می توان پدیده اصلی (اصلی مذهبی در هنر و فرهنگ قومی ایران) را به سادگی چنین تعریف کرد که مذهب، تبیین شکلهای هنری را ملهم می سازد. این نهاده اصلی پدیده ای کلی است و به وحدت تبیین که وابسته تمامی هنرهای سنتی است می پردازد و چنین نظری در مورد هنر ایرانیها، هنر اسلامی و ما قبل آن و همچنین هنر هندیها و ژاپنیها و غیره صدق می کند و هزاران سال تاریخ هنر گواه آن است. تبین مذهبی در سطحی کلی یا خاص مشهود است و در سطح کلی میتوان هنر سنتی ایران را مثال زد. از آنجا که پرداختن به این موضوع در حوصله این مقاله نیست، ما تبیین مذهبی راتحت موضوعی خاص مورد بررسی و تفحص قرار می دهیم که (بازگشت به کربلا) نام دارد.
واقعه کربلا در سال 61 هجری رخ داد. در آن سال امام حسین (ع) و 72 تن از یارانش در نزدیکی شهر کوفه به شهادت رسیدند. شکلهای هنری بسیاری از این واقعه الهام گرفت. ولی قبل از پیگیری شکلهای هنری باید الهامی را که سبب به وجود آمدن اشکال و حالات متعدد می گردد مشخص ساخت.
مذهب، الهام دهنده شکلهای هنری است؛ چون سبب می شود (نیت) به بیان چیزی که والاتر از خود انسان است در قلب و روح هنرمند به وجود آید. الهام می تواند مستقیماً، با به وجود آوردن گونه ای آگاهی در هنرمند برای بازگویی و باز شناسایی واقعه مذهبی به کار آید. می توان گفت که در این جا، الهام مستقیماً بر هنرمند تاثیر می گذارد و شکل (هنر روایتی)* را به خود می گیرد که به آن هم خواهیم پرداخت.
الهام همچنین می تواند به طور غیر مستقیم یا نا آگاهانه عمل کند، و برای همین جنبه الهام است که نمی تواند حد و حصری قایل شد. این نوع الهام بر (هنر زنده) و همچنین (هنر زندگی) تاثیر می گذارد. تظاهرات فردی و اجتماعی الهام مذهبی، تظاهرات فردی به مثابه هنر زنده در هنگام تولد شکل می گیرد و این شکل دائماً تغییر می یابد و تا هنگام مرگ کامل می شود و با توجه به عوامل متعددی که تغییراتی را در شکل به وجود می آورند مشکل بتوان تاثیر یک حادثه خاص را به شکل، مرتبط ساخت. به عبارت دیگر فرهنگی و اجتماعی دارای تاثیر غیر مستقیمی هستند که شکل را بیشتر از انگشتان مجسمه سازی که با گل کار می کند تحت تاثیر قرار می دهند و در نتیجه، شکل مدور و صیقلی شده و اثر انگشتان پنهان می گردند.
ابن عربی، دانشمند مشهور قرن هفتم، تاثیر متقابل بین آگاهی و نا آگاهی یک هنرمند را نسبت به کارش به این نحو بیان داشته که اگر به کار یک هنرمند(عارف) که از گل و آنچه باید شناخته شود، چیزی را به وجود می آورد، بنگریم و این تصور در ما ایجاد شود که گل در دستهای او کاملاً انفعالی و بی کنش می باشد در آن صورت نگاهمان سطحی بوده است. واقعیت این است که خود گل به طور مثبتی فعالیت هنرمند را مشخص می سازد. مطمعناً، هنرمند می تواند از گل چیزهای مختلفی بسازد، ولی در هر حال نمی تواند به فراسوی مرزهای خاصی که توسط ماهیت اصلی گل تعیین شده اند دست یابد. به عبارت دیگر، خود ماهیت گل تعیین کننده شکلهایی است که گل می تواند به خود گیرد.
هنر زنده، به یک مفهوم، مانند گل در دستهای (خالق) است. این هنر ماهیت خاصی را در درون خود داراست و گرایشهایش را که می توانیم آن را میل درونی بنامیم، مشخص می سازد. همچنین، تاثیرات خارجی و محیطی و فرهنگی، به گرایشهای شکل کلی کمک می کنند و ما به درک(هنر زندگی) نایل می شویم، چرا که در جوامع سنتی آداب و شعائر، مقدسات تمرکز دارند و به زندگی بعدی دیگر می دهند. این شعائر به زندگی هدف و غایتی می بخشند و در عین حال حسی از تواضع نسبت به زندگی را به انسان القا می کنند که فراسوی قدرتهای شکل مستقل هنر زنده است. اجتماع در ابدی ساختن هنر زندگی نیز موثر است.
تبیینهای الهام مذهبی در فاجعه کربلا دارای دو سطح هستند. هنر روایتی و هنر زنده.
هنر روایتی دست مایه های تاریخی راتکرار می کند و در نقاشیهای عامه مذهبی (قهوه خانه ای) و تعزیه بیان می گردد. این نقاشیها را پاره ای اوقات (نقاشیهای ساده) می نامند که در سطحی به مراتب پایین تر از (نقاشیهای پیچیده و تصنعی) مورد توجه قرار می گیرد. چنین دیدی از نظر فن و مهارت اعتبار دارد ولی از نظر تبیین باید توجه داشته باشیم که الهام مذهبی می تواند در سطوح متعدد رخ نماید و شکلهای گوناگون به خود گیرد.
تعزیه هم جنبهای از هنر روایتی را شکل میدهد، زیرا حوادثی را که برای پیامبران و قدیسین روی داده است دوباره زنده میسازد. به هر حال، واقعه کربلا را نمی توان فقط به هنر روایتی محدود کرد. تاثیر تعزیه بر بازیگران و تماشاگران در هنر زنده نیز تعبیر می یابد.
از آنجا که تعزیه به عنوان هنر روایتی، واقعه کربلا را بازگویی می کند، لذا آثار و متون شکل دهنده تعزیه قسمتی از ادبیات ما هستند. بازیگران و وسایل و آرایه صحنه که نمادی از رویداد واقعی هستند از نظر احساسی و نه صرفاً از روی روشنفکران بر فرد یا هنر زنده تاثیر می گذارند، لذا در این نمایش سنتی می توان هر دو نوع هنر را یافت و این تقسیم بندی ساختگی به خاطر آگاهی یافتن خود ما به وجود می آید. تعزیه یا نمایش سنتی در حد فاصل زمانی قرن یازده تاسیزده شمسی عمومیت بیشتری داشت. تعزیه مستقیماً از مایه های مذهبی ورخدادهای تاریخ اسلام الهام می گیرد که در این میان واقعه کربلا بیشتر از همه مورد توجه عامه می باشد و اجرا می شود. تعزیه تنها شکل نمایشی است که در ادبیات فارسی و عرب هر دو وجود دارد. مراسم عزاداری مربوط به فاجعه کربلا در ده روز اول ماه محرم انجام می شود. روز دهم یا عاشورا دارای بیشترین اهمیت است، زیرا روز شهادت امام حسین(ع) می باشد. صحنه اجرای تعزیه، معمولاً فقط از یک تابوت محلی برای تامین نور صحنه، سلاحهای جنگی امام حسین(ع) و پرچم یا (علم) تشکیل شده است. گروهی از پسران، هماهنگ توجه سر می دهند و در همان حال گروهی دیگر از پسران که لباس زنانه پوشیده اند، نقش سوگواران را ایفا می کنند، از آنجا که متون تعزیه، سینه به سینه نقل شده و به نسل بعد رسیده، لذا در هر اجرا، متنی متفاوت دارد، ولی در تمامی اجراها احادیث و روایات مذهبی خاص و مشخصی وجود دارد و جوهر این عبارات طی سالها به موجودیت خود تداوم بخشیده و مفاهیم نمادین قربانی شدن و مرگ را ارائه داده است. تعزیه را می توان در فضای وسیع و باز توسط گروههای دوره گردی که با البسه و ساز و برگ خود از دهکده ای به دهکده دیگر سفر می کنند اجرا کرد. به هر حال با گسترش تعزیه شکلهای معماری به خدمت اجراها در آمدند. محل سنتی طرح شده برای اجرای تعزیه (تکیه) نام دارد. این محل غالباً به سه بخش تقسیم شده است که عبارتند از یک حیاط، یک فضای سرپوشیده و اتاقهای پشتی. فضای حیاط به عباسیه) مرسوم است که در آن جا متن های مربوط به حضرت عباس(ع) علم دار امام حسین (ع) اجرا می شود. فضای سرپوشیده (حسینیه) نام دارد که اکثر اجراهای سنتی در آن جا صورت می گیرد. اتاقهای پشتی به (زینبیه) موسومند که به نام خواهر امام حسین(ع) اشارت دارند.
تبیینهای هنر زنده از ظرافت بیشتری برخور دارند. این تبیین ها اصولاً به سه چیز مربوط می شود. عبادت، آب(نماد حیات) و مرگ. وقتی می خوانیم (عبادت)، خواه فردی یا جمعی، تبیین آرزوی درونی انسان برای یافتن پاسخی در سکوت هولناک عالم است. عبادت فرایند بی مانند کشف است که توسط آن، نفس جستجو کننده خود را در لحظه حساس نفی خویش به اثبات می رساند و به این طریق ارزش و حقانیت خود را به عنوان عاملی پویا در حیات عالم کشف می کند. به سادگی می بینیم باشکلی سنجش ناپذیر مواجه هستیم که تنها اشراق می تواند باشد. کتاب دعا و تسبیح و جای نماز چیزهایی هستند با ارزشهای هنری مختص به خود که به عنوان بخشی از وسایل انجام مراسم وشعائر مذهبی توسط شخص مومن به کار گرفته می شوند.
مراسم و شعائر مذهبی توسط شخص مومن به کار گرفته می شوند. بنابراین، به طور کلی کشف می کنیم که الهام مذهبی در هنر روایتی به طور مستقیم و در هنر زنده به طور غیر مستقیم عمل می کند. واقعیت فاجعه کربلا را می توان در نقاشیهای ارائه شده مشاهده کرد. برای بیان واقعه کربلا از واسطه های متعددی چون نقاشی رنگ و روغن، نقاشی آبرنگ، نقاشی پشت شیشه، پردهای نقاشی شده با دست و کار روی فلزات استفاده می شود و کلمات نیز به نمایش شکل می بخشند، ولی قبل از پرداختن به جزئیات بیشتر این فاجعه باید واقعیت فاجعه کربلا را در نظر داشته باشیم و از طریق تعاریف رهبران دینی به آنچه امام حسین(ع) انجام داد پی ببریم. بنابراین پس از یاد آوری واقعه کربلا و بررسی کیفیات هنری و فرهنگ قومی مربوط به آن، می توانیم طنین این فاجعه را در (هنر ایرانی) مورد بررسی قرار دهیم.
این مقاله به صورت ورد (docx ) می باشد و تعداد صفحات آن 303صفحه آماده پرینت می باشد
چیزی که این مقالات را متمایز کرده است آماده پرینت بودن مقالات می باشد تا خریدار از خرید خود راضی باشد
مقالات را با ورژن office2010 به بالا بازکنید
مقاله تعزیه