فی ژوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فی ژوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلود پروژه معارف اسلامی - تعیین امام پس از پیامبر، انتخاب یا انتصاب

اختصاصی از فی ژوو دانلود پروژه معارف اسلامی - تعیین امام پس از پیامبر، انتخاب یا انتصاب دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود پروژه معارف اسلامی - تعیین امام پس از پیامبر، انتخاب یا انتصاب


دانلود پروژه معارف اسلامی - تعیین امام پس از پیامبر، انتخاب یا انتصاب

 

 موضوع: تعیین امام پس از پیامبر، انتخاب یا انتصاب

 نوع فایل های ضمیمه:   word (قابل ویرایش)      تعداد صفحه:      9

کد محصول: 1000-1-25

 

توضیحات: در این مطلب به انتصابی یا انتخابی بودن امام پس از پیامبر و بررسی از سه دیدگاه عقل، کتاب و سنّت همراه با آیات و روایات مربوطه پرداخته شده است.

 قیمت (تومان):       3000

 

 

 

 

با توجه به محدودیت بانک ملی برای پرداخت های اینترنتی کمتر از 5000 تومان لطفا برای خرید از کارت های صادر شده توسط بانک ملی ایران استفاده نفرمایید.


دانلود با لینک مستقیم


دانلود پروژه معارف اسلامی - تعیین امام پس از پیامبر، انتخاب یا انتصاب

دانلود مقاله انتخاب یا انتصاب رهبری

اختصاصی از فی ژوو دانلود مقاله انتخاب یا انتصاب رهبری دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود مقاله انتخاب یا انتصاب رهبری


دانلود مقاله انتخاب یا انتصاب رهبری

از مساله عصمت میرسند به تنصیص.بنابراین شکل‏ کلامى قضیه این است که از خدا شروع مى‏کنند میگویند امامت لطفى است از جانب خدا، چون لطف است پس بایدوجود داشته باشد و چون چنین لطفى بدون عصمت ممکن نیست، پس امام باید معصوم باشد و به همین دلیل باید منصوص‏باشد زیرا این امر[یعنى عصمت] موضوعى نیست که تشخیصش با مردم باشد.همان طور که تشخیص پیغمبر با مردم نیست وبا خداست که چه کسى را به پیغمبرى معین کند و او را با دلائل و آثار و معجزات معرفى نماید، تشخیص امام هم با مردم‏نیست و از جانب خدا باید تعیین شود با این تفاوت که پیغمبر چون بشر دیگرى در کار نیست، باید از راه آثار معجزات به مردم ‏شناسانده شود ولى امام باید از راه پیغمبر شناسانده شود.از اینجا وارد تنصیص مى‏شوند و مى‏گویند پس امامت به این معناکه گفتیم باید به نص باشد از طرف پیغمبر نه به صورت تعیین مردم.بنابراین از مساله لطف آمدند به مساله عصمت و از مساله ‏عصمت آمدند به مساله تنصیص.به اینجا که مى‏رسند، پله چهارمى را باید طى کنند: بسیار خوب، اینها همه درست‏ولى چه ارتباطى با على(ع)دارند؟[خواجه نصیر]مى‏گوید: «و هما مختصان بعلى‏» ایندو[یعنى معصوم بودن و منصوص‏بودن]از مختصات على(ع)است.مقصود این است که در این جهت ‏حتى یک نفر اختلاف ندارد که غیر على منصوص نیست، یعنى ‏صحبت این نیست که دیگران مى‏گویند پیغمبر(ص)کس دیگرى را تعیین کرد و ما مى‏گوییم على(ع)را، بلکه صحبت این‏است که آیا پیغمبر کسى را تعیین کرده است که در این صورت غیر از على کس دیگرى نیست، و یا اساسا کسى را تعیین نکرده ‏است؟همین قدر که بگوییم نص و تنصیص لازم و واجب است و پیغمبر بر انسانى‏ت نصیص کرده، آن شخص غیر از على(ع)کس دیگرى نمى‏تواند باشد چون دیگران چنین ادعایى ‏ندارند و بلکه انکار دارند.حتى خلفا مدعى تنصیص[در مورد خود]نیستندچه رسد به دیگران.اتباعشان هم مدعى تنصیص بر آنها نیستند.بنابراین دیگر بحثى نیست.در مورد عصمت هم همین طور است، نه خلفامدعى عصمت‏خودشان بودند بلکه صریحا به اشتباهاتشان اعتراف مى‏کردند و نه اهل تسنن قائل به عصمت آنها هستند چون همان‏طور که گفتیم مساله امامت از نظر آنها یعنى حکومت.در مساله حکومت دیگر مطرح نیست که حاکم اشتباه یاگناه نکند.مى‏گویند خیر، اشتباه هم زیاد مى‏کردند، گناه هم مرتکب مى‏شدند ولى در حد یک انسان عادل، در حد انسانى‏که لیاقت پیشنمازى دارد.بیش از این دیگر برایشان[مقامى]قائل نیستند.لهذا این جمله را اهل‏تسنن هم روایت کرده‏اند و قوشچى نیز قبول دارد که ابو بکر مى‏گفت: «ان لى شیطانا یعترینى‏» شیطانى هست که گاهى‏بر من مسلط مى‏شود و مرا به غلط مى ‏اندازد.اگر دیدید من کج رفتم، بیایید مرا مستقیم و هدایت کنید.خودش اعتراف‏مى‏کرد.عمر در مواردى(و بعضى که استقصا کرده‏اند، مدعى هفتاد مورد هستند.در اینکه زیاد است و مورد اتفاق شیعه و سنى،بحثى نیست)گفت: «لو لا على لهلک عمر» اگر على نبود، عمر بیچاره شده بود، هلاک شده بود.اتفاق مى‏افتاد که او حکمى مى‏کرد،بعد امیر المؤمنین او را بر اشتباهش آگاه مى‏نمود و او قبول مى‏کرد.بنابراین خلفا نه‏خودشان مدعى عصمت هستند و نه دیگران درباره آنها مدعى عصمت‏اند.اگر مساله امامت ‏در این سطح خیلى بالا قرار گرفت، در سطح لطف و عصمت و تنصیص، دیگرغیر از على(ع)اصلا کسى ادعا ندارد که در این سطح باشد.تا اینجا مساله شکل کلامى‏دارد یعنى همان طور که گفتیم از بالا شروع مى‏شود، از این که به همان دلیلى که نبوت، لازم و لطف است، امامت‏هم باید باشد، تا آخرش که عرض کردم.گو اینکه تا همین جا مطلب خاتمه مى‏پذیرد، ولى بیشتر از این وارد مى‏شویم تا ببینیم ‏آیا در خارج و در عمل هم چنین بوده و پیغمبر(ص)بر على(ع)تنصیص کرده است‏یا نه؟که از اینجا وارد نصوص مى‏شویم.در اینجا باید مطلبى‏را عرض کنم و آن اینکه به قول برخى ما اساسا چرا وارد روشهاى کلام ى‏شویم و از آن بالا شروع کنیم؟ ما از پایین شروع مى‏کنیم یعنى از راه آنچه هست و وجوددارد.متکلمین از آن بالا مى‏آیند تا مى‏رسد به اینجا، ولى اگر ما بر اساس ‏این مشرب صحبت کنیم، کارمان از اینجا شروع مى‏شود که ما چکار داریم به این حرفها که آیا امامت لطف از جانب خدا هست‏یانه که چون لطف است امام باید معصوم باشد و در نتیجه باید تنصیص در کار باشد؟این بایدها، تکلیف براى خدا معین کردن‏است.ما نمى‏خواهیم براى خدا تکلیف معین کنیم بلکه مى‏رویم دنبال آن چیزى که وجود دارد.اگر پیغمبر تنصیص کرده،همان براى ما کافى است بدون اینکه لطف بودن آن، عصمت و تنصیص عقلا بر ما ثابت‏شود.مى‏رویم سراغ اینکه ببینیم اصلا پیغمبرکسى را تعیین کرده یا نه؟حال ببینیم استدلالهایى که شیعیان در این زمینه مى‏آورند چیست؟این استدلالها را ناچارباید به طور سر بسته ذکر کنیم چون در این استدلالها اهل تسنن غالبا یا قبول ندارند که چنین نصوصى باشد(البته انکار مطلق‏هم نمى‏کنند ولى مى‏گویند خبر واحد است نه متواتر)و یا معنى و مفهوم آنها را توجیه‏ مى‏کنند و مى‏گویند معنى‏اش غیر از آنى است که شما مى‏گویید.

بررسى نصوصى از رسول اکرم‏که ناظر بر امامت على(ع)است

یکى این است که پیغمبر اکرم خطاب به‏اصحابش فرمود: «سلموا على على بامرة المؤمنین‏» (1) به‏على سلام بدهید به عنوان امارت مؤمنان و امیر المؤمنینى.این جمله مربوط‏به قضیه غدیر است.البته آن جمله حدیث غدیر را علیحده ذکر مى‏کنند. اهل تسنن این جمله را به صورت متواتر قبول ندارند.کارى‏که علماى شیعه بعدها کرده‏اند همین بوده که ثابت کنند این گونه احادیث متواترند.در تجرید بیش از این‏ذکر نشده و این حدیث، ارسال مسلم گرفته شده است.شارح(ملا على قوشچى) هم مى‏گوید خیر، ما قبول نداریم که‏متواتر باشد، یک خبر واحد است، بعضى نقل کرده‏اند همه نقل نکرده‏اند.کتابهایى نظیر عبقات‏و الغدیر، کوشششان در این است که ثابت کنند این احادیث متواترند.دراین دو کتاب، مخصوصا الغدیر، ناقلان حدیث غدیر طبقه به طبقه ازقرن اول تا قرن چهاردهم ذکر شده‏اند.ابتدا شصت و چند نفر از طبقه صحابه پیغمبر را نام مى‏برد(البته از کتب اهل تسنن).بعد، از طبقه‏تابعین ذکر مى‏کند که از صحابه نقل کرده‏اند.اینها تقریبا مربوط به قرن اول مى‏شوند.در قرون بعد نیز طبقه به طبقه نقل کرده است.مخصوصا کارى که در الغدیرصورت گرفته این است که از جنبه ادبى قضیه استفاده کرده و این، کار خیلى خوبى است.عبقات و کتابهاى دیگر در این زمینه،بیشتر به نقل حدیثى تمسک کرده‏اند که در هر قرنى چه کسانى نقل کرده‏اند ولى الغدیر از جنبه ادبى هم استفاده‏کرده است چون در هر عصرى هر مطلبى که در میان مردم وجود داشته باشد شعرا آن را منعکس مى‏کنند.شعرا منعکس‏ کننده آن چیزى هستند که در زمان خودشان هست.مى‏گوید اگر مساله غدیر مساله‏اى بود که به قول آنها مثلا در قرن چهارم ‏به وجود آمده بود، دیگر در قرون اول و دوم و سوم شعرا اینهمه شعر درباره ‏اش نگفته بودند.در هر قرنى ما مى‏بینیم مساله ‏غدیر جزء ادبیات آن قرن است.بنابراین چگونه مى‏توانیم این حدیث را انکار کنیم.و این، از نظر تاریخى روش خوبى است.ماخیلى از اوقات براى اثبات وجود موضوعى در تاریخ، مى‏رویم سراغ ادبا. مى‏بینیم در هر قرنى همه ادبا این موضوع را منعکس‏کرده‏اند.معلوم مى‏شود که این، در زمان آنها فکر موجودى بوده است. عبقات نیز گاهى براى یک حدیث‏یک کتاب نوشته ‏است که در آن راویان آن حدیث را ذکر کرده و اینکه آیا این راوى درست است‏یا نادرست، فلان کس گفته ‏درست است و...یک شاخه درخت پر شجرى درست کرده که اصلا انسان حیرت مى‏کند از اینهمه تتبعى که این مرد داشته است.یکى دیگر جمله‏اى است که‏باز از پیغمبر نقل کرده‏اند که خطاب به على(ع) فرمود: «انت الخلیفة‏بعدى‏» (1) .غیر از این دو جمله، جملات دیگرى نیز هست.متاسفانه دو هفته پیش‏که از اینجا مى‏رفتم، یادداشت هایم راجع به امامت را گم کردم.در آنجا این احادیث را یادداشت کرده بودم.اجمالا کتابهایش را مى‏دانم ولى خصوصیاتش یادم نیست.سیره ابن هشام‏کتابى است که در قرن دوم نوشته شده.خود ابن هشام ظاهرا در قرن سوم‏است ولى اصل سیره از ابن اسحق است که در اوایل قرن دوم مى‏زیسته و ابن هشام ‏کتاب او را تلخیص و تهذیب کرده است.از کتبى است که مورد اعتماد اهل تسنن است.در آنجا دو قضیه را نقل مى‏کند که این‏کتاب(تجرید)نقل نکرده ولى چون مضمون همین مضمون است من نقل مى‏کنم.

شامل 19 صفحه فایل word قابل ویرایش


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله انتخاب یا انتصاب رهبری