فی ژوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فی ژوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

مقام انسانى زن از نظر قرآن

اختصاصی از فی ژوو مقام انسانى زن از نظر قرآن دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 45

 

مقام انسانى زن از نظر قرآن

اسلام زن را چگونه موجودى مى‏داند؟آیا از نظر شرافت و حیثیت انسانى او رابرابر با مرد مى‏داند و یا او را جنس پست‏تر مى‏شمارد؟این پرسشى است که اکنون‏مى‏خواهیم به پاسخ آن بپردازیم.

فلسفه خاص اسلام درباره حقوق خانوادگى

اسلام در مورد حقوق خانوادگى زن و مرد فلسفه خاصى دارد که با آنچه درچهارده قرن پیش مى‏گذشته و با آنچه در جهان امروز مى‏گذرد مغایرت دارد.اسلام‏براى زن و مرد در همه موارد یک نوع حقوق و یک نوع وظیفه و یک نوع مجازات‏قائل نشده است;پاره‏اى از حقوق و تکالیف و مجازاتها را براى مرد مناسبتر دانسته وپاره‏اى از آنها را براى زن،و در نتیجه در مواردى براى زن و مرد وضع مشابه و درموارد دیگر وضع نامشابهى در نظر گرفته است.

چرا؟روى چه حسابى؟آیا بدان جهت است که اسلام نیز مانند بسیارى ازمکتبهاى دیگر نظریات تحقیر آمیزى نسبت‏به زن داشته و زن را جنس پست‏ترمى‏شمرده است و یا علت و فلسفه دیگرى دارد؟

مکرر در نطقها و سخنرانیها و نوشته‏هاى پیروان سیستمهاى غربى شنیده و خوانده‏اید که مقررات اسلامى را در مورد مهر و نفقه و طلاق و تعدد زوجات و امثال‏اینها به عنوان تحقیر و توهینى نسبت‏به جنس زن یاد کرده‏اند;چنین وانمود مى‏کنند که‏این امور هیچ دلیلى ندارد جز اینکه فقط جانب مرد رعایت‏شده است.

مى‏گویند تمام مقررات و قوانین جهان قبل از قرن بیستم بر این پایه است که مردجنسا شریفتر از زن است و زن براى استفاده و استمتاع مرد آفریده شده است،حقوق‏اسلامى نیز بر محور مصالح و منافع مرد دور مى‏زند.

مى‏گویند اسلام دین مردان است و زن را انسان تمام عیار نشناخته و براى اوحقوقى که براى یک انسان لازم است وضع نکرده است.اگر اسلام زن را انسان‏تمام عیار مى‏دانست تعدد زوجات را تجویز نمى‏کرد،حق طلاق را به مرد نمى‏داد، شهادت دو زن را با یک مرد برابر نمى‏کرد،ریاست‏خانواده را به شوهر نمى‏داد،ارث‏زن را مساوى با نصف ارث مرد نمى‏کرد، براى زن قیمت‏به نام مهر قائل نمى‏شد،به زن‏استقلال اقتصادى و اجتماعى مى‏داد و او را جیره‏خوار و واجب النفقه مرد قرارنمى‏داد.اینها مى‏رساند که اسلام نسبت‏به زن نظریات تحقیر آمیزى داشته است و او راوسیله و


دانلود با لینک مستقیم


مقام انسانى زن از نظر قرآن

معنی

اختصاصی از فی ژوو معنی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 3

 

- برترین فضیلت در هنرهای زیبا و امور انسانی که همچنین به فرهنگ عالی شهرت دارد

-الگوی یکپارچه از دانش، عقاید و رفتار بشری که به گنجایش فکری و یادگیری اجتماعی نمادین بستگی دارد

- مجموعه‌ای از گرایش‌ها، ارزش‌ها، اهداف و اعمال مشترک که یک نهاد، سازمان و گروه را مشخص و تعریف می‌کند

هنگامی که این مفهوم برای نخستین بار در سده‌های هیجدهم و نوزدهم میلادی در اروپا به کار گرفته شد، بر فرایند کشت و زرع یا ترویج در کشاورزی و باغبانی دلالت داشت. چراکه نام انگلیسی این کلمه(از کلمه لاتین کالتورا (cultura) از کولر (colere) ریشه گرفته و به معنای کشت کردن، زراعت و ترویج است)[۳] در آغاز سده نوزدهم این مفهوم بر بهبود یا پالایش و تهذیب نفس در افراد به ویژه در حین آموزش استوار بود و سپس در تأمین آرزوهای ملی یا ایده آل‌ها دلالت داشت. در نیمه سده نوزدهم برخی از دانشمندان واژه را برای ارجاع به ظرفیت جهانشمول بشری اطلاق کردند.

در سده بیستم "فرهنگ" به عنوان یک مفهوم محوری وکلیدی در انسان‌شناسی به کار رفت که همه پدیده‌های انسانی را دربر می‌گرفت و صرفاً نتیجه امور ژنتیکی به حساب نمی‌آمد. اصطلاح "فرهنگ" به ویژه در انسان‌شناسی آمریکایی دارای دو معنی بود(۱)ظرفیت و گنجایش تکامل یافته بشر برای دسته بندی و بیان تجربیات به واسطه نمادها و کنش پندارمآبانه و نوآورانه و(۲) راههای مشخصی که مردم براساس آن در نقاط مختلف جهان زندگی و تجربیات خود را به شیوه‌های گوناگون بیان می‌کنند و به شکلی خلاقانه دست به کنش می‌زنند. پس از جنگ جهانی دوم، اصطلاح، اگرچه با معانی مختلف، از اهمیت بیشتری دردیگر رشته‌ها و حوزه‌های علمی مثل جامعه شناسی، مطالعات فرهنگی روانشناسی سازمانی و علوم مدیریتی برخوردار شد.[۴]

گفتمان‌های سده نوزدهم

رمانتیسم انگلیسی

در سده نوزدهم ، انسان گرایانی مانند شاعر و مقاله نویس انگلیسی متیو آرنولد Matthew Arnold (۱۸۲۲-۱۸۸۸) کلمه فرهنگ را برای ارجاع به آرمانهای پالایش شده برای افراد بشر که به بهترین نحو در جهان اندیشیده و گفته شده‌است، به کار برد.این مفهوم از فرهنگ، با مفهوم آلمانی بیلدونگ (bildung) قابل مقایسه‌است: "...فرهنگ جستجوی کمال مطلق از طریق ابزارهای فهم درباره همه چیزهایی است که به انسان بستگی دارد؛ بهترین چیزی که در جهان اندیشیده و گفته شده است".[۵]

در عمل فرهنگ به یک آرمان ممتاز و نخبه گرایانه باز می‌گشت و با فعالیتهایی مانند هنر، موسیقی کلاسیک و آشپزی اشرافی همراه بود.[۶] از آنجا که این اشکال فعالیتها، با زندگی شهری عجین شده بود، فرهنگ با "تمدن"(از ریشه لاتین city civitas,) بازشناسی می‌شد. منظر دیگر، جنبش رومانتیک دربردارنده علاقه به فولکلور یا موسیقی محلی بود که به بازشناسی فرهنگ غیرنخبگان انجامید. این تمایز اغلب به عنوان چیزی تلقی می‌شد که فرهنگ عالی را که عمدتاً به گروه اجتماعی حاکم مربوط است از فرهنگ پست جدا می‌کند. به عبارت دیگر ایده فرهنگ که در اروپای سده هیجدهم و اوایل سده نوزدهم توسعه یافت نابرابری‌هایی را در جوامع اروپایی منعکس می‌کند.[۷]

ماتیو آرنولد، فرهنگ را در مقابل آنارشی یا هرج و مرج قرار می‌دهد. دیگر اروپاییان پیرو فیلسوفانی نظیر توماس هابز و ژان ژاک روسو، فرهنگ را در مقابل وضعیت طبیعی قرار می‌دهند. هابز و روسو عقیده دارند که آمریکایی‌های بومی آن کشور که سرزمینشان به وسیله اروپاییان تسخیر شد، از سده‌های ۱۶ به بعد در وضعیت طبیعی به سر می‌بردند؛ این تضاد در مقایسه "متمدن" و "غیرمتمدن" مطرح شده‌است. براساس این اندیشه، ما می‌توانیم برخی کشورها و ملت‌ها را به عنوان متمدنتر وبرخی از مردم را فرهنگی تر نسبت به دیگران تلقی کنیم. این تقابل به نظریه داروینیسم اجتماعی هربرت اسپنسر و نظریه تحول فرهنگی لوییس هنری مورگان انجامیده‌است. همچنانکه برخی منتقدین بحث کرده‌اند که تمایز میان فرهنگ‌های عالی و پست ناشی از مجادله میان نخبگان و غیرنخبگان اروپایی است، برخی دیگر از آنان استدلال می‌کنند که تمایز میان متمدن و غیر متمدن چیزی جز مجادله میان قدرتهای استعماری اروپایی و مستعمراتشان نیست. دیگر منتقدین سده نوزدهم پیرو روسو این تمایز را میان فرهنگ عالی و پست پذیرفته‌اند، اما همچنین پالایش و پیچیدگی فرهنگ عالی را درنظرگرفته‌اند. آنها این تغییرات را به عنوان توسعه غیرطبیعی، ابهام آفرین و انحراف از وضعیت طبیعی مردم می‌دانند. این منتقدین موسیقی محلی (چنانچه توسط طبقه کارگر ساخته شده باشد)را بیان راستین شکل طبیعی زندگی می‌شناسند، درحالی که موسیقی کلاسیک در مقایسه با طبیعت و زندگی خالص، سطحی و منحط به نظر می‌رسد. به همین سیاق، این دیدگاه، اغلب مردم متکی به فطرت را مردمی غیراهلی تصویر می‌کند که به شکلی اصیل و غیرمصنوعی، ساده و سالم زندگی می‌کنند و به وسیله سیستم سرمایه داری به شدت طبقاتی غرب، دچار انحطاط نشده‌اند.

در سال ۱۸۷۰ ادوارد تایلور (۱۹۱۷-۱۸۳۲) این اندیشه‌های مبتنی بر فرهنگ عالی در برابر پست را برای طرح تئوری تحول مذهب به کار برد. براساس این تئوری، مذهب از شکل چندخدایی به توحید و یکتاپرستی متحول می‌شود.[۸] او در ادامه مطالعات خود، فرهنگ را به عنوان مجموعه گوناگونی از فعالیتهای مشخص کننده انواع اجتماعات انسانی بازتعریف کرد. این دیدگاه راه را برای درک مدرن از فرهنگ هموار کرد.[رومانتیسم آلمانی

فیلسوف آلمانی ایمانوئل کانت (۱۸۰۴- ۱۷۲۴) تعریفی فردگرایانه را از «روشنگری»، شبیه به مفهوم بیلدونگ ارایه داد:«روشنگری، خروج انسان از نابالغی خودانگیخته‌است» [۹]

او بحث کرد که این نابالغی از فقدان فهم ودرک ما ناشی نمی‌شود، بلکه از نبود شوق اندیشیدن مستقل سرچشمه می‌گیرد. برخلاف این جبن فکری، کانت بر: Sapere aude (شجاعت خردمندبودن!) اصرارداشت. درواکنش به کانت، پژوهشگران آلمانی مانند یوهان گاتفرید هردر(۱۸۰۳- ۱۷۴۴) اظهارداشت که آفرینشگری انسان که ضرورتاً غیرقابل پیش بینی ودر اشکالی فوق العاده گوناگون رخ می‌نماید، همانند عقلانیت بشری حائز اهمیت است. افزون براین، هردر شکلی جمعی از بیلدونگ را پیشنهادکرد:«برای هردر، بیلدونگ، کلیت تجربیاتی بود که یک هویت منسجم و احساس سرنوشت مشترک را برای مردم به وجود می‌آورد ».[۱۰]

در ۱۷۹۵ زبان شناس و فیلسوف بزرگ، ویلهلم فون هومبولت (۱۸۳۵- ۱۷۶۷) همگان را به انسان‌شناسی ای فرخواند که می‌توانست علائق کانت و هردر را درهم آمی‌زد. در دوران رومانتیک پژوهشگران آلمانی به ویژه، آنانی که با جنبش‌های ناسیونالیستی سروکار داشتند- مانند مبارزه و ستیز ناسیوناسیت‌ها برای خلق "آلمان" ورای شاه نشین‌های گوناگون و مبارزات ملی گرایان ازطریق اقلیتهای قومی برعلیه امپراطوری اتریش- مجارستان- عقیده‌ای گسترده تر از فرهنگ را به عنوان "دیدگاهی جهانی" ترویج کردند. برمبنای این مکتب فکری، هر گروه قومی یک دیدگاه جهانی مشخص دارد که با دیدگاه جهانی دیگران، قابل مقایسه نیست. باوجود شمولیت بیشتر نسبت به دیدگاههای پیشین، این رهیافت فرهنگی نیز همچنان اجازه می‌داد تا میان فرهنگ‌های "بدوی" و "متمدنانه" تمایز قایل شویم.

در ۱۸۶۰ آدولف باختین (Adolf Bastian) (۱۹۰۵- ۱۸۲۶) برای "یگانگی روحی بشریت" به استدلال می‌پرداخت. او ادعا می‌کرد که مقایسه‌ای علمی از همه جوامع انسانی آشکار خواهد کرد که دیدگاههای جهانی متمایز، دربردارنده عناصر بنیادی یکسانی است. براساس نظرباختین، همه جوامع انسانی در مجموعه‌ای از "ایده‌های اصلی"(Elementargedanken) شریک هستند؛ فرهنگ‌های متفاوت یا "ایده‌های قومی"(Volkergedanken) انطباق محلی این ایده‌های بنیادی هستند.[۱۱] این دیدگاه راه را برای درک و فهم فرهنگ مدرن هموارکرد. فرانز بواس(Franz Boas)(۱۹۴۲- ۱۸۵۸) در این سنت پرورش یافت و هنگامی که آلمان را به سوی ایالات متحده ترک کرد، آن را باخود به این کشور آورد.

گفتمان‌های سده بیستم

انسان‌شناسی آمریکایی

اگرچه انسان شناسان درسراسر جهان به تعریف تیلور از فرهنگ رجوع می‌کنند، در سده بیستم ، "فرهنگ" به مثابه مفهوم محوری و یکسان ساز انسان‌شناسی آمریکایی، پدیدار شد، آنجاکه این مفهوم، عموماً، ما را به ظرفیت جهانشمول انسان به دسته بندی و رمزگذاری تجربیات نمادین و برقراری ارتباط نمادین به واسطه تجربیات اجتماعی رمزگذاری شده، ارجاع می‌دهد. انسان‌شناسی آمریکایی در چهار رشته (یا زمینه) سازماندهی شده‌است که هرکدام نقشی مهم در پژوهش فرهنگی ایفا


دانلود با لینک مستقیم


معنی

دانلود تحقیق مدیریت منابع انسانی استراتژیک

اختصاصی از فی ژوو دانلود تحقیق مدیریت منابع انسانی استراتژیک دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 54

 

بهبود تغییر گروهی: مورد مدیریت منابع انسانی استراتژیک

1- خلاصه

در این مقاله سه شکل پیچیدگی آورده شده است: و پیچیدگی الگوریتمی، سازمانی و سازمان یافته. پیچیدگی سازمان یافته برای مدیریت شرکت‌ها، مناسب‌ترین است. این پیچیدگی یک شکل فرمان مورد بحث است که در نتیجه کاربرد مفید قوانین با رقابت گروه‌های علاقمند در رابطه با اشکال خاص نهادی کردن به دست آمده است. بیان کیفی پیچیدگی، تعهد کردن است، خصوصاً زمانی که به سطح میکروسکوپی رفتار در یک شرکت می‌پردازیم.

برای درک چشم‌انداز شغلی شرکت، چهار نگرانی مرتبط لازم است که در صحنه باشد. آنها به عملی متعادل کننده و خوشایند احتیاج دارند. بعلاوه، از نقطه نظر هماهنگی، چهار جهت‌یابی ارزشی وجود دارد، که چهار ضمیمه مختلف که شرکت با آنها درگیر است را شرح می‌دهد. این چهارچوب مربع برای شرح مفصل مدیریت منابع انسانی استراتژیک (HRM) به عنوان نمونه‌ای از پیچیدگی سازمان یافته به کار می‌رود و برای خلاصه کردن ویژگی‌های طراحی TM کار شبیه‌سازی مدیریت است. همان‌طور که این جا یک محیط یادیگری خود سازماندهی شده است، من خاطر نشان می‌کنم که این شبیه‌سازی مدیریتی به شکل آزاد، اشکال مختلف ایجاد سازمان را مجاز می‌کند. شبیه‌سازی وریزیت بعنوان بخشی از یک برنامه آموزشی داخل شرکتی به کار می‌رود. پایه تجربی به شرکتی برمی‌گردد که در فرآیند تغییر بنیادی از سازمان دولتی به بازیگر بازار جهانی در بخش خدمات اقتصاد تغییر می‌کند. یکی از اهداف PERFORM TM بهبود این فرآیند تغییر است.


دانلود با لینک مستقیم


دانلود تحقیق مدیریت منابع انسانی استراتژیک

دانلودکنش پژوهی با موضوع نشان دادن ارزش و اهمیت روابط انسانی مدیران با دبیران در محیط‌های آموزشی و تاثیر آن بر کارکرد دبیران

اختصاصی از فی ژوو دانلودکنش پژوهی با موضوع نشان دادن ارزش و اهمیت روابط انسانی مدیران با دبیران در محیط‌های آموزشی و تاثیر آن بر کارکرد دبیران دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلودکنش پژوهی با موضوع نشان دادن ارزش و اهمیت روابط انسانی مدیران با دبیران در محیط‌های آموزشی و تاثیر آن بر کارکرد دبیران


دانلودکنش پژوهی با موضوع  نشان دادن ارزش و اهمیت روابط انسانی مدیران با دبیران در محیط‌های آموزشی و تاثیر آن بر کارکرد دبیران

نشان دادن ارزش و اهمیت روابط انسانی مدیران با دبیران در محیط‌های آموزشی و تاثیر آن بر کارکرد دبیران

 

فرمت فایل word و قابل ویرایش 

تعداد صفحات 65

قیمت 2000 تومان

قسمتی از مجموعه

مقدمه:

مهم‌ترین استراتژی هر سازمان و یا هر جامعه منابع انسانی است. جوامعی در بلند مدت قرین موفقیت خواهند شد که بتوانند منابع انسانی خود را بطور صحیح پرورش دهند. نیروی انسانی در سازمانهای اجتماعی مهمترین منبع سازمانی به شمار می‌رود. مدیریت و رهبری از ارکان سازمان و جامعه است. مدیریت آموزشی در بین سایر انواع مدیریت‌ها از جایگاه ویژه‌ای برخوردار است. اگر آموزش و پرورش هر جامعه در راس همه مسائل جامعه باشد مدیریت آموزشی نیز با همان منطق جایگاه مهمی در بهسازی و توسعه جامعه دارد. (کیمبل وایلز.طوسی مترجم، 1370)

ارتباطات میان فردی، همچون اشکال دیگر رفتار انسانها، می‌تواند در دو حد غایی بسیار اثربخش و بسیار غیراثر بخش مطرح شود. به احتمال بسیار فراوان، هیچ رفتار متقابل انسانی نمی‌تواند کاملاً موفقیت‌آمیز یا کاملاً شکست خورده  و ناکام باشد. می‌تواند بهتر شود و در مقابل،احتمال بدتر شدن آن نیز می‌رود. به عبارت دیگر مفهوم نسبیت در رفتارهای انسانی و بالمآل در ارتباطات میان اشخاص کاملاً حکم فرماست.در کل می‌توان گفت، اثر بخشی ارتباطات میان فردی شامل دو بُعد است اول بعد عمل[1] گرایانه که در اینجا اثربخشی ارتباطات متوجه دستاورد و موفقیت رسیدن به اهداف و خواسته‌های ارتباط گیرنده یا فرستنده پیام است.بُعد دوم خشنودی شخص[2] است که در این مورد اثربخشی کنش ارتباطی به لذت و شخصی که از آن برای دست اندرکاران ارتباط حاصل می‌شود مرتبط می‌شود. باید در نظر داشت با توجه به این تقسیم‌بندی نباید تصور شود که این ابعاد همواره از یکدیگر منفک بوده و هر کدام جداگانه عمل می‌کنند. اغلب خشنودی یک نفر از کنش ارتباطی موکول به این است که چقدر به اهداف خود رسیده و به چه میزان از آن فاصله دارد. از سوی دیگر می‌توان گفت بسیاری از مواقع رسیدن به اهداف و احساس موفقیت، مبتنی بر سطحی از رضایت است که کنش متقابل[3] حاصل شده است. شاید یکی از دشوارترین جنبه‌های کیفی ارتباطات توانایی به کارگیری همدلی در یک رابطه متقابل است به این معنی که آغازگر فراگرد ارتباطی توانایی درست ارائه همدلی به دیگری را داشته باشد.

همدلی یعنی احساس کسی را درک کردن به گفته بک رچ([4]Balk rach)  همدلی یعنی: توانایی یک فرد است که به گونه‌ای تجربی دریابد که فرد دیگری چه تجربه‌ای در یک لحظه موعود و در یک چارچوب مشخص و با توجه به نظر خویشتن دارد.

اگر ما توانایی همدلی با دیگران را بیابیم بی‌شک در وضعیتی خواهیم بود که آنان را درک کنیم. درک توام با همدلی انسان را قادر می‌سازد که خود را با شرایط ارتباطی کاملاً وفق دهد و بداند که چه باید بگوید، چگونه باید بگوید و چه زمانی بگوید، چه زمانی ساکت باشد. به هنگام همدلی نیازی به عرضة و ارائه احساس بیگانه نیست مثلاً لزومی ندارد که شادمانی فرد مقابل را عیناً از خود بروز دهیم و یا غم او را آن گونه که هست از خویشتن نشان دهیم آنچه باید به فرد مقابل انتقال دهیم و در فراگرد ارتباطی ما تاثیر فراوان دارد این است که به او بفهمانیم احساس او را درک می‌کنیم و برای آن ارزش و احترام قائلیم. یک رابطه میان فردی و قابل اتکاء باید در یک فضای حمایتگرانه شکل بگیرد زیرا یک ارتباط میان فردی باز و همدلانه نمی‌تواند در یک فضای توام با هراس و تهدید دوام یابد و به زودی به دشواری و گستگی کشیده می‌شود. یک ارتباط میان فردی موثر زمانی رخ می‌دهد که از مثبت‌گرایی نسبی بهره‌مند باشد که این مثبت گرایی در یک ارتباط میان فردی به سه جنبه تکیه دارد. اول، ارتباط میان فردی زمانی به درستی شکل می‌گیرد و پرورش می‌یابد که احترام مثبت و معینی برای خویشتن در نظر داشته باشیم دوم اینکه ارتباطات میان فردی زمانی شکل می‌گیرد و به بالندگی نزدیک می‌شود که احساس خوشایند خود را نسبت به فرد مقابل منتقل کنیم به عبارت دیگر فقط کافی نیست که ما نسبت به کسی احساس خوشایندی داشته باشیم بلکه باید این احساس را به دیگران منتقل کنیم. سوم اینکه یک احساس مثبت و خوشایند در مورد وضعیت عمومی حاکم بر ارتباطات، برای تعامل،یا میان کنش اثربخش بین دو یا چند نفر مهم و حیاتی است. باید در ارتباطات میان فردی ریاست یا خط مشی خاصی وجود داشته باشد که از طریق آن به شناسایی ویژگیهای فردی طرفین ارتباط دست یافت نکته‌ای که حائز اهمیت است این است که طرفین ارتباط در نظر داشته باشند که هر دو انسان هستند و موجوداتی گرانبها و هر یک دارای خصیصه‌ای هستند که به نوبة خود می‌تواند برای دیگران بسیار ارزشمند باشد.( فرهنگی ، 1382، ص 120-117)


دانلود با لینک مستقیم


دانلودکنش پژوهی با موضوع نشان دادن ارزش و اهمیت روابط انسانی مدیران با دبیران در محیط‌های آموزشی و تاثیر آن بر کارکرد دبیران

تحقیق در مورد نگرش نوین به منابع انسانی

اختصاصی از فی ژوو تحقیق در مورد نگرش نوین به منابع انسانی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 31

 

مقد مه:

یکی از مباحث جدید در دانش حسابداری، نگرش نوین به منابع انسانی به عنوان یکی از موثرترین عوامل مولد در ایجاد درآمد موسسات است. در این مبحث، ارزش اقتصادی منابع انسانی مثل دارایی با اهمیت موسسه تلقی و امکان ارائه آن در صورت‌های مالی مطرح می گردد.

امروزه رسمیت و عینیت سازمان‌ها با منابع انسانی آن‌ها شناخته می‌شود و اهمیت دادن به منابع انسانی به عنوان اساس و محور کار مدیریت سازمان‌ها می‌باشد.توسعه و ارتقای سطح علمی انسانی در شرایط فعلی که با تغییرات و فناوری‌های جدید روبرو هستیم به عنوان یکی از عوامل کارایی هر سازمان به حساب می‌آید.

در حقیقت رشد دانش و مهارت کارکنان و ایجاد تغییر و تحول در انجام وظایف از جمله اموری است که سازمان را از دو بعد اقتصادی و اجتماعی یاری می‌رساند از بعد اقتصادی آن را کارآمدتر و اثربخش‌تر می‌نماید و از بعد اجتماعی موجب بالا رفتن رضایت مراجعان و مصرف‌کنندگان خدمات سازمان می‌شود. این امر نهایتاً منجر به بهره ‌وری سازمان و نیروی انسانی می‌شود، توسعه منابع انسانی و افزایش بهره ‌وری به عنوان یک ضرورت، جهت ارتقای سطح زندگی بشر و پی ‌ریزی جوامع مرفه‌تر، آرامش و آسایش انسان‌ها همواره هدفی والا برای همه دولت‌ها و سازمان‌ها تلقی می‌شود. بنابراین بدون تردید در نظام صنعتی متحول امروزی نخست کوشش در شناخت مفاهیم بهره ‌وری و سپس تلاش در تعیین عمل موثر در افزایش آن، یکی از شرایط ضروری برای تحقق رشد و توسعه اقتصادی و رفاه اجتماعی می باشد. تحقیقات جهانی نشان داده که ارتباط مستقیم بین رشد توسعه منابع انسانی و سطح بهره ‌وری وجود دارد.

امروزه سازمان‌ها برای حفظ خویش در دنیای متغیر کنونی در تلاش طاقت ‌فرسایی به سر می‌برند. این تلاش دربردارنده رشد و هماهنگی با تغییرات بازار، بهسازی کیفیت محصولات و حفظ تعادل و توازن است تحقق این ساعی سازمان بستگی به استعداد و انرژی و عملکرد کارکنان دارد و منابع و نیروی انسانی به عنوان یک مزیت رقابتی منحصر به فرد و سرمایه عمده سازمان مطرح و تاکید شود. بنابراین ساز و کاری که می‌توان به وسیله آن به منابع انسانی اهمیت داد و از آن به عنوان یک سرمایه بی‌پایان و پایدار در جهت بهره ‌وری و پویایی سازمان بهره گرفت آموزش به منظور توسعه نیروی انسانی است. یکی از عوامل کارایی و اثربخشی هر سازمان توسعه و ارتقای سطح علمی- منابع انسانی آن سازمان است در حالیکه دقت در روند انتخاب و گزینش و استخدام می‌تواند به داشتن بهترین کارکنان و نیروی انسانی برای پیشبرد اهداف سازمان اطمینان بخشد اما رشد دانش و مهارت کارکنان و در نتیجه ایجاد تغییر و تحول در انجام وظایف کمک بسیار موثرتر و کاراتر به بهبود بهره ‌وری در سازمان می‌کند. بهره ‌وری مفهومی است جامع و کلی که افزایش آن به عنوان یک ضرورت جهت ارتقای سطح زندگی، رفاه بیشتر، آرامش و آسایش انسان‌ها که هدفی اساسی برای همه کشورهای جهان محسوب می‌شود همواره مدنظر دست‌اندرکاران سیاست و اقتصاد و دولتمردان بوده و می‌باشد .

یکی از راهکارهای مهم توسعه نیروی انسانی برنامه ‌ریزی استراتژیک و تغییر در نگرش و کیفیت زندگی شغلی کارکنان است که نهایتاً منجر به بهره ‌وری می‌شود.

توسعه منابع انسانی زمانی اهمیت ویژه می‌یابد که در سازمان‌های ستادی وسیعی چون: وزارتخانه یا منطقه آموزشی یا دانشگاهی مستقر شود در این دسته از سازمان‌های ستادی وظیفه توسعه منابع انسانی با توجه به حوزه عمل آن‌گاه در یک واحد مستقل به نام مدیریت توسعه منابع انسانی و گاه تحت پوشش معاونت طرح و برنامه قرار می‌گیرد بنابراین آموزش یا توسعه زیر مجموعه یک نظام گسترده‌تر به نام مدیریت منابع انسانی است.

توسعه منابع انسانی به آموزش و توسعه فعالیت‌های انسانی در سازمان‌های مرتبط است و کمک می‌کند تا شرایط فرهنگی خاصی ایجاد شود که در آن کارکنان به پتانسیل بالقوه برای بهره‌مند شدن از افراد و سازمان دست یابد در این حالت توسعه منابع انسانی خود را به صورت خیلی نزدیک با بهره ‌وری و توسعه سازمان در یک راستا و هماهنگ می‌بیند.

اهداف توسعه منابع انسانی:

به طور کلی توسعه منابع انسانی باید به دنبال ایجاد هدفهای زیر باشد

1- ایجاد آگاهی علمی و ارتقای سطح اطلاعات و دانش کارکنان2- ارتقای قابلیت‌ها و توانایی‌های کارکنان و سازمان‌ها -3 ارتقای سطح آگاهی اجتماعی کارکنان سازمان‌ها -4 توسعه مهارت و توانایی‌های انجام کار -5 به روز کردن اطلاعات کارکنان و بهبود عملکرد آن‌ها-6 ترفیع شغلی و آماده‌سازی برای ترفیع شغل کارکنان-7 آشنا کردن کارکنان جدید با هدفهای سازمان و آشنا کردن کارکنان قبلی با هدفهای جدید سازمان 8- رشد شخصیت و ارزش‌ها و حل مشکلات و مسایل و اختلافات کارکنان و رسیدن به اهداف تدوین شده سازمان

امروز توسعه منابع انسانی تنها با آموزش‌های تخصصی و فنی حاصل نمی‌شود بلکه باید از طریق نظام آموزشی جامع به پرورش کارکنان سازمان پرداخت. یعنی کارکنان سازمان در ابعاد مختلف پرورش دهد تا به آن کارایی مورد نظر دست یابند.

 


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد نگرش نوین به منابع انسانی