فی ژوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فی ژوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلود مقاله معانی پلورالیسم

اختصاصی از فی ژوو دانلود مقاله معانی پلورالیسم دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 


پلورال‏ در لغت، به معناى جمع، جمعى، متکثر و چندگانه است وپلورالیسم به معناى تکثر، چند گانگى، آیین کثرت،کثرت‏گرایى، تعدد مقام، تعدد شغل و شرک فلسفى است.براى پلورالیسم دینی‏ معانى گوناگون و بعضا متضادى ارائه شده که با توجه به مجموع نوشته‏ها در این زمینه، مى‏توان معانى اظهار شده اینگونه طبقه بندی نمود:
الف :حقیقت واحد، اما راه‏هاى منتهى بدان‏ها متفاوت است. ادیان ومذاهب گوناگون راه‏هاى رسیدن به‏آن حقیقت واحدند و همه در رسیدن به حقیقت، مشترک مى‏باشند بنابراین، باید به نحوى بین ادیان و مذاهب را جمع کرد. به تعبیر دیگر، ادیان و مذاهب تفسیر و تعبیرهاى گوناگون یک حقیقت‏اند و ادیان بزرگ على‏رغم اختلافات سطحى خود، داراى وحدت متعالى هستند.
همه این اختلافات نیز به دو چیز باز مى‏گردد:الف : تکثر و تحول فهم ما از حقایق و متون دینى ب : تنوع تجارب دینی و تفاسیر مربوط به آن.اختلاف تنوع و تحول در این دو زمینه، موجب اختلاف راه‏هاى وصول به حقیقت‏شده است. همه ادیان و مذاهب تجلیات واقعیت واحدى هستند که هر کس به‏قدر توان و قابلیت‏خود به آن نزدیک شده،گرچه ممکن است ‏به‏طور کامل،بدان راه نیافته باشد.
ب: از آن‏جا که حقایق متکثر، تو در تو و داراى بطون فراوان‏اند و هر کس از این حقیقت‏سهمى دارد، مى‏توان گفت:ادیان و مذاهب گوناگون داراى بخشى از حقیقت‏اند، گرچه ممکن است‏بخش‏هاى غیر حقیقى را نیز در درون خود داشته باشند. همچنین ادیان و مذاهب قابل تبدیل و تحول به همدیگر نیستند و هیچ کدام در دیگرى مندرج و مستحیل نمى‏شود. همه حقیقت نزد عده‏اى خاص نیست، بلکه همه حقیقت نزد همه است و همیشه حق و باطل در کنار یکدیگرند.
ج:حقایق در اصل، متعددند و همه عقاید و ادیان گرچه متناقض باشند، حقیقت دارند و صحیح و درست‏اند و این حقایق قابل تحویل و تبدیل به یکدیگر نیستند.

 

د: مى‏توان با وجود عقاید و ادیان و مذاهب گوناگون، با مسالمت زندگى کرد، یعنى مى‏توان با وجود اعتقادات کاملا متعارض در مقام نظر، در عمل بدون درگیرى و با صلح و صفا و در کنار هم زندگى کرد و عقاید دیگران را تحمل نمود.
انگیزه یا انگیزه های پیدایش تفکّر پلورالیسم
برای گرایش به پلورالیسم می توان دو انگیزه عقلایی برشمرد:
انگیزه عاطفی و روانی
عده ای می گویند اگر بخواهیم فقط یک دین یا مذهب را بر حق و اهل نجات بدانیم این امری بعید است. زیرا هر کس در میان هر ملّت و گرایشی متولّد شده و نشو و نما پیدا کرده است، همان عقیده و راه را بر حق می داند و سایرین را ناحق و گمراه. این فکر اختصاص به ما مسلمانان یا شیعیان یا امامیه ندارد. کما اینکه ما سایرین را ناحق می دانیم، آنها هم به همین ترتیب ما را ناحق می دانیم، آنها هم به همین ترتیب ما را ناحق می دانند. اگر ما در میان ملت و دین دیگری و از پدر و مادر دیگری متولّد می شدیم، فکر و ایده دیگری داشتیم، همانگونه که اگر یک مسیحی یا یهودی اروپایی یا آمریکایی، در تهران و قم متولد می شد، دین و آیین دیگری داشت. و همانگونه که آنها باید احتمال حقانیت دین اسلام و پیامبر گرامی آن را بدهند و به دنبال تحقیق برآیند و کوتاهی نکنند، ما هم متقابلاً باید احتمال دهیم که راه های دیگر حقّ اند و تحقیق کنیم؛ چرا که تولّد قهری ما در یک نقطه از زمین و از پدر و مادری خاص، مستلزم حقانیت ما از سویی و عدم حقانیت سایرین از سوی دیگر نیست. از زاویه ای دیگر آیا می توان پذیرفت از میان 6 میلیارد انسانی که روی کره خاکی زندگی می کنند فقط حدود 100 الی 200 میلیون نفر، بر حق و اهل بهشت باشند، و هر کس غیر مسلمان باشد (= یهودی ها، مسیحی ها، زرتشتی ها، بودائی ها، هندوها و...) و هر کس غیر شیعه باشد (= فرق مختلف عامه) و هر کس غیر دوازده امامی باشد همه اهل گمراهی و عذاب و جهنّم باشند!!؟ این تحلیل، انگیزه روانی می شود که برخی، مذاهب و ادیان دیگر را هم بر حق بدانند. ما بر حقّیم ولی آنها هم اهل نجات و بهشت هستند. آنها هم به نظر خودشان برحقند و چه بسا خیلی نجیب تر و پاک تراز ما باشند و عمل به دین و آیین خود کنند.
انگیزه اجتماعی
انگیزه دیگری که موجب تمایل به این نظریه شده است مواجهه با کشمکش ها و کدورت ها و جنگهای خانمانسوزی است که در طول تاریخ بشریت تاکنون همواره وجود داشته است. چه بسیار خرابی ها و ویرانی ها و خونریزی هایی که بر سر حقانیت این یا آن آیین، و تعصّب و اصرار افراد بر عقاید خاصّ خود، رخ داده است. جنگهای صلیبی بین مسلمانان و مسیحیان و جنگهای فرقه ای بین شیعه و سنّی یا بین کاتولیک ها و پروتستانها، همه نمونه هایی از این قبیل هستند. ریشه همه این درگیری ها و تنش ها تعصّب و اصرار بر نظر خود است. برای تنش زدایی و پایان دادن به این درگیری ها باید قدری تسامح کرد و سهل گرفت. اگر همه بیاییم و بگوییم، ما حق هستیم و شما هم برحقید، هم اسلام حق است و هم مسیحیت، هم تشیع و هم تسنن، هم کاتولیک، هم ارتدوکس و هم پروتستان و... ریشه غائله کنده خواهد شد و بشریت به صلح و صفا و صمیمیت می رسد
بعد عملی پلورالیسم دینی در طول تاریخ اسلام
پلورالیسم دینی بین دو فرقه از یک مذهب یا بین دو مذهب از یک دین و یا حتی بین دو دین مطرح است. مثلاً می توان آن را بین اسلام، مسیحیت و یهودیت که در جوامع نزدیک به هم یا حتی در یک منطقه جغرافیایی واحد یا در یک شهر زندگی می کنند در نظر گرفت که پیروان این ادیان بدون هیچ برخورد فیزیکی با یکدیگر بصورت مسالمت آمیز زندگی می کنند. در حالی که هر کدام خود را حق و دیگری را باطل می داند و حتی با یکدیگر مباحثات و مناظراتی هم انجام می دهند. در اسلام چنین چیزی وجود دارد.
قرآن کریم و سیره پیامبر اکرمصلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم و ائمه اطهارعلیه‌السلام مسلمانان را به داشتن چنین روابطی توصیه می کنند. وحدتی که ما امروزه در شعارهایمان مطرح می کنیم و شیعه و سنّی را بدان دعوت می نماییم، در زمان حضرت صادق علیه‌السلام نیز مطرح بوده و آن حضرت شرکت در نمازها و تشییع جنازه برادران اهل سنت را توصیه می کرده اند. از بیمارانشان عیادت می نموده و از هر کمکی که می توانسته اند نسبت به آنها مضایقه نمی کرده اند. حتّی فراتر از این، از صدر اسلام رابطه مسلمانان با اهل ذمّه دوستانه و صمیمانه بوده و با یکدیگر معامله یا مشارکت می کرده و به یکدیگر وام می داده و از بیماران یکدیگر عیادت می نموده اند. اما در عین حال از حیث نظری و فکری هر کدام از آنها دین خود را بر حق می دانسته است.
در هر صورت این موضوع از مسائل قطعی اسلام است و جای هیچ شکی در آن نیست و اندیشمندان مسلمان اعم از شیعه و سنّی در این تردیدی ندارند که زندگی مسالمت آمیز با اهل کتاب پذیرفته شده است. هر چند بین این دو فرقه در نحوه این معاشرت ها تفاوت هایی هست. اما در هر صورت راه حل هایی برای مسائل مشترک و ارتباطات وجود دارد. البته این موضوع بمعنای تأیید مذهب آنها نیست. حتی می توان گفت به نظر اسلام در صورت امضای قرارداد صلح با مشرکان می توان، به حکم ثانوی، با آنان همزیستی مسالمت آمیز داشت; کمااینکه در صدر اسلام ما شاهد صلح پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم با مشرکان و قرارداد عدم تعرّض به جان و مال بین دو طرف هستیم.
منابع
پلورالیسم دینی
پلورالیسم دینی یعنی اینکه حقیقت و رستگاری در دین ویژه ای نبوده ، همه ادیان بهره ای از حقیقت مطلق و غایت قصوی دارند ، در نتیجه پیروی از برنامه های هر یک از آنها می تواند مایه نجات و رستگاری انسان باشد. بر این اساس نزاع حق و باطل از میان ادیان رخت بر بسته ، خصومت ها و نزاع ها و مجادلات دینی نیز جای خود را به همدلی و همسویی می دهند.
پلورالیزم دینی در جهان مسیحی ، در دهه های اخیر، توسط جان هیک ( متولد1922م) طرح و یا ترویج شده است . نامبرده در این باره چنین گفته است: از نظر پدیدار شناسی ، اصطلاح تعدد ادیان ( کثرت دینی) به طور ساده عبارت است از این واقعیت که تاریخ ادیان نمایانگر تعدد سنن و کثرتی از متفرعات هر یک از آنهاست. از نظر فلسفی ، این اصطلاح ناظر به یک نظریه خاص از روابط بین سنتهاست، با دعاوی مختلف و رقیب آنها . این اصطلاح به معنای این نظریه است که ادیان بزرگ جهان تشکیل دهنده برداشت های متفاوت از یک حقیقت غایی و مرموز الوهی اند.در جای دیگر گفته است: «ادیان مختلف ، جریانهای متفاوت تجربه دینی هستند که هر یک در مقطع متفاوتی در تاریخ بشر آغاز گردیده و خودآگاهی عقلی خود را درون یک فضای فرهنگی بازیافته است ».
در جای دیگر گفته است :
«تجربه دینی مسیحی یک فرافکنی صرف تخیلی نیست، بلکه لبیکی به حق متعال است. از آن جا که ادیان بزرگ دیگر جهان صوری از تجربه حق متعال را گزارش می کنند، و نوع یکسانی از ثمرات اخلاقی و معنوی را در زندگی بشر نشان می دهند ، ناگزیرم باور کنم که آنها نیز لبیک گوی ذات متعال اند، و لذا من به یک حقیقت الهی غایی که ورای شبکه مفاهیم انسانی است و به نحوی متفاوت به تجربه در می آید و بنابراین ، در زندگی ، در چارچوب سنت های دینی بزرگ نسبت به آن واکنش متفاوتی نشان داده می شود، اذعان دارم. ادیان کلیت هایی هستند که اشکالی چند بعدی در زمینه تجربه دینی ، اعتقادات ، متون مقدس ، مناسک ، شیوه های زندگی و غیره دارند، اما همه آنها متناسب با تأثیری که ذات غایی بر حیات انسانی دارد، شکل می گیرند ».
تاریخ پیدایش پلورالیسم دینی
تعدد و تکثر ادیان، واقعیتی نوظهور نیست و چنان‏که گلین ریچاردز در کتاب « به سوی یک الهیات ناظر به همه ادیان‏» گفته است:انواع تجارب دینی متعلق به روزگار ما افزایش و تفاوت قابل توجهی نسبت ‏به انواع تجارب دینی مربوط به گذشته نشان نمی‏دهند، بلکه آن‏چه در قرن اخیر روی نموده، تنها رشد وافر آگاهی از تکثرگرایی دینی است.» جان‏هیک نیز براین نکته تاکید می‏ورزد که وجود ادیان مختلف، واقعیت تازه‏ای نیست و حتی ادیان بزرگ از طریق جنبش‏های بزرگ بایکدیگر تماس پیدا کرده‏اند; ولی این تماس‏ها، به ویژه در مورد مسیحیت و اسلام، مبتنی بر تعارض بوده است نه گفتگو و شناخت عمیق یا تفاهم‏آمیز یکدیگر.
پلورالیسم به شکل کنونی آن، یعنی «ادیان گوناگون، حتی اگر پاسخ‏ها و واکنش‏هایی گوناگون نسبت ‏به واقعیت الوهی باشند، همگی می‏توانند مایه رستگاری، رهایی یا کمال نفس پیروان خود شوند» ، پدیده‏ای متعلق به عصر جدید است.
پیدایش نظریه پلورالیسم عمدتا به قرن بیستم برمی‏گردد. نخستین‏بار این نظریه، در اندیشه ویلفرد کنتول استاد دانشکده الهیات هاروارد، خطور کرد و سپس توسط شاگردانش، به ویژه جان هیک در کتاب «فلسفه دین‏» بسط پیدا کرد. بنابراین، پلورالیزم دینی به شکل کنونی آن یک طرز تلقی در تئولوژی مسیحی است که با تحقیقات جان هیک در این مورد، در جهان مسیحی بسط پیدا کرده است.
لذاریشه‏های فلسفی پلورالیسم دینی را می‏توان در تاریخ کهن فلسفه و دین جستجو کرد. برخی عناصر این مشی فکری در ادیان مختلف تحت عناوین و حرکتهائی که غالبا توسط افرادی که در جهت مخالفت و یا اعتراض به مشی معمول مطرح ساخته‏اند به چشم می‏خورد. اما شکل گیری آن بصورت یک فرضیه و یا مشی فکری به یکی دو قرن اخیر بازگشت می‏کند.
برخی نویسندگان معاصر بر این اعتقادند که عوامل اقتصادی و سیاسی در قرون اخیر موجب پیدایش و رشد تفکرات پولورالیستی شده است . قبل از قرن نوزدهم چندان تماس و ارتباطی بین ادیان نبود و اعضاء ادیان بزرگ جهانی تمایلی در جهت ارتباط و فهم متقابل از خود نشان نمی‏دادند. از قرن نوزدهم به بعد به خصوص درقرن‏بیستم‏ به‏لحاظ گسترش ‏ارتباطات در زمینه‏های مختلف اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی تمایلاتی مبنی بر شناخت‏بیشتر و بهتر از ادیان مختلف در بین جوامع آکادمیک پدید آمد. در سالهای 1950 (میلادی) به بعد بطور فزاینده‏ای این ایده مطرح گشت که لازم است ‏بین ادیان بزرگ بخصوص اسلام، مسیحیت و یهودیت نوعی فهم متقابل و ارتباط مبتنی بر شناخت‏ بهتر و دقیقتر از یکدیگر پدید آید. این ایده خود سرآغاز حرکتها و تحولاتی در گوشه و کنار جهان در محیطهای آکادمیک شد و به دنبال آن سمینارها، کنفرانسها و اجتماعاتی در این ارتباط پدیدار گشت. این تحولات و ارتباطات بیشتر در محدوده شناختی و توصیقی شکل می‏گرفت و گاه تحت عنوان مباحثه و گفتگو صورت می‏پذیرفت.
اصول و مبانی پلورالیسم دینی
تفکر پلورالیسم دینی از ابتدا به عنوان یک فرضیه در قلمرو شناخت واقعیت و یا حقیقت و دستیابی علمی و عملی به آن واقعیت و یا حقیقت از سوی اندیشمندان دینی ارائه شد. بنابراین مهمترین و زیربنائی‏ترین اصل که در شکل‏گیری این مشی فکری نقش کلیدی را ایفا می‏کند اصل واقعیت است. تمایز بین واقعیت آنگونه که هست و واقعیت‏ بدانگونه که در تجربه انسانی قرار می‏گیرد یکی از محورهای اصلی موردنظر و بحث متفکران دینی بوده و هست .
در این فرضیه سعی بر آن است که این تمایز را برجسته ساخته و ضمن به کارگیری برخی اصول فلسفی آن را تبیین و توجیه عقلانی نمایند. حقیقت و واقعیتی که مطلق و بینهایت است هرگز در محدوده شناخت و تجربه آدمی قرار نمی‏گیرد. آن حقیقت واحد است، مستقل است و تمامی صفات کمالی را به گونه بی‏نهایت داراست. برای آن حقیقت مفاهیم و نامهای گوناگونی در فرهنگها و زبانهای مختلف یافت می‏شود. در فرهنگ غربی آن را تحت عنوان واقعیت نهائی می‏نامند و در زبان عربی با واژه الحق و در زبان سانسکریت‏ با کلمه سات آن را مشخص می‏سازند. تمامی این اسماء و عناوین بیانگر حقیقتی است که از دسترس شناخت وتجربه آدمی دور بوده و وراء اندیشه و فکر انسانی قرار گرفته است.
در مقابل، آدمیان واقعیت و حقیقتی را مورد شناخت قرار داده و آن را در تجربه‏های دینی خود تحت صور، مفاهیم و حتی اسماء گوناگونی به‏کار می‏گیرند. این واقعیت‏شناخته شده محدود بوده و در قلمرو حدود فهم و توانائیهای فکری و عقلی آدمیان در آمده است. این همان حقیقتی است که آن را تحت عناوین و نامهائی همچون خدا، رب، خالق و... می‏نامیم و می‏شناسیم و در تمامی تجارب و حالات دینیمان با آن انس می‏گیریم. این حقیقتی است محدود و گرفتار آمده در حصار فکری و تجربه ما آدمیان. این همان حقیقتی است که در ادیان مختلف و در طول سالیان درازتاریخ بشری در زبانها و نمودهای رنگارنگ جلوه کرده و هر دینمدار و صاحب آئینی نوعی برداشت و فهمی خاص به خودش از آن داشته است.
صاحبان تفکر پلورالیستی برای تبیین فلسفی این دو گانگی و یا دوانگاری واقعیت و حقیقت ‏به اصل شناختیی کانت تمسک می‏جویند. براساس این اصل، شناختی که انسان از محیط خود و اشیاء و موجودات خارج از وجود خود دارد ترکیبی است از یافته‏هائی که از بیرون کسب می‏کند و فعالیتها و تفسیرهائی که در خود ذهن صورت می‏گیرد. هرگونه شناخت و تجربه‏ای که ما از عالم خارج و واقعیات وراء خود داریم در چهارچوب این فعل و انفعالات ذهنی قرار گرفته و همیشه آن را آنگونه که برای ما جلوه می‏کند (نه آنگونه که هست) می‏یابیم و تجربه می‏کنیم. براساس این اصل برای واقعیت دو چهره ترسیم می‏شود: یکی واقعیت در ذات خود و آنگونه که هست، که این جنبه خارج از دسترس ما بوده و راهی برای دستیابی به آن نیست، و دیگر واقعیت آنگونه که برای ما جلوه می‏کند و مشهود ما واقع می‏شود.
تلاش داعیان فرضیه پلورالیسم دینی بر آن است تا این امر را به ثبوت برسانند و مورد مقبولیت دینمداران قرار دهند که همه ادیان در پی یک حقیقت‏اند و هرکدام به فراخور ظرفیت و در چهارچوب اصول و معیارهای خاص خود به آن حقیقت دست‏یازیده‏اند. واقعیت و حقیقت مطلق وراء همه ادیان بوده و کسی را یارای درک و یا رسیدن یه آن را نبوده و نخواهد بود. آنچه که به عنوان حقیقت الهی بخشی از مجموعه هریک از ادیان قرار گرفته و در طول تاریخ آن دین به صورت جزء لاینفک آن در آمده است همان حقیقت‏خاص و تعیین یافته در همان چهارچوب دینی می‏باشد.

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  20  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله معانی پلورالیسم
نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.