فی ژوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فی ژوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

تحقیق در مورد نشانه‌های ظهور در کلام امیرالمؤمنین

اختصاصی از فی ژوو تحقیق در مورد نشانه‌های ظهور در کلام امیرالمؤمنین دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد نشانه‌های ظهور در کلام امیرالمؤمنین


تحقیق در مورد نشانه‌های ظهور در کلام امیرالمؤمنین

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

  

تعداد صفحه22

 

فهرست مطالب

 

انتظار از منظر قرآن مجید

ویژگی های حضرت مهدی (ع)و حکومت

جهانی اش

سیمای حضرت مهدی (عج)

 

  سلمان فارسى مى گوید: آمدم خدمت حضرت امیرالمؤ منین علیه السّلام عرض کردم قائم از فرزندان شما کى قیام مى کند؟ آن حضرت آهى کشیده ، فرمودند:

 لایظهر القائم حتى یکون امور الصبیان و یضیع حقوق الرحمن و یتغنى بالقرآن فاذا قتلت ملوک بنى العباس اولى العمى و الالتباس اصحاب الرمى عن الاقواس بوجوه کالتراس و خربت البصرة هناک یقوم القائم من ولد الحسین علیه السّلام

قائم ظاهر نمى شود تا اینکه چند نشانه به وجود آید:

کارها به دست نوجوانان و افراد ناآگاه قرار گیرد.

حقوق خداوند رحمان (احکام دین خدا) ضایع گردد.

 قرآن را با تغنى (به غنا) بخوانند.

پادشاهان بنى عباس که از دیدن حق محروم ، و از شناخت آن ناتوانند، به دست تیراندازان و کماندارانى کشته شوند، که صورتهایشان همانند سپر مى باشد (منظور مغولها هستند که در نهج البلاغه – خطبه 128 – از آنها ((المجان المطرقة )) یعنى : سپرهاى چکش خورده ، تعبیر شده است ).

 بصره خراب گردد.

 در این موقع قائم ما از فرزندان امام حسین علیه السّلام قیام مى کند.

 از امام امیرالمؤ منین و نیز از حضرت صادق و حضرت باقر علیهم السلام نقل شده است که فرموده اند:

 و یحا للطالقان فان لله فیها کنوزا


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد نشانه‌های ظهور در کلام امیرالمؤمنین

تحقیق در مورد انتظار و ظهور مهدی موعود

اختصاصی از فی ژوو تحقیق در مورد انتظار و ظهور مهدی موعود دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد انتظار و ظهور مهدی موعود


تحقیق در مورد انتظار و ظهور مهدی موعود

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

  

تعداد صفحه23

 

فهرست مطالب

 

1. جایگاه انسان در نظام آفرینش:

2. اصل فطرت:

3. رابطه فرد و جامعه:

4. رابطه دنیا و آخرت:

6. واقعی بودن آرمان‌های اسلام:

8 . ایمان به غیب و امدادهای غیبی:

9. بعد از قیام مهدی(عج):

مقدّمه
بحث انتظار و ظهور مهدی موعود ـ عجل الله تعالی فرجه الشریف ـ از ابعاد گوناگونی مورد چالش قرار گرفته‌ است؛ از جمله:

1. مهم‌ترین فلسفه‌ای که برای تحقّق قیام مهدی برشمرده‌اند، تحقّق عدالت فراگیر و گسترده است. با توجّه به این‌که یکی از علل ضرورت معاد نیز همین ضرورت تحقّق کامل است و با توجّه به این‌که دنیا فقط دارگذر، و اصل و مقصد نهایی، آخرت است، دیگر تحقّق عدالت فراگیر در دنیا چه ضرورتی دارد و چرا باید در این دنیا انتظارِ عدالت داشته باشیم؟

2. در آیات و احادیث برای برخی اعمال جایگاه خاصی قائل شده‌اند: نماز ستون دین دانسته شده، و امربه معروف و نهی از منکر، مایه قوامِ بقیه احکام، و... . در این میان انتظار فرج، افضل اعمال شمرده شده است. چرا انتظار، چنین جایگاهی دارد؟ به ویژه اگر توجّه کنیم که در بقیه موارد، فعل ایجابی و اقدام صورت می‌گیرد؛ اما ظاهراً انتظار، فعل سلبی و اقدام نکردن و منتظر ماندن است. چگونه کاری نکردن مهم‌ترین و برترین کار دانسته شده است؟

3. یکی از مباحثی که امروزه جدّی مطرح می‌شود، بحث جهانی‌شدن است و می‌دانیم حکومت مهدی(عج) نیز حکومت جهانی است. قیام او فلسفه‌ای جهانی دارد و الگوی اسلامی جهانی‌شدن را می‌توان همان حکومت مهدی(عج) دانست. اگر از این زاویه نگریسته شود، آیا جهانی‌شدن رنگ و بوی دیگری نخواهد گرفت و در آن صورت، وظیفه ما در قبال آن‌چه امروزه به صورت جهانی‌شدن مطرح شده، چیست؟

گذشته از این‌گونه پرسش‌ها که در خصوص اصل مهدویت و انتظار مطرح است، خود مفهوم انتظار، در درون خود نیز با چالش‌هایی جدّی مواجه است که شاید مهم‌ترین آن‌ها این باشد که با توجه به این‌که در احادیث آمده ظهور، زمانی رخ می‌دهد که جهان پر از ظلم شده باشد، آیا هرگونه تلاش اصلاحی عملاً ظهور را به تاخیر نمی‌اندازد؟ اگر باید منتظر ظهور بود، پس باید از اقدامات اصلاحی دست برداشت و این به معنای نفی وظایف اجتماعی است که در دین بر دوش انسان گذاشته شده است (نظیر امر به معروف و نهی از منکر)، و اگر قرار است به آن وظایف عمل کنیم، دیگر چگونه می‌توان منتظر بود؟ به بیان دیگر اگر قرار است سیر بشر با این اصلاحات ما، سیر تکاملی باشد، این سیر به همین ترتیب به آخر می‌رسد و


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد انتظار و ظهور مهدی موعود

پایان نامه جغرافیای تاریخی زنجان از آغاز اسلام تا ظهور مغول

اختصاصی از فی ژوو پایان نامه جغرافیای تاریخی زنجان از آغاز اسلام تا ظهور مغول دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

پایان نامه جغرافیای تاریخی زنجان از آغاز اسلام تا ظهور مغول


تحقیق جغرافیای تاریخی زنجان از آغاز اسلام تا ظهور مغول

فرمت فایل : word(قابل ویرایش)تعداد صفحات174+چکیده و عنوان لاتین

 

 

 

فهرست مطالب
عنوان صفحه
فصل اول : کلیات
پیشگفتار 6
جغرافیای تاریخی چیست ؟ 9
اهداف و اهمیت پژوهش 12
پیشینه ی پژوهش 14
روش پژوهش 14
محدودیت های پژوهش 14
تحلیل منابع ( مأخذ شناسی ) 14
فصل دوم – جغرافیای طبیعی ، موقعیت و حدود 27
جغرافیای استان زنجان 28
ناهمواری استان 28
نقش ناهمواری ها در زندگی ساکنان استان 29
آب و هوا و انواع آن در استان 31
تقسیمات سیاسی استان 32
منابع آب استان 32
موقعیت تاریخی – جغرافیایی زنجان 34
عنوان صفحه
آب و هوا 38
رودخانه ها : 39
رودخانه ی قزل اوزن 39
رودخانه ی زنجان رود 41
چشمه ها 43
راه ها و اهمیت آن ها – فاصله ها 43
برج و باروی زنجان 45
وجه تسمیه زنجان 49
زبان 51
مذهب 53
خصوصیات مردم زنجان 56
زنجان جزء کدام ناحیه است 58
فصل سوم – جغرافیای تاریخی – سیاسی – اقتصادی – فرهنگی زنجان 61
فتح زنجان و سکونت اعراب در آن 62
چگونگی و علل پذیرش اسلام توسط مردم 63
اهمیت علم و ترجمه در دوران اسلامی 66
مدرسه و مسجد 68
عنوان صفحه
مساجد زنجان 72
دانشمندان و بزرگان زنجان 74
مهاجرت هنرمندان به زنجان 82
معادن ، صنعت و تجارت 83
کشاورزی و محصول در زنجان 86
مالیات در دوره ای اسلامی 91
زنجان دارالضرب، بوده است 97
شهرهای نزدیک به زنجان 98
1-3 – طارم - طارمین 98
2-3- سرجهان 101
3-3- سهرورد 102
4-3- سجاس 104
فصل چهارم – حکومت های مؤثر در زنجان 106
کنگریان طارم و دژ شمیران 107
اسماعیلیه و زنجان 111
آغاز تا فرجام فرقه ی اسماعیلیه در زنجان 116
اتحاد قزوین و ابهر و زنجان 117
عنوان صفحه
فصل پنجم – حکومت ها به ترتیب سلسله در زنجان 119
قبل از اسلام 120
امویان 120
عباسیان 120
علویان طبرستان 121
سامانیان 121
آل زیار 123
کنگریان 124
آل بویه 124
سلجوقیان 128
خوارزمشاهیان 130
فصل ششم – ساسانیان و پیروی از آداب آنان در دوره ی اسلامی 135
ساسانیان و تمدن 136
ساسانیان و مذهب 138
ساسانیان و مالیات 140
ساسانیان ؛ پول و برات – دوره ای اسلامی ؛ پول و برات 142
دوره ی اسلامی و پیروی از آداب ساسانیان 144
عنوان صفحه
فصل هفتم – آتشکده ها – غارها و قلاع سیاسی زنجان 146
آتشکده ها: 147
آتشکده شیز 147
آتشکده تشویر 149
غارها 150
غار خرمنه سر 150
غار گلجیک 150
غار کتله خور 151
قلاع سیاسی زنجان 152
دژ سر جهان 152
دژ شمیران 152
دژ تاج 154
نتیجه گیری 155
خلاصه 156
منابع فارسی 158
منابع عربی 169
چکیده انگلیسی 170

 


پیشگفتار :
اطلاعاتی که جغرافی دانان ، مورخان ، صاحبان اندیشه و گردشگران از خود به جای گذاشته اند ، در مورد زنجان بسیار اندک و ناچیز است .
به قول مینورسکی خاور شناس معروف انگلیسی (1877-1966 م ) : « منابع قدیم در مورد زنجان ، هیچ ندارد . »
نویسندگان قرون اولیه ی اسلامی در نوشته های خود ، اشاره ای کلی و زودگذر به شهر زنجان نموده اند ولی درباره ی مسایل اجتماعی ، فرهنگی ، هنری و بزرگان علم و دانش آن ، مطالبی نیاورده اند .
با عنایت به آثار تمدن و زندگی انسانی که از هزاره ی سوم ق.م در منطقه ی زنجان مشهود است ، می توان ادعا کرد که زنجان از نظر قدمت تاریخی ، هم سنگ بسیاری از شهرهای قدیم می باشد و همچون آن شهرها باید گذشته ی مدونی داشته باشد . با وجود بزرگانی همچون سهروردی ها ، شیخ اخی فرج زنجانی ، حافظ ابرو ، عماد الدین زنجانی و ... در محدوده ی جغرافیایی زنجان از طرفی و داشتن موقعیت سوق الجیشی به سبب واقع شدن در مسیر راه ارتباطی شرق به غرب به ویژه در دوران سلجوقیان که با انشعاب شاخه ای از راه ابریشم که ری و زنجان را به تبریز و ارمنستان و سواحل دریای سیاه ، متصل می کرد و زنجان ، خود در مسیر این شاهراه بازرگانی قرار داشت و نیز وجود برخی از قلاع زنجیره ای اسماعیلیه در منطقه از طرف دیگر ، از معدود شهرهایی است که شناسنامه و هویت تاریخی چندان روشنی ندارد .
نتیجه این که در حملات و کشتار و غارت و تخریب ، قبایل وحشی و سلاطین خود کامه شهرها ، روستاها نابود شده و شهرها بارها و بارها از سکنه خالی گشته و ویران شده و در نتیجه زحمات و ابتکارات هنرمندان و صنعتگران به یغما رفته و یا نابود شده است و دوباره بر روی ویرانه های شهر ، شهر دیگری به وجود آمده و زندگی از نو آغاز گشته است .
بنا به دلایل فوق و نیز عدم وجود تواریخ محلی در منطقه و نیز عدم حفاری باستان شناسی کافی ، اسناد و مدارک کافی در مورد زنجان وجود ندارد . نگارنده از ابتدای ترم سوم تا حال که تقریباً یک سال و نیم را در برمی گیرد به دنبال منابع تحقیق و جمع آوری اطلاعات در مورد موضوع تحقیق خود بوده ام و از کتاب خانه های مختلف شهرهای ابهر ، زنجان ، صائین قلعه ، تاکستان و تهران استفاده کرده ام و بیش از یکصد منبع مختلف دیده و مطالب مورد نظر را از آن ها استخراج کرده ام ، ولی در پایان به آن چه که در نظر داشتم ، نتوانستم برسم .
برای پر کردن خلأ فوق مطالب به صورت کلی بیان گردیده و چون زنجان نیز ، جزئی از ایران بوده و هست در اکثر موارد و شاید همه ی موارد از نظر موقعیت اقتصادی ، سیاسی با قوانین و مقررات حکومتی که برای کل کشور وضع شده ، یکسان بوده است . و به همین دلیل ، در بعضی از موارد ، مطالب و اطلاعات ، کلی بیان شده است . به دلیل محدودیت منابع دست اول ، نتوانستم آن چنان که شایسته بود به جزییات بپردازم ، پوزش می طلبم و اظهار عجز خود را اعلام می دارم . به افرادی که در آینده می خواهند در مورد زنجان تحقیق کنند توصیه می کنم مطالب این پایان نامه را مد نظر داشته باشند و سپس خود نیز به کاوش و جستجو بپردازند ، تا انشاء الله نتیجه ی بهتری به دست آید .


دانلود با لینک مستقیم


پایان نامه جغرافیای تاریخی زنجان از آغاز اسلام تا ظهور مغول

دانلود مقاله ظهور منجی در باور پیشینیان

اختصاصی از فی ژوو دانلود مقاله ظهور منجی در باور پیشینیان دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

دراین مقال سعی ما بر این است که باور به ظهور منجی را در باور پیشینیان به بررسی و تحقیق بگذاریم.
برای اختصار به ذکر پاره ای از منقولات می‌پردازیم.
زرتشت فرموده است:
" هنگامیکه سزای این گناهکاران فرا رسد پس آنگاه ای مزدا کشور ترا بهمن در پایان برپا کند خواستاریم از آنانی باشیم که زندگی تازه کنند آری آنگاه به کامیابی به کامیابی جهان دروغ را شکست از پی‌رسد. "(1)
چنانچه از این پیشگویی بدست می آید سرانجام جهان بدست فردی به نام بهمن ، که در فرهنگ دینی زرتشتیان مظهر قدرت و توانایی خداوند است- از آلودگی پاک خواهد شد. مجرمان به مجازات خود می‌رسند و دروغ و نادرستی شکست خورده رخت از جهان برمی‌بندد و خلاصه در یک کلام نظام الهی در زمین برپا می‌شود. در پایان نیز می‌بینیم که زرتشت نیز خود از خداوند درخواست حضور در آن دوره نورانی را می‌نماید.
این آینده درخشان در قسمتی دیگر از سخنان زرتشت با تکیه روی موضوع انتظار و نیز برپایی نظام الهی مورد تاکید قرار گرفته آنجا که آمده است:
" کی ای مزدا بامداد روز فراز آید جهان دین راستین فراگیرد کیانند آنان که بهمن به یاریشان خواهد آمد."(2)
در کتاب زبور پس از دلداری به حضرت داوود (ع) چنین آمده است:
" از شریران رنجیده مشو زیرا همچون علف زود بریده می‌شوند... زیرا که شریران منقطع می‌شوند اما متوکلان به خدا وارث زمین خواهند شد... شریران شمشیر را کشیدند و کمان را چله کردند تا آنکه مظلوم و مسکین را بیازارند و کمانهای ایشان شکسته خواهد شد... خداوند روزهای صالحان را می‌داند و میراث ایشان ابدی خواهد شد، متبرکان خداوند وارث زمین خواهند شد... صدیقان وارث زمین شده تا ابد در آن ساکن خواهند شد..."(3)
نکته جالب در این بشارت خاص هماهنگی شگفت انگیز موضوع آن با اشاره ایست که در قرآن مجید چنین بیان شده است:
" و لقد کتبنا فی الزبور من بعد الذکر انٌ الارض یرثها عبادی الصالحون"(4)
ملاحظه می‌نمایید که این هماهنگی روشن نشان از یک روند پیوسته از سوی ادیان الهی در باب مسایل مربوط به آینده جهان دارد.
در بخش دیگری از همین مزامیر آمده:
" قولها را به انصاف داوری خواهد کرد ، آسمان شادی کند و زمین مسرور گردد... صحرا و هرچه در آن است به وجد آید... زیرا که می‌آید زیرا که برای داوری جهان می آید ربع مسکون را به انصاف داوری خواهد کرد..."(5)در کتاب تورات در مورد حضرت ابراهیم (ع) آمده است:
" خداوند بر ابراهیم ظاهر گشته و گفت به ذریت تو این زمین را می‌بخشم تمام این زمین را که می‌بینی به ذریت تو تا ابد خواهم بخشید…"(6)
و در ادامه همین کتاب آمده:
" اگرچه تاخیر نماید برایش منتظر باش زیرا که البته خواهد آمد و درنگ نخواهد کرد بلکه جمیع امتها را نزد خود جمع می‌کند و تمامی قومها را برای خویش فراهم می‌آورد."
در این بشارت به حکومت ذریه حضرت ابراهیم بر جهان و نیز توصیه به انتظار و تاکید بر ظهور قطعی مصلح همراه با این خصوصیت که اقوام پراکنده را گرد هم خواهد آورد ، مورد تصریح قرار گرفته است.
در انجیل از قول حضرت عیسی(ع) آمده:
" پس بر حذر و بیدار شده و دعا کنید زیرا که نمی‌دانید آن وقت کی می‌شود . زیرا که نمی‌دانید صاحب خانه کی می آید در شام یا بانگ خروس یا صبح، مبادا ناگهان آمده شما را خفته یابد."(7)
همچنین از قول حضرت عیسی(ع) آمده:
" اما چون پسر انسان در جلال خود با جمیع ملائکه مقدس خود آید آنگاه بر کرسی جلال خود خواهد نشست و جمیع امتها در حضور او جمع شوند و آنها را از همدیگر جدا می کنند به قسمی که شبان میشها را از بزها جدا می کند."(8)
و نیز آمده است که :
" کمرهای خود را بسته چراغهای خود را افروخته بدارید و شما مانند کسانی باشید که انتظار آقای خود را می‌کشند که چه وقت از عروسی مراجعت کند تا هر وقت آید در را بکوبد بی درنگ برای او باز کنند.خوشا به حال آن غلامان که آقای ایشان آید آنان را بیدار یابد ... پس شما نیز مستعد باشید زیرا در ساعتی که گمان نمی برید ، پسر انسان می آید."(9)
در اینجا بد نیست بدانیم که تعبیر "پسر انسان" بنا به تحقیقی که به عمل آمده(10) بیش از 80 بار در انجیل و ملحقات آن (مجموعه عهد جدید) تکرار شده که از این بیان 30 بار آن مربوط به خود حضرت عیسی (ع) است و 50 بار باقی مانده اشاره به نجات دهنده ایست که در آخر الزمان ظهور خواهد کرد.عیسی (ع) نیز با او خواهد آمد و او را جلال خواهد داد و از ساعت و روز ظهور او کسی جز خدا اطلاع ندارد .
در زمینه "پسر انسان" در یکی از اناجیل می خوانیم:
"در آن وقت علامت آمدن فرزند انسان بر فلک ظاهر شده و خواهند دید فرزند انسان را که بر ابرهای آسمان می آید با قدرت و جلال عظیم..."(11)
همانطور که قبلا بیان گردید در آثار دیگر مسلکها نیز اشاراتی به این حقیقت به چشم می خورد. هندوها از این مرد با نام " فرزند سید خلایق" یاد کرده اند. مانویان وی را "خردشهر ایزد" ، نام برده اند. برهماییان حضرتش را "ویشنو" و چینیان او را " کریشنا" ،بوداییان وی را " بودای پنجم" و... خوانده اند.
در اینجا توجه خواننده را به این نکته معطوف می‌داریم که صرف نظر از تفاوتهایی که در این کلمات اشارات و بشارتها وجود دارد آنچه که در بین همه آنها _ که در اینجا به صورت نمونه از بین شماری فراوان انتخاب گردیده_ مشترکا به چشم می خورد اینکه در انجام جهان به دنبال یک سلسه تحولات و دگرگونیها ، زمام گیتی در اختیار رهبری الهی قرار خواهد گرفت که او با بهره مندی از نیروی خدادادی و نیز سود جستن از همراهانی شیفته و فداکار و از خود گذشته بساط ظلم و جور را از زوی زمین برچیده،جهانی کران تا کران داد و دادگری به بار می آورد.و چنین است که مسلمانان در ایام نیمه شعبان سالروز میلاد آن قافله سالار را جشن می گیرند. همان کسی که پیامبر اسلام (ص) فرمودند:
"یملاَ به الارض قسطا و عدلا بعد ما ملعت ضلما و جورا" (12)
1- کتاب اوستا بخش گاتها صفحه 34 نسخه ترجمه آقای پور داوود.
2- مدرک پیشین صفحه 98.
3- مزامیر داوود : مزمور 37 بخشهای از آیات 1 تا 33 .
4- قران مجید سوره انبیا آیه 10 " ما در زبور چنین نوشتیم که بعد از تورات زمین را بندگان صالح من به ارث خواهند برد."
5- مزامیر داوود : مزمور 96.
6-کتاب تورات سفر پیدایش فصل 12 بند 7.
7- انجیل مرقس بخشهایی از آیات 33 تا 37 از فصل 13.
8- انجیل متی فصل 25.
9- انجیل لوقا فصل 12.
10- کتاب قاموس کتاب مقدس تالیف مستر هاکس آمیکایی.
11- انجیل متی فصل 25 قسمتهایی از آیات 30تا 35.
12- پیامبر اکرم (ص) سنن ابی داوود. جلد دوم ص 307." خداوند به وجود او زمین را از عدل و داد مالامال خواهد ساخت آنگاه که از ظلم و جور پر شده باشد."

 

 

 

 

 

 

 

بر گرفته از کتاب صبح امید نوشته صدر الدین هاشمی

 

ایرانیان و آغاز زمینه سازى براى ظهور حضرت مهدى، علیه‏السلام (روایات مربوط به قم و مرد موعود این شهر) | امام زمان(عج)، مهدویت و مباحث مربوط به آخر الزمان
نویسنده: على کورانى
ترجمه: عباس جلالى
از زمره روایات ظهور، به پا خاستن مردى از قم و یاران وى است، از امام کاظم، علیه‏السلام، روایت‏شده است که فرمود:
مردى از قم، مردم را به سوى خدا دعوت مى‏کند، افرادى گرد او جمع مى‏شوند که قلبهایشان همچون پاره‏هاى آهن ستبر است که بادهاى تند حوادث، آنان را نمى‏لغزاند، از جنگ خسته نشده و نمى‏ترسند اعتماد آنان بر خداست و سرانجام کار از آن پرهیزکاران است. (1)
و همچنین مطالب بعد از آن مربوط به قم است.
نکته قابل توجه این است که، امام، علیه‏السلام، در روایت، تعبیر به «مردى از قم‏» نموده و نفرموده است از اهل قم، مى‏توان این جمله را بر امام خمینى تطبیق داد. چه اینکه ایشان اهل خمین و ساکن قم مى‏باشند و اینکه او «مردم را به سوى خدا دعوت مى‏کند» نه فقط اهل قم و یا اهل مشرق زمین را. و به اینکه بادهاى تند کینه‏توزى دشمنان و یا جنگ و درگیریها که براى وى و طرفدارانش پیش مى‏آید، همچنان مقاوم مى‏ایستند و مبارزه مى‏کنند و هیچ تزلزلى به خود راه نمى‏دهند.
روایت، زمان وجود این مرد را که به آن بشارت داده شده مشخص نکرده است اما در تاریخ قم و ایران چنین شخصیت و یارانى داراى این صفات برجسته، قبل از امام خمینى و طرفدارانش بى‏سابقه بوده است... البته احتمال اینکه این روایت ناقص باشد وجود دارد و یا اینکه امام آن را به مناسبتى فرموده‏اند، همین روایت را صاحب بحارالانوار، از کتاب تاریخ قم نوشته «حسن بن محمد بن الحسن قمى‏» که هزار سال پیش آن را تالیف نموده است نقل کرده که متاسفانه نسخه آن کتاب یافت نمى‏شود.
گاه گفته مى‏شود: درست است که در تاریخ قم و ایران ظاهر شدن چنین مرد وعده داده شده‏اى را با یارانى داراى این صفات برجسته، کسى سراغ نداشته است... اما دلیلى هم نداریم که این روایت، منطبق بر امام خمینى و طرفداران وى باشد شاید منظور مرد دیگر و یاران دیگرى باشد که در عصر و زمان ما ظاهر خواهند شد و یا اینکه بعد از مدتى طولانى و یا کوتاه خواهند آمد...
پاسخ: آرى درست است که در روایت، آنگونه که بیان کردیم زمان این پیشامد مشخص و روشن نشده است اما مجموعه صفاتى که در روایت آمده، به علاوه آنچه که در روایات متعدد دیگر، پیرامون قم و ایران وارد شده است موجب اطمینان این معناست که مراد از صفات یاد شده، امام خمینى و یاران وى‏اند... بنابراین اگر پیامبر، صلى‏الله‏علیه‏وآله، و امامان، علیهم‏السلام، به حادثه و پیشامدى خبر دادند که منطبق بر وضع موجود باشد، معقول نیست که از آن چشم‏پوشى نموده و آن را بر قضیه و حادثه‏اى مشابه آن و یا واضحتر، که وعده پیامبر، صلى‏الله‏علیه‏وآله، و اهل بیت او بر آن منطبق شود، حمل نماییم.

 

از روایاتى که درباره قم و برترى و آینده آن از اهل بیت، علیهم‏السلام، نقل شده است‏بخوبى روشن است که این شهر نزد آن بزرگواران از ارزش و اهمیت ویژه‏اى برخوردار است، بلکه مى‏توان گفت مؤسس و بنیانگذار این شهر و طرح و ایجاد آن در قلب ایران در سال‏73 ق. به دست‏با کفایت امام باقر، علیه‏السلام، بوده است که بعد از آن نسبت‏به این شهر نایت‏خاصى داشته‏اند. و آنان با دانشى که از جد بزرگوارشان داشته‏اند، خبر داده‏اند که در آینده، این شهر مقدس از جایگاهى والا برخوردار خواهد شد و اهالى این شهر، از یاران باوفاى حضرت مهدى، ارواحنا فداه، خواهند بود.
برخى روایات، تصریح دارد به اینکه فلسفه نامگذارى این شهر مقدس به قم مناسب با نام حضرت مهدى که قائم بحق است مى‏باشد و مناسب با قیام و به پا ساختن اهل قم و منطقه جغرافیایى آن شهر در زمینه‏سازى و یارى نمودن آن حضرت است. از طرفى وجود یک آبادى، در نزدیکى این شهر در زمان تاسیس آن به نام «کمندان‏» و یا «کمد»، به این معنى نیست که در نامگذارى به «قم‏» عربى بودن این کلمه ملاحظه نشده است، جز این مناسبت که نام آن قم گذاشته شده و یا تغییر و دگرگونى در نام فارسى آن به وجود آمده است‏بویژه زمانى که تاسیس این شهر از ناحیه علما و روایت‏کنندگان حدیث، از امام باقر و صادق، علیهماالسلام، و زیر نظر آن دو بزرگوار بوده است.
«عفان بصرى‏» از امام صادق، علیه‏السلام، روایت کرده که گفت:
امام، علیه‏السلام، به من فرمود: آیا مى‏دانى از چه رو این شهر را قم مى‏نامند؟ عرض کردم: خدا و رسولش آگاه‏ترند فرمود: همانا قم نامگذارى شده براى اینکه اهل قم، اطراف قائم، علیه‏السلام، گرد آمده و با وى قیام مى‏نمایند و در کنار او ثابت قدم مانده و او را یارى مى‏کنند. (2)
این روایت، و امثال آن قرینه‏هایى هستند بر اینکه آغاز تاسیس شهر مقدس قم توسط «عبدالله‏» پسر «مالک اشعرى‏» و برادرش «احوص‏» و هواداران آنان که همگى از یاران خاص امام باقر، علیه‏السلام، و راویان حدیث آن بزرگوار بوده‏اند همه اینها موجب این اطمینان است که تاسیس این شهر به امر امام باقر، علیه‏السلام، بوده است و این نام را آن حضرت براى این شهر انتخاب فرموده‏اند.
نام قم در روایات به صیغه مذکر به معنى «بلد سرزمین‏» و به صیغه مؤنث «بلدة شهر» آمده است این کلمه (قم) هم قابل صرف کردن است و هم به صورت غیر منصرف به کار می ‏رود.
ظاهر برخى روایات این است که امامان، علیهم‏السلام، نسبت‏به شهر قم عنایت‏خاصى داشته‏اند و مفهومى را برتر و وسیعتر از یک شهر و توابع آن، به این شهر بخشیده‏اند، لذا نام این شهر را به معناى خط و روش و اسلوب قم، نسبت‏به ولایت اهل‏بیت، علیهم‏السلام، و قیام آنان با مهدى آل پیامبر، صلى‏الله‏علیه‏وآله، به کار برده‏اند. عده‏اى از بزرگان رى نقل کرده‏اند که حضور امام صادق، علیه‏السلام، رسیدند و:
عرض کردند، ما از اهل رى هستیم که خدمت رسیده‏ایم، حضرت فرمود: خوش آمدند برادران قمى ما، سپس عرض کردند ما اهل رى هستیم، حضرت فرمود: خوش آمدند برادران قمى ما. مجددا عرض کردند: ما اهالى رى هستیم، امام نیز کلام اول خود را تکرار کرد، آنان گفته خود را چندبار یادآور شدند، امام نیز مانند اول آنان را پاسخ داد و چنین فرمود: خداوند داراى حرمى است که عبارت است از مکه مکرمه و پیامبر داراى حرمى است و آن مدینه منوره است و امیرالمؤمنین، علیه‏السلام، داراى حرمى است که کوفه است و ما اهل‏بیت نیز داراى حرمى هستیم که آن شهر قم است، بزودى بانویى از سلاله من بنام فاطمه در این شهر دفن خواهد شد کسى که آن بزرگوار را در قم زیارت کند اهل بهشت مى‏باشد.
راوى گفت این سخن را امام صادق، علیه‏السلام، زمانى فرمود که هنوز حضرت کاظم، علیه‏السلام، متولد نشده بودند. (3)
یعنى قم، حرم امامان، علیهم‏السلام، از اهل‏بیت، تا زمان حضرت مهدى، علیه‏السلام، و مرکز ولایت و یارى آن بزرگواران مى‏باشد و اهل رى و غیر آن نیز اهل قم محسوب مى‏شوند زیرا آنان نیز پیرو خط و روش اهل قم نسبت‏به اهل‏بیت، علیهم‏السلام، هستند. از این رو بعید نیست که مراد از اهل قم که در روایات آمده و اینکه آنان یاوران حضرت مهدى، علیه‏السلام، مى‏باشند، همه ایرانیانى باشند که در ولایت و دوستى و جنگ و جهاد پیرو امامان، علیهم‏السلام، هستند، بلکه شامل مسلمانان غیرایرانى نیز بشود.
و معناى کلام راوى که گفت: «حضرت این کلام را زمانى فرمود که هنوز حضرت کاظم متولد نشده بود» یعنى این گفته امام صادق که قبل از ولادت امام کاظم بوده مشعر به این است که آن حضرت از ولادت نوه خویش فاطمه معصومه دختر موسى بن جعفر، علیهم‏السلام، پیش از ولادت پدر بزرگوارش یعنى قبل از سال 128 هجرى قمرى، خبر داده است و اینکه آن بانوى بزرگوار در قم دفن خواهد شد، و این قضیه هفتاد سال بعد، تحقق پیدا کرده است..
بزرگان قم نقل کرده‏اند زمانى که مامون، على بن موسى‏الرضا، علیه‏السلام، را در سال 200 هجرى از مدینه خارج کرد و به طرف مرو فرستاد، در سال 201 هجرى خواهر گرامى او حضرت فاطمه معصومه در پى برادر از مدینه خارج شد و به سمت ایران حرکت کرد تا به شهر ساوه رسید در آنجا بیمار شد، سؤال کرد چقدر فاصله بین من و قم است؟ عرض کردند ده فرسخ.»
... زمانى که این خبر به اولاد سعد - یعنى سعد پسر مالک اشعرى - رسید همگى با هم آهنگ ساوه نمودند تا از آن حضرت تقاضا کنند که به شهر آمده و در آنجا بماند چون حضور او رسیدند، موسى پسر خزرج از بین آن جمعیت‏خارج شد و به طرف حضرت رفته و مهار شتر ایشان را گرفته و تا قم همراهى کرد و آن بزرگوار را در منزل خویش جاى داد، پس از اقامت‏16 یا17 روز در شهر قم، در اثر بیمارى قبلى به رحمت و رضوان الهى پیوسته و روح پاکش به ملکوت اعلى پر گشود. موسى پسر خزرج پس از مراسم غسل و کفن آن حضرت، بدن شریفش را در زمینى که متعلق به خودش بود و هم‏اکنون نیز مرقد مطهرش در آنجاست، به خاک سپرد و سقفى از بوریا و حصیر بر قبر آن حضرت سرپا نمود، تا زمانى که توسط زینب دختر حضرت جواد، علیه‏السلام، بر قبر مطهر آن بزرگوار گنبد و بارگاهى بنا نمودند. (4)
از این روایات چنین برمى‏آید، که فاطمه معصومه، بسیار اهل عبادت و زهد و بزرگوارى بود، همانند مادرش حضرت فاطمه زهرا، سلام‏الله‏علیها، آن بزرگوار در عین اینکه از سن کمى برخوردار بود، نزد اهل بیت، علیهم‏السلام، مقامى خاص و ارزش و اهمیت والایى داشت چه اینکه این مقام و منزلت‏حضرت، نزد علما و بزرگان قم نیز محرز بوده است; زیرا براى ارج نهادن به مقام آن بانو از قم به طرف ساوه حرکت کرده و به استقبال وى شتافتند و پس از رحلت آن بانو، ساختمان نسبتا ساده‏اى بر مزارش ساخته سپس گنبدى بنا کردند و آنجا را زیارتگاه دوستداران اهل بیت قرار دادند و عده‏اى از آن بزرگان وصیت کردند که در جوار حضرتش به خاک سپرده شوند.
در روایات آمده است که سن مبارک حضرت معصومه، سلام‏الله‏علیها، کمتر از بیست‏سال بوده است، و شاید علت اینکه ایرانیها آن حضرت را «فاطمه معصومه‏» و یا «معصومه قم‏» مى‏نامند به خاطر کمى سن آن بزرگوار باشد; زیرا معصوم در لغت فارسى به معناى بیگناه مى‏آید و از همین رو به طفل خردسال نیز که بى‏گناه است معصوم مى‏گویند و شاید هم به جهت طهارت و پاکدامنى و عصمت آن حضرت از گناه باشد; چون در مذهب شیعه عصمت‏بر دو نوع است: یکى عصمتى که واجب است در امامان، علیهم‏السلام، وجود داشته باشد و این، در مورد چهارده معصوم، علیهم‏السلام، ثابت است و دیگر عصمتى که جایز است و آن براى بزرگان و اولیاى خدا ثابت است که مقدس و پاک از گناهان و آلودگیهایند.
از روایت‏بعدى که از امام رضا، علیه‏السلام، نقل شده است، ظاهر مى‏شود که امامان، علیهم‏السلام، از بدو تاسیس شهر قم، مردم این شهر را به عنوان یاران حضرت مهدى، علیه‏السلام، به شمار آورده‏اند و دوستى و محبت مردم این شهر نسبت‏به حضرت مهدى، علیه‏السلام، قبل از ولادت آن حضرت معروف بوده است از «صفوان بن یحیى‏» نقل شده است که گفت:
روزى خدمت امام رضا، علیه‏السلام، بودم، سخن از اهل قم و علاقه آنان نسبت‏به حضرت مهدى، علیه‏السلام، به میان آمد، آن حضرت براى آنان طلب آمرزش کرد و فرمود: خداوند از آنان خشنود باشد، آنگاه فرمود: بهشت داراى هشت در است که یکى از آنها مخصوص اهل قم مى‏باشد، آنان (اهل قم) بهترین پیروان ما از بین شیعیان جهان هستند خداوند سبحان محبت و دوستى ما را در سرشت آنان قرار داده است. (5)
در روایت آمده است که درهاى بهشت‏به تناسب اعمال مردم بین آنان تقسیم‏بندى شده است، از این رو بعید نیست که معنى این جمله که (یک در، ویژه اهل قم است) این باشد که آنان از در مبارزین و مجاهدین همراه امامان، علیهم‏السلام، و یا از در مخصوص شایستگان چنانکه در صفات آنها وارد شده است، داخل بهشت مى‏شوند و گفته حضرت که «آنها بهترین پیروان ما از بین شیعیان جهان هستند» دلالت‏به فضیلت و برترى اهل قم بر سایر شیعیان دارد.
قابل توجه است که محبت اهل قم نسبت‏به حضرت مهدى، علیه‏السلام، تا کنون همچنان پرشور و زنده باقى مانده ست‏بلکه با پیروزى انقلاب اسلامى ایران، این عشق به سر حد کمال رسیده و این حقیقت را در ایمان و عملکرد و ظواهر زندگى آنان حتى در نامگذارى فرزندان و مساجد و مؤسسات خود به نام آن حضرت، بگونه‏اى که هیچ خانه‏اى از این نام خالى نیست، مى‏توان مشاهده نمود.
برخى روایات دلالت دارد که، بلا و گرفتارى از اهل قم دور است و خداوند سبحان کسانى را که بدخواه این شهر باشند، نابود مى‏گرداند. از «ابان بن عثمان‏» و «حماد بن ناب‏» روایت‏شده که گفتند:
خدمت امام صادق، علیه‏السلام، بودم که عمران پسر عبدالله قمى وارد شد، خدمت امام رسید و از او سؤال کرد. حضرت با وى بسیار با ملاطفت‏برخورد کرد، پس از رفتن آن مرد از امام، علیه‏السلام، سؤال کردم; این شخص که با او این همه خوشرفتارى فرمودى که بود؟ حضرت فرمود: او از خانواده بزرگان، یعنى اهل قم بود هیچ ستمگرى درباره آنان نیت‏سوء نمى‏کند، مگر اینکه خداوند او را درهم مى‏شکند. (6)
در روایت دیگرى آمده است که: بلا از قم دفع شده است. (7)
در جاى دیگر نقل شده است که:
اهل قم از ما و ما از آنان هستیم، هر ستمگرى که درباره آنان اراده سوء داشته باشد مرگ او فرا مى‏رسد، تا زمانیکه به یکدیگر خیانت نکنند (و در نسخه دیگر: تا زمانى که تغییر روش ندهند) اما زمانى که آلوده به چنین اعمالى شدند، خداوند سبحان، ستمگران را بر آنان حاکم مى‏کند، ولى آنان (اهل قم) یاران قائم و بازگوکنندگان مظلومیت ما و رعایت‏کنندگان حقوق ما هستند، آنگاه رو به آسمان کرد و گفت: خداوندا آنان را از شر هر فتنه‏اى نگهدار و از هر گزندى نجات ببخش. (8)
از امام صادق، علیه‏السلام، روایت‏شده است که فرمود:
بلاها از قم و اهل آن دور شده است، بزودى زمانى خواهد رسید که قم و اهل آن حجت‏بر مردم خواهند بود و این زمان غیبت قائم ما و ظهور وى مى‏باشد، اگر چنین نباشد زمین اهل خودش را فرو مى‏برد، فرشته‏هاى الهى بلاها را از این شهر و اهل آن دفع مى‏کنند. هر ستمگرى که در حق آنان اراده بد داشته باشد، خداوند درهم‏کوبنده ستم‏پیشگان، او را درهم مى‏شکند و یا به گرفتارى و مصیبت و یا دشمنى، مبتلا مى‏گرداند، خداوند سبحان، قم و اهلش را در زمان فرمانروایى ستمگران از یاد آنان مى‏برد; آنگونه که ظالمان یاد خدا را فراموش کردند. (9)
البته، این بدین معنا نیست که به اهل قم اصلا بدى نمى‏رسد، بلکه ممکن است‏برخى مشکلات بر آنان وارد شود، ولى خداى بزرگ، آن دشوارى و بلا را از آنان دور نگه داشته و با الطاف گوناگون خویش آنها را یارى مى‏فرماید، که از بارزترین آنها، نابود کردن سرکشان و متجاوزان و مشغول نمودن آنان به گرفتاریهایى است که، به اهل قم نپرداخته و به طور کلى از آنها یاد هم نمى‏کند.
صاحب «بحارالانوار» دو روایت را، از امام صادق، علیه‏السلام، که بیان‏کننده آینده شهر قم و نقش مکتبى آن پیش از ظهور حضرت مهدى، علیه‏السلام، مى‏باشد آورده است.
روایت اول بیان مى‏دارد:
خداوند به وسیله شهر کوفه بر سایر شهرها استدلال مى‏کند، همچنین به مؤمنان آن شهر بر سایر مؤمنان و به شهر قم بر سایر شهرها و به واسطه اهل قم بر جهانیان اعم از جن و انسان، خداوند متعال اهل قم را مستضعف فکرى قرار نداده بلکه همواره آنان را موفق و تایید کرده است. سپس فرمود: دینداران در این شهر در مضیقه زندگى مى‏باشند اگر غیر این باشد مردم بسرعت‏به آنجا روى مى‏آورند و آنجا خراب مى‏گردد و اهل آن تباه مى‏شوند و آنگونه که باید نمى‏تواند بر سایر سرزمین‏ها حجت‏باشد، زمانى که موقعیت قم بدینجا برسد آسمان و زمین آرامش ندارد و ساکنان آنها لحظه‏اى باقى نمى‏مانند و بلا و گرفتارى از قم و اهل آن دفع گردیده است، بزودى زمانى خواهد رسید که قم و اهل آن حجت‏بر مردم خواهند بود و این در زمان غیبت قائم ما و ظهور وى مى‏باشد. اگر چنین نباشد زمین اهل خودش را فرو مى‏برد، فرشته‏هاى الهى مامور دور نمودن بلاها از این شهر و اهل آن مى‏باشند هر ستمگرى که درباره آنان اراده بد داشته باشد، خداوند درهم کوبنده ستم‏پیشگان، او را درهم مى‏شکند و یا به گرفتارى و مصیبت و یا دشمنى، مبتلا مى‏گرداند، خداوند متعال نام قم و اهلش را در زمان فرمانروایى ستمگران از یاد آنان مى‏برد آنگونه که آنها یاد خدا را فراموش کردند.
و روایت دوم مى‏گوید:
بزودى شهر کوفه از مؤمنان خالى مى‏گردد و بگونه‏اى که مار در جایگاه خود فرو مى‏رود علم نیز این چنین از کوفه خت‏برمى‏بندد و از شهرى به نام قم آشکار مى‏شود و آن سامان معدن فضل و دانش مى‏گردد، به نحوى که در زمین کسى در استضعاف فکرى به سر نمى‏برد حتى نو عروسان در حجله‏گاه خویش. و این قضایا نزدیک ظهور قائم ما بوقوع مى‏پیوندد، خداوند سبحان، قم و اهلش را براى رساندن پیام اسلام، قائم‏مقام حضرت حجت مى‏گرداند. اگر چنین نشود زمین اهل خودش را فرو مى‏برد و در زمین حجتى باقى نمى‏ماند. دانش از این شهر به شرق و غرب جهان منتشر مى‏گردد. بدین‏سان بر مردم اتمام حجت مى‏شود و یکى باقى نمى‏ماند که دین و دانش به وى نرسیده باشد. آنگاه قائم، علیه‏السلام، ظهور مى‏کند و ظهور وى باعث‏خشم و غضب خداوند بر بندگان مى‏شود; زیرا خداوند از بندگانش انتقام نمى‏گیرد مگر بعد از آنکه آنان وجود مقدس حضرت حجت را انکار نمایند. (10)
از این دو روایت، چند امر روشن مى‏شود:
الف - اینکه این دو روایت نقل به معنى شده‏اند، به علاوه در آنها اندکى تقدیم و تاخیر است اما آنچه که مهم است معنایى است که این دو روایت در بر دارند.
ب - از این روایتها استفاده مى‏شود، که نقش مذهبى شهر کوفه در دانش و پیروى از اهل‏بیت، علیهم‏السلام، نقشى مهم و بزرگ بوده، اما در آستانه ظهور حضرت مهدى، علیه‏السلام، مضمحل شده و از بین مى‏رود، البته کوفه شامل نجف نیز مى‏شود; زیرا نام اصلى آن نجف کوفه بوده است‏بلکه گاهى مراد از کوفه عراق عنوان شده است، چنانکه ما در جاى خودش بیان کردیم، اما نقش مذهبى شهر قم همچنان ادامه دارد و نزدیک ظهور حضرت از عظمت‏بیشترى برخوردار مى‏گردد، چنانکه دو فقره از روایت‏به این معنى اشاره دارد: «و این همه، در زمان غیبت قائم ما و ظهور وى مى‏باشد» و «و این قضایا نزدیک ظهور قائم ما خواهد بود».
ج - نقش برجسته اعتقادى و ایدئولوژیکى شهر مقدس قم، در آن زمان مخصوص ایران و یا شیعیان تنها نیست. بلکه نقشى است جهانى که حتى غیرمسلمانان را نیز در بر مى‏گیرد: «و بزودى زمانى خواهد رسید که قم و اهلش حجت‏بر مردم خواهند بود»، «و یکى باقى نمى‏ماند که دین و دانش به وى نرسیده باشد» این بدان معنا نیست که دانش و مذهب از این شهر به فردفرد مردم جهان مى‏رسد، بلکه بدین معناست که نداى اسلام و مطرح شدن آن، طورى به جهانیان مى‏رسد که اگر کسى سعى در دستیابى به مقررات و دستورات اسلام داشته باشد، براى وى امکان‏پذیر خواهد بود. البته چنین نقش تبلیغاتى مهمى براى شهر قم، بستگى به برپایى حکومتى با دستگاههاى تبلیغاتى دارد، بلکه متوقف بر مبارزات با سرکشان جهان استکبار است که این خود باعث رسیدن صداى اسلام از قم به جهانیان مى‏شود.
د - این نقش بزرگ فرهنگى براى شهر قم، سبب کینه‏توزى و دشمنى استکبار جهانى نسبت‏به این شهر مى‏گردد، یعنى نسبت‏به مطرح شدن اسلام از این شهر. این دشمنى با اسلام علت انتقام گرفتن خداوند از مستکبران، به دست تواناى حضرت مهدى، علیه‏السلام، مى‏شود; چرا که با این دشمنى حجت‏بر مردم تمام شده است و ایجاد گرفتارى توسط دشمنان، از جنبه جهل آنان نسبت‏به اسلام نیست، بلکه دشمنى و خصومت آنان، صرفا کینه‏توزى و مخالفت‏با اسلام مى‏باشد.

 

قابل توجه است آنچه که در این دو روایت گفته شده در کوفه و عراق محقق شده است و در قم و ایران، در آستانه تحقق است و در حقیقت قم و ایران بر ملتهاى مسلمان و سایر ملل جهان حجت هستند. حتى اگر قائل شویم که ایجاد چنین آگاهى که در این دو روایت آمده است در بین ملتهاى جهان، ده‏ها سال به طول انجامد، باز هم شکى نیست که برخى از آن مقدمات آغاز شده است. اما عبارت حدیث که «نزدیک ظهور قائم ما» است، دلیل بر این است که بین تحقق چنین موقعیت جهانى براى شهر قم و بین ظهور حضرت مهدى، علیه‏السلام، فاصله چندانى نیست.
منبع : ماهنامه موعود

 

ایرانیان و نقش آنان در دوران ظهور - قسمت اول | امام زمان(عج)، مهدویت و مباحث مربوط به آخر الزمان
نویسنده: على کورانى
ترجمه: عباس جلالى
قبل از پیروزى انقلاب اسلامى ایران، کشور ایران در تصور غربیها پایگاهى حیاتى، آن هم در مرز شوروى و در قلب جهان اسلام به حساب مى‏آمد و از دیدگاه مسلمانها کشورى اسلامى و اصیل به شمار می ‏رفت که «شاه‏» سر سپرده غرب و هم‏پیمان اسرائیل بر آن حکومت مى‏کرد و براى خوش خدمتى به اربابانش، کشورش را دربست در اختیار و خدمت آنان قرار داده بود.
علاوه بر آنچه که در تصور دیگران بود، در ذهن یک فرد شیعه مانند من، کشورى بود که در آن مرقد مطهر امام رضا، علیه‏السلام، و حوزه علمیه قم وجود داشت، کشورى داراى تاریخى اصیل و ریشه‏دار در تشیع و علما و اندیشمندان شیعه و تالیفات گرانبها، زمانى که به روایات وارده در خصوص مدح و ستایش ایرانیان بر مى‏خوریم و آنها را بررسى مى‏کنیم، به یکدیگر مى‏گوییم: این روایات مانند روایتهایى است که مدح و ستایش و یا مذمت اهل یمن، و یا بنى خزاعه را مى‏نماید. از این رو هر روایتى که مدح و ستایش و یا مذمت گروهها و قبیله‏ها و بعضى کشورها را در بر دارد، نمى‏تواند بدون اشکال باشد. گرچه این روایات صحیح و درست مى‏باشند، اما مربوط به تاریخ گذشته و احوال مختلف ملتهاى صدر اسلام و قرنهاى اولیه آن است.

 

این طرز فکر رایج‏بین ما بود، که امت اسلامى در حالتى جاهلانه، فرمانبردار سلطه کفر جهانى و نوکران اوست، در بین ملتها هیچ یک بر دیگرى برترى ندارد و چه بسا همین ایرانیان مورد بحث، بدتر از سایر ملتها بوده‏اند، به دلیل اینکه آنان طرفداران تمدنى کفر آمیز و برترى جوییهاى ملى و نژادى بوده‏اند که سر سپردگانى چون شاه و اربابان غربى‏اش براى ایجاد چنین تز و طرز فکرى و تربیت مردم ایران، بر همین روش پافشارى مى‏کردند.
... تا اینکه پیروزى انقلاب اسلامى در ایران، مسلمانان را در سطح جهان غافلگیر کرد و قلبهاى غمگین آنان را چنان از خوشحالى و شادى سرشار نمود که در قرنهاى گذشته بى‏سابقه بود، بلکه بالاتر، آنان تصور چنین پیروزى را نداشتند. این سرور و خوشحالى همه کشورها و ملتهاى مسلمان را در بر گرفت، از جمله مظاهر خوشحالى مردم، این بود که همه‏جا صحبت از فضل و برترى ایرانیان و طرفداران سلمان فارسى بود، بطور مثال، یکى از صدها عنوانى که در غرب و شرق جهان اسلام منتشر و پخش شد، عنوان و تیتر مجله تونسى «شناخت‏» بود که در آن آمده بود: «پیامبر، صلى‏الله‏علیه‏وآله، ایرانیان را جهت رهبرى امت اسلامى برمى‏گزیند» این نوشته‏ها، خاطرات ما را درباره ایرانیان تجدید کرد و دریافتیم روایاتى که از پیامبر، صلى‏الله‏علیه‏وآله، درباره آنان وارد شده است تنها مربوط به تاریخ گذشته آنها نبوده، بلکه ارتباط به آینده نیز دارد... ما با مراجعه به منابع و تفسیر و بررسى روایات مربوط به ایرانیان، به این نتیجه رسیدیم که این روایات و اخبار بیش از آنکه مربوط به گذشته باشد، مربوط به آینده است و جالب اینکه اینگونه روایات در منابع حدیث اهل سنت‏بیشتر از شیعه وجود دارد.
چه می ‏توان کرد، زمانى که در روایات مربوط به حضرت مهدى، علیه‏السلام، و زمینه سازى حکومت آن بزرگوار، ایرانیان و یمنیها داراى سهم بسزایى بوده و کسانى هستند که به مقام ایجاد زمینه مناسب براى ظهور آن حضرت و شرکت در نهضت وى نائل می ‏شوند... و همچنین افراد شایسته‏اى از مصر و مؤمنانى حقیقى از شام و گروههایى از عراق... نیز از این فیض بهره‏مند مى‏شوند و همینطور سایر دوستداران آن حضرت که در گوشه و کنار جهان اسلام پراکنده هستند، از این موهبت‏برخوردار مى‏شوند، بلکه آنان از یاران ویژه و وزرا و مشاورین آن حضرت، ارواحنافداه، مى‏باشند.
ما اینک، روایاتى را که پیرامون ایرانیان بطور عموم وارد شده است مورد بررسى قرار داده و سپس به نقش آنان در زمان ظهور مى‏پردازیم.
آیات و اخبار در ستایش ایرانیان
روایاتى که درباره ایرانیان پیرامون آیاتى که تفسیر به ایرانیان شده وارد گردیده است، تحت این نه عنوان است:
الف. طرفداران سلمان فارسى ب. اهل مشرق زمین‏ج. اهل خراسان د. یاران درفشهاى سیاه ه. فارسیان و. سرخ رویان ز. فرزندان سرخ‏رویان ح. اهل قلم ط. اهل طالقان.
البته خواهید دید که غالبا مراد از این عناوین یکى است، اخبار دیگرى نیز وجود دارد که با عبارتهاى دیگرى از آنان یاد کرده است.

 

1. در تفسیر قول خداى سبحان: «ها انتم هولاء تدعون لتنفقوا فى سبیل‏الله فمنکم من یبخل و من یبخل فانما یبخل عن نفسه والله الغنى وانتم‏الفقراء و ان تتولوا بستبدل قوما غیرکم ثم لایکونوا امثالکم‏». (1)
اینک شما کسانى هستید که فراخوانده مى‏شوید تا در راه خدا انفاق کنید، برخى از شما در انفاق بخل مى‏ورزد و کسى که بخل مى‏کند و خداوند بى‏نیاز است و شما نیازمندید و اگر روگردان شوید خداوند گروهى را غیر از شما جایگزینتان مى‏نماید و آنان مثل شما نیستند.
صاحب کشاف نقل کرده که از پیامبر، صلى‏الله‏علیه‏وآله، درباره کلمه «قوم‏» که در آیه شریفه آمده است‏سؤال شد. سلمان فارسى نزدیک پیامبر، صلى‏الله‏علیه‏وآله، نشسته بود آن حضرت با دست مبارک خود به ران پاى سلمان زد و فرمود:
«به خدایى که جان من در دست و قدرت اوست، اگر ایمان به کهکشانها بستگى داشته باشد مردانى از فارس به آن دست مى‏یابند.» (2) به نقل صاحب «مجمع‏البیان‏» از امام باقر، علیه‏السلام، روایت‏شده که فرمود:
«اى اعراب، اگر روى برگردانید، خداوند گروه دیگرى را جایگزین شمامى‏گرداند یعنى ایرانیان‏»
و صاحب «المیزان‏» آورده که «درالمنثور» روایتى را عبدالرزاق و عبد بن حمید و ترمذى و ابن جریر و ابن ابى حاتم و طبرانى در کتاب «اوسط‏» و بیهقى در کتاب «دلائل‏»... از ابوهریره نقل کرده است که وى گفت: پیامبر، صلى‏الله‏علیه‏وآله، این آیه را «و ان تتولوا یستبدل قوما غیرکم، ثم لا یکونوا امثالکم‏» قرائت فرمود، عرض کردند یا رسول‏الله! اینها چه کسانى هستند که اگر ما رویگردان شویم جایگزین ما مى‏شوند؟ پیامبر اسلام، صلى‏الله‏علیه‏وآله، با دست مبارک به شانه سلمان فارسى زد و سپس فرمود:
«او و طرفداران او، به خدایى که جانم در دست قدرت اوست اگر ایمان بستگى به کهکشانها داشته باشد مردانى از فارس (ایرانیان) به آن دست مى‏یابند.» (3)
مانند این روایت‏به طرق دیگرى از ابوهریره و همچنین از ابن مردویه از جابر بن عبدالله نقل شده است.
در این روایت دو معنا که همه بر آن اتفاق دارند، وجود دارد که عبارتند از:

 

1. ایرانیان (فرس) خط و جناح دومى بعد از اعراب، براى به‏دوش کشیدن پرچم اسلام مى‏باشند.

 

2. آنان به ایمان دست مى‏یابند هرچند از آنان دور و دسترسى به آن دشوار باشد.
چنانکه در همین روایت‏سه مطلب قابل بحث است:
اولا: اینکه خداوند متعال اعراب را تهدید به جایگزینى ایرانیان نموده است، آیا مخصوص زمان نزول آیه در زمان پیامبر، صلى‏الله‏علیه‏وآله، است و یا اینکه مربوط به همه نسلهاست، بگونه‏اى که داراى این معنى باشد: اگر شما (اعراب) از اسلام رویگردان شوید در هر نسلى که باشد ایرانیان (فرس) را جایگزین شما مى‏گرداند؟
ظاهر معنى این است که به حکم قاعده «مورد، مخصص نمى‏باشد» این نکته در همه نسلهاى بعدى نیز استمرار دارد و آیات مبارکه قرآن در هر طبقه و نسلى، نقش خورشید و ماه را دارند (یعنى در نورافشانى یکسان‏اند) چه اینکه این مطلب در روایات آمده و مفسران نیز بر آن اتفاق نظر دارند.
ثانیا: حدیث‏شریف مى‏گوید مردانى از فارس به ایمان دست‏خواهند یافت نه همه آنان، بدیهى است که این خود، ستایشى است نسبت‏به افراد نابغه‏اى از بین آنها نه جمیع آنها.
اما ظاهر آیه شریف و روایت این است که هر دو، بطور عام ستایش از «فرس‏» مى‏نمایند، چون در میان آنان کسانى هستند که به درجه دستیابى به ایمان و یا علم مى‏رسند. بویژه با ملاحظه اینکه صحبت از گروهى است که بعد از اعراب حامل آیین اسلام هستند، بنابراین مدح و ستایشى که براى آنان به شمار آمده بدین جهت است که آنها زمینه مناسبى براى به وجود آمدن نوابغ خود مى‏باشند و از آنان اطاعت و پیروى مى‏کنند.
ثالثا: آیا تاکنون رویگردانى اعراب از اسلام و جایگزین شدن «فرس‏» به جاى آنان صورت گرفته است‏یا خیر؟
جواب: بر اهل دانش و علم، پوشیده نیست که مسلمانان امروز، اعم از عرب و غیر عرب از اسلام واقعى اعراض نموده و رویگردان شده‏اند. بدین‏ترتیب متاسفانه فعل شرط، در آیه شریفه « ان تتولوا; اگر رویگردان شوید» تحقق یافته و تنها جواب شرط، یعنى جایگزین شدن فرس به جاى آنان باقى مانده است، در این زمینه هم با دقتى منصفانه مى‏توان گفت که وعده الهى، در آستانه تحقق است.
بلکه، روایت‏بعدى که در تفسیر «نورالثقلین‏» آمده است دلالت دارد که این جایگزینى، در زمان بنى‏امیه حاصل شده است، چون زمانى که عربها متوجه مراکز و مناصب و مال‏اندوزى شدند، فرس (ایرانیان) به کسب علوم اسلامى روى آورده و از آنان سبقت گرفتند. از امام صادق، علیه‏السلام، منقول است که فرمود:
«قد والله ابدل خیرا منهم، الموالى‏».
سوگند به خدا که بهتر از آنها را جایگزین فرمود، یعنى عجم را.
گرچه تعبیر به «موالى‏» در آن روز شامل غیر فرس (ایرانیان) یعنى ترکان و رومیها که اسلام آورده بودند نیز مى‏شده است، اما آنچه مسلم است «فرس‏» به عنوان مرکز ثقل، اکثریت آنان را تشکیل مى‏داده‏اند. بویژه با توجه به شناخت امام صادق، علیه‏السلام، نسبت‏به تفسیرى که پیامبر، صلى‏الله‏علیه‏وآله، از آیه شریفه درباره «فرس‏» فرموده است.

 

2. در تفسیر گفته خداى سبحان:
«هو الذى بعث فى‏الامیین رسولا منهم یتلوا علیهم ایاته و یزکیهم و یعلمهم الکتاب والحکمة و ان کانوا من قبل لفى ضلال مبین× و اخرین منهم لما یلحقوا بهم و هوالعزیز الحکیم‏». (4)
اوست‏آنکه برانگیخت‏در بین درس نخوانده‏ها رسولى را از خودشان که آیات خدا را بر آنان مى‏خواند و آنان را پاک مى‏سازد و کتاب و حکمتشان مى‏آموزد اگر چه قبلا در گمراهى آشکارى بودند و افراد دیگرى از ایشان که به آنان نپیوسته‏اند و اوست‏خداى عزیز و حکیم.
مسلم، در صحیح خود از ابوهریره روایت کرده که گفت: «ما حضور پیامبر، صلى‏الله‏علیه‏وآله، بودیم که سوره مبارکه جمعه نازل شد و حضرت آن را تلاوت فرمود تا رسید به آیه «و آخرین منهم لما یلحقوابهم‏» مردى از او سؤال کرد، یا رسول‏الله! اینان چه کسانى هستند که هنوز به ما نپیوسته‏اند؟ حضرت پاسخ نفرمود: ابوهریره گفت: سلمان فارسى نیز در بین ما بود پیامبر، صلى‏الله‏علیه‏وآله، دست مبارکشان را بر سر سلمان نهاد و فرمود: به خدایى که جانم در دست قدرت اوست اگر ایمان بستگى به کهکشانها داشته باشد مردانى از اینها (طرفداران سلمان) به آن دست‏خواهند یافت‏».
در تفسیر على بن ابراهیم، ذیل آیه «و آخرین منهم لما یلحقوا بهم‏» آمده است که: «و افراد دیگرى که به آنها نپیوسته‏اند» یعنى کسانى که بعد از آنان اسلام آورده‏اند. و صاحب «مجمع‏البیان‏» آورده است: آنان همه افراد بعد از اصحاب هستند تا روز قیامت، سپس گفته است که آنان عجمها و کسانى که به لغت عربى حرف نمى‏زنند مى‏باشند چون پیامبر، صلى‏الله‏علیه‏وآله، به سوى هرکسى که وى را مشاهده کرده و کسانى که بعدا مى‏آیند، اعم از عرب و عجم برانگیخته و مبعوث شده است‏به نقل از سعید بن جبیر و نیز امام باقر، علیه‏السلام.
مطلق بودن کلمه «و آخرین منهم‏» اقتضا دارد که شامل همه طبقات و نسبهاى بعدى از زمان پیامبر، صلى‏الله‏علیه‏وآله، از عرب و غیرعرب شود، اما با مقایسه کلمه «امیین‏» و «آخرین‏» بهتر است که بگوییم مراد از «امیین‏» اعراب و از «آخرین‏» افرادى از غیرعرب که اسلام مى‏آورند مى‏باشد، چنانکه بعضى روایات اهل‏بیت، علیهم‏السلام، گویاى این مطلب است و صاحب «کشاف‏» نیز همین مبنا را پذیرفته است.
بنابراین، پیامبر، صلى‏الله‏علیه‏وآله، که آیه شریف را به «فرس‏» تفسیر نموده است، در حقیقت منطبق بر مصداق مهمى براى کلمه «آخرین‏» و یا مهم‏ترین مصداق، از بین مصادیق آن مى‏باشد، گرچه صرف تطبیق، باعث فضل و برترى بیشتر نمى‏گردد، اما چون پیامبر، صلى‏الله‏علیه‏وآله، آنان را ستوده به اینکه آنان به ایمان و علم و یا اسلام هر چند دور و مشکل باشند نائل خواهند شد و از طرفى رسول خدا، صلى‏الله‏علیه‏وآله، در تفسیر هر دو آیه عمدا، عین گفته خود را تکرار مى‏کنند و زدن آن حضرت بر شانه سلمان فارسى، دلیل روشنى بر این مدعى است. پی‏ نوشتها:
1. سوره محمد(47)، آیه 38.
2. الزمخشرى، جارالله محمود، الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل، ج 4، ص 331.
3. الطباطبایى، سید محمد حسین، تفسیر المیزان، ج‏18، ص 250.
4. سوره جمعه(62)، آیات 2 -3.
منبع : ماهنامه موعود

 


ایرانیان و نقش آنان در دوران ظهور - قسمت دوم | امام زمان(عج)، مهدویت و مباحث مربوط به آخر الزمان
على کورانى
ترجمه: عباس جلالى
اشاره: نویسنده در قسمت اول مقاله‏حاضر، پس از ذکر برخى از آیات‏قرآن، روایاتى را که در آنها به‏ایرانیان به عنوان مصداق این آیات‏اشاره شده، مورد بررسى قرار دادند.
اینک در ادامه این مطلب، آیه‏اى‏دیگر مورد بررسى قرار گرفته و پس‏از آن تعدادى از روایاتى که در آنها به‏ستایش ایران پرداخته شده، بیان‏مى‏گردد.
3. در تفسیر کلام خداى بزرگ: وقضینا الى بنى اسرائیل فى‏الکتاب لتفسدن فى الارض مرتین‏و لتعلن علوا کبیرا. فاذا جاء وعداولهما بعثنا علیکم عبادا لنااولى باس شدید فجاسواخلال الدیار و کان‏وعدا مفعولا. (1)
به بنى‏اسرائیل‏اعلام نمودیم در کتاب،«تورات‏» که دوبار درزمین فساد و سرکشى‏بزرگى خواهید کرد، پس‏چون وعده یکى از آنها(فساد) برسد. بندگانى از خودرا که داراى قوت و نیرومندى‏شگرفى هستند به طرف شمامى‏فرستیم تا در همه جا جستجو کنند واین وعده‏اى انجام شده است.
در تفسیر «نورالثقلین‏» از«روضه کافى‏» درباره تفسیر آیه‏شریفه «بعثنا علیکم عبادا لنا اولى‏باس شدید» از امام صادق،علیه‏السلام، نقل شده است که‏فرمود:
آنان کسانى هستند که خداوندتبارک و تعالى قبل از ظهور قائم،علیه‏السلام، آنها را برمى‏انگیزد وآنان دشمنى‏از آل پیامبر، صلى‏الله‏علیه‏وآله، را فرانمى‏خوانند مگر اینکه او را به قتل‏مى‏رسانند.
و «عیاشى‏» در تفسیر خود ازامام باقر، علیه‏السلام، روایت کرده‏که حضرت آیه شریفه «بعثناءعلیکم عبادا لنا اولى باس شدید»را قرائت مى‏کردند، سپس فرمودند:
او قائم، علیه‏السلام، و یاران اویندکه داراى قوت و نیروى زیادمى‏باشند.
و در «بحارالانوار» روایت‏شده‏که روزى امام صادق، علیه‏السلام،آیه شریفه فوق را قرائت کردند; دراین هنگام یاران آن حضرت ازایشان پرسیدند: «فدایت‏شویم اینهاچه کسانى هستند؟» آن حضرت درپاسخ سه مرتبه فرمودند: «به خداسوگند آنان اهل قم هستند» (2)
بررسى روایات:
اما روایاتى که از طریق‏شیعه و سنى در ستایش‏ایرانیان و نقش آنان‏در به

دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله ظهور منجی در باور پیشینیان

دانلود مقاله نشانه‌های ظهور در کلام امیرالمؤمنین

اختصاصی از فی ژوو دانلود مقاله نشانه‌های ظهور در کلام امیرالمؤمنین دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 


سلمان فارسى مى گوید: آمدم خدمت حضرت امیرالمؤ منین علیه السّلام عرض کردم قائم از فرزندان شما کى قیام مى کند؟ آن حضرت آهى کشیده ، فرمودند:
لایظهر القائم حتى یکون امور الصبیان و یضیع حقوق الرحمن و یتغنى بالقرآن فاذا قتلت ملوک بنى العباس اولى العمى و الالتباس اصحاب الرمى عن الاقواس بوجوه کالتراس و خربت البصرة هناک یقوم القائم من ولد الحسین علیه السّلام
قائم ظاهر نمى شود تا اینکه چند نشانه به وجود آید:
کارها به دست نوجوانان و افراد ناآگاه قرار گیرد.
حقوق خداوند رحمان (احکام دین خدا) ضایع گردد.
قرآن را با تغنى (به غنا) بخوانند.
پادشاهان بنى عباس که از دیدن حق محروم ، و از شناخت آن ناتوانند، به دست تیراندازان و کماندارانى کشته شوند، که صورتهایشان همانند سپر مى باشد (منظور مغولها هستند که در نهج البلاغه – خطبه 128 – از آنها ((المجان المطرقة )) یعنى : سپرهاى چکش خورده ، تعبیر شده است ).
بصره خراب گردد.
در این موقع قائم ما از فرزندان امام حسین علیه السّلام قیام مى کند.
از امام امیرالمؤ منین و نیز از حضرت صادق و حضرت باقر علیهم السلام نقل شده است که فرموده اند:
و یحا للطالقان فان لله فیها کنوزا لیست من ذهب ولا فضة ولکن بها رجال عرفواالله حق معرفته و هم انصار المهدى فى آخر الزمان .
خوشا به حال مردم طالقان که در اجتماع و منطقه آنان براى خداوند متعال گنجهایى است که از طلا و نقره نیست ، اما مردانى هستند که به درستى خداوند را شناخته اند و اینان از یاوران حضرت مهدى روحى له الفداء در آخر الزمان هستند (به راستى خوشا به حال آنها).
حضرت امام امیر المومنین و وسایل نقلیه زمان حکومت حضرت مهدى (ع )
امام امیر المومنین (ع ) درباره وسایل نقلیه دوران جهانگیرى حضرت بقیه الله روحى له لفدا چنین مى فرماید:
ثم یامر المهدى بالنشاء مراکب یبنى اربعمائه سفینه فى ساحل عکا و یوافى المهدى طرطوس فیفتحها و یتقدم الى انطاکیه فیفتحها و یهاجم القسطنطنیه فیفتحها و یتوجه الى بلاد الروم فیفتح رومیه مع اصحابه .
آنگاه حضرت مهدى (ع ) امر مى فرمایند مرکبهاى سوارى بسازند و در کرانه عکا چهار صد کشتى ساخته مى شود و به طرف طرطوس به حرکت در مى آیند و آنجا را فتح مى کند و از طرطوس به سمت انطاکیه مى رود، آنجا را هم فتح مى کند و از انطاکیه به طرف قسطنطنیه هجوم مى آورد، آن سرزمین را هم فتح مى کند و به جانب بلاد روم (کشورهاى غربى ) حرکت مى کند و همه آن کشورها را مسخر مى نماید (اللهم عجل فرجه ) .
امیرالمؤ منین و نزول حضرت عیسى علیهماالسلام
امام امیرالمؤ منین علیه السّلام به تشریف فرمایى حضرت عیسى بن مریم على نبینا و علیه السّلام در روزهاى اول ظهور اشاره مى فرمایند، آن هم در بیت المقدس روز جمعه:
ثم ان المهدى یرجع الى بیت المقدس فیصلى بالناس ایاما فاذا کان یوم الجمعة وقد اقیمت الصلوة ینزل عیسى بن مریم فى تلک الساعة من السماء و علیه ثوابان احمر ان کانما یقطر من راءسه الدهن و هو رجل صبیح المنظر والوجه اشبه الخلق بابراهیم فیاءتى المهدى و یصافحه و یبشره بالنصر فعند ذلک یقول له المهدى تقدم یا روح الله وصل بالناس فیقول عیسى بل الصلوة لک یا ابن رسول الله فعند ذلک یؤ ذن عیسى و یصلى خلف المهدى.
مهدى ما به جانب بیت المقدس برمى گردد و چند روزى در آنجا با مردم نماز مى خواند تا روز جمعه مى رسد و مردم آماده نماز هستند که ناگهان حضرت عیسى بن مریم در همین ساعت از آسمان به زیر مى آید، در حالتى که دو لباس قرمز به تن دارد و قطرات عرق از سر و صورتش مانند قطرات روغن مى ریزد. مردى زیبا و خوش اندام است که شبیه ترین مردم به حضرت خلیل الرحمن (علیه السّلام ) است پیش مى آید و با حضرت بقیة الله مصاحفه مى کند و بشارت به فتح و پیروزى مى دهد. در این موقع حضرت مهدى علیه السّلام تعارف مى فرماید به حضرت عیسى که جلو بایستید و با مردم نماز بخوانید. حضرت عیسى مى فرماید: اى فرزند رسول خدا! ((بل الصلوة لک )). کنایه از اینکه پیشوایى دیگر مخصوص به شماست . در این موقع حضرت عیسى اذان مى گوید و حضرت بقیة الله ارواحنا له الفداء جلو مى ایستد و جناب عیسى علیه السّلام به آن حضرت اقتدا مى کند (اللهم عجل فرجه ).
امام امیرالمومنین و نشانه هاى پیش از قیام
امام صادق (ع ) از وجود مقدس حضرت امیرالمومنین سلام علیهما روایت مى کنند که آن سرور فرمودند:
قال امیر المؤ منین علیه السلام لیاتین على الناس زمان یظرف فیه الفاجر و یقرب فیه الماجن و یضعف فیه المنصف قال فقیل له متى ذاک یا امیر المؤ منین فقال (اذ اتخذت الامانه مغنما و الزکاه مغرما و العباده استطاله و الصله منا قال فقیل له متى ذلک یا امیر المؤ منین فقال (ع )) اذا تسلطن النساء وسلطن الاماء و امر الصبیان.
مسلما زمانى بر مردم خواهد آمد که افراد فاجر و گناهکار را مورد احترام خاص قرار مى دهند، سخن چین و بد زبان را مقرب خود مى سازند و افراد با انصاف را ضعیف و ناتوان مى شمارند . عرض کردند: یا امیر المؤ منین ! کى خواهد شد؟ فرمودند: (هر وقت دیدید امانت را غنیمت مى شمارند (خیانت به امانت مى کنند)، دادن زکات را براى خود زیان و غرامت مى پندارند، عبادت را بار و سنگینى بر دوش خود مى دانند وصله کردن را با منت انجام مى دهند . عرض کردند: یا امیر المؤ منین ! کى خواهد شد؟ فرموند:) هرگاه دیدید زنان تسلط پیدا کردند (بر امور اجتماعى و سیاسى و غیره ) و نیز هر وقت دیدید که اماء و کنیزان استیلا یافتند و نوجوانان به زمامدارى رسیدند.
اگر دقت کنید تمام این علامتها در اجتماع ما در ابعاد مختلف دیده مى شود.
انتظار از منظر قرآن مجید
آیاتی که در قرآن کریم از طرف خداوند بزرگ به وسیله رسول اکرم (ص) به ما رسیده از منبع علم خدایی سرچشمه گرفته است . یکی از بشارتهایی که در قرآن مجید آمده است مسأله قیام جهانی حضرت بقیته الله (ارواحنا الفداء) و سیطره عدل و داد در عالم ( بعد از پر شدن آن از ظلم و جور ) است ، عدالت در حکومت حضرت مهدی (ع) طبق نص صریح آیات قرآن و تفاسیر رسیده است از اهل بیت عصمت و طهارت (ع) پس از پر شدن عالم از ظلم و جور ، قسط و عدل بر آن حاکمیت خواهد یافت .
نشانه های پیدایش این حکومت :
دومین چراغ از چلچراغ انتظار : آیه شریفه 53 از سوره آل فصّلت :
ممکن است نشانه های آفاقی همان صیحه آسمانی باشد و منظور از آیات انفسی همان رعب و ترس باشد که در دلها جای می گیرد .
علائم و نشانه هایی که برای بشر تمام مجهولات را از بین ببرد و پرده از روی حقایق و ملکوت عالم بردارد در صحنه گیتی دیده نشده است اما با توجه به اینکه خداوند خلف وعده نخواهد فرمود و این کار باید بشود ، غیر از قیام آخرین نماینده و سفیر اعظم او یعنی حضرت بقیة الله ( روحنا و ارواحنا له الفداء ) نشانه دیگری نخواهد بود .
سومین چراغ از چلچراغ انتظار : آیه شریفه 156 از سوره بقره :
محمد بن مسلم از امام صادق (ع) روایت می کند که پیش از قیام مهدی ما (ع) مردم به انواع بلا ها مبتلا می شوند . موفقیت با صابران است .
بنابر این نشانه های قبل از ظهور در این روایت عبارت است از :
وحشت و اظطرابی که در حال حاظر در میان بعضی از کشور های اسلامی دیده می شود .
گرسنگی و قحطی که در بعضی از کشورهای جهان مشهود است ( به طور متوسط روزانه چند صد هزار تن از گرسنگی می میرند مانند برخی از قسمتهای آفریقا و هندوستان )
فساد در تجارت و بازرگانی و کمبود درآمد بعضی از اقشار جامعه
تلفان جانی ( مانند تلفات در جنگ ایران و عراق ) و نقصان زراعت و میوه جات ناشی از آفات و کمی برکت آنها
اکنون به اصل روایت که امام صادق (ع) نقل کرده اند توجه فرمایید :

 

چهارمین و پنجمین چراغ از چلچراغ انتظار : آیه شریفه 7 از سوره آل عمران :
عن محمد بن مسلم عن ابی عبدالله جعفر بن محمد (ع) أنه قال إن قدام قیام القائم علامات بلوی من الله تعالی اعباده المومنین قلت و ما هی قال ذلک قول الله عزوجل « و لنبلونکم بشیءٍ من الخوف و الجوع و نقص من الاموال و الانفس و الثمرات و بشر الصابرین » قال لنبلونکم (یعنی المؤمنین ) بشیء من الخوف من ملوک بنی فلان فی آخِرِ سلطانهم (والجوع)بغلاءِ اسعارهم( ونقص من الاموال ) فساد التجارات و قلة الفضل فیها ( و الانفس‌) قال موت ذریغٌ (والثمرات) قلة ریع ما یزرع و قلة برکة الثمار ( و بشر الصابرین )عند ذلک بخروج القائم (ع) ثم قال لی یا محمد هذا تأویله انَّ الله عزوجل یقول « و مایعلم تأویله الاّ الله و الراسخون فی العلم »
محمد بن مسلم نقل کرده است که امام صادق (ع) فرموده اند : پیش از قیام قائم نشانه هایی است جهت آزمایش از جانب خداوند نسبت به بندگان مؤمنش . عرض کردم : آنها چیست : فرمودند : آن ، گفتار خداوند عزوجل است که فرموده است : «ولنبلونکم » یعنی هر آینه بیازماییم شما مومنان را « بشیءٍ من الخوف » به مقداری و چیزی از ترس از ملوک بنی فلان (بنی عباس) در پایان زمام داریشان و «الجوع» و گرسنگی به خاطر بالا بودن قیمتها «و نقص من الاموال » و کاستی از مالها و فساد تجارتها « و الانفس » و جان ها ( مرگ سریع ) « والثمرات » و محصولات ( کم شدن کشاورزی ) و کمبود برکت محصولات « و بشر الصابرین » بشارت ده صابران را در چنین وقت به خروج قائم (ع) سپس به من فرمود : ای محمد ! این است تأویل حکم خداوند عزوجل که می فرماید : « و مایعلم تأویله ....» نمی داند تأویل قرآن را جز خداوند وپایدارانش در دانش .
ششمین چراغ از چلچراغ انتظار : آیه شریفه37 از سوره انعام :
در تفسیر این آیه به چند نشانه از نشانه های ظهور حضرت ولی عصر (ع) اشاره شده است که عبارتست از :
خروج دابّة الارض
دجال
نزول عیسی بن مریم (ع)
طلوع خورشید از مغرب

 

ابی الجالود می گوید : امام باقر (ع) در تفسیر آیه « انَّ اللهَ قادِرٌ الخ » فرمودند : زود است که در آخر الزمان آیات و نشانه هایی از قدرت خداوند می بینی :

1-دابّة الارض ( که منظور تشریف فرمایی حضرت امیر المؤمنین (ع) در رجعت و با حضرت بقیه الله روحی له الفداء است )
2-دجّال
3-نزول عیسی بن مریم (ع) از آسمان
4-طلوع خورشید از مغرب
هفتمین چراغ از چلچراغ انتظار : آیه شریفه65 از سوره انعام :
در این آیه به بعضی از علائم ظهور اشاره شده است :
1- خروج دجّال
2- صیحه آسمانی
3- خسف و فرو رفتن در زمین «بیداء» . گویا مقصود لشکر سفیانی باشد .
4-اختلاف مردم در دین و طعن و شتم یکدیگر و کشتار بعضی به وسیله افراد دیگر ( در حالتی که همه آنها خودشان را مسلمان می دانند )
امام باقر (ع) فرمودند : آن دجال و صیحه است ( عذاب آسمانی و از بالا ) و مراد از « او من تحت ارجلیکم » عبارت از خسف و فرورفتگی زمین است و مراد از « او یلبسکم شیعاً » اختلاف در دین و طعن به یکدیگر زدن است و منظور از «یذیق بعضکم بأس بعض » کشتن بعضتان است بعضی دگر را ، و تمام این حوادث در میان اهل قبله و مسلمان به وقوع می پیوندد .
هشتمین چراغ از چلچراغ انتظار : آیه شریفه51 از سوره یونس :
از امام باقر (ع) نقل شده است که فرمودند : مراد از عذاب در این آیه بلاهایی است که در آخر الزمان بر مردم نازل می شود .
نهمین چراغ از چلچراغ انتظار : آیه شریفه50 از سوره سباء :
امام باقر (ع) در تفسیر این آیه شریفه نقل کرده اند که در مقدمه قیام جهانی حضرت مهدی (ع) صیحه ای از آسمان بلند می شود که همه مردم این صدا را می شنوند و در زمین بیداء لشکریان سفیانی در زمین فرو خواهند رفت که جمعیت آنها حدود سیصد هزار نفر است .

ویژگی های حضرت مهدی (ع)و حکومت جهانی اش
انسان در راه رسیدن به کمال در تمام ابعادش نیازمند به یک قائر و راهنماست که پیوسته او را رهبر باشد و منافع و زیانهای زندگی فردی و اجتماعی را برای او تشریح کند و البته این راهنمایی ها باید به وسیله قوانینی جامع و کامل انجام شود.
این دسته از راهنمایان از طرف چه کسی باید انتخاب شوند؟آیا مردم می توانند برای خود چنین افرادی را انتخاب کنند؟خیر،زیرا مردم به شناخت افراد احاطه ندارند و بیشتر انتخاب آنها به ضررشان تمام می شود و انتخاب شوندگان نیز نیز یا نمی خواهند و یا نمی توانند نیازمندی های عمومی را تأمین کنند.بنابراین ،حتما باید این انتخاب از طرف کسی صورت گیردکه عالِم به مصالح و مفاسد واقعی باشد و آن به ذات پاک خداوند است که از باب قانون وجوب لطف باید از طرف خویش نمایندگانی را بر گزینند تا در تمام اعصار و قرون زمام ارشاد و هدایت افراد بشر را به دست گیرند و آنها را به سعادت واقعی و کامل مادی و معنوی برسانند.لذا از ابتدای خلقت و آفرینش انسان پیامبرانی در مکتب غیبی خود تربیت فرمود و آنها را مأمور هدایت مردم قرار داد و به تناسب زمان قوانینی در اختیار آنان گذارد تا با اجرای آن مقررات، احتیاجات مردم تأمین شود و در پناه آن نظام عادلانه و متقنی بر جامعه فرمانروا باشد تا اینکخ سر انجام نوبت به وجود مقدس حضرت محمّد بن عبداللّه صلّی اللّه علیه و آله رسید.آنگاه از طرف خداوند متعال
دوازده تن جانشین برای آن حضرت تعیین و به وسیله جبرئیل معرفی شدند که یازده تن از آنان نخستین ایشان حضرت امیر المؤمنین علیّ بن ابی طالب علیه السّلام و اخرین ایشان حضرت امام حسن عسگری علیه السّلام است که یکی بعد از دیگری بر حسب برنامه های تعیین شده از طرف خداوند به وظایف خویش عمل کردند و با نیل به مقام شهادت از این جهان به عالم عبدی پیوستند(صلوات اللّه علیهم اجمعین)و اما وصی دوازدهم حضرت نبیّ اکرم صلّی اللّه علیه و آله که نام عزیزش حضرت محمد بن الحسن العسگری روحی اله فداک است از طرف خداوند بزرگ همراه با آباء و اجداد کرامش (علیهم صلوات اللّه)با برنامه ای مخصوص به خویش معرفی شده که خلاصه ویژگی های آن حضرت از این قرار است:
1.غیبت آن هم بسیار طولانی که الآن بیش از یک هزار و صد و پنجاه سال است و البته غیبت آن حضرت به دو قسم است:غیبت صغری که مدت آن بالغ بر هفتاد سال بود و غیبت کبری که بسیار طولانی شده است و ما الآن در تاریک ترین زمان غیبت کبری بسر می بریم و امید است هر چه زودتر شاهد پایان غیبت کبری آن حضرت باشیم و ظهورش رابا عافیت درک کنیم ،آمین یا ربّ العالمین.
2.حکومت جهانی اش سراسر گیتی را فرا خواهد گرفت و قوانین فردی و اجتماعی اسلام به مرحله اجراءدر خواهد آمد و تشکیل حکومت واحده با ابزار جامع و در عین حال کوبنده به دست توانایش به وجود خواهد آمد و امنیت عمومی برای همه موجودات تأمین خواهد شد و اقتصاد منظم
وعالمگیر برای همگان به رایگان خواهد بود و تمام افراد بشر در خدمت یکدیگر قرار خواهند گرفت و دامنه امنیت چندان توسه پیدا خواهد کرد که حیوانات درنده با چرندگان با هم در محیطی آسوده بسر خواهند برد و انسانها بقدری از نعمت امنیت برخوردار خواهند شد که اگر زنی بی نهایت زیبا با طبقی پر از جواهر و به تنهایی بین شرق و غرب جهان راه برود ،کسی متعرّض مال و ناموس او نخواهد شد.
3.تمام جهان هستی و موجوداتش اعم از موجودات زمین یا آسمانها مسخّر امر و اراده او می شوند و شعاع قدرتش چندان گسترش می یابد که اگر یکی از دشمنان آن حضرت در شکاف کوهی پنهان شود خود کوه به فریاد در می آید و می گوید که ای یاران اما عصر روحی اله الفداء،بیایید که یکی از دشمنان حق اینجاست.همچنین،جمع زیادی از ملائکه آسمان در ارتش او خدمت می کنند و هنگام حرکت از مکه معظمه به سوی کوفه،منادی از طرف آن حضرت ندا می دهد که کسی از لشکریان حق ندارد مواد غذایی و امثال آن همراه بردارد.بعضی از افراد ضعیف می گویند که این آقا می خواهد ما را از گرسنگی و تشنگی بکشد تا اینکه به نخستین منزل برسند و در آنجا سپاه امام عصر«روحی له فداء»سنگی را که خداوند به حضرت موسی بن عمران داده بود که آن را نصب می کردند و دوازده چشمه از آن خارج می شد،نصب می کنند و تمام نیازمندیهای خود را از این سنگ تأمین می نمایند تا سرانجام وارد کوفه می شوند و به امکر آن حضرت فرود می آیند و پرچم افراشته محمدی ـ صلی اله علیه و آله ـ را در آن سرزمین به اهتراز در می آورند.
4.جمعی از خوبان از گذشتگان به امر خدا زنده می شوند و در لشکر آن حضرت انجام وظیفه می کنند.
5.ظلم و ستم از سرتاسر جهان رخت بر می بندد و جمله مبارکه«اَینَ المُرتَجی لِاِزالهِ الجِورَوِالعُدوانِ»ازدعای مبارکه ندبه که در غیبتش باید خوانده شود،مصداق پیدا می کند و دیگر ظلم و ستمگری در هیچ کجای عالم پیدا نمی شود.
6.مشعل فروزان عدالت صفحه گیتی را روشن می کند و تاریکی را از جهان می زداید،چنانکه در این باب روایات چندان زیاد است که می توان ادعای تواتر کرد و از زبان معصومین علیهم السلام جمله«یَملَاُ اللّه للاَرض قِسطاً وَ عَدلاً»در تمام کتب روایی معتبر شیعه و سنّی به راستی از حدّ شماره بیرون است.
7.مدینه فاضله ای که در اصطلاح فلاسفه و دانشمندان مورد بحث و گفتگو قرار گرفته از ویژگی های حکومت جهانی حضرت بقیّه اللّه روحی له الفداء است با این تفاوت که فلاسفه و دانشمندان در عالم خیال شهری را فرض کرده اند که در آن تمام طبقات و افراد دارای صفات عالیه و ملکات پسندیده اند،ظالمی پیدا نمی شود و همه طرفدار عدل و داد هستند امّا در حکومت جهانی حضرت مهدی علیه السلام این برنامه مصداق پیدا می کند و مردم جملگی در سایه حکومت عدل پرورش تمام فضایل اخلاقی و صفات خوب را عملاً رعایت خواهند کرد و آراسته به آن
کمالات خواهند بود.
8.علم و دانش در سراسر جهان به صورتی گسترده همه مردم را در بر می گیرد و مخصوصاً علوم قرآنی به وسیله معلملن مخصوص تدریس می شود.لذا در روایات آمده است که خیمه هایی در پشت کوفه مخصوص تعلیم قرآن نصب می شود و در آنها قرآن و آیاتش همانگونه که نازل شده است تدریس می گردد و تکامل علمی تمام جهان را فرا می گیرد و عفریت جهل و نادانی دنیای انسانیّت را ترک می گوید.
9.قضاوت یکی از اصول مسلّمه حیاتی هر ملّت است که اگر بر اساس عدالت و رعایت حقوق همه جانبه افراد اجرا شود آنوقت است که همه مردم شاهد خوشبختی را در آغوش خواهند کشید و آرامش واقعی از نظر جسم و جان بر مردم حکومت خواهد کرد.پس،اگر بگوئیم که یکی از عوامل بسیار مؤثر در تیره بختی مردم قضاوتهای ظالمانه زمامداران دنیا و طبقات دیگر بوده درست گفته ایم.لذا در حکومت حضرت مهدی علیه السلام قضاوتهای داودی خواهد بود و احتیاج به دلیل نخواهد داشت،زیرا نمایندگان آن حضرت نگاهی به کف دست خود خواهند کرد و حق را به صاحبش خواهند داد و شعاع قضاوت چندان گسترده می شود که حتّی زنان در خانه های خود به قضاوت مشغول خواهند بود.
10.عقل یکی از عوامل فوق العاده مهم برای رسیدن به سعادت فردی و اجتماعی است،از اتمام کتابهای آسمانی و فرستادگان خداوند همواره مردم را دعوت به تعقّل فرموده و با شهوت پرستی مبارزه کرده و مردم را از زیان متروک گذاشتن قوای عقلانی بر حذر داشته اند.آری،در
حکومت جهانی حضرت بقیه اللّه روحی له فداء تکامل عقلی بالاترین سرمایه دولت آن حضرت به شمار می رود و در روایات معتبر آمده است:
وَضَعَ یَدَهُ عَلی رُؤُسِ النّاسِ فَکَمُلَ بِهِ عُقُولُهُم.
دست ولایت روی سر مردم قرار می دهد،پس عقلهای آن کامل می گردد.
آری،به راستی که تمام جنایات و خونریزیها تنها به دلیل اسارت عقل است به دست شهوت.
11.فقر بزرگترین نیروی ویرانگر است که اجتماعات را از بین می برد و فحشاء و منکرات و دزدی و غارتگری را در جامعه به وجود می آورد.لذا در روایات و آیات کریمه قرآن از آن تعبیر به پایه و ستون شده زیرا به قدری مهم است که دینداری در سایه بی نیازی از فقر تأمین می شود تا جایی که گفته شده است:«مَن لا مَعاشَ لَهُ مَعادَلَهُ» (کسی که امر زندگانیش مرتب نباشد اوضاع دینی اش نیز سامان نخواهد داشت)
اما در حکومت والای حضرت ولّی عصر روحی له فداء مال و ثروت چندان زیاد می شود که مستحقّ دریافت خمس و ذکتات یافت نمی گردد.
12.یکی از عوامل بسیار مهم در فقر اقتصادی عدم بهره برداری از منابع خداداد و به کار نگرفن سرمایه های طبیعی و معطّل نماندن ثروتهای خداداد است تا جایی که در نتیجه عدم احاطه بشر به واقعیات و نداشتن قدرت استخراج معادن و ثروتها،انسان همچنین گرفتارفقر و
بیچارگی خواهد بود.
امّا در حکومت جهانی حضرت بقیه اللّه روحی له فداء اولاً زمین تمام گنجها و ذخای نهفته در باطن خویش را به امر خداوند در اختیار حکومت جهانی آن حضرت قرار می دهد،و دیگر اینکه در سایه تکامل عقلی انسان،قدرت استخراج و اکتشاف بشر فوق العاده می شود و او به نفع جامعه ازهمه نیروهای اقتصادی استفاده می کند.لذا بی نیازی اقتصادی همه جا را فرا می گیرد بطوریکه فقیری پیدا نخواهد شد.
13.وجود جنگلها و مراتع و آبهای روان بستگی به بارندگیهای به موقع دارد تا مخصوصاً امور کشاورزی رونق داشته باشد و در نتیجه مواد غذایی جامعه تأمین شود.بنابراین،اگر در حال حاضر وضع دنیا را از لحاظ مادّی نامنظّم و بشر را در چنگال فقر و گرسنگی اسیر می بینیم و به طور متوسط افراد زیادی روزانه از گرسنگی می میرند،در نتیجه نیامدن باران یا آمدن بارانهای بی موقع و سیل آسا و ویرانگر است.

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله 19   صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله نشانه‌های ظهور در کلام امیرالمؤمنین