورد ظلم، بی عدالتی و نابرابری قرار گرفته و به لحاظ برخورداری از همین حقوق مساوی نیز دچار مشکل بوده و نگذاشته اند همانند مردان به حقوق انسانی خویش دست یابند (از حق برخورداری از حیات و تعیین سرنوشت گرفته تا حق برخورداری از تسهیلات بهداتشتی، آموزشی و ...) و اعتقادات اجتماعی و فرهنگی که نشأت گرفته از مشخصه های تاریخی، فرهنگی، قومی و مذهبی جوامع است، همواره زنان را در دستیابی به حقوق انسانی برابر دچار ناکافی نموده است. می طلبد که یک برنامه ریزی منصفانه، ضمن تأمین حقوق انسانی مساوی، به عنوان یک اولویت، تمهیداتی را برای جبران منافات و نابرابریهای گذشته برای زنان در همه ابعاد اندیشیده و احیای

دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله بررسی وضعیت تحصیلات دختران